بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1- آیا روایاتی که در مورد شک حضرت یونس بر ولایت امیرالمومنین علی«علیه‌السلام» آمده تا چه اندازه قوی هست؟ و نظر بزرگان در باره‌ی آن چیست؟ 2- آیا غصب حضرت یونس به خاطر رفع عذاب قومش از طرف خداوند بود یا چیز دیگری؟ اگر ممکن هست از روایات یا سند گفته شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهر آیات یک حکم دارد و آن همانی است که می‌فرماید حضرت یونس به جهت آن‌که آن قوم حکم خدا را نپذیرفتند و عذاب آمد، آن قوم را به صورتی غضب‌آلود ترک کرد و آن شد که شد. ولی باطن عمل یک حکم دیگر دارد که علی«علیه‌السلام» در این رابطه می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَایَتِی عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْکَرَهَا مَنْ أَنْکَرَ أَنْکَرَهَا یُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِی بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا» خداوند ولایت مرا بر اهل آسمان‌ها و اهل زمین عرضه کرد بعضى اقرار و بعضى انکار کردند، یونس منکر شد خداوند او را در شکم ماهى زندانى کرد تا اقرار کرد. (بحار الأنوار، ج‏26، ص: 282) موفق باشید
9064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده 25 سالمه و طلبه شدم و پایه اولم است و می خواهم ازدواج کنم ولی یک موضوعی مرا اذیت می کند خواهش می کنم راهنمایی و راه کاری ارائه فرمایید؟ 1- من در دوران مجردی سعی کردم که به نامحرم و همچنین نوجوانان با حسن وجه هیچگاه از روی لذت و هوس نگاه نکنم و در این زمینه فشار هایی را متحمل می شدم. اکنون نیز در مواجهه به همان موارد و حتی عکس و غیره نیز فشار بهم می آید چرایی اش را نمی دانم که چرا با اینکه نگاه نمی کنم فشار بهم وارد می شود؟ 2- حال که می خواهم همسر انتخاب کنم این استرس و اضطراب را دارم که نکند همسری که انتخاب می کنم دارای زیبایی نباشد و از همان اول زندگی مشتر ک را با افسردگی شروع کنم چرا که این چندین سال امید داشتم که این لذت را از طریق حلال با همسر پیدا کنم و حالا با کسی پیوند بگیرم که زیبایی را ندارد. از طرف دیگر هم در روایات داریم که اگر کسی بخاطر زیبایی با زنی ازدواج کند.... و همچنین بخاطر طلبگی نمی توانم خودم کسی که برایم زیباست انتخاب کنم و علاوه بر این بنده ملاک مهمتر را چیزهای دیگر می دانم که به تبع با توجه به آن ها وارد خواستگاری می شوم (بدون اینکه دختر را ببینم) حال تو این شرایط و احوال چکار کنم؟؟ واقعا این استرس را چکار کنم؟ 3- چکار کنم این حب لذت به چهره های زیبا در وجودم رخت بر کند/ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خواستگاری کسی بروید که در عین متدیّن‌بودن، برایتان زیبا باشد والسلام. موفق باشید
8416
متن پرسش
سلام. می خواستم روز معلم رو بهتون تبریک بگم. ممنونم بابت وقتی که برای جواب دادن به سوالات ما صرف می کنید.امیدوارم به همه ی خیرهای دنیوی و اخروی برسید. و همیشه حالتون خوب باشه. از طرف ما به خدا بگید که ما هم دوست داریم نمره ی خوب بگیریم ولی سر امتحان حواسمون پرت میشه. کاش برگه ی ما رو هیچ وقت تصحیح نمی کرد. وقتی فکر می کنم نمره م روامام زمان میدونن مجبور میشم ازشون فاصله بگیرم که یه وقت نپرسن فلانی چرا!؟! میگن اگه آدم توبه کنه به جای بدی هاش خوبی می نویسن که مثلا بره بهشت. خدا چی؟ اون که یادش هست جای این خوبی ها بدی بوده. اصل غصه شرم از خداست. اصل غصه ناسپاسی. اصل غصه فراموش کردن حضور خداست. امشب شب لیله الرغائب.چه جوری به خدایی که بیست ساعت از شبانه روز رو یادم نیست که هست بگم منو ببخش. منو دوست داشته باش. بگم به خدا ما هم دوست داریم. ما هم خوبی هات رو , خوبات رو و خوبی رو دوست داریم . ما هر شب ساعت رو برا نماز شب کوک می کنیم و نماز صبح مون هم قضا می شه. از ده نمره ی پاسی حداقل هفت نمره ش رو خودش باید بهمون بده . همینجوری . عشقی. نگین نمیشه. من مطمئنم که میشه. خدا ابا داره از اینکه کاری رو بدون اسبابش انجام بده. ضعف ما, محبت قلبی ما, پشیمونی چند وقت یه بار ما, گریه ی الان من, اسباب. به قول شاعر: آشکارا نهان کنم تا چند؟/دوست می دارمت به بانگ بلند. حالا می گی بانگ تو بلند نیست! قبول.تو بلندش کن. تو بهش شفافیت بده. تو از دل وسوسه های دنیا بگذرونش. نه فقط از منو. از همه رو.از همه ی آدم ها رو. حتی از اونایی که من ازشون دلخورم و منتظرم قیامت بشه حقم رو ازشون بگیرم. استاد! شاید شما از گناه فاصله گرفتین و یادتون رفته باشه حسّ کسی رو که دوست داره آسمونی باشه ولی عملش فقط گستاخی و پرده دری در محضر خداست. شما شاهد باشین من همین جا , در حضور شما به خدا اعلام می کنم :من نمی توانم .من اگه خود خدا دستم رو نگیره و بیست قدم اول رو تاتی تاتی یا حتی به زور نیارتم نمی توانم. در حد عقل ناقص و توان خودم تلاش کردم و نتونستم. اگه ما رو به حال خودمون رها کنه، ما رد میشیم ها! (می دونم سایت شما برا پاسخگویی به سوالات مبنایی و عرفانی و انقلابی و ... است و اگه حرف های منو رو سایت بذارین بعضی شاگرد هاتون ناراحت میشن ولی چه کنیم . ما آدم بدا عرفان نمی فهمیم. فقط دوست داشتن رو می فهمیم. بتونیم به خدا ثابت کنیم دوستش داریم , دیگه حله!).
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فدای شما بشوم، تو که خدایی به این خوبی را پیدا کردی که این‌همه به زندگی‌ات نزدیک است چه غم داری؟! چرا از من روسیاه می‌خواهی با خدای تو که این اندازه به تو نزدیک شده سخن بگویم؟!! اهل سلوک می‌فرمایند: وقتی بنده به این مرحله رسید که یک قدم هم خودش به خودی خود در مسیر رسیدن به خدا برنمی‌دارد، حضرت حق با همه‌ی انوار و اسماء‌اش به او رو می‌کند. چون تو همه‌ی فقر خود را به محضرش برده‌ای تا او همه‌ی غنای خود را بر جانت تجلی بخشد. امیدوارم همواره از این فقر مطلق غفلت نکنید. موفق باشید
7969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام واحترام خدمت استاد عزیز.استاد عزیزحدود شش سال است که دورازخانواده وبستگان زندگی میکنم و این مسئله موجب شده به همسروابسته باشم و گاهی اوقات هم دلتنگ برای پدر و مادر.هرگاه دلتنگ میشوم دوست دارم به زیارت قبور شهدا و علما یا امامزادگان بروم و گاهی اوقات هم احساس میکنم علاوه بر اماکن مذهبی به طبیعت هم نیاز دارم ولی متاسفانه شوهرم اصلا علاقه ای به بیرون رفتن ندارد و دوست دارد همیشه در خانه یا مطالعه کند یا سخنرانی گوش دهد و...و حتی گاهی مورد تمسخر همسرم هم بخاطر دلتنگی قرار میگیرم مخصوصا وقتی از ایشان میخواهم تفریح سالمی در زندگی داشته باشیم ونظر ایشان این است کسی که به زیارت شهدا امامزادگان و... میرود دیگر رفتن به سفر و مکانهای تفریحی معنا ندارد استاد لطفا مرا راهنمایی کنیدکه اگر بخواهم زندگی معنوی داشته باشیم چه تفریحی مناسب است با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل قضیه که انسان در دل طبیعت حضور یابد کار خوبی است، ولی برای هماهنگی با همسرتان می‌توانید آن گرایش را با گرایش‌های دیگر مثل ورزش و طولانی‌کردن عبادات جایگزین کنید. موفق باشید
6279
متن پرسش
سلام. با اینکه دیگر اصلا رویم نمیشود که وقت گرانبهای شما را بگیرم ، ولی با نظر به لطف و مهربانی شما ، یک سوال دیگر می پرسم. استاد گرانقدر! در پاسخ به سوال 6230 ، شما بنده و دیگر دوستان را دعوت کردید به عقلی که صدها سال است فراموش شده و دعوت کردید به چیزی که بیان پذیر نیست ، ولی معنا دار است و کشف تاریخ جدید در گرو فهم معنای آن می باشد. برایم روشن شد که فرمایشات اخیرتان انوار حکمتی بود که با سبک مغزی امثال بنده ، به بحث های سیاسی متداول ، تقلیل پیدا کرده و در این فضا تحلیل میشد! با عرض پوزش از گذشته ، خواهش میکنم در صورت صلاحدید ، فتح بابی در مورد آن عقل فراموش شده چند صد ساله و آن مفهوم بیان ناپذیر ولی معنادار ، بفرمایید تا کمی ذهن مان آماده شده و بعد آن کدهایی بدهید که بتوانیم با تحقیق و مطالعه در آنها ، کمی بفهمیم ،‌ آنچه را که شما می فرمایید. ان شا الله خدا برکتی به وقت و عمرتان بدهد که این مزاحمت های امثال بنده را به بهترین شکل جبران کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح بحث در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده شده و در محرم امسال نیز تحت عنوان «جریان روشنفکری و تقابل آن با تمدن‌سازی غدیر و کربلا» و «کربلا؛ نقطه‌ی عطف تقابل تمدن اسلامی با تمدن جاهلی» سخنرانی داشتم که اگر صوت آن را استماع فرمایید إن‌شاءاللّه چیزکی ظهور می‌کند. موفق باشید
3734

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند اینجانب جوان 16 ساله ای هستم که علاقمند می باشم شما یکی از خاطرات دوران جوانی تان را برایم تعریف نمائید و اگر توصیه مهمی دارید برای موفقیت من در زندگی خوشحال می شوم ارائه فرمائید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (برای خودش) شاید در آن قسمت از سایت که مصاحبه‌ای با بنده در مورد زندگی‌ام شده بتوانید جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید
3292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب آقای استاد. سلام و عرض ادب. سوالی داشتم. بنده در روابط اجتماعی سعی می کنم خیلی ساده عمل کنم؛ به این معنا که مثلا کلمت را نمی پیچانم که افراد را گیج کنم یا مثلا نشان بدهم انسان فرهیخته ای هستم یا با عبارات بازی کنم تا مقصود خود را بگویم و سعی هم نمی کنم مثلا یه بحث را به سمتی پیش ببرم که در نهایت به نفع خودم نتیجه گیری کنم و مثلا بگویم من هم که آدم آرامی هستم با این رفتار فلانی عصبانی شدم و قص علی هذا. دوستانی دارم که از این رفتارها دارند حالا اینکه در مورد خودشان اینگونه هستند را کاری ندارم و به خودشان مربوط است اما از این روش در مورد بنده نیز استفاده می کنند فرضا در یه بحث این نتیجه را می گیرند و می گویند فلانی چرا تو مرا می کوبی. این برخورد در دیگران این ذهنیت را ایجاد می کند که آهان پس فلانی اینگونه است. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید که اولا آیا اینگونه رفتار صحیح است منظور همان نتیجه گیری به نفع خود. ضمن اینکه من فکر می کنم واقعا این طرز تفکر ذهن آدمی را همیشه درگیر می کند که دائما چطور حرف بزند که ضرری نبیند. دوم آنکه در مورد دوستانم باید چه کنم. با سپاس از شما استاد ارجمند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- انصاف آن است که انسان حق را بگوید و سخن خود را در لفافه نپیچاند 2- با بقیه باید مدارا کرد و به موقع‌اش به آن‌ها تذکر داد. موفق باشید
12409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: پرسشی در سایت مطرح شده بود مبنی بر نظرتون در مورد راهپیمایی ها در مورد توافق و انرژی هسته ای که شما مخالفتی نکردید در حالی که ما اگر بخواهیم مملکت قانونی داشته باشیم و همان مسیر اصحاب کربلا را برویم باید به قانون احترام بگذاریم. قانون می گوید تجمعات باید با کسب مجوز باشد. چرا باید در یک نظام ارزشی عده ای خود را به حق بدانند و هر خلاف قانونی را خواستند انجام بدهند. صدای مداحی را آنقدر بلند کنند و کسی جرات نداشته باشد به آنها چیزی بگوید ولی درمقابل بخواهیم بگوییم صدای ترانه ات نباید بیرون بیاید. هدف خوبی داریم ولی نباید به هر وسیله ای آن را انجام دهیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که با فرض رعایت قوانین نظام اسلامی و با نظر به این‌که وزارت کشور نیز باید متوجه باشد که تجمعات سالم، حقِ شهروندی مردم است، می‌توان اقدامات مربوطه را انجام داد. موفق باشید

12320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: اهل توحید همه ی آنچه در لحظه لحظه ی زندگیشان روی می دهد را از جانب الله می دانند همه از آن اوست و چقدر زیباست الله تو را بخواباند، الله تو را یقظان کند، الله تو را بگریاند، الله تو را بخنداند، الله نازت را بکشد، الله در آغوشت بکشد، الله تو را بالا بکشد، الله معشوقت کند، الله عاشقت کند و یک کلام الله تو را مثل خودش کند. استاد عزیزم به برکت انسان های کاملی که در اعصار مختلف، جهان به یُمن وجود آنها برپا می ماند، قلب ما هم شروع کرده برای الله تپیدن برای الله گریستن برای الله خندیدن برای تشبّه به الله، هرچند پای لنگان داریم و راهی به مدتِ «نمی دانم». زلفش هزار دل را به یک تارمویش، و راه هزار چاره گر از چهارسو بسته است. به فدای محمد، به فدای حسین، به فدای سلمان، به فدای اباذر، به فدای مولانا، به فدای انسان های کاملی که با لبیک گفتن امر حق، بستر تجلی نامتناهی شدند و سالک راه بودند و شدند راه، شدند راه برای امثال من راه نشناس. استاد به تازگی به دنیای وجودی ما مولوی ای حنفی مسلک که به شرح مثنوی معنوی می پردازد، وارد شده است، طبیعتاً در بین صحبت هایشان مکرراً به روایاتی از بزرگان اهل سنت رجوع می کنند و اشخاصی را که در بین شیعیان مورد احترام نیستند را با احترام خطاب می کنند. بنده دراین میان دچار تناقض نشده ام بلکه احساس نیاز می کنم که حتی در تمام آنچه که شما هم می فرمایید بازنگری کنم و خودم به تحقیق بپردازم و غرض از مزاحمت این است که چطور می شود در این تحقیقات بتوان بدون موانست با اهل سنت جانب حق را نگه داشت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه سؤال‌تان نشده‌ام. اگر در رابطه با مولوی سؤال دارید مرحوم آیت اللّه حسین طهرانی در کتاب «روح مجرد» نکات مفیدی نسبت به مولوی و محی‌الدین مطرح کرده‌اند خوب است که آن کتاب را کاملاً بخوانید، در ضمن در مورد این سؤال‌تان نیز از آن کتاب استفاده نمایید. موفق باشید

11610
متن پرسش
با سلام: چرا در قرآن درآیه 5 سوره ی توبه دستور به قتل و خشونت شدید نسبت به مشرکان می دهد؟ آیا راه حل های جایگزین و بهتری برای برخورد با آن ها نمی باشد؟ و این در حالی است که اشاره ای هم به این که آنها آغاز کننده ی جنگی هم بودند نشده و برداشت بنده این بوده که بدون حتی وقوع جنگی این برخورد را باید با مشرکان پیش گرفت؟ به راه راست آمدن آنها به زور شمشیر چه سودی داره؟ و آیا این آیه با این آیه قرآن که می فرماید اکراهی در دین نیست تضادی ندارد؟ بنده حکمت های این آیات رو نمی تونم درک کنم و با توجه به جنبه های درخشان دیگر قرآن این مسئله و دیگر مسائل باعث رنجش خاطر و عدم اطمینان کافی به کتاب قرآن می شود . لطفا در مورد مسئله ی مطرح شده نظر خو دتون رو مطرح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند پس از آن‌که از طریق پیامبر خود با آن خُلق خوش محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» همه‌ی خوبی‌های اسلام را در معرض دید مشرکین قرار داد و به‌خوبی حق را برای آن‌ها روشن نمود آن‌ها را مخیّر کرد که یا در عرض چهارماه شهر مکه را ترک کنند، و یا آماده‌ی مبارزه باشند و این در حالی است که اگر هنوز شبهه و مسئله‌ای دارند و خواستند در مورد اسلام تحقیق کنند آن‌ها را پناه ده تا کلام الهی را بشنوند و سپس به محل خود برگردند تا خودشان انتخاب کنند (به آیه‌ی 6 سوره‌ی توبه رجوع شود). بنابراین خداوند نمی‌خواهد آن‌ها را مجبور کند که اسلام آورند، بلکه می‌خواهد محیطی را که مسلمانان باید به عنوان پایگاه اسلام به صحنه آورند از چنین افرادی که دشمن حق و حقیقت‌اند پاک گرداند و لذا در نهایت پس از آن‌همه اتمام حجت، چهار ماه به آن‌ها فرصت می‌دهد تا اسلام را انتخاب کنند، یا سرزمین مکه را که حرم الهی است ترک نمایند. موفق باشید

9275
متن پرسش
استاد سلام: طاعات قبول من به این نتیجه رسیده ام در امر ازدواج برای خودم اصول درستی نداشته ام و همه ملاکهایم بر پایه شعار بوده. مثلا اینکه طرف مقابلم مومن باشد و هیئتی باشد و... بیشتر به دلیل جو اطرافم بوده است و در حقیقت در دلم مسائل مادی و ظاهری دنیا هم مهم هستند. فهمیده ام که بیشتر زندگیم بر اساس نگاه و نظر مردم است و منتظرم که دیگران چه میگویند تا من انجام بدهم. اصلا غیر از مسئله ازدواج این مشکل پایه ای را در اصول اعتقاداتم پیدا کرده ام که نمی دانم برای چه زندگی میکنم. هدف از یک زندگی چیست. چرا من خود را حامی ولایت و انقلاب می دانم ولی برای آینده اش هیچ امیدی یا هدفی متصور نیستم. استاد حقیقتا مستاصل شده ام. شبیه غریقی که به هر چیزی چنگ می اندازد هر روز سراغ یک نفر می روم تا با حرفهایش مسیر صحیح و ایمان محکم را پیدا کنم ولی نتیجه ای حاصل نمی شود و دعاهایم همه طلب نجات از خود خداوند است. نمی دانم باید چه کنم که اصول درست و یقینی و همیشگی برای زندگیم پیدا کنم نه چیزهایی که هر روز امکان تغییر و تزلزل دارند. از لطفتان بی نهایت ممنونم و التماس دعا دارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکالی دارد که انسان پس از مدتی عقاید و اعمال خود را بازخوانی کند و با مبانی محکم‌تری جلو برود؟ خداوند به شما چنین توفیقی را داده است که عقاید و اعمال خود را با عمق بیشتری واکاوی کنید. از بحث‌های معرفت نفس و بحث‌های مربوط به انقلاب اسلامی و در نهایت کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غافل نباشید. موفق باشید
8493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام .سوالم از مسئولین سایته. من از استاد خواستم جواب سوال را فقط به ایمیلم بفرستند. ولی ایمیلهایی که از این سایت برام میاد خوانا نیستند حتی قسمت view incoding را هم تغییر میدم فونتها به فارسی تبدیل نمیشن به عنوان مثال همین دستور العمل های استاد سید علی قاضی که ایمیل شده بود را نتونستم بخونم.نگران شدم جواب سوالم را هم نتونم بخونم.میشه طوری ایمیلها را بفرستین که این مشکل پیش نیاد.ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت: لطفاً بررسی لازم را بفرمایید. در ضمن متن مرحوم قاضی از طرف ایمیل المیزان به ایمیل بنده فرستاده شده در حالی‌که بعضی از قسمت‌های آن ناخوانا است. قضیه چیست؟ موفق باشید
7546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرا هیچ نهاد دولتی یا روحانیون به فکر ازدواج دختران محجوب و باایمان با پسران مومن نیستند و اینها که می توانند بهترین مادران شوند، در حاشیه قرار می گیرند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حقیقتاً این یک ضعف بزرگ ما است. نهاد رهبری در دانشگاه‌ها اقداماتی انجام می‌دهند که خوب است ولی نیاز به کار گسترده‌تری داریم. موفق باشید
6191
متن پرسش
به نام خدا.باسلام خدمت استاد عزیز در جواب سوال قبل مربوط به چگونگی زنده شدن دوباره انسان با توجه به حدیثی دز اصول کافی خواسته بودید متن عربی آنرا برای جنابعالی ارسال کنم. امام صادق(ع): قال سئل عن المیت یبلی جسده قال نعم حتی لا یبقی له لحم ولا عظم الا طینته التی خلق منها فاءنها لا تبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یخلق منها کما خلق اول مره (اصول کافی ج3 ص 250باب النوادر...حدیث7)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند گوشت و استخوان متوفی باقی نمی‌ماند مگر طینتی که از آن خلق شده، که مسلّم آن طینت از جنس گوشت و استخوان نیست بلکه مستدیره‌ای در قبر باقی می‌ماند که خداوند وجه قیامتی آن شخص را از آن خلق می‌کند که آن مستدیره هرچه باشد مسلّم گوشت و استخوان نیست. شاید این‌که فرموده‌اند چیزی است دایره‌ای شکل اشاره به حالت بی‌بُعدبودن آن دارند و همان جنبه‌ی مجرد انسان باشد. موفق باشید
5747
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد آیت الله جوادی آملی حفظه الله و علامه حسن زاده آملی حفظه الله هر دو در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی کار میکنند .میخواستم آثار ایشان را مطالعه کنم . خب خودتان در جریان هستید هم آیت الله جوادی در زمینه متون فلسفی و عرفانی مطالب زیادی دارند هم علامه حسن زاده آملی. و هر دو بزرگوار شاگرد علامه طباطبایی بودند . برای شروع آثار کدام یک بهترست.و یا اگر میشود تفاوت ها و شباهت های آثار این دو بزرگوار را به اختصار بیان کنید . بطور مثال یک نمونه که من خودم متوجه آن شدم علامه حسن زاده در متن آثار فلسفی و عرفانی ادبیات و شعر را زیاد بکار میبرند و از عرفای پیشین بسیار یاد میکنند و نظرات اشان را لابلای نظرات خود می آورند . اما آیت الله جوادی آملی بیشتر به فلسفه صدرایی و قرآن و حدیث اکتفا میکنند .البته این برداشت شخصی خودم بود . اگر میشود کمی توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظرم بستگی به خودتان دارد که با کدام روش بیشتر می‌توانید ارتباط برقرار کنید. بنده خودم با آن‌ که محضر آیت‌اللّه حسن‌زاده را بیشتر درک کردم ولی به جهت نظم خاصی که آیت‌اللّه جوادی در ارائه‌ی مباحث داشتند از آیت‌اللّه جوادی بیشتر استفاده کردم ولی بعضی‌ها با روحیه‌ی آیت‌اللّه حسن‌زاده بهتر می‌توانند سلوک کنند. در هر حال «شاخ گُل هر جا که می‌روید گل است». موفق باشید
5681
متن پرسش
باعرض سلام و خسته نباشید پیرو صحبتی که در مورد ازدواج موقت و مجدد شد چندتا نکته داشتم که شاید مفید باشد در بحث اینکه ازدواج موقت و مجدد حلال است هیچ شکی نیست اما من واقعا میخاهم این را بگویم که خدافرموده حلال است واجب که نیست! ایا اقایانی که انقدر اصرار دارند که حلال بودن این امر را تاکید کنند و این مسئله را اشاعه دهند در مورد باقی دستورات اسلام که چه بسا در مکان مهمتری هم قرار دارند اینگونه اصرار می کنند؟! من فکر میکنم اسلام دینی است که برپایه عواطف عمیق انسانی استوار است دینی است که شرع و حلال و حرام بودن کف دین است ... اسلام واقعا دینی است که بدون فضای اخلاق زیبایی های خودش رو بطور کامل نمایش نمیده.. ایا این درسته خانم های خانه داری که همه وقت خود را بابت کارهای خانه و بچه ها می گذارتد با سختی 9 ماه بارداری را تحمل میکنند و 2 سال به بچه شیر می دهند بابت اینکار از شوهر خود پول طلب کنند؟ درصورتی که این پول از شیر مادر برایشان حلال تر است... ایا مهریه که حلال بودن ان بر هیچ کس پوشیده نیست را زنی تا زندگی اش به مرحله طلاق نرسد طلب میکند؟ یا اگر طلب کند به او داده می شود؟ چرا اقایانی که ذره بین را روی بحث ازدواج موقت گرفته اند کمی هم از حلال های دیگر که زنها به راحتی از روی ان میگذرند صحبت نمیکنند؟ ایا اگر زنها به فکر گرفتن حق خود باشند زندگی همان گرمی و احساسات سابق را خواهد داشت؟ به قول شما ازدواج مجدد یا موقت یک جایی واقعا وظیفه می شود که در جای خود درسته اما قبول دارید با وضعیت امروز جامعه در جاهایی غیر از وظیفه بهتر است اقایان از خودشان و نفسشان بگذرند بخاطر حفظ گرمی و روابط خانواده؟!و باعث از هم پاشیده شدن کانون یک خانواده نشوند؟ ایا این عمل به اخلاق و اصل اسلام نزدیکتر نیست؟ ایا اون فردی که تمام عمر خود را به کوری زد تا دل همسرش را که صورتش زشت شده بود نشکند با اون فردی که تا زنش باردار میشه میفته دنبال صیغه کردن یکی هستند؟! واقعا عقل و شعور و منطق من بدون در نظر گرفتن اینکه من یک زن هستم داره این حرفو به من میزنه.... ایا اقایانی که انقدر اصرار بر ازدواج مجدد دارند قادر هستند حقوق همسران اولشان را زیر پا نگذارند ایا انقدر رشد کرده اند تا "نو که امد به بازار کهنه شود دل ازار "اتفاق نیفتد؟! من بعنوان یک زن منکر حس حسادت یا غیرت یا هرچیز دیگری که اسمش رو بگذارید نیستم اما مطمئنم هستم که مردهای امروز جامعه ما خیلی وقتها در رعایت حقوق همسرانشون کوتاهی می کنند و شاید منشا این همه بدبینی به ازدواج مجدد بی ربط به این موضوع نباشد. همه ی وجود یک زن به احساسش استواره به قلبش استواره ایا بهتر نیست انقدر با نگاه مردانه به این مسائل نگاه نکنید ؟! ایا بهتر نیست یک مرد تا جایی که میتونه دل همسرش رو نشکنه؟ ایا واقعا اینها باعث کمال انسان نمیشه؟ ایا راه انسانیت ازینجا عبور نمیکنه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده انصافاً سخنان شما را سخنان منطقی می‌دانم و قبول دارم در بسیاری موارد با نگاه مردانه به مسئله‌ی ازدواج نگاه شده و همین امر موجب شده که از موضوع مکدر باشم و در همین راستا عرض کردم؛ «نه خوب گفته‌ایم و نه خوب عمل کرده‌ایم». موفق باشید
5340
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز ملاصدرا در معرفت النفس و الحشر در مورد مقام انسان کامل می گوید «کلیه‌ی قوای ملکی و ملکوتی او از وی اطاعت می‌کند... و آن چنان مقامی است که شامل تمام کمالات بغیر از مقام واجب‌الوجودی می‌شود... و خداوند برای هیچ موجودی حق امر و نهی و مقام خلافت الهی و قدرت بر ایجاد و تکوین قرار نداده مگر انسان کامل و اگر کسی توانست بدون واسطه‌‌ی اعضاء و جوارح امر و نهی کند و آن چه را بخواهد بدون واسطه ایجاد کند خلیفه‌ی حق بوده و مقام او مقام انسان کامل است، هر چند در حین استفاده از واسطه بعضی و یا هیچ یک از مقاصد او واقع نشود... این که در عالم ماده ممکن است نسبت به اراده‌ی تخلف صورت گیرد مربوط به علل و مصالحی است که در علم ازلی صورت گرفته و طبق صور علمیه‌ی الهیه و نظام وجود بوده» آیا این مقام برای عرفای کامل مثل حضرت امام (ره) و آیت الله بهجت (ره) صادق است؟ یعنی ایشان هم مقاشان مقام انسان کامل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، منظور ملاصدرا از انسان کامل با این توصیفی که بحمداللّه شما در آن ورود پیدا کرده‌اید، امام معصوم یعنی واسطه‌ی فیض الهی است بقیه‌ی عرفا و بزرگان در ذیل نور انسان کامل به کمالات می‌رسند. موفق باشید
5223
متن پرسش
خداوند اعمال را فقط از چه کساونی قبول می کند؟ مخلصین متقین افراد مومن
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به هراندازه که در اعمالش به خدا رجوع داشته باشد توسط خدا وند قبول می‌ شود، از همه‌ی این افرادی که می‌فرمایید یعنی مخلصین و متقین و افراد مومن قبول می‌کند ولی درجه‌ی رضایت خداوند نسبت به آن اعمال به درجه‌ی خلوص آن افراد بستگی دارد. یکی عملی را انجام می‌دهد که بهشت برود خداوند آن عمل را قبول می‌کند و او را بهشت می‌برد ولی یکی عملی را انجام می‌دهد تا خداوند نور اُنس با خودش را به قلب او بیندازد، خداوند نیز آن عمل را قبول می‌کند و او را با خودش مأنوس می‌کند. موفق باشید
5173
متن پرسش
سلام علیکم استاد مقام معظم رهبری در آخرین جلسه هیئت دولت با ایشان فرمودن: بعضی ها دنبال اینند که استاد پیدا کنند و ذکر و ریاضت بکشند اما اینها نیاز نیست انجام واجبات ترک محرمات، می خواستم بدانم آیا ایشان نفی سیره آیت الله قاضی و حسن زاده می کنند یا نفی سیره آیت الله کشمیری می کنند؟خب بالاخره از انجام واجبات هم باید بالاتر رفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی حرف در عمل همین است که رهبری فرمودند و در معارف حقه فرمودند اندیشه‌ی ملاصدرا فقه اکبر است. عمده جمع بین معارف و عمل به احکام شریعت است. در حالی که در مورد مرحوم قاضی فرمودند:« مهمترین مسئله در این باب، این است که ما در بین سلسله‌ى علمى فقهى و حِکمى خودمان در حوزه‌هاى علمیه - در این صراط مستقیم - یک گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم که میتواند براى همه الگو باشد، هم براى علما الگو باشد - علماى بزرگ و کوچک - هم براى آحاد مردم و هم براى جوانها؛ میتوانند واقعاً الگو باشند. اینها کسانى هستند که به پایبندى به ظواهر اکتفاء نکردند، در طریق معرفت و طریق سلوک و طریق توحید تلاش کردند مجاهدت کردند کار کردند، و به مقامات عالیه رسیدند. و مهم این است که این حرکت عظیم سلوکى و ریاضتى را نه با طرق من‌درآوردى و تخیّلى - مثل بعضى از سلسله‌ها و دکانهاى تصوّف و عرفان و مانند اینها - بلکه صرفاً از طریق شرع مقدّس آن هم با خبرویت بالا، به دست آوردند.»موفق باشید
1893

سلوک امروزبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز! همان گونه که خود می دانید داشتن یک زندگی که بستری برای سلوک جامع انسان باشد، یکی از مشکل ترین و دست نیافتنی ترین چیزها در دوران کنونی است. واقعا می توان گفت که سلوک جامع و حتی یک سلوک نسبتا قابل قبول در متن زندگی های اکنون زده و روزمرگی امری قریب به محال است. از طرفی امروزه بعضا با جوانان مومن و پاکی روبرو هستیم که متحیرانه شاهد آن هستند که گویا چاره ای و مفری جز ورود در روزمرگی ندارند. البته ورود در این روزمرگی چندان پیچیده و مشکل نیست. کافی است که در یک کارخاته یا اداره استخدام شوی تا به مرور به یک موجود بی خاصیت و بی خبر از همه جا و محصور در خور و خواب و در بهترین حالت یک مسلمان فردی خوب و بی آزار تبدیل شوی.- این حرفها توصیفات انتزاعی نیست بلکه با کمی دقت در زندگی اطرافیان آنها را خواهیم دید- و البته ظاهرا راه دیگری هم نیست، چون که زندگی خرج دارد و... استاد به نظر شما باید چه کرد؟ البته نکته مهم این است که زندگی دینی به صرف روزی دو ساعت کتاب معرفتی خواندن حاصل نمی شود. بلکه اصل قضیه، بستر و فضایی است که زندگی در آن جریان دارد. از طرفی هم می بینیم که حوزه های علمیه هم علیرغم ظاهر مناسبش بستر چندان مناسبی برای زندگی دینی- که یکی از شاخصه هایش تکلیف محوری است- نمی باشد و موقعی که به آن نزدیک می شویم، با نوع دیگری از روزمرگی مواجه می شویم. حال به نظر شما چه باید کرد؟ با توجه به اینکه بخش زیادی از دانشجویانی که با مباحث معرفتی آشنایی دارند و در شرف فارغ التحصیلی هستند دچار این حیرت و سردرگمی هستند. چه راه و مسیر و شغلی را و چگونه انتخاب نماییم تا هدر نرویم؟ چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده نیز متوجه این امر هستم و به نظر خودم راه‌کار آن را نگاهی می‌دانم که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به رفقا پیشنهاد کرده‌ام. در سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام از زندگی‌هایی که برای بقیه روزمرّ گی همراه می‌آورد فرار نمی‌کنیم ولی وارد عالَمی می‌شویم که در هرجا که باشیم با آن عالَم به‌سر می‌بریم. موفق باشید
463

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم. 1- سوال اولم در مورد غرب بود. شما در آثار غرب شناسی خود غرب را با یک پیش فرض به عنوان یک « کلی » در نظر می گیرید و بقیه استدلالها بر پایه آن استوار است.می خواستم یک استدلال برای این موضوع داشته باشم .استدلال شما چیست؟ 2_ ایا حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری هم همین نگاه را به غرب دارند ؟اگر دارند یک ادرسی به ما بدهید .
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- در ابتدای کتاب «مدرنیته و توهّم»،نظر پدر مدرنیته یعنی فرانسیس‌ بیکن عرض شد که معتقد است جهان را باید بر اساس میل خود تغییر دهیم و تمام غرب بر این اساس ظهور کرد و انسان ابزارساز به آن معنی که آن‌جا بحث شد تولد یافت و لذا غرب از نظر تفکر یک کلّ است. 2- حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» در مواجهه با غرب بر روی، روحیه‌ی استکباری غرب نظر دارند و پای نگاه فلسفی به غرب و غرب‌شناسی به معنی فلسفی آن در کلمات آن‌ها مطرح نشده. اگر بخواهیم خاستگاه رفتاری غرب را از جهت فکری و فلسفی بحث کنیم موضوعات غرب‌شناسی به میان می‌آید. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» بیشتر بر روی «شکستن مرزهای علمی موجود» در عین تأکید بر روی علم و تحقیق نظر دارند(6/8/88) و یا در جایی می‌فرمایند: «وقتی می‌گوییم پیشرفت؛ نباید توسعه به مفهوم غربی تداعی شود...»(6 آبان 88). موفق باشید
12421
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گاهی تمثل عارف نیز تمثل بی مثال است و این نوع کشف ورای مرتبه مثال و برزخ است بلکه مرتبه ی عقل است بطوریکه در آن جا هیچ صورت و مفهومی وجود ندارد. عرفا به این مرتبه می گویند کشف عقلی. می خواستم بدانم این کشف تام عقلی با ادراک معقولات چه تفاوتی دارد؟ مثلا بحث حرکت یا مباحثی مثل بحث وحدت و ... که جزء‌ معقولات ثانویه است و توسط عقل درک می شود با کشف بی مثال عارف که همان کشف عقلی است چه تفاوتی دارد؟ نمی دانم توانستم مطلب را بطور واضح بیان کنم یا خیر. اگر می شود توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کشف عقلی، سالک نظر به حقایق وجودی دارد مثل نظر به سنت‌های الهی. ولی موضوعاتی مثل معقولات ثانویه، موضوعات مفهومی هستند و هیچ ربطی به کشف عقلی ندارد. موفق باشید

12401
متن پرسش
سلام استاد: بعد از خواندن کتاب آداب الصلاه و گوش دادن صوت جلسات، شروع کردم به خواندن تفسیر سوره حمد امام که در کتابخانه شهرداری شرح دادید. بحث در مورد ماهیت و وجود بود که باید از ماهیت عبور کنیم. اینطور بیان شد که همه موجودات به اعتبار وجود، تجلی اسم الله هستند و به اعتبار ماهیت، هیچ هستند. کسی جز الله در میان نیست. هرچی هست، نور الله است. سوال من اینجاست که با این نظر توحیدی به عالم، جایگاه پیامبر و اهل بیت کجاست؟ یا بهتر بگم، جایگاه فرستادن صلوات توسط خدا و و ملائکه بر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و توصیه به ما برای صلوات فرستادن در این نگاه چیست؟ با چه دیدی به اهل بیت (ع) و به صلوات بر آنها نگاه کنیم؟ (البته با این دیدی که در تفسیر سوره حمد گفته شد، که همه چیز الله است. این چیزی که ما می بینیم ماهیت است ولی در حقیقت، همه چیز تجلی اسم الله است.) استاد با طرح این سوال خوف این دارم که نکند هنوز گرفتار ماهیت باشم. ممنون میشم راهنمایی کنید. یاعلی مدد
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که متوجه‌اید نسبت حضرت حق با مخلوقات تامّ و تمام است و بنا به ظرفیت امکانی هر مخلوق بر آن مخلوق تجلی فرموده است. ولی در رابطه با نسبت انسان‌ها و مختاربودنِ آن‌ها موضوع چیز دیگری است که هرکس باید به‌جای نظر به محدودیت امکانی خود به حقیقت وجودی خود و عین‌الربط بودن خود نظر کند و تمام تلاش انسان‌ها اعم از امامان معصوم و سایر انسان‌ها بر آن است که نهایت انقطاع از ماسوی‌اللّه و ارتباط با اللّه را در خود به فعلیت برسانند. نگاه ما به اهل‌البیت نگاه به انسان‌هایی است که در این مسیر به بهترین شکل عمل کرده‌اند و در این‌جا دیگر بحث ماهیات مطرح نیست بلکه بحث راه‌های رجوع به حضرت حق در میان است. موفق باشید

11380
متن پرسش
سلام علیکم: شما در کتاب برهان حرکت جوهری فرمودید زمان از ماده جدا نیست و خارج از عالم ماده بعد و مکان معنا نمی دهد و زمان هم وجود ندارد پس اینکه می گویند هر روز قیامت برابر است با چند صد سال دنیا به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون قرآن در سوره حج می‌فرماید: «مِمَّا تَعُدُّون‏» یعنی در مقایسه با آن‌چه شما انسان‌ها حساب می‌کنید. می‌توان گفت از این جهت می‌فرماید یک روز قیامت چندین برابر روزهای دنیا است چرا که قیامت ابدی و همیشگی است پس کثرت در بی نهایت معنا ندارد. موفق باشید

11165
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد ضمن تشکر از پاسخ های کاملی که ارائه می فرمایید چرا بنده با توجه به اینکه سعی می کنم مستحباتی را که می توانم انجام بدهم ولی همیشه برای بسیاری کارها وقت کم می آورم و به قول شما دچار کثرت شده ام؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در ذیل وظیفه‌ای که شریعت الهی برای ما تعیین کرده جای هرکاری را تعیین کنیم، حتی متوجه باشیم شریعت در انجام‌ندادن مستحبات به ما رخصت داده. موفق باشید
نمایش چاپی