بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23315
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت استاد سلام علیکم: ابتدا تشکر می کنم از لطف حضرت عالی از اینکه روزانه وقت برای پاسخ به دوستان می گذارید که به حقیقت ذره پروری می کنید. در سوالی فرمودید که اگر وقت روی تربیت نیروی انقلابی بگذاریم زودتر به نتیجه می رسیم تا اینکه به عقل توسعه یافتگی وقت صرف کنیم. حال می توان به کلی از عقل توسعه اعراض کنیم یا اینکه به آگاهی از آن نیاز داریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حداقل آن‌هایی که بنا است با عقل انقلاب اسلامی کار را ادامه دهند، باید عقل توسعه‌یافتگی را بشناسند. ولی عموم مردم اگر با عهد عقل انقلاب اسلامی خود را شکل دهند، رهِ صدساله را یک‌شبه طی می‌کنند و یا بگو اساساً از بیراهه به راه قدم خواهند گذاشت. موفق باشید

23004
متن پرسش
سلام علیکم: بروز غضب خداوند در دنیا و برزخ و قیامت نسبت به انسان چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای حضرت ربّ العالمین، تغییر حالات به آن معنا که یک روز غضبناک باشند و یک روز خوشحال، معنا ندارد. آری! با گرفتن نعمت‌هایی که مرحمت کرده‌اند عملاً صورتی از غضب برای جضرت ربّ العالمین معنا می‌شود، چه در دنیا و چه در برزخ و چه در قیامت. در برزخ و قیامت، سلبِ رحمت موجب قرارگرفتن در عذاب الهی خواهد بود. موفق باشید

21722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: گاهی اوقات انسان تلاش می کنه مراقبت های خود رو زیاد کنه. نمازها به جماعت و استغفار و ...اما در این بین یک دفعه نماز صبحش قضا می شود. این چه طور است؟ آیا به جهت غرور است یا...؟ حالا بعد از این در این فکر می رویم که با توجه به حدیث که می فرماید اگر یک نماز صبحت قضا شد به اندازه کوه هم طلا بدهی فایده ندارد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که ما با یک برنامه‌ریزی معقول وظایف خود را انجام دهیم و بقیه را به خدا واگذاریم. شاید برای نجات ما از عُجب، این مسئله پیش آید. موفق باشید

21572
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: استادی دارم که خیلی خدمات به دانشجویان می دهد و از لحاظ علمی خیلی پر است و چیزهای زیادی از او آموخته ام. ایشان به لحاظ دینی مشکل دارند و شبهه در ذهن دانشجویان وارد می کنند و این مربوط به اخیر است در گذشته خیلی حرف های مذهبی هم سر کلاس می زد و کلا آدم عجیبی است. از من خواست مقاله ای برایش بنویسم برای ارتقایش و مانده ام چه کنم. دارد مصداق «یصدون عن سبیل الله» می شود که خدا را قبول دارد اما در قالب مفاهیم انسان خدایی برای دیگران شرح می دهد. من را به هم ریخته چه کنم آیا چون علمی از او آموخته ام بنده اش هستم و باید هر خواسته ای دارد اجابتش کنم؟ خب ایشان رسمی دولت نیست و قرار است با بستن رزومه کاری اش مثلا این مقاله یکی از شروط آن است رسمی شود و من نمی دانم جایش محکم نیست در خفا به دانشجو این حرف ها را می زند آن موقع چه کند. چه راهنمایی دارید. خیلی واجب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت نباید به کسی که مشکل عقیدتی برای کسی ایجاد می‌کند، کمک کرد. آن‌که فرمود: «من علّمنی حرفا قد صیّرنی عبداً» مربوط به معارف الهی است، نه آن‌که اگر کسی به ما فیزیک آموخت عبد او شویم. موفق باشید

20808

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: پیرو مطالعه مباحث معرفت نفس این موضوع را کامل دریافتم که گم شدم و الان هر چند سخت است ولی سعی در بازیافتن خود دارم. می خواستم بدانم آیا مثلا اعتماد به نفس کم و یا زیاد در میزان گم شدن نقش دارد؟ یعنی کسی که به هر دلیلی اعتماد به نفس بالایی دارد آیا احتمال گم شدن نفسش بعیدتر است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اعتماد به حق موجب یافتن هر چه بیشتر خودمان می‌شود. موفق باشید

20669
متن پرسش
سلام استاد: آقاي محمد حسین رجبی دوانی، در رابطه با تاثیر فرهنگ غرب در زمینه سازی عاشورا و تأثیراتی که فرهنگ رومی بر مسلمانان آن زمان داشته و زمینه ساز فاجعه عاشورا شده، می فرمايند: اصلا من تاثیر فرهنگ غرب بر زمینه سازی عاشورا و زمینه سازی فرهنگ رومی بر فاجعه عاشورا را، بنده قبول ندارم. اگر ما اسم سرجون رومی را در دربار معاویه و یزید (لعنهما الله) داریم، یا منصور بن سرجون، دلیل بر نفوذ فرهنگ غرب، یا قدرت غربی آن روز که امپراتوری روم باشد، در حاکميت مسلمان ها و تاثیرگذاری بر حوادث تاریخ اسلام، ما نمی توانیم چنین تلقی داشته باشیم. بنی امیه در مکه بودند و نظام قبيلگي داشتند. به برکت اسلام، اینها از اون جهالت و حالت بدبختی بیرون آمدند و بر اثر خیانتی که بعد از پیامبر به اهلبیت عصمت و طهارت شده، اینها در حاکمیت اسلام جا گرفتند و زمان عمر بن خطاب و عثمان، معاویه در شام حکومت می کند. شام، قلمرو فرهنگی و سیاسی و جغرافیایی امپراتوری روم بوده است، که مسلمانان گرفتند. معاویه هم، به عنوان فرمانروای این منطقه از سوی خلیفه دوم، قادر نیست یک منطقه ای با سابقه تمدنی دیرینه را، بخواهد اداره کند، مگر با یاری گرفتن و مشورت از افراد مطلع اهل محل ... لذا، این در واقع به نوعی میشه گفت ذکاوت معاویه بود که از افراد مطلع بومی مثل سرجون، برای اداره اون منطقه و مردمی که او زبانشان را می داند و او با این فرهنگ آشنایی داره، استفاده بکند. اگر ما حضور یکی دو نفر رومی را، در اینجا سند قرار بدیم بر اینکه رومی ها نفوذ کرده اند و فرهنگشان را پیاده کرده اند، پس باید که بگوئیم راجع به خاندان های ایرانی که در خلافت بنای عباس حضور دارند، خاندان برمکيان، خاندان نوبهاران، خانداني حضور دارند، پس این، نشانه نفوذ ایرانی های زرتشتی و دشمن اسلام در حاکمیت مسلمان است. خیر! بنی عباس، مرکز حکومت خود را در حوزه تمدن ایران، یعنی عراق امروز قرار داده بودند. ناچارند از عناصر ایرانی استفاده بکنند. بله، مشورت به یزید، برای تعیین عبدالله زیاد به فرمانروایی کوفه را، سرجون به او می دهد؛ اما این نشان دهنده این نیست که یک برنامه ریزی بوده و می خواسته اند حرکتی را مدیریت کنند. اگر چنین بود، ما باید شواهد و قرائن دیگری هم، می داشتیم، که هرگز چنین چیزی وجود نداشته و در هیچ کدام از منابع ما، اطلاعاتی در مورد سرجون و منصور بن سرجون، وجود ندارد؛ غیر از این نکات محدودی که عرض شد. نظر شما در مورد اين صحبت ایشان، چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهدی که حکایت از آن دارد که ابوسفیان حتی قبل از اسلام با رومیان ارتباط داشته است را، چه‌کار کنیم؟ حتی آن‌جایی که وقتی نامه‌ی حضرت پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به قیصر روم می‌رسد و قیصر روم می‌خواهد چند نفر از مردم عربستان که پیامبر را می‌شناسند، پیدا کند تا سؤالاتی از آن‌ها داشته باشد؛ یکی از آن افراد ابوسفیان است. پس به هر حال جای این فکر هنوز باقی است که احتمالاجریان اُموی بدون ارتباط فکری و فرهنگی با رومیان نبوده. موفق باشید

18703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جلد اول و دوم کتاب مقالات رو با صوت شما گوش دادم می خواستم ببینم نیازه جلد سوم رو هم گوش بدم یا برم صوت های مصباح الهدایه و رساله الولایه رو گوش بدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیف است که مطلب را تا آخر دنبال نکنید. چرا عجله؟! موفق باشید

 

7363
متن پرسش
با عرض سلام.شاید جایگاه سوال بنده اینجا نباشه ولی من دوست دارم در هر زمینه ای حرف آخر را از دین بدونم که چه نظری داره.ازدواج دختر و پسری که دختر 4 سال بزرگتر است را به طور کلی چگونه ارزیابی میکنید؟ظاهرا تفاوتی در این زمینه مشخص نیست و به هم میخورند اما دختر مردد است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. کارشناسان محترم رادید معارف بهتر می‌توانند راهنمایی کنند. موفق باشید
6527
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی . باوجود شرایط کنونی جهان اسلام ک سفیانیزم و وهابیت هسته اصلی اقدامات علیه شیعیان ب شمار میروند ایا صحیح است ب سفر حج عمره رویم؟ 2.روایت شده از زمان ظهور ک در ان هنگام ب یمن وجود حضرت بقیه الله و پر شدن زمین از عدالت دیگر نیازی ب حقوق و دادگاه قاضی نیست.تازه از رشته حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم.من علاقه زیادی ب درس خواندن و تحصیلات عالی دارم اما نمیدونم منفعت معنوی من در کدام شاخه است؟وقت و انرژی خودم را در این راه بگذارم تا خدمتی ب مردم کنم یا اصلا دنبال معارف را بگیرم حال یا رشته ام را تغییر دهم یا ... با تشکر از حضرتعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سفر حج در حال حاظر زمینه‌ی حضور تشیع را در محافل بین‌المللی اسلامی فراهم می‌کند 2- به نیت احیاء حقوق مظلوم بسیار ضروری است. موفق باشید
29779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد آیت الله خویی گفته می‌شود آینده خود تا مرگ را مشاهده کردند از طرفی این علمی که برای ایشان پدید آمد ولو علمی باشد که تکلیف آفرین نبوده است مثل ائمه که غذای مسموم تناول کردند اما بنظر می‌رسد عدم اعتنای ائمه به علم غیب در راستای اعتلای اسلام بود و مثلا جز اینست که مامون با مسموم کردن امام خود را معدوم کرد اما در مورد مرحوم خویی که می‌گویند نهایتا به حقانیت راه روح الله رسید چرا نهایتا؟ مگر از قبل حقانیت امام را مکاشفه نکرده بودند یا آن دیدار با فرح در حالی‌که شخصی مثل آیت الله بهاالدینی را می‌بینیم که در زمان مرحوم منتظری نظرشان بر سید علیست و مشخص است که این علم را از مکاشفه گرفتند و اعتنا کردند والا از طرق عادی نظرها معطوف منتظری بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنیدکه آیت الله خویی با این‌که استعدادهای خوبی داشتند، ولی بیشتر در فقه متوقف شدند. موفق باشید

29361
متن پرسش
سلام علیکم: هفته وحدت و ولادت رسول الله (ص) و امام صادق (ع) رو تبریک عرض می‌کنم در این چند ماهه اخیر احساسی پیدا کردم که شاید در نگاه سطحی و خرد و حوادثی که در جریان است، عجیب به نظر برسد ولی در وجود خود این حس را بصورت ویژه ای می یابم. حس می‌کنم هر چه می‌گذرد به اذن الله بستر برای رقم خوردن تمدن آینده کره ارض و انعقاد عهد جمعی با حضرت حجت (عج) که قطعا هر عصری بر اساس عهدی رقم می‌خورد، نزدیک می‌شویم و انقلاب در گذرگاه مهمی قرار گرفته که ان شاء الله زمینه برای عبور از آن فراهم است و حس می‌کنم قرن ۱۵ شمسی قرن اسلام ناب و انقلاب است. دشمنان مان به ضعفی عظیم دچار شده اند و آن لیبرال دموکراسی که روزی آن‌را ایستگاه پایانی بشر و آخرین علم تمدن مدرنیته می‌خواندند، امروز حتی نظریه پردازانش هم از تثبیت آن عاجزند و هر چه می‌گذرد جبهه استکبار وضع بغرنج تری پیدا می‌کند و گویی سعی دارد با تشدید فشارها و تلاش برای به مذاکره کشاندن، دردهای خود را التیام دهد و البته پیام نهفته در آن اینست که انقلاب فربه شده و به راحتی از پای درنمیاد و نه تنها انقلابی ساده نیست بلکه هویت تمدن مدرن را نشانه گرفته است. گویی بحمدالله در ایران هم علیرغم مسائلی که در صحنه اجتماع می بینیم، به برکت هدایت و رهبری تمدن ساز و بی نظیر امام امت، زمینه برای رخت بستن توسعه گرایی و التقاط و الگوهای نئولیبرال از ساحت معیشتی و نظام سازی و فرهنگی دارد فراهم می‌شود و مردم هم ثمره این نوع بینش را تجربه کردند و گویی زمینه برای حرکت بسمت گام دوم و تمدن نوین اسلامی و مسئولینی در تراز این گام تمدن ساز فراهم می‌شود. گویی انقلاب باید این زنگارها و حجابها را تجربه می‌کرد تا در مسیر تمدن سازی، امت بیش از پیش با امام خویش همراهی و همسویی کند و در غربالها خطوط از هم تمییز یابد و عرصه آخرالزمانی مهاجه جنود عقل و جهل و دولت آدم و دولت ابلیس فراهم شود و براستی چطور پرچمدارن عهد غربی مستاصل مانده اند و در درون خودشان با انواع مشکلات مواجهند و هر چه می‌گذرد از توقف پیشروی انقلاب ناکام مانده اند و بیش از پیش مترصد زمین گیر کردن آنند و البته از قضا سرکنگبین صفرا فزود. مثل اینکه بنا بر اینست که امت با جهادی کبیر که مر آن لا تطع الکافرین است پا در عالمی بگذارد که انعقاد عهد قدسی و بیعه لله است و گویی باید این حوادث و مشکلات و معضلات رخ می‌داد تا متوجه شویم اگر در بستر انقلاب سلوک و توطین نفس و خودسازی و اصلاح نفس نکنیم، با انانیت و نفسانیت در سطح مسئولین مواجهیم که باعث می شود کمترین قرابت فکری با امام جامعه را پیدا کنند. البته بلاشک نباید فراموش کرد اینکه انقلاب از ابلیه سخت ویژه با روندهایی که از سال ۶۸ شروع شد توانست خود را حفظ و گذار دهد و از بسیاری فتنات و تفکراتی که حجاب انقلاب بود، محفوظ مانده و یا در حال گذارست و این چنین این انقلاب ظرفیت دارد قرن آینده را بسازد و چنین تمدن غرب را درگیر حیرانی کند، مرهون زعامت علوی امام امت است که با آینده نگری حکیمانه زیربنای تمدن اسلامی را پی ریزی کرد و کشتی انقلاب را در دریای تلاطم ها پاسداری کرد و سعه صدرش موجب افشای خط نفاق و التقاط شد و هر بار مطمئن تر از پیش می‌گوید آینده این ملت روشن است و افول جوهره تمدن غربی نزدیک است و به حق میراث دار صالح خمینی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی سخن شهدا در همین نکته نهفته است که متوجه‌ی آینده‌ی متعالی این انقلاب شدند و فهمیدند باید تا مرزِ فداشدن برای انقلاب جلو رفت. به نظر این حقیر، بصیرت واقعی در این دوران همین نکاتی است که متذکر شدید. امید فراوان دارم که فرزندانِ حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متوجه‌ی این نحوه حضور باشند و در همین رابطه خوانندگان این جواب را به مطالعه‌ی دوباره‌ی متن جنابعالی وامی‌گذارم. موفق باشید   

27726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: حدیث بالای صفحه سایت، هلال رو حلال نوشتن اصلاح شود. استاد ببخشید من به افرادی که مشکل خانوادگی داشتن مشاوره می‌دادم. امروز حین صحبت با یه نفر، حس کردم نباید من وارد این وادی بشم حداقل فعلا. چون حس کردم آدم باید یه وسعت وجودی داشته باشه بتونه حرفای دیگرانو بشنوه و نکات مناسب بهشون بگه. استاد من در این زمینه مطالعه هم کردم ولی این حس رو هم بارها تجربه کردم که آدم نورانی باید مشاور بشه. اینجاها وظیفه آدم چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که دادید. اگر بتوانید به هر حال کمکی به آن افراد بکنید نباید کوتاهی کنید، إلاّ این‌که کسی بهتر از شما باشد که او بتواند به آن‌ها کمک کند. موفق باشید

27512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
من اینجور فهم می کنم آیا درست است؟! علوم تجربی و علوم انسانی در بستر تمدن و فرهنگ غرب زاییده شده اند. یکی به نحو اقتضاء مثل علوم تجربی و یکی به نحو اضطرار مثل علوم انسانی. گمان می کنم برای عبور از فرهنگ و تمدن غرب باید به اضطرار علوم اقتضائی را بگیریم و اضطراری را اصلاح کنیم تا کم کم وارد تمدنی شویم که علوم متناسب با خود را به صحنه آورد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین طور است که می‌فرمایید. به نظرم تفصیلِ بحث را در پرسش و پاسخ ۲۷۵۱۱ می‌توانید بیابید. موفق باشید

26420
متن پرسش
بسم الله سلام استاد عزیزم: کتاب فوز سالک جناب صفایی رو همین چند دقیقه پیش تموم کردم. گذشته از اینکه دل باصفای ایشون کلمه به کلمه کتاب رو نورانی کرده، یه سری نکات هست که باید از شما بپرسم. ۱. در چندجای کتاب بحث سجده نکردن شیطان بر آدم رو مطرح کردند و به برداشتهای گلشن راز یا عین القضات نقد جدی وارد کردند. حرف ایشون صحیحه؟ شما نگاه ایشون رو نسبت به فلسفه و عرفان می پذیرید؟ ۲. ایشون اهداف سلوک رو رضا و عبودیت و لهف الی جود الله می دونن و میگن توحید فعل و صفت و ذات یا دیدن واقعیت اشیا یا عشق به حق هدفهای بعدی هستن. نظرتون چیه راجع به این حرف؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویهمرفته بعضی از ذوقیات عرفا قابل قبول نیست ولی ظاهراً استاد صفائی «رحمت‌اللّه‌علیه» هم کمی بیش از حدّ از عرفا فاصله دارند. به نظرم روش امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بهتر است که هم عرفا را قبول دارند و هم تسلیم آن‌ها نیستند، هم ابن‌عربی را نقد می‌کنند و هم در نامه‌ای که به گورباچف می‌نویسند می‌فرمایند: «و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه ‏صدر المتألّهين «رضوان‏الله‌تعالى‌عليه‏ وحشره‌الله‌مع‌النبيين‌والصالحين» مراجعه نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. ديگر شما را خسته نمى‏ كنم و از كتب عرفا و به‏ خصوص محى‏ الدين ابن عربى نام نمى‏ برم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگ‏مرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد، تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيفِ باريك‏تر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.» ( صحيفه‏ ى امام، ج ۲۱، ص: ۲۲۴- ۲۲۵) [1] ۲. حرف خوبی است. موفق باشید

 


[1] - حضرت امام در جواب حسنين‏ هيكل كه مى‏ پرسد چه كتاب‏ هايى جز قرآن در شما اثر گذاشته، مى‏ فرمايند: «در فلسفه، ملاصدرا ، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر.»(صحيفه‏ ى امام، ج 5، ص 271)

 

 

23368
متن پرسش
با سلام و عرض احترام: با توجه به مبانی وجود ذهنی در کتاب بدایه الحکمه آیا می توان در یک بررسی انتقادی تمایز میان پاسخهای مختلف به ایراد وجود ذهنی را بررسی کرد؛ با فرض اولیه این که همه یا بخش قابل توجهی از این پاسخها قابل بازگشت به یکدیگر هستند؛ آیا تحت شرایطی این کار امکانپذیر است؟ چه شرایطی برای این بازگشت پذیری باید برقرار باشد؟ پیشاپیش از پاسخگویی شما کمال تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در موضوع وجود ذهنی باید مدّ نظر قرار گرفت این است که نفس انسان با روبه‌روشدن با وجود خارجی، مستعد می‌شود تا صورتی مطابق صورت موجود خارجی در خود إبداع کند که آن از جنس علم است و انسان این امر را برای خود بدیهی می‌داند که آن‌چه از وجود خارجی در نزد خود دارد، علمی است از معلوم خارجی، وگرنه گرفتار شکاکیّت خواهد شد. با این فرض و با این تبیین، دیگر جایی برای آن شبهه‌ها و جواب به آن شبهه‌ها نمی‌ماند. موفق باشید

22904
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: بنده آشنایی زیادی با شما و مباحث شما دارم. تا جایی ک خود را شاگرد شما می دانم. لذا شما را همیشه انسانی اخلاقی، صبور و متواضع دیده ام. ولی از آنجایی که در مباحث شما هستم با شاگردان قدیمی شما در ارتباط نزدیکی هستم، آنها به مباحث شما و علوم حوزوی و دانشگاهی بسیار مسلط و استاد هستند ولی هیچ وقت اخلاق و تواضع جنابعالی را با عوام در آنها ندیده ام و شاهد بد اخلاقی های زیاد و تکبر و غرور خاصی از سوی آنها به خودم و دیگران شاهد بوده ام و این باعث ناراحتی بنده و دوستان بوده است و بارها این موضوع را از دیگران شنیده ام. و توقع ما این است که آنها نیز چون استاد خود متواضع و اخلاقمند باشند. جسارت بنده را ببخشید و آنها را از سر استادی مکررا نصیحتهایی بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم از این امر رنج می‌برم. زیرا بعضی از این افراد تنها برخوردِ علمی با مباحث می‌کنند و به یک معنا شاگرد چند کتاب از مطالبی هستند که بنده نوشته‌ام. در حالی‌که یافتِ حضور تاریخی که با روح و روحیه‌ی خاصی محقق می‌شود چیز دیگری است. اینان تلاش نمی‌نمایند تا این مباحث، موجبِ راهی گشوده گردد و در آن راه، خود را در محضر حضرت معبود بیابند و در إزاء تواضع با خلق، آن راه را برای جان خود گشاده و گشاده‌تر نگه دارند. البته باید به آنان تذکر داد و از آنان ناامید نشد. موفق باشید

20103
متن پرسش
سلام استاد عزیز: کسی از امیرالمومنین (ع) پرسید قبل از این دنیا چه بود؟ آقا فرمودند دنیاهای دیگر مثل همین دنیا 1. آیا این روایت درسته یعنی سند داره؟ 2. اگه عالم ماده که پایین ترین مرتبه ی وجوده از بین بره اون موقع پایین ترین مرتبه ی وجود چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مبتنی بر دلایل عقلی است، زیرا همواره خداوند در تجلی است و همین‌که عالم ماده به فعلیت رسید و در مرتبه‌ی بالاتری قرار گرفت، مرتبه‌ی مادون آن یعنی عالم ماده تجلی خواهد کرد. موفق باشید

18881
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخ هایی که به سوالات عزیزان داده اید به این که یک تمدن برای شکل گیری باید فراز و نشیب طی کند و با توجه به اینکه ما وضع بدی در جامعه مان داریم آیا شما معتقد هستید که این انقلاب مثل حال معنوی انسان فعلا در حال انقباض است و مردم کشورمان همه بعدا ضربه و نیرنگ فرهنگ مدرنیته را احساس کرده و باز می گردند و خوب می شوند و تلاش علمی، عقلی فرهنگیان برای تأمین بشر آن دوران است؟ آیا معتقدید که اکثر منحرفان رجوع به اندیشه انقلابی خواهند داشت؟ اگر این نیست پس مشخص کنید فراز و نشیب یک تمدن یعنی چه و جایگاه خراب این وضع کنونی چگونه است؟ 2. آیا این چیز خوبی است که کسی بخواهد در مقامات علمی و عرفانی بزرگترین فرد هستی بشود؟ و این را پیوسته از خدا بخواهد آیا خوب است؟ آیا خدا می دهد؟ آیا در این جا منیت انسان مطرح نیست؟ 3. یعنی چه خدا فقط هست موجود را به موجود می دهد و نقص او از خود اوست آیا نعوذبالله موجود را کس دیگری درست می کند و فقط خدا هست می دهد؟ یقینا این جور نیست! پس موضوع چیست اگر وقت ندارید منبع بفرمایید، به دعاهایی که پشت سر شما می کنند امیدوار باشید، شما را دعا کرده ایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مطمئن باشید وقتی جبهه‌ای توحیدی در تاریخ در مقابل جبهه‌ی استکباری به میدان آمد با توجه به این‌که فطرت انسان‌ها توحیدی است، حتماً خود را متمایل به جبهه‌ی توحیدی می‌دانند. فعلاً هنوز در قبضِ عادت غربی خود هستند 2- از خدا بخواهید حقیقت را به شما نشان دهد به همان معنایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در دعای خود عرضه می‌دارند: «اللهم أرنی الأشیاء کما هی» پروردگارا! چیزها را آن‌طور که هستند به من بنامایان 3- در این قسمت سعی کنید بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست را دنبال فرمایید. موفق باشید

6656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید می خواستم بدانم اصالت صحت چیست و اگر اصالت صحت واقعی را در نظر بگیریم چه اشکالاتی بر ان وارد است؟و اگر فاعلی چه طور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می کنم به وبلاگ http://hamedrahimpour.blogfa.com/post-13.aspx. رجوع فرمائید .موفق باشید
26667
متن پرسش
استاد گرامی سلام: اگر روح انسان در ۴ ماهگی در بدنی که ساخته شده حلول می کند نحوه حلول در بدن برزخی و حلول در بدن قیامتی چگونه است؟ التماس دعا و با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدنِ برزخی و قیامتی، صورتِ روح و اخلاق انسان است و بحث دوگانگی بین روح و بدن در آن‌جا مطرح نیست. موفق باشید

25542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشی. تا اینجا از مطالعات کتاب ها به این نتیجه رسیدم که حرکت با نور امام حسین (ع) تخلیه از موانع است. حرکت با نور امام زمان (عج) تجلیه و سبک زندگی منتظرانه و واقعی است، حرکت با نور حضرت فاطمه زهرا (س) تحلیه و بصیرت به عالم ربانی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم خوب است. موفق باشید

25043
متن پرسش
جناب استاد سلام: شما در مباحث معرفت النفس می‌فرمایید: این روح چه موقعیتی نسبت به تن من دارد؟، همین تن من است، فرقش این است که ذاتا این تن در حقیقتش دخالت ندارد، طبق برهان صدیقین وجود نازله واقعا همان جلوه وجود عالیه است در این موطن، ما یه روحی نداریم پشت تنمان، این کسی که الان اینجا ظاهر شده و نشسته همان روح است که به صورت تن آمده اینجا، شما الان روحی اینجا نشسته ای، این کسی که الان اینجا نشسته خودتی، ما روح و جسم نداریم یه شخص داریم که همه ی خودش است، این دست دست خودش است، خودش این دست است. آنجا که می‌فرمایید (فرقش این است که ذاتا این تن در حقیقتش دخالت ندارد)٬ منظورتان چیست؟ حقیقتش چیست ؟ اگر امکان دارد مثال بزنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تن، نازله‌ی روح نیست زیرا در نظامِ طولی، نازله‌ی هرچیز، تجلیِ آن چیز است ولی جسم ما تجلیِ روح ما نیست بلکه روح ما، تن را به عنوان ابزار خود در دوره‌ی جنینی برای خود شکل می‌دهد. موفق باشید

24693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا گفته ها و نوشته های مرحوم آیت الله شجاعی در باب سلوک الی الله، انسان را از استاد بی نیاز می کند؟ ۲. اگر نه بفرمایید چگونه استادی را که خود طی طریق کرده و قابل اعتماد است پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت در قسمت «نوشتارها» هست رجوع فرمایید. موفق باشید

24690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرانقدر: استاد دلیل نرسیدن به بعضی از رویا هایی که هم عقل و هم دین آن را تایید می کنند. و هم برایش بسیار زیاد تلاش کرده ام علی رغم مشکلات فروانی که در زندگی شخصی ام داشتم چیست؟ سوالم را واضح تر می پرسم چون می دانم در این زمینه تجربه دارید. شاید به نظر خیلی ها کودکانه باشه سوالم اما من مدت هاست که با علاقه به رشته پزشکی که با شناخت افراد درجه یکی مثل دکتر قریب یا دکتر سید ناصر عمادی آن را شناختم. تلاش می کنم. هم در راهنمایی و هم در دبیرستان امام محمد باقر تحصیل کردم اما باز هم بعد از ۲ سال ناموفق بودم. استاد باید با چه استدلالی دلیل عدم استجابت دعا هایم را توجیه کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد ما برای خدا تکلیف معلوم نکنیم «کارسازِ ما به فکر کار ماست / فکرِ ما در کارِ ما آزار ماست». موفق باشید 

24632

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: ۱. منظور از سیر در درجات و مراتب ولایت اولیا الهی چیست؟ ۲. منظور از اصالت دادن چيست؟ مثلا اصالت دادن به مادیات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این مربوط به مراتب توحید است یعنی آن چیزی که جناب خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین به میان آورده. ۲. اصالت دادن یعنی اصل گرفتن و اصالت دادنِ به عالم مادیات یعنی مادیات را اصل گرفتن. موفق باشید

نمایش چاپی