باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این فضا بحث را دنبال کرد که موضوع ولایت الهی در میان باشد. بدین معنا که چون بنا داریم ذیل ولایت الهی، حیات خود را جلو ببریم و حجاب، حکمِ خداوند است؛ مقیّد به رعایت آن باید باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه روحیهی دولت، روحیهای نیست که بتواند در مقابل این زیادهخواهیها مقاومت کند. بالاخره جناحی از جریانهای این کشور معتقدند با مراعات این نهادها مسائل را حلّ کنند. در حالیکه بهتر است ما اساساً وارد تاریخ دیگری شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا شرح «ده نکته» لازم است مطلب دنبال شود. از آن به بعد بستگی به روح خودتان دارد که مثلاً کتاب «انسان در تنگنای بدن» و یا «خویشتن پنهان» و «معرفت نفس و حشر» را طلب کند یا نه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت توحیدی همواره گشوده است سعی بفرمایید با قواعد و سنتهای عالم، جامعه و تاریخ را تحلیل کنید تا گرفتار سطحینگری و ظاهرگرایی نشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیلتان اینطور جواب داده شد:
۲۸۰۲۶- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو خواهم بود. ولی عنایت دارید که این موارد مواردی نیست که امثال بنده طی سؤال و جواب بتوانیم ورود کنیم، بیشتر باید با افرادی موضوع را در میان بگذارید که با روحیهی شما آشنایی داشته باشند و یا لااقل طی مشاورهای بتوانند نظر دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً منظور از کشتهشدن شیطان توسط حضرت، به معنای از میانرفتنِ حاکمیتهای استکباری و تحقق حاکمیت عدل است. ولی شیطان وسوسهگر تا سکرات موت در کنار هرکس هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه کار، بزرگ و با اهمیت باشد در عالَمی که موسوم به «اسفل السافلین» است با موانعِ بیشتر روبهرو است. ولی در هر حال، عالَم ظرفیتِ تحقق آن کارهای بزرگی را که خداوند مقدّر کرده است، دارا میباشد و لذا از نظر ما حرکت به سوی عبور از پریشانیهای بشر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فألهما فجورها و تقوایها». پس بر هر نفسی وَجهِ فجور و وجه تقوایش را الهام میکند و نفس امّاره را فرهنگِ غربی که همان وجهِ فجور انسانها است، بیشتر مخاطب قرار میدهد. البته بحث فرهنگ غربی غیر از انسانهای غربی است که معلوم نیست آن فرهنگ را در عین سیطرهای که دارد، پذیرفته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنا به نظر کارشناسان تعلیم و تربیت، ابتدا عادتهای خوب است که انسان را در مسیر صحیح قرار میدهد و پس از مدتی که انسان با عقل خود آن عادات را ارزیابی کرد و پذیرفت، به راحتی میتواند انجام دهد مثل نماز که به ما دستور دادهاند از نوجوانی افراد را به انجام آن عادت دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون آن قافله را که مالک آن سران مکّه بودند، صاحبان آن را مالک آن کالاها نمیدانستند. مثل آنکه حضرت اباعبداللّه «علیهالسلام» در مسیر خود کالاهای قافلهای که به سوی شام برای یزید میرفت، مصادره کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژهی تساهل و تسامح در دل زندگیِ دینی مطرح است یعنی دین در ذات خود سخت گیری ندارد مثلا اگر طرف نماز اول وقت را به تأخیر انداخت، دین آن را تحمل میکند؛ عجیب اینجا است که عدهای این واژهها را از دین میگیرد و برون دینی و بر ضد دین معنا میکنند و آن را پای دین میگذارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آزادی، یک روحِ تاریخی است که در غرب طلوع کرد و در راستای رعایت حقوق انسانها، آنها رویهمرفته آن را رعایت میکنند. ولی سایر ملل آن را از آنِ خود نکردند و ما در متن دین در مواجهه با آن آزادی میتوانیم خود را با آن تاریخ هماهنگ کنیم وگرنه به صِرف تأکید بر آزادی که روشنفکران بر آن تأکید میکنند ما در فرهنگ خود به آن نوع آزادی برای رعایت حقوق انسانها ورود نمیکنیم مگر آنکه از آموزههای دینی کمک بگیریم. جزوهای در رابطه با نسبت جمهوری اسلامی و آزادی بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ابتدای کار سیر مطالعاتی سایت خوب است ولی در ادامه لازم است از آن عزیزان حتماً استفاده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یادداشتبرداری لازم است. به بحث روش مطالعه که در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» قرار دارد مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آری! انسان ابتدا رابطهی علت و معلول را به صورت علم حضوری در بین خود و حالات خود احساس میکند و آن را به امور بیرونی تعمیم میدهد. در این مورد نکاتی در جزوهی «فلسفهی غرب» در رابطه با نظر دیوید هیوم نسبت به علیت عرض شده است که عیناً برایتان کپی میگردد. موفق باشید
عليّت: هيوم در راستاى گرايش تجربى مسلكى اش كه فقط به دريافت هاى حس و مشاهده و تجربه اعتماد و باور دارد «عليت» يعنى رابطه علت و معلولى بين دو شىء را بالكل مردود مى داند مى گويد: در وهله اول مى بينيم همه اشيايى كه علت و معلول به شمار مى آيند «هم پهلو» هستند، در حالى كه چه بسا شيئى با شىء ديگر «هم پهلو» باشد ولى علت آن به شمار نيايد و اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى هم داشته باشد؟ و چرا نتيجه مى گيريم چنين علتهاى خاص بايد چنين معلول هاى خاص را داشته باشند. يعنى چرا بايد اين معلولها را به خدا نسبت دهيم و چرا بايد خدا را علت اين معلولها بدانيم؟ ما چون بارها به تجربه «هم پهلويى» آتش و گرما را مشاهده كرده ايم يكى را علت و ديگرى را معلول مى دانيم. گويا هيوم فكر كرده است اعتقاد به علت بر اساس تجربه بوده است و آن هم تجربه حسى. و بعد هم گفته ما فقط «هم پهلويى» را مشاهده و تجربه كرده ايم و نه خود عليت را. و چون عليت را مشاهده نكرده ايم نمى پذيريم. در حالى كه در جواب هيوم بايد گفت: اولًا؛ اصل عليت يك اصل عقلى است كه از حقايق عينى نشأت گرفته است، مثل حركت و قانون عليت قضيه اى عقلى و علمى حصولى است كه از علم حضورى نفس به افعال خودش به دست آمده است. يعنى نفس امورى مثل اراده را در خودش به علم حضورى مى يابد كه سنخ وجود آن «تعلقى» يعنى قائم به غير است، و نفس به آن وجود مى دهد، ولى وجود نفس بستگى به آن اراده ندارد و پس از علم حضورى به رابطه اى كه بين نفس و فعل آن محقق است، عقل اين رابطه را تحليل مى كند و خصوصيات مصداق را ملغى كرده و ماهيت نفس و ماهيت اراده و زمان و مكانِ آن اراده را كنار مى گذارد و تنها به سنخ وجود نفس و اراده اش نظر مى كند و به حكم كلىِ عليّت مى رسد كه بر تمام مصداقهاى علت و معلول صادق است كه يكى عين نياز به ديگرى است و اولى علت است و دومى معلول. يعنى بر عكس ادعاى هيوم عليت از طريق مشاهده و تجربه مادى به دست نيامد كه صرفِ «هم پهلويى» تجربه شده باشد، بلكه در تجربه صرفاً مصداقهاى عليت مطرح مى شود و اگر خصوصيات واقعى علت و معلول بر آنها تطبيق كرد به عنوان علت و معلول پذيرفته مى شود. ثانياً عليت يك واقعت عينى است كه حس و عقل به وجود آن در عالم محسوس پى مى برند و همچنان كه حس و تجربه به تنهايى از حركت، فقط سكون هاى متوالى دريافت مى كردند، از عليت هم حس و تجربه به تنهايى فقط «هم پهلويى» و «تقارن بين دو شىء» را دريافت مى كنند و نه همه واقعيت عليت را هيوم بر اساس همان گرايش تجربى خود كه تنها مى خواهد آنچه را كه مشاهده و تجربه مى كند بپذيرد مى گويد: اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى داشته باشد؟ يعنى چون علت را در كنار اين پديده كه وجودش آغازى دارد نمى يابيم، نمى پذيريم كه آن پديده نياز به علت دارد در حالى كه اگر وجودش آغاز دارد، يعنى عين بودن نيست، و بودنش از خودش نيست، چرا كه اگر بودنش و وجودش از خودش بود بايد بى آغاز موجود باشد در حالى كه آغاز دارد يعنى وجودش ذاتاً وابسته به غير است و عقل نمى پذيرد وجودى كه ذاتاً وجودش وابسته به غير است بدون علت باشد. مى گويد: ما چون به تجربه و مشاهده نيافته ايم كه هرچيز كه آغاز به بودن مى گذارد علتى دارد. پس اين يك باور است و چون بنا است زندگى انسانها امكان پذير باشد بايد به اين باورها اعتماد كرد. يعنى خود هيوم هم در زندگى به صرف دريافت هاى حسى نمى تواند زندگى كند، ولى به جاى اينكه بگويد به كمك استعدادى ديگر به نام عقل متوجه عليت مى شويم و زندگى بر اساس اعتماد به عليت يك زندگى عقلانى است مى گويد اعتقاد به وجود علت يك باور است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان راستای جسمانیة الحدوث بودن نفس از طریق تجلیات فیض الهی بر جسم است که نفس بدنِ خود را از خود میداند و تدبیر میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که محبّ اهلالبیت بودن