بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28430
متن پرسش
سلام علیکم: بحث تمایز سوبژه و ابژه که در نگرش و بینش مدرنیته به عالم و انسان پیش آمد، آیا صرفا مخصوص مباحث فلسفی و انسان شناسی است یا در تمام شئون فردی و اجتماعی انسان و جهانبینی او تاثیر دارد چون گویی حضرتعالی هم این بحث را محدود به سری مباحث فلسفی و انسان شناسی نمی کنید و معتقد به گذار آن در تمام عرصه ها هستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً. ما همه حتی اکثر افراد مذهبی که گرفتار آگاهی نسبت به حقایق هستند به جای احساسِ حضور در آغوش حقایق، به نحوی گرفتار دوگانگی بین اُبژه و سوبژه و نیهیلیسم هستند. امروز تنها از طریق انقلاب اسلامی به همان روشی که شهداء، خود را در آن یافتند می‌توان از آن نوع دوگانگی تا حدّی رهایی یابند. زیرا وقتی مدّ نظر انسان، حقیقت باشد و نه مفاهیمی از حقیقت، عملاً نظر به حقیقت عین اتحاد با آن می‌شود و این امری است که با دیانت به معنای واقعی آن پیش می‌آید. موفق باشید

28112
متن پرسش
سلام بزرگوار وقتتون بخیر: یه سوال داشتم: نگاه دکتر داوری و رهبر انقلاب رو نسبت به آینده کشور، سیاست و... چطور باید جمع کرد؟ من حقیقتش در یک دوگانگی فکری گیر کردم، رهبر نسبت به آینده بسیار امیدورانه صحبت می کنن اما دکتر داوری گویا ناامیدند. بالاخره از نگاه حکیمانه و آینده نگری متفکری مثل ایشان نباید غفلت کرد. درسته که هر دو بزرگوار متذکر نقص ها هستن ولی احساس می کنم افق فکری شون متفاوته، آیا نحوه تفکر این دو شخصیت به جایگاه اجتماعی شون برمی گرده؟ بنظرتون این دو نگاه رو چطور باید توصیف کرد؟ و یا اصلا نگاه من به مسئله اشتباهه؟ ببخشید من ایمیل ندارم نمیتونم از طریق سایت از استاد سوالم رو بپرسم. ممنون میشم اگه خودتون پاسخ بدین یا پیامم رو به دست استاد برسونید. ممنون میشم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم از متفکری مثل آقای دکتر داوری که در عین حضور در این تاریخ و خردِ بومی که او حامل آن است، نمی‌توان گذشت و اساساً تفکر به معنایِ «یا این یا آن» نیست؛ بلکه دریچه‌هایی است برای احساس حضور در بودنی که هرکس در آن استقرار دارد. اخیراً دو جلسه در رابطه با نگاه دکتر داوری همراه با دوستان بحث شده که دو جلسه‌ی آن به آدرس: «http://lobolmizan.ir/sound/1310 تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوعی بین دو جهان» روی سایت هست. موفق باشید

27992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به این که در نظام تربیتی اسلام توجه به قیامت و ابدیت خیلی اهمیت دارد حال برای بنده که معلم ابتدایی هستم این سوال پیش آمده که دانش آموزان دوره ابتدایی را چگونه به قیامت متوجه کنم؟ آیا مدام از بهشت و جهنم بگویم کافی است؟ لطفا اگر منبعی هست معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور زیبای ابدی‌شان متذکرشان کنید و این‌که گناه، مانع آن حضور زیبا و گسترده و جامع است. موفق باشید

