بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ۱. نظرتون راجع به الاتقان سیوطی در علوم قرآن چیه و چقدر کار در علوم قرآنی برای طلاب ضروریه و در چه موقعی باید آن را کار کرد؟ ۲. درمان عدم معاصرت حوزه با تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به طور جدّی روی آن کتاب کار نکرده‌ام تا نظر دهم. ۲. توجه به توحیدی که در مواجهه با آن، این تاریخ ظهور کرده، راه حل موضوع می‌باشد. موفق باشید

30217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا. سلام علیکم: بنده همواره از آثار بنانی و بیانی جنابعالی استفاده کرده و دلیل راهم بوده و هست جسارت بنده را ببخشید خواستم از جنابعالی برای موضوعی کمک بگیرم. در حال فیش بر داری از آثار حکماء با محوریت آثار آیت الله جوادی آملی با موضوع علم نافع و اتحاد بین عالم و معلوم و ارزش داشتن هر علمی به معلوم آن، می باشم. لطفا در عنوان آن کمکم کنید چون در حد مقاله پژوهشی بنای کار دارم. آثار جنابعالی را در این خصوص معرفی کنید - پوزش بنده را بپذیرید. ان شاءالله سلامت باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان می‌کنم کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» جهت دنبال‌کردن علم نافع و کتاب «معرفت نفس و حشر» جهت بررسی اتحاد علم و عالم و معلوم بتوانند نکاتی را متذکر شوند. موفق باشید

30199
متن پرسش
سلام علیکم: با اینکه احترام فوق العاده ای برای شما قائلم و همیشه شرکت در جلسات و مطالعه کتابهای شما را به عزیزترین نزدیکانم سفارش کرده ام هیچ گاه نتوانسته ام از مباحث مطرح شده شما استفاده کنم چرا که احساس می کنم برایم سنگین و صغیل است و قبل از اینکه از آن بهره ای بجویم خسته و وامانده کتاب یا جلسه را رها کرده و... خیلی حسرت میخورم هم سن و سالانی یا حتی جوانهای کم سن تر از من از راههای دور و نزدیک از مباحث شما بهره می بردند و من هیچ. لطفا راهنمایی فرمایید خیلی غبطه می خورم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست از عرایض بنده چیزی بیاموزید و شاگرد این‌جانب باشید. بنا بر آن است که با ارتباط با مباحث، هرکس به خود آید و با عزمی که مربوط به خودشان است، راهِ حقی را که می‌شناسند با جدّیت دنبال کنند. موفق باشید

30104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز آنچه که از بعضی دروس معرفت النفس شما فهمیده ام نفس انسان حقیقتی دارد که این حقیقت قوایی دارد که این قوا در موطن بدن که نفس برای خود می‌سازد (البته اگر اشتباه نکنم نفس کلی) ظهور پیدا می‌کند مثلا قوه بینایی در محل چشم و شنوایی در گوش که بین اینها تناسب هم باید باشد حال از معرفت نفس بخواهیم به بکی از شوءون معرفت رب منتقل شویم آیا می‌توان گفت که خداوند متعال هم برای ظهور اسما و صفاتش در عالم ناسوت اول موطن آفرینی می‌کند بعد اسما خود را در هر موطنی ظهور می‌دهد مثلا حقیقت آدمیت از مخزنی که جامعیت اسمایی دارد در بدن تسویه شده حضرت آدم متجلی می‌شود و حقیقت خروس از مخزن خاص خود در نطفه خروس و حقیقت کلی هر درختی و موجودی در موطن خاص خود که استعداد دریافت آن اسم و فیض را دارد و بر اثر حرکت جوهری و اعمال اختیاری و پیروی از شریعت (البته در مورد انسان) هر چه قابلیت و استعداد قویتر شد تجلی و ظهور هم شدیدتر می‌شود که البته این قاعده در عالم ناسوت درست است و در مورد موجودات ملکوتی خود آنها ظهور اسماء هستد نه موطن هایی که اسما در آنها ظهور می‌کند. آیا این تلقی و برداشت درست است؟ اگر درست است با این آیه قران کریم که می‌فرماید «و ان من شی الا عندنا خزاینه و...» چگونه قابل جمع است که این آیه ظاهرا خود هر شی را تنزل یافته عالم اسما می‌داند نه چیزی که اسما در آن ظهور پیدا کرده است یعنی خود همین آتش تنزل یافته اسم قهار است و خود همین درخت تنزل یافته اسم حی است نه موطنهایی که اسم حی یا قهار در آنها ظهور کرده (عنایت فرموده در صورت امکان با تفصیل بیشتری راهنمایی بفرمایید) جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روایت «کُنتُ کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف» می‌فهمیم حضرت حق مخلوقات را خلق کرده‌اند تا شناخته شوند. از طرفی خود را در آن مخلوقات می‌چشند، ولی خودی را که نازله‌ی آن چیزی است که در ذات خود دارند یعنی در عین حضور ذات، نازله‌ی ذات خود را در آینه‌ی تفصیل به نمایش می‌نشیند. موفق باشید

29424

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام استاد: دنیا روبرویم بسی تاریک شده، انسان ها را می‌بینم بعد این همه نزول بلا از انتخاب های اشتباه خود، عوض به خود آمدن امیدوار اند به راه تاریکی که اوباما جلوی پایشان گذاشت و از انتخاب بایدن ابراز خوشحالی می‌کنند. از طرف دیگر مشکلات بیماری کرونا را می‌بینم که افسردگی و نا امیدی مردم را فرا گرفته و انگار سخنان آقا مبنی بر استغفار از گذشته به گوش هیچ کس نمی رود. چه کنیم؟ به چه آینده ای نظر کنیم که امیدوار شویم؟ استاد یک افق روشن روبروی ما باز کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این مورد به سؤال و جواب‌های شماره‌ی 29417 و 29420 رجوع بفرمایید. موفق باشید  

