بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31316

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ویکی پدیا در مورد مرحوم هوشنگ ایرانی آمده است که با اینکه به سرطان مبتلا شد مداوا نکرد. یکی از اساتید ما در دانشگاه اصفهان چند ماه قبل از فوتشان ظاهرا در اصفهان سخنرانی داشتند و از مصائبی که از سرطان کشیدند شیمی درمانی ها و... با این وجود از امیدی که همچنان داشتند سخن گفتند حال روش جناب ایرانی صحیح است یا استاد ما چون ایرانی دو سال بعد فوت کردند و استاد ما 7 ، 8 سالی گویا درگیر بودند و این شیمی درمانی ها اگرچه عمرشان را شاید افزود اما به قیمت رنجی مضاعف. مطلب بعد آنکه آیا جهان بدون سرطان احسن نبود؟ امان از دست خدا با این خلقتش (با خدا دلال کردم کفر نگیرید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به طبّ سنتی و طبّ جدید در بیماری‌ها بحثی نیست. ولی بحث در شیمی‌درمانی است که آیا چه اندازه باید به آن تن داد بخصوص برای افرادی که سنی از آن‌ها گذشته است. موفق باشید

30583
متن پرسش
با سلام و تبریک سال نو خدمت استاد اصغر طاهرزاده: اگر ممکن است جوابی به این شبهه بفرمایید! چرا از لحظه ای که بشر توانست حوادث را ثبت و ضبط کند دیگر نه عصایی مار شد، نه دریا شکافت، نه ماه دو نیم شد، نه مرده ای زنده شد، نه انسانی در دل ماهی رفت، نه شتری از دل کوه آمد، نه آتش گلستان شد، نه کسی با حیوانات سخن گفت و نه پیامبری ظهور کرد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در متعالی‌شدن بشر است از ساحت حسّ به ساحتِ فهم. لذا خداوند از مرحله‌ای به بعد با فهم انسان‌ها با انسان‌ها سخن می‌گوید و گفتی آسمانی را به میان می‌آورد.

در راستای آیه‌ی 7 سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.» چندین سؤال پیش خواهد آمد که اولاً: چرا باید قرآن، آیات متشابه داشته باشد و ثانیاً: جایگاه تأویل آیات به چه معناست و ثالثاً: چرا آن‌هایی که زیغ و انحراف قلبی دارند می‌توانند از آیات متشابه سوء استفاده کنند؟ جهت جوابگویی به این نوع سؤالات و در رابطه با عظمت زبان قرآن نسبت به استعدادِ تأویلی و متشابه‌بودنِ آیات، نکات زیر مدّ نظر عزیزان قرار می‌گیرد.  

۱. قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن‌هایی که در قلب‌هایشان زیغ است آن است که کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه می‌کنند و سعی در توجه ابعاد متعالی کلام خدا ندارد.

۲. آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن می‌گوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان می‌دهد. اگر او را بشناسیم می‌توانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، کلام خدایی است که به سخن آمده و برای ما در کتابش آشکار می‌گردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن می‌گوید. امام صادق «علیه‌السلام» در همین رابطه می‌فرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون‏» (بحارالأنوار، ج‏89، ص107.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و لي آن‌ها نمی بینند.

۳. قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز می‌کند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و از جهت دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و با توجه به این‌که هرکس در کلامش حاضر می‌شود، خداوند در قرآن ظاهر شده آن‌هم در عین هم‌زبانی با انسان‌ها برای آن‌که قدرت درست‌دیدن را به انسان‌ها عطا ‌کند. در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/10) حقیقتاً کتابی را برای شما نازل کردیم که در آن به فکر و یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کرده‌اید؟

۴. قرآن همان «بودنِ» خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد[1] و از محدوده‌ی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدت‌نگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.

۵. برای شنیدن کلامی این‌چنین گسترده که خدا را می‌نمایاند، باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و خود را از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِ‌اخلاق آزاد نماییم وگرنه سخن گسترده‌ی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر می‌کنیم، و این است معنای تفسیر به رأی.

۶. برای گوش‌سپردن به سخن خدا لازم است ابتدا به «خود» گوش فرا دهیم تا بیابیم فطرت ما چه‌چیزی را طلب می‌کند و با این گشایشِ اولیه می‌توان به سراغ خدا رفت و از ضیقِ قلبی آزاد شد. شنیدن سخن خدا با گوشِ فطرت ممکن است و آن تنها گوشی است که همواره در مقابل سخن خدا گشوده است. مگر نه آن است که تنها کسی که می‌فهمد گوش فرا دهد؟

موفق باشید


[1] - «وجودبینی» به همان معنا است که انسان‌ها در عهد ألست آن‌گاه که حضرت ربّ العالمین فرمودند: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آیا من پروردگار شما نیستم؟ و بشریت در آینه‌ی مظاهری که نمایشگرِ ربوبیت حضرت ربّ بود، ربوبیت او را دید و عرض کرد: «بَلَى شَهِدْنَا» آری می‌بینم. و واقعاً نوعی رؤیت در صحنه بود. در حالی‌که اگر بحث ذات حضرت حق در میان بود، ذات قابل رؤیت نیست و «وجودبینی» به همین معنا است.

30504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در سوال 20763 عرض فرمودید که دستگاه عرفانی محی الدین و مولوی اعلی الله مقامهما الشریف دو دستگاه عرفانی متفاوت است. لکن احقر با اینکه تا پیش از این جز محی الدین به کسی چندان راغب نبودم اما چندیست که جذبه مولانا مرا ربوده است و بین این دو احساس یگانگی می کنم گر چه یکی بیشتر به عرفان نظری پرداخته و دیگری به عملی اما دوگانگی نیافتم. حضرتعالی اگر مصداقی سراغ دارید متذکر شوید ظاهرا نقل است که یکی از فضلا به یکی از عرفا گفت که قصد دارم کتابی در باب عرفان حافظ و عرفان مولوی و ... بنویسم آن ظریف فرمود وقتی خدا یکیست چند عرفان چه معنی دارد؟ باری دوگانگی ندیدم البته جناب شمس طعنه ای در مقالات به محی الدین گویا زده اند : نيكوهمدرد بود، نيكومونس بود، شگرف مردى بود شيخ محمد؛ اما در متابعت نبود و جناب مولوی هم نامی از محی الدین نمی‌برند گرچه با توجه به سلوکی که با جناب قونوی دارند عمق تعلق خاطرشان به ابن عربی را می‌توان احساس نمود. عمری دو مرد عرفان گفتی سخن ز وحدت در بین این دو واحد هرگز نبوده کثرت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید راهِ عرفان، راهِ رجوع به خداوند است و تفاوت‌ها را می‌توان با نظر به روایت «الطُرُقُ إلَی الله بِعَدَدِ أنفَاسِ الخَلائِقِ» دانست آن‌هم به جهت آن‌که ذوق‌ها متفاوتند. معلوم است که جناب مولوی با ذوق خود می‌تواند با حضرت محبوب مأنوس شود و این نفیِ ابن‌عربی نیست. موفق باشید

30339
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: توی شرح کتاب معاد در قسمت تجسم اعمال فرمودید که ما با صورت سیرمون در دنیا روبرو میشیم و اون رو می‌بینیم. مثلا فردی ۱۰ سال کار میکنه تا حسادتش رو کنار بذاره و بالاخره هم موفق میشه و این رو در برزخ صورت روندش رو می‌بینه. ۱. آیا این مشاهده گری براش عذاب آور نیست؟ مگه نمی‌گفتیم عملی که صورت پیدا میکنه و در واقع خود ما هست و از ما جدا نیست، آیا اینطوری دیگه مشاهده گری مطرحه و ما اذیت نمیشیم؟ ۲. اگه توی این دنیا مثلا روی حسادتمون کار کردیم ولی موفق نشدیم که کامل از بینش ببریم اونوقت تفاوت سیرش با حالت ۱ چی میشه؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مشاهدات ما در عالَم معادمان، صورتِ جان‌مان می‌باشد بدون دوگانگی بین شاهد و مشهود. زیرا فرمود: «تطّلع علی الأفئده» یعنی آنچه در بیرون، اطراف ما را فرا می‌گیرد اعم از بهشت یا آتش، صورت جان ما است که به ظهور آمده. آیا سیر عبور از حسادت در جای خود، نوعی رحمت نیست که به صورت آمده است؟ ۲. به همان اندازه که عبور کرده‌ایم با نور رحمت روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

29888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا شخصیت هایی مثل مالک اشتر مثل معصومین هستند که اگر در هر زمانی حاضر باشند به نحو احسن کارایی و کارآمدی داشته باشند؟! مثلا آیا اگر الان مالک را با همون فعلیتی که در قرن خود داشته در این قرن حاضر کنیم کارآمد خواهد بود؟! در این شکی نیست که اگر مالک در قرن فعلی متولد می‌شد قطعا ابر مردی بود برای خودش و مثل امام و رهبری بودن و حتی بالاتر. اما ما داریم از یک چیز بدیهی حرف می‌زنیم مبنی بر اینکه مالک با همان فعلیتی که در تاریخ خود دارد قطعا با قرن فعلی بیگانه است و نمی‌تواند کارآمد باشد! هر چند باید گفت مبنای کارآمدی جناب مالک در همان تاریخ باید مبنای کارآمدی الان هم قرار گیرد، ولی بحث ما در مورد تخصص ها و آگاهی های مورد نیاز فعلی است! مثلا قطعا علامه حلی نمی تواند جای رهبری را در زمان فعلی بگیرد و اگر علامه حلی با همان نصاب های زمان خودش را اینجا بیاریم و در جایگاه رهبری بزاریم قطعا کارآمد نخواهد بود! چون اون نه مدرنیته را درک کرده نه بایسته های زندگی در قرن فعلی را و.... لطفاً منو روشن کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا جناب مالک اشتر را رحمت کند، مرد بزرگی بود، ولی وقتی او را با حاج قاسم سلیمانی مقایسه می‌کنیم، با توجه به اطلاعاتی که بنده از آن دو بزرگوار دارم. حاج قاسم از مالک اشتر بزرگ‌تر بود حتی اگر در این تاریخ مالک اشتر حاضر می‌شد. موفق باشید

29882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مدت ۳ سال است که با دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی تا الان کار کرده ایم و موضوعات کار شده کتاب های جوان و انتخاب بزرگ، چه نیازی به نبی، ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین بوده است. اکنون در ادامه چه مطالبی را کار کنیم؟ آیا برهان حرکت جوهری را اجازه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. مباحث حرکت جوهری برای این مقطع سخت و سنگین است. مطالعه‌ی کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

29530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: شرح این بیت از غزل حافظ رو می‌خواستم ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. مگر نسبت ما با حضرت محبوب، قراردادی بود؟ که یک روز آن قرارداد تمام شود. موفق باشید

29404

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. استاد من سوالی دارم که پرسشش به صورت صریح به این معنا نیست که از این کار شرم ندارم. استاد من محبتی به پدر و مادرم ندارم و حتی بیشتر اوقات از آنها منزجر هم هستم، چون می‌بینم که آنها حق و ناحقی می‌کنند و به خودشان هم می‌گویم، و این بی محبتی من باعث می‌شود که به طور مداوم به شدت به آنها پرخاش کنم و گاهی هم از روی عصبانیتی که کنترل نمی‌شود ممکن است دستم خطا برود. (که ان شاء الله خدا مرا ببخشد) استاد من هر چه کردم نشد که محبتی ایجاد شود و از این همه ناراحتی نسبت به آنها خسته شدم و نمایل دارم آنها را دوست داشته باشم ولی نمی‌دانم چرا نمی‌شود. استاد اگر می‌شود راه به من نشان دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آن‌ها از عمق دل، فرزندشان را دوست دارند. اگر خاری در پای شما رود، احساس می‌کنند در چشم خودشان رفته است. موفق باشید

29255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من در حال خواندن نهایه الحکمه هستم. راستش یه سوال برام پیش اومده. واقعا خوندن مباحث مربوط به ماهیات و مقولات عشر و ... چیه؟ واقعا دلزده شدم از این مباحث و حس می‌کنم بیخوده که زیاد در این مباحث بمونم. می‌خواستم راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیخود روی مباحث نمانید ولی تفکری که پایه‌های تفکر بالاتر می‌شود از طریق همان مباحث از دست ندهید. آری! بفهمید و رد شوید. موفق باشید

28990
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در مورد مطالعه سوالی داشتم اینکه آیا بهتر است آثار یک شخص را فقط مطالعه کنم مثلا کتابهای جنابعالی در مورد کربلا یا اینکه علاوه بر کتاب های شما آثار دیگر نویسندگان در مورد کربلا را هم مطالعه کنم؟ چون دیده ام بعضی افراد می‌گویند ما فقط مطهری مطالعه می‌کنیم یا فقط فلان نویسنده را.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا یک دریا حضور است، آیا می‌شود از نگاه شهید آوینی به کربلا که سال‌های سال برای ما حرفِ ماندگار گذاشته است، غفلت نمود؟ موفق باشید

28918
متن پرسش
سلام علیکم: رابطه استعمار نو و تفکر چیست و آیا استعمار نو بدنبال تعطیلی فکر است و اینکه ما پاسخگوی مباحث اجتماعی جامعه اسلامی با تفکر در مبانی مان و تعمق نداشته باشیم و به تعبیر مرحوم آیت الله حائری، تعطیلی فکر هدف استعمار نو است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر به معنای درک حقایق قدسی جهت حضور در جهان و قدسی‌کردن جهان و زندگی است و استعمار نو به بهانه‌ی هویت فرهنگی دادن به جوامع، جوامع را از خرد دینی و قومی خودشان که مأوای تاریخیِ آن‌ها به حساب می‌آید، محروم می‌کند. موفق باشید

27894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اینکه می‌فرمایند که آدم باید سکوت کنه بیشتر و مثلا اهل درد دل و اینا نباشه با دیگران، و بعد اگه مشکلش را نگه از درون خودش راهی پیدا میشه، استاد ما وقتی حرف نمی‌زنیم انگار تحمل آدم خیلی کم میشه و وقتی مشکل رو به یکی میگی هر چند حل نشه ولی حس سبکی میکنه آدم. می‌خواستم ببینم نظرتوت در این باره چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که انسان نباید با حرافی زیاد و تلاش برای جلب نظر دیگران روح خود را از آرامش خارج کند و آشفته نماید و گرنه انس با بقیه به صورت معقول کار خوبی است. موفق باشید

27364
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت آقا در بیانات روز نیمه شعبان فرمودند و نقل قول از یک سناتور غربی کردند که غرب وحشی زنده است و باطن توحش در حال طلوع در غرب هست. واقعا آیا این زنده شدن غرب وحشی را می توان گفت ریشه در همان نگاه عالم مدرنیته به انسان دارد که معتقدست انسانها را باید از توحش به تاهل و سپس به تمدن رساند؟ یعنی ابتدای امر هم انسان را در توحش می بیند که باید با علوم تربیتی او را به اهلیت رساند و سپس با علوم اجتماعی، او را به تمدن و جامعه آورد؟ این نوع نگاه هر چند بخواهد انسان را متمدن کند ولی نهایتا انسان آن خلیفه الله و محل ظهور جامع اسماء الله و آیینه تمام قد خلقت خالق حکیم نیست، بلکه در مرحله توحشی است که باید اهلی و متمدن شود تازه در مرحله تمدن بکوشد که ارضای امیال و آرزوها کند و صورت ساخته خود را مبنی بر ارضاء امیال و طلب ها بر نظام عالم حاکم کند چنانکه حضرتعالی به ظرافت با اشاره و بیان تفسیری آیه قرآن در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم اشاره فرمودید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است برای درک روح غربی برخورد غربِ مهاجم را به سرزمین سرخپوستان مطالعه کنید. شهید آوینی در مقاله‌ی «چگونه هنرها را در خدمت اسلام درآوریم» اشاره‌ای گذرا ولی حکیمانه به این امر دارد. موفق باشید

27035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: وقت بخیر. ۱. ببخشید استاد خواندن صیغه عقد دایم در دوران عادت ماهانه می تواند آثار بدی بر زندگی داشته باشد؟ شخصی فرموده بودن زن و شوهرهایی که در دورن عادت عقد می کنند همیشه با هم دعوا و اختلاف دارند. چنین چیزی صحت دارد از منظر مباحث دینی و روایی و عرفانی و اخلاقی و...؟ ٢. ببخشید بهترین مدل خواندن نماز قضا به چه صورت باشه از لحاظ سیر تکاملی بهتر نتیجه می بریم؟ مثلا روزی ده تا ظهر ده تا عصر یا اینکه هفده رکعت خوانده مجددا هفده رکعت بعدی؟ شخصی می گفت از ظهر شروع کنید برسد به صبح. ۳. انس با قرآن بدون خواندن تفسیر و ادبیات عرب چگونه است برای اونهایی که سراغ این مطالب علمی نرفته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی در این مورد نمی‌دانم ولی نباید در مورد کار خیر، چنین تصوراتی داشت. ۲. بستگی به خودمان دارد. قاعده‌ی خاصی در میان نیست. ۳. رجوع به تفاسیر قرآن، چاره‌ی کار است تا به کمک آن‌ها با ایات و سور مرتبط شویم. موفق باشید

26881
متن پرسش
سلام خسته نباشید: آیه ای هست که اشاره می کند به آرامش «الا بذکرالله تطمئن القلوب» من هرچه در خودم و در جوامع دیدم نقض این آیه هست. دیدم انسانی که فشار روحی بر او غلبه می کند موقع گرفتاری به راه‌های گوناگونی چون موسیقی، سیگار و اعتیاد و... اگه هم آدم مثبتی باشه ورزش و... یعنی واقعا تو اون لحظه نعوذبالله نمی خوام کفر بگم ولی خدا نمی تونه آرومم کنه؟ چرا؟ می دونم اشکال از من هست ولی چه کار کنم این مشکل رفع بشه؟ سوال دومم اینه که الان خیلی از روانشناسان می گن برای آرامش، مراقبه کنید، من دوست دارم با نماز خوندن و دعا این حس برام پیش بیاد اما متاسفانه اینجوری نیست باید چه کنم؟ سوال سومم اینه که مثبت اندیشی در دین هم جایی داره؟ من بیشتر سعی می کنم واقع بین باشم این اشتباهه؟ ممنونم از اینکه وقت می گذارید برای جواب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا است با خدا آشنا شویم تا در این عرصه‌ها بتوانیم به او پناه ببریم و تجربه‌ی باورِ توحیدی برایمان پیش آید مثل این روزها که اگر کسی روح توحیدیِ لازم را داشته باشد، در عین رعایت بهداشت، حاکمیت را به خدا می‌دهد و نه به ویروس کرونا. ۲. خوب است در این مورد سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید. ۳. اعتماد به خدا به یک معنا مثبت‌اندیشی است، ولی با توهّم‌زدگی فرق دارد. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید

26818
متن پرسش
سلام به حضرت استاد: ارادمندیم. آیا همه این مطالب مورد تأیید است؟ در مورد شهاب سنگی که ناسا در موردش می گویید و مخفی کاریهایی را هم به دنبالش انجام داده و صدایش را هم در نمی آورد. پس موضوع چیست؟ باید گفت که این شهاب سنگ نیست بلکه ستاره طارق است که به زمین دارد نزدیک می شود. در قرآن کریم سوره ای به نام طارق وجود دارد که به همین دلیل نام مقاله را از نام این سوره گرفته ایم. در این سوره به طارق قسم یاد شده و آن را ستاره ثاقب لقب داده. در تفسیر این سوره آمده است که طارق همان ستاره دنباله داری است که در آخر الزمان به زمین نزدیک می شود و با زمین برخورد می کند. منظور از طارق، رونده در شب یا کوبنده شب، که در قرآن کریم به آن قسم یاد شده ستاره درخشانی است که نور آن بسیار با نفوذ و زیبا می باشد. ثاقب به معنای فرو رونده و نفوذ کننده است. ظهور این ستاره دلیلی بر نزدیک بودن آخر الزمان است و در انتهای سوره نیز به کافران هشدار داده شده. این سوره یکی از معجزات علمی قرآن است. قرنها طول کشید تا اینکه دانشمندان دریابند اولین نشانه های حیات بر روی زمین با سقوط شهاب سنگها ظاهر شد. دانشمندان معتقدند شهاب ها که از فضا می آیند با خود آب و دی اکسید کربن، منو اکسید کربن و واحدهای آمونیاک و گازهای یونیزه را وارد جو زمین می کنند و در اثر تغییرات جوی بارندگی آغاز می گردد و زمین رویش آغاز می کند و این موضوع به وضوح در آیات ۵ تا ۷ درباره خلقت انسان و در آیات ۱۱ و ۱۲ به پیدایش حیات در روی زمین و بارش باران از آسمان و شکافته شدن زمین و رویش گیاهان اشاره می کند. در حالیکه تا چند دهه قبل دانشمندان از این راز بی اطلاع بودند. در آخرین آیه این سوره به نزدیکی عذاب کافران و بی اثر بودن کید آنان در مقابل آیات و نشانه های خداوند و مهلتی که به کافران داده شده تاکید می کند. همچنین، در خبری دیگر از کعب الأحبار، می خوانیم: نابودی بنی عبّاس هنگام آشکار شدن ستاره ای در دل آسمان و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان و شکافته شدنی است. همۀ اینها در ماه رمضان خواهد بود. سرخی میان پنجم تا بیستم رمضان است و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان در نیمه تا بیستم ماه می باشد و شکافته شدن از بیستم تا بیست و چهارم خواهد بود. و ستاره ای دیده می شود که مانند ماه نورافشانی می کند و سپس چونان مار در هم می پیچد تا جایی که نزدیک است دو سر آن به هم برسند. و دو لرزش در شبِ پدیدآمدنِ دو فرورفتن خواهد بود، و ستاره ای که شهابی به وسیلۀ او پرتاب می شود و از آسمان فرو می افتد؛ با آن صدایی شدید است تا آنکه در مشرق می افتد و مردم از آن دچار بلایی سخت می شوند. (الفتن، ج ۱، ص۲۳۰، جزء ۳، ح ۶۴۳، مکتبة التوحید، قاهره، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ هـ. ق. ) این صیحه همراه با سقوط قسمتی از این ستاره دنباله دار در مشرق زمین می باشد. زمان سقوط قسمتی از این ستاره در وقت طلوع آفتاب در روز جمعه نیمه ماه مبارک رمضان است بطوریکه خواب را بیدار و بیدار را به ترس و وحشت می افکند و زنان را از سراپرده بیرون می آورد و صدای آن به حدی بلند و شدید است که همه مردم آن را می شنوند. در سقوط بخشی از این ستاره، عده زیادی کشته می شوند و عده زیادی کر و گنگ و کور می گردند. در روایت وارده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، از ایشان سئوال می شود که در آن زمان ما را به چه امر می فرمایید؟ و حضرت پاسخ می دهند صدقه بدهید و بر شماست نماز و تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن در آن هنگام. سپس سوال می شود چه علامتی برای آن است که ( صیحه) وقت دیگری از سال نباشد؟ و حضرت می فرمایند اگر نیمه ماه مبارک رمضان گذشت و این اتفاق نیفتاد در آن سال ایمن می باشید. به تاریخی اعلام شده نگاه کنید اردیبهشت ۹۹ نیمه ماه رمضان روز جمعه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه افقِ توحیدی خود را دائماً مدّ نظر داشته باشید که حضرت حق مدبّر عالم‌اند و ما با شکل‌دادنِ نسبت خود با پروردگار عالم، از طریق رعایت شریعت الهی در امنیت خواهیم بود. موفق باشید   

26803
متن پرسش
با سلام: ۱. استاد عزیز، چون برایم دسترسی به کتاب تورات و انجیل مقدور نیست، سوال اول اینکه آیا کتب انجیل و توراتی که امروز هست مورد تایید است یا تحریف هم شده؟ ۲. با مطالعه قرآن کریم به مراتب می خوانیم که دین برتر اسلام است، در جای دیگر داریم که دین نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بینشان اختلافی نیست و یکی است، آیا این یکی بودن از لحاظ بخش اعتقادی و اخلاقی است که ثابت بوده، وجه تمایز دین عزیز اسلام با آن دین حقیقی مسیح و دین حقیقی که حضرت موسی (ع) آوردند جدای از تحریفاتی که در دین مسیح و یهود ایجاد شد چیست؟ اگر خواهیم در سه دسته عقاید و اخلاق و احکام دین را دسته بندی کنیم، وجه تمایز چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا به نظر خود دانشمندان مسیحی و یهودی، آن دو کتاب، تحریفاتی دارد ولی نکات خوبی نیز در آن‌ها مطرح است. ۲. به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» و بنا بر نظر علامه‌ی طباطبایی، توحیدِ قرآن شدیدتر است. موفق باشید

26527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد عزیز من به خودم و نحوه مطالعه خودم شک دارم. چند وقتی است مصباح الهدایه را از طریق شرح شما در حال مطالعه هستم اما به راحتی تمام صحبتها و توضیحات شما را تایید می کنم و جای شک و شبه یا انکاری برای من باقی نمی مونه و از طرفی در شروع مباحث سوال برام پیش می آمد اما به مرور رفع می شد و تمام مطالب از لحاظ عقلی و قلبی فقط ناخواسته تایید می کردم و می کنم (حقیقتش از همان ابتدای آشنایی با شما راجع به همه مطالب و سیر مطالعاتی شما اینگونه بودم) اما اگر کسی سوالی در این باب از من بپرسه اصلا توانایی توضیح ندارم فقط قلبم میدونه جواب چیه تازه اگر بخواهم توضیح بدم نه تنها جواب دقیق و کامل نمیتونم بدم بلکه بیشتر موجب ایجاد سوال و شبه برای طرف مقابلم میشم با همه این احوالات از این وضعیت ناراحت نیستم به خودم میگم من در جایگاه تدریس یا تفهیم موضوع برای شخص دیگر نیستم لزومی هم نداره خودم بتونم برای خودم این را مطالب شرح بدم همین که تایید قلبی دارم که منجر به اعتقادم میشه کافیست اما به تازگی نگران شدم که آیا این واقعا برای آخرتم کافیست؟ یا شیوه مطالعه من از همان ابتدا (طی این ۱۵ سال تا کنون) ایراد داره یا خیر؟ چون واقعا از همه لحاظ تایید می کنم گاهی حتی در برخی مباحث شما مثل مصباح الهدایه به خودم میگم خوب این توضیحات که واضح هستش و قابل فهم چرا اینقدر تفسیر میشه هرچند با تفسیر بیشتر تاییدیه من بیشتر میشه و اصلا در خصوص هیچ یک از مباحث شما تا کنون نیاز به فکر کردن نداشتم و شاید باور نکنید گاهی به خودم میگه این مباحث فقط جنبه یاداوری و تذکر داره انگار میدونم با اینکه بار اول است که به آن مواجه شدم. ۲. یکی از اساتید معارف ما می فرمود روح اموات با شخص آشنای خودشون در عالم دنیا میتونند ارتباط داشته باشن و با خیرات آنها دعای خیرشان را شامل آن فرد میکنن ولی عموما برای ارتباط با ارواح طیبه مثل شهدا و امام خمینی (ره) و غیره از طریق شخص ناآشنا ارتباط تقریبا مشکل یا ناممکن است. در پاسخ به یکی از سوالات دوستان شما در این سایت فرمودید از طریق خیرات می شود با روح امام خمینی ارتباط برقرار کرد و همچون استاد کاملی در عرفان از امام بهره گرفت من سالهاست که بدنبال استاد عرفان می گردم اما هر شخصی که در مسیرم قرار گرفت کامل نبود و من اصلا وارد عرفان و آنچه آنها میگفتن نشدم یا بعد از مدتی کنار گذاشتم چون روحم احساس اغنا نداشت. قاعدتا من جدا از تمام مباحث و نقدهای سیاسی که فعلا در جامعه وجود داره شخص امام خمینی (ره) را از لحاظ توحیدی کامل می دانم و کسی را همپای ایشون نمی دانم. اما اگر توضیح استاد ما کاملا درست باشه پس من نمی تونم در خصوص عرفان از امام خمینی مدد بگیرم ناگفته نماند من همیشه فاتحه و اعمال خیری را نثار امام کردم و می کنم ولی احساس می کنم بی نتیجه بوده خلاصه اگر قرار است این مدد گرفتن از امام با دعا و خیرات بنده برای ایشون باشه نحوه راهنمایی ایشون به عنوان یک استاد عرفان برای منی که نمیشناسه چگونه صورت میگره (علت سول بخاطر فرمایشات آن استاد محترم می باشد) و از چه طریق متوجه باشم آن امداد غیبی یا هرچه هست از سمت امام خمینی است؟ ۳. استاد معارف ما معتقد است روزی در زمین هیچ یک از امامان زنده نیستن و انقدر اعتقادات مردم سست می شود که بجز پیران کسی یاد خدا نمی کند به گونه ای که آن پیران هم می گویند شاید خدا باشد وقتی به ایشون گفتم این قضیه با واسطه فیض بودن ائمه بر روی زمین منافات دارد ایشون گفت تو فکری می کنی تا کی قراره ائمه رجعت کنن و یا بمیرن و مجدد زنده شوند؟ نکنه قصد تو این است که آنها مدام بیایند و بمیرن درحالی‌که من تنها جوابم این بود که زمین از حجت خدا و خلیفه اش هرگز خالی نخواهد ماند ولی با انتقاد ایشون مواجه شدم و من پاسخ شفاهی نداشتم اما اصلا سخن ایشون را قبول نکردم نظر شما در این رابطه چیست؟ بخاطر صبر و حوصله و وقتی که برای همه ما می گذارید متشکرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین حالت خوب است. زیرا بعد از مدتی برای شما شخصیت می‌شود و دیگر  بر اساس شخصیتِ خود سخن می‌گویید، نه بر اساس محفوظاتتان. ۲. مگر این ملت به روح حضرت امام و شهداء به جهت حضور در تاریخی که هستند، نزدیک نمی‌باشند؟ ندیدید که مردم چه اندازه حاج قاسم سلیمانی را از خود دیدند! آری! مثلاً اگر می‌خواهید با سید حیدر آملی مرتبط شویدبا روح او از طریق معارفی که مطرح کرده، یا توصیه‌هایی که نموده آشنا گردید. ۳. عرایضی در کتاب «مبانی نظری مهدویت» در رابطه با حضور انسان کامل مبنی بر آن‌که انسان کامل همواره در صحنه است، شده است. خوب است که به آن کتاب که بر روی سایت است، رجوع شود. موفق باشید  

26364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: بنده افتخار مطالعه کتاب «آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی» را داشتم. سوالی از خدمتتان داشتم اینکه، در آخرالزمان، کفر فراگیر می شود، دسته ی اول عده ای که تمام وجوه کفر زمان را می شناسند و با آن مقابله می کنند به ایمان کاملی نائل می شوند که توانایی گذر از کفر فراگیر را دارند هرچند تعدادشان کم باشد و دسته ی دوم مقابل این جبهه ی حق کامل می ایستند کفر محض را تشکیل می دهند. اما دسته سومی در اینجا هستند که شاید انسانهای تقریبا عادی باشند، حال با توجه به اینکه طبق گفته کتاب، ظهور امام زمان (عج) حتمی است و زمان ثابتی دارد و شیعیان می توانند با اعمالشان ظهور را تسریع ببخشند. ۱. آیا این عمق ایمان دسته ی اول است که ظهور را تسریع می بخشد یا میزان نفوذ دسته اول بر دسته سوم و فراگیری حق در دسته سوم؟ ۲. آیا دسته سوم بعد از ظهور با توجه به موهباتی که از حق در می یابند و ناامیدی که از وضع حاضرشان دارند به مرور به جبهه حق می پیوندند؟ ۳. اگر طول تاریخ غیبت امام زمان (عج) تا ظهور ایشان را فرآیندی در نظر بگیریم جایگاه مردم دسته ی سوم در کشور ما در این فرآیند با توجه به اینکه عالمان حکیمی نظر به این دارند که انقلاب در کشور ما در بین دسته ی سوم به جایگاه خود در آسمانها رفته و فضای کلی این دسته آن جور که امروز ظرفیت درک و فهم واقعی قرآن و مباحثی مانند مباحث شما را ندارد آیا اینگونه تقدیر می شود که این دسته با توجه به ضعیف شدن در اصول اولیه انقلاب، باید به ته دره ی مدرنیته رفته و سرشان به سنگ خورده و دچار ناامیدی از جنس به بن بست رسیدن امروز غرب شوند بعد گفته های جبهه ی اول روی آنها تاثیر بگذارد؟ و حجاب کنار رود؟ حجابی که جریانات بعد انقلاب اسلامی نمی گذارند اسلام در تمام ابعاد زندگی انسان نقش نمایی کرده و انسانها ببینند که آنچه در عالم و معادلات عالم خاک و ماده تاثیر گذار است حکم خداست نه ابلیس و مظاهرش. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید هر دو ۲. در هر حال باید تکلیف خود را معلوم کند. ۳. به نظر بنده همین‌طور است به همین جهت باید همواره مواظب باشیم زمینه‌ی برگشت آن‌ها را از بین نبریم. موفق باشید

25445
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در شرح سوره حمد امام دانشگاه صنعتی فرمودید الله اسم هست و جامع کمالات، حال فرق مقام الله با مقام انسان کامل چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسماء الهی انوارِ الهی هستند و امام معصوم، مظهر و تعیّن آن اسماء می‌باشند به همین جهت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: «نحن واللّه الاسماء الحسنی». موفق باشید

24977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استادجان: وقتتون بخیر. با توجه به حدیث امام باقر که می فرمایند هر اندازه عقل انسان کامل شود خوابش کم می شود، تکلیف کسی که هم خوابی می بیند که قابل تعبیر است و در آینده کم و بیش به وقوع می پیوندد و در عین حال خوابهای غیر قابل تعبیر هم می بیند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور روایت حضرت «کثرت خواب دیدن» است و گرنه پیامبر خدا هم خواب می‌دیدند. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در مورد انواع خواب‌ها شده‌است. موفق باشید

24780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت شما بخير: بنده وكيل دادگستري هستم ولي علاقمندم جهت ايجاد سازش و بهبود كيفيت زندگي خانواده ها خصوصا زنان در جامعه اسلامي قدمي بردارم. كتاب «زن آنگونه كه بايد باشد» بسيار برايم راهگشا بود. سپاسگزارم. با توجه به سوالات زيادي كه در زمينه فهم ديدگاه دين در مورد زن دارم از استاد خواهشمندم بنده را براي فهم جايگاه زن، خانواده و خصوصا عقد نكاح راهنمايي بفرمايند. متشكرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بسیار خوبی است. با این کار إن‌شاءاللّه در مسیر یاران پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قرار می‌گیرید که در وصف آن‌ها آمده است: «رحماء بینهم». عرایضی در سوره‌ی نساء شده است بد نیست به صوت آن مباحث که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

24317
متن پرسش
سلام: تفاوت یهود که می گفتند خداوند در مسیح حلول کرد و ما که می گوییم خداوند در جمال علی (ع) به ظهور آمد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حلول کردن خدا در یک شخص به معنای مکانی دانستنِ وجود خداوند است ولی ظهور اسماء الهی در افراد و در مخلوقات به معنای حضور خدا در همه‌ی عالم است با تجلیات متفاوت. آری حضرت رب العالمین از طریق انوار اسماء خود در بعضی مخلوقات ظهور بیشتری دارد مثل حالات نفس ناطقه‌ی شما که در صورت شما بیشتر نمایان می‌شود تا در دست و پای شما. موفق باشید

24154
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: سوألی داشتم در مورد این مطلب که حضرت امام و دیگران فرموده اند انسان موحد بخاطر شوق به بهشت و ترس از جهنم خدا را عبادت نمی کند و این ترس از دوزخ و شوق بهشت یک مرحله بسیار پایین از بندگی است. حال سوالی اینجاست چرا در ادعیه منسوب به ایمه اطهار (ع) این نعمتهای بهشتی درخواست شده؟ چرا امیر المومنین علی (ع) اینقدر از آتش و عذاب های دوزخ نام برده اند و اظهار خوف نموده اند؟ مگر در قیامت نعمت های بهشتی همان جلوه های ظهور حق تعالی نیستند؟ و مگر بهشت خواستن با خدا خواهی در تصاد است؟ یا مگر کسی وقتی شوقی به بهشت داشته باشد اصلا غیر از شوق بخدا است؟ این همه آیات الهی در قران در مورد نعمت های بهشتی و حتی مخصوص مقربین برای چه عنوان شده؟ بالا ترین درجه در قران برای مقربین مطرح شده و بهشت آنها را هم بصورت نعمت های بهشتی در کنار روح و ریحان معرفی نموده حال آیا یک انسان مقرب می تواند بگوید من نعمت ها را نمی خواهم فقط خود خدا را می خواهم؟ مگر جدایی بین این نعیم بهشتی و خدا هست؟ مگر حورالعین جلوه تام خدا نیست؟ آیا یک عارف بالله از حور العین فراری است و فقط خدا را می خواهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! موضوع رجوع به حضرت حق و در نتیجه، روبه‌روشدن با بهشت و نعمت‌های آن یک بحث است که آن عبادت احرار است. ولی یک بحث آن است که انسان از ابتدای امر، انگیزه‌ی عبادتش را رسیدن به نعمت‌های بهشتی و یا فرار از عذاب جهنم قرار دهد. انگیزه‌ی اولیاء الهی در عبادات‌شان، حالت دوم نیست و این غیر از تلاش برای جهنم‌نرفتن است، زیرا متوجه‌ی محرومیت‌های بزرگ در ازاء گرفتارشدن در جهنم هستند.

آری! وقتی انگیزه‌ی انسان در عبادات، نظر به حضرت معبود شد عملاً حاصل آن‌ها تجلی انوار الهی به صورت حورالعین است. ولی آن‌کس که به امید حورالعین عبادت می‌کند، نمی‌دانم به چه‌چیز می‌رسد. در حالی‌که حورالعین محل تجلی اسماء جامع الهی است و عطایی است از طرف پروردگار برای مقربین، حال چه آن مقربین زن باشند و یا مرد، سراسر حیات‌بخش است. موفق باشید    

24142
متن پرسش
سلام مثال من در تن. اون کسی که دو سر داره مادر زادی به دنیا میاد در یک بدن آیا دو تا نفس داره دو تا من داره یا یک من در یک تن؟ آیا چون یک قلب داره یک من داره؟ لطفا کامل توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موردی که می‌فرمایید حکایت از آن دارد که یک نفس دارد منتها به خاطر اختلالی که در دوره‌ی جنینی برای آن نفس پیش آمده، آن نفس به خطا افتاده و سرِ دیگری برای خود شکل داده است. مثل شش انگشتی ها. موفق باشید

نمایش چاپی