بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اگر وحدت هویت و ثبات روح وجود دارد چطور باور و علایق ما تغییر می‌کند و بعد از سال ها ممکن است یک انسان دیگری شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در معرفت نفس این نکته روشن می‌شود که نفس در ذات خود یگانه است و این یکی‌بودن را احساس می‌کند به طوری که می‌فهمد او همان کودک ۲۰ سال پیش است، ولی تعلق او به بدن موجب می‌شود که در عین یگانگی، تغییراتی را در خود حس کند. ولی بعد از انقطاع از بدن، دیگر آن تغییرات را ندارد. لذا در روایت داریم: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب». موفق باشید

28577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در پاسخ به سوال ۲۸۵۵۵ این دستورالعمل تا چند روز باید عمل شود؟ و اینکه می شود تقسیم کرد در طول ۲۴ ساعت گفته شود یا اینکه پشت سر هم باید گفته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً بحث در تداوم آن ذکر است در روز. فکر می‌کنم بهتر است مثلاً صبح بعد از نماز صبح و یا بعد از نماز عشاء باشد. موفق باشید

28328
متن پرسش
با سلام: اتفاقات ناخوشایند مادی موجب ناراحتی میشه در حالی که علم داری در هدف نهایی انسان نقش مهمی ندارند، چطور انسان می‌تونه و با چه نوع تمرینی به جایی برسه که ناملایمات هیچ تاثیری روی فرد نگذاره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را در آغوش رحمت الهی احساس کنید و بدانید این سختی‌ها برای تجدید نظر نسبت به خود و زندگی‌مان می‌باشد. در این صورت هر نوع فشاری را، راهی برای اصلاح نفس و اصلاح جامعه می‌یابیم. موفق باشید  

28301
متن پرسش
السلام علیکم استاد عزیز: با نظر به دیدگاه بزرگان نسبت به «عرف خاص یا عام» بودن زبان قرآن عده ای معتقدند زبان قرآن همان زبان مردم عصر نزول است و قائل به «عرف عام» بودن آن هستند و عده ای قائل به «عرف خاص» بودن آن هستند و استنادشان هم به ذوباطن بودن قرآن و محکمات آن است که برای عرف عام قابل تفهم نیست. با این اوصاف: ۱. دیدگاه شما نسبت به زبان قرآن چیست؟ ۲. آیا اصل بحث ثمره ای دارد؟ به این بیان که زبان قرآن زمانی برای عام و زمانی برای خاص است! اما ثمره ای که به نظر می رسد مترتب موضوع شود به منشاء و مبدأ کشف معنی رجوع دارد، به این شکل که: اگر زبان قرآن برای عرف عام است، لاجرم باید منشاء کشف معنای لفظ عرف عام باشد و ما هیچ چاره ای نداریم برای کشف معنا به عرف عام مراجعه کنیم و اما اگر زبان قرآن برای عرف خاص باشد لاجرم باید دائم گوشمان به دهان مبارک معصوم (ع) یا مفسر یا فقیه یا مجتهد باشد تا دلالت لفظ بر معنا را تبیین کند (و درست است که مرجع کشف معنای بدوی و ابتدائی عرف عام عصر نزول یا مطلق عرف عام_چه عرب چه عجم_ است ولی معنا را به حد متعالی خود می رسانند_ مانند: فعل امر که عرف عام از او طلب را می فهمد ولی فقیه با تفقه در آن به معانی چون فور و تراخی، مره و تکرار، استحباب و وجوب و... پی می‌برد، یا مانند معنایِ لفظِ غیبت که حتما باید فقیه معنا کند ولو اینکه اگر به دست عرف دهیم معنی آن را تقلیل می دهند کما اینکه در کتب لغت مشاهده می شود_لغوی هم به اعتباری از عرف عام است زیرا کاشف قول عرف عام است_ ۳. استاد عزیزم، آیا الفاظ اعتباری اند یا حقیقی؟ و اگر بفرمایید: اعتباری، چگونه لفظ خداوند اعتباری می تواند باشد؟ ۴. و به راستی چقدر این مباحث برای با قرآن زندگی کردن_ناطر به بحث اخیر حضرتعالی در تفکر قرآنی_ ضروری است؟ ببخشید بابت طولانی شدن و گرفته شدن وقتتون خداوند خیر دنیا و آخرت رو نصیبتون بفرمایند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الفاظ کلام الله صورت گفتاری حقیقت است و بدین اعتبار به نفس الامر متصل می باشد.

مگر به ما نفرموده اند قرآن حامل عبارت و اشارت و حقایق است. فکر می‌کنم زبان قرآن زبان فطرت انسانها است و در هر مرتبه ای برای انسانها حرف دارد و هرکس به وسعت خود از قرآن بهره می‌گیرد لذا هم زبان عام در او هست که عبارت را از آن می‌توان فهمید و هم زبان خاص در آن هست برای اهل اشارت و حقیقت. موفق باشید

27354
متن پرسش
سلام. ببخشید من چند بار این رو فرستادم جوابش نیومد ۲۷۳۲۵ علتش چیه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این سایت، تنها به سؤالاتی می‌تواند جواب دهند که کاربران محترم نسبت به مباحث مربوط به موضوعات کتاب‌هایی که بر روی سایت هست، برایشان سؤال پیش آمده باشد. موفق باشید

26683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: این عبارت صحیح است؟ حرکات و سکنات انسان حقیقت جو و خواهان کمال، می بایست با تدبیر نفس او مطابقت داشته باشد و آن یعنی عمل دقیق به امور شرعیه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و لذا باید سعی کرد در راستای جستجوی حقیقت دستورات شریعت الهی را دنبال نمود. موفق باشید

26219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیت الله یعقوبی قاینی عارف بالله در شرح حال خود در کتاب سفینه الصادقین می فرماید که عده ای قبل از سیر الی الله نهایت و انتهای سیر خود به خدا را می بینند و لذا از روی یقین قدم در راه می گدارند و سیر می کنند تا خود را به آن منزلی که دیده اند برسانند و می گویند که چه فرق است بین کسی که با یقین حرکت می کند و کسی که می خواهد به این یقین برسد. سوالم این است که این امر چگونه ممکن است و چرا برای افرادی چون بنده رخ نمی دهد؟ او و امثال او حرکتشان با عشق و محبت آغاز شده ما چه کنیم؟ آیا ممکن است که ما هم شامل این الطاف شویم؟ چگونه؟ چیکار کنیم ما رو سیاهان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان فرق نمی‌کند. زیرا به گفته‌ی خواجه عبداللّه انصاری آن کسی که از ابتدا مجذوب است برای پخته‌شدنِ خود باید برگردد و مثل بقیه‌ی سالکان، راه را طی کند تا آن جذبه از آنِ خودِ او گردد. موفق باشید

25984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و عرض خسته نباشید و خدا قوت: در بحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید که متفکرین غربی باور دارند یعنی می گویند که ابژه منفعل است و این ذهن فعال است که آن را می سازد و امور بیرونی تحت تاثیر ذهنند و هر چه که خواست انجام می دهد مثلا در بحث فلسطین. اما سوالی که ایجاد می شود این است که چرا با وجود اعتقاد به امر اعتباری و خود ساخته ذهن پدر تکنولوژی غرب بیکن و پدر تفکر غرب دکارت چگونه به یک مبنا دست یافته اند علی رقم طرح ثنویت عین و ذهن چگونه این یکدستی تفکر غربی وجود دارد؟ مگر امر عدمی هم باعث تفکر می شود که یک اعتبار دارد تمدنی را جلو می برد؟ با توجه به اینکه می گویید مبنای تفکر فقط و فقط وجود است پس بی مبنایی باید عامل سردرگمی باشد تا وحدت نظر. بنابراین غرب نباید تفکر باشد. چون مبنای عدمی دارد. چگونه و از چه جهت همگی متفکرین غربی به یک مبنای بی مبنایی رسیده و جهان امروز بر طبق آن جلو می رود. چگونه یک عدم باعث پیشرفت است در بطن خود؟ یعنی تمدن خود را جلو می برد. بن بست این تمدن درونی در کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکارت عملاً تصوری که بیکن مطرح کرد را حالت فلسفی داد و سیر تفکر غرب با همان مبنا همچنان جلو آمد تا این‌که هایدگر متذکر آن خطا شد. موفق باشید

25583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در جاهایی که لفظ واحد در قرآن بدون قهار آمده دلیلش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به موردش نگاه کرد چون واحد، به تنهایی یعنی یک و یکی، آن‌جا که می‌گوید: «الهکم واحد» یعنی خدای شما یکی است. موفق باشید

