بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25619
متن پرسش
سلام: با مسأله ارتداد و حکم آن در اسلام چه کنیم. واقعاً توجیه آن برای افراد منتقد سخت است. از ترس رسیدن بحث به این نقطه اصلا جرأت نمی‌کنیم وارد بحث شویم. فقط یک پاسخ ضعیف می توان به آن داد و آن هم این است که ارتداد شرایطی دارد که منجر به اعدام می شود و ... ولی باز هم توجیه خوبی نیست. به هر حال یک غیر مسلمان وقتی می‌بیند که در صورت پذیرش اسلام و سپس پشیمانی، حق بازگشت ندارد مگر این که همواره ساکت باشد و تبلیغ علیه اسلام نکند، نمی‌تواند این را هضم کند. خواهشمندم چاره خوبی برای آن بیابید. این زمانه، زمانه توجیه های سطحی نیست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه‌ی «ارتداد» به این معناها نیست که کسی اگر امروز مسلمان شد و فردا از اسلام دست برداشت، به معنایِ مرتدّ بالفطره باید کشته شود! قضیه مربوط به توطئه‌هایی است که با نقشه می‌آمدند و مسلمانیِ خود را اظهار می‌کردند و بعد برای ضربه‌زدن به اسلام می‌گفتند ما رفتیم و اسلام را بررسی کردیم، چیزی نداشت و در نتیجه از اسلام برمی‌گردیم. از این طریق می‌خواستند یک نوع مقابله با اسلام انجام دهند. آری! در این مورد باید با توطئه برخورد کرد شبیه کار سلمان رشدی که کار را از این هم جلوتر برد، حتی به عنوان یک مسلمان، تهمت‌های صریحی به نوامیس اسلام زد و از اول هم معلوم بود که مأموریتی در این کار دارد. موفق باشید

25499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: ببخشید میشه در مورد نقشی که انسانها باید ایفا کنند اینطور گفته بشه که همون طور که نبی حقیقتا نبی هست، هر انسانی هم باید توی این دنیا اون وظیفه ای رو بر عهده بگیره که عین ثابته اش منطبق بر اونه. مثلا هر کسی نباید معلم بشه. درسته؟ اگر خیر، پس وظایف چجوری مشخص باید بشن برای هرکس؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس خودش با خودش باید نوع زندگی‌اش در بستر همین دنیا و با شرایطی که برایش پیش می‌آید، معلوم کند.

24256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد گرامی: می خواستم بدانم کدام یک از شرح های کتاب مصباح امام را تهیه کنم؟ شرح آقای ممدوحی یا شرح دو جلدی آقای یزدان پناه. البته ما مبتدی هستیم و خیلی از اصطلاحات فلسفی سر در نمی اوریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم شرح آقای استاد یزدان پناه مطالب خوبی را به مخاطب خود متذکر می‌شود. موفق باشید

23788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد صمدی آملی آثار علامه حسن زاده آملی را شرح می دهند می خواستم نظر شما را در رابطه با عظمت علمی ایشان جویا شوم چون بنده خیلی ایشان را نمی شناسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در آن حد که ایشان را می‌شناسم انسان فاضلی هستند ولی آن‌طور که بتوانم نظر بدهم،‌ آشنایی ندارم. موفق باشید

22825
متن پرسش
با سلام: به مناسبت سفر زیارتی مشهد به مدت یک هفته از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز معذور هستم. طاهرزاده
متن پاسخ

با سلام: به مناسبت سفر زیارتی مشهد به مدت یک هفته از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز معذور هستم. طاهرزاده

21732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: زندگی روز مره و روزانه انسان چطور در خواب او (برزخ و رویا) تاثیر می گذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی‌های پوچ این‌ دنیایی در برزخ حفره‌ای است از حفره‌های آتش. موفق باشید

21624
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. در بحث مبانی نظری نبوت می‌فرمایید اونجایی که شیطان سجده نکرد در مقام آدمیت بود نه شخص آدم و آنجایی که وسوسه کرد شخص آدم بود یه جا دیگه می‌فرمایید که شیطان در بهشت نزولی مقام آدمیت یعنی همه انسان ها را وسوسه کرد. جمع این دو رو نفهمیدم در بهشت نزولی جایگاه مقام آدمیت است یا شخص آدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  آن مرحله هم که شیطان در بهشت وسوسه کرد، باز وسوسه به آدمیت بود زیرا آدم به عنوان شخص، با زندگی دنیایی شروع می‌شود. موفق باشید

20541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: می بخشید استاد من کتاب جوان و انتخاب بزرگ رو دادم به یه نفر بخونه (ایشون مدرکشون کارشناسی ارشد است) بعد از اینکه خوند اومد گفت چرا استاد می فرمایند غربی ها در سن 14 سالگی موندند و رشد نکردند با وجود این همه پیشرفت و تکنولوژی نوجوون 14 ساله نمیتونه این کارارو بکنه؟ من جوابش دادم که چون شریعت رو انتخاب نکرده استاد می فرمایند تو این سن مونده. ولی قانع نشد چه جوابی بدم. فکر کنم هنوز جایگاه شریعت براش روشن نشده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در این رابطه در آن کتاب عرض شد، تحقیقی است که یکی از روان‌شناسانِ مشهور یعنی پیاژه انجام داده است و ملاک‌هایی را از نظر درک مفاهیم تنظیم کرده که مطابق آن ملاک‌ها، آن حرف را زده است و این ربطی به هوش و استعداد افراد ندارد، بحثِ «فهم» است همان‌طور که ممکن است یک آدم بی‌سواد از یک استاد دانشگاه، فهمِ بهتری داشته باشد. موفق باشید

20011
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: نمی دونم این سوال به دستتون میرسه یا نه، یا اینکه اصلا جواب میدید یا نه، آری شک تمام وجود مرا فرا گرفته حتی نسبت به اینکه سوال من جواب داده میشه یا نه! استاد من دچار شکی شدم که نمی دانم چه کنم؛ من اوایل بسیار انقلابی مطیع ولی فقیه و...بودم و سخت مخالف کسانی که این نظریه ها را قبول ندارند یا برایشان کم اهمیت بوده امثال: خاتمی در سیاست و سروش به عنوان نظریه پرداز! ولی اکنون نسبت به آن دورانم شک دارم و بیشتر متمایل به امثال سروش، اصلاح طلبان و غیره شده ام. بعد از ماجراهای پیش آمده از احمدی نژاد گرفته که زمانی نور چشم رهبری و اکنون جریان انحرافی است تا شکست پی در پی جبهه انقلاب و اصولگرا در انتخابات و عدم مقبولیت مردم نسبت به خشونت و تندروی (به تعبییر جامعه) که از انقلاب تاکنون دیگر آن شعارها نیست و اعتدال و اسلام رحمانی بیشتر نمایان شده و جایش را به اسلام خشن که امثال آقای مصباح یزدی قرائت می کرد داده است! استاد چکار کنم من فکر می کنم ولی فقیه دیکتاتور است و اصل تمام کارها به ایشان وابسته و دموکراسی و آزادی بیان بسیار در کشور ما بیمار است. ولی قبلا اینطور نبوده ام و بسیار با افکار امروزم ۱۸۰درجه فرق می کرده ام. اکنون به نظر شما این عیب از کجاست چه کنم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در تاریخ 200 ساله‌ی خود، گرفتار نگاه غرب به همه‌چیزمان هستیم و به جهت سیطره‌ی چنین نگاهی نمی‌توانیم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را که تقدیری است برای حضور خدا در مناسبات بشر و عبور از سکولاریته، درست درک کنیم. در حالی‌که بر اساس تقدیر الهی باید به خدا رجوع کرد و جایگاه ولیّ فقیه در این‌جا معنا دارد که چرا همه‌ی کارها باید به نحوی به ایشان ختم شود از آن جهت که ولیّ فقیه کارشناس کشف حکم خدا است و این با دیکتاتوری که همه‌ی کارها به نفس امّاره‌ی او ختم می‌شود، متفاوت است. خوب است که به کتاب «انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی» رجوع فرمایید. خوب است که سری هم به جواب سؤال شماره‌ی 20018 بزنید. موفق باشید

18981
متن پرسش
با سلام خدمت جناب طاهرزاده: با توجه به این که معتقدیم برزخ و قیامت باطن دنیااند، چطور می شود که عملی مانند یک گناه که در دنیا لذت دارد در قیامت عذاب آوره باشد؟ آیا این تضاد بین ظاهر و باطن نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا آن‌گناه موجب خراب شدن جذبات فطری می‌شود و انسان را از رحمت الهی که نیاز اصلی هر کس است محروم می‌نماید. موفق باشید

18769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: جواب سوال 18758 رو نداديد چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی دو مرتبه جواب داده شده، به ایمیل‌تان رجوع کنید. موفق باشید

8257
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استادگرامی بنده کارمند آموزش وپرورش با 27 سال سابقه کارولیسانس مدیریت می باشم علاقه بسیاری به تفسیرقرآن دارم ولی برای خرید نمی دانم کدام تفسیربرای مطالعه وآگاهی پیدا کردن من که رشته اصلی من چیزدیگری است وفقط اطلاعات عمومی می خواهم بهتراست خریداری نمایم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تفسیر نمونه برای آگاهی اولیه از قرآن خوب است. ولی تفسیر المیزان با عمق بیشتری ما را به قرآن نزدیک می‌کند. موفق باشید
31806

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد هفته گذشته در یادواره علامه حکیم حسن زاده هدیه ای به ما عنایت کردید و آن در نظر گرفتن ایشان در نماز هایمان بود حقیر یک هفته ای است می‌خواهم این کار را انجام دهم و گاها طبق تصور خودم انجام می‌دهم ولی اگر لطف کنید درباره نصب عین کردن استاد خویش توضیح بیشتری عنایت کنید؟ نحوه ی آن چگونه است؟ آیا منظور در نظر گرفتن تمثال ایشان، شخصیت ایشان یا غیره است؟ باشد که با توضیح بیشتر شما و توفیق عمل راهی به حقیقت نماز برایمان گشوده شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روحی که سفر به عالم برزخ می کند و در برزخ حیّ و حاضر است، می‌تواند اگر به او رجوع کنیم به نحوی با هویت او در برزخ آشنایی کلی پیدا نماییم. مطالبی در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» شده است. موفق باشید

 

29889
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آقا جان ما بالاخره نفهمیدیم این معرفت نفس چیه؟! ده نکته رو خوندیم، خویشتن پنهان رو هم خوندیم. به کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده هم نگاهی انداختیم. اما نفهمیدیم این چجور معرفت نفسیه که میشه انفع المنافع. میدونم علمش مبتی بر حضور و درک هست. اما خب حالا من فهمیدم و درک کردم و حس کردم که مثلا دست من در واقع دست 'تن' هست و من یچی دیگست و از این حرفا... تا نکات دیگه اش و خواب دیدن و جاودانگی و... ولی همه اینا بیشتر شبیه یک سری اطلاعاته که دونستنش خوبه. اینا که واسه آدم نون و آب نمیشه. من احساسم اینه که معرفت نفس چیز دیگه ایه که اینا پیشش شوخیه. اما هنوز نفهمیدم چجوری بدست میاد؟ آیا باید به حالات نفس و عتاب و خطاب و تندی و نرمی و خواطر و اینا علم پیدا کرد که مثلا بدونیم الان نفسم داره چیکار میکنه (نظاره از بیرون) یا نه باید گناه نکرد حتی گناه های بسیار ریز یا نه کلا اشتباه گرفتم؟ ببینید شما میگید "بعضی اساتید ما نشسته میرفتن مسیر سلوک رو" این حرف با چارتا کتاب و مطلبِ اطلاعات طور بدست نمیاد بنظرم. لطفا راهنمایی بفرمایید. در ضمن بنده خیلی اهل محبت هستم. که الان در قبض نسبتا شدیدی گرفتارم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. احساس همه‌جانبه‌ی خود در همه‌ی عوالم وجود، قصه‌ی ما می‌باشد و قصه‌ی بودنِ ما. معرفت نفسِ مرسوم، راهی به سوی آن نوع بودنِ بیکرانه است و این خود، هدف است به عنوان حقیقتی که عین ربط به حضرت حق است. مرحوم علامه در کتاب «رساله الولایه» نکات ظریفی در این رابطه فرموده‌اند. ۲. چه اشکال دارد، بالاخره زندگی با همین قبض و بسط‌ ها وسعت می‌یابد. موفق باشید

29677

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده تمام صوت های شرح حدیث ای اباذر را به لطف خدا گوش دادم. بعد از آن به نظر شما اول حدیث جنود عقل و جهل را کار کنم یا آداب الصلاة را؟ یا چیز دیگری که به نظرتان می‌رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با جدّیت به کتاب «آداب الصلواة» و شرح آن بپردازید، إن‌شاءالله شروع خوبی است و نکات ظریفی به جانتان می‌رسد. موفق باشید

28810

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و عرض تسلیت: بنده در مورد حضور اجتماعی و حضور در فضای مجازی اینطور یادداشت کرده ام، یعنی به جمع بندی رسیده ام، می‌خواستم بدانم آیا همین گونه است؟ و نظرتان چیست در مورد این جمع بندی: در زندگی غربی چنانچه در کتب برخی از اصحاب قلم ایشان پیداست، حضور اجتماعی پررنگ اغلب برای کنار زدن اغیار است و مطرح کردن خود، که ریشه کتابهای سبکِ موفقیت را هم چنین تفکری قرار داده اند که اگر می‌خواهی موفق شوی باید خودت را مطرح کنی! اما در زندگی توحیدی، حضور در فضای اجتماعی، برای مطرح کردنِ غیر است (توجه به کمالات وجودی افراد)، و مطرح کردن غیر در اینجا یعنی ظهور حق در زندگی... . دقیقا به همین علت است که حضرت مولا الموحدین امیرالمومنین (ع)، با اینکه با افرادی بر خورد می‌کنند که از ایشان می خواهند تعداد موهای سرشان را بگوید!!! باز هم با اشتیاق میان آنها ظاهر می‌شوند، و حرصِ از دست دادن آرامش خود را در این فضا ندارند... . با توجه به همین معنا، هرچه معنویت دور از اجتماع و فضای مردمی باشد، به همان مقدار به کج روی افتاده و گمان می‌کند متحیّر در حق شده است، ولی گویا در درونِ این تحیّر، یک نحوه تحیّر در خود پنهان است. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در تاریخ توحیدی حتی در فضای مجازی یعنی به نمایش‌‌درآوردنِ اراده‌ی الهی. مثل حضور اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» در کربلا برای به ظهورآوردن شخصیت قدسی آن حضرت. موفق باشید

28741
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی و عرض ادب: دو سوال از رفقای عزیزم را تقدیمتان می‌دارم که از بنده خواهش کردند از شما بپرسم. ۱. یکی از رفقا می‌گوید: بنده هر وقت که ماه رمضان را کامل روزه گرفته ام، آن‌چنام ادباری به من دست می‌دهد که واجباتم هم ترک می‌شود ماه بعد از رمضان، چه کنم؟ ۲. یکی از رفقای طلبه خواست از شما بپرسم: در تعادل بین ارتباط با جامعه و زنگار نگرفتن از جامعه، ملاک و مرز و حد چیست و چگونه آن را بفهمیم که آلوده نشویم ولی همواره با مردم باشیم و مردمداری کنیم!؟ این حقیر هم سخنی ندارم جز ملتمس دعا بودن برای ماه محرم الحرام. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نباید نگران بود. این همان خوفِ حضور در ساحتِ برتر است. مثل ابتدایِ برزخ می‌ماند که انسان دست و پایش را گم می‌کند، ولی چون به خود آید در ساحتِ برتری تنفس خواهد کرد. ۲. وقتی به حکم وظیفه و در اندازه‌ای که حضرت محبوب راضی هستند، به میدان بیاییم، قصه‌ی انسان قصه‌ی کسی می‌شود که اگر دست در کار دارد، دل با یار دارد. رویهمرفته مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را مدّ نظر داشته باشند خوب است. موفق باشید

28166
متن پرسش
سلام و عرض ادب به نظر می رسد سروش در جمع بندی از بحث تکنیک و فلسفه تکنولوژی دچار تناقض گوییست و تکلیفش با خودش معلوم نیست. علی الخصوص که بعضی از حرف هایش در این رابطه با مبانی فکری فلسفی اش جور در نمی آید. سروش در مقاله صناعت و قناعت در جایی از فزون خواهی ذاتی تکنیک و تقدیر تاریخی آن صحبت می کند و در جای دیگر می گوید «آیا همه جا باید داد سخن داد که تکنیک اگر عیبی دارد برای آن است که در دامان مادری فاسد و شهوت پرست بوده است و فرهنگ حاکم آن را مسخ کرده است؟ آیا نباید اندیشید که خود تکنیک هم با خود فرهنگ می آورد؟...». در بسیاری از عباراتش در این مقاله علیرغم مخالفتش با فردید و داوری و هایدگر، ادبیاتش و حتی روایتی که از روح حاکم بر تکنولوژی ارائه می کند شبیه به همان روایت آقایان است. ظاهراً خودش هم ملتفت نیست که از طرفی حرف های همین آقایان را تایید می کند و از طرف دیگر زبان به دشنام و ناسزا علیه‌شان باز می کند. وی در جای دیگری از مقاله و با تغییر موضع پیشین خود می گوید شهوت پرستان و دنیا طلبان و... آمدند سوار بر جریان علم به طور اعم و تکنیک به طور اخص شدند و شد آنچه که نباید می شد. در این روایت از علم و تکنیک مسأله اش بسیار شبیه به شریعتی در بحث ماشینیسم می شود که اتفاقا این روایت از تکنیک به نظر با خاستگاه فکری فلسفی که سروش از آن برخاسته بیشتر جور در میاد. سوال اول اینکه بالاخره موضع سروش در رابطه با ماهیت و فلسفه تکنولوژی چیست؟ جمع بندی بنده این است که وی تعمق کافی در این رابطه نداشته و بیشتر بر دادن راه حل برای در امان ماندن از تبعات منفی آن متمرکز شده. سوال دوم اینکه این بغض و کینه عجیب سروش نسبت به فردید از کجا ناشی می شود؟ به نظر قضیه صرفا اختلاف بر سر مبانی علمی و فکری و از این حرف ها نیست. البته ایشان کلا آدم عصبانی و پرخاشگری است اما در مورد فردید و منتسبان به فردید دیگر شورش را در می آورد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که آقای سروش کتاب «صناعت و قناعت» را در زمانی می‌نویسند که به گفته‌ی خودشان هنوز سروشِ «حرکت جوهری» نمرده بود و شریعت را رؤیای رسولان نمی‌دانستند. اگر در آن زمان به آقای فردید و آقای داوری انتقاد دارند، به جهت آن بود که آن آقایان متوجه‌ی روحیه‌ی پوپریِ آقای سروش شده بودند و ایشان فکر می‌کرد به جهت نفوذی در آن زمان داشت، می‌تواند آن‌ها را از صحنه بیرون کند. ولی چون هرچه جلو رفت ناکامیِ ایشان در این امر بیشتر شد عصبانیت‌شان صد چندان گشت در آن حدّ که اگر به مصاحبه‌ی اخیر ایشان در رابطه با «کرونا ویروس» نظر کنید، دیگر عصبانیت نیست؛ دریدنِ آقای دکتر داوری به میان آمده است در آن حدّ که به قول یکی از افرادی که چندان هم با دکتر سروش مخالف نبود؛ می‌گفت این پایان دکتر سروش است. موفق باشید  

27661
متن پرسش
سلام و درود: به مناسبت پاسداشت روز معلم تنها تلاشی که می‌توانستم بکنم همین خلاصه‌مطلبی بود که در قالب کلمه‌هایی در صفحه‌ی مجازی خودم همراه با عکس شما و نامه دکتر داوری انتشار دادم _ امید که مطلوب حضرت حق سبحانه و تعالی افتد _ « آفتاب کم کم در حال طلوع کردن بود و همچنان داشت با حرارتی که از یک جوان بیست ساله‌ی ورزیده انتظار می‌رود در سرازیری تپه‌های نزدیک مسجدشان بدون اینکه ذره‌ای خستگی را در چهره‌اش حس کنی بعد از یکساعت نرمش و ورزش؛ برایمان از انقلاب اسلامی و ساحت تفکر می‌گفت و لب کلامشان این بود که تا وارد عالم انقلاب اسلامی نشویم هشتمان گرو نه‌مان است و من که هن‌هن کنان خودم را دنبالش می‌کشیدم سر بحث را بردم سمت دکتر داوری و ذکری هم از نامه‌ی ایشان آوردم و نظرشان را غیرمستقیم جویا شدم؛ که بهم فهماند که آن نامه تنها جای جذابش این است که دکتر داوری خوب فهمیده که جایگاه من جایگاه یک معلم و درس دینی است و خدا رو شکر که جز معلمی در زندگی کاری نداشته‌ام که معلمی شغل انبیاست ... و من که این روزهای سرد و تاریک فلک‌زدگی کرونا با طلوع صبح از پشت پنجره‌های اتاق خوابگاه بالینی یاد حس و حال طلوع آن صبح کذایی افتادم عجیب دلم تنگ شده برای دیدن کسی که شاید این روزها دیگر با حرص و ولع پنج سال پیش کتاب‌هایش را نخوانم و پیگیر جلساتش نباشم اما هرچه دارم مدیون معلمی ایشان است که اگر سر سفره‌ی تفسیر المیزان یا کتاب‌های امام راحل (ره) نشسته‌ایم و از دریای بی‌کرانشان سیر نمی‌شویم؛ چیزی جز کمک‌هایشان نبوده که همچون طفلی دست گرفت و تاتی تاتی راه برد و جویده جویده لقمه‌های معرفت النفس و براهین صدرایی را در دهانمان نهاد تا سلوک ذیل شخصیت حضرت روح الله را عالممان کند و امروز اگر وصیت‌نامه‌ی سردار شهید را به مثابه‌ی میثاق‌نامه‌ی یک مکتب می‌خوانیم و یقین داریم که فراتر از احساسات شعاری این کلمات ریشه در حقیقت عالم دارد همه را از استاد داریم. با اختلاف بسیار زیاد از هر کسی که در زندگی به من چیزی آموخته؛ اما تبریک این روز را تقدیم می‌کنم به بزرگ‌معلم این روزهای انقلاب اسلامی. درود و رحمت خدا بر استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قابل این حرف‌ها نیستم. ولی اگر توانسته باشم عزیزان را به آن‌جایی برسانم که متوجه‌ی چنین جمله‌ای بشوند، خدا را بسیار شکر خواهم گفت. آن‌جایی که فرموده‌اید: «وصیت‌نامه‌ی سردار شهید را به مثابه‌ی میثاق‌نامه‌ی یک مکتب می‌خوانیم و یقین داریم که فراتر از احساسات شعاری این کلمات ریشه در حقیقت عالم دارد»؛ حقیقتاً همین‌طور است. خدا می‌داند تنها و تنها حقیقت این دوران، همان نکته‌ای است که آن شهید به آن رسیده است و اگر تمام شهدای کربلا در قیامت غبطه‌ی مقام حضرت ابالفضل «علیه‌السلام» را می‌خورند، فکر می‌کنم در این تاریخ همه‌ی عرفا و شهداء غبطه‌ی بصیرت آن شهید بزرگوار را خواهند خورد، از آن جهت که مطلوبِ برتر آن‌ها آن نگاه می‌باشد و نه آن‌که نسبت به آن بیگانه باشند. موفق باشید 

27056
متن پرسش
سلام استاد عزیز: میدونم از سوالات بچگانه بنده دلخور شدید. بنده تا امشب برهان صدیقین را شروع نکرده بودم. بخاطر همین برام سوال ایجاد شده بود که طبق گفتار شریف مصباح الهدایه که وجود انسان کامل خود اسم اعظم و خود رحمن و رحیم می باشد با توحید غیب الغیوب چگونه جمع می شود مخصوصا در نماز. اگر بنده نوازی کردید سوال بنده را جواب بدید دیگه مزاحم وقت گرانبهای شما نمی شوم. قول میدم. در صورت امکان با چند جمله. شماره بنده ۰۹۱۸۳۱۳۱۵۵۶ همیشه دعاگویتان هستم. بخاطر ضایعه نخاعی هر روز درد می کشم نمیدونم عمرم کفاف میده تا توحید واقعی را دریابم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم بنده در خدمت رفقا هستم و جواب‌دادن به سؤال رفقا مزاحمت نیست. انسانِ کامل مظهر اسم اعظم حضرت حق و مظهر اسماء جمالی و جلالی حضرت حق است و از این جهت، سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» آینه‌ی نظر به اسماء الهی است و در آن آینه، خداست که ظهور می‌کند به همان معنایی که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرموده باشند: «مَن رآنی فقد رأی اللّه». موفق باشید

26159
متن پرسش
سلام استاد: از ساعتی که این خبر را شنیده ام، نمی دانم بر قلبم چه آماده. انگار فشاری ست بدتر از فشاری که بعد از شنیدن خبر شهید سلیمانی شنیدم. گریانم و در ذهنم می آید امتحانات روز به روز چه سخت تر می شوند در این جبهه انقلاب. در ذهنم آمده شاید این بلایی که سرمان آمده تاوان کارهایی ست که حکاممان کرده اند، تاوان ظلم هایی ست که حکاممان به آن بی تفاوت بودند. تاوان کشته شدن مردمی مظلوم در تشییع کرمان یا در درگیری های آبان در اثر نالایقی مسولانمان است. اینها بلایی است که در اثر کم کاری های مسولینمان به سرمان آمده آن هم در این زمان! دلم می گوید امتحان است باز چه کسایی غربال می شوند! استاد زبانی بگشایید و باعث سکینه این دل ها شوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۱۵۸ عرض شد و بحمداللّه جنابعالی به خوبی تشخیص داده‌اید که آن‌چه پیش آمده است امتحان است تا مؤمنین در راهی که قدم گذاشته‌اند محکم‌تر گردند و عده‌ای که از گذشته‌ی خود توبه نکرده به سراغ حاج قاسم آمده‌اند نیز؛ غربال شوند. اینان خودشان مسئولند که مواظب باشند طعمه‌ی وسوسه‌های شیطان نگردند. موفق باشید 

24537
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار: خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، خداوند شما رو برای ما حفظ کنه پدر معنوی خیلی عزیز. استاد بنده اصلا نمیتونم درک درستی از توحید افعالی داشته باشم، مدت زیادی هست که ذهنم رو درگیر کرده و خیلی دوست دارم واقعا اونجوری که هست درکش کنم، اما هر چی جستجو کردم و مطالعه کردم بازم قانع نشدم و نتونستم با توضیحاتشون کنار بیام، بعضیا اینجوری تعریف کردن که خداوند اراده کرده که ما با اراده خودمون کار انجام بدیم و این یعنی توحید افعالی، خوب این چه امید و ذوق و شوقی برای بنده از خدای فعال مایشاء باقی میذاره؟انگار همون اول خلقت خداوند مثل یک برنامه نویس یه برنامه مدون رو نوشته و دیگه خودش نشسته کنار و اون برنامه با بازیگراش در حال اجراست و خداوند اصلا دخالت خاص و مستقیمی نداره، استاد اگر این توضیحات برای اینه که جبرو رد کنن بنده به جبر راضی ترم تا همچین اراده ای که بیشتر به تفویض میخوره و بیشتر انسان احساس تنهایی و بیکسی میکنه، بنده دوس داره بشنوه که آره خدای تو همیشه ی همیشه با تو هست و دارد خدایی میکنه و نقشش پر رنگه پر رنگه. استاد من از تعریف هایی که از توحید افعالی میشه و نقش خداوند رو کم رنگ میکنن که برچسپ جبریون بهشون نخوره گریزانم، اینا روح محتاج و فقیر منو جواب نمیده. من میخوام با همه وجود درک کنم که فقیر و ضعیف و ذلیل خدا هستم. این احساس بودن من، منو عذاب میده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید افعالی، دانستنی نیست، یافتنی است. مباحث عرفانی می‌تواند متذکر این امر باشد که انسان آن را بیابد. إن‌شاءاللّه بحث سوره‌ی فتح بتواند بابی در این مورد برای شما بگشاید. عجله نکنید، چیز کمی نیست که ارزان بدهند. موفق باشید

24430
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد اگر امکان هست براتون کلاس زن استاد موسویان راجع زن را یا مثل این موضوع را تو شهر اصفهان یا همون سها هم داشته باشید بنده با چند تا این موضوع را پیگیریم و از وقتی هم درگیرش هستم به عنوان یه خانم مجرد فکر می کنم زن را به ما هو زن و به شخصه خودش دارم بررسی می کنم که متاسفانه یا به هر دلیل فکر می کنم خانمهایی که متاهل هستن یا پسر دارن نمیتونن اینطور به بحث زن نگاه کنن و ناخوداگاه محبت و دوست داشتن و یا شاید وابستگی اونها و یا هر چیز نمی گذارد این موضوع براشون به صورت استقلالی «یعنی همونطور که شما فرمودید در پاسخ به سوال خانمی در سایت به این صورت به بحث زن پرداخته شه که او در ارتباط با شوهر و یا هر چیز دیگه » بهش پرداخته شه و زن خودش به عنوان زن مورد ارزش باشه لذا از شما بزرگوار درخواست دارم در صورتی که امکان داره مثل این جلسه یا امثال اونو تو سها یا جایی در اصفهان هم داشته باشید. در موسسه فتوح اندیشه هم این بحث توسط عده ای تا جایی که بنده میدونم داره پیگیری میشه به نظرم لذا اگر تمهیداتی صورت بگیره این بحث منسجم تر بشه از شما کمال تشکر را دارم ممنون و متشکرم و باید بگویم دنبال کردن این بحث افق خیلی تازه ای را برای بنده به شخصه باز کرده که نگاه به بحث زن را تغییرداده به طوری که هویت تازه ای از زن را به شخصه حس میکنم و گمان می کنم با این همه مباحث معرفت النفس و اینها اصلا زن را به عنوان زن هنوز نشناخته بودم گاه حس می کنم چه تاج کرامتی خدا بر سرم نهاده که زن آفریده شدم و چقدر خدا زیباست در وجود زن و گاه واقعا به این حرف پدر و برادم می رسم که میگن خوشا بحالتون که زن آفریده شده اید گاه گمان می کنم شاید آنچه تکوینا بعضی مردان از وجود زن درک می کنند خود زن به آن نرسیده است و به امید خدا ان شاءالله دوست دارم بیشتر پیگیر این موضوع باشم متشکر. استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعی است که باید با رفقا در میان گذاشته شود تا إن‌شاءاللّه فکری برای آن بکنند. موفق باشید

23513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اینکه فرمودید افق آینده روشن است و ما در آینده زندگی می کنیم و آینده ما از پیروزی انقلاب شروع شده است چطور جمع می شود با آنکه می فرمایید گذشته رفته است آینده هم که هنوز نیامده پس باید در حال زندگی کنیم؟ چطور باید زندگی کرد که در عین اینکه در حال زندگی می کنیم در آینده باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «حال» زندگی‌کردن بدین معناست که زمان گذشته و آینده را به عنوان دو مفهوم در ذهن خود برجسته نکنیم. ولی این‌که نسبت به آینده بیندیشیم و در عین حال در امروزمان زندگی کنیم، بحث دیگری است. موفق باشید

20020

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام استاد،شخصی هستم میخواستم به حوزه علمیه روم درسم،علمم،وظاهرم مناسب است ولی مصاحبه رد شدم هر چه هم دعا و توسل و گریه کردم چیزی حاصل نشد.چرا؟چرا امام زمان عج نمیخواد که من طلبه شوم؟مگر نه توسل گره های عظیم را باز میکند مگر نه "یا زهرا"قفل قطور را میشکند پس چرا این مشکل حل نمیشود؟دلم را استاد آرام کن که این مشکل مرا گریان کرده.متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها باید راضی به قضای الهی بود، شاید مصلحت جنابعالی در جای دیگر و چیز دیگری باشد. موفق باشید

نمایش چاپی