باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی که خداوند در مقابل ما قرار داده، بسی گشوده است و هیچ امری نمیتواند آن حضور را برای ما تنگ کند. پس اولاً: جایی برای آن نوع از عصبانیتها نیست. ثانیاً: جایی برای خودخوری نمیباشد. باید زندگی را از نو شروع کرد. موفق باشید
کاربران محترم از ما نخواهند که جواب به پیامکهای آنها ارسال شود، این کار برای ما مقدور نیست!!!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمهی این کار تسلط به سایر کتابها و بخصوص کتابهای روز است. مضافاً اینکه خودِ عزیزان لازم است جستجو کنند تا ببینند کدامیک از افراد نگاهشان با ذوق آنها همخوانی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حکم کسی که مقابل اصلیتِ نظام اسلامی به قصد براندازی عمل کند، از نظر فقها، قتل است. ولی حکم اعتراض به کوتاهیها چیزِ دیگری است. موفق باشید
سلام علیکم! در جواب یکی از سوالات فرمودید که رهبر انقلاب با حکمت و صبر دارند جامعه را به سمت اهداف عالی حرکت میدهند. اگر امکانش هست کمی توضیح بدهید که ایشان در رابطه با فساد اقتصادی و اختلاس و بی عدالتی و تبعیض و ظلمی که در جامعه به وجود آمده، بعضا افراد پر ادعا و متنفذ نظام در آن دست دارند، چه اقدامات عملی انجام دادهاند؟ آیا ایشان این قدر تنها و مجبور هستند که نتوانند کاری کنند؟ یا تخواستهاند کاری بکنند و تقصیر دارند؟ اگر کمی مصداقی بحث کنید ممنون میشوم. بهرحال این سوالی است که اکثریت جامعه را این روز ها مشغول کردهاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً نیز عرض شد جایگاه رهبری و روش سلوکی ایشان در حفظ انقلاب و هدایت مردم، روش آن کسی است که مواظب است برای آبادکردن دهی، شهری را خراب نکند و از این جهت با اینکه بعضاً دولتها آنطور که شایسته و بایسته است، رهنمودهای عدالتگرانه ایشان را دنبال نمیکنند؛ صلاح انقلاب آن است که بدون مقابله مستقیم با دولتهایی مثل آقای هاشمی و یا روحانی، آرامآرام مسیر را به سوی دولتهای عدالتگرا سیر دهند تا اصل انقلاب که بنیان نجات انسان جدید است، محفوظ بماند. ملاحظه می کنید که سالها در نفی بنگاهداریِ بانکها و یا تأکید بر خصوصیسازی و یا کوتاهکردن دست دولتها در امور؛ تأکید میکردند و میکنند. ولی آنطور که باید دولتها عمل نکردند. و اینجا است که میفهمیم کار بزرگ مقام معظم رهبری در راستای حفظ انقلاب بالاخره بستر تحقق آن اهداف فراهم می شود وگرنه ما بودیم و کشوری دستنشانده. در حالیکه این استقلال و در بستر آن، انتخابهایی که در پیش است، جهانی برای ما پیش میآورد بیرون از گردونه جهان مدرن. موفق باشید
سلام: تعداد موجودات عالم به نظر می رسد کم است آنهایی که هم هستند چندان چنگی به دل نمی زنند به غیر از انسان بقیه که زندگی یکنواختی برای حفظ بقا دارند اکثر انسان ها هم همین طور. در متون دینی گویا علاوه بر این سخن از جن و ملک آمده است (چون محسوس نیستند چندان در دسترس نیستند) پس دسته بندی بکنیم شش دسته می شود جماد، نبات، حیوان، جن، ملک، انسان انصافا شش دسته کم نیست؟ خداوند که خلاق است نمی توانست هزاران هزار دسته خلق کند؟ آیا پوچ گرایان تا حدودی حق ندارند پس از چندی از بودن درین دنیا ملول شوند حتی مرحوم حافظ می فرماید من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان. بله حتم دارم مصاحبت با فرشتگان هم ملال آور است چون انسان ها که اشرف هستند شاید همه شان ملال آورند حتی اگر خدا خلاقیت بیش تری به خرج می داد و موجودات متنوع تری خلق می کرد باز جهان بی نهایت متنوع هم ملال آورست. عوالم دیگری هم باشد حال و روز بهتری شاید نداشته باشد بالاتر از بهشت که نداریم تار و پودش ملال آور نیست؟ می ماند خدا کفر نباشد خوف آن دارم او نیز بری از ملال نباشد کلا گویا هستی مساوق با ملال است فرمود مطلبی گر بود از هستی همین آزار بود / ورنه در کنج عدم آسودگی بسیار بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «بینهایت حضرت است این بارگاه / صدر را بگذار، صدرِ توست راه». آری! ای برادر راه به سوی حقیقت و قدمگذاشتن در عوالم متعالی هر اندازه طی شود باز عالمی بس گشودهتر و متعالیتر در مقابل ما است.
