بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده از یکی از علما ذکر اربعینی می گیرم و الان در انتهای چهارمین چله خود هستم. همیشه ابتدای این اربعین ها با نشاط خاصی آغاز می شود و ترک گناه دوام ذکر سمت و جوع و.... در حالت خوبی هست. هرچه بیشتر به انتهای چله نزدیک می شوم یکی یکی سنگر های فتح شده را پس می دهم به طوری که در انتهای چله یک انسان گناهکار هستم و تنها کالبد بی روحی از اذکار و نماز شب و قرآن و عبادات بدون حضور قلب باقی می ماند. این مسئله برایم آزار دهنده است و وقتی برای اربعین بعدی نزد استاد می روم تا ذکر جدید بگیرم احساس می کنم که اذکار اربعین قبلی به خاطر گناهان بی اثر شده. پس نیت شروع جدید می کنم و بدون اجازه استاد اذکار چله قبل را همراه چله جدید می گویم و این شرایط دارد به وسواس تبدیل می شود. آیا گناهان باعث از بین رفتن خاصیت اذکار می شوند؟ چه کار کنم؟ دلم می خواهد یک چله بدون گناه داشته باشم تا اذکار ان چله بر جانم اثر کند و بعد ذکر جدید بگیرم. اما عمر کوتاه است و فرصت کم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی انقلابی و ارادت به مقام معظم رهبری و اُنس با رفقا و فعالیت‌های اجتماعی، فراموش نشود. موفق باشید

25803

حرص چرا؟بازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: بنده جوانی ۲۹ ساله هستم و به دلیل شرایطی که داشتم بعد از اخذ دیپلم نتونستم ادامه تحصیل بدم و به خدمت سربازی رفتم و بعد از آن هم در یکی از ارگان های دولتی مشغول به کار شدم. الان هم چند سالی است که متاهل هستم و دارای فرزند. اخیرا یکی دو سالی هست که همکاران من اکثرا مشغول ادامه تحصیل شده اند در رشته هایی که شاید خودشون هم علاقه ای نداشته باشند. منتهی هدف غایی اونها صرفا به جهت ارتقاء شغلی و اضافه حقوق هست. به بنده هم پیشنهاد این کار رو داده اند. منتهی هرچه با خودم کلنجار رفتم نتونستم برای ادامه تحصیل اقدام کنم به این دلیل که هیچ جذبه ای برام نداره و اصلا هیچ حسی نسبت به اون ندارم. اما از طرفی اشتیاق شدیدی به علوم و معارف دارم مخصوصا در بخش عرفان. مدعی نیستم ولی احساس تشنگی می کنم در این حد که اگه یه روز تفسیر قرآن مطالعه نکنم و یا سیر مطالعاتی شما رو دنبال نکنم و یا حتی اگه مدتی قسمت پرسش و پاسخ های سایت رو دنبال نکنم احساس پوچی و بی هویتی بهم دست میده. همیشه به خودم میگم من که تشکیل خانواده دادم الحمدلله مشغول به کار هم هستم و از همین طریق کسب روزی می کنم. حالا با یه حقوق ساده بالاخره گذران زندگی میشه. مگه چند سال می خواهم عمر کنم. به قول علامه حسن زاده (ما ابد در پیش داریم) اگه الان تو این سن به دنبال معارف نباشم و وقتم رو صرف مسائل مادی کنم چهار صباح دیگه که وارد میانسالی میشم دیگه سخت میشه خودم رو بالا بکشم. سخن کوتاه کنم مدت زیادیست این مسئله ذهنم رو مشغول کرده و احتیاج به راهنمایی پدرانه شما دارم. حلال کنید وقتتون رو گرفتم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در وادیِ معارف حقّه، خداوند راه خود را برای شما گشوده است و زندگی به راحتی می‌گذرد، چرا خود را در امور غیرِ لازم مشغول کنیم؟! موفق باشید

25573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چه دلیلی وجود دارد که من میل به آسمانی شدن ندارم و از گناه کردن که عکس آسمانی شدن است خوشم می آید؟ چرا مثل مولانا از دور بودن از عالم نی شکایتی ندارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در موطن نفس لوامّه‌ی خود مستقر باشد، همواره سعی می‌کند از گناه فاصله بگیرد و چنان‌چه گرفتار گناه شود، خود را سرزنش می‌کند. و هرکس بیشتر خود را در موطن نفس امّاره مستقر کند، همواره از گناه خوشش می‌آید، و در این راستا از حقیقتِ خود که همان فطرت است فاصله می‌گیرد و در نهایت، با خود درگیر شده است. موفق باشید

23978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما در مورد آفای ابرهیم فیاض و طرز تفکرشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ایشان به جهت دلسوزی‌ها و تعهدشان نسبت به ارزش‌های انقلاب، احترام قائل هستم. ولی نمی‌دانم چرا نقش فلسفه را در تمدن اسلامی نمی‌پذیرند در حالی‌که مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» معتقدند برای تحقق تمدن نوین اسلامی، فلسفه‌ی صدرایی ضروری است. موفق باشید  

22855

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: استاد عزیز آیا در کنار مباحث عقیدتی (منظورم سیر مطالعاتی شماست) می توان راه تصوف را ادامه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه حکمت متعالیه به سوی عرفان است. موفق باشید

19118
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر. کتابهای شما رو بسیار دوست دارم. نکات بسیار خوبی دارند. اما ریتم کتاب اکثرا کند و تکراری و خواب آوره. شاید اگر یک مقداری بعضی مباحث تکرار نمی شد بدون اینکه به اصل مطلب صدمه بخوره بهتر بود. مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه نسل جدید زیاد اهل کتاب نیستند و بیشتر اهل دیدن هستند. رسانه ای مثل توئیتر هم به همین دلیل برای رساندن مطلب در موجز ترین و کوتاه ترین حالت ممکن بوجود آمده اند. البته متوجه مساله اجمال و تفصیل هستم اما گاها احساس می کنم مطالب تکراری و کند و خواب آورند. بازم ممنون از توجهتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنگاه تنظیم مطالب کتاب‌ها سعی بر آن است که مطلبی تکراری نباشد و اگر موضوعی تکرار می‌شود برای آن است که مقدمه برای نکته‌ی دیگری باشد و حالت حضوری و احساسیِ موضوع مدّ نظر قرار گیرد همان‌طور که در قرآن کریم می‌توان گفت هیچ موضوعی تکراری نیست هرچند مکرر به جریان حضرت موسی«علیه‌السلام» اشاره دارد. موفق باشید

