بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله خدا قوت و عمرتون با برکت. استاد، من یه سوال دارم این که آیا برنامه ریزی کردن به خصوص در زمینه مطالعه کتاب با اینکه آدم باید حس و حال مطالعه داشته باشه منافاتی داره. حقیقتش من چند سالی هست که خیلی کتاب میخونم مذهبی، اجتماعی، شعر و....اما هیچ وقت نمیتونم برنامه ریزی کنم براش. مثلا شما به دوستان می فرمایبد که سیر مطالعاتی شما را دنبال کنن من هم چندین بار خواستم این کار را انجام بدم و برنامه ریزی کردم منتها اصلا نمیتونم مطابق برنامه پیش برم مثلا یه مدت فقط دلم میخاد شعر بخونم و حس و حال شعر دارم، یه روز حالم فقط با مطالعه ی کتابای شما خوب میشه، یه دفعه حس و حال خوندن کتابای مثلا دکتر شریعتی را دارم. خلاصه که در یک هفته ممکنه من چند کتاب را نبمه خوانده داشته باشم. آیا این روش من بی نظمی فکری یا توجه زیاد به حس و حال دلم آیا درسته که حسم من را به یه سمت بکشونه یا باید دلم را مدیریت کنم و برنامه منظم داشته باشم؟ ممنون از راهنمایی تون. عاقبتتون به خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر می‌خواهید مسیرتان بالاخره به سوی تفسیر «المیزان» و قرآن و به روایات بیفتد؛ آن مقدمات و سیر مطالعاتی را با یک برنامه‌ی جدّی دنبال بفرمایید. موفق باشید

26712
متن پرسش
سلام و خدا قوت به استاد طاهرزاده ی عزیز و دوستان پرتلاش در گروه فرهنگی المیزان. سوالاتی در مسائل مختلف از شما داشتم، ببخشد اگر طولانی است. ۱. با عنایت به اینکه شما همیشه سعی می کنید مخاطبان خود را با حقیقت آشنا کنید و به ما بفهمانید که حقیقت ها پایدار و ریشه دار هستند، حال ما باید از کجا بدانیم حقیقت ها دقیقا چه چیزهایی هستند؟ مثلا صبر، و یا پرداخت زکات و یا غذا دادن به یک حیوان گرسنه. برای فهمیدن آن ها فرمولی وجود دارد؟ و یا باید بدانیم نظر ثقلین در مورد آنها چیست؟ ۲. با توجه به حدیث جنود عقل و جهل، آیا نبود لشگریان عقل موجب شده تا لشگریان جهل باشند؟ و یا لشگریان جهل به خودی خود وجود دارند؟ ۳. در بحث های انقلاب اسلامی فرمودید انقلاب اسلامی ریشه در حقیقت غدیر دارد و محبتی است که خداوند بر قلب امام خمینی اشراق فرموده، حال انقلاب مردم یمن هم ربطی به این مسئله دارد؟ یعنی انقلاب مردم یمن جلوه ای از حقیقت و روح انقلاب اسلامی است؟ و یا به خودی خود انقلاب و تمدنی جداست که البته با انقلاب اسلامی هم خوانی دارد؟ ۴. اینکه در مباحث غرب شناسی فرمودید ملتها برای گذر از مدرنیته باید گذشته ی خود را بازخوانی کنند، مگر می شود این گذشته در مسیحیت تحریف شده باشد؟ و یا در بودا؟ اصلا مگر می شود در جریان سقیفه و ادامه ی آن، جریانی هم پیدا کرد که اعتقاد داشته باشد باید حکم خدا در مناسبات فردی و اجتماعی جاری شود؟ و یا زندگی انسان باید به عالم معنا مرتبط باشد؟ ۵. با توجه به اینکه انتخابات مجلس هم برگزار شد و اکثریت کرسی ها را به ظاهر انقلابیون تصاحب کردند، چه قدر امید هست که این افراد بتوانند در مرحله ی دولت سازی تاثیر بگذارند؟ آیا اصلا این افراد و احزاب حامی آنها متوجه اند افق انقلاب اسلامی تا کجاست؟ و یا این مجلس فعلا برای نفی جریان غرب گرا، و بهبود وضع معیشتی کارایی دارد؟ ۶. برای وارد شدن در عالم بزرگانی مثل حافظ و مولانا چه کتابی پیشنهاد می کنید که هم لغات را خوب معنی کرده باشد و هم عالم آنها را خوب درک کرده باشد؟ ۷. اگر فردی بخواهد تزکیه را شروع کند تا با حقایق ارتباط پیدا کند، آیا در ابتدای راه، خداوند و یا واسطه هایش، موانع و مشکلات زندگی را از سر راه بر می دارند تا سالک به رفتن در این راه طولانی امیدوار شود؟ و یا بالعکس، تازه مشکلات دو چندان می شود تا شخص مورد امتحان قرار بگیرد؟ با تشکر و عرض پوزش که وقت گران قیمت شما را با این سوالات تلف می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شریعت الهی به خودی خود متذکر حقیقت است و انسان نیز با فطرت خود آن را تصدیق می‌کند. ۲. نه! در همان کتاب بحث شده است که جهل به تبع عدمِ عقل مطرح است. ۳. انقلاب یمن در همه‌ی جبهه‌های مقاومت از شئونات انقلاب اسلامی در این تاریخ است. ۴. همه‌ی ملت‌ها قبل از گرفتاری در مدرنیته، اصالت‌هایی داشته‌اند. ۵. سیر انقلاب به سوی اهداف اصیل خویش جلو می‌رود دیر یا زود به آنچه باید برسیم می‌رسیم. اجازه دهید به جهت جوابگویی به سایر سؤالات کاربران، جواب ادامه‌ی سؤالات را نداشته باشیم. موفق باشید

