بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: شما در مورد آن دسته از دخترانی که به سن تجرد تام رسیدن است و دیگر هرگز نمی تواند ازدواج کنند عرض کردید که چند سال در مورد این نوع تقدیر برای آنان فکر کردید اصطلاحی به نام «خانواده تقدیر» برای ایشان به کار بردید. ۱. ببخشید استاد منظورتان از این اصطلاح چیه؟ ۲. این نوع خانم ها به هر دلیلی در سن مناسب ازدواج نکردن و اکنون واکنش دیگران نسبت به آنها حس ترحم و متاسفانه گاهی تحقیر و تمسخر و توهین است. اما خودشان پذیرفتن که چنین باید زندگی کنند که در عین پاکدامنی تا آخر عمر از احساس خدادادی همسر بودن و مادر بودن محروم هستند. برخی از این دختران سر کار می‌روند و مشغله دارند ولی برخی دیگر شغلی ندارند و در خانه می مانند که شرایط آنان به مراتب سخت تر است. به هر حال این سوال پیش می‌آید که این خانم ها باید چیکار کنند تا از خود بیگانه نشوند و با این مقدر الهی به زیبایی کنار بیایند؟ از اینکه وقتتون را گرفتم عذر می‌خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با توجه به همین نکات، جزوات مربوط به «زن» که روی سایت هست در محضر خواهران محترم مطرح شد. خوب است که به آن جزوات رجوع فرمایید. موفق باشید

«حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» و «زن و حضور تمدنی» و «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده‌ی امروز ....»

30476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید اون قرض الحسنه که در مسجد انبیا هست تحت نظارت خودتونه؟ اینکه بعضی میگن قرض الحسنه ها هم اونطور که باید باشد نیست صحیحه؟ اگر آری خصوصیات قرض الحسنه صحیح چیه؟ اگر منبعی هم هست معرفی بفرمایید، استاد چرا قرض الحسنه ها اونقدر با کرامت برخورد نمیکنن که خودشون پول قرض گرفته شده را یه هزینه بزارن روش و پس بدن تا مردم سراغ بانک نرن! و اینکه حضور بانوان در بحث قرض الحسنه چگونه باشه خوبه؟ اینکه بخواهیم یه قرض الحسنه با اطرافیان راه بیاندازیم چطور باید باشه؟ بنده با یه عده مدتیه میخوایم چنین کاری را بکنیم منتهی از عواقب احتمالی و اینکه هر کی یه قاعده میده و یه نظر، ترس اینو داریم تازه بخوابم یه کاری کنیم تبدیل به حرام بشه. لطفا راهنمایی بفرمایید. ۲. استاد کتاب آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری تقریبا همه جلدهاشو یه مرور داشتم و دوست دارم مبحثش رو خوب بفهمم ولی نمی دونم پراکنده هست یا عمیق نمیتونم اونطور که باید از بالا بهش نظر داشته باشم تا مطالب در ذهنم جمع باشه. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رابطه‌ای با آن قرض الحسنه که می‌فرمایید، ندارم و اساساً در این موارد تجربه‌ی خاصی ندارم. ۲. کتاب‌های مذکور را استاد جهت تدریس در دوره‌ی لیسانس دانشگاه تنظیم کرده‌اند، به همین جهت مطالب آن ساده و اولیه است. موفق باشید

29904
متن پرسش
سلام استاد: در رابطه با کتاب خویشتن پنهان دو سوال دارم: ناقص الخلقه هایی هستند که یک بدن دارند و دو سر: سوال اول: با توجه به فرمایشات شما اینگونه نتیجه گرفته می‌شود که دو نفس هستند که یک ابزار دارند و هر دو بر یک تن حکومت می‌کنند. سوالم اینست در این مورد اگر تضاد در اراده این دو نفس بوجود بیاید چگونه توجیه می‌شود؟ مثلا یک نفس بخواهد دستش را بالا ببرد ولی آن نفس دیگری بخواهد همان دست پایین باشد. سوال دوم: چرا با بودن دو سر و یک بدن، دو نفس بوجود می آید ولی اگر ناقص الخلقه ای باشد که دو بدن به هم چسبیده داشته باشد و یک سر، می‌گوییم یک نفس وجود دارد. سوال اینجاست از کجا معلوم که نفس زاییده همین سر و مغز نباشد؟ بگذارید جور دیگر سوالم را بپرسم: ناقص الخلقه هایی هستند که حتی ممکن است ۸۰ درصد بدن خود را به صورت مادرزادی نداشته باشد ولی چون سر دارد نفس هم دارد ولی اگر ناقص الخلقه ای باشد که تمام بدن را داشته باشد ولی سر را نداشته باشد نفس را ندارد. خب از کجا معلوم این احساس درک من یا نفس زاییده همین سر نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً هرکدام مطابق امکان‌شان که نسبت به بدن مشترک دارند، اراده می‌کنند و لذا این دو نفس می‌پذیرند در شرایط اتحاد با همدیگر، نفسِ خود را تدبیر کنند. ۲. نفس ناطقه جهت حضور در بدن، بستر تدبیر می‌خواهد وگرنه اگر بدن داشته باشد ولی سر او را از بدن جدا کنند چون میدان تدبیر ندارد از بدن منصرف می‌شود. موفق باشید  

