بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه حضرت علامه علوم بسیاری را از امام رضا (ع) گرفته اند میشه ازشون سوال کنید با توجه به این که شما علم لدنی دارید درمان این ویروس کرونا رو بگید؟ مردم کشته نشن ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم منظورتان علامه‌ی حسن‌زاده است که ما هیچ ارتباطی  با ایشان نداریم، جز ارادت. موفق باشید

28938
متن پرسش
مثل همیشه ممنونم از پاسختان، نمی‌خواهم بهانه بیاورم، اما تا مربی نباشد روح غفلت زده ما بیدار نمی شود، مذکّر می خواهیم تا داد بزند سرمان و ما را بیدار کند. مجالست با بندگان صالح خدا باعث بیداری ما می شود، و ما نیازمند به مجالست با آن‌ها هستیم. باید نزد بندگان صالح خدا برویم، رفتارشان را ببینیم و به گفتارشان و مواعظ اون‌ها عمل کنیم، تا نشاط معنوی پیدا کنیم، آن‌ها اطبای روح هستند که بسیار کمیابند، البته جوینده یابنده هستش، و خدا طبیب روحم را به من نشان داده، و قصه تلخیست که از او دور مانده ام. سوال شما: با سلام و ادب و آرزوی قبولی عزاداریهایتان با قلبی غم زده باید بگویم: متاسفانه فعلا در هجرت به اصفهان شکست خوردم، امیدوارم از دعا و توجه خیر شما از این راه دور محروم نمانم. اگر دهان به ذکر دلایل پیش آمده و بهانه ها باز کنم، خبر از لنگی پای ارادت ماست، لذا فعلا سکوت را بر تکلم ترجیح می‌دهم. نمی‌دانم اینطور سازوکاری دارید یا نه، ولی اگر برایتان مقدور بود، برایم نسخه های خصوصی ارسال کنید، تا مرتبا تحت تعلیم و تربیت نفس شما باشم. امیدوارم هرچه زودتر زیارتتان کنم. ببخشید از اینکه وقتتان را گرفتم. خدانگهدار. پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله آن‌چنان راه‌های رجوع به حضرت حق در هر کوی و برزن گشوده شده است که کافی است در مسیر محبت به حق و ترک خودخواهی و غمِ مردم خوردن، را مدّ نظر قرار دهید و آنچه پیش می‌‌آید را بهشت خود بدانید. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود استاد یعنی گشوده شدن جهانی که با حضور در آن جهان، همه‌ی مناسبات شکل خاص خود را به خود می‌گیرد و این‌جا است که وقتی شخصیت‌هایی مثل حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل انسان به ظهور آید، حضرت آیت اللّه بهجت«رحمت‌اللّه‌علیه» می‌توانند بفرمایند «علم تو استاد توست». زیرا در این شرایط، معارف الهیه با نظر به جهانی که حضرت امام در مقابل ما گشوده‌اند، مناسبات خاص خود را به ظهور می‌آورند. موفق باشید

28223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: شما کتاب، مقاله یا صوتی یا هر منبعی را می‌شناسید که تمام بیست تقریر از وحدت وجود را جمع آوری کرده باشد و تقریر نموده باشد؟ کتاب های استاد یزدان پناه فقط تقریرات و نظرات خودشان را ذکر کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم کسی در وحدت وجود گوشش بدهکارِ این حرف‌ها باشد. حقیقتی را می‌یابند و مطابق آن حیات توحیدی خود را دنبال می کنند، حال بقیه خود را محروم کرده‌اند، خود را باید ملامت کنند. موفق باشید

28197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. بابت توجه و نگاهتان در مورد سوال ۲۷۷۹۰ تشکر می کنم از همان شب گشایش هایی پیش آمد که مدت ها منتظرش بودم ان شاءالله که قدردان باشیم. ۲. مدت ها این سوال برایم مطرح بود که چرا اغلب مسولین جمهوری اسلامی در نظرها متنفر می شوند اما یکی مثل حاج قاسم شهید این جور دلها رو فتح کرد و محبوب دلها شد که الحمد الله بعد از مطالعه کتاب بصیرت حضرت زهرا سلام الله علیها به جوابم رسیدم و آن میزان تبعیت از ولی فقیه بود. شخصی مثل حسن روحانی که الحق و الانصاف کارش خوب نبود، جایگاه مسولیت در جمهوری اسلامی مخصوصا ریاست جمهوری جایگاه خطیر و مقدسیست که جز با دستور و الهام الهی نباید به آن نزدیک شد. ۳. متاسفانه جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی دارای اختیارات محدودی است که باید اختیاراتش بسیار بیشتر از این بوده باشد. ۴. باید شب و روز به خاطر مظلومیت مولایمان امام علی علیه السلام که مظلومیت بشیرت است تا روز قیامت همراه با سر چشمه اشک حضرت زهرا سلام الله علیها گریه کرد. این طالب بدم المقتوله باالمدینه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با روشی که رهبر انقلاب به نور حضرت مهدی علیه السلام آری به نور حضرت مهدی پیشه کرده‌اند، از بسیاری از غرب زدگی‌ها آزاد می‌شویم. موفق باشید

 

27652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: درباره بحث انحطاط و تعالی تمدن ها و جوامع بر پایه قرآن و مبنای قرآن پایه، حضرتعالی کتاب یا مقاله خاصی را پیشنهاد می‌کنید یا از خود حضرتعالی در این باب مطلب و مبحثی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و کتاب «امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» افقی را در این رابطه به میان می‌آورد. موفق باشید

27590
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. آیا مرتبه ی حقیقت قرآن و حقیقت اهل بیت علیه السلام از منظر عرفانی نسبت به هم اولویت دارند؟ یا یکی از این دو بالاتر است؟ ۲. محل صدور قرآن از منظر عرفان از کدام یک از مراتب تجلی حضرت حق بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم با توجه به ثقلین‌خواندن آن دو حقیقتِ سنگین، یکی را می‌توان آینه‌ی تمام‌نمایِ دیگری گرفت به همان معنا که مولایمان فرمودند قرآن ناطق منم. ۲. قرآن از محل الوهیتِ حضرت حق یعنی اسم «اللّه» صادر شده است به همان معنایی که در قرآن داریم: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ» بگو: طریقه من دعوت است به سوی «اللّه». موفق باشید

26436

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: مرحوم علامه طباطبایی (ره) مشارطه، مراقبه و محاسبه را شاهراه سلوک می دانند و فرمایشاتی هم در این باب داشتند. در مبحث مراقبه یک مطلبی برام پیش اومد و می خواستم ازتون هم این رو بپرسم. آیا در مراقبه، می توان گفت این امر یک امر دو جانبه است به این معنی که هم ما باید مراقب باشیم تا با تقوا از حدود الهی خارج نشویم و هم باید از خدا بخواهیم که ما را حفظ کند؛ یعنی هم ما مراقب خدا باشیم هم او مراقب ما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته‌ی دقیقی را مدّ نظر دارید زیرا «بی‌عنایت حق و الطاف حق / گر مَلک باشد سیه باشد ورق». موفق باشید

26376
متن پرسش
سلام و عرض ادب: همه ما می‌دانیم عده ای دارند دنیا را به خیال خودشان مدیریت می‌کنند. عده ای که هر وقت بخواهند با فضای رسانه فلان خبر مثل کرونا را تیتر یک دنیا می‌کنند قطعا هم دست خودشان در ساخت و تکثیر این ویروس مشخص هست. عده ای که با سرمایه ای که دارند فلان تغییر ژنتیکی را در غذای مردم می دهند تا به هدفشان برسند. عده ای که در تصمیم گیری های بین الملل هم نقش دارند. در شروع یا پایان فلان جنگ هم نقش دارند. از طرفی هم تاریخ نشان داده نتوانسته اند به مقصدشان برسند شاید تا بخشی موفق بوده اند ولی تدبیر امور به دست خدا بوده و هست. در فضای شکل گرفته برای ویروس کرونا، ورود فلان آلودگی غذایی، هجوم فلان جانور، قحطی، جنگ، ترور، هارپ، بمب اتم، بمب هیدروژنی و... خیلی از مردم ترس دارند که عاقبت چه می‌شود؟ دیگر فضای خیال پر است از شیوع یک اتفاق که باعث مرگ و میر انسان ها خواهد شد. چون آن اتفاق را به عینه می بینند. می بینند که عده زیادی در دنیا به خاطر کرونا دارند جان خودشان را از دست می‌دهند. این فضای واقعی و خوفناک قدرت تخریب دارد قدرت مانور در خیال دارد. حتی اگر واقعی باشد یا نباشد باز هم ترس وجود انسان را گرفته پس خیلی ذهنشان یاری نمی کند که مدبر عالم کجای کار است؟ چطور از او باید مدد گرفت؟ اصلا چه باید کرد؟ اگر مرگ و زندگی دست خداست پس اینها چه دارند می کنند؟ در این فضا چطور آرامش خودمان را حفظ کنیم و از چه جهتی به عالم نگاه کنیم که در این آزمایشات خدای نکرده خدا را فراموش نکرده و بازنده نشویم؟ البته این را عرض کنم فضایی که بنده از آن گفتم فضای جبهه و جنگ نظامی و اقتصادی و... نیست که دشمن معلوم دارد. شاید همین مردم در آن فضا چون دشمن مشخص است اینطور به این اوضاع نرسند. من در مورد یک جنگ نامردانه حرف می زنم از بمب اتم و شیوع ویروس و بیوتروریسم و... که شاید از دست ما هم چیزی بر نمی‌آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید خداوند سرنوشت بندگان را در دست بقیه قرار نمی‌دهد. هرچه ما چوب خورده‌ایم، از خودمان است که رجوع واقعی به معارف الهیه و عبادات شرعی نداریم. باید بشر به این بصیرت برسد که روز به روز، دشمنان انسانیت در مسیر نابودی خودشان قرار می‌گیرند و نابود می‌شوند. موفق باشید

25551

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد ما توی یه آپارتمانیم. این هفته همسایه یه پارتی با صدای شدید برگزار کرد. من می خواستم برم بهشون تذکر بدم ولی همسرم اجازه ندادن. همین طور ناراحتم. نمیدونم چیکار کنم‌ خونه و بدن من همزمان می لرزید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قاعده‌ی زندگی در کنار همدیگر، رعایت حقوق یکدیگر می‌باشد. شاید اگر از طریق یک نامه‌ی دوستانه تذکر داده شود که رعایت حقوق دیگران شرطِ بلوغ انسانِ اجتماعی است؛ بد نباشد. موفق باشید

