باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید به نحوی با دانشجویان مرتبط باشید و فلسفهی اسلامی و فلسفهی غرب، هر دو را بشناسید چرا مؤثر نباشید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. با بحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» رابطهتان چطور است؟ سری به آن زدهاید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواظب باشید بین ماهیت و وجود، خلط انجام نگیرد. «وجود» تشکیکی است و هرچیزی را که از زاویهی وجودیاش مدّ نظر قرار دهید مرتبهی بالاتر و باطن برایش میتوان مدّ نظر قرار داد آن هم به اعتبار وجهِ وجودیِ آن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنایِ سخن در رابطه با رزق مقسوم و رزق غیر مقسوم مطرح است به آن معنا که رزق غیر مقسوم که همان رزقی است که انسان به دنبال آن است و به آن نمیرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مطابق فرمایش حضرت امام رضا «علیهالسلام» هماکنون قیامت با تمام ابعاد آن موجود است. در این مورد خوب است به کتاب «معاد» که بر روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت قرآن در هدایت انسانهاست تا زندگی را درست انتخاب کنند و در بستر جهتگیری صحیح، خودشان در امورات جزئی زندگی ورود کنند. این نوع سؤالات مثل این است که بپرسیم آیا باید در قرآن معلوم شود کدام خیابان را یکطرفه کنیم؟ یا این موارد، در رابطه با امور جزئی زندگی انسانها مربوط به خود آنهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد این جملهی هایدگر در کتاب «درآمد به متافیزیک» افتادم که میگوید: «اگر ایمان، پیوسته خویش را در معرض امکانِ بیایمانی قرار ندهد، ایمان نیست، بلکه آسودگی است». به این اشعار عطّار در معنیِ ایمان فکر کن که میگوید:
دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم
ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی
امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم
در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی
نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم
نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی
دوش از غم فکر و دین یعنی که نه آن نه این
بنشسته بدم غمگین شوریده و سودایی
ناگه ز درون جان در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی
روزی دو سه گر از ما گشتی تو چنین تنها
باز آی سوی دریا تو گوهر دریایی
پس گفت در این معنی نه کفر نه دین اولی
برتو شو ازین دعوی گر سوختهٔ مایی
هرچند که پر دردی کی محرم ما گردی
فانی شو اگر مردی تا محرم ما آیی
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم سخنان جناب آقای دکتر یامینپور تحت عنوان «امکانهای کنشگری در فضای مجازی»؛ که در پیامرسانِ تلگرام به آدرس @unity_story صحبت کردند، نکات خوبی در اختیار شما در رابطه با سؤالتان میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در اعتماد به خدا و رعایت حقوق مردم، خود را رشد دهیم همهچیز به نفع ما تمام میشود. موفق باشید
سلام خدمت استاد محترم: یک مطلبی دیدم مبنی بر اینکه شما و چند نفر دیگه فردیدی هستید. میخواستم نظرتون رو در مورد این مقاله به آدرس https://ghiam.ir/?p=519 بدونم. اندکی ذهن حقیر رو درگیر کرده. بخشی از مقاله: «فردید معتقد به ذات داشتن تمام پدیدههای مدرن ازجمله فناوری است، یعنی آنها ابزاری نیست که خنثی باشد و بتوان در چارچوبهای تصوری (پارادایمهای) دیگر نیز از آنها بهره برد. وی از مهمترین موانع بنیادین تفکر بین مسلمانان را تئولوژیاندیشی (گفتمان کلامی) در معنای پذیرش پارهای مفروضات سنتی و تاریخی بهصورت غیرانتقادی میداند. جریان فردید با تجددستیزی حداکثری بر افرادی نظیر عباس معارف، رضا