26492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد محترم: اثر گرانقدر جنابعالی بعنوان «جایگاه رزق انسان در هستی» رو مطالعه می کردم که سوالی برایم پیش آمده۔ از استنباط جنابعالی پیرامون روایت امیرالمومنین فهمیده می شود که رزق بر دو قسم است؛ یکی وهمی و غیر حقیقی و دومی حقیقی و از مقدرات۔ اما بطور عمومی آن روایت اینطوری ترجمه می شود که رزق حقیقی بهرحال به انسان می رسد ولی اگر او خواست بیشتر از آن بدست بیاورد باید تلاش و کوشش بکند۔ این دو رویکرد به یک روایت کاملاً در مقابل هم قرار دارد چون بنظرم رزق غیر حقیقی اصلاً مال ما نیست که بخواهیم بدنبالش برویم۔ لطفاً این مسئله رو برایمون روشن فرمایید۔ علاوه ازین اگر مقدور باشد لطفاً کتابی رو معرفی فرمایید که جایگاه ریاضی و هندسه رو در عرفان اسلامی تبیین کرده باشد۔ خیلی ممنون۔ خداوند حفظتون فرمایند بحق پنجتن آل عباء آل کساء صلوات الله علیهم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم آن رزقی را که می‌فرمایید که اگر بیشتر از رزق حقیقی انسان‌ها بخواهند باید تلاش بیشتر کنند؛ شاید وَهمی هم نباشد، ولی نیازِ منطقی او نیست و عملاً به دنبال او رفتن او را از کارهای مهمش باز می‌دارد. ۲. چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید

26005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. ببخشید که استثنائا این بار سه مطلب مجزا فرستاده می شود احتمال میدم که ضرورتی درکار هست. اگر هم زودتر تحقیق می کردم شاید ضرورتی برای مطلب اول نمی بود. علی ای حال پیشاپیش از اطاله کلام پوزش می طلبم ولی احتمال میدم مفید واقع شود و از حضرتعالی تقاضا دارم همه مطلب را مطالعه فرمایید چون به احتمال زیاد مطلب مهمی است: پس از مدتی تفکر عمیق و سرچ در مطالب یک مساله تقریبا برایم روشن شد که احتمال می دهم حکایت از واقعیت می کند یعنی اقرب به واقع است چون مسأله مهم، واقع است ولایعلم الواقعیات الا الله والمعصومین البته این کلام بنده است و حدیث یا چیزی نیست. بنظر می آید حضرتعالی هم در این سایت به نوعی تحت شعاع این واقعیت قرار گرفته اید و لااقل تا این الان از متن جوابهایی که می دهید بنظر می آید به این مساله یا علم ندارید یا علم دارید ولی ملتفت نیستید یا ملتفت هستید ولی محتاج تعمق بیشتر هستید وکاربردی کردن آن علی ای حال مهم در علم کشف واقع است و احتمالا ما با دنیای تر و تمیزی سر و کار داریم که باید مودب و خونسرد بشینیم و قوانین از پیش تعیین شده آن را کشف کنیم: عرضم این است که به نظر می آید واقع این است که حضرتعالی قبل از سوال باید سن سوال کنده را برجسته نمایید که ظاهرا در سایت شما اجمالا این لحاظ شده ولی بسرعت از آن رد شده اید مرحله یک سن ۱۲تا۲۰ مرحله دو ۲۰ تا۴۰ و مرحله سه ۴۰ تا ۶۰ عنایت شود اینها حدودی و تقریبی است ولی اجمال قضیه این است و داخل اصل بحث نمیشم چون نیاز به تخصص است و تخصص تفصیلی ندارم. بوضوح می بینم این سایت و سایتهای دیگر درگیر با این موضوع است و عزیزان پاسخگو حتی بعضی از بزرگان دراین دام می افتند. حق و واقعیت این است که احتمالا الهیون در این یکی مساله قطعا در سلسله طولی واقعیات زیر مجموعه روان شناسان هستند مثل قبول طبیب برای شفا. شاید حل مشکل به این شکل باشد که پاسخگو باید روانشناس الهی باشد والا اگر از علم روانشناسی کم اطلاع باشد قطعا در دام بی نهایت سوال، سوال کنندگان می افتد. مرحله اول نوجوانی و مرحله سوم و میان سالی مشترک است سوالات حول محور مبدأ و هستی و امثالهم است مرحله دوم این دو نوع سوال رنگ می بازد و حول واقعیات هستی و به عبارتی نوعی معقولیت ذاتی می چرخد لا اقل غالبا. خوب حالا چی می خواهم بگویم: جناب استاد باید عزیزانی که سوال می کنند را با این عبارت مورد خطاب قرار دهند با اختلاف الفاظ و اشتراک معنا برای هرکدام: مرحله اولی ها ۱۲تا ۲۰: «سوال کننده محترم به پرسشهای در زمینه مبدا و معاد خیلی خوش آمدید ملتفت باشید این سوالات و احتمالا شروع صدها سوال دیگر اقتضای ورود شما به این سن است و تا حدود این سن شما درگیر این سوالات هستید اصلا ناراحت نباشید و یادتان باشد بزودی به ثبات لازم خواهید رسید ...» عنایت بفرمایید استاد با این عبارات خطاب جزیی یا کلی مثلا اول سوالات که نوشتید قابل توجه کاربران گرامی اینها را بیاورید. این باعث رنگ باختن همه سوالات و وحشت ناشی از آن است خیلی از سوالات ناشی از وحشت سایه انداختن مرحله است نه نفس سوال با قبول نفس خیلی سوالات و لزوم توجه و پاسخ مستدل و واقعی و با حوصله به آن. مرحله دوم: «پرسشگر گرامی عنایت داشته باشید سوالات حضرتعالی نوعا و غالبا در این سن حول محور مسائل زندگی، زناشویی، عدالت، تحکیم ایمان واقعی، و...می باشد والی آخر» مرحله سوم چهل سال تا تقریبا شصت «پرسشگر گرامی به مرحله سوالات درباره هدف زندگی یا احتمالا بازنگری در مبدا و معاد و سوالات مشابه خیلی خوش آمدید و این را بدانید شروع این سوالات شروع بهار جدید زندگی شماست و منتظر ورود شما به این مرحله بودیم التفات داشته باشید این سوالات و هجوم سوالاتی از این دست اقتضای دوره سن است با حفظ آرامش و طمانینه و مدیریت این مرحله مخصوصا در بدو هجوم این سوالات به سلامت روانی خود کمک کرده و ما را در یاری دادن به شما همراهی کنید و این را بدانید که هیچ مشکلی وجود ندارد و سیستم شما سالم است و ابدا جای نگرانی نیست فقط صبور باشید و از غور در وادی دام این مرحله از سن و سوالات و بحران این دوره پرهیز نمایید.» عنایت بفرمایید استاد با این کار دقیقا بهداشت روانی، اعتقادی و سلامتی سیستم را مورد هدف قرار می دهید و شاید صدها سوال رنگ ببازند. مشکل در سوال و جواب نیست بحث ریشه ای تر است. تعداد بسیاری از عزیزان که باید عمر عزیز را در عبادات و خدمت به خانواده و اجتماع طی کنند وارد این دام این مرحله می شوند باید سریعا یا قبل از آن، آنها را از ویروس های این مرحله واکسینه کرد والا کار کمی سخت شده و باعث استهلاک عصبی می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث دینی که ورود ما در آن است، فطرت انسان‌ها مخاطب قرار می‌گیرد. با توجه به آن مبنا و بستر متذکر نکاتی می‌شویم که در معارف دینی مطرح است. در این رابطه همه‌ی انسان‌ها «فطرهم علی التوحید». و این غیر از آن نوع تقسیم‌بندی‌ها است که مطرح می‌فرمایید. موفق باشید

25447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به مضرات پدیده چشم و هم چشمی در میان خانواده ها، چه راهکاری برای در امان ماندن از آن پیشنهاد می کنید؟ آیا سوره خاص یا آیات، روایات یا کتاب خاصی را برای مطالعه پیشنهاد می کند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بتوانیم خود را برتر از این مقایسه‌ها بیابیم. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام (ره)است. موفق باشید

