بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21009
متن پرسش
با تقدیم سلام و عرض ادب حضور استاد گرامی: طبق فرمایشات جنابعالی آنچه که وجودش تشکیکی است و شدت و ضعف برمی دارد فوق ماده است، این سوال برای بنده مطرح شد که آیا نور (مثل نور خورشید) که شدت و ضعف را می توان بر او اطلاق کرد، وجودش چگونه است؟ ماده یا فوق آن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث تشکیکی‌بودن به «وجود» برمی‌گردد و در این رابطه بحث ماده و غیر ماده در میان نیست. به همین جهت می‌توان صرف نورانیتِ خورشید یا هر نوری را، آزاد از مادی‌بودن و غیر مادی‌بودن با نظر به وجهِ وجودی آن در نظر گرفت. موفق باشید

20493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اینکه فرمودید معاویه، عمر نیست یعنی معاویه بدتر از عمر است؟ در صورتی که عمر باعث شد که معاویه باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: معاویه نشان داد که با اصل اسلام مخالف است، ولی خلفا به جهت اشتباهات‌شان، زمینه‌ای شدند که اُمویان و معاویه به میدان بیایند. موفق باشید

18917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تحیت و تبریک خدمت استاد معزز: این که انسان همواره هر عمل صالحه و اخلاق فاضله را هدایت های الهی و عنایات امام معصوم علیه سلام بداند، این انسان به چه درجه از توحید نائل گشته؟ یا اساسا این انسان موحد تلقی می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نور سلوک است و حتما یکی از مراتب نورانی توحید چنین ادراکی است. موفق باشید

16781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: انسان ها بر چه اساس به مقامات معنوی دست می یابند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس رفع حجاب‌های ظلمانی مثل امیال نفسانی و بر اساس رفع حجاب‌های نوری مثل عبور از استدلال‌ها؛ می‌توانند رجوع به حضرت حق را بدون هرگونه حجابی داشته باشند. موفق باشند

15800

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چند سالی هست که سردرگمم. حالا فهمیدم که تنها راه رسیدن به مقصودم بندگی خداست. حالا از کجا باید بندگی خدا را شروع کرد؟ چون بندگی می تواند نماز خواندن، درس خواندن، خدمت به پدر و مادر و گناه نکرد و ... باشد. واقع سوراخ کیسه را از کجا پیدا کنیم که بعد بتوانیم از جمع آوری نتیجه کسب کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بندگی همان‌هایی است که فهمیده‌اید. عمده رویکرد درستی است که این اعمال را به نتیجه می‌رساند و آن با عمیق‌کردنِ معارف الهی حاصل می‌شود. سیر مطالعاتی روی سایت در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

29809
متن پرسش
سلام علیکم: اخیرا به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی در تهران همایش و نشستی با عنوان نظریه مقاومت و آینده جهان اسلام و با محورهای ۱. نظریه مقاومت، مسایل و رویکردها ۲. نظریه مقاومت، نخبگان و تمدن سازی اسلامی ۳. محور مقاومت و نقش نخبگان جهان اسلام ۴. جایگاه نخبگان محور مقاومت بر آینده جهان اسلام در حال انجام است. آیا از نظر استاد می‌توان مقاومت اسلامی در کشورهای منطقه را یک نظریه علمی دانست و اینکه آیا خود شما (استاد طاهرزاده) مقاله یا کتابی در این موضوعات دارند و یا می‌شناسند که به بنده در جهت فهم مطالب فوق کمک کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. آری! روح مقاومت، روحِ تاریخی این دوران است که به ملت‌ها عطا شده. به طور پراکنده عرایضی شده است. مقاله‌ای تحت عنوان «امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مکتب مقاومت در این تاریخ» قبلاً تنظیم شده است که ذیلاً ارسال می‌گردد. موفق باشید

امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مکتب مقاومت در این تاریخ

باسمه تعالی

سخن بر سر معجزه مقاومت است که خداوند در این تاریخ در مقابل مستضعفان جهان گشوده است و مقام معظم رهبری متذکر آن شدند از آن جهت که حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن را نمایان ساختند. در این مقاله سعی بر آن است تا جایگاه تذکرات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» را با خوانندگان محترم در میان بگذاریم.

۱. وقتي آموزه‌هاي ديني، ما را متوجه اين امر مي‌کند که مشيّتي الهی بر انسان‌ها و تاريخِ آن‌ها حاکم است که از چشم عمومِ پوشيده‌است ولي انبياء و اولياء متذکر آن هستند، ما بر آن مي‌شويم که بدانيم در هر صورت در زير سايه‌ي اولياء الهي، آن مشيت و سرنوشت بايد از طريق ما ظاهر شود و تحقق يابد وگرنه جهت شکوفایی خود، مطابق اراده‌ي الهي عمل نکرده‌ايم، همان طور که وقتي حضرت سيد‌الشهدا «علیه‌السلام» در رؤيايي که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را در آن ديدند از حضرت شنيدند که فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ‏ قَتِيلًا ..... إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا» (ترجمه لهوف، ص 65) خداوند مي‌خواهد تو را در اين مسير کشته‌شده و خانواده‌ي تو را اسير ببيند. حضرت امام حسين «علیه‌السلام» همه‌ي اختيار خود را در مسير اراده‌ي الهي که از طرف جدّشان از آن آگاه شدند، به کار بردند و به عالي‌ترين شکوفايي ممکن رسيدند.

انبياء و اولياء امکانات و خصوصيات تاريخي را که ما در آن به سر مي‌بريم به ما متذکر مي‌شوند تا ما در بستر تاريخ خود به شکوفايي لازم دست يابيم.

يک ملت تنها پس از قرارگرفتن در شرايط تحققِ مشيت الهي در زندگي‌شان به خودآگاهي و تفکّر تاريخي لازم مي‌رسند و عملاً اراده‌ي خداوند را به ظهور مي‌رسانند. در اين صورت اين ملت در مقابل همه‌ي موانعي که اراده‌هاي شيطانيِ دوران ايجاد مي‌کنند مي‌ايستند و پيروز خواهند شد و آينده را از آنِ خود خواهند کرد. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» با توجه به چنین قاعده‌ای در تاریخ 14/3/98 در حرم حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند:

یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست که بنده امروز درباره‌ی آن بیشتر می‌خواهم صحبت کنم و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. در برابر طاغوت‌ها امام مقاومت خودش را به رخ همه‌ی دنیا کشید؛ چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلی‌ها خسته‌ شدند، خیلی‌ها مشرف به ناامیدی شدند امّا امام محکم ایستاد، امام بدون ذرّه‌ای عقب‌نشینی در راه مبارزه ایستاد؛ که این مال دوران قبل از پیروزی انقلاب بود. و بعد از پیروزی انقلاب هم فشارها از نوع دیگر و به صورت همه‌جانبه‌تر در مقابل امام ظاهر شد، [امّا] امام باز هم اصل مقاومت را، ایستادگی را از دست ننهاد، مقاومت کرد.» این به جهت آن بود که تلاش دشمن و تهدید دشمن نمی‌توانست دستگاه محاسباتی امام را به هم بریزد؛ زیرا به بیّنات دین مبین اسلام متّکی بود.

۲. کافي است به جاي آن‌که گمان کنيم آن‌چه در تاريخ ما مي‌گذرد اتفاقي است، متوجه شويم همه‌چيز حکيمانه مديريت مي‌شود و اين اصلي است که نمي‌توان آن را انکار کرد. اگر تاريخ با نظر به مشيت الهي به انديشه درآمد درخواهيم يافت که بشر نيز در جريان تحقق اراده‌ي الهي نقش دارد. و ما امروز در راستای تحقق مکتب مقاومت می‌توانیم نقش‌افرینی کنیم به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

معنای مقاومت این است که انسان راهی را انتخاب کند که آن را حق می‌داند، و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند. حرف امام حاکمیّت دین خدا بود؛ بر جامعه‌ی مسلمین و بر زندگی عموم مردم؛ بدیهی است که این حرف و این مَشی، دشمنان گردن‌کلفتی در عالم دارد. این‌که یک حکومتی در قلب آسیا، در این نقطه‌ی حسّاس، در ایران به وجود بیاید که شعارش این باشد که با ظلم کنار نمی‌آید، از مظلوم حمایت می‌کند، معلوم است دشمنی را کسانی شروع کردند که اهل ظلم بودند، این‌ها با طبیعت پیام امام بزرگوار یعنی نظام جمهوری اسلامی، طبعاً نمی‌توانستند سازگار باشند. امام در مقابل این تهاجم ناجوانمردانه و خباثت‌آلود، از اوّل، فکر مقاومت را، فکر ایستادگی را، فکر گم نکردن راه و هدف را پایه‌گذاری کرد و به عنوان یک درس، به عنوان یک راه، برای ماها، برای ملّت ایران، برای مبارزان، برای مسئولان کشور، این راه را نشان‌دار کرد و گذاشت تا از این راه حرکت کنیم.

۳. اگر متوجه غلبه‌ي مشيت الهي بر همه‌ي قلمرو‌هاي حيات انسان‌ها در طول تاريخ باشيم، در آن صورت مطالعه‌ي تاريخ، مطالعه‌ي نحوه‌ي ظهور متفاوت مشيت خداوند در عالم است و راهي است براي خداشناسي. به شرطي که تنها به شناخت جزئيات محدود نشويم و از شناخت امرِ والا يعني سنت‌هاي جاري در عالم، چشم پوشي نکنيم. در این رابطه به سخن رهبر معظم انقلاب توجه کنید که می‌فرمایند:

مقاومت به تدریج از مرزهای جمهوری اسلامی فراتر رفت. امروز در منطقه‌ی ما، منطقه‌ی غربِ آسیا، کلمه‌ی مشترکِ ملّت‌ها، مقاومت است؛ تحلیل‌گران بین‌المللی نیز معتقدند: «یکی از مهم‌ترین علل دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی همین است که جمهوری اسلامی مسیر مقاومت را در پیش گرفت و موفّق شد، توفیق پیدا کرد، توانست بر موانع فائق بیاید.

اگر انسان در مرتبه‌ي احساس بماند به هيچ ادراک کلّي نمي‌رسد تا وارد عالم تفکر شود. آن‌چه اهميت دارد تشخيص مصلحت‌هاي بزرگ در هر تاريخي و نسبت آن‌ها با اراده‌ي الهي است و اعمال انسان‌هاي بزرگ مثل حضرت امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» بر همين اساس مورد توجه قرار مي‌گيرد. اين انسان‌ها از پندارهاي معمولي فراتر رفته‌اند که مي‌توانند مصلحت‌هاي بزرگ زمانه‌ي خود را تشخيص دهند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» می‌فرمایند:

 امام مسیر مقاومت را انتخاب کرده است. پشتوانه‌ی انتخابِ مقاومت از سوی امام بزرگوار ما یک پشتوانه‌ی منطقی است. مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است و موجب عقب‌نشینی دشمن می‌شود؛ هرجا ما ایستادگی کردیم و مقاومت کردیم، توانستیم پیش برویم؛ هر جا تسلیم شدیم و طبق میلِ طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم. و البته مقاومت، هزینه دارد، امّا هزینه‌ی تسلیم در مقابل دشمن بیشتر است از هزینه‌ی مقاومت. و قرآن به وعده‌ی الهی می‌فرماید: «وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه.» آیات فراوان قرآن همه همین عاقبت را نوید می‌دهند به آن کسانی که در راه مقاومت‌اند. بخشی از استدلال قوی و منطق قوی امام همین آیات است که نشان می‌دهد مقاومت یک امر ممکن است؛ درست نقطه‌ی مقابلِ فکر غلطِ کسانی که می‌گویند و تبلیغ می‌کنند که: «آقا! فایده‌ای ندارد» خطای بزرگ این‌جا است که کسی تصوّر کند در مقابل گردن‌کلفت‌های عالَم نمی‌شود مقاومت کرد، نمی‌شود ایستاد.

۴. روح هر ملتي در هر زماني با اراده‌ي الهي در آن زمان پيوند دارد و اگر آن ملّت آمادگي لازم را از خود نشان دهند هر کاري که از آن‌ها سر مي‌زند با اراده‌ي حضرت رب العالمين هماهنگ خواهد بود و آن ملت نمودي از اراده‌ي الهي هستند. ملت‌ها به ميزاني که متوجه اين امر باشند، نقش آفرين خواهند بود و موفق به ساخت جهاني معنوي و ديني خواهند شد که آينده‌ي تاريخ از آن تغذيه مي‌کند و آن‌ها بر آينده‌ي تاريخ فرمانروايي خواهند کرد.

يکي از علائم انحطاط يک ملت ترجيح خواست فردي افراد بر مشيت و اراده‌ي کلّي حضرت حق است - اراده‌اي که همه بايد در ذيل آن قرار گيرند- و مهم‌ترين کار متفکران جامعه توجه به حضور مشيت الهي و نظر به غايتي است که خداوند براي يک ملت اراده کرده‌است.

در افراد مختلف کوشش‌هاي بسياري وجود دارد ولي آن کوشش‌ها وقتي اهميت دارند که در جهت غايت نهايي يعني ظهور مهدي «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» باشند و از اين جهت در اين عصر و اين زمانه هر حرکتي که در مسير به نتيجه رساندن انقلاب اسلامي باشد حرکتي معني‌دار خواهد بود و انسان را از نيست‌انگاري زمانه رهايي مي‌بخشد و او را از نظر به منافع فردي که غفلت از امکانات الهی برای این ملت است، به مقاصد بالاتري مي‌برد. رهبر انقلاب در این رابطه می‌فرمایند:

خطای محاسباتی از این‌جا ناشی می‌شود که ما جبهه‌ی خودمان را هم درست نشناسیم، جبهه‌ی مقابل را هم درست نشناسیم؛ باید حقایق مربوط به این زورگویان را درست بدانیم، حقایق مربوط به خودمان را هم بدانیم. یکی از این حقایق، «قدرت مقاومت» است. در ادبیّات سیاسیِ بین‌المللی، «مقاومت به شیوه‌ی امام خمینی» و «دکترین مقاومت امام خمینی» یک موضوع شده. یکی از چهره‌های سیاسی دنیا نوشته است: «دوران نقش‌آفرینی منحصر به فردِ توان نظامی و اقتصادی در سیطره‌ی جهانی در حال افول است؛ اینکه یک کشوری توان نظامی زیادی داشته باشد و توان اقتصادی زیادی داشته باشد و بتواند به سیطره‌ی خود ادامه بدهد، دیگر در حال افول است؛ دنیا عوض شده»؛ «در آینده‌ی نه چندان دور شاهد قدرت‌های فرامرزی‌ای خواهیم بود که از لحاظ ماشین‌آلات جنگی - مثل بمب اتم- یا سهم در تولید صنعتی جهانی، چندان بالا نیستند امّا با قدرت تأثیرگذاری بر میلیون‌ها انسان، سیطره‌ی نظامی و اقتصادی غرب را به چالش خواهند کشید.» «دکترین مقاومت خمینی با تمام توان، شاهرگ‌های سیطره‌ی غرب و آمریکا را هدف گرفته است». راز ماندگاری جمهوری اسلامی این خطّی است که امام بزرگوار، در میان ما باقی گذاشت.

۵. هرکس در ذيل تاريخي که اراده‌ي الهي براي او رقم زده‌است مي‌تواند آن‌چه را در درون دارد به ظهور رساند و در اين رابطه عناصر تشکيل‌دهنده‌ي يک ملت، داراي سازگاري کاملي خواهند بود و نمي‌توان عناصر تشکيل‌دهنده‌ي يک قوم را با عناصر تشکيل‌دهنده‌ي قوم ديگر جابجا کرد و گمان کنيم مي‌شود انقلاب اسلامي راه‌هاي برآوردن اهداف خود را در غرب جستجو کند. توجه به این نکته است که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

امروز جبهه‌ی مقاومت در منسجم‌ترین وضعیّت در چهل سالِ گذشته‌ است؛ نقطه‌ی مقابل، قدرت استکباری آمریکا و خباثت رژیم صهیونیستی، از چهل سال پیش به این طرف به مراتب تنزّل کرده‌اند؛ ما این را در محاسبات خودمان باید لحاظ کنیم. آمارهای واضحی وجود دارد در مورد وضع اقتدار اقتصادی آمریکا و تأثیر آمریکا در اقتصاد جهانی که در طول این چندین دهه به شکل عجیبی سقوط کرده است.

۶. رهبران واقعي ملت‌ها اصول کلي تاريخ خود را در درون خويش به الهام دريافته‌اند و در صدد تحقق‌بخشيدن به آن‌ اصول کلّي بر مي‌آيند. قدرت رهبرانِ تاريخي ملّت‌ها نتيجه‌ي پيوند آن‌ها با مشيت الهي است که به آنان الهام و اشراق شده‌است و لذا راهي که چنين رهبراني در تاريخ مي‌گشايند مسير ساير انسان‌هاي آن دوران خواهد بود و آن الهام و اشراق، منشأ تحولات بزرگ خواهد شد، هر چند با رنج‌هاي بزرگ همراه باشد ولي آن رهبران بزرگ براي پيوند خود با مشيت الهي به رنج‌ها و سختي‌ها اهميت نمي‌دهند و از اهداف خود دست برنمی‌دارند، اهدافی که رهبر معظم انقلاب آن‌ها را این‌طور ترسیم می‌کنند:

 هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه‌ی بازدارندگی. هم در اقتصاد، هم در مسائل سیاسی کشور، هم در مسائل اجتماعی، هم در مسائل نظامی باید به نقطه‌ای برسیم که این نقطه برای تعرض به ایران بازدارنده باشد، یعنی دشمن ببیند فایده‌ای ندارد و با ملّت ایران نمی‌تواند کاری بکند. مثل بخش نظامی مواجهه‌ی ما با مسائل‌مان و با دشمنان‌مان باید اوّلاً شجاعانه باشد، مرعوبانه نباشد؛ ثانیاً امیدوارانه باشد، مأیوسانه نباشد؛ ثالثاً عاقلانه و خردمندانه باشد، هیجانی و احساساتیِ سطحی نباشد؛ [رابعاً] مبتکرانه باشد، از روی انفعال نباشد.

۷. سياست در هرحال، مبنا و اساس حقيقي مي‌طلبد، اگر سياست از ديانت و مشيت الهي که در درون ملت جريان دارد، فاصله بگيرد به امري غير واقعي تبديل مي‌شود و ديگر خواست کلي زمانه و خواست افراد نيست تا هرکس آزادي خود را در همراهي با خواست جمعي که در نظام اسلامي تحقق يافته بنگرد اما با انقلاب اسلامي است که مي‌توان به سياستي دست يافت که ريشه در حقيقت داشته باشد، چيزي که در شخصيت حضرت امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» ملاحظه کرديد و آن درکِ درست ترفندهای دشمن است که رهبر انقلاب این‌طور از آن خبر می‌دهند:  

 یک شرط دیگر برای موفّقیّت این است که ما به ترفند دشمن برای تضعیف اندیشه‌ی مقاومت توجّه کنیم. زیرا اندیشه‌ی مقاومت، قدرت‌مندترین سلاحِ یک ملّت است؛ پس طبیعی است که دشمن بخواهد این سلاح را از دست ملّت ایران بگیرد؛ [لذا] روی اندیشه‌ی مقاومت شروع می‌کنند به وسوسه کردن، تردید‌افکنی و با ترفند دشمن تضعیف نشود. متوجه‌ی وعده‌ی الهی باشیم که هرچه دشمن اسلام بیشتر مجهز شود، امید به نابودی آن بیشتر خواهد بود. خداوند می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/22) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. این نشان می‌دهد ایستادگی و مقاومت نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. ازجمله‌ی وظایف ما حفظ دین و تقوا است تا روحیه‌ی مقاومت در ما شکل بگیرد. وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت «قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً»؛ در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ی آتش، در دل هدف می‌نشیند؛ این نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. مؤمنان در مواجهه با حوادث سخت دچار ترس و دلهره نمی‌شوند. «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌؛ این به خاطر ایمان است، به خاطر ارتباط با خدا است، به خاطر قبول ولایت الهی است؛ خوف و مانند آن نباید باشد. امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» واقعاً نمی‌ترسید.

۸. وظيفه‌ي اهل تفکر آن است که در تاريخِ خود نقش آفريني کنند و آن‌چه را که منسوخ است و دورانش به پايان رسيده نشان دهند تا جامعه گرفتار بي فکري و کودني فرهنگي نشود. کودني فرهنگي چيزي نيست جز مشغول‌شدن بر اموري که مربوط به تاريخ گذشته است. وقتي تاريخ جديدي در حال وقوع است آن کس که هنوز در گذشته زندگي مي‌کند و در نتيجه منزوي مي‌شود، بايد خود را در انزواي خود مقصر بداند زيرا نگاه نکرد که اراده‌ي الهي در اين دوران به چه چيز اشاره دارد تا امروز نيز وارد ساحت آگاهي گردد. رهبر انقلاب می‌فرمایند:

ملاحظه کنید؛ دو جور آدم در مقابله‌ی با دشمن وجود دارد: « وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً. وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا...» (احزاب/ ۱۲ و ۱۳) این یک نگاه است، یک دید است در مقابله‌ی با این حوادث؛ یک دید دیگر این است که می‌گوید: « وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این هم یک دید است.

ما دو جور انسان داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنه‌ی آمریکا را می‌بینند، قدرت نظامی او را می‌بینند، قدرت دیپلماسی او را می‌بینند، قدرت تبلیغاتی او را می‌بینند، پول فراوان او را می‌بینند، مرعوب می‌شوند؛ می‌گویند ما که نمی‌توانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهای‌مان را هدر بدهیم؟ این‌جور افراد الآن هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که می‌گفتند آقا بیخود چرا خودتان را زحمت می‌دهید؛ به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده این‌جور بودند. یک عده‌ی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه می‌کنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار می‌دهند؛ آن وقت می‌بینند که این‌ها حقیر محض‌اند، این‌ها چیزی نیستند. وعده‌ی الهی را هم راست می‌شمرند، حسن ظنّ به وعده‌ی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ» (حج/۴۰) این وعده‌ی قطعی است، وعده‌ی مؤکد است. اگر چنان‌چه ما به وعده‌ی الهی حسن‌ظن داشته باشیم، یک جور عمل می‌کنیم، اگر به وعده‌ی الهی سوءظنّ داشته باشیم، جور دیگری عمل می‌کنیم. خدای متعال افرادی را که سوءظنّ دارند، مشخص کرده است: «وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً» (فتح/۶) امروز هم هستند. چند آیه بعد می‌گوید: «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهْليهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً» (فتح/۱۲) سوءظن به خدا موجب می‌شود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسن‌ظنّ به خدا داشتیم، آن وقت می‌توانیم پیش برویم.  

۹. از آن‌جايي که هر زمانه‌اي مسائل خاص خود را دارد، متفکران بزرگ با توجه به آن مسائل متوجه‌ مشيت الهي در آن زمانه مي‌شوند و راه حلي ارائه مي‌کنند که جوابگويي به همه‌ي مسائل آن زمانه در آن راه حل مي‌گنجند؛ از اين لحاظ مي‌گوييم هر زماني، متفکر و فکر زمانه‌ي خود را مي‌طلبد بدون آن‌که از افقي که متفکران گذشته گشوده‌اند روي برگرداند.

درست است که وقتي به اراده‌ي انسان‌هايي که در مقابل مشيت الهي سربرکشيده‌اند نظر کنيم متوجه مي‌شويم رسيدن به جامعه‌ي مطلوب دشوارتر از آن است که در ابتداي امر گمان مي‌شد ولي اين بدين معني نيست که براي شکوفايي خود و جامعه راه حلّ ديگري غیر از راه مقاومت هست بلکه مي‌فهميم خداوند از ما پايداري و مقاومتِ بيشتري را انتظار دارد و مي‌خواهد تاريخي را به ظهور برسانيم که بناست انديشه‌هاي ژرف در آن ظهور کند.

در آخر به مصاحبه‌ی نماد مقاومت یعنی جناب سید حسن نصراللّه که در جمعه 21/4/98  با شبکه‌ی خبری «المنار» داشت اشاره می‌کنم که درباره برخی‌ از قسمت‌های نقشه فلسطین اشغالی به صورت مفصل توضیح داد و رسانه‌ها آن را «نقشه محو اسرائیل» توصیف کردند، از آن جهت که هر جمله‌ی او مثل موشکی نقطه‌زن به سوی سیاستمداران و افکار عمومیِ اسرائیل و حاکمان غربی و سعودی و اماراتی شلیک شد و به صورت پیش‌گیرانه خواب و تخیّل حمله به ایران و لبنان را از سر دشمنان بیرون کرد زیراکه صلح راستین وقتی برقرار می‌شود که قدرت واقعی از آنِ ما باشد و این تنها با «مقاومت» ممکن است.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

28251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ممنون بابت تلاش و زحماتتون. اگر بخواهم تحقیقی عمیق وهمه جانبه بر مبانی آزاداندیشی دینی داشته باشم شما چه توصیه ای دارید؟ متشکرم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سعی شده است موضوع آزاداندیشی و مبانیِ مربوط به آن در میان گذاشته شود. موفق باشید

25059
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال ۲۵۰۴۳ متن مربوط به سوال را بنده در یک فایل صوتی در مورد معرفت نفس که توسط جنابعالی ایراد شده عیناً در سوال نوشتم ام، خود شما در آن فایل صوتی فرمودید که موقعیت روح با تن، همان تن است، مثال برهان صدیقین را خودتان زدید، این جمله که آوردم که: این کسی که الان اینجا ظاهر شده و نشسته همان روح است که به صورت تن آمده اینجا، گفته خودتان است، حتی شما در آن فایل صوتی فرمودید اینکه می گویند روح مثل روغن است در کنجد را قبول نداریم چون نوعی دوگانگی است، خود شما گفتید رها کنید که در فکر یه روح داریم و یه تن، ما واقعا در خارج روح و جسم نداریم، یک شخص داریم که همه اش خودش است و...، به گونه ای در آن فایل سخن گفتید که این برداشت می شود که نوعی یگانگی بین روح و بدن است که درک می‌کنیم روح همان تن است. شما در فرمایشتان نگفتید تن ابزار روح است، که اگر هم می گفتید این هم نوعی دوگانگی است که یک روح دارم و یک تن که روح آز آن تن به عنوان ابزار استفاده می کند. در متن سوال ۲۵۰۴۳ بنده هرچه نوشتم گفته های خودتان در آن فایل صوتی بود، حال چرا خلاف آن را می گویید نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای آن‌که «جسم، همان روح است» غیر از آن است که «روح، علتِ جسم باشد». فلاسفه در تعريف نفس ناطقه مى‏ گويند: «النفس كمال الأول لجسم طبيعي آلي ذي حيوة»[1] يعنى نفس، كمال اول براى جسمِ زنده‏ اى است كه با آلات و ابزار- مثل دست و چشم- فعاليت مى‏ كند. در اين تعريف نظر به جسم دارند از آن جهت كه داراى حيات است، يعنى نفس را بايد در همين جسمِ زنده ملاحظه كرد وگرنه در يك انتزاع ذهنى با مفهوم نفس سر و كار داريم و نه با وجود آن. يعنى همين بدنِ زنده‏ ى شما نفس است، اشكال مرحوم شهيد مطهرى به افلاطون اشكال به جايى است. چون افلاطون مى‏ گويد حضور نفس در بدن مثل حضور روغن در كنجد است. اشكال مرحوم مطهرى اين است كه سخن افلاطون يك نوع دوگانگى بين نفس و بدن را در عالم خارج القاء مى‏ كند در حالى ‏كه چنين نيست، همين‏طور كه بين حضرت حق و مخلوقات، جدايى و دوگانگى نيست، مگر در انتزاع ذهنى. نفس ناطقه همان جسم‏ آلى‏ ذى حياتى است كه شما با آن روبه‏ روئيد. جسم‏ آلى‏ يعنى دست من كه شما مى‏ بينيد در حركت است، اين جسم‏ آلى‏، «نفس است در اين موطن». درست است كه در تحليل ذهنى مى‏ گوئيد كه نفس است كه اين دست را به حركت مى‏ آورد، اما اين در تحليل ذهن است، در خارج اين‏طور نيست. همين‏طور كه در خارج اين‏طور نيست كه يك خدا داشته باشيم و يك مجموعه آيات الهى در كنار خدا. خداوند در اين موطن به اين آيات ظهور مى ‏كند هرچند خداوند محدود به موطن عالم ماده نيست. اميرالمؤمنين (ع) مى‏ فرمايند: «مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ»[2] هركس بگويد خدا در كجاست، خدا را در ضمنِ مخلوق قرار داده و اگر كسى بگويد خدا بر كجاست، درون آن شيئ را خالى از خدا پنداشته است. در حالى كه خداى بى ‏نهايت نه در ضمن مخلوقات است و نه درون مخلوقات از حضور خداوند خالى است. حضرت حق وجود مطلقى است كه تمام اين عالم، مظاهر او است. مواظب باشيد افلاطونى فكر نكنيد. متوجه باشيد عالَم مظاهر و آيات خدا است به اين معنا كه حق با اسماءاش به جمال مخلوقات در صحنه است، نه اين‏كه كنار مخلوقات باشد، به تعبير حضرت امام خمينى «رضوان‏ الله تعالى‏ عليه»: نفس تمام منازل وجود را سير نموده و در مرتبه‏ ى ادنى با دانى است و در مرتبه‏ ى فوق و غيب با آنچه غيب است، غيب است و در نهايت دنائت و در نهايت اعلائيت است؛ چون نمونه‏ اى از توحيد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأسْمَاءَ كُلَّهَا» است و متعلم به تمام اسماء حق؛ اعم از تنزيهيه و تشبيهيه است. پس چنان‏كه او عالم غيب الغيوب است، هكذا نفس هم چنين است و چنانكه او «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأعْيُنِ»،[3] هكذا نفس چنين است و چنانكه او به مخلوقاتش عالم بالرضاست، هكذا نفس چنين است و چنان‏كه لا يعزب عنه شى‏ء، نفس نيز چنين است و چنان‏كه يكى از اسماء حق اين است كه: «يا مَن عَلا في دُنوّه و يا مَن دنا في عُلوّه» هكذا النفس عالٍ في دُنوّه و دانٍ في عُلوّه‏، و اصل محفوظ در سير اين سلسله قوا و عمود جميع مراتب وجود، نفس است.[4] موفق باشید

 


[1] ( 1)- محمد على التهانو، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1716.

[2] ( 2)- نهج البلاغه، خطبه‏ ى 1.

[3] ( 1)- سوره‏ ى غافر، آيه‏ ى 19.

[4] ( 2)- ر. ك: تقريرات فلسفه، ج 1، صص 291- 292.

24785
متن پرسش
سلام: چرا فلسفه اسلامی در اثبات عالم خارج ناتوان است و استدلال هایی که می آورند هیچ کدام واقعا قانع کننده نیست، آیا این ناتوانی به دلیل وضوح و بدیهی بودن عالم خارج است و با استدلال از ساحت بدیهی خارج شده و به ساحت نظری و ذهنی وارد می شوند و لذا استدلال در موضوع عالم خارج نوعی حجاب است، ولذا است که شکاک تا از ساحت نظری و ذهن بیرون نیاید و به ساحت بدیهی رجوع نکند مشکلش حل نمی شود چون عالم خارج از امور بدیهی است و باید در ساحت خود که ساحت بدیهی است درک شود ولاغیر، و برای همین است که فلسفه غرب دچار شک و سفسطه است، چون بین ساحت بدیهی و نظری دچار خلط شده‌اند و ساحت بدیهی را در ساحت نظری بررسی می کند برای همین است که بجای بررسی چگونگی ارتباط ذهن و عین دنبال این است که آیا اصلا عین یا عالم خارج داریم یا نه، حال باز سوال بنده این است که آیا اثبات عالم خارج توسط برخی فلاسفه اسلامی و استدلال آوردن کار درستی است؟ اگر نه چاره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید اساساً درکِ وجودِ امور خارجی، بدیهی است. آری! اگر شبهه‌ای پیش آمد در ردّ آن شبهه می‌توان سخنانی را مطرح کرد. همان‌طور که در جواب سؤال شمار‌ه‌ی ۲۴۷۸۴ عرض شد.  موفق باشید

24299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ۱. جورج بارکلی جهان مادی را نفی می کند و معتقد به تصورات ذهنی هست که از طرف خداوند در نفس یا همان روح قرار داده شده و ماده را کلا انکار می کند و فقط نفس های دیگر یا همان روح ها ی دیگر متناهی و خدای نامتناهی را قبول دارد، لطفا بفرمایید نقد این عقیده بارکلی و اثبات خلاف آن از نظر فلسفه یا فلسفه اسلامی چگونه است؟ لطفا این تفکر و اعتقاد بارکلی را برای بنده نقد کنید و خلاف آن را اثبات کنید. ۲. چرا برخی فیلسوفان غربی در صدد نفی جهان مادی و خارج هستند؟ چرا نمی توانند این موضوع را درک کنند و دنبال نفی و شک در آن هستند، چه نفعی برای آنها دارد که خود را گرفتار ایده الیسم می کنند، آیا ادراکشان مشکل دارد؟ اگر دنیا و جهان اطراف و ادراکات را همانگونه که هست تبین کنند و قبول داشته باشند برایشان ضرری دارد که حاضر به شک و انکار حقیقت و واقعیات بدیهی هستند؟ چه مشکلی باعث می شود فیلسوفی که باید در راه حقیقت و واقعیت و بدیهیات گام بردارد همانند یک دیوانه و بیمار روانی دچار تفکرات مالیخولیایی و بی سر و ته می شود که حتی بدیهیات که مردم عادی به راحتی درک می کنند و مشکلی ندارند را نمی فهمد و شک می کند؟ با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جزوات «فلسفه‌ی غرب» به‌خصوص در رابطه با نظرات اسقف بارکلی مطالبی در اختیار شما قرار دهد. جزوات بر روی سایت هست. موفق باشید

23495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد طاهرزاده چندی است از محضر یکی از اساتید اخلاق و عرفان که از شاگردان آیت الله سعادت پرور است و الان در استان اصفهان زندگی می کند استفاده خصوصی می کنیم. آیا در حال حاضر که عصر انقلاب اسلامی است و سالک واقعی بنا به فرمایشات شما شهدا هستند درست است که از این بزرگان استفاده کنیم؟ اگر درست است باز کدام راه بهتر است؟ راه شهدا یا راه عرفا؟ ... ناگفته نماند این استاد این نیروها را فقط برای انقلاب اسلامی و پاسداری از آن تربیت می کند. شاگردی داشت که امسال در روز اربعین در سوریه به شهادت رسید. خودش جانباز دفاع مقدس است و بارها از لسانش شنیدم که تمنای شهادت می کند. با این حال کدام راه بهتر است؟ (بهتر نه درست) ممنون استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا فکر نکنیم این امور قابل جمع است؟ از رهنمودهای آن استاد عزیز جهت اصلاح خود استفاده کنید، منتهی در بستر انقلاب اسلامی و برای درک حقیقت این دوران، خود را آماده نمایید. موفق باشید

23154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده می خواستم با تفکر و نظریات تربیتی علمای زیر تحقیق کنم. منتها نمی توانم تمام آثارشون رو بخونم. لذا از شما خواهش می کنم از هر کدام از علما چند جلد از آثاری که کلیدی و مهم هستند و بنده رو به هدفم می رسانند رو معرفی کنید. حضرات آیات: امام، علامه طباطبائی. علامه حسن زاده، شهید صدر، شهید مطهری، علامه جوادی و آقا خامنه ای. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم چنین چیزی ممکن باشد زیرا هرکس بر اساس مسائل‌اش‌ و ذوق‌اش باید به اندیشه‌ی اندیشمندان رجوع کند. موفق باشید

22767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با توجه به مطلبی که در جلسه عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی درباره حجت الاسلام فلسفی و آگاهی سیاسی و اطلاع از جریان های کشور فرمودید و اینکه امام خمینی رحمة الله علیه بعضی از اطلاعات سیاسی را نداشتند، برایم سوال ایجاد شد که تا چه حد باید جریان ها پیگیری شود. مثلا مقام معظم رهبری بسیار آگاهی سیاسی دارند و از شخصی شنیدم که بسیاری از کتاب های نویسندگان کشور و رمان ها و ... را می خوانند و همچنین شما هم چندین سایت خبری را سر می زنید. سوال بنده این است که مسئله تاریخ معاصر و جریان ها و اتفاقات بسیار زیاد انقلاب و جنگ و تصمیمات و وقایع و جریانات مربوط به این 40 سال را تا چه حد باید آگاهی داشته باشم؟ آیا آگاهی کلی کفایت می کند یا اینکه به تفصیل، جریانهای مختلف بررسی شود و کلیپ ها و مستندها و اخبار مختلف مربوط به این 40 سال، به صورت بسیار مفصل و جزئی و با تحلیل و تفکر، بررسی و دیده شود؟ ۲. چندی پیش مشغول حفظ کردن لغات عربی سیاسی معاصر بودم و قصد داشتم که اخبار کشورهای عرب زبان را نیز مشاهده کنم. در این مورد آیا اساسا مشاهده اخبار کشورهای عرب زبان لازم است؟ ۳. در مورد زبان انگلیسی با توجه به اینکه تا حدی کار شده است، آیا لازم است جهت فهم متون انگلیسی (برای کاربردهای مختلف فلسفه غرب و اخبار کشورهای مختلف و خواندن کتابهایشان)، به صورت بیشتر و حرفه ای تر اقدام کنم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با خطی که مقام معظم رهبری متذکر می‌شوند می‌توان جهت کلّی امور را به‌دست آورد و برای ریزترشدن در امور خوب است که اخبار بعضی از روزنامه‌ها و سایت‌ها را دنبال کرد 2- فکر نمی‌کنم چندان نیاز باشد، مگر آن‌که مربوط به کارتان باشد 3- اگر جزء کارتان است خوب است کار شود. موفق باشید

21649
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. اسماء جمال هم جزء اسماء حسنای الهی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است. این شکوه الهی است که در اسم «جلال» در صحنه می‌ماند. موفق باشید

20522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز خدا شما را با امیرالمومنین علیه السلام محشور فرماید: جناب استاد چند وقتی است علاقه شدید و احساس خوبی نسبت به ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» پیدا کرده ام به گونه ای بقیه اذکار را تحت الشعاع قرار داده مثلا وقتی که می خواهم «لا اله الا الله» و یا «استغفر الله ربی و اتوب الیه» و یا اذکار دیگری بگویم قلبم به سمت ذکر حوقله می رود و از آن بیشتر احساس ارتباط می کنم. حال از آنجا که باید دائما به نفس بدبین بود نکنند این توطئه نفس باشد، یا این که لطف خداست و ادامه بدهم. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک لطف الهی است، إن‌شاءاللّه در آن ذکر مستقر می‌شوید و راهِ توحیدی خوبی در مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

19018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نظر حضرتعالی در مورد دستورالعمل زیارت عاشورای آیت الله حق شناس چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی ندارم. بنده به همان صورتی که عموم مردم آن زیارت جلیل‌القدر را می‌خوانند و با دو رکعت نماز تمام می‌کنند، عمل می‌کنم. موفق باشید

15440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: با توجه به اینکه برخی از فیلسوفان غربی به مدرنیته نقدهای خوبی وارد کرده اند ولی در هدف گذاری راهکاری ارایه نکرده اند. آیا این نقدها در مردم یا سیاستمداران غربی تحولی مثبت ایجاد نکرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دانشمندانِ پست‌مدرن روی‌همرفته توانسته‌اند تذکرات خوبی به مردم غرب بدهند. ولی جوّ حاکم مانع تحقق اراده‌ی مردم است، وگرنه اکثر مردم غرب، از وضع خود ناراضی‌اند. موفق باشید

30494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من حدودا دو ماه است که دچار یک بی میلی شدید نسبت به امور معنوی و عبادات شده ام و در وجود خودم نوعی سیری احساس می‌کنم. احساس می‌کنم که اشتیاقی نسبت به درک معارف دینی ندارم و حتی دیگر حوصله مطالعه در این حوزه را نیز ندارم. ابتدائا با خود فکر می‌کردم که فقط در این حوزه است ولی الان وقتی دقت می‌کنم می بینم که انگار در همه حوزه های زندگی دچار چنین حالتی شده ام. در واقع گویا به یک انسانی که هیچ انگیزه ای ندارد تبدیل شده ام. این درحالی است که من شدیدا عاشق مطالعه و کسب معارف دینی بوده ام ولی الان دو سه ماهی است که این شوق خیلی کمتر شده. این مسئله واقعا مرا نگران کرده و می ترسم که باعث شود از این مسیر خارج شوم و نتوانم از فرصت ماه های شعبان و رمضان استفاده کنم. مدتی قبل وقتی این مسئله را با شما مطرح کردم فرمودید شاید همان قبضی باشد که بعد از آن بسط اتفاق می افتد. ولی الان خیلی نگرانم. نمی‌دانم که این وضعیت تا کی ادامه دارد؟! ریشه این حالت در چیست؟! من چه کاری می‌توانم بکنم که از این حالت نجات پیدا کنم؟! خیلی ممنون میشم اگر راهکاری برای حل این مشکل پیش روی من بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به همان قبضی که عرض شد باید فکر کرد. إن‌شاءالله منجر به بسط می‌شود. در ضمن موضوعات مطالعه‌ی خود را در کنار ورزش تغییر بدهید، بد نیست. زندگی‌نامه‌ی شهداء افق‌هایی را در مقابل‌تان می‌گشاید. سری هم به کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» بزنید إن‌شاءالله جهان گمشده را متذکر می‌شود. موفق باشید

29226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: بنده طلبه غیر حضوری جامعه الزهرا (س) هستم. گرایشم کلام هست. می‌خواهم به امید خدا پایان نامه ام را راجع به خلقت نوری اهل بیت (ع) (صادر اول) بنویسم. با توجه به اینکه شما مولف کتاب ارزشمند حقیقت نوری اهل بیت (ع) هستید، می‌خواستم بپرسم از نظر «کلامی» این موضوع توسط کدام‌یک از متکلمین در کدام کتابها بیشتر بررسی شده؟ من نمی‌خواهم به این موضوع از منظر فلسفی نگاه کنم گرایشم کلام است. راهنمایی بفرمایید ممنون میشم چون غیر حضوری هستم کسی را ندارم راهنمایی کند. البته استاد راهنما دارم ولی ایشون در این زمینه اطلاعات ندارد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوان جایگاه آن نوع مباحث را در علم کلام پیدا کرد. همان‌طور که می‌دانید جایگاه علم کلام برای اثبات مبانی باورهای دینی است در مقابل منکران آن باورها. در حالی‌که این نوع مباحث مربوط به کسانی است که متوجه‌ی حقّانیت مقام اولیای الهی شده‌اند. حدّاقل، این مباحث در حکمت متعالیه قابل بحث است و از آن بالاتر در عرفان ابن‌عربی. موفق باشید

26442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حضرات خمسه اشاره به‌ چی داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است به کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدان‌پناه و با به جزوه عرفان نظری که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

25428
متن پرسش
با سلام: آیا می توان با توجه به آیه «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ» (۲۲) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است) بیان کرد که: در این کتاب آمده است که در واقعه عاشورا یک شمری هست که سر امام حسین (ع) را می برد و یک شمری دارد که به امام حسین کمک می کند. و این شمر زمینی بود که یکی از دو سرنوشت این کتاب را خودش انتخاب کرد (که همان قتل امام حسین (ع) بود) آیا این بینش درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، ولی علم خدا به حادثه‌ها قبل از وقوع آن حادثه‌ها، موجب جبر نمی‌شود که در جزوه‌ی «جبر و اختیار» به آن پرداخته شده است. موفق باشید

25267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرانقدرم: وقتتون بخیر. اگر رزقی توسط ولی انسان ضایع شده باشد و انسان در ضایع شدنش هیچ نقشی نداشته باشد یعنی از اول قرار بوده همینقدر به انسان برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است. موفق باشید

24670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سه سوال خدمت شما دارم. اول اینکه شیوه خردمندی و عاقل بودن چگونه است؟ دوم آیا خوراک فکری و بهانه فکر کردن چگونه پیدا کنیم و چگونه تحلیل خود را قوی کنیم؟ سوم بنده از یکی از بزرگان برنامه اربعین و ذکر می گیرم و گاهی موفق به صمت و جوع و عزلت و ذکر دایم نمی شوم با اینکه همیشه با خود مشارطه می کنم گاهی با خانواده خشمگین می شوم گاهی میزان خوابم زیاد می شود اما پشیمان می شوم. البته در بیداری شب و سحر و نوافل و اذکار و اوقات نماز و قران و... بحمدلله عزم راسخ دارم. یا این نقصان ها موجب بی تاثیر شدن ذکر های اربعینی می‌شود؟ آیا به هنگام هر گناه باید اربعین از ابتدا شروع شود؟ آیا با اینگونه راه رفتن ممکن است کسی به خدا برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از معارف اصیل در رفع مشکلات، کار می‌آید. سیر مطالعاتی روی سایت انشاءاللّه می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

24473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: استاد در این چند سال چندین بار به قصد مبارزه با نفس برنامه برای خوردنم ریختم و سعی در عمل داشته ام. اما باز مدتی جا زدم حالا باز شروع کردم. اما هنوز برام عادی نشده کنترل و سخته! کی برام عادی میشه؟ چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کم کردن آرزوهای دنیایی و کم کردن حرّافی‌ها و کینه‌ از افراد، کار جلو می‌رود. موفق باشید.

23789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: جواب سوال ۲۳۷۵۸ را ندادید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: سلام علیکم: به نظرم منظور همین است که شما در آخر می‌فرمایید. باید منظور او را در آن زمان و در آن منطقه‌ی عربی متوجه باشیم که منطقه حالت خاصی داشته است. موفق باشید

نمایش چاپی