بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب بمناسبت ایام بستر نشینی حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها. بنده طلبۀ پایۀ چهارم حوزۀ علمیه هستم که در اواسط پایۀ چهارم بنا بر دلائلی به این نتیجه رسیدیم که در کنار حوزۀ علمیه، فعالیت در حوزۀ رسانه بسیار مطلوب است. بعد از مدتی فعالیت به این نتیجه رسیدیم که درست است فعالیت در هر دو حوزه ممکن است و حتی اشخاصی در این فرایند موفق هستند، لکن این کار صحیح نیست و باید فعالیت در یکی از حوزه ها انتخاب شود و ادامه داده شود. با تأمل و مشورت به این نتیجه رسیدیم که فعالیت در حوزۀ رسانه مطلوب تر است تا در حوزۀ علمیه. بنظر شما آیا خروج بنده از حوزۀ علمیه درست نیست و با ضرر همراه است یا صحیح است و با منفعت همراه است؟ در کل در این سیر تفکر بالا اگر از نکته ای غفلت کردم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر در حوزه، به آن عمق لازم برسید که علاوه بر فقه، با فلسفه و در ادامه آن با قرآن و روایات آشنا شوید، با عمق بیشتری در فضای رسانه میتوانید حاضر گردید. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر باشه. نظر شما در مورد رجعت، رجعت با بدن مادی و فیزیکی بود - نظر استاد مطهری رو می خوندم که نظر دیگری رو مطرح کرده بود و گفته بودن کیفیت رجعت برای ما معلوم نیست - شما فرموده بودین حتما مادیست ، علت و توضیح تفاوت نتیجه گیری رو می خواستم. البته در مورد قیامت هم گویا نظر استاد مطهری با نظر شما متفاوته ( طبق نظر استاد معاد جسمانی به همان معنای بدن معمولی مادی ما و نظر شما معاد با بدن مثالی یا به قول علامه مصطفوی با بدن متناسب اون نشئه) البته موضوع معاد بحثش متفاوته، اینجا صرفا منظورم بحث رجعت بود که بنظر شما نظریه اون رجعت روحانی که استاد مطهری به عنوان یک نظر قبول دارند رو قبل ندارید. سخنان استاد مطهری: آنهايي هم كه قائل به رجعت هستند، بعضي به سبك محدثين همين طورمعتقدند كه عينا مثل قيامت مي شود، يعني واقعا همين مرده ها از همين خاك زنده مي شوند. عده اي ديگر كه يكي از آنها مرحوم فيض كاشاني است [طور ديگري معتقدند]. ديگران اصلا در مقام توجيه برنمي آيند، مي گويند به ما گفته اند رجعت، ما هم مي گوييم رجعت، ما چه مي دانيم كيفيتش چگونه است؟ بحثي نمي كنند. ولي مثل مرحوم فيض معتقد هستند كه رجعت نظير اين چيزي است كه امروز علماي ارواح مي گويند. اين حرف علماي ارواح تا چه حد درست است يا نادرست، به جاي خود، ولي نظير اين است كه مي گويند مثلا مشاهده شده كثيرا كه يك نفر در حال بيداري، روح ميتي را به صورت يك شبح و يك جسم خاص رقيقي كه با اين جسمها فرق داشته [حاضر] كرده و آن را ديده است. اگر حرف اينها را قبول نكنيم، نظيراين را اهل مكاشفه زياد گفته اند. اهل مكاشفه زياد ادعا مي كنند كه ما در حالي كه در حال خاصي از مكاشفه هستيم ارواح مؤمنين را مشاهده مي كنيم و مي بينيم، مي آيند و با ما حرف مي زنند. وقتي حضرت زهرا (س) مي خواستند به دنيا بيايند و زنهاي اهل مكه از كمك كردن به حضرت خديجه (س) امتناع كردند، چهار زن آمدند آنجا براي اينكه به او كمك بدهند. پرسيد: تو كي هستي؟ يكي گفت: من حوا هستم، ديگري گفت: من آسيه هستم، ديگري گفت: من مريم هستم و...