27752
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما استاد گرانقدر: الحمدالله توفیق داشتیم که چند سالی مباحث شما را دنبال کنیم و به یک نگاه متفاوتی از جهان بینی دینی رسیده ایم. حالا با توجه به فضای التقاطی که در جامعه هست در بسیاری از امور امر بر ما مشتبه می شود از جمله اینکه ما با یک گروه جوانان ولایی تصمیم گرفتم در منطقه خودمان فرهنگ مواسات را به حول و قوه الهی ایجاد کنیم و در این خصوص جریان سازی کنیم ان شاءالله. یکی از دوستان مجموعه از فارغ التحصیلان رشته توسعه دانشگاه است و در ابتدای بحث و برنامه ریزی برای تبیین نقشه راه ایشان مساله سیستم و تعیین شاخص و نرخ و ...این مفاهیم رو مطرح کردن و قائل هستند که اگر در این چارچوب برنامه ریزی نشود کار عمل گرایانه است و بی نتیجه. بنده برایم این گره ایجاد شده که چقدر در این مقوله می شود نگاه سیستمی و سنجش محور داشت و آیا با این نگاه از آن نگاه قدسی که به صرف تکلیف نظر دارد و نه سنجش نتیجه دور نمی شویم و اگر شما نگاه سیستمی را تایید نمی کنید چه مدل و الگویی را پیشنهاد می نمایید ؟مثلا ایشان می‌گوید باید شاخص های مواسات رو مشخص کنیم بعد برنامه بریزیم و هی آزمون و خطا کنیم و ببینیم که بعد از یکسال چقدر نرخ مواسات افزایش داشته. بعد بنده یکی از سوالاتم این است که شاخص اخلاص که به شدت در ایجاد و تقویت این جریان موثر است چگونه قابل سنجش است و سوالاتی از این قبیل. اگر در این خصوص کتبی معرفی بفرمائید بسیار شاکر و ممنونیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید خود را مشغول این نوع مباحث کرد. البته متفکرانی مثل گادامر در کتاب «حقیقت و روش» روشن می‌کنند برای رجوع به حقیقت، لزوماً نیاز به روش خاصی نیست تا بخواهیم در یک نظام‌مندیِ سیستماتیک خود را محصور کنیم. به نظر می‌آید راهی که مقام معظم رهبری به تأسّی از روش انبیاء در مقابل ملت گذارده‌اند و مردم نیز با صداقت کامل در همین راه در حالِ نقش‌آفرینی هستند، راهی است که ما باید در آن قدم بگذاریم. این همان حرکت جهادی است که در عین داشتن تعریفی مشخص، چندان هم خود را اسیر تعریف‌های انتزاعی نمی‌کند. موفق باشید

27335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا هنگام دعا کردن دستها را به طرف آسمان بلند می کنیم مگر خداوند فقط در آسمان است؟ و چرا بعد از آن دستها را به صورت می کشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظر به علوّ حضرت محبوب داریم. ۲. دستِ دعاکننده، از رحمت الهی بهره‌مند می‌شود و لذا به صورت نمادین، دست‌های بهره‌مندشده از رحمت الهی را به صورت می‌کشیم. موفق باشید

26778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: میان عدالت و قسط تفاوتی هست و درجات متفاوت نسبت به یکدیگر دارند یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد، این دو واژه به جای هم به‌کار می‌روند. بعضاً «عدل» به معنای رعایت حقوق افراد است نسبت به یکدیگر و «قسط» در نسبت رعایت حقوق در نظام اجتماعی. موفق باشید

26699

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزتر از جانم: بنده همکار شما در یکی از شهرستانهای همدان می باشم. این چنین موجز و با سخاوت که شما راهنمایی می فرمائید فقط از دستان با سخاوت معلم برمی آید. چندین سال بود با وجود مطالعه کتب عرفانی در مورد مصداق رب. دچار شک بودم. اگر ممکن است شرحی بر طائیه ابن فارض بفرمائید تا بهرمند شویم. از خدا برایتان طول عمر می خواهم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ارزش‌مندی است. شاید فصوص الحکم تا حدی در فهم شرح طائیه کمک کند؛ همان‌طور که شبیه این مطلب را ابن فارض در مورد فتوحات گفته است. حتما شنیده‌اید که جناب ابن عربی از جناب ابن فارض خواست تا شرحی بر آن طائیه بنویسد و او گفت «فتوحات مکیه‌ی» شما شرح طائیه می‌باشد. موفق باشید

26646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مطلب مربوط به «سار مدیا» که زیر مجموعه «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» (به ریاست دکتر آشنا) است: «تصویر ایران در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر» با پایان سی‌و هشتمین جشنواره فیلم فجر، برنامه اینترنتی «نقد نو» به جمع‌بندی فیلم‌های پخش شده در این جشنواره و بررسی تصویری که از «ایران» در این فیلم‌ها منعکس شده بود، پرداخت. میلاد دخانچی: «سینمای خروج»، مفهومی بود که در فیلم‌های جشنواره امسال آن را دیدم سینمای نوعی عصیان، اعتراض، میل‌ورزی و جوشیدن آب در لیوان و بیرون زدن و لب‌ریز شدن آن سینمای پررنگ‌شدن حاشیه‌ها بر متن‌ها، حاشیه‌هایی که فقط به دنبال اعتراض هستند! سینمای امسال، سینمایی بود که در آن شاهد رقم خوردن نوعی شکاف نسلی در آن هستیم. سجاد فتاحی: سینمای این دوره، روایتی واقع‌گرایانه از جامعه ایران ارائه داده است. جشنواره فجر امسال روایتِ "غیاب تدبیر" و "فقدان امید" در جامعه ایران، جامعه‌ای با درآمد سرانه پایین و ثبات اقتصادی کم، فقر سرمایه اجتماعی و اعتماد کم در جامعه و آسیب‌های اجتماعی بود. آنچه در این دوره از جشنواره برجسته شد، شکاف بین الگوهای فرهنگی موجود و رایج در جامعه ایران با الگوهای فرهنگی و سبک زندگی مورد ترویج توسط دولت و نظام سیاسی بود. امیر ناظمی: سینمایی که بیانگر رفتن جامعه به سمت شکستن مرزها و تابوهای پیش از خود است. سینمایی همراه با تنوع زبانی، خشونت‌ورزی، غلبه پیرامون / حاشیه بر متن، جابجایی مرزها /خط‌های قرمز در فیلم‌ها حضور فیلمسازانی جوان که گویی تابوهایی را که تا الان وجود داشت، کنار گذاشته‌اند. سینمایی که فقدان توجه به حکومت مرکزی و حاکمیت مرکزی ملموس و نقش بسیار کمرنگ مذهب در فیلم‌ها مشهود بود. محمدرضا جلایی‌پور: جشنواره امسال، سینمای «خروج پیرامون» بود. زنان بزرگ‌ترین گروه تحت تبعیضی بودند که در فیلم‌ها دیدم. سینمای امسال را "اوج خروج" یا "خروج اوج" هم می‌شود نامید! آنچه در فیلم «خروج» نشان داده شد را خروجی بر علیه بخشی از دولت نمی‌بینم. بلکه خروج علیه "کل ساختار سیاسی" دیدم! آنچه سینمای مستقل ایران در این جشنواره داشت، تصویر بسیار سیاهی از جامعه ایران بود! قهرمانانی را در سینمای وابسته به نهاد‌های امنیتی دیدیم که ملیت شمول‌گرایی را به تصویر می‌کشیدند که هیچ نشانه‌ای از مذهب نداشتند! مانند آنچه در پوستر میدان ولیعصر می‌بینیم، از همه گروه‌ها پشت سر قاسم سلیمانی ایستاده‌اند، به غیر از روحانیت!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت این است که بنده در این موارد ورودی ندارم تا بتوانم نظر دهم. موفق باشید

26499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت که همان طور که خداوند عین وجود است عین عقل هم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. این موضوع به طور روشن در بحث «برهان صدیقین» مطرح شده است. به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست سری بزنید. موفق باشید

25812
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، با مطالعه کتاب «جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» یک روحیه و بینش عجیبی برای خودم ایجاد شده و حس کردم خود شما هم با نگارش این کتاب این احساس و بینش را دنبال می کنید و بدنبال گشایش مقابل مخاطبان هستید و امیدوارم توانسته باشم با آن افق متعالی انس بگیرم و این مباحث راهبر و متذکر من باشد. پس از مطالعه این کتاب، با دید جدیدتری ارتباط قوی بین مطالب تان و بیانیه گام دوم انقلاب دیدم و پس از دقت در تعابیر آن بیانیه، روحیه ام قوی تر شد. حس می کنم ما با وجود تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی ویژه در حوزه تولید و اشتغال و غربزدگی و بحران تمدنی که رو به روی ما ظاهر شده است، اما در دل همین سختی ها ما در نعمت هستیم و این نقمت ها برای ما بشارتی است که: «ان تصبروا و تتقوا لا یضرکم کیدهم شیئا». این را در کربلا هم می شود دید آنگاه که سیدالشهدا برای اصحابشان تببین می فرمایند که شما در دل همین غربت و سختی، در اوج نعمت خدایید و خداوند بر شما منت نهاده و عزت را نصیبتان کرده است. به همین صورت در خیلی از برهه های دیگر مثل جنگ احزاب هم دیدم آنجا که فرمود چشمها خیره شده بود و جانها به گلو رسیده بود اما رسول الله سخن از فتح بزرگ و گسترش قلمرو اسلام و پیروزی نهایی بر جبهه کفر و نفاق می زدند. حسی به من می گوید ما اکنون در این برهه از انقلاب با رهبری حضرت آقا، شرایطی مثل یک آتشفشان را داریم.ِ آتشفشانی که مواد مذاب و دودها و مواد پر سر و صدا را بیرون می ریزد و آنها سرد می شوند لیکن آتش فشان قطورتر و بلند تر می شود و به مراتب به رشد بهتری می رسد. این مشکلات و مسئولین عافیت طلب و آغشته به چرب و شیرین ریاست، هم به نظرم همانند همان مواد مذاب پر سر و صدا هستند که دوران گذار ما از آنها شروع شده و بحمدالله بحای اینان، رویش های صالح و مومن و جهادگری می رویند که رشد انقلاب را تسریع و بهبود می بخشند. آری! به‌مراتب رویش‌ها بیشتر از ریزش‌هاست و این اتفاقات در دوره اخیر مجلس و دولت و قضای اقتصادی و مسائلی نظیر برجام، اثبات کرد در بستر مشی انقلابی و رویش ها است که می توان جلو رفت. این آرامش و امیدواری رهبر انقلاب ابتدا برای من بشدت سوال برانگیز و تعجب آور بود که چرا رهبری با وجود این حجم از مشکلات چنین آرام و با طمانینه است و حتی می گفتم رهبری برای اینکه دل خوشی بین جریان انقلابی باشد، مجبورست امید دهد حتی امید واهی. اما اکنون می بینم مبنای امیدشان چقدر منطقی و دال بر ظهور عهدی نوین و عصری جدید و تاریخی فراتر از تنگناهای مدرنیته، غربگرایی، اسلام تحجر و اسلام سکولار است و ایشان گویی مطمئن اند با صبر تمدنی و اعتقاد به نصرت حضرت الله و کار جهادی_انقلابی، آینده از آن توحید است. به عقیده ام بیانیه گام دوم ایشان نوعی تحدیث نعمت در این شرایط سخت حرکت به سمت تمدن اسلامی است کما اینکه خداوند به رسولش فرمود: «و اما بنعمه ربک فحدث» و خوشحالیم که این چنین نعمتی را در اختیار داریم و ان شاء الله با بصیرت نافذ و عمار وار، آن را به انقلاب جهانی حجت بن الحسن (ارواحنا فداه) متصل کنیم. هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب / باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور // ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند / چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور. عذر می خواهم مطالبم طولانی شد و امیدوارم مطالبتون افق خوبی رو مقابل من باز کرده باشه. موفق باشید
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است. زیرا قرآن به ما می‌فرماید: «واللّه ولیّ المتقین» پس مگر می‌شود خداوند انسان‌های با تقوایی که در پشت این انقلاب ایستاده‌اند را، تنها بگذارد. انقلاب اسلامی سفره‌ی گسترده‌ای است به وسعت بهشت، تا هرکس خواست از نعمت‌های بهشتی بهره‌مند شود؛ بهره‌ی ابدی خود را از آن برگیرد و بیانیه‌ی گام دوم، تذکر به همین عطای چهل‌ساله‌ای است که سال‌های بسیار ارزشمندی در پیش روی ما گشوده است. عمده آن است که ما مأوای خود را در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی انتخاب کنیم. موفق باشید

