بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. برای رسیدن ب جایی ک با تمام وجود کلمه ی (لا اله الا الله) رو بتونیم ب زبون بیاریم و انسانی زاهد باشیم، میگن باید پا روی تمام تعلقات دنیوی گذاشت، استاد شجایی فرمودند ک زهد یعنی از بدست آوردن چهار دسته معشوق (جمادی، گیاهی، حیوانی، و عقلانی) ذوق زده نشی و از دست دادنشونم تو رو افسرده دل نکنه. بعد طبق این تعریف می‌خواستم بدونم ک طلب کردن اونها از روی علاقه ای که بهشون داری با زهد منافات داره؟ یعنی وقتی در مقابل کسی نشستی و در حال مناجاتی که قراره تنها معشوقت باشه ی معشوق دنیایی رو بطلبی این کار مانع ایجاد میکنه برای رسیدن به زهد؟ خب از طرفی وقتی طلب میکنی یعنی هنوز ب طور کامل از دنیا نبریدی، از طرفی هم اگر بگن طلب کردنشون ممنوعه تازه انگار انسان بدتر گیرشون میشه و در خیالش اونها رو بزرگ میکنه و چ بسا دچار وهم هم بشه و اون علاقه رو از آنچه که در واقعیت هست بزرگ تر میکنه و رفته رفته به جایی میرسه که اون علاقه اون معشوق را در حدی بزرگ کرده که حتی اونو در مقابل رب میدونه و هرگاه که میخواد نماز بخونه دست به دعا برداره چون نمیتونه طلب او را در بین دعاهایش نیاورد و میداند که مباید عم بیاورد اصلا از دعا منصرف میشه و از عبادت باز میمونه یا به عبارتی بخاطر این ممنوعیت از معشوق حقیقی نیز باز میمونه میدونین چی میخوام بگم؟ میگم شاید اصلا علاقه ی او به اون معشوق زمینی حتی در حده اصرار هم نباشه و از نبودنش در زندگی آینده هیچ ترس و غمی هم نباشد و انسان بگه خب با خدایم یجوری پشت سر می‌گذاریم و اصلا مشکلی نیست من به خدا تکیه می‌کنم. اما اگر پای ممنوعیتی در میان باشد خب این انسان چون میدونه این علاقه ی چه بسا کم مانع خوشنودی خدا و رسیدن به (لا اله الا الله) میشه خب از سره خجالت کناره گیری میکنه از خدا و این کناره گیری از خدا باعث بزرگ شدن ناخواسته ی او معشوق در خیال میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در محضر حضرت حق و توجه به این‌که او بهترین آرزو و مطلوب ما است، می‌خواهیم نوعی از زندگی را به ما بدهد تا بهترین بندگی و حضور در عالم را برای انجام وظیفه داشته باشیم. در این رابطه طلب زندگی و لوازم آن زندگی مذموم نیست. موفق باشید

29791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 29788 بحث در بداهت اصل استحاله اجتماع نقیضین نیست بلکه در مصادیق آن و ساختار ذهنی بشر است و بحث هگل هم ارتباطی با سوال من ندارد. در ثانی اگر قاعده قاعده است معنا ندارد یکجا جاری باشد و جای دیگر جاری نباشد بار دیگر شما را دعوت به مداقه بیشتر در آن سوال می‌کنم و اگر آن ایرادات که ماخوذ از یکی از مباحث آیت الله حیدری بود وارد باشد باید پذیرفت دست ما از واقع کوتاه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم تا حدّی متوجه‌ی موضوع شدم. اتفاقاً مشکل را در این می‌بینم که می‌فرمایید «اگر قاعده قاعده است، معنا ندارد یک‌جا جاری باشد و جایی دیگر جاری نباشد». در حالی که هر قاعده‌ای تنها در جای خود جاری است. مگر نخواندید: «

