بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30857
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی وقت بخیر و طاعات و عبادات مقبول حق: اخیرا فایلی از مصاحبه داخلی آقای ظریف (احتمالا با اهداف خاص) در فضای مجازی پخش شد و حواشی بسیاری داشت. صرف نظر از حواشی و با توجه به اینکه شما در مباحث رویارویی با غرب بیان داشته اید و یکی از مباحث اصلی شماست خواستم در صورت صلاحدید نظرتون رو در مورد ایرادی که بر نوع نگاه شخص ظریف (شخصی که به گفته خودش حمایت رهبری را دارد، خود را سردار خط مقدم جبهه دیپلماسی می داند) بیان کنید. به هر حال سرتاسر مصاحبه پر بود از اختلاف دو تفکر و دیدگاه در بدنه انقلاب اسلامی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و اتفاقاً نقدهای خوبی نسبت به اصل جریان از طریق‌های مختلف شده است. بنده هم آن صوت بیش از سه ساعتی را گوش دادم. فکر می‌کنم اگر کسی متوجه حقیقت انقلاب اسلامی و توحیدِ زمانه همانند حاج قاسم‌ها نباشد، با آن نوع دینداری که امثال آقای ظریف دارند که به ظاهر هم نوعی از دینداری سنتی است و در آن مصاحبه هم دائماً از قیامت‌ترسی خود می‌گویند و دروغ هم نمی‌گویند؛ نمی‌تواند از «خود» بگذرد و بالاخره با همه ظرافت‌های دیپلماسی، یک‌جایی کینه خود را نه‌تنها به حاج قاسم بلکه به هر جریانی که محوریتِ آقایان را نمی‌پذیرند، نشان می‌دهد. زیرا ذوب حضور توحیدی انقلاب اسلامی نشده‌اند. اگر دقت کنید حتی نگران است که قبلاً در نظرخواهی‌ها 90 در صد به او گرایش داشته‌اند و به حاج قاسم 70 درصد، و بعداً به گمان ایشان موضوع، عکس شده‌ است. آیا واقعاً حاج قاسم‌ها هم در معنای خود در این گردونه‌ها هستند؟ حاج قاسم‌هایی که امامشان فرمود: «اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر.‏‎ ‎‏رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است.» و این بلایی است که بسیاری گرفتار آن هستند و حاج قاسم آمد تا ما را از این أنانیت‌ها عبور دهد تا جان‌مان منوّر به نسیم جانفزای انوار انقلاب اسلامی باشد. با گوش‌دادن آن صوت می‌توان عبرت گرفت که چگونه باید در این انقلاب حاضر بود. قصه تواضع‌های حاج قاسم، رازهای بزرگی را برای ما می‌گشاید. مطمئن باشید اگر حاج قاسم زنده بود و این صوت را می‌شنید با لبخندی کوتاه، بدون هیچ‌گونه اشکال و جواب همچنان به کار خود ادامه می‌داد. راستی! چه کسی در این صحنه‌ها ضرر می‌کند وقتی سفره‌ انقلاب برای بودنی دیگر گشوده شده است؟!! حاج قاسم، ضروری‌ترین «بودن» در این تاریخ است. موفق باشید    

29236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: غیر از مطالبی که در کتب جوان و انتخاب بزرگ و ادب خیال و عقل و قلب در رابطه با موضوع تربیت روح از طریق ورزش آمده است، چه کتبی از خودتان و دیگران را برای پیگیری بیشتر این موضوع توصیه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» انسان را نسبت به خود جدّی می‌کند. موفق باشید

28595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مبحث فص آدمی فرمودید اقتضای نشئه ملائکه نزاع با پروردگار بود، سوال من این است که آیا نشئه ملائکه ظرفیت این رو داشت که نقص خود را ببینند و ندیدند؟ یعنی امکان داشت ملکی بدون نزاع خود را بشناسد و در ذیل نشئه آدم ببیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در محدودیت وجودیِ فرشتگان است که چنین نزاعی را اقتضاء می‌کند. بنابراین معنا نمی‌دهد که خودشان متوجه‌ی نقص خودشان شوند. نهایتاً چون عباد مکرم‌اند فرمان خدا را که سجده بر آدم است، تبعیت می‌کنند. موفق باشید

27561

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: تحقیقی در دانشگاه دارم تحت عنوان پدیدارشناسی جایگاه تمدنی زن در دنیای امروز در منابع اسلامی. کتاب و جزوه های شما را مطالعه کرده ام. از شما می‌خواستم در این زمیته راهنمایی بفرمایید. اگر امکانش هست، مقاله ای معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی غیر از همان مطالبی که در جزوات و در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در ذهن ندارم. سری به قسمت منابع کتاب مذکور بزنید بد نیست. موفق باشید

27154
متن پرسش
سلام استاد جان: در پناه خدا همواره موید باشید با توجه به متن زیر بفرمائید آیا واقعا چهله های گروهی این طوره؟ با سلام دوستان استاد بزرگ عرفان ناب حکمت تشیع آیة الله علوی فرمودند که ورود به چله ی گروهی خوب نیست حتی اگر ذکر و ادعیه و اعمال خوبی را درآن گنجانده باشند وقتی چله گروهی گرفته می شود چله دهنده می تواند با ارواح چله گیرنده ها ارتباط برقرار کند و آنچه که مد نظرش هست را در روح آنها القا نمایند و ما در زمانی بسر می بریم که حضرت آقا از دشمنی اجنه و انسانها هر دو با هم برای تاخیر در امر ظهور و شکست ما خبر دادند حتی اگر در ظاهر دعا برای ظهور باشد. لطفا خودتون چله فردی بگیرید مگر چله دهندگان از طرف مقام عظمای ولایت و یا یاران صدیق ایشان باشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد که می‌فرمایید. جناب آقای استاد احسان عبادی نکات خوبی را در کانال «میران و هادیان» فرموده‌اند به این آدرس:  موفق باشید http://eitaa.com/joinchat/1042087954C4728538fc9

