بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. بنده سوال ۴۵۵۷ را که درباره آشنایی با مدل توسعه غربی بود از شما پرسیدم و شما در جواب فرمودید: «کافی است به اندیشه‌های فیلسوفان غربی از دکارت و کانت و هگل رجوع فرمایید به‌خصوص به بیکن، که محور اندیشه‌ی آن‌ها بهره‌برداریِ هرچه بیشتر از دنیاست. و اینان جایگاه قدسی برای دنیا قائل نیستند تا نسبتی خاص با آن برقرار کند بلکه بهره‌برداری از آن را به هر شکلی برای خود مجاز می‌دانند و این عین توسعه‌ای است که غرب دنبال می‌کند.» حالا لطف کنید و نام چند کتاب موثق از خود این متفکران یا کتابهای معتبری که دربارشون نوشتن برام معرفی کنید. البته اگه کتاب هایی باشه که جملات این اشخاص رو مستقیما نوشته باشه خیلی بهتره تا اینکه نویسنده برام عقایدشون رو شرح بده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مفصل و طولانی است. پیشنهاد می‌کنم از «تاریخ فلسفه» کاپلستون شروع کنید. موفق باشید

34142
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد خدا قوت. ببخشید آیه «اهدنا الصراط المستقیم» رو داشتم توی المیزان میخوندم بعد یکسری سوالات و نکاتی به ذهنم خورد و نوشتم. حالا گفتم با شما در میون بزارم ببینم به نظر شما چجوریه : ۱. خدا توی سوره حمد که میخواد به بندش تعلیم بده چجوری منو عبادت کن و ازمن چی بخواه، میاد میگه بگو اهدنا الصراط المستقیم. خیلی جالبه خدا میاد میگه اهدنا الصراط. میگه خدایا منو بندازم تو مسیر، نمیگه مثلا برسونم به مقصد یا برسونم به خودت. انگار یه سری توی این مسیر هست. انگار خود مسیر مهمه. خدا تو مسیر انگار پیدا میشه نه اینکه خدا نشسته باشه ته یه جاده منتظر ما. خدا توی همین طی کردن جاده پیداش میشه. اربعین هم انگار همینه. اینجوری نیست که تو بری که فقط برسی به کربلا! خب اگه فقط رسیدن به کربلا مهم بود که با ماشین می‌رفتی سریعتر هم می‌رسیدی ولی میگی نه برو بابا گور ماشین و پا درد. من باید پیاده برم. اصلاً پیاده روی شه که حال میده. ما همیشه در راهیم. اگر فقط به مقصد توجه کنیم اشتباست و خود مسیر را فراموش می‌کنیم. خیلی جالبه که خدا داره میگه به بنده اش که تو از من بخواه که تو رو بندازم تو این مسیر. نمیگه خدایا منو برسون به خودت. میگه راهو بهم نشون بده. اصلا انگار مقصد مهم نیست. راه مهمه. اربعین، پیاده روی مهمیه. این که تو برسی به کربلا یا نه مهم نیست. چون امام حسین تو کربلا نیست. امام حسین تو راه پیاده رویه. ما امام حسین رو تو راه میتونیم پیدا کنیم و به تبعش خدا رو هم تو راه میتونی پیدا کنی نه اینکه ته این راه خدا نشسته باشه منتظر ما و وقتی ما به اون نقطه برسیم دیگه تموم بشه. نه اتفاقا اگه بخوای برسی به ته مسیر و خدا رو پیدا کنی اصلا پیداش نمی‌کنی. اگه بخوای خدا رو پیدا کنی باید توی خود مسیر دنبالش بگردی. در واقع یه جورایی مقصد تو خود مسیره نه وقتی مسیر تموم بشه برسیم به مقصد. در راه علم هم همینه. ما اگه دنبال نتیجه باشیم و اینکه این مسئله رو حل کنیم اصلا جلو نمیریم و پیشرفت نمی‌کنیم. چون میگیم خب این مسئله رو بده این کامپیوتر حل میکنه دیگه برات. در صورتی که توی خود این مسیر علمه که تو خودت رو پیدا می‌کنی و علم رو جلو می‌بری. دانشمندان خودشون رو تو علم پیدا می‌کردن که میتونستن علم رو جلو ببرن و تازه حتی اگه بخوای خدا رو هم پیدا کنی باید تو همین مسیر دنبالش بگردی. تو مسیر علم، تو مسیر رشد، تو مسیر قرآن. انگار ما تو هرچیزی بخوایم خدا رو پیدا کنیم باید تو مسیرش خدا رو پیدا کنیم. حالا آیا واقعا اینطوریه یا نه؟ چون «الی الله تصیر الامور» یا «کادح الی ربک» یجورایی انگار داره میگه ته مسیر خداست ولی این مسیر که انگار ته نداره ؟! ۲. این اهدنا الصراط آیا همونه که میگه «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت؟» مسیر انقلاب و مسیر انجام وظیفه ما برای انقلاب اسلامی چجوریه؟ انگار باید با همین اتفاقاتی که برام میوفته و کارایی که خدا میزاره جلو پام برم جلو تا خدا خودش راه رو روشن کنه که کجا باید بریم و چجوری باید بریم . من الان افتادم تو یه مسیر که نه میدونم کجا دارم میرم نه میدونم چجوری دارم میرم ولی دارم میرم و میدونم که باید برم! حضرت آقا خودشون چجوری زندگی کردن؟ آقا از همون اول هدف گذاشته بودند یا چیده بودند که من میخوام رهبر بشم و برم برنامه ریزی بکنم ببینم چی نیاز دارم و برم جلو تا برسم به هدفم؟ انگار نه، رهبری رو خدا رهبر کرد چون جاش اونجا بود و آقا خودش کاری نکرد بلکه خودش رو داد دست خدا و هر کاری خدا می‌گذاشت جلو پاش رو به بهترین وجه انجام می‌داد تا خدا راه رو براشون باز کرد. اگه رهبری برنامه چیده بود و گفته بود من باید از همه کارام بزنم و بشینم این برنامه رو برم جلو تا برسم به این هدف اصلا نمی‌رسید شاید. یا اگر می رسید بعد مغرور می شد که من خودم اومدم تا اینجا! یا آنجایی که پدرشون گفتن بیا مشهد پیشم میتونستن به پدرشون بگن من برنامه ریختم که باید برسم به این نقطه و نباید توی این مسیرم وقفه ایجاد بشه. بابا خودت یه کاریش بکن من نمیتونم بیام! در صورتی که بلند میشن میرن پیش پدر و هر چیزی که دارن از همینه که این رو درک کردن انگار که ما تو یه مسیریم و این نیست که خب بیایم یه هدف معلوم کنیم و از همه اتفاقات دور و برمون رو برگردونیم و فقط به هدفمون نگاه کنیم. ما اگه بخوایم یه هدف بزاریم و بگیم فعلا همه چیز رو بریز دور تا برسیم به مقصد اشتباست. مسیر مهمه! اینطوری ما مسیر رو یادمون میره! ولی توی این مسیر اولا: باید از خدا بخوایم تا ما رو بندازه تو مسیر ثانیاً: باید توجهت به «انعم الله علیهم» باشه انگار تا خدا راه رو برات باز کنه! انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین. باید در افق رهبری و شهدا حرکت کنیم تا خود راه بگویدت که چون باید رفت این درسته آیا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد». تنها می‌توانم عرض کنم آفرین به این نحوه نگاه نسبت به حضوری که ما باید در این عالم نسبت به خود و نسبت به حقیقت داشته باشیم و در عالم انتظار، متوجه باشیم در مسیر، آری! در مسیر است که ما نسبت به حقیقت گشوده می‌شویم و حقیقت نیز نسبت به ما گشوده می‌گردد و بودن خود را در آغوش حقیقت و حقیقت را در هستیِ خود احساس می‌کنیم. همه مشکل بشر امروز آن است که گمان می‌کند حقیقت، اُبژه‌ای است که بیرون از خودمان باید در آن دورهایِ دور به او برسیم. در حالی‌که «معشوق همین‌جاست همین‌جاست». به گفته جناب فیض کاشانی

 گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی

گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی

گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی

گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی

گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشیدم

گفتا چه زان چشیدی از خود بریده باشی

گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم

گفتا به نیک نامی جامه دریده باشی

گفتم که در فراقت بس خونِ دل که خوردم

گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی

گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد

از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی

گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد

گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی

گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن

جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی

گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی

گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی

خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی

کار تو فیض این‌ست خود را ندیده باشی

آری! «گفتا که نیک بنگر، شاید رسیده باشی». نسبت ما با حقیقت، همیشه همین‌طور بوده و هست.

همراهی با آنچه گفتید بیش از آنی است که بنده عرض کردم. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» در حال تنظیم است. امید است که در آن متون بتوانیم با همدیگر گفتگویی داشته باشیم. موفق باشید           

33564
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: از پژوهش‌ها و تاملهای حضرتعالی در باب آزادی و حجاب بسیار بهره بردیم شاید بخاطر تاثیر عمیق تفکر حضرتعالی یا بخاطر داشتن منابع مشترک فکری، قبل از اینکه یادداشت حضرتعالی درباره نسبت حجاب و آزادی منتشر شود، متنی نوشته بودم و در گروههایی مطالبی به اشتراک گذاشتم که با ۱۵ دقیقه پایانی جلسه چهارشنبه حضرتعالی اشتراک جدی داشت. عرض بنده این بود که در نسبت میان جمهوریت و اسلامیت، در بودنِ ایرانی‌، اسلامی و مدرن ما از آنجا که نظام ما در صدد اجرای اسلام است، هرجا که اسلام حدود اندیشه و عمل انسان را مشخص کرده، به آراء عمومی مراجعه نمی‌کند و قانون را بر اساس دین و البته با اجتهاد اهل فقاهت و قانون وضع می‌کنند و با همه پرسی قانون اساسی کلیت آن به رای عمومی گذاشته شد. اما موقع اجرای قانون یا ممانعت از نقض قانون، نیازی نیست، تک تک افراد به منشا قانون ملتزم باشند، یعنی اقتضای ساختار اجتماعی مدرن و جمهوریت این است که وقتی مساله‌ای به شکل قانون در آمد، چه از اقلیتی باشیم که رای مثبت به نوع حکومت یا قانون اساسی نداده‌ایم، چه با منشا قوانین یعنی اسلام موافق نباشیم، باید ملتزم به قوانین باشیم. در مرحله تعقیب قانونی یا تذکر قانونی به کسی که قانون را اجرا نمی‌کند نه تنها لازم نیست بلکه نباید، سراغ منشا قانون بروند، کف خیابان و در مواجهه با فردی که قانون گریزی داشته حرف از اسلام و انگیزه های دینی زدن، نه تنها سازنده نیست که مخرب و مسدودکننده یا دشوارکننده مسیر تبیین فکری -در نسبت با افراد غیرملتزم به قانون- برای اهالی اندیشه است. باورمندی و ایمان، قابل پیگرد قانونی نیست، سلوک فردی است و باید به افراد مجال تفکر و پذیرش داد. امیختگی برخوردهای قانونی با عناوین دینی، مجال این سلوک را از افراد می‌گیرد، احساس تحمیل می‌کنند و کار برای کسانی که می‌خواهند، با رفق و مدارا کم و کاستی های و البته زیبایی های درونی فرد را به او متذکر شوند به شدت دشوار می‌شود. تحلیلم را عرض کردم تا بنده را به اشکالاتم آگاه کنید. از اینکه فرصت می‌گذارید و پاسخگوی سوالات ریز و درشت هستید بی نهایت ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در امور اجتماع و تولد اجتماع در صد ساله اخیر، رعایت وظایف فردی کافی نیست. باید افراد متوجه وظایف اجتماعی خود باشند. وظایفی که موجب قوام اجتماع می‌شود که در این زمانه، قوام زندگی انسان جدید نیز به قوام اجتماع است و این‌جا است که باید افراد از این دیدگاه و از این زاویه متوجه جایگاه قانون باشند به عنوان قوانین زندگی. که متأسفانه بسیاری از مردم ما متوجه این امر نیستند و میل به قانون‌گریزی در آن‌ها هست. باشد که آرام‌آرام به چنین هوشیاری برسیم که قوام زندگی به قوام رعایت قوانین است و نه گریز از قوانین، هرچند که رعایت آن قوانین سخت باشد. موفق باشید   

32345
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: خسته نباشید بنده طلبه پایه پنجم حوزه علمیه هستم از مهمترین دلایلی که باعث شد بنده وارد حوزه علمیه شوم علاقه زیاد به معنویات بود مثلا وقتی روحانی محله مان مناجات یا دعای کمیل می‌خواندد با سوز خیلی لذت می‌بردم، در کل می‌خواهم بگویم که به معنویات، معارف دین، خدا شناسی، سخنرانی ها خیلی علاقه داشتم بنده گمان می‌کردم حوزه جای چنین چیز هاست و در حوزه به دنبال چنین لذت ها می‌گشتم اما وقتی وارد حوزه شدم دیدم حوزه با آنچه مد نظر من بود متفاوت است آن از درس های خشک آن و از طرفی مطلوب بنده حاصل نشد بله با یک سری از هدف هایی که به نظر خودم هدف های بدی هم نیست الهی است اما لذتی شاید ندارد خودم را سر و پا نگه داشتم اما الان نمی‌دانم چه کنم آن معنویات که بیشتر نشد هیچ ای بسا کمتر هم شد گرچه دنبال لذت معنوی صرف بودم بدون دنبال کردن هدف خاص بنده نمی‌دانم الان که در اثنا راه هستم چه راهی را دنبال کنم که هم سعادت دنیا و آخرت من لحاظ شود هم به هدفی که باید برسم برسم و هم لذت های معنوی باشد و حقیقتا با نشاط و لذت حقیقی مسائل را دنبال کنم تا الان که اگر لذتی هم بوده تصنعی و غرور آمیز بوده و حقیقی نبوده با این حال راهنمایی بفرمایید که ابتدا این مسیر را ادامه دهم یا خیر اگر ادامه دهم در چه زمینه ای چون بنده به فقه و اصول آن علاقه ای که باید داشته باشم را ندارم و بیشتر به خداشناسی، عرفان و علومی که بیشتر حال معنوی را خوش می‌کند علاقه مند هستم لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً بحثی تحت عنوان « راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت» شد که رفقا همین روزها صوت آن را در کانال «مطالب ویژه» و سایت لُب المیزان قرار می‌دهند. فعلاً متن آن بحث ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت

باسمه تعالی

بحث در دینداری ملت ایران است در مقایسه با قبل از انقلاب و در نسبتی که مردم ما با روحانیت داشته‌ و در حال حاضر دارند و امیدی که باید به آینده مظام اسلامی داشت. در این رابطه خوب است به موارد زیر فکر شود:

1- آیا با نسلی روبه‌رو هستیم که به جهت سیاسی‌شدنِ دین، از دین و روحانیت فاصله گرفتند و یا با نسلی روبه‌رو هستیم که در جهان جدید، با امید به اسلام و با انتظار از روحانیت به دنبال نگاهی فاخرتر و عمیق‌تر نسبت به اسلام و انسان و انقلاب اسلامی هستند؟

در جواب به این سؤال کافی است پای صحبت نسل جدید بنشینیم، نسلی که متوجه جهانی‌بودن خود شده و خود را در وسعت جهانی‌اش دنبال می‌کند، در عین آن‌که نمی‌خواهد سکولار باشد و لذا به جامعه‌ای می‌اندیشد که در عین آن‌که او را در جهان حاضر می‌کند، جواب‌گوی وجود قدسی او نیز باشد و اعتراض این جوان از آن‌جایی شروع می‌شود که ما او را یا دعوت به حضور محدود گذشته و سنت دیروزین می‌کنیم و یا در حضور جهانی‌اش وجوه قدسی او را آن‌طور که شایسته انسان جهانی شده است، با او در میان نمی‌گذاریم. در حالی‌که روایات ما متذکر انسان آخرالزمانی هستند، یعنی انسانی که ظرفیت درک عمیق‌ترین معارف توحیدی را دارد. حضرت سجاد«علیه‌السلام» در رابطه با بشر آخرالزمان می‌فرمایند: « «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك»، خداى عزّوجلّ مى‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏آيند بسيار عميق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آياتى از سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هركه ماورای آن‏ها را خواهد هلاك گردد.(الكافى، ج 1، ص 91)».

انسان‌های آخرالزمانی که روایت فوق متذکر آن‌ها می‌باشد، متوجه می‌شوند چگونه از طریق اسلام می‌توانند به ابعاد آخرالزمانی و حضور جهانی خود دست یابند و لذا نه‌تنها از اسلامی که سیاست را نیز تغذیه می‌کند خسته نمی‌شوند بلکه ما شاهد خواهیم بود نسل جدید برای جوابگویی به ظرفیت آخرالزمانی خود حتی در عین فارغ التحصیلی از دانشگاه، به حوزه‌های علمیه رجوع می‌کنند تا در عین تغذیه ابعاد مختلف وجودی خود، رسالتِ نشان‌دادن توانایی‌های اسلامی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن بودند را به بشر جدید متذکر شوند، تا معلوم شود اسلامِ منهای سیاست، نه اسلام‌اش اسلام است و نه سیاست‌اش متعالی و انسانی است و حاصل آن سیاست که جدای از دیانت بود؛ دو جنگ جهانی اول و دوم ‌شد و کینه‌ای که در این نوع سیاست بین انسان‌ها نهادینه گشت.

پس بحث در ظرفیت بیشتر نسلی است که در این تاریخ به میان آمده و انتظار بیشتری که از روحانیت دارد جهت جوابگویی به نیازهای اصیل او و عموماً جوابگویی به چنین نیازی از عهده روحانیت برمی‌آید و روحانیت باید منتظر باشد که در آینده رجوع فراوانی به او می‌شود.

2- بعضاً گفته شده عامه مردم از وضع موجود راضی نیستند و این را به حساب روحانیت می‌گذارند و می‌گویند رابطه میان مردم و روحانیت دیگر آن نوع رابطه‌ای که در گذشته وجود داشت، نیست. آری! در این‌که در بعضی موارد چنین شده بحثی نیست، ولی آیا توانسته‌ایم این موضوع را پدیدارشناسانه ارزیابی کنیم؟ آیا وقتی دشمنان اسلام متوجه راز ماندگاری این ملت در تعلّقِ ملت به اسلام و روحانیت شدند، تلاش فراوان نکردند تا این نسبت را بر هم زنند؟ و آیا جز آن است که در بستر تلاش دشمن و با بزرگ‌کردن ضعف‌های کوچک که به طور طبیعی در بعضی از روحانیون بود و هست، و با برجسته کردن آن ضعف‌ها و تعمیم آن به همه این قشر سعی کردند تا روحانیت را از چشم مردم بیندازند؟ با این تصور که مردم می‌توانند بی‌نیاز از روحانیت زندگی خود را داشته باشند؟

حال باید پرسید چاره کار در کجا است؟ حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از یک طرف مکرر به روحانیت متذکر شدند که روحانیون باید زیّ طلبگی داشته باشند تا مردم متوجه باشند این قشر، دین را بهانه دنیاداریِ خود نکرده‌اند، و از طرف دیگر به مردم متذکر شدند اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای اسلام. زیرا در دستگاه روحانیت است که ذیل رهنمودهای اهل‌ بیت«علیهم‌السلام» و با روش‌های علمیِ دقیق می‌توان به ابعاد اصیلِ اسلام دست یافت و اسلام را به معنای واقعی آن کاربردی کرد و وارد زندگی نمود و این‌جا است که همه متفکران جامعه وظیفه دارند این موضوع را به طور پدیدارشناسانه بررسی کنند تا به جای مقصردانستن نظام اسلامی، از یک طرف متوجه فتنه‌های دشمن باشیم و از طرف دیگر روحانیت نیز با توجه به حساسیت زمانه با خودآگاهی بیشتر در این تاریخ ورود کنند.

3- چه اندازه مهم است تا به این نکته توجه شود که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله‌‌تعالی» در سخنان اخیر خود با مردم قم این‌گونه فرمودند:

«یکی از کارهایی که امروزبه شدّت در برنامه‌ریزی‌های دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حساسیت‌زدایی نسبت به «اصول» و «بنیان» و «مبانی انقلاب» ..... می‌خواهند این حساسیت را به تدریج کم کنند.»

با توجه به همین تبلیغات است که به گفته ایشان، گاهی حرف بعضی از افراد را که نه حرف‌شان و نه فکرشان ارزش دارد، برجسته می‌کنند تا اصول انقلاب را زیر سؤال ببرند، اصول انقلابی که راز ماندگاری ما در این تاریخ و عامل بقای نظام جمهوری اسلامی ایران است. نظامی که «مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» (رهبر معظم انقلاب ۱۴۰۰/۱۰/۱۹)

4- اگر با دقتی پدیدارشناسانه به رخداد تاریخیِ انقلاب اسلامی بنگریم، به نظر می‌آید عالمانه‌ترین تعبیر برای رخداد انقلاب اسلامی را در جمله فوق می‌یابید که فرمودند: «نظام جمهوری اسلامی مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» این یعنی انقلاب اسلامی در مواجهه با مسائل جاری جهان و اسلام به ظهور آمده تا ما بتوانیم در این جهان و در این تاریخ که تاریخ سیطره سکولاریسم است، هویت قدسی و معنوی خود را حفظ کنیم و معلوم است که برای این کار، تکنوکرات‌ها و مهندسین کافی نیستند و باید روحانیت به عنوان انسان‌های بصیر و هوشیاری که متوجه امر قدسی بشر امروز است، در صحنه باشد و دشمنان نظام جمهوری اسلامی این را بر نمی‌تابند و وظیفه متفکران جامعه است که متذکر این امر مهم به مردم باشند که نباید در میدانی بازی کنند که دشمنان اسلام طراحی کرده‌اند، و البته روحانیت نیز باید متوجه رسالت عظیم و وظیفه تاریخی خود باشند زیرا در تاریخی قرار دارند که بشرِ جدید برای معنابخشیدن به خود به اسلامی نیاز دارد که ابعاد عمیقِ وجود او را جواب دهد و مردم چون می‌دانند اسلام توان چنین جوابگویی‌ها را دارد و ارائه معارفی آن‌چنان عمیق را از روحانیت انتظار دارند، بعضاً معترض هستند که چرا روحانیت کوتاهی می‌کنند، پس اعتراض‌شان به جهت انتظارشان است و نه به جهت ناامیدی‌شان. گفت:

اگر با دیگرانش بود میلی         چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

5- آیا جز آن است که در تشییع پیکر مبارک شهید حاج قاسم سلیمانی مردم نشان دادند شدیداً به دنبال اسلامی هستند که حاج قاسم سلیمانی نماد آن بود؟ حاج قاسمی که فرمود: «امروز قرارگاه حسین‌بن‌علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حَرَم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند....». و رهبر معظم انقلاب فرمودند:

«اصلاً جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی برای حاکمیت دین خدا تشکیل شد تا جامعه با شکل و هندسه دینی زندگی کند و تنظیم بشود، مردم خون‌شان را نثار کردند برای این‌که این اتفاق بیفتد و دشمن می‌خواهد این را تضعیف کند.» (به بیانات مقام معظم رهبری در 19/10/1400 در سالروز قیام مردم قم رجوع شود.)

6- با توجه به نکات فوق آیا جز این است که ریشه مشکلات، عدم تأکید بر اصول انقلاب و غفلت از افراد فرصت‌طلب است؟ و آیا وظیفه همه آحاد کشور بخصوص روحانیت، توجه‌دادن به این امور مهم نیست؟ . به گفته رهبر معظم انقلاب در رابطه با اسلام:

«عرصه فعالیت این دین، تمام گستره زندگی بشر است، از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بین‌المللی، تا مسائلی که به مجموعه بشریت ارتباط دارد.» (بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس اسلامی)

 این‌ها همه حکایتی از راز امیدواریِ ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت در این عصر و برای این نسل است زیرا در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی، آینده مهمی در پیش داریم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

32043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: قبلا فرموده بودید تفسیر المیزان را دنبال کنم اگر ممکن هست اساتید و برنامه هایی که تفسیر المیزان را تدریس می‌کنند معرفی فرمایید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اساتید بزرگواری هر کدام به شکلی به این امر اختصاص دارند. پیشنهاد اولیه بنده آن است که سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» به آدرس زیر بزنید.

https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=

در ضمن، استاد عابدینی و استاد یزدان‌پناه از جمله اساتیدی هستند که در این رابطه تلاش‌های خوبی داشته‌اند. موفق باشید

31922
متن پرسش

با سلام و عرض ارادت: برای بخشش گناهان به غیر از استغفار کار دیگری هست که انجام بدهیم؟ گاهی با توجه به شرایط جدیدی که پیش می آید متوجه نمی‌شویم که کاری گناه یا اشتباه است تا چند بار تکرار می شود و بعد می فهمیم اما کار از کار می گذرد یا اینکه مطالعه می کنیم یا سخنرانی گوش می دهیم اما توان تشخیص تفصیل را توجه به آن اجمال نداریم در این موارد باید برای پیشگیری از گناه چه کنیم؟ چون متاسفانه بیشتر اوقات با تجربه و آزمون و خطا متوجه حقایق می شویم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همیشه قصه بشر همین بوده است که بعضاً خطا می‌کند و حضرت حق او را متوجه خطایش می‌نماید تا با نور توبه به سوی پروردگارش برگردد. به گفته جناب مولوی:

ای خدا ای فضل تو حاجت روا

با تو یاد هیچ کس نبود روا

این قَدَر ارشاد، تو بخشیده ای

تا بدین، بس عیب ما پوشیده ای

گر خطا گفتیم، اصلاحش تو کن

مصلحی تو ای تو سلطان سُخن! 

کیمیا داری که تبدیلش کنی

گرچه جوی خون بود، نیلش کنی

این چنین میناگری ها کار توست

این چنین اکسیرها اسرار توست

آری! سنت توبه، موضوع بسیار مهمی است و واقعاً با طلب مغفرت مسئله حل می‌شود زیرا او توّاب است مگر تجاوز به حق النّاس که باید آن را جبران کرد. پیشنهاد می‌شود کتاب «با دعا در آغوش خدا» را که روی سایت هست مطالعه بفرمایید. موفق باشید   

31854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد مهربانم: با تشکر از وجود شما، من نیازی به حرز بستن در خود نمی بینم، اما ممکن است بستن آن در حکم مدارا بگنجد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرز امام رضا «علیه‌السلام» انشاءالله کمک می‌کند. موفق باشید

31219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: ببخشید استاد من خانمی هستم که بنا به دستور رهبر مبنی بر افزایش جمعیت و برای تکثیر نسل شیعه تصمیم به بچه دار شدن گرفتم از طرفی خیلی مشکلات با همسرم دارم که منو از تربیت بد فرزند میترسونه تا وقتی مشکلاتم بخواد برطرف بشه پیرشدم. سر دوراهی هستم از یه طرف میگم بسپرم به خدا و از طرفی واقعا می‌ترسم. من میدونم روحیات پدر خیلی در فرزند موثر هست از طرفی من که انتخاب همسرم اشتباه بوده ولی میخوام فرزند خوب و یار امام زمان تربیت کنم چه کنم؟ آیا ممکنه؟ آیا موردی سراغ دارین با وجود پدر بد اخلاق و کلی صفت بد دیگه فرزند خوب و مومن و عالم باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نقش اصلی در تربیت فرزند را خداوند در قلب مادر شکل داده است و بنابراین نباید نگران بود. موفق باشید

31152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه رهبری در انتخاب جناب رئیسی و محسنی اژه ای برای دستگاه قضا کسانی را برگزیدند که سالها درون این قوه بالیده اند و بر مسائلش اشراف دارند و عملکرد بسیار عالی دو سال اخیر رئیسی مهر تاییدی بر این گزینش است سوال پیش می آید که چرا رهبری از ابتدا اینکار را نکردند و افرادی خارج از قوه و ای بسا ناآشنا با مسائل این دستگاه و بعضا با روحیاتی که ابدا مناسب قضا نیست و بهتر بود به مسائل علمی و درس و بحث یا مرجعیت می پرداختند را انتخاب کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در آن زمان چنین افرادی را پیدا نکرده بودند و هنوز در بستر انقلاب چنین افرادی در دستگاه قضایی پرورش نیافته بودند. موفق باشید

31013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد و معلم گرامی: یک مورد مشکلی بود خواستم از شما راهنمایی بگیرم. ما در جوی کار می کنیم که عموما افراد مومن و انقلابی هستند و تلاش برای حل مشکلی از مملکت دارند، اینکه خیلی مادی نباشند و تلاش و همتشان برای رفع مشکل و یا پیشبرد طرح و هدفی در کشور باشه در خیلی از این همکاران دیده می شود. موردی که هست افرادی در مجموعه هستند که خود را با کار تعریف می کنند (همین کارهایی که ذکر شد) و تعادل تهذیب، تحصیل، ورزش و یا بگوییم خانواده، کار، ارتباط با خدا را ندارند. برای مثال اشخاصی بدون چشمداشت مادی خاص و یا با با اندک ضرورت آن که از صبح ساعت ۷ دنبال کارها باشه تا ساعت ۹-۱۰ شب. بقول خودشون کار زیاد و فرصت کم است و ۲۴ ساعت زمان کمی برای یک روز است و مشکلات و کارها بسیار زیاد هستند. این افراد خودشون رو در کار غرق می کنند، نماز رو به سرعت برگزار می کنند، برنامه عبادی خاصی از ایشان نمی بینی ولی از لحاظ کاری و در جامعه در تراز بالایی قرار دارند. خواستم حضرت عالی بیانی و سخنی بفرمایید برای چنین افرادی و ماهایی که شاید بعضی اوقات برنامه زندگیمون از حالت تعادل خارج میشه و به این سمت کشیده میشه چراغ راه همیشگی و راهنما باشه. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر رابطه‌مان را با خداوند در میدان گسترده رحمت به او مدّ نظر قرار دهیم و در ظرائف عبادات و رعایت خانواده و ارحام در حدّ متعادل وارد شویم، نتایج بهتر و پایدارتری می‌گیریم. سادگی و قناعت بسیار خوب، ولی سخت‌گیری به خود و خانواده، نه. موفق باشید

30823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام حق سلام بر استاد: با تعمقی که بنده در باب انانیت نمودم احساس می‌شود اعتقاد به معاد ریشه در انانیت دارد و اینکه نفس آدمی بقا طلب است و در تورات هم آمده است که پس از تمرد آدمی در نزدیک شدن به درخت معرفت نیک و بد (اینجا هاست که عظمت کتاب مقدس رخ می‌نماید فقط حقیقت و آگاهی و علم ارزش آن را دارد که امر الهی را امتثال نکرد چه امر مربوط به فعلست و علم عین ذات پس سایر تفاسیر که شجره مربوط به شهوت یا کثرت و ... است همه فروکاست مقام آدمیست بلکه شجر وحدت بود) حق او را از درخت جاودانگی و حیات بازداشت (انانیت فقط در سایه جهل مستدامست «فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا» پس بنابرین دلیلی وجود ندارد که بگوییم الی الابد هستیم و این بقا طلبی اوج انانیت است و آن سخن استاد مبنی بر باقی به بقای حق بودن خالی از اشکال شاید نباشد و قول حق نیستی محض در وجود نیروانایی حق است من بنظرم می‌رسد که مرگ را پایان آدمی بدانیم هستی 60 ، 70 سالی در وجود حبابی آدمی متجلی می‌شود و تمام چه دلیلی دارد مثلا ریخت مرا الی الابد ببیند و تحمل کند. می‌ماند خبر انبیا که آن را به دو وجه می‌توان به تفسیر کشید یک بگوییم مثلا مسائل معاد تمثیلی‌است یا بهتر بگوییم تادیبی‌است برای خلقی نادان که جز ترساندن با جهنم آدم بشو نیستند و ازین روست که قرآن اینقدر خشیت نامه است و الا قیامتی که در کار نیست یا قول دوم را بپذیریم که ظاهرا در جزوه الهیات مسیحی استاد ملکیان آمده است و آن اینکه طبق دین مسیحیت عالم آخرت پس از مدتی ولو طویل پایان می‌پذیرد و ابدی نخواهد بود درین قول بنظر من هم مسئله انانیت مرتفع می‌گردد و هم مسئله عدالت تا داوری بین خوبان و بدان که درین عالم میسور نیست محقق گردد گر چه بنظر من همان قول اول انانیت کمتری دارد و مسئله عدالت هم لحظه موت حق می‌تواند آنچنان المی به فرد وارد کند که کفاره گناه صد پشتش باشد و بالعکس در لحظه آخر چنان لذتی به فرد نیکوکار بدهد که الف الف جمیع اعمالش باشد من که بحمدالله قانع به همین دو دم هستیم و اگر فعل نیکی داشتم لذت یک نفس و لذت یک آن هستیم فوق همه اعمالم هست و جزای آنها. و اصلا اینکه حق به یادم بود کافیست و نمی‌خواهم بیش از این مصدع اوقاتش باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واژه‌ی «انانیت» به عنوان یک واژه‌ی اخلاقی، نظر به خودبینی انسان دارد از آن جهت که نفیِ غیر و نفیِ حق می‌کند و این غیر از طلب حضور در عالم بیکرانه‌ی حقایق است که طلبِ ذاتی هر انسان است به اعتبار هویت تعلّقی و عین الرّبطی او نسبت به «وجود» ۲. بحث تجرد نفس که انسان می‌تواند خود را ماورای زمان و مکان احساس کند، حکایت از حضور و وجود ابدی ما دارد. موفق باشید

30479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: یک بار استادی به بنده گفتند که اسما الحسنی الهی بالقوه در قلب هر انسانی هست که باید بالفعل شود، چون در بین مطالب اعیان هم خواندم که عین ثابته هر انسانی جنبه بالقوه اوست، آیا می توان گفت هر دو موضوع یکی است؟ و آیا بالفعل شدن اسما در انسان به نورحقیقت محمدی (ص) و نقش ولایت محمدی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید حرف خوبی باشد. آری! ذیل شریعت الهی جنبه‌های بالقوه‌ی ما بالفعل می‌شود. موفق باشید

30157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: کتاب استاد شجاعی را در باب معاد مطالعه کردم در مورد اینکه آیا در برزخ صبح و شام به چه صورت است هنوز درک و تصور درستی پیدا نکرده ام. عالم انسانی که عوض شده و خورشید و ماه و گردش اینها هم که معنا ندارد لذا چگونه قران کریم می‌فرماید ما فرعون را صبح و شام به اتش عرضه می‌کنیم؟ آیا اصلا شب و روز در برزخ معنا می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برزخ هنوز انسان‌ها نسبت خود را با دنیا قطع نکرده‌اند که نتوانند ناظر به کلیات امور دنیا نباشند. در شرح مباحث کتاب «معاد» در این مورد عرایضی شد. موفق باشید

30113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در احادیث و روایات آمده که هر کس تسبیحات دختر گرامی پیامبر را بگوید و آخر آن را به دکر لااله الا الله ختم کند خداوند او را می‌آمرزد یا هر کس در وضویش سوره «انا انزلیا» را بخواند از گناهان پاک می‌شود که سند اینها هم مورد تایید بزرگان می‌باشد و نظیر اینگونه روایات فراوان است حال فرض کنیم کسی این دو عمل را انجام داد و بدون اینکه حق الناسی بر گردن او باشد قلب او از کار افتاده از دنیا برود آیا او بعد از مرگ مشکلی ندارد و بهشتی خواهد بود آن‌هم بدون فشارهای برزخی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! اگر واقعاً در آن اذکار، افق‌های جان خود را به سوی حضرت معبود انداخته باشد. موفق باشید

29997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به کتابی که در مورد جن نوشته اید دقیق جایگاهشان مشخص نمی‌شود اینکه عمرشان چقدر است؟ روح دارند؟ بافت جسمشان از چه موادی تشکیل شده است؟ اگر از آتشند آتش که محسوس است چرا ما حسشان نمی‌کنیم؟ بر زمین زندگی می‌کنند یا سایر کرات؟ اگر پیامبر ندارند در پیشگاه حق نخواهند گفت پیامبر انسی که شرایط ما را نداشت و حال ما را درک نمی‌کرد چگونه بر ما مبعوث شد؟ از طرفی بسیاری از احکام مربوط به نحوه وجود بشر است. مثلا جنیان چگونه وضو می‌گیرند؟ احکام خون و نجاست و خمس و روزه و ... هر چه می‌نگرم دشوار می‌توان آنها را ملزم به پیروی این احکام بشری دانست اگر مسئله ای برایشان پیش بیاید مفتی دارند یا باید از مراجع تقلید کنند؟ و در صورت دوم چرا مراجع رساله ای مختص احکام جنیان طبع نمی کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جنّ شناس نیستم، در آن حدّ که از آیات و روایات برداشت می‌شود و به کمک تفسیر قیّم المیزان نسبت به آن آیات، آن عرایض شده است. موفق باشید

29696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: بنده با کتب شما و استاد آیت الله شجاعی رحمة الله علیه آشنایی دارم لیکن در وجودم سالهاست که جمع رذائل اخلاقی و بار گناهان باعث شده هیچ عنایتی از طرف حضرت حق نمی بینم، بر اساس روایت مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُون‏، خود را مورد لعنت الهی می دانم، از آنجا که نیاز به ارتباط شخصی اهل دل را برای پاسخ به رفع بعضی آثار گناهان که شاید قابل جبران نباشند در خود بسیار شدید می بینم چه بسا اگر نیابم خود را در هلاکت قطعی می بینم لذا بنده شما را بهترین وسیله برای رسیدن به چنین شخصی یافتم، از شما عاجزانه خواهشمندم اگر چنین فردی را در ارتباط با حل مشکل بنده می شناسید معرفی بفرمایید بلکه امید نجاتی در خود بیابم ان شاء الله امیدوارم در سایه بیکران رحمت منجی عالم مستدام باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی مدّ نظر ندارم مگر علمای جلیل‌القدری که عموماً مشغول درس و بحث خود هستند. با شهدا مسئله‌تان را حل کنید، بالاخره به ما وعده داده‌اند «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آل‌عمران/170) آن‌ها راه‌های حقیقی را در مقابل ما می‌گشایند. موفق باشید

29468

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده واقعا به این نتیجه رسیده ام که در انتخابات رای ندهم چون فایده و اثری ندارد چه مجلس چه ریاست جمهوری. آیا این یقین من حجت شرعی می‌باشد و اگر رای نذهم دچار گناه شده‌ام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که نظر رهبر معظم انقلاب حضور در انتخابات است، حتی برای آن‌هایی که انقلاب را هم نپذیرفته‌اند، می‌فرمایند به عنوان ایرانی‌بودن شرکت کنند؛ جایی ندارد که در این عرصه حاضر نشوید. موفق باشید

29257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جانم! بنده پیش تر در مورد انتخاب شغل آینده ام خدمت تون عارض شدم که بنده به لطف خدا شغل و آینده خود را گره زدم به انقلاب... اما یک احساسی بر ذهنم سایه انداخته که به دلیل اهمیت و ضرورت مقوله فرهنگ، سیاست و اقتصاد باید در ساختارهای اجرایی و دولتی ورود پیدا کنم... که حضرتعالی ضمن تایید چنین احساسی فرمودید: مراقب باشید برای غیرخدا تصمیم نگیرید... بعد از تذکر شما خیلی فکر کردم، و نگران شدم که مبادا این احساس بر اساس وهم باشد!! استاد جان! بنده هم اکنون دارم کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی را میخونم... اما دو سؤال ۱. ممکن است این احساس بنده از نوع «اشراق» و  «الهام» باشد؟ ۲. بنده علی رغم ظرفیت های که خداوند متعال مرحمت کرده اما موانعی برای حضور در عرصه های اجرایی دارم، اما اصلا به خودم اجازه نمیدم که بخوام باکسی مطرح کنم چرا که آن را خلاف نگاه توحیدی و توکل می‌دانم. آیا این نگاه درست است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در هر حال بدون دغدغه‌هایی که در عمل گرفتار وسواس شویم، در امور باید ورود کنیم و بقیه را به خدا واگذار کنیم. در مورد اشراق و الهام هم باید به آن‌ها امیدوار بود تا «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

29123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: وقت بخیر. سایت و گروهی هست تحت عنوان طب روحانی، این گروه بیماری های مأورایی رو درمان میکنن، مثل طلسم و جادو و درگیری با جنیان، معتقد هستند که بیشتر مردم ناخواسته درگیر این موضوعات هستند، مواردی مثل چشم زخم یا حسد، درمان اون ها با ترغیب به دستورات کاملا دینی هست، مثل نماز اول وقت و پرهیز از گناه و استفاده از آب قرآنی، خواهر بنده هم به این مسیر کشیده شدن و البته بسیار مذهبی و با اعتقاد شدند، مدتی هست بنده خوابهای بدی می‌بینم و سیاهی رو در اطرافم حس می‌کنم، البته از خواندن معوذتین و آیت الکرسی غافل نیستم، ولی خواهرم معتقدند من هم درگیری با این موضوع دارم و باید درمان بشم، می‌خواستم بپرسم آیا همچین چیزهایی صحت داره و میشه بهشون اعتماد کرد و به وسیله اونها درمان شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان نباید به این امور وارد شد و حساسیت به خرج داد. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. با روحیه‌ی ایمانی و توکل بسیاری از این فتنه‌ها خود به خود خنثی می‌شود ما نباید معطل آن‌ها شویم. موفق باشید

28345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد انسان در نماز یا عبادت های دیگر و یا محل کار و ... باید خودش را در محضر کدام از اسمای الهی حاضر ببیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ربّ ما حضرت «اللّه» است چون انسان‌ها خلیفة اللّه هستند. موفق باشید

28262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اگه بخواهیم تفسیر های شما رو به یاری خدا هفته ای ۳ بار گوش بدیم روزی چقدر قرآن تلاوت کنیم با تدبر؟ آیا خوبه ماهی یک بار قرآن ختم کنیم یا کمتر بخوایم با کیفیت بیشتر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ابتدا بیشتر به تفاسیر قرآن نپردازید و به آیاتی که فکر کرده‌اید، تدبّر کنید؟ و حتی اگر برایتان ممکن بود همان آیات را حفظ نمایید. موفق باشید

28084
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار، به نظرم یکی از نظریات و بینش های معیوب و غیر دقیق که ما هم از آن ضربه خورده ایم و اتفاقا از جهت تمدنی رویکرد غیر متقن و نازله ای است همین بحث گزینش گری در مقابل تمدن مدرن است. می‌گویند خب مدرنیته و غرب معاصر بعنوان علمدار مدرنیته، بالاخره همه چیزش که بد نیست جاهای خوب را می‌گیریم و قسمت های بد آن را حذف می کنیم مثلا تکنیک غرب را می‌گیریم و خب مبانی اخلاقی و معرفتی مدرنیته و تکنولوژی آن را نمی پذیریم که یادم هست خودتان چندین سال پیش در شبکه سه برنامه گره در نقدش فرمودید تکنیک و ابزار در خدمت اهداف است و بشری که مبتنی بر تصرف در طبیعت به قصد تمتع هر چه بیشتر مبنا می‌گذارد، می آید الکترو پمپ می‌سازد و آن‌را در آن بستر تعریف می‌کند. بانک را میاوریم درونش عقود اسلامی را می‌گذاریم و چند مصوبه خود بانک اسلامی پدید می آید. در روانشناسی و انسان شناسی می آییم با حذف بخشهای مغایر با معارف خود و اضافه کردن چند آیه و حدیث و سخنان حکما که یعنی اسلام هم روانشناسی دارد، روانشناسی اسلامی و مناسب برای دانشگاه ها را مطرح می‌کنیم. این گزینش گری و اینکه بگوییم جاهای خوب تمدن مدرن را می‌گریم جاهای بدش را کنار می‌گذاریم و تکنیک هم مانند چاقو است که اگر در خدمت صالحین بود به عمل خیر می‌رود و اگر در اختیار فرد ناباب آلت قتاله می‌شود، به نظرم واقعا دیدگاه معیوب و ضعیف و بدور از بینش تمدنی و نگرش تمدنی شخصیتهای اصیلی مانند شهید آوینی است که اساسا در برابر این گزینش گری در موضع انتقادی از آن بودند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب، به عنوان یک فرهنگ در نگاه به عالم و آدم، یک کلّ واحد است و غفلت از آن غفلت از تهاجم فرهنگی است که از طریق تکنیک غربی نفوذ می‌کند و فرهنگ‌های بومی ملت‌ها را که عامل بقای تاریخیِ آن‌ها است، از بین می‌برد و البته این غیر از عقل تکنیکی است که امروز، غرب با غرب‌زدگیِ خودش آن را زیر پا گذارده است ولی بحمداللّه مراکز دانش‌بنیان در بستر انقلاب اسلامی بنای ادامه‌ی علمی عقل تکنیکی را به عهده گرفته‌اند. موفق باشید   

27891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: به آبروی حضرت زهرا جواب سوالم رو دیروز فرستادم ببین شماره فایل سوال من ۲۷۸۸۰ بود همه سوالات رو جواب دادین مال من تو بیستم شمارش نیست. تو رو خدا از حاج آقا بخواین جوابم رو بده خیلی به جوابش الان نیاز دارم مسأله کل زندگیمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه هستید که مسأله، در حد تصمیم برای یک زندگی است و هر چه انسان در این مورد فکر کند، ضرر نکرده‌است. بنده معتقدم در این مورد با مشاوری که ابعاد مختلف قضیه را چه از نظر دینی و چه از نظر اجتماعی و روانی می‌تواند بررسی کند مشورت شود. بنده جناب آقای دکتر قاسم زاده را معرفی می‌کنم. شماره دفتر: 32306295

27876

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد‌: استاد ببخشید امثال شما یا رهبر، چجوری انقدر حوصله دارید؟ انقدر تکرار حرفای زمین مونده، صبر، اصرار، انرژی و روحیه؟ استاد من و دوستام که مثلا بچه مذهبیای جامعه ایم انقدر درگیریای درونی و افکار بد میاد سراغمون که اکثر روزا حال ادبار داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شدید که جبهه‌ای توحیدی مقابل جبهه‌ی استکبار به ظهور آمد، می‌دانید که دیر یا زود جبهه‌ی توحیدی زمینه‌ی افول و نابودی جبهه‌ی کفر را فراهم می‌کند. این‌جاست که هر اندازه صبر و مقاومت در جبهه‌ی توحید بیشتر باشد نه تنها اهل توحید در استقرار روحانی محکمی قرار می‌گیرند، جبهه‌ی کفر نیز سرعت نابودی‌اش بهتر فراهم می‌شود. موفق باشید

27792

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر: طاعات و عبادات قبول حق. در رابطه با نکته نهم در مباحث ده نکته از معرفت نفس سوالی داشتم. در قسمتی از کتاب خویشتن پنهان فرموده اید که: اگر وجود علمی نازل بشود به صورت همین بدن مادی ظاهر می شود و اگر صعود کند به موجودی مجرد تبدیل می شود چون آنجا کثرت نیست و هر اندازه بالا بروید وحدت شدید تر می شود. که از قرآن هم مثال حضرت عیسی (ع) رو آوردید نساء آیه ۱۵۸. حال سوالی که برای این حقیر پیش اومده اینه که وقتی حضرت از مرتبه مادون به مرتبه مافوق وجود سوق پیدا می کنند، چه اتفاقی برای بدن عنصری رخ می دهد و یا در مثالی دیگر چنانچه حضرت صاحب الزمان (عج) بخواهند در موطنی ظهور کنند (مثل ملاقات هایی که با برخی از یارانشان داشتند) باید برای خود بدنی انشاء کنند. سپس بعد از اینکه ملاقات صورت گرفت و حضرت غایب شدند. چه اتقافی برای بدن عنصری رخ می دهد. عذر بنده رو بپذیرید من یکم کند ذهن هستم شاید اونجور که باید مطلب برام جا نیافتاده التماس دعا یاحق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در «برهان صدیقین» روشن می‌شود از آن جهت که «وجود» تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هرچه شدت یابد، از محدودیت‌های مادی کاسته می‌شود در عین آن‌که بدن، همان بدن است. موفق باشید

نمایش چاپی