25106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: در جواب سوالم راجع به ترنسها فرمودین، در هر حال روح انسان با وجهِ تجرد خود که شامل همه‌ی موقعیت‌هایش می‌باشد، بدن خود را می‌سازد. زیرا همان هیپوفیزِ مغز هم که قسمتی از بدن است را همان روح ساخته، حالا چرا ساز دیگری می‌زند؟ خب این اشکال در مورد ناقص الخلقه ها هم مطرح می باشد و همونطور که من از شما درس گرفتم پاسخش اینه که نفس با توجه به امکاناتی که دارد بدن خود را می سازد. امکاناتش لابد ناقصه که بدن ناقص میسازه. خب این vو راجع به ترنسها نمی توان گفت که نفس امکاناتش ناقص بوده نتونسته بدن مدنظرش رو بسازه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت عرض شد باید مشکلی در میان باشد. آیا باید گفت روحِ ترنس‌ها نوعی غفلت در ساختن بدن خود داشته‌اند آن هم در این حدّ که بدنی غیر از بدن مناسب روح خود برای خود شکل داده‌اند؟ یا نحوه‌ای از گرایش است که نباید تسلیم آن بشوند در آن حدّ که گمان کنند حقیقتاً روح آن‌ها غیر بدن‌شان است؟ موفق باشید

24894
متن پرسش
استاد سلام: با بررسی تاریخچه شکاکان، علت شک سوفسطائیان خطای در حس بوده، علت شک دکارت یک شک دستوری و خودخواسته بوده تا نشان دهد از شک در همه چیز می شود به یقین رسید، سوال بنده این است که علت شک هیوم چه بوده؟ خطای در حس یا شک دستوری؟ چه چیز باعث شد هیوم شکاک شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید بر داده‌های حسّ خود به خود مورد شک نسبت به هرچیز که واقعیت دارد، می‌شود. زیرا علیّت، قابل حسّ نیست. در این مورد می‌توانید به جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» به قسمت «دیویدهیوم» رجوع فرمایید. موفق باشید

24271
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید موضوعی ذهنم رو مشغول کرده یعنی در دو راهه قرارگرفتم بدین شرح که اخیرا با سایت کیمیای نام آشنا شدم و توصیه به تغییر نام خودم و شوهرم کردند و چیزهایی هم که گفتند کاملا با زندگیمون وفق داشت. حتی در مورد سازگاریمون بررسی کردم دیدم حرفشان درسته حالا بین تغییر نام و ذکر هم نام یا اسم اعظم مردمانم تو رو خدا زود راهنمایی کنید با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد پای شیطان در میان است. خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. معلوم است که شیطان سخنان راستی را به میان می‌آورد تا ما را وارد اردوگاه خود کند. موفق باشید

32693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: طاعات قبول. چند تفسیر قرآن عرفانی و اخلاقی از تفاسیر موجود پیشنهاد می‌کنید؟ مثلا تفسیر منسوب به ابن عربی یا خواجه عبدالله انصاری چطور است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همین تفاسیری که نام بردید در بازار هست. البته تفسیری که مشهور به تفسیر ابن عربی است از جناب عبدالرّزاق کاشانی است و بنده نیز از آن استفاده کرده‌ام تفسیر «المحیط الاعظم و البحر الخضم» از جناب سید حیدر آملی نیز نکات ظریفی دارد. موفق باشید

31889
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: من شنیدم که افراد بزرگ جهان اسلام مثل علامه جعفری یا حضرت آقا رمان‌های خارجی خوانده‌اند. خواندن این ها چه کمکی به این اشخاص می‌کنه؟ البته که این اشخاص کار درست را انجام می‌دهند اما می‌خواستم از حکمت این کار مطلع شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان‌هایی که در جهان غرب تدوین می‌شود مربوط به متفکران بزرگ آن خطه است برای طرح تنگناها و راه‌های عبور از آن تنگناها. و اگر کسی واقعاً بخواهد روح جهان غرب را درست بشناسد، ناگزیر است از مطالعه رمان‌های بزرگ آن خطه بخصوص که امروز روحِ بشر این دوران تحت تأثیر روح بشر غربی است. موفق باشید       