29723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله سلام بر استاد طاهرزاده: برخی معتقدند احادیث ولادت امام زمان ضعیف است در راستای نقض این ادعا چند حدیث معتبر از منظر رجالی بیان فرمایید البته توجه دارید که کار به مباحث عقلی یا عرفانی انسان کامل و ... ندارم احادیث معتبر در مورد تولد امام از امام عسکری (ع) را خواستارم اینکه امام عسکری (ع) پسری داشتند خواه به امامت رسیده باشد یا نه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن افرادی که در این مورد تحقیق کرده‌اند، هیچ شکی در فرهنگ شیعه در مورد احادیث مذکور ندارند، ولی چون فضا، فضای امنیتی و مخفی‌کاری بوده، شرایط طوری نبوده که بشود به طور رسمی اسناد آن را ثبت و ضبط کرد. ولی همان احادیثی که متذکر این امر هستند که هیچ زمانی عالَم بدون حجّت نمی‌شود، کافی است که متوجه شویم حجّت خدا از مسیر ائمه «علیهم‌السلام» ادامه خواهد یافت. موفق باشید

29151

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: استاد مطلبی راجع به طلب زنازداه قبل از ورود به دنیا فرمودید، لطفا بیشتر توضیح بفرمایید، واقعا گیج شدم، عالم ذر را که امثال علامه طباطبایی (ره) زیاد توجهی ندارند، درثانی قبلا فرمودید مثلا ازدواج تقدیری است که خدا تعیین کرده شما اینقدر هم مختار نیستید. چرا این انسان باید این طلب را داشته باشد؟ چرا ما هیچ چیز از این انتخاب هایمان یادمان نیست؟ گاها در این دنیا هم گله داریم از محیط، نوع بودنمان، آن‌وقت آن‌روز چرا وقتی همه چیز بی پرده بود اینها را انتخاب کردیم؟ نقل شده در جمع شهدای صفین هم یک زنازاده بوده این چگونه قابل جمع است با مطلب فرموده شما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عالَم ذر غیر از عهد الست است. عالم ذر به معنای آن‌که ما ذرّه‌هایی بوده‌ایم، چندان قابل اعتماد نیست. ۲. بحثِ انتخاب در میان است که در ذات انسان نهفته است، حال اگر به دلیل روحیه‌ی انتخاب‌گریِ خود کسی رحم زنایی را انتخاب کرد به این معنا نیست که نتواند بعداً انتخاب خود را تغییر دهد و از اولیای الهی نشود. موفق باشید

28885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: آیا اگر برای کسی ثابت شد حاکم کنونی جامعه واقعا بر حق است (ولی فقیه) آیا اطاعت از حاکم واجب است؟ آقای پناهیان فرموده بودند که عدم اطاعت از رهبری جهنمی شدن در پی دارد! (مضمون صحبت)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی حجت تمام باشد در حقانیت حاکم، پشت‌کردن به حکم او در حکم پشت‌کردن به حق است. موفق باشید

28683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تبریک اعیاد. استاد ببخشید من مادر پیری دارم که از دلسوزی زیادشون زیاد برای من و زندگیم و بچه هام نظر میدن و از طرفی همسرم اینها رو دخالت تلقی می کنند و به شدت از این کار مادرم گله مند هستند. تا جایی که به من گفتند رابطه ت رو با مادرت کم یا قطع کن. مادر من قابل تغییر نیستن و این اخلاق رو دارن که زیاد میپرسن و اگر جواب ندم ناراحت میشن و وقتی ناراحت میشن با بقیه خواهر برادر ها درد و دل می کنند و این میشه غیبت و همسرم خیلی ناراحت میشن. حالا بنظرتون ۱. من چه رفتاری بین مادر و همسرم داشته باشم که هیچ کدوم ناراضی نباشند؟ ۲. من به همسرم گفتم خدا این مادر من رو در مسیر رشد شما قرار داده و همسرم گفتند از شما بپرسم با چنین مادر خانمی چه رفتاری باید داشته باشند که خدا ازشون راضی باشه. ممنون میشم به سوال من و همسرم پاسخ بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مدارا بر این نوع افراد، برکات خاص خود را دارد. شما با همسرتان کار خودتان را بکنید ولی با درد و دل با مادرتان طوری باشد که ایشان احساس کند در جریان زندگی شما هست و عملا آرامشی به او داده اید. آری! به ما فرموده اند به والدین پیر «اف» هم نگویید حاکی از آنکه به آنها سخت گیری نکنید. مدارا با آنها و دلخوش کردن آنها برکات فراوانی در زندگیتان پیش می آورد. موفق باشید

28512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: هنگام عیادت بیمار چگونه و با چه جملاتی با او صحبت کنیم که بهترین وجه را انجام داده باشیم؟ آیا او را به زندگی امیدوار کنیم؟ یا نسبت آخرت و مرگ؟ و آیا بین بیمار مسن و جوان فرقی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بیشتر باید امیدواری را با این افراد در میان گذاشت. موفق باشید

