باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به طبّ سنتی و طبّ جدید در بیماریها بحثی نیست. ولی بحث در شیمیدرمانی است که آیا چه اندازه باید به آن تن داد بخصوص برای افرادی که سنی از آنها گذشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در متعالیشدن بشر است از ساحت حسّ به ساحتِ فهم. لذا خداوند از مرحلهای به بعد با فهم انسانها با انسانها سخن میگوید و گفتی آسمانی را به میان میآورد.
در راستای آیهی 7 سورهی مبارکهی آلعمران که میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.» چندین سؤال پیش خواهد آمد که اولاً: چرا باید قرآن، آیات متشابه داشته باشد و ثانیاً: جایگاه تأویل آیات به چه معناست و ثالثاً: چرا آنهایی که زیغ و انحراف قلبی دارند میتوانند از آیات متشابه سوء استفاده کنند؟ جهت جوابگویی به این نوع سؤالات و در رابطه با عظمت زبان قرآن نسبت به استعدادِ تأویلی و متشابهبودنِ آیات، نکات زیر مدّ نظر عزیزان قرار میگیرد.
۱. قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آنهایی که در قلبهایشان زیغ است آن است که کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه میکنند و سعی در توجه ابعاد متعالی کلام خدا ندارد.
۲. آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن میگوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان میدهد. اگر او را بشناسیم میتوانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، کلام خدایی است که به سخن آمده و برای ما در کتابش آشکار میگردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن میگوید. امام صادق «علیهالسلام» در همین رابطه میفرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون» (بحارالأنوار، ج89، ص107.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و لي آنها نمی بینند.
۳. قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز میکند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و از جهت دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و با توجه به اینکه هرکس در کلامش حاضر میشود، خداوند در قرآن ظاهر شده آنهم در عین همزبانی با انسانها برای آنکه قدرت درستدیدن را به انسانها عطا کند. در همین رابطه خداوند میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/10) حقیقتاً کتابی را برای شما نازل کردیم که در آن به فکر و یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کردهاید؟
۴. قرآن همان «بودنِ» خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد[1] و از محدودهی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدتنگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.
۵. برای شنیدن کلامی اینچنین گسترده که خدا را مینمایاند، باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و خود را از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِاخلاق آزاد نماییم وگرنه سخن گستردهی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر میکنیم، و این است معنای تفسیر به رأی.
۶. برای گوشسپردن به سخن خدا لازم است ابتدا به «خود» گوش فرا دهیم تا بیابیم فطرت ما چهچیزی را طلب میکند و با این گشایشِ اولیه میتوان به سراغ خدا رفت و از ضیقِ قلبی آزاد شد. شنیدن سخن خدا با گوشِ فطرت ممکن است و آن تنها گوشی است که همواره در مقابل سخن خدا گشوده است. مگر نه آن است که تنها کسی که میفهمد گوش فرا دهد؟
موفق باشید
[1] - «وجودبینی» به همان معنا است که انسانها در عهد ألست آنگاه که حضرت ربّ العالمین فرمودند: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آیا من پروردگار شما نیستم؟ و بشریت در آینهی مظاهری که نمایشگرِ ربوبیت حضرت ربّ بود، ربوبیت او را دید و عرض کرد: «بَلَى شَهِدْنَا» آری میبینم. و واقعاً نوعی رؤیت در صحنه بود. در حالیکه اگر بحث ذات حضرت حق در میان بود، ذات قابل رؤیت نیست و «وجودبینی» به همین معنا است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید راهِ عرفان، راهِ رجوع به خداوند است و تفاوتها را میتوان با نظر به روایت «الطُرُقُ إلَی الله بِعَدَدِ أنفَاسِ الخَلائِقِ» دانست آنهم به جهت آنکه ذوقها متفاوتند. معلوم است که جناب مولوی با ذوق خود میتواند با حضرت محبوب مأنوس شود و این نفیِ ابنعربی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مشاهدات ما در عالَم معادمان، صورتِ جانمان میباشد بدون دوگانگی بین شاهد و مشهود. زیرا فرمود: «تطّلع علی الأفئده» یعنی آنچه در بیرون، اطراف ما را فرا میگیرد اعم از بهشت یا آتش، صورت جان ما است که به ظهور آمده. آیا سیر عبور از حسادت در جای خود، نوعی رحمت نیست که به صورت آمده است؟ ۲. به همان اندازه که عبور کردهایم با نور رحمت روبهرو میشویم. موفق باشید
سلام استاد: آیا شخصیت هایی مثل مالک اشتر مثل معصومین هستند که اگر در هر زمانی حاضر باشند به نحو احسن کارایی و کارآمدی داشته باشند؟! مثلا آیا اگر الان مالک را با همون فعلیتی که در قرن خود داشته در این قرن حاضر کنیم کارآمد خواهد بود؟! در این شکی نیست که اگر مالک در قرن فعلی متولد میشد قطعا ابر مردی بود برای خودش و مثل امام و رهبری بودن و حتی بالاتر. اما ما داریم از یک چیز بدیهی حرف میزنیم مبنی بر اینکه مالک با همان فعلیتی که در تاریخ خود دارد قطعا با قرن فعلی بیگانه است و نمیتواند کارآمد باشد! هر چند باید گفت مبنای کارآمدی جناب مالک در همان تاریخ باید مبنای کارآمدی الان هم قرار گیرد، ولی بحث ما در مورد تخصص ها و آگاهی های مورد نیاز فعلی است! مثلا قطعا علامه حلی نمی تواند جای رهبری را در زمان فعلی بگیرد و اگر علامه حلی با همان نصاب های زمان خودش را اینجا بیاریم و در جایگاه رهبری بزاریم قطعا کارآمد نخواهد بود! چون اون نه مدرنیته را درک کرده نه بایسته های زندگی در قرن فعلی را و.... لطفاً منو روشن کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا جناب مالک اشتر را رحمت کند، مرد بزرگی بود، ولی وقتی او را با حاج قاسم سلیمانی مقایسه میکنیم، با توجه به اطلاعاتی که بنده از آن دو بزرگوار دارم. حاج قاسم از مالک اشتر بزرگتر بود حتی اگر در این تاریخ مالک اشتر حاضر میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. مباحث حرکت جوهری برای این مقطع سخت و سنگین است. مطالعهی کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» پیشنهاد میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مگر نسبت ما با حضرت محبوب، قراردادی بود؟ که یک روز آن قرارداد تمام شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آنها از عمق دل، فرزندشان را دوست دارند. اگر خاری در پای شما رود، احساس میکنند در چشم خودشان رفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیخود روی مباحث نمانید ولی تفکری که پایههای تفکر بالاتر میشود از طریق همان مباحث از دست ندهید. آری! بفهمید و رد شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا یک دریا حضور است، آیا میشود از نگاه شهید آوینی به کربلا که سالهای سال برای ما حرفِ ماندگار گذاشته است، غفلت نمود؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر به معنای درک حقایق قدسی جهت حضور در جهان و قدسیکردن جهان و زندگی است و استعمار نو به بهانهی هویت فرهنگی دادن به جوامع، جوامع را از خرد دینی و قومی خودشان که مأوای تاریخیِ آنها به حساب میآید، محروم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که انسان نباید با حرافی زیاد و تلاش برای جلب نظر دیگران روح خود را از آرامش خارج کند و آشفته نماید و گرنه انس با بقیه به صورت معقول کار خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است برای درک روح غربی برخورد غربِ مهاجم را به سرزمین سرخپوستان مطالعه کنید. شهید آوینی در مقالهی «چگونه هنرها را در خدمت اسلام درآوریم» اشارهای گذرا ولی حکیمانه به این امر دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی در این مورد نمیدانم ولی نباید در مورد کار خیر، چنین تصوراتی داشت. ۲. بستگی به خودمان دارد. قاعدهی خاصی در میان نیست. ۳. رجوع به تفاسیر قرآن، چارهی کار است تا به کمک آنها با ایات و سور مرتبط شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا است با خدا آشنا شویم تا در این عرصهها بتوانیم به او پناه ببریم و تجربهی باورِ توحیدی برایمان پیش آید مثل این روزها که اگر کسی روح توحیدیِ لازم را داشته باشد، در عین رعایت بهداشت، حاکمیت را به خدا میدهد و نه به ویروس کرونا. ۲. خوب است در این مورد سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید. ۳. اعتماد به خدا به یک معنا مثبتاندیشی است، ولی با توهّمزدگی فرق دارد. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینهمه افقِ توحیدی خود را دائماً مدّ نظر داشته باشید که حضرت حق مدبّر عالماند و ما با شکلدادنِ نسبت خود با پروردگار عالم، از طریق رعایت شریعت الهی در امنیت خواهیم بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا به نظر خود دانشمندان مسیحی و یهودی، آن دو کتاب، تحریفاتی دارد ولی نکات خوبی نیز در آنها مطرح است. ۲. به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» و بنا بر نظر علامهی طباطبایی، توحیدِ قرآن شدیدتر است. موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز من به خودم و نحوه مطالعه خودم شک دارم. چند وقتی است مصباح الهدایه را از طریق شرح شما در حال مطالعه هستم اما به راحتی تمام صحبتها و توضیحات شما را تایید می کنم و جای شک و شبه یا انکاری برای من باقی نمی مونه و از طرفی در شروع مباحث سوال برام پیش می آمد اما به مرور رفع می شد و تمام مطالب از لحاظ عقلی و قلبی فقط ناخواسته تایید می کردم و می کنم (حقیقتش از همان ابتدای آشنایی با شما راجع به همه مطالب و سیر مطالعاتی شما اینگونه بودم) اما اگر کسی سوالی در این باب از من بپرسه اصلا توانایی توضیح ندارم فقط قلبم میدونه جواب چیه تازه اگر بخواهم توضیح بدم نه تنها جواب دقیق و کامل نمیتونم بدم بلکه بیشتر موجب ایجاد سوال و شبه برای طرف مقابلم میشم با همه این احوالات از این وضعیت ناراحت نیستم به خودم میگم من در جایگاه تدریس یا تفهیم موضوع برای شخص دیگر نیستم لزومی هم نداره خودم بتونم برای خودم این را مطالب شرح بدم همین که تایید قلبی دارم که منجر به اعتقادم میشه کافیست اما به تازگی نگران شدم که آیا این واقعا برای آخرتم کافیست؟ یا شیوه مطالعه من از همان ابتدا (طی این ۱۵ سال تا کنون) ایراد داره یا خیر؟ چون واقعا از همه لحاظ تایید می کنم گاهی حتی در برخی مباحث شما مثل مصباح الهدایه به خودم میگم خوب این توضیحات که واضح هستش و قابل فهم چرا اینقدر تفسیر میشه هرچند با تفسیر بیشتر تاییدیه من بیشتر میشه و اصلا در خصوص هیچ یک از مباحث شما تا کنون نیاز به فکر کردن نداشتم و شاید باور نکنید گاهی به خودم میگه این مباحث فقط جنبه یاداوری و تذکر داره انگار میدونم با اینکه بار اول است که به آن مواجه شدم. ۲. یکی از اساتید معارف ما می فرمود روح اموات با شخص آشنای خودشون در عالم دنیا میتونند ارتباط داشته باشن و با خیرات آنها دعای خیرشان را شامل آن فرد میکنن ولی عموما برای ارتباط با ارواح طیبه مثل شهدا و امام خمینی (ره) و غیره از طریق شخص ناآشنا ارتباط تقریبا مشکل یا ناممکن است. در پاسخ به یکی از سوالات دوستان شما در این سایت فرمودید از طریق خیرات می شود با روح امام خمینی ارتباط برقرار کرد و همچون استاد کاملی در عرفان از امام بهره گرفت من سالهاست که بدنبال استاد عرفان می گردم اما هر شخصی که در مسیرم قرار گرفت کامل نبود و من اصلا وارد عرفان و آنچه آنها میگفتن نشدم یا بعد از مدتی کنار گذاشتم چون روحم احساس اغنا نداشت. قاعدتا من جدا از تمام مباحث و نقدهای سیاسی که فعلا در جامعه وجود داره شخص امام خمینی (ره) را از لحاظ توحیدی کامل می دانم و کسی را همپای ایشون نمی دانم. اما اگر توضیح استاد ما کاملا درست باشه پس من نمی تونم در خصوص عرفان از امام خمینی مدد بگیرم ناگفته نماند من همیشه فاتحه و اعمال خیری را نثار امام کردم و می کنم ولی احساس می کنم بی نتیجه بوده خلاصه اگر قرار است این مدد گرفتن از امام با دعا و خیرات بنده برای ایشون باشه نحوه راهنمایی ایشون به عنوان یک استاد عرفان برای منی که نمیشناسه چگونه صورت میگره (علت سول بخاطر فرمایشات آن استاد محترم می باشد) و از چه طریق متوجه باشم آن امداد غیبی یا هرچه هست از سمت امام خمینی است؟ ۳. استاد معارف ما معتقد است روزی در زمین هیچ یک از امامان زنده نیستن و انقدر اعتقادات مردم سست می شود که بجز پیران کسی یاد خدا نمی کند به گونه ای که آن پیران هم می گویند شاید خدا باشد وقتی به ایشون گفتم این قضیه با واسطه فیض بودن ائمه بر روی زمین منافات دارد ایشون گفت تو فکری می کنی تا کی قراره ائمه رجعت کنن و یا بمیرن و مجدد زنده شوند؟ نکنه قصد تو این است که آنها مدام بیایند و بمیرن درحالیکه من تنها جوابم این بود که زمین از حجت خدا و خلیفه اش هرگز خالی نخواهد ماند ولی با انتقاد ایشون مواجه شدم و من پاسخ شفاهی نداشتم اما اصلا سخن ایشون را قبول نکردم نظر شما در این رابطه چیست؟ بخاطر صبر و حوصله و وقتی که برای همه ما می گذارید متشکرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین حالت خوب است. زیرا بعد از مدتی برای شما شخصیت میشود و دیگر بر اساس شخصیتِ خود سخن میگویید، نه بر اساس محفوظاتتان. ۲. مگر این ملت به روح حضرت امام و شهداء به جهت حضور در تاریخی که هستند، نزدیک نمیباشند؟ ندیدید که مردم چه اندازه حاج قاسم سلیمانی را از خود دیدند! آری! مثلاً اگر میخواهید با سید حیدر آملی مرتبط شویدبا روح او از طریق معارفی که مطرح کرده، یا توصیههایی که نموده آشنا گردید. ۳. عرایضی در کتاب «مبانی نظری مهدویت» در رابطه با حضور انسان کامل مبنی بر آنکه انسان کامل همواره در صحنه است، شده است. خوب است که به آن کتاب که بر روی سایت است، رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید هر دو ۲. در هر حال باید تکلیف خود را معلوم کند. ۳. به نظر بنده همینطور است به همین جهت باید همواره مواظب باشیم زمینهی برگشت آنها را از بین نبریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسماء الهی انوارِ الهی هستند و امام معصوم، مظهر و تعیّن آن اسماء میباشند به همین جهت از امام صادق «علیهالسلام» داریم: «نحن واللّه الاسماء الحسنی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور روایت حضرت «کثرت خواب دیدن» است و گرنه پیامبر خدا هم خواب میدیدند. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در مورد انواع خوابها شدهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بسیار خوبی است. با این کار إنشاءاللّه در مسیر یاران پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» قرار میگیرید که در وصف آنها آمده است: «رحماء بینهم». عرایضی در سورهی نساء شده است بد نیست به صوت آن مباحث که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حلول کردن خدا در یک شخص به معنای مکانی دانستنِ وجود خداوند است ولی ظهور اسماء الهی در افراد و در مخلوقات به معنای حضور خدا در همهی عالم است با تجلیات متفاوت. آری حضرت رب العالمین از طریق انوار اسماء خود در بعضی مخلوقات ظهور بیشتری دارد مثل حالات نفس ناطقهی شما که در صورت شما بیشتر نمایان میشود تا در دست و پای شما. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! موضوع رجوع به حضرت حق و در نتیجه، روبهروشدن با بهشت و نعمتهای آن یک بحث است که آن عبادت احرار است. ولی یک بحث آن است که انسان از ابتدای امر، انگیزهی عبادتش را رسیدن به نعمتهای بهشتی و یا فرار از عذاب جهنم قرار دهد. انگیزهی اولیاء الهی در عباداتشان، حالت دوم نیست و این غیر از تلاش برای جهنمنرفتن است، زیرا متوجهی محرومیتهای بزرگ در ازاء گرفتارشدن در جهنم هستند.
آری! وقتی انگیزهی انسان در عبادات، نظر به حضرت معبود شد عملاً حاصل آنها تجلی انوار الهی به صورت حورالعین است. ولی آنکس که به امید حورالعین عبادت میکند، نمیدانم به چهچیز میرسد. در حالیکه حورالعین محل تجلی اسماء جامع الهی است و عطایی است از طرف پروردگار برای مقربین، حال چه آن مقربین زن باشند و یا مرد، سراسر حیاتبخش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موردی که میفرمایید حکایت از آن دارد که یک نفس دارد منتها به خاطر اختلالی که در دورهی جنینی برای آن نفس پیش آمده، آن نفس به خطا افتاده و سرِ دیگری برای خود شکل داده است. مثل شش انگشتی ها. موفق باشید