31711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: رویکرد اسلام نسبت به شعر چیست؟ در سوره شعرا آن چیزهایی را ذم می‌کند که اتفاقا جزو محاسن شعر محسوب می‌شود. اینکه احسنه اکذبه، سرگشتگی. اصلا شعر وادیست که مرتبط با صدق و کذب نیست بعد در الا اگر برگردد به شعرا که من بعید می‌دانم چون از سیاق آیات بر نمی آید استثنا باشد. بفرض استثنا باشد در ادامه کاملا اوصافی را می آورد که مرتبط است به ابزاری بودن شعر درحالیکه در شعر کلام خیال انگیز مطرح است و آن اوصاف به نظم برمی‌گردد. مثلا سبزواری منظومه اش کلام خیال آلود نیست اگر چه اوصافی که قرآن فرمودید دارد و مظلومی که یاری بطلبد هم ارتباطی با شعر ندارد از طرفی استثنای اکثر هم گویا خلاف بلاغت می‌دانند مثلا همه ی افراد این کلاس مردود شدند مگر علی، حسن... و در آخر همه را نام ببرد مگر ۲، ۳ نفر. اینک ماییم و شعرا که معدودی از آنها ضال هستند حتی قبل از اسلام هم اتفاقا بهترین دوران شعر عرب می‌دانند و بزرگترین شعرا متعلق به آن دوره است و اشعار گمراه کننده در آن دوران هم شاید نسبت به اشعار ضال کمتر بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده حضور شاعران در فضای تاریخی است که در آن قرار می‌گیرند که آیا تاریخ حضور سنت‌های متعالی است تا شعر آن‌ها حکمت به حساب آید؟ و یا حضور در تاریخ غلبه کمّیت‌ها و توهّم‌ها است تا شعر آن‌ها آلوده باشد. مگر نشنیده‌اید که پیامبرخدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» وقتی حسان ابن ثابت در روز غدیر آن اشعار را سرود، آن حضرت فرمودند حضرت جبرائیل به او کمک کرده؟ موفق باشید

31489

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: آیا امکان طلسم، سحر، جادو، و دخل و تصرف اجنه در زندگی شخصی، برای قشر مذهبی سطحی و غیر مذهبی جامعه که به علت غلبه واهمه سحر و جادو رو قبول دارند هست؟ مثلا کسی به دلیل کینه و حسد و انتقام جویی بدون اطلاعشان طلسمشان کند یا به واسطه اجنه زمینه و بستر بیماریهای صعب العلاجی را برایشان فراهم کند که ختم آن بیماری به فوت طرف بیانجامد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند چنین امکانی به انسان‌ها نداده است که بتوانند سرنوشت بقیه را در اختیار بگیرند و یا در ادامه عمر آن‌ها تصرف کنند. در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» شده است خوب است به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

31103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: آیا شما صحبت هایی که راجع به فتنه واکسنی و سوءقصد به جان مسلمین و خصوصا رهبر انقلاب توسط واکسن (ایرانی نه خارجی) را قبول دارید؟ اگر چنین است پس اعتماد به دانشمندان کشورمان چه می شود؟ اعتماد به فهم و حکمت رهبر انقلاب چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان نمی‌توان به حدس‌هایی که افراد به نام طبّ سنتی در این رابطه نظر می‌دهند اعتماد کرد. بنا نیست که نظریات علمی را به‌کلّی نادیده گرفت. بناست بین نظریات تجربه‌شده طبّ سنتی و طب جدید جمع نمود. موفق باشید

30890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت حضرتعالی: انسان در زندگی فرا مادی برزخ این قوای شهوی و غضبی را هم با خود می برد؟ نوع ظهور این قوا آنجا چگونه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قوا در نسبت با این دنیا و خصوصیاتی که در این دنیا برای انسان نسبت به بدن او پیش می‌آید مربوط است. موفق باشید

30702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بین کیفیت عبادت و کمیت آن کدام ارجح است؟ مثلا در خواندن ۱۰۰۰ رکعت نماز در ماه مبارک و ۱۰۰ رکعت هم در شبهای قدر بهر حال حضور قلب کمتر است و در این موارد به عبادت کمتری بسنده کنی و با توجه بیشتر بهتر است یا همان نمازهای طولانی تر را بخوانی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند». در حدّی باشد که بتوانید رویهمرفته کیفیت و کمیّت را جمع کنید. موفق باشید

30657
متن پرسش
با عرض درود و سپاس نثار استاد طاهرزاده: با توجه به سوالات 29131 و 29138 دو برداشت می‌شود کرد: یک کسی که خواب است در حال خواب از خود نمی پرسد که خواب هستم یا نه و شک در خواب معنا ندارد. دو: کسی که خواب است خواب نمی‌بیند که وارد سایت استاد طاهرزاده شده از ایشان بپرسد خواب هستم یا نه اما با توجه به تجربیات حقیر هر دو حالت ممکن است. یک بار خواب دیدم و در خواب تردید حاصل شد که خوابم یا بیدار جالبست با توجه به بررسی هایی که در خواب کردم به یقین رسیدم که بیدارم اما بعد که از خواب بیدار شدم متوجه شدم آن یقین پوشالی بوده است اما نسبت به طرح سوال از استاد و اینکه فقط بیداران از استاد سوال می پرسند عرض می‌شود که می‌شود خواب زدگانی چون ما نیز از استاد پرسشگری کنند خاطرم هست که یکبار در خواب وارد سایت شدم و طرح سوال از استاد کردم نمی دانم سوال چه بود شاید این بود که استاد من خواب هستم یا بیدار «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای بنده نیز پیش آمده که حتی از خواب بیدار شدم و دفترچه را از طاقچه برداشتم و آن شعری که در خواب گفته بودم در آن یادداشت کردم و کنار رختخواب گذاشتم و خوابیدم، ولی صبح که بیدار شدم دفترچه جای دیشب آن بود و هیچ شعری نیز در آن نوشته نبود. عجب خوابِ در خوابی بود!! فردای قیامت معلوم می‌شود در این دنیایی که سراسر خواب است و فردا که بیدار می‌شویم چه خواب‌هایی برای خودمان دیده‌ایم که نباید می‌دیدیم. این دیگر دست خودمان است که در این خوابکده‌ی دنیا به سوی چه چیزی برویم و به سوی چه چیزی نرویم. موفق باشید

30625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جناب استاد از سن نوجوانی، برای بنده یک سوال اساسی مطرح شد که هر چند می‌توانست سکوی پرش خوبی شود اما متاسفانه تبدیل به یک مانع بزرگ شده، آن سوال این است که از کجا معلوم که اسلام بر حق و برگزیده باشد؟ آیا غیر از این است که همه ادیان چنین ادعایی دارند؟ اگر با این دید شک و تردید به دین بنگریم، خیلی از مسائل به گونه ای دیگر قابل توجیهند. راه اثبات حقانیت اسلام چیست؟ بندگی زمانی مطرح است که ایمان و یقینی در پی باشد. وقتی ایمان همراه با شک است، و شبهات یکی پس از دیگری به این شک دامن می‌رنند چه کنیم؟ در این پانزده سال منتظر بودم که تمام سوالهایم پاسخ داده شوند تا با جان و دل ایمان بیاورم. اما بسیاری ازین سوال ها و شبهات جوابی برای من نداشتند چه رسد به اینکه پایانی داشته باشند. زندگی دیگر اقتضای این را دارد که پیش بروم اما من در خم اولین کوچه همچنان مانده ام که مانده م. از آخرتم می‌ترسم و دنیایم نه دنیاییست نه آخرتی. جوابهایی نیز در این رابطه شنیده ام، شبیه به اینکه قبول که کنی، می‌چشی؟ ایمان بیاوری می‌فهمی. آیا این همان جواب مسیحیت نیست؟ چگونه به چنین یقینی برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در عین عدم نفی سایر ادیان و این‌که همه را دعوت به توحید و تسلیم‌شدن در مقابل خداوند کرده، بدون آن‌که سایر ادیان را دعوت به دین اسلام بکند، با توجه به این امر می‌فرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» (نساء/82) آیا افراد در قرآن تدبّر نمی‌کنند در حالی‌که اگر در آن تدبّر می‌کردند می‌یافتند که دارای یگانگی خاصی می‌باشد و اگر از طرف غیر خدا بود در آن متن اختلاف زیادی می‌یافتند. بنابراین بحث در حقّانیت قرآن است وقتی ما مدتی روی آن وقت بگذاریم و در آن تدبّر کنیم. بحث در نفیِ سایر ادیان نیست. آری! اگر متوجه‌ی توحید قرآن بشویم، توحید سایر ادیان را نیز تصدیق خواهیم کرد در عین آن‌که عمق توحیدی قرآن را نسبت به سایر ادیان نیز می‌یابیم. موفق باشید

30130

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید: یک سوال داشتم خدمت استاد من دختری هستم ۴۰ ساله نه بد حجابم نه زشتم نه خدای نکرده فرد مشکل دار تو یک خانواده مذهبی بزرگ شدم درس خوندم پدرم جانباز. ولی سوالم اینه با این همه خصوصیات اصلا دیده نمیشم. برای ازدواج هر کسی میاد حرف میزنه میره. تنها ایرادشون اینکه دلت پاک خوبی لیاقت تو رو نداریم. پیش دعا نویس رفته خواهرم میگه تو همزاد داری نمیزاره ازدواج سر بگیره دعا داد هیچی نشد. من دیگه خسته شدم از تنهایی و این مشکلات یک راه چاره ای برام بزارین. خواهشن. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این پدیده را نباید ساده گرفت. گویا بنا بر آن است که مسئولیتی را در مسیر انقلاب و تعالی معارف به عهده‌ی چنین خواهرانی گذاشته شود. عرایضی در جزوه‌ی «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده_ی امروز» شده است. خوب است که به آن جزوه به آدرس زیر رجوع شود. موفق باشید