آنکه جناب حافظ میفرمایند: «از نفس فرشتگان ملول شدم» در نسبت حضوری است که در انس با حضرت حق برایشان پیش میآید و نهتنها جهان مادی موجود بلکه جهان فرشتگان نیز در جوابگویی به وسعت انسان کم است. موفق باشید
بنده در تشکل بسیج دانشجویی دانشگاه شریف فعال هستم. در رابطه با دوراهی طرح ولایت و دورهی اسلام ناب به بعضی چالشها برخورد کردم و در حال حاضر نمیدانم کدام یک را بعنوان دوره انتخاب کنم. طرح ولایت با توجه به مدت زمان طولانی ای که دارد بنده را چهل روز از تشکل دور میکند و تقریبا تابستان بنده به دور از تشکیلات خواهد بود و قبول این مسئله با توجه به اجتماعی بودن من و اولویت بودن تشکل برای من سخت است و احساس میکنم نمیتوانم نقش آفرینی درستی در سال بعد تشکل داشته باشم. بنده سیر مطالعاتی و مطالعات گروهی همراه با حلقه و البته مطالعات فردی دارم و با کتاب و کتابخوانی غریبه نیستم و در کنار اجتماعی بودن و علاقه به مسائل اجرایی همیشه دغدغهی کار اجرایی با مبنا را داشته و دارم ولی نمیدانم که آیا اسلام ناب در کنار مطالعاتم آن مبنا را برای من میسازد یا خیر مسئله طرح ولایت بهتر است. بصورت کلی هم نقش زندگی آینده خودم را در کار صرف اندیشه ای و فکری نمیبینم و احساس میکنم کف صحنهی کشور هم نیازمند مسائل فکری و مبنایی است. خواستم در رابطه با این دوراهی از شما سوال داشته باشم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که در کدام حضور، بیشتر احساس میکنید به عمق اهداف سلوکیِ انقلاب اسلامی حاضر میشوید. تصور میشود مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10677 در این مورد بتواند جهت انتخاب بهتر به شما کمک کند. موفق باشید
با سلام استاد عزیز و گرامی: یک سوال مدتها ذهن مرا به خود مشغول کرده است. همیشه میخوانم که فلان عالم در اثر احترام به پدر و مادر به مقاماتی رسیده اند. از آن طرف وقتی زندگی علما را میبینیم، متوجه مراتب بالای اخلاقی و اعتقادی والدین بزرگوار ایشان می شویم. من در خانواده ای بزرگ شده ام که از کودکی اهمیتی به مسائل اعتقادی نمی دادند و در کل رفتار بسیار نامناسبی با فرزندان خود داشتند و این مشکلات اثرات فراوانی بر روحیه و زندگی جوانی ما گذاشت. من تلاش فراوانی برای حفظ حرمت می کنم. ولی باز هنگام آزار و تندی از سوی آنها بی طاقت میشوم و تندی می کنم و گاهی به عدالت خدا شک می کنم که چرا پدر و مادری که روح و روان فرزند خود را آزار داده اند، اکنون فرزند محکوم به سکوت و خوش رفتاری است و با کوچکترین اعتراضی درهای رحمت به روی او بسته میشود. این موضوع من را در مسیری که در پیش گرفتم تا به معرفت و شناخت خدا برسم، دچار ناامیدی شدید می کند. ممنون میشوم من را راهنمایی بفرمائید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته اساتید اخلاق و سلوک، آن کس که در خانوادهای دور از توحید با همت بلند خود، یک قدم به سوی توحید بردارد، صدها برابر جلوتر از آن کسی است که در فضای توحیدی خانواده قدمهایی به سوی توحید برداشته باشد و از این جهت باید بسیار امیدوار باشید که خداوند چگونه در دل چنین شرایطی محبّت خود را در جانتان ایجاد کرده است. موفق باشید
