بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام خدمت استاد عزیز طاهرزاده دارم: اگر چه حضرتعالی از پاسخ به سوالم در مورد نامه جناب دکتر گلشنی ظاهرا برای آنکه قدحی نسبت به حضرت علامه صورت نگیرد زیرکانه امتناع فرمودید و البته تادیبی‌است برایمان که حرمت اساتید را محفوظ نگه داریم گر چه بنظر حقیر بیان حقایق ارجح است باری یکی از پایه های اساسی مباحثتان بحث معرفت نفس است. حضرتعالی در ده نکته بحث خواب و .. را مطرح کردید و معرفت نفس را بر چنین پایه سستی بنا کردید سالها پیش که آثارتان را شروع کردم به این کتاب رسیدم و در همان قدم های اول زمین گیر شدم و در شب قدری توفیق هم کلامی با شما از مسجد تا منزل فراهم آمد و به توصیه خودتان از این کتاب صرف نظر کردم بعدها که در بخش سوالات از شما پرسیدم که کتابی معرفی فرمایید که بصورت مستدل معرفت نفس را مطرح کند گمان کنم کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده را معرفی کردید. البته حقیر از مطالعه آن هم با توجه به اشکالاتی که داشتم بازماندم با توجه به نامه دکتر گلشنی که مشخص می‌شود علامه در فضای جهان جدید ظاهرا نیستند و نیز اشکالاتی که جناب دکتر یثربی که فکر کنم در کتاب حکمت متعالیه نسبت به بحث های نفس شناسی ملاصدرا وارد می‌کنند و بخوبی مشخص می‌کنند که آن نحوه استدلالها درین جهان که علوم اعصاب این نحوه رشد کرده اند دیگر مستحکم نیست بنابرین همانطور که شما به فلسفه های جدید پرداختید تا بتوانید برای بشر امروز فلسفه اسلامی رابازخوانی کنید در معرفت نفس هم کسی را می‌خواهیم که بتواند با توجه به پیشرفت های علوم جدید بخصوص مغز و اعصاب به مباحث معرفت نفس با توجه به فلسفه اسلامی جانی دوباره بخشد و آن را احیا نماید طالب شخصی چنینم کو به کو.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس نظر به وجه مجردِ انسان دارد. مثال خواب اصل موضوع را منتفی نمی‌کند. به هر حال نزدیک‌ترین واقعیت مجرد که می‌توان به عنوان علم حضوری آن را تجربه کرد، معرفت نفس است. موفق باشید

29401

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در رابطه با آبرو در شرح حدیث جنود عقل و جهل فرمودید علامه جعفری گفتند علامه طباطبایی ما را بخاطر نداشتن فرش داخل منزل نمی‌بردند، این برعکس اون چیزی شد که گفتید یعنی فرش مایه آبرو بوده و چون نداشتند تعارف نمی‌کردند، اگر هم بخاطر مهمان ها بوده که یعنی حاضر بودند یکی دو ساعت مهمان سرپا بایستد ولی روی خاک ننشیند؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صحبت‌های جناب علامه‌ی جعفری این‌طور فهمیدم که حضرت علامه‌ی طباطبایی زیراندازی در محلِ بیرونیِ منزل جهت مهمان‌شان نداشته‌اند که علامه جعفری را به داخل منزل دعوت کنند. موفق باشید

29350
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر؟ ۱. چطوری همه حجاب ها رو تو همین دنیا برطرف کنیم بین خود و خداوند؟ ۲. بعد از این که حجاب ها برطرف شد آیا باز هم جای پیشرفت به درگاه الهی هست و معارف بیشتر و یا اینکه نهایت مرتبه میشه بعد از رد کردن حجاب ها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه عبودیت الهی را به جای خودنمایی و خودبینی قرار دهیم، از حجاب‌ها عبور خواهیم کرد. ۲. آری! به گفته‌ی جناب مولوی: « بی نهایت حضرتست این بارگاه ** صدر را بگذار صدر تست راه». هر اندازه جلو رویم، با باغ و بستانی گشاده‌تر روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

28985

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: اگه انسان بخواد یه کاری بکنه و بعد مشورت، بین دو راهی موند و با مراجعه به قرآن استخاره گرفت و بد آمد اما دوباره بعد از مشورت خلاف انچه در استخاره امد عمل کند آیا این اشکال دارد و یا در آن کار برکتی خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه طباطبایی می‌فرمایند: پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست» بنابراین مشورت نسبت به استخاره ارجحیت دارد. موفق باشید

28948

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام مجدد خدمت حضرت استاد: پیرو پاسخ حضرتعالی پیرامون سؤال شماره 28941 استدعا دارم کمی بیشتر راهنمایی بفرمایید. حقیقتا درمانده شده ایم و نمی دانیم چه کنیم. حداقل بفرمایید درخصوص این موضوع، بیشتر روی کدام سوره های مبارکه قرآن تمرکز کنیم؟ با تشکر و عذرخواهی بابت مزاحمت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی بعد از سوره‌ی روم، سوره‌ی آل عمران. البته اگر با دنبال‌کردن شرح صوتی آن سوره‌ها کا را جلو ببرید، إن‌شاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت. موفق باشید

28664
متن پرسش
سلام علیکم: عید الله الاکبر را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. امسال عید غدیر با سومین سالگرد شهادت شهید حججی مقارن هست. با توجه به این امر و مطالبی که درباره شهید حججی هم در جزوه مربوط به این شهید و هم در مباحث جزوه اخیرتان بنام عصر جدید انقلاب اسلامی نوشتید، مطلبی به نظرم آمد که خواستم خدمتتان ارسال کنم: کارآمدی هر تفکر و مکتب و مسیری، به این هست که ببینیم چه انسانی توانسته بسازد. غدیر بعد از ۱۴۰۰ سال زنده‌ است و کارآمدترین مکتب انسان‌سازی هست؛ چون فقط یک میوه‌ و محصولِ او، این سروقامتِ سرجداست. عید غدیر امسال، چه زیبا و پرمعنا با روز شهادت محسن حججی، این پرچمِ بلندِ تنها مکتب انسان‌سازِ بشریت، یکی شده است. رهبر عزیز انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، بیان می‌دارد که انبیاء آمده‌اند تا "کارخانه انسان سازی" بسازند. یعنی کارخانه‌ی ساختِ محسن حججی‌ها را بنا کنند. این کارخانه‌ی انسان‌سازی‌ در واقع همان جامعه اسلامی ا‌ست. نقشه‌ی این بنا با انبیاء ترسیم شد و حال می‌باید معمارانی در قامت امام، امت عهده‌دار پیاده‌سازی آن می‌شدند؛ پس نبوت ختم شد و امامت آغاز شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حرکت‌های توحیدی در تاریخ همچنان نور خود را از باطن به ظاهر می‌آورند و این نکته‌ای است که انسان‌های توحیدشناس می‌فهمند و علاوه بر آن‌که متذکر آن می‌شوند، آن حرکت را به طریقی که می‌فهمند جلو می‌برند. موفق باشید

28612

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید اینکه تو رساله الولایه، در شرح فصل چهارم اونجا که علامه می‌فرماید برای دفع خیالات و اوهام صورت الف رو در نظر بگیر و چند روز ادامه بده تا خیالت نورانی بشه، شما فرمودین این صورت الف به جاش خود علامه رو مدام مد نظر داشته باشیم. می‌خواستم ببینم ما دقیقا چه چیز علامه رو مد نظر بگیریم؟ با توجه به اینکه ما چندان شناختی ازشون نداریم و فقط در حد یه اطلاعات مختصر و ظاهرشون رو می‌شناسیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست شخصیت جزیی آن افراد را بشناسیم. روح انسان با روح کلی آن انسان‌ها آشناست. در شرح صوتی کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرایضی در این رابطه شده است. موفق باشید