34829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: استاد من نمیتونم منازل رو به همراه فصوص با همدیگه کار کنم. هر کدام رو که می‌گیرم مغزم درگیرش میشه از اون یکی غافل میشم. از طرفی عطش خواندن فصوص دارم از طرف دیگه نمیتونم در هر منزلی از منازل حاضر بشم و برم بعدی. وقتی فصوص میخونم تشنه ی منازل میشم وقتی منازل میخونم تشنه ی فصوص میشم از طرفی مشغله های زندگی هم کم کردم ولی باز سخت شده برام. مثلا در باب تهذیب ما باید حداقل یک ماه بمونیم ولی من دوست دارم روزی دو تا منزل طی کنم تا به فصوص برسم. دوست دارم زود هر دوتاش تمام بشه تا برگردم از اول کار کنم نمیدونم چکار کنم استاد چکار کنم؟ خدا خیرتان بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر شما «فصوص» را ادامه دهید إن‌شاءالله آماده می‌شوید تا با روحیه بهتری مباحث «منازل‌السائرین» را دنبال کنید. موفق باشید

34485
متن پرسش

سلام و عرض ادب. اگر مقدوره به فهم عبارات زیر از ناحیه مقدسه در ماه رجب کمک کنین. صوت مربوطه را گوش دادم. اما هنوز مبهمه برام. مواقع العز من رحمتک + «بشرک المحتجبین» + «البهم الصافین الحافین» با سپاس و ارادت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فراز «بمواقع العزّ من رحمتک» نظر به توحید یگانه حضرت حق داریم و در همان راستا باز با نظر به موقعیت عزّت او حاصل از رحمتش در نهایت، طلب ایمانی ناب به میان می‌آوریم و تثبیت آن ایمان. «بشرک المحتجبین» و سپس از پرودگار تقاضای سرازیرکردن رحمت را برای بندگان نجیب و انسان‌های پرده‌نشین و ملائکه مقرب داریم تا تقاضای ما می‌رسد به «البهم الصافین الحافین» یعنی به موجوداتی که اگر سخن ندارند، وجودشان سراسر عالم را منوّر و پر رونق کرده است. به هر حال فضای دعا، فضای بسیار سرزنده و عمیقی است و از این جهت خوب است که رفقا لااقل از طریق شرح صوتی آن دعا، انس خود را بیشتر و بیشتر کنند. https://eitaa.com/matalebevijeh/12757 موفق باشید            