اينها همان تجلي كردن و ظاهر شدن روحهاست با بدنهاي مثالي در اين دنياي مادي، كه اگر حرف علماي ارواح - كه امروز ادعا مي كنند- راست باشد، اين يك تاييد علمي است بر آن چيزي كه اولياي دين يا اولياي عرفان و مكاشفه گفته اند. اشخاصي مثل مرحوم فيض كاشاني معتقدند رجعتي كه در آينده خواهد شد، نه اين است كه مرده ها از قبر زنده مي شوند، بلكه معنايش اين است كه در يك وضع خاصي عده اي از ارواح - به همين شكلي كه عرض كردم - در اين دنيا ظاهر مي شوند. بنابراين، مساله رجعت با مساله قيامت فرق مي كند. اولا خود مساله رجعت يك مساله صد در صد [ضروري] نيست مثل قيامت. ثانيا كيفيت رجعت با كيفيت قيامت فرق مي كند، چون در كيفيت قيامت در قرآن تصريح شده كه حشر از قبور مي شود ولي ما در باب رجعت چنين حرفي را نداريم. بعيد نيست كه به اين شكل باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جزوه مربوط به موضوع «رجعت» بحث شد، بحث در برگشت افراد است به دنیا تا در کنار حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» با ظلماتِ آخرالزمان مقابله کنند و این با جسمانیبودن و مادیبودن بیشتر میخواند. عدهاي كه در زندگي خود فرصت ظهور شخصيت خود را نداشتهاند تا چهرهي نهايي خود را آشکار کنند و مايلند آن چهره را بنمايانند اجازهي رجعت دارند، عدهاي مأمور ميشوند بر سر قبر مؤمنين بروند و به آنها بگويند: «يَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُكَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تقم فِي كَرَامَةِ رَبِّكَ فَقُم»[1] اى فلانى! امام و صاحب تو ظهور كرده اگر مىخواهى به او ملحق شوى، ملحق شو و اگر مىخواهى نزد کرامتِ پروردگارت اقامت كنى، چنين كن. در روايت داريم که حضرت صادق (ع) ميفرمايند: «إِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ لَا يَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضا»[2] رجعت عمومى نيست بلكه افراد خاصى به دنيا برميگردند كه يا مؤمن خالص و يا مشرك محض باشند. پس ملاحظه ميفرماييد که هم در بين اشقياء و هم در بين سعداء رجعت هست. موفق باشید
[1] - الخرائج و الجرائح، قطب راوندى، ج3، ص 1166.
[2] - بحار الأنوار، ج53، ص 39.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی دل از طریق معارف الهی و عبادات ربّانی با انوار معنوی آشنا گردید، مییابد که چگونه نگاه به نامحرم از سر لذت، مانع تجلیات انوار ربّانی به قلب میشود. لذا باید در رابطه با محرومشدن از الطاف الهی ترک اموری را کرد که حضرت محبوب متذکر حرامبودن آن شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه نمیخواهد! اگر حرف حقی هست که مربوط به خداوند است و حتی نیاز نیست نام بنده برده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت تجرد نفس خود، با نفس خود در آنجاها حاضر میشود مانند آنکه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» رحلت نجاشی را در حبشه دیدند با آنکه حضرت در مدینه بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جز از طریق سایت، برای بنده ممکن نیست خدمتتان باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت، جهت بررسی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث اولیهی سایت را باید دنبال بفرمایید. مثل مطالعهی کتاب «آشتی با خدا» و یا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و پس از آن میتوانید به کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظری است که میتوان به عنوان یک فکر، بر روی آن فکر کرد. ۲. باید نگاهها نسبت به ارزشها و مسئولیتها در ترازِ انقلاب شکل بگیرد. مسئولیتها در حال حاضر بیشتر به عنوان میدانِ تحکم بر مردم و ثروتاندوزی است، همانطور که نظام آموزشیِ ما بیشتر در مسیر قربانیکردن جوانان ما میباشد تا پروراندنِ آنها برای یک زندگیِ فعّال و با نشاط و دارای ابتکار. موفق باشید
سلام علیکم: برای اطلاع از مباحث چگونگی عبور دادن جوان از پوچی و جایگاه انقلاب اسلامی در این مبحث، کدام کتب یا اصوات حضرت استاد باید مطالعه و شنیده شوند؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آنکه متوجه شوند وسعتی بیش از حضوری که در دنیا دارند، برایشان هست، از طریق معرفت نفس، کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» میتواند شروع خوبی باشد. موفق باشید
سلام و درود بر شما: استاد عزیز لطفا بفرمایید در وضعیت پیش آمده که دیگر کاری کردند که دیگر امکان تذکر و امر به حجاب نیست در جامعه. آیا دیدن زنانی که کشف حجاب کردند و از کنار آنان گذشتن و سکوت کردن گناهی بر ما است؟شما بفرمایید وظیفه من چیست؟ واقعا اینکه برخی زنان که در اقلیت هستند اصرار به تشبه به زنان غربی دارند خود یک تنگنای تاریخی شده. راهنمایی کنید چگونه تامل و تحلیل و انجام وظیفه کنیم. از کجا شروع کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً نباید عجله کرد. اینان متوجه نیستند این نوع کشف حجاب، خواسته و یا ناخواسته آنان را در بستر دشمنان این ملت قرار میدهد و فرهنگ دیرینه و تاریخیِ ما علاوه بر دیانت اسلام، پذیرش این نوع افراد را حتی در خانواده خودشان ندارد و چیزی نمیگذرد که متوجه میشوند جامعه پذیرشی و جایگاهی برای آنها قائل نیست. زیرا بیحجابی آنها یک بیحجابیِ عادی قلمداد نمیشود و به همین جهت شدیداً سرخورده میگردند و بیتصمیم میشوند. آنجا است که ما تازه با آنها گفتگو خواهیم کرد تا بلکه آنها را از خلأ و تنهاییِ خودساختهشان نجات دهیم. موفق باشید
سلام حاج آقا وقت بخیر: یک مسئله ذهن من را مشغول کرده و جواب برای آن نیافتم. شما جوابی متقن در خصوص حکایت ذیل به ما هم بفرمایید استفاده کنیم. حدود ۱۲ یا ۱۵ سال قبل کلیپی از آیه الله ناصری رحمه الله علیه دست به دست شد که از قول آیه الله بهجت رحمه الله علیه ظهور را آنقدر نزدیک میدانند که حتی پیرتر از آن دو بزرگوار هم آن را درک خواهند کرد و حالا آن دو به رحمت خدا رفته اند و خبری نشده. البته چون مطمئنا کلیپ را شما دیده اید فقط به آن اشاره کردم. با توجه به اینکه آن دو بزرگوار از اولیا بوده اند چگونه باید این نقل را هضم کرد؟ بدتر هم اینکه جدیدا کلیپی ساخته اند و براساس آن همه چیز را به تمسخر گرفته اند. البته بعضی افراد می گویند آقای بهجت چنین چیزی نگفته و آقای ناصری اشتباه کرده درحالی که کلیپی منتشر شده و از آقای بهجت سوال می کنند که آقای ناصری از قول شما این مطلب را گفته و ایشان تایید میکنند. حال سوال اصلی این است که چرا این دو بزرگوار که ارادتمندان زیادی دارند مطلبی را مطرح کرده اند که به وقوع نینجامیده و باعث زدگی عده زیادی شده و...
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه سازندگان آن کلیپ بهکلّی از معارف الهی دور میباشند و معنای سخنان اولیای الهی را که ناشی از کشف روحانی آنها است، در نمییابند. بنده همان روزهایی که آن عزیزان آن سخنان را فرمودند عرض کردم منظور، ظهور خاص حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» است. وگرنه آنان به خوبی میدانند که برای ظهور آن حضرت کسی نمیتواند وقت تعیین کند. نمونهای از ظهور نور خاص آن حضرت را شما در انتخاب دولت اولیه آقای احمدینژاد ملاحظه کردید که چگونه مردم و حتی طلاب با شهریه کمی که داشتند برای آقای احمدینژاد تبلیغ نمودند و البته این بدان معنا نیست که ایشان در دولت دهم از رجوعی که مردم به ایشان کردند، بهره لازم را ببرند. و یا انتخاب دولت آقای رئیسی را نیز میتوان به همان معنای نور خاص حضرت به شمار آورد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: می خواستم در مورد پیاده روی اربعین از شما سوال کنم. متاسفانه پدر و مادر من مخالف تنها سفر کردن من هستند و پدرم هم خودشون تصمیم ندارند که امسال به این سفر بیایند. پس تکلیف دل بی قرار من چه می شود که نمی توانم این دوری را تحمل کنم؟ حال دلم خیلی بد است لطفا راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان مبر حسرت آن حضور در تعالی ما، کمتر از آن حضور است! آری! چه خوب است که در روز اربعین پیاده و دلشکسته قدم قدم به سوی انوار حسینی در این زمانه یعنی به سوی گلزارها و گلستانهای شهدا بروید. مطمئن باشید نهتنها خود شهدا شما را استقبال خواهند کرد، بلکه نور مولایمان حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» به سوی شما خواهد آمد زیرا قصه اربعین، قصه ملاقات دیگری است که جسم مبارک حضرت در دنیا نیست و جمال روحانی او است که ملاقات میشود، هر جا به نحوی. موفق باشید
سلام بر شما استاد معزز: استاد سوالی داشتم از حضور شما که دوران امام خمینی رو درک کردید. استاد جان ما آن دوران رو درک نکردیم از وقتی هم که چشم باز کردیم بهمون گفتن که امام سال ۶۷ کلی جوان بی گناه رو دستور داد بکشند، اول انقلاب به محض پیروزی کلی از جوانان مملکت رو بدون برگزاری دادگاه درست و حسابی با گماردن خلخالی به کشتن داد و بعد میام می بینم شما چگونه امام رو تفسیر و تعریف می کنید، استاد دیگری میگه امام ۳۰۰۰ سال از ما جلوتره، رهبری میگه فاصله ما و امام نجومیه و... خلاصه آدم گیج میشه. حق بدید به نسلی که از کودکی در گوشش خوندن فلانی آدمکشه و نتونه الان هضم کنه این چیزها رو ما چه کنیم؟ ما که دوران امام رو ندیدیم و درک نکردیم، چطور پی ببریم به ابعاد وجودی ایشون. برام دعا کنید. ما دنبال حقیقتیم. حتی اگر گمراه باشیم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید به این نکته فکر کنیم که اگر از دشمنیِ دشمن غفلت شود همان بلایی بر سرمان خواهد آمد که بر سر آدم آمد و او را از بهشت و از اُنس با خدا محروم کرد. به گفته مرحوم علامه طباطبایی، آدم، دشمنیِ شیطان را فراموش کرد و به وعدههای او امیدوار شد و کارش به آنجا کشید که میدانید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز و آرزوی توفیق و سلامتی؛ امروز در کانال مطالب ویژه، یک کلیپی که آهنگ خواننده ای درباره دسته بندی های سیاسی جهان و حزب باد بود را مشاهده کردم که حضرتعالی درباره اش نوشتید که این مورد نشانه بارز پوچی در ضع کنونی عالم است و تا به انقلاب اسلامی و حضور همه جانبه در برابر استکبار و به صحنه آوردن انسانیت انسانها که مظهرش شهید سلیمانی (ره) است، نظر نیفکنیم، از این پوچی خلاص نخواهیم شد. و همان موقع که این کلیپ و توضیحات حکیمانه ذیل آنرا دیدم، به یاد نکته ای از دستورات مولایمان حضرت صادق (ع) به عبدالله بن جندب افتادم که حضرت میفرمایند: [لَو اَنَّ شيعتَنا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الملائكةُ و لاََظَلَّهُمُ الغَمامُ وَ لاََشرَقُوا نَهاراً و لأَكَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ اَرجُلِهِمْ و لَما سَأَلُوا اللّهَ شَيئاً اِلاّ اَعطاهُم] و شما در تفسیری که بر این حدیث داشتید به زیبایی تبیین نمودید که با مد نظر گرفتن ائمه معصومین و عدم تعلق قلبی به فرهنگ دشمنان اهل البیت و مجاهدت در دنیا و دلسوزی برای برادران دینی، از غفلت در روزمرگی ها نجات میابیم و و تمرکز ما بسمت جهت کمالی که طالبش هستیم تنظیم گشته و به چنان توفیقی میرسیم نه تنها از بهره های معنوی و طبیعی عالم بهره میبریم، بلکه به کمک انوار الهی به درخشندگی رسیده و تاریخ خود را متاثر میسازیم و ناکامی در مسیرمان نخواهد بود. به نظرم وجه اشتراکی که بین پیام حاکم بر آن کلیپ و این فرمایش حضرت بود، شاید این بود که امام معصوم بعنوان مقصد جانها و عین الانسان و حقیقت انسانیت هر انسان، راهی را نشان میدهد که بوسیله مجاهده و عدم تعلق در برابر نیست انگاران و جبهه تاریخی استکبار و دولت ابلیس و ایضاً حساسیت نسبت به اتصال ایمانی که باید بر جامعه مومنین حاکم باشد، بتوانیم از برکات حیات وسیع انسانی و رهایی از پوچی و فرار از خود مستفیض بشویم و توفیق تاثیر گذاری بر تاریخ و زمانه و خدمت به انسانیت انسانها بیابیم. چنانچه روح کلان و حرکت اصلی انقلاب عزیزمان و سیرت امام راحل و خلف صالح شان همین بوده و اگر جز این بود این همه تقلا برای نابودی این اتفاق مبارک و نفرت از آن، معنایی نداشت و اساساً نباید شاهد می بودیم که حتی در آن سوی مرزهای ایران یعنی در کشمیر، وقتی خبری از جسارت به تصویر شهید سلیمانی و رهبر حکیم انقلاب پخش شد، آنچنان فورانی از خشم راه بیفتد که حتی پلیس هند را مجبور به عذرخواهی و ادای احترام به تصویر آن دو بزرگوار بکند و همچنین مراسم زیبا و عجیبی بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب در مسجد عروه الوثقی لاهور پاکستان به راه بیفتد که بعضا در کشور خودمان هم نظیر ندارد. هرچند در بسیاری از حرکتها و موقف ها و جزئیات، آنچنانکه شایسته بود بر مسیر نجات بخشی که امام ششم تببین نمودند، استقامت بورزیم، مقاوم نبودیم و از همین جا لطمه دیدیم و فراموش کردیم روح انقلاب اسلامی در انفتاح تاریخی متعالی و شکستن انسداد تمدن معاصر غربی و به عرصه آوردن بنیان انسانیت است و حتی دلبسته به عناوین موهومی چون ژاپن اسلامی شدیم یا نفهمیدیم که بحمدالله ما اقیانوس شده ایم و دیگر برکه کوچکی که براحتی گل آلود شود، نیستم. البته با روح کلی انقلاب و تجلی ولایت خداوندی در ولایت نائب امام و خونهای مطهری که در جهت پیشبرد نهضت ریخته شد و وعده الهی مبنی بر «ان الله لا یضیع اجر المحسنین»، پر امید هستیم که میتوانیم به درخشندگی و تاثیر بر تاریخ و ناکام نبودن در اهداف عالیه برسیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید بزرگترین بصیرت در این تاریخ که مادرِ بصیرتِ بصیرتها میباشد، درک روحی است که به جهت اسارت در فرهنگ مدرنیته گرفتار نیهیلیسم یا نیستانگاری شده است و حقیقتاً درک این مشکل، اولین قدم است برای رجوع به شریعت آخرالزمانیِ اسلام عزیز که در مواجهه با ظلمانیترین ظلمات، یعنی ظلمات آخرالزمان میتواند جواب عمیقترین حضور انسان را در عرشِ وجودش به او عطا کند.
حقیقتاً حرکت توحیدی انقلاب اسلامی آیندهای را نوید میدهد که نه حضور در گذشته است و نه حضور در جهان سکولارزده؛ بلکه حضور در آیندهای است که نام آن را میتوان «جهان بین دو جهان» گذارد. جهانی که نه جهان گذشته است و نه جهان سکولار، بلکه حضور در امروز است ولی با هویت قدسی، راهی که میتواند نسل امروز و فردای ما را در آن جهان حاضر کنند و از این جهت هنوز میتوان درباره تعهد به انسان فکر کرد و هنوز میتوان به ذات عاشقانه انسان فکر نمود و هنوز میتوان حرکت انقلابی و دینی را یک «عشق» دانست و اگر این عشق فهمیده شود زندگی در این تاریخ با همه مشکلاتش، رضایتمندانهترین شکل از زندگی خواهد بود به طوری که مشکلات روزمرّه آنچنان برجسته نمیشوند تا این عشق و این بسطِ شخصیت در دیگر انسانها بمیرد. موفق باشید
سلام علیکم: خوبید حاج آقا من یه آدم به شدت با احساسات و عاطفه و محبت هستم به شدت وابسته میشم، به مادرم که آنقدر وابسته هستم و دوستش دارم که خیلی آزارم میده و خیلی به اینکه یروزی نباشه فکر میکنم و دیوانه میشم، به خونه به آدم، به هرچیزی که بشه باهاش خاطره ساخت، خیلی وابسته و دلتنگ میشم، مثلا بیرون که میرم، مخصوصاً پیرمرد و پیرزن ها را که میبینم خیلی محبت خاصی تو دلم براشون ایجاد میشه و واقعا دلم میخاد قوربون صدقشون برم دوست داشتنم هم اینجوریه که مثلا وقتی یکی رو خیلی دوستش داشته باشم، دلم میخاد بمیرم، از این جهت که دلم میخاد اصلا وسط نباشم، یعنی خودی وسط نباشه و هرچیزی که هست اون مخاطبی باشه که دوستش دارم، خلاصه آدمی هستم که خیلی زیاد محبت میکنم، یجورایی ارتباط های دوستانه هم که برقرار میکنم، دچار افراط تفریط میشوند، اکثر اوقات هم دل رنجور هستم، و دلم میگیره به خاطره این همه بی رحمی که بین مردم هست و آنقدر نسبت به همدیگه بی محبت و سرد هستن دلم بهشدت میریزه بهم، از یه نظرایی خوبه، مثلا میشینم با خدا حرف میزنم و دلم میخاد اشک بریزم اما گفتم با شما مطرح کنم و... به نظر شما، ارتباط دوستانه ام را زیاد کنم یا محدود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تعمق در معارف توحیدی به لطف الهی، روح انسان در کنار عواطف معنوی به تعقل اساسی نیز نائل میگردد و به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که بعداً با مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و با رجوع به تفاسیر قرآن و تدبّر در آیات به آن تعادل لازم دست مییابید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم: خجسته میلاد پر میمنت دوازدهمین گوهر گنجینه امامت و ولایت، صاحب الامر، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد. در حرم سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی دعاگویتان هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با سلام. بنده نیز این ولادت عظیم را تبریک می گویم.آری! انتظار، نوعی فرار از اکنونزدگی و بیآیندگی میباشد از آن جهت که انسان متوجه میشود در افق زندگی، خورشیدی در حال طلوع است.
انتظار، با خودآگاهی نسبت به حقیقتِ تاریخیِ حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجه» شروع میشود و به دلآگاهی که نوعی از شعور به سوی حقیقت و اُنسِ با ساحت وجود است؛ میرسد.
انتظار، موجب انفتاح ساحتِ وجود و نظر به گشایشی است در افق حیات بشری و ظرفیتی که انسانها در خود به صورت نهفته دارند.
در انتظار، انسانها متوجهی ذات بشری میشوند که اصلِ اصلهای همهی بشریت و انسانیت است و در چنین انتظاری، انسانها از اکنونهای بی فردا آزاد خواهند شد و به توحید که بقایی است در مأمنِ حضور خداوند، نزدیک میشوند.
انتظار، باقیماندن در زندگی با حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» است که ماورای گذشته و آینده در واقعیترین بودن، انسانْ بودنِ خود را احساس و تجربه میکند و این است معنای حضورِ آخرالزمانیِ انسان. موفق باشید.
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، و با تشکر از زحمات شما، لطفا در راستای رسیدن به «سینما، ایوان نظر» در انقلاب اسلامی راهنمایی بفرمایید. میدانیم بیان سینمایی حال مخصوص به خود را دارد و حال حسی است که در نسبت با وجود صورت می گیرد. فرم، جهت و نحوه ی حرکت در رجوع به حقیقت در بیان سینمایی، اگر با نظر به مقام جامعیت صورت گیرد، مظهر اسم «الصمد» یعنی «به سوی او» می شود. و اگر در فیلمنامه و کارگردانی رجوع به حقیقت در مقام جامعیت نباشد و اگر حیات حقیقی دیده نشود، شرّ ما خلق (آنچه فیلمنامه و کارگردانی خلق کرده) مخاطب را گرفتار می کند، زیرا هر حقیقتی در مقام جامعیتش خودش است و اگر هر چیزی از جامعیت جدا شد از حقیقتش خارج می شود. وقتی فیلمنامه و کارگردانی وجود خاصی نباشد، نه خودش را ببیند و نه غیر را، و فقط حق ببیند. خدا خودِ رجوع به حق «الصمد» را به او می دهد. و تا وقتی بقیه چیزها را حس می کند و وجود برایشان قائل است، توحید اش کامل نیست. از طرفی صحنه های فیلمنامه اشاره ایی است به پایگاه وجودی ایی که فیلمنامه نویس در خود، آن پایگاه را می شناسد. پایگاه قرب به حق. و فیلمنامه نویس برای نوشتن صحنه ها در عالم خیال، عقل و یا قلب خود مستقر شود و مخاطب را با خود در همان لایه از وجود حاضر میکند و با حرکت بین صحنه ها مخاطب را در لایه های وجودیِ حس، خیال، عقل و قلب عبور می دهد تا به جامعیت برساند. مبنای این حرکت در لایه های وجودی، جاذبه و کششی است که در معنا و حقیقت داستان وجود دارد و در تطبیق با جذابیت های تکنیک سینما به تصویر در می آید. رسیدن به نوع و جنس چنین جذابیتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا می کند زیرا جذابیت سینمایی تحریک ایجاد می کند و این تحریک منشا حرکت می شود و اگر دقت نشود جذابیت در بیان تصویر به سمت تحریک غرایز و یا تحریک احساسات می رود. در صورتی که جذابیتی از جنس انقلاب اسلامی که بر جامعیت قلب استوار است خودش محرّک است و ریشه در محبت انسانِ کامل دارد، چنین حرکتی، حرکت شوقیِ شخصیت داستان و حرکت حبّیِ حضرت حق را تعریف می کند. از آنجایی که با حرکت حبّی، تجلی حقیقت رخ می دهد، جامعیت نشانه ها و جاذبه های چنین حرکتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا میکند. محبت به جنبه ی وحدانی در عالم حاضر است و اگر در قلبِ فیلمنامه و کارگردانی نور محبت انسان کامل (مقام جامعیت) باشد، جذبه های چنین نوری در بیان سینمایی، قلب مخاطب را تسخیر می کند و محرّک او برای عمیق شدن در لایه های وجودی می شود. ظهور محبت به انسان کامل با اجتناب از صفاتی که متضاد با این محبت است صورت میگیرد. سفر شخصیت اصلی داستان در ابعاد وجودی او در عالم حس، خیال و عقل می گذرد تا در حیات انقلاب اسلامی به قلب برسد. اینکه حضور در هر کدام از این ابعاد وجودی، منجر به رفتارهای مخصوص به خود از شخصیت می شود، فیلمنامه و کارگردانی را هدفمندتر می کند و مستقل ندیدن شخصیت ها و حرکات و تاکید کردن بر حالات وجودی نه بر حالات نفسانی از ویژگی هایی است که در نظر گرفته می شود. از طرفی شخصیت اصلیِ تنها وجود ندارد. شخصیت اصلی به نور جامعیت در صحنه است. هویت شخصیت اصلی که در نسبت حق و خلق تعریف می شود در گفتار و رفتار و حالات او منعکس می شود. او که مأوایی در حقیقت یافته، برای اینکه همواره خودش را در آن مأوا بیابد، ایستادگی و مقاومت میکند. او که به علم حضوری می رسد، هم رجوع دارد و هم تحقق. مخاطبی که با شخصیت اصلی (مجلای کمالات الهی) همراه می شود، هر لحظه خود را در عین ربط بودن، محتاج بودن، فقیر بودن و مضطر بودن به حق احساس می کند و از طریق وجود او به همه ی حقیقت منتقل می شود. وقتی رجوع به حقیقت در فیلمنامه و کارگردانی باشد، کثرت ها شخصیت دار نمی شوند و ترکیب بندی صحنه چشم ها را به حضور حق می اندازد و بر ماهیات تأکید نمی کند. زیرا صورت ماهیات که در ذهن واقع می شود، سایه علم حق است که از طریق حق در کارگردانی اشراق می شود. و تصاویر آن طور که هستند جز برای قلبی که به حقایق منور شده و حجاب ها بر طرف شده محقق نمی شود. و اگر کارگردانی خلوص قلب نداشته باشد و مقصدش حق نباشد، عالم داستان چهره اش را به او نشان نمی دهد. زیرا نفس با "واهب صُوَر" صورت ابداع میکند و کارگردانی از تعلقات عقلی، خیالی (ذهنی) عبور می کند و با تمام وجود به حق رجوع می کند و از واهبِ صور طلب می کند که صورت های داستان را که اصالت دارد به او نشان بدهد تا جزئیاتی که متصل به مقام کلی است در تصویر ظهور کند. زیرا عالم مثال، علم است و انسان را با حقیقت مرتبط می کند و از آنجایی که وجود علمی همان وجود ذهنی است، سینما باید بر بنیان علم باشد، علمی که با قرب به حضرت حق آشکار شود تا بتواند وارد عالم مثال شود و شهود صورت گیرد. نفس با مقام علمی آنچه می بیند متصل می شود و با نازل شدن در عالم مثال صورت وجودی را در موطن خیال می بیند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در تاریخی هستیم که با تصاویر و صحنههای سینمایی اموری را میتوانیم به مخاطبانمان بنمایانیم و گوشزد کنیم که مقصد و مقصود انبیای الهی بوده است چیزی که ملاحظه کردید اخیراً آقای شهاب حسینی متذکر آن شدند. و البته نباید وقتی میخواهیم معانی قدسی را در قالب داستان و فیلم آوریم، به صورتی سطحی و حالت مستقیم اخلاقی درآوریم؛ بلکه باید آن مفاهیم حالت «اشارت» داشته باشد و نه صراحت.
آنچه در متن جنابعالی مطرح است، امری است که خواهی نخواهی باید در این تاریخ مدّ نظر فیلمسازان ما باشد هرچند همه آن محقق نشود. ولی نباید به صرف آنکه این امور به قول آنها «انتزاعی» و قابل تحقق نیست بهکلّی از تحقق آنها منصرف شد. سینمای فاخر نیاز ما جهت ارائه اهداف انقلاب اسلامی میباشد. موفق باشید
بسم الله. سلام علیکم: خدا قوت براتون قبلا پیام فرستادم و از مشکلاتم گفتم و شما هم محبت فرمودین جواب دادین و انشالا دعامون هم می کنید. یه مشکل...
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. إنشاءالله با برخورد خوب با همسرتان و امیدوارکردنش نسبت به زندگی و احترام به او و نظراتش، وضع ایشان بهتر میشود. با طعنه و انتظار بیش از توانش، او را ناتوان نکنید تا همین امر بستر نزول رحمت الهی گردد. موفق باشید
با سلام و عرض خسته نباشید: بنده مدتی است طی نرم افزاری با افراد خارجی ارتباط گرفته ام و با زبان انگلیسی با آنها در ارتباط هستم. به نظر شما با توجه به شرایط کنونی جهانی با آنها چه مباحثی را در میان بگذارم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید مباحث «خود شناسی» به همان معنای معرفت نفسی آن بتواند باب گشودهای باشد برای فهم بیشتر معاد و پیرو آن درک دقیق نقش انبیاء در آبادکردن ابدیتِ انسان. موفق باشید
سلام و عرض ادب پرسش هایی که در مورد تولد گرفتن بود مطالعه شد اما در نهایت هنوز نمیدانم برای فرزندانم چگونه باید تولد بگیرم؟ اصلا جشن تولد داشته باشیم یا خیر؟ برای زیر هفت سال به چه شکل؟ برای بالای هفت سال به چه شکل؟ إن شاءألله توفیقات علمی روز افزون به جنابعالی عنایت شود. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه ما در فرهنگ دینی داریم، بیشتر نظر به تولد اولیای الهی است. این سالها عرف مردم در رابطه با جشن تولد برای فرزندانشان مطرح شده که از جهت شخصیتدادن به آنها کار خوبی است. ظاهراً برای کودکان زیر هفت سال در حدّ جشن مختصر میتواند معمول باشد. ولی بزرگترها را باید نهایتاً با یک هدیه مختصر، مسئله را منتفی کرد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور پیدا کنیم؟ لطفا در یک جمله و با زبان ساده ودر حد فهم عوام بیان بفرمایید. ان شاءالله علم نافع بیشتر وبیشتر روزیتان شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است در ابتدای امر کتاب «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» را مطالعه فرمایید. إنشاءالله نتایجی که به دنبال آن هستید را با شما در میان میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال در کارمندشدن در بانک نیست. اشکال در بعضی از قوانین بانک است که ربطی به کارمندی که مطابق وظایف قانونیاش عمل میکند، ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید تفاوت چندانی ندارند. شاید بتوان گفت در غرور، انسان با نظر به تواناییهای خود حتی تواناییهای عقلی، مغرور میشود و در عجب، انسان به اعمال عبادی خود مُعجب میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مبنای علم اخلاق و تزکیه باید معارفی باشد که آن اعمال را پشتیبانی کند و موجب انگیزهی عمل اخلاقی باشد. ۲. در علم حضوری، معلوم عند العالم است. ۳. فقه، آداب قرب الی الله را برای انسان روشن می کند. موفق باشید