بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در بسیاری از نوشته های شما روی امور وهمی خیلی تاکید می کنید. منظور شما وهم اخلاقی است یا قوه وهم که معانی را صورت می دهد؟ یا چیزی دیگر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در این رابطه شده است مبنی بر آن‌که وَهمِ مورد بحث، امری است اخلاقی، و این غیر از قوه‌ی واهمه است که یکی از قوای ادراکی می‌باشد. موفق باشید

26248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

26205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا مثلا ادراک کلی ما از درخت (یعنی مفهومی که هست اما ماده و اندازه و شکل ندارد) آیا این ادراک در عالم عقول وجود دارد؟ آیا می شود گفت که این ادراک کلی از درخت اتحاد وجودی ما با عالم فرشتگان است (یعنی آن ادراک کلی درخت یک حقیقت عقلی خارج از ذهن ما است)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفاهیم ذهنی، انتزاعِ عقل است از امورِ کثیره‌ی خارج. و این غیر از اتحاد با عالم عقل می‌باشد. در این مورد خوب است به بحث «برهان صدیقین» رجوع فرمایید. موفق باشید

25809
متن پرسش
با سلام و ادب و احترام سوالی از حضور استاد گرانمایه داشتم: پدر و مادرم بطور تصادفی با دوره خودسازی استاد آشنا شدند و اکنون در حال شنیدن فایل های صوتی از شاگردان شما هستند این امر باعث شده که کلا زندگی را وقف درس و کلاس کردند و حتی با تهدید به ما می گویند همین هست که هست ما وقتمان پر است و همین الان هم ۴۰ سال عقب افتادیم از خودسازی و این در حالی است که کوچکترین تغییری در رفتارشان دیده نمی شود حتی بدخلق تر شده اند بنده که ازدواج کردم حتی رغبت نمی کنم تا منزلشان بروم چون همه ش در اتاق هستند و مشغول مطالعه. شما را به خدای احد و واحد راهنمایی کنید چکار کنیم چون بشدت از وضع موجود خسته شدیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید افراطی در کار است. باید اندازه نگه داشت. ارتباط با ارحام، به خودی خود گشایش می‌آورد و روح را وسعت می‌دهد. موفق باشید

25586
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمی‌دانم. زیرا بالاخره لعن‌کردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره می‌فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید

25395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: کم خوراک تر و کم حرف تر از قبل شدم، شبها زود می خوابم اما موقع اذان صبح بیدار نمی شوم. انگار در درونم مدام تکرار می شود بخواب تا بچه ها خوابند بخواب که بعد خواب نداری. و از آنجایی که خوابم کامل است مدام خواب می بینم خوابم که کامل می شود و برای بیدار شدن انگار مشغولم تا خوابی که مثل فیلم می بینم تمام شود. به گمانم قوه وهمیه درونم قدرت گرفته، چشم که باز می کنم از خودم تنفر دارم، چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خودتان سخت بگیرید. به نظرم بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

25346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده امسال ورودی ارشد الهیات گرایش قرآن و حدیث هستم. به فلسفه و عرفان نیز خیلی علاقه دارم و مباحث فلسفی را دنبال می کنم و یک دوره بدایه را نزد یکی از دانشجویان ارشد وقت گذرانده ام و الان دور دوم را با صوت می خوانم. یک دوره فارسی المیزان را مطالعه کرده ام ولی خوب نه، فلذا دوباره منتها از روی متن عربی با تامل و طمانینه آن را از سر گرفته ام و کمی پیش رفته ام. منتها در نظر داشتم یک کار تحقیقی دیگر نیز در کنار المیزان انجام دهم. گزینه هایی که دارم بعضیش به درد ان شالله دکترایم و آزمونش می خورد بعضیش برای خودم است. آن گزینه ها اینهاست: مجمع البیان که بدرد دکترایم می خورد و کتابهایی که بدرد خودم می خورند: ریاض السالکین سید علی خان مدنی و یکی از شروح نهج البلاغه که البته نمی دانم کدامش بهتر است. لطفا بفرمایید نظر شریفتان مطالعه ی کدام کتاب از کتب مذکور است در کنار المیزان (و اگر نظر حضرتعالی بر شرح نهج البلاغه است کدام شرح)؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. خود المیزان نکات خوبی را به عنوان موضوع پایان‌نامه در اختیارتان می‌گذارد. کتاب «ریاض السالکین» سید علی‌خان مدنی کتاب تحقیقیِ عمیقی است. موفق باشید