34005
متن پرسش

سلام و رحمت خدا بر شما: خلاصه و نتیجه مطالعات یکساله ام درباره موضوع انقلاب اسلامی در کتابها و بیانات شما را در چند شماره تقریر کرده ام، تشکر می‌کنم اگر تصحیح و تکمیل بفرمایید: بسم الله الرحمن الرحیم ۱. انقلاب اسلامی تجلی اراده خدا در این تاریخ است. ۲.خداوند عین هستی است و از هستی، هستی صادر می شود. ۳. خداوند در قید زمان و مکان نیست. انقلاب اسلامی نیز، مرزهای زمان و مکان را درنوردیده است. ۴. انقلاب اسلامی مسیری است که از غدیر، بلکه از بعثت، آغاز گشته و به ظهور منتهی می‌شود. ۵. قبل از تجلی اسمی از اسماء الله، انسان مسوولیتی نسبت به آن ندارد و مخاطب آن اسم نیست، اما پس از ظهور آن اسم، انسان با اختیار و انتخاب خویش، آیینه ای از این اسم می‌شود. خواه مکدر باشد و نور را پس‌ زند، خواه صیقلی باشد و همه نور را یکجا از آن خود کند. ۶. انقلاب اسلامی به حکم هو الاول و والاخر، ازلی و ابدی است. شاید منظور سید شهیدان اهل قلم، از «کرانه وجود» نیز همین باشد که «ای شهید ، ای آنکه بر کرانه ابدی و ازلی وجود برنشسته ای. دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» ۷. شهدا با درک این چنین، مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و از یک سو با شهدای صدر اسلام، و از دیگر سو با شهدای وقت ظهور، بل؛ رجعت، احساس یگانگی کرده اند. ۸. انقلاب اسلامی مثل هر امر وجودی و مجرد دیگری، هر ماهیت و وجودی را که جز جنس خود (وجود) نیست، پس می‌زند. شهید دیالمه می‌فرمایند: «هر از گاهی انقلاب موجی می‌زند و زباله هایش را بیرون می اندازد.» ۹. مسوولیت و نقش تاریخی هر فردی، بنابر تقدیر الهی در آن تاریخ، رقم می‌خورد. قبل از بعثت، مسوولیت ابوطالب ها، با بعد از آن تفاوت داشت و نیز مسولیت و نقش عمارها، قبل و بعد غدیر، و نیز مسولیت و نقش عباس بن علی ها، قبل و بعد از کربلا، و نیز مسولیت و نقش مطهری ها و سلیمانی ها، قبل و بعد از انقلاب... و این تجلی های پی در پی و نقش های به ظاهر متفاوت، اما در باطن، یگانه را بروز می‌دهد. جلوه کند نگار من، تازه به تازه، نو به نو / دل برد از دیار من، تازه به تازه ، نو به نو. ۱۰. آنگاه که اسم مرید خداوند به صحنه می آید، آزادی و اختیار انسان نیز، ذیل این اسم، تجلی میابد. به عبارتی خداوند، تقدیر انسانها را به دست خود انسانها رقم می‌زند. در بستر ظهور تقدیری جامعتر، یا همان اجتماع. «ان الله لایغیرما بقوم حتی لا یغیر ما بانفسهم» ۱۱. هر سیر توحیدی نیاز به زعیمی دارد، که در سفر از خلق بسوی خلق با حق، آنهایی را که عزم سفر دارند، با وِلایت و وَلایت، تا سرچشمه خورشید برساند. «من به سرچشمه خورشید، نه خود بردم راه / ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد» و حضرت روح الله در چنین زمانه ای، زعیم امتی است که روح خدا را در او دیدند و با او بسوی "الله"، رهسپار گشتند. ۱۲. هر حرکت توحیدی ظاهری دارد و باطنی، هو الظاهر و والباطن. واگر علمدار اسم ظاهر انقلاب اسلامی، حضرت روح الله هست، علمدار اسم باطن آن، مقام معظم رهبری است. که او مامور به تنزیل بود و این مامور به تاویل. ۱۳. هنگامه طلوع، وقت تفکری انتزاعی درباره نور نیست. فقط باید خاموش بود و ناظر. ناظری که نور را محیط بر خود می‌بیند، با آن متحد گشته و یکی می‌شود. دیگر نه نور بر او سبقت دارد و نه او بر نور. این نسبتی است که شهدا با انقلاب اسلامی یافته اند. شهدا با انقلاب، تعریف می‌شوند و انقلاب با شهدا. دوئیت و بینونیتی در کار نیست. ۱۴. نسبت شهدا با امام و رهبری، دلدادگی است. اما نه یک دل و یک دلبر. بلکه از هر دو سو چنان جذبه ای به یکدیگر دارند، که از هر ولیجه ای در این راه دل می‌کنند. اگر تنها وصیت شهدا، تنها نگذاشتن امام و رهبری است.، آرزوی امام نیز، چنین است: «خدایا مرا با بسیجیانم محشور گردان. و این معجزه انقلاب اسلامی است.» : ظهور عشق در زمانه ای که همه چیز هست، جز عشق. ۱۵. و اینک ماییم و انقلاب اسلامی و شهدا. اگر نسبتمان استدلال و بحث و اغنا باشد، در تاریکستان خویش، فرو می‌مانیم. و اگر ناظر خلوت شهدا و انقلاب و دلدادگی با زعیم دوران باشیم، خویش را فانی در این سیر میابیم. من خس بی سرو پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت، مرا هم به دل دریا برد. (با عرض معذرت اگر سوالم تکراری بود، جواب را دریافت نکرده بودم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار عالی است. آنچه بر جان‌تان وزیدن کرده است را بنویسید و باز هم بنویسید. این کلمات به خودی خود، تابلوهایی را در مقابل خواننده آن می‌گشاید به وسعت حضور بیکرانه امروز و فردای او. هیچ چیز زیباتر از آن نیست که انسان بتواند نسبت خود را در این زمانه با شهدا و امام شهدا و نور چشم‌مان حضرت دوست آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» شکل دهد. این مائیم و جهانی به وسعت زمین و آسمان، با رقیبی که در نزد خود نیز به تنگنا آمده است. باید بنویسید و باز هم بنویسید از بودنِ انسانی که به گفته شما، در سیل ظهور انسانِ آخرالزمانی افتاده است تا همچنان‌که این سیل به سوی آن آینده روان است ما نیز خود را در آن‌جاها احساس کنیم. باز هم بنویسید از عشقی که به گفته شما، در زمانه‌ای که عشق گم شده است می‌توان با حضور در انقلاب اسلامی و در کنار شهدا، آری! حقیقتاً در کنار شهدا همه آسمان عشق را در مقابل خود گشود. چه اندازه زندگی در انقلاب اسلامی زیباست! موفق باشید       