در تناقض هشت وحدت شرط دان

وحدت موضوع و محمول و مکان

وحدت شرط و اضافه ، جزء و کل

قوه و فعل است ، در آخر زمان

به همین جهت مثال هگل زده شد تا نمونه‌ای باشد جهت جایی که تناقض می‌تواند جاری باشد وگرنه باید بحث مفصلی را به میان آورد که جای آن این‌جا نیست و هنوز هم عرض بنده آن است که این سایت بیشتر در ازاء جواب سؤالاتی قرار دارد که رفقا در مطالعه‌ی کتب موجود روی سایت برایشان پیش آمده، وگرنه برای ورود به آن نوع سؤالات نیاز به یک تیم هست و یک مؤسسه. موفق باشید

29789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: یه سوال همیشه از نوجوونی ذهن من رو درگیر کرده و اون اینه می گن با دعا حتی قضای خدا تغییر می کنه پس چرا برای یه خواسته اون قدر باید درخواست کنیم که اصلا عمرمون می‌ره دعاهمون مشکل داره واقعا نمی فهمم؟ مثلا طرف از ۲۰ سالگی دعا می کنه ازدواجش جور بشه تازه ۳۵ سالگی این اتفاق میوفته بعضی وقتا می گم شاید اصلا ازدواج نباید بکنه با اون دعا میشه ۳۵ نمی دونم به هرحال این حدیث رو نمی فهمم با واقعیت جور در نمی یاد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از موضوعاتی است که مفصل در آموزه‌های دینی ما بحث شده است. همین اندازه باید گفت دعا، در بستر خودش نقش‌آفرین است لذا اگر شرایط آن به هر دلیلی فراهم نباشد و خداوند آن را برآورده سازد، معلوم نیست به ضرر دعاکننده نباشد. شاید بعداً ما از خداوند تشکر کنیم که دعاهای‌مان را مستجاب نکرده. موفق باشید

29629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام: این فرمایشی که داشتید که ملاصدرا منهای امام خمینی (ره) معنی ندارد یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی با قرائت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» جناب ملاصدرا مربوط به این تاریخ می‌باشد وگرنه آثار او، آثار آموختنی می‌شود و بس. موفق باشید

29514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در شرح مقالات فایل ۲۹ فرمودید: «آنکه کف را دید گردد مست او» که مقام شهود است، خودی دارد، یعنی من عاشق شدم، و آنکه دریا دید گردد غرق او، که مقام فنا ست، مقام فوق شهود، یعنی توحید خودت را هم نبینی، دیگر هیچ خودی باقی نمی ماند. در کتاب مجتهد امین در مرحله هفتم سفر اول، فنا و بقا را توضیح می دهد که مفهوم آیه «فاینما تولو فثم وجه الله است» یعنی آن فنایی که شما در بیت دوم فرمودید، همین فنا است؟ یعنی مشاهده خداوند به وجه یا همان مشاهده خداوند در موجودات، و نگریستن به موجودت از آن جهت که آیه و نشانه و مرآت حق هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این دو نگاه، یکی باشد. زیرا وجه الله همان مظاهری هستند که اسمای حسنای خداوند را می‌نمایانند. موفق باشید

29083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر چون مدتی هست که جلسات تعطیل شده پیشنهادی به ذهنم رسید. می‌شود جلسات را ضبط کرد و در سایت ارایه کرد تا مخاطبان عقب نمانند. ممنون. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است همین کار در حال انجام‌گرفتن است. موفق باشید

27518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: استاد گرامی با ترس های حاکم بر خود چه کنیم؟ مثلا من می بینم در فلان ارتباط گاه دچار اضطراب می شوم اما از از دست دادن آن هم بسیار هراس دارم به طوری‌که قدرت عمل را از دست می دهم. گاه شرایطی پیش می آید که انسان در مجموعه ای از ترس و خشم و نیاز درگیر است. واقعا برای تصمیم درست چه باید کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید خود را در دستگاهی عقلانی و وحیانی شکل دهید راحت‌تر در این امور می‌توانید تصمیم بگیرید. پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» داده می‌شود. موفق باشید

26481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: آیا همه روح ها وحدت دارد؟ یعنی روح ها یکی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. هر روحی با انتخاب‌های خود، شخصِ مخصوص به خود می‌شود و اگر هر انسانی ذیل روحِ امام معصوم انتخاب‌های خود را شکل دهد، با روح‌های دیگری که در همان وادی حاضر است، احساسِ نزدیکی می‌کند. آری در ابتدا اصل همه روح ها در قوس نزول یک منشا داشته اند. موفق باشید

26398
متن پرسش
سلام علیکم: اکنون پس از گذشت چهل و یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود این همه سختی و مشقت و حتی تبعیض هایی که دیده می شود و جان مردم را به لب رسانده، چه امیدی برای دفاع از انقلاب هست؟ اگر دستاوردهای اتقلاب اعم از موشکی و نانو و صنایع و علوم جغرافیایی و زیستی و هسته ای و کشاورزی و ... بخواهیم بدانیم که خب می شد اینها را حتی تحت لوای حکومت پهلوی هم ببینیم پس دقیقاً ما از چه دستاوردی دفاع می کنیم؟ از این صنایع یا انسان هایی که تحت لوای انقلاب تربیت شده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در محل هویزه در رابطه با بودن شد که شاید در این رابطه مفید باشد: «با حضور در این سرزمین که صحنه­ های ایثار و شهادت بوده و می­ دانیم بر این سرزمین چه­ ها گذشته، چه احساسی در شما پیش می­ آید. عده‌ای در دریای عشق، زندگی را شناختند و بدون گرفتارشدن در زندگی­ های عرفی، خواستند به زندگیِ خود معنای دیگری ببخشند و «طرح‌اندازانه» به میدان آمدند و عالم را از آنِ خود کردند. برعکسِ جبهه‌ی استکبار که در توهُّم خود، می‌خواهد عالم را از آن خود کند. شهدا با حضور در جبهه حقّ، عالم را از آن خود کرده‌اند و مستکبران ناراحتند چرا ایران در منطقه فعّال است. در حالی‌که حضور ما در منطقه در راستای به خودآوردن مردم منطقه است و نه آن‌که مثل شما دست به غارت‌ ثروت و فرهنگ ملت­ها بزنیم. این مردم منطقه­ اند که به خود آمده­ اند وگرنه ما کار خاصی نکرده­ ایم. این یک قاعده در این عالم است که وقتی هر ملتی با فرهنگ ایثار و شهادت به صحنه آمد، آن ملت صاحب سرنوشت خود می‌شود. مقام معظم رهبری «حفظه­ الله» فرمودند: شما فشار را از مردم بردارید ببینید چگونه همه به حاکمیت حق رجوع می‌کنند.

عرض شد شهداء در زندگی «طرح­ اندازانه» به میدان آمدند و عالم را از آنِ خود کرده‌اند. حال سؤال این است که شما با نظر به راهی که شهدا مقابل­تان قرار داده‌اند، آیا طرحی برای معنابخشیدن به زندگی­تان پیدا کرده­ اید؟ این سؤال بنده، ماورایِ آن است که شما نماز می‌خوانید و روزه می‌گیرید تا بهشت بروید ولی آیا فکر کرده‌اید تا در إزای طرحی که برای زندگی‌تان دارید این عبادات را انجام ‌دهید تا آنچه در دوردست شماست از آن شما شود و بتوانید صدای آن را بشنوید که به شما می‌گوید: «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»؟ (هود/۸۱) معنی­ اش این است که آیا می­ دانید آن گشودگیِ صبحگاهان که به دنبال آن هستید، دور نیست، به همان معنایی که قیامت نزدیک است. با توجه به این‌که در وصف قیامت دارید: «وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» (انفطار/۱۹). قیامت آن‌جایی است که امر تنها از آنِ خدا است و شما هیچ اختیاری ندارید. پیامبر خدا (ص) می­ فرمایند: «الآن قیامتی قائم» یعنی آن قیامتی که به یک معنا در دور دست­ هاست، برای حضرت نزدیک شده است. این نشان می‌دهد، اگر انسان برای معنابخشی به زندگیِ خود طرح داشته باشد، اساساً همه‌ی آنچه در دور دست­ هاست، نزدیک می­ شوند. شهدا در هویتی که انسان زندگی­ اش را در دل این طرح­ اندازی معنا می­ کند، نشان دادند چقدر خوب می­ شود به آنچه به ظاهر دور است، نزدیک شد.

شهداء مانند رهبرشان یعنی حضرت روح اللّه «رضوان­ الله­ تعالی­ علیه» با هر آنچه که می‌خواست او را به انسانی ذلیل و منفعل تبدیل کند، سرِ ستیز داشت. شهداء خودشان برای خودشان مسئله بودند و دائماً با خود سخن‌ها داشتند که چگونه باید زندگی را طراحی کرد که زندگی معنا داشته باشد؟ و بالاخره با انتخابی همراه با شور و عشق و در نهایتِ صفا و سادگی، زندگی را معنا کردند تا توانستند باب شهادت را در مقابل خود بگشاید. تأکید بنده بر آن اصل است که بنا نداشتند تحقیر شوند زیرا کربلا را در مقابل خود می‌دیدند که راهی است به سوی رحمت الهی. ما نیز خودمان برای خودمان مسئله‌ایم که کجا باید باشیم و چگونه بودنی را باید بودن خودمان بدانیم؟ بنده به جهت شرایط سنّی و موقعیتی که داشتم با بعضی از شهداء مرتبط بودم، گاهی در خلوتی که با هم داشتیم و صحبت می‌کردند، چیزی را که از سخنان آن‌ها احساس می‌نمودم و مسئله‌شان شده بود، نحوه‌ی «بودن» بود، خودشان برای خودشان در نحوه‌ی بودن‌شان مسئله داشتند. مثل آن‌که هرکدام از ما برای خودمان باید مسئله باشیم که چه نوع بودنی را باید برای خودمان بودنِ حقیقی بدانیم و چه معنایی باید از خودمان داشته باشیم؟ در آن حالت یعنی وقتی به بودنِ خود نظر کردید آری! فقط به «بودنِ» خود نظر کردید. خدا می­ داند از بسیاری از دغدغه‌ها و احساس محرومیت‌ها آزاد می‌شوید و تعجب خواهید کرد چرا محرومیت‌های دنیایی را محرومیت می‌دانستید. در دنیایی که با حضور در آن نحوه‌ی «بودن»، با سعه­ ی رحمت الهی روبه‌رو می‌شوید. موفق باشید.

26250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اینکه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه اولین گام سلوک را تفکر می‌دانند مراد از این تفکر چیست و راه‌کار های عملی برای حصول به آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در آیات و روایات بهترین راهِ تفکر است. موفق باشید 

26084
متن پرسش
سلام علیکم: از بعضی ها در محافل و گفتگوهایی می شنوم که نظام و جبهه انقلاب با وجود گذشت ۴۱ سال از پیروزی انقلاب، هنوز تصور مسئولین و طرفداران انقلاب این است که جامعه امروز مانند جامعه سال ۵۷ است و مردم ایران بشدت مسلمان اند در صورتی که غالباً بصورت شناسنامه ای، مسلمان اند و رویگردانی و یا عدم تعهد کامل به دین وجود داره یا حتی بیشتر هم شده و جمهوری اسلامی نتونستنه واقعیت جامعه رو دریابد به ویژه اینکه چند نسل هم از نسلی که انقلاب کرد گذشته. به تعبیری میان اندیشه و تصورشان با واقعیت جامعه هیچ فاصله ای احساس نمی کنند. آیا این می توان چنین مطالبی را پذیرفت و قبول کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حقایقِ تاریخی از پشت حجاب‌های جاهلیت دوران به مرور خود را می‌نمایاند. ملاحظه نکردید چگونه با تجلیل از سردار شهید مقاومت معلوم شد حیله‌های سال‌های متمادی دشمن نمی‌تواند حقیقت انقلاب اسلامی را به حجاب ببرد؟!! موفق باشید  

25782
متن پرسش
سلام علیکم: آقای دکتر خسرو باقری می گویند که دو نوع تقوا داریم، یکی تقوای گریز و دیگری تقوای ستیز (حضور). اساسا تقوای ستیز (حضور) چیست!؟ و چگونه می توان به این سطح از تقوا دست یافت...!؟ با توجه به نحوه ی ارتباط امروزی در جامعه اگه طبق تقوای گریز بریم که باید منزوی و خونه نشین بشیم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقوای ستیز یعنی سردار حسن باقری، یعنی سلحشوری و در دلِ آن سلحشوری‌ها متوجه‌ی موانع حضور خود در تاریخِ توحیدی خود بودن و خود را از آن موانع مثل تکبّر و دروغ، آزادکردن، وگرنه برای نجات از این نوع رذائل باید جان بکَنیم. موفق باشید   

38361
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده. به تازگی شعری از مقام معظم رهبری منتشر شده است یکی از ابیاتِ وَزین این است: «گامی به راه و گامی در انتظار دارم / سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم» خواستم شرحی بر این بیت (بخصوص مصراع دوم) بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آن‌گاه که انسان مسیر حضور در ایمان را شناخت و یا بگو مسیر ایمان در مقابل او گشوده شد، این گام‌ها و قدم‌ها است که رفتن آغاز می‌کند، رفتنی که اگرچه می‌رویم ولی در هر قدمی افقی گشوده می‌شود و انتظاری پیش می‌آید که قدم دوم را طلب می‌کند به همان معنای ظهور صراط و طلب صراط مستقیم که گامی بعد از گامی، معنای بودن می‌شود. و این‌جا است که انسان به زیبایی در حیرتی قرار می‌گیرد که فقط می‌داند همچنان باید در بستر ایمان جلو و جلوتر برود و پرگاروار با چرخش خود، زندگی را ترسیم کند و این سرگشتگی و حیرت، معنی حقیقی ایمان است از آن جهت که نه چیزی در دست داریم که فکر کنیم به چیزی رسیده‌ایم، و نه آن همه حضور را که هیچ چیز نیست و فقط حضور است، می‌توان نادیده گرفت. این‌جاست که در ادامه بیت می‌فرمایند: «چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم» و این یعنی حاضرشدن در ایمان، حتی آن‌جایی که گویا خزان‌گونه ناله سر می‌دهیم: «الهی قلبی محجوب» در همان حال ایمانِ بهاری در صحنه است. موفق باشید      

   در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به‌تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیارش قرار دهند. 

🔹رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت.
گامی به راه و گامی در انتظار دارم
سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم
دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم
یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک
چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم
گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم
از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم
نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی
سیلم که هستی خود از کوهسار دارم
سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم

از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم
شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم
سیدعلی خامنه‌ای

33517

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما یک جا الله را مظهر می دانید در حالیکه در جای دیگر می فرمایید: الله به اضافه صفت خاص می‌شود اسم. این تناقض نیست که یکجا الله مظهر و جای دیگر ذات است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حرف آن است که ذات، به صفت خاص می‌شود اسم. از جمله اسم «الله» که ذات است با جامعیتِ صفات. به همین جهت عرض می‌شود نمی‌توان این نوع معارف را به صِرف سؤال و جواب آموخت. پیشنهاد بنده آن است که اگر استعداد ادامه معارف حِکمی و عرفانی را در خود می‌یابید، مباحث مربوط به «اسفار» جناب صدرا و فصوص «ابن عربی» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

33242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اگر بجای تفسیرالمیزان، از تفسیر تسنیم (علامه جوادی آملی) استفاده نماییم به مبانی مطلوب المیزان می رسیم؟ (دلایل انتخاب تسنیم از نظرمن این است که اولا تسنیم به فارسی هست اما المیزان را باید ترجمه آن را مطالعه نمود. ثانیا تسنیم به زمان ما نزدیکترهست.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید تفسیر «تسنیم»، شرح تفسیر المیزان است و اگر مطالب المیزان را مدّ نظر داشته باشید، بهتر از تفسیر تسنیم می‌توانید استفاده کنید. در ضمن عنایت داشته باشید ترجمه المیزان که توسط جناب آقای موسوی همدانی انجام شده، مورد تأیید علامه طباطبایی بوده است. موفق باشید

32919

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: جناب استاد نظر شما درباره ترک ازدواج با هدف فعالیت جدی و تمام‌وقت در حوزه مهدویت چیست؟ با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شنیده‌ام که شخصی از حضرت علی «علیه‌السلام» می‌پرسد که ازدواج بکنم یا نه؟ و حضرت فرموده باشند اگر بخواهی به سیره حبیبم محمد «صلوات‌الله‌علیهّ‌وآله» عمل کنی، ازدواج کن. و اگر مایلی به سیره برادرم عیسی «علیه‌السلام» عمل کنی، ازدواج نکن. با توجه به این امر شاید بتوان گفت که ازدواج، از جهتی به روحیه افراد بستگی دارد و البته اگر چنانچه خطر به گناه‌افتادن برای انسان باشد، بر او واجب است در حدّ امکان ازدواج کند. موفق باشید

32827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: سوالی که مدت هاست ذهنم را درگیر کرده و از هر عالمی می پرسم جوابم را نمی دهد، اینکه در بین مرد ها از با تقوا ترین و عالم ترین ها رهبری عزیز و هم چنین علامه حسن زاده و بسیاری دیگر هستن، حال در بین خانم ها از نظر علمی و معنوی علامه حسن زاده خانم ها کیست؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بانوانی در تراز اساتیدی که نام بردید، کم نیستند. ولی همانند حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» یعنی اسوه زنان عالم تا آن‌جا که ممکن است در  سایه قرار دارند، مگر آن‌که چاره‌ای جز همانند حضور حضرت زهرا «سلام‌الله علیها» در مسجد مدینه و یا حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» در دربار یزید پیش بیاید. مگر می‌توان نقشِ حاجیه خانم امین را در تاریخ خود و یا نقش خانم مرضیه دبّاغ را کم‌تر از مردان روزگارشان دانست؟ از نظر بنده همسران و مادران شهدا با صبری که پیشه کرده‌اند، مانند شهیدان‌شان ره صدساله را یک‌شبه طی نموده‌اند. هم اکنون خواهرانی داریم که در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی بی سر و صدا فعالیت‌هایی دارند که بعداً معلوم می‌شود چه اندازه کارهای آن‌ها مفید بوده بدون آن‌که حتی نام‌شان در تاریخ بماند. ولی حضرت صاحب‌الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به تک‌تک آن‌ها نظر خاص دارند. موفق باشید

32702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار طاعات قبول: در کتاب امام ذکر شده «مثل الولایه المطلقه کمثل الهیولی من الاحمدی من العلویه البیظاء» سوالم اینه بالاترین مقام ولایت ذات هویت غیبی یا روح ولایت محمدی صلوات الله علیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همین‌طور باشد. و حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح‌الهدایه» به خوبی به این امر پرداخته‌اند. موفق باشید

32662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: طاعاتتون قبول. استاد گرامی روزه خواری حرام است؟ یعنی اگر کسی بیمار است و طبق حکم خدا واجب است که روزه نباشد چرا باید حرمت ماه مبارک رمضان را نگه دارد و در ملاء عام روزه خواری نکند حتی اگر قصد بدی ندارد خب به دستور خدا روزه نیست چرا باید در خلوت غذا بخورد؟ این حفظ حرمت و هر دلیل دیگری که هست از کجا آمده؟ قرآن؟ روایات یا حکم فقهی است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماه رمضان ماه روزه است و شخص بیمار، تنها رخصت دارد که روزه نباشد ولی رخصت ندارد فضای روزه‌داریِ این ماه را از حالت روزه‌داری خارج کند. و از این جهت بر همه افراد واجب است حرمت روزه‌داری این ماه را نگه دارند. موفق باشید

32655

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: شرمنده از مزاحمت مجدد درباره سوالی که داشتم در سوال ۳۰۹۵۲ تا حدودی پاسخم را پیدا کردم. اما مسئله ام اینست که گویی جنگ بین دنیا و آخرتم مرا سخت گرفتار و ملول کرده، ازطرفی نمی دانم بعنوان یک خانم در جمع ها و جامعه مثلا لباسهای مشکی و ساده باید بپوشم که نظر نامحرم جلب نشود یا لباسی بپوشم که مثلا قشر نوجوان را هم جذب کند و دلزده نکند؟ که در اینصورت حکم آن را در نظر نامحرمان نمی دانم، البته گویا آنچه باید افراد را جذب کند منزلت من باید باشد نه این امور؛ اما من نمی توانم تعادل را دریابم نهایتا این مسئله ی لباس، گاهی برایم وسواس فکری پیش می آورد و خودش غفلتی برایم شده که مزاحم شما شدم راستش حتی مثلا با چادر که هستم روسری غیر از رنگ مشکی جلوی نامحرمان سختم هست و نمی دانم درست است و مشکلی ندارد یا نه، یا من وسواس دارم؟ افسوس ها دارم که چرا اینقدر به جای تعالی، ارزش سیر و بودنم را تخفیف داده ام و می دهم، که به جای کسب لباس تقوی و پیروی از صاحبان سیره، خودم را اسیر خودم کرده ام ، که ندانستم «ان العزه لله جمیعا» استاد اگر بطور مثال عفو کامله ی الهی به من برسد آیا در آنصورت خجلت زدگی کارها و غفلت هایم نابود می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نباید تا این حدّ حساس بود بالاخره مؤمنین باید خوش‌سلیقه باشند و در ظاهر آن‌ها، آن زیباییِ طبیعی و خوش‌سلیقگی معلوم شود. آنچه مورد تأیید نیست حالتی است که به طور غیر طبیعی رنگ‌های لباس ذهن‌ها را به خود مشغول کند مثل آن‌که کسی به جای روسری روشن به رنگ صورتی، روسری روشن به رنگ قرمز جیغ داشته باشد. در این موارد خوب است به جزوات مربوط به «زن» که روی سایت هست رجوع شود. موفق باشید

32545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما: ببخشید سوال دارم در رابطه با گیاه خواری! غرب نگاه شیيء انگارانه نسبت به حیوانات دارد و از دیدگاه انسان محوری با آنها برخورد می‌کند و همه جوره از طبیعت و مخصوصا حیوانات در خدمت خودش استفاده می کند و از آنها بهره می برد بدون توجه به عواقب کارش. حال این نکته را می‌خواستم بگویم که خودِ غرب، مقوله گیاه خواری (vegetarian) را مطرح می کند و انسان را به نخوردن گوشت و حتی استفاده نکردن از هر آنچه که از حیوان بدست می آید (در مکتب وگانیسم) دعوت می کند. برای این دعوت هم دلایل خودش را دارد: مثلا حفاظت از محیط زیست جلوگیری از گرمایش جهانی و از این قبیل دلایل که واقعا هم درست هستند. حال برخورد ما نسبت به این رفتار پارادوکسیکال چگونه باید باشد؟ از یک طرف طرز اندیشه شان می‌گوید هر گونه که از طبیعت می‌خواهی استفاده کن از یکسو می‌گوید از حیوانات مصرف نکن تا به طبیعت آسیب نرسانی!! با تشکر و آرزوی شدت در وجودتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با نگاه خالق هستی و خالق موجودات به عالَم ننگرد، همان می‌شود که به گفته خودتان در فرهنگ غربی به‌وجود آمد. ولی با نگاه قرآنی این خداوند است که جایگاه هر چیزی را تعیین می‌کند تا آن‌جایی که ما می‌فهمیم اجازه داریم مثلاً گوسفند و گاو و شتر را ذبح کنیم تا بنا به گفته جناب صدرالمتألهین آن‌ها خود را در انسانیت انسان‌ها ادامه دهند؛ ولی سایر حیوانات را نقش دیگری در عالَم هست و لذا اجازه ذبح آن‌ها را نداریم. موفق باشید

32374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام پسری جوان هستم: اخلاقم به شدت تند است و همه را عاصی کرده، اول از همه خودم. دلم البته اندکی مهربانتر از مزاجم است، و این تندی خیلی عذابم می‌دهد. علاقه مند به مباحث معنوی هستم و برخی آثار حضرتعالی را نیز خوانده ام. اما با این خلق تند چگونه می‌شود منتظر شکافتن حجابهای ظلمانی نفس و دستیابی به نور غیب شد؟ شما را به خدا راهکاری بدهید. هم برای خودم و این که بتوانم ان شاء الله پس از رهایی خودم از این باتلاق ظلمانی، برخی دیگر را که مثل خودم درگیر این مشکلند نجات دهم. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که بحمدلله متوجه این نوع ضعف‌ها در خودتان شده‌اید حکایت از آن دارد که حضرت ربّ العالمین متوجه شما هست و فرشتگان او شما را نسبت به چنین ضعف‌هایی متذکر می‌شوند. پیشنهاد می‌شود با حوصله کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را بنوشید. موفق باشید

32303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: منظور از روایاتی که فرموده اند با هر انسانی دو ملک و یک شیطان خلق می‌شود یا پیامبر فرموده اند من شیطانم رو مسلمان کردم چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. کتاب «معاد؛ بازگشت به جدی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، در این مورد می‌تواند کمک کند. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/book/94?mark

https://lobolmizan.ir/sound/652

32144
متن پرسش

سلام استاد گرامی: استاد خدای مهربان توفیق حفظ قرآن به بنده عطا کرده و در حال حفظ هستم. از طرفی می‌خواهم خودسازی و ترک گناه داشته باشم. از طرفی وصلت من با خانواده ایست که اختلاف زیادی دارند و همین امر باعث غیبت و تهمت در بینشان می شود. من به همسرم بارها اعلام کرده ام که نمی خواهم حرفی از کسی زده بشه ولی متاسفانه یه مدت رعایت می کنند و دوباره غیبت ها ادامه می یابد و اگه حالی و توسلی داشته باشم از بین می رود. توصیه به اصلاح روابط و نیکی می کنم ولی چه کنم که شعله این آتش که از زبانها ناشی می شود من را هم درون خودش می کشد. چه کنم؟مردی که بسیار ناراحت است از حرف هایی که به ناحق به ایشان نسبت داده اند و دنبال درد دل (غیبت هم می شود) است کم محلی بکنم؟ حرفش را قطع کنم؟ همیشه میگم خدا قاضی است و مسئولیت حرف ها به گردن کسی است که خودش حرف زده ولی نمی دانم تنها چاره اش مرگ است که غیبت نشنوم ؟ چه کنم؟ وظیفه من همسر در مقابل ایشان چیست؟ از ابد و تاثیر گناهان و دست خالیمان هم می گویم ولی چه فایده؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید استماع غیبت و گوش‌سپردن به غیبت حرام است ولی اگر غیبت شخصی به گوش‌مان خورد، یا نمی‌خواستیم در صحبتی که با افراد داریم غیبتی صورت بگیرد، ولی از طرف مقابل آن غیبت پیش آمد؛ مهم آن است که ما آن را دنبال نکنیم، نه آن‌که از ترس وقوع غیبت رابطه‌های این‌چنینی را فرو گذاریم. موفق باشید

32055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: به نظر شما آیا برای هر انسانی منحصرا هدفی وجود دارد یا بهتر یگویم مسیری برای رشد وجود دارد؟ یعنی مثلا خداوند از قبل تقدیر کرده است که مسیر رشد من از تحصیل در فلان رشته مهندسی می‌گذرد؟ چگونه بین چندین راهی که مسیر آینده زندگی را مشخص می‌کند و همه آن ها شرعی هستند می‌توانم بهترین را انتخاب کنم؟ اصولا آیا به عنوان مسلمان وظیفه دارم دنبال مسیری که خداوند برای رشد من قرار داده بگردم یا با توجه به عقل معاش و محاسبات مادی دنبال آینده خود باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که رعایت تقوا بشود و عقل و شرع مدّ نظر باشد، خود به خود آنچه تقدیر انسان است و موجب کمال او می‌شود، به قلب او القاء می‌گردد، به حکم آن‌که حضرت حق فرمودند: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» هر آنچه شما در درون خود طلب می‌کنید، ریشه در اراده و خواست حضرت حق دارد. خداوندی که می‌داند که چگونه عمل کند و کجا نقش‌آفرینی نماید. موفق باشید

نمایش چاپی