باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل فرض دو خدا محال است و در آن صورت هیچکدام خدا نیستند و باید بگردیم خدای واقعی را پیدا کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچوقت بنا نبوده است بنده شاگردی بپذیریم؟!! عرایضی به صورت کتبی در کتابها هست که هرکس احساس کرد برایش مفید است، میتواند به آن آثار رجوع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جز طلب عنایت حضرت حق سالک، طلب دیگری ندارد و حدّ و حدود آن را شرع منوّر -که فدایش شوم – تعیین میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «فلسفهی زبان» نکات دقیق و عمیقی در این مورد مطرح است که الفاظ همواره صورت معانی هستند و آن معانی، مظهر وجودی میباشند که اشیاء را بهوجود آورده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای راه آن دستورات تحت عنوان مراقبه در آخر روز کارساز است، ولی به مرور انسان به جایی میرسد که در هر شرایطی همواره باید متذکر حضور خود در محضر حضرت حق باشد. زیرا هر لحظه ممکن است از این دنیا رخت بربندد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از مواردی است که به قول جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». فکر کردن مثل دیدن است که نمیتوان پرسید چگونه ببینیم. آری! اگر موضوعات مهمی مثل توحید یا سنن الهی مدّ نظرمان باشد، عمیق تر و طولانی تر فکر می کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی کمال تشکر را دارم و آرزوی توفیق و عاقبت بالخیر برایتان دارم. إنشاءاللّه دعاگو خواهم بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی مربوطه در قسمت جزوات سایت در دسترس است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن موضوع در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مورد بحث قرار گرفت از آن جهت که نفس ناطقهی انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد. موفق باشید
باسمهتعالی: سلامعلیکم: بحثی در اخلاق و سیر و سلوک داریم تحت عنوان «قبض و بسط». در قبضِ قلب، شوق عبادات انسان کم می شود و از جهتی قلب به عبادات پشت می کند که به آن ادبار قلب می گویند. برعکسِ آن را اقبال قلب می نامند که با تجلی اسم جمال حق ظهور می کند در حالی که در ادبار، اسم جلال تجلی می نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عرف مربوط است که آن را قطع رحم محسوب میکنند یا نه! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح صوتی آن در این مورد میتواند مفید باشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: جنابعالی در کتاب «رمضان دریچه رؤیت» در صفحه ۷۱ به بعد می فرمایید:«در اين ماه گناهان و حتی استحقاقها را در نظر ندارند، بدون در نظر گرفتن این موانع شروع میکنند تا انسانها را متوجه حقایق عالم بنمایند. ثالثاً: این ماه داراي «مغفرت» است. به طوری که گذشتهها را میبخشند تا انسانها سبکبال بتوانند به سیر خود ادامه دهند. گاهی تجربه کردهاید که در تاريكي هستيد، هيچ حال معنوي در خود احساس نمیکنید طالب حالتی هستید که شرایط را عوض کنید، پیش خود میگوئید: بُوَد آيا كه درِ ميكدهها بگشايند؟! گره از كار فرو بستهی ما بگشايند؟! گشودن درِ میکده به معنی بازكردن درِ مغفرت است. ما در اين دنيا گير افتادهايم، بايد درِ ميكدهها را بگشايند تا گره از كار فروبسته ما باز بشود. مغفرت الهی موجب میشود که افق جان انسان آنچنان متوجه حق شود كه گناهان، مزاحم ارتباط او با حق نگردد و حجاب گناه را از سر راه انسان برمیدارند. در مناجات معجزهآساي ابوحمزه از خداوند تقاضا ميكنيد: «فَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ ذَنْبِيَ الْمانِعِ» خدايا بين من و بين گناهی که مانع ارتباط بين من و خودت هست، جدایی بینداز. مغفرت، رفعِ آن ذنبِ مانع است، و با رفع حجاب بين عبد و ربّ از طريق «مغفرت»، مانع از ميان برداشته ميشود و ماوراء گناهان، مسیر ارتباط با حق را براي ما باز ميكنند. آری اینطور نیست که فكر ميكنيد بناست ما تا آخر همينطور در تاريكي زندگي كنيم، مغفرت او میآید و راه را روشن میکند تا بتوانیم با نشاط و سرور جلو برویم، گفت: اينكه بيني مرده و افسردهاي زان بُوَد كه ترك سَرْوَر كردهاي سَروَر را با اسمِ غفّار بخوان و بگو «يا غفّار» زیرا او در اين ماه با غفّاريتش بهميدان آمده است تا ما را از تاريكيهای روحمان نجات دهد. وقتی حضرت پيامبر(ص) ميفرمايند: در اين ماه بركت، رحمت و مغفرت به سراغ شما میآید باید آماده بود که بیشترین بهره را در آن راستا ببریم. سعي كنيد به نتایج بسنده نکنید. گفت: هرچه در اين راه نشانت دهند گر نستاني، بِه از آنت دهند. از خدا مغفرت بخواهید تا حضرت ربّ هم با غفاریتش با شما برخورد کند، خداوند به دنبال بهانه است که رحمت و مغفرت و برکتِ خود را سرازیر نماید. بچّه وقتي بهانه ميگيرد و هر اسباببازي که به او بدهند رد میکند، آخرش بابا خودِ بچه را بغل ميكند، در اين ماه میتوان تا مقام قرب الهی پیش رفت، کمتر از قرب الهی طلب نکنید تا رحمت و برکت و مغفرتِ او به نتیجهی نهایی برسد. مغفرتِ خدا را از آن جهت بخواهيد تا حجاب بين شما و خودش را برطرف كند و در مقام قربِ با حضرت حق قرار گيريد. آري: از جمع كتب نميشود رفع حُجُب در رفع حجبكوش، نه در جمع كتب» پایان مطلب پرسش بنده فقط در اینجاست که «تا چه اندازه» موانع را از سر راه ما بر میدارند؟ آیا به طور کامل گناهان و موانع را برمیدارند؟ نادیده گرفتن گناهان و موانع به معنای محو است یا گناهان در شخصیت ما هست ولی موقتاً نادیده می گیرند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحرِ رحمت حق به جوش آمده تا انسان را به میهمانیاش وارد کند، چرا امیدوار نباشیم که او با مغفرت خود، قصه: «شتر دیدی، ندیدی» را به میان نیاورد؟ و برای همیشه آن را نادیده نگیرد؟ مگر حقّ الناس را که آن نیز به عهده خود ما میباشد که زمینه رفع آن را فراهم نماییم. در کتاب «رمضان؛ دریچه رؤیت» همه سخن آن است که متوجه رحمت واسعه باشیم. و به گفته جناب مولوی: «چون تقاضا میکند دریا تو را ... پس چه استادی و واماندی هلا؟» موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: ۱. چگونه نور اعتکاف از بین نرود و در دل باقی باشد و بتوانیم آن نور را نگه داریم؟ ۲. این گفته که در قرآن بیان شده از جمله پل صراط یا شب اول قبر، عذاب قبر، آیا تقریب به ذهن ما هست چون آنجا پل نیست مثل دنیا نیست و یا مثالی مثل دنیا آورده اند برای فهم ما از این مفاهیم هست؟ چون آن عالم با این عالم فرق می کند برای بیشتر فهم این مفاهیم قرآن درک آنها مثل عذاب قبر، فشار قبر، تنگی لحد و عذابها باید چه کنیم؟ با خواندن آیات عذاب یک ترسی و وحشتی وجودمان را می گیرد چه کار کنیم که این ترس را داشته باشیم؟ چه کنیم بیشتر اسما الهی را در زندگی حس کنیم و از کجا بفهمیم اسما جلال و یا جمال در ما تجلی کرده و اسما و صفات در دل آمده یا نه؟ ۳. آیا درست است اگر انبیا علیه السلام ولایت حضرت علی پذیرفتند به مقام انبیا رسیدند یا از اول پذیرفته بودند حدیثی هست جعلی که می گوید چون حضرت نوح و یا حضرت یونس که در ماهی رفت وقتی پذیرفت نجات یافت در صورتی که پذیرفته بودند واین درست نیست آیا شما تأیید می کنید؟ بعضی مواقع آقایان مداح ها و واعظین نسبت ناروا می دهند به حضرت انبیا و اهل بیت مثلا می گویید حضرت زینب سرش را به محفل زد یا حضرت ابا عبدالله حضرت علی اصغر علیه السلام را به میدان آورد برای آب در صورتی این گونه نیست. حضرت آیت الله فاطمی نیا این موارد را رد می کردند و صحیح آن را بیان می کردند. نظر حضرتعالی را می خواستم. یا حضرت علی علیهالسلام سر در چاه کردند می گفتند در هیج جا سندی برایش نندیدند و یا حضرت قاسم اسبش رفت در بین دشمن زیر دست و پای دشمن قرار گرفت آن را هم رد کردند گفتند اسبش نرفته و از طرف دشمن به این طرف آمده اند و یا قضیه مرد نابینا که آمد خانه حضرت زهرا علیه السلام گفتند آن هم صحیح نیست. ما باید چه کنیم با این روضه های دروغ؟ آیا کتاب القطره و کتاب بحار الانور مجلسی چون حدیث ضیعف زیاد دارد چون دست بردند در احادیث مجلسی و کتب تعبیر خواب و کتب طب رضا را هم رد کردند، گفتند راوی آن یکی هست هیچ وقت حضرت رضا علیه السلام برای مأمون علیه لعنت طب نگفتند، مأمون کوفت بخورد لعنت خدا بر او باد. نظر حضرت عالی را می خواستم. چه کتب حدیثی و کتبی برای عاشورا و وقایع تاریخی همچون از انبیا بخوانیم؟ این درست است حضرت یوسف صدیق علیهالسلام گفت در زندان به آن شخص گفت سفارش به حاکم مصر بکند؟ آیا حضرت یوسف علیه السلام معصوم مگه نبودند؟ مگه عصمت نداشتند که نباید به غیر خدا بگویند فقط از خداوند متعال استمداد می گرفتند و اینکه دیرتر به پدرش رسید مقام انبیا را از او گرفتند آیا اینها درست هست؟ یا حضرت آدم علیه السلام و تمام انبیا هیچ وقت خطا و اشتباه نداشتند می گویند حضرت آدم ترک اولی کردند. آیا این کلمه درست است یا نه چون آنها عصمت داشتند ولی اهل بیت مقامشان از انبیا بالاتر هست؟
باسمه تعالی،سلام علیکم: ۱. با هرچه دقیقتر در رعایت تقوای الهی، إنشاءالله آثار نوری اعتکاف میماند. ۲. آری! پلی است که با صورت برزخی خود نمادِ عبور ما از دنیا به سوی بهشت است مثل عبوری که از غرب به سوی جهان انقلاب اسلامی میتوان داشت و صورت برزخی آن حقیقتاً پلی خواهد بود از جنس قیامت. ۳. بالاخره همینکه میفرمایید آری! بعضی از این گفتهها یا ساختگی و یا ذوقی است و بعضی از آنها با استنباطهای ما تطبیق نمیکند. به نظر میآید با مطالعه آثار عالمانی دقیق همچون حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و علامه طباطبایی و شهید مطهری میتوانیم سره را از ناسره باز یابیم. اتفاقاً در مورد حضرت یوسف «علیهالسلام» علامه طباطبایی میفرمایند وظیفه آن حضرت بود تا از ابزارهایی که خداوند برای رهایی او بهوجود آورده است، استفاده کند و این امر، هیچ منافاتی با عصمت آن حضرت ندارد. زیرا صراحت آیه قرآن است که میفرماید: «قَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ» و به جهت آنکه شیطان از یاد آن طرف که بنا بود به عزیز مصر، مظلومیت حضرت یوسف را متذکر شود؛ برد، حضرت یوسف همچنان در زندان ماندند. نه آنکه شیطان از یاد حضرت یوسف ربوبیت ربّ را به فراموشی رساند!! زیرا در چند آیه قبل میفرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» (یوسف/۲۴) و معلوم است که شیطان بر مخلَصین تصرفی ندارد. و این عظمت تفسیر قیّم «المیزان» است که قرآن را با قرآن تفسیر میکند و اینجا است که ایشان میفرمایند کلیه روایاتی که حکایت از آن دارد که شیطان یاد ربّ را از حضرت یوسف «علیهالسلام» برد، به کلّی مردود است. زیرا با قرآن نمیخواند. موفق باشید
با سلام: دو سوال دارم: ۱. لطفا اگر می شود اختیار تکوینی را توضیح دهید. ۲. آیا اعیان ثابته عین ذات خداست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جزوه «جبر و اختیار» به آن قسمت از متن نظر کنید که از قول علامه داریم: «انسان در مختاربودن مجبور است» ۲. اعیان ثابته همان حقیقت انسان است که خداوند بر اساس آن حقیقت، انسان را خلق میکند و صورت علمیِ خداوند است از هر مخلوقی. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: دخترم ۱۲ ساله شون هست چه کتابهایی رو می توانند مطالعه کنند تا از همین سنین نوجوانی بتوانند به این درک و فهم برسند که همه چیز بدن و مادیات نیست؟ اصل انسان فطرت و روح است. سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را اگر در کنارشان با همدیگر بخوانید و سپس این کار را با کتاب «چه نیازی به نبی» انجام دهید مفید خواهد بود. کتاب «داستان راستان» مرحوم شهید مطهری نیز افق خوبی را در مقابل نوجوانان میگشاید. موفق باشید
برادر بزرگوار جناب طاهرزاده سلام: چهار ماه قبل در حالیکه در حرم حضرت علی بن موسی الرضا برای شفای خانمم متوسل شده بودم خبر درگدشت ایشون رو بمن اطلاع دادن در این مدت دائم فکر میکردم چه حکمت یا عنایتی از حضرت برای من یا همسر فقیدم بوده که باید در اون لحظه از هم دور میبودیم یا چرا شفا عنایت نشد؟ چند روزه به نتیجه رسیدم این دنیا محل ظهور همه خواسته های ما نیست حالا چه با با توکل چه با توسل چه با شفا. چه اینکه حتی توقع کنیم چون نماز میخونیم یا دو تا کار عبادی دیگه هم انجام میدیم حتما باید یک عنایت خاصی و یا کرامتی نصیبمون بشه اوست که احکم الحاکمینه و امام رضا که انسان کامل الهی و خلیفه اوست بر خیر و سعادت بنده و همسرم آگاهی کامل دارند و چه بسا رفتنش کاملا برای او خیر و راحتی بوده آیا درسته این نتیجه و اینکه فراق ایشون برام هنوز خیلی سخته کلامی و صحبتی بفرمایید برای آرامش و امیدم به رحمت خدایی برای قلب خودم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً بدانید که امام رئوف به شما و به همسرتان نظر داشتهاند و لازمه آن رأفت، چنین اتفاقی بوده و این را خود بنده نیز تجربه کردهام که چگونه در زیارت آن حضرت و در دررفتگیِ کتف بنده که به ظاهر بسیار دردناک بود، چه برکات نهفتهای نسبت به تعالی مبادی میل پیش آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که بتوانم نظر بدهم با آثار ایشان آشنا نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به صورت مشخص کار نکردهام. میتوانید از کانال امثال آقای دکتر یامین پور دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز باید منتظر ماند. إنشاءالله به توافق برسند. ولی اگر نه، فکر میکنم کار خوبی باشد. مگر آن که رهبر انقلاب طوری نظر بدهند که معنای آن عدم شرکت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «آشتی با خدا» در این رابطه إنشاءالله مفید خواهند بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت عرضه داشتند: « أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ (۱۰۱) یوسف) کاربرد آن در خود معنای آن نهفته است که چگونه حضرت تقاضا می کنند که مسلمان از دنیا بروند و به صالحین یعنی ائمه معصومین ملحق بشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که همه علمای دین محترمند. حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان روح این تاریخ جایگاهی دارند که حتی موجب معناداریِ سایر علما نیز میشوند. در مورد ائمه «علیهمالسلام» مشی ما آن است که القاب آن بزرگواران را با حروف بنویسیم، ولی در آنجایی که از نرمافزار مرکز کامپیوتری «نور» استفاده میشود، آنجا به صورت «ع» و یا «ص» هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سوره إسراء بحث شده است. باید در دیویدی های مربوط به سورهها آن را بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال قرآن در دل بستر سیرهی نبی الله «صلواتاللهعلیهوآله» به معنای «اطیعواالرّسول» آیات خود را معنا و متذکر میشود و سیرهی پیامبر است که جانب هر آیهای را در کنار آیهای دیگر معنا میکند. با توجه به این امر است که میتوان از افراط و تفریط نسبت به تذکرات قرآنی مصون ماند. موفق باشید