25319

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به روایات و آیاتی فروانی که سفارش به فکر و ذکر کرده اند به نظر جنابعالی جایگاه این دو موضوع نسبت به هم چگونه است؟ کدام برای ارتباط با حق کار ساز تر است؟ کدام اولویت دارد؟ برای کدام باید وقت بیشتری گذاشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اول، فکر و معارف حقّه جهت زمینه‌ی نفوذ ذکر در قلب. موفق باشید

25263

همین رفیقبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در میانه سلوک تا وقتی که غرق در نگاه توحیدی شویم و فانی که دیگر خود را نبینیم با مشکلات میانی باید چگونه تعامل کرد؟ مثل رذائل اخلاقی؟ مصداقا مدتی است حسد انگار دارد جانم را می خورد و من هم می بینم که دارد چکار می کند. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین است دیگر رفیق! باید با پشتکار و صبر بر طاعت، از این گردنه ها عبور کرد. موفق باشید

25191

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بنده ضعف جسمانی شدیدی دارم حالا با این حال جایگاه روایاتی که از زیاد خوردن منع می کنند و بخصوص فقره مربوطه در روایت عنوان بصری برای بنده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به اندازه‌‌ی مکفی که ضعف جسمانیِ او را جبران کند، باید از غذا استفاده نماید و هرکس در این مورد، خودش باید تشخیص دهد. موفق باشید

24965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده از فلسفه خوشم نمی آید چون باعث قبض روحی بنده می شود، اما سوالاتی که برای بنده پیش می آید عموما فلسفیست، چه کنم این سوالات فلسفی برای بنده پیش نیاید و روحیه عرفانی داشته باشم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید، در مورد مسائلی که طرح کرده‌اید، راه‌گشا خواهد بود. موفق باشید

22865

شخصیبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من عضو هیئت علمی دانشگاه در رشته مهندسی آب هستم. کار ما دو قسمت آموزشی و پژوهشی دارد. نظر شما در مورد اینکه در قسمت پژوهشی من در زمینه پژوهش موضوعی در قرآن کریم متمرکز شوم. و اطلاعات لازم در خصوص آن را کسب کنم. مثلا برای شروع در زمینه همان آب یا موضوعات دیگر نزدیک به تخصص خودم، تحقیق کنم. و دیگر انرژی خود را در زمینه پژوهش در موضوعات تخصصی بی فایده برای کشور تلف نکنم. ضمنا در صورت نظر موافق ممنون می شوم برای کار پژوهشی در قرآن راهنمایی فرمایید. ضمنا من حافظ حدود هفت جزء قرآن هستم و حدود صد جلسه از تفسیر شما را در خصوص سوره های زمر و نساء گوش داده ام. و حدود دو هفته هم هست که مطالعه تفسیر المیزان را بر اساس روش جزوه جنابعالی شروع کرده ام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کار به خوبی دارد جلو می‌رود به این صورت که با حساسیت و تخصصی که دارید تفسیر المیزان را دنبال کنید، هرجا به موضوعی در مورد تخصص خود برخورد کردید به طور جداگانه یادداشت فرمایید تا إن‌شاءاللّه در آخر، جمع‌بندی خوبی پیش آید به‌خصوص با ادامه‌ی مطالعه‌ی المیزان، نوعی اندیشه در شما ایجاد می‌شود که می‌توانید کلیّات امور را در اختیار داشته باشید و همین امر، انگیزه‌ی ادامه‌ی کار بر روی المیزان را در شما دوچندان می‌کند. موفق باشید

32985

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز بحث درباره معنا و مفهوم چه نسبتی با مباحث هرمنوتیک فلسفی دارد؟ (چه تعاملی و چه تاثیری و چه اشتراک خاستگاهی و چه رهاورد مشابه و متفاوتی دارند؟) از آن جهت از محضرتان پرسیده می‌شود که بنابر پژوهشهای صورت گرفته میان معنا و مفهوم باید تمایز قائل شد زیرا معنا محصول انباشت تاریخی زبان و مفهوم محصول لقاح عالم عین و عالم ذهن است. از نتایج این تمایز این است که در ترجمه قرآن کریم کلماتی همچون فلک یا بلاد صرفا به معنی ظاهری خود بازگردانده نمی‌شوند بلکه با توجه به شبکه مفهومی که در آن قرار گرفته اند معنی می‌شوند. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌دانم که در تفکر هرمنوتیکی باید در رخدادِ «فهم» نظر به روح تاریخیِ آن رخداد داشت و اشاراتی که در این راستا پیش می‌آید و از این جهت نگاه هرمنوتیکی را نگاهِ تأویلی گفته‌اند. حال با توجه به این امر باید در رخداد فهم، متوجه معنایی شد که با آن روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

30444

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: نظرتون در مورد متن زیر چیه؟ کتاب ادبیات دین از آقای محمدتقی اکبرنژاد: «این واژه [تعمق] در اصطلاح امروزی یکی از جذاب ترین واژگان علمی است؛ زیرا متعمق کسی است که همه ابعاد مسئله را بررسی می‌کند و به برداشت های صوری اکتفاء نمی‌کند. این در حالی است که کسی که در روایات به معنای شخص شکاک و وسواسی تعمق می‌کند، با مشاهده حقایق ارضا نمی‌شود. متعمق آدم فضولی است که درباره آنچه نباید بداند و نمی‌تواند بداند، کنجکاوی می‌کند و با این کار فقط بر شک خود می افزاید. برای همین نیز به حقیقت دست نمی یابد؛ بلکه بر تردیدش افزوده می‌شود. به این روایات توجه کنید: ۱. غایه کل متعمق فی علمنا ان یجهل ۲. و الکفر علی اربع دعائم علی التعمق و التنازع و الزیغ و الشقاق فمن تعمق لم ینب الی الحق ... ۳. و لامتکلف و لامتعمق جمیل المنازعه کریم المراجعه عدل ان غضب رفیق ان طلب لایتهور و لایتهتک و لایتجبر ۴. عن ابی جریر الرشاقی قال قلت لابی الحسن موسی علیه السلام کیف اتوضا للصلاه. فقال لا تعمق فی الوضوء و لاتلطم وجهک بالماء... ما حتی در یک مورد هم به روایتی برنخوردیم که در آن تامل ستایش شده باشد. در تمام موارد استعمال به معنای زیاده روی، فضولی در کار خدا و شکاکیت به کار رفته است. غفلت از اصطلاح مذکور باعث شد تا برخی روایتی را که در مذمت تعمق در توحید [در آیات سوره توحید و حدید] وارد شده است، به معنای ستایش بگیرند و موید بر روش علمی خود بیاورند.» ایشون بعد از آنکه سخنانی از علامه طباطبایی و صدرالمتالهین (رحمهما الله) و آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) رو درباره این مورد می آورند به اشتباه تفسیری ایشان اشاره می‌کنند که: «ما در صدد نهی از علوم عقلی نیستیم، بلکه می خواستیم بگوییم این روایت موید خوبی برای علوم عقلی نیست و اشتباه تفسیری منجر به این برداشت شده است؛ وگرنه بزرگان فلسفه دلایل عقلی و نقلی بسیاری بر مشروعیت علوم عقلی دارند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید امثال آیت الله جوادی «متعمّقون» در روایت امام سجاد «علیه‌السلام» را به عنوان کسانی می‌دانند که آمادگی عمیق‌شدن در فهم دین را بهتر دارا هستند و این از خود آن روایت برمی‌آید که چگونه سوره‌ی توحید و شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید را خداوند برای آن‌ها نازل کرده. مگر می‌شود گفت این آیات برای فضول‌ها نازل شده؟! در حالی‌که دارای عمیق‌ترین مطالب توحیدی می‌باشد. موفق باشید

29166
متن پرسش
سلام: چطور بتونیم با امام زمان (عج) انس بگیریم‌؟ اصلا حس خاصی نسبت به این امام در وجودم نیست، یعنی نمیدونم چرا اینطور شدم، علت کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به نایب آن حضرت و رهنمودهای او، راه نظر به حضرت حجت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» گشوده می‌شود. موفق باشید

28934

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در جزوه نتایج نهضت کربلا در سطوح مختلف در یک واقعه تاریخی آورده اید که زمانی که عبید الله بن زیاد به عیادت آن شخص بیمار می آیند، قرار است که جناب مسلم پشت پرده پنهان شده و او را به قتل برساند بعد یادش می آید که به قول پیامبر (ص) ترور و غافلگیری در اسلام حرام است. و از این کار منصرف می شود. این واقعه رو با حرکت شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام چگونه جمع بندی کنیم؟ یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این‌طور که مرحوم شهید مهدی عراقی می‌فرمودند مرحوم نوّاب از علمای نجف اجازه می‌گیرند. موفق باشید

28763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: بعضا صحبتهای شما رو گوش میدم و براستی در این بی قراری که با آن  اسیرم  تنها چراغ روشن است. استاد گفتید که بایستی به آنچه که پروردگار برایمان مقدر کرده آرام بگیریم. اما پذیرش این اصلا آسان نیست. من خود شخصا همیشه سعی بر این داشتم که  به نوعی از این تنهایی در بیایم ولی مدتهاست که تنهایی بسیار دارم. این موضوع مثل یک نیاز در پس زمینه فکر من هست و اجازه رشد به من نمی‌دهد. خارج از کشور بودم با خود فکر کردم به خاطر ازدواج با فردی هم عقیده به ایران باید برگشت، ایران امکان بیشتری هست. برگشتم  اما ایران بواسطه شغلم سر از جایی دراوردم که تنهای تنها هستم. به لحاظ خانوادگی با این تنهایی غیر هضم شدنی چه کنم؟ خیلی دوست داشتم که غنا داشتم و برایم تنهایی مهم نبود دوست داشته شدن مهم نبود، چه کنم درگیرم هنوز. لطفا راهنمایی کنید و دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار آسانی نیست ولی چیز بدی هم آن را به حساب نیاورید. به هر حال به یک معنا «خلق را با تو بد و بدخو کند / تا تو را ناچار رو آن سو کند». به نظرم خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. از ورزش و تواناکردن بدن و استوار نمودن آن غفلت نکنید. موفق باشید

28055
متن پرسش
سلام: من شما رو نمی‌شناختم. دم و دستگاه و دور ‌و بریاتونم نمی‌شناختم. الانم زیاد نمی‌شناسم. یه روز یه کانال توی ایتا دیدم (من اصلا ایتا نمیرم، رفتم فقط برای اذیت کردن افراطی ها) که نوشته بود با محوریت مباحث استاد طاهرزاده رفتم داخل کانال دیدم همش طرفداری از رهبر و ... هم هست اعصابم بدتر خورد شد. گفتم اینام مثل همونا که دیدم حزب اللهی بی ترمز و افراطی ‌ازینان که بیان گیر بدن به همه. خلاصه همه عزم رو جزم کردم رفتم پیوی مدیر کاناله. فحش و بد و بیراه دادم هرچی عقده داشتم از مذهبیای دیگه هم رو این بدبخت خالی کردم. به همه اشخاص فامیلش فحش دادم. آخر سر منتظر بودم تا یه چیزی بگه که به ازای هر یک کلمه اش هزار تا بد و بیراه آماده کرده بودم! بعد از بیست دقیقه فحش دادن بهم گفت: سلام، چه اسم قشنگی داری آقا محمد ...!!! کاش اسم منم محمد بود خوش بحالت به کانال ما خوش اومدی. آقای طاهرزاده که هنوز هم شما رو نمی‌شناسم. همه معادلات من دقیقا همینجا ریخت به هم. چون تا بحال هرچی مذهبی دیدم فقط نیش زبون داشتن و تیکه مینداختن! چطور شد این آدم در برابر این حجم فحش مقاومت کرد؟! من اصلا با هیچی کاری ندارم. گشتم سایت شما رو پیدا کردم که بگم چیکار کردید چی گفتید که اینا این همه آرومن! و بدترین چیزا تکونشون نمیده! من سه سال یوگا رفته بودم و آرامش درون آخرش هیچی به هیچی. بعد اینا چرا این همه میتونن اروم باشن! به پسره میگم: چی خوندی؟ چی کار کردی که بهم فحش ندادی الان؟ میگه توی کانال مطالب جوان و انتخاب بزرگ و نامه ۳۱ نهج البلاغه رو کار کن ایشالا نتیجه خوبی میگیری! یعنی دو تا کتاب چیکار کرده مگه! مگه بقیه نهج البلاغه نمیخونن بقیه مذهبیا! آخه چرا هر چی میخونن فقط برای کوبیدن بقیه استفاده میکنن! چرا دیدن همچین افرادی باید تعجب اور باشه؟! منو اخراج کردن از دانشگاه، فقط بخاطر اینکه یه مذهبی از سیگار کشیدن من عکس انداخته بود برده بود نشون داده بود به حراست! من معادلاتم ریخت بهم چجوری جمع کنم این دو رو با هم گیج شدم. من به حق بودن مطالب پی بردم. سه روز به یه نفر فحش بدی دریغ از یک جواب! من اینا رو می‌شنیدم بعضیا از اماما میگفتن باورم نمی‌شد می‌گفتم حتما دارن اونا رو گنده میکنن الکی. ولی دیدم یه آدم معمولی وقتی میتونه! پس حتماااااا اماما بیشترشم تونستن. و بحث دیگه من اینه که چرا شما شناخته شده نیستید زیاد!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شاکرم که چنین نگاهی به رفقا دارید. اخیراً هم یکی از کاربران گِله‌هایی از مذهبی‌ها کرده بود و بنده عرایضی در جواب سؤال ایشان داشتم که خوب است به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۸۰۳۸ رجوع فرمایید. آری! وقتی کار، بزرگ است و آن حضور در تاریخی است که قاسم سلیمانی‌ها را می‌سازد، باید تلاش کرد به لطف الهی به خُلقِ محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بیندیشیم. سؤال شماره‌ی ۲۸۰۳۸ نکاتی در این رابطه برای حضور در آن‌چنان تاریخی در مقابل ما می‌گشاید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

27130
متن پرسش
سلام علیکم: بخشی از کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» را مطالعه کردم و واقعا بعنوان کسی که در آموزش و پروش است و فعالیت های فرهنگی دارد، یک دغدغه ملموس و واقعا عظیم بشمار می رود. به نظرم، اصلی ترین مشکل فعالیتهای فرهنگی مان ویژه در آموزش و پرورش، این است که به دانش آموز به چشم خلیفه الله و برترین آفریده و شخصی که می تواند خود یک امت باشد و در مسیر تمدن سازی حاضر شود نگاه نمی کند. اصلا در برنامه های آموزشی ما، گویی جایی این فرد برترین آفریده الهی ویژه در این تاریخ نیست و سعی نمی شود با وجود متعالی او صحبت شود و اصلا توجه ندارند او امروز نیازمند توحید تمدن ساز و باید اندیشه و شریعت را به نحوی برای او تبیین کرد که وجودش را در آن حاضر و به عظمت ابدیتی ببیند که باید در آن حاضر شود و در این مسیر با اندیشه و شریعت توحیدی، تاریخ سازی و تمدن سازی کند و انسان امروز تمدنی باید فکر کند و نگاه کلان و همه جانبه به مباحث دارد. مباحث دین و زندگی که واقعا اسف بار است و بجای اینکه هر چه بیشتر انس با شریعت و بودن در تاریخ انقلاب اسلامی را به ارمغان بیاورد، آشنایی با یکسری مفاهیم کلی است که معلوم نیست چگونه می شود با آنها مانوس شد و حتی استدلال و برهان و معارفی هم که می خواهند ارائه دهند، نارسا است. واقعا عجیب است ما در بستر انقلابی هستیم و در تاریخی هستیم که دو رهبر و زعیم انقلابمان، می خواهند انسان این تاریخ را در بستر انقلاب که رجوع به آزادی حقیقی او و تعالی خود عالی بشرست و حضور او در شان خلیفه الله می باشد، حاضر کنند و شخص رهبر انقلاب ۳۰ جلسه در ماه رمضان ۵۳ مباحث طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن که امروز یک کتاب شده را مطرح می کنند و دقیقا نگاه تمدنی و جامعه سازانه و نظر به ظرفیت عظیم نفس انسان و مقام متعالی بشریت دارند و خودشان اصرار بر توحید تمدن ساز و انقلاب ساز دارند آنوقت امروز رسما آموزش و فرهنگی را ببینیم که رنگ و بوی آن معارف زلال و ناب در آن نیست و اصلا با وجود متعالی دانش آموز صحبت نمی شود و قصد ندارند مقابلش افقی را باز کنند که با انقلاب اسلامی متناسب این زمانه در طرح کلان توحیدی حاضر شود و رسما دیدگاه و نگاهی حداقلی و پراکنده با دیانت و سیره معصومین دارند و آنوقت توقع ما هم تربیت حججی ها و سلیمانی ها و آوینی ها و شهریاری ها از دل چنین بستری است و فکر می کنیم آموزش و پرورش محل انسان سازی در تراز انقلاب و افقی است که به آن نظر داریم و حتی این دانش آموز را آشنا نمی کنیم که او کیست و اصل او و خود اصیل و عالی او چه معنایی دارد و چگونه می تواند به آزادی بندگی بعنوان هدف بعثت انبیا برسد و این درد سنگینی است که ان شاء الله از آن با خودآگاهی و ثبات قدم امیدوارم در گام دوم، عبور کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است که می‌فرمایید. ما در آموزش و پرورش خود به دلایل مختلفی در مواردی متفاوت، زمین‌گیر هستیم. زیرا روحی که بر آن حاکم است بیشتر برای ساختن انسان‌هایی است تا کارمندِ اداراتی شوند که نهادهای شهریِ مناسب فرهنگ غربی را ادامه دهند و هر اندازه وارد اهدافی شویم که از نهادهای دولت‌شهرِ غربی فاصله داشته باشد، بیشتر امکانِ تجدید نظر نسبت به ساختار آموزش و پرورش در ما پیش می‌آید که بحث آن مفصل است. عمده آن است که آرام‌آرام روشن شود از کجا باید شروع کرد و این مربوط به هدفی است که باید مدّ نظر قرار دهیم، هدفی که در آن بنا نیست کارمندهایی بسازیم برای چنین اداراتی. موفق باشید 

26900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: آیا اکثریت مردم، توانایی تشخیص و تفکیک حق و باطل را دارند و به این بهانه می شود گفت باید تمام جریانات و عقاید فکری حتی ضد دین و مخالف اصول صریح اسلام، آزاد باشند و خود مردم تصمیم بگیرند و تشخیص بدهند یا بایستی در فضای کارشناسی، با اسلام شناسان متخصص و دلسوز به بحث و بررسی بپردازند تا توانایی مردم در فضایی که موج سازی و شبهه افکنی لجوجانه بعلت حضور اسلام شناسان مطلع جایی ندارد و معنی نمی دهد، تشخیص دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن شود در بستر اندیشه‌ی دینی باید افق‌های فهم خود را معنا کنیم، جاده‌ی حرکت مشخص خواهد شد و عملاً در این بستر است که جایگاه اندیشه‌ی حق و اندیشه‌ی باطل مشخص می‌گردد. موفق باشید

26666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: پاسخ اشاره واری که از یکی از شاگردان علامه طهرانی رضوان الله علیه در مورد روایت مغمومیت اهل بیت (ع) به خاطر قیام های قبل از ظهور داشتند این بود که روایت تنها در مقام بیان اثر وضعی قیام است نه حلیت یا حرمت آن. چون به هر حال هر قیامی با مصائبی همراه است که باعث غم می شود حتی بعثت حضرت رسول اکرم (ص) که با غم شهادت اصحاب و اندوه ناشی از ایذاء مشرکین همراه بود. در انقلاب ما هم می دانیم خون هزاران شهید چه داغ بزرگی برای انقلابیون بوده است. اما بروز مصائب و غم ملازمه ای با بطلان قیام ندارد بلکه ظاهرا در طول تاریخ همیشه قیام های قدسی ملازم با مصائب و غموم زیاد بوده است از قیام حضرت نوح (ع) تا قیام حضرت حجت (عج).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و بر اساس همین فرهنگ، حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند: ملتی که منتظر مصلح است خودْ باید صالح باشد. پس نباید تن به گناه و حاکمیت جور داد. موفق باشید

26439
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) در بحث کانت و شکاکیت جدید غرب پس از نقد کانت ویژه این مطلبش که می گوید ما در قلمرو پديدارها فقط می توانيم بدانيم در ذهن ما چه مي گذرد ولي نمي توانيم بدانيم در واقعيت چه هست از تاثیر این نوع افکار از جهان و تفکرات دکارتی اشاره داشتید و فرمودید عملاً در دنيایی که دکارت ساخته تقابل با انقلاب اسلامی حتمی خواهد بود. علت این نظرتان چیست و چرا تفکر دکارتی و کانتی با حکمت انقلاب اسلامی و تفکر شخص امام چنین تضادی و مقابله دارد؟ امروز آیا واقعاً جبهه مخالف و معاند انقلاب ویژه در عالم غربی، امروز همچنان تحت تاثیر تفکرات دکارت است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل بشر مدرن، عقل دکارت و کانت است که از رسیدن به حقیقت در موضوعات، مأیوس است لذا به آن‌چه به نظرش می‌رسد قانع شده و این یک نحوه قرارگرفتن در گردونه‌ی توهم است. در صورتی که ذات انقلاب اسلامی آمده است تا به کمک ره‌اوردِ وحی بر حقیقت تأکید کند. موفق باشید

26363
متن پرسش
با سلام: ما وجودمان از خداست، تمامی ادراک و علم و قدرت و اختیارمان از خداست، آیا این درک کننده خارج از خداست؟ خارج از خدا که وجودی نداریم، پس ما انسان ها، این موجود ادراک کننده که احساسات و عواطف دارد، رنج می بیند و عذاب می شود و ... چگونه جزوی از خدا نیست و در عین حال همه چیزش از خداست؟ همان موجودی که اختیار دارد و البته اختیارش هم از خداست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بودن ما از خدا است ولی خدا بر اساس نحوه‌ی تحقق خلقت ما که همان امکان ذاتی ما می‌باشد، بودن ما را به ما داده است، پس از جهت بودنِ از خدا جدا و بیرون نیستیم، ولی نحوه‌ی بودن‌مان از خودمان است. در این مورد خوب است به بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» که در قسمت یادداشت ویژه‌ی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

26272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده وقتتون بخیر: ما خانواده مذهبی هستیم و پسر دومم طلبه هست. پسر بزرگم قبلا مرتب نماز می خواند و روزه می گرفت ولی یه یک ماهی است که نمازش را نمی خواند و به دین اسلام اعتقادی ندارد. و می گوید دین را برایم اثبات کنید. میگه قرآن تحریف شده یا اینکه شق القمر اصلا اتفاق نیفتاده و فقط یه داستان است. میگه حضرت محمد فقط دنبال عیش و نوش خودش بوده. میگه در کتاب کافی نوشته حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) در یه روز هفتصد نفر رو سر بریدند. و خیلی چیزهای دیگه. خواهش می کنم راهنمایی کنید. چکار کنیم که به دینش برگرده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: راه اثبات حقّانیت قرآن، تدبّر در قرآن است تا معلوم شود این سخنان، سخنان خالق هستی است و خود خداوند حافظ آن است. ثانیاً: در مورد موضوع اخیر، این از دروغ‌های یهودیان است برای مظلوم‌نمایی. کتاب آقای مصطفی صادقی تحت عنوان «پیامبر» جریان آن دروغ را بررسی و روشن کرده‌اند. موفق باشید

26083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا بسیاری از گروه ها یا افراد مجوز حضور و بیان عقاید بصورت آشکار در ملا عام را پیدا نمی کنند و یا حتی ممنوعیت بصورت قاطع برای برخی فرقه ها مثل بهائی ها و گروه احمد الحسن و منتقدین و مخالفان سیاست ها و ساختارهای نظام جمهوری اسلامی و ... وجود دارد و آنها در محدودیت اند؟آیا این مصداق دیکتاتوری و ایجاد فضای تک صدایی و اینکه مردم دنبال کننده و تابع آنچه که حکومت می خواهد و می طلبد، محسوب نمی گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر خداوند به ما اجازه می‌دهد جامعه‌ی مردم متدیّن را در اختیار دروغ‌پردازان و دشمنان اسلام قرار دهیم؟ موفق باشید

نمایش چاپی