31550
متن پرسش
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: استاد اگر « فس جمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» هست (به این معنی که انسان ابتدا فقط ماده هست و بدن مادی با حرکت جوهری قوه‌هایش بسترِ فعلیتِ تجرد_که همان نفس باشد_ می‌شود. (تعبیر استاد دینانی از این جمله و بیان مراد ملاصدرا ره از جمله‌شان.)، این مطلب با این جمله که «نفس بدن متناسب با خودش را شکل می‌دهد» به چه معنایی قابل جمع هست؟(چراکه جمله دوم اینگونه به ذهن متبادر می‌کند که نفس پیش از شکل‌گیری بدن یک فعالیتی دارد که بدن خود را شکل می‌دهد. آیا می‌توان مراد از شکل دهیِ بدن توسط نفس را اینگونه بدانیم که فعلیت تجرد به عنوان فضل و فعلیت بعید جهت صورت مادی را مشخص می‌کند؟!) اگر غیر این هست، این تجرد اخیر نفس در بستر بدن مادی، چگونه با روایت امیرالمؤمنین (ع) قابل جمع هست که ارواح هزاران سال پیش از بدن خلق شده اند؟ (یعنی فعلیت پیدا کرده اند؟!؟!) تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ارواح، قبل از ابدان در علم خدا در مقام امکان ذاتی خود حاضرند ولی تعیّن و به فعلیت‌درآمدن‌شان منوط به بدنی است مناسب آن روح، و حال که آن بدن را انتخاب کنند وقتِ نزول فیض الهی است تا آن بدن با تبدیل قوه‌هایش به فعلیتِ مناسب، بستر تحقق آن روح شود. اگر جسم با حرکت جوهری آماده نمی‌شد آن روح، محقق نمی‌گشت. موفق باشید

30912

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید من احساس می کنم بعد از این همه که هر سال این دعاهای پر مضمون مفاتیح رو در ماه های مختلف خوندم، و حوایج والایی که در اون دعاها هست رو از خدا خواستم اما انگار هیچ کدوم مستجاب نشدن. من حتی در حالت عادی و دعاهای خودم هم چیزایی مادی و معمولی نخواستم ولی این همه دعا انگار هیچ نتیجه ی خاصی نداشتن و اگرم نمی خوندم یا درخواست نمی کردم تفاوتی نداشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم در دعا، هویت انسان شدید می‌شود به جای این‌که طلب خاصی از انسان برآورده گردد. دعا موجب حضور در جهان کیفیت‌ها می‌شود. در این رابطه در بحثی که مربوط به «شب قدر» است تحت عنوان «شب قدر و حضور در اکنونِ بیکرانه خود» عرایضی شده است. آدرس بحث در سایت http://lobolmizan.ir/sound/1324 . موفق باشید

29992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: عارف کامل به چه نوع علومی احاطه می یابد؟ مثلا چرا جواب خیلی از پرسش های علوم متعارف یا حتی مسایل مشکله حدیثی و قرآنی را نمی داند. یعنی اگر مطالعه نکرده باشد با صرف شهود بلد نیست. لطفا گستره علوم شهودی را کامل بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عارف کامل با نظر به «وجود» عالَم را مظهر وجود می‌یابد و به حقیقت هر چیز پی می‌برد. مصداق عارف کامل، ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید

29825

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد: نظرتان نسبت به صحبت های محمود امجد چیست؟ و اینکه امثال امجد ها و منتظری ها که البته مننظری از دنیا رفته و اگر یه روزی هم امجد با این وضعیت از دنیا برود جایگاه شان در آن دنیا از نظر اسلام چیست؟ یعنی در عذاب ابدی جای می گیرند؟ و این نوع موضع گیری ها از نظر شدت و نوع گناه بودن، چه نوع گناهی و با چه شدتی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی نشود و تنها در سلوک فردی باقی بماند، باید در این زمانه نگران آینده‌ی خود باشد. بنده در مصاحبه‌ی اخیری که با آقای دکتر دخانچی داشتم در این رابطه عرایضی شد. خوب است متنی را که یکی از دوستداران ایشان برایشان نوشته‌ است، در سایت رجا نیوز  ملاحظه فرمایید. موفق باشید  

استاد امجد آن روز کجا و محمود امجد امروز کجا؟

به گزارش مشرق، محمد علی آهنگران در کانال تلگرامی خود نوشت: تمام آنها که مرا از بیست و پنج سال پیش  تاکنون از نزدیک می شناسند به عمق رابطه عاطفی و معنوی من با آیت الله امجد واقفند. من از ۱۳ سالگی  از زمانی که در منزل مرحوم آیت الله بهاالدینی ایشان را دیدم از هیچ کسی به  اندازه ایشان در زندگی معنوی و علمی ام متاثر نبودم. البته همچون من بسیار بودند جوانانی که به شوق کسب معارف الهی و تعالیم اهل بیت و فیوضات معنوی ملازم و همراه ایشان می شدند.

