بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام طاعات و عبادات شما مورد قبول حضرت حق. سوالی که مدتی ذهن من را مشغول کرده و مبتلا به آن هستم را مطرح می‌کنم. بنده در زمینه ورزشی مدتی است فعالیت می‌کنم کوهنوردی و دوچرخه که متاسفانه در این مدت اخیر خیلی مورد هجمه قرار گرفته، از جنابعالی تقاضامندم بنده را راهنمایی بفرمایید. اخیرا در باب حرام بودن دوچرخه سواری توسط بانوان و ... متاسفانه بنده با رعایت حدود شرعیه دوچرخه سواری می‌کردم ولی گویا حرام اعلام شده آیا جزو احکام ثانویه نیست؟ از طریق سایت رهبری هم سوال خود را مطرح کردم خانمی پاسخ بر حرام بودن دادند. با توجه به اینکه بانوان قهرمان رشته های ورزشی توسط رهبری تقدیر می‌شوند و از طرفی قهرمان ملی هستند چگونه این دو موضوع با هم جمع می‌شود؟ ممنون از جنابعالی که راه تفکر را برای ما باز می‌کنید که بهتر و درستر تصمیم بگیریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً بحث در نحوه‌ی سؤالی است که شده است مبنی بر آن‌که چرخ‌سواری نوعی خودنمایی برای خانم‌ها محسوب شود؛ و این غیر از استفاده از آن است جهت امورات زندگی و یا جهت ورزش. که مصداق تبرج ندارد. موفق باشید

30578
متن پرسش
سلام استاد: خدا خیرتون بده که کلام نافذ تون قشنگ میشینه همون جایی که باید. پیرو سوال ۳۰۵۷۴ از ضعفم هست که از دلم پاک نشده. با وجود تمرینات ماه رجب و تذکرات شما نتونستم از افکارم رها بشم. اگر توصیه ای در راستای تحقق امرتون مبنی بر گذشت برام دارید دریغ نفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله همّت کنید در ورود به عرایضی که نسبت به شرح کتاب «جنود عقل و جهل» حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، تا به لطف الهی عرش، در فرشِ وجودمان نقش‌آفرینی کند.

به گفته‌ی جناب مولانا:

ما را سفری فتاد بی‌ما

آن جا دل ما گشاد بی‌ما

آن مه که ز ما نهان همی‌شد

رخ بر رخ ما نهاد بی‌ما

چون در غم دوست جان بدادیم

ما را غم او بزاد بی‌ما

ماییم همیشه مست بی‌می

ماییم همیشه شاد بی‌ما

موفق باشید

30520
متن پرسش
سلام و عرض ادب: وقتتون بخیر. عذرخواهم که وقتتون رو می‌گیرم، مسئله‌ای برام پیش اومده که خیلی اذیتم می‌کنه. بنده یک پسر ۱۷ ساله هستم و خدا رو شکر نسبتا اطلاعات دینی خوبی دارم و بحمدالله سعی بر این داشتم که طبق دستورات خداوند و ائمه زندگی کنم. رجب سال گذشته بود که تصمیم گرفتم یک چله به طور جدی مراقبه و محاسبه داشته‌باشم، البته این مراقبه اعمال سختی نداشت، فقط علاوه بر دوری از گناه، برای اعمال روزمره سعی در متعالی بودن نیّت داشتم. توی ماه رمضان همون سال، مشغول مطالعۀ کتابی دربارۀ سیرۀ امیرالمومنین بودم که کم‌کم احساس شک نسبت به حقانیت امیرالمومنین برای خلافت و ولایت پیش اومد خیلی احساس وحشتناکی بود که به لطف و عنایت خدا، بعد از تضرع و دعاهای شبانه، برطرف شد. از اون زمان تا همین امروز درگیر شک‌ها و تردیدهای مختلفم، یه بار به ائمه شک می‌کنم، یه بار به پیامبر، یه بار به عرفا و علما، یه بار به انقلاب، یه بار به فلسفۀ اسلامی و حتی نعوذبالله به خود خدا. خدا فرموده «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» لذا من هم در حد توان برای با قصد یاری اولیای خدا سعی می‌کنم با کارای رسانه‌ایم فضائل اهل بیت رو نشر بدم ولی با همۀ عنایتی که اهل بیت به من داشتن، باز هم تقریبا هر دفعه که حدیث شریف کسا رو می‌خونم شک می‌کنم که «از کجا معلوم که صحت داشته باشه، از کجا معلوم که نعوذ‌بالله...» برای رفع این شک‌ها، خیلی نیاز به استدلال ندارم چون که از نظر عقلی این عقاید رو صحیح می‌دونم، ولی یک چیزی توی وجودم هست که هروقت خدا لطف می‌کنه دلم رو نسبت به یک چیز، آروم می‌کنه، یک شک دیگه پیدا میشه، حسرت زندگی مثل یک شیعۀ عادی به دلم مونده، حسرت یه زیارت با معرفت به دلم مونده، حسرت یه روضۀ بدون تردید و بدون بی‌حرمتی به دلم مونده. آخه چه چیزی توی شاکله‌ام هست که این تردیدها رو جذب می‌کنه؟ من مگه چه گناه بزرگی کردم که باید اینطور تقاص پس بدم؟ بعضی وقتا با خودم می‌گم نکنه خدای نکرده لقمه‌ای که سر سفرمونه مشکل داره و شبهه‌ناکه؟ درسته که اونطور که زمینه و ظرفیت داشتم، عبودیت نکردم، ولی چرا باید هر روز حسرت سال قبل رو داشته باشم؟ توقع یقین ندارم ولی این حد از شک رو تقریبا توی هیچ کس ندیدم. به طور واضح دارم می‌بینم که محبتم نسبت به شهدایی مثل حاج قاسم کم شده، تبدیل شدم به یک موجود سست عنصر و بی‌اراده و در عین حال ناسپاس و احتمالا به دلیل ظاهر مذهبی، منافق. نمی‌دونم چرا باید دقیقا زمانی که هدف زندگی‌م رو پیدا کردم این بلا سرم بیاد؟ الان احساس می‌کنم نسبت به همون هدف که عبودیت و انجام تکلیف بر اساس خواسته الهیه، هم سست شدم و با اینکه عقلا ضرورتش رو فهمیدم، یه چیزی توی وجودم می‌گه که ضرورتی نداره عمل بر اساس این هدف. فکر کنم اگر توی این مسئلۀ آخر شکست بخورم، دیگه نمیتونم سر بلند کنم و توی غرایز غرق می‌شم و در حیوانیت می‌میرم. توی سن من خیلی زوده که از سطح وظیفه به غریزه تنزل پیدا کنم، خواهش می‌کنم راهنمایی کنید چطور نجات پیدا کنم از این قلب مریض؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این یک لطف باشد تا راهِ تعمق در معارف دینی که جنبه‌ی وجودی دارد، مقابل شما گشوده شود. پیشنهاد اولیه‌ی بنده، دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» است همراه با شرح صوتی آن‌ها. تا إن‌شاءالله به جایی برسید که بودن‌تان عین جهان شود و آن‌جا است که هیچ شکی در میان نمی‌ماند. موفق باشید

29995

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بسیاری از کتب اخلاقی همچون معراج السعاده مبتنی بر دستگاه اخلاقی ارسطویی است. گرچه احادیثی را از اهل بیت (ع) آورده باشند. بنده بدنبال کتاب اخلاقی ای هستم که علاوه بر ذکر احادیث اهل بیت (ع) دستگاه آن هم مبتنی بر دستگاه اخلاقی اهل بیت (ع) باشد لطفا معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام به آنچه جنابعالی دنبال می‌کنید، نزدیک می‌باشد. موفق باشید

28898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام‌: ببخشید استاد یکسری مباحث در بعضی جاها در حال تدریس است با عنوان ثروت ایمان که گفته میشه یکسری قوانین در عالم هستی هست اگه بهش عمل بشه به هر چیزی بخواهیم می‌رسیم و هر اتفاقی برای ما میفته خودمون رقمش می‌زنیم و اتفاقات ناگوار به خاطر بی قانونی ما هست و قانون اولشون خود مرکزیت هست بعدی قانون انرژی و .... از آیات قرآن و سخن ائمه هم استفاده می شود می‌خواستم نظر شما را راجع به این مباحث بدانم یکسری افراد هم میگن با عمل به قوانینش آرامش پیدا کردن. من خودم میگم اگر همه چیز به خود ما و رفتارمان برمی‌گردد پس امتحان و آزمایش الهی چه نقشی دارد. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این موارد با نوعی توهّم و القائات روانی همراه است. موفق باشید

28857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: با عرض تسلیت تاسوعا و عاشورای حسینی دو سوال از خدمتتان داشتم .۱. این جمله سقراط که می‌گوید خود را بشناس چرا منشا نیست انگاری بشر شده. ۲. این جمله دکارت من می اندیشم پس هستم چه بار معنایی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ چون علم حصولی است. 2ـ شروع فهمِ حصولی است و حجاب حقیقت خواهد بود؛ عرایضی در جزوات «فلسفه‌ی غرب» در قسمت «دکارت» در این مورد شده‌است. موفق باشید

28676

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید در مورد تفاوت معیت قیومی و معیت تقومی (نسبت حضرت علی (ع) با پیامبر اکرم (ص) و سایر انبیا) کجا مطلبی فرموده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دز این مورد یاد ندارم چیزی گفته باشم عمده معنایی است که از دل جملاتی که این واژه ها به کار برده میشوند به دست آید. موفق باشید

28180

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام وقت بخیر استادِ عزیز می‌خواهم بروم سراغ شرح مولانا سوالم اینه که شرح جناب محمد تقی جعفری برای شروع بهتر است یا آقای کریم زمانی؟ سوال دوم اینکه شرح کریم زمانی برای چه کسانی بهتر هست و شرح جناب علامه برای چه کسانی؟ برای شرح جناب علامه چه پیش زمینه های مطالعاتی باید گذرانده باشیم؟ و سوال آخر اینکه کدام یک جامع تر و کامل تر و عرفانی تر است؟ می‌خواهم بخرم بین این دو انتخاب نمی‌دانم کدام یک بهتر مرا به نتیجه می رساند. استاد من همیشه براتون دعاهای خوب می‌کنم. عرفانتان روز افزون ان شاءلله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو شرح خوب است. شرح آقای کریم زمانی راحت‌تر مطلب را جمع‌بندی می‌کند ولی شرح مرحوم علامه جعفری در وسعتی بیشتر و حضوری جهانی، موضوع را با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

27567
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد طاعات و عبادات قبول؛ ظاهرا شما در جزوه ی رابطه بین دین و روانشناسی قائل به دوگانه ی دین و علوم تجربی هستید و می فرمایید: علم تجربی الهی نداریم. زیست شناسی و روانشناسی اسلامی نداریم. اگر یک روانشناس موحد جهت تغییر رفتار یک بیمار، پیشنهاداتی منطبق بر دین بدهد، باید مشخص بشود بعنوان یک روانشناس چنین پیشنهادی می دهد یا بعنوان یک موحد؟ درست است؟ هنوز نظرتان همان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حتماً مستحضرید در این موارد بحث رویکردها مطرح است که در نگاه توحیدی به پدیده‌ها، با آن رویکرد نگاه می‌شود، نه صرفاً در محدوده‌ی تجربه و نتایج آزمون و خطا. و این موضوع حساسی است که بدانیم طبیعت در إزای آنچه ما از آن می‌خواهیم به ما رُخ می‌نمایاند، چیزی که آقای مارتین هایدگر در مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» به‌خوبی تجزیه و تحلیل می‌کند و خلاصه‌ی آن مقاله تحت عنوان «ماهیت تکنیک» در قسمت جزوات سایت هست. موفق باشید

27543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: رجعت در ظهور بقیه الله به چه شکل است یعنی مثلا اگر ظهور همین چند سال باشد خانم شهیدی که شوهر دیگه ای گرفته با رجعت شوهر شهیدش تکلیفش چیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با شرایط حضور حضرت بقیة اللّه در کتاب «عالَم بقیة‌اللّهی» عرایضی شده است. ولی در مورد قسمت فقهی سؤال، باید از فقیه سؤال کنید. موفق باشید

27516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا آنچه که ذکر شده در برخی منابع به نام دعای افزایش محبت یا برخی آیات قرآن و یا ذکرهایی مثل یا ودود معتبر هستند؟ آیا در رفع کدورت و افزایش محبت بین طرفین کاربرد دارند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم؛ ولی آن‌چه وظیفه‌ی ماست دوست داشتن انسان‌هاست مگر آن‌هایی که دشمنان انسانیت باشند. موفق باشید

26714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه فرموده اید روح انسان در بطن مادر جسم را مدیریت می کند و نحوه ی ساخت و شکل دهی آن را تنظیم می کند پس چرا بعضی رنگ چشم ها متفاوت است و یا بعضی ها معلول و .... آیا روح برای جسمی که با آن می خواهد به کمال برسد نقصان می پسندد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» در این مورد عرایضی شده است که چگونه شرایط تدبیر جسم توسط روح، اگر در دوره‌ی جنینی به دلایلی مختل شود، این مشکلات پیش می‌آید. موفق باشید

25557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم االه الرحمن الرحیم این اواخر سوالی ذهن من را مشغول کرده. اگر مردی روحیات کاملا زنانه داشته باشد و یا بالعکس و اگر عمل نکند به فساد و بیماری های روحی دچار شود حکم او چیست؟ آقای خامنه ای و امام خمینی در مورد این موضوع فرمودند که عمل تغییر جنسیت مانعی ندارد. ولی در بسیاری از کتب مانند علائم آخرالزمان این افراد را مورد لعن خداوند و پیامبر گرامی اسلام معرفی کردند. اگر شخصی واقعا دچار این بیماری باشد دین اسلام چه حکمی برای او می دهد؟ از پاسخگویی شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکم دین اسلام همانی است که فقها می‌گویند. آن کس که در روایت لعن شده، مصداقش این افراد نیستند، مربوط به کسانی است که تماماً مردند و خود را شبیه زن می‌کنند و یا بر عکس. موفق باشید

25022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد مهربان سلام: بنده مدتی است در تفکر و امور دین و لذائذ معنوی دچار نوعی توقف و قبض شده ام و همچون گذشته از دعا و عبادت و علم دین آموختن لذت نمی‌برم و دچار قبض روحی شده ام و ذوق و شوقم را از دست داده ام،چه کنم؟ راه بازگشت به بسط روحی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر در موضوعاتی که جهت آموختن دنبال می‌کنید، تنوع ایجاد نمایید، انگیزه‌ی مطالعات‌تان برمی‌گردد. موفق باشید

20600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت محضر استاد، آیا علت تامه عدم جاذبه جبهه انقلاب برای برخی عوام، سطح برخورد و روش های نادرست انقلابی هاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هم همین‌طور است. مضافاً این‌که امثال ما آن‌طور که باید نقش تاریخی انقلاب اسلامی را در حال و آینده درست تبیین نکرده‌ایم. موفق باشید