یعنی در نوع زندگی که دیگر با استکبار و فرهنگ اهل دنیا نمیتوانید کنار بیایید حاضر میشوید و این نوع زندگی همواره مشکلات خود را دارد هر چند ارزش آن بسیار فوق العاده است مثل نظام اسلامی با این همه سختیها و جنگها و تحریمها برای کسی که متوجه است برای احیای قرآن باید از این سختیها نهراسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال یکی از کاربران عرض شد وقتی ما نسبت به رخداد بزرگی مثل انقلاب اسلامی احساس مسئولیت کردیم، خود به خود اخلاقِ مناسب آن مسئولیت در ما شکل میگیرد و تذکراتِ اساتید اخلاق در این رابطه معنا پیدا میکند، وگرنه اخلاق منهای احساس مسئولیت نسبت به وظیفهای بزرگ، چندان در جای خود قرار نمیگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد حکایت از آن دارد که در دل جریان حضور ویروس کرونا در جهان در این تاریخ، تقدیری در میان است تا انسانها بهکلّی خود را و جهان خود را بازخوانی کنند. ولی در این بازخوانی بالاخره اصالتهای عالم در جای خود محفوظ است. مثل آنکه علمِ به خود داریم که دلیل بر تجرد نفس است و یا اینکه آنچه را ملکات میپنداشتیم با فشار سکراتی حاصل از بیماری کرونا متوجه میشدیم چندان هم آن امور از ملکات نبودهاند که ویران شده. در هر حال به نظر میآید تقدیری است که باید اکثر انسانها تجربه کنند تا به حضور دیگری بیندیشند و به پساکرونا که ظاهراً جهان دیگری است فکر کنند، بهخصوص که کارشناسان پزشکی، افقِ ده ساله آینده را افق همراه با این ویروس میدانند. که البته این نگاه، در محدوده اندیشههای تجربی است. گویا باید موضوع را عمیقتر از این دنبال کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده در جریان هستم زیارتنامهای است که حضرت آیت الله جوادی بر مبنای معارف دینی و سیره معصوم در رابطه با حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» تنظیم کردهاند که بسیار حکیمانه و عالمانه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه فراز دوم دعای عرفه در فضای دیگری است، بحثی نیست ولی معارفی اینچنین بلند، مسلّماً از غیر معصوم وارد نشده است هرچند که در مصر به جهت فضایی که بعضاً با خفقان همراه بوده، به امثال آقای عطاءالله اسکندرانی نسبت میدادند. در مورد نهجالبلاغه نیز فراموش نکنید که وقتی کلمات در فضایی شاعرانه گفته شود، روحها ماورای فکرکردن حقایق آن را مییابند. مثل همان سخنان شاعرانه جاهلیت و اشارات بسیار زیبایی که در آن فضا مطرح میشده. منتهی اشارات نهجالبلاغه اشاراتی است توحیدی. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد جانم با اینکه من می دانستم دکتر جلیلی عزیز، برنامه و انگیزه های لازم رو دارند، منتهی حسم میگفت که هنوز جامعه ما، حتی طبقه حزب الهی، آمادگی ریاست جمهوری امثال جلیلی رو ندارند، فلذا تصمیم رأی دادن به آقای رئیسی بود چون انگار موعد، موعد تبلور گفتمان انقلاب اسلامی با این شخص است. اما هنگامی که آقای جلیلی انصراف دادن، دلم گرفت! انگار خبر شهادتش رو بهم دادن! و حتما ایشون با قربانی کردن اهداف و آرمانهاشون در جهت تحقق آرمانهای بزرگتر، به مقام شهادت هم دست یافتند. استاد جان نظر شما چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتخاب بزرگ ایشان بود که حاکی از خلوص و تقوا و زمانشناسیِ ایشان به حساب میآید و در همین رابطه بنده عرایضی ذیل بیانیهی جناب آقای جلیلی داشتم که عینا خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
بسمه تغالی
آری! فرزندان انقلاب هرگز به خود و نمایشدادن خود فکر نمیکنند. چه کسی از چنین تصمیم بزرگی میتواند غافل باشد؟ خدا میداند این مرد بزرگ هزاربرابرِ آنکه پایش را در جبهه حق مقابل باطل از دست داد، در این صحنه بزرگ مقابل با خود، خود را فدای انقلاب کرد تا معلوم شود فرزندان انقلاب چه کسانیاند و انقلاب، تنها و تنها با چه کسانی ادامه مییابد. دیدید که تنها یک حاج قاسم نداریم، هزاران حاج قاسم سلیمانی توسط مکتب حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» پروریده شدهاند تا هرگاه میدانی برای ظهورشان باشد، خود را در آن میدان فدای حقیقت انقلاب اسلامی بنمایند که تنها آینه حقیقتِ آن دوران است. خوشا به حال سعید جلیلیها و خوشا به حال آنهایی که تصمیم گرفته بودند به او رأی دهند و حال، حاضرند تسلیم آن چیزی شوند که آن مرد بزرگ تسلیم آن شد.
فراموش نکنیم که جناب آقای دکتر جلیلی خود به خود نهتنها دارای وزنه رأی آوری زیادی بودند که قابل مقایسه با سایر نامزدهایی که منصرف شدند، نیست. عده زیادی از افراد نیز تعلق خاطر زیادی به ایشان داشتند و ایشان خود را وامدارِ آن افراد میدانستند و از همه مهمتر به خوبی معلوم بود که برای ریاست جمهوری برنامههایی اساسی و زنده و فعّال داشتند و با اینهمه حاضر شدند اینچنین عمل کنند در آن حدّ که میتوان گفت کار بزرگ ایشان از بزرگی انتخابات سال ۱۴۰۰ کمتر نبود. طاهرزاده
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نظر به زیبایی و جذب زیبایی شدن را میتوان از انسان گرفت؟! آیه فوق میفرماید اگر در بستر طبیعی و شرعی هم باشد که خانمی برایت جذاب شود، ازدواج با او را نباید، حضرت دنبال کنند که عرایضی در بحث سوره احزاب در این مورد شد. فراموش نکنید که اسلام، دینِ زندگی است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: متن زیر را در اینترنت خواندم: با بررسی تأثیر عشق در مراحل مختلف سلوک عرفانی به این نتیجه می رسد که بر اساس دیدگاه کارکردگرایانه، عشق مجازی سبب لطافت درون و آن نیز عامل ورود به سلوک عرفانی است؛ در اوایل سلوک، عشق مجازی آزمونی برای سنجش میزان پایبندی سالک به شریعت است؛ شریعتی که شاهراه طریقت است. در اواسط سلوک، عشق مجازی سبب گذر سالک از کثرات به وحدت است. برای عارف واصلی که به مقام جمع الجمعی رسیده، عشق مجازی سبب تعدیل عشق ربانی و آنگاه راه یابی او از مقام فنا به مقام بقاست. در نهایت سالک می تواند در هر مرحله از مراحل سلوک عرفانی عشق مجازی را تجربه کند که به لحاظ ماهوی و دلیل ظهور متمایز از مقامات مافوق و مادون است. سوالم اینجاست که دیده ام افرادی را که بسیار ایمان و اخلاص بالایی دارند، و احتمالا در موقعیت عشق حقیقی باید باشند، چون نور ایمان حاصل عشق حقیقی است، ولی باز هم عشق مجازی در مسیر آزمایش های آنها قرار میگیرد. آیا علتش همان توضیحات بالا هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق مجازی یعنی دلدادگی به زیباییها و خوبیها در مظاهر عالم، که نمونهی آن را در مردم نسبت به شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردید. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دلخوشان».
البته باید بین عشق مجازی و موضوعات جنسی تفاوت قائل شد در آن صورت، دلدادگی به جنس مخالف هم مسیری میشود برای اُنس با حقیقت و جناب مولوی در این رابطه اینچنین میفرماید: عاشقی گر زین سر و گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سو رهبر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این فکر شود که ما در جایگاه تاریخیِ خاصی قرار داریم. از یک طرف بشرِ امروز غربزده است و همهچیز را با عقلِ غربی مینگرد. و از طرف دیگر غرب، به دلایل و شواهد فراوانی در حال افول است و از هویت قبلی خود فرو میافتد. و از این طرف، اگر انقلاب اسلامی از بعضی جهات گرفتار غربزدگیِ عدهای شده است، ولی در ذات خود در بستر عبور از غرب است و ما در این گذرگاهِ تاریخی هستیم. اگر بدون مقابله با آن جوانان و با اخلاق خوب، کار را جلو ببریم و به مرور از غربزدگیِ خود عبور کنیم که حتماً به جهت تاریخی که در آن هستیم، این کار کار عملی میشود و از آن طرف، ذاتِ انقلاب اسلامی به ظهور میآید؛ یقیناً وعدهی «یدخلون فی دین اللّه افواجاً» محقق میگردد. اینجاست که جایگاه وظیفهی تاریخی ما و عزمی که هیچ حادثهای در آن خلل ایجاد نمیکند، به میان میآید و نیوشایِ خطابی میشویم که میفرماید: «الیس الصبح بقریب». موفق باشید