با سلام: خوبید؟ ان شاءالله همیشه سلامت باشید. ان شاءالله خداوند به توفیقات شما بیفزاید. سوالی داشتم درباره این حدیث بینظیر که معصوم سلام الله علیه میفرماید: هرکس بعد از نماز عصر هر روز سوره نبا را ۵ مرتبه بخواند خواند او را به محبت الهی دچار میکند.» نظر شما رو میخواستم درباره این حدیث بدونم. سوال دیگه ای هم داشتم که میخواستم بدونم دعای معراج سند محکم دارد که به این دعا مداومت کنم؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماّ این روایات وقتی آثار و نتایج خود را برای انسان پیش میآورد که متوجه شرایط خاص طرح آن روایات و نحوه نگاهی که باید به آن سوره داشت را، مدّ نظر بیاوریم تا إنشاءالله مؤثر بیفتد. ۲. نمیدانم. در این مورد تحقیق نکردهام. موفق باشید
سلام: ذهنم را نمیتوانم متمرکز ذکر و دعا و نماز کنم. دائم ذهنم مشغول است. مشغول کار و فعالیت های روزمره و برنامه های فرهنگی هستم. مبلغ هستم. یک حرف و پیام که به کسی میدهم، دائم در ذهنم آن را مرور میکنم. یک جلسه که تشکیل میدهم، قبل و بعد جلسه، دائم آنچه که باید بگویم و گفته ام را در ذهنم مرور میکنم هرکار میکنم کمی تمرکز پیدا کنم، چندان موفق نمیشوم. چه راه حلی برای بنده به اذن خدای متعال دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه چیز بدی نیست. پیشنهاد میشود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: در کتاب «معرفت نفس وحشر» صفحه ۷۶ میخوانیم: «کلیه قوا و نفوس همواره در صراط استکمالند و چون نفس انسانی از قوه به فعلیت رسید خواه در سعادت عقلی یا در شقاوت حیوانت، به ناچار از نشئه ی دنیا به نشئ ی آخرت منتقل خواهد شد» آیا این در مورد نفس مطهر امام مهدی علیه السلام هم صادق است؟ آیا ایشان هنوز به فعلیت تمام وکمال نرسیده اند و در راه استکمال قدم بر میدارند؟ انشاالله سوال این حقیر جسارت به محضر مقدس امام به حساب نیاید و اعوذ بالله من هذا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در این راستا شده است مبنی بر آنکه ائمه «علیهمالسلام» در مقام حقیقت نوری خود در کمال انسانی حاضرند و از این جهت امام ما و همه بشریت هستند. ولی در مقام نفس ناطقه، آنها با عبادات خود کامل میشوند. از طرفی آن بزرگان همواره به تعبیر علامه طباطبایی در آیه ۳۳ سوره احزاب در عصمت تکوینی خود هستند و آن را حفظ میکنند و ما با نظر به سیره و توصیه آنها سعی میکنیم از گناه فاصله بگیریم تا به آنها نزدیک شویم. موفق باشید
عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرامی. ببخشید یک سوال داشتم راجع به آیه مربوط به سوره بلد که عبارت «فک رقبه» در آن آمده. سوال من اینجاست که در دنیای کنونی و در عصر حاضر که برده داری منسوخ شده، مصداق این عبارت چه چیزی میتواند باشد تا ما آن را دستاویزی برای خودمان قرار بدهیم و بی بهره نمونیم. آیا آزاد کردن زندانی هم جزو فک رقبه حساب میشود یا چیز دیگری مد نظر است؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! امروز «فک رقبه» آزادکردنِ گردنها از زیر بار قرضها است و آزادکردن گردنها از زیر بارِ باورهای غلط تا انسان بتواند بهترین انتخابها را داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی اینطور جواب داده شد: 29066- باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حداقل باید از ظاهر طرف، بدشان نیاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خود افراد مطابق ذوق خود آن علمی که دوست دارند، پیش ببرند. ولی پایاننامهنویسی عموماً یک نوع تحمیل و موضوعتراشی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه، قضیهی دیواری است که آفتابی به آن میخورد بلکه آفتاب نشان داده شود. اگر از آن طریق، آفتاب را دنبال کنیم راه را درست رفتهایم. ولی اگر مشغول دیوار شویم که آفتاب به آن تابیده، مشغولِ فرع شدهایم و از اصل، بازماندهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. نظام اسلامی قواعد و سننی را که در عالم هست، متذکر میشود ولی انتخاب را به عهدهی مردم میگذارد مگر آنکه کار بعضیها هنجارشکنی باشد که حکم آن جدا است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: تسلیت عرض میکنم ماه محرم الحرام رو و طاعات و عباداتتون هم قبول باشه. استاد بنده چهارسالی هست که به لطف خدا طلبه هستم و بخشی از آثار شما رو (جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا و ده نکته از معرفت نفس) و آثار موضوعی دیگر از شما خوانده ام، مشکلی که الان با آن رو به رو هستم از دو جنبه بر خوردار هست یک جنبه وجودی یعنی از حیث انسان بودن خودم و ضعف ها و وظیفه های انسانیم و دوم جنبه ی طلبگی که مقتضایش تبلیغ است. از حیث جنبه اول خیلی نتوانسته ام ثباتی در خودم ایجاد کنم ( به دلائلی مثل عدم برنامه ریزی مستمر و...) و همچنین رشد خاصی هم در خودم نمیبینم و از لحاظ اعتقادات هم خیلی ضعیف هستم، هم دانایی هم دارایی، مخصوصا دارایی و از این بابت خیلی نگرانم و مدتی است درگیر تعلقات دنیا و همینطور هم سرگردان این سیر مطالعاتی و آن سیر مطالعاتی که در نهایت در سردرگمی و بی عملی میمانم. این از بابت رشد فردی، از سوی دیگر و جنبه دوم که طلبگی هست و مقتضایش تبلیغ، بیشتر میترسم چون هم روی خودم کار نکرده ام که تاثیر گذار باشم هم اینکه اطلاعات دینی من پایین هست (از هر حیثی کلام، اعتقادات، تاریخ، قران، حدیث و...) و اصلا دستم پر نیست. نمیدانم از کجا شروع کنم با چه کسی شروع کنم کدام سیر؟ از شما میخواهم من رو کمک کنید از هر دو جنبه و هر دو حیث هرطور که صلاح میدانید (استاده راه، سیر، و...)