27055
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: سال نو و اعیاد شعبانیه مبارک. سوالی در مورد حرکت جوهری. در توضیحات حرکت جوهری مثالی از وجود سیب زده اید. اگر حرکت تبدیل قوه به فعل بدانیم، حرکت سبب پس از رسیدن کامل، از مرحله تکامل در اضمحلال آیا باز هم تبدیل قوه به فعل معنا دارد؟ کدام فعلیت یا کمال حاصل می‌شود؟ در حین تجربه سیب به اجرای مادی نظیر آب و املاح، آیا وجود سیب تبدیل شده به وجودهای دیگر با ظهورات دیگر؟ درک این قضیه کمی مشکل است. آیا غیر از فایل صوتی و کتاب از برهان تا عرفان توضیحات دیگری در جایی دیگری از شما موجود است؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه اصل سخن جناب صدرا در حرکت جوهری است آن است که حرکت، ذاتیِ عالم ماده است و تغییرات ظاهری، حکایت از آن ذات دارد و لذا آنچه در مثال سیب مورد نظر است وقتی هم که تجزیه شود از ماده‌بودن و حرکتِ ذاتیِ مادی خارج نمی‌شود. ۲. جزوه‌ای در رابطه با حرکت جوهری علاوه بر کتاب «از برهان تا عرفان» بر روی سایت هست، خوب است که به آن نظری بیندازید. موفق باشید

25207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: بعد از اینکه نفس رو کامل شناختیم و عقاید پایه رو محکم کردیم نقطه شروعمون در سلوک عملی چجوری باشه و با چه مقدار شدت و ضعف؟ چگونه می شود به توحید ذات رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

25035
متن پرسش
سلام و عرض ادب و تسلیت. استاد عزیز ۱. می توان حضرت علی و حضرت زهرا و سایر ائمه علیهم السلام را تجلیات و ظهورات وجود نازنین حضرت رسول صل الله علیه و آله دانست؟ ۲. روایتی در تفسیر قمی ج ۲ نقل شده است که در ضمن آن بیان می شود که تمام اهل محشر به حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله پناه می آورند و در اثر سجده طولانی ایشان درهای بهشت به سوی اهل محشر باز می شود استاد عزیز لطفا بفرمایید منظور از «سجده» حضرت و «بسته بودن درهای بهشت» چیست؟ ۳. استاد بزرگوار شما در اواخر کتاب معاد فرمودین که از نظر ملاصدرا (ره) جسم اخروی عین جسم دنیوی نیست بلکه مثل آن است درحالی که از یکی از آثار ایشان نقل شده است که همین جسم به عینه در محشر محشور می شود. آیا منظورش همان مثلیت است؟ ۴. استاد عزیز به نظر شریف شما تکلیف ما بانوان در برخورد با مسأله بی حجابی چیست؟ کم کم دارد کشف کامل حجاب در شهرها باب می شود. بنده اگر ابایی هم از صدمه دیدن نداشته باشم واهمه این رو دارم که نکند به حق و جبهه حق در قالب فحاشی و هتاکی اهانت و هتک حرمت شود و یا با ضرب و شتم و جسارت به یک بانوی محجبه جبهه حق تضعیف شود. لطفا راهنمایی بفرمایید. تقدیم به شما: این تن گل که پیرهن ندارد جان من است و جان به تن ندارد سرو شهید من کفن ندارد متشکرم و التماس دعا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور است که می‌فرمایید. ۲. آن نوع سجده، ظهور عبودیت است که موجب گشوده‌شدن بهشت می‌گردد. ۳. به نظر بنده همان «مثلیّت» منظور است ولی چون در هر حال آن بدن، بدن انسان است می‌توان گفت به یک معنا همین بدن خودمان است. ۴. به نظر می‌آید بیشتر با کار فرهنگی و مقاومتی که در جبهه‌ی فرهنگی در مقابل کفر در حال انجام است؛ آن جریان را به مرور به تحلیل می‌برد. موفق باشید

23397
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: با یکی از دوستان صحبت می کردیم شبهه ای مطرح نمودند که خواستم از محضرتان بپرسم: چرا مسیر قرب و نزدیکی به خدا و رشد کردن با سختی همراه است؟ چرا خداوند کاری نکرده که با راحتی به خدا نزدیک شویم و رشد کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ربطی به خداوند ندارد. ذات سلوک اقتضای چنین قواعدی را دارد. مثل راه‌رفتن برای رسیدن است، ذاتِ رسیدن به هر مکانی در إزای رفتن است. این‌طور نیست که خداوند قرار گذاشته باشد اول راه بروید و بعداً برسید، بلکه رسیدن، عین راه‌رفتن است. در سلوک هم بالاخره باید منازلی طی شود تا نتیجه حاصل گردد. موفق باشید

23047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت بخیر. در مورد اسماء الهی می خواهم بیشتر بدانم. چه کتابی مفید است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعه‌ی کتاب «اسماء حسنی، دریچه‌های رجوع به حق» که بر روی سایت هست، جواب سؤالاتتان را در این مورد می‌گیرید. موفق باشید

21773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ایدئولوژی و نگاه ایدئولوژیک در نگاه استاد داوری اردکانی به چه معناست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به بحث «ظرفیت انقلاب اسلامی و تعامل با دیگری» که در آخرین جلسه‌ی شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» مطرح شد، رجوع فرمایید. موفق باشید

21521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: لطفا برداشت و تحلیل خودتون را از دو مطلبی که آقای روحانی در سالگرد پیروزی انقلاب فرمودند، بفرمایید. 1. سخن ایشان در مورد رفراندم، برخی از دوستان تحلیل می کنند که غرض ایشان، رفراندم برای جایگاه ولایت فقیه هست! آیا این تحلیل را می پسندید؟ یا صرفا سخن رئیس جمهور را تذکری برای قابلیت بالای قانون اساسی می دانید؟ 2. ایشان در بخش دیگر از سخن خود فرمودند «در حریم خصوصی مردم دخالت نکنید». همچنان که استحضار دارید تمام نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تحت نظارت و اشراف شخص رئیس جمهور هست، به جزء سازمان اطلاعات سپاه که آن هم رئیس جمهور با قدرت زیادی که دارد، می تواند از اقدامات غلط این نهاد جلوگیری به عمل آورد. استاد به نظر شما چرا آقای روحانی این گونه صحبت می کند؟ آیا واقعا دخالت می کنند؟! الان هم که در رقابت انتخاباتی نیستیم که تحلیل کنیم، بنا دارند رقیب هراسی کنند. بالاترین اختیارات و قدرت را داشتن در مملکت، در عین حال در نقش مخالف خوان بازی کردن! واقعاعجیبه!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تحلیل آقای رحیم‌پور ازغدی در این مورد تحلیل خوبی است. http://t.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA. موفق باشید

20312
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده عزيزک وقتي ما به جنبه وجودي ائمه عليهم السلام نظر مي كنيم، تصاوير ذهني ما در هنگام شنيدن ذكر مصايبت آنان كه تصويرگري رنج‌ها و گرفتاري هاي ايشان مي‌باشد، چگونه و يا چه بايد باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نظر به وجود مقدس اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» متوجه‌ی سیره و حرکات آن‌ها می‌شویم که چگونه حاضر بودند از همه‌چیز خود برای حفظ اسلام هزینه کنند و نظر به سیره‌ی آن‌ها، ما را طالب حرکت در آن مسیر می‌گرداند و در این راستا جهت درست‌طی‌کردنِ آن مسیر و رسیدن به اهداف خود اشک می‌ریزیم مثل اشکی که ملت برای شهید حججی می‌ریزند، از آن جهت که می‌خواهند راهی که او گشوده دید و رفت، برای آن‌ها گشوده بماند. موفق باشید

20245

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: داستانی رو از عارفی نقل میکنن که وقتی دید مغازه اش نسوخته الحمدلله گفت و سی سال به خاطرش استغفار کرد. مگه روایت نیست که وقتی مشکلی رو در شخصی دیدین که شما ندارین حمد خدا کنین؟ به نظرم کار اون عارفم اشکالی نداشته با توجه به روایت. نظر شما چیه؟ اون عارف هم که نگفته الحمدلله مغازه های بقیه سوخت. گفت الحمدلله مغازه ام نسوخت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب را از جهت دیگر نگاه کرده که خود را از بقیه‌ی مؤمنین جدا دانسته و خوشحال بوده که آن ضرر به خودش نرسیده. لذا از آن‌ جهت به خود خرده گرفته است. موفق باشید

29751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد! می خواستم بدانم مفهوم ذهن و نفس یکی هستند؟ با توجه به اینکه ذهن در روانشناسی مطرح هست و چیزی بنام نفس در آن نیامده و در مقابل در حکمت و عرفان و اخلاق اسلامی عنوان نفس خیلی به کار رفته و چیزی بنام ذهن مشاهده نمی شود. ضمن اینکه وسوسه نفس همان اوهام و خیالات ساخته شده توسط ذهن که منشا بسیاری از بیماری های روانی هست، نمی باشد؟ لطفا راهنمایی نمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذهن، مرتبه‌ای از مراتب نفس ناطقه است. پیشنهاد می‌شود جهت روشن‌شدن موضوع به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید

28319
متن پرسش
سلام علیکم: با مطالعه کتاب اخیرتان که در باب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی بود، به شخصه برای خودم یک جمع بندی پیش آمد که نمی‌دانم تا چه حد درست است ولی امیدوارم صحیح و متقن باشد و توانسته باشم تا حدودی در این مطالب، تعمق کنم. روح انقلاب اسلامی و جوهره آن چیزی جز سخن جان و نفس ما و برخاسته از یک حقیقت اشراقی مثل قرآن و تعالیم انبیاء و اولیاء الله نیست و دقیقا مصداق تفکر و تذکر تاریخی تدبر در ایام الله هست که با انقلاب اسلامی به صحنه آمده و چه بسا این مشکلات و شدت های اخیر، فرصتی برای گوش سپردن به ندای انقلاب و کنار زدن حجابها و زنگارها و پیاده سازی طرح های انقلابی و در راستای تمدن نوین اسلامی است. حق و وجود و ایام الله در ایستگاه ها و اعصار مختلف به ظرفیت و مختصات آن عصر و ایستگاه، ظهور و بروزی دارند ولی در حرکت توحیدی عظیم تاریخ، به ایستگاه انقلاب رسیدیم که نقطه عطفی برای طلوع حق و تدبر در ایام الله است و اتفاقا می‌تواند راه تفاهم و ادغام فهم ها و پاسداشت جهان متعالی قدسی ما که ملازم با حضور اجتماعی و تمدن ساز و محبت و حسن معاشرت است باشد و راه تفاهم حقیقی و گذار از پوچی ها و نیهلیسم مدرن که ماحصل فرهنگ مدرنیته و ریشه های آن و به حجاب رفتگی حق است و چه زیبا آوینی ها این مطلب را فهمیدند. انقلابی که حقیقت متعالی قدسیت و عهد قدسی را در افقی متعالی و فتح تاریخی عظیم در زمانه ای که جهت گیری بسمت نظم نوین جهانی و طرح کلان توسعه و بسط دموکراسی بود و حتی موج انقلاب های با روح لائیک و حرکات مصطح به انقلاب جنسی داشت رقم می‌خورد، کرد و توانست آیینه ای از حق و تجلی همان غدیری باشد که حقیقت متعالی اش در ادوار مختلف ویژه در آخرالزمان که باطن ابعاد و مختصات هستی و عالم رخ می نمایاند، خودش را می نمایاند. اکنون ماییم و خودمان که باید پیام انقلاب را ویژه در آیینه شهدا و امام و حضرت آقا ببینیم و بکوشیم تا در امر خودسازی، جامعه پردازی با بینش و بصیرت عمیق و متعالی تمدنی پیش برویم و نظریات و طرح ها و بسترسازی های در تراز انقلاب و با مد نظر گیری تمدن نوین اسلامی و استحاله و تصرف عناصر مناسب از فرهنگ مدرنیته درون نظم و قواعد اسلامی_انقلابی را پیش ببریم که همانا فجر صادق و بین الطلوعین تاریخ فرارسیده است که در عین اینکه همچنان از شب گذار نکردیم و باز هم نورانیت صحنه را فرانگرفته، ولی افقی و جلوه ای از نورانیت و روشنایی و حقیقتا امیدبخش و رشد دهنده در صحنه است لیکن این بین الطلوعین، مقدمه صبحی است که ندای بی صدا به بانگی رسا و بعثتی عظیم خواهد رسید ان شاء الله. امیدوارم در حد و ظرفیت مطالعاتی و تدبر خودم نکاتی و توشه ای از این اثر وزین و فاخرتان برچیده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را» حقیقتاً حرفی را به زبان آوردید که حکایت از گوش‌سپردن به ندایی است ماورای سخن‌های روزمرّه‌ی عادی. حرفی جز همان سخن شما را ندارم که در عین باقی‌ماندن آثاری از شب دوران جاهلیت مدرن، حقیقتاً فجری صادق و بین‌الطلوعینی مطمئن در پیش است. پیشنهاد بنده آن است که مجموعه‌ی این نوع نکاتی که برای سایت می‌فرستید به صورتی منظم، تنظیم و نگه‌داری بفرمایید. موفق باشید

28185
متن پرسش
سلام نظرتون راجع به صوفیه و ... چیه این جمله شیخ بهایی چقدر دقیقه و منظورش چیه؟ شیخ بهایى در کشکول از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: «قیامت، قیام نخواهد نمود بر امت من تا که بیرون آیند طایفه اى از امت من که آنها را صوفى گویند، نیستند از امت من، حلقه زنند از براى ذکر سرهاى خود را، و بلند سازند به ذکر صداهاى خود را، گمان کنند که آنها بر طریقه ابراهیم اند. بلکه آنها گمراه ترند از کفار و از اهل آتش هستند، از براى آنها نعره هاست مثل نعره هاى خرها، قولشان قول فجّار است و عملشان عمل جهّال و آنها نزاع کنندگان با علمایند، ایشان ایمان ندارند و به اعمال خود عُجب کنند و حال آن که از براى ایشان از عمل خود غیر از تعب نباشد»
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چه اندازه باید بر روی این روایت‌ها ماند. ولی مسلّم صوفی‌گری به آن معنایی که آن روایت می‌گوید، بیشتر یک دکانِ جذب منافع است، نه یک سلوک. ولی فراموش نکنید ما با بشری روبه‌رو هستیم که می‌خواهد در جهان گشوده‌ی ملکوت حاضر باشد و این با آموزه‌های عرفانی محقق می‌شود. موفق باشید

25512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوی توفیق و تندرستی: در باب سوال ارزشمند ۲۵۵۰۲ و سوالات مشابه، یک نکته بسیار مهم وجود دارد که حضرتعالی به کرّات روی آن تاکید فرموده اید. امام امت،خود باید مروج ارزشها و ناهی ضد ارزشها باشد و روحیه تعهد و پاسخگویی را داشته باشد حتی امیرالمومنین، خطاب به کوفیان می فرمایند که اگر دیدید بصورت عجیبی در دارایی ها و خط مشی زندگی من تغییر یافته، به حکم مقابله با افساد برخیزید. الحمدلله علیرغم تمام خباثتهای خارجی و داخلی در ۴۰ سال گذشته، نظام اسلامی با تمام ایرادات توانسته افقی نوین از عالَم انسان توحیدی را بگشاید که به مبدا وجود نظر دارد و به تعبیری به نیستان وجود متصل است و در این راستا حکومت تشکیل دهد که هنوز بسیار با حکومت طراز فاصله دارد، اما نفس این اتفاق در دوران تمام انبیاء و ائمه و زعمای شیعه بی سابقه است. مردم نجیب ما، مشکلات متعدد فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را در جامعه می بیند و گاهی دلشان به آینده سست می شود. اما باید گفت اگر افق تمدنی خود را در نظر بگیریم و اصول انقلاب و واقعیات روز را نصب العین کنیم، نه تنها نگران، بلکه پرشور و دقیق در ریشه شناسی مشکلات و رفع آنان می شویم. هر جا افق تمدنی داشته ایم و با غرب تمدنی رفتار کردیم، پیشرفت کردیم و به اقتدار رسیدیم و هرجا سکولار گونه و غربزده و منفعل، تماماً قواعد نظری و عملی غربی اجرا شد و عنوان جهانی شدن روی آن نهاده شد یا حتی گفتند مردم نماز و روزه را رعایت کنند و شراب نخورند و همه هم حرفهای رهبری را تایید کنند، آنگاه تمدن اسلامی پدید می آید بدون اینکه بخواهیم زیر نظام های تمدن مثل اقتصاد، فرهنگ، سلامت و... را سازماندهی کنیم. انقلاب اسلامی می رود تا فلک زدگی و تلاطم بشر مدرن و معتقد به نیهیلیسم را بشکند و او را صاحب فکر و ذکر کند و از کثرات او را به وحدت وجود متوجه سازد. تفاوت اساسی در همین جاست و به عنوان نمونه شخصی عرض می کنم اگر شخصی مثل من ارادات خاصی به رهبر معظم انقلاب دارم، سعی کردم با بررسی سیره و اندیشه ایشان باشد و نظر سایر افراد حتی معاندین درباره این رهبر. جایگاه ولایت فقیه برخلاف راهبرد اغوا گرانه و منفعت جویانه شخصی، ساز و کارش در راستای هدایت جامعه به توحید و آزادی از قیودی است که بشر را از مقام والایش دور می دارد. در نظر بگیرید با این اصل اساسی نظام سازی توحیدی مبتنی بر قرآن و نهج البلاغه چند رهبر این چنینی در سطح عالم داریم با این درجه از درایت و سماحت که حتی معاندین هم نسبت به آن معترف اند. بله ما در گام دوم انقلاب و تکمیل انقلاب و اصلاح خطاهای گذشته بر اساس نص صریح بیانیه هستیم که نظام را نه منفعل و متحجر و نه نفوذ پذیر بلکه منعطف و آماده اصلاح می داند. می شود با گفتمان سازی عمومی بجای اینکه اذهان سمت ورزشگاه رفتن بانوان برود سمت این برود که چرا اقتصاد مقاومتی اجرا نشده و این سیستم بانکی، بلای جان مردم است، باید بجای ظاهر بینی و مشغولی به آزادی هایی که در چارچوب غربگرایی تعریف می شود و تخریب غیر تخصصی، مردم از حوزه های علمیه مطالبه ناصحانه و دلسوزانه کنند که چقدر دغدغه نسبت به تربیت دینی مردم و پاسخگویی به شبهات و فقه روزآمد داشته است و به خون سرمایه داران زالوصفت طبق فرمایش امام تشنه بوده و رو به روی اصحاب قدرت قد علم کرده است. نباید مسئولین و مشاورین و منصوبین حضرت آقا تحت لوای انتصاب به رهبر، خود را غیر قابل نقد و مقدس بدانند و حاضر نباشند پاسخ دهند برای پیشبرد اهداف نهضت چه کرده اند. می توان نسبت به برخی چارچوبها معترض بود و منصفانه و انقلابی نقد نمود. مثلا عرض کنم، چرا باید گزارش عملکرد رهبری طبق قوانین نظام را کمیسیون مجلس خبرگان دریافت کند اما مردم مطلع نشوند و یا بهترست مصاحبه هایی مطابق قانون با رهبر انقلاب برپا شود که حق پاسخگویی در برویی عموم را در بر داشته باشد که در این مورد البته استنادی نامناسب به بیان آیت الله مصباح شده بود و فرموده بودند که بیان ایشان در باب حذف جمهوری است که چنین چیزی به هیچ وجه با منطق امام و آقا منطبق نبوده است. چرا رئیس جمهوری به سادگی وعده می دهد من فقر را ریشه کن می کنم و یا سازمانی مثل مجاهدین خلق با آن کارنامه را تطهیر می کند اما ساز و کاری برای ثبت وعده ها و پاسخگویی نسبت به آن یا اخطار به وی نیست. اما دشمنان و منافقین داخلی خوب می دانند اینگونه مطالبه گری، خاصیت جامعه متعهد مومن است که به اصل انقلاب و تمدن اسلامی و ولایت فقیه و حکم حکومتی رهبری که فصل الخطاب در شرایط بحران است (مثل پلیسی که مثلا وقتی چراغ قرمز دچار اختلال می شود، سر چهار راه می ایستد و به مردم می گوید به علامات من بجای چراغ قرمز توجه کنید تا نظم برقرار باشد که البته این عمل عین قانون و نظم است) اعتقاد دارند اما چنین جامعه پویا و نقاد و استکبارستیزی مطلوبشان نیست، بلکه الیگارشی و به تعبیر شهید مطهری جستجوی آزادی در خود دانی بشر، مطلوب آنهاست که افراد جامعه نه حساسیتی به استکبار و نه دین دارند بلکه آزادنه و غیرمتعهدانه و به دنبال انسانیت رها شده می روند. گام دوم، گام توجیه و تضعیف انقلاب نیست؛ که توجیه مصداق حماقت و تضعیف مصداق خطا و جنایت در حق انقلابی چنین اصیل است، بلکه رسالت ما، تکمیل انقلاب یعنی حرکت بسمت کمال انقلاب و رشد این ثمره خون دل امام و شهدا و ایثارگران بعنوان انسان های طراز در دو قرن اخیر است آن هم در عصری که بحث روی جدایی دین از سیاست و به محاق راندن اسلام ناب بود. عذر می خواهم که وقت شریفتان را گرفتم و زیاده گویی کردم. ان شاء الله خوب، درس پس داده باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موارد چیزی نیست که بتوان در یک سؤال و جواب سایت به آن ورود پیدا کرد. عرایضی در سخنرانی‌هایی که شده است، داشته‌ام. موفق باشید

25398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در کتاب مفاتیح الجنان نماز استغاثه به حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام است. بعد از نماز باید در سجده این جمله گفته شود: «یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی» به نظر شما گفتن جمله فوق از نظر اعتقادی آن هم در سجده اشکال ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که آن عزیزان واسطه‌ی فیض‌اند، آن ذکر گفته می‌شود. موفق باشید

24554
متن پرسش
سلام: آقا من نمیتونم با این مردم و بعضی از چیز های این دنیا ارتباط درست بگیرم و گه گداری در عالم بی کران من غرق می شوم و با عالم همراه. چه کنم بی تجربه ام و می ترسم مردم کم کم در مورد من فکر هایی بکنند و باعث گیر شدن به آنها بشوم و شغلم هم سفر هست و همسفر هم گهگداری دارم و براشون سوال شده و من لال می شوم. می شود آیا با وجود اینکه تازه به لطف خدا، ان شاءلله «من» را پیدا کردم و چیز هایی می بینم در جهان، ارتباطی بگیرم و اینجا هم باشم اما من کامل من باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اهل معنا آن است که با مردم به سر ببرد و رعایت حال مردم را بنماید و به اصطلاح، در ظاهر خوشرویی خود را حفظ کند هرچند در قلبشان غوغاهایی باشد. موفق باشید

24384
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار. حقیر در حالتی قرار دارم که در محل کار و یا محافل خانوادگی افرادی شروع به اشکال در دین و حکومت اسلامی می کنند. و با ندایی درونی سکوت می شکنم و به مدد الهی در بیشتر موارد آنها را متقاعد می نمایم. اما آنها با اشکال و شبهه ای جدید در روز بعد به همان منوال ورود به بحث و جدل می نمایند و پاسخ مجدد من در طی چندین سال مرا خسته کرده، و وجودم را می آزارد. از طرفی سکوت نمی توان کرد و از طرفی با شروع بحث با این انسانها (که تعدادشان هم بسیار زیاد شده) دلگیر و مبقوض می شوم. از طرفی در کتاب رمضان دریچه رویت در باب شرط رسیدن به روزه واقعی لذت سکوت و بیان داستان حضرت مریم مرا به شدت به چالش کشید، چه کنیم؟ با زخم زبان ها، با کجی ها، با دغدغه اثر گذاری بر قلوبی که شاید بیدار شوند، با سکوتی که در نشکستنش لذت و در شکستنش قبض حاصل می شود. چه کنیم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها وقتی که انسان‌ها مایل و آماده‌ی شنیدن حقیقت باشند باید با آن‌ها در این موارد سخن گفت وگرنه موجب مراء خواهد شد که در آموزش‌های دینی ما از آن نهی شده است. در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. ملاصدرا «رحمةالله‏ عليه» در دومين نكته از نكات نشانه‏ هاى الهام ملك و وسوسه شيطان مى فرمايد: «جدال و ستيز و نظرنمايى همه از وسوسه‏ هاى شيطانى است و دقّت و آرامش و تدبّر، نشانه الهام ملك است، همچنان‏كه بى حوصلگى در درك معارف الهى ريشه در وسوسه‏ هاى شيطانى دارد». خودتان تجربه كرده‏ ايد كه روحيه شيطان، ستيز است و خودنمايى. او در مقابل خداوند كه فرمود به آدم سجده كن، گفت: «انَا خَيْرٌ مِنْه»؛ من بهتر از آدم هستم، چون من از آتشم! هر وقت ديديد دغدغه توجه به حق و اطاعت از حق نداريد، بلكه دغدغه استعلاء و بزرگ‏ كردن خود را داريد تا با بزرگ‏ كردن خود از سبك‏ شدن خود جلوگيرى كنيد، بدانيد كه كارتان شيطانى است و حتماً سبك مى شويد، چون خداوند در مقابل اين كار به شيطان فرمود: «انَّكَ رَجيم»؛ تو از مقام قدس و كرامت بيرون شدى. در روايت از حضرت اباعبدلله عليه السلام داريم: «هر كس مجادله و ستيز را ترك كرد، در واقع ايمان خود را محكم كرده و همراهى دين خود را نيكو داشته و عقل خود را صيانت نموده».[1] چون با ترك جدال و ستيز، قلب آماده الهام ملك‏ مى شود، در آن حال انسان اصلًا جدال و ستيز نمى كند. بعضى مواقع مى خواهيد موضوعى را ثابت كنيد كه حق است، و روشن كنيد رقيب شما بر باطل است، امّا چون روش تان شيطانى است و حالت جدال و ستيز به خود مى گيريد، نتيجه لازم را به ‏دست نمى آوريد، هرچند منطق شما حق بود. در اخلاق اسلامى داريم كه ستيزه و مراء حرام است. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «الْمِراءُ داءٌ دَوِيٌّ وَ لَيْسَ فِي‏الْانْسانِ خَصْلَةٌ بِشَرٍّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ ابْليسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلايُماري في ايِّ حالٍ كانَ الّا مَنْ كانَ جاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقايِقِ الدّين»؛[2] جدال و ستيز دردى است بسيار سخت و در انسان، هيچ خصلتى بدتر از آن نيست، و آن صفت ابليس است و منشأ اين صفت اوست، مجادله و ستيز نمى كند در هيچ حالى مگر كسى كه جاهل به نفس خود و جاهل به غير باشد، و از معارف و حقايق دين محروم باشد.» مراء و جدال ما را در معرض ستيزه‏ هاى شيطانى قرار مى دهد و قلب ما را مشغول مى كند، آن ‏وقت نور الهامات ملك در ما مى ميرد، براى همين بعد از مدّتى، عبادت شما تاريك مى شود و ديگر آن صفاى معنوى در روحتان نيست. ريشه ی ‏اين تاريكى را بايد در جدال‏ها و ستيزهايى پيدا كنيد كه شيطان شما را بر آن‏ها واداشته است. نظرنمايى؛ نيز از وسوسه ‏هاى شيطانى است يعنى بخواهيم فكر خود را به رخ بقيّه بكشيم كه اين يك نحوه «رياء» در كلام است و در قيامت به شخص مرائى يا رياكار در نزد ميزان گفته مى شود: ثواب عمل خود را از كسى بگير كه براى او آن عمل را انجام دادى. مسلّم دست او در آن حال خالى خواهد بود، و اين بلايى بود كه شيطان بر سر او آورد، چون مى خواست همچون شيطان به همه نشان دهد: «انَا خَيْرٌ مِنْه». يك ‏وقت مى خواهيم حق ‏نمايى كنيم، در آن صورت بدون مطرح كردن خود، فقط حق را مى نمايانيم و هر چه كمتر خود را مطرح كنيم، بهتر توانسته‏ ايم حق را بنمايانيم. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم خودِ حق برايشان مهم بود و نه استعلاى بر بقيه. حق به‏ خودى خود استعلاء دارد، ولى آن استعلاء و برترى كه ما براى خودمان اراده كنيم براى‏ ما ستيز و شيطنت به همراه مى آورد، ولى اگر خود را زير پا بگذاريم و برتر بودن حق را اراده كنيم برترى حقيقى كه همان حق است در صحنه مى ماند. «كَلِمَةُاللهِ هِيَ العُلْياء»[3] يعنى كلمه و سنّت «الله» تنها و تنها برتر است و بايد انسان‏ها برترى خدا را بخواهند، نه برترى خود را، اگر برترى خود را خواستند، در واقع از برترى حقيقى جدا شده و گرفتار پستى و خوارى شده‏ اند. كسى كه اهل ستيز و جدال است، عملًا خوارى و پستى را طلب كرده است. اگر برترى حق را بخواهيد در مقام تواضع قرار مى گيريد، ولى اگر برترى خود را خواستيد همان برترى، شما را خراب مى كند. مثل اين است كه شما آب را مى خواهيد تا خانه مردم را خراب كنيد، شما عملًا خود آب را نمى خواهيد، بلكه خرابى خانه مردم را مى خواهيد، ولى اين خراب كردن را از طريق آب انجام مى دهيد، اين ديگر آب‏ خواستن نيست، همچنان‏كه برترى خود را خواستن، برترى نيست، برترى ما به عبوديت ما است، خداى ما كه برترى اش در قلب ما براى ما پيدا شد و عظيم بودن او براى ما جلوه كرد، اين بايد براى ما شيرين باشد و نه برترى خودمان. اين از بحث‏هاى دقيق انسان‏شناسى است كه لازم است در جاى خودش دنبال شود. همین‌قدر بدانید که «مراء» ما را از گفت‌وگوهای ثمربخش محروم می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث دوم.

[2] ( 1)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث اوّل.

[3] ( 1)- سوره توبه، آيه 40.

23988

ورزشبازدید:

متن پرسش
سلام ازتون خاهش میکنم این پیامو ب دست استاد برسونید با سلام و عرض ادب: استاد من کتاب فرزندم این چنین باید بود شما را مطالعه کردم و الان چند ماهی میگذره و این چند ماه تماما درگیر موضوعی شدم ک تو کتابتون با عنوان علم لا ینفع مطرحش کردین. استاد من مدرس دانشگاه در رشته تربیت بدنی ام از نوجوانی به خاطر علاقه شدیدم به هیجان و فعالیت های بدنی و تخلیه ی انرژی وارد این رشته شدم اما حالا که سی ساله شدم شدیدا بین دو راهی گیر کردم که ورزش و تخلیه انرژی در این مسیر کار درستی بوده یا نه؟ این علم و حرفه شاید میتونم بگم رابطه ای با کمال انسان و رسیدن به خدا نداره من دوره ی نوجوانی خیلی پر انرژی بودم و زیاد ورزش می کردم رزمی و غیررزمی از طرفی خیلی از اخلاقامم مردونه شده که الان شوهرمم از این حالت بدش میاد و الان که صاحب فرزند شدم و می بینم که چقد نیاز به انرژی داره بدنم کشش نداره از طرفی دیگر اگر من تو اون سن و سال به سمت ورزش نمی رفتم نمیدونم با اون همه انرژی چکار می کردم. الان به شدت احساس افسردگی و رکود می کنم. راهی که پانزده ساله ادامه می دادم و هنوزم دوستش دارم و می بینم که من رو با معارف دینی مانوس نکرده نه میتونم ترکش کنم و نه میتونم در آن پیشرفت کنم. با دیدن مسابقات ورزشی پیش خودم فکر می کنم مدال گرفتن و و مقام آوردن بی معنی است ولی وقتی تبریک رهبری به ورزشکارا رو می بینم باز میگم اگه بی فایده و پوچ بود رهبر ازشون تشکر نمی کردند. استاد من واقعا بین دو راهی موندم که نمیتونم تشخیص راه درست رو بدم. و اینکه الان یه دانشجوهایم نمیدونم منصرفشون کنم از این راه یا ادامه بدند. ممنون میشم کمکم کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ورزش، امر لازمی است و در این مورد خوب است به قسمت سوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. ۲. در همین زمان که همسر و فرزند دارید، نیز در عین حفظ روحیه‌ی عاطفه‌ی زنانه خوب است کار ورزشی و شخصیت ورزشی را حفظ کنید. ۳. دانشجوها را باید در عین تذکر به ممحض‌نشدن به ورزش و استفاده از معارف الهی، از ورزش باز ندارید. ۴. ورزش قهرمانی را هرکس باید با روحیه و زندگی خودش حل کند، در حدّی که مواظب باشد به زندگی‌اش لطمه‌ای نخورد. موفق باشید

23957

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله استاد طاهرزاده عزیز: از طرف گروهی از دانشجویان در دانشگاه امام صادق علیه السلام از شما سوالی داشتم. رشته علوم قرآن و حدیث. نمی دانم اطلاع دارید یا نه. اما این رشته طوری سرفصل بندی درسی شده است که بیشتر به علوم پیرامونی قرآن و حدیث می پردازد مثل تاریخ قرآن، تاریخ حدیث و تفسیر مصطلح الحدیث و ... و بسیار کم به خود قرآن و حدیث مثل مباحث معرفتی که شما مطرح می کنید می پردازد. قرار شده است یک هسته مطالعات قرآنی و حدیثی در گرایش ما ایجاد شود تا از آن فضا هم دور نشویم. لیکن چون در گرایش ما این هسته قبلا نبوده است تجربه ای در این زمینه نداریم. می خواستیم نظر حضرتعالی را درباره اینکه این هسته مطالعاتی چه سازوکاری داشته باشد بدانیم. ضمنا نظرتان درباره اینکه دانشجویان این رشته چگونه مطالعات قرآنی و حدیثی خود را ناظر به جامعه قرار دهند، چیست؟ ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» که بر روی سایت هست و مقدمه‌ی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بتواند راه‌کار مهمی را که متوجه شده‌اید در مقابل شما قرار دهد. موفق باشید

23797

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و با عرض پوزش از اینکه وقت گرانبهای شما را می گیرم. بنده چند سالی است که در کلاسهای معرفتی شرکت می کنم. ولی برای انتقال مفاهیم به دیگران دچار مشکل هستم چون بیان خیلی خوبی ندارم. چگونه می توانم بیانم را رسا و شیوا کنم؟ من اهل اصفهان هستم. اگر مرکزی برای تقویت بیان می شناسید لطفا معرفی کنید. با تشکر فراوان و آرزوی توفیق روزافزون شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز نیست سعی کنید بعد از آن‌که مطالب را فهمیدید خودِ فهم‌تان باید به میان آید نه مطالبی که یاد گرفته‌اید را بخواهید عیناً مطرح کنید. موفق باشید

23360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: جهانی‌بودنِ دین حضرت موسی و حضرت عیسی «علیهما‌السلام» به این معنا نیست که اگر کسی بر دین حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» بود خارج از دینِ آن دو پیامبر است، مثل همین‌که جهانی‌بودنِ اسلام، به آن است که اسلام بقیه‌ی ادیان را دعوت می‌کند به رجوع به توحید، نه آن‌که دعوت کند به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بلکه دعوت می کند به تسلیم خداوند بودن. در حالی که قرآن فرموده «ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» به نظرم با فرمایش شما تضاد داشته باشه. اگه امکان داره این تضاد رو برام حل کنین. اگر کسی بداند که اسلام دین حق است حق ندارد مسیحی یا یهودی باشه این فرمایش قرآن که شما فرمودین مال کسانیه که به حقانیت دین اسلام پی نبردند. اجداد حضرت رسول طبق فرمایش علامه بر دین ابراهیم بوده اند و در تاریخ نیامده که مسیحی یا یهودی باشند. استاد رائفی که می گویند یهودیت و مسیحیت دین قومی است نه دین جهانی. من با توجه به اینکه اجداد حضرت رسول هم دین حنیف داشته اند می توانم این مطلب رو قبول کنم. پاسختون برام قابل قبول نبود. به نظرم اسلام کسانی که جاهل قاصرند رو در نظر گرفته و این دعوت به توحید و اشتراکات ادیان مربوط به اونهاست و گرنه اسلام کجا قبول میکنه کسی حقانیت اسلام رو قبول داشته باشه بعد به دین قبلیش باقی مونده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» در مقابل روحیه‌ی یهودی‌گری و مسیحی‌گری حزبی است که به جای آن‌که تسلیم‌بودن در مقابل خدا و توحید را محورِ فهم و عبادت خود قرار دهند، صِرفِ یهودیت و یا نصرانیت را حق می‌دانند. عرایضی در این رابطه در تبیین آیه‌ی 162 سوره‌ی نساء شده است. خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی