بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا نظر ارسطو که معتقد بود یک سری امور است که فقط بعضی انسانها از عهده انجام آن بر می آیند و همین را توجیه اصل بردگی می دانست نظر مناسبی است؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ حرف را نمی‌توان انکار کرد، ولی نتیجه‌گیری از آن غلط است. باید شرایط طوری باشد که هرکس بر اساس توان و استعدادش، حقِ زندگی داشته باشد. موفق باشید

26835
متن پرسش
با سلام خدمت حضرتعالی: سوال داشتم، بنده در معجزه گفتن یکبار و یا مکرر «بسم الله الرحمن الرحیم» شکی ندارم و شاید فقط خداوند متعال اسرار بیشمار این عبارت عظیم را بداند. خواستم بدانم که آیا این نسخه حضرتعالی بوده که فرموده اید ۱۹ بار بسم الله الرحمن الرحیم را با وضو و رو به قبله روی یک کاغذ سفید بنویسیم و با خود همراه داشته باشیم برای رفع بلایای مختلف از جمله ویروس کرونا؟ و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! در جریان این امر نیستم و اساساً این امور، با روحیه‌ی بنده همخوانی ندارد. موفق باشید

26760
متن پرسش
سلام: کتاب المظاهر الالهیه، مرحوم آخوند (ره) آمده: باید سالک مشغول شود به ریاضت علمی و عملی تا «حتی یتیسّر له شروق نور الحق و تحصیل ملکة خلع الابدان» این مطلب در کجای منازل جای می گیرد؟ یعنی کجای منازل السائرین قسمت مربوط به خلع ابدان را بطور مفصل پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در خلع بدن، بحث در احساس وجود خود است با سعه‌ی لازمی که دارد ماورای بدن. عرایضی به طور پراکنده شده است ولی جای خاصی را در نظر ندارم. موفق باشید

26728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد گرامی: پیرو سئوال ۲۶۷۰۸ که فرموده بودند چگونه پر حرفی رو درمان کنیم، فرموده بودید خود را متوجه پیام حق کنید خوب مشکل اصلی همین جاست که انسان چگونه خود را متوجه پیام حضرت حق کند اگر می توانید و مقدور هست کمی بیشتر توضیح دهید تا این مطلب واضح گردد، چون واقعا بیماری مهلکی است و انسان رابه عقب می ندازد، با تشکر از شما و تلاش بی وقفه تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید جهت رفع آن مشکل برنامه ریزی کرد؛ به همین جهت موضوعِ شرح حدیث جنود عقل و جهل را متذکر شدم. پیشنهاد بنده آن است که فرصتی بر روی آن کتاب بگذارید. بنده نیز عرایضی در شرح آن داشته‌ام. موفق باشید

26570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد من از وقتی یادم میاد خیلی درس خوندم و هنوزم دارم میخونم. من به جز درس و مطالعات غیر درسی هیچ کار جدی ای نکردم. همسرم بهم میگن خجالت نمیکشی اگه امام زمان ظهور کنن تو هیچ توانایی نداری؟ استاد من واقعا نمیدونم چیکار کنم و وظیفم چیه لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که عده‌ای سربازِ فرهنگیِ نهضت مولایمان حضرت حجت «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» باشند؟! مگر جز این است که با این مطالعات، بنا دارید معارف عالیه‌ای را کسب کنید تا در بحران‌های فکری مددکارِ خود و اطرافیان باشید؟! به رفقایتان در گروه‌های فضای مجازی کمک کنید تا بهتر بیندیشند. موفق باشید

25898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای سن بلوغ حدود ۱۴ الی ۱۵ سال چه کتابی مناسب است؟ آیا این کتابها مناسب هستند؟ ۱. جوان و انتخاب بزرگ ۲. ده نکته از معرفت نفس ۳. چه نیاز به نبی ۴. آشتی با خدا ، اگر کتاب دیگری سراغ دارید لطفا به ترتیب مطالعه معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همان‌چه را که انتخاب کرده‌اید خوب است. کتاب «نامه‌های بلوغ» مرحوم صفایی را از نظر خارج نکنید. موفق باشید

24920
متن پرسش
سلام: یادم هست جایی به کتاب گلستان یازدهم اشاره کردید و آنجایی که همسر شهید چیت سازیان می گفت «انگار یکی به من می گفت خوب این بدن را نگاه کن و بخاطر بسپار، چشم گوش بازو و....» و از این قسمت به نیکی یاد کردید، حال یک سوال دارم: درست است که این بدن همان ظهور نفس متعالی آن شهید بوده ولی آیا این جسم مادی که پایین ترین درجه وجود هست ارزش این همه نگاه و بخاطر سپردن دارد؟ و آیا مانع از ارتباط نفس ناطقه خود همسر شهید با نفس شوهرش نمی شود؟ حتی شما در دروس معرفت نفس می فرمودید وقتی شما به من نگاه می کنید با من من در ارتباط هستید و ممکن است حتی تن من رو نبینید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌جا موضوع فرق می‌کند. در این‌جا آن دست و پا، مظهر کسی است که روحش سختْ در حال پرواز است شبیه حرم امامان که مظهر نور امام است. آن خانم در این دست و پا، بدن را نمی‌نگرد، روحِ در حالِ پرواز شهید را می‌بیند. «در آینه، رخ یار دید». موفق باشید

24739
متن پرسش
سلام و درود خدمت شما: نحوه رجوع به قرآن که محکم ترین و استوار ترین راه را برای گشایش پیچ و خم های هر تاریخ است، چیست؟ یا به عبارتی در این زمان به چه روشی باید با قرآن ارتباط داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این روایت فکر کنید که رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه و آله) می‌فرمایند:‏ «أَيُّهَا الناس ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‏ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ...». (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 599) هر گاه شرایط چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفيعى كه شفاعتش پذيرفته است (در باره كسى كه بدان عمل كند) و گزارش دهنده است از بديها كه گفته‏ اش (در باره آن كس كه بدان عمل نكرده) تصديق شده است، هر كه آن را پيشواى خود كرد به بهشتش رهبرى كند و هر كه (از آن پيش افتد) و آن را پشت سر خود قرار دهد به دوزخش كشاند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى كند.

پس باید بتوانیم مشکلات خود را و مسائل‌مان را بشناسیم و با تدبّر در قرآن راهِ عبور از آن مشکلات را بیابیم. موفق باشید

24396
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. جایگاه و نقش مزاج در سیر و سلوک کجاست؟ ۲. تا چه اندازه باید روی آن کار کرد و اهمیت داد؟ (مثلا صفراوی مزاج ها زود عصبانی می شوند) اینها را می توان تا چه حد موثر دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نتوانستم به نتیجه‌ی روشنی برسم از آن جهت که حضرت ربّ العالمین با فطرت الهی که به انسان‌ها عطا فرموده و گفته است: «لا تبدیل لخلق اللّه» تمام انسان‌ها در نسبت با سلوک إلی اللّه شرایط مساوی باید داشته باشند. موفق باشید

24158
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ضمن آرزوی قبولی طاعات استاد در آموزه های دینی خود داریم که بنده خدا بهتر است به خواست خدا راضی باشد و بداند که تلاش کردن و انجام وظیفه حتما منجر به نتیجه دلخواه او نمی شود و شاید صلاح پروردگار چیز دیگری باشد. این درست اما مسئله ای که برای خود بنده ایجاد شده این است که خب به هر حال ما به عنوان یک انسان در این دنیا تمایلات و خواسته هایی داریم و احساسمان نسبت به بعضی امور خوب است و به بعضی امور خیر. گاهی خواسته ای داریم و مایلیم به آن برسیم و بنا به دلایلی نمی شود و گاهی چندین مورد به همین منوال می گذرد و خواسته های ما به ظاهر باب میلمان نیست و این باعث می شود یک انسان معمولی مثل من به لحاظ خلق و خو افت کند، نشاطش کم شود و در کل حالش خوب نباشد. استاد واقعا عمل کردن به این جمله که خدایا راضیم به رضای تو سخته. حال سوال من این است چطور می شود بین خواسته های خود و رضایت الهی جمع کرد؟ روانپزشکان می گویند حذف احساسات منجر به افسردگی و اضطراب می شود. که تا حدی درست است همه که نمی توانند مثل امام خمینی باشند و با وجود مرگ فرزند در کلاس درس حاضر شوند که حقیقتا خیلی در عجبم از شخصیت امام. امیدوارم منظورم را رسانده باشم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که بحث در حذفِ احساسات نیست، بحث در حاضرشدن در ساحتی است که انسان از این امور دنیایی مستغنی و بی‌نیاز می‌شود و به چیزهای بالاتری فکر می‌کند. اصلاً از کجا که خداوند این نوع تمایلات ما را جواب نمی‌دهند تا ما سرگرم این امور نشویم و از ساحات بالاتری محروم گردیم؟ موفق باشید

24133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاهر زاده عزیز: ۱. آیا گروه شما اساتید و کارشناسانی دارد که در فضای فکری خودتان باشند و آنها را برای پاسخ به پرسشهای دانش آموزان به مدرسه دعوت کنیم؟ ۲. به نظر شما با توجه به فضای فکری جامعه این کار صحیح است که در مدرسه محیط را محرم سازی کرده و دختران دانش آموز در این فضا بدون حجاب درس بخوانند و به اصطلاح راحت باشند و مثلا در جامعه نخواهند که جلوه گری کنند؟ به نظرتان این کار نتیجه ای دارد یا خیر؟ با تشکر در پناه خدا موید باشید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، به صورت مشخص افرادی را در این رابطه نمی‌شناسم. ۲. در این رابطه با کارشناسی بیشتر باید وارد شد. آری! در این حدّ که اگر در کلاس و یا مدرسه هیچ مرد نامحرمی نباشد، نباید به پوششِ سر سخت گرفت، یک بحث است؛ ولی بحث فرم و پوشش به عنوان یک دانش‌آموز، بحث دیگری است؛ مثل فرم لباس پرستارها در کل دنیا. موفق باشید

22842

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: خسته نباشید، استاد بعد از نماز صبح داشتم به صحبتهای شما در مورد چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی فکر می کردم و سعی کردم به لایقف بودن و بیکرانه بودن و حاضر بودن روح در همه عوالم و حضور حق توجه کنم، که یه کم که احساس حضور در محضر حق و حقایق دیگر هستی رو کردم، این حالات بهم دست داد: فشار روی جسم، سوزش قلب که تا چند دقیقه این سوزش ادامه داشت، رخوت و سستی و خواب آلودگی در حدی که انگار زبونم سنگین شده بود که حرف بزنم و یا اندام رو حرکت بدم، خیره شدن به نقطه ای، خالی شدن ذهن از فکر و تلاش برای فکر کردن به چیزی، استاد دلیل این حالات چی میتونه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی دانم. آن‌چه خوب است روی آن فکر کنید توجه به نحوه‌ی حضورتان در عالم است تا به مرور حجاب‌ها برطرف شود. موفق باشید

31427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ضمن تسلیت ایام حزن و اندوه ائمه علیه السلام کتاب آنسوی مرگ رو می خوندم. سری به پرسش و پاسخ های مخاطبین سایت هم زدم چند مورد بیاناتی فرموده بودین. قبلا در مورد کتاب سیاحت غرب که تا حدودی در همین فضاست بیاناتی فرموده بودین که با وجود حجم کم کتاب بسیار راه گشا بود. با توجه به بعضی مسائلی که در کتاب بود و مشکل پیش می آورد (که در پرسش خوانندگان هم موردی مطرح شده بود) می خواستم از شما درخواست کنم با توجه به اینکه کتاب استقبال خوبی داشته و بسیاری آن را می خوانند در صورت صلاح دید و وسعت وقت مطالبی هم برای این کتاب بیان کنید که جهت نگاه و استفاده خوانندگان صحیح باشه تا بشه بهره بیشتر در مسیر صحیح از کتاب بگیریم --------------------------------------- برای نمونه دو سه مورد که خودم به مشکل برخوردم مورد اول که بسیار تکان دهنده بود وضعیت شهر از دید ملکوتی آن بود. در مورد تجربه سوم، وادی حق الناس بود کاملا نا امید کننده بود. در ادامه توصیف بهشت برزخی بود یک مورد درباره لذات جنسی افراد بود که قرار دادن این صحبت ها با آن بیانی که شما در مورد حورالعین داشتید تفاوت از زمین تا آسمان بیشتر بود. مورد دیگر توصیف بهشت که حس تفرجگاه شش هفت ستاره برو منتقل می کرد. موارد دیگری هم بود که اینها رو برای نمونه ذکر کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سؤال‌هایی از طرف کاربران محترم در زمان‌های مختلف شده و بنده نیز عرایضی داشته‌ام خوب است که به آن جواب‌ها رجوع شود. مثل سؤال و جواب شماره‌ 25063 و 27034 . موفق باشید

30223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: یک سوالی پرسیده بودم که چهار سال هست در موضوعی بلاتکلیف هستم، توسل به اهل بیت می کنم و سر خاک شهید حججی می روم، نشانه ها و هدایت هایی دریافت می کنم، که مطابق نیست با اتفاقات حال حاضر، که فرمودید شرح مناجات تائبین را بخوانید، خواندن شرح مناجات خیلی به موقع بود و نکات فوق العاده ای بهم داد. ولی مساله اینجاست، من حالت یقین در کمک خواستن از شهدا و توسل به اهل بیت پیدا نکردم. مثلا شما قبلا فرموده بودید که مادری تو حالت خواب و بیداری بهشون الهام شده که دنبال دوای مشکل فرزند نرو، و این مقدر اوست و درست هم بوده. ولی من همیشه برایم سوال خواهد ماند که چرا نشانه هایی که بعد از توسلات به اهل بیت و شهدا دریافت کردم، اشتباه بوده. چرا هدایت هایی که در آن موضوع دریافت کردم صحیح نبوده. حتی به بازی بودنش هم فکر کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما که خودمان نباید دنبال چنین اموری باشیم. ما باید مطابق عقل و شرع عمل کنیم و به جهان گشوده‌ای که خداوند با انجام وظایف در مقابل ما می‌گشاید، نظر نماییم و نه به آرزوهای خود. و این امر مهمی است که با تأمّل در مباحث «مناجات التائبین» آرام‌آرام برای شما پیش می‌آید. موفق باشید

30032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: بنده با گروهی از بچه های مسلمان و اکثرا شیعه در لندن و ایرلند جنوبی مرتبط هستم. بعضاً در گفتگوهایی که با ایشان دارم از مباحثی که از شما یاد گرفتم استفاده می کنم. از معارف اسلامی گرفته تا بحث های مربوط به انقلاب اسلامی و غرب شناسی. الحمدلله بازخورد بسیار خوبی دارد و ایشان مرتبا درخواست ارائه مطالب جدید را دارند. مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و تقابل آن با غرب از جهت هویت بخشی به ایشان، بسیار مورد استقبال قرار می گیرد و همچنین مباحث عرفانی و تفسیری که رنگ دیگری به زندگی شان می دهد و خلأ معنوی آنها را پر می کند. با توجه به این مطلب به ذهن حقیر رسید که بعضی از کتب کم حجم، ابتدایی و همه فهم تر جنابعالی را با توجه به نیاز و اقتضائات ایشان ترجمه کنم. کتبی مثل جوان و انتخاب بزرگ، بحث ماه رجب، روزه، زیارت عاشورا، عالم انسان دینی یا... . شاید این شروع جرقه ای باشد تا در آینده در صورت صحت، فرصت و توفیق از جانب پروردگار وارد مباحث انقلاب اسلامی و غرب شناسی هم بشوم. می خواستم در این رابطه هم نظر شریفتان را بدانم، هم اذن این کار را گرفته باشم، هم پیشنهاد و یا راهنمایی خاصی اگر دارید بی نصیب نمانم. لازم به ذکر است که به سختی های کار ترجمه و انتقال مفهوم و معنا از یک زبان به زبان دیگر واقف هستم. بنابراین برای این کار از دو تن از دوستان انگلیسی زبان که به اصطلاح (native) هستند کمک خواهم گرفت که کاملا مطمئن شوم مخاطب انگلیسی زبان، متن را در چهارچوب فکری فرهنگی، زبان و جغرافیای خویش درک خواهد کرد. با جناب آقای توکلی هم صحبت کردم در مورد شروع این کار و مباحث مربوط به نشر و... ایشان هم لطف کردند اذن اولیه را دادند و استقبال کردند. ببخشید متن کمی طولانی شد. طلبه ی سطح دو حوزه علمیه قم، از شاگردان و ارادتمندان قدیمی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف دارید. همین‌که جناب آقای توکلی را در جریان گذاشته‌اید موجب می‌شود موازی‌کاری صورت نگیرد. إن‌شاءالله کار مفیدی که در نظر دارید، موجب رضایت الهی باشد. موفق باشید

29954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و عرض خسته نباشید: پسری هستم بیست ساله از استان اصفهان. خدا را هزار مرتبه شکر از همه لحاظ (جسمی، روحی، خانوادگی...) در صحت و سلامت کاملم. ولی از زمانی که بدنیا آمدم و قدرت فهم پیدا کردم یا به خاطر فکر زیاد در مورد آینده اضطراب داشته ام. یا به خاطر فکر بگذشته و مقایسه خود با دیگران دچار افسردگی بوده ام. به خاطر رفتارها و کنایه های اطرافیان علی رغم توانمندی هایم دچار خودکم انگاری شده و عزت نفسم را از دست داده ام. با وجود دعاها و توسلاتی که داشته ام هیچ تغییری در افکارم ایجاد نشده و در هر دوره ای از زندگیم به خاطر مسائلی جزئی و پیش پا افتاده غصه خورده ام هر زمانی هم که قدرت رفع آن مشکل را پیدا کرده ام درگیری ذهنی دیگری بسراغم آمده و آزرده خاطرم کرده. خدا شاهدست که هیچ مشکلی ندارم ولی به قول معروف «نمیدونم چمه». تا الان که گذشت ولی ناراضی هم نیستم. دوست دارم ازین به بعد با آرامش خاطر و فکری آزاد از هر دغدغه به زندگیم برسم. لطفا کمکم کنید چه از لحاظ معنوی چه از لحاظ معرفتی و مشورتی. بشدت علاقه مند به مطالعه و مشغله کاری هستم ولی هربار شروع بسرگرم کردن خودم می‌کنم مشکلی پیش آمده و از کار میفتم. انتقادی هم به قشر متفکر و معنوی دارم. قبل از مراجعه به شما سعی کردم تماسی با آیت الله ناصری و حتی فرزندشون شیخ جعفر داشته باشم ولی در هر بار از طرف اطرافیانشون به مانع خوردم. انگار که در محیطی بسته و به دور از ارتباط قرار گرفته اند که مقصر شاید اطرافیان هستند. بابت پرحرفی عذر خواهی می‌کنم. یا علی خدا نگهدار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره به این بزرگان حق بدهید که به کارهایی که برای خود تعیین و تعریف کرده‌اند برسند. پیشنهاد بنده آن است که کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید و از برنامه‌ی ورزشی که به خود می‌دهید نیز غافل نباشید. در این مورد اخیر می‌توانید به قسمت سوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» رجوع فرمایید. موفق باشید

29266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد و برادر بزرگوارم: حقیر همیشه دعاگوی جنابعالی و همه ی عزیزانی که برای انقلاب عزیز ایفای نقش مستمر دارند، هستم. استاد ارجمندم، حقیر خواستم نظر حضرتعالی رو درباره، کتاب با عنوان حرکت و نامه های بلوغ، و... یا دقیقتر عرض کنم. در مورد، نویسنده کتاب مرحوم علی صفایی چیه؟ خیر دنیا و آخرت رو برای استاد خوبم و همه ی دوستان فعال و انقلابی لب المیزان از خداوند متعال مسئلت می‌کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب خوبی است. خداوند مرحوم آقای صفایی را رحمت کند. موفق باشید

28959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در سوره والعصر داریم که احتمالا این آیه برای دوران آخرالزمان هست. ببین واقعیتش الان در این دوران دو چیز کم شده، شناخت حق (نمونه اش در فتنه ۸۸ دیدیم) و یکیش افزایش گناه و غیره. خب دقیقا هم خدا دارد می‌گوید اگر می خواهید خسران نبینید، بایستی ۲ کار را انجام بدید، اولیش یکدیگر به به حق توصیه کنید (من حس می‌کنم حق، الان توصیه های رهبری و اطاعت از ایشون هست که هدف دشمن برای به زمین زدن نظام جمهوری اسلامی یکیش همین ولایت فقیه هست که بسیار مهم هست) دومیش هم یکدیگر را به صبر دعوت کنید، خب جالبه یکی از مصادیق صبر، همین صبر بر معصیت هست که خیلی جالبه، این صبر بر گناه می‌شود جز عمل صالح و کاری که انسان در دوران آخر زمان وقتی انجام دهد نه تنها ارزش بسیاری دارد بلکه جز عمل صالح هم می باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است آنچه فرمودید. آری! همه‌ی این امور در دل توحیدی ناب نتایج خوبی به بار می‌آورد. موفق باشید

28697

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرّحمن الرّحیم با سلام و احترام محضر مبارک حضرت استاد (ادام الله ظله)؛ عمری در مسیر سلوک، لنگ لنگان و افتان و خیزان با فضل او قدم زدم. از اربعین پارسال، جذبه هایی شروع شد به گونه ای که در نماز و غیر آن، نور حضرت حق را می بینم و روزی بدون گریه سر نمی شود همراه با القائات الهی و ملکی؛ اما ۳ روز از اربعین و از سالروز امامت حضرت حجّت (سلام الله علیه) حدود ۷ روز و ایام فاطمیه حدود ۳ روز این جذبه ها شدت زیادی داشت که جسمم را متأثر می نمود. اخیراً بعد از دهه ذی الحجه، صبح بیدارم نمودند و ندایی شنیدم: الهی حققنی بحقائق اهل القرب و اسلک بی مسلک اهل الجذب. من نیز تکرار کردم. ظهر آن روز جذبه ها مجددا شروع شد، بسیار شدید بود. حضرت محبوب رخی از پس پرده ها نشان داد و جسمم را ذوب کرد و موهایم را سفید. کم مانده بود که روحم جسم را ترک کند، پس از ۴ روز مجبور شدم خودم را با توجه به دنیا از این حال منصرف کنم. بسیار اندوهگینم. آیا این انصراف دادن کار درستی است؟ چه کنم تحمّلم بالا رود تا مجبور به انصراف نشوم؟ این حالات وقت است یا سکینه (با توجه به تقسیم بندی جناب بوعلی در نمط ۹ اشارات)؟ ملتمس دعاى خير حضرتعالى هستم. اعلى درجات قرب حضرت حق، نصیبتان ان شاء الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر سعی بفرمایید با مشغول کردن عقل و قلب به معارف الهیه و قرآن و روایت، سلوکی را دنبال کنید که این نوع دغدغه ها در آن نباشد و چندان به دنبال این نحوه احوالات نباید بود به اصطلاح عرفا، مقام احوال مقام متوسطین و مرید است و پایدار نمی ماند. موفق باشید

28557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: لطفا و خواهشا سری به کانال تهاجم در تلگرام بزنید و تحلیل ها رو ببینید. من یه نمونش می‌فرستم اینجا. «انزوای عقلانیت؛ از کنستانتین تا مسلم‌بن‌عقیل» نوشته: «همه از چپ و راست می‌دانند رویدادهای ناگواری در پیش است.» ✅ بله! همه فهمیدند اما ۱۰ سال دیر... مثل همو که عصر عاشورا به کربلا رسید. آن هم چه فهمیدنی؟! نه محتوایش را می‌دانند، نه راه‌های حلّش را و نه فرجامش را... و این همان احتمال #فتنه_اقتصادی است که به فضل خدا گفتیم. ⬅ پ.ن: بدانید عزیزان من که همه این رخدادهای بد... از آن نفهمیدن ۱۰ ساله تا این گرانی‌های بی‌امان و دولت ناکارآمد و #بوی_خون؛ تماماً اثر عملکردی #خواص_تریبونی است. (امثال رائفی پور و گراهای غلط ایشون) بر منبر نشستگان بی‌کارنامه‌ای که مثل بچه‌ی بی‌مادرِ خو گرفته به دایه‌ها؛ از هر پستانی که کمک‌حال ورّاجی بیشتر باشد شیر بودجه و حمایت و قدرت می‌نوشند و اصولا نمی‌فهمند که در جهان پیرامونشان چه می‌گذرد. و البته در تلاشی عمیق و مجاهدتی عظیم برای منزوی‌سازی نخبگان نیز به سر می‌برند و روزی برشان نمی‌گذرد که «به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی» در جهت کشتن حرف‌های یک نخبه یا به محاق بردن بیشتر او کاری نکرده باشند. چه اگر اهل این اموی مسلکی و نو اخباری‌گری نبودند؛ دکّان حرف‌های سطحی و بی‌مبنایشان کساد می‌شد و کسی یاقوت و مرجان را در اِزای سکّه‌های حلبی آنها از دست نمی‌داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ضعف‌هایی داریم بحثی نیست؛ ولی چرا به قوت‌ها و حضوری که در منطقه داریم نظر نمی‌شود؟ باید امثال آقای امید دانا موفقیت‌های ما را بر شمارند؟ و خودمان متوجه‌ی آن‌ها نباشیم؟ موفق باشید