 http://lobolmizan.ir/leaflet/1719/

30027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در فایل صوتی افضل یقین که روی کانال گذاشته بودید، فرمودید هرچه از حاکمیت عالم طبع و طبیعت رها شویم، آزاد می شویم و یقین می کنیم که نظام عالم با حکومت ملکوتی اداره می شود. و جایی دیگر هم «لا خوف علیهم و لاهم یحزنون» را فرمودید خداوند نشان می‌دهد که در صحنه ها کارگردانی می کند. الان مشکل اینجاست، که بنده حدود چهار سال است در مساله ای حالت بلاتکلیف پیدا کرده ام، وقتی به اهل بیت (ع) توسل می کنم، نشانه هایی و هدایت هایی می یابم، که انگار ملائک و یا همون نظام فوق عالم طبیعت و اسباب می خواهند جهتی را نشان دهند، ولی برای خودم این موضوع حجت عقلی نیست یعنی در نظام اسباب طبیعت هنوز برای من اتفاقی نیافتاده، که بخواهم یقین به چیزی پیدا کنم کاش می توانستم به یک یقین و آرامش و ثبات درونی برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این رابطه به جهانی نظر کرد که به نور دعا و مناجات، مقابل ما گشوده می‌شود. مباحث «مناجات التّائبین» إن‌شاءالله می‌تواند این موضوع را به تفصیل در آورد. موفق باشید

29305
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: تو شرح کتاب جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره)، بحث صبر عن الله فرمودید که حضرت امام خمینی ابتدا سلوکی داشتند و حالات معنوی و محو حق بودن، بعد به حکم وظیفه و به امر خدا اومدن بین مردم و همین بین مردم اومدن برای عارف و کسی که محو حق هست خیلی سخته. آیا تو این زمانه هم کسی که دغدغه هدایت مردم رو داره و میخواد به زندگی مردم به لطف خدا، جهت الهی بده، بهتره مثل امثال امام خمینی ابتدا مراحل سلوکی رو طی کنه که وصل به حق باشه و آرامشی به دست بیاره بعد به حکم وظیفه بیاد بین مردم یا اینکه از همون ابتدای کار هم بین مردم باشه هم سلوکی داشته باشه؟ در کدوم صورت نتایج بهتری به دست میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بحمدلله سفره‌ای که از طریق حضرت امام روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گشوده شد به عنوان انقلاب اسلامی، هرکس در آن بستر وارد شود از نظر سلوکی یک‌شبه رهِ صدساله را طی می‌کند به شرطی که خود را نبیند و دست و دلش محل ظهور کمالات انقلاب باشد مانند شهدا که نشان دادند چگونه انقلاب اسلامی، بستر تعالی انسان می‌شود. موفق باشید

29299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود بر استاد: در مقابل حق هیچ وجودی قابل فرض نیست یا هیچ عدمی هم قابل فرض نیست و اگر عدم مطلق را مقابل نفس رحمانی بدانیم درین صورت صرفا می‌توان گفت فقط در عالم واقع حق عدم ناپذیرست و در عالم ذهن و بخصوص خیال و وهم که موطنی از مواطن وجودیند برای حق می‌توان عدم متصور شد و این شاید نافی این باشد که در سیر دیالکتیکی بسوی حق باید بوجودی رسید که هاضم جمیع وجودات و اعدام باشد و ما متذکر شدیم که عدم ذهنی عدم خیالی و عدم وهمی در مقابل حق علم افراشته اند و آن واحد هاضم این ثالث نیست و بنابرین وحدت وجود باطلست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمات بحث آشفته است. به نظر می‌آید اگر به کتاب‌هایی که بحث «وحدت شخصیه‌ی وجود» را مطرح می‌کنند رجوع فرمایید، مطلب برایتان روشن می‌شود. مثل کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدان‌پناه. در این رابطه می‌توانید در قسمت جزوات سایت، به جزوه‌ی «مبانی نظری عرفان در اسلام» به آدرس زیر رجوع فرمایید.موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1344/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%C2%AB%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D9%87%C2%BB%C2%AB%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%C2%BB

29291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: از آنجا که بنده در مجلس شورای اسلامی مشغول به کار هستم و تقریبا جریانهای سیاسی و بعضا مباحثی را می‌شنوم که شاید اتفاقی و... باشد و از آنجا که در منطقه ی جنوب شهر تهران زندگی می‌کنم و تقریبا از فضاهای موجود و جریان های به اصطلاح کف خیابان آشنایی دارم از حضرت عالی سوال و درخواست راهنمایی دارم که با توجه به شرایط موجود احساس شدید می‌شود که جامعه روحانیت خیلی کم کاری می‌کنند. حداقل برای دفاع و پشتیبانی از رهبر غریب که از سخنان ایشان پر واضح است تنها مانده اند و از اطرافیان هم این موضوع شنیده می‌شود. و مردم که این فشار اقتصادی و روحی اجتماعی را دارند از طرف یک شخص روحانی به جامعه تحمیل شده (رییس جمهور) را به حساب جامعه روحانیت و به اسم اسلام آخوندی می‌گذارند! حامعه روحانیت باید حداقل حرکتی عملی (اعتصاب، راهپیمایی مصالحت آمیز با یک پیام واحد و یک لیدر و نقشه ی واحد مثل زمان انقلاب ورود کنند تا حداقل مردم شخص ولی جامعه را (نه ولایت فقیه) را هدف قرار ندهند تا مردم کمی به لباس پیغمبر امیدوار بشوند و دیگر لازم نباشد همه چیز را از ملا جماعت ببینند. البته درسته که عوامل سیاسی و دیگر جریان ها هم شدیدا دخیل اند ولی جامعه روحانیت باید ورود عملی بدون ترس از هیچ فضایی حتی شهید شدن اقدام عملی کنند. شاید دیگر به اصطلاح جام زهری در کار نباشد ان‌شاءالله البته که نیست ما به اسلام، انقلاب، رهبر مقتدر و حکیم خود ایمان داریم. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید از هر مسیری آماده ی جهاد و حمایت از ولی فقیه هستیم تا کسی جرات نکند هر حرفی را به لباس پیامبر بزند و فکر و عمل غلط در مورد این انقلاب بکند. باور بفرمایید اهل احساس و هیجان نیستم، اول بخاطر حرف ها و رفتار های آقایون سیاسی و رجال بعد هم عدم مطالبه گری که دارد به صورت تحریف اسلام و انقلاب و تبلیغات شدید خارجی و داخلی صورت می‌گیرد و مردم را به این سو می‌برد عرض می‌کنم تا ان‌شاءالله با ورود عملی نه فقط شعار و محکوم کردن جامعه روحانیت بساط این فتنه هم جمع شود که خواهد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده راه‌کارِ اصلی آن است که روحانیت با نشان‌دادن سجایای اخلاقی و ساده‌زیستی و خدمت به مردم و تواضع، نشان دهند روحانیتِ اصیل چه جایگاهی دارد. کاری که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» یک‌تنه انجام می‌دهند. عمده آن است که همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند کاری انجام شود که موجب هتک حرمت رئیس جمهور و تضعیف دولت نباشد. موفق باشید

28881

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: استاد من با اینکه مباحث عمیق معرفتی رو مطالعه کردم و حدودا یک سال و نیم هست که درگیر کتاب مصباح الهدایه و رساله الولایه هم هستم، ولی انگار این مباحث به جان من ننشسته. استاد من با اینکه متاهل هستم ولی شدیدا حس بی کسی و بی هویتی دارم. الان ۲۸ سالمه ولی فقط درس خوندم تا الان و هیچ کس نیستم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم سری به شرح غزل 88 حافظ که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

28765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در رابطه قرآن آدابی داریم مثلا با وضو خوانده شود، تکریم شود، در بالاترین جای خانه گذاشته شود و ... ولی ما در تاریخ داریم که این قرآن با این عظمت و آداب خودش در صفیین حضرت امیر علیه السلام فرمود که قرآن ها را پاره کنید، سوال حقیر این است که با چه قاعده ای این حکم از سوی حضرت صادر شد؟ آیا تابع شرایط است این حکم یا چیز دیگری است یا اضافه بر شرایط قاعده ی دیگری هم دارد؟ آیا از نظر وجودی هم می شود به این موضوع نگاه کرد؟ (منظور اینکه وجود حضرت از وجود چند تا کاغذ بالاتر است و این چند تا کاغذ باید فدای وجود حضرت شود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت در آن سخنان می‌فرمایند وقتی قرآن وسیله‌ی مقابله با قرآن ناطق یعنی امام معصوم است، دیگر قرآن نیست، کاغذ پاره است. آری! اگر قرآن جای خود باشد تاج سرِ همه‌ی ما حتی تاجِ سر ائمه می‌باشد. موفق باشید

28492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: آیا پدر و مادرم حق دارند سر من منت بگذارند که داریم برای تو زحمت می کشیم در حالی که من اصلا علاقه ای به زندگی در این دنیای کثیف و پر از ظلم ندارم و آنها من را به این دنیا آوردند؟ آیا پدر و مادرها به دلیل بچه دار شدن مدیون فرزندانشان نیستند؟ من حس دوگانه ای نسبت به آن ها دارم هم به آن ها علاقه دارم و هم به خاطر اینکه من را وارد این دنیا کردند از آن ها خشمگینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل جنابعالی است که از زندگی دنیایی و فرصتی که خداوند برای به کمال‌رساندن شخصیت‌تان جهت حضور در ابدیتی نورانی، در اختیارتان گذاشته بهره‌مند نمی‌شوید. انصاف آن است که زحمات والدین انسان که سعی دارند با تمام ذوق و ایثار فرزند خود را رشد دهند؛ پاس‌داشته شوند و این امری است انسانی و اخلاقی. موفق باشید

نمایش چاپی