25050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: دانش آموز ۱۷ ساله ای را که با نمرات بد و درس نخواندن او مواجه هستیم و کار مفیدی انجام نمی دهد و وقتش را تلف می کند، چطور باید اصلاح کرد؟ چه رفتاری باید با او کرد؟ آیا تحت فشار مالی قرار دادن او به نحوی که فکر کند نداریم که به او بدهیم و نه اینکه نمی خواهیم به او پول بدهیم و از طرفی دیگر تشویق به درس خواندن جهت رسیدن به پول و خواسته هایی که برایشان به او پول نمی دهیم می تواند رویکرد مناسبی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که نباید به او سخت‌گیری کرد زیرا ممکن است استعداد لازم را در آن امور نداشته باشد و سرخورده شود؛ روشی که پیشنهاد می‌کنیدممکن است نتیجه‌بخش باشد. در هر حال، رفاقت‌تان را حفظ کنید. موفق باشید

24946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب روح مجرد می فرماید: مرحوم حداد در دهه محرم حال اندوه و حزن در ایشان دیده نمی شد و‌ سراسر ابتهاج و مسرت بود، می فرمود چقدر مردم غافلند که برای این شهید غصه می خورند و... گریه بسیار می کرد ولی گریه شوق بود و..» خب بنده هم این حالتها و صحبتها رو تصدیق می کنم ولی چرا امام رضا (ع) فرمودند پدرم بر عکس مرحوم حداد اندوه و حزن بر او غالب می شد، و یا امام سجاد (ع) تا مدتها، آب می دیدند ذبح می دیدند و... گریه می کردند؟ لطفا دلیل این اختلاف رو بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو وجه و نظر به یک موضوع است که هر کدام در جای خود قابل پذیرش است. موفق باشید

24192
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوال ۲۴۱۵۱ را پاسخ دادین؟ بنده پیدا نکردم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: ۲۴۱۵۱. باسمه تعالی: سلام علیکم: راهنمایی بنده آن است که در این موارد باید سکوت کرد مگر این‌که مطمئن باشیم وظیفه‌ی ما تذکر است. موفق باشید

32853
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: ایام به خیر. استاد من سالها دغدغه ندانستن وظیفه ام را داشتم و همه اش در جا می‌زدم. تا روزی که به لطف خدا حج بیت الله الحرام نصیبم شد و وظیفه برایم روشن شد الحمدلله الان مدتی است که وظایف گوناگونی روی دوشم احساس می‌کنم (اعم از مادرداری، همسرداری، بچه داری و وظایف اجتماعی) اما در حد و حدود این وظایف مستأصل شده ام. تا فرزند جدید می آوریم نگران نرسیدنم به مادر هستم تا مشغول نوشتن می‌شوم نگران نرسیدن به بچه ها تا مشغول هماهنگی و شرکت در جلسات مرتبط با موضوع جمعیت می‌شوم نگران نرسیدن به همسر و... این گونه است که انکار در حال زندگی نمی‌کنم و در لحظه نمی‌دانم به کدام عمل برسم و چطور بین وظایفم جمع ببندم. موقع انجام دادن هر وظیفه نگران وظایف دیگر هستم و به فکر گذشته یا آینده و لذت عمل به وظیفه را نمی‌چشم. استاد میشه بهم وقتی بدهید حضوری در این موضوع خدمت برسم و بیاری خدا قلبم از نور کلامتون روشن بشه؟ ممنون که دعامون می‌کنید. عاقبت تون به خیر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز به ملاقات حضوری نیست. بیشتر باید به حضوری که در سوره مرسلات بحث شد، توجه کرد. به همان معنایی که «کاری از کاری بازمان ندارد» و این یعنی حضورِ  توحیدی که در وصف حضرت حق مولایمان علی «علیه السلام» می فرمایند: «لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ » کاری او را از کاری باز نمی دارد زیرا در مقام توحید هر چیزی در اندازه خودش مدّ نظر انسان قرار می گیرد. به همان معنایی که عقل و شرع جایگاه هر چیزی را روشن می کنند. آری! کار آسانی نیست ولی سلوک توحیدی خود به خود چنین احوالی را برای انسان پیش می آورد و حتی به الهاماتی مفتخر می گردد. عمده استقرار در همان حالت توحیدی است که به تعبیر آیت الله حسن زاده موجب می شود تا «دست در کار و دل با یار» باشد.  موفق باشید

31350
متن پرسش
پرسش: با آرزوی سلامتی برای حضرت عالی دو نکته برایم این روزها جدی شده است: ۱. حال خودم و پیچیدگی گرفتاری‌های نفسم و غفلتها و غرورهایم را که می‌نگرم، بعد از سخنان علما که متوجه واقعیتهای خود می‌شوم نگران و مایوس می‌شوم از پیچیدگی راه اصلاحم! و نشاطم می‌رود. ۲. یقین دارم که با صعود در منازل ایمان ابتلا و امتحان و رنج بیشتر می‌شود فلذا از این ترس، دچار حال عجیبی شده ام که عمدا پا به عرصه ی رشد و اصلاح خود و ارتقاء ایمان نمی‌گذارم چرا که از امتحان و ابتلا خوف دارم و راحتی کنونی را نمی‌خواهم به خطر بیاندازم. ۳. از افزایش سن خود و رسیدن به ۳۰ سالگی بشدت می ترسم. گاهی عادات سخیفی از دوران گذشته که گمان بر محو آن ها داشتم چون آتش زیر خاکستر بیرون می آید و از ملکه شدن می ترسم و از رکودی که موجب می شود این عادات دوباره سر بیرون آورد می ترسم. ۴. برای ایمان تازه کردن و جهش از رکود نفس و به حرکت آمدن چه کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند رعایت حرام و حلال شرعیت الهی را فرو گذار نکنیم و در حدّ ممکن از مکروه فاصله بگیریم و به مستحبات نزدیک شویم و این، تمام سلوک است. موفق باشید

31267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: ۱. استاد در اطرافم سادات فقیر زیاد می‌شناسم ولی اینکه یکی همش بهشون کمک کنه و پول بهشون بده بعضیشون را طوری کرده که یادگرفتن به دیگران بگن بدهید. نمی‌دانم شاید باید براشون ساختاری ایجاد بشه. استاد اصلا تو طلبه ها اینطورکه میدونن شهریه هاشون فرق داره ولی بین مردم از خیلی قدیم به قول دوستی می‌گفت در طول سال سیدها ارزش ندارن ولی عید غدیر همه توقع دارن اینا عیدی بدن البته از کرامتشون بعضی اینطور نبود شاید ما اینقدر که ولی به نظرم یه چیزی باید باشه نمیدونم مردم عادی که خیلی احکام بلد نیستن باید چکارکرد؟ بخصوص اینکه گاه همینطور هم با هم ارتباط دارن و پیچ پیچیه استاد دیگه بدتر اینکه یه عده همون خمس و... شون را هم میدن جایی که نباید. ۲. استاد جاهایی دارم می‌بینم اصلا مردم نمیپرسن این پول که دارن میدن زیر نظر کدوم آخوند یا فردیه و مردم چنین پول میدن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. تا زمانی که رابطه فرهنگی عمیقی بین مردم و معارف دینی به روشی شیرین و صمیمی برقرار نشود، عموماً انسان‌ها با توهّمات خود کار می‌کنند. موفق باشید

31084

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: میلاد حضرت رضا علیه السلام تبریک عرض می کنم. استاد در مباحث معاد بحثی در رابطه با تجرد روح داشتید که یک دلیل آوردید مبنی بر اینکه اگر روح از جنس ماده بود تغییر می کرد مثل جسم، پس چون تغییر نمی کند ثابت است و اشکالی در جلسه مطرح شده بود که اگر روح تغییر نمی کند پس چرا بعضی صفات خوب و بد را به خود می گیرد که شما در پاسخ فرموده بود که در عین ثبات تغییر صفات اخلاقی می کند، سوال این است که جسم هم به همین منوال است که وقتی فردی به سن پنجاه سالگی می رسد هنوز ته چهره ای از چهره ی بچگی اش در چهره اش است و در مزاج شناسی می گویند هر فردی یک مزاج جبلی دارد یعنی قالب جسم او موقع تولد بر یک مزاجی ریخته شده و تغییر هم نمی کند، و اشکالی دیگری هم است که اگر جسمیات تغییر پیدا کنند آیا منظور تغییر ماهیات است و اگر تغییر ماهیات باشد این جسم انسان باید تغییری دیگر کند و روح از آن مفارقت می کند چون تغییر ماهیت داده است، و اگر بگوییم که جسم هم با یک ثباتی که دارد تغیبراتی پیدا می کند آیا این استدلال حضرتعالی مبنی بر تجرد روح دچار اشکال نمی شود؟ و اگر تغییر ماهیات منظور باشد نظریه داروینیسم قوت پیدا نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «تجرد نفس» را با وسعت زیاد در کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» دنبال بفرمایید. در بحث «معاد» مبتنی بر آن مباحث که مخاطب در جریان آن بوده است، صحبت می‌شود. موفق باشید

30947

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: طاعاتتون قبول. نظرتون راجع به کتاب مژده ظهور و آقای سید سلیمان تنکابنی و سایت آخرالزمان که مطالب ایشون رو مینویسه و یه سری پیش بینی هایی بر پایه نجوم دارن چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده می‌توان مطلب را طور دیگری دید. مژده ظهور همین انقلاب اسلامی است با رهبری نایب حضرت. و در همین مسیر است که به لطف الهی آرام‌آرام شرایط ظهور حضرت فراهم می‌شود و ان شاءالله چشم‌مان منوّر به نور حضرت می‌گردد. موفق باشید

30781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۰۷۶۰ فرمودید که: می‌توان تلاش کرد برداشت‌‌ها را عمیق و عمیق‌تر کرد. خواستم بگم چگونه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده به رویکرد ما بستگی دارد که مطالب را در همه‌ی جوانب و سطوح دنبال کنیم و در همین رابطه از ما خواسته‌اند که وقتی با قرآن روبه‌رو می‌شویم در آیات آن تدبّر کنیم. موفق باشید

30015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده عزیز! لطفاً پاسخی به این شبهه بدهید! ✳️ ملاصدرا: خداوند جسمی الهی است! / حاشیه آیت الله خویی بر این قول
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا را باید بر مبنای نظریات فلسفی او فهمید و اصطلاحات خاصی که در آن فلسفه به‌کار می‌رود. هرکسی متوجه‌ی نظرات او نمی‌شود. به همین جهت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، متذکر شخصیت جناب ملاصدرا شدند. موفق باشید

29923
متن پرسش
سلام علیکم: شهادت صدیقه کبری (س) و سالگرد شهادت شهیدان مقاومت رو تسلیت عرض می‌کنم. امشب به بهانه سالگرد حاج قاسم مد نظرم آمد دلنوشته ای بنویسم و خدمت او، ارادت خودم رو ابراز کنم و تا حد ممکن از مکنونات قلبم و حسی که نسبت به تاریخی که او طلایه دارش بود بگم و متن زیر رو نوشتم که نمی‌دانم چه حد این حس من را به حادثه تاریخی عروج او توانسته نشان بدهد اما ان شاء الله که موثر باشد: یکسال از هجرت سرخ آن مرد که تجلی ربیون بود و «فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله» وصفش بود می‌گذرد و امان از آن جمعه خونین. امان از بی قراری ما در مسیر وصال و انتظار یار که به سرخی خون روشن شد و قلوب را به خود آورد و متذکر عهد قدسی ساخت. و امان از آن جمعه خونین که مدام ندبه خوانان اما با شوری حماسی می‌خوانیدیم: «أَيْنَ قاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ» این حال جمعه است که هر چه انسان راه قدس و افلاک را در پیش گیرد جمعه ها بیشتر خود را می یابد و اسرار عالم بر او هویدا می‌گردد چرا که جمعه روز به صحنه آمدن روح انسان و روح جهان یعنی آن موعود هماره قائم است و روز ارتباط غیب و شهودست و ما در فقدان آن سردار عزیز بیشتر این امر را در یافتیم. حاج قاسم و حاج ابومهدی و شهدای همراه شان، حجت هایی بودند که خداوند در دل عصر انقلاب اسلامی گشود تا بر ما هویدا کند این سنتش را و به ما بشناساند راز ملکوتی این نهضت را: «وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بي‏ وَ بِرَسُولي‏ قالُوا آمَنَّا». آری! قاسم و ابومهدی همان اصحاب شمس تابان ولایت بودند که خداوند در فکرهایشان با آنان نجوا می‌کرد و تجلی می نمود و آنان نیز دریافتند رازی در عالم است و نفحاتی که باید خود را در معرض آن قرار داد. اما آن راز و نفحه چیست و چگونه بر آنان آشکار شد؟ اینجا کسی باید سخن بگوید و توصیف کند این امر را که خود تجلیات آن انوار الهی و نفحات قدسی را دیده و به صحنه آورده باشد و چه کس بهتر از آوینی که سیدالشهدای اهل قلم است توانست این اسرار و حکمت ها که هدف و گوهر حیات تمام شهیدان بود را برای ما توصیف و تبیین کند؟ آوینی می نوشت در عالم، رازی است که جز به بهای خون آشکار نگردد و حال شاید بتوان دریافت چرا این میزان حاج قاسم بی قرار بود و می‌نوشت «آه مرگ خونین من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارتم.» ولی چرا این راز جز به بهای خون آشکار نمی‌شود و مگر این راز چقدر عظمت دارد که چنین طریق خونینی دارد؟ نقل است جمعی خدمت علامه طباطبایی (ره) می‌رسند و از ایشان می‌پرسند آن اسم اعظم بین اسماء الحسنی الهیه چیست و علامه می‌فرماید: «بهاء». چنانچه خداوند خون بهای حسین (ع) شد و او را ثارالله خطاب کرد و خداوند بهای هر انسانی است که به تعبیر حضرت روح الله (ره) آنچنان که در اسرار الصلوه نوشت، داغ و ذلت بندگی را بر ناصیه خود بنشاند و جز اراده الهی چیزی نخواهد و عبدی بی اراده مقابل اراده و سنن حق تعالی گردد آنگاه است که صاحب خانه اجازه تصرف به انسان می‌دهد و قلب و چشم و عقل او را قدسی و وارد به باطن و ریشه های عالم می‌کند. آری بحق که «العبودیه جوهره کنها الربوبیه» و اگر حاج قاسم مظهر عبودیتی که به ربوبیت رسیده، نبود، چگونه به احدی الحسنین رسید و هم با حیات و مجاهدتش حجابهای ولایت الهی که همان طواغیت و فرعون های عصر اند را مغلوب ساخت و جنگ های سی ساله شان را در طی سه سال به زمین زد و هم با شهادتش یوم الله پشت یوم الله دیگر خلق شد؟ اگر جز این نیست چرا او و همسنگرانش را گردان همیشه پیروز ثارالله می‌خوانند و مانند ستاره های درخشان بر آسمان دفاع مقدس می درخشند؟ او دریافت «زمین سراسر صحرای عرفات است که تو با خطاب اهبطوا بر این سیاره رنج فرود آمده ای» و با اخلاصش اثبات کرد «که نفس توجه به سوی جهتی خاص لازمه انصراف وجه از جهات دیگر است» و بحق او جز به وجه باقی حضرت حق به کدام وجه دیگر نظر و توجه داشت؟ الحق آن نمازها و قنوت هایش تجلی این بود که «نماز بلندترین فریادهاست و قامت ما به بلندای نمازست یعنی قدرت ما را باید در نمازمان جست». و عجیب است این سخنان از آوینی است که دو دهه پیش از سردار به مقتل عشق رفت و ولی سخنانش توصیف حال تمام شهدا ویژه خودش و حاج قاسم است. آری! راستی از همین رو بود که او گوش در عالم ملکوت داشت و دهان در عالم ملک و آنچه را از ملکوت باز می شنید باز گو می‌کرد و اگر این کشفی یقینی نبود چگونه سه بار قسم جلاله خورد که از مهمترین شئون عاقبت بخیری در ارتباط قلبی و عملی با ولی فقیه است و او را ستون خیمه ای می‌دانست که اگر آسیب ببیند، تمام حرم ها و حریم ها فرو می‌ریزد و اینجاست که هشداری قاطع در وصیت نامه اش می‌دهد که اگر عمل و سخن ما تضعیف گر ولایت فقیه باشد، مغضوب نبی اکرم (ص) و تمام شهدای این مسیریم. آری!جز آنکه متصل به ریشه های هستی است چنین حکمت های نغزی بر نمی آید... سردار قلوب ما، وارث شبها و روزهایی است که دوکوهه و اروند و هویزه، میزبان اصحاب خمینی بود و سجده های شبانگاهان آن عباد الله الصالحین، واسطه اتصال ارض و سماء می‌گشت و او اگر در کنار اروند در جمع دوستان رزمنده اش چنان اشک می‌ریخت و از خداوند طلب می‌کرد به ایمان قلب شهدا و اسلام ما، شهادت را روزی مان گرداند، سخن ها در دل داشت و مکاشفه ها بر او گشوده شد. و راستی دوکوهه همچنان قصد نداری با ما سخن بگویی و مهر سکوت از لب برگشایی و رازهای خلقت که به بهای خونهایی مثل سردار تا ابد سرافراز ما آشکار می‌گردند را بازگویی؟ مکنونات خود را بگو و با من سخن بگو دوکوهه... آن عزیزی که حجت انقلاب و انقلابیگری مان شد، تاریخی را یافت که شهادت پایانش نیست بلکه آغاز و تولدی دیگرست در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به آن راه یابد و او نیز از همان بچه های قرن چهاردهمی بود که کره زمین سالهاست انتظار آنان را می‌کشد تا بر خاک این سیاره مبتلا، قدم نهاده و عصر جاهلیت و بی خبری ثانی را به پایان برسانند. و او بر ما این راز آشکار می‌کرد که بگذار دشمنان پر هیمنه دل به انواع توطئه هایشان دل خوش کنند و انسانهایی نیز به آیینه زنگار گرفته فطرت شان توجه نکنند؛ ما را چه باک که در پرتو الطاف توحیدی، مشق تمدن سازی می‌کنیم تا در رکاب آن امام منصور من اهل بیت محمد (ص) سرافراز گردیم. و چه کس را باور این بود که مستضعفان و ابوذرهای به ربذه تبعید شده تاریخ، قد علم کنند و ندای «تقوموا لله مثنی و فردی» سر دهند و انسداد تاریخی جاهلیت مدرن را بشکنند و موازنه جهانی را تغییر دهند و دهکده و فرهنگ واحد جهانی را با اختلال مواجه سازند. دنیا، وارونه است و متفرعنان و طواغیت و آنانکه عقل شان راهی به مراتب قدس ندارد، بر آن حاكمیت دارند، اما چه غم که صالحین و مستضعفین وارث زمین خواهند بود و طلیعه‌ آن از هم‌اكنون در انقلاب اسلامی ایران ظهور یافته است. هر چند غم خواریم و نگران و غصب ناک که در مهد انقلابی که سلیمانی پرورست، هنوز هستند آنان که در سیطره عهد طاغوت اند و سعی دارند با اتصال به مصادر و مناصب، روح عافیت طلب و قدرت طلب شان را خشنود سازند یا گشودگی و روشن بینی در راستای تداوم این نهضت ندارند یا حتی امور زمینی را منفک از امور قدسی و ملکوتی می‌دانند حال آنکه تاریخ آینده، تاریخ سلیمانی هاست؛ تاریخ آنان که اهل دسته بندیها و خطوط فرعی و غیر اصیل و شعارهای انحرافی و عقول غیر قدسی نیستند بلکه اهل خط امام (ره) اند نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر. و حال خاتمه کلام درباره حاج قاسم این امت، باز هم از سید شهیدان اهل قلم باشد که نوشت: « هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. این بندگان مخلص خدا طلیعه‌دار نورند و با دست آنان است كه صبح شكافته می‌شود و تاریخ به عاقبت كار خویش نزدیك می‌گردد."
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حاج قاسم معلوم شد مکتب حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» چه توانایی‌هایی در خودْ نهفته دارد و در حقّانیت این مکتب همین بس که چنین افرادی را می‌تواند بپروراند که این‌چنین در تاریخ خود حاضر می‌شوند و متوجه‌ی افق‌هایی می‌گردند که به تمام معنا، معنای زندگی را و معنای حقیقت را می‌توانند درک کنند.

  این نکته‌ی بسیار مهمی است که وقتی انسان نداند آرمان‌ حقیقی‌اش چه باید باشد، سرگردان اهداف تهی می‌شود و عملاً خود را در امورِ پراکنده، پراکنده می‌کند و برای نجات از این پراکندگیِ شخصیت، حضرت احدیت جان و قلب انسان را به سوی خود جلب می‌کند، تا انسان از پراکندگی شخصیت نجات یابد و به خود آید. به خودآمدن، همان احیاء و زنده‌شدن قلب است. زیرا در آن صورت توجه جان انسان به حقیقتِ یگانه‌ی عالم می‌افتد و احساس زنده بودن قلب، در خود انسان پیش می‌آید و در این حال چشم انداز و میدان دید انسان تنها حقیفت خواهد شد و هرجا آن را بیابد می شناسد.

مهم آن‌جا است که هرکدام سعی کنیم تکلیف‌مان را نسبت به حقیقت بدانیم و دائم به این فکر باشیم که خودمان حجاب حقیقت نباشیم تا از تجلیات انوار الهی که ما را متوجه چشم اندازی می‌کند که در پیش روست، استفاده کنیم و افق عالم را صبح طلوع حقیقت در نظر بگیریم و هم‌اکنون از آن بهره‌مند شویم. در آن صورت خدا را در تاریخ‌های مختلف و در مناظر مختلف نظاره خواهیم کرد.

فهمِ شأن خدا در هستی به این معنا است که انسان به اقتضای ذاتش که وجودی است گشوده، می‌تواند تجلیّات انوار الهی را در خود احساس کند و با همه‌ی موجودات که بهره‌ای از وجود دارند رابطه برقرار کند و آن‌ها را بفهمد و نسبت به وجودِ آن‌ها فکر کند و با موجودات گفتگو نماید. در این حالت است که انسان می‌یابد چگونه تشییع‌کنندگانِ سردار، مظهر انوار الهی بودند.

ما انسان‌ها هر بار حینِ رو برو شدن با یک رخداد تاریخی و یا انسانی بزرگ، چیزی متفاوت را می فهمیم. تعدد دلالت‌ها هر بار یک تعدد تاریخی است. این تعدد از این‌جا ناشی می‌شود که هر بار به گونه‌ای متفاوت از سوی تجلیات الهی مورد خطاب قرار می‌گیریم و این است که باید بدانیم از حاج قاسم سخن‌گفتن تمام شدنی نیست. هرچند سخن بس بسیار است و هر اندازه از حاج قاسم سخن بگوییم، از خودِ گمگشته‌ی خود بیشتر سراغ گرفته‌ایم. موفق باشید

29591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به ارجاعی که در خودشناسی به منابع مختلف، از جمله کتابهای محمد جعفر مصفا می دهید می خواستم نظرتان را در مورد متن گزیده زیر بفرمایید: سوال: اگر رفتار ما از اصالتمان صادر بشود آیا نباید آنها را تعبیر و معنا کنیم؟ مصفا: برای این کار چه ضرورتی وجود دارد، در تعبیر، قیاس نهفته است و قیاس یک عمل شیطانی ست، پایه انانیت است. چرا اصولا انسان یک کار بی معنی و غیر لازم بکند و آن هم کاری که مبنای تمام شرارت ها و تباهی ها می شود. ببین بی منطق بودن تعبیر در چیست؟ فرض کنیم تو امروز به حکم فطرت و یک حالت درونی بخشش می کنی، توجه داشته باش که خوش بینانه ترین فرض را مثال می زنیم. می گوییم به حکم فطرتت بخشش می کنی نه به دلیل اینکه یادت دادند که بخشش یک ارزش اجتماعی است. بعد من بخشش تو را تعبیر می کنم به سخاوتمند بودن یعنی یک صفت را به تو نسبت می دهم. این صفت تا کی در تو وجود دارد؟ اگر فردا بخشش نکردی یعنی باز به حکم یک کیفیت درونی، دلت نخواست نیمی از غذایت را به من بدهی، آیا معنایش این نیست که صفت خسیس بودن را باید به تو نسبت بدهم؟ در این صورت چه بر سر صفت قبلی یعنی سخاوتمند بودن تو آمده است؟ آن صفت کجا رفته است؟ و اگر باز پس فردا بخشش کردی چه بر سر صفت خسیس بودن آمده است؟ متوجه منظورم هستی؟ آیا بعد از تعبیر من تو را از صفات روانی در سرگردانی و بلاتکلیفی و سرگردانی فرو نبردم؟ حالا اگر من بخشش امروز تو را به هیچ چیز تعبیر نکنم، تو صفتی بنام من سخاوتمند برای خودت نمی شناسی، تا فردا که بخشش نمی کنی مجبور بشوی صفت خسیس بودن را در مقابل صفت سخاوت مند بودن قرار بدهی و ببینی بخشش یک کیفیت فطری است. خودداری از بخشش نیز کیفیت دیگریست که با هم متضاد نیستند. آنچه از آنها تضاد می سازد تعبیر آنهاست. من و تو مسلمانیم. بنظرم مسلم بودن یعنی در سلم و سلامت اخلاقی و روحی بودن، یعنی خردمندانه زیستن. پس از هر عملی که خلاف خرد است، خلاف سلم و سلامت نیز هست و باید از آن دوری کنیم قیاس و تعبیر و از تعبیر ها مرکزی به نام من ساختن موافق خرد و سلامت است؟ ما چه مسلمی هستیم که در مهمترین جنبه وجودی خود یعنی از نظر انانیت با شیطان وجه مشترک داریم؟ مگر در قرآن نخوانده ایم که علت طرد شیطان از درگاه خداوند و علت محروم گشتن او از خیر و پاکی و حقیقت، انانیت بوده است، پس چرا من و تو باید کاری بکنیم که نتیجه اش انانیت است؟ انانیت حاصل قیاس و تعبیر است. خلاصه بر یک حالت سیلانی، مستمر و نوشونده نمی توان برچسب و تعبیری چسباند زیرا تعبیر و برچسب موجب تثبیت می شود به این جهت اشتباه است که در رابطه با حالات فطری گفته شود که من چنین و چنان هستم. هستم مربوط به گذشته است حال آنکه حالات فطری لحظه به لحظه در حال شدن هستند لحظه به لحظه از راه می رسند. عمر همچون جوی نو نو می رسد یعنی همین. این که در رابطه با حالات فطرت گاهی کلمه بودن را بکار می برم برای اینست که آنرا در مقابل هویت فکری از داشتن متمایز کنم، مشخص کنم وگرنه کلمه بودن هم بیان واقعی موضوع نیست. حالات فطری را ما نیستیم بلکه لحظه به لحظه در حال هست شدن آنهاییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته این نوع تذکرات را مفید می‌دانم، به‌خصوص اگر در بستر سنت اولیای الهی و عرفای ربّانی جلو رود که شخصیت‌هایی هستند متعیّنِ صفات انسانی. به این جهت بیشتر اگر به سیره‌ی اولیای معصوم و سخن آن‌ها ارجاع داده شود، انسان راحت‌تر و جامع‌تر تکلیف خود را می‌یابد. موفق باشید

29483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من حدود یک ماه بود دنبال خونه می‌گشتم که انتهای ماه دیگه برم با خانومم زندگی کنیم. تو این مدت کلی خونه هایی رو دیدیم که اصلا مناسب ما نبود، هم قیمتش و هم خود خونه ها گاهی بیخود بودن. امروز یه خونه ای رو با صاحبش صد در صد کردیم. همه خوشحال و شادان علی الخصوص پدرم که یه باری رو از دوش خودش برداشته می‌دید. چون خیلی زحمت کشیده بود این یک ماه ولی بی نتیجه، وسط خوشحالی ها یه دفعه بهم پیام داد صاحبخونه که با خانواده اش مشورت کرده و اونا رضایت ندادند. واقعا تا حالا درک نکرده بودم سنت ابتلا رو نمی‌فهمیدم سختیش‌ رو. الان یه چیز برای من گنگه. اگه خدا عاشق ماست واقعا چرا ما رو مبتلا میکنه؟ مگه عاشق راحت معشوق رو نمی‌خواد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عاشق حتماً راحتی معشوق را می‌خواهد ولی در کوره‌ی ابتلاء، زندگی او را با جدّیت بیشتر آشنا می‌کند تا از آرزوهای دنیایی‌اش بکاهد و بیشتر با جهانی که معنویت در آن جلوه دارد، به‌سر ببرد و البته که بالاخره این مشکلات را خودش حل می‌کند. موفق باشید

29479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: دلیل اینکه در بعضی روایات گفته شده اگر کسی به کسی محبت دارد به او ابراز کند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا دل‌های ایمانی‌شان به سوی هم گشوده می‌شود از آن جهت که ملاک دوستی‌های حقیقی به ایمان است. موفق باشید

29418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. در مورد سوره بقره، صوتهای حضرتعالی در دسترس نیست و ظاهرا بسیار قدیمی بوده آن جلسات و صوت وجود ندارد. آیا جزوه یا خلاصه ای از آن مطالب جلسات در دسترس هست؟ ۲. آیا در مورد تفسیر سوره بقره برنامه ای در نظر دارید؟ ۳. در مورد کتاب معرفت نفس و حشر هم بسیار می‌پرسند که استاد آن را شرح نمی‌دهند‍؟ صوتهای قدیمی اذیت می‌کند دوستان را، درست است که جزوه وحود دارد، ولیکن دوستان با شرح صوتی ارتباط عجیبی بر قرار می‌کنند که آن حالت حضوری صوتهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر چند مورد، ضعف هست. فکر می کنم خود رفقا باید دست به کار شوند. اتفاقاً علاقه‌مند به رجوع مجدد به سوره‌ی بقره و شروع شرح کتاب «معرفت نفس و حشر» هستم ولی گویا فرصت آن پیش نیاید. موفق باشید

29324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا هر کسی از علم اعداد و حروف مطلع هست؟ بنده خواستگاری دارم که مادرم از روی خیر خواهی اسم من و خواستگار رو به کسی که ادعا کرده از علم اعداد و ابجد مطلع هست دادند و نتیجه این شد که اسم ما با هم جور نیست و من باید اسمم را تغییر دهم، بعد از تحقیقاتی که کردم متوجه شدم علامه حسن زاده از علم جفر مطلع هستند خواستم کمکم کنید که باید چه کاری انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییر اسم هیچ ربطی به علم جفر ندارد و یک کارِ من‌درآوری است. در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع فرمایید تا به قسمت بحث تغییر اسم آن دقت شود. موفق باشید

نمایش چاپی