34476
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض شرمساری در ارتباط با مطالبی که در مورد جناب دکتر داوری اردکانی در کتاب «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان» مطرح شد، چند مطلب را خدمت تان عنوان می کنم امیدوارم تذکرات لازم را مرحمت فرمایید: اولاً: این اشارات جنابعالی بود که ما متوجه اندیشه های بسیار بلند جناب دکتر داوری شدیم و توانستیم با این پدیدار به نحو خوبی ارتباط برقرار کنیم. و از این جهت از شما خاضعانه سپاسگزارم. بنده شخصاً نه تنها از ارادتم به انقلاب چیزی کم نشد بلکه چندین برابر شد. و لذتی که از کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم» دکتر داوری یا آن مقاله ی ایشان در مورد امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه» بردم وصف ناشدنی است. ثانیاً: آنچه که بنده با نظر به اندیشه‌ها و جایگاه جناب دکتر داوری متوجه شدم، این هست که ایشان در مواجهه با غرب و مدرنیته رسالتی را برای خودشان تعریف کرده اند تا هر چه بیشتر و بهتر ذات غرب و جهان مدرن و در نتیجه‌ درد و بلای «توسعه نیافتگی» و «بی تاریخی» که ما را دربرگرفته است را برای ما شفاف و روشن کنند تا ما عمیقاً و دقیقاً به یک خودآگاهی تاریخی نائل شویم. تا اینجا به نظرم ایشان سرآمد روزگار خودشان هستند و نظیر ندارند. کما اینکه «امام و رهبری» در مواجهه با چهره ی استکباری جهان مدرن و نظر به سنن الهی نظیر ندارند. و «حاج قاسم» هم به عنوان بازوی امام و رهبری در مواجهه با خنثی کردن نقشه های استکبار در منطقه نظیر ندارد. لذا با در نظر گرفتن این نکات ما متوجه می شویم که خدای متعال برای مواجهه با غربی که چهره ها و اضلاع گوناگونی دارد، شخصیت های تاریخیِ مختلفی را پروریده و وارد میدان کرده که هر کدام گوشه ای از کار را گرفته و با همدیگر «پازل» جبهه ی نورانی و تاریخی انقلاب اسلامی را تشکیل داده اند. از نظر این حقیر دلیری و روح حماسی و انقلابیِ عجیبی در اندیشه و شخصیت جناب دکتر داوری در مواجهه با تفکر فلسفی غرب پنهان است. کافی است به حکم «تعرف الاشیاء باضدادها» ببینیم چه شخصیت ها و جریاناتی به خون ایشان تشنه هستند! حال که جناب دکتر داوری ما را به خوبی بیدار می کنند و متذکر دردها و مسائل و مشکلات تاریخی مان می کنند، اینجاست که باید عمیقاً متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی باشیم به عنوان راه خروج از باتلاق توسعه نیافتگی و حبل اللهی که از افق آینده و پس فردای تاریخ به سوی خرابه ی امروز ما تابیده تا ما راه نجات را ماوراء دوگانه های «توسعه یافته و توسعه نیافته»، «سوژه و ابژه»، «تضاد سنت و مدرنیته»، پیدا کنیم و از درد و بلای بی تاریخی و نومیدی نجات پیدا کنیم و در حلقه و قوس و خط توحیدی که بین گذشته و آینده و بین حضرت آدم تا حضرت مهدی علیهما السلام وجود دارد، قرار بگیریم. ان شاءالله طبیبِ عشق مسیحا دَم است و مُشفِق، لیک/ چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکند؟ یا به قول دکتر داوری: «اگر درد را احساس کردیم درمان هم میسر می شود» حرف زیاد است. جهت جلوگیری از اطاله کلام، به همین اندازه اکتفا می کنم. عذرخواهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بسیار خوب متوجه جایگاه استاد عزیز جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی شده‌اید. حقیقتاً ایشان با نظر به تجربه‌ای که بنده نسبت به ایشان داشته و دارم، شخصیتی می‌باشند رازگونه و فوق‌العاده عمیق، و اگر بخواهیم در این زمانه و در این تاریخ، سالکی را مدّ نظر آوریم که در عین جهانی‌بودن نسبت به درک انسان نسبتی اساسی با حقیقت داشته باشد و دغدغه هدایت بشرِ امروز در او فعّال و سرزنده باشد؛ بنده آقای دکتر رضا داوری را می‌دانم. اگر گفته شده است: «گویا ولیّ شناسان رفتند از این ولایت»، به جهت آن است که ما هنوز در سلوک فردی به دنبال سالکان هستیم. در حالی‌که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله‌تعالی» در جای خود با آن نحوه سیاستمداری و دکتر رضا داوری با آن نحوه اندیشه‌ورزی، سالکان این روزگارند. به نسبت دکتر داوری با آوینی و سخنانی که ایشان بعد از شهادت آن شهید بزرگوار فرمودند، نظر کنید تا معنای حضور تاریخی دکتر داوری را بیابید. موفق باشید       

32179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام سوالی از جناب استاد طاهرزاده: زمانیکه خداوند خودش بود و خودش و خلقت انسان صورت نگرفته بود چه دلیلی باعث خلقت فرشتگان و انسان شد؟ خداوندی که از هر نیازی به دور است چرا فرشتگانی آفرید که مدام در حال سجده و رکوع و عبادتند؟ چرا اصلا انسانی آفریده شد تا نیاز به رسیدن به کمال داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست به قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد؟» رجوع فرمایید. موفق باشید

31763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به سوال قبل اثر حسان بن ثابت اینقدر که من دیدم نظم محسوب می‌شود نه شعر، شعر کلام خیال انگیز است به اثر توجه کنیم کاملا جملات را فقط در قالب وزن ریخته اند ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اکرم بالنبی منادیا یقول فمن مولاکم و ولیکم فقالوا و لم یبدوا هناک التعادیا الهک مولانا و انت ولینا و لن تجدن منا لک الیوم عاصیا فقال له: قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له أتباع صدق موالیا هناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذی عادى علیا معادیا اما حضرت فکر نکنم گفته باشند حضرت جبرئیل کمک کرده است بلکه فرمودند «لا تزال یا حسّان مؤیّداً بروح القُدس ما نصرتَنا بلسانک» گویا دعاییست برای آینده ی ایشان بنابرین شعر ممدوح اسلام را تشریح فرمایید. اگر این نظم بالا مطلوبست جایگاه سخن ارسطو چیست که شعر را گویا کلام مخیل می‌دانند همچنین بحث هنر برای هنر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مخیل‌بودن شعر بحثی نیست، بحث در خیالی است که متعالی است یا خیالی که منجر به اشعاری می‌شود که قرآن در وصف شاعران آن اشعار می‌فرماید: «وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» و شاعران را گمراهان پيروى مى‌كنند. و این غیر از آن است که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَةً ؛ برخى از شعرها حكمت است. آری! «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست» .

با توجه به فرمایش رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌توان فهمید امکان آن‌که شاعر در تأیید الهی شعر بسراید، هست. موفق باشید

31724
متن پرسش

سلام به استاد گرانقدر: در مورد فعالیت‌هایی که این روزها دوستان در مسیر احیای سنت اربعین پیش آورده‌اند که به سوی گلزارها و گلستان‌های شهدا حرکت کنیم و تجدید عهدی با امام حسین علیه السلام از طریق شهدا داشته باشیم، نظر جنابعالی چیست و با چه انگیزه ای این کار را انجام دهیم که بیشترین نتیجه نصیب‌مان شود؟ آیا جنابعالی نیز در این مراسم شرکت می فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در راستای حرکت اربعینی و عهدی که باید همواره نسبت به اباعبدالله«علیه‌السلام» زنده بماند، رفقا کار خوبی را شکل داده‌اند و إن‌شاءالله بنده نیز در ساعت ۸ صبح دوشنبه در کنار رفقا از میدان ۹ دی (فلکه قائمیه) به سمت دیار نورانی اصحاب سیدالشهداء(علیه السلام) گلستان شهدای شهر اصفهان، حرکت خواهم کرد. در ضمن در رابطه با آنچه فرمودید متن زیر خدمتتان ارسال می‌‌گردد. موفق باشید

ما و حرکت پیاده‌رویِ اربعینی

باسمه تعالی

اگر حضرت امام صادق «علیه‌السلام» در رابطه با زیارت حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» فرمودند: «مَنْ أَتَاهُ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً» هرکس آن مسیر را با پای پیاده طی کند خداوند با هر قدمی که او برمی‌دارد، حسنه‌ای را برای او ثبت و گناهی را از جان او محو می‌نماید و برای او درجاتی از کمال شکل می‌گیرد. و اگر شهدا نور گسترده همان حضرت هستند که در جهان اسلام گشوده شده‌اند؛ هر رجوعی به سوی شهدا اگر با همان هویت پیاده‌روی باشد، مسلّم آن نتایج برای زائر شهدا حاصل می‌شود. و إن‌شاءالله چون آن زیارت را به انتها رساند «اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى» همه گناهانش بخشیده می‌شود با شخصیتی جدید خود را آغاز می‌کند. عجیب آن است که نه‌تنها بر پیاده‌روی در این مسیر تأکید شده است حتی اگر با پاهای برهنه این مسیر در حدّی که امکان دارد طی شود، برکات افزون‌تری نصیب زائر می‌شود. لذا امام سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «کسي که گاهي از شترش پياده شود و در کنارش راه رود ثواب بين آن مقداري که پياده رفته تا زماني که سوار شده را به او جدا مي‌دهند.

در نظر داشته باشید که حضرت صادق «علیه السلام» در کنار زیارت حضرت اباعبدالله «علیه السلام» با پای پیاده، حتی می‌فرمایند: «فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ» غسل کن و کفش هایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل راه برو؛ تا در نیل به برکات آن زیارت به عالی‌ترین شکل دست یابیم

31536

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم خدمت استاد گرانقدر: بنده حدود دوازده سال هست که با مطالب حضرتعالی مانوسم و به لطف خدا بهره های معنوی بسیار بردم. با این حال و علیرغم اینکه اهل نماز اول وقت (ظهر و مغرب) و تلاوت قرآن و ادعیه هستم، مدت طولانی هست که عمدتاً نماز صبح خواب می مانم. خیلی تلاش کرده ام، متوسل به ائمه (ع) شدم، چلّه زیارت عاشورا گرفتم، اما نتیجه نگرفتم. تا جایی که برای خودم تعحب شده که چه کرده ام که توفیق واجب از من سلب شده. وقتی واجب الهی اون هم نماز رو ترک کردم، بقیه عبادات و مطالعات و تفکری که منجر به انجام واجبات نشود چه فایده دارد؟ درمانده و مستاصل شده ام حضرت استاد. چه کنم!!!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر شما اراده کرده‌اید که برای نماز صبح بیدار نشوید؟! که نگران هستید. آری! حتماً در اولین فرصت قضای آن نماز را به‌جا آورید. آنچه وظیفه شماست بعد از عشاء بیداری زیاد و یا پرخوری و یا پرحرفی نداشته باشید. موفق باشید

30828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: کتاب برهان صدیقین رو تا قبل از هویت تعلقی خواندم به همراه شرح شما. ولی یه سوالاتی برام پیش اومده: اصلا معانی ذات، صفت و فرقشان و همچنین وجود، موجود و فرقشان با هم چیست؟ مرادتان رو به صورت دقیق از این مفاهیم برام روشن نیست و یه جاهایی دارم خلط می‌کنم. مثلا در مورد ذات و صفت اینجوریه که یک موجود صفتی دارد که آن صفت یا عارضی است یا ذاتی. حال سوالی که دارم اینه که خود این صفت هم به عنوان یک موجود چی میشه؟ یعنی یک صفت ممکنه یک صفتی داشته باشه؟ به عنوان مثال نمک به عنوان یک موجود صفت شوری دارد. حال خود این شوری هم بالاخره موجودی است. این شوری چی میشه؟ میتونه صفتی داشته باشه؟ تفاوت این دو وجود (وجود نمک و وجود شوری) در چیست؟ شما وقتی از وجود صحبت می‌کنید از کدام معنی وجود صحبت می‌کنید؟ موجودات که می‌گویید منظودتان کدام دسته هستند؟ موجودات ذهنی، موجودات خیالی یا موجودات عقلی هم شامل می‌شود یا فقط موجودات خارجی را منظور قرار می‌دید؟ اصلا وجود که می‌گویید ماهیات رو منظور می‌کنید یا نظر به اصالت اون دارید؟ مثلا وقتی در مورد میز صحبت می‌کنید منظورتون چوب است که به این فرم درآمده یا نه! همین شکل و شمایل چوب رو هم در نظر می‌گیرید؟ ای کاش این مفاهیم رو در ابتدا جا می‌نداختید بعد سراغ برهان می‌رفتیم. چون موقع خوندن کتاب و شرح شما ذهنم جوانب دیگه رو درنظر میگیره و هزارتا سوال برام بوجود میاد که اذیت میشم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمک به عنوان یکی از مراتب عالم ماده، یکی از مراتب وجود است که وجود در این مرتبه، صفتِ شوری را از خود ظاهر می‌کند بنابراین آنچه اصل است وجود است که در مراتب مختلف، ظهورات مختلف دارد و آن ظهورات را صفت می‌نامند و این‌طور نیست که صفات به خودی خود وجود داشته باشند بلکه ظهوری از وجود در مرتبه‌های خاص هستند. ۲. عجله نکنید تا آخر، بحث را دنبال بفرمایید إن‌شاءالله جواب این نوع سؤالات را خواهید یافت. ۳. وجود، تعریف‌بردار نیست. هرکس نزد خود آن را می‌فهمد، دیگر معنا نمی‌دهد وجود میز یا وجود خارجی و یا وجود ذهنی. بحث در مورد وجود است در مراتب مختلف. موفق باشید