28589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: یکی از عزیزانم که ارادت زیادی به شما هم دارند از من خواسته اند این مقاله را برایتان ارسال کنم. در مقاله قبل به متانت مقام رهبری اشاره دادید اگر صلاح می دانید برای جهت گرفتن قلمشان به سمت این متانت توصیه ای هم دارید بفرمایید؟ به نام خدا آقای تاج داده نقش شما برای ادامه حیات فریب و فساد و اختلاس کم‌نظیر و مطابق نوعی شایسته‌سالاری تعریف شده است. آنجا که شما چشم دیدن مطالبات و پیگیری‌های رهبری در مواجهه با فساد و فریبکاری هاتان را نداشته و نمی‌توانید آن را تحمل کنید و درست موقعی که پیگیری مفسدان اقتصادی و اختلاس گران در قوه قضاییه برای اولین بار به جدیت پیگیری می شود در این خصوص فریاد شما بلند شده است. جناب رهبری در سخنرانی مورخه ۹۶/۱۱/۲۰ فساد را به اژدهایی هفت سر تمثیل کردند که در مواجهه با زدن یک سر آن شش سر دیگر از جای دیگر و به شکل دیگر سر در می آورد و اما جایگاه و نقش شما در این اژدهای هفت سر فساد کجا تعریف شده است؟ شاید شما فکر می کنید سر در برف فرو کرده و جامعه و مردم باهوش و زیرک ایران از نقش درجه یک و محوری شما و امثال شما در فساد و تبعیض و اختلاس و رانت بی‌خبر است. شما بر شاخهای سری از این اژدهای هفت‌سر فساد نشسته اید، که برای هرگونه فساد اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی پوشش و نقاب های جذاب و زیبا خلق می کنید و در موضع شریک دزد هستید ، و با چهره دیگرتان فریبکارانه در موضع مطالبه و اعتراض ظاهر شده و رفیق قافله خود را نشان می‌دهید. شما با نقاب و پوشش آزادیخواهی و اصلاح طلبی و مبارزه دروغین با اقتدار گرایی و با شعار مردم‌سالاری برای مفسدان و اختلاس گران، بهشت بی مسئولیتی و حاشیه امن و مصونیت از پاسخ گویی ایجاد کرده‌اید و جهت اعتراضات و انتقادات را با حیله های رسانه ای و مردم فریبانه به آدرس های غلط و حتی گاهی به طرف موانع و منتقدان اصلی مفسدان و اختلاسگران هدایت می کنید. هر گاه رسوایی و گند کار مفسدان و رانت خواران بالا می‌آید و یا با آنها برخورد جدی شروع می‌شود، با کلان گویی و تعمیم دادن فساد و نرمالیزه کردن آن و توزیع فساد به همه دوران‌ها و همه جریان ها و به چهل سالگی انقلاب و جنجال رسانه‌ای مطالبه از رهبری و غیره، با تردستی و شعبده بازی سیاسی می خواهید رسوایی عملی و عینی مفسدان و رانت خواران و اختلاس گران را به دشمنان منتقدان آنان نسبت بدهید، شاید تاکنون توانسته اید با این فریب و نیرنگ ها به حیات زشت و خبیثانه سیاسی و افساد گرانه خود ادامه دهید اما بدانید برای همین مردم که دل به فریب آنان بسته اید اثر رد پای شما و همفکرانش شما را در ۴۰ سال گذشته و قبل از آن در همه مفاسد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی لو رفته و برملا شده است. تعارضات و تناقضات در سراسر حیات پر فریب سیاسی شما و حتی در همین کلیپ چند دقیقه ای اخیر در دفاع از موسوی خوئینی ها موج می زند. یک طرف از مفاسد اقتصادی و اختلاس سخن می گویید و همانجا در دفاع از رفع حصر سخن می‌گوید، رفع حصر از کسانی که به اعتراف خودشان با حمایت مالی اختلاس گران و رانت خواران چون شهرام جزایری وارد انتخابات می‌شدند و یا می‌خواستند جمهوریت نظام را با نادیده گرفتن اختلاف ۱۱ میلیونی آرا به دیکتاتوری بکشانند و این شخص رهبری با حمایت مردم بود که از جمهوریت نظام دفاع کرده‌اند شما با سر سپردگی آراء ۸۵ درصدی را به تهدید و تحریم کشاندید. شما آیینه تمام‌نمای تناقضات هستید سخن از آزادی و مقابله با دیکتاتوری می‌زنید اما با نادیده گرفتن انتخابات آزاد و مردمی با تهمت تقلب می‌خواهید ریشه انتخابات و جمهوریت نظام را بخشکانید، سخن از مبارزه با فساد و اختلاس می زنید و می خواهید با آدرس های غلط فشار و تهدیدی که اخیراً توسط قوه قضائیه علیه مفسدان اقتصادی و رانت خواران ایجاد شده است را کاهش دهید، سخن از بهبود وضع معیشت مردم می‌زنید و می‌خواهید حالا که راه غلط چندین ساله سازش و تسلیم جواب نداده است را به گردن تدبیر اتکاء به خود و خودباوری و اعتماد به ظرفیت‌های خود بیندازید شما با مطرح کردن و تئوریزه کردن ترس و تسلیم و سازش ملت ما را از تشنگی که در سراب برجام نصیبش شده است را به دور دست‌های تسلیم و تهدید پذیری و خلع سلاح و بی پناهی و مسلط شدن دشمنان ارجاع دهید. شما از یک طرف به دروغ فریاد همه کاره بودن رهبری و دخالت‌های او را سر می دهید و همانجا می گویید چرا رهبری در امور فسادها و اختلاس های مجریان دخالت نمی‌کند، شما پر از تناقضات و تعارض‌های نامتجانس هستید که از طرف اربابان تان تبلیغ می‌شود و شما به شدت از مسمومیت این تزریقات رنج می برید و همچنان هذیان می گوید. شما بهتر از هر کس می دانید که رهبری در مقابله با ایجاد فساد و رواج و مدیریت آن توسط دولت ها و کابینه های منتخب شما و نمایندگان منتخب شما که عمدتاً با سفارش و تحت پوشش تکنیک‌های مردم فریبانه شما رای آورده‌اند تا حد دعوا و قهر بعضی از وزرا و نمایندگان و ترک کردن بی ادبانه جلسه پیش رفته است و در مقابل به خدمت رسانی و رشد و توسعه و سالم‌سازی حساس و جدی بوده و اهمیت می‌دهند، ایشان با برنامه و در میدان و به جزء برای وظایف و عملکردها با توجه به سوابق خود صاحب تفکر و تئوری و راهکار هستند و می شود به جدیت قسم خورد که هرکجا فساد و تباهی وجود دارد عمل بر خلاف ایشان و هر کجا دستاوردی وجود دارد پذیرش و همراهی با رای و نظر ایشان است همه می‌دانند که شما فقط در این مرحله هشت سال کشور را بر خلاف نظر ایشان به مسیری دیگر برده اید و حالا که فساد و تباهی کار هاتان بر ملا شده است با فریبکاری و نیرنگ در مقام مطالبه گری برآمده اید و می‌گویید بیایید بشینیم ببینیم چکار کنیم. شما مفسدان فرصت طلبی هستید که اعتراض و انتقاد به فساد را هم به فساد و تباهی کشیده اید و خود دزدانی هستید که با شورش و جنجال و فریاد آی دزد، آی دزد، خود را بین مردم پنهان می‌کنید و خود را به صف اول اعتراضات رسانده و با سرقت بیرق اعتراضات آن‌را به اغتشاش تبدیل کرده و به آدرسهای غلط حواله می دهید. شما مفسدانی هستید که در کسوت مصلحان ظاهر شده اید و با تهمت فساد به مصلحان و با فاسد معرفی کردن آنان نه نیمی از جهان که همه جهان را به فساد کشانده‌اید و بذر ناامنی و بی اعتمادی را در دل مردم جا داده اید. شما قاتلانی حرفه ای هستید که همواره در مقام خونخواهی بر می آیید. شما فساد و تباهی را آبیاری و رشد می دهید و میوه آن را با خیانت به دشمن هدیه می‌دهید. شما خود گفته اید که نباید مأیوس باشیم مردم فراموش می کنند دستمان خالی نیست آقای زیبا کلام، آقای موسوی خوئینی‌ها، آقای حجاریان و... با تعمیم دادن و توزیع فساد به همه کس و همه دورانها، فشار و جو را بر ما سبک می کند و در فضای غبار آلود مجازی کار بهتر می گیرد. شما مانند اربابان مغرورتان از عقل این تاریخ و زمان در غفلت هستید و مأیوسانه تلاش دارید افکار ارتجاعی خود را در پوشش اصلاحات و مردم‌سالاری و آزادی خواهی پیش ببرید. انقلاب ملت بزرگ ایران از ظرفیت های بزرگ و ناشناخته ای برخوردار است که در مواجه با حوادث و توطئه ها بتدریج بروز کرده و همواه با عبور از این توطئه‌ها، شما و اربابان شما را مبهوت خواهد کرد و افق‌های بزرگتری پیش روی انقلاب خواهد گشود. ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی بحث در نحوه‌ی برخورد با این افراد می‌باشد که تلاش کنیم تا فرهنگی را که منجر به صحنه‌آوردنِ این شخصیت‌ها می‌شود؛ بشناسیم. به این فکر کنید که وقتی به جای نظر به حقیقت، شریعت الهی در محدوده‌ی تکالیف سطحی و ظاهری عدول کند، حاصلِ آن این نوع افراد خواهند بود که هیچ مسئولیتی نسبت به جامعه خود احساس نمی‌کنند. موفق باشید