من با توصیه و هدایت ایشان مسیر طلبگی را انتخاب کردم و به معنویت و اخلاق علاقمند شدم او بود که دین را در نظرم شیرین و خواستنی کرده بود. او بود که مبانی نظری و دیدگاه‌های اجتماعی اسلام را به من آموخت و اولین بار سوالاتم پیرامون نگاه اسلام به جامعه و حکومت را با اتقان و اطمینان پاسخ گفت. اصلا او بود که مرا با ولایت فقیه و شخص آیت الله خامنه ای آشنا کرد. از روزهایی که در مدرسه حجتیه قم با آقای خامنه ای رفیق و هم بحث بودند اصلا خود ایشان به من گفت خامنه ای ذره ای منیت و دنیا طلبی در وجودش راه ندارد. اصلا خودش به من می گفت دشمنان خامنه ای را لعنت می کند. از خود ایشان شنیدم که به نقل از مرحوم آیت الله العظمی بهجت گفتند بهتر از آقای خامنه ای برای رهبری جمهوری اسلامی نداریم. از خود ایشان شنیدم که در جریان انتخاب مرحوم آیت الله منتظری به قائم مقامی رهبری، چگونه مرحوم آیت الله العظمی بهاالدینی با این انتخاب مخالفت کردند و به ولایت و رهبری آیت الله خامنه ای بشارت داد.

روز ثبت نام در انتخابات خبرگان ۹۴ از خودش شنیدم که می گفت برای حمایت از رهبری وارد صحنه انتخابات شده است. بعد از شهادت حاج قاسم خودش  گفت شهید سلیمانی امتیازش معنویت و روحانیت و محاسن اخلاقی اش بوده کسی در تشییع جنازه اش شرکت کند انشالله اهل نجات است!

حال چه شده که به کسی که گرای ترور حاج قاسم را در امدنیوز میداد و با الفاظ توهین امیز او را سردار کودک کش یا حاج “قایم” سلیمانی  میخواند امنیت کشور را به خطر انداخت به بزرگان و علما و انسان‌های شریف جسارت و اهانت می کرد لقب شهید دهد؟! آیا اطلاق شهید به کسی که در توهین به امام خمینی و ارزشهای انقلاب از هیچ کوششی فروگذار نکرد خروج از مسیر عدالت نیست؟ مگر همین سردار شهیدی که شاخصه اش به گفته شما روحانیت و معنویت و محاسن اخلاقی بوده  نگفت : «نسبت به امام ما کسی را نداریم در هیچ بعدی از عالم اسلامی مثل مقام معظم رهبری، اشبه‌ به امام.» چطور ممکن است با آن سوابق دوستی دیرینه با رهبر انقلاب او را مسئول خون‌ها و کشته ها در طول ۴۰ سال بداند؟!

چطور ممکن است کسی که مخالفین رهبری آیت الله خامنه ای را لعن‌ می کرد امروز در رسانه های امریکایی و سعودی و اسراییلی بر سر دست گرفته شود تا رهبر انقلاب را جهنمی توصیف کند و دعوت به توبه نماید. آیا این خروج از مسیر عدالت نیست؟.

من آقای امجد امروز را اصلا نمی شناسم با استاد امجدی که شاگردش بودم از اینجا تا ثریا فرق کرده. دلم برای استاد امجد ظهر دوشنبه دبیرستان شهید مطهری عصر چهارشنبه مدرسه عالی ، شبهای قدر کوی دانشگاه، منزل خیابان بخارست، حسینیه کوهسار و امامزاده صالح تنگ شده استاد امجد آن روز کجا حضرت محمود امجد امروز کجا ؟

 من به اشتیاق معارف اهل بیت با ایشان همراه و به ایشان دلبسته بودم. میخواستم راه بهشت را از راهنمایی‌های ایشان بیابم. با همه انتقادی که به برخی سیاستهای حکومت و نظام دارم اما دنبال ساختار شکنی و ضدیت با اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نبودم و با دشمنان نظام آشتی و میانه ای ندارم . افسوس که در حضرت محمود امجد امروز بیش از ازادگی و حریت و معنویت و عدالت،  تاثیر پذیری از عناصر ضد انقلاب و دشمنان بیمار دل جمهوری اسلامی میبینم آیت الله امجد دیروز برای من آیت خدا بود امروز اما راه و نشان دیگری را شاهدم.

این چند خط را با اشک و درد و حسرت نوشتم

افسوس صد هزار افسوس

 

29414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چندی پیش سوالی در زمینه عین ثابت پرسیدم قانع نشدم. سوالات کاربران در این مورد را در سایت جستجو و بعضا دنبال کردم باز حل نشد. به بعض کتابها درین زمینه رجوع کردم نشد. فایلی در این زمینه با عنوان پیامبران خدا و نظر به آغاز آغازها داشتید گوش کردم با اینکه نفس حقیر تقریبا بنحویست که فقط با مطالب عرفانی می‌تواند انس بگیرد و حتی به صدرا با اینکه به عرفان نزدیکست رغبت ندارم (فقط عرفان خالص و جناب محی الدین روحی له الفدا) با این وجود این تنها بحث عرفانی بود که در طول استماعش مدام نفسم آن را پس می‌زد و آن شبی که به فایلتان گوش کردم بسی رنج و ملالت کشیدم و در آخر قانع نشدم دائما بودن و نحوه ی بودن را تکرار کردید بدون اثبات و عجب این چه بحثی است که اینقدر گریزپاست وحدت وجود را به راحتی با نظر به بینهایت بودن حق لااقل می‌توان تصدیق کرد ولو تصورش سخت باشد باری این بحث را تاکنون نتوانستم بپذیرم و خود راهکار دیگری را ارجح می‌دانم و این چه نحوه خداییست که نحوه هایش را دیگران رقم می‌زنند به زعم حقیر از آنجا که جز حق وجود دیگری نیست کیست که بخواهد با حق محاجه کند یک وجودست به هر لباسی خواست درمی آید در ثانی اگر نگاه عرفانی را یکسو نهیم و با دید عرفی نظر کنیم حضرت حق خود نحوه ی بودها را می‌بخشد و پاسخ هم دارد که یا نباید عالم ماده را خلق می‌کردم که درین صورت خیر کثیری فوت می‌شد یا حال که آفریدم گریزی نیست که نیمی زن باشند و نیمی مرد و از آنجا که به آدمی اختیار دادم والدین برخی افراد ناصالح خواهند شد و بدتر برخی نامشروع خواهند شد بنظر حقیر مهم اینست که به اثبات رسانیم که کسی که در بدترین شرایط متولد شده اگر بخواهد می‌تواند به همان سعادتی برسد که بهترین‌ها می‌توانند برسند البته بنظر من که هرچه آن خسرو کند شیرین بود همه سبل سعادت را حق اگر به ناحق مسدود کند باز بر سبیل سدیدست. عشق بازی می‌کنم من با صفات قهر او می چشم مستانه هر دم جام تلخ زهر او
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید ادامه‌ی بحث نیاز نیست و نباید به خودتان زحمت دهید. إن‌شاءالله به مرور به جمع‌بندیِ لازم می‌رسید. موفق باشید

قسمتی از فص یعقوبی را از فصوصی که روی سایت هست برایتان ارسال کردم شاید به تفکر در مورد آن به کار آید.

امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّعَادَةَ وَ الشَّقَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقَهُ فَمَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ سَعِيداً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً أَبْغَضَ عَمَلَهُ وَ لَمْ يُبْغِضْهُ وَ إِنْ كَانَ شَقِيّاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ صَالِحاً أَحَبَّ عَمَلَهُ وَ أَبْغَضَهُ لِمَا يَصِيرُ إِلَيْهِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ شَيْئاً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِذَا أَبْغَضَ شَيْئاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً»[1] به‌راستى خدا پيش از آن‌كه آفريده‌‏هاى خود را بيافريند سعادت و شقاوت را آفريد، هركه را خدا خوشبخت و سعادتمند آفريد، هرگز او را دشمن ندارد، اگر بد كند كار او را دشمن دارد نه خود را، و اگر بدبخت و با شقاوت باشد، هرگزش دوست ندارد و اگر كار خوبى كند، كارش را دوست دارد و خودش را دشمن دارد به خاطر سرانجامى كه به‌سوى آن مى‏‌رود، هرگاه خدا چيزى را دوست دارد هرگزش دشمن ندارد و هرگاه چيزى را دشمن دارد هرگزش دوست ندارد.

]فَلو خَدَمَ الإرادةَ الإلهيَّةَ ما نَصَحَ و ما نَصَحَ إِلّا بِها أعْني بالإرادةِ. فالرَّسُولُ و الوارِثُ طَبيبٌ أُخْرويٌ لِلنُّفُوسِ مُنقادٌ لِأمْرِ اللهِ حِينَ أمَرَهُ، فَيَنْظُرُ فِي أمْرِه تعالى و يَنْظُرُ فِي إِرادَتِهِ تعالى، فيَراهُ قَدْ أمَرَهُ بِما يُخالِفُ إِرادَتَهُ و لا يَكُونُ إِلّا مَا يُريدُ، و لِهذا كانَ الأمرُ. فَأرادَ الأمْرَ فوَقَعَ، و ما أرادَ وُقُوعَ ما أمَرَ بِهِ بِالمأمُورِ فَلَمْ يَقَعْ مِنَ المأمُورِ، فَسُمِّيَ مُخالَفَةً و مَعْصِيَةً.[

شیخ اکبر در ادامه می‌فرماید: اگر رسول صرفاً در خدمت اراده تکوینی بود نصیحت نمی‌کرد، و رسول نصیحت نمی‌کند مگر در فضای اراده تکوینی. پس رسول و وارث او که طبیب اُخروی نفوس‌اند، مُنقادِ امر تشریعی حق‌اند- هنگامی که خدای سبحان امر تشریعی نموده- پس از یک جهت به امر تشریعیِ حق نظر می‌کنند و در اراده‌ی تشریعی حق نظر می‌کنند -که هدایت همگان را اراده کرده است- و از جهت دیگر به اراده‌ی تکوینی او که مخالفِ اراده‌ی تشریعی حق است و تحقق پیدا نمی‌کند مگر آن چه را تکویناً اراده کرده است، و از این جهت امر تشریعی محقق می‌شود که خدا وقوع آن امر را اراده کرده پس آن امر به واسطه‌ی عبد واقع می‌شود و یا خدا اراده نکرده وقوع آنچه را امر کرده به عبد، پس آن امر، از طریق عبد واقع نمی‌شود که به آن مخالفت و معصیت گفته می‌شود.

با توجه به امر فوق اگر سؤال شود پس فائده امر تشریعی در این حالت چیست باید گفت در عین ثابته هر کس نوشته شده به من از راه نبوت تکلیف کن و این اقتضای عین ثابته همه‌ی انسان‌ها است ولی عین ثابته‌ی کفار اقتضای انکار دارد. از این جهت تمیز کفار از مؤمنین با رسالت محقق می‌شود و در این جا ظهور اقتضاء در میان است که عین ثابته‌ی کدامیک از افراد اقتضای اطاعت دارد و کدامیک اقتضای انکار.

]فالرَّسُولُ مُبَلِّغٌ: و لِهذا قالَ شَيبتْنِي سورة«هودٍ» و أخَواتُها لِما تَحوي عَليْهِ مِنْ قَوْلِهِ «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ» فَشَيَّبَه «كَما أُمِرْتَ» فإِنَّهُ لا يَدرِي هَلْ أُمِرَ بِما يُوافِقُ الإرادَةَ فيَقَعُ، أوْ بِما يُخالِفُ الإرادَةَ فَلا يَقَعُ[

پس رسول در امر تشریعی رساننده آن امر است - چه خداوند از نظر تکوین اراده کرده باشد که افراد بپذیرند و چه اراده نکرده باشد- که افراد آن امر را بپذیرند و بدین لحاظ رسول خدا (ص) فرمود: «شيّبتنى هود و أخواتُها»[2] سوره‌ی هود و همانند آن مثل سوره‌ی شوری مرا پیر کرد. به جهت آن‌که در آن سوره‌‌ها هست، «پس نسبت به آنچه امر شده‌ای استقامت بورز» و این‌که فرمود «آن‌طور که به تو امر شده» او را پیر کرد زیرا حضرت نمی‌داند آن‌چه تشریع شده موافق اراده‌ی تکوینی است پس واقع می‌شود، یا مخالف اراده‌ی تکوینی است و واقع نمی‌شود و عبد نمی‌پذیرد.

رسول خدا (ص) از حیث نشئه‌ی عنصری‌اش که آن نشئه حاجب اطلاع دائمی از حقایق است، نمی‌داند آیا امر تشریعی موافق اراده‌ی تکوین حق است تا مخاطب و یا مخاطبانِ او منقاد امر او گردند یا نه.     

]و لا يَعْرِفُ أحَدٌ حُكْمَ الإرادةِ إِلّا بَعْدَ وُقُوعِ المُرادِ إِلّا مَنْ كَشَفَ اللهُ عَنْ بَصِيرَتِهِ فَأدرَكَ أعيانَ المُمْكِناتِ فِي حالِ ثُبُوتِها عَلى مَا هِيَ عَلَيْهِ، فَيَحْكُمُ عِنْدَ ذلِكَ بِما يَراهُ. و هذا قَدْ يَكُونُ لآحادِ النّاسِ في أوقاتٍ لا يَكُونُ مُسْتَصْحِباً. قال: «ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ» فصَرِّحْ بِالحجابِ،[

احدی حکم اراده‌ی تکوینی را نمی‌داند مگر بعد از وقوع مراد الهی و آنچه او اراده کرده إلاّ کسی که خداوند از بصیرتش کشف حجاب کرده باشد و بتواند اعیان ممکنات را به همان شکلی که در مقام ثبوت هستند ببینند. پس حکم کند مطابق آنچه در اعیان ثابته ممکنات دید که این کشف برای افراد نادری - مثل کمَّل انبیاء و اولیاء- هست آن هم در بعضی اوقات نه همیشه و لذا رسول خدا (ص) بنا به دستور حضرت حق در سوره‌ی احقاف آیه‌ی 9 [3] مأمور است که بگوید من نمی‌دانم بر من و بر شما چگونه عمل می‌شود. پس با گفتن این جمله تصریح کن به بودن حجاب. حضرت همیشه در مقامِ علمِ به تفصیلِ همه‌ی حقایق نیستند ولی هر وقت بخواهد خدا به ایشان آن علم را می‌دهد یعنی «إذا شاءَ عَلِمَ عَلِمَ» چون بخواهد بداند می‌داند.

]و لَيسَ المَقْصُودُ إِلّا أنْ يَطَّلِعَ فِي أمرٍ خاصٍ لا غَيْر.[

و مقصود از این کشف چیزی نیست مگر این‌که حق تعالی عبد را بر بعضی از امور آگاه کند نه به اندازه‌ای که خودش می داند به همین جهت فرمود: کسی هیچ احاطه‌ای به علم او ندارد مگر به اندازه‌ای که خودش می‌خواهد[4] و لذا انبیاء و اولیاء به بعضی از اسرار آگاه‌اند.

ملاحظه شد که انبیاء در خدمت اراده‌ی تشریعی حق‌اند و نه در خدمت اراده‌ی تکوینی خداوند، و در اراده‌ی تشریعی موضوعِ دعوت به خیر جدّی است و در اراده‌ی تکوینیِ حق نیز در عین آن‌که هم خیر، متعلقِ اراده‌ی حق است و هم شرّ، آنچه ترجیح دارد خیر است و در نظام اَحسنِ الهی، مزاج عالم، شرّ را نیز تحمل نمی‌کند و خیر را رشد می‌دهد.

 


[1] - الكافي، ج‏1، ص: 152

[2] - پيام پيامبر، متن‏عربى، ص 786.

[3] - «قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي‏ وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ» (احقاف/9) بگو: «من پيامبر نوظهورى نيستم؛ و نمى‌‏دانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مى‌‏شود پيروى مى‌‏كنم، و جز بيم‌‏دهنده آشكارى نيستم!»

[4]- «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً  إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُول ...»‏(جن/ آیات 27- 26).

28312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: همسر بنده انسان اهل نماز و روزه و بسیار خوب و متعهدی است اما خمس را اصلا قبول ندارد و می گوید من هرگز پول به آخوند نمی دهم بروند کار کنند چرا وجوهات می گیرند و به هر طریقی برایش استدلال می کنم و آیه و حدیث می آورم می گوید من اصلا قبول ندارم به نطرم مال دوستی اش مانع پذیرش او می شود حالا من با پول این آقا چطور می توانم رشد معنوی داشته باشم و تکلیف من و بچه ها چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی اهل نظر، شما مسئولیتی در این مورد ندارید و هیچ مانعی در سلوک و تعالی شما ایجاد نمی‌کند. موفق باشید

28151
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. حدیثی از حضرت زهرا سلام ‌الله علیه است به این مضمون که نماز تکبر را از بین می‌برد و روزه اخلاص رو تقویت می‌کند. و چند ارتباط این شکلی. می‌خواستم بفهمم نحوه ارتباط این نسبت‌ها چجوریه؟ یعنی چطور نماز من تکبرم رو از بین می‌بره و چطور روزه اخلاصم رو تقویت می‌کنه؟ خیلی وقته که به این موضوع فکر می‌کنم که چطوری این نسبت برقرار می‌شه. از طرفی احساس می‌کنم با نماز خوندنم و روزه گرفتنم به این چیزهایی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیه می‌فرمایند نمی‌رسم. یعنی تکبرم را می‌بینم و نماز به امید از بین رفتنش می‌خونم و نتیجه نمی‌گیرم و باز هم حس می‌کنم بدتر شده. روزه هم همین طور. برای انجام این اعمال و رسیدن به نتایجش باید مرتب عمل کنیم و مرتب خودمون رو بازخوانی کنیم. یا نیاز به فهمی است که بدون آن نتایجی این چنین حاصل نمی‌شود. متن حدیث: قالَتْ علیها السلام: جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَالزَّكاةَ تَزْكِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرك و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاكى از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس) را براى تزكیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را براى استحكام اساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود. ریاحین الشّریعة : ج ۱، ص ۳۱۲
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت فوق‌العاده ارزشمندی است. حقیقتاً وقتی انسان در نماز خوددر مقابل حضرت ربّ العالمین جهت تجلیّات انوار متعالیش خود را عرضه کند و تنها «قبول» باشد، مطمئناً این انسان، دیگر انسانی نیست که به خود بنازد و وقتی انسان با روزه‌داری به جای میل خود، حکم حضرت محبوب را می‌پذیرد دیگر خودی ندارد که در میان آورد و اخلاص یعنی تمام وجود را برای حضرت حق قرار دهیم. آری! بالاخره صبر بر طاعت إن‌شاءاللّه کار را به این‌جا می‌رساند. موفق باشید

27861
متن پرسش
سلام علیکم: زبانم از تشکر قاصره که این مباحث رو به میدان و دسترس همگان در عصر انقلاب اسلامی آورده اید. خدا خیرتان بده. در بحث حرکت جوهری می‌فرمایید که این تفکر که کسی بگوید فقط می‌خواهم بیابم و مباحث عقلی را دنبال نمی‌کنم خیلی خطرناک است. حال آنکه جایی دیگر مثال آیت الله بهاءالدینی و امام خمینی رحمه الله رو می‌زنید که آیت الله فلسفه رو کار نکردند اما چیزی رو هم از دست ندادند اما امام جلسات اسفار را رفتند. حال دو سوال برایم مطرح است یک اینکه کار نکردن مبحث حرکت جوهری و فلسفه چه خطری را برای انسان دارد؟ دو اینکه این دو کلام فوق الذکر را چطور جمع کنیم؟ مجموعا در این چند جلسه شروع حرکت جوهری حس می‌کنم بحث چنان ذهنی است که به کلی با مباحث معرفت النفس متفاوت است. هر چند به امید انتها و نتایج نورانی بحث به لطف خدا و دعای شما به جد ادامه خواهم داد اما الان این سوال ذهنم را درگیر کرده بود که حال که انسان می‌تواند اتحاد با حقایق پیدا کند جایگاه مباحث عقلی کجاست؟ دوستدار شما هستم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برای سلوک فردی، عدم ورود به مسائل فلسفی هیچ خطری ندارد. ۲. جایگاه مباحث عقلی، مربوط به حضور اجتماعی و تمدن‌سازیِ اسلام است. مسلّم اگر بخواهیم با عقل مردم معارف اسلامی را در میان بگذاریم، نقش فلسفه‌ی اسلامی به‌خصوص با قرائتِ صدرایی که درست در طلیعه‌ی تاریخ مدرن به میان آمده است، فوق‌العاده می‌باشد. موفق باشید

27078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و تبریک اعیاد: آیا می توان گفت دجال یا اعور یک چشم همان عقل مدرن چهارم تجدد است که با تک ساختی بودن یا تقلیل همه ساحات وجودی موجب حجاب بسیار عظیم و عمیق شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید آوینیِ عزیز «رحمت‌اللّه‌علیه» متوجه‌ی این امر شده بودند. آری! چشمِ عقل مدرن یک چشم بیشتر نیست. موفق باشید

26870

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد یه متن از آقای داود صمدی آملی رو براتون فرستادم مثل اینکه متن نیومده دوباره می فرستم نظرتون راجع به این متن میشه بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد، سررشته‌ای ندارم. موفق باشید

26521
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: استاد مسئله ای ذهنم رو مشغول کرده. بعد از مشخص شدن اسامی نمایندگان و لیست هایی که ارائه شده به این نتیجه رسیدم و یا میشه اینگونه گفت که فکر می کنم کاندیداهای مجلس (نیروهای انقلابی نزدیک به جناح اصولگرا) فاقد تقوای سیاسی هستند. (البته نه همگی) چون دقیقا خطایی رو که چهار سال پیش مرتکب شدند رو این بار دارند تکرار می کنند. با ارائه دادن لیست های مختلف. هم در شهرستانها و هم خود پایتخت که باعث شکسته شدن رای مردم شده و فضا رو برای ورود افراد ناکارآمد به مجلس باز می کنند. تا کی قرار است که چوب این ندانم کاری ها رو بخوریم. متن زیر رو از خبرگزاری فارس می نویسم: اصولگرایان با ۲ لیست می‌آیند/پیشنهاد ۲۹+۱ هم نتیجه نداد بعد از چندین جلسه و پیشنهادهای مختلف در نهایت اصولگرایان با ۲ لیست به انتخابات وارد می‌شوند. یک عضو جلسه به خبرنگار فارس گفت: در جریان مذاکره، درخواست اصلی آقایان آقاتهرانی و محصولی برای ارائه فهرست مشترک حذف قالیباف از فهرست نهایی بود. حدادعادل با این پیشنهاد مخالفت می‌کند و پیشنهاد دیگری می‌دهد که در صورت لیست مشترک، ائتلاف با سرلیستی قالیباف منتشر شود و پایداری با سرلیستی آقاتهرانی که این پیشنهاد نیز از سوی جبهه پایداری رد می‌شود. در ادامه محمدباقر قالیباف پیشنهاد دیگری می‌دهد و اعلام می کند حاضر است از لیست کناره گیری کند و به صورت مستقل و منفرد در انتخابات شرکت کند. لیست جبهه انقلاب نیز ۲۹ نفره منتشر شود که این نیز مورد موافقت ائتلاف قرار نمی گیرد. fna.ir/dezpcb در اصفهان هم که خود جنابعالی شاهد ماجرا هستید. تحلیل شما در رابطه با این مسائل چیست؟ موفق و پایدار باشید. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چندان نگران نیستم. به امید آن‌که مردم به چنین بصیرتی رسیده باشند که اکثراً جریان اصلاح‌طلبی، بیشتر به منافع خود فکر می‌کند تا به انقلاب. اگر این‌طور باشد جای نگرانی نیست زیرا دعوا در خانواده‌ی انقلاب اتفاق افتاده است. موفق باشید

26471
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی دوستانم معتقدند پس از گذشت چهل و یک سال از پیروزی انقلاب، از شعائر و آرمانهای انقلاب چیزی جز پوسته و جسم و حتی جسدی از آن نمانده و نه عدالتی محقق شده و نه نیروهای قوی را بصورت کادرسازی تربیت کردیم نه تایید صلاحیتها درست است و بانکداری و اقتصادمان ربوی است و از جهت صنعت، غذا، دارو هم بشدت نابسامانی دارد و القصه، چنین وضعیت اسف باری است و ما کجا و آن انقلاب و چشم اندازهایش کجا؛ و می گویند نقطه روشنی برای دفاع از نظام نیست و واقعاً وضعیت نظام قابل توجیه و دفاع و سینه سپر کردن نیست. خود من بعنوان کسی گه دوستدار انقلابم با این حرفها دلم لرزید و شک های متنوعی کردم که نکند واقعا ظاهر و پوسته ای بصورت شعاری از انقلاب مانده و امروز ما به هیچ وجه امیدواری و دلگرم کننده ای که ما را برای دفاع از انقلاب ترغیب کند، نیست؛ با چنین مطالبی چگونه رفتار شود و چه پاسخی می توان داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی، راهی برای انسانِ این عصر گشوده شده است برای عبور از سیطره‌ی استکبار. و بحمداللّه هر روز بهتر از روز قبل در این راه جلو می‌رویم و معلوم است که استکبار، بیکار نمی‌نشیند و شعبِ ابیطالب‌ها برای ما درست می‌کند، ولی بصیرت اقتضاء می‌کند که متوجه‌ی اراده‌ی الهی در این تاریخ باشیم که بناست همه‌چیز با افول استکبار، تغییر کند. این افرادی که می‌فرمایید «زمان» را نمی‌شناسند و از بصیرت بهره‌ای ندارند. موفق باشید

23756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک سال نو. ان شاءالله که بتونیم همتی خرج کنیم و در این ماه رجب و ایام سال جدید خونه تکونی دل کنیم. استاد عزیز احساس می کنم که کنترل زبان در خود سازی و حرکت بسوی آدمیت، بسیار اهمیت دارد و یکی از شاه کلیدهای سیر و سلوک است و با حفظ و مدیریت این عضو عجیب، می توان قدمی جهنده بسوی کمال برداشت و حس می کنم اسراری بسی مهم در کنترل این زبان نهفته است که تا قدمی در جهت حفظ آن برنداریم به آن مهم نمی رسیم. استاد عزیز اکنون که به ۴۰ سال رسیدم در حالات خودم که جستجو می کنم، بسیار عیب و نقص می بینم برداشتم این است که بیشتر از ناحیه زبان ضربه می خورم که به سمت رذائلی چون خشم، حرفهای بیهوده، گرایش به کثرات،... می روم و بعد از سخن گفتن بیهوده پشیمانی سراغم می آید و به خود می گویم در برابر این عضو بسیار مغلوب و ضعیف هستی. تصمیم گرفتم در جهت کنترل زبان برنامه ریزی کنم و روی این قضیه بیشتر از امورات دیگر وقت بگذارم. حال استاد گرامی، این شاگرد رو سیاه را دریاب و راهنمایی بفرما. آیا برداشتم اصلا درست است؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش می‌آید ان شاء الله. موفق باشید

23312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون در مورد اين مطلب چيه؟ راز خدا: انسان در دوران کودکی‌اش فکر می‌کند همه مسائل با توجه به خدا معنادار می‌شود اما بعد هر چه پخته‌تر می‌شود اعتقاد پیدا می‌کند که بود و نبود خدا برای اینکه در این زندگی آب و رنگی پدید بیاید تاثیری ندارد. من بارها گفته‌ام، «سیمون وی»، عارف فرانسوی یک نکته را دائم گوشزد می‌کرد: اگر بخواهیم کسانی که به خدا قائلند ماتریالیست نشوند، اعتقادشان را راسخ کنید به اینکه «خدا در امور این جهان، دخالتی به نفع کسی نمی‌کند» چون اگر کسی به وجود خدا اعتقاد داشته باشد و بعد اعتقاد داشته باشد که خدا به نفع نیکان دخالت می‌کند، وقتی این دخالت را نمی‌بیند می‌گوید: «پس خدایی وجود ندارد» برای اینکه به این حال نیفتد به او بگویید: نه یک شق سومی بین اعتقاد به خدای ادیان مذاهب و ماتریالیست هست و آن اینکه «خدا وجود دارد ولی در امور دنیا دخالتی ندارد» خدا وجود دارد ولی در این عالم کودکانی با تومور مغزی به دنیا می‌آیند، خدا وجود دارد ولی در بوسنی و هرزگوین چهار تا بچه را در جلوی مادرشان در چرخ گوشت چرخ می‌کنند و بعد با آنها کتلت درست می‌کنند و به آن مادر می‌گویند: «این کتلت را باید بخوری» ولی خدا وجود دارد. اگر کسی انتظار دارد که با بود خدا چنین چیزی پدید نیاید، وقتی می‌بیند که پدید می‌آید، اعتقادش را به خدا از دست می‌دهد. خدا وجود دارد ولی در زلزله لیسبون ۱۷۵۵ مردی داستان عجیبی را بازگو کرد: «۴ تا بچه‌ام و خانمم را از آوار بیرون کشیدم، کنار دیواری گذاشتم و بچه‌هایم یکی پس از دیگری مردند و من جلوی خانمم آنها را دفن کردم، او گریه می‌کرد و گفت که «دفنشان نکن»، گفتم «آخر اگر دفنشان نکنم برای تو چه سودی دارد؟ دیگر که زنده نمی‌شوند»، وقتی چهارمین بچه‌ام را دفن کردم آمدم و دیدم که خانمم هم مرده است»، همین جمله بود که ولتر پس از خواندنش گفت «دیگر بعد از این اگر کسی به خدا اعتقاد داشته باشد من می‌گویم که احمق‌ترین احمق‌های روزگار است»، سیمون وی بر اینکه این ولترها چنین نتایجی را نگیرند می‌گوید: پس برای اینکه به این نتیجه نرسیم که اعتقاد به وجود خدا یک حماقت محض است از اول برای همه جا بندازید که خدا وجود دارد ولی بود و نبودش برای زندگی این جهانی تاثیری ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا با دیدن صحنه‌های مذکور به این موضوع فکر نکنیم که وقتی جامعه متوجه‌ی خدا نشوند، در حالی‌که عقل و قلب انسان می‌تواند او را بیابد؛ آن‌جامعه بی‌مأوای می‌گردد. آری! مصیبت‌های بزرگ همیشه در عالم هست، ولی درک جایگاه مصائب، بدون نظر به خدا، سختْ برای انسان جانکاه می‌شود به‌خصوص اگر انسان‌ها در زندگیِ بی‌خدا همه‌ی زندگی را محدود به این دنیا بدانند. موفق باشید

19160
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ملاک و معیار اینکه بفهمیم یک چیزی و عملی، ملکه ی ما شده و در قیامت با آن مواجهیم چیست؟ یعنی از کجا بفهمیم یک چیزی ملکه ی ما شده؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چیزی ملکه‌ی انسان شد، بدون هر تعللی و تردیدی، اگر آن چیز عقیدتی باشد آن را تصدیق می‌کند و اگر عملی باشد آن را انجام می‌دهد. موفق باشید

27715
متن پرسش
با سلام و تشکر: ۱. میزان علم به اصول دین چگونه و چه میزان باید باشد؟ آیا صرف علم اجمالی و عامیانه که مثلا خدا یکی است و معادی هم هست، کفایت می کند؟ ۲. انجام فروعات دینی بدون علم به اصول دین، منجر به فایده و نجات می شود؟ اگر بله، چگونه؟ ۳. به نظر شما اگر حد تربیت دینی جامعه تمرکز مفصل و مجمل بر فروعات و در طاقچه گذاشتن اصول باشد، رشد اتفاق افتاده یا سوء استفاده مدرن از احساسات؟ هنگامی‌که تلفظ حروف عربی، مقدم بر توحید شد، هدایت است یا بهره کشی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرچه عمیق‌تر بهتر. در این مورد خوب است به شرح حدیث ۱۲ از کتاب «چهل حدیث» حضرت امام در مورد تفکر در دین رجوع فرمایید. ۲. در همان حدّ که معرفت در صحنه باشد، عمل، نتیجه‌بخش و مورد قبول است. ۳. اگر معرفتِ توحیدیِ لازم در جامعه شکل نگیرد، در دنیای امروز نمی‌توانیم با روح سکولاریته‌ی دنیای مدرن مقابله کنیم و از آن عبور نماییم. موفق باشید

27685
متن پرسش
سلام علیکم: اگر ممکن است لطفاً تبیین بفرمایید، مهمترین عامل پذیرش سبک زندگی غربی در میان جامعۀ مؤمنانۀ ما چیست و چرا با وجود صحنه عطیم ایمانی و تمدنی مثل دفاع مقدس، بعد از پایان دفاع مقدس بصورت ویژه ای سبک زندگی و تحلیل و عقل مدرن وارد جامعه ما شد؟ و البته بعضی ها معتقدند این حساسیتی است که حکومت می‌خواهد القا کند که سبک زندگی و عقل مدرن وارد جامعه مان شده و اینها بخاطر بحث سیاسی و ارزش سیاسی نگرانند و به این بحث چندان نگرش مثبتی ندارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. از ضعفی که با اواخر سلسله‌ی صفویه با امثال شاه سلطان حسین پیش آمد تا شیفتگیِ سلسله‌ی قاجار نسبت به غرب از یک طرف، که موجب شد فرهنگِ ایرانی – اسلامی که با صفویه شکلی خاص گرفته بود؛ دنبال نشود و از طرف دیگر با ظهور زندگی مدرن، مردم متوجه نشدند چه نوع زندگی را دارند از دست می‌دهند. در این مورد آن نوع هوشیاری هم که زندگیِ غربی را نوعی تهاجم فرهنگی بدانند در بین متدینین و روحانیون آن‌طور که باید و شاید «فهم» نشده بود و ضعف‌های غرب هم تا این اندازه ظهور نکرده بود. از همه‌ی این‌ها که بگذریم از جهانی که در زندگیِ دینی در آن می‌توانستیم حاضر شویم، غفلت شده بود، چیزی که اخیراً در مباحث «با دعا در آغوش خدا» متذکر آن هستیم. گوهری بود که از دست‌مان فرو افتاده و زمانه‌ی برگشت به آن بحمداللّه فرا رسیده است. موفق باشید  

27630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: دین چیست و هدفش چیه و از چه بخشهایی تشکلیل شده؟ تعریف اصول و ضرورت اصول دین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی است کلّی، که در قالب یک سؤال و جواب نمی‌گنجد. پیشنهاد می‌شود کتاب «چه نیازی به نبی» که بر روی سایت هست، را مطالعه فرمایید. موفق باشید

26799
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: عرض ادب و احترام. اولا، تبریک بابت ولادت مولا علی (ع) روز پدر بر حضرتعالی که بحق پدر معنوی ما هستید مبارک باشد. و سوالم اینکه: اعتکاف مسجد ما که مقابل تعطیلی تا چند روز پیش ایستاده بود به یکباره با اصرار شدید مسئولین دولتی تعطیل شد، با اینکه تدابیر پزشکی لازم هم انجام شده بود برای اعتکاف ... برای این ایام اعتکاف شیوه جایگزین می خواستم از حضرتعالی که نزدیک ترین حالت به عالم اعتکاف را ایجاد کند. و اگر دستوری صلاح می دونید بفرمایید تا انجام بدیم. با تشکر از لطف حضرتعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت آن‌که از روز ۱۳ ماه رجب تا روز ۱۶ ماه رجب به سؤالات جواب داده نمی‌شد؛ روزی این سؤال به دست بنده رسید که دیگر زمان سه روز اعتکاف تمام شده بود. إن‌شاءاللّه سوز آن، کارِ خودش را بکند. «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند /  نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند». موفق باشید

نمایش چاپی