بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31254

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز سوال اینکه با خواندن چند مقاله سوال برایم مبهم مانده که اگر ما تمدن غرب را تمدنی دارای اجل مسمی خاص بدانیم که به تدریج روبه نابودی است و اگر اجل مسمی را ثابت بدانیم، می‌خواستم بدانم که تاثیر انقلاب اسلامی ما بر عمر تمدن غرب چگونه است؟ دوم اینکه آیا ظهور امام زمان (عج) هم اجل مسمی ای دارد اگر آری نسبت اعمال ما شیعیان در نظام انقلاب اسلامی با زمان ظهور چگونه است؟ آیا اعمال ما صرفا برای نورانی شدن اعمال خود ما و هم ردیف شدن با یاران آن حضرت در زمان ظهور است و تاثیر آن در ظهور چگونه است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور انقلاب اسلامی خود به خود نقش غیر قابل پذیرش تمدن غرب برای جهانیان را روشن و روشن‌تر کرده و می‌کند. ۲. ظهور حضرت و حاکمیت امام معصوم، بلوغ جهان بشری را به همراه دارد. أجل مسمای آن به تمام‌شدنِ تاریخ این جهان می‌انجامد. اعمال ما زمینه ظهور و حاکمیت حضرت را فراهم می‌کند و در همین راستا معلوم است که در سرنوشت امروز و فردای ما مؤثر است. موفق باشید

31213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان، خدا قوت! بنده سه تا سوال دارم. یکم: پیروی سوال ۳۱۲۰۸، فرمودید که راه خودم را منحصر به فرد خاصی نکنم و در انقلاب اسلامی قرار گیرم. حرفتون خیلی اجمال داشت، اگه زحمتی نیست مفصلترش کنید. این بحث شما خیلی مهم هست. این در معرض انقلاب اسلامی قرار گرفتن یعنی چه!؟ دوم: استاد جان، بی زحمت ببینید این قرائت بنده از انقلاب اسلامی درسته! انقلاب اسلامی یک موجودِ زنده ی غیر مادیِ جاری و فعالی است که دارای ذاتی هست و مدام پوست اندازی می کند. سوم: استاد جان وقتی در احوالات شهدا فکر می کردم و دنبال این بودم چه چیزی آنها داشتند یا چه گوهری را در خود پروراندن تا مستحق شهادت شدند، حالا از اون شهدای متفکر همچون شهید آوینی و شهید مطهری بگیرید تا شهدایی که شاید یک رکعت نماز هم نخواندند مثل طیب خان و... به یک نقطه ی مشترک یا به یک نخ تسبیح رسیدم که اگر این نباشد مثل این است که بقیه صفات مطلوب رو هم نخواهد داشت و آن محور هم چیزی نیست جز «صداقت» صداقت قولی، فعلی، قلبی! بنده بستر را «صداقت» دیدم. نمی گویم که نباید تواضع و ایثار و... نداشت، نه! میگم همه ی اینها برای شهید شدن یک صفر هستند که نیاز به یک دارند که یک صداقت هست. می گویم این صفات با صداقت معنادار می شوند. اگر به صدق برسیم، فیض های الهی به سمت قلب و زندگی مان سرازیر می شود. استاد جان، بدون ملاحظه نظرم را نقد کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» شده است که می‌تواند در این مورد که سؤال فرموده‌اید کمک کند. ۲. سخن بسیار درستی است و به همین جهت باید متوجه بود در هر مرحله از انقلاب در کجا قرار داریم. ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. ۳. همین‌طور است. موفق باشید

31046
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم، خسته نباشید، وقتتون بخیر و عافیت با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد که گفته شده به دلیل بروز صفت خالقیت خداوند متعال هست، آیا اینکه بعضی بزرگان می فرمایند الان در آخرالزمان هستیم یا اینکه پیغمبر اکرم (ص) خانم النبین هستند، منظور در این دور از آفرینش هست و بعد از ما ادوار دیگری وجود خواهد داشت؟ یا اینکه ما آخرین دور از تمامی ادوار آفرینش هستیم و نیازی نیست خالقیت حضرت حق که از صفات فعل باری تعالی است که ریشه در صفات ذات مثل قیومیت و... دارد، فقط در خلقت نوع انسان بروز کند؟ در غیر این صورت فاصله ی بین خلقت های متعدد چطور بیان می شود آیا در آن زمانها مثلا صفت خالقیت پروردگار ظهور نمی کند؟ همچنین این مسئله که بساط عالم ماده هیچگاه برچیده نشود، چطور با این حقیقت که در قیامت کبری همه ی قوای عالم به اصلشان یعنی باطن عالم رجوع می کنند و حشر همه ی موجودات به اسم و اصل آن صورت می پذیرد قابل توضیح می شود؟ بخصوص در معاد جمادات اگر بساط عالم ماده هیچگاه جمع نمی شود، در رابطه با مثلا باطن آب که رجوع به اسم حی می کند چطور در عالم ماده هست ولی باطنش رجوع به حق می کند و معاد برای آن هست؟ «اذا الشمس کورت، و اذالبحار فجرت....» همچنین با توجه به آیه ی شریفه ی «یوم تبدل الارض بغیر ارض»، اگر زمین به باطن‌ عالم رجوع نمی کند و بساط عالم ماده همیشه هست، معاد آن چطور هست و منظور از این آیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده ۲. باطنِ عوالم مادون همیشه مقدم‌اند از خودِ عالم مادون که این نکته را می‌توانید در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» دنبال کنید. موفق باشید

