باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آنچه که امروز در فرهنگ توریست جاری است، هیچ ربطی به «سیروا فیالارض» ندارد. قرآن میفرماید: «لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ» (196) / آلعمران) رفت و آمدهای کافران در بین شهرها شما را شیفته ننماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، نه کارهایم چنین فرصتی را برایم باقی گذاشته، و نه جسمم دیگر عُرضهی چنین مسافرتهایی را دارد و نه روحیهام روحیهای است که با این جوانان پرشور بتوانم نقدِ حال کنم و حالِ آنها را دریابم. با این کلماتِ بی سر و تهِ خود، اشاراتی را با جوانانی که مباحث را نمیشناسند، در میان میگذارم که تازه گیج و ویج میشوند و یقهی شما را هم میگیرند که این پیرمرد را از کجا آوردی؟!! رفقایی هستند که بتوانند مباحث را با جوانان در میان بگذارند. اگر صلاح دانستید بفرمایید تا شمارهی آنها را خدمتتان بدهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی این امور مربوط به سال آخر دولت است که عملاً آن استعفا و یا آن استیضاح، ثمری به بار نمیآورد زیرا تا برگزاری انتخابات، معاون اول باید امور را بهدست میگرفت که عملاً همان یکسال که باید دولت تمام میشد، در اختیار معاون اول بود و علاوه بر آنکه تشنجاتی بهوجود میآمد که قابل پیشبینی نبود و رهبر انقلاب با توجه به این امر، حکیمانه مصلحت دیدند کار با همین دولت تمام شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که در سالهای قبل عرض شد جناب استاد صمدی گاهی مباحث تکوینی را با زبان تشریع مطرح میکنند و همان سالها بنده گله مندانه عرایضی داشتم بخصوص که تصور میکنم بحث «اعیان ثابته» را با عمق لازم دنبال نکرده اند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه ملکی تبریزی در کتاب «المراقبات» اعمالی را متذکر میشوند. با اینهمه شاید بنا بر این باشد که به عبادات خود محتوا و عمق بیشتر بدهیم به جایِ تعداد بیشتر در انجام عبادات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً برای عبور از ساحت دنیا و حضور در عالَم برزخ و قیامت، هر روحی که باشد کم یا زیاد، فشارهایی دارد مگر اولیای معصوم یا کسانی که در همین دنیا خود را در قیامت حاضر کرده باشند. مجلّدات معاد از آیت اللّه حسینی تهرانی نکاتی در این مورد را برایتان روشن میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود آیه روشن میکند که هرکس از یاد خدا رفت، شیطان کارش را در دست میگیرد. حال هر اندازه بیشتر از خدا غفلت کند، بیشتر میدان را به شیطان میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین نمونهی دریافت حقیقتی ماورای کثرتها و مادیات، احساسِ وجود بس متعالی و غیر مادی و گستردهی خود است که از طریق معرفت نفس حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث علم خداوند که در میان باشد علمِ به همهی مخلوقات و نحوهی بودن آنها در میان است. لذا خداوند میداند چه موجودی در چه شرایطی میتواند شرّ باشد و لذا به ما میفرماید: به خدا پناه ببرید «من شرّ ما خلق». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طلب اُنس با حضرت معبود محبوب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانیبودنِ دین حضرت موسی و حضرت عیسی «علیهماالسلام» به این معنا نیست که اگر کسی بر دین حضرت ابراهیم «علیهالسلام» بود خارج از دینِ آن دو پیامبر است، مثل همینکه جهانیبودنِ اسلام، به آن است که اسلام بقیهی ادیان را دعوت میکند به رجوع به توحید، نه آنکه دعوت کند به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلواتاللّهعلیهوآله» بلکه دعوت میکند به اسلام یعنی تسلیم خداوند بودن. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»(64/آلعمران)؛ بگو اى اهل كتاب بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم، و بعضى از ما، بعض ديگر را غير از خداى يگانه به خدايى نپذيرد. هر گاه سرباز زنند، بگوييد گواه باشيد كه ما مسلمانيم. 2- در مورد وصیّبودنِ جناب عبدالمطلب، فکر نمیکنم سخن قابل اعتمادی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است در یادگیریِ آن علوم تفاوتی نکند، ولی در جهتدهی به آن علوم و استفادهی درست از آنها، تقوا نقش دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید به هر صورت، نفسِ ناطقهی انسان، بدن دارد و بعد از منتقلشدن از بدن دنیایی، بدنِ برزخی او بیشتر برایش ظاهر میشود. بلی! بحث بر سر آن است که آیا کسی که بدنِ دنیایی ندارد، چیزی هست که به عنوان بدن دنیایی به آن نظر کند؟ نه. ولی تعلقاتِ او به دنیا برایش هست و مثل هر متوفایی زمان میبرد تا این تعلقات ضعیف شود و از بین برود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با بندگی هرچهبیشتر حضرت معبود، حجابِ بین عبد و ربّ کم و کمتر میشود به همان معنایی که در دیوان فیض کاشانی داریم که میگوید:
دل از من بردی ای دلبر بفن آهسته آهسته
تهی کردی مرا از خویشتن آهسته آهسته
کشی جانرا به نزد خود ز تابی کافکنی در دل
بسان آنکه میتابد رسن آهسته آهسته
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربائی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته
چو عشقت دردلم جا کرد و شهر دل گرفت از من
مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته
به عشقت دل نهادم زینجهان آسوده گردیدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
موفق باشید
محضر مبارک استاد طاهرزاده سلام علیکم: مدتی هست این آسیب حرکت اربعینی فکرم را به خودش مشغول کرده که اگر این حرکت عظیم یک راز و سر الهی باشه آیا وظیفه ی مومنین نیست که با احتیاط بیشتری راجع به آن در محافلشان صحبت کنند و بطور سربسته و راز آلوده همدیگر را نسبت به آن آگاه کنند و خلاصه کاری نکنند که در موعدش بدایی حاصل بشه و دشمن را نسبت به آن آگاه و حساس کنند؟ شاهد سخنم هم نحوه ی برخورد رهبری با این رخداد هست که بطور کجدار و مریز سخن می گویند و روضه ی مکشوف نمی خوانند و سخرانی مستقل و طولانی راجع به آن نمی کنند و مبلغ گسیل نمی کنند و گویی در انتظارند تا کار از مجرای طبیعی جلو بره و گشایش در زمان خودش حاصل بشه. اگر چنین است فرهنگ رازداری اربعین توسط مومنین و شیعه ی امام صادق (ع) کدام است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جزوهی «مسئولیت فهمِ حرکت اربعینی» عرض شد موضوع آنچنان نیست که عقل غربی آن را یک حرکت تاریخی ببیند. بیشتر این حرکت از نگاه غربی، یک حرکتِ آیینی فردی است و تا حضرت حق تقدیرِ تاریخیِ ما را در حرکت اربعینی محقق نکند، آنها کاری نخواهند کرد. در آن جزوه بحث میشود که وظیفهی ما در این رابطه چیست، همانطور که در جواب سؤال شمارهی 20676 نکاتی عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبض و بسط در احوالات، از امور تربیت الهی است و هر دو را باید داشته باشیم تا در «قبض» و یا «ادبار» از واجبات الهی دست نکشیم و در «بسط» و یا «اقبال» مزهی مستحبات را به جان خود بچشانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که بررسی این نوع سؤالات، مثنوی هفتاد من نیاز دارد. ۱. در این مورد خوب است جزوهی «ریشههای انقلاب» که روی سایت هست، مطالعه شود که ارادهی امام چه بود و هوشیاری دشمن برای به شکستکشاندنِ آن اراده تا کجا آمد. آری! امام خمینی نتوانستند آن وعدهها را محقق کنند ولی در رویارویی با فتنههای دشمن، انقلابْ امروز به وسعتی رسیده هزار برابر بیشتر از آنچه بنا بود باشد. ۲. در مورد اعدامهای منافقین، در جریان باشید که بعد از عملیات «مرصاد» معلوم شد آنها زندانی عادی نبودند. پروندههایی که از عملیات چلچراغ دشمن به دست آمد، معلوم بود بسیاری از زندانیان جزیی از جریان برانداز بودهاند. ۳. آری! قتلهای زنجیرهای با نفوذیها و یا منحرفینی که در اطلاعات نفوذ کرده بودند انجام شد و کار بدی بود و به نظام، ضربه زد. مصاحبهی اخیر آقای یونسی و آقای مهدی نصیری در این رابطه مفید است. ۴. جریان دانشگاه همانطور که بعداً معلوم شد، جریان از پیشطراحی شده بود که پای نظام گذاشتند. ۶. خود بنده ناظر جریان اغتشاشات سال 98 بودم. کاملاً منافقین نفوذ کرده بودند و ارادهی براندازی داشتند و هیچ راهی جز برخورد محکم و جدّی نبود ۷. جریان نظرخواهی اخیر دانشگاه مریلند این مورد را تأیید نمیکند که مردم در کلیت از نظام سرخوردهاند. بیشتر اشکالات را در ضعف مدیریت میبینند و نه در کلیت نظام. ۹. به نظر بنده تلویزیون احتیاط های بیش از حدّی دارد و با نوعی تنگنظری همراه است. زیرا کسانی هستند که کلیت نظام را قبول دارند، ولی مثل ما فکر نمیکنند. اینها نیز باید در رسانهی ملی جایی داشته باشند. ۱۰. همینطور است که میفرمایید. ما هنوز در افقی که انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده است، ورود نکردهایم. به گفتهی آقای دکتر شهریار زرشناس، اشکال در حضور لیبرالها در نظام اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ما است. ۱۱. باز هنوز متوجه نشدهایم که با ارادههای سست سیاسیون نمیتوان به طنابی آویزان شد که اینان ما را در چاه میبرند ولی توان بالاکشیدن آن را ندارند.
و همهی این امور حکایت از آن دارد که با انقلاب اسلامی، افق دیگری در پیش است و باید بعد از اینهمه تجربه به خود آییم و به راه دیگری فکر کنیم که بحمدلله خداوند از طریق انقلاب اسلامی، آن راه را در مقابل ما گشوده است و ما معنی گمشدهی خود را تنها در این راه میتوانیم پیدا کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً شهید ادواردو آنیلی حجت روشنی است برای آنهایی که بخواهند از ظلمات دوران به اوج ایمان برسند. آری! اوج ایمان. زیرا اگر کسی طالب اوج ایمان نباشد در اسلامیتاش به کمتر از اهلالبیت قانع میشود و تا کسی طالب اوج ایمان نباشد نمیتواند از جذبات مدرنیته عبور کند و امروز، این مسیر، مسیر حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است. اگر کسی طالب اوج ایمان باشد، امید است جهت عهدی زلال با اوجِ ایمان، توفیق زیارت مزار آن شهید عزیز نصیبش شود. برای شادی روح و اتحاد روحانی با روح بزرگوار آن شهید، فاتحهای بخوانید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مشکل امروز فرهنگیِ ما نداشتن گشودگی نسبت به همدیگر در عین حفظ اصول است. در این رابطه بعضی از یادداشتهایی در رابطه با بحثی که بناست در مورد محرم داشته باشم را ذیلاً خدمتتان ارسال میدارم. موفق باشید
از آنجایی که حضرت محمد (ص) غم ملتی را میخوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و خداوند به حکم ربوبیتاش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسانها متوجهی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ حضرت محمد (ص) را به پیامبری برگزید و با اسلامآوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا (ص) آرامآرام آن صمیمیتها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنیامیه کینهها و دشمنی در جامعهی اسلامی به اوج خود رسید. در اینجا بود که اصحاب رسول خدا (ص) بهخصوص اهلالبیت آن حضرت (ع) به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند و در رابطه با صمیمتِ از دسترفته و بازجُستِ سعهی صدر گمشده، مطالب زیر تقدیم میگردد:
۱. در کربلا دو جبهه در مقابل یگدیگر ایستادهاند که هر دو خود را مسلمان میدانند با این تفاوت که یک جبهه غیر از فهم خود از اسلام، هر فهم دیگری را به شدت نفی و تکفیر میکند و تنها فهم خود از اسلام را حق میداند و آن جبههای است به فرماندهیِ عمر سعد، یعنی امام جماعت مردم کوفه. و جبههی دیگر جبههای است که غم گمراهیِ مخالفان را میخورد و تلاش دارد آنها را متذکر انحرافشان بکند، و آن جبههای است به فرماندهی حضرت امام حسین «علیهالسلام» فرزند پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله».
۲. جبههی عمر سعد تحمل غیر خود را ندارد و تنها فهمِ خود از اسلام را اسلام میداند و جبههی امام حسین «علیه السلام» غیرِ خود را با همهی افراطکاریهایش، فریبخورده میداند و معتقد است با نظر به سعهی اسلام، امید آن است که آنها اصلاح شوند، هرچند تأییدشان نمیکند، ولی تا آنجا که ممکن است آنها را تحمل مینمایند.
۳. جبههی عمر سعد گمان دارد حقیقتاً بر حقّ است و بر حقّ دارد تأکید میکند، در آن حدّ که حضرت سجاد «علیهالسلام» در این رابطه میفرمایند: سی هزار نفر در كربلا جمع شدند «وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ» و همه به قصد قربت، فرزند پیغمبر را كشتند. و یا خود عمر سعد به لشگر خود میگوید: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری» ای لشگر خدا قیام كنید، بشارت باد شما را به بهشت. یا در مورد عبداللّه جویره داریم؛ روز عاشورا، امام حسین«علیهالسلام» را صدا زد. امام فرمودند: «چه میگویی؟ گفت: «تو را به آتش جهنم بشارت میدهم». امام فرمودند: «من نزد پروردگاری آمرزنده و شفیعی بزرگ، و از خیری به سوی خیری دیگر خواهم رفت. تو کیستی؟ گفت: «من ابن جویره هستم. امام دست به سوی آسمان بلند کردند و عرضه داشتند: «خداوندا! او را به آتش دوزخ بیفکن.» ابن جویره خشمگین شد و به سوی امام حملهور شد. اما پایش در رکاب اسب لغزید و از اسب آویزان شد. اسب فرار میکرد و سر جویره به سنگها و خارهایِ بیابان میخورد. طولی نکشید که بدنش تکه پاره شد و به درک واصل گشت. (بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷.)
همهی موارد فوق حکایت از آن دارد که این افراد خود را دیندار میدانستهاند و به پشتوانهی عقایدشان به چنین جنایتی دست زدند.
۴. تفاوت اصلی دو جبههی مذکور در تفاوت رجوع آنها به خداوند بود که یک جبهه نظر به حقیقت دارد و در دل آن حقیقت عبادات را وسیلهی اُنس بیشتر با خدا مییابد و جبههی دیگر، اسلام را در همان ظاهر خلاصه کرده و نهایتش به باورهای ذهنی خود راضی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اعمال عبادی، شخصیت آن عزیزان را مدّ نظر قرار دهید و در افق شخصیت آنها، آن اعمال را انجام دهید. فکر میکنم در مورد اعمال گذشته چندان مؤثر نباشد زیرا در وقت خود نیّت آنها را کردهاید. کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن که در سایت هست، در این رابطه حرفهایی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اصلیترین عامل لغزش از تدبّر و تعقل، سه «خود» است: خودخواهی، خودبینی و خودنمایی. این سه موجب میشود انسانها، خودشان را فریب دهند و به خودشان دروغ بگویند. ۲. از آنچه بگذریم، تنبلی هم عامل بعدی است که انسان همّت نکند مطالب را به صورت عمیقی دنبال نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضرت خدیجه «سلاماللّهعلیها» به بانویی فکر کنید که در شناخت حق و دفاع از آن، ماورای فضای باطل زمانه توانست حق را بشناسد و از آن دفاع کند و در پیروی از حق، از کمیِ رهروان نهراسید. زیرا وقتی آن بانوی بزرگوار به پیامبر خدا «صلیاللّهعلیهوآله» ایمان آورد و نبوت آن حضرت را تشخیص داد، که هیچکس آن حضرت را همراهی نکرده بود و او یک تنه در پذیرش حق در صحنه آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از پیامبر خدا «صلیاللّهعلیهوآله» داریم: «لا سهر بعد العشاء». یعنی بعد از نماز عشاء - که حدود یک ساعت بعد از نماز مغرب خوانده میشده - بیداری برای مسلمان نیست. یعنی باید زود خوابید تا قبل از اذان صبح بیدار شد. موفق باشید