27987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام‌ ببخشید شرمنده. در مورد جایگاه مسئله جنسی در زندگی مشترک صحبت یا متنی موجوده تو سایت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متن نمی‌خواهد. خود خداوند مسیر آن را در بستر طبیعی‌اش معلوم کرده و بنا به روایت موجود در این رابطه زن و مرد نباید رعایت حیا داشته باشند. حیا مربوط به غریبه‌ها است. موفق باشید

27940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: در روایات نشانه های ظهور صیحه آسمانی را از نشانه های حتمی دانسته اند و از روایات بر می آید که مضمون این دو صیحه ربانی و شیطان تقابل حق و باطل باشد. حال آیا می توان صیحه را این گونه تعبیر کرد که سال قبل از ظهور حجت ها تمام می شود و شیطان نیز با تمام قوا به مبارزه خواهد پرداخت و صیحه ای صوتی در کار نخواهد بود؟ به عبارتی منظور از صیحه دو جریان فکری متفاوت باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد دکتر حجت‌الاسلام آقای مصطفی صادقی در کتاب ارزشمند «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند عموماً خبرهای قبل از ظهور با تأویل باید همراه باشد. موفق باشید

 

27102
متن پرسش
سلام استاد: متن زیر تحلیل آقای وحدتی فر هستش از برنامه عصر جدید و اون دختره که مادرش هر عددی مینوشت می فهمید. نظر شما رو هم می خواستم بدونم استاد در مورد این اتفاق عجیب و دقیق: سلام علیکم همون طور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد حالاتش را، دردهایش را، و ...لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند، همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می‌گوید: «چه نزدیک است جانِ تو به جانم / که هرچیزی که اندیشی بدانم» و حکایت، حکایت الله است و عبدش که وقتی اراده عبد و رب یکی شد مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود، چنانچه فرمود: «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» همونطور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد. از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد، حالاتش را، دردهایش را، و ... لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند. همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود. و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد ، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد، و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می گوید: چه نزدیک است جان تو به جانم که هرچیزی که اندیشی بدانم و حکایت، حکایت الله است و عبدش، که وقتی اراده عبد و رب یکی شد، مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود. چنانچه فرمود : «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اند می‌باشد. به‌خصوص که می‌دانیم نفس ناطقه مجرد است و تجردش «لایقف» می‌باشد و لذا جایی نیست در عوالم که نفس انسان در آنجاها نباشد. کافی است شرایطی فراهم شود تا نفس در موضوعی متمرکز گردد. در آن صورت همان‌طور که انسان از خود، آگاه می‌باشد، از آن موضوعات آگاه می‌‌شود. موفق باشید

26814

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت: چطوری میشه اثبات کرد که خدا انسان را از سر لطف و دوست داشتن خلق کرده و هیچ نیازی نداشته؟ اگه از سر لطف و دوست داشتن هست نمی‌شود انسان ها از اول توی کمال باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اوایل کتاب «آشتی با خدا» بحثی تحت عنوان «خدا چرا ما را خلق کرد؟» مطرح شده است. إن‌شاءاللّه جواب سؤال خود را در آن‌جا می‌یابید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

26545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در بسیاری از نوشته های شما روی امور وهمی خیلی تاکید می کنید. منظور شما وهم اخلاقی است یا قوه وهم که معانی را صورت می دهد؟ یا چیزی دیگر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در این رابطه شده است مبنی بر آن‌که وَهمِ مورد بحث، امری است اخلاقی، و این غیر از قوه‌ی واهمه است که یکی از قوای ادراکی می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی