بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22835
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام: در این که پیامبر ۴۰ نفر از عشیره را دعوت نموده و اعلام عمومی رسالت می نماید از طرفی با افرادی مواجهیم که برای اولین بار این ادعا را از پیامبر می شنوند و از طرفی با علی علیه السلام مواجهیم که از شش سالگی در خانه پیامبر بوده و اکنون پس از گذر هفت سال ۱۳ ساله شده و تحت تربیت شخصی پیامبر از سنین کودکی قرار گرفته و اصلا اولین بار وحی را از او شنیده و ... سؤال این است که به نظر شما اینکه پیامبر سوال می پرسد چه کسی مرا یاری می کند تا جانشین و خلیفه بعد از من باشد سوال در شرایط نابرابر نیست؟ بین کسانی که سن بالایی داشته و اولین بار ادعای نبوت پیامبر را می شنوند و طبیعتا برای پذیرش آن نیاز به تأمل دارند و بین کسی که از قبل مساله نبوت پیامبر برایش حل شده و شکی در آن ندارد؟ در صورتی سبقت در پذیرش اسلام و بحث جانشینی برای امام علی فضیلت بود که او در شرایط برابر مثل سایرین قرار می داشت. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علی «علیه‌السلام» قبلاً ایمان آورده بودند، پس صحنه، صحنه‌ی تقدم یا تأخر ایمان نیست، بلکه بیشتر صحنه‌ای است تا رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خبر از آینده‌ای بدهند که باید افرادِ آن جمع بدانند رهبری و جانشینی پیامبر چه کسی باید باشد، با توجه به این‌که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌دانند در آینده اکثر آن جمع ایمان خواهند آورد. موفق باشید

20769
متن پرسش
سلام: من قبل از آشنایی با استاد آرزوم این بود که جز 313 یار امامزمان بشم. ولی من هیچی نیستم. نمیتونم به هدفم برسم، از خدا میخوام ولی دعاهام به جایی قد نمیده. تو رو به خدا کمکم کنید. دارم دیوانه میشم. اگه به هدفف نرسم ترجیح میدم عدم باشم تا موجود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباترین زندگی وقتی سراغ انسان می‌اید که انسان در راه بندگی خدا قدم بگذارد و خود را دست خدا بدهد، مانند پرّ کاهی که در دست باد هرکجا نسیم رحمت الهی صلاح می‌داند او را فرود آورد و زبان حالش این بشود: «پرّ کاهی در مصاف تندباد / می‌برد آن‌جا که خاطرخواه اوست». موفق باشید

31428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: مشکلی در باره نحوه مواجهه و عملکرد امیرمومنان و رسول خدا در مواجهه با فتح ایران و روم داشتم. مگر نه اینکه این موفقیت های ظاهری خلیفه اول و دوم بود که توانست نور امیرالمومنین و نور ولایت رو تحت الشعاع ببره همون موضوعی که در رابطه با حضرت اباعبدالله مطرح کردین که کار بجایی رسیده بود که مردم به آنها رجوع نمی کردن (عدم وجود حتی یک روایت فقهی در امامت ده ساله حضرت سید الشهدا) آیا عامل اینها موفقیت های ظاهری خلیفه اول و دوم نبود؟ برای نمونه وقتی شخصی غربگرا در جمهوری اسلامی به ریاست جمهوری می رسه، احتمالا اگر از افرادی که دل در گرو انقلاب دارند درخواست بشه که کارهایی انجام دهند که موفقیت آن به نام دولت تمام میشه، این کار رو انجام نمیدن، موفقیت تمام عیار چنین دولتی حتما به معنای به حاشیه رانده شدن بقیه جریانهاست. حال سوال دقیقا در همینجاست. اگر این موفقیت های ظاهری باعث می شود که در سایه آن اصل دین، امیر مومنان و امام مجتبی و امام حسین چنین به حاشیه رانده شوند این چه جای بشارت دارد؟ اگر بخواهم سوال را بهتر طرح کنم بشارت پیامبر البته صحیح است ولی با چه تحلیلی این فتح جای بشارت دارد آیا این فتح به هزینه به کنار گذاشتن اصل اسلام ارزش دارد؟ البته همه می دانیم امیرالمومنین هم در این جنگ به خلیفه دوم مشاوره دادند. ------------------------------------------ در اثنای حفر خندق که مسلمانان هر یک مشغول کندن بخشی از خندق بودند روزی به قطعه سنگ سخت و بزرگی برخورد کردند که هیچ کلنگی در آن اثر نمی کرد، خبر به پیامبر (ص) دادند پیامبر (ص) شخصاً وارد خندق شد، و در کنار سنگ قرار گرفت و کلنگی را به دست گرفت و نخستین ضربه محکم را بر مغز سنگ فرود آورد، قسمتی از آن متلاشی شد و برق از آن جستن کرد، پیامبر (ص) تکبیر پیروزی گفت، مسلمانان نیز همگی تکبیر گفتند. بار دوم ضربه شدید دیگری بر سنگ فرو کوفت قسمت دیگری در هم شکست و برقی از آن جستن نمود پیامبر تکبیر گفت و مسلمانان نیز تکبیر گفتند. سرانجام پیامبر سومین ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن کرد، و باقیمانده سنگ متلاشی شد، حضرت (ع) باز تکبیر گفت و مسلمانان نیز صدا به تکبیر بلند کردند، سلمان از این ماجرا سؤال کرد، پیامبر (ص) فرمود: در میان برق اول سرزمین «حیره» و قصرهای پادشاهان ایران را دیدم، و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها پیروز می شوند! و در برق دوم قصرهای سرخ فام «شام و روم» نمایان گشت، و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها نیز پیروز خواهند شد! در برق سوم قصرهای «صنعا و یمن» را دیدم و جبرئیل باز به من خبر داد که امتم باز بر آنها پیروز خواهند شد، بشارت باد بر شما ای مسلمانان! ----------------------------------------------
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مسئله خلفا در وارونه کردن اسلام بود به این معنا که وجه اصلی دینداری یعنی نظر به حقیقت به حاشیه رفت و ظاهر دین حفظ شد وگرنه اصل موضوع جهاد در راه خدا چه در زمان پیامبر و چه در زمان خلفا، امر شایسته‌ای بود ولی به شرطی که به نیّت ارائه اسلام باشد نه به معنای کسب غنائم. موفق باشید

30821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: حکمت ۳۸ نهج البلاغه ما را از دوستی با چه کسانی نهی می‌کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت فرمودند اى فرزند، بپرهيز از دوستى با احمق، زيرا احمق خواهد كه به تو سود رساند، ولى زيان مى رساند و بپرهيز از دوستى با بخيل كه او چيزى را كه بسيار به آن نيازمند هستى از تو دريغ مى دارد و بپرهيز از دوستى با تبهكار كه تو را به اندك چيزى مى فروشد. و بپرهيز از دوستى دروغگو، كه او چون سراب است، دور را نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور مى نماياند. از دوستی با احمق پرهیز کردن، یعنی کسی که حق و باطل و صحیح و درست را تشخیص نمی‌دهد و لذا اگر بخواهد خیر هم برساند، شرّ می‌رساند. و بقیه موارد روشن است. موفق باشید

30318
متن پرسش
سلام: از خداوند منان سلامتی و طول عمر با عزت را برای شما و خانواده محترم خواهانم. ببخشید معلم گرامی فلسفه یا حکمت. این چیه که در تمام ذکرهای ماه رجب یا شعبان یا رمضان یا حتی در مفتاتیح. بیشترین آیه ها حمد، توحید، کافرون، آیة‌الکرسی، فلق و ناس. و ذکر تسبحیات به اضافه لا حوله و لا قوة الله بالله. یعنی بیشتر از اینها گفته شده. تا بقیه سورها. حس می‌کنم انگار تمام عالم و قرآن بر پایه همین سوره ها گذاشته شده شاید هم اشتباه می‌کنم. ولی جوابی هست که بهم بدید و راهنمایی کنید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بنیانِ توحیدند تا راه به سوی دشت‌های سرسبز سوره‌های بلند گشوده شود و انسان در آن میدان‌ها خود را آن‌طور که شایسته است حاضر کند. مگر حضور در سوره‌ی انعام یا آل‌عمران، ساده است؟ موفق باشید

29963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان همانطور که در مباحث برهان صدیقین فرمودید، وجود ملائکه تشکیکی است. با عنایت به این موضوع نزول ملائکه در شب قدر و یا ملائکه حاضر در حرم های اهل بیت و یا نزول حضرت جبرائیل علیه السلام چگونه می‌شود که مکان در این نزول تغییر پیدا می‌کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت با ما، تجلیّات آن‌ها از آن جهت که به گِردِ مضجع شریف اولیای الهی در گردشند، متفاوت خواهد بود و بستگی به روح و روحیه‌ی ما دارد. موفق باشید

29298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: در کتب عرفا صحبت از عالم ماده که پیش می آید مطابق هیئت قدیم که ظاهرا منسوخ شده است بحث می‌فرمایند در فصوص که بدتر افلاک را ۱۵ گانه می‌خواند که حتی طبق هیئت قدیم هم اشتباه است و توجیهی که شما در شرح فصوص کردید بنظر قانع کننده نیست یا اگر به مصباح الانس نظر کنیم می‌بینیم طبق هیئت قدیم در مورد عالم ماده صحبت کردند و جای توجیه که نظام افلاکی عرفانی را به تصویر کشیدند ندارد حال سوال اینست که این عرفا که بعضا مدعیند تا تعین اول قدم نهاده اند چه شد که این چنین در درک عالم ماده به خطا رفتند از عجایب است که کشف و شهود در عالم ماده حرفی برای گفتن ندارد و الا این همه عارف آمدند با کشف اکتشافی می‌کردند و این رفاهیاتی که توسط کفار غربی پدید آمد توسط آنها رقم می‌خورد به نظر می‌رسد همه این شهودها کشک باشد نه کشف.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر عرفا نسبت به آسمان‌ها و افلاک، ربطی به افلاکی که هیئت قدیم مطرح می‌کند، ندارد. مثل هفت آسمان که قرآن می‌فرماید که مربوط به عوالم غیب است و یا این‌که مثلاً در عرفان داریم، حضرت عیسی «علیه‌السلام» در فلک شمس هستند، که این یکی از مراتب عالَم نفس است و نه عالم جسم. موفق باشید

27103
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: لطفا بفرمایید حدیثی که در کامل الزیارات آمده مبنی بر اینکه جسم مطهر ائمه علیهم السلام بعد از شهادت و دفن به عرش برده می شود و در قبور مطهرشان نیست صحیح است؟ و چگونه می شود گوشت و استخوانشان که در حدیث اشاره کرده به عرش برود؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در صعودِ گوشت و استخوان آن عزیزان نیست، بلکه چون از تدبیر بدن‌شان به‌کلّی آزاد می‌شوند و حقیقت‌شان عرشی است؛ تمام حجاب‌های بین آن‌ها و عالم بالا برطرف می‌شود و جسم مثالی‌شان را در عرش احساس می‌کنند و چون آن‌ها عرشی هستند به عالَمِ فرش و ارض و بدن مبارک‌شان نیز نظر دارند و زائر خود را مدد می‌کنند.

26753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برای شروع تدبر و تفکر در قرآن کریم و تحقیقات و مطالعات قرآن پایه، پیشنهاد شما تفسیر تسنیم و صوت های آن از آیت الله جوادی آملی است یا وارد خود تفسیر المیزان در همان بدو امر شویم یا پیشنهادتان تفسیر دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با پیشنهادی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» با رفقا در میان گذاشته شده است، بهتر است با خود تفسیر المیزان کار جلو رود و هرجا لازم بود به تفسیر «تسنیم» نظر شود. موفق باشید

26087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من پسری جوان هستم که در شهر تهران زندگی می کنم. حدود یک سال است که اتفاقاتی عجیب برایم اتفاق می افتد و همین موضوع باعث شد که از طریق این سایت از حضرت استاد سوال کنم. موضوع این است که زندگی من به طور معمولی پیش می رفت که یک شب هنگام خواب احساس عجیبی کردم. مانند این که روحم از بدنم خارج شده است. این را به وضوح می توانستم حس کنم. ولی خیلی ترسیدم و سعی کردم تکانی بخورم و بیدار شدم. در آینده باز هم این اتفاق برایم افتاد و شدت آن هر دفعه بیشتر می شد به طوری که صداهای ترسناکی از بیرون می شنیدم و احساس سبکی می کردم. تا این که در روز های اخیر شدت آن بسیار زیاد شده به طوری که عالم غیب را می بینم. انسان های ناشناس و دوستان خود را می بینم. می توانم با آنها حرف بزنم و حتی آنها را لمس می کنم. گویی واقعا آنجا هستند و من در عالمی دیگر هستم. ولی حقیقتا بنده از این موضوع می ترسم و حتی هر بار که این اتفاق می افتد سعی می کنم سریعا خود را بیدار کنم. سوال من این است که این اتفاقات نشانه چیست و آیا من گناه خاصی نزد بارگاه خداوندی انجام دادم که این وقایع رخ می دهد یا شاید هم یک نشانه خوب است؟ خواهش می کنم و تمنا می کنم این نامه را به دست استاد برسانید شاید دفعه بعد نتوانم به جسمم برگردم این موضوع واقعا حیاتی است. اجر همه شما با خداوند. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه خوب است از آن جهت که انسان بُعدِ مجرد خود را در این رابطه‌ها احساس می‌کند. ولی خطر ان‌جا است که در این موارد شیطان وارد می‌شود و در قوه‌ی واهمه‌ی ما صورت‌های غیر واقعی ایجاد می‌کند. با مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و با تقویت بدن، خود را جلو ببرید. موفق باشید

25922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه ۴۰ سوره مبارکه بقره، اشاره می فرمایند: «خداوند می فرماید تابع وحی شوید تا هیچ خوف و حزنی پیدا نکنید. شما تا پیش از آمدن وحی و اسلام با هم دشمن بودید، اما وحی با آمدنش شما را برادر هم کرد لذا این نعمت وحدت را خدا به شما داد و شما نمی توانستید متحد شوید چون یک امر مادی نیست.» آیا بر اساس این آیه و این تفسیر آیت الله جوادی آملی می توان گفت، این آیه به نحوی نفی داروینیسم در مسائل اجتماعی و وحدت در برابر نظریه و دکترین رقابت، است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن خوب و برداشت قابل قبولی است. موفق باشید

 

 

25802
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز؛ در برخی پرسشهای عزیزان می بینم که گویی بشدت از آینده انقلاب و تثبیت جایگاه اون و ساخت تمدن نوین اسلامی دل نگران اند یا حتی نا امید شده اند و در عوض آرامش و طمانینه حضرتعالی در عین دغدغه مندی برایم جذاب و امیدوار کننده است. البته فشارهای ذهنی و عملی ناشی از مشکلات مختلف ملی و روزمره، گویی ما را از توجه به این نکته غافل کرده است که در افق انقلاب اسلامی به چه تمدنی نظر دوخته شده است و ساخت هر تمدنی بدون مشکلات و سختی ناممکن است. ابن خلدون در کتاب مقدمه اشاره خوبی دارد که تمدن ها ماحصل سالها و نسل ها حیات بشری و تکاپو و جنبش اجتماعی اند و ساخت تمدن نیازمند صبر تمدنی است. خود تمدن غرب با تمام مشکلات عدیده فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... اما ماحصل سالها مرارت و تحمل سختی ها و مبارزات و حتی جنگهای طولانی مدت است و در کتب خود تاریخ تمدن می شود وضعیت بحران زده حتی شهرهایشان را دید که تشبیه شده اند به یک زاغه بزرگ با خدمات اولیه سطح پایین. گویی این از یادمان دارد می رود که این انقلاب صرفا یک حادثه سیاسی و واکنش به اقداماتی از رژیم پهلوی نبود بلکه نقطه عطفی در تاریخ تمدن سازی انبیاء و ائمه و زعمای اسلام است و همانگونه که حضرت امام فرمود، هدفش طنین ندای لا اله الا الله در سطح جهان و ریشه کن شدن کفر و شرک است. کم اتفاق تمدنی بزرگ در طول این چهل ساله رخ نداده که بزرگترین اش همین دوام یک انقلاب و حکومت دینی بمدت ۴۱ سال است که فوق العاده و بی سابقه است و حتی چنین فرصتی برای ائمه هم حادث نشد. مشکلات و بحران های امروز هم ناشی از همین بینش غیر تمدنی و عدم صبر و توکل است. اقتصادمان رنگ و بوی لیبرالیسم غربی گرفته، آموزش و پرورش مان پریشان است و حتی دستهایی در حوزه وجود دارد که آن را سکولار سازد و البته خود حوزه در برنامه ها و تصمیم سازی هایی درگیر مشکل و ساختارهای نیازمند تغییر و ناقص است و باید معرفت الضعف نسبت به حوادث پیرامون وجود داشته باشد اما با این همه اگر بفهمیم می شود با انگاره های بومی تمدن ساخت و از ساختارهای مثبت را در روح تمدنی خود استحاله کرد و آن‌را جهت اهداف خودمان بکار گرفت و در بستر انقلاب اسلامی و گفتمان انسان سازش، نظام تمدنی بنا کنیم بلاشک اوضاع تغییر می کند و البته نکته اساسی تر که ما کمتر متوجه اش بوده ایم توکل و صبر است. هر تمدنی برای ساخته شدن درگیر مصائب می شود حال اگر تمدن اسلامی باشد که سختی هایش هم نمودی از اراده الهی برای سنجش ثبات قدم ملتهاست تا آنان رشد یابند و خود را متعالی سازند. مگر در طول نهضت نبوی نمی گفتند خدا پیامبرش را رها کرد و تمام مسیرهای گشایش مسدود است اما همانگاه بشارتی رسید: «و اما بنعمه ربک فحدث». این سختی ها نعمت است و بلاشک خدا شما و پیامبرتان را رها نکرده بلکه این سختی ها شما را می پروراند تا متعالی شود. به شخصه معتقدم ساخت تمدن اسلامی تنها متکی به کنشگری و تصمیم سازی و کار انقلابی ما نیست بلکه بخش دیگرش توکل و اعتقاد به رزق من حیث لا یحتسب است که گویی خیلی از ما این گشایش و رزق و امتحانات الهی را فراموش کرده ایم و در نمی یابیم انقلاب و ما، نیازمند چنین سختی هایی هستیم تا عیوب را کنار زده و خود را به آن عالم انسان دینی نزدیک و نزدیک تر کنیم. عذر می خواهم طولانی شد و البته محضر حضرتعالی درس پس می دهیم. به امید پیروزی نهایی جبهه توحید و ظهور حضرت بقیه الله الاعظم. اللهم عجل لولیک الفرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر جنابعالی همراه و هم‌نگاه هستم. به‌خصوص در این قسمت که می‌فرمایید: «به شخصه معتقدم ساخت تمدن اسلامی تنها متکی به کنشگری و تصمیم سازی و کار انقلابی ما نیست بلکه بخش دیگرش توکل و اعتقاد به رزق من حیث لا یحتسب است که گویی خیلی از ما این گشایش و رزق و امتحانات الهی را فراموش کرده ایم و در نمی یابیم انقلاب و ما،نیازمند چنین سختی هایی هستیم تا عیوب را کنار زده و خود را به آن عالم انسان دینی نزدیک و نزدیک تر کنیم». موفق باشید

25757

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چندی پیش مصیبتی بر من وارد شد و بر آن صبر کردم. احساس کردم از آن صبر حالت معنوی خوبی نصیبم شده. بعد از آن داستان مواردی پیش آمد که در آن موارد کوچک‌تر نتوانستم صبر کنم و حالم نیز از بین رفت؟ آیا اجر آن صبر و تاثیرش بر جان من نیز از بین رفته است؟ اصولا گناهان بعد از تقوی موجب حبط ثواب می شوند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. صبر، صفای درون را از قوه به فعلیت می‌آورد. ۲. شرک، موجب حبط عمل است ولی نقش گناهانی غیر شرک، تنها با ادامه‌ندادنِ آن بی‌اثر می‌شود. موفق باشید

25111
متن پرسش
سلام علیکم: پاسخ سوال ۲۵۰۹۴ را ارسال نکردید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور به صورت شخصی جواب داده شد: - باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم این لطف خداوند است که روح‌تان بنا دارد خود را بازخوانی کند تا از برزخی بگذرد. ۲. نکته‌ای در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» هست که عیناً خدمت‌تان ارسال می‌شود، إن‌شاءاللّه مفید می‌افتد. موفق باشید

امام و هدايت

مهم‌ترين وظيفه‌ي امام هدايت است که به چند صورت انجام مي‌گيرد:

الف- تبيين وحي الهي و بيان حکم خدا، به اين صورت که حقايق آسماني را به مردم ابلاغ مي‌کند تا انسان‌ها با در نظرگرفتن تعليم امام، سعادت خود را بشناسند و مطابق آن عمل کنند.

ب- رهبري باطني، به اين صورت که امام از راه تأثير در دل‌ها و جذب و كشش آن‌ها به سمت كمال، باطن آن‌ها را رهبري مي‌کند تا استعدادها شكفته و نيروهاي خفته‌ي انسان‌ها بيدار شود و هركس به كمال مطلوب خود نايل آيد كه اين كار را «هدايت به امر» مي‌گويند.

هدايت به امر، هدايت ويژه‌اي است که قرآن از آن خبر مي‌دهد و هر وقت از امامت سخن به ميان آورده، از آن هدايت ويژه‌ كه به امر الهي تحقق مي‌يابد ياد كرده است. مي‌فرمايد: «وَ جعلناهُمْ ائِمَّةً يَهْدوُنَ بِاَمْرِنا»[1] آنان را - يعني ابراهيم و اسحاق و يعقوب - را اماماني قرار داديم كه مردم را به «امر» ما هدايت كنند. از طرفي قرآن در آيه‌ي ۸۳ سوره‌ي يس در مورد امر خدا مي‌فرمايد: «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون، فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِه ملَكُوتُ كُلِّ شَيْئٍ» اَمر خدا اين است كه به شيي‌اي بگويد «باش»، پس مي‌شود و بلندمرتبه است خدايي که ملکوت هرچيزي به‌دست اوست. در آخر آيه روشن مي‌کند که اشياء داراي جنبه‌اي ملكوتي هستند که نزد خداوند است و در رابطه با همان جنبه است که اگر اراده كرد آن شيئ بشود، با يك اراده محقق مي‌شود، بدون هيچ مانعي. از طرفي مي‌فرمايد: «وَ ما اَمْرُنا الاّ واحدةٌ كَلَمْحِ الْبَصَر»[2] امر ما واحد است مثل چشم برهم زدن. يعني امر خدا تعدّدبردار نيست، پس مادي و تدريجي نيست.

در جمع‌بندي آيات فوق روشن مي‌شودکه هدايت‌كنندگي امام به «امر» با توجه به جنبه‌ي ملكوتي اشياء انجام مي‌گيرد و بر آن مبنا امام در جان انسان‌ها و در ملکوت آن‌ها تصرف مي‌کند تا آن‌ها را به كمال مطلوب‌شان برساند و اين نشان مي‌دهد که هدايت امام به ارائه‌ي طريق خلاصه نمي‌شود بلکه نحوه‌اي از تصرف در باطن انسان‌ها نيز در هدايت امام هست.

در آيه‌ي ۷۳ سوره‌ي انبياء که بحث هدايت به امر امامان را طرح کرد، مي‌فرمايد: «وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاء الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» و به آن امامان، فعل به كارهاي خير را وحي كرديم، و وحي كرديم اقامه‌ي نماز و دادن زكات را و آن‌ها از عبادت‌كنندگان ما بودند. دقت بفرماييد که وَحيِ فعل خير، يك نحوه تصرف تكويني است در امامان توسط خداوند. چون مي‌فرمايد: فعلِ خير را به آن‌ها وحي کرديم و نگفت به آن‌ها وحي مي‌كنيم، كه فعل خير انجام بدهند، در نتيجه فعل آن‌ها همان وَحي الهي است.

امام به واسطه‌ي سيطره بر ملكوت به هر موجودي به قدر استعدادي که دارد هدايت الهي را افاضه مي‌كند و طبق آيه‌ي «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّةً يَهْدونَ بِاَمْرِنا» اين هدايت، رهبري افراد بشر است از راه ملكوت و نفوس آن‌ها. و به همين جهت مي‌توان گفت: همیشه بايد امام در عالم باشد تا چنين القاء روحاني بر مستعدين جريان يابد، چه آن امام در حاکميت سياسي و مديريت جامعه حضور داشته باشد و چه نداشته باشد.

در اثر اتصال قلوبِ پيروان امام به قلب امام، معارف و علوم الهي در قلب پيروان امام جاري مي‌شود و علت آن‌كه مؤمنين در بهشت داراي نهرهاي آب زلال هستند در اثر همين اتصال قلب و بهره‌مند شدن‌شان از چشمه‌ي فضايل امام‌شان است. چون با توحيد و اقرار به حقانيت امام و پيامبر، قلب خود را آبياري كرده‌اند.

 


[1] - سوره‌ي انبياء، آيه‌ي ۷۳.

[2] - سوره‌ي قمر، آيه‌ي ۵۰.

24781
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت: ۱. استاد نظرتون راجع به کتاب «قیام امام حسین علیه السلام» اثر آقای سید جعفر شهیدی و « تفسیر انسان به انسان» آیت الله جوادی (از لحاظ محتوا و سنگینی مطالب) چیه؟ برای جوانان مناسبه؟ ۲. چند کتاب خوب میشه معرفی کنید که تا قبل محرم بخونیم و استفاده کنیم که ان شاءالله اون اشک مطلوب و اثر عالی عزاداری رو در محرم داشته باشیم؟ خیلی ممنونم تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو کتاب بسیار خوب است کتاب آیت اللّه جوادی برای جوانان کمی سنگین است. ۲. کتاب‌های «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» و «حماسه‌ی حسینی» و «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» می‌تواند افق‌هایی را در مقابل رفقا بگشاید. موفق باشید

24655

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: امروزه به چه اندازه مطالبی که در صوت اول عالم گمشده فرمودید در بین بزرگان و علمای ما در حیطه ی نظر و عمل حل شده است و به چه اندازه به این موضوعِ حساس، نظر دارند؟ و به عبارتی ما چقدر به خودمان آمدیم در این مطلب و چقدر راه مانده برای تحقق تام آن؟ آیا امام رضوان الله تعالی علیه با همین رویکرد ملاصدرا رحمه الله را بازخوانی کرده اند؟ و به تبع ایشان حضرت آقا حفظه الله با همین رویکرد (ولو بالقوه) انقلاب را پیش می برند؟ خداوند با اولیایش محشورتان بفرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، راهِ گمشده‌ای در پیش است. روح حضرت امام و رهبر معظم انقلاب از همین جنس است. کو آن فرصت که آن عزیزان بدان بپردازند؟‍ وظیفه‌ی ما چه می‌شود؟ موفق باشید

31050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و خدا قوت. دلنوشته ای از یک جوان ایرانی و ان شاءلله مسلمان «چرا رأی نمی‌دهم» پیامبر اسلام (ص) به ما دو چراغ هدایت دادند یکی قرآن و دیگری اهل بیت، و ما در همه زمان ها می‌توانیم با رجوع به این راهنماها حق را از باطل و گوسفند را از گرگ در لباس گوسفند، تشخیص دهیم ان شاءلله. من تا قبل از احراز صلاحیت های شورای نگهبان قصد داشتم که در انتخابات شرکت کنم اما بعد از آن ظلمی که به مردم شد تصمیمم عوض شد و بعد از مناظره ها مطمئن شدم فرد شایسته ای در بین آنها برای ریاست جمهوری وجود ندارد. چند دلیل عمده برای این کار وجود دارد. اول اینکه در رفتار شورای نگهبان ظلم نابخشودنی اتفاق افتاد چون در گفتار حاکمان این نظام بیان می کنند که انتخابات پرشور و حداکثری را خواهان هستند اما در عمل خلاف آن را اثبات می ‌کنند و جالب اینجاست که تئوریسین های طراز اول حکومت اقدام شورای نگهبان را گامی رو به جلو تعریف می‌کنند و اظهار می کنند که درانتخابات‌های گذشته ما روش غربی را الگوی خود قرار می دادیم و با دو قطبی کردن انتخابات باعث توهین ها و تخریب های زیاد می شدیم اما اکنون با ترکیب تقریباً یک دست نامزدها این اتفاق نمی‌افتد و مردم آگاهانه برخورد می کنند از روی هیجان عمل نمی‌کنند و بیشتر به برنامه‌های نامزدها توجه دارند. متاسفانه برنامه این حکومت همیشه اینگونه بوده یعنی (حذف کردن بجای اصلاح کردن) درست است که توهین و تخریب ناشایست است اما حذف انسانها و افکار آنان هزاران برابر بدتر است. پس بهتر است بجای اینکار، نظارت بر حسن انجام برنامه های تبلیغاتی نامزدها رو تقویت کنند و مثلا قوانین سختگیرانه ای بگذارند که هر کس توهین و تخریب کرد باید جریمه سنگین (مالی و غیرمالی) پرداخت کنه و... این آقایان برخلاف آنچه تصور می کنند این تصمیم باعث ضربه خوردن شدید به حق انتخاب مردم شده است آیا اگر همه کاندیداها را اصلاح طلبان تشکیل می دادند این آقایان اظهار می‌کردند که این اقدام گامی رو به جلو است! اکثر این آقایان متاسفانه فقط از دید خود به مسائل نگاه می کنند و از آن تاسف بار تر اینکه خود را برتر و عاقل تر از مردم تصور می‌کنند. پس به احترام انتخابات آزاد رأی نمی‌دهم. دلیل دوم اینکه به گفته امام خمینی حفظ نظام از اوجب واجبات هست (واجب ترین واجبها) بنا بر همین فتوا حق انتخاب کردن را که خداوند به تک تک انسانها عطا فرموده را وظیفه تلقی می کنند و نه تنها رأی ندادن را بلکه رأی سفید را هم حرام اعلام می کنند (طبق استفتاء جدید از رهبر انقلاب) آن هم بعلت اینکه ممکن است باعث تضعیف نظام شود یعنی هرکس رأی ندهد مرتکب فعل حرام شده است. حاکمان این نظام می گویند که ما حکومت اسلام را اجرا می کنیم و الگوی ما پیامبر و سیره اهل بیت است اما به نظر می رسد اینها فقط جاهایی که به نفع خودشان هست را اسلامی عمل می کنند! مگر حضرت علی علیه السلام ۲۵ سال سکوت نکرد و حکومتی که حق خودش بود را به خاطر صلاح مردم واسلام نبخشید! هنگامی خلافت را قبول کرد که عموم مردم برای بیعت کردن با ایشان، اصرار ورزیدند و در خطبه ۳۳ نهج البلاغه می‌بینیم که حکومت نزد ایشان بسیار کم ازش یا بهتر است بگوییم بی ارزش است. عبد الله بن عباس مى‏‌گويد در «ذى قار» به امير المؤمنين (عليه السلام) وارد شدم او مشغول پينه زدن نعلين خود بود. از من سؤال كرد قيمت اين نعلين چقدر است عرض كردم قيمتى ندارد. فرمود: به خدا سوگند اين كفش نزد من از فرمانروايى بر شما محبوبتر است مگر آنكه حقى را بر پا سازم يا باطلى را بر اندازم. امام حسن (ع) هم به خاطر همان مصلحت مردم و اسلام حکومت را به معاویه داد و یا امام حسین (ع) سالها سکوت کرد تا اینکه هزاران نامه برایش فرستادند و حجت را برخود تمام دید. با این وجود که هم خود می‌دانست و هم اطرافیان به او بارها گفتند که به کوفیان اعتمادی نیست و ممکن است این راه برگشتی نداشته باشد و به تو خیانت کنن اما ایشان نظر مردم را ارجح دانستند و به گونه ای رفتار کردند که نمی‌شود رفتار گذشته انسانها را ملاک عمل امروز قرار دهیم و چون مردم از من خواستند آنها را اجابت می‌کنم با این وجود که همه گذشته آنان را می‌دانم. این رفتار اهل بیت نشان می دهد که حکومت برای آنان هیچ ارزشی نداشت بلکه مردم و اسلام ارزش بوده. اما حاکمان این نظام جمهوری اسلامی برای حفظ حکومت دست به هر کاری می زنند نتیجه می‌گیریم که اهل بیت در حکومت داری انتخاب مردم را بر هرچیزی ارجحیت می‌دادند چون حق انتخاب را خداوند متعال به ما انسان ها عطا کرده و به هیچ کس اجازه نداده که این حق را از مردم بگیرد و برای منافع خود یا هم گروهی های خود از آن سوء استفاده کند. ما در سیره اهل بیت بارها دیده‌ایم که آنها خود را هدایت گرمردم می‌دانستند و نه حاکم بر زندگی آنها. پس به احترام حق انتخاب، رای نمی‌دهم. دلیل سوم اینکه تعدادی از سران نظام گفته‌اند که انتخابات ۱۴۰۰ فرصتی برای کسانی است که در اول انقلاب نتوانستند در رفراندوم شرکت کنند پس هرکس در این انتخابات شرکت کند یعنی در رفراندوم شرکت کرده است و به جمهوری اسلامی رأی داده و من چون این نظام اسلامی را جعلی و دروغین می دانم رأی نمی‌دهم. چون در این چهل سال، کلمه اول یعنی نظام، بنام مردم گرفته نشده است و به عنوان حکومت ترجمه شده است و اسلام را نیز به نفع خود ترجمه و بیان می کنند و هر کس خلاف نظر آنها سخن بگوید یا رفتار کند اشتباه می دانند و دین اسلام را به نفع خود مصادره کرده‌اند نتیجه می گیریم که این نظام اسلامی جعلی است. پس به احترام نظام اسلامی حقیقی رأی نمی‌دهم. دلیل چهارم اینکه رأی دادن و رأی ندادن هر دو تاثیرگذار است و در این بازه تاریخی رأی ندادن باعث می شود که دولت بعدی (به احتمال زیاد آقای رییسی) حواسش را بیشتر جمع کند و به قول معروف هر کاری که دلش می‌خواهد نتواند انجام دهد چون می داند که پشتوانه مردمی ندارد پس با دقت بیشتری عمل می کند. در نهایت هر چه تعداد تحریم کنندگان انتخابات بیشتر باشد فشار بیشتری بر آنها وارد می شود و قدم های خود را شمرده تر بر می دارند حال آنکه ممکن است حکومت در میزان مشارکت هم دست ببرد و آمار آن را بالاتر از واقعیت اعلام کند اما همین اندازه که در بین خودشان بدانند که جایگاهشان در نزد عموم مردم بسیار کم شده است تاثیر خود را خواهد گذاشت و اینکه نوعی همبستگی در بین مردم ایجاد می شود و حس همراهی و همدلی در بین مردم تقویت می‌شود و نیز می فهمند که تعداد زیادی از مردم مانند آن ها فکر می کنند و احساس پشتگرمی می‌کنند و این دستاوردی بزرگ به حساب می آید. پس به احترام وحدت و همدلی رأی نمی‌دهم. دلیل پنجم و خیلی مهم اینکه حاکمان این نظام هرگونه رفتار با مخالفان و براندازان را بر خود حلال می دانند کشتن آنها را در زندان و خیابان، حتی اگر غیر مسلح باشند را گناه نمی دانند چون حفظ نظام از هر چیزی برایشان مهم تر است و رهبر را نائب بر حق امام زمان (عج) می دانند و هر چه او بگوید را بدون «تفکر انتقادی» قبول می کنند و بدتر آنکه وقتی از آنها می‌پرسی چگونه رهبر را نایب امام زمان می‌دانید می‌گویند درک این موضوع احتیاج به ایمان بسیار بالا دارد و شما که ایمانتان کم است نمی‌توانید درک کنید! و با این تفسیر دهان تمام منتقدین را می‌بندند و پرشسگری را در نطفه خفه می‌کنند. اما در صدر اسلام می‌بینیم که امام علی (ع) با براندازان خود یعنی خوارج چگونه برخورد کرد. آنها روزهای زیادی در منطقه نهروان اردو زده بودند و هر جا که می توانستند اعلام می کردند که علی گناه کرده و باید توبه کند و گرنه با او می‌جنگیم اما امام علی (ع) برای آنها پیک صلح و نصیحت می‌فرستاد. تا وقتی که آنان دستشان به خون بی گناه آلوده نشده بود امام با آنها به مهربانی و دلسوزی رفتار می‌کرد و حتی در روز جنگ باز هم به آنان فرصت برگشت داد اما حاکمان نظام جمهوری اسلامی هر گونه مخالفت را حتی در بین خودشان نمی‌توانند تحمل کنند و الان سال‌هاست تلاش می‌کنند کسانی که با تفکر آنها حتی کمی فاصله دارند را از سفره انقلاب کنار بگذارند و این رد صلاحیت های گسترده در چند سال اخیر موید همین تصمیم آنها است. پس به احترام سخن مخالف، رای نمی‌دهم. دلیل ششم اینکه سال هاست که موقع انتخابات در خیابانها و مراکز دانشگاهی کرسی آزاد اندیشی راه می اندازند (صرفا بصورت نمایشی) که بگویند در کشور ما مردم نه تنها در بیان، بلکه در اندیشیدن هم آزاد هستند. اما متاسفانه در عمل شاهد آن هستیم که اینان به گونه ای دیگر عمل می‌کنند چون وقتی رسانه های آنان را مشاهده می‌کنیم از تلویزیون گرفته تا مطبوعات، کتاب ها، رسانه ها اجتماعی، آموزش و پروش و... حتی یک صدای مخالف، که هم نظام و هم رهبری و انقلاب را قبول دارد نیست چه برسد به منتقد نظام... اگر راست می‌گویید در همه جا و در همه وقت کرسی آزد اندیشی راه بیندازید البته با تضمین حفظ جان و آبروی مردم! وقتی همه جا را گرفته اید و بسته اید سخن از آزاد اندیشی صد بار از فحش ناموس بدتر است. پس به احترام آزاد اندیشی رأی نمی‌دهم. دلیل هفتم: بعضی ها مثل آقای همتی (که در مناظره آخر گفت) به اشتباه فکر می کنند که سخن امام خمینی که گفته اند «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» منظورش این بوده که نظام مساوی است با مردم، اما در سخنرانی های متعددی که از امام خمینی موجود هست می‌بینیم که ایشان خلاف این را ثابت می‌کنند مثلا وقتی که می‌گویند: حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرف های احمقانه‏ای است که از همين گروه ها القا می‏ شود که خوب، جاسوسی که خوب نيست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نيست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمين واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است. "صحيفه امام ، جلد ۱۵ ، ص ۱۱۶" مشخص است منظورشان از اسلام کتب و سنت اسلام نیست چون که در این زمانه از بین رفتنی نیست. اما بدبختی اینجاست که منظورشان حکومت اسلامی (یا روح اسلام است که در نظام جمهوری اسلامی دمیده شده) است و واجب است برای حفظ آن دروغ بگوییم و شراب بخوریم. بدبختی بیشتر اینکه تنها و تنها ایشان و رهبر فعلی چون نایب امام زمان هستند می‌توانند تشخیص دهند که مصلحت اسلام و مسلمین چیست. و اینجاست که بدبختی اعظم نمایان می‌شود که متوجه می‌شویم منتقد رهبر بودن یعنی منتقد اسلام بودن یا مخالف رهبر، می‌شود مخالف اسلام، چون روح اسلام در سیطره وجودی ایشان است. یا جای دیگر گفته اند: «حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، يکجانبه لغو کند" صحيفه امام، جلد ۲۰، صص ۴۵۲- ۴۵۱" یعنی قوانین، بخصوص قانون اساسی تا وقتی ولی فقیه تشخیص دهد خوب است وگرنه لغو می‌کند آنهم یکجانبه و آن هم با مردم تحت حکومت خودش نه بیگانه... و این مخالف صریح قرآن مجید است که بارها توصیه می‌کند که ای مسلمانان به عهد خود وفا کنید وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا (آیه ۳۴ سوره اسرا) و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می‌شود. فَلَن یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ. (سوره بقره ۸۰) خداوند هرگز پیمان شکنی نمی‌کند. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ. (سوره صف ۲ و ۳) اى کسانى که ایمان آورده اید چرا چیزى می‌گویید که انجام نمی‌دهید نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید. در هیچ جایی از سیره اهل یبت مثالی وجود ندارد که آنها به عهد خود وفا نکرده باشند. یا گفته اند: آن که مکتبی را مسخره می‌کند اسلام را مسخره می‌کند. اگر متعمّد باشد، مرتد فطری است، و زنش برایش حرام است، مالش هم باید به ورثه داده بشود، خودش هم باید مقتول باشد. "صحیفه امام خمینی ،جلد 14 ،صفحه 376" نعوذ باالله این چه اسلام بیچاره ای است که با یک مسخره کردن به خطر میفتد و مسخره کننده را مانند جنایتکار باید اعدام کرد!!! پس به احترام قرآن، اهل بیت (ع) و وفای به عهد رأی نمی‌دهم. پس برای اینان منظور از نظام، مردم نیست بلکه حکومت است. جالب است در خاطره ای که احمد خمینی تعریف می کند می‌گوید که پدرم وقتی مگسی وارد اتاق می شود حاضر نیست آن را اذیت کند بلکه آن را می گیرد و به بیرون می اندازد اما در مقابله با کسی که به نظر او مخالف اسلام هست شدیدترین برخورد را می کند. دلیل هشتم: درخواست های بسیار زیاد کنش گران سیاسی داخل کشور مثل زندانیان سیاسی، خانواده قربانیان تظاهرات های گذشته و... برای تحریم انتخابات. پس به احترام این افراد زجر کشیده در راه آزادی رأی نمی‌دهم. ناگفته نماند با تمام این توضیحات، من از مخالفان براندازی هستم و آزموده را آزمودن خطاست ما یکبار انقلاب کردیم و نتیجه آن را می‌بینیم که به ثمر ننشست. مردم سال ها است تلاش می‌کنند تا از درون حکومت، اصلاح های اساسی در راستای منافع مردم و اسلام راستین را رقم بزنند اما متاسفانه نظام ثابت کرد که اصلاح ناپذیر است. از طرفی مخالف تقلید کامل از غرب هم هستم چون بسیاری از رفتارهای آنان برخلاف روح معنوی انسانیست. البته باید از دست آوردهای آنان کمال استفاده را برد و با آنها رابطه ای متعادل و مطابق منافع مردم داشت. در انتها ممنون می‌شوم جناب طاهرزاده گرامی، نظرات مرا مو به مو نقد کنید تا ان شاءلله در مسیر انصاف قرار داشته باشد. چون از خداوند منان خواستم کمکم کند تا تصمیم درست را بگیرم و در ذهنم خطور کرد که به شما پیام بدم. خدایا همه مارا به راه راست هدایت فرما. و همینطور همه گمراهان وظالمین را هدایت کن، هدایت کن، هدایت کن و اگر هدایت نشدند آنها و تخمشان را از روی هستی برای همیشه نیست و نابود کن به برکت اسم اعظمت یا رب العالمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث،‌بحث مفصلی است. عرایضی در کانال «ندای اندیشه» داشته‌ام که خوب است سری به آن کانال در این رابطه بزنید. https://eitaa.com/nedayeandishe/155 موفق باشید:

30951

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی ضمن تبریک عید فطر. سوال من در مورد فطریه است این موضوع برام مقداری گنگه: مبلغ فطریه برای هر نفر بر مبنای قوت غالب منطقه، سه کیلو گندم، جو، برنج، خرما، کشمش و مانند آنها و یا معادل قیمت اینها به نرخ آزاد پرداخت گردد، فطریه بالاخره چقدره، واقعیت اینه ما برنج یا نان خالی نمی خوریم، اینجا هم می گه قوت غالب حکم اسلامیش چیه؟ با توجه به اینکه اسمش زکات هست آیا منظورشون معادل یک دهم غذایی هست که در ماه رمضان مصرف می کنیم یا ... برای نمونه می گویند کفاره روزه غیرعمدی، برای هر روز، یک مد (حدود ۷۵۰ گرم) طعام است این میشه زکات معادل چهار وعده غذا. اگر در این مورد توضیح دهید ممنون می شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قوت غالب، تعبیر فقهاست و به معنای غذاهایی است که در شهر رواج داره و لازم نیست به لحاظ یک نفر سنجیده بشه که غالبا چی میخوره. بنابر این همه ی اهل شهر میتونن سه کیلو گندم یا برنج یا هر چیز دیگه ای که در غذاهای مردم به کار میره را حساب کنند و خودش یا پولش رو به فقیر بدهند. البته اگر تمکن مالی دارند بهتره به این بهانه، بیشتر به فقرا کمک کنند. ۲. یک دهم یا یک بیستم مربوط به زکات امواله و ربطی به زکات فطره نداره ۳. کفاره مربوط به باب دیگری است و ربطی به فطریه ندارد.

29365

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد جان شرمنده جواب سوال ۲۹۳۵۱ داخل ایمیل نیومده فکر کنم ایمیل اشتباهی دادم. اگه امکانش هست جواب تو سایت بفرستید. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعضاً سؤالات کاربران کاملاً شخصی است و برای بنده سخت است عمومی جواب دهم.

28163
متن پرسش
سلام: دغدغه زندگی بعد از مرگ در حد «لزوم عقلی دفع ضرر محتمل» چه هدفی به من باید بدهد در زندگی ام و چه جور زندگی؟ آیا باید تمام واجبات و تمام محرمات را رعایت کنم؟ مثلا در اعتقادات تا چه اندازه. در اخلاق آیا باید همه صفات رذیله را ترک کنم و تمام فضایل را دارا باشم؟ ( مثلا آیت الله مظاهری اولا مبحث تهذیب نفس را اوجب واجب می دانند و حدود ۴۰ رذیله و ۴۰ فضیلت را بیان نمودند). در احکام متناسب با شرایط زمان و مکان همه ی آن چه که در رساله نوشته شده. یا مثلا تمام آنچه که در کتاب گناهان کبیره (حدود ۷۰ مورد) هست. یا مثلا تمام آن چه که آیت الله مظاهری در رساله ی خود در قسمت مسائل اخلاقی نوشتند. متناسب با مقتضیات. آیا تقوایی که در قرآن هست منظورش همین است (با مراتبش) هدفم باید چی باشد؟ ببینید من تحصیلات حوزوی ندارم ولی یک کم مطالعه کردم و یک مقدار شنیدم ولی بحث انگیزه چیز دیگری است آنچه باعث می شود من یک آدم متوسط الحال و متعارف صبح از خواب بلند شوم و دو رکعت نماز بخوانم حداقل برای خوم اگر بخواهم خودم را گول نزنم چیزی جز ترس از مواخذه و حساب و کتاب نیست (خوانده ام و شنیده ام کمال مطلق خواهی را، قرب به خدا را، کمال و سعادت و شدت یافتن وجودی را و بهشت و جوا ر رحمت الهی را و...) ولی نمی دانم شاید چون حد و اندازه ام این قدها نیست این حرف ها (حداقل فعلا) تکانم نمی دهد. حالا سوال بنده این است هدفم را چی قرار بدهم (از قرآن بلدم مراتب طولی اهداف رحمت، عبودیت و آزمایش را)؟ تا به قد و قواره ی یک آدم متعارف بخورد و از آن طرف چه جوری رفتار کنم؟ آیا مثلا هدف «نجات» کافی است یا باید همراه با خواستن رفتن به بهشت (یا بهشتی شدن باشد) آیا مثلا فرضا اگر تمام اعمال را انجام بدهم ولی یکی از این ۴۰ صفت رذیله (مثلا تکبر، غرور، حب دنیا عجب، حسادت...) در من فعال باشم باز معذب هستم؟ یا مثلا اگر همه واجبات را انجام دادم ولی مثلا یک بار در عمرم دروغ گفتم و توبه نکردم باز باید عکس العمل فعلم را ببینم؟ آیا تا از تمام رذایل پاک نشویم می توانیم برویم بهشت یا بهشتی شویم یا شرط بهشت چیست؟ (قلب سلیم) تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داریم: «بُعثت علی الشریعة السمحة السهلة» من بر دینی آرام و نرم مبعوث شدم، نه دینی که در آن سخت‌گیری باشد. به همان معنایی که در جای دیگر می‌فرمایند: «لم یرسلنی اللّه بالرهبانیة ولکن بَعَثَنی بالحنیفیة السهلة السمحة» خداوند مرا برای دین رهبانی و گوشه‌نشینی و فرار از فعالیت‌های اجتماعی ارسال نکرده است، لکن مرا برای دینی که در آن سخت‌گیری نیست مبعوث کرده.

27918

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چرا عقل برخی دین و عالم غیب رو می‌پذیرد ولی عقل برخی نمی‌پذیرد؟ متشکر از پاسخگویی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود افراد مسئولند که خود را آنچنان مشغول امور مادی نکنند تا متوجه‌ی حقایق غیبی باشند. موفق باشید

27844

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليكم حضرت استاد، در شرح دروس مصباح الهدايه فرمودید، اسم الله الأعظم، عین ثابته ای نیاز داشت برای تجلی، که آن حقیقت محمدی صلوات الله علیه بود. سپس این حقیقت تجلی کرد در عین ثابته حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرزند عبدالله و علی مرتضی ابن ابی طالب علیه السلام، می توان گفت در ما نیز تجلی یافته به قدر و اندازه مان؟ اگر بله، پس وای به حال من که چه ظلم هایی که نکرده‌ام به این لطف پروردگار متعال!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد که محمدیین ذیل حقیقت محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» محل تجلیات اسم اعظم باشند. آیا در حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چنین احساسی را نمی‌توان داشت؟ موفق باشید

25401
متن پرسش

سلام استاد عزیز: لطفا من راهنمایی کنید. من خودم و دوستانم وقتی به جایی رسیدیم که واقعا حس کردیم از درون تهی شدیم و اون همه مطالعه و کار تو تشکلا هیچی بهمون اضافه نکرده بود و خیلی حس پوچی و افسردگی داشتیم، به واسطه ی آشنایی با یه مربی که ما رو تخلی کرد و بهمون عمق داد واقعا زندگیمون متحول شد. و با مباحث شما آشنامون کردن. الان ما هم میخوایم این روال صحبت چهره به چهره رو ادامه بدیم و با افراد صحبت کنیم. اما مشکلی که هست اینه که وقتی اولین بار با فرد ارتباط می گیریم و بهشون تلنگر می زنیم و میگیم مثلا اهل بیت (ع) این تصوری که الان داری نیست یا خدایی که الان داری مثل آب تصوریه، خیلی خوششون میاد و میگن خب الان چکار کنیم؟ بهشون میگیم باید کم کم بیای جلو و کلیشه هاتو بشکنی و مطالعه عمیق و مداوم رو شروع کنیم با هم. قبول هم میکنه و شماره هم میگیره، اما میره و دیگه پیداش نمیشه. مشکل کار از کجاست؟ آیا این روش کار تربیتی رو ادامه بدیم؟ اگر نه پس ما وظیفمون چیه؟ مباحث آقای علی صفایی خیلی عذاب دهنده است وقتی آدم حس کنه حرکت نداره. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با رفاقت و خوشرویی، افراد را متذکر امر متعالی‌شان شدید، دیگر به حالِ خود واگذاریدشان تا فکر کنند و با خودشان درگیر شوند تا در نهایت، انتخابِ خود را انجام دهند. آیا حضور بعضی از هنرپیشه‌های سلبریتی در پیاده‌روی اربعین را جز به جهت آن می‌دانید که صاحب‌دلِ دلسوزی بالاخره در گذر و گذرگاهی نکته‌ای با آن‌ها در میان گذاشته است که امروز ماورای همه‌ی آن‌چه اطراف آن‌ها را گرفته است، به چنین انتخابی بس متعالی دست می‌زنند و بدان افتخار می‌نمایند؟ موفق باشید

24059

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چند سالی است وقتی نام اهلبیت می آورم انرژی در سینه ام میاد و می لرزونتم. این چه حالتی است؟ رعشه در بین سینه هام است تو عرفا دیده بودم. من خدایی نکرده وقتی معصیتی بکنم این حالت میره و با توبه برمیگرده؟ قرآن و شعر حافظ که می خوانم بیشتر می آید. شما تو سخنرانیتون گفتید عرفا نام خدا را که می اوردن وجودشون می لرزیده. آیا این لرزش آن لرزش است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان قبل از تولد، عهدی با اولیاء داشته و با نظر به آن‌ها و با نظر به سخنان قدسیِ عرفا، آن عهد زنده می‌شود و فیلش هوای هندوستانش را می‌کند. موفق باشید

24057
متن پرسش
سلام استاد طاعاتتون قبول: معذرت میخوام وقت شما رو می گیرم. استاد میتونم بپرسم شما در زندگی دنیایی خود هنگام مواجه با مشکلات چگونه رفتار می کنید؟ مثلا آیا شما در ایام جوانی به مشکل بیکاری و بی پولی دچار شده اید؟ واکنشتان چه بوده؟ شده امیدتان کمرنگ بشه؟ خسته بشید؟ بر فرض ازدواجتان به تاخیر می فتاد چه می کردید؟ نمی دانم شما شاید هیچ وقت دغدغه های جوان امروز را نداشتید که هر راهی را که پیش گرفته به مشکل رسیده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکسی در زندگی خود با این مشکلاتی که می‌فرمایید روبه‌رو خواهد بود و به اندازه‌ی اطمینان به خداوند، راهِ صحیح و تحلیل درست در مقابل او گشوده می‌شود و طوری عمل می‌کند که بالاخره نتیجه‌ی صحیح برایش پیش می‌اید، زیرا خود را نباخته است تا به تصمیمات غلط گرفتار شود. موفق باشید

نمایش چاپی