24845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استادجان: وقتتون بخیر. استاد اگر تمدن غرب نماد اسم طاغوت است آیا می توان گفت ملل مسلمان که تا حدی درگیر تمدن غربند خداوند احد را ذیل اسم طاغوت پرستش می کنند؟چنین پرستشی مورد قبول است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین‌طور است مگر آن‌که انسان‌ها مانند پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شیطانِ خود را مسلمان کنند و تکنیک در اختیار روحی غیر از روح غربی قرار گیرد. موفق باشید

24406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در جزوه مبانی نظری عرفان در اسلام صفحه ۲ فرمودید حقیقت چیزی نیست که به سراغ ما بیاید. ولی بارها خود فرمودید با این مضمون که انسان گاهی باید منتظر باشد تا حقیقت به صورتهای مختلف به سراغش آید البته پس از آنکه شایستگی را در خود ایجاد کرد. لطفا توضیح فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ما آماده شدیم حقیقت مثل نور خورشید بر پنجره‌ی جان انسان تجلی می‌کند. ولی پنجره را باید از کدورات پاک کرد. منظور آن است که نمی‌توان بدون آمادگی منتظر بود. موفق باشید

24373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام: با توجه به جواب شما به سوال ۲۴۳۵۶جنابعالی می‌فرمایید که طبق قسمتی از تفکر بارکلی او توانسته به قسمتی از فلسفه حصول وجود ذهنی از نظر ملاصدرا برسد اما در اینکه شی خارجی باید باشد که معد این وجود باشد دچار مشکل شده که البته به نظر بنده این امر آنقدر بدیهی هست و نفس یا عقل آن را بدیهی درک می کند و میابد که دیگر نمی توان شک کرد و یا انکار کرد، و بنده فکر می کنم که بارکلی هم اشتباه تمام فلاسفه غرب را که گرفتار ایده آلیست شدند مرتکب شده و آن هم اینکه در درک این موضوع از ساحت بدیهی خارج شده و این امر بدیهی را در ساحت نظری مورد بررسی قرار داده، لطفا بفرمایید چگونه می توان اینگونه افراد را به ساحت بدیهی برگرداند و مشکلشان را حل کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. خواستم عرض کنم جناب بارکلی را چندان دستِ کم نگیرید از آن جهت که نکاتی را در نظریات خود مدّ نظر دارد. موفق باشید

24257
متن پرسش
سلام علیکم: علم نفس به بدن چه نوع علمی است، آیا علم نفس به بدن حصولی هست یا حضوری؟ کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس از جهت درک بدن خود علمش حضوری است ولی از آن جهت که به دست خود نگاه می‌کند و به دست خود علم دارد علمش حصولی است.

33484
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: امروز تقریبا در سطح جامعه اجماعی وجود دارد که جمهوری اسلامی از آرمان های انقلاب اسلامی به خصوص عدالت اجتماعی و مردمی بودن بسیار فاصله گرفته و این فاصله روز به روز دارد بیشتر می‌شود، نظام بانکداری فاسد، فسادهای سیاسی و اقتصادی عجیب و غریب، استفاده نامشروع از مناصب قدرت و فسق بسیاری از مدیران و تبعیض در اجرای عدالت و احکام شرعی. حال پرسش این است که آیا واقعا مقام معظم رهبری وظیفه خودشان در اصلاح وضع امت را ایفاء کرده‌اند یا نه؟ رهبری که در جمهوری اسلامی تشریفاتی نیست! مردم دادشان در آمده. نظام هم انگار تصمیم جدی برای اصلاح ندارد. چرا باید مردم همچنان به رهبری و نظام امیدوار باشند و از رهبری اطاعت کنند، در حالی که ایشان را منفعل در این ماجرا و بعضی حتی مسبب و تسهیل گر می‌دانند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر رهبر معظم انقلاب آن است که با روشی حکیمانه، جامعه ما را از تنگناهای تاریخی عبور دهند و اگر چنین نمی‌کردند سرنوشت انقلاب اسلامی مانند سرنوشت انقلاب الجزایر و انقلاب مصر می‌شد و معلوم است که برای شروع یک تاریخ و عبور از تنکناهای رسوب‌کرده در جامعه، باید صبر و شکیبایی پیشه کرد و به سخن حکیمانه ایشان نظر کرد که می فرمایند: «به نظر من، این دو جمله‌ی حیاتی و اساسی و جاودانی قرآن که «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»، برای ما همیشه دستورالعمل است و امروز بیش از همیشه. تواصی به حق یادتان نرود؛ تواصی به صبر یادتان نرود. صبر یعنی پایداری، یعنی ایستادگی، یعنی خسته نشدن، یعنی خود را در بن‌بست ندیدن؛ این معنای صبر است. راه حق را بروید، دیگران را هم به راه حق بکشانید. کوشش کنید؛ بچّه‌های مؤمن، مسلمان، علاقه‌مند، هیئتی و به معنای واقعی کلمه قرآنی و اسلامی سعی کنند در محیط دانشگاه، در محیط‌های گوناگون تأثیر بگذارند، محیط را به همان رنگی که خودشان به آن معتقد هستند ــ به راه خدا ــ منوّر کنند و ملوّن کنند. و این تواصی بر شما لازم است، برای ما لازم است. امروز، هم به حق تواصی کنید، هم به صبر. نگذارید محیط، محیط خسته‌ای بشود، محیط ازکارافتاده‌ای بشود.»

آری! معنی زندگی جز این نیست که ابتدا حق را بشناسیم و بدان توصیه کنیم و پس از آن با صبر و شکیبایی همچنان بر حق تأکید نمایی تا جهانی مناسب حقیقت در مقابل‌مان گشوده شود. موفق باشید 

32636
متن پرسش

سلام علیکم: آیا براستی دولت و حکومت اسلامی ان شاءالله نباید به جایی برسد که فراغت، زمینه و فرصت عبادت را در ماه سرنوشت سازِ رمضان برای مسلمین مهیا کند تا آنها در این ماه اینطور که الان هست، عادی و مانند ماه های دیگر درگیر کار و روزمرگی دنیوی و اداری نباشند و چند صباحی مشغول ساخت آخرت خود باشند؟! آنچنان که حضرت سجاد سلام الله علیه به خدا عرضه می دارد: اللهم ارزقنی فراغا فی زهاده؟ آیا روزی عقل جامعه اسلامی به جایی نخواهد رسید که تعطیلات نوروزی خود را به تعطیلات رمضانی تبدیل کند؟! نه مانند دولت کنونی که بعد از دو سال و نیم تازه در ابتدای این ماه شریف یاد بازگشایی کامل مدارس می افتد و ضمن ایجاد مشغله فکری برای خانواده های مومن و مقید، ناخواسته عرصه را برای روزه اولی های کودک خصوصا دختر تنگ می‌کند تا آنها با زدن ماسک از ابتدای صبح تا ظهر خصوصا در مناطق گرم کشور توان روزه داری را از دست بدهند و محروم شوند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که ما در این زمانه در شرایط بحرانی هستیم و هنر انسان مؤمن و فرهیخته، شناختن زمانه است. همان‌طور که امام صادق «علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «قَالَ فِى حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ»[1]در دستورهاى حكيمانه‏ آل داود چنين آمده است كه وظيفه ‏ى انسان خردمند است كه زمانه ‏ى خويش را بشناسد. زيرا در شناخت زمانه است كه انسان مى‏ تواند برنامه ‏ريزى صحيح داشته باشد و قدم به قدم كارها را جلو ببرد تا به مقصد نهايى برسد و نيز مى ‏فهمد در كجاى تاريخى كه پشت سر گذاشته و يا بايد به آن برسد، قرار دارد. مثلًا مى‏ فهمد هنوز به آن مرحله ‏اى نرسيده ‏ايم كه بتوانيم از غرب‏زدگى خود آگاه شويم و عزم عبور از آن را پيدا كنيم. حضرت صادق «علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس»[2] آن‏كس كه نسبت به زمان خود عالم باشد، امور نامعلوم به او هجوم نمى‏ آورد. انسان‏هايى كه روح زمانه ‏ى خود را نشناسند در خلأ تحليل فرو مى‏ افتند و در مقابل امورى كه باور نمى ‏كردند پيش آيد، تحليل ندارند. در حالى‌‏كه اگر انسان روح زمانه‏ خود را بشناسد مى‏ پذيرد كه بالاخره ما بايد منتظر چنين موضع‏گيرى توسط مردم مى‏ بوديم و بايد مى‏ دانستيم نخبگان ملت تا كجاها با مردم انقلابى همراهى مى‏ كنند و از كجا متوقف مى‏ گردند. رهبران بزرگ با توجه به همين امر است كه بر اساس توانايى ملت، مردم را جلو مى ‏برند و با نخبگان نيز مدارا مى ‏كنند و از مردودشدن بعضى از نخبگان جا نمى‏ خورند. آيا وقتى علوم انسانى موجود در دانشگاه ‏هاى ما انسانى را تعريف مى ‏كنند كه آن انسان هيچ سنخيتى با اهداف انقلاب اسلامى در خود احساس نمى‏ كند نبايد منتظر رويكرد تحصيل‏كردگان به كانديدايى شد كه اصالت را به غرب مى‌‏دهد؟ آگاهى به اين امر كه در زمانه‏اى قرار داريم كه علوم انسانى‏‌اش اين‏چنين است موجب مى ‏شود كه منتظر آنچنان حادثه ‏اى باشيم و به صورتى زيربنايى نسبت به علوم انسانى اسلامى فكرى بكنيم تا آينده از آن انقلاب اسلامى باشد.

با توجه به مطالب فوق باید مواظب بود با نظر به آرمان‌ها، از تنگناهای تاریخی خود غفلت نکنیم وگرنه انتظارات‌مان غیر واقعی می‌شود و زحمات و تلاش‌های دولتی که از جنس انقلاب و آرمان‌های انقلاب است؛ درست دیده نمی‌شود. موفق باشید

 

[1] ( 2)- الكافى، ج 2، ص 116.

[2] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 27.

32024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و احترام: آیا بر اساس این دو آیه از قرآن که می فرماید «الذی خلق فسوی» و «الذی قدر فهدی» نمی‌توان نتیجه گرفت نظر جناب شیخ الرئیس که عالم، موجودی است که وجود دارد، و نه وجودی که این چنین موجودیت یافته است، صحیح می‌باشد؟ اگر طبق آیه خداوند خلق کرده و سپس هماهنگی بخشیده و یا تقدیر و اندازه گیری کرده و سپس هدایت کرده پس نظر جناب صدرا مبتنی بر نحوه وجود غلط و نظر جناب شیخ صحیح می‌باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در آیه «الّذی خلق فسوّی» هم نظر در حضور خداوند است که به مخلوقات «وجود» می‌دهد. و جناب شیخ‌الرئیس هم از این جهت منکر اصالت وجود نیست. آقای دکتر غلامحسین دینانی با اشاره به کلام مشهور ابن سینا که می‌فرماید: «ما جعل الله المشمشه مشمشه بل اوجدها» گوید: این کلام نشان دهنده این است که وی معتقد به اصالت وجود بوده است؛ اگرچه آن را به صراحت اعلام نکرده است. موفق باشید.

31908

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

این ترکیب جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی را چگونه می‌بینید؟ چرا افرادی مثل دکتر داوری و کچوئیان و گلشنی کنار گزاشته شده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال آقای دکتر داوری و دکتر گلشنی و دکتر ولایتی به جهت کهولت سن، واقعاً توان کار در شورایی که باید جریان‌های فرهنگی کشور را رصد کند و لایحه بدهد؛ ندارند. ولی همان‌طور که می‌فرمایید امثال آقای دکتر کچوئیان، موضوع‌شان متفاوت است و احتمالاً باید خودشان عدم آمادگی خود را اعلام کرده باشند. موفق باشید

31702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت: استاد در داستان پدر حضرت رسول جناب عبدالله، صحبت از نذر جناب عبدالمطلب برای داشتن پسران متعدد و ذبح یکی از پسران هست. چه توجیحی برای این ذبح انسان وجود دارد؟ در سرگذشت اقوام گرفتار عذاب مگر یکی از موارد عصیان اینها قربانی انسان نبوده، حال چرا جناب عبدالمطلب باید چنین نذری کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان نظر داد. شاید با نظر به سیره حضرت ابراهیم «علیه السلام» و میراثی که از آن حضرت در آموزه‌های خود داشته‌اند، چنین تصمیمی را گرفته‌اند تا حضرت حق تقدیری را پیش آورد که ظاهراً همان تقدیر، پیش آمد که در إزای قربانی جناب عبدالله، شترهایی قربانی شوند. موفق باشید