33413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: یک) آیا جهان کنونی قدیم زمانی است کار به اینکه ذاتا حادث است ندارم می خواهم بدانم آیا اگر ثانیه ها را به عقب دنبال کنیم به نقطه ای می رسیم که قبل از آن ثانیه ای در کار نباشد؟ دو) اگر بیگ بنگ را آغاز جهان بدانیم آنچنان که گویند اینگونه نبوده که به محض خلق جهان انسان آفریده شده باشد بلکه تا مدت ها که هیچ موجودی نبود بعد چند میلیارد سال قبل زمین پدید آمد و باز بر زمین موجودی نبود و تک سلولی ای پدید آمد و بعد تکامل رخ داد و چند صد هزار سال قبل بالاخره انسان هوشمند پدید آمد و شش هفت هزار سال پیش حضرت آدم. حال سوال من اینست که گفته می شود در هر زمانی انسان کامل با بدن عنصری باید باشد ولی شواهد علمی گویا نشان می دهد میلیاردها سال جهان بود و انسانی در کار نبود و اگر آن شواهد را قبول ندارید آیا قائلید انسان قدیم است (اگر جهان را قدیم می دانید) یا از بدو حدوث عالم، انسان نیز خلق شده است (اگر جهان حادث باشد)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان با همین هویت دنیایی‌اش جلو برود، همچنان با زمان روبه‌روست. ۲. حضور انسان کامل در ابتدای خلقت زمین محقق شده و موضوع تکامل انواع چیزی نیست که بتوان با خلقت آدم تطبیق داد و همچنان‌که علمای فسیل‌شناس می‌فرمایند تئوری تکامل انواع با انسان تطبیق ندارد. عرایضی در این مورد در جلسات اولیه شرح سوره سجده شده است. موفق باشید

33094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در کتاب هدف از خلقت زمینی آدم. جلسه دهم شیطان. قسمت ذات شیطان و چگونگی عمل او. سوالات بی پاسخی وجود دارد که مولف بزرگوار در انتها بدون نتیجه گیری به عبارت قابل تامل است بسنده نموده و به نوعی نتیجه گیری را به خود خواننده واگذار نموده است با توجه به برگزاری جلسات در سال ۷۴ آیا منابع یا پاسخهای جدیدتری جهت مطالب و سوالات مطروحه در بحث فوق مد نظر جنابعالی می‌باشد. اجرتان با امام حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به سؤالی دارد که برای خواننده محترم پیش می‌آید. ولی در هر حال مبنای این مباحث، سیر مطالعاتی سایت می‌باشد بخصوص مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین». موفق باشید

33082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: ببخشید مزاحمتون شدم ان شاء الله به جهت عیدغدیر می‌خواهیم به فضل خدا، به فضل خدا، به فضل خدا موکب بزنیم. بدین جهت لازم می‌دانیم برای هرچه بهتر خدمت رسانی و نوکری کردن، از ایده ها و طرح های خلاقان و مجربّان این امر، حتما استفاده کنیم . لطفا اگر چیزی بذهنتان می‌رسد، دریغ نفرمایید. با تشکر. خادم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». به هر بهانه‌ای که نام مولای متقیان یعنی تعیّن ولایت تامّ و تمام الهی در انسان را برافراشته داریم، هنر انسانی خود را به میان آورده‌ایم. با این دید است که موکب شما معنا پیدا می‌کند و ولایت الهیه مولای‌مان مدّ نظر قرار می‌گیرد تا بفهمیم چرا جناب مولوی در نظر به آن حضرت می‌گوید:

 از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان مُطَهّر از َدغَل

در غَزا ، بر پهلوانی دست یافت / زود ، شمشیری برآورد و شتافتا

او خدو انداخت بر روی علی / افتخارِ هر نبی و هر ولی

آن خدو زد بر رُخی که رویِ ما / سَجده آرد پیشِ او ، در سجده گاه

در زمان، انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غَزائش کاهلی

گفت: بر من تیغِ تیز افراشتی / از چه افکندی ؟ مرا بگذاشتی ؟

آن چه دیدی بهتر از پیکارِ من / تا شدستی سست در اِشکارِ من ؟

در شجاعت ، شیر رَبّانیستی / در مُروّت ، خود که داند کیستی

ای علی که جمله عقل و دیده ای/ شَمّه ای واگو از آنچه دیده ای

تیغِ حلمت، جانِ ما را چاک کرد / آبِ علمت ، خاکِ ما را پاک کرد

بازگو دانم که این اسرارِ هوست / ز آنکه بی شمشیر کشتن کارِ اوست

باز گو، ای بازِ عرشِ خوش نگار / تا چه دیدی این زمان از کردگار ؟

راز بگشا ای علیِ مرتصی / ای پسِ سُوءُالقَضا ، حُسنُ القَضا

چون تو بابی ، آن مدینۀ علم را / چون شعاعی ، آفتابِ حِلم را

باز باش ای باب، بر جویایِ باب / تا رسد از تو قُشور اندر لباب

باز باش ای بابِ رحمت تا ابد / بارگاهِ ما لَهُ کُفواََ اَحد

موفق باشید

32687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: اخیرا سوالی از محضر شما پرسیدم با کد lobolmizan_pu7thimm6u و لطف فرمودید و جواب دادین. بسیار تشکر می‌کنم. سوال اول در مورد این بود که چرا مخاطب قرآن جنس مرد است. و البته در سوال ذکر کرده بودم که منظورم ضمایر مذکر نیست. چون این را می‌دانم که ضمیر مذکر برای کل زن و مرد به کار می‌رود. که شما در پاسخ بنده همان ضمایر مذکر را اشاره فرمودین. منظور من این نبود. ببینید، مثلا در آیه ای از قران می‌فرمایند: «هن لباس لکم، و انتم لباس لهن.» برای زن ضمیر غایب به کار رفته و برای مرد ضمیر مخاطب. ترجمه هم می‌شود: آنها لباس شمایند و شما لباس آنهایید. دقت بفرمایید که «آنها» و «شما». یعنی قران داره با مردان سخن میگه. میگه شما. یعنی خداوند عرص می‌کنند مخاطب من شمایید. ولی وقتی از زنان سخن میگه، می‌فرماید آنها. پس من به عنوان یک خانم وقتی قران میخونم احساس می‌کنم مخاطب نیستم. واقعا چرا؟ در بسیاری از آیات دیگر هم همینطور هست. فقط این آیه ای که اشاره کردم نیست. من می‌خواهم جواب دخترم و دختران جوان دیگر را بتوانم خیلی زیبا و منطقی در این باب  بگویم. ممنون میشم اگر لطف کرده و پاسخ مرا بدهید. سوال دومم در خصوص این بود که چرا به حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌گویند «سیده النسا العالمین» در صورتی که ایشان سرور کل عالم است. شما فرموده بودید این نساء اشاره به جنسیت خود خانم فاطمه زهرا دارند. من متوجه نشدم. مگر ترجمه این لفظ نمی‌شود «سرور بانوان عالم»؟ واگر اینطور هست که می‌فرمایید، یعنی بانویی که سرور عالم است، آیا در آیه ۴۲ سوره آل عمران نیز منظور همین است؟ «و (یاد کن) آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، همانا خدا تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید». ترجمه لفظی در هر دو مورد اینجور می‌گوید که «بر زنان عالم شما برتری دارید.» میشه لطفا بیشتر معنی و مفهوم مورد نظرتون رو که فرمودید به جنسیت خود بانو فاطمه زهرا و حضرت مریم اشاره دارد تبیین بفرمایید؟ تا بتوانم بهتر پاسخگوی خودم و دیگران باشم. بسیار از وقت و لطف شما ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این نکته فکر کنید که بالاخره تاریخ، مذکر است و مخاطب مستقیم قرآن از این جهت مردان هستند. آیا با ضمیر غایب از زنان سخن‌گفتن، نوعی رعایت احترام و حیا در میان نیست؟ از آن جهت که در دروس بلاغت می‌خوانیم، غایبانه از کسی سخن‌گفتن به جهت تفخیم و بزرگ‌داشتن او است. ۲. عرض بنده آن بود که در این نوع جمله‌ها باید روح تاریخی یا هرمنوتیکیِ آن جمله‌ها را مدّ نظر داشت و نه ترجمه تحت اللفظیِ آن‌ها را، و از این جهت عرض شد آیه مذکور می‌خواهد بفرماید آنان که از جنس زن‌ و از برترینِ زنان‌اند، برای مرد و زن اسوه می‌باشند. موفق باشید

32664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام: استاد گرامی دلیل غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟ اگر حفظ جان حضرت بوده که خداوند الان هم دارد قوانین غیرطبیعی و طول عمر بالا اعمال می‌کند، خب در آن زمان هم جان حضرت را با عوامل غیرطبیعی حفظ می‌کرد. عدم آمادگی مردم هم که همیشه تاریخ و در زمان سایر ائمه معصومین علیهم السلام بوده است. واقعا جریان غیبت حضرت امام زمان علیه السلام چیست؟ ممنون و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که در سایت هست مراجعه فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/244?mark=%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA  موفق باشید