27964
متن پرسش
با سلام: استاد سوال بنده اینه، بنده یه خانم هستم و گاها وقتی درگیر مسایل سیاسی میشم از شهودهای عرفانی درونم دور میشم جز خرابی و اعصاب خردی برام چیزی نمی مونه و روحیاتم خیلی به هم میریزه دیگه نمیتونم رو مبحث عرفانی متمرکز شم از طرفی دور بودن از سیاست هم که درست نیست این دو مسئله را در وجودم چطور مدیریت کنم گاه دلم میخاد از سیاست چیزی حالیم نشه. اگر کتاب جزوه یا راهنمایی می‌توانید بهم بفرمایید با توجه به اینکه فکر می‌کنم در دهه های اخیر حرفهای سیاسی که در خانه توسط پدر و اطرافیانم زده شد خیلی روحم رو اذیت کرد گاه دلم میخاد بزنم زیر همه چیز و بیخیال باشم ولی عمق مباحث اعتقادی در وجودم نمیزاره چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع تعلق به مسائل سیاسی که مربوط به انقلاب اسلامی است، عین سلوک است و این به شرطی است که متوجه‌ی تقدیر الهی و حضور تاریخی خداوند در این صحنه‌ها باشیم و ببینیم چگونه خداوند در عین انواع موانع که برای حرکت توحیدیِ انقلاب اسلامی پیش می‌آورد اعم از موانع داخلی توسط بعضی از مسئولانِ غیر توحیدی و دشمنان خارجی، کار جلو می‌رود. در این نگاه نه با اطرافیان درگیر می‌شوید و نه از سیاست خسته می‌گردید. این است آن‌چه که به ما فرموده‌اند: «سیاست ما عین دیانت ما است». موفق باشید

27672
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد جان آقای ری شهری حدیث کسا به شکل متداول رو رد می کنند، البته خود واقعه رو قبول دارن، حالا سوالم اینه که مثلا آیت الله بهجت و آیت الله بهاءالدینی که تاکید بر خواندن حدیث شریف کسا می کنند، خب ما چه متنی رو بخونیم؟ این متن رایج رو که آقای ری شهری قویا رد میکنن، ایشون هم تا جایی که من می شناسم فرد محققی هستن و همینجوری یه چیزی نمی گن، نظر شما چیه؟ شما خودتون همین حدیث کسا رو میخونید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سلسله‌ی سند حدیث نیست، بحث در تحقق آن صحنه است و مأواگزیدن در آن رخدادِ تاریخی که موجب فهم امکانات ما می‌شود که چگونه در کنار این خانواده می‌توان با ملکوت مرتبط بود. بحثِ یاد و خاطره‌ی آن صحنه است که با خواندن «حدیث کساء» خود را در آن فضا قرار می‌دهیم. تجربه‌ی بنده نیز آن است که خواندن آن حدیث جهت رفع مشکل، بحمداللّه مؤثر بوده است. موفق باشید  

27607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طلبه ۳۵ ساله هستم که پس از ۱۰ سال بودن در حوزه تازه فهمیدم خوب درس خواندن چقدر مهم است، بی مایه فطیر بودنی که همیشه حضرت آقا می گفتند را تازه بهش رسیدم. پس از دانشگاه و خدمت سربازی به حوزه آمدم. جریان های فکری را می شناسم، با مسئله ها و مشکلات اساسی مان آشنا هستم، نسبتا خوش بیان هستم ولی افسوس... نمی دانم پارسال یا دوسال پیش بود جمعی از طلاب خدمت حضرت آقا رفتند و در ابتدای جلسه در مورد مسائل کشور و دنیا و حوزه و... صحبت کردند. وقتی نوبت به آقا رسید گفتند بسیار لذت بردم از این خوش سخنی و خوش فهمی شما طلاب انقلابی ولی حواستان باشد که کار اصلی را فراموش نکنید. بدون درس خواندن این حرف ها، این فهم ها نمی تواند آنچنان که باید تاثیر داشته باشد. گویا آقا مشکل اصلی ما طلبه های انقلابی و مخصوصا طلبه دانشجوها رو خوب فهمیدند. استاد در حیرتم که در ادامه مسیر طلبگیم چه کنم؟! با ۳۵ سال سن، زن و بچه، مسائل و اقتضائات گوناگون زندگی. نمی دانم برگردم و چند سال دیگر متمرکز بر روی درس خواندن بشوم و البته این دفعه می دانم باید چه بخوانم، چطور بخوانم و در چه حد. مسائلم را می شناسم و تا حدودی استعدادم را. گاهی هم به خود می گویم با این سن و زن و بچه و... دیگر از من گذشته است. با همین سواد نصف و نیمه و توانایی های دیگری که دارم می توانم برخی از کارهای روی زمین مانده را انجام دهم. می ترسم چند سالی به امید عالم شدن و اثر گذاری بیشتر به دنبال درس و بحث بروم و بعدا دیگر همین کارهایی را هم که می توانستم انجام دهم از دست بدهم. چه کنم؟! این توضیح را هم بدهم که می دانم شخصی به سن و سال من باید اقتضائات زندگیش را در نظر بگیرد. از همین جهت خدمتتان عرض کنم به لطف خدا از جهت مالی فعلا به طریقی امرار معاش می کنم و در تنگنا و مضیقه نیستم. خانواده هم تا حدی در مورد هر تصمیمی که بگیرم همراهی می کنند. تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در حدود ۴۰ سالگی به این نتیجه رسیدم که مطالعات خود را در یک جمع‌بندی جدّی دنبال کنم. و لذا معتقدم اگر در همین حال با جدیّت مطالبی را که در پیش دارید ادامه دهید، به حکم: «إنّ الحسنات یذهبن السّیئات» آن ضعف‌ها جبران می‌شود. موفق باشید

27463
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه در قرآن و معارف اسلامی داریم که هر فردی شاکله و ظرفیت متفاوت و خاصه وجودی خود را دارد و البته مع الاسف ساختار تربیتی و متولیان آموزش ما با الگویی دارای پاردواکس و البته غربزده، مشغول تداوم نظام آموزشی و تربیتی هستند که می خواهد از طرفی انسان های مومن و متشرع تربیت کند و از طرفی برای دولت شهرها و ساختار اداری زندگی مدرن بتوانند سازماندهی شوند و الگویی هم که دنبال می شود، الگویی است که بدون توجه به ظرفیت ها و قوت متعالی و حس حضور جهانی بشر امروز، با الگوهای مشابه و مکانیزم همسان و همانند سازی پیش می رود، چه رویکردی رو پیشنهاد می فرمایید ویژه در مباحث معرفت نفس و سلوک دینی دنبال بکنیم که بتونیم خودمون رو از تربیت برای ساختار دولت شهرهای مدرن آزاد کنیم و به وسعت ابدیت مون خود رو حاضر ببینیم و به شاکله خاص و ظرف وجودی ویژه خودمان توجه بکنیم در مسیر تربیت؟ اگر در قالب پرسش و پاسخ امکان تبیین و اشاره نیست لطفا منبعی معرفی فرموده یا اگر صلاح می دانید از طریق پیامرسان ایتا مطالبی را ارسال فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین خودآگاهی کافی است. مانند شهید بزرگوار جناب آقا مرتضی آوینی. او با خودآگاهی نسبت به آن‌چه شما نیز فرمودید متوجه‌ی راهی شد که بیرون از راه دنیای مدرن، توسط انقلاب اسلامی برای بشر گشوده شد. لذا با توجه به همین خودآگاهی «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

27267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: قسمتی از نامه ی امام خمینی (ره) به فاطمه طباطبایی را برای شما فرستاده ام و سوالم اینجاست که منظور امام نیاموختن این علوم است یا متوقف نشدن در آنها و جایگاه چنین کتاب هایی کجا قرار دارد؟ با تشکر از قیل و قال مدرسه‌ام حاصلی نشد جُز حرف دلخراش پس از آن همه خروش‌ چنان به عمق اصطلاحات و اعتبارات فرو رفتم و به جای رفع حُجب به جمع کُتب پرداختم که گویی در کون و مکان خبری نیست جُز یک مُشت ورق پاره که به اسم علوم انسانی و معارف الهی و حقایق فلسفی طالب را که به فطرت الله مفطور است از مقصد بازداشته و در حجاب اکبر فرو برده. اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فُصوص الحِکَم حکمتی دست داد، چه رسد به غیر آنها که خود داستان غم‌انگیز دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آن گفتارها ما را متوجه می‌کنند اگر تنها و تنها نظر به حضرت حق در همه‌ی مظاهر نباشد، همه‌ی آنچه برشمردند به خودی خود، حجاب خواهد بود نه آن‌که بخواهند آن‌ها را به عنوان ابزارهای یافتن معارف الهیه نفی کنند. چرا که در آخر عمر در نامه به گورباچف، باز از معارفی که در مکتب صدرا و ابن‌عربی بود نام بردند. موفق باشید

27064
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان گفت سیدالشهدا ولو به ظاهر در مقابل ابن زیاد و یزید قیام فرمودند، ولی در باطن از وقایعی که پیش آمد – چون همگی جلوه قضا و قدر الهی بود- راضی بودند چرا که می دانستند اگر ابن زیاد و یزیدی نباشد، او هم به آن مقامات عالیه نخواهد رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه کار اولیای الهی چنین است که می‌دانند در هر حرکتی در نظام احسن الهی برای مؤمنین، مصیبتی نهفته است و لذا در بلا هم الطاف او را می‌چشند، حتی به نظر می‌آید در جریان کروناویروس در نسبت با ایران، چنین مصلحتِ نهفته‌ای در میان است. موفق باشید

26932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد بنده در عالم رویا خوابی دیدم و وقتی تعبیر آن را از آقای صدیقین با جزئیات جویا شدم فرمودند آفرین بر شما و به واسطه ی تدبر در قرآن به شما اسرار الهی داده می شود. که مطمئن هستم به واسطه دنبال کردن مطالب سایت لب المیزان بوده است. لطفا توضیح دهید ممکن است آگاهی از اسرار الهی همراه با کشف شهود از منظر خاص باشد و یا طرق دیگر؟ لطفا شخصی پاسخ دهید و اگر خودتان مصلحت دانستید در کانال ( التماس دعا 09138756575)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی در این رابطه برای گفتن ندارم. «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

26579
متن پرسش
سلام خسته نباشید: پاداشتون با خدای مهربون! ۴. سوال داشتم. ۱. میزان تاثیر اعمال ماتاخر کسانی که همزمان برایشان قیامت واقع می شود چگونه است؟ ۲. آیا بهشت و جهنم پایانی دارد؟ اگر نه پایان آن کجاست؟ ۳. آیا ایمان افراد و جایگاه آنان در شرایط سخت متفاوت با ایمان و جایگاه آنان در شرایط آسان است؟ ۴. آیا بهشتیان با اختیار خودشان حتی یک گناه کوچک انجام نمی دهند یا اختیار دارند و آن گناه را انجام می دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرکس از عملِ «ما تأخرِ» خود بر اساس اراده‌ای که کرده است بهره می‌برد. ۲. انسان‌ها در قیامت با «بودنِ» خود مرتبط‌اند و «بودن» پایان ندارد. ۳. حتماً همین‌طور است. ۴. در قیامت هرکس با ملکات خود به‌سر می‌برد و آن‌جا اختیار، معنا ندارد. موفق باشید

26508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در ادامه سوال ۲۶۵۰۷ اگر من علم پیشین خداوند را قبول نداشته باشم ۱. از نظر اعتقادی دچار چه مشکلی می شوم؟ ۲. از نظر معرفتی دچار چه اشکالاتی می شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۵۰۴ عرض شد مسئله‌ی «عدل الهی» کار را به نظر به علم پیشینِ الهی می‌کشاند. ولی اگر کسی چنین مسئله‌ای در عدل الهی ندارد، چه مانعی دارد که خود را مشغول این امور نکند؟ موفق باشید

25975
متن پرسش
سلام: در دین ما آیا اولویت اول نفی شرک و طاغوت است یا اولویت دیگری نیز هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه اولویت دیگری نیست. «دیو چو بیرون رود، فرشته درآید». موفق باشید

25646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا می‌توان گفت که انسان در سیر تشریعی خودش وقتی می خواهد وارد قیامت کبری شود احوالات مانند اذا الشمس کورت و... یعنی در عالم خیالش بر او تاریک شدن خورشید متمثل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. بد نیست در این مورد کتاب «معاد» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

25587
متن پرسش
سلام: آیا لقاء الله به طوریست که عارف ظهور و تجلی خدا را به شکل جسمی مشاهده می کند. یعنی اسماء صفات یا ذات خدا نزد عارف صورت پیدا می کند؟ اگر نه لطفا توضیح دهید. (با توجه به سخن پیامبر (ص) مبنی بر اینکه خدا در معراج دست بر پشتش گذاشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این شنیدنی نیست، چشیدنی است. به موقع‌اش إن‌شاءاللّه پیش می‌آید. موفق باشید

25535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: می بخشید چگونه به استعداد هامون پی ببریم؟ تو کتاب آشتی با خدا فرموده اید استعداد هاتون را بشناسید برای رسیدن به خدا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی آن‌چه برای ذوق‌تان راحت‌تر قابل پذیرش است، را دنبال بفرمایید. موفق باشید

25083
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ان شاءلله قرار هست هفته بعد با یکی از برادران که روحیه اصلاح طلبی دارند گفتگویی در باب دانشگاه تراز انقلاب اسلامی و رویکرد دانشگاه آزاد داشته باشیم. ممنون می شوم نگاه و تحلیل شما را در مورد دانشگاه تراز انقلاب بدانم. اگر ممکن است منابعی رو برای مطالعه روی این موضوع به ببنده معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز به بحث مفصل دارد. مقاله‌ای تنظیم شده است در رابطه با «انسانِ ترازِ انقلاب» که شاید بتوانید در دل آن نکاتی را جهت بحث خود بیابید. موفق باشید

باسمه تعالی

انسان ترازِ انقلاب اسلامی

از آن‌جایی که انقلاب اسلامی در راستای به فعلیت‌رساندن استعدادهای نهفته در خود، پس از هر مرحله‌ای باید با نگاه مجددی که به خود می‌اندازد چگونگی ادامه‌ی راه را معلوم کند؛ لازم است به عقلی که جایگاه این انقلاب را می‌شناسد نظر کنیم و آن عقلی است ماوراء عقل غربی که تنها اهداف فرهنگ غربی را مدّ نظر دارد وگرنه انقلاب اسلامی در آینده با همان خطری روبه‌رو می‌شود که در صدر اسلام با به صحنه‌آمدنِ مجدد عقل جاهلی روبه‌رو شدیم و عملاً پس از مدتی امویان توانستند معاویه را به جهان اسلام تحمیل کنند. عقلی که موجب قوام انقلاب اسلامی می‌شود، عقلی است که در کنار نظر به معاش مردم از نظر به عالم قدس و معنویت غافل نیست و برعکسِ عقل روشنفکریِ غرب‌زده که از دولت‌ها تحقق اهداف فرهنگ مدرن را مطالبه می‌کند، در صدد مطالبات فرهنگی و معنوی است تا بستر تربیت انسان ترازِ انقلاب اسلامی فراهم شود، انسانی که شخصیت معنوی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را می‌فهمد و متوجه است حضرت امام در این انقلاب به کجا اشاره دارند. 

ما در این مرحله از انقلاب موظفیم با نظر به بحثی که در مقاله‌ی «نسبت‌ها و تمایزات «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی» » عرض شد جایگاه «دولت اسلامی» و «نظام اسلامی» را مدّ نظر قرار دهیم تا با تضارب آرائی که در بین صاحب‌نظران پیش می‌آید از دولت اسلامی و نظام اسلامی به تعریف جامعی برسیم. هرچند در این مرحله نمی‌توان تعریفی قطعی ارائه داد ولی لااقل می‌توان به تعریفی نایل آمد که نسبت به «انقلاب اسلامی» و «نظام اسلامی» و «دولت اسلامی» قابل توجه باشد و امکان تفکر بر روی این سه موضوع را فراهم آورد. ما در موقعیتی قرار داریم که اگر صاحبان اندیشه جایگاه دولت و نظام اسلامی را نسبت به انقلاب روشن نکنند، میراث‌خوارانی که همیشه به دنبال فرصت‌اند تا کارهای گرانبهای تاریخ را به نفع خود مصادره کنند بی‌کار نمی‌نشینند و با طرح عقل روشنفکری غربی که پاسدار ارزش‌های فرهنگ مدرنیته است، طوری دولت را تعریف می‌کنند که هیچ نسبتی با اهداف انقلاب اسلامی نداشته باشد و عملاً انقلاب اسلامی را از رسالت تاریخی خود در حجاب می‌برند.

وظیفه داریم از خود بپرسیم حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با طرح انقلاب اسلامی به کجا اشاره داشتند و چه هدفی را دنبال می‌کردند و راه رسیدن به آن هدف از کجا باید شروع شود؟ و نسبت دولت اسلامی با آن اهداف چگونه باید باشد. حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دوم فروردین سال ۱۳۶۸ یعنی در آخرین پیام خود می‌فرمایند: «مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏ اى مسئولين را از وظيفه‏ اى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره‌ی هرچه بهتر مردم بنمايد، ولى اين بدان معنا نيست كه آن‌ها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند».[1]

انقلاب اسلامی در صورتِ آرمانی خود به عنوان مقدمه‌ی ظهور حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» و در راستای رسالت آن حضرت بنا دارد زندگی زمینی بشر را به آسمان معنویت متصل گرداند و چرخش تاریخی که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حرکت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مطرح کردند باید از همین جنس باشد.[2] و از این لحاظ ابتدا باید با دقت بیشتر به انقلاب اسلامی و جایگاه آن بنگریم تا جایگاه نظام اسلامی و دولت اسلامی را بر اساس هدفی که در پیش داریم تعیین نماییم، همچنان‌که همیشه حُسن و قبح هرچیزی را براساس هدفی که در پیش داریم تعیین می‌کنیم. در رابطه با این که ابتدا باید بتوانیم انقلاب اسلامی را درست بنگریم مطالبی به عرض می‌رسد:

۱. آیا انقلاب اسلامی ظرفِ ظهور اراده‌ی خاص الهی در این تاریخ جهت عبور از ظلمات دوران و تعالی بشر به زندگی قدسی است، یا طرحی است که صرفاً توسط حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بدون نظر به عالم قدس و معنا ارائه شده؟

۲. برای جواب به سؤال فوق لازم است به شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نظر کنیم که آیا صرفاً مثل یک دانشمند اسلامی تئوری انقلاب اسلامی را مطرح کردند؟ و یا همچون فقیهی حکیم و عارفی دغدغه‌مند در ذیل فرهنگ مهدوی دغدغه‌ی تغییر تاریخ را داشتند و خداوند مطابق دغدغه‌ی آن مرد الهی راه‌کاری مطابق ظرفیت این زمان را بر قلب او اشراق نموده آن‌هم با خصوصیاتی که هر نوع تجلی معنوی و اشراقی با خود به همراه دارد؟ آن طورکه حضرت صادق «علیه‌السلام» در این رابطه مى‏ فرمايند: رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ‏ يَنْفُونَ‏ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»؛ در هر قرنی انسان‏هاى متعادل و عدولى هستند كه اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون و ادعاهاى جاهلين را از آن دور مى‏ گردانند، همان‏طور كه كوره‏ ى آهنگران پليدى و چركى آهن را پاك مى‏ كند. (بحارالأنوار، ج 27، ص 222)

وقتی توانستیم جایگاه امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را به عنوان عدول این قرن بنگریم و نیز وقتی متوجه بودیم که حضرت رضا «علیه‌السلام» در رابطه با شخصیت‌هایی همچون امام خمینی می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ‏ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به نيازهاى جامعه در نمى ‏ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[3] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. با توجه به این دو امر می‌فهمیم ما از طریق حضرت امام وارد تاریخ دیگری خواهیم شد که آن تاریخ، تاریخی است جدایِ تاریخی که فرهنگ مدرنیته در مقابل بشر امروز قرار داده.

۳. با توجه به این‌که قرآن در وصف حضرت حق می‌فرماید: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/29) و با نظر به این‌که به تعبیر علامه طباطبایی «رحمة‌اللّه‌علیه»؛ ربوبیت عبارت است از «خلق بعد از خلق»،[4] هر تاریخی ظرف ظهور اراده‌ی خاصی از حضرت حق است که انسان‌ها برای رجوع به حق باید در متن آن تاریخ با حق مأنوس شوند وگرنه با خدای انتزاعی و ذهنی زندگی خواهند کرد، نه با خدایی که هرلحظه برای هدایت ما در حال تجلی است، در آن صورت عملاً هیچ اُنسی بین آن ها و خدا برقرار نمی‌شود. زیرا با خدایی که در این تاریخ ظهور کرده است مأنوس نیستند و عقل و قلب مناسبِ احساس اراده‌ی الهی در دوران خود را در خود رشد نداده‌اند.

۴. راز این‌که با آمدن پیامبر بعدی، تأکید بر باقی‌ماندن بر دین قبلی کفر محسوب می‌شود، آن است که اگر مؤمنین با آمدن پیامبر جدید با خدای قبلی زندگی کنند عملاً با نور اسماء الهی که فعلاً در این دین ظهور کرده مأنوس نیستند و خدایی را می‌پرستند که در ذهن خود دارند. در حالی‌که اگر حقیقتاً با خدای پیامبر قبلی مأنوس بودند باید با نور آن خدا در جلوه‌ای که مناسب زندگی دینی در امروز آنان است آشنا باشند و ببینند چگونه آن خدا در مظهری بس متعالی ظهور کرده.[5]

۵. بزرگان فکر و اندیشه متذکر می‌شوند که تحولات تاریخی ابتدا در دل‌ها رخ می‌دهد و از این جهت دل‌ها دگرگون و خواستن‌ها عوض می‌شود زیرا دل‌ها متأثّر از اراده‌ی خاص حضرت حق در دوران خود می‌باشند و وظیفه‌ی اندیشمندان، که آن‌ها نیز از تجلیات اراده‌ی الهی متأثّرند، متذّکرکردن انسان‌ها است در راستای اراده‌ی الهی تا سستی و تنبلی و امیال نفس امّاره، مردمان را از تجلیات الهی محروم نکند و کار اصلی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در این زمان و وظیفه‌ی همه‌ی ما در این فضا می‌تواند قابل توجه  باشد. در این رابطه حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: در حکمت داود هست: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ»(الكافي، ج‏2، ص 116.) بر عاقل است که زمانه‌اش را بشناسد و براساس شأنش با زمانه‌اش برخورد کند و زبان خود را از هرگونه سخن‌گفتن که مطابق زمانه‌اش نيست باز دارد.

در فهم آن‌که تحول تاریخی ابتدا به اراده‌ی الهی در دل‌ها رخ می‌دهد همین بس که آن عارف کامل که متوجه ظهور اراده‌ی الهی در این تاریخ بود فرمود: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏ گردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى ‏كند»،[6] و مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» با نظر به چنین جایگاهی که از حضرت امام یافته‌اند می‌فرمایند: «ملت ايران با رهبرىِ آن مرد عظيمى‏ كه بلاشك خداوند لمعه ‏اى و لمحه‏ اى از انوار طيبه در وجود او قرار داده بود، دنباله ‏ى همان راه را به‏ كار گرفت».(21/ 11/ 1390)

۶. انقلاب اسلامی مثل هر مخلوقی با نظر به علت ایجادی و اهدافی که در آن مطرح است شناخته می‌شود. حال اگر متوجه باشیم انقلاب اسلامی، اشراق و تجلی نور اراده‌ی الهی بر قلب امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است، آن‌هم مطابق دغدغه‌ی حضرت امام جهت تغییر تاریخ ظلمانیِ استکبار و با هدف رجوع به خدای مهدی (عج)، خداوند در همین راستا قلب مردم را نیز آماده‌ی چنین حضوری در این تاریخ کرده است. پس نگاه صحیح به انقلاب اسلامی و به مردم وقتی پیدا می‌شود که در همین فضا باشد وگرنه ما در تاریخی که انقلاب اسلامی شروع کرده است زیست نمی‌کنیم و خواسته یا ناخواسته ناظر بر به بن‌بست‌رسیدن طرح‌های فرهنگی خود خواهیم بود،[7] و دیر یا زود مردمی که مایل‌اند متذکر نوری باشند که در این تاریخ بر قلب‌هایشان تجلی کرده به ما پشت می‌کنند، زیرا ما با عقلی که به کمک آن می‌توان از غرب عبور کرد و به انقلاب اسلامی نظر نمود با آن‌ها سخن نگفته‌ایم.

۷. اگر پذیرفتیم حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مظهر سلوکِ علمی و عملی این تاریخ است و هراندازه این واقعیت را نادیده بگیریم گرفتار بی‌فکری دوران خود هستیم، باید از خود بپرسیم چگونه باید در ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کرد تا در تاریخی زندگی کنیم که راه به سوی خدایِ حیّ و قیّوم دارد و ما را به حضوری برتر یعنی به تاریخ ظهور مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌رساند. در این رابطه دولت اسلامی چگونه باید باشد که بیرون از اهداف انقلاب عمل نکند و زبانی که در کام دارد زبان مردم باشد؟

۸. امیدوارم انتظار نداشته باشید برای ورود به چنین سلوکی و چنین تاریخی، این عقلِ گرفتارِ فرهنگ مدرنیته کافی باشد و به دنبال ورودی باشید که هیچ آرامشی را در فضای استیلای فرهنگ مدرنیته به هم نزند و هیچ خلاف عادتی در آن ظهور ننماید. آیا باید سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چیزی باشد مثل آن‌چه از دنیای مدرن می‌شناسید؟[8] و یا با چرخشی که باید در تاریخ رخ دهد ما نیز خود را آماده‌ی حضور در ساحتی دیگر از تفکر بنماییم؟ و دولت‌مردانی را انتخاب کنیم که در تراز چنان تحولی باشند؟

۹. اگر متوجه شده‌اید که جریان‌های فکریِ وفادار به انقلاب در این تاریخ در نشست‌های خود از یک نوع عدم انگیزه و عدم رقابتِ تاریخ‌ساز با محافل سکولاریستی رنج می‌برند باید ریشه‌ی آن را در ضعف تعمّقی دید که نسبت به حضور تاریخی انقلاب اسلامی در این دوران دارند و آن ضعف را باید در عدم ارتباط سلوکی با ملکوت حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جستجو کنیم؛ دو موضوعی که مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» به‌خوبی شناخته‌اند و درنتیجه به عالی‌ترین شکل خودشان جلو می‌روند و تلاش دارند ملت را نیز در این مسیر راهنمایی کنند، در مسیر حضور در تاریخی که انقلاب پدید آورده و در مسیر سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه». 

۱۰. مسلّم انقلاب اسلامی با بالندگیِ خاصی در حال ظهور در این تاریخ است و با شناخت هرچه عمیق‌ترِ جایگاه تاریخی آن توسط دولت‌مردان آن‌ها نیز بهتر می‌توانند رسالت خود را انجام دهند.

ذات و گوهر انقلاب اسلامی از آن‌جهت که از طرف خدایی حکیم اراده شده، تفکر است و هر کس بیشتر تلاش کند حقیقت آن را درک کند، بیشتر به تفکر تاریخی خود نزدیک شده است. نزدیکی به انقلاب اسلامی به عنوان حقیقتی وجودی، با نظر به مناظری که گوهر آن را نشان می‌دهد ممکن است و نه از طریق فهم چیستی و ماهیت آن در قالب علم حصولی. کسی که می‌پرسد انقلاب اسلامی چیست؟ بداند هرگز امکان فهمیدن انقلاب اسلامی را پیدا نخواهد کرد و انقلاب اسلامی در مقابل سؤال از چیستی‌اش در حجاب می‌رود. ولی کسی‌که سعی می‌کند حضور انقلاب اسلامی را در جهان امروز و در مظاهر آن بنگرد می‌تواند انقلاب اسلامی را بیابد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» بدین لحاظ دائماً متذکر می‌شوند که حضور انقلاب اسلامی را در شکست‌های ممتد آمریکا در صحنه‌های مختلف بنگرند و این یعنی نظر به حقیقت انقلاب در مظاهر مختلف.  