داوری، مددپور، اصغر طاهرزاده، رجبی، ریختهگران، جوزی، سلیمان حشمت، عبدالکریمی، یوسفعلی میرشکاک و… اثر گذاشته است. این جریان معتقد به ناسازگاری دین و علوم جدید است. مهمترین استراتژی این جریان شناساندن مبانی فلسفی تمدن غرب و به تعبیر خودشان، شناخت عمیق آن و درنهایت نقد آن است. این جریان با طرح اولویت غربشناسی (نسبت به اسلامشناسی یا اقدامات اصلاحی) و فروکاست همهٔ تعارضات در کشور و دنیا به مدرنیته، تلاش میکند ضمن تقلیل همهٔ ساحات تقابل اسلام و استکبار جهانی به بحثی فلسفی، تمام مشکلات و چالشها را به مدرنیته، استفاده از دستاوردهای بشری جدید احاله دهد. این تفکر، فناوری را شیطانی نامیده و از ضرورت کنار گذاشتن آن سخن میگویند. این جریان پستمدرن متأثر از نوع تفکر مسیحی اروپای متصل، تلاش میکند با نوعی رویکرد عرفانی شهودی به مقابله باعقل فلسفی اروپای متصل با مبنای یهودی بپردازد. محوریت یافتن عقل ابزاری، عقل خودبنیاد و سودمحوری جزو نقدهای جدی این جریان به غرب است. بخشهای مذهبیتر و انقلابیتر این جریان، تلاش زیادی دارد شهید سید مرتضی آوینی را نیز متصل به خود نشان دهد و از این طریق در جذب جوانان انقلابی فعالانه عمل کند. واقعیت این است که آوینی هیچگاه مستقیماً شاگرد فردید نبود. بعضی حرفهای او در فضای عملزدهٔ پایان دههٔ ۶۰ و آغاز دههٔ ۷۰ که نقدها به غربزدگی در اعتراض و احیاناً برخوردهای فیزیکی با مظاهر خرد تهاجم فرهنگی خود را نشان میداد، در کتبی نظیر «توسعه و مبانی تمدن غرب» با این جریان قرابت دارد، اما آوینی متأخر که خود دست به دوربین و استفادهکننده از فناوری است بهویژه در آثاری نظیر جلد سوم «آیینهٔ جادو» کاملاً از این جریان فاصله گرفته و با نفی ذات قائل شدن برای فناوری و احیاناً شیطانی دانستن آنچنانکه در جریان فردید اتفاق میافتد، معتقد است مسئلهٔ اصلی تحول انفسی انسانی است که از فناوری استفاده میکند، یعنی مهم انسانی است که فناوری مثل دوربین و سینما را به کار میگیرد و نه اینکه اصل فناوری و سینما را شیطانی بدانیم.[۱۱] این اندیشه با منبعی التقاطی تلاش دارد تا نگاه هایدگر را بر تاریخ تفکر فلسفی و علمی تطبیق کند و لذا سادهسازیهای بسیاری دارد، نظیر اینکه بدون دلیل دوران پیشاسقراطی را دوران امت واحده و علم حضوری میخواند بدون آنکه به شرک اساطیری یونان که در دوران هلنیسم در رم نیز بازتولید شد و صوفیسم یونانی که ارسطو و افلاطون در برابر آن ایستادند، توجهی کند. تطبیق اسماء نیز بر دوران مختلف مستند مشخص عرفانی یا دینی جز نظریات هایدگر ندارد. فردید بیشتر بر سلب تمرکز دارد و بحث ایجابی مدلل و دقیقی از او دیده نشده است. این اندیشه با فرض حوالت تاریخی، نوعی جبر و عدم امکان تغییر با ارادههای انسانی را به دنبال دارد و بهنوعی انفعال و خودداری از اصلاح میانجامد که در اقدامات اجتماعی و سیاسی معتقدین به این جریان نمود دارد؛ گذشته از آنکه با دستورات دینی نیز تباین دارد. این اندیشه حاصل استفاده از ادبیات عرفان نظری بدون طی کردن عرفان عملی است (چنانکه کسی در مورد فردید، گذر از مراحل عرفان عملی را روایت نکرده) و لذا سخنان او همانند سایرین که چنین میکنند، حالتی شطحگونه یافته است، علاوه بر آنکه آن را با تفسیر هگلی مارکسیستی آمیخته است. نهتنها برداشت او از ابنعربی که برداشت او از هایدگر نیز ناقص است. علاوه بر آن به لوازم هرمنوتیکی مکتب هایدگر که به نسبیگرایی میانجامد و نتیجتاً توانایی نقد را از دست میدهد، توجه ندارد. استفاده از ادبیات عرفانی نهتنها بهوسیلهٔ او که بهوسیلهٔ روشنفکران التقاطی و غربگرای حداکثری عوارض زیادی ایجاد کرده است، نظیر خیر دانستن همهٔ بدی و خوبیها که نوعی پلورالیسم با ادبیات دینی و عرفانی است. فردید با طرح هایدگر میخواست بهنقد غرب بپردازد، اما در عمل از یک اندیشهٔ غربی به اندیشهٔ دیگر غربی روی آورد و سبب بسط آن شد که گذشته از آثار سوءش با ادعای کلنگری و عدم امکان خوب و بد کردن غرب در تناقض است. گذشته از این، همهٔ عالم اسماء الهی هستند اما او آن را تنها به انسان و زندگی جمعی انسان تقلیل میدهد. پیروان این اندیشه مواضع سیاسی متفاوتی را گرفتند، گرچه اکثراً بسته به اقتضاء این نظریه سکوت پیشه کردند، فردید مواضع سیاسی با چرخشهای ۱۸۰ درجهای متعدد داشته است، قبل از انقلاب در تلویزیون شاهنشاهی به مدح شاه پرداخته در انجمن فلسفهٔ رژیم حضورداشته و حتی در تدوین ایدئولوژی حزب رستاخیز کمک کرده است، بعداز انقلاب، در مدح انقلاب و حتی بسیجیان سخنانی گفت، اما مبارزه در زندگی او حضور نداشته است. چهرهای از این جریان مثل رضا داوری اردکانی به ریاست فرهنگستان علوم و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید، اما حتی علیه مرگ بر آمریکا سخن گفت و آن را نشان توسعهنیافتگی نامید و با مدرنترین جریانهای سیاسی و فکری تجدیدنظرطلب در یک جبههٔ سیاسی قرار گرفت. شاید انقلابیترین مواضع را در این طیف اصغر طاهرزاده داشته که البته امام و انقلاب را در تفکر خود و در مقابله با مدرنیته معنی کرده است.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اکثر آقایانی که نام بردید افرادی هستند که بنده با آنها همدل میباشم. ولی آنها را در بستر تاریخی که با حضرت امام به ظهور آمد میپذیرم و به همین جهت با آقای عبدالکریمی که در درک انقلاب اسلامی ناقص و ناتوان هستند و مسائل ما را در جای دیگری دنبال میکنند، سخت مخالف میباشم.
تصور بنده آن است که نویسنده مقاله به جای آنکه «تفکر» را موضوع قرار دهند، تلاش دارند افراد را در جبهههای مختلف تقسیم کنند و این نوعی مرگِ تفکر است. باید از خود پرسید رسالت تفکر در این تاریخ چیست؟ بنده رسالت تفکر در این تاریخ را نظر به حقیقت انقلاب اسلامی میدانم که تواناییِ به ظهورآوردن شخصیتی همچون حاج قاسم سلیمانی را دارا است و آن را بنیان حضور اصیل انسان در این تاریخ میدانم، و هر آنکس که در این میدان تفکر کند از نظر بنده حقیقتاً متفکر است، حال چه آقای دکتر فردید باشد و چه آقای دکتر داوری؛ و البته شهید آوینی که جای خود دارد. در رابطه با نسبت ما با تکنیک از یک طرف و حضور تاریخیِ ما در انقلاب اسلامی، خوب است به عرایض اخیر بنده که تحت عنوان «پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک"» در حال انجام است، رجوع شود. https://dialog.sohasima.ir/ch/elm-fanavari . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً فصوصالحکم ابن عربی دارای نکاتی ژرف و از مو باریکتر است. و این نسل به جای آنکه در مقابل آن مقاومت کند، سعی دارند آن نکات را درک کنند و از این جهت حتی حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» سورهی «حمد» را در عین عمق عرفانی آن علناً مطرح فرمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: علیکم السلام: تبریک در راستای حضور تولد جوانی که در حین جوانی به حضور در جهانی فکر میکند که حقیقت، در همهی ابعاد آن گسترش مییابد و او از همان روز تا دورترین روزها را در بودن خود احساس میکند و نتیجهی چنین حضور و بودنی، به ظهورآمدنِ فرزندی میشود که مهدی عالَم خواهد بود، و در این راستا تولد حضرت امام عسکری «علیهالسلام» را به همهی جوانانی که در جوانیِ خود میتوانند به حضور حقیقت در همهی جهان و تا انتهای عالَم نظر کنند تا در امروزشان جهان برایشان گشوده شود و در کنار امام زمانشان نسبت به هر موضوعی حاضر باشند و به هر قیمتی از حقیقت دست برندارند. و با این رویکرد به قرآن رجوعکردن، درکِ صحیح فهم جایگاه امامان در هستی خواهد بود.
ارادتمند همهی جوانانی که جهانی، ولی قدسی فکر میکنند
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مرحوم دکتر شریعتی و نحوهی ورود او به تفکر دینی، مرحلهای از تاریخ تفکر ما میباشد و نمیتوان او را نادیده گرفت و از گذشتهی خود برای حضور در آینده غافل بود. ولی به هر حال آثار آن مرحوم، وجهی از وجوه فکری و تاریخی ما است و ابداً نباید بدان اکتفا کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید حکمت کار در این است که فعلاً مشغول معارف الهیه مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و معارف معادی بشوید تا در وقتش با استحکام بیشتر سلوک خود را ادامه دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. به هر حال صبر در عبادات همراه با معارف الهیه، بالاخره راه را در مقابل ما میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ذوق خود انسان بستگی دارد که کدام دعا در قبل از خواب با روحش هماهنگ است. دعایی که گفته میشود: «بسم الله آمنت بالله و کفرت بالطاغوت اللهم احفظنی فی منامی و فی یقظتی.» دعای خوبی است و پس از آن آیهی آخر سورهی کهف ۲. سیر مطالعاتی سایت تا رسیدن به سورههایی مثل سورهی زمر، إنشاءاللّه مفید است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به طور مستقیم چیزی از هایدگر ندارم. شاید کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» نسبت به نگاه هایدگر بیگانه نباشد. ۲. همهی فصوص، شرح داده شده است ولی نیاز به مقدماتی است که سیر مطالعاتی سایت متذکر آن میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حقیقت نظر کند و به آموختههای دینیاش تنها مشغول نشود، بلکه از آنها پنجرهای به سوی حقیقت بگشاید؛ دیگر در بسیاری از انسانها بهرهای از آن حقیقت را مییابد. عرایض چند جلسهی اخیر در رابطه با سورهی جاثیه در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نظر کنید به عمل عقلا و متدینین که چه نوع برخوردی با موضوعاتی که شما در آن موضوعات در شک هستید، برخورد کردهاند. ۲. آری! آری! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر جریان بهائیت در اختیار خودشان هستند که به عنوان یک جریان فکری با آنها بتوانید منازعه کنید؟ آنها مزدوران سرویسهای دشمن اسلام میباشند و به راحتی با تهمت و دروغ، همهچیز را به هم میزنند. ۲. در مورد «عرفان حلقه»، خودمان مقصر هستیم که عرفانِ ناب را مطابق نیاز مردم مطرح نکردیم و مردم به آنها رجوع کردهاند که در بسیاری موارد با توهّماتِ مردم بازی میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: صلهی رحم، خوش بینی و خوش برخوردی و صدقه، کارساز است انشاءالله. موفق باشید
سلام: در صفحه ۹۰ معرفت النفس و حشر فرمودید هرچه نفس کامل تر گردد جامعیت و وحدت و بساطت آن شدیدتر خواهد شد بدون آن که جنس آن عوض شود. در سطر بعدی می فرمایید البته اگر این تحول ذاتی در مقوله ی حرکت همچنان ادامه یابد به جنس دیگری تبدیل خواهد شد. کجا جنس عوض می شود کجا جنس عوض نمی شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور جناب ملا صدرا از تغییر جنس به همان معنای شدت حضور است از عالَم دنیا به عالم قیامت. ولی در هر حال در همین حالت هم نفس است که شدت پیدا کرده است و جنس بدن او دیگر از جنس اخلاق و عقاید او است، نه از جنس عالم ماده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظور از نقص، در برزخِ نزولی و عوالم قبلی چیست؟ زیرا اساساً در آن عالَم هنوز میدان، میدانِ عمل نیست تا نسبت به عملکردن و یا نکردن نقصی ظاهر شود و در این رابطه نمیتوان آن فرض را در نظر گرفت که نقصی باشد مزاحم حضور. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود در تأمّل و تدبّر در آیات و روایات کار جلو میرود. تقویت ادبیات عرب از طریق صوت اساتید که علیالقاعده در اینترنت میتوانید پیدا کنید، حل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همینکه نامحرم، نامحرم است یعنی جای او در حریم جان و روح ما نیست و ما را از آنچه مهمِ ما است و باید بر آن بیندیشیم، باز میدارد. باید بر آنچه محرم ما است یعنی حضرت معبود، دل بست و قرآن و روایات وقتی بر آنها تدبّر شود، نمایش قصهی حضور اوست. هر اندازه در این وادی اندیشه به خرج دهیم، به همان اندازه با محرم جان خود مأنوس میشویم. آری! «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار / دیو چو بیرون رود فرشته درآید». موفق باشید