30697

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: با توجه به آنکه جنابعالی تجربه حضور در وزارت استراتژیک آموزش و پرورش را داشته اید و تسلط کامل جنابعالی بر مبانی انقلاب اسلامی و مدرنیته، راه تحول در آموزش و پرورش را از چه مسیری می‌دانید؟ چگونه می‌توان آن تحولی که حضرت روح الله در جامعه بوجود آورد را امروزه در آموزش و پرورش جریان داد؟ با سپاس از مطالب گرانبهایتان. لطفا پاسخ را شخصی بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین سند تحوّل، رویهمرفته می‌تواند مفید باشد. متأسفانه نه دولت‌ها عزم آن‌چنانی دارند و نه زیرساخت‌های آن تا حدّی فراهم است. با این‌همه باید منتظر بود تا دولتی به صحنه آید که موضوع آموزش و پرورش برایش مسئله باشد و نه مشکل. موفق باشید

30666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد برای ماه رمضان و این روزهای آخر ماه شعبان یک برنامه انس با قرآن میخام، از کجا شروع کنم؟ بنده متاسفانه هیچ انسی با قران ندارم. حتی یک صفحه در روز هم زورم میاد. شروع می‌کنم ولی مداومت ندارم، از مباحث یا کتاب های خودتان باشه بیشتر مایلم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا با صوت شرح سوره‌ها شروع نکنید؟ شرح سوره‌ی زمر و عنکبوت پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

30276

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد من دو سوال داشتم: 1. در انقلاب سفید دلیل مخالفت امام خمینی (ره) با اصول شش گانه چه بود؟ با توجه به اینکه در همه پرسی هم رأی آورد. 2. در قضیه شهادت آقا مصطفی پسر امام (ره)، شخصی می گفت که آقا مصطفی شهید نشدن و شاهدش هم اینکه خود نزدیکان امام هیچ حرفی از شهادت نزدند و امام هم اجازه کالبد شکافی ندادند. قضیه درست چیه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» به قسمت بحث «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» رجوع فرمایید. جزوه روی سایت هست. ۲. همین‌طور که می‌فرمایید موضوع شهادت حاج آقا مصطفی محل تأمّل است. موفق باشید

30052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنظر می‌رسد در راستای پیروزی انقلاب مرزهای اخلاقی رعایت نشد مثالهای آورده می‌شود که ولو رژیم شاه مسبب آنها بوده باشد چون انقلابیون در آن زمان سندی دال بر مجرمیت رژیم و ساواک نداشتند باید اصل را بر برائت می‌گذاشتند تا مطلب اثبات شود مرگ شریعتی، تختی، سید مصطفی خمینی، صمد بهرنگی، سینما رکس و ... هم اکنون پس از سالها برخی نزدیکان این اشخاص می‌گویند که یا مرگ طبیعی بوده است یا خودکشی کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جایگاه تاریخی ساواک که ساخته شده برای مقابله‌ی هر منتقدی، کافی است برای مجرمیت اعضای ساواک. ۲. ورود به رحلت افراد، بالاخره جای بحث دارد و به این معنا نیست که هرکس از افراد سیاسی که رحلت کرد؛ گمان کنیم پای نظام شاه در میان بود، هر کدام باید جدا تحقیق شود. موفق باشید

نمایش چاپی