باسمه تعالی: سلام علیکم: در تقسیم اولی، واهمه به یک معنا در حوزهی خیال قرار میگیرد و در تقسیم دومی، خیال جزو ملکوت محسوب میگردد به اعتبار اینکه وجهِ متعالیتر از وجهِ مادی انسان میباشد. موفق باشید
سلام علیکم: احتراما توجه شود که امید دانا مسلمان بوده و سپس زرتشتی شده و در واقع مرتد است. از طرفی کسی که زشت ترین هتاکی ها را نسبت به وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسین علیه السلام داشته حمایتش از نظام اسلامی یا شهید حاج قاسم سلیمانی و مقام معظم رهبری هیچ فضیلتی برای او ندارد و هیچ خیر و برکتی نیز برای انقلاب ما ندارد. از سویی ما در کشورمان کم عالم و مرد خدا داریم که معارف زیادی برای ارائه کردن دارند که حمایتهای امید دانا که مرتد و مهدور الدم است مورد توجه ما و به نفع نظام اسلامی ما باشد؟ آیا تایید چنین فرد کافر و خبیثی گرفتن حکمت است ولو از مشرکین؟ این چه قیاسی است که میفرمایید؟ فرمودند حکمت را ولو از یک مشرک باشد فرابگیرید در مقام علم و نظر نه اینکه اگر به مقدسات شما زشت ترین اهانت ها را کرد در مقابل او سکوت کنید. بنده شما را نمی شناسم و خیلی با نظرات و آثار شما انسی ندارم. اما آیا واقعا خودتان این نظرات را در سایت قرار دادید یا به یکی از شاگردانتان واگذار کردید؟ فرض کنید موضع گیری های اخیر وی در تایید نظام اسلامی باشد ثم ماذا؟ نه سرم را بشکن نه گردو توی دامنم بریز! نه مسلمان است؛ نه توبه و اظهار پشیمانی کرده، مرتد شده، زشت ترین حرفها را به مقدسات زده و حالا... شما را به خدا کمی دقت کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آقای امید دانا زردتشتی بوده است و سابقهی خوبی هم ندارد. حتی در جوانی به پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» توهین کرده. ولی به هر حال به جهت تعلّقی که به ملّیّت ایرانی و ایران دارد، و متوجه شده از طریق انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، این کار به خوبی محقق شده؛ از این جهت، تعلقی به انقلاب و رهبر انقلاب پیدا کرده است و شرط عقل آن است حال که او چنین گرایشی پیدا کرده است، او را طرد ننماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین راهی که رهبر معظم انقلاب مقابل ما گذاشتهاند، آرامآرام استکبار را همچون یخ در مقابل خورشید ذوب میکند و در آن صورت صهیونیسمی باقی نمیماند و تأکید ایشان بر فراموشنکردن مسئلهی فلسطین، امری است راهبردی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره فرشتهی قبض یعنی حضرت عزرائیل مسئول قبض روح هستند و باید روایات را در این فضا معنا کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی ترجمهی مرحوم موسوی همدانی را تأیید کردهاند. با اینهمه متن عربی چیز دیگری است ولی نباید معطل شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این عادت که شما و امثال رفقا میفرمایید غیر از آنی است که بعضی عبادات را در حدّ انجام آن اعمال و به صورت ظاهری آن میپندارند. و لذا همین دغدغهی شما نحوهای از حضور است و موجب اتصال به روح منوّر رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است. به همین جهت ما در زیارت حضرت معصومه «سلاماللّهعلیها» نیز داریم: «یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ» و معنای توسل نیز در چنین فضایی معنا میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، نیاز به این حرفها نیست!! عظمت قرآن در جای دیگر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با نگاه شما همراه هستم. در آن نوشتهها غرب به اعتبار روح اُمانیسمیاش نقد شده است و این غیر از نظر به عقل تکنیکی است که در مباحث «ماهیت عقل تکنیکی» در ۹ جلسه عرض شده. در آن جلسات، بیشتر مقالهی «پرسش از تکنولوژی» جناب هایدگر مورد بررسی قرار گرفته است و جزوهی مذکور که بر روی سایت هست نیز، خلاصهی مقالهی «پرسش از تکنولوژی» است بد نیست به آن جزوه و صوت جلسات سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید مطابق ذوق خود یا به ابنعربی و یا به خواجه عبداللّه انصاری رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قصد بنده فعلاً این نیست که بهکلی از تلویزیون فاصله بگیریم. عرض بنده آن است که ذاتِ این پدیده را بشناسیم تا برای مردم ما جهان دیگری ظهور کند، وگرنه در این شرایط نمیشود بهکلّی مردم را از تلویزیون فاصله داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی نظر اصلی ایشان همان بود که در جلسه عرض شد. موفق باشید
سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و زیارات، ممنون میشم نظرتون رو درباره متن زیر بدونم و نکات تصحیحی و تکمیلی رو بفرمایید.
یا رب الحسین علیه السلام اشف صدر الحسین علیه السلام بظهور الحجه علیه السلام
چهل گام در اربعین
۱. در اربعین؛ تمام «من»ها، یک «من» میشود و آن هم «منِ» امام است. هر منی که در امام فانی نباشد، منیّت است و محکوم به هلاکت.
۲. در اربعین؛ میآموزی که همه خواستهها، احساسات و ظهوراتت باید یا از امام باشد یا به سوی امام، حتی خوردن و آشامیدنت...
۳. در اربعین؛ تنهای شیعیان چون برادههای آهنی هستند که به سمت مغناطیس امام جذب میشوند. و این انجذاب ناشی از شیفتگی قلبها به امام است.
۴. در اربعین؛ «خود راه بگویدت که چون باید رفت»...
۵. در اربعین؛ خادم و زائر چون آیینههاییاند که گرچه مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند اما فقط تصویر صاحب جمال را نشان یکدیگر میدهند... حسین... حسین... حسین.
۶. در اربعین؛ مییابی که اگر امام طبیب دلت باشد، نسخه و دارویت جدا از هم نیستند.
۷. در اربعین؛ مییابی که این تو نیستی که میروی، میبرندت. «گر میروی بیحاصلی، ور میبرندت واصلی، رفتن کجا! بردن کجا!! توفیق ربّانیست این».
۸. در اربعین؛ عالیترین مقامات عرفان برای عموم، دست یافتنی میشود، مثل دیدن وحدت در کثرت. کسی چه میداند! شاید یکی است که اینهمه به ظهور آمده یا اینهمه است که فقط یکی را نشان میدهد.
۹. در اربعین؛ قدمها نیز وسعت مییابند. این یک قدم نیست که رو به امام میرود، هر قدم شامل هزاران گامی است که حسرت بوسیدن این خاک را داشته و به صاحب قدم، التماس دعا گفتهاند.
۱۰. در اربعین؛ زمین کربلا وسعت مییابد، و هر قلبی که خود را به ارض کربلا رسانده است این وسعت حضور را حس خواهد کرد. یک نفر، همه میشود و همه، یک نفر... امام.
۱۱. در اربعین؛ خود را مرکز عالم مییابی. گویی همه عالم گرد نقطهای که تو ایستادهای میچرخد. چه جای عجب است، که به قطب ملکوت یعنی امام نزدیک شدهای و زمین نیز حول خورشید امام در گردش است.
۱۲. در اربعین؛ مریم وار در طوف امام خویش به عبادت مشغولی و رزق آسمانی در جایگاه عبادتت، طریق الحسین، نازل میشود. ناظرانی که تو را میبینند خواهند پرسید: «انّی لک هذا؟» و تو خواهی گفت: «هی من عندالله.» آری! روزیها از دامنه وجودی امام است که بر ما جاری میشود. از ما، طواف امام، از امام، روزی رساندن...
۱۳. در اربعین؛ مییابی که چگونه وقتی دنبال موسی باشی از آسمان برایت «مَنَّ وَالسَّلْوَى» نازل میشود. معیّت با ولی الله همان و معجزه دیدن، همان...
۱۴. در اربعین؛ مییابی که اگر در مدار امام باشی اعمال زمینیات هم آسمانی میشود، حتی خوردن.
۱۵. در اربعین؛ پرده غیبت امام کنار می رود وگرنه چگونه ممکن است این همه مهربانی و ایثار به تجلی در آید؟! ۱۶. در اربعین؛ می یابی برای رسیدن به امام، بلکه به خدای امام، باید خود را در چشمه مهربانی شستشو دهی.
۱۷. در اربعین؛ از سویی تواضع به زائر را تواضع به امام میدانی و مییابی و از دیگر سو خود را سفیری از جانب امام مییابی برای تشکر از خدّام. آیینهای دو وجهی هستی که از یک وجه، نور امام را میگیرد و از وجهی دیگر نور امام را متشعشع میکند.
۱۸. در اربعین؛ همه میکوشند تا شکوفه لبخند بر لبان دیگران بنشانند، همین و بس. درست مثل لبخند رضایت امام. «اللّهُمَّ ارْزُقْنا».
۱۹. در اربعین؛ اسفار اربعه عرفا را میتوانی بچشی. این چهار سفر عبارتند از: ۱. سفر «من الخلق الی الحق» یا به اختصار سفر الی الحق، زائر از خلق بریده و به حق رو میکند. ۲. سفر «من الحق الی الحق فی الحق» یا به اختصار سفر فی الحق، زائر در خلوت خویش به تفکر و سلوک فردی پرداخته و با امام خویش نجوا می کند. ۳. سفر «من الحق الی الخلق بالحق» یا به اختصار سفر الی الخلق، زائر از عزلت خویش بیرون آمده و خدام و دیگر زائران را میبیند. ۴. سفر «من الخلق الی الخلق فی الخلق بالحق» یا به اختصار سفر فی الخلق. زائر در خدمت زوار در آمده و در سلوکی جمعی زمین را به آسمان متصل می کند. آری! انتهای این مسیر خادم الحسین شدن است.
۲۰. در اربعین؛ کوچکترین کارها قدر پیدا کرده و بزرگترین می شوند. چرا که مبداء و مقصد عمل، امام است. «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه...»
۲۱. در اربعین؛ بیشتر از آنکه به منفعت خویش بیندیشی به خدمت مطلوبتر همت میگماری. این همت برای خدمت رسانی به رضایتی درونی و ماندگار ختم می شود. برخلاف آموزه هایی که طلبکاری را حق دانسته و دیگران را فقط برای رسیدن به منافع خود میبینند و نتیجه اش نیز جز خشم یا افسردگی نمی باشد.
۲۲. در اربعین؛ همه جاده یک نقطه است، نقطهای که تو ایستادهای. کسی نه احساس سبقت میکند، نه جاماندگی. مگر جز این است که قطرهها چنین حسی نسبت به هم دا رند؟
۲۳. در اربعین؛ می یابی که راه خدا از امام می گذرد و راه امام، از خلق.
۲۴. در اربعین؛ نفوذ نگاه و ثبات قدم حضرت زینب «سلاماللهعلیها» را میبینی که امتداد یافته است. چه جای تعجب که قدمی خالصانه هزاران قدم شود؟ و مگر نه این است که خدا اجر محسنان را ضایع نمیکند به حکم: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» بلکه بیشتر.
۲۵. در اربعین؛ رنج و لذت، معنی مییابد. هرچیزی که از امام، برای امام و بسوی امام نباشد، رنج است و هرچیزی که از امام، برای امام و بسوی امام باشد، لذت.
۲۶. در اربعین؛ غدیرِ نهضت اباعبدالله الحسین «علیهالسلام» ظهور یافت؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي». اکمال و اتمامِ شهادت حسین «علیهالسلام» و یارانش، با جوشش خون آنها در قلوب شیعیان ظاهر شد.
۲۷. در اربعین؛ جهان شمول میشوی، چرا که کشش قدمهایت با طپشهای قلب امام تنظیم میشود. و امام، قلب عالم است.
۲۸. در اربعین؛ از دریچه نگاه زینب کبری «سلاماللهعلیها»، عالم را میبینی که: «مَا رَأَیْتُ إِلاّجَمِیلاً».
۲۹. در اربعین؛ مییابی که: رضایت به داشتن نیست، به امام داشتن است.
۳۰- در اربعین؛ جایی برای جاماندگی باقی نمیماند. جامانده کسی را گویند که یا دیر میفهمد یا دیر اقدام میکند. دلهای مشتاقی که از ماهها قبل در انتظار سفری ملکوتیاند، جا نمیمانند هرچند محدودیت عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد، «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دلدادگانند» و نه «جاماندگان».
۳۱. در اربعین؛ آمدهای که به امام خود بگویی: اگر خاکی شوم، اگر خسته شوم، اگر گرسنه شوم، اگر تشنه شوم، اگر مجروح شوم، اگر، اگر، اگر... باز هم شرمنده تو و خاندان پاکت هستم. و شرمندگی، علامت عشق است.
۳۲. در اربعین؛ دنیایت قبل اربعین و بعد از آن عوض میشود. گرچه در یکی شوق وصال است و در دیگری خوف فراق، اما این شوق و خوف، شعاعی از جمال و جلال امام اند که نقطه ملاقاتشان، طریق الحسین است و فروغی از رخ ساقی است که به جام دلت تابیدن گرفته و تو را چنین میانه میدان به رقص واداشته است.
۳۳. در اربعین؛ مییابی که وقتی عقل، عاشق شود، میتوان مناسبات عالم را تغییر داد.
۳۴- در اربعین؛ معنای فنا و بقا را خواهی یافت. رنجها میگذرند و فراموش میشوند و تنها خاطرات آسمانیاش میمانند و روز بروز بیشتر میدرخشند. «کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبِّک ذوالجلالِ والاکرامِ».
۳۵. در اربعین؛ خلوت را در جلوت مییابی و جلوت را در خلوت. مناجات با خدایت را در خدمت به زائر میجویی و رابطهات با زائران را همان رابطه با خدا میبینی. به مقام جمع رسیدن، طیکردنِ ره صدسالهای است که در طریق الحسین میشود یک شبه طی کرد.
۳۶. در اربعین؛ شهدا را زندهتر از همیشه مییابی. چه میگویم؟ گویا خودت زنده شده و آنها را می بینی. اگر بساط «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونی» آنها پهن نبود، این همه مائده آسمانی از کجا میآمد؟!
۳۷. در اربعین؛ نفس واحد را خواهی یافت. همان وجه مشترک خلقت همه انسانها، حسین را میگویم. از این روست که گویی با همه آشنایی و همه، یکی هستند.
۳۸- در اربعین؛ معنای حرکت جوهری را خواهی دانست. مگر نه این است که جوهر و ذات ماده، حرکت است و تمام بودن ها به شدن ها ختم می شود و همه قوه ها به فعلیت؟ زمین به مرکزیت طریق الحسین بستر فعلیت یافتن قوایی است که با رسیدن به کمال یا همان امام خویش، آرام میگیرد. این یعنی: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْض». آری! گویی طریق الحسین، زمین دیگری است.
۳۹. در اربعین؛ برهان صدیقین را مرور میکنی. آنانکه پا در این طریق میگذارند، با قدمهای استوار، قامتهای برافراشته، نگاههای نافذ و قلبهای مشتاق خویش چنین برهانی را اقامه میکنند که مگر میشود این امواج معرفت وایمان و شور و شوق و شعور و عشق به اقیانوس بیکران علم و ایمان وصل نبوده و از آن برنخاسته باشد؟ مگر جز صدیقین می توانند چنین ایمان و معرفتی را نه از خود بلکه شعاعی از خورشید وجود امام بدانند؟ «اللّهُمَّ اجعَلنا مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا..»
۴۰. در اربعین؛ به انتظار طلوع خورشیدی هستی که ظهر عاشورا غروب کرد. پیوند اشک و لبخند نمایانگر ایمان توست به ظهور امام موعودی که روشناییها و زیباییهای اربعین، فقط پرتوی از تابش وجودش در عصر ظهور است. باش تا صبح دولتش بدمد کاین همه از نتایج سحر است، به همان معنای «انتظار» و «وارستگی».
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ما و اینهمه جهانِ گشوده اربعینی، آن هم در تاریخی که انسانها تنها در خانه تاریک خودشان بهسر میبرند، حتی وقتی با وسایل سریع دنیای جدید هرجا که میخواهند میتوانند باشند. ولی عجیب است با اینکه همه جهان بر خط است، هرچه بیشتر در تنهایی تاریک خود در هیچ جایی نیستند. سخن اصلی بنده پس از تجربه اربعینیِ این سال، این است که اگر تا دیروز معتقد بودم هرکس در انقلاب اسلامی و در مقابله با استکبار حاضر نیست، در هیچ جایی حاضر نمیباشد و عملاً در هیچ جهانی جای ندارد؛ امروز در همان راستا باید عرض کنم اگر در این زمانه در دل انقلاب اسلامی، این اربعین را «فهم» نکند، در هیچ جهانی حاضر نیست، زیرا جهان امروزینِ آخرین بشر و بشرِ آخرالزمانی، حضور در نهاییترین جهان است که این یعنی درکِ نهاییترین ایثار خدّام و حضور در تاریخِ نهاییترین وجه انسانی بین سیل انسانهایی که آمدهاند یگانگیِ همدیگر را تجربه کنند.
به این فکر کنید که انسان آخرالزمانی هرچه میتواند از بستر هستی خود که عین اتصال به خالق هستیها است، اندیشههای تازه که مطابق روح نهاییترین انسان است می آفریند، نه آنکه به مطالبی بپردازد که باور به آن مطالب آسان باشد ولی در آن مطالب جواب نهاییترین طلب حاضر نباشد.
باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی اولیای الهی در نمادهایی همچون علی«علیهالسلام» و سیدالشهداء«علیهالسلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی بهسر برد، در دل تذکرات چهلگانهای که مطرح فرمودهاید.
رخداد اربعینیِ این سالها، پنجرهای شده برای آنکه ما شیعیان، بهخصوص ما ایرانیان، تا جهان مدرن را درست بفهمیم، جهانی که تا دیروز با نوعی شیفتگی به آن مینگریستیم. در حالیکه امروز متوجه شدهایم جهان در وضعیت جدیدِ خود بیرون از ایران نیست و آینده جهان به نقش ایران در بستر انقلاب اسلامی پیوند خورده است و در این راستا و با توجه به این حضور، مردم ما در پیادهروی اربعینی حاضر میشوند که نوعی آمادگی است برای حضور در نظم جهانی پیش رو. امری که رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم سیستان و بلوچستان با تأکید بیشتر، متذکر آن شدند که «دشمن در دشمنی و نقشهکشی خود جدّی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدّی هستیم.» موفق باشید
سلام: ما در قرآن داریم که همه چیز از خداست و تا خدا نخواهد برگی نمیوفتد. پس تکلیف بدی ها و ظلم هایی که میشود چی است؟ اگر خدا این ها رو نمیخواهد پس نمیتوان گفت که هرچه خدا بخواهد همان میشود چون ظلم را نمیخواهد ولی در زمین دارد اتفاق میافتد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تکویناً همه چیز در قبضه اراده حضرت حق است. ولی تشریعاً خود خداوند به ما اختیار داده تا اگر بدی کردیم و یا در امور طبیعت کوتاهی نمودیم، اشکال آن به خود ما برگردد. با اینهمه بشر نمیتواند جهان را از قبضه و سیطره خداوند خارج کند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد: سوالی در مورد زمانزدگی دارم. خاطرات عذاب و دلتنگم میکنند. حتی خاطرات شیرین گذشته ام همش فکر و خودم رو به گذشته میبره اینگار که اصلا در حال نیستم. حتی خاطرات شیرین دوران دانشجویی که بدلیل مشکلات زیادم دچار افسردگی شده بودم تا اینکه با یکی از رفقای اصفهانی آشنا شدم و شما رو به من معرفی کردن و واقعا از افسردگی نجات یافتم و اون روزای بد تبدیل شد به بهترین خاطره زندگیم که هنوز شیرینیش رو حس میکنم و حالا دلتنگی برای همون خاطرات شیرین عرفانی هم من رو عذاب میده. چه کنم؟ مدتی است که بشدت دلتنگ اون روزای دانشگاه و سربازی و دبیرستان میفتم که با رفقای مومن کار فرهنگی میکردیم و خیلی دلتنگ اون روزا میشم. چطور از این خواطر بیرون بیاییم؟ هم خاطرات عرفانی و هم غیر عرفانی دلتنگم میکنه. آیا میتوان به خود گفت که هر چه به جلو میریم نقص هایمان برطرف تر میشود (پیشرفت در مسیر عرفان) و شناخت الهی بهتری پیدا میکنیم و اگر خدا بخواهد روز به روز با أسماء دیگری و با شدت بالاتر مرتبط میشویم و بهتر از آن (گذشته) می آید. و هر روز مرا تازه خدای دگری است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که متوجه شدهاید. بالاخره «بینهایت حضرت است این بارگاه» و باید از هر حضوری به سوی حضوری بسی بالاتر سفر کرد. پیشنهاد میشود نظری به سوره «والتین» و عرایضی که در این مورد شده بشود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/928?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هماکنون هم همهی عالَم نزد انسان است به همان معنایی که جناب مولوی میفرمایند:
ای نسخهی نامهی الهی که توئی
وی آینهی جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود به طلب هر آنچه خواهی که توئی
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک وقت انسان استعداد کاری را دارد لذا باید آن را بهکار گیرد تا از قوه به فعل آید. ولی یک وقت کسی استعداد کاری را ندارد اینجاست که باید خودش متوجه شود و خود را به زحمت نیندازد. به گفتهی عزیزالدین نسفی: «ای درویش! یکی را استعداد کاری را دادهاند و او در این کار چون قدم زند به راحتیِ جانش میافزاید. و یکی را استعداد آن کار ندادند، تلاش او در آن کار، جانکندن است». چرا باید همه مانند همدیگر باشیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در این موارد باید خودمان فکر کنیم چه کاری را چه موقع انجام دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بدون اذن خدا آنها کوچکترین اقدام و ارادهای میتوانند داشته باشند. نهایتاً خداوند است که به آنها اذن میدهد تا توجهی به ما بکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به جای اینکه خود را با خود ادامه دهد، بهتر است خود را بینام و نشان با انسانهای بزرگ ادامه دهد تا با ادامهی آنها و در وسعتی که آنها در عالَم حاضرند، ادامهی خود را احساس کند. این تنهایی و بینام و نشانبودن، انزوا نیست، نوعی وطنِ جاودانهای است که اصحاب امام حسین «علیهالسلام» در کربلا و یاران امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در ایران بدان دست یافتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که به دوستان عرض کردم جای بنده در آن جلسات آنچنان گشودهی عاشورائیان نیست. ولی رجوع برادران بسیار عزیز و واسطه قراردادن شخصیتی که قابل احترام بود؛ بنده را مجاب کرد که نباید به آن تقاضاها بیمحلی کرد بهخصوص که فرمودند عدهای از جوانان اعتراض دارند که چرا بحثها، تکراری است. نمیدانم در جریان محتوای عرایض بنده در آن جلسات بودید یا نه؟ عنوان بحث «کربلا، و سعهی صدر گمشده» بود که امروز ما شدیداً بهخصوص جریانهای مذهبی نیاز داریم که به این امر بیندیشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز واجبی نیست. ولی اگر رویهمرفته بتوانیم رعایت آنها را در این امور نیز بکنیم، چرا نکنیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ حرف، حرف درستی است و آقای دکتر عبدالکریمی نیز مکرر این نکته را مطرح میکنند. و همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند انقلاب اسلامی باید در ارائهی اندیشه و مبانیِ خود با ادبیاتی فاخر نخبگان را مورد توجه قرار دهد. ولی مشکل تجددگرایان آنجا است که اساساً متوجهی جایگاه تاریخی انقلاب نیستند و عملاً بیرون از زمانهی خود و بیگانه با مردم تنفس میکنند، وگرنه حضرت امام سعیِ وافر داشتند که جریان روشنفکری در انقلاب، جای و جایگاه داشته باشد. و ما هنوز نیز نیاز به این امر داریم. موفق باشید