بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد جان. اگر میشد چند برگ مدح و شکر وجود شما رو میگفتم ولی نمیخوام وقتتون رو بگیرم. ۱- دو تا مشکل بسیار عذاب آور دارم. خیلی اذیتم میکنه. یکیاش مالی است. باید به جایی پولی بدم که روم نمیشه. بخوام برم اونجا بیشتر عذاب میشم. ۲- در کارم موفق نمیشم و سر در نمیارم چرا. و فشار روحی بسیار زیاد و به تبعش مشکلات مالی و ازدواج نکردن هم مزید بر علت شده. خیلی هم تلاش دنیوی و دعا میکنم ولی همچنان راهم بسته است. و بدتر این که این موضوع گاهی به کمایمانی و یاس و غم و بدگمانی و خرافهگرایی و گناهان دیگر منجر میشه. عقلم قد نمیده. دیگه واقعا موندم باید چه کار کنم. خسته شدم. از شما کمک میخوام. (به راهنمایی... یا دعای خیر...) ۳- من رابطه خدا با دنیا رو مثل رابطه یک انسان در حال خواب (یا خیال) با دنیای درون ذهنش میدونم. (شبیه «مغز دورن خمره».) اگه این مدل درست نیست، «چرا» نیست؟ اگه هست، رابطه خدا با یکی از مردمان این دنیا باید برجسته و متفاوتتر از دیگران باشه. یعنی دقیقا با من. با «این من». و بقیه «فرعی» و غیر مهم و دور (از خدا) و مبهم و «بیجان» میشن. (همانگونه که در عالم خواب فقط «یک» موجود نماینده «من» است و بقیه فرعی هستن.) بلکه همه نیست میشن الا آن یکی. به عبارت دیگه اگه من (یعنی اصل من) اون ذهنی باشم که این جسم و جسمهای دیگه رو در بر گرفته، دیگه «دیگرانی» وجود نخواهند داشت. و (مشکل دیگه) این که هرچند بسیاری از بخشهای متنهای دینی (اگر نگویم اکثرش) این موضوع را تصدیق میکنند ولی علنا در «هیچ» متن دینیای این موضوع به صراحت مطرح نشده. و فلاسفه هم حتی در موردش چیزی نگفتهاند. بهویژه فلاسفه اسلامی. (شاید فقط امثال حلاج. آن هم به شیوه دیگری.) ۴- «چرا» عالم مثال را به متصل و منفصل تقسیم میکنند؟ (منظورم این است که با چه دلیلی «اثبات» میکنند که دو تا هستند و یکی نیست.) سپاس بسیار فراوان. از خدایی که شما رو سر راه ما قرار داده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بشود آنجایی که میفرمایید باید پولی بدهید و در زحمتید، شماره کارت آنجا را به دست آورید و به حسابشان بریزید و یا کارتهای هدیهای را که عموماً در بانکها هست برایشان پست کنید 2- با صبر و توکل إنشاءالله خدا مشکل را حل میکند 3- در این مورد به حیات یک گیاه در نسبت با بقیه اعضای آن گیاه فکر کنید 4- به اعتبار آنکه موجوداتی مثالی مثل فرشتگان منقطع از ما در عالَم خودشان هستند، بحث مثال منفصل پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور طبیعی نفس ناطقه در مقام تکوینیاش بدن را تدبیر میکند ولی شاید بتوان گفت بعضی افراد در حوزه اراده خود بتوانند نحوهای از اعمال تکوینی نفس را نیز در اختیار بگیرند. مثل آنکه دیده شده بعضی از افراد ضربان قلب خود را در اختیار خود میآورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده نباید به راحتی از شخصیت حاج آقا علیاکبری و اعتمادی که به ایشان باید داشت در مورد تصمیمی که گرفته شده؛ عبور کرد. ۲. موضوع عدالتخواهی باید در بستری بس عمیقتر انجام گیرد تا سنتهای اصیل پایهگذاری شود به همان معنایی که نباید برای آبادکردن دهی، شهری را خراب کرد. تجربهي سالهای گذشته بنده آن است که با عمقدادن به روحیه جامعه و گشودهشدن جهان معنوی در کنار جهان مادی به آن نوع عدالتخواهی که مورد نظر اسلام است میتوان رسید. ۳. روح نظام به سوی حضور در وجدان عمومی مردم است و هرچه بیشتر حساسیتها را در کیفیکردن زندگیها قرار دهیم، خود به خود حقارت طلب دنیا بیشتر روشن میشود و این، کار اساسی است و البته آری! باید قوانین طوری باشد که اهل دنیا نتوانند از آن استفاده کنند. ای کاش امام جمعه محترم لواسان با حکمت بیشتری کارهای عدالتخواهی را جلو میبردند. عنایت داشته باشید که حرکت عدالتخواهانه اگر با عمق معرفتی و توجه به نظام تکوینیِ عالم انجام نشود، آنچنان سطحی میگردد که جریان عدالتخواهی را در مقابل کلیّت نظام میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست برای ابتدای کار سری به بحث «دریچههای اعجاز قرآن» که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» آمده است، بزنید. کتاب روی سایت هست. البته و صد البته اگر کسی مدتی در آیات قرآن و سورههای آن تدبّر کند، خود به خود جانش تصدیق میکند که تنها خالق او میتواند اینچنین با او سخن بگوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد صاحبنظر نیستم. البته در دستورات دینی داریم که مواردی مثل خوشخلقی و صدقه دادن و صله رحم، موانع اینچنینی را از بین میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فکر نمی کنم که این نوع پیش بینی ها در رابطه با حضور در حقایق عالم باشد. اگر درست هم پیش بینی بشود، بر اساس قواعد اقتصادی مطرح در اعتباریات انسانها انجام می شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که ما تلاش نکنیم. بحث در آن است که اگر بدون حرص تلاش خود را انجام دادیم و احساس کردیم گویا تقدیر دیگری برای ما رقم خورده، به همان تقدیر راضی باشیم به همان معنایی که در آخر دعای «ابوحمزهی ثمالی» از خداوند تقاضا میکنیم: «اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَ یَقِینًا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِى إلَّا مَا کَتَبْتَ لِى، وَ رَضِّنِى مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِى؛ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»
بار خدایا! من از تو مسألت دارم ایمانى را به من بدهى که خودت بواسطه آن ایمان در دل من بیائى و بالمباشره قلب مرا تصرّف نمائى، و یقینى را که با آن بدانم که هیچ گزندى و واردهاى به من نمىرسد مگر آنچه را که تو براى من مقدّر نمودهاى، و مرا از زندگانى به مقدارى که براى من معیّن نمودهاى و بهره دادهاى راضى و خشنود گردانى؛ اى خداوند أرحم الرّاحمین! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه توفیق نشده. ولی متن نوشتهشدهی «هشدار که ماه شعبان آمد!» میتواند إنشاءالله متذکر عزم خوبی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حرف درستی است. به همین جهت فرمودهاند شرّ مطلق، عدم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی بپذیریم که خداوند هم اگر خواست در نظام عالم ماده کاری بکند از اسباب مادی استفاده میکند؛ مشکلی پیش نمیآید که بگردیم سبب مادی معجزات را پیدا کنیم. عمده آن است که سبب را به سببِ سبب و سببِ سبب را به مسببالاسباب منتهی بدانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رهبر معظم انقلاب با نظر به جایگاه قدسی انقلاب اسلامی سخن میگویند و با دقت به نگاه ایشان میتوان متذکر جایگاه اصیل و عمیق انقلاب اسلامی شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه چندان به خود سختگیری کنید، و نه چندان نسبت به امور مستحب، سهلانگاری نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب همان است که خودتان حدس زدید. آیا همینکه صدام نیستید و نمیخواهید ترامپ باشید؛ افقی نیست که در مقابلتان گشوده شده است؟ اینکه به قول خودتان میخواهید از گناه، متنفر باشید، راهِ گشودهای در مقابلتان نیست که به جهت انجام دستورات شرعی بهوجود آمده است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه در کتاب «مدرنیته و توهّم» جواب سؤال خود را مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت جلسات پس از اینکه بر روی سایت لب المیزان بار گذاری گردید در کانالهای سروش و ایتا قابل استفاده خواهد بود.
با سلام خدمت استاد عزیز: اولا زحمت بکشین فایل تصویری با اقای یامین پور را در سایت قرار دهید تا بتونیم استفاده کنیم و اینکه استاد شما اهل عرفان و گذشت و بخشش هستید اما کارهایی که در سایت انجام میشه نشان از کینه و عقده عوامل سایت دارد. هدف شما از بازخوانی و طرح نامه امام به آقای منتظری چیست؟ شما میدونین که آن فقیه عالیقدر طرفدارن زیادی دارند که هرچه شما و کیهان بد بگویید ثمری ندارد. هرچه دفتر آقای سیستانی و مرحوم بهجت اینکار را میکنند شما هم بکنید. چرا از دست از این کارها برنمیدارید با کیهان که عقده و کینه ازش می بارد چه فرقی میکنید. آقای منتظری و امام هردو اشتباه کردند چرا اشتباه هر دو را نمیگویید. به نظرم این با صبغه عرفانی شما اصلا همخوانی ندارد آقای منتظری (ره) در دل خیلی ها جا دارد و متاسفانه جنگ قدرت باعث برکناری ایشان شد به فرض اشتباه دست بردارید و بپردازید به مشکلات روز جامعه. بپردازید به خانه های تیمی و فساد و پارتی های شبانه که در مملکت امام زمان و در بغل گوشتان اصفهان مثل قارچ سبز شده. بپردازید به افزایش پدیده روزه خواری و بی حجابی و فاصله روز افزون مردم و جوانان از دین. مشکل جامعه امروز ما آقای منتظری نیست مشکل دین زدایی و چیزیهایی هست که متاسفانه حضرتعالی به آن نمیپردازید و یا مصلحتا چیزی نمیگویید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم مواردی که میفرمایید چه بوده است؟! به هر حال آنچه امروز جوابگوی این نسل است، حضوری است که با قرارگرفتن در تاریخ انقلاب اسلامی به میان میآید تا انسانها در مقام «حقالیقینی»ِ خود حاضر شوند. خوب است به عرایضی که تحت عنوان «جوانان امروز، به کمتر از حق الیقین راضی نمیشوند!» https://eitaa.com/matalebevijeh/13479 شده است، نظری بفرمایید. موفق باشید
استاد بزرگوارم سلام: میخواستم بدانم چگونه بفهمم که در مسیر درست حرکت به سوی الله و معرفت الهی قرار دارم در کل از کجا می توانم میزان تقوای الهی را در خود بسنجم؟ سوال دیگر این که اخیرا با شخصی آشنا شدم که میتوان گفت تقریبا در رفتار خود به نوعی عصمت رسیده اند و به گفته ی اطرافیان از حیث حجاب و عمل به واجبات و کنترل زبان و خشم و... نقصی در ایشان نیست و با وجود دیدن داغ فرزند جوان خود، بسیار آرام و صبور برخورد کردند و به معنای واقعی راضی به رضای خدا هستند. ولی نکته ای که برای من جالب بود ایشان ولایت مطلق فقیه را به هیچ عنوان قبول ندارند و رهبری را شخصی وارسته می دانند ولی لزومی به اطاعت بی چون و چرا نمی بینند و ایشان را ولی امر کل مسلمانان جهان نمی دانند و خیلی از تصمیمات رهبری را اشتباه میدانند و از نظر این خانم، رهبری هم مقامی همچون ریاست جمهوری است. الان مدام این سوال در ذهن من هست که اعتقاد به ولایت ولی فقیه و اطاعت بی چون و چرا از ایشان چه اهمیت و مرتبه ای از دیدگاه خداوند متعال دارد؟ در آخرت در این مورد چه اندازه مورد سوال قرار می گیریم؟ آیا ممکن است شخصی که یک انسان معمولی و پر از گناه است به خاطراعتقاد و عمل به ولایت مطلق فقیه، در مرتبه ای بالاتر از این خانم قرار بگیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاک باید عبودیت نسبت به حق و دلسوزی نسبت به خلق باشد. هر اندازه نسبت ما در عبودیتِ در مظهر حق بیشتر است، بیشتر باید شاکر باشیم. ۲. در مورد ولایت فقیه بحث در پذیرش ولایت الهی در امور اجتماعی و سیاسی است و از این جهت آیا میتوان گفت خداوند در این امور ما را به خود واگذاشته؟ غفلت از این نکته مهم نوعی غفلت از ولایت الهی است. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی توفیقات روزافروزن برای شما؛ از آنجایی که مخاطب سینما قلب بیننده است، در مورد نحوه ی حرکت در این مسیر لطفا راهنمایی بفرمایید. خیلی ممنون. سینما و قلبِ مخاطب سینما قلب ها را در عالم قصه حاضر می کند و عالم قصه که در اصل، در هم تنیده با نحوه ی بیان آن است، سفری را برای مخاطب خود رقم میزند که مخاطب از این سفر نفع می بیند و یا ضرر می کند؛ و در بیان سینماییِ قصه، این مسأله چندین برابر می شود. در بیانِ قرآنی قصه ها، آیه ی «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً»، تأییدی است نه تنها بر اینکه قصه ها سود و ضرر دارند، بلکه مخاطب مؤمن و ظالم هم، دو نوع بهره مندیِ متضاد دارند؛ البته این مسأله در مورد قصه های فطرت است که تجلی گاه نور اسماء الهی هستند. و انفطار صورت در بیان سینمایی انقلاب اسلامی در جستجوی حضور در چنین عالمی است تا مخاطب را به رؤیت عید فطر برساند و بازگشت. ولی قصه ایی که نور حضرت حق ندارد و دنیایی است، عالم تاریکی است از افسردگی، خشونت و طمع کاری. و اینکه مخاطب سفری برود و در بیراهه ها راه را گم کند، عالم قصه های کثرت است. و مخاطبی که اهل ایمان به غیب است و نور را میشناسد از تاریکی قصه آزرده میشود. در حالی که قصه های قرآن اگر فرعون در امواج طغیانش غرق میشود و یا قارون با سنگینی ثروتش به عمق زمین کشیده میشود، موسی در قصه حاضر است و جایگاه اتصال با حقیقت مشخص و توحید برای چنین مخاطبی تجلی می کند. ولی چگونه سینما از ویژگی به این مهمی یعنی ایمانِ قلبِ مخاطب به حضرت حق، غافل است و در نحوه ی بیان قصه، به مؤمنین بی پروا خسارت می زند. «سُبْحانَ مَنْ يَعْلَمُ جَوارِحَ الْقُلُوبِ» قلب جریحه دار می شود و سنگینی عالم قصه بر روح مخاطبِ مؤمن تا مدتی می ماند و مخاطب در یگانگی با عالم قصه دنیایی و جِرم دار می شود. و یگانگی مجرمانه در ولایت تکنیک فیلمنامه نویسی و کارگردانی صورت می گیرد. زیرا جذابیّت در این تکنیک ها، متأثر کردن و درگیر کردن روان مخاطب است به منظور همراهی کردن او با عالم قصه. و این در حالی است که سینمای انقلاب اسلامی، حضور و بودنی است از جنس شفا و رحمت برای مؤمنین. از طرفی سینمای انقلاب اسلامی ظهور زیبایی هاست و زیبایی ها در دل زشتی ها ظهور می کند. به همین دلیل در عبور از حجاب تکنیک سینما؛ در نحوه ی نشان دادن شخصیت های خاکستری، بدی ها را بد دیدن و خوبی ها را خوب دیدن، البته بدون اینکه آدم ها خوب و یا بد نشان داده شوند اهمیت پیدا می کند و مُحِقّ بودن همذات پنداری ها و دلسوزی ها نسبت به جایگاه حق و باطل مشخص می شود. اگر وقتی که می بینیم حضرت نوح (ع) از دلسوزی برای پسرش نهی می شود، در نحوه ی بیان سینمایی غافلانه همذات پنداری با پسر نوح صورت بگیرد، سفر با کشتی نوح از دست می رود. این در حالی است که در همذات پنداری با اولیاء الهی و در یگانگی با آنها، حضوری فراتر از احساسات ادراک می شود. زیرا وقتی امام خمینی (ره) در دستگیری توسط ساواک و انتقال به بیرون از شهر، در رجوع به قلبشان ترسی نمی بینند و به ساواکی های ترسیده هم آرامش می دهند و یا در هواپیمای بازگشت به ایران، در پاسخ به خبرنگاری که از احوالات ایشان می پرسد مشخص میشود هیچ احساسی ندارند، نحوه ی بیان قصه ها در تکنیک متفاوت است و می تواند حضور در لحظاتی متعالی را رقم بزند و شخصیت را به آسمان نزدیک کند.
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید حقیقتاً در تاریخی وارد شدهایم که بیش از پیش سینما میتواند جبهههای حق و باطل را در قالب قصهها و یا صحنهها به نمایش آورد تا هرکس نسبت خود را با شخصیتهای مطرح در قاب سینما مشخص کند. مهم، اشاراتی است که نویسنده و کارگردان در بهخودآمدنِ تماشاگر به عهده میگیرد تا تماشاگر بفهمد در کجا باید وجه آرمانی خود را دنبال کند تا در این تاریخ آخرالزمانی، انسانی متوسط نماند وگرنه هرچند گمان میکند با خوبیها ارتباط دارد، ولی در «دیروزِ» خود حاضر است و به همان اندازه از نوعی پوچی رنج میبرد بدون آنکه بداند باید راه را عوض کند. ملاحظه کردید که خسرو در فیلم «موقعیت مهدی» به نظر خود میخواهد نسبت به ممد، وفای به عهد بکند و زحمات دیروزِ ممد را که او را در آن سختی به دوش کشید، جبران کند. غافل از آنکه اینجا صحنه، صحنه مهدیِ باکریبودن است هرچند در شرایط عادی کارِ خسرو یک کار اخلاقی است و باز با همان روحیه به ظاهر اخلاقی، حاضر نیست جعبههای مهمّات را از روی بدنهای شهدا عبور دهد و به خط اول برساند؛ غافل از اینکه اینجا کاری بزرگتر از آن عاطفههای اخلاقی فردی نیاز است. یا توصیههای زهرا به برادرش مهدی، به عنوان یک کار فردی توصیههای خوبی است که میگوید مگر حمید برادر تو نبود، چرا جسد او را به عقب برنمیگردانی؛ غافل از آنکه صحنه، صحنه یگانگی انسانها است که در اینجا به اوج خود رسیده است و همه برادرِ همدیگرند. و از آن پیچیدهتر، یگانگیِ مهدی باکری با رزمندگانی است که آن طرف آب ماندهاند و این، کاری است فوق اخلاقِ عرفی. و سینما میتواند به اموری اشاره کند که امروز ما را و تاریخ امروزین ما را برای ما معنا کند وگرنه در «دیروز»ماندن و به صورت خوبانِ دیروز، امروزْ خود را جستجوکردن، غفلت از زمانه است. در حالیکه ما در روایت متعدد متذکر این امر هستیم که باید در زمانه خود زندگی کنیم و راه سلوکیِ امروز ما، رهنمودهای رهبر معظم انقلاب«حفظهاللهتعالی» است. آیا آنچه که ایشان در 23 فروردین با مسئولان نظام در میان گذاردند، راستترین سخن و سلوکیترین رهنمود برای استقرار در این زمانه نبود؟ موفق باشید
سلام: کسی که باردار باشد و فرزندش دختر باشد. خواب ببیند خانمی باحجاب به او اسمی را به مادر بچه بگوید برای بچه اش انتخاب کند در حالی که آن اسم مانند اسم مادر هست و آن خانم بگوید اگر این اسم را نگذاری اتفاق بدی برای بچه ات میافتد تکلیف چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که نه اینگونه خوابها معتبر است و نه باید به آنها عمل کرد!! موفق باشید