۱۱. کلید ورود به انقلاب اسلامی با نگاه اشراقی و با تعالی عقل قدسی در شناخت شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نهفته است که اگر ایشان را عارفی سالک دانستیم باید بدانیم عارفان خود را طوری تربیت می‌کنندکه بتوانند رابطه‌ی قلبی با عالم ملکوت برقرار کنند و همواره خود را در معرض فیوضات الهی قرار می‌دهند تا خداوند مطابق دغدغه‌ی آن‌ها اشراقات لازم را بر قلب‌شان بنماید و در این رابطه دو موضوع است‌که باید بررسی شود: یکی شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقام عرفانی او، و دیگر تفاوت اشراقی که بر قلب عارفان دغدغه‌مند متجلی می‌شود با تئوری‌های فکری که اندیشمندان به آن می‌پردازند.

الف: در مورد شخصیت عرفانی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» همین بس که مدت‌ها در محضر آیت‌اللّه شاه‌آبادی بوده‌اند و به گفته‌ی آیت‌اللّه حاج شیخ مهدی حائری یزدی حتی مواقعی هم که اسفار تدریس می‌کردند درس اسفار ایشان بیشتر جاذبه‌ی عرفانی داشت و اسفار را هم از نظر ابن عربی نگاه می‌کردند،[9] و در تفسیر سوره‌ی حمد نشان دادند در چه جایگاهی از مقامات عرفانی هستند و چگونه به عالَم نگاه می‌کنند.[10]

ب: در مورد تفاوت بین موضوع تجلیات اشراقی با موضوع عقلی و استدلالی، باید روشن شود که وقتی در موضوعی تعقل می‌کنید تا به نتیجه برسید مجبور به داشتن قضیه‌ای هستید با صغرا و کبرایِ خاص و نتیجه‌ای در محدودیت صغرا و کبرایِ قضیه، ولی در موضوعات اشراقی چنانچه قلب آماده باشد با نوری از معرفت روبه‌رو می‌شوید که بر قلب شما تجلی کرده و همه‌ی جوانبِ دغدغه‌ی شما در آن لحاظ شده.

از آن‌جایی که قلب انسان همه‌ی شخصیت انسان است وقتی حقیقتی بر قلب کسی اشراق و متجلی شود همه‌ی شخصیت او را فرا می‌گیرد. در همین رابطه خداوند از یک طرف در وصف قرآن که بر قلب رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده می‌فرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ * عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ» (شعراء/ ۱۹۲ تا ۱۹۴). و از طرف دیگر می‌فرماید: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏»(نجم/ ۲ و ۴) او بر اساس میل خود سخنی نمی‌گوید، آن‌چه می‌گوید چیزی نیست مگر وَحی الهی که بر او وَحی شده زیرا قرآن با قلب و شخصیت رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متحد شده، بر همین اساس سنت و سیره‌ی رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عین وَحی الهی است. در ذیل همین قاعده است که شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عین انقلاب اسلامی است و ما می‌توانیم از طریق سیره‌ی آن مرد الهی در صحنه‌های مختلف، انقلاب اسلامی را تفسیر کنیم و ببینیم اراده‌ی الهی در این تاریخ به کجا اشاره دارد؟  

۱۲. با توجه به موارد فوق معتقد هستیم انقلاب اسلامی یک حقیقت اشراقی است که بر قلب حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تجلی کرده و در ذیل چنین اشراقی که با شخصیت حضرت امام متحد است باید اهداف انقلاب اسلامی را در نظام اسلامی و در دولت اسلامی به فعلیت رساند که البته این راه‌کارهای خاص خود را دارد و انسانی‌ تراز خود را می‌طلبد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در سخنان خود پس از اعلام پیروزی آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور، از کارهای زمین‌مانده سخن به میان آوردند که باید به آن‌ها بپردازیم. آیا یکی از مهم‌ترین کارهای زمین‌مانده، تربیت انسان‌هایی نیست که باید با عقل قدسی و معرفتی ربّانی متوجه حقیقت انقلاب اسلامی باشند و در سلوکْ ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی  «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بتوانند در آینده امور اجرایی دولت‌ها را مطابق اهداف انقلاب اسلامی مدیریت کنند و امید دشمن را که با تکیه بر امیال قشر خاکستری مردم - که تحت تأثیر فرهنگ و عقل غربی‌اند - می‌خواهد انتخابات را به نفع خود مصادره کند، به یأس تبدیل نمایند؟   

۱۳. در روايت بسيار ارزشمندى از امام صادق «علیه‌السلام» داريم: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِي أَقَالِيمِ الْأَرْضِ فِي كُلِّ إِقْلِيمٍ رَجُلًا يَقُولُ عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ‏ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ أَمْرٌ لَا تَفْهَمُهُ وَ لَا تَعْرِفُ الْقَضَاءَ فِيهِ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ‏ وَ اعْمَلْ بِمَا فِيهَا»[11] وقتى قائم قيام كند به هر ناحيه از نواحى زمين كسى را مى‏ فرستد و مى‏ گويد تعهد و پيمانت -دستورالعمل ات- در كف دست تو است، چون امر مهمى به تو روى آورد كه تو آن را ندانى و در انجام آن سرگردان شوى، به كف دستت بنگر و تصميم خود را بگير و عمل كن. در ذيل اشراق مهدى «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» هر كدام از ياران حضرت دریچه ای می شوند كه عالم غيب و معنا بر قلبشان گشوده مى‏ گردد. رابطه اشراقی با امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» پیدا کردن از این سنخ است و قرارگرفتن در ذيل فرهنگ دينى وقتى به صورت اشراقى واقع شد، موجب می‌شود تا جان و قلب انسان تحت الشعاع آن اشراق قرار گیرد و انسان ترازِ انقلاب اسلامی ،انسانی است که با نظر به سیره و رهنمودهای حضرت امام متذکر اشراقاتی می‌شود که بر قلبش وارد می‌شود و می‌تواند در هرجایی که هست وجهی از وجوه حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» باشد همچنان‌که یاران حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در هرجا که می‌باشند وجهی از آن حضرت‌اند و از اشراقاتی که در ذیل وجود مقدس آن حضرت دارند راه را از چاه باز می‌شناسند. و ما در انقلاب اسلامی شخصیت‌هایی مثل مرحوم شهید چمران و سرداران بزرگ دفاع مقدس را از این جنس می‌یابیم و از همه مهم‌تر مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» است که در فضای اشراقی که بر قلب مبارک حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد، زیست می‌نمایند و جامعه انفلابی را راهنمایی می‌کنند. لازم است در این انقلاب که مقدمه‌ی فرهنگ حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» است این فرهنگ شروع شود تا انسان ترازِ انقلاب اسلامی در همه‌ی جوانب به صحنه آید.

                                                                 والسلام

 


[1]- صحيفه‌ی امام، ج‏ ۲۱، ص: ۳۲۵)

[2]- مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: واقعاً حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» انسان‏ عجيبى‏ بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين‏كه بگوييم تفضّل الهى بود براى اين‏كه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله ‏ى عظيم بشرى به‏ وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى ‏شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات‌ در تاريخ: ۰۱/۰۳/ ۱۳۶۹)

[3] - تحف العقول، ص ۴۴۳

[4] - در رابطه با معنای ربوبیت و «خلق بعد از خلق» نظر به مبحث حرکت جوهری ملاصدرا شده که می‌فرماید در هر مرتبه از حرکتِ مخلوق با تجلیات الهی قوه‌ای از آن مخلوق به فعلیت تبدیل می‌شود و در مرتبه‌ی بعدی تجلی الهی همان تجلی قبلی نیست بلکه تجلی دیگری است تا قوه‌ی بعدی را به فعلیت تبدیل کند. مثل وقتی فیض خداوند کودک چهارساله را برای رسیدن به سن پنج‌سالگی ربوبیت می‌کند و سپس فیضی که افاضه می‌کند برای رساندن کودک پنج‌ساله به شش سالگی است فیض جدیدی است، و بدین لحاظ همواره فیض الهی جدید است و خلق جدیدی را به صحنه می‌آورد و این معنای ربوبیت الهی یا «خلق بعد از خلق» است و ما همواره با فیض جدیدی روبه‌رو هستیم همان طور و قرآن در مورد کفار می‌فرماید :« بَلْ هُمْ في‏ لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَديدٍ » (سوره ق/ ۱۵) ان ها در آفرينش جديد ترديد دارند.

