بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: دو سوال از خدمتتان داشتم. ۱. دختر من امسال به تکلیف رسیده. خدا را شکر روزه ها را کامل گرفته ولی نماز خواندن خیلی برایش سخت است. همه جوره هم بهش گفته ام آیا رهایش کنم یا راهکار دیگری دارد؟ ۲. استاد من مشاور مدرسه هستم. الان می بینم اکثر اولیایی که در مقاطع مختلف به من مراجعه می کنند شاکی از این هستند که بچه هایشان بسیاری از مسائل جنسی را در مدرسه یاد گرفته اند. حالا با این شرایط آیا وقت آن نرسیده که مثل زمان کشف حجاب، بچه ها در خانه آموزش ببینند و به مدرسه نروند تا این اوضاع مدارس سر و سامانی یابد. چون واقعا اوضاع مدارس خوب نیست حتی در ابتدایی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تا آن‌جا که ممکن است کمکش کنید تا نمازش رابدون هرگونه مستحباتی که در نماز هست، انجام دهد البته دعوا کارساز نیست ولی قهر موقت، بد نیست. ۲. به هر حال فرزندان ما باید به نوعی از ایمان و آگاهی مجهز شوند تا از این فتنه‌ها بگذرند. عقب‌نشینی شرط کار نیست. موفق باشید

23907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی را پرسیده بودم که جوابش برایم نیامد، دوباره می فرستم نظرتون در مورد این مطلب که از استاد حکیمی نقل شده را بیان کنید: «ملاصدرا هم از کتاب اسفار اربعه استغفار کرد» علامه محمدرضا حکیمی در گفت‌گو با سالنامه شرق: «ارزش دین به دو چیز است؛ تربیت و معرفت که جامع آن حکمت است و حکمت از طریق غیر وحی محال است. آنها که فلسفه را به حکمت برگرداندند آگاهانه یا ناخودآگاه خیانت کردند. حکمت علم استوار است و خاص قرآن. خود ملاصدرا اواخر عمر کتاب کوچکی دارد به نام «الحکمه العرشیه» که آن را پس از اسفار نوشته است. او در آن از اسفار نام برده و از این اثر فوق‌العاده و ستودنی خویش استغفار می‌کند و می‌گوید: خدایا در کتاب مطالبی است که به دین و سنت پیامبر ضرر می‌رساند. جمله او خبریه است نه شرطیه. نمی گوید اگر در کتاب مشکلی بود من استغفار می‌کنم، می‌گوید چنین چیزی هست و استغفار می‌کنم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۸۳۲ جواب داده شد. موفق باشید

23615
متن پرسش
سلام استاد: سوالی در مورد رنگ لباس داشتم. در احادیثی گفته شده که پوشیدن لباس قرمز تیره مکروه است. می‌خواستم بدانم منظور از قرمز تیره، رنگ زرشکی است یا قرمزی که در عرف به آن قرمز می‌گویند؟ همچنین می‌خواستم بدانم پوشیدن لباس مشکی (روسری، مانتو، شلوار، کفش) برای خانم‌ها علاوه بر چادر در بیرون از منزل ایرادی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم نظر بدهیم. عمده آن است که انسان مؤمن در عین وقار، خوش‌سلیقگی خود را نیز محفوظ بدارد. آن رنگ قرمزی که موجب سبکی انسان نشود، چه اشکال دارد؟ و آن رنگ سیاهی که وقار انسان را محفوظ دارد، چرا باید استفاده نشود؟ آری! لباس‌های سیاهی که وقتی خاک‌آلوده شود موجب سبک‌شدن انسان می‌شود، باید از آن پرهیز کرد. موفق باشید

22380
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. آیا رفتن به سر قبر اموات و قرآن خواندن برای آنها بر دیگر اوقاتی که برایشان قرآن می خوانیم فضیلت دارد؟ حتا اگر بیست سال بیشتر باشد فوت کرده باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال متوفی، نظر به محل دفن خود دارد و از قرآنی که بر سر مزار او خوانده می‌شود، بهره‌مند می‌گردد. موفق باشید

22260
متن پرسش
با سلام و احترام: نظرتون درباره صحبت اخیر آقای جوادی آملی چیست که تشریفات حرم امام رو گفتند کمتر از اين مناسب مقام شامخ امام نیست و آبروی نظام اسلامی است و...، به نظرتون چنین تفکری که ايشون دارن، شایستگی این رو داره که به عنوان معلم معارف، ایشون رو بپذیریم یا خیر. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که به ما توصیه شده است حرم ائمه با شکوه باشد و به همین جهت هم باید مساجد و حرم‌ها از سایر خانه‌ها بلندتر باشد و در چشم‌انداز قرار گیرد، شاید بتوان حرف استاد را توجیه کرد. البته باید بین «تجمل» و «جمال» دقت کرد، و این کار آسانی نیست. مثلاً در مسجد شیخ لطف‌اللّه اصفهان «جمال» و «هنر» و «شکوه» با هنرمندیِ تمام  به میان آمده است؛ ولی نه مثل عالی‌قاپو که «تجمل» در آن به ظهور آمده است. به نظر بنده در حرم شریف حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جمال و شکوه، کمی به تجمل نزدیک شده است. در هر صورت ما در زیارت آن مضجعِ شریف، به شکوه و جمالِ آن مرد الهی نظر داریم. موفق باشید

21787
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در کتاب هبوط ص ۷۹ شما فرمودید مقام ملائکة طوری بود که کفر ابلیسی آنجا می توانست پنهان باشد. ۱) مقام ملائک همان عالم ملکوت است؟ ۲) انسان هم اگر به آن مقام برسد آیا امکانش هست که باز هم کفر داشته باشد و پنهان باشد ؟ ۳) آیا دلیل اصلی دشمنی شیطان هم همین است که کفرش معلوم شده است؟ ۴) جنیان فقط تا عالم ملائکة می توانند بالا بروند یا بیشتر؟ تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- پنهان کردنِ کفر ابلیس همان‌طور که عرض شد مثل کفر بعضی از مقدس‌ها است که با بعضی از اسمائ الهی مأنوسند ولی با اسم اللّه که جامع اسماء الهی است، مأنوس نیستند و ملائکة اللّه با سجده بر آدم که مظهر اسم اللّه بود نشان دادند که در دلِ تقدیس و تسبیح آن مقام، کافری به نام شیطان پنهان است 3- کفر شیطان موجب می‌شود که غیر خود را نفی کند. موفق باشید

19981
متن پرسش
سلام استاد: در باب حرکت جوهری فرمودین فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل با هم تفاوت دارن. اما طبق شرح اینجوری فهمیدم فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل فرقی ندارن چون بقای جوهر عالم ماده عین گرفتن فیض حرکته چون بقای عالم ماده به عین حرکت بودنه، پس باید فرقی باید نداشته باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل از مباحث «حرکت جوهری» باید «برهان صدیقین» مطالعه شود و با نظر به این نکته عرض شد که همه‌ی مخلوقات در فیضِ بقاء هستند به این معنا که وجودشان از حق است و عین ربط به حضرت حق می‌باشند و از این جهت دائماً با تجلیاتِ وجودیِ حضرت حق، باقی هستند و اگر آن تجلی و آن ربط، نباشد بقائی نخواهند داشت و این غیر از فیضی است که موجود مادی را از قوه به فعل می‌برد. موفق باشید

19941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد دیشب حاج آقا معمار در بحث تفسیر می فرمودند که هرجا در قرآن بحث «ما انزل» است و کلا «انزال» به اهل بیت علیهم السلام بر می گردد و هرجا باب «تنزیل» به قرآن. به ریشه های روایی موضوع هم اشاره کردند. استاد سوالی دارم اگر این طور است پس آیه 2 سوره اعراف چه می شود «کِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ» اینجا صریحا اسم کتاب و باب انزال آمده است. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد این یک برداشت ذوقی است که در جای خود ارزشمند است. ولی در نگاه تفسیری مثل کاری که علامه طباطبایی در المیزان انجام می‌دهند، چنین ورودی نیست. موفق باشید

17175
متن پرسش
سلام استاد: سوال جالبی یکی از دوستان مطرح کرد. می گفت: اگر علم پزشکی اینقدر پیشرفت کند که بتواند مغز انسانی را به انسان دیگری پیوند بزند، این انسانی که جان سالم بدر برده است، با هویت صاحب بدن در جامعه ظاهر می شود یا با هویت صاحب مغز. در وهله اول سوال بی موردی است ولی همین امشب در خبری خواندم که می خواهند سر انسانی که معلولیت شدید جسمی دارد به بدن کسی که مرگ مغزی شده است پیوند بزنند. اگر این عمل موفقیت آمیز باشد تکلیف حافظه، شخصیت قبلی و در حقیقت روح این دو نفر چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را در کتاب خویشتن پنهان مورد بررسی قرار داداه ایم که اساسا فکر و حافظه مربوط به نفس است و نفس آن شخص هر بدنی را که انتخاب کند حافظه ی آن بدن می شود که البته به احتمال زیاد چون هیچکدام از این بدنها دیگر مناسب آن روح نمی باشند روح از هر دو بدن منصرف می شود. موفق باشید 

9550
متن پرسش
با عرض سلام خدمت مسئول محترم سایت: سؤال: چرا افرادی که غیر مسلمان هستند یا ساکن کشورهای غربی هستند قوانین دین اسلام را بیشتر رعایت می کنند و به حقوق هم احترام می گذارند تا مسلمانان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی می‌گویند ما در سفر خارج بیشتر متوجه ارزش اسلام و کشور اسلامی می‌شویم. گویا قضیه از این قرار است که: «ماهیانِ ندیده غیر از آب.... پرس‌رسان زهم که آب کجا است؟» وقتی از آب بیرون افتادند، بهتر می‌فهمند در آب‌بودن یعنی چه. موفق باشید
6746
متن پرسش
با سلام نظراتان در مورد فرقه مریمیه و اینکه دکتر سید حسین نصر عضو این فرقه اند چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با احتیاط موضوع را دنبال می‌کنم و معتقدم باید سخنان خود آقای نصر را در مورد این اتهامات بشنویم و البته بدین‌معنا نیست که بر فرض عدم صحت آن اتهامات ما نظر کاملاً مثبتی نسبت به جایگاه مباحث آقای نصر و امثال ایشانم داشته باشیم. زیرا ما به تمدن اسلامی نظر داریم و آقایان عموماً در ذیل تمدن غربی، غرب را نقد می‌کنند. نقد غرب این آقایان ارزشمند است ولی رویکردشان قابل تأمل می‌باشد و با نقدی که هایدگر نسبت به غرب دارد فرق می کند. موفق باشید
27917
متن پرسش
سلام علیکم: آیا دین و فقه تشیّع در عرصه زندگی کنونی می‌تواند پاسخگوی تمام جوانب زندگی بشر اعم از مباحث اخلاقی و مباحث معیشتی و مدیریت شهری و امنیت و آموزش و تعلیم و ... باشد و می‌توان دین را بصورت عمومی و مستحکم در عرصه های مختلف حیات بشر در همین عصر اقامه کرد با وجود اینکه ما در این عصر زندگی می کنیم که از یک طرف با غیبت امام و تمدن مهدوی رو به روییم از یک طرف حضور مدرنیته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که ما با چه رویکردی و با چه مسائلی به دین رجوع کنیم. جناب شیخ بهائی در زمان خود بر اساس آن تاریخ به دین رجوع می‌کند و عملاً ۴۰۰ سال در تاریخی که همچنان تاریخ شیخ بهائی است، ما از ورود ایشان به دین بهره‌ها بردیم. اگر امروز آن‌طور که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» بر آن تأکید دارند تحت عنوان «فقه حکومتی» به دین رجوع کنیم و واقعاً مسائل خود را و زمانه را درست بشناسیم، جواب می‌گیریم. البته هنوز ما در دوره‌ی فترتِ تاریخی خود هستیم. بدین معنا که هنوز گذشته‌ی خود را تنها مدّ نظر داریم و از آینده‌ای که تنها گذشته نیست؛ درست استفاده نمی‌کنیم. و این در حالی است که بحمداللّه عزم کلّی برای حضور دین در تاریخ جدید و با مناسبات امروزین در حال طلوع است. موفق باشید

26785

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بعضی مواقع که به بی نهایت بزرگی عوالم و تدبیر خداوند در امور خلقت و... فکر می کنم آن قدر خود را کوچک و ضعیف می بینم که حیرت زده می شوم. ابتدا ترسی تمام بدنم را فرا می گیرد و سپس احساس می کنم روحم از بدنم می خواهد خارج شود و تمام حافظه ام برای چند ثانیه پاک می شود. حتی نام خودم و مکان بودنم را فراموش می کنم. سپس کم کم‌ با ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» یا هر ذکری که بر زبانم آن لحضه از ترس جاری شود به حالت عادی برمی گردم. واقعا نمی دانم این حالت رحمانیست یا شیطانیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه رحمانی است. سعی کنید کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

25670
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز اخیراً آیت الله مصباح یزدی در سخنانی در باب بیانیه گام دوم انقلاب مطالبی بیان کرده بودند که: رهبری در بیانیه گام دوم به خوبی روشن کردند که این انقلاب، تمام شدنی نیست. امروز در برخی مسایل جامعه‌شناسی مطرح می‌شود که هر پدیده‌ای حیات و موتی دارد و انقلاب هم همین گونه است؛ اما رهبری با طرح مسئله در بیانیه گام دوم این نکته را به خوبی روشن کردند که این انقلاب تمام شدنی نیست و مرگ ندارد؛ چون پایه آن فطرت انسان است که هرگز عوض نمی‌شود. آیا واقعاً انقلاب اسلامی آنطور که ایشان گفته اند، بعلت نظر به فطرت، معرفت النفس و ارتباط بشر با ماوای وجودیش و عالم قدس، تمام شدنی نیست و نمی توان آن را با بسیاری دیگر از انقلابها حتی شیعی و سایر حکومت ها و سلسه ها در یک طراز قرار داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی جبهه‌ی توحیدی در هر تاریخی به ظهور آید آن جبهه وجهی از تاریخِ بشریت می‌شود و همواره در تاریخ، حاضر می‌ماند مانند کربلا. مگر نگفتند قرآن افسانه است و دیری نمی‌پاید تمام می‌شود؟ ولی به گفته‌ی جناب مولانا:

تا قیامت می‌زند قرآن ندا // کای گروه جهل را گشته فدا

مر مرا افسانه می‌پنداشتید // تخم طعن و کافری می‌کاشتید

خود بدیدید ای خسان طعنه‌زن // که شما بودید افسانه، نه من

موفق باشید

23688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ۱. با توجه به اینکه عین ثابته هر شخص در علم خدا می خواهد و قابلیت موجود شدن در فلان رحم را دارد آیا این صحیح است که اگر از شخص بارداری پرسیدند پسر دوست داری یا دختر بگوید هرچه خدا بخواهد؟ چون در این صورت خواست خدا همان انتخاب عین ثابته هست؟ ۲. برای رضای خدا نهی کردن افراد از صفت بدی که خودمان به آن مبتلا هستیم صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتی اگر بپرسند پسر دوست داری یا دختر، می‌تواند بگوید هرچه آن جنین که رحم مرا انتخاب کرده است، دوست دارد. ۲. آری! با این توجه که به نور اولیاء معصوم متذکر شویم. یعنی بگوییم ائمه «علیهم‌السلام» چنین می‌گویند، تا شخصیت ما با ذهنیتی که ممکن است از ما داشته باشند در میان نباشد. موفق باشید

22463
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم جناب طاهرزاده عزیز: درخواستی از شما بزرگوار داشتم و آن اینکه در راستای تحقق ظهور حضرت بقیت الله الاعظم شرایط تحقق ظهور حضرت بسیار پررنگ و پررنگتر گردیده و از آنجا که حضرت پیامبر صلوات الله علیه در احادیث بسیار شرایط مومنین آخر الزمان از جمله مومنین از این سوراخ به آن سوراخ و از این قله کوه به قله کوه دیگر جهت حفظ ایمان فرار می کند را وصف می کنند لازم می دانم در صورت صلاحدید جلساتی پیرامون این اتفاقات و شرایط بگذارید که اگر در آن شرایط که پیامبر مطرح می کنند قرار گرفتیم واقعا بدانیم چه باید بکنیم. از شما واقعا سپاسگزارم اگر قبول زحمت بنمایید چون فکر می کنم خیلی خیلی خیلی لازم و ضروری است این جلسات. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر چند کتابی که در رابطه با مولای ما حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» نوشته شده، در همین راستاست که مؤمنین معنیِ انتظار و وظایف‌شان در زمان غیبت را بدانند. موفق باشید

22317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: جنابعالی بطور پراکنده در سخنرانی های خود در خصوص نقش ملائکه در زندگی انسانها و لزوم ملک شناسی صحبت فرموده اید پیشنهاد بنده اینست که کتابی در این زمینه منتشر بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی مهمی است. حقیقتاً کوتاهی شده. موفق باشید

22289
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: حضرت امام علی علیه السلام مطمئن بودند که ابن ملجم لعنت الله علیه ایشان را شهید می کنند ولی چون هنوز اقدامی نکرده بود به وی کاری نداشتند. حال سوال اینجاست که منافقینی که در سال ۱۳۶۷ در زندان بودند که به دستور حضرت امام خمینی (ره) از ایشان سوال شده که اگر شما آزاد شوید دنبال کار و زندگیتان می روید و یا اقدام ضد جمهوری اسلامی انجام می دهید و کسانی که می گفته اند ما ضد جمهوری اسلامی عملی از قبیل کشتن مسئولین نظام انجام می دهیم اعدام شده اند. آیا به صرف ادعا می شود منافقی را اعدام کرد؟ ضمنا احکام این منافقین قبلا صادر شده بوده چگونه دوباره حکم جدید صادر شده است؟ لطفا توضیح بفرمائید. قبلا از بذل عنایت شما تشکر و قدردانی می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اطلاعاتی که از عملیات مرصاد به‌دست آمد معلوم شد این منافقین زندانی جزء برنامه‌ی براندازیِ نظام بوده‌اند و محارب به حساب می‌آمدند. محارب را نباید اجازه‌ی محاربه داد و بعداً با او برخورد کرد. موفق باشید

20479
متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده بزرگ ذبح کننده سوالات من دریافتم که تنها راه نجات از اهریمن شروری که دکارت مطرح می کند (یا به طور کلی نجات از خطا و اشتباه و جهل مرکب) پناه بردن به شکاکیت تسلسلیست بدین معنا که شک دارم و در شک داشتن خویش شک دارم و درین شک دوم شک دارم همین طور این شک ادمه می یابد و البته این تسلسل محال نیست به دو دلیل 1 وجدانا این تسلسل را در وجود خویش می یابم 2 اعداد هم تسلسل دارند و تسلسل محال نیست. پس وقتی ما هیچ گزاره ای را تایید نکنیم قطعا هیچ فریبی نیز در کار نخواهد بود این نکته مورد تایید حضرتعالی می باشد؟ خواهشا مستدل پاسخ دهید. به نظرم خیلی از سوالات را ذبح می کنید. چرا دست و پای استاد در مقام پاسخ گویی لرزان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی به نظر می‌آید باید به خواستگاهِ سؤال عزیزان توجه کرد و جواب داد و نه به ظاهرِ سؤالات. مثل آن‌که در قرآن هست که طرف می‌پرسد چه چیزی انفاق کنیم؟ ولی خداوند مسئله را می‌برد در جایگاه اصلی سؤال، و آن این‌که به چه کسانی باید انفاق کرد. ملاحظه کنید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» (215/بقره) بنابراین اگر به قول شما سؤالات را ذبح می‌کنیم، ذبح شرعی انجام می‌گیرد 2- در مورد شکی که به میان می‌اورید، بحث در محل‌بودن و محل‌نبودنِ شک در میان نیست، بحث در این که دکارت می‌رسد به این‌که در شک‌بودن، کسی دارد شک می‌کند که در شک‌بودنِ خود، شک ندارد و از این طریق بحث را تا یقینِ به وجود انسانی که شک می‌کند، جلو می‌برد با همان جمله‌ی مشهورِ «من شک می‌کنم، پس هستم». موفق باشید

19569
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: از آنجایی که مجردات فاقد زمان و مکانند این عالم با تمام کهکشانها و ستارگان و زمین و هر چه در این زمین است از نظر درجه وجودی پایین ترین مرتبطه وجود است عالم ماده یا عرض گویند و زمان و مکان مختص این عالم است و نیز در حرکت جوهری گویای این است که زمان در این عالم همان تاخر و تقدم است و ذات عالم در حرکت و جنبش است و این ذات جز حرکت چیزی نیست پس همواره در تغییر است سوالم این است که این عالم که ماده است و مجرد نیست و زمان در آن همان تقدم و تاخر است مکان چگونه است آیا مکان همان مجموع اعراض نیست که ریشه در جوهر عالم دارد یا مکان در این عالم مفهوم دیگریست؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مکان، همان بُعد است. وقتی حرکت جوهری در صحنه است، لازمه‌ی حرکت، مکان می‌باشد و از این جهت، زمان و مکان، وصفِ عالَم ماده است که ذات آن عین حرکت می‌باشد. موفق باشید  

19202
متن پرسش
سلام استاد: در کتاب ادب عقل و خیال و قلب اشاره فرمودید که برای تربیت عقل روی کتابهای برهانی و امثال کتابهای ملاصدرا برنامه ریزی بشود و برای تربیت خیال روی کتابهای مولوی و حافظ کار شود برای تربیت قلب چه کنیم؟ تربیت قلبی خیلی سخت است. بنده خودم به شدت به یکی از بستگانم کینه دارم هر چه تلاش می کنم تا این کینه از دل من برود نمی شود چه کنم؟ و خیلی صفت های بد دیگر. چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه اُنس با حضرت حق و شوق عبادت را در خود بیشتر کنیم، بیشتر قلب به اصلاح، گرایش می‌یابد. موفق باشید

18263
متن پرسش
سلام استاد: بعد از نکته آخر ده نکته مبحثی درباره روح فرمودین که چند تا سوال برام پیش اومد: آیا روح من از همان روح که مخلوق خداست، است؟ و آیا همه ارواح انسان ها از یک روح واحدند؟ یه جایی بین روح و نفس فاصله انداختین و فرمودین که نفس واسطه بین روح و جسمه، اینجا یک دوگانگی به وجود اومده برام، اگه من همون نفس خودمم پس روح جایگاهش کجاست؟ خواهشا توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث شد که «روح» بالاترین مخلوق است و ما «مِن روحی» هستیم که همان نفس ناطقه‌ی ما محسوب می‌شود. موفق باشید

8120
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر. در یکی از سوالات دوستی مطرح کرده بود که با مطالعه اسفار و مراجعه بهیک روحانی، آن روحانیگفت برای طی سلوک می تواند سالک با نوجوانی زیر یک لحاف برود و ...وحضرتعالی پاسخ داده بودید آن شخص درست مطلب را متوجه نشده و استعاراتیکه ملاصدرا و یا حافظ استفاده می کنند برای رساندن معناست و...حتی مثال دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود را مثال زده بودید؛ استاد سوال من این است مگر مثال قحط است که این بزرگان از چنین مسائل سخیفی جهت استعاره استفاده می کنند؟حرف از مغبچه و پسرک و زیر دامن و... چه ضرورتی دارد وقتی این نوع از برداشتهای بد و را منجر می شود؟بنده اینهمه روایت از ائمه خوانده ام یک بار به چنین مطالبی برنخورده ام؛ چگونه این حضرات که یعنی پیرو ائمه هستند برای بیان وصال با حق و .. به نازلترین مطالب متوسل می شوند؟استاد خواهشمندم پاسخ مرا بدهید، بی صبرانه منتظرم سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری مقام متعادل ائمه«علیهم‌السلام» هرگز منجر به اظهار این واژه‌ها نمی‌شد در عین آن‌که وقتی قرآن از شراب طهور نام می‌برد می‌خواهد بفرماید احساسی برای اهل بهشت پیش می‌آید که با این واژه می‌توان آن را اداء کرد . و یا در آیه‌ی 93 سوره‌ی بقره می‌گوید بنی‌اسرائیل در قلبشان گوساله نوشیدند، در حالی‌که گوساله ‌نوشیدنی نیست، ولی برای آن‌که آن احساس را به‌خوبی بیان کند این نوع واژه‌ها را به‌کار می‌برند. حافظ در وصف رسول خدا می‌گوید: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت.... به غمزه‌، مسئله‌آموز صد مدرس شد» هرکس می‌فهمد منظور او از نگار، رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» است و منظور از غمزه، توصیه‌های روحانی آن حضرت است، ولی چون احساس می‌کنند واژه‌ها بعد از مدتی معمولی می‌شود و دیگر آن احساساتی را که این‌ها به آن رسیده‌اند بیان نمی‌کند، از این نوع واژه‌ها استفاده می‌کنند. نمی‌خواهم آن‌ها را تبرئه کنم، می‌خواهم عرض کنم نکند منظور آن‌‌ها به اشتباه فهمیده شود. موفق باشید
8024
متن پرسش
سلام علیکم در المیزان در تفسیر آیات آخر سوره اعراف «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلینَ / إِنَّ الَّذینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ » علامه طبابایی میفرمایند: «و از آیه ظاهر مى‏شود که قرب به خدا تنها به وسیله یاد و ذکر او حاصل مى‏شود، و به وسیله ذکر است که حجاب‏هاى حائل میان او و بنده‏‌اش بر طرف مى‏گردد، و اگر ذکرى در کار نباشد جمیع موجودات نسبت به نزدیکى به او و دورى از او یکسان مى‏بودند و از این نظر هیچ اختلافى میان موجودات نمى‏بود که یکى به او نزدیکتر و یکى دورتر باشد.» ۱- منظور از ذکر در این کلام چیست؟ ۲- مکانیسم رفع حجاب توسط ذکر چیست؟ یعنی در تکرار و استمرار در ذکر چه اتفاقی برای نفس می افتد که به خدا نزدیک می شود؟ ۳- و سوالی که عاجزانه درخواست دارم با جزییات بیشتری عنایت بفرمایید این است که آیا توجه به حق نفس را از غیر حق منصرف میکند یا اینکه توجه نکردن به غیر حق نفس را متوجه حق میکند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- منظور از ذکر خدا عبارت است از نظر قلبی به حضرت حق مطابق اسم یا اسمایی که در آن‌ها به خدا معرفت پیدا کرده‌اند 2- هراندازه حضور خدا را بیشتر در مناسبات بنگریم به همان اندازه حجاب بین خود و خدا را برطرف کرده‌ایم تا آن حدّ که مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌بینیم «خرمشهر را خدا آزاد کرد». 3- این دو رویکرد یک نتیجه دارند. آری اگر به نور فطرت و عهد ازلی توجه به حق را در خود حفظ کنیم نفس برای غیر حق نقش و تأثیری نمی‌بیند که به آن‌ها توجه کند، و اگر نفس متذکر این نکته باشد که در پشت این کثرات خدا است که خدایی می‌کند، آرام‌آرام حضرت حق خود را از پنجره‌ه مظاهر می‌نمایاند. موفق باشید
7082

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی، 1به چه دلیل روح بدون بدن، ابزار، رشد و یا استعدادش شکوفا نمیشود! 2 چرا اعمالی که در خواب انجام میدهیم، مانند قراءت قرآن ، کمک به دیگران ثوابی عایدآن روح یا نفس ناطقه نمیشود?، 3 آیا روح لزوما به ابزار مانند بدن احتیاج دارد? و تا روح در بدن است، به آن جزاء مترتب است? مگر روح عین حیات نیست?، وروح در بدن نباشد، حیات آن شدیدتر است ، تا دربدن.،
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ده نکته در معرفت نفس را با سی‌دی شرح آن کار نکرده‌اید. کارکنید اگر باز این سؤالات پیش آمد من در خدمتتان هستم. موفق باشید
نمایش چاپی