31031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی وقت بخیر: سوالی که برای من پیش آمده اینست که چرا حکومت جمهوری اسلامی و رهبری در موردی که تخصص ندارد و معیشت و زندگی مردم به آن وابسته است دخالت کند. چرا برای مثال در مورد دولت، وزارت خارجه که وجه بین المللی نظام است و وزارت اطلاعات رو رسما و قانونا به رهبری نمی دهند، و در بقیه موارد مردم را آزاد بگزارند خودشان برای انتخاب، نظارت بر مدیران جامعه تصمیم بگیرند. لابد می بینید که به چه کارهایی روی آورده اند و وضعیت به چه صورت در آمده است. برادر من، شما که در امور اقتصادی تخصص نداری مگر مجبور هستی بار گناه دیگران را به دوش بکشی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه مدیریت کلان با نظر به قواعد و سنت‌های کلی که ناموس فرهنگی یک جامعه است اداره می‌شود و در امور جزئی معاونین و کارشناسان هستند که مطابق رینگی که مدیر کلی شکل می‌دهد عمل می‌کنند و ولایت فقیه آن نحوه نگاه کلی است که نظام اسلامی بناست بر اساس آن نگاه کلی حضور تاریخی خود را در امروز و آینده معنا کند و طبیعی است که در امور جزئی بقیه‌ی صاحبان مناصب کار خود را باید به نحو صحیح انجام دهند که متأسفانه در این موارد ما هنوز به آن‌چه که باید برسیم نرسیده‌ایم. موفق باشید

30623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: حافظ می فرماید: نگار می فروشم عشوه ای داد که ایمن گشتم از مکر زمانه. جناب استاد خیلی غمگینم. فریب دنیا را خوردم. میل به خودکشی دارم ولی می دانم مشکلی را حل نمی کند. عذاب وجدان اشتباهات گذشته، نگران آینده فرزندانم، دنبال آن عشوه ام. با آرزوی سلامتی برای جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست برای درک بودنی ماورای این بودن‌ها، به غزل شماره‌ی 96 که اخیراً شرحی بر آن نوشته شد؛ رجوع شود. ذیلاً آن غزل خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

غزل شماره‌ی 96

بودنی ماورای غم‌ها و شادی‌ها

باسمه تعالی

دی پیر میّ فروش که ذکرش به خیر باد        

   گفتا شراب نوش و غمِ دل ببر ز یاد

پیر میّ فروش که جایگاه و توانِ به حضورآوردنِ انسان را در هستی خود دارد، هستی و حضوری که انسان مستِ حضور «وجود» شود؛ او یعنی پیر میّ فروش گفت: با نوشیدن شرابِ حضور در محضر لایزال و بیکرانه‌ی حضرت محبوب، می‌توانی غم دل را از یاد ببری و ببینی که چگونه غم، جای و جایگاهی در زندگی ندارد، این وقتی است که شراب «وجود» و حضور به جان انسان نوشانده شود و انسان خود را در عالَم بقاء احساس کند.

گفتم به باد می‌دهدم باده، نام و ننگ      

     گفتا قبول کن سخن و هرچه باد، باد

در جواب به توصیه‌ی میّ فروش که مرا توصیه کرد تا خود را از نسبت‌های ساختگی آزاد کنم و معلّق در دریای «وجود» باشم، گفتم: در آن صورت هیچ عنوانی و هویت مشخصی که بتوانم خود را با آن معنا کنم، نمی‌ماند. زیرا در چنین حضوری همه‌چیز، حتی تشخص انسان در فنا و بی‌نامی قرار می‌گیرد و گویا معلّق در فضایی خواهم شد که هیچ تکیه‌گاهی برایم نمی‌ماند، مگر احساس وجود خود در بی‌تشخصیِ محض، و او گفت همین را قبول کن، هرچه می‌خواهد بشود. زیرا این نوع از «بودن» بهترین تجربه‌ برای زیستن است در هر دو عالم.

سود و زیان و مایه، چو خواهد شدن ز دست

         از بهر این معامله، غمگین مباش و شاد

آری! در این نحوه بودن، هم سود و هم زیان و هم اصل سرمایه، که نسبت‌های ما با این عالم است، همه از دست می‌روند. ولی برای به‌دست‌آوردن آن نوع بودنِ معلّقِ در وجود، نه باید غمگین بود و نه شادمان، زیرا بودنی است فراسوی نیک و بد، وقتی اصیل‌ترین نسبت که نسبت وجودیِ ما با حضرت محبوب است، باقی است و عینُ‌الرّبط‌بودن خود را نسبت به او احساس کنیم که چگونه «فقیر إلی الله» هستیم و به چنین سرمایه‌ای می‌بالیم.

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ    

        در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

اگر دل به هیچ، که همین دنیا و نسبت‌های آن است، بدهی و خود را در عنوان‌های دنیا و آرزوهایی که از آن ساخته‌ای، جستجو نکنی؛ در جای و جایگاهی خود را قرار می‌دهی که تخت سلیمان هم به بادی برود و هیچ شود و تو می‌مانی و تنهایی‌هایت، زیرا خود را در شرابی که فوق غم‌ها و شادی‌ها است و عین بودن تو می‌باشد، نسپردی. پس خود را معطّل دل‌سپردن به هیچ مکن و گر نه از بودنی آن‌چنانی محروم می‌شوی.