[5] - عنایت دارید که شما باید به همه‌ی پیامبران قبلی به عنوان رسولان خدا ایمان داشته باشید، ولی نباید به دین پیامبران قبلی ایمان داشته باشید.

[6] -  صحيفه امام، ج‏ ۱، ص: ۳۰۳

[7] - یک روز تبلیغات وهّابیّت مسئله‌مان می‌شود و یک روز عرفان‌های نوظهور.

[8] - کاری که بعضی از روشنفکران مذهبی در صدد آن هستند تا انقلاب اسلامی را بر وفق اصول تجدّد تفسیر کنند زیرا متوجه هیچ عقلی ماوراء عقل تجدّد نیستند، ولی فرزندان واقعی حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن مرد الهی را عقلی حتی برتر از عقلِ حکمت و عرفان رسمی می‌دانند.

[9] - نامه‌ی فرهنگ، شماره‌ی ۱۷، ص ۱۰۴

[10] - در رابطه با مقام عرفانی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کافی است به مقدمه‌ی کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافة والولایه» از استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی رجوع فرمایید که می‌فرماید: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مى‏ باشد. مرحوم امام خمينى كتاب سرّ الصلاة، كه به‌حق اثرى است بى ‏نظير، و شرح دعاء السحر، و اثر حاضر را به زبان عرفان - كه لسان خاص اين قبيل از آثار است و جز خامه كمل از ارباب عرفان هيچ قلمى را توانايى آن نيست كه اثرى قابل دوام و كتابى كه حق مطلب‏ عرفانى را ادا نمايد به وجود آورد. در نحوه‌ی سير يا سريان، و به عبارت ديگر، ظهور حقيقت «نبوت تعريفيه» و ولايت محمديه و علويه در كافه ذرارى وجود، مطالب دقيق و تحقيقي به قيد تحرير آورده‏ اند كه خاص خواص و در بعضى از موارد ابتكارى است. مرحوم امام، أعلى اللّه درجته في المراتب العلمية و العملية، در ذوق و سليقه علمى و پرهيز از ذكر مطالب غير لازم نظير ندارند. يكى از علل جاذبه قابل توجه در آن بزرگ زمانه، علاوه بر نظم و ترتيب خاص در درس و بحث، جامعيت او بود.

[11] - بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۵- محمدبن ابراهيم نعمانى، الغيبه، ص ۳۱۹.

24285

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به اینکه شما تاکید زیادی روی حق الناس دارید و اینکه انسان صرف ماهو انسان دارای ارزش است حق انسانهایی که در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی و روحانی از نظر اقتصادی و روحی روانی آسیب شدید دیدند از نظر حقشان چه می شود؟ درست است که شما همیشه ندای وحدت می دهید اما وحدت در طولانی مدت!! مفید خواهد بود پس تکلیف حقوق ضایع شده افراد در کوتاه مدت!! و آنهایی که به این رییس جمهورها رای نداده اند!! و تعدادشان هم کم نیست پس چه می شود؟ نزدیک دو دهه از عمرمان!! که یکبار بیشتر به این دنیا نمیاییم برای ساختن ابدیت!! زیر تصمیمات این دو به نابودی کشیده شد. شاید بفرمایید که عرفا زیر همین سختیها به مقامات عالی دست یافتند خب پس تکلیف باقی عوام الناس که عارف نیستند اما کافر هم نیستند چیست آیا حقی ندارند؟ موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس بنا به تشخیصی که دارد اگر در امری که موجب احیای حقوقی می‌شود کوتاهی کند، مقصر است. همان‌طور اگر در امری که موجب تضییع حقوقی می‌شود اقدام کند مقصر است. موفق باشید

34308
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت بخیر: خسته نباشید. استاد دو سوال است که پنج سال است از وقتی که رشته فلسفه را شروع کردم نتوانستم به جوابش برسم ۱. اینکه اختیار انسان با وجود تعلقی انسان و علم فعلی خداوند متعال چگونه سازگار است؟ ۲. خلود در عذاب با ارحم الراحمین بودن خداوند متعال چگونه سازگار است؟ (وجه سوال در استحقاق عذاب بندگان نیست بلکه خلود در عذاب با ارحم الراحمین بودن چگونه قابل جمع است؟) با آرزوی توفیقات روزافزون بر استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان به جهت امکان ذاتی چند بُعدی‌اش در مقابل امکان‌های مختلف قرار می‌گیرد و این خود به خود موجب به ظهورآمدن انتخاب و اختیار او برای انتخاب یکی از ابعاد وجودی‌اش می‌شود «إمّا شاکراً و إمّا کفوراً» و از این جهت علامه طباطبایی می‌فرمایند انسان در مختاربودن مجبور است. ۲. همان دوری از رحمت الهی در صورت نهایی‌اش موجب طلوع عذاب از درون می‌شود و همان حالت درونی به جهت خاص قیامت، اطراف انسان را فرا می‌گیرد و انسان در ابدیت خود به جهت اراده‌های صرفاً مشرکانه‌اش مخلّد در آتشی می‌باشد که همان شخصیت او است و در همین رابطه قرآن نسبت به این افراد و آتشی که آن‌ها را فرا می‌گیرد، می‌فرماید: «الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ». موفق باشید

32080
متن پرسش

سلام: من یک روایت را اینجا اول می‌نویسم بعد سوال می‌پرسم در موردش.  در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است: محمدبن ‌جحرش می‌گوید حکیمه دختر امام موسی کاظم (ع) به من گفت دیدم امام رضا (ع) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن می‌گوید و من هیچ‌کس را نمی‌بینم. گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن می‌گویید؟» فرمود: «ابن‌عامر زهرایی (از جنّیان) است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.» گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.» فرمود: «اگر صدایش را بشنوی، یک‌سال تب می‌کنی.» گفتم: «آقای من! دوست دارم بشنوم.» فرمود: «بشنو.» در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم، تب به سراغم آمد و یک‌سال تب کردم. خب این از روایت حالا خواستم بدانم چرا اما رضا (ع) تب نکرد و آیا اگر آن مرد از نظر معنوی مقام بالایی داشت باز هم تب می‌کرد؟ و علت تب چه بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این‌جا در تفاوت ساحتی است که انسان‌ها با جنّیان دارند و همچنان‌که شهید مطهری در تفسیر سوره جنّ می‌فرمایند ظاهراً درجه وجودی جنّیان نسبت به انسان‌ها کم‌تر است و به همین جهت پیامبری از طریق آن‌ها مبعوث نمی‌شود و تابع پیامبران انسان‌ها هستند که تا مقام ولایت و قرب الهی می‌توانند در عالَم حاضر شوند. و به گفته جناب علامه جوادی، موطن جنّیان مرتبه خیال است. آری! ائمه «علیهم‌السلام» به جهت حضوری که در عالَم دارا هستند، در همه عوالم بر اساس سعه وجودی‌شان حاضرند ولی اگر فردی خواست در ساحت جنّیان حاضر شود و حضرت اراده کنند که چنین چیزی واقع شود، عملاً همان می‌شود که فرمودند یعنی فشاری برای او پیش می‌آید که نسبت به ساحتی که در ذات خود در آن قرار داشت به سختی می‌افتد. به همین جهت جادوگران برای ارتباط با شیاطین که از جنس جنّیان هستند با ریاضت‌های منفی، شخصیت خود را از سطح انسانیتِ اصیل فرو می‌کاهند. موفق باشید    

نمایش چاپی