بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21793

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید و تبریک سال نو: از تشکلی دانشجویی انقلابی مزاحم میشم٬ ما در نظر داریم حلقه ی رمان خوانی برای تقویت نویسندگی افراد داشته باشیم لطفا سیری پیوسته از رمانهای خوب و پرمحتوا به ما معرفی نمایید. همچنین در نظر داریم دوره ای چهارساله برای تبیین اندیشه اسلامی داشته باشیم لطفا سیری جامع و کامل برای این منظور معرفی نمایید. با تشکر و آرزوی توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد رمان، در عین آن‌که معتقدم نیاز است با خواندن رمان‌های مهم روحِ تاریخیِ فرهنگ مدرنیته را از طریق دانشمندان غربی بشناسیم؛ متخصص این امر نیستم. نقداً می‌توانید با رمان‌هایی مثل «بینوایان» و «برادران کارامازوف» شروع کنید تا با صاحب‌نظری موضوع را در میان بگذارید 2- سیر مطالعاتی روی سایت را بد نمی‌دانم. موفق باشید

21477
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: سختی و شرایط بدی که فی الحال گریبان گیر کشور و آحاد مردم من جمله جوانان بیکار است، باعث شده که اکثرا از نظام جمهوری اسلامی متنفر شوند و شکاف عمیقی میان مردم و کار آمدی نظام جمهوری اسلامی ایجاد شده است بطوری که هر کسی راکه می بینم می گوید نظام شاهشاهی بسیار بهتر از این نظام آخوندی فاسد بود و مردم ایران سال 57 مرتکب اشتباه تاریخی بزرگی شدند که انقلاب کردند، حتی در حدی که خواستار بازگشت نظام پهلوی هستند. متاسفانه این گونه از نظرات میان مردم و فضای مجازی و حتی رسانه ی ملی دارد همه گیر می شود، جو اجتماعی مردم یک جو ناامید کننده ایی است، لطفا راهنمایی بفرمایید که عاقبت این مملکت و این نظام با توجه به وضع موجود چه می شود؟ چند سال دیگر باید تحمل کنیم؟ آیا اصلا باید تحمل کنیم یا اینکه باید اقدام خاصی انجام شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرخواهی که اخیراً در بهمن‌ماه دانشگاه مریلند آمریکا نسبت به مردم ایران انجام داده است، حکایت از آن دارد که بیش از 90 درصد مردم معتقد به همین نظام هستند و البته اکثراً طالبِ اصلاح امور می‌باشند. به نظر شما راهِ دیگری هست؟ در حالی‌که تلاش دشمن آن است که نظام اسلامی را ناکارآمد نشان دهد و مسلّم ما نباید در جاده‌ای قرار گیریم که دشمنان ما برایمان ترسیم کرده‌اند. به نظرم خوب است به این یاد داشت استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری توجه شود که می گویند:

"در آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی، نباید در زمین دشمن بازی کنیم. آنها جنگ روانی راه می‌اندازند و می‌خواهند ما را منفعل کنند تا بگوییم آقا، خیلی بد شد! اشتباه کردیم! و توبه کنیم.

این، جنگِ روانی است. تحلیل شخصی بنده این است که اکثریت و قاطبه مردم بزرگوار ایران برنگشته‌اند. اینها استقلالشان را می‌خواهند، عزتشان را می‌خواهند، آزادی‌شان را می‌خواهند و نمی‌خواهند اسیر قدرت‌ها و کشورها بشوند و دیگران برایِشان تصمیم بگیرند، دینشان را می‌خواهند، اسلام را می‌خواهند. شما شک نکنید! منتها در کنار آن، یک مطالبات حقی هم دارند که این مطالبات هم حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد.

20912
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب برخی از سوالاتم حواله به مباحث معرفت نفس کردید شروع کردم ولی در گامهای نخستین باز ماندم و آن استفاده شما از خواب به عنوان پشتوانه ای برای تمایز بین من و تن. استاد اگر دقت کنید تن فقط دست و پا نیست و ما ارگانی به نام مغز هم داریم که تمامی ادراکات تمام احساسات، درد، لذات و ... همه در آن صورت می گیرد. پس اگر بخواهیم بگوییم که تن و من جدای از هم اند باید حالتی را متصور شد که در آن ادراک من وجود داشته باشد ولی مغز فعالیتی نداشته باشد تحقیقات علوم اعصاب نشان می دهد که در حالت خواب مغز فعال است و در حین دیدن رویا قسمت مخصوص دیداری مغز که در قسمت پشت سر است شدیدا فعال است پس نمی توان از خواب برای بحث من و تن استفاده کرد مگر اینکه شواهدی بیاورید که دانشمندان با اینکه فعالیت مغز را به حداقل ممکن رسانده اند باز فرد ادراک من داشته است اگر شما چنین تحقیقاتی را مشاهده کرده اید متذکر شوید تا مثل همیشه از شما مستفیض شویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد چنین بحث‌هایی را تا آخر بروید تا سؤالاتتان برایتان حل شود زیرا با یک «علم» روبروئید به نام «معرفت نفس» و نه یک خبر، به همین جهت در این رابطه به ما فرموده‌اند: «گر نپرسی زودتر کشفت شود / مرغ صبر از جمله پرّان‌تر بود» بعد از «ده نکته» و بعد از مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» و سپس در حین مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان»، معارفِ ارزشمندی نصیب شما می‌شود که البته چنین سؤالاتی نیز به راحتی حلّ خواهد شد. موفق باشید

17965
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا بهشت موعود در عالمی همچون عالم عقل است یا عالمی همچون عالم خیال؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو در قیامت در صحنه است زیرا انسان با همه‌ی ابعادش در آن عالم حاضر می‌شود و همه‌ی ابعادش تغذیه می‌گردد. موفق باشید

7751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام آیا رجعت برای غیر از مومن محض و کافر محض موضوعیت دارد؟در روایات به آن اشاراتی شده است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در روایات رجعت را برای کافر محض و مؤمن عنوان کرده‌اند. موفق باشید
1567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد ارجمند- سوالم درمورد احترام به والدینی است که به حدود دین پایبندی چندانی ندارند و در نتیجه حب شان در قلب فرزند کمرنگ می شود حال مسئله این است که محبت کردن بدون حب قلبی و واقعی چگونه میسر است؟میدانم کمرنگ شدن حب به خاطره خداوند است و احترام به والدین هم دستور دیگر خداوند اما استاد محبت کردن عملی نیازمند بستری است که در این شرایط موجود فراهم نیست ، راهکار عملی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در روایت داریم والدین به جهت آن‌که مسیر خلقت ما هستند یک حق دارند، حتی اگر کافر باشند، و اگر مسلمان باشند حق دیگری علاوه بر حقّ اول دارند. فراموش نکنید خداوند شما را از طریق همین والدین خلق کرده و این‌ها مسیر لطف الهی به شما هستند و در همین رابطه باید در حدّ توان خود احتیاجات منطقی و شرعی‌شان را مرتفع کنید، به حکم وظیفه و نه به جهت حبّی که به آن‌ها دارید. در قرآن هم توصیه به احسان والدین شده و نه توصیه به حبّ به آن‌ها. موفق باشید
31861
متن پرسش

با سلام: نظردون در مورد سخنان آقای مهدی نصیری در مورد پیامد های مقدس سازی یک نظام سیاسی، چیست؟ پیشتر در پی سخنان آقای رییسی در مورد قدسی بودن جمهوری اسلامی، نوشتم (اینجا) که هیچ نظام سیاسی ای حتی حاکمیت معصوم، به دلیل خطاهایی که ممکن است از سوی کارگزاران غیر معصوم رخ دهد، قدسی نیست و هیچ حاکمی نمی تواند با مقدس دانستن حاکمیتش، باب انتقاد و اعتراض را بر مردم ببندد. در زمان حاکمیت امیرمومنان علیه السلام - که شخصا تجسم عصمت و عدالت و تقدس بود - فردی یهودی (یا مسیحی) از آن حضرت به قاضی شکایت می برد و زرهِ حضرت را از آن خود می داند و از آنجایی که حضرت برای اثبات مالکیت خود شاهدی نداشت، قاضی حکم به مالکیت یهودی می دهد و علی (ع) می پذیرد. (احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص ۵۳۴) مقدس دانستن نظام سیاسی، پیامدهای سنگینی برای مردم و امر مقدس (خداوند و دین او) دارد و از این رو جامعه اسلامی باید در برابر قدسی سازی حکومت و حاکمان حسّاس باشد. از جمله این پیامدها عبارت است از: 🔻۱. حکومت مقدس، خویش را معیار حق و باطل قرار می دهد و اگر سخن از دین و شرع هم بگوید، قرائت خویش را ناب و غیرقابل چون و چرا می انگارد. 🔻۲. نظام مقدس به نحوی خودمعیار، تولید معرفت و حقیقت می کند و مرز حق و باطل و علم و شبه علم را به هم می ریزد. 🔻۳. حاکمیت مقدس در هر چالش و اختلافی، خود را محق می داند و طرف مقابلش را و لو اکثریت مردم و جامعه جهانی باشند، گمراه، فریب خورده و فاقد بصیرت اعلام می کند. 🔻۴. تقدس یک نظام با جمهوریت و دموکراسی ـ که امری زمینی و البته مورد توصیه دین است ـ قابل جمع نیست و اگر بین تمایل و خواست مردم با خواست نظام تعارضی پیش بیاید، حق با نظام است. 🔻۵. در نظامهای مقدس، تک صدایی، تک خوانشی، تک حزبی و انواع تکها، ارجحیت و سیطره پیدا می کنند. 🔻۶. نظام مقدس برای حفظ هژمونی خود، توجه ویژه به مظاهر، مناسک و پوسته های دینی دارد و بعضا از تحریف و دستکاری مناسک به نفع خویش ابائی ندارد و تا آنجا که بتواند افراد و آثار مقدس جعل و خلق می کند. 🔻۷. انسانها یا نظامها به میزانی که خود را زمینی و در معرض خطا و اشتباه بدانند، به همان میزان به استفاده از خرد جمعی احساس نیاز می کنند اما اگر خویش را در هاله ای از تقدس بدانند، نیازی به استفاده از تجربه و اندیشه دیگران نمی بینند. 🔻۸. نظام مقدس میل وافری به تولید دشمن دارد، چرا که وجود دشمن حقیقی یا فرضی، برای او در دوگانه حق و باطلی که او در آن نمایندگی تام الاختیار جبهه حق را دارد، مشروعیت آفرینی مداوم می کند. 🔻۹. در نظامهای مقدس، نظارت و حسابرسی از افراد و نهادهایی که در کانون تقدس قرار دارند و یا به آن وابسته اند، غیرضروری و بعضا جسارت به امر مقدس اعلام می شود. 🔻۱۰. حکومت مقدس، کنترل، مداخله و صیانت اجتماعی حداکثری را برای خود قائل است، چرا که نگاهی از بالا به پایین داشته و طبیعتا هر گونه کنترلی را موهبتی الهی در حق مردم می داند. 🔻۱۱. در نظامهای مقدس، نهادها و شیوه های امنیتی و مسائل را امنیتی کردن، جایگاه ویژه ای می یابد، چرا که هر حرف و حرکت مخالف، تعرض به امر مقدس محسوب شده و مستوجب سرکوب و مجازات دنیوی و اخروی است. 🔻۱۲. در نظامهای مقدس چون حاکمان خود را از خطا و فساد منزه می دانند، مساله موقت بودن قدرت، ضرورت خود را از دست می دهد و میل شدیدی به دائمی بودن ریاستها وجود دارد. 🔻۱۳. نظام مقدس می تواند بدترین فسادها و ناکارآمدیها را به استناد قدسی بودن خود کم رنگ و غیر مهم جلوه دهد و با پمپاژ تقدس بر آنها رنگ بپاشد . 🔻۱۴. آنان که منتقد و یا مخالف نظام مقدس می شوند در اذهان حامیان نظام، دشمن خدا و دین قلمداد می شوند و گاه در معرض بدترین قضاوتها قرار می گیرند. 🔻۱۵. تظاهر و ریاکاری در نظامهای مقدس و جامعه تحت حاکمیت آن، سکه ای رایج می شود. 🔻۱۶. استبداد دینی ـ که به تعبیر فقیه والا مقام نایینی (متوفی 1355 ق) در رساله سیاسی شاهکارش «تنبیه الامه و تنزیه الملة»، بدترین نوع استبداد و از مصادیق الحاد و زندقه است ـ محصول نظامهای سیاسی مقدس است که خود را از تقید به موازین عقلی، شرعی و عرفی آزاد و مالک الرقاب مردم می دانند. 🔻۱۷. تن ندادن و یا سخت تن در دادن به تغییر و بازنگری، از دیگر ویژگیهای نظام سیاسی مقدس است، چه آن که بازنگری و تغییر به معنای پذیرش اشتباه است؛ و مگر نظامهای مقدس اشتباه می کنند که تن به تغییر بدهند؟! 🔻۱۸. و بالاخره، یک نظام مقدس می تواند موثرتر از هر نظام عرفی، سکولار و لاییک، مقدسات حقیقی مانند خداوند، دین، پیامبران و رهبران معصوم را بی اعتبار کند و جامعه را برای شورش علیه هر امر مقدس واقعی و غیر واقعی آماده سازد، نظیر آنچه در غرب و اروپا در واکنش به حاکمیت و مرجعیت مقدس کلیسا و پاپها در قرون وسطی رخ داد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این عین مشکلی است که آقای دکتر سروش نیز به میان آورده‌اند که چون مثلاً المیزان، قرائت بشر است از یک متن مقدس، پس المیزان و امثال المیزان مقدس نیست. در صورتی که به قول صاحب‌نظران آیا جملات علامه طباطبایی و نسبتی که با قرآن دارد، با جمله‌ای که مثلاً شخصی بگوید: «آن‌که در جوی می‌رود آب است»؛ در یک حدّ و اندازه می‌باشد؟ یا با این‌که جملات علامه قرائت ایشان است از قرآن، نسبتی با قداست متن قرآنی دارد که آن جمله آن قداست را ندارد. در موضوع نظام مقدس جمهوری اسلامی بحث در نسبتی است که آن نظام با قرآن و توحید و سیره اولیای الهی دارد در مقایسه با نظام‌های سکولارِ دنیا. و اتفاقاً در همین رابطه مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» در صحبتی که با شرکت‌کنندگان کنفرانس اسلامی داشتند به صورت عالمانه‌ای در نقد چنین نگاه‌هایی فرمودند: «از نظر این گرایشِ باطناً سیاسی و ظاهراً فکری، عرصه‌های مهمّ زندگی و مناسبات اجتماعی از دخالت اسلام باید خارج بشود؛ در مدیریّت جامعه و تمدّن‌سازی، اسلام در مورد تولید تمدّن و ساخت تمدّن بشری نقشی ندارد، وظیفه‌ای ندارد، امکانی ندارد؛ در مدیریّت جامعه نقش ندارد، در تقسیم قدرت و ثروت در جامعه، اسلام نقشی ندارد؛ اقتصاد جامعه، مسائل گوناگون جامعه مربوط به اسلام نیست؛ یا مسئله‌ی جنگ، مسئله‌ی صلح، سیاست داخلی، سیاست خارجی، مسائل بین‌المللی. گاهی می‌شنوید گفته میشود که «دیپلماسی را ایدئولوژیک نکنید»، با ایدئولوژی مربوط [نکنید] یعنی اسلام در مسئله‌ی سیاست خارجی و مسائل بین‌المللی بایستی اظهار نظری نکند؛ در مسئله‌ی اشاعه‌ی خیر، اقامه‌ی عدل، مقابله‌ی با شُرور، مقابله‌ی با ظلم، جلوگیری از اَشرار عالم، در این زمینه‌ها، اسلام کاره‌ای نیست. در این عرصه‌های مهمّ زندگی بشری، اسلام نه مرجع فکری باشد، نه راهنمای عملی باشد؛ این اصراری است که دارند. حالا علّت این اصرار چیست، منشأ آن چیست، از کجا شروع شده، اینها دیگر بحثهای مربوط به صحبت امروز من نیست».

و سپس با مطرح کردن آیات قرآن به صورت بسی عالمانه روشن نمودند که اگر کسی معتقد به قرآن باشد نمی‌تواند از حضور نظامی که بر دستورات الهی تأکید دارد، منصرف گردد. در جلسه اخیر مربوط به سوره «دهر» در این مورد عرایضی شده است که إن‌شاءالله می‌تواند مفید باشد[1] از آن جهت که این مسئله مهمی است و به نظر می‌آید بعضی‌ها به جهت ضعف فکری که منجر به بریدن آن‌ها از نظام اسلامی شده است، هم اکنون به جای آن‌که خود را ملامت کنند، نظام اسلامی را بدهکار می‌دانند. موفق باشید    

[1] - https://eitaa.com/matalebevijeh/8392

30001
متن پرسش
سلام، تسلیت عرض می‌کنم ایام سوگواری فاطمیه را. استاد چه رخ می‌دهد که یک انسان از غم خود خوردن فارغ می‌شود و غمخوار ماوراء خود می‌شود؟ غم حقیقت و جامعه را می‌خورد؟ غم هدایت مردمان را می‌خورد؟ غم ظلمی که بر آنها روا می‌رود؟ چه می‌شود که فردی در خلوت خویش برای مظلوم جهان اشک می‌ریزد؟ چه راهی را اینها رفته اند که از این غم های متعالی برخوردار شده‌اند؟ می‌شود راهکارهایی برای رسیدن به غم های متعالی را بفرمایید؟ بلکه با اولیاء الهی هم نوا شویم. تشکر از وقتی که گذاشتید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود به وسعت همه‌ی هستی است. اگر در مسیر تقوا قدم بگذارد، آن نوع وسعت را می‌یابد. کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» در این رابطه نکاتی را مطرح کرده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

28936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: با آن بینش و آینده نگری و آن احاطه فوق العاده امام (ره) خصوصا در مسائل سیاسی، چگونه ممکن است امام (ره) با نماز جمعه که رکن رکین انقلاب است مخالف باشد اما علامه طهرانی (ره) ایشان را روشن سازد و موافق کند و امام دست از مخالفت بردارد؟ سوال حقیر صرفا جزیی نیست بلکه بسیار بسیار سوال مهمی است، لازم است جایگاه علامه طهرانی در انقلاب روشن شود، اینکه این شبهه عظیم هنوز وجود دارد که این علامه طهرانی بودند که هسته اولیه حکومت اسلامی را ایجاد کردند و بعد امام رو هم پیشوا فرمودند و بعدشم هم موارد خطای امام (ره) را اصلاح کنند، این شبهه بسیار خطرناک است، این صدق و صفا و اعتماد مردم به امام و رهبری را از دست می دهد، چرا که ملت چهل سال زیر بیرق امام خمینی سینه بزنند و کاشف به عمل بیاید مطلب جور دیگری است، خب چرا آقا زاده های ایشان صریحا این مطلب را حلاجی نکرده و منقح ننمودند؟ این مبحث اصلا ربطی به مشورت گرفتن امام از علامه طهرانی و از الله بهجت و بها الدینی و دیگر بزرگان نیست، بلکه جنبه هدایت دارد یعنی علامه طهرانی امام را هدایت می کرد، مشکل اینجاست. با این وجود یقینا مجلس خبرگان که مرکب از اعاظم فقها است به خطا رفته که چرا بعد از رحلت امام، فردی مثل علامه طهرانی را که خود امام را هم هدایت می کردند را برای رهبری کشف و انتخاب ننموده بلکه رفتند سراق آقای خامنه ای؟ یا به عنوان مثال در زمان حیات امام (ره) چگونه ممکن است اهم مطالب حکومت مثل نماز جمعه را امام مخالف باشد اما علامه طهرانی توجیهشان کند؟ آیا کسی که نمی داند نماز جمعه برای یک ملت لازم است یا خیر لیاقت رهبری اجتماع را دارد؟ یعنی امام (ره) به این بلوغ سیاسی نرسیده بودند که نماز جمعه را لازم بدانند؟ خواهشا خواهشا لطف بفزمایید منت بگذارید جواب این شبهه را عنایت کنید تا منقح شود و جسارتا صرفا به این که مثلا علامه طهرانی از امام دفاع می کرد و تایید می کرد و غیره اکتفا نفرمایید بلکه لازم است برای رفع این شبه قضیه منتقح شود با سند و مدرک با سپاس بسیار و با تشکر از لطفتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر «تحریر الوسیله» را مطالعه فرمایید که زمانی نوشته شده که هیچ نوع ارتباطی بین حضرت امام و آیت اللّه طهرانی نبوده؛ متوجه خواهید شد که قضیه چیز دیگری است. هم‌چنانکه عرض شد آیت اللّه طهرانی خود را در حدّ گرد پای امام هم حساب نمی‌کردند و حقیقتاً اصلاً نباید بنا به فرمایش آیت اللّه اراکی، بعد از معصوم کسی را با حضرت امام مقایسه کرد. آری! توصیه‌کردن یا به اصطلاح، نصیحة الملوک کار خوبی است همچنان‌که صعصعه به جناب امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» نصیحت می‌کرد و خود حضرت نیز به صعصعه می‌فرمودند: «عِظنی». ولی این به این معنا نیست که نتیجه بگیریم جناب صعصعه باید در مقام ولایت باشد! موفق باشید

28899
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: بنده در کشور پاکستان برای پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته فلسفه دارم مطالعاتی را انجام می دهم. چند پرسش برای بنده پیش آمده است که امیدوارم پاسخی عنایت می فرمایید: ۱. آیا صعود در ادراکات از حس به خیال و از آن به ادراک کلیات از طریق انتزاع صورت می پذیرد؟ ۲. اگر نه، الف. در بین این مراحل ادراک چه رابطه ای استوار است؟ چرا برای هر صورت خیالی، یک صورت حسی، و برای هر صورت عقلی یک صورت خیالی در نفس باید موجود باشد؟ چرا از موجودات قابل حس نمی توان صورت عقلی داشت بدون آن که آن را حس کرده باشی؟ ب. صورت های عقلی و خیالی چگونه برای نفس پدید می آیند؟ آیا کاوش فکری انتزاعی در آن به صورتی دیگر دخیل است؟ ۳. اگر بله، چگونه صورتهای کلی از ادراکات جزئی انتزاع می شوند؟ تا وقتی که من درکی از یک مفهوم کلی نداشته باشم مصادیق آن را نمی توانم از ادراکات متعدد جزئی اخذ کنم و مفهوم کلی از آن انتزاع کنم. مثلا، فرض کنیم انسان در ادراک حسی خود یک مستطیل سفید، دایره سفید، مربع سفید و مثلث سفید می بیند. ذهن او در مقایسه همه آنها، می بیند که همه ی آنها در یک جهت مثل هم هستند، و در یک جهت از هم متفاوت اند. آن جهت مشترک فیه را اخذ کرده جهات اختلاف را از آن حذف می نماید تا صورت کلی سفید بدست آید. اما اگر این طور است پس چگونه اول امر توانست جهات مختلف آ‌ن ادراک حسی را از هم تفکیک کند؟ معلوم می شود او از اول سفیدی را می شناخت که توانست سفیدی را در ادراک حسی خود از حجم و شکل و وضع آن تفکیک کند. و البته مهم تر، چگونه توانست از جریان ادراک حسی خود که آن چنان سیال است، صورت های مخصوصی را انتخاب کند که همه رنگ سفید داشتند تا آنها را با هم مقایسه کند؟ معلوم می شود او سفیدی را می شناخت که از آن جریان سیال مدام در حال تغییر، معدود صورتها را برای مقایسه اخذ کرد که همه در این جهت مشترک بودند. و اگر این گونه است نمی تواند از این مقایسه آن مفهوم کلی را انتزاع کرده باشد. پیشاپیش از پاسخ شما کمال تشکر را دارم و از طولانی شدن سوال عذرخواهی می کنم. و از شما اجازه می خواهم که اگر پاسخ شما سوالاتی دیگر ایجاد کرد، آن را نیز به شما عرض کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مطالب، گسترده‌تر از آن است که بتوان در محدوده‌ی سؤال و جواب گنجاند. آری! ادراک حسی خود به خود بُعدِ خیالی انسان را فعّال می‌کند و انسان وجه خیالی محسوس را ابداع می‌نماید؛ با این‌حال از این جمله‌ی جناب صدرا غفلت نفرمایید که می‌فرماید: «هر علم حصولی، مسبوق به علم حضوری است» و از آن طرف نحوه‌ای از رابطه‌ی حضوری با آن صور در نفس ایجاد می‌شود. ۲. اگر با نگاهِ هستی‌شناسانه به محسوسات بنگریم، صورت عقلانیِ آن را نفس ابداع می‌کند. از طرفی جنس نفس ناطقه آن است که اگر به وجه خیالی آن محسوس نظر کند، صورت خیالی آن محسوس به ظهور می‌آید. ۳. به پیش‌فرض‌های ذهنی در این موارد باید فکر کرد که ذهن با آن پیش‌فرض‌ها حکم می‌کند که مثلاً آن اشکال سفید است. به همین جهت گفته می‌شود هیچ معرفتی بدون پیش‌فرض نیست. حال آیا این پیش‌فرض را ما با عنوان کلّی فرض کنیم؟ یا اساساً در هر رابطه ی محسوسی جزء و کلّ در هم ادغام هستند یعنی هیچ جزئی بدون کلّ نمی‌شود، و هیچ کلّی بدون جزء نیست. موفق باشید

28349

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام بر شما: چنانچه ممکنه بدانید دیده ام که آیت الله قاضی یک شوخی با فلان شخص کرده بود و گفته بو که من تا الان دارم ضرر این شوخی را می خورم و فقر من برای این شوخی من است و همچنین مطالب مشابهی مانند این از عرفای دیگر شاید باشه که در این جا عرض نمی کنم. سوال: حالا که ما حالات خوشی داریم چنانچه در سوال ۲۸۳۴۸ بخشی از آنها بیان شد خب ما هم خطا کردیم دیگه مثلا با پدر خوب رفتار نکردیم یا کمی عصبانی شدیم و هر خطای دیگر ... حالا از سلوک و تجلیات حضرت محبوب تا ابد محرومیم چون خطا کردیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در جای خود تقدیر خود را دارد. راهی که خداوند در مقابل‌مان قرار داده، شریعت الهی است که در آن توبه جهت رفع نقیصه تأکید شده، و این برای ما حجت است، نه سخن بعضی از بزرگان که مربوط به تقدیر خودشان است. موفق باشید

27802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در دعای جوشن کبیر آمده است: «یا من خلق الاشیا من العدم» در حالی که اعیان ثابته قبل از به ظهور آمدن امکان بودند، امکان هم فرمودید نه عدم است و نه وجود، ولی در این فراز گفته شده از عدم خلق شدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در مورد «اعیان ثابته» می‌فرمایند: «ما شمّت رائحة الوجود» یعنی هیچ نحوه وجودی در جای خود ندارد. و یا در مورد «امکان» می‌فرمایند عدمی است که اقتضای وجود دارد. موفق باشید

27108
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. سوالی در مورد حرکت جوهری داشتم اینکه ما ریشه حرکت در اعراض را در تغییر جوهر می دانیم در صورتی که حرکت در اعراض عالم ماده در اثر فعل و انفعالات عالم ماده روی همدیگر هستند و جایی را نمی توان تصور کرد که موجودی از لحاظ مادی باشد و ماده دیگر بر آن اثر نداشته باشد پس ظاهرا باید دلایل دیگر حرکت جوهری را بررسی کرد نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دلایل دیگر اثبات حرکت جوهری، جای خود دارد ولی به هر حال همین‌که اعراض به هر دلیلی پذیرنده‌ی تغییر و انفعال هستند، باید علت آن را به چیزی که اساس آن عرایض است، دانست. موفق باشید

26613
متن پرسش
سلام علیکم: در باب نظام اسلامی گفته می شود که ملاک تداوم و استقرار نظام، مشروعیت و مقبولیت است. آیا امروز مقبولیت نظام اسلامی همچنان وجود دارد و این نظام توانسته در جامعه محبوب و مقبول باشد و مردم گفتمان انقلاب اسلامی را دنبال می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقبولیت به همین معنا است که غیر از مردم بی تفاوت و ضد انقلاب افراد اصلی مدافع انقلاب در آن حدی است که به طور عرف باید در صحنه باشند و بدین لحاظ بنده معتقدم ذره ای از مقبولیت نظام کم نشده است هر چند که مردم مشکلاتی دارند و امیدوارند همین نظام این مشکلات را حل کند. نظر خواهی دانشگاه مریلند می‌گوید: بیش از ۹۰ درصد مردم معتقد به رفع اشکالات موجود از طریق همین نظام هستند و فقط ۸ درصد به بر اندازی نظام را معتقد اند. موفق باشید

26074
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: این تحلیل از آقای علیزاده ظاهرا خیلی درست است. جریان به اصطلاح حزب اللهی که یک زمانی ذیل آقای هاشمی و راست بود در به محاق رفتن عدالت بی نقش نبود غیر از اقلیتی که زود فهمیدند کشور از دهه ۷۰ کجا می رود اما بیش از ۱ دهه طول کشید تا به خود بیایند و جنبش عدالتخواهی شکل بگیرد منتها دیگه خیلی دیر شده بود. با استحاله فرهنگ عمومی به سرمایه داری و قارون صفتی، آرمان عدالت با دشواری اساسی رو به رو است. مقام ولایت هم ظاهرا آن قدر قدرت نداشتند که پروژه هاشمی را سد کنند تا بعد از ۳ دهه همچنان آتش از گور آن مرحوم! برخیزد! دولت فعلی هم مشغول فروش شرکت های دولتی به حامیان خویش است تا در دور بعد هم مدیران اولگارش امورات کشور را در دست داشته باشند و اگر کسی خواست مثل احمدی نژادا صلاحات کند کشور را به آتش بکشند. [Forwarded from جدال- علی عليزاده] چرا احیای عدالت در ایران امروز دشوار است؟ احیای عدالت اجتماعی و مبارزه علیه تبعیض‌های اقتصادی در ایران امروز بسیار دشوار است. در سه دهه گذشته در ایران عملا یک جامعه سلسله‌مراتبی -یک کاست طبقاتی- بازتولید و تثبیت شده. از زایشگاه تا مهدکودک و مدرسه تا خانه سالمندان و قبر، طبقات از یکدیگر تفکیک می شوند تا کت و عبا و حتی کفن اشراف و فرزندانشان از برخورد با کت و عبا و کفن فقرا و مردم عادی آلوده نشود. مسلما طبقات برخوردار آنچه به دست آورده‌اند را پس نخواهند داد. اما دشواری اصلی عدالتخواهی جای دیگری است. در اینجاست که عامه مردم، و حتی طبقات پایینی به «فرم» و اصل این جامعه طبقاتی دیگر اعتراض ندارند. فقط می گویند چرا ما و خانواده‌مان در طبقات بالاتر این ساختمان نیستیم. ما با جامعه‌ای طرفیم که فقرایش به ثروتمندان و سلبریتی‌هایش نمی گویند از کجا آورده‌ای. بلکه با حسرت و احترام به آنها نگاه می کنند و آنها را الگوی موفقیت و پیشرفت می دانند. رفسنجانیسم، مثل تاچریسم در انگلیس و ریگانیسم در آمریکا و نئولیبرالیسم در نقاط دیگر جهان، موفق شده نه فقط مخالفانش که حتی کارگران و مستضعفان و محرومان جامعه، و به عبارتی حتی قربانیانش را با خود همراه و همفکر و همدست کند. به هر گروه حمله کنید طرفدارانشان فریاد می زنند زحمت کشیدند و «حق‌» شان است. از دارایی سلبریتی‌ها، دکترها، وکلا، تاجران بپرسید عده‌ای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. بپرسید «ایران مال»ها و فلان استارت‌آپهای هزار میلیاردی از کجا آمدند، عده‌ای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. برخلاف سالهای بعد از انقلاب که ثروت فراوان نشانه‌ی طاغوت بود، امروز کمتر کسی اصل جامعه‌ای که یک نفر میلیونها برابر دیگران دارد را زیر سوال می برد. این «طبیعی شدن جامعه به شدت طبقاتی» دلیل وجود آقازاده‌ها و رانتخواران مذهبی و تکنوکراتهای سکولاری است که نه فقط عذاب وجدان یا نگرانی از قضاوت جامعه درباره منبع ثروتشان ندارند بلکه با قلدری به ژن خوب (ترجمه همان طبقه خوب) شان می نازند و تهدید به مهاجرت و بردن ثروتشان از این کشور می کنند. دقت کنید که جامعه فقط وقتی از «قلدری طبقاتی» دردش می گیرد که به شکلی عیان با ساختار سیاسی گره خورده باشد. قلدری پسر محمدرضا عارف یا آیت‌الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه و برادرزاده فلان امام جمعه و خواهرزاده فلان سردار و وزیر توی ذوق جامعه می زند و به حق باعث انزجار می شود ولی قلدری طبقاتی جراح برج‌ساز کراواتی یا فوتبالیست و سلبریتی که ظاهری اپوزیسیون دارد با نفرت جامعه روبرو نمی شود. در حالی که دومی هم با شبکه قدرت سیاسی و رانتی پیوند دارد. حقوق نجومی فلان مدیر دولتی و نهادی به حق باعث عصبانیت جامعه می شود ولی درامد ماهی یک میلیارد تکنوکرات بخش خصوصی یا تاجری که به شکلی بخشی از همان نظام اقتصادی و سیاسی است نه. این نشان می دهد که اصل «جامعه به شدت طبقاتی» در ایران دیگر محل سوال و شک نیست. این فرایند طبیعی‌شدن «حق» محصول تزریق سه دهه ایدئولوژی کاذب توسط رفسنجانیسم از یک سو و فرهنگی و غیراقتصادی شدن امر سیاسی در چند دهه گذشته از سوی دیگر است. فرایند «طبیعی شدن حق میلیونها برابر بیشتر داشتن»، مهمترین ابزار مشروع‌کننده‌ی غارت و سهم‌خواهی و رانت‌خواری در ایران امروز است. رفسنجانیسم برای تزریق این ایدئولوژی کاذب دو بال دیگر هم داشت: اصلاح‌طلبی و اصولگرایی. اولی فضای سیاسی را با ارزشهای فرهنگی لیبرال و دومی با ارزشهای فرهنگی سنتگرایانه اشباع کردند. و با غیراقتصادی کردن سیاست، فرایند انباشت سرمایه و تثبیت طبقاتی دهه هفتاد و هشتاد و نود را پنهان و مخفی کردند. به دعواهای عرصه عمومی دهه هفتاد نگاه کنید: دوچرخه سواری زنان هزاران صفحه روزنامه‌ اصلاح‌طلبان/اصولگرایان را اشغال می کند در حالی که هیچ فردی در هیچ یک از دو جناح فریاد نمی زند مدارس غیرانتفاعی نهادینه‌کردن «تفکیک طبقاتی» در پایینترین سن و متضاد با روح انقلابی است که می خواست امت بسازد. هیچ کس نگفت از درون مدارس غیرانتفاعی که حس تعلق به طبقه برتر را به کودک می دهد باکری و همت و حججی بیرون نمی‌آید هیچ، حتی یک پزشک مسئول و غیرسوداگر هم بیرون نمی‌آید. بگذارید اینگونه خلاصه کنیم: از اوایل دهه هفتاد گروهی با فریاد «وای آزادی» و گروهی با فریاد «وای شریعت» بازتولید جامعه طبقاتی و اشراف قبل از انقلاب را در ذهن مردم به حاشیه بردند و فرعی کردند. به عبارتی این دو گروه آنقدر درباره تفکیک جنسیتی پیاده‌روها و استادیومها و میزان مجاز موی سر زنان بر سر هم فریاد زدند و جامعه هم با این دعوا همراهی کرد که مردم ندیدند سرتاسر خیابانها، مدارس، دانشگاه‌ها، بیمارستانها و حتی قبرستانها «تفکیک طبقاتی» شده‌اند. و بازندگان آنها بودند که بیشتر از همه برای انقلاب هزینه داده بودند. کانال تلگرام علی علیزاده. t.me/jedaal

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رویهمرفته ما فعلاً در چنین شرایطی هستیم که وقتی طلحه و زبیرهای انقلاب اسلامی می‌میرند باید شمش‌های طلای‌شان را با تبر تقسیم کرد و نه با مثقال و قیراط. ولی اشتباه بزرگ این آقازاده‌ها، غفلت از جایگاه تاریخی ذات انقلاب اسلامی است، جایگاهی که سردار قاسم سلیمانی‌ها در جانِ مردم دارند و این بیچاره‌ها با عوضی‌گرفتنِ ایران اسلامی با اروپا، نمی‌دانند در جایی قرار دارند که همواره با تهی‌بودنِ خود روبه‌رو می‌شوند. در این رابطه به روش فوق‌العاده‌ی رهبر معظم انقلاب فکر کنید که چگونه انقلاب اسلامی را از این ورطه‌ها بیرون می‌کشند که آن روش، روش مارکسیستی نیست که به ظاهر، شعار عدالت داده می‌شود ولی در متن آن دنیاطلبی نهفته است بلکه روشی است که با برگرداندنِ انسانیت انسان به اصالت‌های انسانی‌اش، سرمایه‌داری را پوچ و تهی می‌کند و تاریخ دیگری را ماورای تاریخ امپریالیسم در مقابل ما می‌گشاید. نمی‌بینید چگونه در تشییع بدن مبارک سردار، دل‌ها، آری! همان دل‌ةایی که به گمان دشمن از حقیقت انقلاب اسلامی منصرف شده بود؛ تماماً خود را در گرو تعلق به آن سردار عزیز احساس کرد و این معجزه‌ی رهبری است که حقیقتاً نایب امام عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشند. فرصت نیست، ولی به این فکر کنید که چه شکستِ سختی در انتظار آن‌هایی است که از فرصت‌های انقلاب خواستند جیب خود را پر کنند و عملاً خود را از انسانیت خالی کردند. انسانیتی که در حالِ طلوع است برای عبور از فرهنگ سرمایه‌داری. موفق باشید

24962
متن پرسش
سلام این فیلم رو لطفا ببینید که چجوری خارج نشینی داره از اقتدار رهبر معظم انقلاب صحبت می کنه من که هم لذت بردم و هم بسیار ناراحت شدم که اونها یه چیز هایی حد اقل میبینن با دید خودشون و منصفند اما بعضی از ایران نشینانی که در این حکومت اسلامی زندگی می کنند و از برکات اون دارند استفاده می کنند حد اقل هارو هم نمیتونن ببینند. خیلی عجیبه و خیلی جالب https://www.aparat.com/v/Czy7F/%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%BE_%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%AF%D9%86_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C_%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7_%D8%B6%D8%AF_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هیبت مقام معظم رهبری، صورتِ عزّت حضرت حق است در این عالم و مظهریتِ «عزیزٌ حکیم»بودنِ ربّ العالمین در سیما و سیرت این مرد الهی می‌توانیم به تماشا بنشینیم و تجربه کنیم؛ حرفی نیست. آن‌چه انسان را نسبت به آینده امیدوار می‌کند، نفوذِ آرام آرام حقّانیت انقلاب اسلامی است در جان و روان کسانی‌که حتی از نظر خود نمی‌خواهند با انقلاب اسلامی همراهی کنند. ولی مگر موضوع در اختیار آن‌ها است؟ ملاحظه کنید چگونه یک نفر خارج‌نشین می‌فهمد که قضیه‌ی حضور تاریخیِ ما تا کجاها سر بر آورده و لااقل برای آن‌که فهم خود را در مقابل نفهمانی چون منافقین خلق و سلطنت‌طلبان به رخ بکشد، تا کجاها اقرار به حقانیت حضور تاریخی ما توسط رهبر انقلاب می‌نماید و این، قصّه‌ی آینده‌ی ما است. آینده‌ای که اگر کسی در مقابل طلوع جهانی بین دو جهان «تحجر» و «تجدد» سکوت کند، متهم به حماقت و نادانی می‌شود. موفق باشید

 

24951

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: امکانش هست برای سوال شماره ۲۳۶۴۴ مثالی عملی بیاورید. شما فرمودین می شود به حالات خیالاتی شدن مقابله نکنیم و به دید فرصت نگاه کنیم و آنها را تبدیل کنیم به خیر برای خودمان. می شود کمی بیشتر توضیح دهید. تمرینی یا مثالی هست من خیلی درگیرم با خیالاتم که خیالاتی بیهوده است نه در راستای کمک به عقل و رشد انسان. خیالاتی عمدتا منفی و بیهوده ... چطور به فرمایش شما خیالاتمان را با مثنوی مولوی یا آیات قرآن همراه کنیم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر آن است که سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید تا راه‌هایی نسبت به رفع چنین مشکلاتی را در مقابل‌تان قرار دهد. موفق باشید

23472

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم با عرض پوزش بابت مزاحمت: سوالی داشتم. در کتاب جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم فلسفه پست مدرنیسم را مواجهه با عصر جدید معنویت خواهی بیان کردید حال آنکه تا آن جا به بنده اطلاع دارم این موج معنویت خواهی از ۴۰ سال پیش شروع شده -اگرچه پیش زمینه آن مربوط به قرن های متمادی می شود- ولی تاریخ پست مدرنیسم به قبل از انقلاب اسلامی ایران باز می گردد. لطفا توضیح فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی پست‌مدرنیسم، روحیه‌ی بازخوانیِ مدرنیته است و افرادی مثل میشل فوکو را می‌توان در این مورد مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

23344
متن پرسش
سلام: دو سال هست عین جمهوری اسلامی سوالات سانسور می کنید. فقط یک نکته بگویم، من ۱۰ سال است سخنانتان را شما گوش می دهم اما آهسته آهسته احساس می کنم آنچه از رهبری و حکومت می گویید با آنچه در کشور رخ می دهد دو چیز متفاوت است. رشد دینی ام را محصول کتاب ها و سخنرانی های شما می دانم ولی حمایت های شما از حکومت منو حتی به دینم بدبین کرده است با اینکه مطمئنم دینم بر حق است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که اسلام حقیقت تاریخِ بشریتِ آخرالزمانی است، و حجاب‌های آن حقیقت، موجب انصراف از آن نمی‌شود، انقلاب اسلامی حقیقتِ تاریخ ما است و آن‌چه موجب به‌حجاب‌رفتنِ آن می‌گردد نباید ما را از حقیقت آن محروم نماید. سخنان 19 دی‌ماه اخیرِ نایب‌الإمام در تذکر به این امر، فوق‌العاده بود. موفق باشید.

 

22307
متن پرسش
سلام: وقت شما بخیر. استاد! انقطاع از دنیا با توجه به توصیه هایی که به ازدواج، بچه دار شدن، دوست داشتن اینها و محبت کردن، کار کردن و روزی در آوردن، خونه مناسب داشتن، مرکب خوب داشتن و بسیاری از نیاز های بدنی و خیلی از مسائل دیگه، چگونه است؟
متن پاسخ

مه تعالی: سلام علیکم: انقطاع از دنیا به آن معنا است که برای هیچ‌چیز جز خدا نقش قائل نباشیم و دل خود را به دنیا به معنای جای‌دادنِ دنیا به جای خدا شکل ندهیم وگرنه سیره‌ی خود انبیاء و اولیاء این نبوده است که به زن و فرزند خود قطع علاقه نمایند. موفق باشید

22030
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا در تمام زمان ها، تمام انسان ها باید با عقل به وجود پروردگار و حقانیت فرستادگان او پی ببرند؟ و اگر جواب بله است؛ چرا در برخی موارد، برخی پیامبران مانند حضرت موسی (ع) به جای استدلال عقلی، برای مردم زمان خود، معجزه می آورد؟ یعنی چرا انسان های زمان حضرت موسی (ع) به راحتی می توانستند با دیدن یک معجزه به حقانیت خداوند پی ببرند ولی همان معجزات برای انسان های زمان حال وجود ندارد تا ببینند و اسلام بیاورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معجزات، تنها وسیله‌ی اثبات نبوت پیامبران است و پس از آن انسان‌ها باید با عقل و ایمان خود و با اختیارشان به پرستش خدا بپردازند. و ملاحظه کردید که تعداد زیادی از بنی‌اسرائیل نتوانستند به حضرت موسی«علیه‌السلام» ایمان بیاورند و یا با آن حضرت همراهی کنند. با این حال، معجزات سایر پیامبران با رحلت آن‌ها در صحنه نماند مگر معجزه‌ی آخرین پیامبر که همچنان در صحنه است. موفق باشید

20757
متن پرسش
با سلام: رستگاری برای 1. سایر فرقه های اسلامی 2. ادیان اهل کتاب 3. غیر اهل کتاب و 4. آیین هایی چون بهاییت چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به اندازه‌ی توحیدی که دارد، رستگار می‌شود. می‌ماند بهائیت که یک حزبِ در اختیار استکبار و صهیونیسم است که به عنوان یک بمب در کشور ما هروقت که آن‌ها خواستند منفجر می‌شود. موفق باشید

19980

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم آقای طاهرزاده: هر چه فکر می کنم و گذشته خودم را بیاد می آورم گذشته که در دبستان، راهنمایی، دبیرستان و بعد در دانشگاه گذشت و رفقایی که داشتم و هم اکنون تو کوچه و بازار خیلی بی تفاوت از کنار هم رد میشیم به نظر شما چگونه این نسبت گشوده شود و عالم رفاقت معصومانه ای که وجود داشت دوباره شکل بگیره؟ موانع این راه کدامند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه خودخواهی‌ها و تکبّر و مشغول خودشدن، این مشکلات را ایجاد می‌کند. موفق باشید

19762
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد آیه ۳۹ سوره نور که خداوند می فرمایند گناهکاران در روز قیامت نزد اعمال خود می روند و هیچ نمی یابند ولی خدا را آنجا می یابند می خواستم اشاره کوچکی بفرمایید اینکه در اینجا که کلمه جلاله الله را آوردن که یعنی الله را می یابند منظور چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باباسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور می‌فرماید: اعمال کافران مانند سرابی است در بیابانی خشک که انسانِ تشنه فکر کند آب است و او را سیراب می‌کند، در حالی‌که وقتی به آن رسید در آن تنهایی و بی‌کسی، هیچ‌چیز جز خدا را نمی‌یابد که باید به آن امید می‌بست. موفق باشید

19014

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد وقتی نذر می کنیم روزی 1000 عدد صلوات بر محمد و آل و محمد بفرستیم حال اگر بیش از آن تعداد بفرستیم ناقض نذر خواهد بود یا 1000 عدد آن پای نذر حساب می شود و مابقی ثواب خود را خواهد داشت؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید حالت دوم در میان است. موفق باشید.

نمایش چاپی