29356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی حضرت استاد طاهرزاده گرامی با عرض سلام، ادب و احترام: اگر شما تنها یک توصیه داشته باشید، آن توصیه چیست؟ با تقدیم احترام، ضمن درخواست دعای خیر از محضرتان، سلامتی و طول عمر جنابعالی را از خداوند منان خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «یک چشم‌زدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند آگاه نباشید» همواره در منظر نایب الإمام، خود را احساس کنید و افق وجودی او را دنبال نمایید؛ ولی بی‌سر و صدا و بی ادعا. موفق باشید

29071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: بنده در مجموعه فرهنگی فعالیت می‌کنم. من با مطالعه برخی از آثار شما حقیقتا خود رو در عالمی دیگر حس می‌کنم و خدا را شکر حال معنوی خوبی هم دارم ولی وقتی در مجموعه تربیتی کنار دوستان خودم حاضر میشم اون حال معنوی ازم گرفته میشه چون وقتی دور هم می‌نشینیم سخن لغو زیاد رد و بدل میشه و بعضی وقت کار به تمسخر و... هم میرسه. در مجموعه، احساس می‌کنم توجه به مسائل جزئی و کثرات باعث شده که ما از اون هدف واقعی که قرب الهی هست غافل بشیم و نتونیم درست خودمون رو بسازیم برای مثال بعضی وقت ها از روش غیر دینی برای رسیدن به اهداف الهی استفاده می‌کنیم. حال من دو سئوال دارم:۱. اگر بدونم که این مجموعه من رو از حیات معنوی دور میکنه (منظورم همون سلوک واقعی که امام خمینی تو این تاریخ آوردن) باید بمونم و با دوستان ادامه بدهم یا اینکه از مجموعه بزنم بیرون؟۲. اغلب دوستان تو مجموعه من رو از مطالعه آثار شما منع میکنن (نه به این معنی که آثار شما خوب نیست بلکه روحیه من به آثار شما نمیخوره) و بهم میگن فعلا مباحث معرفت النفس نخون چون منزوی میشی و...من چه برخوردی باید داشته باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر آن است که در همین کثرات و جمعِ افراد متوجه‌ی وحدت الهیه باشیم. ولی اگر واقعاً شرایط موجب غفلت روح و قلب می‌شود، هجرت لازم می‌اید. موفق باشید

28811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حالتون خوبه عزاداریهاتون قبول باشه. میخاستم بدونم شما اطلاعاتتون رواز کجا میارید؟ آیا جوابهایی که می‌فرمایید از اعتقادات خودتون هست یا نه؟ آیا این جوابها حاصل تجربه های شما هست؟از اینکه شما دلسوزانه به سوالات ما جواب میدید شکی نیست ولی این حق رو به ما بدیند که نسبت به شخصیت علمی و فلسفی شما از نگاه یک شاگرد نسبتا پیگیر. اینکه شما به راحتی به سوالات ما جواب میدید آیا قصدتون یک دیالوگ فلسفی هست بین خودتون و کاربرای محترم. در یک جمله رسالت شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه‌ی همه‌ی ما است که نسبت به فرهنگ دینی جامعه که تنها راه نجاتِ همه‌ی ما است، حساس باشیم. آری! بهترین شکل، همان دیالوگ می‌باشد که در این‌جا به صورت سؤال و جواب عمل می‌شود. موفق باشید

