بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: روز شنبه هفته گذشته قبل از شروع نماز خدمتتون رسیدم در رابطه با متنی که منتسب به مولانا بود سوال پرسیدم و حضرتعالی به دلیل کمبود وقت و در دسترس نبودن کل متن مورد نظر، امر فرمودید که در قسمت پرسش و پاسخ سایت سوال را همراه با متن مورد نظر ارسال کنم. متن زیر منتسب به مولاناست و مکالمه وی با شیطان است، منتهی در آثار ایشان چیزی پیدا نکردم مبنی بر این موضوع ولی با این‌حال این متن جای فکر کردن داره سوالم این هست که موضوعی که در این متن مطرح شده در ظاهر با آیات و روایات در تضاد هست به گونه ای که شیطان خطاب به حضرت حق می فرماید تو مرا اغوا کردی و یا در جایی دیگر در جواب سوال حضرت حق که می فرماید از چه رو سجده نکردی؟ بحث تکبر رو به میان میاره و می گوید من از آتشم و آدم از خاک و در جایی دیگر قرآن اشاره می کند که (کان من الکافرین) و یا در جایی دیگر خط و نشان می کشد که من سر راه بندگانت قرار می گیرم و آنها را گمراه می کنم به جز مخلصین. ولی با این‌حال فکر می کنم که در باطن باید یه پیامی داشته باشه که خواهشمندم حضرتعالی شرح بفرمایید. و این نکته رو هم عرض کنم که قبلا کتاب هدف حیات زمینی آدم رو هم مطالعه کردم. التماس دعا. یا حق. مولانا گفت : روزي در سير، ابليس را ديدم و او را گفتم «از چه بر آدم سجده نکردي؟» گفت: «تو بنده‌ي مولاي خويشي، من هم بنده‌ي مولاي خويش اگر شمس تبريزي از دري در آن مجلس که در آن نشسته‌اي درآيد و انبياء جملگي از دري ديگر به آن مجلس وارد شوند تو روي به شمس مي‌کني يا ايشان؟» گفتم: «ولله که جز در شمس بنگرم!» گفت: «مگر نه ايشان انبيا باشند؟» گفتم: «مرغ دلم گرفتار بند شمس است و مولاي من اوست». گفت: «اگر شمس امر کند که در ايشان نگري؟» گفتم: «آخر دل نمي‌رود!» گفت: «بعيد از تو، آنچه خود مي‌داني، از من چرا پرسي؟!» گفتم: «تو مي‌دانستي که اگر سجده نياوري به عذاب مبتلا مي‌شوي و آنچه نبايد بر سرت مي‌آيد؟» گفت: «آري!» گفتم: «پس از چه، سجده نبردي!» گفت: «ميل او بر عذاب من بود و راه سلوکم اينچنين بود» مختار بودم که امر او را اطاعت کنم يا دل به ميل او بندم، پس ميل او را بر امر او بالاتر و مقدم دانستم ميل او آزمايش بني‌آدم بود و قبول اين ماموريت، امتحان من!» گفتم: از چه رو کبر ورزيدي گفت: «آنکه با کدخدايي دوستي دارد، فخر فروشد گفتم: «به قيمت قهر و عذاب؟!» گفت: «مگر تو نگفتي عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد؟» آن عاشقي که قهر را لطف نمي‌بيند، عاشقش نگويند که او در بند خويش است، نه در بند معشوق دهان بستم و در عشق نگريستم چه او را عاشقي پاک‌باخته ديدم گفت: «جز حضرت باري چه کس را قدرت در کائنات که بخواهد مرا مجازات کند؟» گفتم: «هيچکس!» گفت: «هر چه از دوست رسد خوب است، گر همه سنگ و گر همه چوب است!» طرفه حالي‌ست که ابليس راست گويد! باز گفت: «ميل خداي اين است که نگذارم نامحرم در حريم دوست رود جز آنها که خدايت دوستار ايشان است و ايشان دوستار خداي در ديدار دو عاشق، جاي ابليس کجاست؟! من دفع مزاحم مي‌کنم در ديدارمولايم با عاشقانش». آخرالامر بر فراق من هم پاياني است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال به ما فرموده‌اند:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

 گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر

قصه عجیبی است قصه اهل دل، که در ابلیس چه چیزهایی می‌یابند. حقیقتاً اگر همه حق را در جناب شمس تبریز دیدند و او را آینه همه آنچه باید باشد، یافتند؛ چگونه می‌توانند دل به جای دیگری ببندند؟ به یاد صحبت شهید حاج قاسم باشید که به او گفتند اگر رهبری امر فرمودند که جهت ریاست جمهوری نامزد شوید، چه کار می‌کنید؟ و او گفت می‌روم آن‌قدر گریه می‌کنم تا حضرت آقا دل‌شان رحم بیاید و منصرف شوند. زیرا بالاخره دل، در جای دیگر سپرده بود. ۲. گویا در درون جان جناب مولوی این حرف‌ها نهفته بود که راستی! اگر شیطان سجده کرده بود، مسیر اغوای بندگان و وسوسه‌های آن‌ها که موجب امتحان اشخاص می‌شود، به کجا می‌کشید؟ این‌جا است که قصه تکوین شیطان در منظر جناب مولوی به ظهور می‌آید و این حرف‌ها در تکوین شیطان برای جناب مولوی به ظهور آمده است. ۳. آری! عرفا متوجه هستند که بالاخره شیطان، مظهر اسم جلال حضرت حق است.

به هر حال مولوی از این نحوه حضور خود گزارش داده تا به ما بگوید می‌توان نظر به وجه تکوینیِ هر موجودی و هر مخلوقی داشت.  موفق باشید

32466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

https://www.khabarfoori.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-59/2929135-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87 با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا نظر خود را در مورد این سخن آقای عبدی بفرمایید (لینک فوق) التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان می‌دانید که این افراد خودشان گرفتار انواع سیاست‌بازی‌ها هستند و به گفته جناب مولوی: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب؟». موفق باشید

30000
متن پرسش
بسم الله: در یکی از سوالات فکرکنم فرمودید که چون ولی فقیه منتخب ملت ایرانست فقط حاکم بر ایرانست. اما جناب مرحوم مصباح ظاهرا ولی فقیه را حاکم بر کل ملل می‌دانستند حال آنها پیروی نکنند بحث دیگریست. یا مرحوم آذری قمی گمان کنم فقیه را حاکم بر کل کائنات می‌دانستند حال چرا شما تقلیل به ایران می‌دهید با اینکه در سیره امام و رهبری شواهدی وجود دارد که فراتر از ایران برای سایر ملل فرمایشاتی داشتند. مثلا امام به مردم مصر در مورد سازش سرانشان با اسرائیل و یا در حمله صدام به ملت عراق در مورد مخالفت با صدام دستوراتی فرمودند که اگر این دو ملت گوش می‌کردند به این مصائب و فلاکت ها مبتلا نمی‌شدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرداشتن نسبت به مسائل جهان اسلام، غیر از ولایت‌داشتن بر سایر کشورها است. رهبر معظم انقلاب هرگز نمی‌خواهند در امور ولاییِ آیت الله سیستانی ورود کنند و یا در نامه‌ای که به میدان التحریرِ مصر مرقوم فرمودند می‌فرمایند ما نمی‌گوییم نظام سیاسی خود را مانند آنچه در ایران می‌باشد شکل دهید؛ حرف ما آن است که بر اساس اسلام، نظام استکباری را نباید پذیرفت. موفق باشید

29991

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: در حدیثی بیان شده که ریشه ی همه خطاها حب الدنیاست. لطفا «دقیق» تبیین بفرمایید چگونه ریشه دو خطای «بی بصیرتی» و «جهل» ناشی از حب الدنیاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حبّ دنیا حجاب می‌شود کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید

29386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده: نظر شما درباره ی مناظره آقای حسین دهباشی و آقای حامد کاشانی را دیدم. یک مسئله اینکه به نظر شما نمی توان گفت که این مسئله از ضروریات مذهب امامیه و دین و تاریخ اسلام نیست چون بعضا اختلاف در آن بسیار است و برخی از علمای بزرگ شیعه هم نپذیرفتند. مثل مرحوم شیخ مفید از علمای سلف و مرحوم علامه سید محمدحسین فضل‌الله روحانی بزرگ لبنانی که از دوستان و همراهان شهید موسی صدر در مبارزه با اسرائیل بود. در کتاب الزهرا القدوه و همچنین شیخ محمد حسین کاشف آل الغطاء از علمای معاصر در کتاب جنةالمأوا. به نظر آنچه ضروری مذهب شیعه امامی است ایستادگی حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حقوق امیرالمومنین علی علیه السلام است و شایستگی ایشان برای خلافت. به نظر نمی آید که تأیید بیش از حد بر روی این مراسمات مثل دهه محسنیه و دهه برائت که سندیت درستی ندارد دمیدن در آتش تفرقه در شرایط ناگوار جهان اسلام نیست؟ حقیر مدت مدیدی در این زمینه (درگذشت حضرت زهرا) تحقیق کردم اما به نتیجه‌ای خلاف رأی مشهور و علامه سید جعفر مرتضی عاملی رسیدم و به نظرم حرف علمایی که نام بردم معقول تر است و تنها به این رسیدم که ضروری و مسلم تاریخ و مذهب ما دفاع حضرت زهرا علیهاالسلام از امام علی علیه السلام است. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حساسی است. در این‌که به هر دلیلی حقوق اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که حق الله و حق النّاس است توسط خلفا به‌خصوص خلیفه‌ی دوم زیر پا گذاشته شده، بحثی نیست و غفلت از آن ظلم‌ها و نادیده‌گرفتن جسارت های خلیفه‌ی دوم، غفلت از حقوق اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است که هرگز نباید از آن کوتاه آمد؛ موجب می‌شود نور ایمان از قلب انسان فرو کاسته شود. ولی همان‌طور که فرمودید نباید مواردی را در راستای تقابل با اهل سنت به میان آورد که مسئله‌ی امروز ما نیست. موفق باشید

29185

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد من یک خانم خانه دار هستم و بیشتر زمان به همسرم و بچه ام اختصاص گرفته از طرفی خیلی به مباحث معرفتی علاقه مند هستم، همان سر مطالعاتی شما را بخونم کافیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله به لطف خدا نتیجه خواهید گرفت. سری به کانال

https://eitaa.com/seir_taherzadeh بزنید. موفق باشید

28045
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا در روایت آمده که مومن هرچه مومن‌تر درد و ابلاش بیشتر؟ حالا منی که جزو اون مومنین نیستم و کلی مشکل دارم به خاطر گناهانم هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند جهان دیگری را بعضاً در مقابل بنده‌اش مقدّر می‌کند که به ظاهر برایش سخت است، ولی از جهتی گشوده‌تر از جهانِ اهل دنیا است و خداوند چون مصلحت آن بنده را می‌خواهد چنان مقدّر می‌کند و به همین جهت بنده‌های آگاه و هوشیار او در همین رابطه در تقاضای خود به حضرت حق اظهار می‌دارند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَانا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقِينا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلا مَا كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» خدايا ايمانى از تو مي‏خواهم كه دلم با آن همراه شود و  باوری كه بدانم هرگز چيزى به من نمي رسد، مگر آنچه كه تو برايم ثبت كردى‏ و مرا از زندگى به آنچه كه نصيبم فرمودى خشنود بدار، اى مهربان‏ترين مهربانان. (فراز آخر دعای ابوحمزه ثمالی). موفق باشید   

27494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: منظور و علت بیان این فراز از جهت معنایی توسط حضرت سجاد (ع) در دعای هفتم صحیفه چیست که می فرمایند: «بی آنکه امر کنی، به خواست تو فرمان برند و بی آنکه نهی کنی به اراده ات روی بگردانند؟»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نظر به صفای روحِ چنین افرادی دارد که حق و باطل را با نور فطرت خود می‌شناسند. موفق باشید  

27175
متن پرسش

سلام علیکم: فرموده بودید در پاسخ به یکی از پرسش های قبلی ام که یادداشت انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان را بخوانم و اگر نکته و ابهامی هست مطرح کنم. بعنوان ارادتمند و مطالعه کننده آن یادداشت نکات و سوالی بود که خدمتتان عرض می کنم: این جمله دکتر داوری به نظرم قابل نقد و تامل و بررسی است که تا زمانی که راه و منزل دیگری در افق آینده ظاهر نشود نمی توان از راه توسعه روگرداند یعنی وقتی چشم اندازی نباشد و مردمان به راه تجدد و نظام مصرف آن بستگی پیدا کرده باشند، انصاف نیست که خرد پشتوانه سیاست و اقتصاد جدید و علم بزرگ تکنولوژیک با بی باکی تحقیر شود. خب روی هر دو محور واقعا می شود بحثهای مفصل کرد ولی به نظرم چند مسئله است. آنجا که دکتر داوری می نویسند تا رویکردی غیر از توسعه غربی نیامده نباید چشم روی آن بست و فی الحال باید معطوف به آن طرح ریخت، با ایشان همسو و هم جهت نیستم. شاید این حرف در گام اول انقلاب و آنگاه که همچنان ما می خواستیم تمدن نوین اسلامی را در قالب مباحث نظری طرح کنیم و الگویی جدید و آنچنان گفتمان سازی نشده، بسیار صحیح و متقن بود ولی الان در گام دوم و شرایط کنونی من به تلقی شخصی خودم ما توانسته ایم در خودآگاهی و ایجاد افقی در شان تمدن جهانی توحیدی هر چند نه آنچنان گسترده نشان دهیم و یک شاهد مثالش واکنش بین المللی و همنوایی جهانی در شهادت حاج قاسم سلیمانی و هم رزمانش بود. در تمدن سازی حکمت عملی مقدم به حکمت نظری است و بایستی متناسب حکمت عمل حکمت نظر را در شئون مختلف به صحنه آورد و به نظرم اینکه اکنون مدارا با توسعه و تکنیک مدرن را پیشه می گریم حتی به شیوه اکل میته صحیح نیست. الحمدلله با وجود موانع و کاستی هایی که بود و همچنان تا حدوی هست امروز ما در عرصه های ویژه علوم انسانی با پیگیری حضرت آقا در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند چشم انداز اقتصاد مقاومتی توانسته ایم در مرحله تولید حکمت عملی و نظریه وارد شویم و اکنون راه آن است بصورت فرآیندی از ذیل توسعه و عقل متاثر توسعه گرایی بیرون شده و به جامعه توحیدی تمدن ساز بتدریج بیاندیشیم. خود امام وقتی انقلاب کردند نفرمودند که من همان اول قصد اتصال انقلاب با مدیریت ولی فقیه به حکومت حقه امام عصر (عج) را دارند، بلکه طی فرآیندی ابتدا فرمودند شاه باید برود سپس بحث رفراندوم و بعدا انتخابات خبرگان قانون و تصویب آن و سپس چینش ساختارها ذیل مدیریت کلان ولی فقیه. یعنی امام به دموکراسی و توسعه سیاسی غربی اصالت نداد و با آن مدارا نکرد و آن را اکل میته بکار نبرد بلکه بتدریج با حکمت برخاسته از متن ایمان اسلامی سعی کرد اولا فضا را به سوی تفکر در عالم دینی ببرد و اصالت عقل مدرن و غیر قدسی را کنار بزند سپس با آرامی و حادثه ساز و اتفاق محور کار نهاد سازی و تکمیل انقلاب را جلو بردند. هر چند من هم باور دارم دکتر داوری واقعا دغدغه خروج از ذیل مدرنیته بسوی تمدن برتر اسلامی را دارند و البته صبر و تانی را راهکار آن می دانند و قطعا من همنوا با ایشان هستم که ما به هر جهت با عقل مدرن و تکنیک معطوف به توسعه روبرو هستیم و حوالت تاریخی داریم و نمی شود از آن هم فرار کرد و انزوا و انفعال یا سلفی گری را برگزید، ولی با وجود حوالت تاریخی ما امکان تاریخ سازی و تغییر مناسبات را داریم و رویکرد ما نبایستی گزینش تکنیک و طرح های توسعه از دریچه و نگاه خود باشد و گزینشی یا شاید تلفیق بدین صورت کار کنیم، به نظرم همانطور که عرض شد ابتدا مسئله مستحدثه تمدن اسلامی و انقلاب را بشناسیم و عالم انسان دینی را مبنا بگذاریم سپس به نقد مدرنیته و عدم اصالت به جوهره و توسعه برخاسته از آن بپردازیم، وقتی اذهان و افکار بدون اصالت دادن به انسان ابزارساز مدرن و تمام ابعاد و روح مدرن، محوریت را عالم انسان دینی قرار داد به نظرم همانطور که فرموید چون انقلاب از جنس وجود است و تشکیک و مراتب دارد، در طول فرآیندی تدریجا اسباب و مکانیزم را حقیقتا متناسب با عقل و ادب و قلب قدسی می کند. ولی فی الحال توجه به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی واقعا افق متعالی و اثر گذار و بزنگاهی برای ماست که رهبر عزیز هم به آن تاکید دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در افقی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، چیزی جز پای‌گذاردن در توسعه را می‌یابم و معتقدم هرآنچه بر حضور تاریخیِ خود تأکید کنیم و با رفعِ موانع جلو برویم، نتیجه می‌گیریم و هراندازه به توسعه نزدیک شویم، فرصت‌ها را از دست می‌دهیم. با این‌همه حرف دکتر داوری آن است که این راه، نزدیک نیست و با آرزوهای مذهبی‌های احساساتی محقق نمی‌شود. و در جواب «دبیرخانه_هم‌اندیشی_علم_دینی » می‌فرماید آنچه را که شما نزدیک می‌بینید، من دور می‌بینم. اگر عنایت داشته باشید در نوشته‌ی «انقلاب اسلامی، جهانی بین دو جهان» در جایی عرض می‌شود از این‌جا به بعد بنده با جناب آقای دکتر داوری همراهی نمی‌کنم. با این‌همه باید در مورد انقلاب اسلامی به جهانی که بین دو جهان است، فکر کرد. در ضمن آقای دکتر داوری در جواب دو پرسشی که دبیرخانه_هم‌اندیشی_علم_دینی اخیراً از ایشان کرده‌اند جوابی داده‌اند که ما را در اندیشیدن به تاریخی که در آن هستیم، کمک می‌کند. جواب‌های ایشان را اگر پیام‌رسانی در ایتا دارید بفرمایید تا برایتان ارسال کنم. موفق باشید

26820
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: بندگی ناب خالصانه در پناه نظر اهل بیت روزی دائم تان، خدا قوت، این روزها حرفها و نظریات مختلف بزرگان بسیار است و پرسشها بیشتر، اینکه به این شدت جامعه و جوامع را ترغیب به دوری از جمع و دعوت به فردیت می کنند، آسیبی نمی زند؟ خیلی کار عقب مانده دارم برام این نشستن خوبست و میلی به هیچ دویدنی ندارم ولی نگرانم، جمع مومنین اصالت دارد و یکی از راه های برون رفت از ظلمت غرب، جمع مومنین است، البته می‌دانم قانون جمهوری اسلامی است و تبعیت باید کرد و حضرت آقا و امام هم در چنین مسائلی دستور تبعیت از امر پزشکان متخصص را می دهند، ولی این روند، رخوت ایجاد نمی کند؟ آیا این روند و ویروس سرپوشی بر مسلمان کشی های اطراف مان نیست؟ گاهی فکر می کنم وظیفه ی کنونی ما چیست؟ اگه کسی بخواهد امروز فدایی انقلاب اسلامی بشود در این زمان باید پاسدار یا پرستار یا پزشک یا تولید کننده شوینده و ... باشد؟ پس بقیه چی؟ شنیدم امام باقر (ع) حتی تو زمان وبا می فرمایند مساجد رو تعطیل نکنید. پس ما کجاییم؟ این ویروس امتحان یا فتنه است، هرچی هست، امروز وظیفه ما چیه؟ فکر نکنید بیکارم که اینها رو می پرسم کلی از خدا خواستم این فرصت برام پر خیر باشد. دنبال او، دنبال حضرت عشق می گردم، عشقی حقیقی، عشق متبلور در این زمانه ی حیرت، دنبال فدا شدن برای انقلاب اسلامی. یا علی بن ابی طالب علیه السلام اسوه سردار سلیمانی عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید رعایت دستورات پزشکی با حضور در مساجد که عموماً با ازدحام همراه نیست، قابل جمع باشد. نباید از نقش روحِ ایمانی که در جمع مؤمنین بیشتر به ظهور می‌آید غفلت کرد. «إنّ اللّه مع الجماعه». موفق باشید     

25626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام خدمت استاد عزیزم: استاد من از بحث عالم دینی که مطرح کرده اید بسیار لذت بردم. فقط کتاب عالم دینی کمی موجز است و البته دیده ام در بحث های مختلف اشاراتی به عالم دینی داشته اید. سوال بنده از محضر شما این است که آیا بحث عالم دینی پایه و مبنای اصلی کار شماست و سایر مباحث به گونه ای تفصیل آن هست یا این که یک بحث مستقلی است؟ لطفا راهنمایی بفرمایید چگونه می توانم تفصیل این بحث را دنبال کنم؟ سوال دیگر این است که رابطه حکمت انسی با حکمت متعالیه چگونه است؟ در این زمینه می خواستم منابعی را معرفی فرمایید. من وقتی کتب استاد مدد پور (ره) را مطالعه می کردم. این بحث برای من بسیار لذت بخش بود فقط می خواهم یک مقدار به صورت علمی و تخصصی با حکمت انسی آشنا شوم. با آرزوی سلامتی شما التماس دعا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فضای همه‌ی عرایض بنده در بستر استقرار در عالّمِ دینی به ظهور می‌آید و إن‌شاءاللّه مفید می‌افتد. ۲. فکر می‌کنم علاوه بر کتاب مرحوم معارف، در مورد «حکمت اُنسی» با بحث‌های «جهان گمشده» بر روی کانال اشارت، بتوانید رابطه برقرار کنید. موفق باشید

25391

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: بنده در حال نگارش پایان نامه ای با عنوان بررسی فقهی حقوقی تکالیف حکومت اسلامی در حفظ امنیت روانی شهروندان می باشم. در برخی کتب فقهی از جمله وظایف حاکم اسلامی حفظ ارواح و اجسام مردم ذکر شده است. حال سوال بنده این است آیا جسم و روان و روح در طول یکدیگرند و در واقع روح حد اعلی این سیر است؟ تفاوت روح و روان چیست؟ منظور از روح در اینجا روح غیر روح حیوانی است؟ لطفا کتاب و یا مباحثی که برای مطالعه و اشاره گذرا و مستند کردن می تواند به بنده کمک کند معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «روح» عربی و واژه‌ی «روان» فارسی است. در رابطه با معرفت روح یا نفس و یا روان، کتاب «ده نکته در معرفت نفس» بر روی سایت هست، ولی فکر نمی‌کنم ربطی به موضوع پایان‌نامه‌ی شما داشته باشد. موفق باشید

25137

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: به تازگی متوجه شدم فردی به نام جیمز رندی در آمریکا از سال ۱۹۹۵ نهادی تشکیل داده که هر کس بتواند یک کار ماورایی انجام دهد یک میلیون دلار جایزه می‌دهد و تا بحال هیچ کس در این چالش برنده ی این چالش نشده. لطفا تحقیق کنید در این باره. ما داستان‌هایی از قدرت‌های ماورایی مرتاض ها، کرامات عرفا و بطور کلی کارهایی ورای قواعد فیزیکی خوانده و شنیده ایم البته من هیچگاه از نزدیک ندیدم. اگر واقعا کسی را سراغ دارید که می‌تواند برویم و ۱ میلیون دلار را بگیریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه؛ کسی را نمی‌شناسم. مگر من و شما بیکاریم که وارد چنین پروسه‌هایی بشویم؟!! آیا کار فوق‌العاده، بیشتر از آن‌که از طریق دیانت، خداوند انسان‌هایی تربیت می‌کند که به جای دنبال چنین کارهایی بودن به دنبال حقیقت هستند. این امور چه نسبتی با حقیقت دارد؟ موفق باشید

25134

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. چرا جرج بارکلی جسم مادی را انکار می کند و آن را تصوری که خدا در ذهن نهاده می داند؟ ۲. نقد و رد این عقیده بارکلی چگونه است؟ دلایل رد این عقیده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوات «فلسفه‌ی غرب» در قسمت جورج بارکلی شده است. موفق باشید

24788
متن پرسش
سلام استاد: من یک سوالی پرسیدم از محضرتون ولی جوابم رو نگرفتم کامل. اکنون دوباره می پرسم. آیا امکان دارد کسی به فناء فی الله برسد ولی مسئله ی وحدت وجود را حق نداند؟ عارف مگر وحدت وجود را شهود نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وحدت وجود، یک موضوعِ نظری است. چه اشکال دارد که کسی بدون توجه به این مباحث، غرقِ توجه به حق شود. «عاقل به کنار جوی پیِ پل می‌گشت / دیوانه‌ی پا برهنه از جوی گذشت». موفق باشید

24403

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: شما جوابی به سوال بنده دادید (سوال ۲۴۳۶۶) که با جوابی که به سوال (۲۴۳۸۵) دادید متفاوت است. لطفا پاسخی روشن‌تر با توجه به هر دو سوال بفرمایید. بنده در کل احساس می‌کنم سخنرانی‌های رهبری و دیگر بزرگانی چون استاد پناهیان در مورد وظیفه اصلی زن، با توجه به فضای عمومی جامعه صورت می‌گیرد و فکر می‌کنم اگر با نگاه فلسفی و حذف پیش‌فرض‌ها به این موضوع نگاه شود (نگاهی بالاتر)، نمی‌توان وظیفه اصلی زن را به طور مطلق آنچه که در صورت سوال ۲۴۳۸۵ مطرح شده است دانست. و اگر بر فرض بزرگانی، وظیفه اصلی زن‌ را همسرداری و فرزندداری بدانند آیا ما باید خودمان را از تفکر در مورد این موضوع محروم کنیم و اگر به نتیجه‌ای برسیم که با گفته آنها در تضاد نیست اما همان نتیجه هم نیست ایرادی دارد؟ در ضمن صحبت‌های افرادی مانند استاد پناهیان مخاطب عام دارد و صحبت‌های فلاسفه مخاطب خاص و معمولا مخاطبان این دو طیف در مباحثه با یکدیگر نهایتا به این نتیجه می‌رسند که بحث با یکدیگر بیهوده است چون یکی با استناد به صحبت‌های بزرگان بحث می‌کند و دیگری با فکر تربیت‌شده خودش. و همچنین بنده فکر می‌کنم کسانی که مخاطبشان عموم جامعه هستند، دقت صحبتشان را با توجه به ظرفیت عمومی جامعه تنظیم می‌کنند.  اما مخاطبانی هستند که برای شنیدن نهایت تفکر یک متفکر در مورد یک موضوع خاص به سراغ ایشان می‌روند و صحبت‌های سخنران‌های طیف اول برای مخاطبان طیف دوم کمتر قانع کننده است. لطفا بنده رو راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این بحث، عرضِ عریضی دارد. شاید اگر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» مطالعه گردد به چشم‌اندازی جهت تفکر در این موضوع بتوان ورود کرد. موفق باشید

24227

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد وجود: شرمنده می خواستم بدانم شما درباره عوالم حضرات خمس ابن عربی مطلبی فرموده اید؟ خواستم راهنمایی بفرمایید تا مفهوم این عوالم برایمان باز شود. در پناه خدا سلامت و تندرست باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه عرفان نظری عرایضی شده است. موفق باشید

24128
متن پرسش
سلام استاد: آیا از منظر حکمت متعالیه صورت محسوسه نزد عالم یا همان صورت ذهنی با صورت خارجی منطبق است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در این مورد نکات ارزنده‌ای را مطرح می‌کنند مبنی بر این‌که صورت خارجی «مُعِد» خواهد بود تا نفس ناطقه، صورتی مطابق آن در ذهن ابداع کند و بدین لحاظ می‌توان به نحوی به آن‌چه از خارج در ذهن داریم، اعتماد کرد و این غیر از بدیهی‌یافتنِ ادراک خارجی است که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۱۴۱ عرض شد. موفق باشید

24047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به سوال ۲۴۰۴۳ آیا کتاب یا جزوه ای هست که بصورت گسترده در مورد (حکم الامثال فیما یجوز وفیما لایجوز واحد) و قیاس خفی با مثال بحث کرده باشد تا مطلب به صورت کامل برای بنده جا بیافتد؟ لطفا به بنده معرفی نمایید، با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکما و فیلسوفان مکرر متذکر این امر شده‌اند. به نظرم در کتاب «الاشارات و التنبیهات» شیخ الرئیس ابوعلی سینا بتوانید مطلب را دنبال کنید. موفق باشید

23811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ما تا دو روز پیش با کاروان شما بودیم و آخرین روز از شما جدا شدیم و خرمشهر ماندیم هم اکنون ما در نهر خین هستیم و دعاگوی شما و به شدت جای شما خالیست. استاد حال دلم پیش شهدا خیلی خوب می شود چه کنم که این حال در شهر هم باقی بماند؟ درست است که سوالم کلی می باشد ولی واقعا از اینکه فقط در مکان های مذهبی آرام باشم خسته شدم، نمی خواهم از اینجا برم مگر اینکه این حال را در شهر هم داشته باشم. ببخشید وقت گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بالاخره سعی کنید با رعایت حرام و حلال الهی خود را در احوالات معنوی حفظ نمایید. موفق باشید

21457
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: لطفا بفرمایید: 1. نفس ناطقه انسان که جسمانیه الحدوث است چگونه قبل از تولد و در زمان بارداری جسم خود را می سازد؟ 2. لطفا بفرمایید اگر بخواهم در مورد انسان کامل از منظر حکمت متعالیه تحقیق کنم به چه آثاری از ملاصدرا بپردازم؟ ممنونم و التماس دعا. خدا یار و نگهدارتون باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق بحث «حرکت جوهری» که همواره هر موجودی با تبدل قوه‌هایش به فعل، تحقق می‌یابد، نطفه به همان اندازه که به عنوان نقطه‌ی اولیه‌ی انسان موجود است بدن مناسب تصوری که بالقوه در خود دارد را، شروع می‌کند. و هر اندازه از عالم بالا فیض به او برسد، مطابق آن بدن خود را شکل می‌دهد و همچنان جلو می‌رود تا آن نفسی بشود که جنبه‌ی انسانی داشته باشد و بدین معنا نفس، جسمانیة الحدوث است 2- یادم نمی‌آید که جناب ملاصدرا به صورت مستقل چنین بحثی را داشته باشند ولی در جلد 8 و 9 اسفار، اشارات و نکاتی دارند. موفق باشید

20218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت حضرتعالی: در مباحث ده نکته این طور متوجه شدم که اگر کسی خواب نبیند ، عقل بر کلیت نفس او حاکم است و در خواب نفس جای دیگر نظر نمی کند لذا خواب نمی بیند، آیا اگر خواب های خوب و ملکوتی دیده شود نظر نفس بالاتر از عقل افتاده است؟ یا مطلب دیگری در بین است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین‌طور باشد به‌خصوص در رؤیای رحمانی. موفق باشید

19089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا دود کردن اسپند برای چشم زخم دارای تاثیر معنوی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوی قابل پذیرش است از آن جهت که بوی خوش، جهتِ روح‌ها را بهشتی می‌کند. موفق باشید

10050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم ضمن عرض تشکر و خداقوت به شما اگر امکان دارد تفسیر سوره هایی را که در سیر آمده بر روی سایت قرار دهید تا امکان استفاده برای همه دوستان فراهم شود .اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت بررسی فرمایید.
32357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در کتاب خویشتن پنهان و همچنین ۱۰ نکته از معرفت نفس فرمودید رابطه مخلوقات با خداوند رابطه تجلی می‌باشد یعنی مخلوقات ظهور و تجلی خداوند هستند و این باشد استمرار داشته باشد پس چرا خداوند بیشترین جای قرآن گفته خلق مثلا «خلق السماوات والارض» چرا نمی‌گوید یخلق که استمرار داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «خَلَقَ» به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمع‌آوری است مثل آن‌که خداوند بدن ما را از همین عالم ماده به این صورت شکل می‌دهد. ولی در موضوع «وجود» و وجوددادن، بحثِ تجلی در میان است که با دنبال‌کردن «برهان صدیقین» این موضوع به خوبی روشن می‌شود. موفق باشید 

نمایش چاپی