بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض تبریک سال نو خدمت شما و استاد عزیز و گرانقدر و آرزوی سلامتی برای شما عزیزان. ممنون میشم این درخواست و راهنمایی را خدمت استاد عرض نمایید تا ایشان حقیر را راهنمایی بفرمایند: سلام استاد عزیز و گرانقدر، باعث افتخار حقیر است که می توانم از راهنمایی های بسیار مغتنم و ارزشمند شما بهره مند گردم استاد عزیز، حقیر جوانی ۴۳ ساله و متاهل دارای ۲ فرزند و اهل استان کهگیلویه و بویراحمد هستم که چندین سال پیش از دانشگاه فارغ التحصیل شدم. در طول زندگی فرصت های زیادی رو از دست دادم البته همیشه اهل درس و مطالعه بوده ام اما زیاد به قول معروف این شاخه به آن شاخه پریدم و اکنون هم از نظر شغل و کار وضعیت مطلوبی ندارم اما خدا را شاکر هستم و با این دید به زندگی نگاه می کنم که این تنگناها اولا محصول غفلت خودم و از دست دادن فرصت ها و بخصوص گناهان می باشد ثانیا نعمت و فرصتی برای خودسازی و جبران گذشته و غفلت ها و امتحانی که درصورت صبر داشتن می تواند باعث رستگاری و تحول باشد. استاد، همیشه علاقمند به مسائل عرفانی بوده ام بخصوص در این ۱۷ سال اخیر و چند سالی هست که تقید دارم که نمازهایم را سر وقت و اول وقت بخوانم و از سن تکلیف تا کنون روزه‌ های ماه رمضان رو خدارو شکر بطور کامل گرفته ام اما خوب از نظر شرک های خفی و اخلاقیات و اعمال قدری ضعیف هستم لطفاً بفرمایید برای خودسازی و معرفت نفس و جبران گذشته و آدم شدن و عاقبت بخیری چه کار کنم؟ چه خط سیری را طی نمایم؟ چه سیر مطالعاتی عمومی نه (ویژه و خاص) شما پیشنهاد می فرمایید؟ لطفاً مفصل راهنمایی نمایید تا آن را نصب العین خود نمایم چرا که برایم دسترسی به افراد صاحب نفس و استاد راه برایم میسر نیست. خیلی دوست دارم با تمام وجود و خالصانه خدا را بندگی کنم، بنده ی واقعی و قلب و‌ ذهنم از همه ی خطورات ذهنی و شرک های خفی و اخلاقیات ناپسند پاک گردد. ممنون میشم برنامه ای جامع بفرمایید خیلی ممنون🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله به خوبی شرایط خود را درک کرده‌اید و تمایلی که نسبت به حضور بیشتر در توحید ربوبی برایتان پیش آمده است را، لطف خداوند بدانید. آنچه در این مسیر مهم است عمیق‌ترشدن در معارف توحیدی می‌باشد آن‌طور که بتوانیم هرچه بیشتر با قرآن از طریق تفسیر مبارک «المیزان» آشنا شویم. در این رابطه پیشنهاد اولیه همان دنبال‌کردن مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح سوره اعراف است که صوت همه آن مطالب، روی سایت هست تا إن شاءالله با مطالعه جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست، راهِ انس با قرآن از طریق آن تفسیر إن شاءالله گشوده خواهد شد. موفق باشید

36507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام احترام و تشکر: به نظر شما اگر از کتاب های مرجع عرفان و فلسفه، اختلاف نظرات و استدلال های مطرح شده، را حذف کنیم، چقدرش باقی می ماند؟ و آنکه می ماند چقدر نتایج عملی و کاربردی موضوع را مطرح کرده؟ یا اینکه الان چه نویسندگانی با این رویکرد بیان نتایج کاربردی موضوعات قلم می زنند؟ مثلا کتاب در مورد نفس و یا موضوعات آن نوشته شده ولی غالب مطالب متمرکز روی اثبات تجرد نفس است. حالا این را قبول داریم بعدش را بگو.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً عرفان و فلسفه هر کدام مبناهایی دارند که آن مبناها، اصل و اساس آن علوم می باشند و آن‌جا بحث اختلاف در نظریه‌ها نسبت به آن علوم نیست، بلکه بحث گسترش هر کدام است توسط صاحب‌نظران. موفق باشید

36475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی سلام مجدد: کتاب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام را مطالعه می کنم. سوالی در مورد نگاه وجودی داشتم اینکه، بطور مثال در زمان جنگ، آن ایثار و ازخودگذشتگی، آن ساده زیستی و نداشتن حب دنیا، آن محبت ها و... خود امام زمان هستند که فقط تعین خارجی در بیرون و جسمی ظهور نداشتند اما امام زمان در آن فضا بسیار نزدیک ظهور بودند، اما مثلا در فضای جامعه ی سکولار و مادی زده نسبت به آن فضا، چون ما از امام زمان و انوار آن حضرت دوریم پس ایثار و محبت و... نداریم پس این نگاه که ما محبت و ایثار را با وجود آن حضرت از هم جدا بدانیم درست نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان اندازه که انسان به معارف عالیه و اخلاق فاضله منوّر شود و رعایت احکام شرع را بنماید، به امام زمان «علیه‌السلام» نزدیک است و در جامعه نیز همین قاعده می‌تواند جاری باشد. پس در واقع ما غائب هستیم و نه آن حضرت. موفق باشید

36454

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در سوره توحید وصف الله ذاتی است یا توحید وصفی؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. به اعتبار احدیت او، وصف‌ناپذیر است و به اعتبار صمدیت‌اش مقصدی است که باید با نظر به کمالات او به سوی او رفت. موفق باشید

36443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحیت: در باب حیوانات کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی چند صفحه پیرامون حیواناتی مانند چلپاسه، خرس و... صحبت کرده است. در قسمتی آورده است که بنی امیه وقتی فوت کنند به چلپاسه تبدیل می شوند (قریب به همین مضمون). این در حالی است که تناسخ و حلول در عقاید اسلامی نیست و معتقد به این عقاید انحرافی را کافر می دانیم. لطفا راجع به این گونه احادیثی که علامه مجلسی آورده اند و حلول و تناخ توضیحات روشنگرانه ای بفرمایید. با تشکر و سپاس از جنابعالی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این نوع روایت‌ها مطرح است، ربطی به تناسخ که مربوط در این دنیاست، ندارد. بحث در صورتِ قیامتیِ آن‌ها است که جسم آن‌ها مطابق صفات و اخلاقیات آن‌ها می‌باشد. این‌جا است که از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم عده‌ای ظاهرشان در قیامت آنچنان زشت است که حتی خوک و میمون از آن‌ها زیباترند. موفق باشید

36206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: ببخشید سوالی داشتم که مهم ترین دغدغه زندگیمه. چه طوری خودم رو برای آقا امام زمان قوی کنم روی چه مسائلی باید کار کنم؟ توی چه مسائل علمی کار کنم یا چهله نشینی؟ ببخشید در کل یه سیری میخوام که تا یه سال من بشم یه ابزار برای آقا امام زمان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نماد کامل انسانی هستند که سراسر وجودشان رعایت ابعاد مختلف شریعت الهی است. حال هرکس در همه ابعاد وجودی خود اعم از اعمال و معارف الهیه به شریعت الهیه نزدیک شود و مقیّد به آن‌ها باشد، عملاً به امام حیّ و حاضر خود نزدیک شده است. موفق باشید

36043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: تفاوت بین آیات، روایات و آرا لا نفرق بین احد" ===> نفضل بعضها استاد جمع بین دنیا و آخرت چگونه ممکن است؟ از سویی توصیه های جنابتان (در کتاب رزق و درک دنیا) و البته نافرجامی در امور، حقیر را به دنیا بی میل کرده به گونه ای که هیچ امر دنیایی محرک حقیر برای فعالیت نیست و این خلاف توفیقات و شادابیهای قبلی و البته باعث سردرگمی شده. در کتاب دکتر صدرا خواندم ملاصدرا معتقد است هرکس از توسعه مادی جلوگیری کند مرتکب گناه کبیره شده است. در حالت کلی حین مطالعه تفاوت بین آیات و روایات و نظرات باعث شده هیچ نظم فکری نباشد و دچار نوعی رخوت و سردرگمی در اکثر امور شوم. بارها به خود گوشزد کرده ام که راه سعادت نباید انقدر پیچیده و دور باشد ولی با رجوع به زندگی نامه علما آن را در دسترس نمی بینم. فارابی، ملاصدرا، علامه، امام، جوادی آملی، تهجد، روزه داری، زیارت، توسل،؟؟؟ چگونه در راه بودن را مقصد بدانم؟ چگونه بدانم در راه هستم؟ سعادت چیست و چگونه بدست می آید؟ حق و حقیقت کدام است؟ در طلب حقیقت چندین سال قبل با جنابعالی آشنا شدم و اکنون با تغییرات بسیار رفتاری و کرداری در نادانی و سردرگمی نه توانستم موش از انبان بیرون کنم و نه انبانی فراهم. خود را خسر الدنیا و الآخره می یابم. یا همان هیچ انگاری. شاید اگر این پریشانی درمانی دارد در خور حقیر مشتاقم وگرنه رجوع به دیگر بیانات خود و دیگران را توصیه نکنید و فقط شنوای درد دل باشید. ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این نوع احوالات را حکایتِ سیری بدانید که در این زمانه پیش می‌آید. غزل شماره ۱۲۷ متذکر همین امر است و یا در این رابطه سری به سؤال و جواب شماره  ۳۵۹۹۰  بزنید خوب است. با توجه به همه حرف‌ها، مائیم و ثقلین. آری! تدبّر در قرآن را باید محور قرار داد و سیره اولیای الهی را که آینه‌های نور قرآن‌اند مدّ نظر. با این‌همه به گفته جناب حافظ: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتت نه به کوشش دهند». موفق باشید

35979
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: متنی که به نظرم رسید خدمتتان عرض می شود بلکه مورد بحث و نقد و بررسی واقع گردد. با توجه به اینکه ولایت انبیاء الهی تاریخ را رقم می زند، زیرا آنچه که باعث ایجاد تاریخ می گردد ظهور اسماء جدید است و هر نبی ای با مقام ولایت خود اسمی را شکوفا می کند که تا قبل از آن در خفا قرار گرفته بوده است، لذا ولایت خاتم الانبیاء که جامع ترین ولایت تاریخ بشریت بوده است اسم الله اجمالی را ظاهر کرده است که با اوصیای ایشان این اسم الله به تفصیل می رسد و تفصیلی ترین حالت آن با ظهور مهدی موعود آغاز می گردد، و در دوران ایشان آنچنان این تفصیل ادامه می یابد که به انتهای تفصیل در دنیا برسد و بعد قیامت محقق می گردد، لذا قیامت اگر «یوم تبلی السرائر» است چون اسم جامع الله به تفصیل در آمده است و تا این تفصیل به نهایت خودش نرسد قیامت امکان تحقق ندارد زیرا تا وجود به نهایت آشکارگی نرسد قیامت نیز ظاهر نمی گردد، پس قیامت چیزی جز تفصیل و آشکارگی وجودی نمی باشد و برای این است که در روایات تاکید شده که قبل از قیامت باید مهدی امت ظهور کند حتی اگر یک روز قبل از قیامت باشد، حال اگر انقلاب اسلامی مقدمه ظهور باشد پس آغاز خروج از نیست انگاری به سمت هستی انگاری است، زیرا دوران نیست انگاری دوران جدایی بشر از تاریخ هستی است که افق هستی مندی خود را گم کرده است و گرفتار نیهیلسم گشته است، ظاهراً تاریخ نیهیلسم امر وجودی نیست بلکه دورانی است که اسم الله به خفا رفته است در حالی ظرفیت تاریخ با بعثت خاتم الانبیا ظهور اسم الله گشته است و بشر جدید آن را به خفا برده است و همه ادیان و مکاتب ذیل این نیهیلیسم در حال ادامه حیات هستند، پس تمام ادیان به معنایی ادامه نیست انگاری هستند و قادر نیستند وجود را آشکار کنند حتی شیعه بدون انقلاب، هر عملی در دوران نیهیلیسم ادامه نیهلیسم است، اگر جریانی بتواند ما را از نیهیلیسم زمان، کمی جدا کند ما را وارد تاریخ هستی انگاری می نماید، پس وجهی از مهدی موعود را به ما نشان داده است، و قیامت ما که همان وجه وجودی ماست را بر ما آشکار کرده است، این وجه وجودی با انقلاب اسلامی آغاز شده است چون تنها جریانی که در تضاد با تمامیت غرب است انقلاب اسلامی بوده، و مابقی جریانهای دینی و شرقی همه تسلیم غرب شده اند از جمله شیعه غیر انقلابی. ولی انقلاب به اندازه ای به بلوغ نرسیده که بتواند نفی تاریخ نیست انگاری را بکند و اگر به مرتبه ای از بلوغ رسید که چنین نفی ای داشته باشد، آنگاه تاریخ ما هستی انگارانه خواهد شد. لذا در دوران انقلاب اسلامی با دو معضل روبروییم، اول آنکه انقلاب قدرت نفی نیهیلسم را ندارد بلکه تذکر یا هشداری به بحران نیهیلیسم است، دوم آنکه در دوران انقلاب مجبور به فکر کردن به توسعه یافتگی هستیم که ادامه مدرنیته است چون در تاریخ نیهیلیستی در حال نفس کشیدن هستیم و امکان تنفس بدون توسعه یافتگی یعنی بحران در زندگی این تاریخ. ولی انقلاب اسلامی چون آغاز تاریخ هستی انگاری است از طرفی تسلیم نیست انگاری نمی شود نمونه اش مقابله ما باغرب و موفقیت انقلاب در مقابله با آمریکا که ظهور این امر سیاسی ریشه در هستی انگاری انقلاب دارد، و از طرف دیگر نیهیلیسم بر ما ولایت دارد و قدرت رها شدن از نیهیلیسم را نداریم و نمونه آن بحرانهای اجتماعی که نسل ما با آن مواجه می گردد. حال آیا راهی جز فرهنگ انتظار در دوران انقلاب اسلامی در مواجهه با نیست انگاری داریم، راهی که انتظار به ما نشان می دهد آن است که در مقابله با تاریخ و زمانه عجله نکنیم و راه برون رفت از آن انقلاب اسلامی است، شاید خود انقلاب همان انتظار است، زیرا انقلاب ما را به جهانی مابین دو جهان وارد می کند که ما را در بین جهان نیست انگاری و جهان هستی انگاری قرار می دهد، پس کسی که خود را از انقلاب جدا کرده است چگونه می تواند مدعی انتظار باشد، انتظاری که در دوران غیبت ما را به عبد تبدیل می کند، پس انقلابی بودن ما، انتظار و عبودیت ماست، و از اینجاست که اگر انتظار برترین عبادت است، انقلابی بودن ما نیز برترین عبودیت است پس سلوک فردی بی معنا می شود و سلوک انقلابی معنادار می گردد، زیرا سلوک فردی بدون انقلاب ادامه نیهیلیسم است، و هیچ وجهی از وجود را بر ما آشکار نمی کند. انقلاب به تعبیر مرحوم علامه حسن زاده آملی ظهور صغری است پس آغاز آشکارگی هستی است و خروج از نیست انگاری، لذا بدون انقلاب و بیرون از آن نه وارد تاریخ هستی انگاری می شویم نه انتظار داشتن معنا و مفهومی دارد. دوران نیست انگاری تاریخ خفای اسم الله است و انقلاب اسلامی آغاز خروج از این خفا و آشکارگی وجودی است، تاریخی که هایدگر آرزو داشت خدای رها شدن از نیهیلیسم را ببیند. آنچنان که فردید می گفت که کاش هایدگر بود و خدای خمینی را می دید که همان خدایی است که ما را نجات می دهد. ما در عین توسعه یافتگی که توجه به تاریخ نیست انگاری برای ادامه حیات در این تاریخ است، باید به انتظار توجه کنیم که همان توجه به انقلاب اسلامی می باشد. الله اعلم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! اگر انقلاب اسلامی را پاس می‌داریم به جهت آن است که در آن انقلاب توحیدی و در دل تاریخی که حضرت امام و شهدا آغاز کردند، بالقوه‌گی‌هایی هست که جهان ما را و خودِ ما را به حضوری می‌رساند که هستی خود را و هستی عالم را درک می‌کنیم و می‌فهمیم چگونه جناب صدرالمتألهین فهمی را به میان آورده است که خود جهان و انسان دارد قیامت می‌شود. و بدین لحاظ همچنان‌که متذکر شده‌اید «انتظار»، یک نوع سلوک است در تاریخی که از یک طرف آینده‌ای در پیش رو دارد که همان ظهور حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌باشد و از طرفی در غیبت آن نوع حضور، انسان گرفتار خودبنیادی شده است که همان زمین نیهیلیسم است. این‌جا است که می‌توان همراه با سخن جنابعالی هشدار داد آن کس که خود را از انقلاب اسلامی جدا کرده، نمی‌تواند در حضوری قرار گیرد که با «انتظار» پیش می‌آید و عملاً این افراد درکی از «اسم الله» ندارند تا بخواهند از اجمال آن اسم به سوی تفصیل آن در خود سیر کنند و کسی که درکی تاریخی از حضور «الله» ولو به اجمال ندارد، عملاً از خودش که به عنوان خلیفۀ الله حامل اسم «الله» است؛ ندارد. و این اصل و اساس نیهیلیسم است.
با توجه به نکات فوق، حال این سؤال می‌ماند که ما چگونه با حضور در انقلاب اسلامی و درک اسم «الله» در خود، بودنِ خود را احساس کنیم؟ که بحث انقلاب اسلامی از این زاویه جایگاه بسیار مهمی دارد و جنابعالی نیز متذکر چنین جایگاهی برای انقلاب اسلامی شده‌اید به عنوان راهی برای درک وجودی خود از یک طرف و عبور از نیهیلیسم از طرف دیگر. که البته این نوع بودن، شدت و ضعف و قبض و بسط خود را دارد، چیزی که حتی برای جناب حافظ همانند کسانی که در پیاده‌روی اربعینی این سال‌ها حاضر شده‌اند، پیش می‌آید و بنده در شرح غزل شماره ۱۲۷ که اخیراً عرایضی شده، متذکر آن بوده‌ام تا نه از جدّیت حضور تاریخی خود و درک خلیفۀ اللهی‌مان در جان خود غفلت کنیم و نه از جدّیت نیهیلیسم و نیست‌انگاری غافل باشیم. موفق باشید.   

 

35954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد در ارتباط با نگاه به المیزان، آیا با در جریان المیزان قرار گرفتن نیازی به دیگر کتب دینی، به عنوان مثال کتاب آزادی معنوی شهید مطهری و مقالات آیه الله شجاعی و آداب الصلاه امام و از این دست هست یا نه؟ جایگاه رجوع به المیزان در برابر دیگر کتب از بزرگان چگونه است؟ (در این زمینه بحثی طرح کرده اید تا ذهنیتی ایجاد کند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از کتاب‌های مذکور، افقی را در مقابل ما از انوار توحید می‌گشاید. البته مبنا را باید همان تدبّر در قرآن قرار داد که تفسیر «المیزان» در این مورد نقش مهمی دارد. موفق باشید

35849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: ببخشید ، «...» از خدا می خواهم اگر وظیفه ای از این جهت دارم و قرار است کاری انجام دهم به حق امام زمان شرایط را محیا کند تا کمترین قدمی برای آگاهی بشر بردارم. آیا این فکر من توهم است یعنی درگیر خودخواهی کور شدم که فکر می کنم هدایت جوانها و افراد مختلف از دریچۀ من می تواند محقق شود و باید این کار را انجام دهم؟ و ممکنه بدون اینکه بتوانم هیچ کاری انجام دهم بمیرم و اگه بمیرم تمام این آگاهی، نابود میشه و در حد فردیِ خودم باقی می مونه؟ چقدر باید این مسئله را جدی بگیرم و به عنوان یک رسالت به آن نگاه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» با ورود در دل مباحثی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خود را بپرورانید و سپس از استعدادهای خود جهت کمک به دیگران استفاده کنید؛ کار خوبی است. موفق باشید

35780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عزاداری ها: همانطور که در سخنرانی های محرم سال های اخیر تاکید فرموده آید آشنایی با شخصیت اصحاب امام حسین در روز عاشورا بسیار مهم است از آن جهت که ما قدرت دسترسی به اعماق شخصیت امام معصوم را نداریم ولی توان درک شخصیت اصحاب را داریم. یکی از اصحاب طبق نقل حسن مثنی فرزند امام حسن علیه السلام است که آنطور که نقل شده در روز عاشورا مجروح می شود و روز بعد از عاشورا موقعی که سرهای شهدا را از تن جدا می کردند متوجه زنده بودن او می‌شوند و با وساطت یکی از اقوامش زنده می ماند اما در سالهای بعد با امام سجاد اختلاف پیدا می کند و امامت ایشان را قبول نمی کند. سوال من این است که چگونه امکان دارد کسی که در واقع شهید زنده است و در روز عاشورا در رکاب امام تا مرز شهادت پیش رفته است با آن خصوصیاتی که از زمان شناسی و شخصیت والای اصحاب سراغ داریم دچار این لغزش شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکته است که می‌توان به سخنان شهید بزرگوار مهدی باکری به دوستان و رفقایش نظر کرد که می‌فرماید: «دعا کنید شهید شوید؛ بعد از جنگ، رزمندگان به سه دسته تقسیم مى‌شوند،دسته‌ اول به گذشته خود پشت کرده و از آن پشیمان مى‌شوند، دسته‌ دوم با برگزیدن راه بى‌تفاوتى در زندگى مادى غرق مى‌شوند و همه چیز را فراموش مى‌کنند،  دسته سوم کسانى‌اند که به اصول خود پایبند بوده و از غصه دق می‌کنند.» واقعاً این چیز عجیبی است که حتی در خود انقلاب اسلامی پس از دفاع مقدس چنین امری پیش آمد. موفق باشید

35760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: نظر استاد در مورد سحر و جادو چیست؟ بنده یه مشکلی برام پیش اومد در همین زمینه و خیلی کسای دیگه دیدم درگیر این جور مسائل هستن راه کار شما چیه؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

35611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در بحث هوش مصنوعی محبت کنید بفرمایید انبوه کشورهایی که به انقلاب اسلامی رجوع نمی کنند به چه سرنوشتی دچار می شوند و تاثیر آنها بر کشورهایی که به انقلاب رجوع کرده اند چیست؟ چون کشورهای جهان مرتبط با هم هستند و تاثیر و تاثر دارند. مثلا فرض کنید کشورهای غیرانقلابی هوش مصنوعی ای را طراحی کنند که جمیع داده های الکترونیکی را مورد تصرف قرار دهد درین فرض آیا ما نیز تحت تاثیر قرار نخواهیم گرفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بشریت در گذرگاه سیطره تکنیک بر انسان و یا مدیریت بر تکنیک باید تکلیف خود را معلوم کند. انقلاب اسلامی طلوع بصیرتی است تا بشر در عین استفاده از تکنیک با نظر به توحیدِ الهی و توجه به سنن ثابت عالَم مواظب باشد تا در تکنیک منحل نشود و توجه بسیاری از کشورها به جمهوری اسلامی حکایت از آن دارد که جهان آماده حضور در جهان دیگری است غیر از آنچه جهان تکنولوژی برای بشر شکل داده است. موفق باشید

35546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی سؤالی داشتم راجع به این روایت حضرت رسول (ص) قسمتی که می‌فرمایند ای ۶۰ ساله ها زراعتی هستید که هنگام درو رسیده. لطفاً بفرمایید منظور حضرت رسول چه بوده؟ ارشادالقلوب جلد ۱صفحه۳۲ و قَالَ النَّبِيُ‌ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَكاً يَنْزِلُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ يُنَادِي يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِينَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا^ وَ يَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِينَ مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّكُمْ وَ يَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِينَ أَتَاكُمُ النَّذِيرُ وَ يَا أَبْنَاءَ السِّتِّينَ زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ وَ يَا أَبْنَاءَ السَّبْعِينَ نُودِيَ لَكُمْ فَأَجِيبُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِينَ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ ثُمَّ يَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُكَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْيَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذَابُ صَبّاً.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: خداوند فرشته ‏اى را آفريده و هر بامداد مى‏ آيد و فرياد مى ‏زند: اى افراد بيست ساله تلاش و كوشش كنيد و اى سى ساله‏ ها زندگى دنيا شما را فريب ندهد و اى چهل ساله ‏ها براى ديدار خدا چه چيزى آماده كرده ‏اید؟ و اى پنجاه ساله‏ ها خطر به بالاى سرتان رسيده است و اى شصت ساله ‏ها نزديك است از دنيا برويد و اى هفتاد سالگان شما را ندا مى ‏كنند، و شما غافليد، سپس مى‏‌گويد: اگر بندگان اهل طاعت و مردان فروتن و كودكان شيرخوار و حيوانات بى‏‌گناه، نبودند، عذاب بر سرتان فرو مى‌‏ريخت.»
به افرادی که وارد ۶۰ سال شدند متذکر می‌شوند که باید نسبت به جهان ابدی، خود را آماده کنند و نمونه آن وجود مقدس خود حضرت که در ۶۳ سالگی رحلت کردند. به این معنا که پس از ۶۰ سال انسان باید خود را باید برای جهان دیگر آماده کند. موفق باشید

35543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تشکر از استاد گرامی که به سوالات با صبر و حوصله جواب می دهند. ۱. هدف از خلقت انسان ها چه بود؟ اگر می فرمایید «کنت کنزا مخفیا» که خب شاید ۹۵% انسانها در این مسیر نیستند؟ ۲.هدف از خلقت را چگونه برای دانش آموزان توضیح دهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فصل‌های اولیه کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد؟» نکاتی در این رابطه عرض شده است. موفق باشید

35289
متن پرسش

با سلام: موضوع؛ عامل «وزر» و سنگینی که کمر بشر و بشریت را شکسته کیست؟ یا چیست؟ با عنایت به رمزگشایی جنابعالی از سوره مبارکه الشرح و عنایت به خبر ائمه اطهار «علیهم السلام» مبنی بر یکی بودن سوره الضحی و الشرح نکته بسیار جالبی در نسبت این نکات بـــــــا نظر جناب مولانا استخراج می‌شود همانگونه که شما فرمودید در شرح صدر، وزر و سنگینی گرانی که از پشت رسول اکرم (ص) برداشته می‌شود خب! بردارنده این بار گران از جانب بی جانب حضرت باری تعالی است، «رفته ره درشت من بــــــــــــار گـران ز پُشت من / دلبر بـــردبـــار من، آمد و بُرد بـــــــار من» حال آیا آورنده این بار گران خداوند بود؟ در جواب می‌شود گفت آری، نه! «آری» به این علت که هر چیزی از اوست، و «نه» به این علت که حضرت حق، هر شَّــری را در گرو نَفْس خود انسان معرفی فرموده است « وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺑﺪﻱ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﺪ، ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ»، حال اگر آیه «والیل اذا سجی» توجه کنیم عامل این نابسامانی ها را «سجی» و «الیل» معرفی کرده است، عنایت داشته باشیم که منظور از الیل، تنها شب مرسوم که زمانی از روز است، نیست بلکه حتی به این شب نیز الیل گفته می‌شود که ذاتش تاریکی است و «غرب» است، یعنی هیچ نوری در آن نیست و آنجا که نور نباشد طبیعتا پایبندی و سنگینی و بار گران عارض می‌شود، نکته اینجاست! یعنی حقیقت و ذات جهــــان غرب در انفس انسان است که جهــــان غرب آفاقی و استکبارجهانی اکنون، باعث تقویت و پاگرفتن این بیماری خفته می‌شود! همان بیماری که به انسانی که ذاتا يتيم است، القای دروغین می‌کند که تو «يتيم نیستی و تو ضال و در تاریکی و گمراهی نیستی و تو فقیر و سائل نیستی» همان القات اومانیسم!! که گریبان گیر بشر است مولانا می‌فرماید این وزر و سنگینی (سیطره جهان غرب) از پشت رسول (ص) و به تبع، از گردن اولیاء و «شیخ» نیز برداشته شده است شیخ در لغت مو سفید است سفیدی مو خود تمثیلی از دفع سیاهی ها و الیل و غرب و القات دروغین اش است «آنک بی وزرست شیخست ای جوان / در قبول حق چواندر کف کمان / شیخ کی بود پیر یعنی مو سپید / معنی این مو بدان ای کژ امید / هست آن موی سیه هستی او / تا ز هستی‌اش نماند تای مو / چونک هستی‌اش نماند پیر اوست /  گر سیه‌مو باشد او یا خود دوموست / هست آن موی سیه وصف بشر / نیست آن مو موی ریش و موی سر» سخن آخر این است که جهان غرب اکنون هیچ قدرتی جز القا ندارد و راهکار ما دست و در دست دادن شیخ جامعه خودمان است همانی که از سیطره این ليل و القا اش رسته و با گران از پشت رفته و «حقیقت را آنگونه که هست می‌بیند نه آنگونه که القا می‌کنند» با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار درست گفته‌اید و چه اندازه باید مسرور بود که ما را مأمور کرده‌اند تا نه یتیم را بی‌بها بدانیم و تحقیر کنیم آن‌جا که در ذات خود فقیر إلی الله است، و نه سائلان را از خود برانیم آنجا که آماده‌اند تا در حدّ مرز حضور حاج قاسم‌ها جلو بروند. چه اندازه زمانه حساس است!! کدامین راه، راهی است که تنها با شرح صدر محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌توان در آن گام نهاد تا نه یتیمی تحقیر شود که همین جوانانِ به ظاهر لااُبالی ما هستند و نه سائلی نسبت به طلب‌اش بی‌جواب بماند که همان عزیزانی می‌باشند که تنها با اُنس با حقیقت آرام می‌گیرند و نه با دستورات اخلاقی. چه اندازه امروز نسبت به آنچه برای جوانان‌مان پیش آمده، نیاز به شرح صدر داریم و گفتگوهایی که نه آنان احساس کنند تحقیر می‌شوند و نه احساس کنند می‌خواهیم تکالیفی بر آنها تحمیل کنیم که آزادی آن‌ها را از آنها بگیرد. موفق باشید       

35270

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا با عرض سلام و احترام: در مورد سوال شماره ۳۵۲۵۶ در ابتدا بابت پاسخ گویی حضرتعالی کمال تشکر را دارم و در ثانی این سوال برای بنده پیش آمد، این کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» به خود کودک معرفی شده و توسط خود او مطالعه شود یا به والدین کودک معرفی شود تا در این زمینه و عمل صحیح در این باب راهنمایی شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است که ابتدا کتاب برای آنها خوانده شود آنهم با شرح مختصر، تا عادت کنند چگونه با متن کتاب رابطه برقرار کنند. موفق باشید

35011
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد شهید حمیدرضا الداغی احساس عجیبی در مورد شهادت این شهید بزرگوار دارم و با خودم می‌گویم چرا باید در این زمان، شهادتی با این شکل و شمایلِ متفاوت از بقیه، رخ دهد؟ و این شهادت چه پیامی برای ما مردم این دوران با خود دارد؟ گویا این موضوع خبر از نوع دیگری از معناشدن و ظاهرشدنِ ارزش‌های همیشگی می‌دهد. فردی با این‌که خود و خانواده‌اش ظاهری متفاوت با مذهبی‌ها و حزب‌الهی‌ها دارند، ولی در عمق جان‌شان یک چیز مشترک با همه‌ی ما دارند که با این شهادت، تپش و جان دوباره گرفت. صحبت‌های همسر شهید را بسیار حکیمانه و عمیق و پرمایه یافتم که گویا از این حیث تداعی کننده‌ی همان دیدار و صحبت‌های مادران شهدای دفاع مقدس با آن‌همه ایمان و فرزانگی بود، گویا خبر از بنیه‌ی ایمانی قوی این ملت می‌دهد که هراز گاهی جوانه‌هایی را بروز می‌دهد و ما را به تفکر در مورد آنچه که هست دعوت می‌کند. شهادت این شهید دعوت به یک اتحاد درونی و عمیق را برای تمام مردم با ظواهر و سبک زندگی‌های متفاوت را داشت که در ماورای اسم‌ها و شکل‌های متفاوت، ما همه یکی هستیم و به دنبال یک چیز می‌گردیم، چیزی از جنس همین انسانیت و غیرت که در این شهید نمایان بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به وجدان تاریخی که با شهیدان‌مان در این تاریخ به ظهور آمده؛ اندیشه کرد و به نقش زنده حیات فعّال شهیدان به حکم «بَل اَحیاءٌ» که حیاتی است فوق حیات دنیایی و برزخی. این‌جا است که ملاحظه می‌کنید آری! نه‌تنها شهیدان در «دیروزِ» تاریخیِ ما میدانی شدند برای ظهورِ شهیدانی همچون شهید لندی و شهید الداغی؛ بلکه این عزیزان نوری گشتند که حتی خانواده خود را متوجه بصیرتی نمودند که در درون آن‌ها نهفته بود تا معلوم شود انقلاب اسلامی راهی است گشوده برای به ظهورآوردنِ آینده‌ای که بسیاری از انسان‌ها خود را در یگانگی‌ها نسبت به همدیگر احساس می‌کنند. آیا این تحقق آرام‌آرامِ آخرالزمانی نیست که به ما وعده داده‌اند؟ موفق باشید     

34682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«إِلَهِي هَبْ لِي قَلْبا يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ» سلام استاد. به کمک آموزه ها و اشارات حضرتعالی، بنده هم تجربه کردم هر وقت با بشر امروز که تا حدود زیادی تحت تأثیر روح مدرنیته است، با ادبیات کهنه ی دینی و وعده های نسیه سخن بگیم موضع میگیره. اما اگر او رو با خودش و افق وجودیِ گسترده ی خودش روبرو کنیم به شدت به فکر فرو میره. مثلاً اگر بگیم نماز بخون که به بهشت بری یا جهنم نری به شدت بدش میاد. ولی اگر بگیم عبادت کن تا همین الان در ذیل انوار الهی قرار بگیری و در ساحت گشوده تری وارد بشی و جانت سیراب و تغذیه بشه و به آرامش حقیقی دست پیدا کنی، به‌ شدت متأثر میشه. راز این مسأله کجاست؟ (حتی قیامت و بهشت و جهنم رو هم اگر با افق حضوری و وجودی براش تبیین کنیم، بسیار فرق میکنه تا اینکه به صورت حصولی و وعده وعیدهای نسیه براش صحبت کنیم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به جهت آن است که انسان جدید خود را در خود جستجو می‌کند و می‌خواهد از درون متوجه حقایق شود. در این مورد خوب است به قسمت دوم مصاحبه‌ای که با مجله سوره شد، رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12424  موفق باشید

34200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: در جلسه‌ی اول تفسیر سوره بلد فرمودید ایران تا پنج سال دیگر رتبه‌ی چهاردهم اقتصاد دنیا خواهد شد. اگر امکانش هست منبع این خبر را بفرستید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای سعد الله زارعی در همان شنبه ای که عرض شد در یادداشت ویژه کیهان سند آن را ذکر فرموده بودند. فکر می کنم اگر در اینترنت جستجو بفرمایید  بتوانید سند آن را پیدا کنید. موفق باشید

38314
متن پرسش

باسمه تعالی سلام وقت بخیر: حضرت استاد بنده ازسال ۱۳۸۹ با مباحث حضرتعالی مأنوسم. تقریبا تمامی کتب رو با دقت و حوصله خوندم. برخی از مطالب و کتب رو با یکی دیگر از دوستان مباحثه کردم. حالا بعد از حدود ۱۳ سال انس با اندیشه حضرتعالی، چندسالی هست که دچار خلأ و پوچی شدید شده ام. تمامی آنچه که در وجود من بود که به قول حضرتعالی اوهام و اسماء سمیتموها.... بود همگی فروریخته و حالا من در یک کویر بی انتها تنها مانده ام. هرمطلبی که از حضرتعالی می خونم (من جمله آخرین کتابی که خواندم تفسیر انفسی سوره مرسلات بود)، با چشمه آبی روبرو می شوم که وقتی در این کویر کمی جلوتر می روم می بینم گویا سراب هست. این وضعیت تمام زندگی بنده رو تحت شعاع قرار داده و هیچ انگیزه ای برای ادامه ندارم. مدت دو سال هست که به لطف ذوات مقدسه از تهران به مشهد مأمورو مأنوس با حضرت سلطان شده ام. اما باز هم در این کویر با سراب ها به سر می برم. خیلی وقت هست که در تلاشم با خود به سر ببرم و به قول حضرتعالی با بودن محض خود باشم و از خود تغذیه کنم. اما موفق نشده ام. در پیاده روی اربعین امسال از همه ذوات مقدسه در عتبات عالیات استدعا و تمنا کردم راه رو به من نشون بدن و بارقه ای از نور خودشون رو در وجود من قرار بدن تا بتونم خودم رو پیدا کنم و نسبت به حقیقت گشودگی داشته باشم. حضرت استاد! خواهش می کنم راهی جلوی پای بنده بگذارید که از این وضعیت که حدود ۵ سال هست که درگیر آن هستم خلاص شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان سکراتی است که اگر کسی استعداد حضور بیشتر در خود و در جهان را داشته باشد در همین جهان با آن روبرو می‌شود و تنها راه عبور از این حالت، حضور نزد خود، ذیل اراده الهی در تاریخی است که بوجود آمده. و معلوم است که کار ساده‌ای نیست ولی افقی است گشوده. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://lobolmizan.ir/sound/1096?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C در 30 جلسه با رفقا در میان گذاشته شد. امید است بتواند با افقی که می‌نمایاند؛ این سکرات و راه عبور از آن معنا شود. موفق باشید              

37767
متن پرسش

وظیفه پیش روی ما در انتخابات اندیشیدن به وضع موجود و درک شرایط تاریخی کشور است و از این اندیشه بتوانیم بیابیم که ما کجا هستیم و باید به کجا برویم و نامسئله ها را از مسئله اصیل و حقیقی و انضمامی مان، تمییز دهیم تا بتوانیم انتخاب کنیم و در پس انتخاب خود در جایگاه خود نقشی تاریخی ایفا کنیم. ما نمی‌دانیم می‌خواهیم کجا برویم و از همین جهت چشم دیدن آینده خود را نداریم تا با نگاه درست راهِ پیشرفت ایران اسلامی مان را تشخیص دهیم ما تنها چشم به علائق و سلایق شخصی حزبی خود داریم و نمی‌خواهیم و نمی توانیم که با درک موقعیت تاریخی خود به صراط خود بیندیشیم و با دیدن افق ها و آرمان های اصیل این صراط سره را از ناسره تشخیص دهیم. اگر شبیه رای و سلیقه و نظر شخصی ما بگویند و بپوشند و بخواهند و تصمیم بگیرند ما گَله پرخاشگر آن ها خواهیم بود تا خودخواهی و غرض ورزی خود را حتی در مسائل تاریخی و ملی و دینی بیشتر از پیش اثبات کنیم. ما نیاز به یک تصمیم تاریخی داریم نه تصمیم به آری یا نه گفتن به شخص یا حزب و گروه و جناح و سلیقه ای یک تصمیم تاریخی برای همدل و همراه و هم عزم و هم افزا شدن برای رفتن به سمت آینده مان. نه آینده ای منتزع و منقطع از اکنون و گذشته ما تصمیمی برای اندیشیدن و تفکر و پرسش و بازخوانی دوباره برای یافتن و تحقق و حرکت به سمت آرمان و گفتمان، افق و غایت حقیقی انقلاب اسلامی. و اگر چشم یافتن و انتخابِ نماینده و مسئول ادامه راه جهاد برای سازندگی ایران اسلامی مان را نداریم باید چشم بشوییم و بار دیگر به سرچشمه و سرآغاز این راه تمسک بجوییم و وضوی دوباره بگیریم، برای ادایِ وظیفه پیش رو برای سازندگی و تحقق «جمهوری اسلامیه» پس از حماسه شهادت شهید رییسی، و وحدت و یگانگی ملت ما برای احیا و ایفا نقش بزرگ تک تک ما برای احیای تحقق دوباره آرمانِ «جمهوری اسلامی».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود به عنوان حضوری که به آن تذکر داده می‌شود و انسان ذاتاً وجود خود را احساس می‌کند. قرب به وجود، به یک معنا به عنوان وطن نیز فهمیده می‌شود، به‌خصوص اگر به حضور تاریخی خود نظر داشته باشیم و بر اساس تفکرِ تاریخی اگر انسان بخواهد به ساحت قدس بیندیشد می‌تواند متذکر این امر باشد که چگونه خداوند در رخدادهای تاریخی به او نزدیک می‌شود و تکلیف کنونی ما اندیشیدن به امکان آغازی دیگر از «وجود» است که با رو نمودنش به انسان رخ می‌نماید و انسان متوجه تاریخ، این رخ‌‌نمودن را درمی‌یابد که چگونه امر قدسی طلوع می‌کند مانند آنچه در شهادت آیت الله رئیسی پیش آمد و باید در دل این حضور، به آغازی دیگر بیندیشیم، وگرنه بدون تفکر به تاریخ خود به بهترین حضور و شایسته‌ترین درک نایل نخواهیم شد. زیرا بخواهیم یا نخواهیم حقیقت، از مو باریک‌تر است و باید در دل طوفان‌ها متوجه آن شد. مثل طوفانی که ۶ نامزد ریاست جمهوری به پا می‌کنند تا انسان اندیشمند که متوجه آغاز دیگری است، حقیقت را بیابد وگرنه با دریغا دریغا گفتن نسبت به دیروزها، فردایِ شهادت آیت الله رئیسی مدّ نظر نمی‌آید. موفق باشید  

37482
متن پرسش

در صبحدم بارانی بهار و اردیبهشت برای معلمی می‌نویسم که واسطه لطف الهی برای جانهای ما شد. سلام و ارادتم تقدیم به شما استاد عزیز بضاعت اندک من برای تقدیم به روح مهربان شما، همین قطره‌های زلال اشکی است که در بین الطلوعین تاریخ در غربتِ غیبت امامان از چشمهای منتظرم جاری است. رهبر انقلاب در جواب جوانی که از میانه جمعیت فریاد زد دوستت داریم فرمودند خوش‌ به حالتون که اگه منو دوست دارید، میشه منو ببینید من شما را دوست دارم و نمی‌تونم ببینم. من در گوشه تنهاییم بارها این جمله را شنیدم و خود را مخاطب آن دیدم و با عشق او که تنها از قاب رسانه ها صورتش را و در ملکوت عالم حقیقتش را دیده‌ام اشک ریختم و به عشق او زندگی‌ام را صرف اسلام ِ انقلابی و انقلاب اسلامی کردم چرخ جهان با ولایت می‌گردد و ما که به عشق روح الله نفس می‌کشیم همه، همیشه دلتنگ هم هستیم اگر از من بپرسند مهمترین ویژگی رهبر انقلاب چیست قطعا خواهم گفت «عشق به خمینی» و ارادت شما استاد عزیز به روح الله قلب ما را به هم گره زد بارها در جلسات فرمودید، حس می‌کنید چقدر باهمید؟ آری استاد عزیز وسعت عشق روح الله با قلب ما کاری کرد که باکری و خرازی و متوسلیان تا کودکان و زنان غزه تا دانشجویان آمریکایی دردمند از احوال غزه را در عالَم انقلاب اسلامی ببینیم و بیش از هرکس نسبت به بچه‌های دغدغه مند انقلاب با وجود تمام اختلاف سلوک و سلیقه‌ها احساس برادری و یگانگی کنیم و به لطف الهی شما استاد عزیزم در گشودن این منظر واسطه لطف الهی بودید این پرسش را با نام مستعار نوشتم تا بتوانم چند جمله از احوال واقعی قلبم را بیان کنم و این اشکهای از سر شوق و درد و شُکر را تقدیم روح مهربانتان کنم. الحمدلله علی جمیع نعمه و آلائه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیای الهی و از همه مهم‌تر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» به ما از آینده و از حضوری خبر دادند که انسان‌ها یگانگی خاصی را نسبت به همدیگر احساس می‌کنند که نماد آن حضور، تا آن‌جایی خواهد بود که به تعبیر روایات، گرگ و میش در یک آخور با همدیگر غذا می‌خورند که مثالی باشد تا بفهمیم چگونه دوگانگی‌های همچنانی هم جای خود را به یگانگی می‌دهد چه رسد به یگانگی‌ها که ریشه در فطرت دارد.
سلام بر اشک‌هایی که از آن گزارش دادید تا معلوم شود مسافر کدام روزگارید. سلام بر اینهمه یگانگی و دل‌تنگی از همدیگر. آیا از خود پرسیده‌ایم چه نسبتی بین حضرت زهرای مرضیه «سلام‌‌الله‌علیها» و جناب سلمان بوده که حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به جناب سلمان گِله می کنند چرا به ایشان کمتر سر زده؟ چه نسبتی بین این دو بزرگوار در میان است که از نظر جنسیتی نامحرمند، ولی از نظر انسانی این اندازه یگانه‌اند؟ آیا این همان حضور ذیل اسلام عزیز نبود؟ 
سلام بر یگانگی قلب‌ها بین ما و کودکان غزه و دانشجویان ضد رژیم صهیونیستی آمریکا. یعنی سلام بر زندگی، زیر سایه دوستی‌ها که حقیقتاً اگر جان گرگان و سگانِ انسان‌نما از هم جدا هست و در این جدایی به حکم «لا یموت و لا یحیی» بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زنند «متحد جان‌های مردان خداست»، و در این یگانگی «در عین حفظ حریم‌ها» نسبت به هم چه ایثارها دارند. آیا جز این است که خداوند ما را برای این نوع حضور خلق کرده؟ چرا آن را با ایجاد هرچه بیشتر دوستی‌ها و تواضع‌ها و ایثارها، پاس نداریم؟ موفق باشید    
 

37370
متن پرسش

سلام استاد گرانقدرم: امروز سروده‌ای داشتم که می‌خواستم تقدیم شما و همه لب المیزانی‌های عزیز کنم: «تا هست می ناب، همین آب چه زشت است / مستِ غم تو آدم و شیطان و فرشتست» «هر قدر که مس با نفس عشق طلا شد / کافیست؛ به ویرانه بیا نوبت خشت است» «کافر بجز این است که پشتش به تو گرم است؟ / هرچند که زشت است ولی نیک سرشت است» «حلّاجِ دل از فلسفه‌ام کرد شکایت / محکوم زوال است هر آن پنبه که رشتست » «بر کِشته‌ی خود هیچ منازید که این باد / دمساز بهار است ولی دشمن کِشت است » «با خطّ خوشی بر دلم این جمله نوشتی: / وقتی که تو باشی چه نیازی به بهشت است» ۲۳ فروردین ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چیز خوبی وقتی با حضور ایمانی انس با حضرت محبوب مقایسه شود؛ آن را ارزشی نیست. و هرچیز ناملایمی آن‌گاه که پای حضور حضرت محبوب را به میان آورد، چه اندازه زیباست به همان معنایی که فرمود: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

37203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ما هر بار که کتاب «اسماء حسنا دریچه های نظر به حق» رو مطالعه می کنیم، این جمع بندی و احساس در ما آغاز می شود که همه عالم غرق حضور حق و اسماء و تجلیات اوست و تنها پرده و مانعی که در این وسط وجود دارد «حجاب گناهان» ماست. اگر این مانع کنار برود ما تماماً میهمان تجلیات گوناگون حضرت حق در سرتاسر عالم خواهیم بود و خود در دریای بی کران رحمت و حضور مطلق او احساس می کنیم. استاد نمیشه همین یک مانع رو هم خود خدا زحمتش رو بکشه و به فضل و لطف و کرمش کنار بزنه؟ چون حقیقتاً ما ضعیف و ناتوانیم و حتی از عبادات خود احساس شرمساری داریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در دعای مناجات‌گونه «ابوحمزه» برای عبور از گناهان و ذنوب مطرح کرده‌اند؛ باید نظر کرد. پیشنهاد می‌شود با چنین رویکردی یک‌بار دعای «ابوحمزه» را مطالعه نمایید و از عظمت نگاهی که آن حضرت برای عبور از گناهان مدّ نظر دارند، حیرت کنید. موفق باشید

نمایش چاپی