سلام واحترام: ببخشید من سوالی پرسیدم درباره حجاب و اینکه با مانتوگشاد وروسری بلند میتوان حجاب داشت چون نگه داشتن چادر برای من سخت است و شما پاسخ دادید اصل حجاب درست است و اشکالی ندارد. حالا سوالم این است که با توجه به اینکه برای من حجاب امری درونی است و واقعا اعتقاد قلبی دارم اگر چادر نپوشم آیا این وسوسه شیطان نیست و از خدا دور نمیشوم؟ یعنی اینکه به جای چادر، مانتو مناسب بپوشم از ضعف ایمان من نیست؟ چون واقعا حجاب را قبول دارم ولی با مانتوگشاد و مناسب راحت ترم. اما میگم نکنه گناه کنم؟ و اینکه به من میگن سختی چادر را تحمل کنم که ایمانم بیشتر باشه چیه پس؟ چون واقعا حس میکنم با مانتو حجابم و آرامشم بهتره تا چادر که با بچه گاهی از سرم میوفته و درست بلد نیستم. استاد چکار کنم؟ قضاوت و حرف مردم را چطور؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، حکم خداوند است. وقتی شریعت الهی آن نوع حجاب را جایز میداند ما نباید اگر چنانچه میفرمایید در آن شرایط با چادر به زحمت میافتید؛ سختی بیش از حدّ بر خود تحمیل کنید. آری! وقتی هم می توانید از چادر استفاده کنید، دلیل ندارد که آن را کنار بگذارید! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین تقسیمبندیهایی در کتابها صورت نگرفته. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که «جهان بین دو جهان» در ذات خود، جهانی است خاص. و البته نظر به انسان جدید دارد که در مباحث دو کتاب «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آینده دینداری ما» و «در راستای بنیان های حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بین دو جهان» به آن پرداخته میشود. توصیه اصلی بنده آن است که اگر کسی میخواهد خود را در چنین فضایی حاضر کند، باید به آن دو کتاب نیز ورود نماید. که البته در دست چاپ است. ولی بعضی از حکمتهای آن در کانال «مطالب ویژه» آمده است. مانند https://eitaa.com/matalebevijeh/7679 موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته اگر واقعاً این سخنان را گفته باشند، نوعی افراط در آن است. ولی تا خودتان صوت ایشان را نشنیده باشید، به راحتی نپذیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که بتوانیم سؤال و جواب را در معرض نظر عموم کاربران قرار دهیم. به صورت شخصی به ایمیلتان اینطور جواب داده شد: 30902- باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این موارد، مواردی نیست که بنده بتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم. همین اندازه میدانم که آری! رعایت حقوق مساوی برای همسران دائمی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما متوجهی حضور در بستر عطای بزرگ الهی یعنی اسلام و انقلاب اسلامی شویم، و مقیّد به وفاداری به آن عطای الهی باشیم؛ حضرت محبوب، خودشان راه را در مقابل ما میگشایند. مثل راهی که در مقابل شهدا و یاران اصیل امامِ شهدا گشودند. موفق باشید