بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24786

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سرّ اعداد چیست؟ مثلا اینکه می گویند ذکر یا توّاب رو به فلان عدد بگوید تا به فلان خواسته برسید. نقش عدد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد به چیز قابل اعتمادی نرسیده‌ام مگر در رابطه روایاتی که از معصوم به ما رسیده است و تعداد اذکار را معلوم کرده‌اند. موفق باشید

24656
متن پرسش
با سلام: بنده مدتی است کتاب ادب خیال و عقل و قلب را مطالعه می کنم. در خصوص رشد همه جانبه بعد جسم و خیال و قلب و عقل نکاتی فرموید. جسم و عقل را کامل متوجه هستم، اگر ممکن است توضیح بفرمایید که: ۱. تعریف دقیق خیال و قلب چیست؟ آیا خیال زیر مجموعه قلب است یا بالعکس یا این که بالکل متفاوت هستند. جایگاه این دو نسبت به هم چیست؟ ۲. رشد خیال و قلب چگونه ممکن است. مثلا چه کاری برای آن لازم و مفید و یا چه کاری مضر است. ۳. در طول زندگی بر اثر مشکلات روزمره، گاهی اوقات انسان خیلی دلش نازک می شود. آیا می توان از این رقت قلب استفاده کرد و آن را در مسیر پرورش قلب به کار گرفت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. خوب است که بحث «جهان گمشده» را در کانال «ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» دنبال بفرمایید. ۳. همین‌طور است. خداوند قلبِ رقیق را دوست دارد. خداوند می فرماید:أنا عند المنكسرة قلوبهم لأجلى. من نزد كسانى هستم كه قلبهايشان براى من شكسته است. موفق باشید

24377
متن پرسش
سلام خدمت حضرت استاد حفظه الله تعالی خدا رحمت کند پدر و مادرتون را ان شاءالله باحضرت زهرا (س) محشور باشند. استاد بنده قبلا خیلی با خدا بودم، نماز جمعه می رفتم، نماز شب می خواندم، تو نماز شب شما را هم دعا می کردم، کار فرهنگی برای امام زمان (عج) انجام می دادم، نماز اول وقت می خواندم ، غیبت نمی کردم، دروغ نمی گفتم، حالات خوبی داشتم اشک و خواب صادقه و.... تا اینکه حدیثی دیدم که گفته بود هر کسی مسائل اخروی برسه خدا دنیایش را به دست میگیره، توقع پیدا کردم که اهل بیت (ع) کمکم کنند. حداقل یه شغلی پیدا کنم، خودم باشم و خدا شغل پاک یا مشکل ازدواج را حل کنند بارها توسل کردم، اما اتفاقی فرجی نشد. میل جنسی عجیب فشار می آورد .... ناخواسته ۱ سالی هست برگشتم به دوران قدیم ... و بی نمازی و... این می دونم گناه ...تاثیرش داره از رزق و خیلی چیزای دیگه دورم میکنه. دستم به دامنتون. کمکم کنید، دارم جهنمی میشم. اعتقاداتم دارد تو قلبم ضعیف و ضعیف تر میشه. به خاطر اهلبیت (ع) به بنده حقیر کمک کنید. چند بار هم پیام دادم جواب ندادین . ایمیل شخصی هم ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به آن‌چه در این سؤال و سؤال بعدی می‌توان عرض کرد آن است که: مسلّم حضرت ربّ العالمین راه‌هایی جهت کسب رزق و شکل‌دادن به زندگی در مقابل ما گشوده است که لازمه‌ی ورود در آن راه‌ها، صدق و تواضع و خوش‌بینی و برخورد خوب با خلق خدا می‌باشد. سعی کنید رزق خود را و زندگی خود را در چنین راه‌ها و روحیه‌هایی بیابید. موفق باشید

24171
متن پرسش
سلام پدر و استاد عزیز و گرامی: طاعات و عباداتتون قبول و التماس دعا، استاد اینکه در آیه ۷۷ سوره فرقان خداوند فرمودند که اگر دعای شما نبود، خداوند چه اعتنایی به شما داشت، آیا صرفا منظور دعا هستش یا نه بطور کلی عبادت و بندگی منظور هست که مثلا یکی از مصادیق اون دعا هستش؟ استاد ببخشید یه مسئله دیگه، آیا امکانش هست که در آینده جلساتی در شهرهای دیگه هم داشته باشین، مثل استان فارس؟ درسته که مطالب و کتابهاتون در دسترس هست اما خیلی دوست داریم از نزدیک زیارتتون کنیم، کاش این توفیق شامل حالمون بشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان گفت یکی از مصداق‌های آن دعایی که آیه می‌فرماید دعاهای مطرحی است که به لطف الهی ما انجام می‌دهیم. ولی خود عبادت و حتی صله‌ی رحم به امید رحمت خدا، نیز دعا است. ۲. ارادت زیادی به رفقای استان فارس که بعضاً اظهار لطف نیز نموده‌اند دارم، توفیق بشود و عمری باشد خدمت می‌رسم. موفق باشید

23860
متن پرسش
سلام: این جمله را بسط و شرح مصداقی دهید در جامعه امروز. «آن کس که نمی داند در جدایی از خدا چه چیزی را از دست می دهد؛ چگونه پروای رعایت دستورات خداوند را دارد؟» خدا با رسولش (ص) محشورتون کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً هم همین‌طور است. زیرا ابتدا انسان باید بداند در رعایت دستورات خدا چگونه وارد عالَمی از نور می‌شود و چگونه آن‌چنان استقرار می‌یابد که گویا با همه‌ی سختی‌هایی که ممکن است در دنیا به او برسد، خود را در مغز عالَم احساس می‌کند. آری! چنین کسی می‌تواند مقیّد به رعایت دستورات الهی و رعایت حقوق انسان‌ها باشد. آیا نباید ابتدا انسان‌ها متوجه‌ی برکات راهی شوند که با دستورات الهی نصیب‌شان می‌شود تا خودشان در طلب رعایت دستورات الهی قرار گیرند؟ به نظر بنده، ما در این مورد کوتاهی می‌کنیم و بیشتر، تکالیفِ شرعی را متذکر می‌شویم تا برکاتی که برای انسان در إزای دستورات الهی به ظهور می‌آید. موفق باشید   

23371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز سوالی داشتم خدمت شما خواستم نظرتون را راجع به این موضوع بدونم. در روایت آمده که در میدان مزید در بهشت وقتی خداوند پرده های نور را از جمال خود کنار می کشد انسانها ذر جمال او غرق می شوند وقتی دوباره پرده ها کشیده می شود و بهشتیان بهوش می آیند گله می کنند که خدایا از دیدارت سیر نشدیم پرسیده می شود می دانید چند وقت نظاره کردید می گویند بسیار کم گفته می شود که هشتصد هزار سال است که دارید دیدار می کنید. استاد ما اشاره داره که در این میدان زنان اجازه ورود ندارند به خاطر فرق در عزتی است که به زن و مرد داده می شود و عزت زنان در نزد خداوند بالاتر است هر زنی در بهشت به درجه اعلای زیبایی ظاهری و کمال اخلاق می رسد شعور زن بودن و لذتهای زنانه باقی خواهد مانند همانگونه که خرید در دنیا را دوست دارد آنجا نیز به بازار خواهد رفت اما به بازار حسن و جمال در آن بازار مجسمه هایی زیبا خواهند بود و اگر میلش باشد به همان شکل در خواهد آمد. هر نسیمی که بر چهره اش بگذرد حسن و زیبایی را چندین برابر می کند خزانه حسن خداوندی انتها ندارد به همین خاطر هر روز در جنت زیباتر و لذت هر چیز افزایش پیدا می کند. طعم لقمه دوم از لقمه اول بمراتب بالاتر خواهد بود. در بهشت بانوان به این علت در میدان حاضر نمی شوند که او مزاج زنان را بهتر می داند که چه دوست دارند در فطرت زن ناز کردن و در مرد ناز کشیدن قرار داده شده. در بهشت خداوند به زیارت هر بانوی بهشتی خواهد رفت و در کاخ او زیارتش را نصیب او خواهد کرد مردان برای زیارتش باید بیرون بروند و زنان در خانه خود به زیارتش مفتخر خواهند شد. میشه لطفا استاد عزیز نظرتون را راجع به این روایت بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت بسیار خوب و درستی است که البته نیاز به شرحی دارد که عموماً در مباحث عرفانی بدان پرداخته می‌شود. موفق باشید

23313
متن پرسش
سلام علیکم: می بخشید استاد، امکان انقطاع روح از بدن به صورت اختیاری وجود داره؟ اگه چنین امکانی هست حکم رفتنش و دیدن بقیه چیه؟ منظورم روح بره خونه های بقیه بدون حجاب ببینه. (در حال زنده بودن منظور است؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در حدّی که نظام الهی اذن به آن روح بدهد، می‌تواند ورود پیدا کند. انسان‌ها در سترِ حضرت معبود هستند. یکی از همین افراد که روحش را سیر داده بود، می‌گفت خواستم به خانه‌ی یکی از علماء وارد شوم، تنها تا در خانه‌ی آن‌ها می‌توانستم باشم و نه بیشتر. موفق باشید

20752

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: یکی از اساتید می فرمایند: «سالک با آزار و اذیت های خلق خدا نیز به اعتبار خداوند باید کنار آید و این دردها را نیز تحفه و هدیه ای از جانب او بداند و آن را با دست خود پس نزند.» سوال: لطفاً بفرمائید منظور از (به اعتبار خداوند) چیست و چگونه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدین معنا که باید متوجه بود حکمت و مصلحتی در این امر نهفته است و گمان نکند عالم از دست خداوند خارج شده. چیزی که حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در حمله‌ی صدام متوجه بودند. موفق باشید

19492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در آیه ۱۰۶سوره بقره که خداوند می فرمایند، خداوند هر کدام از آیه های خود را که بخواهد از بین می برد. می خواستم بدانم منظور از این آیات چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق! مگر می‌شود مطالعه تفسیر قرآن را رها کنی و با سؤال و جواب، تفسیر آیات را بیابی؟!!! نکته‌ای در جواب سؤال شماره‌ی 19440 در این مورد عرض شد خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

8163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد حرکت جوهری رو از چه کتبی و از کجا شروع کنم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آنچه بنده عرض کردم از اسفار به‌خصوص از جلد سوم بود. اگر بتوانید از اسفار بگیرید خوب است هرچند ملاصدرا همه‌ی مطالب خود را در این مورد در یک‌جا نگفته،. موفق باشید
6815
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر،به سنن الهی در قرآن کریم اشارات فراوانی شده است،فردی میگفت چهارصد سنت الهی را در قرآن کریم پیدا کرده ام،ای کاش شما هم در مورد سنن الهی در قرآن کریم کتابی بنویسید.پیشنهاد دیگری هم داشتم و آن اینکه ای کاش ترجمه کاملی از قرآن کریم توسط شما ارایه شود.ترجمه هایی که در کتابهایتان راجع به آیات مختلف به صورت پراکنده موجود است نشان میدهد که در ترجمه قرآن هم دست توانایی دارید.چرا ترجمه ای از قرآن کریم ارائه نمیکنید؟با تشکرفراوان از محضر استاد گرانقدرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم به همین روش که سوره ها را با همان نظم آیه ها دنبال کنیم و در دل هر سوره ای و در نسبت به آیات قبل و بعد متوجه سنت های الهی شویم و رابطه‌ی حضوری با سنن الهی پیدا کنیم، بهتر است. در مورد ترجمه ی قرآن بحمداللَه ترجمه های خوبی در صحنه است ولی هیچ وقت ترجمه‌ی قرآن، قرآن نخواهد شد. موفق باشید
31372
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: خداوند شما را حفظ کند و بر طول عمرتان بیفزاید. بنده به یقین رسیده ام که بیماری کرونا به این شکل که مطرح شده نیست و بیشتر اغراض سیاسی در پشت آن است همانطور که خودتان هم در پاسخ به سوالی اشاره کرده بودید، و همچنین یقین دارم که راههای پیشگیری و درمان آن نیز به این شکل که وزارت بهداشت تعیین کرده صحیح نیست و خود باعث مشکلات بسیار و افزایش میزان فوتی ها شده است، همچنین چندین سال هست که برای درمان بیماری ها به طب ایرانی اسلامی مراجعه و به اثربخشی و کارآمدی این طب اطمینان داریم. دغدغه ای که برایم پیش آمده این است اکنون که مقام معظم رهبری پروتکل های تعیین شده از سوی وزارت بهداشت را رعایت می کنند و توصیه به رعایت دارند، وظیفه امثال بنده چیست؟ آیا آقا همانطور که شما در پاسخ به پرسشی در مورد انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور فرموده بودید: «.. نگاه مقام معظم رهبری نیز نگاه حکیمانه‌ای بود که متوجه شدند مردم باید از جریان غرب‌گرایی که در انقلاب نفوذ کرده، عبور کنند» و همان طور که در مورد برجام عمل کردند و به دولت میدان دادند تا هم دولت و هم مردم متوجه شوند که به غرب خصوصا آمریکا نمی توان اعتماد کرد، در مورد این بیماری هم به همین شیوه عمل می کنند تا مردم متوجه شوند در امر طب و سلامت هم نمی توان به غربیها اعتماد کرد؟ حتی اگر نظر شخصی خودشان چیز دیگری باشد؟ چون مطمئنا ایشان در مسائلی که به جامعه مربوط می شود نظر شخصی خود را اعمال نمی کنند بلکه از متولیان این امر یعنی وزارت بهداشت و ستاد ملی کرونا تبعیت می کنند. بنده کمی گیج شدم و نمی توانم مساله را برای خودم حل کنم اینکه چطور باید رفتار کنم، آیا بر اساس باور و یقینم پروتکل ها را رعایت نکنم و در این زمینه روشنگری کنم و از ضعف پزشکی رایج و اغراض سیاسی پشت پرده بگم یا اینکه که این کار مغایر با ولایتمداری و اطاعت امر ولی ست و سبب تضعیف موقعیت و مقام ایشان در بین افراد جامعه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید نمی‌تواند موضوع، بار سیاسی نداشته باشد بخصوص که حساسیت‌های رسانه‌های بیگانه نشان از آن دارد که بنا دارند از این طریق ناکارآمدیِ نظام را نشان دهند. تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب به خوبی دست آن‌ها را خوانده‌اند و به همین روش که ایشان عمل می‌کنند باید عمل کرد و حتی‌الإمکان به هر دلیلی باید پروتکل‌ها را رعایت کنیم وگرنه نقشه تقابل جبهه‌های مردم رو در روی هم که پروژه دشمنان است عملیاتی می‌شود. کافی است مقداری رسانه‌های بیگانه را دنبال کنیم و دشمنیِ آن‌ها را فراموش ننماییم که این خطر بسیار بزرگی است که ما را تهدید می‌کند. موفق باشید 

28939
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده محترم: می‌خواستم نظرتان را راجع به مطلب زیر بدانم موسوی, [۲۷.۰۸.۲۰ ۱۵:۱۲] *معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست؟* اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که چون عشر و عاشر از یک ریشه‌اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم؛ و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند. اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است: آیا واژه عاشورا برای دهم ماه‌ها دیگر نیز به کار می‌رود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟ آیا اگر امام حسین (ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید می‌شد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟ در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا-..، اما می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند؛ لذا نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند. *عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)* عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند می‌فرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق؛ «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است. العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند؛ و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت؛ *یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا می‌رود.* *تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت* با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی نهم را از دست می‌دهد. اتسع به فتح الف یعنی گروه‌های ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید. اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین؛ یعنی رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا می‌کند: *روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد.* *این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیه‌السلام) است* و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، * اکثرا جعلیات بنی‌امیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است،* اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است. این مطلب از شخصی است به نام مستعار عبدالله مستحسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم وقتی سال‌ها پیش نگاه جناب استاد مستحسن را دیدم، آن نگاه را نگاه ارزشمندی یافتم و به نظر بنده نباید از آن نگاه، سرسری گذشت تا تاسوعا و عاشورا معنای باطنی خود را برایمان بگشاید. موفق باشید

28420
متن پرسش
سلام استاد یک سوال داشتم ممنون میشم کامل جواب بدید و دلیلتون هم عرض کنید. در کشور با وجود شرایط کنونی گرانی های وحشتناک و مشکلات بسیار متعدد و مسئولین بی کفایت و برخی خائن آیا امید به آینده هست؟ من با هر احتمالی حساب می‌کنم نتیجه ی مطلوبی نداره. شما به آینده امید دارید و چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی شده است که ذیلاً متن آن را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

آینده‌ی ما چه آینده‌ای است...؟

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با توجه به این‌که انسان ها بر اساس تصوری که از خود دارند، انتخاب‌های خود را در زندگی انجام می‌دهند و از آن طرف بر اساس نگاهی که به آینده دارند خود را معنا می‌کنند و تصوری که از خود دارند را روح می‌بخشند، در صدد هستیم مطالب زیر را با خوانندگان محترم در میان بگذاریم.

۱. جهانِ پیش روی ما چه جهانی است؟ از آن‌جایی‌ که هر ملتی جهانی دارد، قرآن در رابطه با حضور انسان‌ها و ملت‌ها در قیامت، می‌فرماید: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (إسراء/۷۱) به این معنا که انسان‌ها در آن روز، در عین حفظ هویت فردی، بر اساس شخصیتِ آرمانی که برای خود در اجتماعِ بشری‌شان مدّ نظر داشتند، محشور می‌شوند. به این معنا قرآن می‌فرماید هرکس با امام خود محشور می‌شود یعنی هرکس بر اساس جهانی که در دنیا برای خود معنا کرده است محشور می‌گردد و نیز این‌طور نیست که گمان کنیم در جامعه‌ی دینی و جهانی که انسان‌های مؤمن برای خود شکل می‌دهند لازم آید که همه‌ی انسان‌ها بی‌عیب و نقص باشند، بلکه به گفته‌ی قرآن: «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» (توبه/۱۰۲) خلط عمل صالح و سیئه، چیزی است که در اکثر انسان‌های مؤمن وجود دارد. پس اگر عمل سیئه را در افراد یک جامعه‌ی دینی ذکر می‌کنیم، عمل صالح آن‌ها را هم باید ذکر کنیم تا گرفتار بدبینی نسبت به انسان‌ها نشویم و گمان کنیم در جامعه‌ی دینی باید همه‌ی افراد جامعه به‌کلّی بی‌عیب باشند تا آن جامعه مورد عنایت خداوند قرار گیرد و تاریخ توحید را به کمک آن جامعه به‌وجود آورد، مسلّم چنین نیست. در روایت داریم که رَسُولُ اللَّه (ص) فرمودند: «حُبُّ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة.» یعنی اگر جهت‌گیری انسان و شخصیت آرمانی او علی (ع) بود، لغزش‌های کوچک، شخصیت او را از حوزه‌ی ایمان خارج نمی‌کند و در همین رابطه می‌توان به قرآن نظر کرد که می‌فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» ‏(فتح/ ۲۹) یعنی آنان که همراه حضرت محمد (ص) تاریخی را پایه‌گذاری کردند، دارای هویتی خاص هستند، هویتی که اقتضاء می‌کند از یک طرف مرز بین خود و دشمن را همواره حفظ کنند و از طرف دیگر نسبت به خودی‌ها رحمت و رفاقت را مدّ نظر داشته باشند، افراد جامعه‌ی دینی با چنین هویتی در تاریخ خود حاضر می‌شوند و جهانی را شکل می‌دهند که پیامبر خدا (ص) رهبر آن جامعه هستند.

با توجه به مطالب فوق، سؤال ما این است که ملت ما در این تاریخ با هویتی‌ که ریشه در تاریخ - ایرانی، اسلامی، شیعی- دارد، چه جهانی پیش رویش قرار خواهد گرفت‌ که نه خارج از جهانِ توسعه‌یافته است و نه عین آن؟ با تصوری صحیح نسبت به چنین جهانی است که می‌توان بهترین انتخاب‌ها را در ابعاد گوناگونِ زندگی داشت و چشم‌اندازی امیدوارانه‌ای را در مقابل خود احساس کرد.

۲. با توجه به آن‌که انسان مؤمن و عاقل، زمان‌شناس است و متوجه‌ی روحی است که در زمانه جاری است، آیا با هویت پیچیده‌ای که در حال حاضر در ملت ایران به‌وجود آمده، چه آینده‌ای می‌تواند آینده‌ی ما باشد تا از امروز، رانده و در فردا، مانده نباشیم  و با نظر به آن آینده، در امروزِ خود مأوای درستی برای خود انتخاب کنیم؟ زیرا اگر آینده‌ی خود را با بصیرت لازم درست نشناسیم و نسبت به آینده در توهمّات خود به‌سر ببریم مسلّم امروزمان را از دست می‌دهیم و در بی‌مأواییِ کامل به‌سر می‌بریم.

۳. قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب، یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/۲۲) این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با اجتماع کفارِ متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند آن روز خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند.

۴. شواهد زیادی در سال‌های اخیر در میان است که حکایت از آن دارد، جهانِ در حال طلوع و آینده‌ی پیشِ رو، طوری در حال شکل‌گرفتن است که جهانی ماورای فهم بشر روزمرّه است را به ارمغان می‌آورد، تا هرکس در آن فضایِ گشوده بتواند «خود» را نیز آغاز کند و به یک معنا متولد شود و همدیگر را در جهانِ گشوده‌ای درک کنند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده و نه در جزیره‌های منقطع.  بلکه در راستای گشودگی لازم که شرایط امروز بین انقلاب اسلامی اقتضای آن را دارا است. اخیراً رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در حکم خود به امام جمعه‌ی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیه‌ی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم.‌[1] چنانچه ملاحظه می‌فرمایید در این توصیه علاوه بر تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن، برخوردی مهربانانه و رویِ گشاده را برای عموم طبقات متذکر شده‌اند، یعنی تنها نباید به جریان‌های انقلابی و جوانان مؤمن نظر کرد، زیرا انقلاب اسلامی در مرحله‌ای از بلوغ خود دست یافته است که می‌تواند کسانی را که به ظاهر جزء جریان‌های انقلاب و مؤمنین هم نیستند، از آنِ خود کند و آینده‌ای را برای خود شکل دهد که همه‌ی اقشار، خود را از آنِ انقلاب اسلامی بدانند. 

۵. با ظهورِ رخداد انقلاب اسلامی و ظهور توانایی‌های بشر برای مقابله با کفر و استکبار، هرکس به جهت طلوع جهانی دیگر، از خویش درکی بس متعالی یافته است، هرچند هنوز آن جهان نامتعیّن است، ولی با نظر به آن می‌توانیم از عرصه‌ی روزمرّگی و نیهیلیسمی که در آن سرگردانیم، خارج شویم و راهی به سوی آینده‌ی خود پیدا کنیم. با توجه به این امر، رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند:

«من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است... کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمان‌های انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می‌کند... ما داریم پیش می‌رویم. ما در ماده و معنا پیش می‌رویم، ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست می‌دهیم.»(در دیدار با خبرگان رهبری، در تاریخ 15/6/97)

۶.  لیوتار[2] متذکر این امر است که دورانِ «فرا روایت‌ها» گذشته است و این بدین معنا است که در دنیای جدید هرکس به خودی خود می تواند یک «فرا روایت» باشد و «وحدتی» باشد در عین «کثرت». اندیشه‌ای باشد به وسعت تاریخی که در آن زندگی می‌کند و او را فرا گرفته. این یعنی ما در آینده‌ی خود با جوانانی روبه‌رو هستیم که هر کدام یک اَبر مرد می‌باشند، در بستر سنتی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است. دورانی که یکی فکر کند و تصمیم بگیرد، تمام شده است[3] و حتی اگر کسی بر آن تأکید داشته باشد که نظر خود را بر بقیه تحمیل کند، بداند که در این دنیا تنها می‌ماند. با نظر به چنین آینده مسلّم جوانان آینده هر کدام جهانی هستند که به خوبی جریان‌های حق را از باطل تمیز می‌دهند و در چنین آینده‌ تفکری مورد استقبال قرار می‌گیرد که منطقی‌ترین اندیشه را با انسان‌ها در میان بگذارد که بنده برای انقلاب اسلامی چنین حضوری را مدّ نظر دارم.

۷. امروز اندیشمندان جهان بر این نکته پافشاری می‌کنند که بر عکسِ گذشته «جهانِ نیچه‌ای که جهان نیهیلیسم است، مرده است، و دوران سیطره‌ی سکولاریسم و نیهیلیسم به پایان خط خود رسیده‌.» در آن حدّ که در این زمان نه‌تنها امر دینی غیر ممکن نیست، بلکه امر غیر دینی و سکولار، غیر ممکن شده است.[4]  از این به بعد جبهه‌‌ی مقابله با انقلاب اسلامی است که در مقابل انقلاب اسلامی منفعل خواهد بود و امید ادامه‌ی خود را از دست می‌دهد. چنان‌چه بتوانیم این نکته‌ی مهم را متوجه‌ی مردم و به‌خصوص جوانان خود بنماییم، مسلّم در راستای امید به آینده نوع دیگری از زندگی را مدّ نظر قرار می‌دهند و شخصیتی را برای خود شکل می‌دهند که تراز انقلاب اسلامی است و نه تراز فرهنگ سکولار دنیای مدرن.

۸. خداوند در آیه‌ی «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» متذکر این امر است که انتهای عالمِ هستی به ابتدای خود که حضرت حق است برمی‌گردد و این سنت برای هر حقیقتی صادق است و به همین جهت با ظهور حضرت مهدی (عج) دین اسلام به اصل و بنیاد خود برمی‌گردد که رسول خدا (ص) در آغاز، آن بنیاد را به میان آوردند و در همین رابطه به زهرای مرضیه (س) مژده دادند که مهدی امت از ما است. در دلِ همین قاعده و سنت، انقلاب اسلامی به آغازِ خود یعنی به انگیزه‌های اصیلی که با آن به ظهور آمد، برمی‌گردد. یعنی آینده‌ی انقلاب را می‌توان به آغاز آن مرتبط کرد. یعنی‏ آن آغاز است با همه‌ی خلوصی که در آن زمان در میان بود در آینده حاضر خواهد بود. اگر آن آغاز را با نگاهی روشن و غیر آلوده نگاه کنیم همان آغاز، در آینده به سراغ‌مان می‌آید. توجه به آغازِ تفکر تاریخی است که ما را به سر چشمه‌ای که ممکن است ابتدا روشن نباشد راهنمایی می‌کند. با این‌همه آن آغاز است که همواره در آینده خود را از «اجمال» به «تفصیل» می‌آورد و آینده‌ی ما را می‌سازد و این بازگشت به گذشته نیست بلکه معنابخشیدن به آینده است، زیرا وقتی در این سفر به آن آغاز نگاهی وجودی و نوری داشته باشیم و با نظر به انگیزه‌هایی که منجر به این فتح تاریخی شده، سعی کنیم حجاب‌های طاغوتی آن را رفع نماییم، روز به روز بهتر و بهتر خود را نشان می‌دهد. زیرا آن آغاز با حقیقت وجودی‌اش همواره در حالت تجلی است و با نفوذ و سیطره‌ای که دارد موانع حضور خود را به عقب می‌راند، هرچند ممکن است ما در میانه‌ی راه بمانیم، در این صورت آن آغاز خود را ادامه می‌دهد و این ما هستیم که عقب مانده‌ایم.

اگر آن آغاز، یک آغاز متعالی و توحیدی است، حتماً در آینده‌ی خود حاضر خواهد بود و اگر ما عقب ماندیم به جهت آن است که آغاز را در آینده‌اش دنبال نکردیم و تحت تأثیر روشنفکران غرب‌زده، آینده‌ای مَن‌درآوردی برای خود ساختیم که هرگز آینده‌ی ما نخواهد بود، حتی اگر آینده‌ی جهان غرب باشد. دویست سال سرگردانی به جهت آن بود که در مواجهه با غرب، خود را باختیم و خواستیم سر تا پا غربی شویم و به خِرَدِ قومی خود پشت کردیم و عملاً از آن‌جا رانده، و در این‌جا، مانده شدیم.

۸. انقلاب اسلامی چیزی را به بشر عرضه می‌کند که در بستر آن، انسان‌ها به اصالت‌های خود برمی‌گردند، البته به شرطی که متوجه باشیم انقلاب اسلامی، یک فرایندِ تاریخی است و برای رسیدن به اهدافِ تمدنی‌اش راهی طولانی در پیش دارد. ما تاریخی را شروع کرده‌ایم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در این چهل سال، ما فعلاً در مرتبه‌ای از بلوغ آن هستیم، یعنی مرحله‌ی جوانی آن که ابتدایِ به ظهورآمدنِ استعدادهای آن می‌باشد.

پس از به میان‌آمدنِ انقلاب اسلامی، تصوری از زندگی به صحنه آمده که این تصور دو وَجه دارد: یکی این‌که باید نسبت به آینده‌ای که با دنیای مدرن بخواهیم خود را ادامه بدهیم، مأیوس باشیم. دیگر این‌که می‌توان به ظهور انسانی که انسانی است قدسی، امیدوار بود -که شهداء نمونه‌ی آن هستند-. با ظهور چشم‌اندازی این‌چنین باید متوجه‌ بود ما در فرآیندی قرار می‌گیریم که به مرور فرهنگ زندگیِ توحیدی جایگزین فرهنگ قبلی می‌شود، به‌خصوص که انقلاب اسلامی متذکر فطرت توحیدی انسان‌ها می‌باشد. این همان فتح‌الفتوحی است که با انقلاب اسلامی در این جهان به ظهور می‌آید، به همان معنا که قرآن فرمود: «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً» (فتح/۲۹) مانند زراعتی که جوانه‌‌های آن سر بر می‌آوردند و به تدریج نیرو می‌گیرند، پس سخت و ستبر شده بر ساقه‌های خود می‌ایستد. در حدّی که زُرّاع و بنیان‌گذاران آن نیز از استواری آن به شگفت می‌آیند. پس چنین «حضور» محقق می‌شود تا کفار به خشم آیند. این وعده‌ی الهی است برای کسانی که ایمان به خدا و امداد الهی دارند و در راستای تحقق وعده‌ی الهی عمل می‌کنند، در رابطه با آن‌ها مغفرت و اجر عظیمی هست. با توجه به چنین قاعده و سنتی، بسیار منطقی است که نسبت به حضور تاریخی خود در مقابل استکبار با هویت توحیدی انقلاب اسلامی امیدوار بود و زندگی امروز خود را بر اساس چنین آینده‌ای تنظیم کرد.

۱۰. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در راستای تحقق آرمان‌های فکری فرهنگی می‌فرمایند:

«دچار شتاب‌زدگی و بهانه‌گیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه‌ باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بی‌صبری و شتاب‌زدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمی‌گیرد.» (۱۳۹۷/۱۲/۲۳)

ولی با توجه به بصیرتی که ایشان دارا می‌باشند؛ ما در آینده‌ای حاضر هستیم که به تعبیر ایشان: «ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست می‌دهیم.» ما با نظر به چنین آینده‌ای باید در امروزمان در مأوای انقلاب اسلامی به‌سر بریم و خود را با هویتِ ضدّیت با استکبار، با جدّیتِ تمام ادامه دهیم تا به معنای گمشده‌ی خود برگردیم، معنایی که امروزمان از فردای‌مان جدا نیست تا در انتخاب امروز خود با بصیرت عمل کنیم و نه با توهّماتی که چهارصدسال است بشر غربی گرفتار آن است.

۱۱. در ترددِ میان نظر به مظاهر جزئی انقلاب و توجه به حقیقت کلّی آن، می‌توان متوجه گشت که این مظاهرِ جزئی چگونه به آن حقیقت کلّی مرتبط‌اند و این کثراتْ ما را به کدام وحدت ارجاع می‌دهد؟ در این حالت در مواجهه با امور جزیی، گرفتار دوگانگیِ «ذهن» و «عین» نمی‌شویم؛ بلکه متوجه‌ی حقیقتی می‌گردیم که همه‌ی این امور جزئی، حتی خود ما را در برگرفته و به عقلانیت و فهمی می‌رسیم که از قلب، جدا نیست.

رازِ حضور مردانی مثل شهید چمران و شهید صیاد شیرازی در مواجهه با عقلانیتِ عقلِ مدرن و در عین حضورِ قلب نسبت به حقیقت هستی، در امر فوق نهفته است. اینان نشان دادند قلب‌شان در مواجهه با جهان مدرن و تحصیل در جهان خارج، از دست نرفته است، چیزی که در ذات انقلاب اسلامی برای حضور در آینده‌اش مدّ نظر است که قبله‌ی انسان‌های آینده دیگر، قبله‌ی غرب و طاغوت نیست.

حال! باز باید پرسید آینده‌ی ما چه آینده‌ای است که بتوانیم در امروزمان سرگردان نباشیم و بی‌مأوا به‌سر نبریم، زیرا برای سکنی‌گزیدن در امروز، اولاً: باید «آغاز» را همواره مدّ نظر داشت و آینده را نیز هرگز گم نکرد، و ثانیاً: آینده را در إزایِ عهد با آغازِ آغازها معنا کرد. و این است معنای زندگی در «مبداء» و «معاد» نسبت به هر حقیقتی که حقیقتاً، حقیقت باشد.

۱۲. با توجه به این‌که فهم هر اثری، تاریخی است و نسبتی با حال و آینده دارد، بدین معنا که فهم همواره در کُنشِ بین زمان حال و گذشته و آینده عمل می‌کند؛ می‌توان نتیجه گرفت دو فهم در دو مرحله‌ی تاریخی در یک موضوع، یکسان نیست تا گمان کنیم می‌توانیم در فهمِ یک موضوع، از زمان خود پا را بیرون بگذاریم و این یعنی انسان در امروزی که می خواهد خود را و زمانه‌ی خود را درک کند، نسبتِ درستی از آینده نداشته باشد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - ۲۶ تیرماه ۱۳۹۸

[2] - ژان فرانسوا لیوتار از پیشگامان فلسفه‌ی پُست‌مدرن در فرانسه، متولد 1924 و متوفی 1998.

[3] - در همین رابطه ملاحظه کرده‌اید که رهبر معظم انقلاب در هر موضوعی که مطرح می‌کنند بیشتر به جای آن‌که دستور دهند تا بقیه بر اساس دستور ایشان عمل کنند، سعی دارند آن موضوع را تبیین کنند تا مخاطب قانع شود و خودش عمل به آن موضوع را بر عهده گیرد.

[4] - به یادداشت آقای دکتر اسداللّه رحمان‌زاده استاد کالج کانتر آکاستا در آمریکا، تحت عنوان «هیچ تجربه‌ای از خداوند تجربه‌ی ایمان را به ما نشان نمی‌دهد»؛ رجوع شود که سعی دارد نظرات و تئوری‌های اندیشمندان جهان را نسبت به ایمان به خدا با خواننده در میان بگذارد . https://www.mehrnews.com

28326

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: در خصوص پاسخ شما به پرسش من در خصوص سوال ٢٣٣١٣ در مورد بخش اعلم بودن رهبری اون عرایض من واقعا قلبی بود نه احساسی و واقعا حرف دلم بود و شما لطف دارید. در خصوص بخش اول آقای عباسی در مورد قمار بودن بورس فرمودید من سخنان ایشان را نشنیدم. استاد جان اگر برایم مهم نبود وقت شما را نمی‌گرفتم لذا تصمیم گرفتم هم آدرس کلیپ تصویری این سخنرانی رو هم عین اون سخنان رو بصورت متن بفرستم اگر در گوگل عنوان این سخنرانی ها رو سرج کنیم در بخش فیلم راحت پیدا میشه و من لینکش رو هم میفرستم لذا گفتم شاید دوستانی بخواهند تحقیق کنند با ٣ تا کلیپ ورود می‌کنم و کافی است عنوان هر کدام را سرچ کنیم ١) اول کلیپ رهبری با عنوان توصیه رهبر انقلاب به سرمایه گذاری مردم در بورس آدرس لینک https://www.aparat.com/v/a4xCB/%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87%26zwnj%3B%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3 اما متن این سخنرانی توصیه من به مردم مکررا گفته شده عرض من اینه مردم عزیزمان از کالای ساخت داخل حتما استفاده کنند در سرمایه گذاریهای مولد حتما شرکت کنند اون کسانی که می‌توانند از جمله در این تعاونیها یا یه جاهایی در بورس ٢) کلیپ منتشر شده با عنوان آموزش تحلییل تکنیکال بورس قمار را افزایش می‌دهد آدرس لینک https://www.aparat.com/v/kXuGH/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4_%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%84_%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3%D8%8C_%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1_%D8%B1%D8%A7_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%26zwnj%3B%D8%AF%D9%87%D8%AF اما متن این سخنرانی اتفاقاتی متاسفانه تو بورس میافته آقایون که تحلیلهای بورس و با جزئیات در جریان هستند میدونن که نرخ بهره سهام و بقیه اتفاقات منجر میشه به ربا ربائی که ربای فقهی نیست ظاهرا. اما اقتصاد دانهایی که اندک با حوزه مبانی اسلامی آشنا هستند می‌گویند که این بهره ای که روی برخی از سهام پدید می آید و منجر به دادن افزوده روی سهام میشه یه جور رباست، پس میشه این رو مطرح کرد که آیا سهام دارای ربا هستند؟ یک مورده که باید در فقه بررسی بشه. مورد دوم قمار است ما در اسلام این نکته رو داریم که اگر شما یک جنس را صاحب و مالک هستید و این مالک بودن شما به این جنس دائم است مثلا یک سری مرغ دارین و میدونین که این مرغها مریض هستند یا فردا یا هفته بعد تلف میشن ما تو فقه یه قاعده داریم که میگه اگر شما بدونین که قطعا یا احتمال به غریب به اتفاق جنس مال تلف شدنی است حق نداریم جنسمون رو بفروشیم حرامه، سوال پیش میاد که آیا کل آموزشهای تحلیل تکنیکال بورس با اون همه نمودار و دستگاههای محاسباتی به کاربر یک مفهموم ساده رو یاد نمیده که شما در آخرین لحظه قبل از فروپاشی جنست رو بفروش و بیشترین سود رو ببر و در پایین ترین نقطه نمودار که میدونی از اونجا به بعد شروع میکنه به افزایش سهام اونجا اون سهان رو بخر. این با مبانی اسلام سازگار هست یا نه این دیگه عقود شرعی نیست از چیدن این چرخ دنده ها در کنار هم یک تصویر داریم می‌گیریم بله خرید و فروش سهام تحت یک عقد شرعی داره اتفاق می افته اما کل تحلیل تکنیکال بورس و تمام کارگزاریها دارن این رو آموزش میدن و این یعنی خالی کردن اسلام از روح اسلام یعنی ظاهر اسلام بماند قرانها جذاب محتوا خالی مناره ها بلند. حدیثهای آخرالزمان به یاد اآدم میافته که چرا ما از این نگاه کلان نگر غفلت کردیم. ٣) و اما مهمترین بخش سوال کلیپ حسن عباسی با عنوان جنبش مردمی مبارزه با قمارسازمان یافته چرا بورس قمار است؟ اما متن عین سخنرانی می‌فرماید قمار نکنید عظیم ترین دستگاه قمار الان تو شهر لاسوگاسه. عظیم ترین قمار خانه جهانی الان در خیابان وال قرار داره، آنچه که بهش می‌گویی بورس جوان دانشجو، آقایی بود بنام جانلو یه کسی رو تو انگلیس کشت برا اینکه نگیرندش فرار کرد رفت هلند رفت تو قمارخونه ها و قمار هلندی را یاد گرفت تو قمار حرفه ای شد اونجا وضعش خیلی خوب شد شنید که دربار لویس تو فرانسه دچار مشکل مالی شده و اقتصادشون خرابه به عنوان نظریه پرداز بلند شد از قمار خونه های هلند رفت تو فرانسه تو دربار لویی، یک سیستم نظام مالی درست کرد برای اقای لویی که که امروز بهش میگند بورس. مبتنی به قمار مدل هلندی و این سازکار قمار را مدرن لیزه کرد خوب جلو برد اینکار وضع دوست لویی خوب شد که لویی این آقا رو از نخست وزیر به خودش نزدیک تر میدونست بغل اتاق لویی اتاق این آقا بود. آاقا این وضعش خوب شود حباب همین که تو بورس اصطلاح میگن حباب شکل میگیره و میترکه مال همون دوره است. یک دفعه این وضعش خوب شد و با این سازگار مالی ترکید و نابود شد. سیستم اقتصاد فرانسه ترکید این آقا شبانه فرار کرد رفت تو ایتالیا و همون جا مرد الان سنگ قبر اون شده محل طواف و زیارت قماربازان جهانی که بهشون میگن بورس باز. بورس پایش بر قماره مرکز این قمارجهانی در خیابان وال استریت است. دوست جوان تمدن غربی از نظر فرهنگی به این رسیده که حرص و طمع جامعه رو نابود میکنه جنبش وال استریت جنبش فرهنگی اجتماعی بود جنبش اقتصادی نبود، آقا پدیده ای که اساسش بر قماره چطور میتونیم اونو اسلامی کنین؟ حضرت روح الله یه روزی تو دیدار با کارکنان بانک فرمودند نباید پول کار کنه این پول نباید کارکنه یعنی همین ساختاری که بخشی سازکار بورس است. یه تحقیق میدانی کنین تو تهران تو شهرستانها هم همینه از میدان امام حسین تا انتهای دماوند این ٢٠ کیلومترو برو به تهران پارس رسیدی برگرد تا انقلاب یه وسیله ای باشه دیجیتال که تند تند بتونی شماره بزنی، چی می‌بینی یه مغازه یه بانک یه اداره یه بانک یه بانک یه مسجد یه بانک یه ساندویچی یه بانک یه مدرسه و.... جمهوری اسلانی به اشغال ساختمانهای بانک درامده اگه ساختمانهای بانکها را خراب کنین و کارمنداشم بیرون کنیم و بفروشیم به سایر مشاغل اینها پول جمع میکنن برا ٣ تا کار ١ بهترین ساختمانهای زیبا را انتخاب می‌کنند در جاهای زیبا و می‌سازند ٢ کارکنان خودشون رو خوب و شیرین مرتب بهشون می‌رسند ٣ زمینه ایجاد میکنن برای دزدیهایی مثل ٣٠٠٠ میلیارد اختلاس. بعد به من و شما میگن اونجا پول جمع میشه میدیم به صنعت یا بدیم تو بورس به صنایع. بابا اینجوری نیست مملکتی که تحریمه چرا باید نقدینگی توش جمع بشه و سازکر ها اینجوری هدر بره؟ اقتصاد مقاومتی دوست جوان یک راه برای نجات جهانه و برای اقتصاد ایران و از یک گلوگاه کلیدی میگذره اونم اینه که دلار آمریکا از پشت نظام اقتصاد ما کنار بره. اساس بانک بر رباست اساس بورس بر قماره و هر دو بصورت ذاتی در جامعه دینی مضمومه از این جهت نمیتوانیم با پسوند اسلام بانک اسلامی و بورس اسلامی را تعدیل کنین. پدیده ای که اساسش قماره آمده تو کشور ما شده فقهی بانکی که اساسش رباست آمده تو کشور ما شده پدیده مثبت اصلاح شده بانک داری اسلامی کدوم بانک داری اسلامی؟ کدوم بورس اسلامی؟ چطور میشه قمار و ربا رو بیارید اسلامیش کنید مگه امکان داره؟ خوب حالا استاد عزیز من قبلا از طریق جیمیل از دفتر رهبری این سوال رو پرسیم سلام مقلد رهبر هستم اگر به نیت کمک به فعالیت اقتصاد کشور و نیز کمک به رشد کارخانجات و شرکتهای داخلی کشورمان و نیز دریافت سود حاصل برای معیشت خودمان و آینده بچه ها وارد بورس شویم حالا با توجه به نیت ما و نیز نظر رهبری در مورد بورس و سفارش ایشان به مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی چون برایم خیلی مهم است که خدای ناکرده پول شبهه ناک وارد زندگی نشود و میخاستم بدونم جواب سوالم با جواب در اینترنت چقدر نزدیک است امیدوارم لطف بفرمایید و راهنمایی کاملی بفرمایید. سوال من این است در صفحه خرید و فروش بورس هم نام شرکت یا کارخانه هم نوع فعالیت آن، تعداد سهام قابل خرید و فروش، هم قیمت هم سابقه و فعالیت هم سهامداران آن درج شده، حالا با توجه به این که هم امکان سود کردن هست هم ضرر و با توجه به این مطلب که مثلا من سهام کارخانه فولاد مبارکه یا سیمان اصفهان یا شیر و پگاه یا شرکت بیمه ای و خلاصه آنهایی که در تابلو بورس رسمی کشور درج شده رو امروز میخرم و شاید ٣ ساعت بعد بفروشم یا ١ روز بعد یا ١ هفته یا ١ ماه یا ١ سال دیگه به هر حال زمان خرید و فروش رو خودم مشخص می‌کنم و تصمیم می‌گیرم حتی اگر صبح بخرم و ظهر همان روز بفروشم آیا سود حاصله آن حلال است؟ آیا قمار نیست؟ جواب ج1) به طور کلی، فعّالیّت در بورس و صندوق های سرمایه گذاری بورس و خرید سهام و تعیین سود سالانه برای آن، اگر بر طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی که به تأیید شورای محترم نگهبان قانون اساسی رسیده باشد انجام بگیرد، محکوم به صحّت و حلیّت است. خوب استاد عزیز حال همون پرسش که در سوال ٢٣٣١٣ پرسیدم ١. در خصوص کلیپ ٢ شاید بگویی از مرجع تقلیدت بپرس چون فقهی است با توجه به سوال من از دفتر رهبری و جواب آنها چطور این جواب با کلیپ ٢ آخه جور در میاد؟ ۲. در خصوص کلیپ ١ با این شرح چطور رهبر دعوت به فعالیت کرد؟ ۳. در خصوص کلیپ ٣ سخنان آقای عباسی بانک ربوی و بورسی که بنیانش قماره تو مملکت اسلامی چکار میکنه چرا مراجع فتوا به حلیت دادن چرا جواب دفتر رهبری میگه حلاله و سودش حلاله؟ ۴. همون سوال قبلی با توجه به سخنان آقای عباسی اگه درسته چرا رهبر تایید کرده و مراجع اسلامیش میدونن؟ پاک گیج شدیم تکلیف چیست؟ اینها چطور جمع میشن ما تو این چند سال تو علم معرفت النفس فهمیدیم به موضوعات با دید چند بعدی نگاه کنیم نه تک بعدی تا جمع شود. حالا تو این موندیم چه کنیم؟ شاید سوال خیلی ها باشه و با نیت پاک وارد بورس شده باشند والی الان شده شبهه نمی‌خوایم خدای ناکرده بریم وسط قمار و حرام خوار بشیم اونوقت دیگه معرفت النفس رفتن کجاشه بانک که رباست پس سهام عدالتها بخشیش سهام همین بانکهاست، چه خبره داریم دسته جمعی میریم سمت ربا و قمار یا اینها تند رویه و راه مشخصه اگه به قول شهید قاسم سلیمانی حواسمون به کلام رهبری باشه الان با توجه به کل شرح بلا تکلیف چی میشه؟ اصرار بنده بخاطر به جمع بندی رسیدن یک بنیان فکری هست زندگی که همش پول نیست امیدوارم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه و متذکر شده‌اید سخنان کلّیِ آقای دکتر عباسی نمی‌تواند منطبق وضع فعلی ما در بورس باشد، به‌خصوص که وقتی رهبر انقلاب به عنوان فقیهی که عالِم به زمانه هستند؛ فعالیت بورس حمل بر حلّیّت می‌کنند، نباید صحبت‌های کلی آقای دکتر عباسی را برای کار خود حجّت قرار داد به‌خصوص که ایشان در عین دلسوزی، تندروی‌هایی هم دارند که بعضاً موجب مشکلاتی برای رفقای خودشان شده است. دیروز مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» فرمودند تحولات نظام قضایی از آقای صادق لاریجانی شروع شد و آقای رئیسی آن را به اوج رساندند. در حالی‌که در کلیپ اخیر آقای دکتر عباسی که در مورد دادگاه آقای طبری سخن می‌گوید و می‌فرمایند همه‌ی کارچاق‌کن‌های جریان رانت و چپاول ملت را که در نظام قضایی قبلی بوده‌اند، باید محاکمه کرد؛ متأسفانه در آخر می‌فرمایند و مسئول قضاییِ گذشته را نیز ایضاً. در حالی‌که کافی بود کمی در سال‌های گذشته تحقیق می‌کردند که بالاخره به قول قضات و وکلا، حقیقتاً تحولات در زمان ایشان در حال شکل گیری بود و بنده خودم از بعضی از وکلا در این مورد در سال‌های گذشته اطلاع کسب کرده بودم. آقای دکتر عباسی دلسوز هستند، ولی نمی‌دانم در جریان هستید که در دانشگاه تبریز به جای آن‌که بتوانند بفهمند منظور آقای دکتر رضا داوری از علوم انسانی چیست، ایشان را متهم به نوعی مسیحیت کردند. کسی را که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی انتخاب نمودند. به هر حال ما در مسیری در حرکت باید باشیم که از حکمت رهبری برای ادامه‌ی انقلاب بهره بگیریم و شما با آرامش تمام مطابق نظر مقام معظم رهبری نسبت به سهام باید عمل کنید، هرچند همچنان‌که قبلاً عرض شد بنده در این موارد صاحب‌نظر نمی‌باشم. موفق باشید

27761
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در کتاب سلوک مجتهد امین سفر اول را رسیدن به توحید و ادراک حضور حق و سفر دوم را ادراک صفات حق و شناسایی صفات جمال و جلال توضیح می دهد. آیا باطن دعای سحر همان سفر دوم می شود؟ کتاب اسماء الحسنی را مطالعه نمودم.می خواستم بدانم آیا این مطالبی که فرمودید بعد از رسیدن به توحید است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً بعد از درک توحید به طور کلی، در جستجوی چهره های منوّر حضرت حق در اسماء حسنای الهی باید قرار گرفت و حقیقتاً «دعای سحر» از این جهت آینه‌ی به تماشانشستنِ حضرت ربّ العالمین است در آن اسماء. موفق باشید

26105
متن پرسش
استاد عزیز سلام: ۱. اینکه نفس کمال اول برای جسم آلی زنده است به چه معنی است؟ جنابعالی در جواب سوالی فرموده بودید که: (نفس را باید در همین جسم زنده جستجو کرد، وگرنه در یک انتزاع ذهنی با مفهوم نفس سروکار داریم و نه با وجود آن، یعنی همین بدن زنده شما نفس است) ۲. این فرموده جنابعالی یگانگی نفس و بدن را می رساند، اما جسم آلی زنده یگانه ارتباطش با عالم غیب و عالم مجردات چگونه است؟ آیا می توان گفت جسم آلی زنده یگانه، مادی صرف نیست و جسم آلی زنده یگانه روحانی است نه اینکه نفس در این موطن مادی یک چیز باشد و جسم آلی ذی حیات چیز دیگری باشد، بلکه همین جسم آلی ذی حیات روحانی نفس در موطن مادی است و این جسم در این دنیا تا وقتی زنده است همان نفس است و به محض مرگ و از دست رفتن حیات در این موطن، نفس در موطن دیگر که برزخ است با قوانین و حالات آن موطن ظهور می کند با روحانیت و تجرد بسیار بیشتر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت‌های ابتداییِ کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نکاتی در این مورد در حدّی که إن‌شاءاللّه مطلب روشن شود، با شما در میان می‌گذارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

25783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد متفکر: حضرت استاد طاهرزاده، عرفان و فلسفه را عرفایی توانستند تثبیت کنند که این دو را با فقه پیوند دادند و سرآمد همه ی آنها حضرت امام خمینی (ره) در جواب سوال ۲۵۷۵۶ فرمودین که نمی شود به راحتی بحث رقص و سماع را در عرفان رد کرد. حال آنکه حداقل در سیره عرفای فقیه مثل حضرت امام (ره) این موارد مردود است. در سیره اهل بیت علیهم السلام که قطعاً این کارها نبوده نمی دانم چه اصراری است ارزشی در حد عصمت برای تک تک عرفا قائل شویم و تمام کارهای آن ها را یا توجیه می کنیم و یا می گوییم نمی شود به راحتی آن را رد کرد. به نظر حقیر ما فقط کارهایی از عرفا را باید قبول کنیم که حداقل یک توجیهی از کتاب و سنت برای آن بیاوریم خواستم نظر حضرتعالی را بدانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رقص سماع غیر از رقصی است که مورد نهیِ بعضی از فقها است. یادم نمی‌آید که حضرت امام آن نوع رقص را نفی کنند. فراموش نکنید که خود جناب مولوی یک فقیهِ مبرز است. البته چون ما نمی‌شناسیم آن حالت، چه حالتی است، نمی‌توانیم نفی کنیم. همیشه حکم، مبتنی بر شناخت موضوع است. موفق باشید

24155
متن پرسش
با سلام: بنده چند وقتی هست که این فکر آزارم می دهد که: من عالم خارج از ذهن را به صورت بدیهی میابم، اما این بدیهی بودن را از طریق قوه عاقله و ادراک نفسانی میابم و درک این بدیهی بودن در نفس من است، پس چون ادراکات بدیهی مثل عالم خارج از ذهن در نفس من می‌باشد پس عالم خارج از ذهن من یا خارج از نفسی نیست، مثلا وقتی بعد از فکر شک به عالم خارج به کیفیتی که گفتم به فکرم خطور می کند و من برای جلوگیری از این فکر با توجه در میابم که عالم خارج یک درک و امر بدیهیست برای نفس من، اما دوباره آن فکر مزاحم مرا آزار می دهد به این صورت که می گوید همین توجه هم در نفس توست و عالم خارجی نیست، استاد بنده به عالم خارج یقین دارم چون آن را با ادراک بدیهی میابم، اما این فکر را نمی دانم چطور توجیه کنم و چگونه پاسخ قطعی برایش بیابم تا از ذهنم برود و آزارم ندهد، لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بنا است آن فکر مزاحم تکلیف شما را تعیین کند؟ و یا شما باید برای آن فکر مزاحم، تعیین تکلیف نمایید؟ به گفته‌ی مولوی: «وگر حرص بنالد بگیریم کری‌ها». آن فکر مزاحم، یک نوع اَدایِ عالمیت و اندیشه‌گرایی است و می‌خواهد ما را گرفتار «علمِ لا ینفع» کند که در اصطلاح علمای اخلاق به آن «جُربُزه» گویند. موفق باشید

23965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید استاد این درسته که طبق فتوای مراجع گذشته افراد نباید بیشتر از حد نیازشون درآمد کسب می کردن؟ الان زمان ما آیا این حکم برقراره هنوز؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی نیست که نیاز به فتوا داشته باشد. این یک موضوعِ اخلاقی و انسانی است که انسان بیش از حدّ نیاز خود در امور دنیا تلاش نکند. زیرا در این مورد، هم عمر خود را باطل کرده است و هم زمینه‌ی فعالیت بقیه را از آن‌ها گرفته است. موفق باشید

23349

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دو موجود را در نظر بگیرید. یکی در صفتی مثل علم بر دیگری برتری دارد و دیگری در صفتی دیگر مثل قدرت. یعنی یکی در علم کامل تر است و دیگری در قدرت. کدام یک مرتبه وجودی بالاتری دارد؟ اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم احتمالا بگوییم در هر صفتی جدا باید بررسی کرد. پس ظاهراً نتیجه می شود که وجود بسیط نیست. یعنی مرکب است از تعدادی صفت کمالی و مخلوقی از هر صفتی به میزانی بهره مند می شود. به این مسأله باید چگونه پرداخته شود. آیا تمام صفات کمالی از یک سنخ هستند؟ در این صورت موجود «الف» مثال فوق نسبت به موجود «ب» کاملتر است یا ناقصتر؟ مثلاً دو دانشجو را در نظر بگیرید. یکی ریاضی اش قویتر است و دیگری ادبیات. نمی توان گفت کدام از دیگری قوی تر است چون این دو درس، کاملاً متفاوت اند و از یک سنخ نیستند. آیا می توان تمام صفات را به نحوی متحد با یک امر کرد؟ شاید قبل از پاسخ به این سوال لازم باشد صحبت کنیم که اعراضی مانند علم و قدرت چگونه موجودیت دارند؟ یعنی مثلاً من وقتی به یک موضوعی علم پیدا می کنم، آیا به مرتبه وجودی من اضافه شده؟ آن چیزی که اضافه شده (علم) نسبت به وقتی که کمال دیگری به من اضافه می شود، مثل سخاوت، چه فرقی و چه تشابهی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خداوند کمال مطلق است و هر اندازه نزدیکی و تشبه به خدا بیشتر باشد، به کمال نزدیک‌تر شده‌ایم و در علم حقیقی، انسان بیشتر به خدا نظر دارد ولی در قدرت، نظر به چیزی است که باید نسبت به آن إعمال قدرت کرد؛ می‌توان گفت علم، نسبت به قدرت کامل‌تر است. موفق باشید.

22957

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: در بحث مبارزه با نفس دچار ابهام شده ام! زمان هایی هست که جهاد با نفس اتفاق میفتد، بخاطر اینکه مدام به فکر این هستیم که گناهی انجام نشود یا خدا راضی باشد! در مقابل این نوع طرز رفتار کسی است که به خاطر بی ریا بودن و پاکی دل متوجه برخی گناهان نیست و به راحتی زندگی می کند. برای مثال در مورد نحوه ی برخورد با نامحرم؛ شخص اول همیشه مراقب است که حدود را نگه دارد و مرتب حواسش به گناه نکردن است! گویی روح متزلزلی دارد که همیشه باید مراقب او باشد! اما شخص دوم بخاطر اینکه دلش اصلا متوجه نامحرم و گناه نیست راحت برخورد می کند! منظور اینکه نامحرم بر روی او هیچ تاثیری ندارد! این قضیه در مورد تمامی معروف ها و منکرها صادق است! حال می خواهم بدانم کار اول ارزشی دارد یا اینکه شخص دوم به خدا نزدیک تر است؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شخص دوم هم فطرتی دارد که مطابق آن عمل نکرده و بالاخره وقتی با فطرت خود چه در این دنیا و چه در آن دنیا روبه‌رو شود، فشار آن اعمالی که مطابق شریعت نبوده است او را آزار می‌دهد. موفق باشید

21443
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا معرفت نفس یعنی معرفت و شناخت انسان و حقیقت او یا یعنی معرفت خود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا با معرفتِ به خود شروع می‌شود و سپس به معرفت به حقیقت انسان می‌توان رسید. موفق باشید

20660
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در اصول کافی در روایتی آمده خداوند به عیسی (ع) 2 حرف از اسم اعظم داد به موسی (ع) 4 حرف به ابراهیم (ع) 8 حرف به نوح (ع) 15 حرف به آدم (ع) 25 حرف عطا فرمود. چرا هرچه جمعیت زیادتر می شده و پیامبران زمینه دریافت فیض را بیشتر پیدا می کردند فیض کمتر می شد یعنی مقام حضرت ابراهیم (ع) از آدم (ع) پائین تر است؟ یا در ارشاد القلوب آمده خداوند به شیث (ع) پنجاه صحیفه به ابراهیم (ع) بیست صحیفه عطا فرمود. در زمان شیث (ع) که کسی به آن صورت نبود 50 صحیفه و به ابراهیم خلیل (ع) با آن عظمت 20 صحیفه! فلسفه اش چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً هرچه جامعیت پیامبران بیشتر باشد، کثرت اسماء به وحدت سیر می‌کند. مثل آن‌که در مورد پیامبر حضرت حق می‌فرماید: «قل هذه سبیلی ادعوا إلی اللّه» یعنی بگو راهِ من این است که به حضرت اللّه دعوت کنم. موفق باشید

20607
متن پرسش
با سلام: مرز و ممیز شهوت و عقل چیست؟ از کجا بفهمیم هر کارمان عقلانی است یا شهوانی؟
متن پاسخ

 تعالی: سلام علیکم: عقل متوجه‌ی حقایق است و شهوت، نظر به وهمیاتِ خیالی دارد. مثل شهوت شهرت. موفق باشید

نمایش چاپی