32492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: زیارت عاشورا و زیارت امین الله به غیر از آثار مثبت که دارند آیا اثار منفی هم دارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با این متون مقدس درست برخورد شود، فقط مثبت است. آری! گاهی بعضی از سالکان در سنّ خاصی که عموماً بعد از 60 سالگی است، مقیّداتی برای خود دارند که مثلاً 40 روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام انجام دهند. اشکال در آن است که جوانان ما که باید در مسیر معرفت‌زایی باشند تا عبادات‌شان عمق لازم را پیدا کند؛ بدون داشتن معارف کافی، مشغول این نوع اذکار می‌شوند و معلوم است که قوه واهمه آن‌ها بر تعادل عقلی‌شان غلبه می‌کند. موفق باشید

32338
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: در صوت جایگاه غضب شرح جنود عقل و جهل، می فرمایید که خداوند بر آدم تارک الصلاه غضب می‌کند و غضب ما هم باید در مسیر غضب الهی باشد بین این مسئله و پاسخ سوال ۳۲۰۶۴، چگونه قابل جمع اند؟ فردی که نماز نمی خواند، نباید بر اون غضب کرد تا معنای عمیق تری از دین پیدا کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط حاضر اکثر این بنده‌های خدا تحت تأثیر تبلیغات دشمن هستند که رهبر معظم انقلاب به دیکتاتوری رسانه‌ای تعبیر نمودند. این‌جا است که نیاز به جهاد تبیین دارد و این غیر از برخوردی است که باید با فرد معاند داشت.

 در این مورد خوب است به توصیه رهبر معظم انقلاب به علمای خراسان شمالی نظر شود که می‌فرمایند:

«خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقیه‌ی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می‌نمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۱۹  موفق باشید

 

32332
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: سوالی در مورد مقاله پرسش از تکنولوژی هایدگر مطرح شده که هایدگر در این مقاله حالتی ادعا گونه بدون هیچ استدلالی می‌گوید تقدیر ما تکنیک است و منظور او گشتل نیست. فرض بگیریم تکنیکی که هایدگر مدنظر دارد به معنای انکشاف حقیقت در دل طبیعت تقدیر ماست ولی با بشر امروز که برای هر سخنی دلیلی می‌خواهد چگونه دلیل بیاوریم و ثابت کنیم یا بر اساس شواهد این مسئله را برای او تبیین کنیم آیا باید مخاطب خود را قانع کنیم چون می‌خواهیم محکم قبول کنیم که تقدیر ما تکنیک است و در دل این تقدیر کارهایمان را انجام دهیم تا ثمر بخش باشد شواهد هایدگر بر اینکه تکنیک تقدیر ماست چیست؟ لابد اگر استدلال نمی‌کند و فلسفه هایدگر از جنس تبیین است باید شواهدی بر حرف خود داشته باشد در این باب توضیح دهید؟ سوال دوم اینکه آیا می‌توانیم بگوییم تقدیر ما یک امری کلی تر است که روحیه کشف حقیقت در طبیعت و روحیه آزادی خواهی در دل آن تقدیر است؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید درک تقدیر در هر تاریخی با استدلال، ممکن نیست. این همان زمان‌شناسی است که ما در روایات خود داریم. نیاز به حساسیت و توجه به شواهدی دارد که حکایت از آن تقدیر می‌کنند ۲. به نظر بنده این نکته‌ای که می‌فرمایید منافی بحث هایدگر نیست، ولی در هر حال این موضوع را هرکس باید بر اساس شواهدی که پیش می‌آید، مدّ نظر قرار دهد. موفق باشید

32320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و دعای خیر محضر استاد عزیز: می خواستم بپرسم آیا در عالم ذر یا عالم ارواح نحوه ی زندگیمون و امتحاناتمون رو هم خودمون امتخاب کردیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت حق در آن عهد الستی به تک تک افراد خطاب می‌فرمایند: «الست بربّکم» یعنی آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آن‌ها هر کدام جواب می‌دهند: «بلی شهدنا» یعنی آری! ما پروردگاریِ شما را می‌بینیم؛ حکایت از آن دارد که همه انسان‌ها در بنیان و فطرت خود با حضرت ربّ‌العالمین و با نظر به ربوبیت حضرت حق روبه‌رو شده‌اند و به اختیار خود جواب خداوند را داده‌اند. البته چون در دنیا وارد شده‌اند و با کثرات دنیا مرتبط گشتند، بعضاً از آن حضور و از آن عهد غفلت کردند. موفق باشید

31944

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: در رابطه با سوال 31931 این سوال دختر خانم ۱۶ ساله ایست که حافظ قران هستن و خیلی مذهبی واهل رعایت می باشند والان غیر از ایشان خیلی از افراد مذهبی این سوال رو دارند خصوصا دوستان طلبه که از این بابت رنج میبرند؛ لطفا دلیل این احساس تنهایی افراد مومن و خدایی و اینکه اقعا چکار کنند و چطور به این احساس جهت بدهند رو بیشتر و مفصل تر توضیح دهید. (اکثرا جز گریه و ناراحتی کاری نمی‌کنند) التماس دعا از شما استاد زحمت کش. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ راهی در این تاریخ برای عبور از احساس پوچی جز حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان افق توحیدیِ آینده و نظر به شهدا از آن جهت که راهی هستند به سوی حضرت رب‌العالمین؛ در مقابل ما نیست. نباید خود را مشغول امور فردی کرد. موفق باشید

31895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بنام خدا سلام و خسته نباشید: با توجه به اینکه برزخ نزولی منزه از اصل ماده یعنی قوه و استعداد و تغیر و حرکت می‌باشد چگونه حضرت آدم علیهم اسلام از خاک برزخ نزولی آفریده شده اند؟ قوه و استعداد و حرکت با توجه به تعاریف که فقط در خاک عنصری و مادی محض است نه تجرد مثالی. تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خلقت آدم با «طین» از این جهت یعنی همین بدن شما که بستر جذب روح خواهد بود و پس از آن حضور برزخیِ او شروع می‌شود تا پس از تجربه آن برزخ، باز به خود آید و خود را در زمین احساس کند و سیر آسمانی‌اش که همان برزخ صعودی است را شروع نماید. عرایضی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» در این رابطه شده است. موفق باشید

31819

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض احترام خدمت استاد گرانقدر: به تازگی با شخصی آشنا شده ام که در زمینه علم فیزیک و نجوم تبحر دارد و می تواند از روی تاریخ دقیق تولد و اسم فرد و مادر او راجع به مقدرات آن فرد، ویژگیهای شخصیتی و حتی میزان عمر تقریبی و اجل معلق و امثالهم را پیش بینی کند. البته ایشان راهکارهای قرآنی در راستای رفع نواقص شخص و فرمایشات بعضا عرفانی هم دارند. از آنجایی که بنده بسیار دیر اعتماد می کنم و نگران افتادن در دامهای گوناگون شیاطین در عصر حاضر هستم می خواستم نظر شما را راجب این موضوع و صحت و سقم آن جویا شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نباید ما در این وادی‌ها وارد شویم. ما با واردشدن به معارف حقه الهیه، مسیر خود را بهتر می‌توانیم پیدا کنیم. موفق باشید

 

 

31367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما: جدای از بحثِ خباثت ذاتی دشمنان اهل بیت (ع) و اینکه آنان ذات ظلمانی دارند چرا اهل بیت (ع) دل دشمنان خود را نبردند و آنان را شیفته خود نکردند؟ اگر امام علی (ع) معاویه ملعون را شیفته و عاشق خود می‌کرد چه می‌شد؟ با تکیه بر این اصل که اهل بیت (ع) مظهر اسماء الهی هستند و بدون شک می‌توانند همه را حتّی بدانِ بد را هم عاشق کنند پس چرا در تاریخ اینطور نشد؟ جدای از اینکه دشمنان اهل بیت (ع) انسان های پلیدی بودند. اهل بیت (ع) باید بتوانند پلیدان را هر طور شده پاک کنند چون منجی هستند. خواهشاً جوابِ سر راست دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق«جلّ جلاله» به رسول خد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» (قصص/56) ای رسول ما این‌طور نیست که تو هرکس را که مایل بودی، هدایت شود؛ هدایت گردد ولکن هرکس را که خداوند بخواهد هدایت می‌شود و اوست که دانای دانا نسبت به هدایت‌شدگان می‌باشد و از این جهت اگر خداوند قلب آن‌ها را شایسته هدایت نیابد حتی سخنان اولیای الهی بر آن‌ها مؤثر نمی‌افتد. موفق باشید

نمایش چاپی