28489

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: حاج آقای عزیز بنده طلبه ام، ناچیز و حقیر. اما با همه کاستی ام از همه راحتی هایی که برای بعضی ها جزء وظیفه شده چشم پوشی کرده ام و برای تبلیغ دین و قرآن و فرهنگ اهل بیت مشغول تبلیغ دین شده ام. سعی کرده ام مبنای کار تبلیغی ام را خودشنایی و خودسازی قرار بدم و خودم را وارد دنیای جدیدی کنم که در اون دنیا با دعا حیات دارم و با نماز صفا و خود را در جایی جستجو می‌کنم که گویی دیگران یا با آنجا غریبه اند یا اینکه آن را نفی می کنند. فکر می‌کنم می توان صورتِ عملیِ یک زندگی ای شد که غیر از وجود چیزی نجست و طلب نکرد و از همه اعتباریات و کثرات خلاص شد و همه را با لطافتِ این اصلِ اساسیِ همه چیز آشنا کرد تا به تدریج خود را ذیل همین زندگیِ غریبِ آشنا، معنا و تعریف کنند. اما استاد عزیز گرفتاری عجیبی پیش آمده. هر چقدر خود را از اعتباریات و زندگی کثرت زده فعلی دور می‌کنم به چالش ها و دوریِ حوزه علمیه از فرهنگ اهل بیت واقف تر میشم! چه کارها که به اسم قانون ولی به قیمت بی تاریخ شدن حوزه داره شکل میگیره و گویی همه در خوابی زمستانی آرمیده اند! گویا حوزه علمیه اهداف متعالی خود را در آینده تاریخ نمی شناسند تا به نسبت همین اهداف برنامه خود را بیابد و ادامه حیات دهد! چه معنا دارد حوزه هویت خود را گم کند و مبنای تصمیم گیری خود را مطابق نفس امارهِ غربی قرار دهد؟ کدوم فرهنگ بی فرهنگی حوزه را به این بی تاریخی کشانده که برای پیشرفت کمی و کیفی خود از ابزار ترس و گروگان کشی استفاده می کند؟! استاد مگر می شود حوزه برای غیبت در یک جلسه، مقدار قابل توجه ای پول از شهریه یا حق التبلیغ کسی کم کند! این دیگر چه روش تربیتی بی تربیتی است؟! مگر می شود حوزه شبیه پادگان نظامی شود و جریمه های روحی و روانی و مالی برای خطای سیستمی در نظر بگیرید؟! حوزه را چه شده و چه میکند با این سرمایه بزرگان دینی؟! حوزه قرار بود زندگیِ دیگری را به مردم متذکر شود، ولی گویی خود اسیر اقتضائات ارضای نفس اماره است! حوزه قرار بود فرهنگ ایثار، خدمت، گذشت، مهربانی، ساده زیستی، صمیمیت، نورانیت، وحدت، خلوص، انعطاف و ... را به جامعه هدیه دهد! به هیچ وجه نمی‌توانم بفهمم در حوزه دویست سال پیش چه جور فکر می کردن و ادامه حیات می‌داند که خردمندان آرزوی همان زندگی آن علما و طلاب وارسته را دارند و امروز چه بر سر ما آماده که خود را در زندگی کثرت زده معنا می‌کنیم و آرزوی هر چه بیشتر شدن همین اعتباریات را داریم؟! گویا به جای اینکه ما مردم را متوجه نوع دیگری از زندگی فرای این زندگی کثرت زده کنیم، این ما هستیم که هویت خود را گم کرده ایم و به دنبال همین خواسته های وهمی عموم جامعه هستیم؟! استاد شما بگید چه بر سر حوزه علمیه آمده؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: خدا را شکر کنید که متوجه هستید خداوند شما را متوجه‌ی عالَم کیفیت‌ها کرده. ثانیاً: بدانید خداوند این عطا را از طریق همین سربازیِ حضرت امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به شما داده است. ثالثاً: آری! این مشکلات هست ولی باید از این پل صراط عبور کرد و نه این‌که مأیوس شویم. همان خون دلی که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در همان دوران‌ها خوردند ولی راه خود را ادامه دادند؛ امثال شماها نیز باید بخورید. موفق باشید 

27721
متن پرسش
سلام استاد: من کتاب آنسوی مرگ رو تا جلسه ۱۹ گوش دادم. استاد تو بحث حق الناس یه چیزایی میگن که دیگه زندگی خیلی سخت میشه. آدم مدام باید حواسش به تمام مسائل جزئی باشه. حتی آشغالایی که رو زمین افتاده. با این نگاه حتی دیگه یه حرف شوخی هم نباید زد چون ممکنه یه وقت حقی از کسی به گردنت بیاد. استاد من همین الان به خاطر این صحبت عذاب داشتم که به شما پیام دادن درسته یا نه و حقتون گردن من نیفته که وقتتون تلف کردم. کلا من بعد این صوتا از یه طرف متوجه باطن اعمال شدم ولی از یه طرف نمیتونم الان درست تمرکز کنم. چون مسائل جزئی زندگی انگار مهمترن از کلیات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد آن موارد جزیی که در آن کتاب هست حالات روحی خود فرد است و اساساً هنوز فرشته‌ی قبضی به میان نیامده است و نکیر و منکری در صحنه نیست. و آنچه باید بر اساس آن احوالات خود را بررسی کرد و برای ما حجّت است، مطالبی است که از طریق آیات و روایات به ما رسیده است. پیشنهاد می‌شود چنانچه مایل باشید در موضوع معاد مطالعه فرمایید، مباحث صوتی کتاب «معاد، جدّی‌ترین زندگی» را دنبال کنید. موفق باشید

26971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ای کاش دیدگاه و انقلابی که ادعای جهانی شدن دارد، می توانست راهی برای درمان بیماری کرونا به جهان نشان دهد. ولی می بینیم سر بزنگاه حساس، مجدد همه می گویند ان شاءلله پزشکان و کادر درمان ما (که علوم دانشگاهی غربی را خوانده اند) یک راهی برای این معضل پیدا می کنند! جسارتا این سوال را از آن باب می پرسم که شهید مطهری فرموده اند هر چه در این ایدولوژی سوال پرسیده شود تازه مایه اثبات آن خواهد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده هم معتقد به الهامی هستم که به سوی پزشکانِ دلسوزی که در بستر انقلاب اسلامی قدم می‌زنند، می‌آید و موجب عزّت انقلاب اسلامی خواهد شد. عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۶۹۷ شده است بد نیست به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

26470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر اسم شریف مضل از اسماء حق است. هر اسمی هم که به ذات بر می گردد. و دو گانگی بین ذات و اسم نیست. نتیجه این می شود که حضرت حق عین ضلالت است. آیا این اندیشه درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسمِ «مضلّ» شأنی از شئونِ اسمِ «جلال» خداوند است. موفق باشید

25767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، یکی از دوستان به من گفت که کتب اربعه شیعه ویژه کتاب اصول کافی مرحوم کلینی، پر از نقص و ایراده و نمی توان بسیار بر روی اون تکیه کرد به نحوی که هر جا با عقل و تطابق های عقلی نخوند باید اون رو کنار گذاشت و سندش هم (ما حکم به العقل حکم به الشرع) است و چند حدیث خوند و ادعا کرد این احادیث نشان ضعف بالای کتب اربعه ویژه کافی است. این نوع استدلال ها تا چه حد متقن هست و آیا می توان چنین تعبیری رو برای کتب اربعه و معتبر شیعی داشت و علم الحدیث رو زیر سوال برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بالاخره در کتب احادیث ما، احادیثی ضعیف وارد شده، سخنی نیست و عقل منوّر به آیات و روایات، با تعمقِ خود متوجه‌ی این ضعف‌ها می‌شود. کاری که فقهای ما در موضوعات فقهی انجام می‌دهند. موفق باشید

25331
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب بصیرت فاطمه زهرا (س) در بخش (ریشة عدم بصیرت روشنفكران ما نسبت به دشمن) شما فرمودید دانشجویان خط امام «رحمة‌الله‌علیه» به سفارتخانة آمریكا در زمان دولت موقتِ آقای بازرگان حمله می‌كنند، آقای بازرگان استعفا می‌دهد كه چرا به سفارتخانه آمریكا حمله كرده‌اید، چون او آمریكا را یك دولت می‌داند، كنار بقیة دولت‌های دنیا، در حالی‌كه دانشجویان ما متوجّة توطئه‌های آمریكا زیر پوشش سفارتخانه می‌شوند. چرا دانشجویان خط امامی می‌فهمند این سفارتخانه یك جاسوسخانه است و امثال بازرگان و بنی‌صدر و قطب‌زاده نمی‌فهمند؟ ریشة مسئله را در نزدیكی و دوری به بصیرت فاطمه (س) باید جستجو كرد و هوشیاری خاص آن حضرت كه جایگاه هر حادثه‌ای را در متن تاریخ می‌بیند و نه در شعارها و شخصیت‌های آن حادثه. اما تحلیل امروز در خصوص تسخیر لانه جاسوسی اینگونه است که چون قبل‌تر از این شدت احساسات ایدئولوژیک نه فقط در بین سران حکومت که حتی در جامعه به حدی بود که اگر کسی این حرف را می‌زد می‌شد جاسوس خائن! امروز است که داریم متوجه می‌شویم دولت کارتر تا قبل از تسخیر سفارت با دولت موقت برای تأمین امنیت همکاری می‌کرد و حتی اطلاعات ارتش عراق را در اختیار ایران می‌گذاشت و حاضر بود همه‌نوع همکاری و سرمایه‌گذاری داشته باشد (نخستین دولتی که تنها یک ساعت پس از سقوط بختیار و پیروزی انقلاب، دولت موقت را به رسمیت شناخت آمریکا بود یک روز بعد پاکستان و سه روز بعد از پیروزی شوروی به رسمیت شناخت) الآن است که داریم متوجه می‌شویم تسخیر سفارت و بلوکه شدن سرمایه‌های ایران در بانک‌های آمریکا یک بانک آمریکایی را از خطر ورشکستگی حتمی نجات داد امروز است که مطلع شده‌ایم اشغال سفارت باعث شد پس از نزدیک به یک سال که افکار عمومی مردم جهان حتی در آمریکا و انگلستان به نفع ایران بود و همه انقلاب را تأیید می‌کردند ناگاه پس از اشغال سفارت اکثر این افکار علیه ایران شد و فضا برای برخود قهری با انقلاب توسط دولت‌های بزرگ از تحریم گرفته تا حمایت تسلیحاتی از ارتش عراق فراهم آمد و ... . آیا شما اندیشه و طرز فکر امروزی را بر مبنای تسخیر لانه جاسوسی می پسندید؟ من مطلب کپی کردم امیدوارم در سایت بدست شما برسه چون گویا مطالب کپی شده قابل روئیت نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مطلع هستید که زوایای جریان گـروگـانگيــري جاسوسان در سفارت آمریکا، زوایای دقیقی دارد که باید با دقت دنبال کرد. بنده در جواب جنابعالی یادداشت‌هایی داشتم که خدمتتان ارسال می‌کنم تا إن‌شاءاللّه خودتان در مورد آن عمل فکر کنید. موفق باشید

     در تاريخ معاصر حادثه‌اي به عظمت گروگانگيري نداشته‌ايم. كه لازم است در رابطه با آن حادثه دو نوع عامل را در نظر گرفت:

     الف) عواملي كه ارتباط مستقيم با قضيه داشتند، ولي عوامل اصلي نبودند مثل

     ۱. پذيرش شاه از سوي آمريكا    ۲. ملاقات نخست وزير دولت موقت با برژينسكي

     ب) عوامل اصلي : ۱. گروگانگيري بازتاب طبيعي دخالت‌هاي آمريكا در پنجاه ساله اخير در امور مسلمين بود. ۲. بازتاب الهامات تدريجي ولي مؤثر از تعاليم اسلامي، به خصوص تشيع بود و روحيه سازش نكردن با ظلم و ظالم و نگراني و شناختي كه از توطئه آمريكا به عنوان سردمدار استكبار جهاني وجود داشت، الزاماً چنين واقعه‌اي را مي‌طلبيد.

۳. بازتاب  كينه ديرينه‌اي است كه در عمق وجدان ملت موجود بود و مذهب و مليت ما از آمريكا جريحه‌دار شده بود.

۴. بازتاب و تجلي توكل يك ملت به خدا بود كه از رهبر الهي خود آموزش ديده بودند.

      سفارت در ۱۳ آبان سال ۵۸ به دست دانشجويان افتاد (به مدت ۴۴۴ روز) و مورد پشتيباني مردم و رهبري قرار گرفت. امام فرمودند: «آن انقلابي بزرگتر از انقلاب اول است». آيت‌الله بهشتي در سمت نايب رئيس مجلس خبرگان از پشتيبانان اين كار بودند و گروههاي چپ و ماركسيست كه هميشه مذهبي‌ها را به ساده گرفتن امپرياليسم متهم مي‌كردند و معتقد بودند آمريكا با پيچيدگي‌هايي كه دارد بالاخره انقلاب را منحرف مي‌كند و خودشان را هميشه طلايه‌دار و پيشتاز مبارزه با امپرياليسم مي‌دانستند، يك مرتبه متوجه شدند در اين راه، بسياربسيار از ملت و رهبرالهي آن عقب افتاده‌اند و به همين جهت در ابتدا مي‌گفتند حركتي است مشكوك ولي بعد كه ديگر حيثيتي براي آنها نمانده بود، ديدند حركتي بسيار انقلابي و سازش ناپذير است بخصوص كه اسناد مربوط به خط ميانه و سازشكار داخلي را نيز دانشجويان خط امام منتشر كردند، مثل اسناد مربوط به رابطه پنهاني حسن نزيه، مقدم مراغه‌اي و تيمسار مدني كه همگي از اعضاء دولت موقت آقاي بازرگان بودند.

   افرادي مثل قطب‌زاده و بني‌صدر با گروگان‌گيري مخالفت كردند و بني‌صدر گفت: «با گروگان‌گيري، ما گروگان شده‌ايم». و خود را بدين طريق به آمريكا نزديك كرد و از مسير حماسي انقلاب و رهبري آن از همان روز فاصله گرفت.

     عكس‌العمل آمريكا : ۱. مسدود كردن دارايي‌هاي ايران. ۲. تحريم اقتصادي ايران توسط متحدين آمريكا. ۳. حمله ناموفق طبس  ۴. تحريك و ايجاد كودتاي نوژه ۵. دادن چراغ سبز به عراق براي حمله به ايران

     امام خميني (رحمت‌الله‌عليه) امر رسيدگي به مسئله گروگان‌ها را به عهده اولين مجلس شوراي اسلامي واگذار كردند كه نهايتاً در نشست الجزاير و با وساطت آن كشور به نتايج زير رسيد.

۱. اموال ايران از توقيف خارج گشت. ۲. قرار شد اموال شاه و ديگر طاغوتيان فراري با تهيه درخواست حقوقي از سوي ايران به دادگاه‌هاي صالحه ارجاع شود و آمريكا متعهد گرديد در امور ايران مداخله نكند (عجيب اينكه همان‌هايي كه مي‌گفتند چرا گروگانگيري كرديد، بعد مي‌گفتند چرا گروگان‌ها را محاكمه نمي‌كنيد؟».

     نتايج گروگان‌گيري

    ۱. در عرف نظام سياسي جهان، عملي ارزش آفرين بود كه عامل بقا و شخصيت دادن به يك ملت و انقلاب شد.

    ۲. تحقير آمريكا كه موجب ريشه‌دار شدن انقلاب گرديد. ۳. براي جهان روشن شد كه سفارت آمريكا، سفارت نبود، بلكه جاسوس‌خانه بود و عملاً حيثيت آمريكا در عرف بين‌المللي براي هميشه از بين رفت. ۴. اسناد نشان داد نوكرهاي آمريكا در حال برنامه‌ريزي بر عليه انقلاب بوده‌اند. ۵. شيرازه عوامل توطئه كه توسط سفارت رهبري مي‌شدند، از هم پاشيد، در داخل سفارت‌خانه دستگاه گيرنده و فرستنده عجيبي داشتند كه با آن مي‌توانستند روي تمام امواج بي‌سيم‌هاي جمهوري اسلامي بيابند. ۶. بسياري از عواملشان رسوا شد و بي‌آبرويي برايشان آورد. ۷. بسياري از برنامه‌هاي‌شان كشف و خنثي شد. ۸. براي جهانيان روشن شد كه آمريكايي‌ها خيلي هم قلدر نيستند و زورشان به امت مؤمن نمي‌رسد. و در نتيجه اُبهت‌شان نزد ساير ملل شكست و تأثير اسلام در مقابله با قدرت‌هاي مستكبر نمودار گشت. لانه‏ جاسوسى‏ آمريكا را دانشجويان خط امام گرفتند. امام فرمودند: اين انقلاب از انقلاب اول مهم‏تر بود، به جاى اين‏كه بگويند چرا اين جوانان ما را با آمريكا درگير كردند، از كار آن‏ها استقبال نمودند و عملًا انقلاب را چند قدم جلو آوردند. اين روحيه، روحيه ‏اى است كه هركس سيره اولياء الهى را بشناسد از آن استقبال مى ‏كند. فرمايش امروز مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالي» بسيار عالمانه بود. ايشان فرمودند كسانى كه مى ‏گويند در دوره سازندگى ما به سازندگى كشور بپردازيم و كارى به آمريكا نداشته باشيم، خيلى ساده هستند. اصلًا مگر مى‏ شود؟ مى‏ گفتند استكبار يا با تو مى ‏جنگد تا تو را به زانو در آورد يا بايد از اول تسليم او شوى. مگر او مى ‏گذارد ما سازندگى ‏مان را بكنيم. جنس حركت‏هاى توحيدى و انقلابى اين است كه موحدان در كنار سازندگى، جنگ هم داشته باشند و از حادثه‏ ها هراسى به خود راه ندهند. آرى‏ «التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ» تجارت بى‏ خطر نمى ‏شود. زندگى يك تجارت پر مخاطره است. شما از خطر نترسيد زيرا كه جلوه ‏اى از گوهر عقيده و ايمان شما در همين مخاطرات به نمايش مى‏ آيد و از آن طرف وَهمى ‏بودن شخصيت دشمنان اسلام نيز ظاهر مى‏ گردد.

زندگى‏ هاى تاريخ‏ ساز

انسانى كه از اين قاعده غافل است انتظار دارد براى انجام برنامه‏ هايش هيچ مانع و مخاطره ‏اى پيش نيايد و لذا در مقابل اولين مانع ناراحت و عصبانى مى‏ شود، كه اى واى حالا اين حادثه ‏ى غير منتظره همه كارها را خراب مى‏ كند. ولى زيبايى ‏هاى كار در درست برخوردكردن با همين حادثه‏ ها است. راستى اگر معاويه در همان ابتداى حاكميت على (ع) مزاحم آن حضرت نبود، آيا امروز تاريخ شاهد بزرگى ‏هاى آن حضرت مى ‏شد؟ درست است كه به ظاهر كارهاى معاويه و خوارج براى برنامه‏ هاى آن حضرت مزاحمت ايجاد كرد ولى آن حضرت در همين مخاطرات بشر را به چشمه ‏هاى هدايت ابدى متصل نمودند و تا تاريخ، تاريخ است بشر مى ‏تواند از شخصيت آن حضرت تغذيه كند. بنده در كارهاى اجرايى متوجه شدم اصلًا مخاطره جنس كار است. و مدير آن است كه مخاطره‏ ها را به سوى اهداف خود جهت‏ دهد و نه از آن فرار کند.

25092
متن پرسش
سلام: شهید مطهری گفتند صد سال دیگر ارزش المیزان مشخص می شود، ولی شما در جلسه دوشنبه فرمودید ابتدای سوره مرسلات در المیزان با عقل بعد از مشروطه گفته شده و ما با اون عقل دیگر نمی توانیم ادامه دهیم و با یک عقل برتر باید به این آیات رجوع کنیم. این گفته مطهری و شما چطور با هم جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با مشروطه و بعد از مشروطه عقلِ مدرن خواسته یا ناخواسته وارد نحوه‌ی تفکر ملت ما شد و این‌جا بود که اندیشمندان بزرگی مثل علامه‌ی طباطبایی متوجه‌ی آن امر شدند و برای نشان‌دادنِ عظمت‌های کتاب الهی حتی در چنین شرایط و تاریخی دست به کار شدند و نه‌تنها تا دیروز و امروز بلکه تا فرداهای دور ما با عقل مدرن روبه‌رو هستیم و این تفسیر المیزان است که می‌تواند راهنمای ما باشد. می‌ماند که این سال‌ها با عقلی که فضای مجازی به صحنه آورده است که بیشتر، احساسی است خیالاتی، نیز روبه‌رو شده‌ایم و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این وادی حرف‌هایی برای ما گذاشته‌اند و این بدان معنا است که در کنار المیزان، عقلِ عرفانی نیاز این زمانه است. موفق باشید

25066

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و ادب: ببخشید استاد بنده پارسال کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را خواندم و در آن نوشته بودید که باید این قدر برنامه ریزی کرد تا برنامه شد. ولی بنده هر چه قدر برنامه ریزی انجام می دهم نمی توانم به آن عمل کنم. مثلا برنامه ریزی کرده ام در این ساعت مطالعه کنم ولی وقتی به آن ساعت می رسم اصلا توانایی مطالعه ندارم و می خواهم مثلا کار هنری انجام دهم یا آن نوع کتاب را آن زمان نمی توانم بخوانم و اگر آن کار برنامه ریزی شده را انجام دهم احساس می کنم روحم را در زنجیر کرده ام و خسته می شوم. به همین دلیل از برنامه ریزی کردن خسته شده ام. آیا باید خود را ملزم کنم که در آن ساعت کار برنامه ریزی شده را انجام بدهم و به مرور عادت کنم یا روشی دیگری هم هست برای برنامه ریزی کردن؟ آیا برنامه ریزی به این روش درست است مثلا مشخص کنم در این روز این سه کار را انجام دهم بدون تعیین وقت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن کتاب عرض شد که بعد از مدتی تجربه‌ی درست‌برنامه‌ریزی‌کردن را به دست می‌آورید و بدون آن‌که خود را از برکات برنامه‌ریزی محروم کنید، برنامه‌ریزی شما مطابق واقعیات زندگی و احوالات‌تان می‌شود. موفق باشید

24627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد جآن: لطفا نظر حضرتعالی در مورد سخنان امام در مورد ارسطو و افلاطون را تقریر بفرمایید و آیا جمع نظر حضرتعالی (در مورد غرب امروز، ادامه فکر ارسطو و افلاطون) و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه ممکن است؟ «ارسطو... از بزرگان فلاسفۀ جهان به شمار می رود و تعلیمات منطقی و قواعد علم میزان که پایۀ علم هاست، رهین زحمت های گرانبهای این مرد بزرگ است و از این سبب که بنیان تعالیم منطقیه کرد، به معلم اول مشهور شد و شیخ الرئیس، اعجوبۀ روزگار در پیش تعالیم این بزرگ مرد، زانو به زمین زده و زمین ادب بوسیده و بگفتۀ شیخ الرئیس، تاکنون به قواعد منطقیه که ارسطو بنا نهاده، احدی را یارای اشکال نبوده و آرای متین او دستخوش نقض و ابرام نشده.» (امام خمینی، کشف اسرار، ص 34) حضرت امام از افلاطون چنین یاد می کنند: «این فیلسوف بزرگ از اساطین بزرگ حکمت الهی است و معروف به توحید و حکمت است... او در باب الهیات آرای متین محکم دارد که شیخ شهاب الدین، حکیم اشراقی و صدرالمتألهین فیلسوف شهیر اسلامی بعضی از آنها را مبرهن و مدلل کرده اند، مثل قول به مثل افلاطونیه و مثل معلقه.» ( همان، ص 33) حضرت امام سرچشمۀ فلسفۀ یونان باستان را همچون ملاصدرا وحی الهی می داند. ( الحکمه المتعالیه فی الاسفار القلیه الاربعه، ج‏5، ص 207-206) ایشان می فرمایند: «صحف اعاظم فلاسفۀ عالم، با آنکه علومشان نیز از سرچشمۀ وحی الهی است، موجود است که شاید بالاتر و لطیف ترین آنها کتاب شریف اثولوجیا تصنیف گرانمایۀ فیلسوف عظیم الشأن و حکیم بزرگوار ... .»( امام خمینی، آداب الصلوة، ص 303)» باتشکر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرائت حضرت امام و امثال ایشان از ارسطو و افلاطون در بستر نگاه فارابی به متفکران یونان است که در جای خود نگاه بسیار خوبی است ولی آن‌چه نباید از آن غفلت شود این نکته است که تا چند سال پیش گمان اکثری آن بود که اوثولوجیا مربوط به ارسطو است و از این جهت خلطی بین تفکرات حصولی و منطقی ارسطو و تفکرات شهودیِ فلوطین پیش می‌آمد که باید متوجه این امر بود. موفق باشید

24600
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: با توجه به جواب سوال ۲۴۵۷۴ که فرمودید: حضرت حق همه‌جا و با همه‌چیز هست، نه آن‌که حضرت حق، آن چیز باشد، بلکه همه‌ی مخلوقات، مظاهرِ حق‌اند. با توجه قبول اینکه مخلوقات همه مظاهر حضرت حق هستند، نعوذ بالله آیا شیطان هم از مظاهر حق است؟ آیا شمر ملعون هم از مظاهر حق است؟ آیا قضای حاجت و کثیفی ها و امثال آن و شرها و ... از این دست از مظاهر حق اند؟ چگونه در دستگاه حکمت متعالیه و وحدت وجود این ها توجیه می شود و چگونه این پلیدی ها را از حضرت حق می توان زدود طبق وحدت وجود؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت حق خالقِ وجود مخلوقات است و نسبت وجودی با حق دارند، همه‌چیز به این اعتبار یعنی به اعتبار وجودشان مظهر وجود حق‌اند، منتها از آن جهت که با ما روبه‌رو هستند نسبت‌شان متفاوت است. شیطان مظهر حق است به اعتبار اسم مضلّ، که آن نیز ریشه در اسم جلال حق دارد و وجود شمر از حق است و بدی او از خودش، از آن جهت که حجاب حق می‌باشد. بد نیست موضوع را در بحث «برهان صدیقین» دنبال کنید. موفق باشید

24591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: بنده مردی سی ساله هستم. بیش از ده ساله که دچار مشکلی هستم که مرا مستأصل کرده. خیلی اوقات احساس حالت سنگینی، کلافه بودن و اضطراب شدید دارم و در مسئله کارم دچار مشکل می شوم به طوری که پیشرفت ندارم و کارم دائما گره پیدا می کند. به دعانویس و علوم غریبه هم مراجعه کردم اما فایده ای نداشته. حتی روانپزشک هم رفتم اما متاسفانه بهبودی حاصل نشده. الان واقعا نمی دانم برای رفع این مشکلم باید چه کاری انجام بدهم. خواهشمندم راهکار مناسبی برای حل مشکل بنده ارائه بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

24177
متن پرسش
با توجه به مشکلات سایت و نیاز به بروز رسانی آن از دوستان و کاربران گرامی خواهشمند است نظرات و پیشنهادات اصلاحی خود را در ارتباط با قسمت های مختلف سایت ارسال فرمایند. «مدیریت سایت»
متن پاسخ

.

23119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید مزاحم وقتتون میشم. می خواستم نظرتون رو در مورد کتاب تاریخ تمدن و ملک مهدوی دکتر محمد هادی همایون بدونم. اگر هم کتابی بهتر هست ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نمی‌شناسم. ذهن من بیشتر متوجه‌ی تاریخ تمدن ویل دورانت است. فکر می‌کنم کتاب‌های بهتری هم آمده باشد ولی من اطلاع ندارم. موفق باشید

19933
متن پرسش
با سلام و خسته نباشد خدمت شما: در کتاب بسیار مفید «خویشتن پنهان» در مورد مثال بین برگ خشک وسط حیاط و دست جنابعالی مثال زدید. یک برگ خشک که از درخت جدا شده دیگر دارای نفس نیست و دیگر نفسی آن را تدبیر نمی کند ولی هنوز وجود دارد. آیا این برگ خشک که قبلا بوسیله نفس نباتی تدبیر می شد حال بوسیله نفس جمادی تدبیر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جماد که مثل گیاه و حیوان نفس ندارد. موفق باشید

34036

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار آقای طاهرزاده: یکی از مسائل مهمی که برای رسیدن به کمال مطلق بزرگانی چون علامه طهرانی توصیه دارند، طی کردن مسیر سلوک با داشتن استاد است، در حالی که می‌بینیم در شرایط سیاسی و اجتماعی امروز جامعه افراد جامعه (خصوصا قشر مذهبی) به وضوح نیاز به استاد را برای تشخیص حق از باطل احساس می‌کنند، در سیر الی‌الله که قطعا تشخیص راه از بیراهه فوق‌العاده پیچیده تر از شرایط کنونی جامعه است، ما چگونه می‌توانیم بدون استاد نفی خواطر کنیم و در عوالم بالا حاضر باشیم. با تشکر از زحمات شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمت‌الله‌علیه»  

https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA

رجوع فرمایید. از آن جهت که ایشان متذکر می‌شوند چگونه در این زمانه می‌تواند علمِ انسان نسبت به معارف حقّه، خودش جای استاد ما را به خود بگیرد. موفق باشید

32488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: می‌خواستم بدونم این سخن جناب آقای صمدی آملی غلط نیست؟ (آيا جاي بد در قرآن پيدا مي کنيد؟ قرآن به جز خوبي چيزي ندارد. و لذا استخاره کردن اين آقايان هم برداشته مي شود. حرف بسيار روشن است ولي چون ما به اين سوي عالم عادت کرده ايم دير مي توانيم حقايق را بيابيم) اینطور که فهمیدیم به نظر شما به طور کلی آثار جناب آقای صمدی آملی خوب هستند اما خب می‌خواستم بدونم پس این مطلب که جناب آقای صمدی فرمودند غلط نیست؟ همچنین می‌خواستم نظر شما رو درباره این مورد از سخنان آقای صمدی آملی هم بدونم: «حال با این بیان آیا آن‌ها که به دست زدن کلمه‌ای در قرآن همچون «کافر»، که از چهار حروف «کاف» و «الف» و «فاء» و «راء» تشکیل شده، بدون طهارت اجازه نمی‌دهند، آیا به ما اجازه می‌دهند به بدن شخصی که در خارج وجود دارد و کافر است بدون وضو دست بزنیم؟ می‌فرمایند: نخیر، باید باز هم وضو داشته باشید. ناگهان می‌بینی خداست دارد خدایی می‌کند و نظام الهی به بهترین شکل پیاده شده و ذره‌ای خلاف در آن وجود ندارد.» بنده درباره شخصیت بزرگوار جناب آقای صمدی آملی بحثی ندارم و چون می‌خوام بدونم آیا سخنان و کتب ایشون معتبر هست یا نه برای همین این دو متن رو برای شما فرستادم تا اگر من کامل درست متوجه نشدم اشتباهم اصلاح بشه و خودم رو از آثار ایشون محروم نکنم (اگر حس می‌کنید این مطلب برای بعضی از آقایان ممکنه نسبت به شخصیت جناب آقای صمدی آملی سوءظن ایجاد کنه لطفاً به صورت عمومی در کانال نزارید تا نسبت به شخصیت ایشون خدشه ای وارد بشه) بسیار ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که این مطالب در دل یک بحث و یک سخنرانی گفته می‌شود و برای نظردادن نیاز است آن بحث و سخنرانی را ببینیم که برای این حقیر با کمی فرصت، مقدور نیست. آنچه می‌توانم در مورد جناب آقای صمدی آملی بگویم آن است که ایشان در کسب معارف دینی زحمت کشیده‌اند و قابل استفاده می‌باشند. موفق باشید

32335
متن پرسش

سلام علیکم و خدا قوت: ۱. شما قائل به (وحدت وجود و کثرت موجود) هستید یا (وحدت وجود و وحدت موجود) یا (وحدت وجود و وحدت موجود عین کثرتهما) ۲.حضرت امام خمینی و جناب آقای ابن عربی به کدام از موارد ذکر شده قائل هستند؟ ۳. وحدت شخصی وجود کدام نوع از وحدت وجود های ذکر شده می‌باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در این رابطه بهترین تعبیر را جناب صدرالمتألهین دارند که می‌فرمایند: «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» حاکم است که بحث آن مفصل است از آن جهت که

 «در دل انگور می را دیده ‏اند ** در فنای محض شی را دیده ‏اند»

و در عین حال، انگور را مظاهر آن میّ باید دانست به همان معنایی که اسم در مسما فانی است. در این مورد خوب است به شرح سوره حمد حضرت امام رجوع شود. موفق باشید

نمایش چاپی