باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. سعی بر آن بوده است که همه مطالب آن دو مجلد ترجمه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد یک راه حلّ نمیتوان داشت. آری! بعضی موارد باید به حکم «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/۷۲) باید با بزرگواری از موضوع عبور کرد ولی در جایی هم ممکن است که لازم باشد تذکر بدهیم، البته با حفظ متانت. چند جلسهی اخیر دوشنبهها إنشاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در شرایطی هستیم که قضیه همینطور است که ملاحظه میفرمایید. علت مشکل، شما نیستید، روحیهی مردم طوری شده که به جای تذکر به خودشان و توجه به نفسِ لوّامه، بقیه را مقصر میدانند. مطمئن باشید با برخورد خوب شما، خود شما گسترش مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی کمال تشکر را دارم و آرزوی توفیق و عاقبت بالخیر برایتان دارم. در زیارت آن حضرت حتی مقابل درهای بستهی حرم، التماس دعا دارم دیدن گنبد آن حضرت از دور هم غنیمت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در این مورد شده است. از آن جهت که اسلام و نظام اسلامی چنین اجازهای ندارد تا به جریانهایی که باطل میداند، اجازه دهد از امکانات جامعهی اسلامی استفاده کنند. ولی در عین حال، مانعِ آنها نیز نمیشود که خودشان با امکانات خود فعالیت کنند مگر آنکه قصد براندازی داشته باشند، که محارب محسوب میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در طبع و فطرت است. انسان از نظر طبعِ حیوانی خود رجوع به پستیها دارد و از نظر فطرت الهیِ خود، نظر به خوبیها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث را خوب است با دقت کامل در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» دنبال بفرمایید که چگونه نفس نباتی مناسب شرایطی که آمادهی پذیرش آن است، تجلی میکند و لذا در شرایط جدید، نفسی که مناسب آن شرایط است متجلی میشود مثل آنکه نفسِ یک جوان پس از مدتی به جایِ نفس کودکیِ آن فرد برای جسم او متجلی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس نفس امّارهی مردم، مردم را به سوی خود کشاندند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در تاریخی دیگر، امری است فراآیندی که در جزوهی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» کمک میکند که چگونه برای عبور از تاریخی دیگر باید فکر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسهی اخیر شرح سورهی جاثیه، تحت عنوان «مواجههی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شده است. إنشاءاللّه سعی بفرمایید خود را در آن افق حاضر کنید. موفق باشید
با سلام: استاد شاید گمان میکنم تا یه دولت خوبی نداشته باشیم آنطوری که باید کار فرهنگی نمیشه کرد و داره ضربه هم ایجاد میکنه، از طرفی آخه پس باید چه کرد و گاه گمان میکنم فعلا همین که سعی کنم خودم خوب باشم تا افراد با الگوگیری شاید خودشون بتونن مواردی را متوجه بشن، در این زمینه بیشتر سعی کردم مطالبی که شما در کانال پرسش به کاربران توصیه میکنید برای خودم مدنظر قرار بدم و یه جورایی با بچه هایی که تا حدی با فضای سیاسی و دولت ها آشناهستن مرتبط باشم، چون آخه وقتی در دولت قبلی کارمیشد همه به پای خوب بودن دولت می گذاشتن و نمیفهمیدن جریان چیه، از طرفی در مباحث روانشناسی یه مطلبی داره گفته میشه با این مضمون که معمولی باش این دو وجه داره اگه معمولی باشی واقعا خیلی مشکلات حله و زندگی عادی واقعا آدم یه سبک بودن را حس میکنه ولی از اونطرف شاید این یه تله حساب شه که روانشناسی از قدرت نفوذ دین حس کرده و میخاد خاموشش کنه و مدام این تزها را میده و یا دارن شخصیت های برجسته ما را میبنند و مطالعه میکنن وهر روز براش یه چیز از علوم انسانی خودشون درمیارن. ۲. استاد امام بالاتره یا حوریه در قالب انسان، چرا امام (ره) فرمودند اگه حضرت زهرا (س) مرد بود امام بود، یعنی حالا که مرد نبودن بالاتر از امام بودن؟ یعنی چی؟ ۳. استاد یه زمانی در مورد نوه امام (ره) سید علی خمینی شنیدم انگار امام (ره) فرموده بودن نور علی نور یه چنین مطلبی قریب این مضمون، گاهی گمان میکنم رابطه ایشان با رهبری مثل دو تا آینه شده که امام (ره) این تدبیررا کردن و اینها امام را در رخ همدیگر میبینند و شاید مطالبی بالاتر صحیح متوجه میشم. ۴. استاد بنده چندان از سیاست بصورت قوی و مثل بعضی طلبه ها سردرنمیارم ولی گاه احساس میکنم استعداد دارم، ولی نمیتونم و نمیشه برم حوزه و از طرفی شما به اون بنده خدا که سوال کرده بود دروس حوزه نمره کم میاره فرمودید به فهم اهمیت بدید، آخه استاد گیرم در هر موسسه آموزشی وارد شدیم و به فهم اهمیت دادیم وقتی نمرات میاد پایین و سیستم طوریه میخان اخراجت کنن این چی؟ خوب مجبوری از محیط بیای بیرون یا میاندازنت بیرون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر صورت مهم، اهداف عالیهای است که انقلاب اسلامی مدّ نظر این تاریخ قرار داده است و از این جهت اگر در بعضی موارد از طریق بعضی از دولتها موانعی و غفلتهایی پیش میآید، چشماندازی که انقلاب اسلامی پیش آورده، توان عبور از آن موانع برای آن مدّ نظر میباشد و از این جهت باید امیدوار بود به آیندهای که در پیش است. ۲. شاید امامت از آن جهت باید برای انسانی باشد که از جنس مرد است، زیرا وظایفی مثل فرماندهی جنگ و حضور در بین مردم جهت رفع مشکلات آنها در میان است. ۳. به هر صورت امری است که امثال بنده نمیتوانم نظر بدهم ۴. آری! نباید در فهم موضوع کوتاهی کرد و معلوم است که اگر انسان در فهم موضوعات علمی موفق شود به تبع آن نمرهای که مساوی نفهمیدنِ مطلب است، نمیآورد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: از کجا باید فهمید که ملکات نفس ما چی هست؟ چه خوب چه بد؟ همون ملکاتی که تا قیامت همراهمون هست. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملکات یعنی آن حالات و احوالاتی که به عنوان منش و شخصیت در انسان با تکرارهایی که در موضوعاتی داشته، پیش میآید. مثل ملکه خوشرویی و خوشاخلاقی که با مقابله با غضب در موارد متعدد، آن خوشرویی ملکه انسان میشود یا مثل مقابله با بخل در مسیر ادامه مکرر ایثار و بخشش. موفق باشید
با سلام: خوبید؟ چطورید؟ سوالاتی داشتم ۱. آیا نماز شب آدم رو به جنت ذات میتونه ببره یا تنها کاربرد نماز شب در نهایت جنت افعاله؟ ۲. اگر شاکله وجودمون خراب شده باشه آیا برای پاک کردن شاکله چه راهکاری باید انجام بدیم و دستورالعمل جامعی بهم بدید. ممنون میشم
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم نماز شب انسان را به جنت ذات میرساند یا به جنت افعال. ولی همین اندازه میدانم که راهی است برای اُنس با حضرت محبوب و رفع حجابهایی که ما را در امنیت حضور در آغوش خودش مفتخر میکند. ۲. هر آنچه که حضرت محبوب فرمودهاند اعم از صدق و ایثار و دوری از بخل و تواضع نسبت به خلق، همه و همه راههای پاکشدن شاکلههای انسان است تا در راه نماند. موفق باشید
سلام استاد: به نظر میرسه بعد از شهدا و یا حتی همزمان با حضور شهدا یه تعداد نفوس ایجاد شده که دقیقا شبیه همان شهدا بوده و حتی گاها از نظر تشابه اسمی و حتی فامیلی و حتی گاه فامیل در فامیل، تشابه اسمی و فامیلی با شهدا داشته اند و یا مثلا یه فامیل بزرگی یه شهید داده که دوباره بعد ازآن شهید یه نفرهم اسم و فامیل آن شهید شده بماند که بعضا خود خانواده شهید شبیه همان شهید تربیت شده وهمه بواسطه او با ان شهید خاطره میسازن و یا گاها حتی سیرشون با آن شهید هست ، ولی این هم هست که گاهی میبینم یه عده مشکلاتی پیدا کردن بعد میزنم اینترنت میبینم حتی یه شهر دیگه شبیه و هم نام و فامیل اون فرد یه شهید وجود داره، زندگی نامه اش را که میخونم میبینم همان کارها که آن شهید انجام می داده یا مشکلات که بوده دوباره تکرار داره میشه و فرد حاضر داره راه حلی شبیه اون شهید انتخاب میکنه نه فراتر از آن و متاسفانه گاها افراد گرفتار مدرن شدگی و دچار یه نوع توهم فهمیدگی و آگاهی اولی که به نظرم بدتراز جاهلیت اولی هست شده اند و از تمدن قبلی هم دارن به عقب برمیگردن و یا حدااکثر اینکه دارن همان افعال شهدا را انجام میدند و نه جلوتر از آنها ، به نظراگر طرح فرهنگی باشه اینها را به هم مربوط کرد که تاریخ خود را جلوتر از شهدا رقم بزنن شاید خوب باشه که اینقدردرجا نزنیم. مثلا بنیاد شهید بر فرض بگوید یا فراخوان بده که هر کس با هم نام خودش یه شهید پیدا کنه و با خصوصیات او آشنا بشه یا یه همچین طرحی. ۲. موضوع دوم راجع به جلسات هفتگی شبیه جلسات خود شما و امثال شماست که به نظر میرسه این جلسات افراد بهتری را تربیت میکند ولی یه مطلب دیگه هست وآن اینکه هنوز و در آینده هم قشر بزرگی از جامعه ما علم و حتی معرفت را در مراکزعلمی دنبالش میگرده و نمیشه همه را خلاصه کرد در امثال چنین جلساتی و حوزه بخصوص و دانشگاه ما از نظرعلم و معرفت هنوز لنگ بزنه و تولید کننده نباشه و باز جامعه ما مشکل داشته باشه و مردم توقع حل آن را از حوزه و مراکز علمی داشته باشن ولی اینها و افرادی که وارد این فضاها میشن به دلیل اینکه میرن تویه موج یا گردابی یا چیزی شبیه این که دیگه از سطح اجتماع دورمیشن و گاه حتی میبینی افراد وارد شده به این محیط ها نمیتونن با دیگران تعامل داشته باشن و گاها چنین برداشت میشه که خود را تافته جدا بافته میدانن و یا گاها همینطورمیشه و یا اینقدر لطیف میشن از آنطرف که نمیتونن در بین مردم حاضر بشن و این واقعا یه مسیله هست که بنده با خیلی ها صحبت کردم ازاین مسئله رنج میبرن وهمین مطلب رو بیان میکنن علی ایحال گفتم مطالبی که از این زاویه میبینم خدمتتان عرض کنم گرچه میدان خودتان به همه اینها واقف هستید. متشکرم استادعزیزم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این احوال، مطلب اول را اینطور میتوان تحلیل کرد که حضرت حق ارادهای در راستای عبور از نظامهای سکولار و استکباری کردهاند که انعکاس آن را از یک طرف در روح شهدا مییابید و از طرف دیگر در روح جوانان امروز. ولی در مورد مشکلاتی که فرمودید به نظر میآید کار اصلی، رهنمودها و بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام در تاریخ ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ میباشد که حقیقتاً این رهنمودها، نوعی از سلوک را با ما در میان میگذارند تا ما از تنگناهای تاریخی که در اخلاق و در روشهای اجتماعی و اداری خود داریم، بتوانیم عبور کنیم. عمده آن است که به این نوع رهنمودها برخورد سلوکی بنماییم و نه برخورد سیاسی. موفق باشید
استاد گرامی سلام: امروز در مسیر دیدم که تعداد زیادی از تابلوهای خیابان ها با زدن ترقه تخریب شده. همچنین در اخبار گاها شنیده می شود نوجوانی حساب مردم را از طریق هک کردن حساب ها خالی کرده است و مواردی دیگر که در جوانان و نوجوانان به اصطلاح آینده ساز کشور مشاهده می شود. سؤالم اینست بعد از ۴۳ سال از وقوع انقلاب و قرار گرفتن در زمان بلوغ انقلاب ( با توجه به عدد ۴۰) و پوچ شدن فعالیت های فرهنگی در این ۴۳ سال، اکنون با این حد از توحش که نمونه آن را عرض کردم و ذهن هایی که حرام و حلال نمی شناسند و کوچکترین ارزشی برای بیت المال قائل نیستند حضرتعالی چگونه به آینده انقلاب امیدوارید؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که همه این مشکلات به جهت دوری از آرمانهای انقلاب و غربزدگی پیش میاید؟ آیا بهترین راه همین نیست که همچنان با تأکید بر آرمانهای انقلاب و جبران کوتاهیها و ضعفها، از این نوع مشکلات عبور کنیم؟ و به راهی بیندیشیم که شهدای عزیز همچون حاج قاسمها مقابل ما قرار دادند و فرمودند جمهوری اسلامی حرم است. موفق باشید
سلام استاد: با تو جه به اینکه تاریخ متافیزیک به اواخر خود رسیده و جهان آینده با توجه به انقلاب اسلامی میتواند جهان محبت باشد آیا کسی مثل آقای دولابی در آینده ی تاریخی ما (که انگار این آینده با عقل تکنیکی هم همراه است منتها عقل تکنیکی ای که با هویت ما نسبت دارد) نقش اساسی داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم جناب آقای دولابی در مواجهه با آنچه نسبت با جهان مدرن متوجه شدند که جهان کینهمندی و کمّیّتگرایی بود، بابِ محبّت را و طوبای محبّت را برای افراد گشودند. البته بیشتر در امور فردی مدّ نظر هست و امری لازم و مفید میباشد. میماند که ما امروز با حضور تاریخی انقلاب اسلامی همان موضوع را در امور اجتماعی و جهانی باید حاضر کنیم. عمده توجه به ضرورت گشودگی نسبت به سایر انسانها و رویکرد محبّتآمیز به آنها است که موجب حضور تاریخیِ خُلق محمّدی «صلواتاللهعلیهوآله» خواهد شد. موفق باشید
سلام علیکم: خانمی برای رفع مشکلاتش از راه های مختلف حدود دو سال است که توسل و نذر و نیاز نموده اما دعایش مستجاب نشده است و اکنون به شدت ناامید شده است و می گوید خدا جوابم را نداد و مانده ام در حکمت خدا که کافر هم نیستم و اینگونه بی جوابم گذاشته است. اکنون در شرایط بسیار سخت روحی و عقیدتی و ناامیدی است که حتی می گوید الان در این نامیدی زیاد فکر خودکشی به ذهنم می آید. لذا از حضرتعالی درخواست راهنمایی و نجات وی را دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسانها باید متوجه باشند بنا نیست که خداوند آرزوهای ما را برآورده کند؛ بلکه بنا بر این است که ما در جهانی که خداوند قرارمان داده است، با صبر لازم بندگی او را انجام دهیم وگرنه همینطور که ملاحظه میکنید زندگی آنچنان برایمان سخت میشود که میبینید. آری! در بندگی خداوند است که جهانهای معنوی و کیفی برایمان گشوده میشود. موفق باشید
سلام و درود خدا بر مهدی عج و سلام و درود به شما استاد: حسب مطالعات و تاملاتی که در روایات و البته آثار شما و سایر بزرگواران داشته ام، نوعی نگاه به کل قرآن پیدا کرده ام که میتوان کل قرآن را در سوره حمد مادر قرآن دید و تفسیر کرد. و متناسب با انواع یافت هایی که از انسان داریم، خداوند را جواب و فیض بخش به آن نگاه انسان می یابیم. اگر انسان خودش را مخلوق یافت او خالق است اگر انسان خودش را مرزوق یافت او رازق است اگر انسان خودش را عاشق یافت او معشوق است و اگر انسان خودش را معشوق یافت او عاشق است. و بر همین اساس هر باری میتوان سوره حمد را به گونه ایی خواند. در متن زیر من انسان را فروشنده و خدا را خریدار میبینم اگر زحمتی نیست عنایت بفرمایید نظرتان را در مورد اینگونه برداشت از قرآن را مرقوم فرمایید. ممنون و متشکرم. یکی از نام های سوره حمد «م الکتاب» است یعنی مادر کتاب «مادر» به کسی میگویند که طفلی را میزاید و شیر میدهد. پس کل قرآن از سوره حمد زاییده میشود و شیر داده میشود. سوره حمد مادر است و باید همه سوره ها و از جمله سوره عصر از آن زاییده شود و شیر داده شود. پس با مفهوم گیری از سوره عصر که از فروشندگی انسان و خسران انسان و راههای خروج از خسران را توضیح میدهد میتوانیم سوره حمد را اینگونه بخوانیم و از چشمه جاری قران سیراب شویم : ۱- به نام خریدار بزرگی که سرمایه بخش عام به همه و سرمایه بخش خاص به مومنان است. ۲- به به و آفرین بر خریداری که پرورش دهنده همه فروشندگان است. ۳- خریدار بزرگی که سرمایه بخش به همه فروشندگان و خصوصا فروشندگانی که میخواهند خودشان را به او بفروشند. ۴- خریداری که صاحب بازار بزرگ قیامت است، بازاری که عمق خرید و فروش و ثمره آن را نشان میدهد. ۵- خدایا ما فروشندگان میخواهیم خودمان را فقط به تو بفروشیم و تنها تو خریدار سرمایه عظیم ما هستی، خدایا خودت میدانی که ما عاجزیم از آن که خودمان را به تو بفروشیم پس از تو و فقط از تو یاری میجوییم که تنها تو میتوانی ما را به خودت بفروشی ۶- خدایا ما را به راه راست و پر ثمر فروشندگی خودمان و سرمایه های عظیم و استعداد های بزرگ مان هدایت کن. ۷- راه کسانی که به آنها نعمت فروشندگی خودشان به خودت را داده ایی، نه راه کسانی که مورد غضب تو واقع شده اند و خودشان را به غیر تو و دشمن تو فروخته اند و در خسران هستند و نه راه کسانی که گیج و حیران هستند و نمیدانند چه کنند و خودشان را به چه چیزی بفروشند و در خسران اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً خداوند به حکم «إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ» خریدار کالای عبودیت ما است و چه خوب خریداری است که بیش از آنچه ما به او عرضه میکنیم، کالای ما را میخرد و خودش را در این رابطه به ما میدهد. لذا در این رابطه میتوان گفت: «طالب هر چیز ای یار رشیدد/ جز همان چیزی که میجوید ندید». موفق باشید
با سلام وعرض ادب: ببخشید استاد من تازه از الان میخوام تفسیر المیزان را شروع کنم راهنمایی میفرمایید تفسیر المیزان علامه طباطبایی را با کدام مترجم خریداری کنم؟ واینکه آیا شما تدریس تفسیر را دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترجمه مرحوم موسوی همدانی که امروزه در بازار هست، ترجمه نسبتاً خوبی است. مباحث قرآنیِ روی سایت، عموماً بر مبنای تفسیر المیزان مطرح شده است. میتوانید به آنجا رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/category/3?tab=sounds موفق باشید
در تفسیر سوره جاثیه اشاره کردید که این روزمرگی هاست که اجازه نمیدهد انسان با وجه ملکوتی عالم ارتباط برقرار کند؛ آیا امکان دارد بیشتر راجع به این مسئله توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات را با دنبالکردن همان مباحث میتوانید برای خود ملکه کنید. سعی بفرمایید همان مباحث را دنبال کنید و اینطور نیست که با تعریف چنین موضوعاتی مطلب تمامشده تلقی گردد. موفق باشید
با عرض سلام و احترام: ضمن تشکر فراوان چند روز قبل در مسجد کلاسی با موضوع جلسه اول آن (روشهای تربیتی در محیط متضاد) بهمراه کارگاه آموزشی برگزار شد. در کارگاه بصورت دوطرفه حول سه داستان با سوالات مشترک مطرح و گفت گو میشد مشکل ام با متن و نتیجه گیری (روش تربیتی جو گیری) سوال سوم هست؟! مطالبی از کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها از شما استاد ارجمند نیز وجود دارد مثل پاراگراف: «جوان امروز ما از طرفي به ياد فرهنگ بسيجيان و امام و شهداء است و دل در هواي آنان دارد، و از طرفي بعضي از مسؤولانِ پرتجمّل و كساني را مي بيند كه به اسم انقلاب، ثروت هاي بادآوردة دولتي دست و پا كرده اند، و در اين ميان سرگردان مي شود و اگر از اين نسل، حسين (ع) را نگيريم، به يزيد وغرب نزديك نمي شود و نه تنها سرگردان نمي ماند، بلكه صداي بلند اعتراضي مي شود بر آنهايي كه دارند جامعه را از عهد امام و بسيجيان جدا مي كنند و از همين طريق است كه جامعه اصلاح مي شود و زندگي اين جوانان معناي واقعي به خود مي گيرد. عمده آن است كه بدانيم بايد توجّه خود را به فرهنگي جلب كنيم كه بتواند امروز ما را درست تحليل نمايد، تا بدانيم چه تفكّري است كه مي خواهد عهد الهي جامعه را به غفلت بكشاند.» لطفا در صورت امکان راهنمائی بفرمائید، با تشکر. داستان اول راجع به روش تربیتی مادر سخت گیر بود. داستان دوم راجع روش تربیتی محبت افراطی بود. و از داستان سوم که متن آن در ادامه آورده شده نتیجه گرفتن که روش تربیتی آن جو زدگی و شعاری است. متن داستان سوم باید بچه را از بچگی با این فضا ها آشنا کرد. بچه باید از بچگی خاک هئیت بخوره. هر کاری هست تو هیئت باید بکنه. البته این را بگما این کارها رو با عشق باید بکنه. اول برای شروع باید یه پری بدی دست بچه که واسته جلو هیئت و این پر رو تکون بده و به اینهایی که میان هیئت خوش آمد بگه، همین میتونه شروع خوبی باشه برای عشق دادن به بچه، بعد که یخورده عشقش زیاد شد باید بهش بگی کفش جفت کنه، شایدم کیسه کفش بده دست مردم خیلی فرقی نداره مهم اینه بدونه با علاقه و عشق داره این کار را میکنه. حالا این بچه بعد از دو سال شیفته چایی دادن میشه البته باید مواظب بود، چایی خونه هیئت خط قرمز ما بچه هیئتی هاست، هر کسی را نمیتونم توش راه بدیم . بچه ایی که عاشقونه نتونه پر تکون بده و کیسه کفش بده دست مردم نمیتونه استکان چایی جمع کنه. حالا کوووو تا برسه به چایی دادن. حالا فک کن این بچه با اینهمه شور و عشق بخواد تو دسته کار کنه، میدونی چقدر بهش حال میده و با این کار صفا میکنه، تو دیگه میتونی اونو از هیئت جداش کنی؟ هیئت میره تو خون و پوستش. البته همیشه با کار دادن نمیشه بچه ها رو عاشق کرد، بعضی وقتها باید بعد از خستگی شور زدن و شام پخش کردن بشینی و برا بچه ها حرف بزنی از حسین بگی که آقای آقاهاست، از حسین بگی که جونشم برای خدا داد از عباس بگی که تا آخرش پای قول و قرارش موند و دم از بی وفایی نزد. باید بچه رو با شور و عشق بزرگ کنی باید جونشو برای این کار بده، حالا دو تا قطره خون که از سینه زدن روی سینه اش مونده که چیزی نیست. ببین همچین بچه ایی را باید حتما با شهدا هم آشناش کنی، ما یک هفته توی محلمون هفته شهدا داریم، محلمون ۲۳ تا شهید داره که یکی از یکی کارشون درست تر بود. خدا رحمتشون کنه. یادمه مرتضی روزهای آخر که میخواست بره خیلی به حفظ حجاب دختر های محل توصیه کرد. اما حیف، عکس شهدا را میبینیم و عکسشون عمل می کنیم. آخه ما روز قیومت میتونیم جواب اینها را بدیم؟ میتونی هر شب چند تا خاطره از شهدا توی هیئت براشون بگی، این خاطرات را با اون حرفها که گره بزنی و چهار تا مداحی هم بذاری کنارش یه اشکی از این بچه ها میگیری که بیا و ببین، اصلا میدونی چیه؟ اون هیئتی خوبه که بیشتر از همه بتونه اشک از بچه ها در بیاره دیگه چی میخوایم؟ ما میخواستیم بچه از هیئت جدا نشه که با این کارا قطعا جدا نمیشه. (و سوالات مشترک هر سه داستان) با توجه به داستان به سوالات زیر پاسخ دهید: ۱- روش تربیتی در این داستان چیست؟ ۲-آن کسانی که با این روش تربیت میکنند فکر میکنید چه منطقی پشت کارشان است؟ و در این روش چه مزایایی میبینند؟ ۳- با توجه به محیط امروز، چه اشکالاتی به این روش است؟ و من الله التوفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت، این نوع موارد، مواردی نیست که در حدّ یک سؤال و جواب بگنجد و بنده که باید هر روز چندین و چند سؤال را جواب بدهم چنین فرصتی را در اختیار ندارم. اساساً این موارد را باید با مطالعه کتابهای مفصل و حضور در جلسات ممتد دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در به کار بردن واژه «نور»، نوعی استعاره در کار است تا انسان در مواجهه با ارواح مقدس اولیای الهی به نورانیتی متوجه شود که جان او را فرا میگیرد و حجابهای بین او و حقیقت را مرتفع میکند و به همین جهت در سوره اعراف قرآن را به نور توصیف فرموده و میفرماید: «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَه» پیروی کنید از نوری که بر آن حضرت نازل شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در سالکِ مجذوب و مجذوبِ سالک است. سعی کنید این دو واژه را در اینترنت جستجو فرمایید. إنشاءالله مطلب روشن خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ راهی جز نظر به رحمت الهی برای رفع تنگناها در عالَم نیست. به همین جهت به ما فرمودهاند: «چونکه غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق، غمگساری دیدهای؟». موفق باشید