بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا شرح «معرفت النفس و حشر» وجود دارد؟ اگر هست لطفا در سایت قرار دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کیفیت صوت بسیار پایین است. اگر لازم داشتید با جناب آقای مهندس نظری تماس بگیرید. شماره‌ی ایشان 09136032342 می‌باشد. موفق باشید

8044
متن پرسش
شما در جواب سوال "وقتی دلتون میگیره چکار میکنید؟"فرموده اید:"هزار تا کار هست؛ یکی را باید انتخاب کرد تا پیام فرشته‌ای که آمده ما را متوجه راه نورانی اُنس با خدا کند، با جایگزینی‌های پوچ زیر پا نگذاریم."یعنی هروقت دلمون میگیره و یا حتا افسره شدیم کار یه فرشته است؟یعنی من که اغلب اوقات دلم گرفته کار یه فرشته است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است. آن فرشته مأمور است که شما را متذکر کند تا راهی دیگر را انتخاب کنید و راه‌های آسمان را به قلب خود بگشایید زیرا «إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ». موفق باشید
31787

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به سوال قبل معلوم نشد موافق اخراجید یا موافق. ابتدا فرمودید ابتدا باید عرض کنم بنده نیز با اخراج ایشان از دانشگاه مخالف هستم ولی در انتها فرمودید با این همه همچنان معتقدم ایشان و امثال ایشان باید در مراکز علمی، کرسی آزاد اندیشی جهت ارائه اندیشه‌های خود داشته باشند و آن اندیشه‌ها در معرض نقد و بررسی قرار گیرد ولی به عنوان استاد با چنین اعتقادی ظلم به دانشجویان می باشد به دلایلی که عرض شد. خوب اگر قرارست استاد نباشند باید اخراج شوند و نمی‌دانم چنین چیزی داریم که فرد صرفا کرسی آزاداندیشی داشته باشد و اصلا آزاداندیشی درین مملکت کجا بوده است که بخواهد کرسی داشته باشد. بسم الله من میخواهم آزاداندیش باشم و در مورد ولایت فقیه که روایات چندان و مستحکمی ندارد آزاد اندیشی کنم بر روی کرسی خواهم نشست یا خواهم ایستاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به عنوان یک استاد در امور پژوهشی و یا کنفرانس علمی می‌توان از ایشان استفاده کرد و دانشگاه ظرفیت حضور چنین افرادی را دارد و پژوهشگاه‌هایی در دل دانشگاه هست که افراد می‌توانند در آن‌جا حاضر شوند و از نظریات ایشان استفاده کنند ولی این‌که مستقیماً دانشجویان در اختیار ایشان قرار بگیرد به عنوان کلاس درس، باید به نظامی که بر انقلاب اسلامی قوام دارد، حق بدهیم که نسبت به حضور ایشان در کلاس  حساس باشد. موفق باشید

29906
متن پرسش

سلام علیکم: من ندیدم امام را ولی خوشا به حال شما که درک کردیدش، فقط متن کتاب هایش آدم را از خود بی خود می‌کند دانشجویان فرانسوی فارسی بلد نبودن ولی می‌گفتن ما پیش این آقا احساس معنوی... کتابهایش را بخوانی تازه می‌فهمی چرا می‌گویند اینور فیضیه حاج آقا روح الله ست که تا ازش نپرسی یه کلمه حرف نمی‌زند اون طرف فیضیه علامه طباطبایی است که نگاه تو صورت کسی نمی‌کند، خدای حفظ تجرد و ساکنان ظاهری دنیا ولی در اصل ساکنان باطنی آخرت «لیس فی الدار غیره دیار» از شاگردان حضوری صدرا همچین کارهایی برمی آید با این عظمت روح آیا حضرت امام به تجرد عقلانی رسید؟ آیا با این روح عظیم امام که حتی حاضر نشد برای مرگ فرزندش گریه کند چون برای غیر خدا بود وفنای فی الله بود و می‌گفت مهم نیس در این انقلاب پیروز شویم مهم این است خدا از ما راضی باشد آیا این شخص عالم برزخ دارد یا نه مستقیم وارد عالم عقل می‌شود؟ با خواندن کتاب هایش ما را تشنه تجرد عقلانی کرده و لقا الهی برای رسیدن به همچین تجردی سلوک ذیل امام در این زمانه کافی است؟ آقای طاهرزاده طلبه ها را حیف است در آوینی و سلیمانی متوقفشان کنیم باید راه سرچشمه را نشانشان دهیم همه آنها خمینی بالقوند و صاحب اشراق و دست خدا شدن در زمین برای آمورش در این زمین در آینده «والسلام علی عبادالله الصالحین»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ای در رابطه با شهید سلیمانی عرض شد که شاید جایگاه حضرت امام را روشن کند و ما را متوجه‌ی راهی کند که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گشودند. موفق باشید و آن نکته این است:

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‌‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏ بن‏ ابى‏طالب است.

 

25761
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، حقیقتاً در زمانه فعلی می شود گفت حوزه های علمیه روند تحجر و بدور از واقعیات زمانه را دنبال می کنند؟ آیا همچنان هنوز انتقادات شهید مطهری به حوزه ها مبنی بر اینکه حوزه های علمیه در تولید علم دینی مبتنی بر واقعیات و ضرورت های جامعه ضعف اساسی دارند و روند عقب ماندگی را دنبال می کنند؟ این سخنرانی آقای رحیم پور ازغدی هم که در فیضیه قم سال پیش بیان کردند ریشه سکولاریسم در حوزه است هم کمی به ابهام من اضافه کرده و ذهنم رو نسبت به تحجر و سکولار بودن حوزه درگیر کرده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به قشر طلبه‌های جوان و دانشجویانی که به حوزه آمده‌اند امیدوارم، هرچند گله‌ی آقای رحیم‌پور به جاست که حوزه در مسائل مبتلابهِ جامعه سرزنده نیست. ولی در هر حال، در حالِ به نشاط‌ آمدن است. موفق باشید

25664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت: استاد برخی از اساتید بنام که حتی شاگرد شاگرد آقای حسنعلی اصفهانی (نخودکی) هستند برای مثلا امر ازدواج توصیه می کنند که اسم دختر و پسر را بدهند که ایشان بررسی کنند و نمی دانم با حساب و کتاب خودشان می گویند ازدواج بکنند و یا نکنند. حالا استاد این ره که نشان می دهند به ترکستان نیست؟ به صرف اسامی مگر از غیب و آینده پرده برداری می شود؟ و از دستورات دیگری مثل قراءت سوره ای برای فلان مشکل از ایشان می توان استفاده کرد؟ یا بهترین راه همان راه کسب معارف دین و رساندن به قلب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض شده است که مناسبت نام‌ها بر اساس حروف ابجد، مبنایی ندارد. به نظر بنده همان نظر خودتان درست است. موفق باشید

24969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام: در موضوع معرفت النفس ۱. وقتی ما عالم خارج را درک می‌کنیم و احساس می‌کنیم به صورت بدیهی وجدانی و بدون تفکر و توجه درک و احساس خارج بودن اشیا را داریم، اما موقعی که ناخودآگاه و بدون اختیار و اراده قبلی تخیل می کنیم و خطوراتی سراغ ما می آید به صورت بدیهی وجدانی درک و احساس درونی بودن تخیل را نداریم به جز اینکه توجه کنیم و به خود بیاییم که متوجه می‌شویم در خیالات بودیم، در صورتی که تنها وقتی که اختیارا و به خواست خودمان خیال کنیم، در همان لحظه تخیل، می دانیم در حال خیال کردنیم، چرا این علم به درونی بودن تخیل و خطورات را در زمانی که تخیل و خطورات ارادی وآگاهانه و اختیاری نیست نداریم؟ آیا این به این دلیل است که آن خطورات و خیالات غیر ارادی و دفعتا و جبری حقیقتا از خارج از نفس من است، که یا القا شیطان است یا الهام ملک، و به خاطر همین ما آن خطورات و خیالات را درونی احساس نمی‌کنیم چون حقیقتا درونی نیست و نجوا و القا یا الهام است؟ ۲. حال اگر این خطورات و خیالات غیر ارادی و خارج از اختیار از جانب شیطان و ملک می باشد، چگونه می توان خطورات و خیالات و الهام های ملکی را بیشتر کرد و خطورات و خیالات و القائات شیطانی را به حداقل و حتی صفر رساند؟ متشکرم از شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همین‌طور است که می‌فرمایید. ۲. همین‌طور که در روایت از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داریم: «إنّ فی ایام دهرکم نفحات»، آری! الهاماتی از مَلَک به ما می‌رسد همچنان که وسوسه‌ها و القائاتی از شیطان در «عُقَد» و اندیشه‌های ما در میان است ولی در هر حال آن‌چه مورد پذیرش و نپذیرفتن آن‌ها می‌شود در درون ما است و زمینه‌هایش را ما فراهم می‌کنیم و از این جهت از اختیار ما بیرون نیست. موفق باشید

24505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بعد از رو برو شدن با مدعی ارتباط با عالم غیب به واسطه ی معجزه ی او بر اساس اصل عقلی «دفع ضرر احتمالی واجب و لازم است.» احتمال وجود عالم دیگر و صدق حرف ها در ما ایجاد می شود. حال سئوال این است: ۱. شرط نجات مطلق از تمام ضرر ها بعد از مرگ طبق وحی چیست؟ ۲. آن کمال و سعادتی که بنا است با پیروی از آورنده ی وحی در آن عالم به آن دست یافت دقیقا چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به روش جدال احسن آن‌طور می‌فرمودند. ۲. عقل هرکس متوجه‌ی بقای ابدی اوست. پیشنهاد می‌شود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن را که بر روی سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

23852
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم این پیام که به مناسبت دوازده فروردین توی واتساپ دست به دست شده، صحت داره یا نه؟ «بمناسبت فرارسیدن دوازدهم فروردین یادی می کنیم از علامه طباطبایی، آیه الله سید رضا صدر، آیه الله سید محمد روحانی، آیه العظمی سید احمد خوانساری، آیه الله العظمی شیخ مرتضی حائری یزدی، آیه الله دکتر مهدی حائری یزدی، آیه الله سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی، آیه الله سید رضا موسوی زنجانی که حاضر نشدند به جمهوری اسلامی رأی دهند» اگه صحت داره خواستم ببینم دلیلشون چی بوده؟ اگه هم اطلاع ندارین لطفا منبع موثقی معرفی کنین تا بررسی کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. شاید تصوری که آن عزیزان از جمهوری اسلامی داشته‌اند، درست نبوده‌ است. وگرنه مگر می‌شود عالِمی از علماء اسلام معتقد به ولایت فقیه در امور جامعه نباشد؟! موفق باشید

بد نیست نظر  شهید صدر درباره پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را  بخوانید که می فرماید:

بسم الله الرحمن الرحيم 

والصلاة والسلام على قائد البشرية محمد وعلى الهداة الميامين من آله الطاهرين والخيرة من أصحابه الصالحين.

با توجه به ارزش توجه شما به طرح مبارکی که پرچمش را حضرت آیت الله العظمی امام خمینی بالا برد و قلوب همه مسلمانان را زنده کرد و جان آنها را نورانی نمود، تلاش می‌کنیم سخنانی را به شما ارائه کنیم که در این زمینه روشنگری کرده، به طرح افکاری در سطح مفاهیم اسلام و فرضیه‌های قابل اجرا از نظر اسلام کمک کند. البته باید بر این نکته تأکید کرد که این امام مجاهد که این پرچم را بلند کرد و توانست به پیروزی برسد، دارای والاترین سخنان و صاحب جایگاه قضاوت در این مسأله است و همة ما اطمینان داریم که پیروزی بزرگ وی در تبلور و اجرای این قانون چیزی از جهاد بزرگ او در نابودی طاغوت و خارج کردن ایران از تاریکی‌های ظلم و ستم کم ندارد.

حکومت، یک پدیدة اجتماعی اصیل در زندگی انسان است. این پدیده به دست پیامبران و فرستاده‌های آسمانی تأسیس شد و ساختار طبیعی خود را به دست آورد و نقش سازندة‌ خود را در رهبری جامعة انسانی و هدایت آن از طریق سازماندهی اجتماعیِ شکل گرفته توسط انبیا در این زمینه و بر اساس حق و عدالت ایفا کرد و هدف او حفظ وحدت بشریت و رشد آن در مسیر صحیح بود.

خداوند تعالی می‌فرماید: «كان الناس أمة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وأنزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه وما اختلف فيه إلا الذين أوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغياً بينهم فهدى الله الذين آمنوا لما اختلفوا فيه من الحق بإذنه والله يهدي من يشاء إلى صراط مستقيم.» البقرة: 213.

مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏ دهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب [خود] را به حق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانى كه [كتاب‏] به آنان داده شد -پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى‏] كه ميانشان بود، [هيچ كس‏] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏ كند.

با توجه به این آیه می‌بینیم که مردم در مرحله‌ای که فطرت بر آنها حکم می‌کرد، امت یگانه‌ای بودند و تصورات اولیة زندگی و خواسته‌های مشخص و نیازهای ساده، باعث وحدت آنها می‌شد. سپس ـ از طریق فعالیت‌های اجتماعی در زندگی ـ استعدادها و قابلیت‌ها شکوفا شد، امکانات متفاوت به وجود آمد، افق‌های دید گسترده‌تر شد، آرزوها تنوع پیدا کرد و نیازها پیچیده شد. پس اختلاف به وجود آمد و بین ضعیف و قوی تناقض ایجاد شد و زندگی اجتماعی به قوانینی نیاز پیدا کرد که محدوده حق را مشخص کند و عدالت را نمود بخشد و ضامن ادامة وحدت مردم در چارچوبی سالم باشد و تمام این قابلیت‌ها و امکاناتی را که تجربة اجتماعی رشد داده، در یک محور مثبت قرار دهد که برای همة مردم مایه خیر و آسایش و ثبات باشد، نه اینکه منشأ تناقض و پایه‌ای برای درگیری و سوء استفاده باشد. در این مرحله ایدة حکومت به دست پیامبران ظهور کرد و پیامبران نقش خود را در ایجاد یک حکومت سالم ایفا کردند و خداوند پایه‌های حکومت را همانطور که در آیه مذکور دیدیم، بنا نهاد.

پیامبران به روش‌های مختلف نقش بزرگ خود را در ایجاد یک حکومت صالح ادامه دادند و بسیاری از آنها مثل داود و سلیمان و غیره نظارت مستقیم بر حکومت داشتند. بعضی از انبیا  مثل حضرت موسی (علیه السلام) در تمام طول زندگی خود حکمرانی کردند و در این راه تلاش کردند. پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) توانست تلاش‌های پیامبران پاک گذشته را با برپایی پاک‌ترین حکومت در تاریخ به ثمر برساند. حکومتی که حقیقتا نقطه عطف بزرگی در تاریخ انسان بود و اصول یک حکومت صالح را به شکلی کامل و دل‌انگیز نمود بخشید.

با وجود اینکه پس از وفات رسول اکرم، این حکومت در بیشتر مواقع توسط رهبرانی مدیریت شد که اهداف حقیقی آن و رسالت بزرگ خود را ایفا نمی‌کردند، امامت که امتداد معنوی و عقیدتی نبوت و وارث رسالت آسمان بود، این نقش را ادامه داد و تلاش کرد مسیر این حکومت را اصلاح کرده، آن را به راه درست نبوی بازگرداند. ائمه در این راه قربانی‌های زیادی دادند که در رأس آنها شهادت پدر آزادگان و سید شهدا ابا عبدالله الحسین و اهل بیت برگزیدة او و اصحابش در روز عاشورا است.

امامت پس از عصر غیبت از طریق مرجعیت ادامه پیدا کرد. همانطور که امامت ادامة نقش نبوت بود، مرجعیت نیز بار این رسالت عظیم را به دوش گرفت و در طول تاریخ با روش‌های مختلف در این راه تلاش کرد و مقدمات آن را فراهم ساخت.

این دانشمند مسلمان شیعه همواره با انسان‌های صالح و مستضعف این امتِ برگزیده، حشر و نشر داشت و با تمام اشکال باطل در تضاد بود و بر وابستگی به حکومت انبیا و ائمه اصرار داشت. حکومت حق و عادلانه‌ای که تمام نیکان بشریت و برگزیدگان صالح دنیا برای آن جهاد کرده‌اند.

ملت مسلمان ایران توانست بزرگ‌ترین پایگاه را برای این مبارزة قهرمانانه و ایستادگی قدرتمندانه در راه حکومت پیامبران  و ائمه و پاکان به عنوان بخش در هم گره خورده با مرجعیت دینی و پایه‌های دینی و مذهبی آن تشکیل دهد. این پایگاه والا توانست با عنایت رهبری حکیم به مرجعیت صالحی دست پیدا کند که امام خمینی (ره) آن را نمود بخشید. وی تمام هوشیاری رسالت‌مدار و سیاسی خود را از طریق مبارزة مداوم با طاغوت‌های کفر و مقاومت شجاعانه در برابر فرعون معاصر ایران به کار گرفت تا توانست به این هدف برسد و بزرگ‌ترین شکست را به نیروهای کافر استعمار وارد کند. نیروهایی که آرزو داشتند از جهان بزرگ اسلامی ما یک مستعمره کافر بسازند.

طبیعی بود که ملت مسلمان ایران به رسالت بزرگ تاریخی او ایمان روزافزونی پیدا کند و احساس کند که اسلام، سرنوشت بزرگ آن است. زیرا آنها با اسلام و نیروی مرجعیتی که اسلام بنا کرده و با تلاش امام خمینی توانستند سنگین‌ترین غل و زنجیر‌ها را بشکنند. اسلام تنها یک رسالت نیست، بلکه منجی و تنها نیروی موجود در صحنه است که توانست برای این ملت بزرگ پیروزی را به ارمغان بیاورد.

از این رو طرح مرجعیت بالغ جمهوری اسلامی، شعار، هدف، حقیقت و بیانی زنده از دل امت بود و مبارزه آنها را به نتیجة طبیعی خود رساند و ضمانتی برای ادامه مسیر این ملت در راه پیروزی است که اسلام برایش گشوده است.

ملت بزرگ ایران با بالا بردن این پرچم و ایفای نقش خود در تبلور این آرمان و بر پا کردن جمهوری اسلامی خود را به عنوان ملتی مطرح نکرد که تنها به فکر ساختن خویش است، بلکه خود را به عنوان پایگاهی نشان داد که برای تمام جهان اسلام و تمامی دنیا در این لحظات دشوار تاریخ انسانیت نورافشانی می‌کند و با آن تمام ملت‌های جهان اسلام را به نجات از تسلط غرب و اروپا و تمدن جعلی آنها راهنمایی می‌کند. در سایه این نور، تمام ملت‌های جهان احساس می‌کنند که نیاز به رسالتی دارند که جلوی سوء استفاده انسان‌ها از انسان‌های دیگر را بگیرد.

بر این اساس ملت مسلمان ایران در این لحظات سرشار از تاریخ و آواز مفاهیم قهرمانی، جهاد و احساس پیرزوی و اراده تغییر را زنده کردند. این ملت نقش تاریخی خود را ایفا کرد و برای اولین بار در تاریخ معاصر اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی را وضع کرد و تصمیم بر آن گرفت که این قانون را در تجربه‌ای دل‌انگیز و پیشتاز به مرحلة اجرا درآورد. همانطور که این ملت بزرگ، وجدان جهان را لرزاند و مقیاس‌های مادی آن را با ارزش‌هایی که در مرحلة مبارزة خود نمود بخشید، به لرزه درآورد، همینطور وجدان گمراه انسانیت و وجدان میلیون‌ها شکنجه‌گر تکان خواهد خورد و جهان از نور جدیدی که نور اسلام است روشن خواهد شد. جهانی که انسان‌های غربی و مزدورانِ به ظاهر فرهیختة آنها آن را تاریک کرده‌اند و از تمام ابزار خود از اشغال نظامی گرفته تا تاریک‌نمایی فرهنگی و تحریف عقاید برای دور کردن جهان اسلام از این نور استفاده کرده‌اند تا بر آنها تسلط پیدا کنند و این تبعیت را به آنها تحمیل کنند.

اسلامی که استعمار آن را هم از نظر نظامی و هم از نظر سیاسی در زندانی محبوس کرده بود تا جهان اسلام را به هر رنگی که می‌خواهد در بیاورد، در ایران از این زندان بیرون آمد و زلزله‌ای علیه ستمکاران برپا کرد و الگویی والا برای ساخت یک ملت مجاهد و فداکار و شمشیری برنده بر ستمگران و منافع استعمار و پایگاهی برای بنای امتی از نو ارائه کرد. امام خمینی تنها اسلام را با نیروی شگرف خود و قهرمانی ملت ایران از زندان بیرون نکرده است، بلکه جنایت بزرگ تمام گروه‌هایی را برملا کرد که تلاش داشتند اسلام را قرنطینه کنند و نیروهای شگرف آن را بخشکانند و آن را از پیشرفت تمدن این امت دور کنند.

این نور جدید که مقدر شده بود ملت ایران آن را به جهان برساند، نظام‌هایی را که از روی نیرنگ نام اسلام را بر خود نهاده‌اند، رسوا خواهد کرد، همانطور که نظام‌هایی را که اسلام را رد کرده‌اند، محکوم کرد.

در ادامه چند مورد از افکار سیاسی را در زمینة آماده‌سازی طرح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مطرح می‌کنیم و شرایط روحی ملت ایران را در پرتو تعالیم اسلام مورد استنباط قرار می‌دهیم.

ملت بزرگ ایران به اسلام به عنوان شریعتی که باید پایه‌های زندگی بر اساس آن بنا شود، ایمان کامل دارد. همچنین به مرجعیت مجاهدی که در سخت‌ترین شرایطِ مبارزه، رهبری این ملت را به عهده گرفت تا توانست کاخ طاغوت را ویران و پیروزی را محقق کند، ایمان دارد. این ملت به انسان ایرانی و کرامت او و حق آزادی، مساوات و مشارکت در بنای اجتماع ایمان دارد.

بر اساس این ایمان، چند امر مقرر می‌شود.

خداوند منبع تمام قدرت‌هاست.

و این بزرگ‌ترین حقیقی است که از بزرگ‌ترین انقلابی حکایت می‌کند که انبیا به پا کردند و برای آزادی انسان از پرستش انسان مبارزه کردند.

این حقیقت یعنی انسان آزاد است و هیچ انسان دیگر، یا طبقه یا گروه بشری دیگری بر او سیادت ندارد. سیادت تنها برای خداست. با این دیدگاه مرز نهایی تمام انواع حکم‌رانی و سوء استفاده و تسلط انسان بر انسان مشخص می‌شود.

این سروری و سیادت برای خدایی است که انبیا تحت شعار (لا اله الا الله) مردم را به او دعوت کردند. این سیادت با آن حق الهی که ستمگران و پادشاهان قرن‌ها برای حکم‌رانی و تسلط بر دیگران از آن سوء استفاده می‌کردند، تفاوتی اساسی دارد. آنها سیادت و سروری را به عنوان نامی بر خدا گذاشته بودند تا در جهان واقع، آن را تصاحب کرده، خود را به عنوان جانشینان خدا در زمین به خلافت انتصاب کنند.

انبیا و کسانی که بر مرکب آزادیِ انبیا و جانشینان آنها سوار بودند، به این سیادت ایمان داشتند و خود و انسانیت را با آن از همه اشکال انسان‌پرستی نجات دادند. زیرا آنها این حقیقت را به مصداق واقعی و مشخصش رساندند که در شریعت آسمانی نمود داشت. از این رو دیگر امکان محدود کردن قدرت در یک فرد، خانواده یا طبقه به اسم قدرت الهی وجود نداشت.

تا زمانی که خداوند سرمنشأ قدرت‌هاست و شریعت، بیانی واقعی و مشخص از سوی خداست، طبیعی است که راهی که این قدرت‌ها از طریق شریعت اسلامی می‌پیمایند را مشخص کند.

شریعت اسلام، منبع تشریع و قانون‌گذاری است.

به این معنا که اسلام، منبعی است که قانون اساسی از آن کمک می‌گیرد و قوانین در جمهوری اسلامی در پرتو آن وضع می‌شوند. این کار به شکل زیر صورت می‌گیرد:

یک: احکام ثابت شریعت با یک وضوح مطلق فیهی به اندازه‌ای که با زندگی اجتماعی در ارتباطند، جزء ثابتی از قانون اساسی را تشکیل می‌دهند، اعم از اینکه به طور مستقیم در سند قانون اساسی به آنها تصریح شده باشد یا نه.

دوم: هر موضعی از شریعت نیاز به چندین اجتهاد دارد. حوزة جایگزین‌های متعدد در اجتهاد مشروع، حوزة قانون اساسی به شمار می‌رود و همچنان انتخاب جایگزین معین از بین این جایگزین‌ها به قوة مقننه موکول می‌شود که امت در پرتو مصلحت عمومی آن را اتخاذ می‌کند.

سوم: در صورت عدم وجود یک موضع قطعی نسبت به حرمت یا وجوب در شریعت، قوة مقننه که نمایندة مردم است می‌تواند قوانینی تصویب کند که آنها را مناسب تشخیص می‌دهد. البته این قوانین نباید با قانون اساسی تعارض داشته باشند. حوزة این قوانین، منطقة خالی نامیده می‌شود. این منطقه تمام حالاتی را شامل می‌شود که شریعت در آنها به مکلف اختیار اتخاذ موضع را داده است. قوة مقننه این حق را دارد که موضع مشخصی را بر طبق مصالح عمومی به شرطی که با قانون اساسی تعارض نداشته باشد، اتخاذ کند.

قوة مقننه و قوة مجریه فعالیت‌های خود را به مردم استناد می‌دهند. زیرا این مردم هستند که در عملکرد این دو قدرت به روشی که قانون اساسی مشخص می‌کند، صاحب حق هستند. این حق، حق جانشینی و نظارتی است که از منشأ حقیقی قدرت‌ها که خداوند است، یاری می‌گیرد. با این کار، ملت رشد می‌کند و تا نهایت احساس مسئولیت خود با قدرت در ارتباط است، زیرا می‌داند که او به عنوان خلیفة خدا در زمین در امور تصرف می‌کند. بنابراین حتی مردم، صاحب قدرت نیستند، بلکه آنها در برابر خداوند مسئول حمل امانت و ادای آن هستند. {إنا عرضنا الامانة على السماوات والأرض والجبال فأبين أن يحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان. ما امانت [الهى و بار تكليف‏] را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ها عرضه كرديم، و آنها از پذيرفتن آن سرباز زدند و از آن هراسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت به راستى او ستمگرى نادان است.

امت این نظارت را به روش‌های زیر انجام می‌دهد:

اول: همانطور که در مسأله چهارم می‌آید، انتخاب رئیس قوة مجریه پس از اینکه از سوی مرجعیت کاندید شد، در دست مردم است و رئیس منتخب پس از اتخاذ رأی خود اعضای دولت خود را انتخاب می‌کند.

دوم: شورای نگهبان مستقیماً توسط مردم انتخاب می‌شود. مجلس وظایف زیر را انجام می‌دهد:

اول: اقرار اعضای دولتی که رئیس قوة مجریه تشکیل داده است به اینکه در اتخاذ قدرت وی را یاری خواهند کرد.

دوم: مشخص کردن یکی از جایگزین‌ها از اجتهاد‌های مشروع.

سوم: پر کردن منطقة خالی با تشریع قوانین مناسب.

چهارم: نظارت بر سیر اجرای قانون اساسی و کنترل قوة مجریه و بررسی آن.

مرجعیت بالغ، مسیر شرعی اسلام است و مرجع همان نایب عام امام از نظر شرعی است. بر این اساس مرجع وظایف زیر را به عهده دارد:

اول: مرجع الگوی والای حکومت و فرمانده کل قوای ارتش است.

دوم: مرجع کسی است که تعیین نامزد می‌کند یا نامزدی یک یا چند فرد را که برای رسیدن به منصب ریاست جمهوری کاندید شده‌اند، امضا می‌کند. نامزدی از سوی مرجع برای تأکید بر هماهنگی عهده‌دار شدن مقام ریاست جمهوری از سوی نامزد با قانون اساسی و وکالتی برای او بر فرض پیروزی وی در انتخابات است تا تقدس و شرعیت بیشتری به عنوان یک حاکم داشته باشد.

سوم: تعیین موضع قانون اساسی شریعت اسلام به عهده مرجعیت است.

چهارم: مرجعیت باید در مطابقت قوانینی که مجلس شورای نگهبان برای پر کردن منطقه خالی تعیین می‌کند، با قانون اساسی تصمیم‌گیری کند.

پنجم: ایجاد دیوان عالی حسابرسی برای هرگونه تخلف احتمالی در زمینه‌های مذکور.

ششم: ایجاد دیوان مظالم در تمام کشور برای بررسی لوایح شکایت و شاکیان و پراکندگی مناسب آن.

مرجع شورا از صد فرهیخته روحانی تشکیل می‌دهد که چند تن از فضلای حوزه و چند تن از بهترین حقوق‌دانان و چند تن از بهترین خطیبان، نویسندگان و متفکران اسلامی در آن شرکت دارند. همچنین این شورا حدأقل ده مجتهد دارد و مرجعیت اعمال خود را از طریق این شورا پی می‌گیرد.

مرجعیت، یک حقیقت وضع شدة اجتماعی در امت است که بر اساس موازین شرعی عمومی عمل می‌کند که در عمل در مرجع رهبر انقلاب نمود پیدا کرده است. رهبری که حدود بیست سال است این ملت را رهبری می‌کند و ملت همواره پشت او بودند تا اینکه پیروزی محقق شد. اما به عنوان مقولة عالی دولت اسلامی در این راه طولانی، باید شخصی که این مقوله را متبلور می‌سازد، دارای ویژگی‌های زیر باشد:

 اول: صفات مرجع دینی از جمله اجتهاد مطلق و عدالت.

دوم: خط فکری او از طریق نوشته‌ها و تحقیقاتش نسبت به ایمان به حکومت اسلامی و ضرورت حمایت از آن کاملاً روشن باشد.

سوم: مرجعیت او در میان مردم عملا به روش‌های طبیعی پی گرفته شده در تاریخ باشد.

چهارم: اکثریت اعضای مجلس خبرگان او را تعیین کرده باشند و انتخاب از سوی تعداد بسیاری از فعالان حوزه‌های دینی ـ که در قانون اساسی مشخص شده است ـ مانند علما و طلاب حوزة علمیه و حقوق‌دانان و ائمه جماعات و خطبا و نویسندگان و متفکرین اسلامی صورت بگیرد.

اگر مراجعی که این شرایط را داشتند، نظرات متفاوتی داشتند، رهبر از طریق انتخابات ملی عمومی انتخاب می‌شود.

پنجم: همانطور که گذشت، امت صاحب حق در نظارت و حمل امانت است و تمام افراد امت در مورد این حق در برابر قانون مساوی هستند و هریک از آنها می‌تواند در ایفای این حق، نظرات و افکار خود را بیان کند و به روش‌های مختلف به عملکرد سیاسی بپردازد. مردم همچنین حق دارند که به شعائر دینی و مذهبی خود بپردازند.

دولت تعهد دارد که این امر را برای شهروندان غیر مسلمان نیز فراهم کند. شهروندانی که به انتساب سیاسی خود به دولت و چارچوب عقیدتی آن عقیده دارند، اگرچه از نظر دینی منتسب به ادیان دیگری هستند.

ششم: جمهوری اسلامی ایران به حکم رسالت و مسئولیت عظیم خود، دارای اهدافی تاریخی است. این اهداف بر اساس خطوط سیاسی و روش‌های آن در زمینه‌های مختلف تعیین شده است. اهداف داخلی آن عبارت است از:

اول: اجرای اسلام در زمینه‌های مختلف زندگی.

دوم: تبلور روح اسلام با اقامة اصول ضمانت اجتماعی و توازن اجتماعی و از بین بردن تضاد طبقاتی و فراهم کردن حدأقل معیشت برای هر شهروند و توزیع مجدد ثروت با روش‌های مشروع و به روشی که اصول عدالت اجتماعی اسلام را تحقق بخشد.

سوم: فرهنگ‌سازی اسلامی در بین شهروندان به شکل هوشیارانه و ایجاد یک شخصیت اسلامی عقیدتی در هر شهروند تا قاعدة فکری مستحکمی شکل بگیرد که امت از طریق آن بتواند همواره از انقلاب حمایت کند.

اهداف خارجی آن عبارتند از:

اول: رساندن نور اسلام و مشعل این رسالت عظیم به تمام جهان.

دوم: ایستادن در طرف حق و عدالت در مسائل بین‌المللی و ارائة الگوی عالی اسلام از این طریق.

سوم: کمک به تمام مستضعفان و شکنجه‌شوندگان در زمین و مقاومت در برابر استعمار و ستم، به خصوص در جهان اسلام که ایران جزئی جدایی ناپذیر از آن به شمار می‌آید.

اهداف حکومت بزرگ قرآن تمام نمی‌شود. زیرا کلمات خداوند تمام نمی‌شود و حرکت به سمت او پایان‌ناپذیر است و تلاش به سمت مطلق و نامحدود توقف ندارد.

این رمز این نیروی شگرف در این حکومت و قدرت پیشرفت و نوآوری مداوم در سرنوشت انسان به سمت خداست: {قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربي لنفد البحر قبل أن تنفد كلمات ربي ولو جئنا بمثله مدداً} [الكهف: 109].  بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مى‏يابد هر چند نظيرش را به مدد [آن] بياوريم.

بر اساس آنچه گذشت می‌توان به طور خلاصه گفت که: تصویری که ارائه کردیم بر پایة اصول تشریعی زیر در فقه اسلامی استوار است:

۱. ولایت اصالتا تنها از آنِ  خداست.

۲. نیابت عام از امام برای مجتهد کامل عادل با صلاحیت است. طبق گفته امام زمان علیه السلام: «وأما الحوادث الواقعة فارجعو فيها إلى رواة أحاديثنا فإنهم حجتي عليكم وأنا حجة الله» در حوادث (جدیدی) که رخ می‌دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم. این روایت دلالت دارد بر آینکه آنها در تمام حوادثی که رخ می‌دهد به اندازه‌ای که با ضمانت اجرای شریعت در زندگی مطابق باشد، مرجعیت دارند. زیرا از آنجایی که آنها راویان احادیث و حامل شریعت هستند ولایت به معنای قیمومیت بر اجرای شریعت و حق نظارت کامل از این زاویه به آنها داده شده و باید به آنها رجوع شود.

۳. جانشینی عام امت بر اساس قاعدة شوری که به آنها حق رسیدگی مستقل به امور را می‌دهد در چارچوب نظارت و کنترل قانونی از سوی نایب امام صورت می‌گیرد.

 

۴. نظر شورای نگهبان که در حیات اسلامی اجرا می‌شود و آن را به شکلی که با قانون شورا و نظارت قانونی از سوی نایب امام هماهنگ باشد، پیش می‌برد و انتخاب مجلس نمایندگان مردم که با انتخاب مردم تعیین می‌شود.

۵. از طریق این خطوط خلاصه می‌توانید در زمینة فقهی قانون اساسی، مواضع ذکر شده را با سایر مواضع مکاتب اجتماعی در مهم‌ترین نقاطی که قانون اساسی معاصر مورد بررسی قرار می‌دهد، مقایسه کنید.

از نظر شکل‌گیری حکومت و نشأت تاریخی آن، ما با توجه به دیدگاه اسلامی نظریة زور، غلبه و نظریة تفویض اجباری الهی و نظریة قرارداد اجتماعی و نظریة حکومت بر خانواده را رد می‌کنیم و عقیده داریم که حکومت یک پدیدة نبوی است و عمل نبوی را که در مرحلة مشخصی از تاریخ بشریت آغاز شد، بالا می‌برد.

از نظر وظیفة حکومت، ما با توجه به دیدگاه اسلامی، مذهب فردی یا مذهب عدم تداخل مطلق (اصالت فرد) و مذهب سوسیالیستی یا اصالت جامعه را قبول نداریم و عقیده داریم که وظیفه حکومت اجرای شریعت آسمانی است که بین فرد و جامعه موازنه برقرار کرده، از جامعه نه به عنوان یک وجود هگلی (فیلسوف دیالکتیکی هگل) در مقابل فرد، بلکه به اندازه‌ای که از افراد حکایت می‌کند و توده‌ها را در بر دارد و نیاز به حمایت و نظارت دارد، حمایت می‌کند. از نظر شکل، حکومت، قانونی به شمار می‌رفت. یعنی به بهترین شکل مقید به قانون است. زیرا شریعت بر حاکم و محکوم به یک اندازه سیطره دارد.

همچنین، نظریة اسلامی با پادشاهی یعنی نظام پادشاهی مخالف است و حکومت فردی را به هر شکلی رد می‌کند و حکومت اشرافی را نیز قبول ندارد و شکلی برای حکومت ارائه می‌دهد که تمام نقاط مثبت نظام دموکراسی را دارد و تفاوت‌هایی دارد که به واقعی بودن ساختار می‌افزاید و ضمانتی برای عدم انحراف به شمار می‌رود. امت، در نظام دموکراسی منشأ سیادت است و در نظام اسلامی سکوی خلافت و سکوی مسئولیت در برابر خداوند تعالی است. تمامی قانون اساسی در نظام دموکراسی ساخت بشر است و در بهترین حالت و در مواقع نمونه اکثریت بر اقلیت حکم می‌کنند. در حالی که اجزای ثابت قانون اساسی نظام اسلامی را شریعت خداوند و عدالت وی تشکیل می‌دهد که موضوعیت و واقعیت قانون اساسی و عدم تبعیض را ضمانت می‌کند. شریعت اسلام که مبدأ مالکیت عمومی و مالکیت حکومت را در کنار مالکیت خصوصی وضع کرده است، این تعبیر را در نتیجة درگیری طبقاتی یا مقدم کردن منافع این بخش از جامعه بر منافع بخش دیگری به کار نبرده است، بلکه از موازین عدالت و حق پیروی کرده و از این رو از نظر تاریخی از تمام توجیه‌های مادی یا طبقاتی برای ظهور این نوع از قانون‌گذاری پیشی گرفته است. از نظر مشخص کردن روابط بین قدرت‌ها، حکومت اسلامی به نظام ریاست جمهوری نزدیک است ولی تفاوت‌های زیادی با نظام‌های ریاست جمهوری در کشورهای سرمایه‌داری دموکراتیک دارد که بر اساس جدایی بین قوه مجریه و قوه مقننه بنا شده‌اند. اجرای عملی حیات اسلامی همیشه نیاز به حکومتی دارد که در یک رئیس نمود پیدا کند. رئیس این حکومت مشروعیت نمایندگی خود را از قانون اساسی ـ نص شرعی ـ یا مستقیما از امت ـ انتخاب مستقیم ـ یا هردوی آنها می‌گیرد. در این مختصر، مجال ورود به جزئیات تفاوت‌ها بین سازماندهی قدرت‌ها و مشخص کردن روابط آنها در تصویر پیشنهادی اسلام و سازماندهی و مشخص کردن روابط آنها در سایر نظریات نیست.

ای علمای اعلام! این یک نظر فقهی خلاصه بود. در جواب سوال شما به این مختصر کفایت شده و یک نظریة اجمالی از مفهوم جمهوری اسلامی که ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی مطرح کردند، ارائه شده است. ما این نظریه را صرفاً به عنوان پیشنهاد یک نظریة قابل بررسی و اجرا مطرح کردیم که پرتو اسلامی بر این موضع افکنده است.

از خداوند سبحان می‌خواهیم که شما را حفظ کند و در خدمت به اسلام و بالا بردن پرچم آن توفیق دهد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

نجف اشرف/ 6 ربیع الاول 1399

23632

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده به این نتیجه رسیدم سکوت خیلی کار راه اندازه طوری که اکثر مواقع مایل به حرف زدن نیستم امکان خطای این امر کجا و چطور میتونه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. انسان تنها در جایی که احساس وظیفه بکند باید سخن بگوید. موفق باشید

23367
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت خدمت شما استاد گرامی: در خصوص مباحث معرفت نفس سوالاتی از حضورتان داشتم: ۱. طبق آیه ۴۲ سوره زمر که فرمودید «خدا» هنگام مرگ و خواب نفس ها را به تمامه می گیرد؛ سوالم اینه که کم خونی و بعضی مشکلات بدنی چه طور باعث دیرتر خوابیدن و اختلال در خواب میشه؟ این که مزاج های سرد خوابهای عمیق تر و طولانی تری دارن چطور تحلیل میکنین؟ ۲. در کتاب خویشتن پنهان فرمودین نفس در خواب هم به تمامه گرفته میشه الا اینکه با نیروی تدبیر از راه دور بدن رو تدبیر میکنه و اعضای بدن از کار نمی ایسته؛ سوالم اینه که این که در خواب پهلو به پهلو میشیم بدون اینکه متوجه بشیم آیا این با همون نیروی تدبیر از راه دوره یا نفس به بدن توجه میکنه؟ یا وقتی موقع پهلو به پهلو شدن هوشیار میشیم، بازگشت و توجه روح به بدن، بدن رو در پهلو به پهلو شدن یاری میکنه؟ ۳. با توجه به مطالبی که در بحث تدبیر از راه دور کتاب خویشن پنهان فرمودین: «می شود نفس انسان جدای از چیزی باشد و با تمرکز روی آن، اراده خود را در آن اعمال کند، و توان تکوینی خود را در اختیار گیرد» آیا می توان گفت این که در شرح حال بعضی علما هست که با یک خرما شخصی را شفا می داده اند از این سنخ امور است؟ یا مطلب، چیز دیگری است؟ ۴. میزان توجه و اعتقاد نگاه غربی به نفس و روح انسان چگونه است؟ به هر صورت نمی توان به طور کل این بعد از وجود را منکر شد؛ چیزی که این طور با بحث خواب اثبات می شود! (اگر در این زمینه منبعی جهت آشنایی با نقطه نظرات آن ها معرفی نمایید ممنون می شوم) ممنون از پاسخگویی تان. خدا حفظ تان نماید. ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. توفّی و گرفتن روح توسط خداوند است ولی این‌که روح، چگونه خود را در اختیار خداوند قرار دهد مربوط به روحیه‌ی انسان و بدن انسان است ۲. به نظر بنده همین‌طور است که می‌فرمایید، یعنی روح است که چنین تدبیری را بر بدن إعمال می‌کند 3- می‌تواند از این نوع باشد، ولی منحصر به این نوع نیست. گاهی موانعِ بیماری را آن سالکِ واصل از آن شخص دفع می‌کند. ۴. نظر فیلسوفان غربی در مورد نفس متفاوت است. به نظرم کتاب «حقیقت انسان» از جناب آقای دکتر اصغر مصلح نکات خوبی در ارائه‌ی نظرات مختلف اندیشمندان غربی در اختیار خواننده می‌گذارد. موفق باشید

22678
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد بزرگوار شاید سوال بنده کمی ساده به نظر برسد اما مساله ای است که شدیدا بنده را مشغول خود کرده و گاهی مرا به سمت یاس سوق می دهد. بنده دارای سه فرزند قد و نیم قد هستم و تقریبا همه وقت شب و روزم به امورات آن ها می گذرد، اگر چه کارهای فرهنگی و اجتماعی نیم بندی هم انجام می دهم اما دستم از انجام خدمت کلان به جامعه مسلمین کوتاه است و متاسفانه چون قبل از بچه دار شدن برنامه سیر و سلوکی برای خلوت دائمی و نماز و مناجات شبانه و ... نداشته ام الان هم خستگی و شاید ملکه نشدن این امور باعث شده که دستم از چنین اموری نیز خالی باشد. خلاصه این که اگر چه اجر فرزندآوری و فرزندپروری را کم نمی دانم و با عنایت به نظر مقام عظمای ولایت راجع به این موضوع حتما عزم بر تعداد بیشتر فرزند دارم اما نگرانم از اینکه بعد از پایان مشغله های فرزندداری دیگر حالی برای عبادت و خلوت برایم باقی نماند و یا در همین اثنا پیمانه عمرم سرریز شود و تا ابدیت حسرت همه اموراتی را بخورم که عمری آرزوی انجامش را داشتم اما فرصت و یا وسعت انجامش را نداشتم و با رویی سیاه و دست خالی دار فانی را وداع کنم. ان شاءالله راهنمایی شما قلب اندوهگین مرا که شدیدا در سینه ام سنگینی می کند را از این حالت نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با برخورد خوب با همسر و فرزندان و دلسوزی و خوش‌رویی با فرزندان ملکه‌ی محبت به حضرت حق در شما شکل می‌گیرد و این ملکه همواره حجاب های بین شما و حضرت معبود را بر طرف می‌نماید. موفق باشید

22490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شما در بعضی کتابهایتان از جمله گزینش تکنولوژی و کربلا به این نکته پرداخته اید که انسان با پذیرش روش های غربی از آسمان و آسمانی شدن جدا می شود. می خواهم بدانم فایده های آسمانی شدن چیست؟ سخت قانع می شوم. لطفا تمام فایده هایی که می دانید و مد نظرتان است را بفرمایید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آسمانی‌بودن در آن جملات، به معنای آن است که رابطه‌ی انسان با عالَمِ غیب و معنویت و با حضرت پروردگار قطع نشود، زیرا انسان در ذیلِ هدایت عالَم غیب و حضرت ربّ می‌تواند خود را به نتیجه برساند. موفق باشید

22377
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. استاد بنده کتاب ادب عقل، قلب و خیال را مطالعه کردم و سوالی برام پیش اومد: ۱. درباره ی خیال بنده معمولا کسی را تخیل می کنم که نیستم و این شخص گاه انسانی است تربیت شده برای خدا و گاه در خدمت نفس. حال اصلا تخیل کردن چه مثبت و چه منفی درست است؟ چون آن شخص همان مطلوب بنده است و حال اینگونه نیستم. این سبب افسردگی نسبت به الان خود نمی شود؟ ۲. شما فرموید خیال انسان باید در بستان خدا باشد. این یعنی چی و چگونه و چه شخصیتی را باید خیال کنیم که این چنین شود؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیال، یکی از ابعاد وجودی انسان است و باید آن را تربیت کرد 2- روح با تقیّد بر شرع الهی، محل تجلیات انوار معنوی می‌شود و عملاً خیالش عکس انوار بستان الهی می‌گردد. موفق باشید

21872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: آیا ازدواج از مقدرات الهی است؟ یعنی اینکه کدام زن و مرد با یکدیگر ازدواج کنند این از مقدرات است؟ حال پسری که چند سال باید جاهای مختلف خواستگاری برود تا بالاخره یکی از این خواستگاری ها به تایید دو طرف و طرفین خانواده ها برسد و مشکلی سر راه پیش نیاید و به نتیجه نهایی برسد، تکلیف این پسر چیست؟ چه کند که این به شکل صحیح رقم بخورد؟ و باعث اتلاف وقت خانواده ها ی متعدد نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها به جهت آرمان‌های خیالی که دارند باید پس از چند جواب رد که به آن‌ها داده می‌شود تازه سر عقل آیند و به آن‌چه مقدر آن‌ها است بالاخره هدایت شوند و اگر از ابتدا به همان کسی که در تقدیرشان بود راهنمایی می‌شدند نمی‌توانستند آن را بپذیرند. موفق باشید

 

 

21817
متن پرسش
سلام استاد: در گفتن اذکاری که ائمه عددی برای ما مشخص ننموده اند باید چه تعداد آن ذکر را گفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه قلب همراهی کند می‌توان با آن اذکار مأنوس بود. در روایت داریم: «سیّد الکلام، ذکر لا إله إلا اللّه» است. موفق باشید

20521
متن پرسش
سمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: در مقطع زمانی ظهور پیامبر اسلام چه عناصر پدیدار شناسانه ای به وجود آمده بود که حضرت رب العالمین ادامه حیات معنوی بشریت را در ظهور امام و نه نبوتی پس از پیامبر اسلام مصلحت دیدند ؟ یا به عبارتی دیگر این بشریت به چه رسیده بود که دیگر ادامه تکامل تاریخی او با نبوت معنا پیدا نمی کرد و نیاز به حضور یک انسان 250 ساله بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به عنوان نبیّ بشریت را متذکر راه‌هایی می‌کنند که باید طی کند و امامت مدیریت جامعه جهت درست‌طی‌کردنِ آن راه‌ها به عهده دارد. به همین جهت بعد از اتمام رسالت رسول، خداوند فرمود: « وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (انعام/ 115) و كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسيد؛ هيچ كس نمى ‏تواند كلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست. موفق باشید  

19251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: محضر استاد عرض ادب و احترام دارم. استاد تو این چند روز مونده به انتخابات چیکار کنیم تا مردم به اونکه باید رأی بدهند؟ منظورم اینه چطوری روشنگری کنیم چه مطالبی رو بیان کنیم؟ از سرنوشت انتخابات خیلی می ترسیم نکنه باز....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با سعه‌ی صدر هرجا شرایط مناسب بود دلایل عبور از دولت یازدهم را برایشان روشن کنید، ولی نه با جدال و درد سر. موفق باشید

8086

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم بنده قرآنهایی که می خوانم هدیه به آقا امام زمان می کنم و گاهی هم به سایر ائمه .و همچنین سوره حمد را به ایشان ،شهدا ، و بزرگان دین. آیا این کار صحیح می باشد و تاثیری در زندگی دنیایی و اخروی انسان دارد ؟آیا خواندن دعای فرج در قنوت نمازصحیح است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- کار خوبی است که می‌کنید 2- آنچه در روایت آمده که دعای فرج را در قنوت بخوانید، دعای فرج ذکر لا اله الاّ اللّه العلی الحکیم، لا اله الاّ اللّه العلی العظیم.... است که معمولاً مؤمنین در قنوت نمازها می‌خوانند ولی از آن‌جایی که در قنوت هر دعایی می‌توانید بکنید دعا برای طول عمر و موفقیت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم خوب است که همین دعای فرج مصطلح می‌باشد. موفق باشید
29072
متن پرسش
سلام: استاد در رابطه با پاسخ سوال ۲۹۰۶۱، ۱. یعنی افرادی که ‌بدون فرستادن صلوات دعا می کردند مستجاب نمی‌شده؟ ۲. آیا زمان های خاص می تواند بدون فرستادن صلوات دعا را مستجاب کند، مثل بین الطلوعین؟ ۳. فکر می کنم روایاتی هم داشته باشیم مبنی بر اینکه اگر کار خیری انجام بدهید و بلافاصله دعا کنید دعایتان مستحاب می شود و همچنین کارهای دیگر، در این صورت چطور می شود؟ ۴. برای تحقیق بیشتر این موضوع کتابی را سراغ دارید که معرفی نمایید؟ ان‌شاءالله پاینده باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که در آن جواب عرض شد عمده توجه به شخصیت امامان معصوم است که در بستر نظر به سیره‌ی آن بزرگواران تقاضاهای خود را مدّ نظر قرار دهیم حتی اگر ذکر صلوات در میان نباشد. ۲. بلی ۳. حرف درستی است. ۴. کتاب «صلوات بر پیامبر «ص» عامل قدسی‌شدن روح» در سایت هست. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/book/1190/%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%AD

29007
متن پرسش
سلام استاد: امروز به خاطر وضع کاملا بی حجابی چندین نفری که در کوه دیدم حالم گرفته شده؛ استاد می‌دانم که نهی از منکر در آن افراد شرایطش فراهم نیست و بر من هم واجب نیست اما چه کار کنم که دلم راضی شود؟ احساس می‌کنم وظیفه ام را خوب انجام ندادم از طرفی هم این آیه در گوشم می‌شنوم که «علیکم انفسکم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید منتظر شرایطی بود که از یک طرف فرزندان انقلاب نشان دهند سجایای اخلاقیِ بلندی دارا هستند و تهمت‌های جبهه‌ی استکبار که از افراد مذهبی انسان‌های تنگ‌نظر ساخته است، خنثی نمود.  و از طرفی با کار فرهنگی موضوع اصالت‌داشتن حجاب را تبیین نمود و به امید افول هرچه زودتر فرهنگ غربی که مبلغ عریانی است، منتظر ماند که بسیاری از این مشکلات در یک روند تاریخی رفع شود. البته به هیچ‌وجه نباید از حجاب که یک نماد انقلابی و دینی و ایرانی است؛ کوتاه آمد و در نظر به تمدن اسلامی که در دل چنین شاخصه‌هایی خود را به ظهور می‌آورد، مطلب را دنبال کرد. مناظره‌ی آقای مهدی نصیری با آقای دکتر سورنچی نشان داد که آقای نصیری گویا متوجه نیستند ما در آینده‌ی متعالی خود قرار داریم و عملاً ایشان یک نوع انفعال نسبت به تبلیغات دشمنان در رابطه با حجاب پیش کشیده‌اند در حالی‌که جناب آقای دکتر سوزنچی بسیار حکیمانه موضوع را مطرح کردند که نه حالت تحمیل دیکتاتورانه در کار باشد و نه حجاب از هویت حکومتی خارج شود. در این مورد خوب است به مصاحبه‌ی مذکور که در برنامه‌ی «زاویه» پیش آمد رجوع فرمایید. موفق باشید 

28336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در زمینه خودسازی به خصوص مسائل جنسی و کنترل خشم چه توصیه ای می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه باشیم با مشغول‌شدن به چنین اموری که شرع اجازه نمی‌دهد، عالم با صفایی که خداوند در اختیار اهل تقوا می‌گذارد، را از دست می‌دهیم. موفق باشید

26906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چرا سوالات پاسخ داده نمی شود خدا قوت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا بنا ندارید نه ایمیل خود را نگاه کنید و نه سؤال را در صفحه‌ی سایت دنبال بفرمایید. برای دومین بار عرض می‌شود سؤال‌تان این‌طور جواب داده شد: ۲۶۸۵۴ - باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی، این‌طور جواب داده شد: وقتی احساس نیاز روحی نسبت به وکالت ندارید، به خودتان سخت‌گیری نکنید. عرض بنده این بود که بدون دلیل از وسعتِ انسانی خود غفلت نفرمایید و روحیه‌ی صوفی‌گری را به زندگی خود تحمیل کنید. موفق باشید 

26014

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: از کتاب معاد امام سوالاتی داشتم. ۱. فرمودند بهشت اعمال که پایین ترین درجه بهشت است مربوط به انجام اعمال حسنه و اعمال عبادیه، آیا خالص نمودن اعمال برای خداوند در این بهشت فرض است یا آن مربوط به مقربین است که هر کاری را فقط برای رضای خدا انجام می دهند. ۲. در مورد بهشت صفات فرمودند اراده میزان بهشت صفات است. کسی که اراده اش تابع شهوات حیوانی باشد و عزمش مرده و خمود باشد به این مقام نرسد. منظور از اراده چیست؟ در چه مواردی باید اراده را تقویت کرد؟ آیا منظور اراده در از بین بردن صفات رذیله و کسب صفات حمیده است؟ همین یا مثلا کسانی که کاری را شروع می کنند ولی در آن کار پشتکار ندارند و انگیزه ادامه کاری را ندارد جزو بی همتان هستند؟ ۳. در شب معراج که پیامبر دیدند ملائکه دست از کار می کشند چون بندگان دست از ذکر برمی دارند؟ آیا فقط ذکر زبانی مورد نطر است؟ آیا فکر حسن و عمل حسن جزو ذکر حساب نمی شود؟۴. آیا جنت لقاء که بالاترین درجه بهشت است همان مرتبه عشق به الله است که مایه ی همه افعال و اعمال انسان است؟ آیا این همان مقام عارفانه است که هر کاری را به عشق الله انجام می دهند. ۵. اینکه درباره جهنم می فرمایند، باطن طبیعت است و اقبال به طبیعت، اقبال به جهنم است آیا منظور دلبستگی دنیا است؟ آن جذبه ای که بین انسان و طبیعت ایجاد می شود که محو در زیبایی های آن می شود مصداق توجه به دنیاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال باید در عبادات، یک عزمِ کلی جهت امتثال امر الهی در درون انسان باشد تا بتوان صورت آن عزم کلی در عبادات را در بهشت ملاحظه کرد. ۲. اراده در این موارد یعنی توجه به جهت اصلی عمل که آن توجه به حضرت حق است در عملی که انجام می‌گیرد ۳. ابداً بحث ذکر زبانی این‌جا نیست، بلکه فرشتگان نظر به شخصیت انسان در اعمالش دارند و آن نوع ذکر زبانی که منجر به عمل می‌شود. ۴. در دل هرچیز متوجه‌ی حضور کامل و تمام حضرت حق بوده‌اند. ۵. همین‌طور است. دنیا و توهّماتِ دنیایی منجر به جهنم می‌شود. موفق باشید

25724
متن پرسش
سلام: تفاوت قیامت کبری انسانی با قیامت کبری تکوینی در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان با سلوکِ خود در ابعاد متعالی و قیامتی‌اش حاضر می‌شود و وجوهِ برزخی و قیامتیِ خود را احساس می‌کند. ولی قیامتِ تکوینی وقتی است که ذات عالم به‌طور کلّی از حالت این دنیایی به حالت قیامتی درآید. موفق باشید

نمایش چاپی