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا را بر این بگذارید که با اُنس با قرآن و نظر به تفاسیر آیات، به لطف الهی تعادل معرفتی و گفتاری خود را رشد دهید و بر اساس همان آیات قرآن وارد میدان تبلیغ شوید. إنشاءالله «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام استاد. عطف به سوال ۳۴۲۰۹ که فرمودین هرکس موجودیت نظام را به خطر اندازد محارب است و محکوم به اعدام، خب با همین استدلال در عربستان و بحرین و... محاربین اعدام می شوند، با همین استدلال حکومت شاه که بهرحال یک حکومت شیعی بوده، دستش در کشتن مخالفین باز بوده. پس چرا آنها شنیدند و اینها محارب؟ بهرحال این شبهه ای است که وارد است. سپاس از سعه صدرتان. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصل قضیه برای هر نظامی که موجودیت آن را بخواهند به خطر بیندازند، به معنای تلاش بزرگ برای براندازی، همانطور است که میفرمایید. ولی قضیه عربستان خارج از باطلبودن نظام قبیلهایش از این قرار است که به کلّی با هرگونه آزادی اندیشه برخورد محاربه و براندازی میکند. موفق باشید
سلام وقت بخیر: ممنون بابت زحمات سخنرانیها عالیه ولی من یه سوال دارم استاد طاهر زاده در سخنرانی وسعت نفس و امکان فهم زبان دین ۴ در دقیقه ۳۳ میگه دوستان بحث قبر معاد رو مفصلا دنبال کنن این بحث قبر معاد کدومه؛ کتابه یا سخنرانیه؟ کجا هست که من پیگیری کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» است که طی ۷۵ جلسه شرح داده شده است. متن کتاب و شرح صوتی آن روی سایت هست. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: در رابطه با واقعه ی کربلا و امام حسین علیه السلام پارادوکس عجیبی وجود دارد به این صورت که از یک سو عشق و شور و سلحشوری و نشاط در میان است و از یک سو حزن و عزا و ماتم است که از بچگی با همین عزا آشنا شدیم. چگونه این دو با هم جمع میشوند؟ چرا شیعه در قضیه ی کربلا توصیه به عزا و حزن و اشک شده؟ مگر غیر از زیبایی در صحنه ی کربلا در نظر امام معصوم و اولاد و اصحابش بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً عظمت کربلا در همین است که نظر به همه ابعاد انسانیِ انسان دارد از عواطف بگیر تا عقل و قلب. و اینجا است که از یک طرف سوک را به «حماسه» تبدیل میکند و از طرف دیگر ترور را به «شهادت».
عاشورا همانند قرآن که متنی است دارای حقیقت، میتوان متوجه باطن آن شد و سعی کرد جهانِ آن واقعه را شناخت وگرنه با جمع قسمتهای متکثر یک واقعه، حقیقتِ آن واقعه بر ما رُخ نمینمایاند و از این جهت اگر در مورد کربلا نتوانیم بین قسمتی از آن رخداد که امام به سوی عراق حرکت میکنند، و بین آنکه از ابتدا خود را برای شهادت آماده کردهاند، و بین آنکه در مقابل لشگر حرّ و لشگر عمرسعد میفرمایند: «اگر میخواهید برمیگردم»؛ جمع کنیم جهانِ واقعه کربلا را نیافتهایم، جهانی که مافوق قدرتطلبی به دنبال احیای انسانیت و شور ایمان است. ایمانی که ابعاد فراموششده انسان را به او برمیگرداند. آری! در نگاهِ پدیدارشناسانه، کربلا و عاشورا متنی است که حقیقت آن در همه ابعادش، احیای انسانیت و شور ایمان است، ایمانی که ابعادِ فراموششده انسان را به او برمیگرداند. موفق باشید