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است      

     کوته کنیم قصّه که عمرت دراز باد

اگر در شرایطی هستی که دلبستگی‌هایت مانع پذیرش چنین پندِ حکیمانه‌ای می‌شود، قصّه را کوتاه می‌کنیم، در عین آن‌که آرزومندیم عمرت دراز باشد تا در ادامه‌ی عمر، چنین فضایی را تجربه کنی و خود را به «هست» و «نیست» امور دنیایی و آرزوهایی که برای خود ساخته‌ای، گره نزنی.

والسلام

30463

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در سوالات با توجه به فرمایشات آیت الله بهجت بر لزوم داشتن استاد تاکید ندارید ولی در مورد ذکر یونسیه تاکید دارید که زیر نظر استاد باشد. چند سوال از محضرتان دارم: ۱. این دو فرمایشتان چگونه قابل جمعند؟ ۲. وقتی خواندن ذکری نیازمند نظارت استاد است نمی‌توان گفت سایر عقبه های صعب العبور سلوک به طریق اولی مستلزم پیر ره رفته ای است؟ ۳. درین عصر درست است که رهنمودهای امام و رهبری نصب العین سالکان است اما مسائل شخصی فراوانی در سلوک پیش می آید که نیاز است با استاد در میان نهاده شود. هزار باده ناخورده در رگ تاکست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید بعضاً در این مسیر نیازهای شخصی و حالات خاصی برای افراد پیش می‌آید که باید با استادی در میان بگذارد و این غیر از آن است که خود را به کلی به استاد خاص بسپارد. زیرا هر اندازه در همان موارد هم عالمانه‌تر عمل کند، خود او بعد از مدتی می‌تواند آن حالات را تحلیل نماید. موفق باشید

29315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید چگونه خودمونو بشناسیم. ثانیا تقریبا چقدر وقت می‌برد تا بتوانیم از طریق معرفت نفس خدا را بشناسیم و با معرفت عبادت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مباحث «معرفت نفس» می‌توان این راه را شروع کرد که شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت آن روی سایت هست. «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

28253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: میشه لطفا آدرس حدیثی که در سوال ۲۸۱۱۵ در مورد جاهل و عالم بی پروا فرمودین رو بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» و نیز از سایر ائمه به صورت‌های مختلف آن روایت وارد شده است که پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: «قَطَعَ ظَهْرِي اثْنَانِ عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ هَذَا يَصُدُّ النَّاسَ عَنْ عِلْمِهِ بِتَهَتُّكِهِ وَ هَذَا يَصُدُّ النَّاسَ عَنْ نُسُكِهِ بِجَهْلِه»‏(بحار الأنوار، ج‏۱، ص: ۲۰۸» عالم و دانشمند پرده در و بى‏‌باك و جاهل و نادان زاهد و پارسا پشت مرا شكست (بخلاف خواسته خدا و رسول رفتار مي‌نمايند) جاهل مردم را به زهد و پارسائيش فريب مي‌دهد، و عالم به پرده‏‌درى و بى‏‌باكيش. موفق باشید

27853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد محترم سلام: یک مسئله ذهنم رو سخت بخود مشغول کرده است۔ حضرت آیت الله حسن زاده آملی در شرح فصوص خود بظاهر بر بیان ابن عربی صحه گذاشته اند که حدیث متنازعه تأبير النخل رو بیان کرده ازش برای بیان مطلب خویش تایید گرفته است۔ آیا حدیث مذکور برای ما قابل پذیرش هست؟ اگر این از برخی مواردی می باشد که ابن عربی دچار خطا شده است چرا آیت الله حسن زاده آملی درباره اش توضیح نداده اند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد در بین علمای شیعه که به یک نحو سهوالنّبی را پذیرفته‌اند، بعضاً ردّ نشده. و شاید استاد بنای ورود بر چنین مواردی را نداشته‌اند به‌خصوص که جناب ابن‌عربی حرف اصلی‌اش چیزی بالاتر از این نکات است. موفق باشید

27470
متن پرسش
با سلام: چند روز پیش از این یکی از کاربران عزیز گلایه فرموده بودند که کتابها فیزیکی باشد. ضمن عرض احترام به ایشان از استاد عزیز تشکر می کنم که اپلیکیشن ایشان بسیار عالی بود و باعث استفاده ی حداکثری از وقت می گردد. در ضمن اینکه با توجه به شرایط کشور و شرایط جهان در خصوص محیط زیست باید به سمت کتابهای الکترونیکی حرکت کنیم. در ضمن اینکه کتابهای الکترونیکی سرعت انتشار مطالب را هزار برابر کرده است. با احترام و ارادت و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فضای مجازی جهانی شده است که نمی‌توانیم خود را نسبت به آن جدا بدانیم، هرچند بنده هم هنوز نمی‌توانم با نوشته‌های بر روی مانیتور آن‌طور ارتباط برقرار کنم که با کتاب برقرار می‌کنم. موفق باشید

27452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: با عنایت به فرمایشات رهبری در باب جهش تولید - همانطور که مستحضرید یکی از ارکان جهش تولید ارتقای فناوری است - در این صورت محققین رشته های غیر حوزوی ( رایانه - مکانیک - شیمی - مدیریت و ...) به عنوان مجاهدین علمی و یا علما محسوب می گردند؟ آیا کارهای شهدای هسته ای و یا موشکی کشور در مرتبه ی علمای حوزوی هست یا خیر؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر جز این است که مولایمان علی «علیه‌السلام» هم در ناله‌های شبانه و هم در اسداللّهیِ شمشیر به دستِ روزانه، مجاهدِ راه حق بودند. موفق باشید

27295

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا اینکه این دسته روایات منقول از ائمه اطهار ویژه این روایت از حضرت باقر العلوم (ع) که در غیبت نعمانی و بحار الانوار هم منقول است که مردمانی از مشرق به قصد اقامه حق بر می خیزند و آن مقدار پایمردی و استقامت می کنند تا به نصرت می رسند و آن را جز به صاحب الامر تسلیم نمی کنند، را به انقلاب اسلامی و فضای پس از انقلاب متصف کنیم صحیح است یا می تواند موجب اشکال و خطا قلمداد شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نباید به راحتی موارد با انقلاب منطبق دانست. زیرا روایات مربوط به آخرالزمان عموماً قابل تأویل است. موفق باشید

26913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: یادگیری، و به کار گیری علم رمل و اعداد و امثالهم آیا از ادب مع الله به دور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با توحیدِ الهی زندگی‌کردن، ما را به خودیِ خود از آن امور مستغنی کند مگر آن‌که مصلحتی در میان باشد که برای بنده روشن نیست. موفق باشید

26480

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در دنیا که هستم اگر خوب دقت کنم می بینم که محبت زن محبت خداست، محبت فرزند نسبت به من محبت خداست. و در پس تمام رخداد ها این خداست. یعنی من در پس این مظاهر فقط با یک حقیقت روبرویم تمام این اخم ها، محبت ها، فقط یک حقیقت است و آن خداست. یعنی محبت زن، فرزند و تمام محبت ها فقط در پس این مظاهر فقط خداست. یعنی در پس تمام رخدادها و مظاهر خداست. نتیجه: در دنیا، برزخ و قیامت من فقط با یک حقیقت رو برویم آن خداست در مظاهر گوناگون. آیا این طرز فکر من درست است؟ هر اشکالی هست لطفا راهنمایی کنید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همه‌ی عالم مظاهر انوار الهی هستند. ولی اگر کسی مشغول همین مظاهر بشود، همان‌ها حجاب او می‌گردد. هنر آن است که دست در کار و دل با یار باشد. موفق باشید

26353
متن پرسش
سلام علیکم: اگر انجام عبادات اعم از نماز و روزه و ذکر برای کسی به صورت عادت درآمده است و حالت طراوات و شور برای انجام این امور نداشته و به چشم امور روزمره به آنها نگاه کند، چه راهی وجود دارد که این اعمال از صورت عادت خارج شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همان عادت هم که مطابق دستورات شرعِ الهی انجام می‌شود، مطابق فطرت انسان است. لذا اگر همچنان ادامه دهد و در عین حال، تقوای الهی را رعایت کند رابطه‌ی آن عبادات با نور فطرتش شدت می‌یابد و همان عبادات برایش نورانی می‌شود، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/۱۲۱). یعنی تمامیِ عبادات او را مطابق آن بهترین نوعی که انجام داده‌اند از آن‌ها می‌پذیرد. موفق باشید

25784

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد اینکه فرمودید حضرت رسول (ص) بوسیله نماز و روزه برای قوت نفس ناطقه، نیازمند مدد ملائکه هستند آیا برای وجود آن حضرت عیب و نقص محسوب نمی شود؟ اساساً قوت نفس ناطقه برای شخصی در مقام نبوت با فرد عادی فرق دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به اعتبار «خلق الانسان ضعیفا» هرکس در ذات انسانی‌اش ضعیف است. ولی اولیاء معصوم در هدایت الهی، مؤید به تأییدات حضرت حق می‌باشند. موفق باشید

33536
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: دکتر عبدالکریمی در برنامه شیوه، دوران تاریخی ما را منقطع و فروبسته برای آرمان های انقلاب دانستند و بیان کردند که انقلاب اسلامی پدیده‌ای صرفا سیاسی بود و نشانه ای از ظهور حقیقتی جدید در عالم نبوده و وجود این گونه بحران ها (مسئله حجاب و...) درون آن و به تعبیر ایشان نسلی که دارای گسستگی فرهنگی نسبت به آرمان ها و هویتی معنوی انقلاب است، را نشانه ای بر مدعای خود دانستند. نظر شما چیست؟ شما چه نشانه ای بر اینکه انقلاب اسلامی ظهور یک حقیقت جدید در عالم است و این حقیقت پیش رونده بوده است و می تواند این بحران های موجود را از میان بردارد دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جناب استاد زرشناس جواب دقیق و حکیمانه‌ای در رابطه با حقیقت انقلاب به آقای عبدالکریمی دادند. عجیب است که آقای عبدالکریمی جریان‌های مذهبی را متهم می‌کنند به این‌که تاریخی فکر نمی‌کنند. ولی وقتی جناب استاد زرشناس متذکر می‌شوند حقیقت، در یک روند تاریخی به ظهور می‌آید و شواهد بسیار خوبی را از تاریخ غرب به میان می‌آورند؛ آقای عبدالکریمی بدون هیچ دلیلی آن سخنان را نادیده می‌گیرند. در حالی‌که جناب استاد زرشناس متذکر این امر مهم هستند که مردم هنوز به این خودآگاهیِ تاریخی نرسیده‌اند که در حال ورود به عصر جدید هستند و ما باید متوجه باشیم آهسته آهسته این چرخش در حال شکل‌گرفتن است و نشانه هایی حاکی از آن‌که جامعه ایرانی نمی‌تواند با شبه مدرنیته به خواسته‌هایش برسد در میان است. عجیب است که آقای عبدالکریمی با نشنیده‌گرفتن این سخنان همچنان بر ضعف‌هایی تکیه می‌کنند که اتفاقاً زندگی شبه‌مدرن برای ما به‌وجود آورده است و به گفته جناب استاد زرشناس، پیشنهادهای جریان‌های شبه‌مدرن با امکانات تاریخی ما تطبیق نمی‌کند. بنده در سخنان آقای عبدالکریمی آرزوهای سراسر همراه با توهّم را یافتم، یعنی همان چیزی که روشنفکران ما از زمان قاجار تا کنون بر آن پا فشاری می‌کنند و کار را به این جا رساندند. فراموش نکنید آقای عبدالکریمی نه‌تنها به آقای روحانی با افتخار رأی دادند، در سالگرد رحلت آقای بازرگان طوری سخن گفتند که گویا راهِ جریان ملی‌مذهبی‌ها، راهی است که ما را به نتیجه می‌رساند. ای کاش متوجه می‌شدیم ما را امکانات دیگری هست و باید با عبور از جریان شبه‌مدرن که ملاحظه کردید عدالت را بر نمی‌تابد؛ مسیر خود را با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در جهان جدید بیابیم و ضعف‌های گذشته را جبران کنیم[1]. موفق باشید

 

[1] - رجوع شود به مناظره آقای بیژن عبدالکریمی و آقای شهریار زرشناس با موضوع «آینده ایران؛ آغاز جهش تمدنی یا آغاز فروپاشی؟» (۳۱ شهریور ۱۴۰۱)

https://t.me/bijanabdolkarimi/6953

32762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده استعداد تحصیلی خیلی عالی داشتم منتها راه رو درست تشخیص ندادم عین همه دوستام تجربی خواندم و تا سال کنکور رتبه ممتاز بودم اما به دلیل دور شدن از خدا دیگه نتونستم درس بخونم و تا چند سال درگیر بازی های دنیا بودم، بالاجبار برای فرار از سربازی ی رشته ای در دانشگاه خوندم ک علاقه نداشتم. با مطالعات بعضا جانبی تازه فهمیدم چقدر دچار انحطاط و غفلت شدم و مدرنیته که تجسم نفس اماره است چقدر منو بلعیده. آیا راه بازگشتی هست؟ من فهمیدم که وظیفه ام برای تمدن سازی و کار برای امام زمان اشتغال در حوزه است اما مشکل نداشتن شغل بهم فشار میاره از ارگان های نظامی جذب بشم چکار کنم؟ آیا کار علمی کردن با اشتغال در اداره قابل حمع هست؟ اگه جذب این نهاد بشم راحت‌تر میتونم ازدواج کنم. اما می‌ترسم عاقبت بخیر نشم که وظیفه اصلی ام رو انجام ندادم و درگیر کارمندی شدم. تو رو خدا راهنمایی کنید. خیلی کلافه ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام آمده است تا ما در دنیا زندگی کنیم نه آن‌که به اسم اسلام و کسب معارف اسلامی، زندگی را ترک کنیم. با توجه به این امر به خوبی می‌توانید وارد شغلی شرافتمندانه بشوید و در کنار آن معارف الهی و حضور در انقلاب اسلامی را دنبال فرمایید. پیشنهاد ما دنبال‌کردن سیر مطالعاتی موجود در سایت «لُبّ المیزان» است. موفق باشید

32606
متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده: من دانشجوی شما بودم. یک سوال دارم نظر شما درباره مهاجرت افغانها به ایران چیست که مشکلات زیادی برای کشوری ایجاد میکنن و سوال دوم آیا درسته به کشورهای همسایه کمک مالی کنن در حالیکه هر روز مردم ایران شاهد گرانی وسختی بیشتری هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نقشه بسیار پیچیده دشمن است که با خارج‌شدن از افغانستان جنگِ ایرانی افغانستانی راه بیندازد و با آگاهی به این مسئله وظیفه ما است که با سعه صدر لازم با برادران افغانستانی خود برخورد کنیم و هر اندازه خیر ما به عنوان تمدن ایرانی، خسروانی و شیعی به همسایگان‌مان برسد، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شویم و شامل رحمت الهی قرار گرفته مسائل‌مان نیز حل خواهد شد. پیشنهاد می‌شود به مصاحبه آقای علیزاده با آقای علیرضا کمیلی در کانال «جدال» در تلگرام رجوع فرمایید. https://t.me/jedaal/1261 موفق باشید

 

32412

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرانقدر: تسلیت به مناسبت شهادت عبد صالح و امام هدایت امام موسی کاظم و همچنین تهنیت ایام ماه مبارک رجب و بعثت رسول گرامی اسلام. استاد سوالم درباره شیوه و نحوه هدایت و تربیت رسول گرامی اسلام است با توجه به احادیث، این هدایت به چه صورت بوده؟ به صورت الهام بوده؟ گفتگو بوده ؟ ... و یا چه صورتی؟ امام علی(ع) درباره تربیت ویژه نبی گرامی اسلام از دوران کودکی می فرماید: «لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره» از همان زمان که رسول خدا (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد. از سخنان امام صادق (ع) : «خلق والله اعظم من جبرئیل و میکائیل و قد کان مع رسول الله یخبره و یسدده و هو مع الأئمه یخبرهم و یسددهم» به خدا سوگند، مخلوقی است بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل و او همواره با رسول خدا (ص) بود و او را آگاه ساخت و راهنمایی می نمود. او با امامان هست و آنها را آگاه می سازد و راهنمایی می نماید. از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) نقل شده که فرمود: «سمعت رسول الله یقول: ما هممت بشیء مما کان اهل الجاهلیة یعملون به غیر مرتین کل ذلک یحول الله بینی و بین ما ارید من ذلک» از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هیچ گاه نخواستم کارهای رایج در زمان جاهلیت را انجام دهم مگر دو بار که در هر بار خداوند میان من و آنچه می خواستم حائلی قرار داد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مقدمه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است که در دل آن بحث به نکته‌ای که جنابعالی مدّ نظر دارید تا حدّی جواب می‌دهد. ذیلاً آن مقدمه خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

تفاوت ولايت و امامت و نبوت

۱. ولايت: ولايت به معني نزديکي است و وقتي گفته مي‌شود انساني به مقام ولايت رسيده به اين معني است که توانسته در مقام قرب الهي قرار گيرد. اين مقام با توجه به اين‌که مقام اصلي انسان حقيقت مجردي است که از ملائکه هم بالاتر است، با زُدودن جنبه‌هاي بشري و بدني براي هرکس حاصل مي‌شود. لذا فرموده‌اند راه ولايت در هيچ زماني بسته نيست حتي زماني که نبوت به انتها مي‌رسد و ديگر براي بشر پيامبري فرستاده نمي‌شود. قرآن در راستاي دعوت انسان‌ها به مقام قرب و ولايت مي‌فرمايد: «فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» [۱] هر کس مي‌خواهد به لقاء پروردگارش نائل آيد بايد به اعمال صالح مبادرت ورزد و در آن راستا به احدي جز خدا نظر نداشته باشد. از آنجايي که تا وليّ خدا به مقام ولايت يا قرب نرسد شايسته‌ی شنيدن سخن خدا جهت ابلاغ به مردم نمي‌شود گفته مي‌شود ولايت، باطن نبوت است.

۲. نبوت: نبوت بر عکس ولايت، يك مأموريت الهي است و خداوند با برانگيزاندن و مبعوث نمـودن آن کسي که به مقام قرب الهي رسيده شريعت خود را به بشريت مي‌رساند. با توجه به اين‌که پيامبر خدا (ص) بايد آمادگي خاصي پيدا کند تا بتواند شريعت الهي را تماماً بگيرد و به مردم برساند، نبوت همراه است با تحولي عظيم كه در روح و جان پيامبر خدا (ص) رخ مي‌دهد تا براي انجام مأموريت خود توانايي و آمادگي كامل و نهايي را به‌دست آورد.

عنايت داشته باشيد که كمك‌ها و مددهايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود، رحمتي است به مردم زيرا مردم از طريق همين كمك‌ها است كه متوجه حقانيت نبي مي‌شوند و از هدايت الهي بهره‌مند مي‌گردند. در همين راستا مددهايي را که به رسول خدا (ص) مي‌شود مي‌توان به مددهاي قبل از بعثت و مددهاي بعد از بعثت تقسيم کرد.

الف- مددهاي قبل از بعثت: مددهاي قبل از بعثت موجب مي‌شود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشي که عرف جامعه از پيامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامه‌ي نبي جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و در مأموريتي كه بناست به عهده‌ي آن حضرت گذاشته شود به بهترين نحو موفق شود. و چون خدا مي‌داند اين شخص با پاي خود و با انتخاب خود - در عين اين که مسير ولايت را طي مي‌كند - شايسته‌ي ابلاغ دين مي‌گردد، مواظبت‌هايي را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال مي‌کند تا در تحقق نبوتش به كارش آيد و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانياً: از طريق آن مددها که قبل از بعثت به پيامبر خدا مي‌شود، نفس آن حضرت ظرفيت پذيرش حقايق عظيم موجود در وَحي را پيدا مي‌كند تا وَحي را كامل بگيرد و کامل برساند. در همين رابطه حضرت علي (ع) مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ» [۲] از همان لحظه‌اي كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

پس نتيجه مي‌گيريم خداوند با علم به شايستگي‌هاي پيامبر (ص) از ابتدا پيامبر خود را پرورانده تا مستعد دريافت بزرگترين پيام براي بندگانش بشود و از طريق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانيم به دين خدا دست يابيم.

ب- مددهاي بعد از نبوت: مددهاي بعد از نبوت عبارت است از كمك‌هاي خاصي که به پيامبر مي‌شود جهت حفظ او و موفقيت او تا مردم از پيامبري پيامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدايت بشر مختل يا منقطع مي‌گشت و در همين راستا خداوند جان پيامبر (ص) را از خطرات حفظ مي‌كند و يا توطئه‌ها را خنثي و يا شايعات را به آن حضرت خبر مي‌دهد ولي در همه‌ي اين احوالات وظيفه‌اي را که به عهده‌ي مسلمانان و يا شخص پيامبر است به خود آن‌ها واگذار مي‌کند.

بر اساس همان مبنايي که خداوند براي انسان‌ها پيامبر مي‌فرستد، جهت تبيين و ادامه‌ي دين، امامان را مأمور مي‌کند، در اين حالت هم فقط کسي را که به مقام قرب الهي رسيده است براي امامت تجهيز مي‌نمايد. با توجه به نکاتي که عرض شد لازم است به موارد ذيل عنايت فرماييد:

۱. در ابتدا هر «نبيّ»، «وَليّ» مي‌باشد که با استعدادهاي ذاتي خود، همه‌ي جنبه‌هاي بشري را كه مانـع دريافت اصل روحاني خود و مانع قربِ به حق مي‌شود زدوده است.

۲. سرمايه‌ي ولايت جهت قرب الهي «فطرت» است و انسان‌ها وقتي با فطرت خود هماهنگ شوند به مقام قرب الهي دست مي‌يابند و اين سرمايه در اختيار همه هست و شريعت الهي متذکر فطرت انسان‌ها است تا با آن هماهنگ شوند، پس راه ولايت و قرب الهي براي همه باز است.

۳. زماني كه مصلحت خدا اقتضاء كرد تا پيامبري براي بشريت فرستاده شود کسی را كه به مرتبه‌ي قـرب كامل رسـيده است جـهت ابـلاغ شـريعت به نبوت مبعوث مي‌کند و برمي‌انگيزاند.

۴. پس نبوت يك مأموريت الهي است و همچنان که عرض شد مبعوث نمـودن آن «وَلـيّ» به نبوت همراه است با تحولي عظيم كه در روح او رخ مي‌دهد، تا براي انجام مأموريت خود توانايي و آمادگي كامل و نهايي را دارا باشد.

۵. كمك‌هايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود کمک‌هاي خاصي است که از طرف خداوند به پيامبر داده مي‌شود و به همين جهت گفته مي‌شود آن کمک‌ها «موهبتي» است و نه «اكتسابي». ولي اين كمك‌های موهبتی، رحمتي است به مردم از طريق نبي تا مردم به شريعت الهي آگاه شوند و مردم از طريق همين كمك‌هاي موهبتي است كه متوجه صدق نبوت نبي مي‌شوند و از او هدايت مي‌گيرند.

۶. مددهاي موهبتي به نبيّ دو قسم است. قسم اول مددهايي است که قبل از بعثت به نبيّ مي‌شود تا كارنامه‌ي نبيّ جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و آن مددها موجب مي‌شود تا پيامبر خدا اولاً: در خاطر مردم و بر اساس عرف زمانه از هرگونه ضعفي مصون باشد و همان ضعف‌هايي كه براي بقيه‌ي كودكان و جوانان طبيعي است، مثل نيمه عريان بودن کودکان و يا با پاي برهنه در كوچه‌ها دويدن، در او ديده نشود. ثانياً: از طريق آن مددها نفس پيامبر ظرفيت پذيرش حقايق عظيمِ موجود در وَحي را پيدا كند و وحي را كامل بگيرد. قسم دوم، مددهايي است که بعد از نبوت به پيامبر مي‌شود که اگر اين مددها نبود به مقام قرب و ولايت پيامبر ضربه‌اي نمي‌زد ولي نبوت او را كه وسيله‌ي هدايت بشر بود مختل يا منقطع مي‌نمود، به طوري که اگر خداوند جان پيامبر را از خطرات حفظ نمي‌کرد و يا توطئه‌ها را خنثي نمي‌نمود و يا شايعات و نقشه‌هاي دشمن را به او خبر نمي‌داد، زمينه‌ي ابلاغ وَحي الهي به طور کامل فراهم نمي‌شد و اين ضرري بود که به بشريت مي‌رسيد.

از اين نکته غفلت نفرماييد که در هر صورت هركس به اندازه‌اي كه طالب حق است از نبوت بهره مي‌گيرد و خود پيامبر هم به عنوان يك انسانِ حق طلب از نبوت خود استفاده مي‌كند ولي چون او بهترين انسان است، بيشترين استفاده را از وَحي مي‌برد و خداوند در همين رابطه مي‌فرمايد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ و الْمُؤْمِنُونَ»[۳] رسول (ص) و مؤمنين هر کدام به آنچه بر پيامبر نازل شده ايمان آورده‌اند و از آن بهره مي‌گيرند.

با توجه به اين‌که معلوم شد هر انساني به جهت نفس ناطقه‌ي مجردي که دارد، استعداد حضور در عالم غيب در او هست و مي‌تواند به مقام ولايت و قرب برسد، پس نبوت براي انسان چيز غير ممکني نيست و خداوند به عنوان «ربِ» همه‌ي انسان‌ها حتماً راهي جهت تربيت و تعالي آن‌ها مي‌گشايد و ارسال رسولان در همين رابطه است که در مباحث آينده به اين امر مي‌پردازيم.

[۱] - سوره‌ي کهف، آيه‌ي ۱۱۰.

[۲]- نهج البلاغه، خطبه‌ي ۱۹۳.(خطبه قاصعه-۲۳۴).

[۳]- سوره‌ي بقره، آيه‌ي ۲۸۵.