31644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: نظرتون رو درباره این پرسش می خواستم. «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ». علی بن الحسین کیست؟ علی اکبر یا امام سجاد؟ لطفا دلیل خود را بگویید. آیا قرائنی وجود دارد که نشان دهد منظور کیست؟ ------ اگرچه از زیارت‌نامه‌ها، دعای توسل، صلوات بر حجج طاهره، روایات و رجزنامه‌ای که از امام زین العابدین و علی اکبر (ع)، برجای است استفاده می‌شود که علی بن الحسین نام مشترکی برای آن دو بزرگوار بوده است، امّا از شأن زمانی و مکانی زیارت عاشورا، که اشاره به روز عاشورا و سرزمین کربلا و کشته‌شدگان در آن‌روز دارد، و همین‌طور از زیارت عاشورای غیر معروفه، زیارت وارث و زیارت مطلقه‌ی امام حسین (ع) که لقب شهید، پس از علی بن الحسین دارد، می‌شود اطمینان حاصل کرد که مراد از علی بن الحسین، در «السلام علی الحسین و علی ابن الحسین»، همان علی اکبر است که در روز عاشورا در سرزمین کربلا به شهادت رسید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در زیارت و ملاقات امام معصوم و یا امامزاده، سلام به کسی می‌دهند که در محضر او هستیم و در زیارت فوق، در محضر حضرت علی اکبر «علیه‌السلام» حاضریم و در خطاب به آن حضرت که پایین پای مبارک حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» دفن هستند، سلام می‌دهیم. موفق باشید

31261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای مبحث مدینه الفاضله و رسیدن به جامعه آرمانی، انسان فاضله فقط باید علم النفس (قوه عقل عملی) مورد تحقیق قرار بگیره یا از دیدگاه قرآن دل (قلب) برای ایمان نیازه و واجبه؟ برای انسان فاضله دل پذیرا چه خصوصیاتی باید داشته باشه؟ اگه بحث طولانیه کتاب معرفی کنید لطفا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توحیدی شدن هرچه بیشتر بشریت است تا انسان نسبت خود را با خدا و با خود و با خلق، الهی کند. در این رابطه هم عقل و هم قلب باید در صحنه باشد. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، بد نیست. موفق باشید

31232
متن پرسش
سلام علیکم: در اواخر بحث برهان صدیقین فرمودید که بین وحدت تشکیکی و وحدت شخصی فرق هاست. خواستم بگم درسته که در برداشت اولیه از تشکیک وجود ما مراتبی را تصور می‌کنیم ولی اگر خوب نگاه کنیم (خصوصا با تطبیق این مطالب به مباحث وحدت نفس با قوایش که در کتاب ده نکته گذراندیم) بین تشکیک وجود و وحدت وجود فرقی نمی‌بینیم. فرقش اینه که تشکیک در وجود مربوط به ذهن است و وحدت وجود مربوط به خارج است. درسته استاد؟ آخه من از اول برهان سعی کردم مطالب رو با وحدت من و قوایم در موطنهای مختلف چک بکنم به خاطر همین از اول برهان تا آخرش وقتی از تشکیک وجود صحبت می‌شد من برداشت وحدت وجود می‌کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در ذات خود دارای وحدت شخصی است ولی در نسبت با ما، ظهوراتش متفاوت است و بدین لحاظ، وحدتش نسبت به ما تشکیکی می‌باشد. موفق باشید

31065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: از این به بعد رفتار ما با دوستان یا اقوام که رای ندادند و معتقدند نظام کنونی فاسد است چگونه باید باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به ما فرموده‌اند: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» لذا باید بزرگوارانه با خطای چنین انسان‌هایی که مغرض نیستند ولی جاهل هستند، برخورد کرد تا با دیدن سجایای اخلاقی شما شرمنده شوند. موفق باشید

30869
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: حضرت علامه طباطبایی «رحمة‌الله‌عليه» راجع به آیه ۲۲ سوره اعراف مي‌فرمايند: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيب‌هايشان بر ملا شد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءاَتُهُمَا» به علت نزديكي به طبيعت، نقص‌هاي آن‌ها پيدا مي‌شود، حالا هر چه بيشتر به آن نزديك شوند- به اميد بر طرف شدن نياز- نيازشان بيشتر مي‌شود». در کتاب شریف «هدف حیات زمینی آدم» توضیحات بسیار خوبی در این باره ایراد فرموده اید. با الهام از آن توضیحات و مطالعاتی که بنده در حال انجام آن هستم، برداشتی از این آیه شریفه داشتم که نظر جنابعالی را در این زمینه جویا هستم (اینکه آیا چنین برداشتی می تواند صحیح باشد؟): حکما و محققین در رابطه با ارتباط میان نفس و بدن بیان کرده اند که نفس با قطع نظر از تعلقی که به بدن دارد، «عقل» است و صفات عقلى، مَلكى است و به اقتضاى سرشت خود ناظر به كمال و ديار مناسب خود است كه: «العقل ما عُبد به الرحمن، و اكتسب به الجنان»... بدین سبب گرفتاری انسان به اخلاق و عاداتی که مانع از این اتصال به عالم اعلی می شود به سبب تعلقی است که بعد از کینونت عقلی خود به بدن می یابد. یعنی تا در عالم عقل و آن بهشت نزولی است غرق در تماشای جمال یار است اما به محض تعلق به بدن، گرفتار نقائص مزاجی خود می شود و تا بر اقتضائات این مزاج غلبه نکند و قوای حیوانی را تحت حاکمیت عقل به اعتدال نرساند در بند تعلقات بدنی و مادی خود گرفتار خواهد بود. حال سوال بنده این است که آیا این حالتی که برای آن موجود عقلی و مَلکی بعد از هبوط در عالم طبیعت پیدا می شود، به علت همان قاعده ای است که در این آیۀ شریفه ذکر شده؟ یعنی انسانی که در کینونت عقلی خود موجودی ربانی است، به علت نزدیک شدن به شجرۀ ممنوعه و کثرات عالم طبیعت، انسانی طبیعی می گردد که در طبیعت خود حائز نقص های مختلف است که همین نقائص مانع از شهود حق می گردد در حالی که در عالم قبلی این نقائص آشکار نبودند یا مزاحم وصل او به مبدآ ایجادی اش نمی شدند؟ همچنین: و آیا این تقریر صحیح است که چون هر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی است و این اسماء در مقایسه با اسم جامع الله دارای نقص می باشند، اگر از عالم وحدت و آن بهشت نزولی به عالم کثرت هبوط کنند، همین نقصی که در جامعیت اسمائی خود دارند در عالم طبیعت نمودار می شود و عدم اعتدال ناشی از نقص در مظهریت اسماء برای انسانی که مستعد ظهور همۀ اسماء است بصورت عدم اعتدال در مزاج و ترکیب جسمانی نمودار شده و او را به سوی عادات حیوانی و جاذبۀ مادی سوق می دهد؟ و انسان در مواجهه با این مزاج باید روشی را پیش بگیرد که نقائص مزاجی خود را با قاهریت و حاکمیت نفس بر آن به اعتدال نزدیک کند تا بدین صورت از تاثیر آن خلاصی یابد و نقص اسمائی خود را در فرصت حیات زمینی جبران نماید؟ با تشکر فراوان از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و به همین جهت بعد از آن‌که فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن می‌فرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين‏» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایین‌ترین پایین‌ها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش می‌آید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایین‌ترین پایین‌ها کرده است؟ عجیب است که می‌فرماید خودمان آن‌ها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همه‌ی عالم و همه‌ی تاریخ. این‌که ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که می‌خواست ما در همه‌ی عوالم حاضر باشیم؟

حتماً درباره‌ی چهار منزل عرفانی فکر کرده‌اید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» می‌باشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا می‌کند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا این‌جا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعه‌ی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ می‌باشد، پیامبر می‌آید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل می‌کند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم  چه می‌گذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشه‌ای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختی‌ها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربه‌ی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل می‌شود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان می‌کند. موفق باشید  

30771

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: استاد عزیز در کتاب شریف «ادب خيال عقل و قلب» نکته ای فرمودید که با توجه به اینکه ساحت بشر در نوع رجوع به عالمان عوض شده و امروزه علوم را در کتاب ثبت مي کنند و فرمودید پس ديگر انتظار نداريم خدمت فلان عالم برويم و از او بخواهيم اسرار سينه خود را به ما بگويد. سوال حقیر این است که جدایی از کسب علوم، عده ای از علما نقش نَفَس یک اهل دل و یک عالم ربانی را در رشد معنوی لازم می‌شمردند، لذا به نظر حضرتعالی این مورد هم با تغییر ساحت تغییر کرده و آیا با حضور در جان مطالب کتب بزرگان می‌شود از نفس قدسی آنها بهره برد؟ متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله معارف الهی با نظر به هویت اشخاصی مثل حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» جای خود را باز می‌کنند و در همین رابطه مرحوم آیت الله بهجت فرمودند: «علم تو استاد تو است». البته این بدان معنا نیست که اگر صاحبدلی متعیّن به معرفت و اخلاق یافتیم، از او غافل باشیم. موفق باشید

نمایش چاپی