سلام و خدا قوت: برای پایان نامه ارشد در رشته کلام جدید به فکر موضوع هستم. از نگاه شما این روزها اولویت کدام یک از محورهای کلام جدید بیشتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کمتر فکر میکنم. شاید موضوع «ولایت الهی» در ابعاد زندگی اجتماعی انسانی برای مخاطب مهم باشد، اگر بتوانید آن را بپرورانید و تفاوت حضور ولایت الهی در امور اجتماعی و غفلت از آن حضور در نظامهای سکولار، را مشخص کنید. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: در این مدت ۱-۲ سال گذشته علمای دینی و شخصیت های برجسته انقلابی زیادی را در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی، از دست دادیم. بدون مبالغه می توان گفت که برخی از آنها یگانه بودند و دیگر مانند آنان نخواهیم داشت _ مانند استاد حسن زاده آملی _ بدون در نظر داشتن علت فوت این بزرگان سوال اصلی این است که آیا مرگ این شخصیت های برجسته مقدر الهی بوده است یعنی مثلاً فوت آیت الله فاطمی نیا رحمت الله علیه در سن ۷۰ و چند سالگی مقدر شده بود یا عوامل طبیعی و یا انسانی فوت این بزرگواران را جلو انداخته است؟ ۲. با توجه به این موضوع که مرگ این چنین عالمان دینی رخنه در دین محسوب میشه آیا خداوند در این زمانه با فوت این بزرگان می خواهد ما را در معرض امتحان قرار دهد؟ بسیار تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه ۲۱ و ۲۲ سوره حدید متذکر این امر مهم است که مرگ انسانها از قبل مشخص و مقدّر شده و البته شکل آنها متفاوت است. ۲. آری! باید به راهی فکر کرد که ظرفیت تولد چنین انسانهای بزرگی را دارد و آن راه را راهی برای آینده خود در نظر گرفت. موفق باشید
سلام: نظر شما در مورد بحث بازنشانی بزرگ (Great reset) چیست؟ آیا درست است یا صرف یک توهم است؟ و منظور از آن چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد مطالعهای غیر از همین مباحثی که در سایت ها مطرح است نداشتهام و از این جهت نظر خاصی ندارم. موفق باشید
سلام علیکم محضر استاد طاهر زاده: چند سوال دارم که ذهنم رو مشغول کرده: پیشاپیش بابت گرفتن وقت ارزشمند تان عذر میخواهم. ۱. چرا حضرت موسی علیه السلام با آن مقام توحیدی که موجب رسیدن جنابش به رسالت بود، برای رفتن به سوی فرعون و ارشادش، یک کمک و پشت گرمی مثل حضرت هارون علیه السلام را مسئلت کرد؟ اگر برای وصایت بود، خب بعد از ارشاد فرعون هم میشد یا اگر بحث تعداد مطرح بود آیا گروهی از افراد صالح و مومن بهتر نبودند؟ ۲. چرا ایشان خودشان شخصا اسم شخصی را برد؟ منظور آنکه چرا نگذاشتند خدا انتخاب کند؟ ۳. استاد عزیز با مطالعه پرسش ها احساس میکنم برخی عزیزان دل کم کم دارند نسبت به عرفا کمی بی مهر میشوند! و این خیلی خطرناک است. من بی سواد و هیچ، فکر میکنم جریان عرفانی که از زمان استادِ مرموز و ناشناس سید علی شوشتری قدس سره، به راه افتاده را نمیتوان با جریان های تصوف و عرفان هایی که پیش از ایشان مرسوم بوده مقایسه کرد. اگر بحث بر سر حضور تاریخی مورد تأکید جنابتان است، بنظر شما ایجاد عرفان فقهی و اهل بیتی که باعث پیرایش دستورات و منش سلوکی سنتی از هر گونه ناپاکی و انحراف بود، یک انقلاب خاموش و عظیم تر از انقلاب امام نیست؟! با انقلاب امام، تنها وظیفه ای به وظایف سالکان افزوده شد و آن حمایت از نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای رشد آن است. آیا اینها قابل جمع نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این جمله حضرت موسی «علیهالسلام» در نسبت با حضرت هارون«علیهالسلام» فکر کنید که آن حضرت فرمودند: «وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا». ۲. تقاضایی بود برای مأموریتِ بهتر.۳. مسلّماً میراث عرفانی ما، رمز بقای امروزین ما است ولی اگر از حضور تاریخی خود غفلت کنیم آن حالت عرفانی، حالت حضوری خود را از دست میدهد. در حالیکه آن بزرگان در تاریخ خود با حالت حضوری، آن معارف را گزارش دادهاند و درک کردهاند. موفق باشید