32410
متن پرسش

سلام: بنده فارغ التحصیل رشته مهندسی دانشگاه هستم و به شدت به مباحث برهانی و عقلی و معارف اسلامی به خصوص عرفان نظری تمایل دارم. همچنین قصد ورود به حوزه تعلیم و تربیت و شئون مختلف آن در تمدن اسلامی را دارم. آیا توصیه جناب طاهرزاده به بنده برای طی این مسیر ورود به حوزه علمیه است یا اینکه از طریق دانشگاه تحصیلات را ادامه دهم؟ مسئله اصلی بنده این است که چطور می‌توان فهمید که انگیزه خود از ورود به حوزه علمیه واقعا خدمت به انقلاب اسلامی است یا اینکه این تمایل ما از خدعه نفس است و ما را نهایتا دچار حجاب علوم حوزوی خواهد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله با نسلی روبه‌رو هستیم که ظرفیت حضور در علم جدید و معارف سنتی خودمان، هر دورادارند. به این فکر باشید که در عین حضور در دانشگاه و درک عمیق رشته دانشگاهی، با همّت کامل معارف مربوط به حضور در این تاریخ را در بستر آیات و روایات و معارف حِکمی و عرفانی را بیاموزید و در این بستر می‌توانید منشأ خدمات مفیدی باشید. عرایضی در جلسه چهارم بحث سوره «تین» شد که إن‌شاءالله در این رابطه مفید خواهد بود. https://eitaa.com/matalebevijeh/9794 خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشید.

31026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده عزيز: چند سال قبل در محضر يكي از شاگردان مكتب مرحوم علامه طباطبايي قدم به سلوك گذاشتم. نتايج عالي بودند ولي بروز ابتلائاتي، موجب كم كاري من و بتدريج كم توجهي استاد و از دست دادن ايشان شد. اگرچه مي‌دانستم كه در مسير، بايستي با اعتماد به استاد، دستورات او را با اعتماد كامل انجام مي‌دادم. كه مي‌دادم، اما نتوانستم براي رسيدن به پاسخ سوالهايم صبر كنم. آنقدر تشنه دانستن بودم كه شروع به خواندن كتب عرفاني از جمله كتابهاي حضرتعالي كردم. در آن سالها فهم من از كتب عرفاني امام خميني و ... بدون اينكه مقدماتي را گذارنده باشم، براي خودم جالب بود. حتي درك من از آيات قرآني بدون اينكه تفسيري خوانده باشم خاص شده بود. از قرآن مطالبي را مي آموختم كه بعدها در منابع مرتبط به صدق درك خود واقف مي شدم و نيز بركاتي كه در شب نيمه شعبان و شب قدر عايد شدند كه در آرزوي تكرار آن هستم. امروز اولين روز از اربعين موسوي است و من بشدت طالب شروع اربعينيات خود هستم و نيازمند كمك. اعينوني.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی کار را ادامه دهید و در این تاریخ به شهدا فکر کنید و این که قرآن می‌فرماید: «وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ» و آن بشارتی است که شهدا به کسانی می‌دهند که در تاریخ مقابله‌ی اسلام با استکبار حاضر شده‌اند. حضور تاریخی با عشق عرفانی کاری می‌کند کارستان در آن حد که حتی شرکت در انتخابات برای چنین انسان‌هایی از صد حجّ ثمر بخش تر می‌شود و این برای هر کسی پیش نمی‌آید. موفق باشید

30887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شما: به بهانه روز معلم نمی‌دانم چگونه می‌توان قدردان تعلیم معلمانی بود که با تمام وجودشان درختان این بوستان دنیا را با آب حیاتی که از چشمه قرآن و اهل بیت علیهم السلام است سيراب می‌کنند و مقدمات رشد و شکوفه زدن آنها را فراهم می‌کنند. گرامی باد این روز بزرگ بر شما معلم دلسوز و عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر. عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 30894 خدمت عزیزان شده است. امیدوار به موفقیت هرچه بیشتر جنابعالی هستم. موفق باشید

30778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: متفکر جاودان مرتضی آوینی بر چه مبنایی می فرماید این عصر؛عصر توبه بشریت است؟ چه شاخصه هایی در عصر ما وجود دارد که ایشان این عصر را عصر انابه به سوی حقیقت می‌پندارند حال آنکه تلقی ما این است که این عصر اتفاقا عصر اوج عصیان بشر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کانال  @serredoran در این رابطه شده است. آری! بشر در حالِ بازخوانی راهی است که با هزار امید و زحمت طی کرد تا از تحجّر قرون وسطی آزاد شود و به حیاتی بس گشوده که انسانیت و آزادی و معنویت را در آن تجربه کند، برسد. ولی «ناگاه چو پر بگشودم، پروازگاهم قفسم بود و بس». موفق باشید

30711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی سلامتی: متاسفانه دولتی داریم که قابلیت زیادی در تبدیل فرصت به تهدید داره مثل فرصت نوروز برای تعطیل شدن کشور که با مخالفت با بستن جاده ها تبدیل به تهدید سلامتی ملت و از همه بیشتر کادر درمان کرد به معنای حقیقی کلمه توان و نفسی برای پزشکان و پرستاران نمانده .حال سوال این است آیا از طرف رهبری نمی‌شود حکم حکومتی صادر شود برای مهار وضع موجود؟ از دولت که قطع امید کردیم مدت هاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 30661 شد. به هر حال رهبر معظم انقلاب با بصیرت خود سعی دارند برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب نکنند. انقلاب اسلامی به سوی آینده‌ی خود در حال حرکت است و این موارد اموری نیست که مانع آن حضور باشد. موفق باشید

نمایش چاپی