28689
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار، حضرتعالی در پاسخ به یکی از پرسشهای قبلی سخنی را گفتید که بشخصه نتوانستم جدا با آن ارتباطی برقرار کنم و به نظرم از لسان شخصیتی مثل شما بعید بود و البته می‌خواستید روح امید هم در آن باشد ولی جدا فضای غالب آن، آن چیزی نبود که حتی مد نظر حضرت آقا باشد البته به نظرم. فرمودید ما ابدا کارنامه خوبی نداریم؛ البته منظورتان از این «ما» را متوجه نشدم اگر منظورتان آموزش و پرورش است که بله در عین محاسنی که بعضا در سطح نهادهای رسمی متولی پرورش و تعلیم است، ضعف های جدا عمیق و ضعیف دیده می‌شود و خب وقتی بخواهیم انسانی در قامت دولت شهروندهای مدرن تربیت کنیم که در عین حال از معارف اسلامی هم بهره مند باشند، چنین اتفاقی میفتد و ثمره این نظام تعلیم و پرورش، انسان تراز دینی تمدن ساز نخواهد بود. قبول دارم ماهایی هم که اسم خود را نیروهای گفتمام ساز انقلاب و جبهه فرهنگی انقلاب گذاشته ایم، بخشی از فعالیتهای فرهنگی مان بی ثمر یا پوچ شده یا آن خروجی مطلوب را نداشته یا بعضا صبر و مدارای لازم را جهت جذب و تبیین و همراهی با افراد نداشتیم و یا عالم و زندگی متعالی این نهضت را نشان آنها ندادیم و با تعمق آنها را متذکر این ندای تاریخی ننمودیم. هر چند نمی‌شود کلی حکم صادر کرد و بسیاری نیروهای گفتمان ساز هم جدا عالی پیش رفته اند و در تراز انقلاب کار فرهنگی کرده اند و بمراتب در این زمینه رشد کرده ایم و به نظرم عیوب هم در حال اصلاح هستند و عزم اصلاح دیده می‌شود. اما اگر رویکرد مردم دین گریزی شده که من عذر می‌خواهم می‌گویم، اما این را جدا قبول ندارم و رویکرد غالب را دین گریزی نمی‌دانم و به نظرم لفظ دین گریزی هم جدا مناسب نیست و شاید سستی در دین از جهاتی بهتر باشد، پس چرا نظامی توحیدی ۴۱ سال دوام آورد و استحاله های عظیمی نظیر سال ۸۸ خنثی شد و جبهه استکبار هم اصل مشکل را در این ظرفیت مردمی می‌داند و دینی به صحنه آمد که امثال هانتینگتون و فوکویاما مجبور شدند بگویند این یک دین و حالت معنوی صرف نیست بلکه روح تمدن مدرن را هدف گرفته و بنا دارد مقیاس کار عالم را تعویض کند و یک تقابل جدی بین اسلام و مدرنیته آن هم در این آخرالزمان و در عصری که سعی بر سکولاریزاسیون عالم و تثبیت نظم نوین جهانی بود و حتی موج های لائیک یا انقلابهای مصطلح به انقلاب جنسی دیده می‌شد یا حتی به تعبیر شهید سلیمانی در وصیتنامه شان سعی بر سکولار ساختن و دوری از دیانت به تمام معنای کلمه بود و البته فضای رسانه ای آن هم بی وقفه در حال تلاش بود و صدها اتاق فکری تشکیل دادند تا حدی‌که احسان نراقی آن هم پانزده سال پیش می‌گفت این میزان از هجمه بیش از کل هجمه ای است که علیه شوروی در طی جنگ سرد شد و این میزان هجمه اگر علیه هر ملتی می‌شد نه تنها دوام نمی‌آورد و حتی دیندار نمی ماند بلکه تمام هویتش سکولاریته و لیبرال دموکراسی می‌شد. اگر شاخص اصلی دینداری تولی به اولیاء الله باشد این مردم شریف و حتی پر گلایه ما هستند که این علم را چهار دهه بر دوش گرفتند با میلیونها شهید و آزاده که جدا در طول تاریخ اصحاب حق فوق العاده است و از تعابیری بود که امام در کوچه و خیابان و بازار و مدرسه توانست عمومی اش کند و الان هم جمع کثیری از انسانها نه تنها در ایران بلکه از کشمیر گرفته تا نیجریه آماده شهادتند حتی تا آنجا که حتی اسقف های مسیحی هم می‌گویند جدا این رویکرد دینداری و احیای دین پس از انقلاب اسلامی توانست جان بگیرد. این حرکت عظیم اربعین و تازه در شهرهای خودمان راهپیمایی جاماندگان، این حرکت راهیان نور که شروعش در اوج دوره تهاجم فرهنگی بود و یکی از ثمراتش شخصیتی مثل شهید حججی شد آن هم در بحبوحه تهاجم فرهنگی و روندهایی که خود ما در سطح بعضی مسئولان می‌دیدیم، جمعیت برنامه هایی نظیر محرم و احیاهای گسترده شب نیمه شعبان و شب قدر و دعای عرفه که خودتان هم واقفید پیش از انقلاب جز اندکی دعای عرفه را نمی شناختند ولی شور عرفه را حداقل در خود ایران برای برگزاری این برنامه ها قابل مشاهده است، این جمعیت کثیر زوار و زیارتها که تنها بعنوان یک مثال کوچک هر شب سه شنبه در مسجد جمکران آن میزان جمعیت جمع می‌شود تا جایی‌که یکی از تئوریسین های توسعه غربی در چند سال پیش گفت چگونه توقع توسعه داریم وقتی این آمار زیارتهاست، رشد جلسات قرآن و معارف اهل بیت و و ایجاد این بستر قرآنی، این موج از خود گذشتگی ها و خیریه ها و رزمایش مواسات آن هم در بحبوحه ماسک دزدی ها و اینکه سناتور غربی می‌گوید غرب وحشی زنده شده و عمل جهادی که در برهه های مختلف به صحنه و حضور می آید، این تشییع خیره کننده حاج قاسم که حتی نشان داد افرادی را ممکن است علی الظاهر نتوانیم نسبتی بین آنها و انقلاب پیدا کنیم یا لااقل آنچنان ظاهرا مرتبط نیستند یا ظاهر و تحلیل هایشان رنگ و بوی مدرنیته دارد ولی اثبات کرد فطرت تاریخی شان همین انقلاب و انسان ترازی مثل سردار عزیز بود و در اثر عدم دیتا داشتن از عالم انقلاب یا شبهات و جوسازی ها و جنگ نرم کمرنگی تعلق پیدا کرده اند، خیل افرادی‌که که سکولار و غیر انقلابی بوده اند و امروز خود افسران جنگ نرم اند و انقلابی و متحول شده و اینکه سبک زندگی دیگری پیدا کرده اند، اینکه در نقشه جهانی خانواده که توسط موسسات مطالعاتی غربی منتشر می‌شود ایران آن آمارهای متناسب و مقبول و برای خود غربی ها تعجل انگیز را دارد، این حرکتهای عظیم جهاد علمی و یا در عرصه علوم انسانی ایجاد بحث تولید علوم انسانی اسلامی و الگوی اسلامی پیشرفت، آیا اینها و این مباحث و این سری مصادیق که پاره ای مصادیق اند، نشانه های دینداری و رشد تشرع در بین مردم ما آن هم در عصر ایستادگی در برابر عقل قدسی در سطح جهان نیست و چرا این میزان امیدوارانه در عین آسیب شناسی خاص خودشان، می‌فرمایند حرکت رو به رشد است و جدا معنویت رشد کرده به برکت صفای امام و عطای این انقلاب و البته اشاره دارند از ترویج سبک زندگی غربی ضربه خوردیم ولی در کلان صحنه را امیدوارانه و شاخصه ها را امید بخش می‌دانند. من غافل از کم کاری ها و ریزش ها نیستم که البته بعضی از این ریزشها طبیعی است چون ماندن در مسیر و عالم و تمدن انقلاب و به ظهور آمدن حقیقتی متعالی مثل توحید که لطیف و ذوالقدر است، صبر و بصیرتی خاص می طلبد و در طول تاریخ هم بسیاری از این مسیر برگشته و رویگردان و ریزش داشته اند. بعضی ریزشها هم در اثر نظام التقاطی آموزش و پروش ما یا کم کاری خود ماست که با طرح معارف و عالمی می‌شد با حضرت امام و توحید انقلاب که باکری ها و خرازی ها را به صحنه می‌آورد کمک کنیم ولی غفلت و کاهلی یا روش درست و فاخری را تا حدودی پیش نگرفتیم باز هم عرض می‌کنم این مورد را بعنوان حکم کلی نمی‌دانم و معتقدم برنامه ریزی های خوب زیادی هم شده و مجموعه های فرهنگی توانسته اند رشد و رفع عیوب را باز دنبال کنند هر چند هنوز جای کار زیادست. البته بعضی در اثر بعضی تعمیم های نادرست خطاها و دنیاطلبی ها و بی بصیرتی ها به اصل انقلاب و نظام و یا شبهات و یکسری بدرفتاری ها و عدم مدارای برخی انقلابی ها، به انقلاب بدبینی پیدا و شاید در ظاهر و عقل بطرف مدرنیزه رفته باشند ولی جدا آنها هنوز فطرتشان فطرت سلیمانی است و با کار فرهنگی فاخر می‌شود آنها را حکیمانه متذکر و بسمت عالم انقلابی رهنموم کرد. البته من معتقدم دین گریزی جدا در جامعه کمرنگ است ولی بعضا سستی های در دین را می بینیم که البته باید در نظر گرفت شاید ظاهرا بعضی ها نسبتی با انقلاب نداشته باشند ولی روح آنها و قلبشان انقلابی است و می‌توان با گفتگو و استحکام حکیمانه آنها را متذکر ساخت. ان شاء الله سلامت باشید؛ قصد جسارت نداشتم بلکه مخالفت و نقدی بود که البته حضرتعالی هم جدا دل در گرو انقلاب دارید و در مسیر پرورش انسان تراز انقلاب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه و متذکر شده اید در عظمت و نقش تاریخی این انقلاب هرچه بگوییم کم است و بنده یقین دارم که حتی در درون همان هایی که به ظاهر از دینداری جدا شده اند نور توحید انقلاب اسلامی حاضر است و آنها را هم نباید از دست رفته دید و در آینده ای که چندان دور نیست، خواهیم دید دلهای بسیاری از افراد بیرون از ارادت به انقلاب، به انقلاب رجوع خواهند کرد. پس در این مورد کاملا با شما همراه هستم. می ماند وجود استعدادهای فوق العاده ای که در تشیع و مکتب حضرت روح اللّه نهفته است و ما می‌توانیم و می توانستیم از آن طریق کارهایی بکنیم که بسیار نتیجه های بهتری نصیبمان می‌شد. همه ی عرض بنده در این قسمت است و اگر با اموری روبه رو می‌شویم که دلخواهمان نیست، به جهت این نوع کم کاریهاست که موجب به تأخیرافتادن نتایجی می‌شود که خیلی زود می توانستیم به آن برسیم. سالهای پیش عرض شد اگر دستورات حضرت روح اللّه را حقیقتا پذیرفته بودیم و پذیرفته بودند و جام زهر به او نمی نوشاندیم، حتی در امور اقتصادی به جای آن که دلار ارزش ارز جهان را تعیین کند، ریال این کار را می کرد. در بقیه ی موارد نیز انقلاب اسلامی چنین استعدادی دارد. سطحی نگری و کم کاری و نفهمیدن حضور تاریخی انقلاب، چیزی است که نباید از آن غفلت کرد. موفق باشید

27742
متن پرسش
با سلام: با توجه به این که نقش اخلاص در یک کار خیر بین امیال مختلف انسان از جمله خودنمایی بعضی مواقع کمرنگ است برای تقویت اخلاص چه باید کرد؟ اگر کاری با اخلاص نباشد و سایر امیال برای انسان اجتناب ناپذیر باشد آیا باید آن کار خیر را انجام داد یا نه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به وسوسه‌های شیطان بی‌محلی کرد و کار را ادامه داد. «اگر حرص بنالد بگیریم کَری‌ها»، وقتی نفس امّاره به میان می‌آید نباید کار را ترک کرد، باید نفس امّاره را بی‌محلی کرد. موفق باشید

27548

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
این حدیث که می فرماید اگر زمین از حجت خدا خالی باشد زمین اهلش را می بلعد. اولا چرا خداوند نظام عالم را اینگونه آفریده و ثانیا در فاصله بین برخی پیامبران که پیامبری نبوده تکلیف چه بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به هدف خلقت که ظهور انسان کامل و تجلیّات انوار اسماء الهی است، باید آن روایت را معنا کرد. پس عالَم بدون حجت نیست، حتی اگر آن حجت غایب باشد. در دوران فترات هم باز انسان کامل در عالم حاضرند هرچند که ظاهر نباشند به همان معنایی که خلقت نوری اولیای الهی متذکر این امر هستند. موفق باشید

27058
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و تبریک حلول سال نو و ایام شعبانیه: چرا مسئولان فرهنگی ما بیش از آنکه مردم را متوجه آثار سوء فقر معنوی و ایمانی و لزوم خودآگاهی با شناخت اندیشه انقلاب اسلامی و غربشناسی نقادانه بکنند مردم را بیشتر می خواهند فقر مادی را اهم جلوه داده و به مسائل کم توجه و بیشتر برای فرافکنی سوق می دهند و گویی حتی غافل از این هستند حتی همین مباحث فقر مادی و حیات دنیوی اگر در بستر رجوع و احیا تفکر ناب شریعت نباشد، پیش می آید؟ واقعا چه راهکار فرهنگی وجود دارد تا مردم بیشتر متوجه فقر و غنای معنوی و توجه به اسماء الهی در ساخت مسیر خود و جامعه شان بشوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به مردم توسط مجامع فرهنگی و تلویزیون و متفکران جامعه راهی است که باید در پیش است. مشکل آن است که هنوز زبان مناسب این تاریخ در مجامع فکری و فرهنگی ما به ظهور نیامده است زیرا تفکر، تاریخی است و معانی گذشته‌ی الفاظ، پس از مدتی دیگر تأثیر گذشته را ندارد و در اینجاست که باید از نگاه هرمنوتیکی غافل نبود و این هنوز برای متفکران دینی ما به‌خوبی روشن نشده است. موفق باشید

27057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا عقل بدون معلم می تواند به رشد و بالندگی برسد و حقایق را کشف کند ویژه اینکه حضرت امیر (ع) یکی از اهداف بعثت و ارسال انبیاء را اِثاره دفائن عقول می داند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای پرورندان عقل، انسان‌ها نیاز به راهی دارند تا عقل رشد کند و قرآن و روایت و سیره‌ی ائمه، همان راه پرورش عقل است. موفق باشید

25665
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد، شیوه اصیل برخورد پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) با جریان نفاق چگونه بوده است و با توجه به این سیره، امروز تکلیف ما در برابر این جریانی که موریانه وار در حال ضربه زدن به انقلاب است چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده‌ی مهم است که هر آن‌چه شرایط تقوا را در جامعه رشد دهیم، شرایط نفوذ نفاق، تنگ‌تر می‌شود زیرا منافق هر ادعایی در راستای دینداری می‌تواند بکند ولی نمی‌تواند حقِ تقوا را ادا کند. موفق باشید

25448
متن پرسش
بسم الله النور سلام علیکم استاد عزیز: زیارت قبول و نورش ماندگار تا ابد، خدا خیرتون بده، بحث تون در مورد پیامبران خدا و نظر به آغاز آغازها رو گوش دادم، مثل همیشه عالی بود، مدتهاست که یکی از درگیری های فکریم همین بود که گمان می کردم ما که هیچیم پس نحوه بودن مان هم به اراده الهی است و همیشه می خواستم خودش نحوه بودنی چون شهدا و صالحین بهم بده، به نظرم باز رو این موضوع صحبت کنید، ۱. یعنی بنا بر تشکیکی بودن عالم وجود هر موجودی در مرتبه ای هست و خدا به او بودنش رو می دهد؟ خب آخر مگه ما به خودی خود چیزی داریم که نحوه بودن ما به خودمان باشد، مراتب رو باز خدا قرار داده، حتی اگه بنا به سنت و علم باشد باز هم اراده اوست، البته چیزی که متوجه شدم اینکه ما خودمون اون مرتبه و اون نحوه بودن رو انتخاب می کنیم. درسته؟ ۲. یادم میاد تو شرح جنود عقل و جهل هم توضیحاتی رو این موضوع فرموده بودید، الان که فکر می کنم شاید از سر غرور یا تنبلی که می خواهم همه چیز رو بندازیم گردن خدا و کاری نکنم، تو این مرحله گیر می کنم. استاد راه برون رفت از این مرحله چیست؟ محتاج ایمان و یقینم، چقد معرفت و عمل صالح اینجا موثره؟ ان شاءالله نفس تون به قلبمون ایمانی با روحیه جهادی متناسب با زمانه مان و عاقبت بخیری و شهادت در رکاب آقا بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکانِ ما، از ما است و خداوند وجودِ ما را به ما می‌دهد. وقتی ذات انسان، امکانِ صرف است و امکان، همان ظرفیت و استعداد است، پس وجوددهیِ حضرت ربّ العالمین به یک مرحله ختم نمی‌شود بلکه از آن‌جایی که انسان امکانات بی‌شماری در وجود خود دارد همواره خود را می‌تواند از طریق عبادات و معارف آماده کند برای تجلی وجودی شدیدتر تا آن‌جایی که کلّ اسماء الهی را در خود شکل دهد و در اوج قرب با حضرت ربّ العالمین قرار گیرد. موفق باشید 

25337

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم و رحمة الله: وقت شما بخیر. استاد گرامی، من خانم خانه‌داری هستم که مدتی است برای کمک به اقتصاد خانواده خودم و نیازمندان به یک شغل خانگی هم می پردازم. در روز حدود یک ساعت وقت برای قرآن خواندن و دنبال کردن سیر مطالعاتی شما در نظر گرفته ام. حال سوال من این است که وقتی من کسانی را می شناسم که از نداری خود و فرزندانشان به معنی واقعی کلمه با شکم گرسنه می خوابند آیا جا ندارد که از همان یک ساعت هم صرف نظر کنم و باز هم بیشتر به کار بپردازم تا ان شا الله بتوانم بیشتر یا زودتر به آنها کمک کنم؟ از اینکه همیشه روشنگر ذهن و دل ما بوده اید متشکرم. حق نگهدارتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به طور مشخص کسی باشد که با شکم گرسنه بخوابد و بتوانید در رفع گرسنگی آن اقدام کنیم، هیچ راهی به ارزش آن کار نیست. می‌ماند که گاهی باید به صورت عمیق‌تری دلسوزی نمود به آن معنا که گفت: «سرشک از رُخم پاک کردی چه حاصل / تو کاری بکن کز دلم خون نریزد». سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» در عین رفع نیازهای جزئی دلسوزی‌آن‌ها آن بود که چنین نقیصه‌هایی در عالم وجود نداشته باشد. موفق باشید

25297
متن پرسش
باسمه تعالی سلام خدمت استاد عزیزم ایام را تسلیت عرض می کنم. دو مطلب را می خواستم سوال کنم: ۱. نظر شما در مورد آقای دکتر علی اکبر خانجانی چیست آیا آثارشان مفید است؟ ۲. عازم اربعین حسینی هستم، توصیه ای می خواستم در مورد این که بتوانم بیش تر فضای حضوری آن جا را درک کنم مخصوصا سال های پیش که رفته بودم یک احساس حضور زیبایی به من دست داد که هنوز شیرینی اش در کام من هست. با تشکر و عذر می خواهم وقت شریفتان را گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان فرمایشات و آثار ایشان نیستم. ۲. مسیر، مسیر حضور محبوب است، در چنین حضوری بحث و نظر هر دو زیباست. هزار بار صلوات و هزار بار سوره‌ی قدر و هزار بار سوره‌ی توحید با نظر به جمال اولیاء معصوم و سپس نظر به حضور ملائکة اللّه در سوره‌ی قدر و نظر به صِرف توحیدِ ناب که همه‌ی عالم را گرفته است، إن‌شاءاللّه کارساز است. موفق باشید

22455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد محترم. نمی دانم چه دلیلی هست. وقتی سعی می کنم متمرکز بشم و سرم به کارم باشه و تمرین می کنم که جمع خاطر باشم یکهو سر و کله خیلی آدم پیدا میشه که وسط کارم از من درخواست دارن یک کاری براشون انجام بدهم و من خیلی ها را می دانم که اگر اون کار رو بخوام برای ایشان انجام دهم طول خواهد کشید و از کار خود باز می مانم، از طرفی اگر بگویم من نمی رسم الان هم معمولا باز یک جور ناراحتی پیش میاد و احساس بی توجهی و از طرف من هم معذب شدن و باز از کار مفید جا ماندن. نمی دانم وظیفه ام کدام است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کمک به خلق در حدّ توان لطف خدا است. موفق باشید

32882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر شیوه ی رفتاری حضرت یونس با قوم خودشان مانند شیوه رفتاری امام زمان (عج) هست پس چرا حضرت یونس باید به کام نهنگ بروند و خودشان را در آنجا از ظالمان معرفی کنند؟ در تفسیر المیزان گفته شده علت اینکه خود را ظالم نامیده اند این بوده که عملی انجام دادند که ظلم را ممثل می‌کرده اما کارشان فی نفسه ظلم نبوده در واقع اعراض حضرت یونس از قوم خود شباهت تام به فرار یک خدمتگزار از مولی داشته! خب همین موضوع هم که ایشان یک عملی را انجام دهند که همچین برداشتی را در ذهن مخاطب ایجاد کند به نظر من اشکال دارد. پس چرا نمی‌شود این عمل را خطایی از جانب حضرت یونس قلمداد کرد؟ واژه ابق که در آیه ۱۴۰ سوره صافات برای نقل این داستان استفاده شده خیلی عجیب است. بعد چه چیزی گفته می‌شود؟ می گویند که این تشبیه است! خب چرا باید یک همچین تشبیهی را به کار حضرت یونس نسبت دهند؟ پس کار درستی نبوده است! در آیه ۸۷ سوره انبیاء که گفته شده حضرت یونس با خشم از قومش بیرون رفت را چگونه توجیه کنیم؟ خشم و غضب پیامبران چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ حتی در آیه ۴۸ سوره قلم نیز گفته شده حضرت یونس مکظوم بود! نسبت دادن خشم و غضب به کار حضرت یونس چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ خب این کار درستی نبوده است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علامه طباطبایی متذکر می‌شوند آن است که حضرت یونس «علیه‌السلام» تمرّد از امر خداوند نکرده‌اند زیرا خداوند امر نکرده بود که نروند، ولی از طرف دیگر شأن پیامبر خدا آن بود که منتظر بمانند تا تکلیف‌شان را خداوند تعیین کند . با توجه به این امر خوب است که نظر علامه طباطبایی را ذیلاً بررسی فرمایید. موفق باشید

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾    إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾

اباق = فرار

و یونس علیه السلام از پیامبران بود، که وقتی نشانه های عذاب را دید به سوی کشتی فرار کرد، با اینکه کشتی ظرفیت سوار شدن او را نداشت. آری یونس علیه السلام وقتی جریان را خطری دید، از بین قوم خود بیرون آمد و آن جناب هرچند در این عمل خدا را نافرمانی نکرد و قبلاً هم خدا او را از چنین کاری نهی نکرده بود، ولکن این عمل شباهتی تام به فرار یک خدمتگذار از خدمت مولی داشت، و به همین جهت خدای تعالی او را به کیفر گرفت (شاید بگوییم شان آن حضرت نبود که چنین کند).

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾

ساهم از مساهمه = قرعه کشی         ادحاض = غالب آمدن

در کشتی قرعه انداختند و یونس از مغلوبین شد.

چون جریان از این قرار بود که نهنگی بر سر راه کشتی در آمد و کشتی را متلاطم کرد و چون سنگین بود خطر غرق همگی را تهدید کرد. ناگزیر شدن از ساکنان کشتی یکی را در آب بیندازند تا نهنگ او را ببرد و از سر راه کشتی کنار رود. و قرعه به نام یونس اصابت کرد و نهنگ آنجناب را بلعید.

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾

ملیم = داخل شده در ملامت

ماهی تا او را لقمه ای کرد، در حالی که او ملامت زده بود.

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾    لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾

ملیم = داخل شده در ملامت

اگر یونس از مسبحین نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند، و تسبیح یونس با لا اله الله شروع شد، تا علتی برای تسبیحش شد، مثل اینکه فرمود : خدایا معبود به حقی که باید به سویش توجه کرد، غیر تو کسی نیست پس تو منزهی از آن معنایی که عمل من آن‌را می رسانید، پس اینکه من متوجه تو می شوم و تو را منزه می دانم از آنچه علمم حکایت از آن می‌کرد و آن این بود که غیر تو هم کارسازی هست، چون من برای نجات از عذاب متوسل به کشتی و فرار شدم، حال می گویم که غیر تو کسی و چیزی کارساز نیست. پس سبب نجات حضرت همین تسبیح بود و مکث آن جناب در شکم ماهی تا روزی که خود او مبعوث شود، یعنی شکم ماهی به منزله قبری باشد برای او و این دلیل نیست که تا قیامت او زنده در آنجا بماند.

31465
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: عرض تسلیت به مناسبت شهادت سیدالساجدین ع . با تشکر از پاسخ به سؤال ۳۱۴۴۳، با توجه به دروس معاد و بیاناتی که در پاسخ فرمودید، به نظر می رسد همونطور که اشاره فرمودید شناخت افراد در عالم برزخ و قیامت، از نوع شناخت صورت دنیایی اونها نیست که با زنی یا مردی شناخته بشوند، مثلا فرد متکبر که فرمودید به صورت مورچه محشور می شود متکبر مونث مورچه زن و مذکر مورچه مرد باشد! و یا مثلا آن فرد غضبناک گرگ مرد و آن یکی میمون زن باشد، بلکه شناخت افراد از نوع وجودی و معرفتی به سوابق دنیایی اونها و صورت برزخی و عائله ی متشکله از خلقیات و اعمال او هست و شاید به دلیل تجرد نفس در عالم بعد از دنیا صورت زن یا مرد در هیچ موجودی نیست مانند ملائكه یا وجود خود خداوند متعال و یا خود آدمیت در برزخ قبل از نزول در دنیا و محتمل است اینکه در قرآن کریم مثلا در سوره ی مبارکه ی الرحمن فرمودند «فیهن خیرات حسان» و یا آیات شریفه ی دیگری که در رابطه با حورالعین و... هست به دلیل این هست که در عالم دنیا زن صورت لطف الهی است و مظهر جمال اوست در اعیان و اذهان، ممکن هست وجهی از اون به جهت این مسئله باشد و وجهی دیگر هم شاید به دلیل مونث بودن لغت قرآنی این حقایق مثلا حورالعین، هست، مثل نفس که لغت مونث هست «و نفس و ما سواها». و حکم لغت بر معنی تسری ندارد. بنابراین همونطور که روح و نفس انسان نیز مانند بقیه مجردات فاقد جنسیت است، دلیلی ندارد که صورت او در عوالم دیگر جنسیت بردار باشد حتی به صورت، زیرا صورتها در اون عوالم از حقایق وجود و درون فرد به صورت اعمال و ملکات و خلقیات فرد متمثل می شوند و جنسیت بدن دنیا در شكل‌گیری او تاثیری ندارد و شاید وجود صورت زنی یا مردی در بدن برزخی عبث و بیهوده هست و به حکم عدل الهی فعل عبث از خداوند متعال محال است. در عالم دنیا هم که بدن مادی ابزار اوست با مواد و ژنهایی که روح در دسترس داشته بدن خاکی ساخته شده و زنی و مردی به این دلیل است و حتی اگر بگوییم در عین ثابت خود جنسیت این ابزار را انتخاب کرده ایم مانند اینکه مثلا پدر و مادر و خانه و اتاق خود را انتخاب کرده ایم که این اعتباریات با مرگ می رود و جنسیت و صورت مردی و زنی در این دنیاست و برای هیچ موجودی در عوالم دیگر شاید متصور نباشد و چه عیبی دارد ‌که مثلا بگوییم حورالعین صورت لطف الهی است فقط فارغ از جنسیت، مثل ملائكه مثل اینکه وقتی در همین دنیا برزخی می شویم به کل صورتها و جنسیتها فراموش می شوند مثلا مومنین عاشق حضرت آقا، رهبری حفظه‌الله هستند در حالی که در این دنیا نامحرمند به خانمها ولی نوع علاقه روحانی است. یا علاقه به خانم فاطمه ی زهرا س و رویت حضرت در روز قیامت که برای نامحرمان نیست، به این معنی که صورت حقیقت وجودی حضرت س را می بینیم که برای اهل جهنم قابل رویت نیست و برای بهشتیان با توجه به درجه ی وجودی هست ولی گفته نشده مثلا چون صورت روح ایشون زن هست آقایان بهشتی نبینند و خانمهای بهشتی ببینند، بلکه نامحرمی در اون دنیا امری وجودی تبیین شده، بنابراین محتمل است صورت روح حضرت س در عوالم دیگر از این قیود آزاد است و علی صوره الرحمن است، منتها ذهن خاک خورده ی بنده نمی تواند متصور شود و آیات قرآن کریم را مدام به حور و غلمان تقسیم کند بعضی تفاسیر حرفهای عجیبی می‌زنند که مردان چند همسر در اون دنیا دارند و زنان بهشتی چون پاکند طالب شوهر دیگری نیستند و از این حرفها که بین مردم بحث برانگیز هست که چرا... در حالی که در اون عوالم زشتی‌های بدن دنیایی و قوایی مثل شهویه که برای تدبیر بدن خاکی هست وجود ندارد، نفس فاقد جنسیت و مجرد هست و امام خمینی ره می فرمایند همان بدن قیامتی است با ظهور اعمال و عقاید و خلقیات نه ظهور جنسیت بدن خاکی، هر چند سوابق دنیایی او را به حکم تجرد بدانیم. «سبحان الله عمّا یصفون إلّا عباد الله المخلَصین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روبه‌رو شدن با تجلیات اسم لطیف را حمل بر چند همسری کرده‌اند. ولی در همان قاعده قیامتی آن ۲. همان‌طور که حضرت عسکری «علیه‌السلام» فرمودند در عالم بزرخ و قیامت شجره ممنوعه که به صورت‌های متفاوتی مطرح است مثل گندم یا سیب، فرمودند همه آن‌ها بوده است زیرا همان‌طور که جناب صدرالمتألهین می‌فرمایند موجودات مجرد دارای چنین ظرفیت‌هایی هستند که مثلاً در عین گندم بودن، سیب باشد همچنان‌که حضرت حق را وحدت ذات و صفات هست و در عین احدبودن، الله است به جامعیت اسماء. از این جهت زن و یا مرد در عین زن یا مرد بودن که سُکنای وجودیِ آن‌هاست؛ حامل ظواهری هستند که با اعمال و عقاید خود شکل داده‌اند. ۳. عین ثابته، بنیادی‌ترین وجه هر انسانی است و امری اعتباری نیست. موفق باشید

31127

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: این جمله حضرت آقا در دیدار با قوه قضاییه است: «حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم، اما شورای نگهبان بر طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کند، بر طبق قانون عمل می‌کند. اینها مردمان متشرع و پرهیزگاری هستند و مقید به وظیفه‌ی دینی هستند، طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشترش موافق هم نباشم اما اعتقادم بر این است که آنها [طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکنند].» خب مگه آقا نمی‌گند اینها بر وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند، پس چرا با بعضی نظرات آنها موافق نیستند؟ تازه خود آقا هم فقیه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل خود ما که مانده بودیم چگونه شورای نگهبان آن دو نامزد را جهت ریاست جمهوری، صلاحیت‌شان را احراز کرده بودند. هرچند که معتقد بودیم مسیر قانونی را طی کرده‌اند. موفق باشید

30979
متن پرسش

عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: به نظر شما شهید سلیمانی از چه راهی خودشون رو ذیل شخصیت حضرت امام رشد دادن؟ آیا شروع این سلوک فوق‌العاده از مطالعه بوده؟ یا ایشون راهی غیر از مطالعه رو در پیش گرفتن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در کنار مطالعه متونی که منجر به معارف خوبی برایش شده بود به قول خودش متوجه شد جمهوری اسلامی حرم است و لذا همه همت خود را در حفظ جمهوری اسلامی گذاشت یعنی نظامی که مردم و اسلام هر دو در کنار هم مهم و محترمند. موفق باشید

30759
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: من سوالی خیلی ذهنم رو درگیر کرده. من کاملا با دلایل عقلی و شهودی قبول دارم که همه چیز بر اساس و قضا و قدر و امتحان الهی است. اینکه میگن سرنوشت انسان به دست خودش ساخته میشه رو هم قبول دارم منتها چیزی که فکرم رو درگیر کرده اینه که اختیار برای هر فرد زمانی معنا داره که هر فرد در صحنه امتحان خاص خود قرار بگیرد و با اختیار خود بهترین پاسخ را داشته باشد. اما چجوری ما در صحنه امتحان خود قرار می‌گیریم؟ آیا این قرار گرفتن خارج از اختیار ماست و خدا ما را به سمت مسیر امتحانی خود هدایت می کند به این صورت که اختیار ما در انتخاب اون مسیر کمترین نقش را دارد و ما اون راهی رو که خدا به ذهنمان انداخته به صورت مسمم انتخاب می‌کنیم تا در صحنه مورد نظر خداوند قرار بگیریم اما به محض اینکه در صحنه امتحان خود قرار گرفتیم اختبار ما نقش پررنگی در زمینه پاسخ دادن قرار می‌گیرد؟ مثلا من قصد دارم برم دکتر قلب اما اینکه از بین دکترهای قلب کدام دکتر برم اختیار من در این مورد نقش کمی دارد و خداوند هست که من را به سمت دکتری که بناست باهاش بهترین امتحان رو داشته باشه هدایت می‌کند. اما بیشترین نقش من در رفتن یا نرفتن به سمت دکتر است. و همچنین در انتخاب همسر من خودم را در نظام زوجیت جهان قرار می‌دهم یعنی می‌خواهم که ازدواج کنم اما اینکه در کجا و با چه همسری ازدواج کنم اختیار من کمترین نقش را دارد و خداوند ذهن من را به سمت همسر امتحانی من هدایت می‌کند و بعد نقش اختیار من در ازدواج پررنگ می‌شود به اینصورت که چگونه برخوردی داشته باشم با همسر و انجام وظایفم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نکته‌ای که می‌فرمایید قابل فهم است. لذا به ما فرموده‌اند: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا» (انسان/۳) راهی را به صورت کلّی در مقابل ما گشوده‌اند تا هرکس در راستای جستجویِ خود و معنابخشیدن به خود، در آن راه، خود را معنا ببخشد. حال چه نسبت به آن راهِ گشوده، بهترین برخورد را نماید و شاکرِ آن نحوه حضور باشد، و یا نسبت به آن نعمت الهی، چشم‌پوشی داشته باشد و خود را در آن میدان وارد نکند. موفق باشید

30700

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام استاد: به بشر خیره سر کنونی چطور می شود انکشاف طبیعت را نسبت داد؟ آیا در برحه ای بوده که این بینش جریان داشته باشد؟ آیا این انکشاف طبیعت را نباید به هایدگر نسبت داد نه به بشر مدرن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح اولیه‌ی بشر مدرن چنین خصوصیاتی را از خود بروز داد، ولی با غلبه‌ی گشتل، جهتِ آن روح تغییر کرد. پیشنهاد بنده آن است که بیایید و همت را جمع و عزم را محکم کنید و با حوصله‌ای چندان گسترده، کتاب «حوالت تاریخی عقل تکنیکی و جایگاه انقلاب اسلامی» را سطر به سطر مطالعه بفرمایید. موفق باشید

29196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد گرامی: برای خواندن تاریخ فلسفه غرب چه کتابی را پیشنهاد می کنید؟ به دنبال کتابی می گردم که صرفا نظریات فلسفی را بازگو نکرده باشد بلکه قدری هم به زمینه و بسترهای تاریخی فرهنگی اجتماعی زمانه فیلسوفان پرداخته باشد. ترجیحا تا آنجا که به اصل بحث ضربه نزند روان و قابل فهم باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار آسانی نیست. از جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» که روی سایت هست می‌توانید شروع بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی