بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23496
متن پرسش
سلام: در جزوه ی پاسداشت آزادی در جمهوریت در قسمتی که نگاه ایدئولوژیک به دین که از قصور اصول گرایی در آزادی دانسته اید. منظورتون از نگاه ایدئولوژیک به دین چیست؟ اصلا ایدئولوژی یعنی چه و چرا این واژه را به کار برده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از ایدئولوژی در اصطلاح فلسفه‌ی امروز، نگاهِ حزبی و قومی به دین نمودن را می‌گویند که بقیه‌ی اندیشه‌ها را حق نمی‌داند. این خیلی شبیه کاری است که در علم کلام انجام می‌شود. آری! ما در علم کلام، حقانیت عقیده‌ی خود را اثبات می‌کنیم ولی نه به آن معنا که آن‌چه غیر عقیده‌ی ما است، باطل است. مثل این‌که باید معتقد باشیم هرکه مسلمان نیست، غیر مسلمان است، نه این‌که هرکه مسلمان نیست، کافر است. موفق باشید

23184
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و دعای عمر با عزت و سلامتی برای شما: ضمن تشکر از پاسخگویی به سوال ۲۳۱۸۰ ، تمنا می کنم قسمت آخر آن را نیز پاسخ بفرمایید: توصیه شما به سالک مبتدی که گاهی از رفتار غیردوستانه و دور از انتظار دیگران ناراحت و مغموم می شود چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط، گذشت و خُلق نکو. مگر به ما نگفته‌اند: «من ندیدم در جهانِ جستجو / هیچ اهلیت به‌جز خُلق نکو». موفق باشید

22311
متن پرسش
در یکی از کتاب های ابن عربی نوشته شده است کفار اولیای الهی هستند که از شدت غیرت بر معشوق، ایمان خود را پنهان کرده اند! در مورد فرعون هم تعابیر مشابهی داشته؛ بر فرض بگوییم که ابن عربی در مورد برخی شخصیت های مورد احترام برخی افراد تقیه کرده؛ در مورد فرعون که تقیه معنایی نداره چون که یک شخصیت منفور در کتب آسمانی و ادیان ابراهیمی است و هیچ گروهی خود را از پیروان فرعون نمی داند که بگوئیم برای جلب رضایت آن عده این سخن را گفته. منظور ابن عربی از این سخنان چه بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف‌های محی‌الدین همان‌طور که حضرت امام در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، حرف‌هایی است از مو باریک‌تر و با ادبیات خاصی فهمیده می‌شود. در مورد فرعون و ایمانی که آورده، استناد ابن‌عربی به این آیه است که فرعون در حینی که در حال غرق‌شدن بود مثل سخن ساحران، گفت: «آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» در حالی‌که می‌توان به او اشکال گرفت که ایمانِ اضطراری قابل قبول نیست و او معتقد است که با گفتن این جمله، فرعون تصور می‌کرده مثل ساحران نجات می‌یابد و اضطراری در کار از نظر او نبوده. به هرحال حرف‌هایی برای گفتن دارد، نه آن‌که گمان کنیم که اشکالاتی بر او نیست. موفق باشید

22000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 21968 اگر بحث أبا اللّه أن یجری الامور إلا باسبابها مطرح باشد باید در همه زمینه ها باشد نمی توان در مورد قطع عضو این را مطرح کرد اما از طرفی قائل به شفای بیماران قطع نخاع سرطانی و ... بود پس یا به کل بحث شفای بیماران خرافه است و فقط باید با علم پزشکی امید به شفا داشت یا اگر شفا هست نمی توان مرزی برای آن قائل شد. به نظر می رسد که اصلا شفایی در کار نیست و موارد ادعایی به فرض کذب نبودن مواردی است که از نقاط مجهوله است و علم تبیین کاملی ندارد مثل سرطان که ممکن است در موارد نادری خود بخود بهبود یابد و به خاطر ضعف فعلی علم پزشکی به حساب معجزه می نهند هیهات که ساعت ساز هستی در آن مداخله ای بکند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به گفته‌ی شهید مطهری در کتاب ارزشمند «عدل الهی» نظام جهان، ذاتیِ جهان است. مثل آن‌که بین رفتن و رسیدن، رابطه‌ی ذاتی است و لذا اگر خداوند خواست رسیدنی را در نظام جهان ایجاد کند، رفتنی را محقق می‌کند. و در این رابطه است که می‌توان گفت اگر خداوند بخواهد عضوی را که از بین رفته است به‌وجود آورد، شرایط آن را که دوره‌ی جنینی است باید به‌وجود آورد. با این‌همه نباید از نقش معنویت و تقوا در تحقق امور غافل بود. موفق باشید

21886
متن پرسش
سلام علیکم: سئوال بنده این است، اگر من می بیند و چشم تنها ابزار است، افراد نابینا که مادرزاد هستند اصلا ادراک بصری ندارند در هنگام خواب، در حالی که طبق فرمایشات استاد می بایست نابینایان هم خواب ببینید به صورت بصری، در حالی که اینچنین نیست، لطفا توضیح بفرمائید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های نابینا، عضوِ بینایی‌شان مشکل دارد نه قوه‌ی بینایی آن‌ها که مربوط به نفس است. به همین جهت تصورات خاص خود را دارند که حاصل فعالیت سایر اعضایشان می‌باشد و عملاً قوه‌ی بینایی آن‌ها در دیدن آن تصورات، فعّال است. موفق باشید

21388
متن پرسش
سلام علیکم: سوالاتی پیرامون بحث حیات زمینی آدم. ۱. نظر شما در مورد سجده ملائکه بر آدم در اینکه آیا منظور از ملائکه کل ملائکه بوده اند یا ملائکه زمینی چیست؟ بعضی بنا بر (۷۵/ص) معتقدند که فقط ملائکه زمینی سجده کرده اند چرا که در آیه فوق "العالین" استثناء شده است. نظر خود رو مستدل بفرمائید. ۲. نظر شما استاد عزیز در مورد اینکه امر بر ملائکه برای سجده بر آدم در اینکه تکوینی بوده و یا تشریعی و یا اصلا اصل موضوع تمثیلی بوده چیست؟ باز هم لطفا مستدل بفرمائید. با تشکر فراوان. التماس دعا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید زیرا قرآن در خطاب به شیطان می‌فرماید آیا استکبار ورزیدی یا از عالین بودی؟ یعنی فرشتگانی هستند که در خطاب سجده به آدم قرار نداشتند 2- مسلّم جریان سجده امری بوده که واقع شده، و همان‌طور که در کتاب مذکور عرض شد بر اساس آن مقام، امر، امرِ تکوینی است ولی همان امر تکوینی در حوزه‌ی موجودی مختار مثل شیطان، صورتِ اختیار به خود می‌گیرد لذا شیطان می‌تواند عصیان کند. و عکس آن را شما در اهل‌البیت «علیهم‌السلام» می‌بینید که در عین عصمت تکوینیِ آن‌ها، اختیار از آن‌ها سلب نمی‌شود. در این مورد خوب است به تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب در المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید

21361

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: در شرح بیت «به می سجاده رنگین کن» حاج آقا نکته ای گفت که اگر پیر مغان که پیر پیران هست و منظور انبیا و ائمه هستند که معصوم اند سالک باید بدون چون و چرا عمل کند مثل داستان خضر علیه السلام ولی اگر یکی از اولیا که جزء مغان محسوب می شوند نه پیر مغان بگوید چون معصوم نیست نباید عمل کرد چون ظاهرش خلاف شرع است مثلا _ البته مثال را من میگم _ اگر مرحوم قاضی علیه الرحمه دستوری داد که خلاف شرع بود مثل همین مثال حافظ ما ملزم به عمل نیستیم به نظر شما این تفکیک درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا صحت هر کشفی را باید بر اساس کشف انسان‌های معصوم معین کرد. موفق باشید

18861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: استاد برای فهم عمیق تر روحیه عمل زدگی غرب و بالخصوص آمریکایها چه منبعی غیر از «مدرنیته و توهم» مخصوصا در آثار متفکران غربی معرفی می نمائید؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های مرحوم مددپور و شهید آوینی نکات خوبی در این موارد دارد. موفق باشید

18786
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. چطور باید بفهمم از کجا آمده ام کجا هستم به کجا باید بروم؟ اصلاً معنای این حدیث امام علی (ع) چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی می‌فرمایند: «رَحِمَ اللّهُ امْرَءً عَلِمَ مِنْ اينَ وَ فى اينَ وَ الى‏ اينَ‏»[1] خدا رحمت كند كسى را كه بداند در كجا بوده و در كجا هست و در چه مسيرى جلو مى ‏رود. با چنين نگاهى است كه انسان مى‏ تواند حقيقت و لايه‏ هاى پنهان هرچيزى و هر حادثه‏ اى را پيدا كند و ماوراء نظر به موضوعات جزيى، به جايگاه حادثه‏ ها نظر نمايد. روايت فوق دو پهلو دارد، يك پهلويش همان هستى ‏شناسى است كه حضرت علامه طباطبايى «رحمة الله عليه» تحت عنوان: «الإنسانُ قَبْلَ الدُنْيَا فى‏ الدنيا و بعد الدنيا» مطرح مى‏ كنند و يك نگاه تاريخى هم به ما مى ‏دهد. بدین معنا که ما متوجه باشیم قبل از اسلام در جاهلیت بوده‌ایم تا قدر موقعیت جامعه‌ی اسلامی خود را بدانیم و متوجه باشیم اگر مسیر را درست طی کنیم به عالی‌ترین جامعه خواهیم رسید. و می‌فرمایند رحمت خدا بر چنین افرادی سرازیر خواهد شد وگرنه مثل کسانی خواهیم بود که فراموش کرده‌اند حاکمیت نظام شاهنشاهی چه حقارت‌هایی بر ملت ما تحمیل می‌کرد. موفق باشید


[1] ( 2)- فيض كاشانى، الوافي، ج 1، ص: 116

18084
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: لطفا بفرمایید تفسیر اینکه خداوند در آیه ی اول سوره ی همزه می فرمایند وای بر هر عیب جوی مسخره کننده و از لفظ ویل با یک تاکید خاص استفاده می شود چیستض؟ البته بنده معنای اخلاقی این آیه را متوجه هستم و بیشتر جنبه های دیگر این آیه برای بنده مسئله است که چرا خداوند شخص عیب جو و مسخره کننده را بدین گونه تهدید می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی کسی زیبایی‌های وحی الهی را ننگرد و بگردد تا ضعفی در آن بیابد و به تمسخر بگیرد، چیزی برایش باقی نمی‌ماند. پس وای بر او! که همه‌چیز را از دست داده است. این آدم مشغول دنیا خواهد شد و همین زندگی زودگذرِ دنیا را جاودانه می‌پندارد و هر روز نگران پایان‌یافتنِ چیزی است که او از پایان‌یافتنش در اضطراب است. موفق باشید

18019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: به نظر شما می شود از روایتی که می فرماید در هنگامه ی ظهور امام به یارانشان می فرمایند: به کف دست خود نگاه کنید و عمل کنید، این طور فهمید که امام می خواهند بگویند هر کدام بر اساس استعداد و ظرفیت و امکانات و شرایطی که در آن هستید عمل کنید؟ و هر کدام در هر جایگاه و شغلی که قرار دارید با توجه به همین موجودی و سرمایه همت کنید و منتظر این نباشید که امکانات و سرمایه ای از بیرون به شما برسد؟ و خلاصه کف دست یعنی همین که الان در دست داری؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مربوط به کارگزاران حضرت است که در اقصی نقاط عالم مأموریت دارند و بحث از شعور تاریخیِ آن کارگزاران است که آن کارگزاران در نسبت به حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» پیدا می‌کنند. موفق باشید

7882
متن پرسش
سلام ،خدا قوت به همه ی عزیزانی که زحمت میکشند به خصوص اساتید محترم ابتدا خدمتتان به خاطر تالیف کتاب" آشتی با خدا" که خیلی به من در پیدا کردن مسیر زندگی کمک کرد خسته نباشید میگم ولی یه سوالی تو ذهن من بی جواب مونده که امیدوارم به پاسخش برسم واون اینکه :چرا خدا مارو ناقص خلق کرد که بعد بخواهیم به کمال(خدا) برسیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید «ناقص‌بودن بد نیست، ناقص‌ماندن بد است» زیرا اگر ما استعدادهای خود را با اراده و اعمال خود به فعلیت برسانیم برای ما سرمایه به‌حساب می‌آید و در واقع خودِ حقیقی خود را در آن سرمایه می‌نگریم و با آن زندگی می‌کنیم. ولی آنچه به ما بدهند که ما نیستیم، مثل زن‌بودن و مردبودن است که بدن ما است و نه خود ما. خودِ ما فقط آن معارف و ارده‌ها و اعمالی‌ است که خودمان کسب کرده‌ایم و به همین جهت قرآن فرمود: «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ» هرکس در رهن آن چیزی است که خود کسب کرده. موفق باشید
6798
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی، با توجه به اینکه جناب عالی در کتاب آشتی با خدا عرض فرمودید که "من" انسان مجزا از تن انسان است و ما به وضوح می توانیم این جدایی آن را به زمانی که "سرکلاس" در افکار خود غوطه ور می شویم و فرضا حرف خنده دار استاد متوجه نمی شویم یا به" خواب" و اینکه می گوییم خودم دیدم که فرضا در فلان مکان بودم تلفیق بدهیم. چند سوال در ذهن من بود که البته جهت روشن شدن بیشتر موضوع آن را می پرسم: 1- اگر در هنگام خواب "خود" انسان دخیل است پس چرا بعضی مواقع خواب هایی می بینیم که هیچ حالت خارجی نمی توانیم برای آن تعریف کنیم حال آنکه من انسان در آن محل حاضر است و باید یک حالت کامل از آن محل یا صحنه ببیند یا بهتر بگویم خواب های پریشان را چگونه تفسیر می کنید؟ 2- زمانی که ما شخصی رادر خواب می بینیم آیا هم زمان آن شخص نیز مارا در خواب می بیند؟ مگر نه آن است که "من "هر دو در آن لحظه و مکان حاضر است.اگر غیر از این است پس خیال آن شخص است یا چیز دیگریست؟ 3- زمانی که سر کلاس در خیالات خود غرقیم پس چرا بعضی مواقع به مکان یا زمانی که سیر میکنیم هر چه به ذهنمان فشار می آوریم نمی توانیم شکل دقیقی از آن مکان یا زمان در ذهنمان به وجود آوریم طبق کتاب این گونه است که" من انسان سیر کرده ". پس باید آن محل را جامع و شامل ببینیم در صورتی که اینگونه نیست 4- زمانی که ما به مکان یا زمان خاصی فکر میکنیم اگر" خود" ما در آن محل حاضر است مگر میشود که همزمان در تنمان نیز حاضر باشد چون همزمان پلک یا پای ما هم دارد تکان می خورد و این حرکات اثر روح است . آیا حضور روح به طور همزمان در تن و خارج امکان پذیر است؟ به نظر جناب عالی آیا نمی شود از این دو مورد به عنوان خیال یا فکر بجای" من "یاد کرد : همانگونه که در عامیانه "خواب دیدن" یا "فکر و خیال کردن" گفته می شود. پیشاپیش از توجه جناب عالی تشکر میکنم.خدا حفظتون کنه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خواب‌های غیر صادق تکرار حالات نفسانی خود انسان است و آن خواب‌ها غیر از رؤیای صادقه است که می‌تواند راهنمای ما باشد 2- عموماً ما وقتی خواب افراد را می‌بینیم با صورت خیالیه‌ای که در پیش خود داریم مرتبط هستیم مگر موارد استثنائی که در کتاب «خویشتن پنهان» به آن نوع ارتباط پرداخته شد 3- ارتباط با صورت‌های ذهنی غیر از حضور در صحنه‌هایی است که نفس در آن حاضر می‌شود. بعضاً صورت‌های ذهنی در پوشش صورت‌های ذهنی دیگر قرار می‌گیرد و از روشنی می‌افتد 4- خیال و فکر مصداق خارجی ندارد مواردی مورد بحث ما است که انسان خود را در آن زمان و مکان احساس می‌کند و سپس با آن روبه‌رو می‌شود که البته با ادامه‌ی بحث در ده نکته که همراه با ده جلسه صوت است إن‌شاءاللّه موضوع برایتان روشن‌تر می‌شود. موفق باشید
30676
متن پرسش
سلام: خدا قوت خدمت استاد عزیز: بنده امروز با متنی پر از توهین و ابهام و تحریف در مورد دین اسلام و قرآن روبه رو شدم که در فضای مجازی در حال پخش بود و این متن به شدت ناراحتم کردم. خواستم ببینم چه جواب های محکم و درست به این متن بدهیم تا دیگران که تو این فضا هستند دچار تردید و اشتباه نشوند، متن زیر همین توهین ها و تحریف هاست که در گروه دیدم ♨️ *اسلام چیست؟* *و مسلمان کیست؟* مسلمان شخصی است که: مسلمان هست، ولی از اسلام چیزی زیادی ﻧﻤﻰداند! و قرآن را تا بحال به زبان مادری خودش نخوانده! اگر پرسشی در مورد دینش از او بپرسید، خود را فاقد سَواد کافی ﻣﻰداند و شما را به علمای دینی ارجاع ﻣﻰدهد! اگر زیاد سؤال کنید، شما را «کافر» ﻣﻰنامد و اگر محکومش کنید، شما را «مُرتد» ﻣﻰخواند! اگر حرفﻫﺎی او را با چشم بسته، قبول نکنید به «ﺑﻰسَوادی» متّهم ﻣﻰشوید! اگر بپرسید: چرا محمّد ۳۰ تا زن داشته؟ به شما ﻣﻰگوید: حتماً حکمتی بوده! اگر بگویید: چرا اللّه بر خلاف تمام 123/999 پیامبر قبلی، به محمّد گفته: «اگر کسی به دین تو نیامد دست و پای او را بر خلاف جهت یکدیگر قطع کن؟!» (سورۀ مائده، آیۀ ۳۳) ﻣﻰگوید: منظور الله چیز دیگری بوده! اگر بگوئید: اللّه در قرآن به مسلمانان ﻣﻰگوید: «کافران را در هر جا یافتید بکشید!» (سورۀ توبه، آیۀ ۵) به شما ﻣﻰگوید: حرف، حرف اللّه است. ولی اسلام به حقوق مَردم و حقوق بَشر احترام ﻣﻰگذارد!! اگر از زنان بپرسید، ﻣﻰگوید: بهشت زیر پای مادران است، ولی شما مجازید ۴ تا ( بیشتر) همسر داشته باشید! (سورۀ نساء، آیۀ ۳) اگر از کافران (دگر اندیشان) بپُرسید، ﻣﻰگوید: آنان حقّ و حقوقی دارند، ولی اگر آنﻫﺎ را به اسارت بگیریم، تجاوز به زنان کافران، حق مُسلم مسلمانان است! (سورۀ نساء، آیۀ ۲۴) و در نهایت، اگر بگوییم که تمام این احکام، امروزه (در قرن ۲۱) در بین گروهﻫﺎی اسلام گرا (مثلِ: داعش، بوکوحرام، القاعده، افغانستان، پاکستان، سودان، الجزایر، داغستان، چچن، سوریه، کویت، عربستان...) همچنان در حال اجراست! ﻣﻰگویند: این، اسلام واقعی نیست! (گویی کارشناس ارشد شناخت ادیان هستند) و اگر بگویی: پس اسلام واقعی چیست؟ ﻣﻰگوید: اسلام واقعی هیچگاه اجرا نشده است! (عجب دین برتری، که بعد از ۱۴۰۰ سال، هنوز نتوانسته در هیچ کجای جهان، اجرایی گردد) داستان «اسلام مسلمانان» مثل اینست که از شخصی بپرسی «چه میوهﺍی را دوست داری؟» و او بگوید: «موز، چون موز تُرش و آبدار و گِرد است و رنگِ پرتقالی قشنگی هم دارد!» و زمانی که موزی را نشانش بدهی، او خواهد گفت: «نه، این موز ِواقعی نیست...! موز واقعی، تُرش و آبدار و گِرد و پرتقالی است...!!!» مسلمانی به ما گفت: «اگر راست می‌گویید، یک آیه مانند قرآن بیاورید.» مثالی از قرآن: (سورۀ محمّد، آیۀ ۴) «هنگامی که با کافران در میدان جنگ رو به رو می‌شویـد، گردن‌هایـشان را بـزنـید، و آنقدر ادامه دهیـد تا به اندازۀ کافی دشمن را در هم بکوبید، پس در آن هنـگام، اسیـران را محکم ببنـدید، سپس بر آنﻫﺎ منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی، از آنﻫﺎ غَرامت بگیرید» آیۀ مـن: «هرگز بخاطر باور و عقیدۀ دیگران، با آنان نجنگید، خدای هرکس، همانست که خِرَد او ﻣﻰگوید، جنگ بخاطر نوع دین و باور، موجبِ ننگ مقام شامخ انسان است. هرگز کوشش نکنید باور و عقیدۀ تان را بر دیگران تحمیل کنید، دیگران را کافر و نجس ننامید و اگر کسی از دین شما خارج شد، مُرتد ننامیدش و دستور قتلش را صادر نکنید، هرکس آزاد است هرگونه که می‌خواهد باورهای شخصیﺍش را برگزیند.» با شرمندگی، دوست مسلمان گرامی، من ﻧﻤﻰتوانم یک آیه مانند آنچه پیامبر گفته، بیاورم. چرا که من به انسانیّت، عمیقاً باور دارم! «مایکل فارادِی» برق را و «ادیسون» لامپ را اختراع کردند تا شیخ زیر نورش، منبر راه اندازد. «رایس کلوک» بلندگو را اختراع کرد تا شیخ با صدای بلندتر داستان های خرافی را تعریف کند. «گولیلمو» و «مارکُنی» ایتالیایی رادیو را اختراع کردند، تا شیخ در آن پند و اندرز کند و از دنیای دیگر، عربی تلاوت کند. «جان لوگی برد» اسکاتلندی تلویزیون را اختراع کرد، تا شیخ در آن، خودنمایی کند، طوری که هر کانالی که بزنیم، شیخ را پیش خود حاضر و ناظر ببینیم. «الیشا اوتیس» آمریکایی آسانسور را اختراع کرد، تا شیخ را با بار سنگین جیب هایش به پِنت هاوس بالای برج ببرد. «گراهام بل» تلفن را اختراع کرد، تا شیخ با شیوخ دیگر درباره احکام و مُحرّمات جدید گفتگو و مشورت کند. «پاسکال» فرانسوی ماشین حساب را اختراع کرد، تا شیخ حقوقی که برای حرف زدن و نماز خواندن گرفته، محاسبه کند. خلاصه... همه جمع شدند و خون دل خوردند و بی خوابی و مشقّت ها کشیدند و با اختراع و کشف شان، به دنیا و به خصوص به شیخ کمک کردند، آنوقت در برابر این همه دانشمند و اکتشافات و اختراعات، شیخ چه کرد؟ نه تنها هیچ کشف و اختراعی نکرد، بلکه همواره مانع پیشرفت علم و دانش هم شد! تنها کسانی موفق شدند که ذهنشان درگیر «اژدها و نهنگ و شتر و جنّ و پری و سایر خرافات دیگر» نشد و با یک سری فرمول ریاضی، دنیا را تکان دادند. ولی در آخر، مخترعین، کافرند و روانهٔ جهنم می شوند، چون احکام بلد نیستند! و شیخ روانه بهشت، چون عمرش را صرف دعا کرده است! «خیلی جالب است. نه !؟» این متنی بود که در واتساپ در حال منتشر شدن بود، ان شاءالله که با جواب شما پاسخ محکمی به این افراد بدهیم. التماس دعا، اجرتان به سید الشهدا (ع).
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه توجه کنید که به پیامبر می‌فرماید در مقابل اتهام‌زنان که بدون هیچ سند و مدرکی سخنگوی کفر و کافران می‌شوند، «ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» آن‌ها را در فرورفتن به اباطیل خود رها کن تا همچنان سرگردان و بازی‌خورده باشند. مگر بناست هرکس هر حرف بی‌خود و غلطی زد، ما جوابگوی حرف‌های غلط او باشیم؟ شما سعی کنید از تک‌تک ادعای ایشان دلیل و مدرک بخواهید. به گفته‌ی جناب مولوی:

گر شوم مشغول اشکال و جواب

تشنگان را کی توانم داد آب.

تمام آنچه می‌گوید دروغ و اتهام است یک آیه بیاورد که قرآن گفته است هرکس به دین اسلام نیاید، باید کشته شود. در حالی‌که برعکس، خداوند به پیامبر خود فرمود به مؤمنان بگو نسبت به آنهایی که امیدی به تحقق «ایّام ‌اللّه» ندارند اغماض کنند برای آن‌که خداوند هر قومی را نسبت به آنچه که کرده‌اند و یافته‌اند جزا می‌دهد. «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (جاثیه/۱۴) وقتی جبهه‌ی توحیدی شروع به حضور تاریخی خود کرد یعنی اگر جبهه‌ی نصرت و یاری برای تحقق اراده‌ی الهی به میان آمد، حتماً خداوند پیروزی خود را به شما عطا می‌کند و با نظر به این قاعده است که فرمود اولاً: «یغفروا» چندان به آنها گیر ندهید و معطل‌شان نباشید ثانیاً: این را هم بدانید که خداوند جزای هر قومی را در ازای آن کاری که می‌کنند و آنچه که کرده و یافته‌اند، می‌دهد.

ملاحظه کنید که اینجا بحث آن که چه کسی بد است و چه کسی خوب است نیست. بلکه خواست ما را متوجه کند خداوند نسبت به اعمال هیچ قومی بی‌تفاوت نیست و نمی‌خواهد آنهایی که امید به تحقق ایام الله ندارند را تبرئه کند و در رابطه با اهل کتاب هم فرمود: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُم‏» بیایید به سوی آن کلمه و عقیده‌ای که بین ما و شما پذیرفته شده که آن همان توحید است، جلو برویم. در هیچ کجای قرآن نداریم که حتی یهودیان و مسیحیان را دعوت به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌واله» کرده باشد و آن‌جا هم که فرمود: « إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ» (آل‌عمران/۱۹) یعنی دین در نزد خدا تسلیم‌شدن در مقابل فرمان الهی است، چه از طریق دین اسلام و چه از طریق سایر ادیان توحیدی. بیچاره آن‌هایی که این اتهامات را از سر جهل و نادانی می‌زنند و بعد که مسئله روشن شد، نه‌تنها همه‌ی زحمات‌شان بر باد می‌رود، شرمنده‌ی حضوری می‌شوند که بنا داشتند با آن حضور، ابرویی کسب کنند.

آیا این افراد به خود زحمت داده‌اند و حدّاقل آیه‌ی 8 سوره‌ی ممتحنه را نگاه کنند که به صراحت می‌فرماید:

 «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» ای مسلمانان! شما را نهی نمی‌کنیم از آن‌که نیکی بورزید نسبت به کفاری که با شما مقاتله نکرده‌اند و شما را از شهر و زندگی اخراج ننموده‌اند، و نه‌تنها به آن‌ها نیکی کنید، حتی با آن‌ها با قسط و عدالت برخورد کنید. موفق باشید

28001
متن پرسش
با سلام دوباره: حضرت آقا جسارت حقیر رو ببخشید بنده جواب قسمت اول سوالم را گرفتم اما اینکه می فرمایید روحی که بر شهرداری ها حاکم هست شاید بتوان این را گفت روحی که بر حکومت حاکم است از این جهت که شما می‌فرماید با توجه به رفتار ولی فقیه ما می توانیم در رادیو و تلوزیون در مورد اتفاق آسیه پناهی صحبت کنیم دقیقا مشابه رفتار نژاد پرستانه ی آمریکا است که در حال حاضر در رادیو و تلوزیون اونها هم جوان‌ها در این مورد صحبت می کنند پس تفاوت حکومت ولی فقیه با آمریکای جنایت کار چیست؟ (در مورد عدالت اجتماعی) و حتی ما اگر فقط به اعمال شهرداری نگاه کنیم شاید فرمایش شما درست باشه، اما آیا رفتار بنیاد مستضعفین باعث ایجاد شهر و جدا کردن مردم نیست؟ داخل ستاد اجرایی فرامین امام (ره) چه ساختمان های لوکسی که ساخته نشده است، در خود حوزه علمیه با مدیریت صادق لاریجانی چه ساختمان‌های لوکسی ساخته شده، حالا با دیدن این اتفاقات و نقش رهبری در به قدرت رسیدن این نهاد ها آیا ولی فقیه در حال حاضر عادل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تجربه‌ی اجرایی که داشتم عرض شد این امور با دستور و بخشنامه حل نمی‌شود. باید به صورت فرآیندی و با صبر و بصیرت از این مشکلات عبور کرد و بصیرت مقام معظم رهبری را از این جهت بسیار ارزشمند و کارساز و حکیمانه می‌دانم که به جای «حذف»، به «عبور» می‌اندیشند. موضوعی که در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» به آن پرداخته شده. آیا عبور از آقای هاشمی که هنوز آثار افکار ایشان را در نظام اداری‌مان می‌یابید، کار آسانی است؟ هر انقلاب دیگری بود با آن نوع نقشه‌هایی که آقای هاشمی در سر داشت، امروز زمین‌گیر شده بود و فرزندان انقلاب ارباً اربا شده بودند، نه از حاج قاسم خبر بود و نه از آینده‌ای که هنوز به ظهور نیامده است. سؤال‌کننده‌ی محترم سؤال ۲۸۰۰۲ در سؤال خود نکات ارزشمندی را متذکر می‌شوند. آیا هنر انقلاب و رهبری همین نیست که چنین جوانانی در این اندازه از بصیرت رویش یافته‌اند؟ موفق باشید

25675

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد چندیست دوره ای را شرکت کرده ام بعنوان روانشناسی مزاج از اندیشکده تصریف، بنا به استناد تفسیر حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از امام صادق که فرمودند معرفت نفس شناخت چهار رکن، چهار ستون، چهار طبع است. ارکان (نور، نار، ریح، آب) و ستون (عقل، ذهن، قلب، حواس)، طبع (دم، ریح، بلغم، مره) و از روایات هستی شناسی خلقت ملائکه و زمین و آسمان و دریا و... نظامی چیده شده که درمان بر پایه آنست. بحث به‌ آنجا رسید که چون روایت کرسی و عرش اشاره دارد که خورشید نورش مرتبه نازله نور عرش است و ملائکه هم که روایت داریم برخی از نور و برخی از هوا هستند برخی به کوچکی مگس. پس نتیجه که ملائکه هم ماده اند و معراج پیامبر هم که جسمانی بوده، پر جبرییل هم که می سوخته بالاتر برود همه چیز در عالم بالا که خدا خلق کرده ماده است از همان چهار رکن اولیه منتهی ماده ایست لطیف تر از ماده روی زمینی (البته ابتدا را با کلمه می دانیم ) نتیجه کلی که فلسفه را به کل قبول ندارند. استاد حساب روایت ها که اغلب از بحار و اصول کافی و نهج البلاغه هست چه می شود؟آیا منظور همان مراتب ظهور است که نازلترین آن همین جهان مادیست؟ در معرفت النفس با خواب اثبات کردیم که انسان وجه مجردی فوق زمان و مکان دارد حالا با سخن اینها تناقض داریم هر ماده ای محصور زمان و مکان است. لطفا مسئله را روشن بفرمایید در ثانی ادامه این دوره با این نظام را به صلاح می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان اطباء اسلامی از ابتدا همین بوده که اصلاً تصوری از موجود مجرد به غیر از خدا ندارند و غیر خدا را مادی می‌دانند!!!! موفق باشید

25146
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید فراوان خدمت حضرت استاد. سوالاتی داشتم که برایم شبهه است و حل نمی شود: ۱. در احادیث زیادی داریم که پیامبر ختمی مرتبت و اهل بیت ایشان افضل ترین انسانها خلق شده اند و شیعه های ایشان و افراد دیگر نیز مرتبه وجودی پست تری دارند. آیا این قضیه جبر نیست؟ ۲. اولین مخلوق خداوند متعال جل جلاله نور حضرت ختمی مرتبت است. (و ایشان به روایاتی برگزیده اند) حال این سوال باقیست که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر و اولین مخلوق است ولی بقیه انسانها اینگونه نیستند و پست ترند. والسلام علیکم و هو الله الرحمن الرحیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نکاتی در مقدمه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که شاید کمک کند. موفق باشید

عنايت داشته باشيد که كمك‌ها و مددهايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود، رحمتي است به مردم زيرا مردم از طريق همين كمك‌ها است كه متوجه حقانيت نبي مي‌شوند و از هدايت الهي بهره‌مند مي‌گردند. در همين راستا مددهايي را که به رسول خدا (ص) مي‌شود مي‌توان به مددهاي قبل از بعثت و مددهاي بعد از بعثت تقسيم کرد.

الف- مددهاي قبل از بعثت: مددهاي قبل از بعثت موجب مي‌شود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشي که عرف جامعه از پيامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامه‌ي نبي جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و در مأموريتي كه بناست به عهده‌ي آن حضرت گذاشته شود به بهترين نحو موفق شود. و چون خدا مي‌داند اين شخص با پاي خود و با انتخاب خود - در عين اين که مسير ولايت را طي مي‌كند - شايسته‌ي ابلاغ دين مي‌گردد، مواظبت‌هايي را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال مي‌کند تا در تحقق نبوتش به كارش آيد و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانياً: از طريق آن مددها که قبل از بعثت به پيامبر خدا مي‌شود، نفس آن حضرت ظرفيت پذيرش حقايق عظيم موجود در وَحي را پيدا مي‌كند تا وَحي را كامل بگيرد و کامل برساند. در همين رابطه حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ»[1] از همان لحظه‌اي كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

پس نتيجه مي‌گيريم خداوند با علم به شايستگي‌هاي پيامبر (ص) از ابتدا پيامبر خود را پرورانده تا مستعد دريافت بزرگترين پيام براي بندگانش بشود و از طريق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانيم به دين خدا دست يابيم.

ب- مددهاي بعد از نبوت: مددهاي بعد از نبوت عبارت است از كمك‌هاي خاصي که به پيامبر مي‌شود جهت حفظ او و موفقيت او تا مردم از پيامبري پيامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدايت بشر مختل يا منقطع مي‌گشت و در همين راستا خداوند جان پيامبر (ص) را از خطرات حفظ مي‌كند و يا توطئه‌ها را خنثي و يا شايعات را به آن حضرت خبر مي‌دهد ولي در همه‌ي اين احوالات وظيفه‌اي را که به عهده‌ي مسلمانان و يا شخص پيامبر است به خود آن‌ها واگذار مي‌کند.

بر اساس همان مبنايي که خداوند براي انسان‌ها پيامبر مي‌فرستد، جهت تبيين و ادامه‌ي دين، امامان را مأمور مي‌کند، در اين حالت هم فقط کسي را که به مقام قرب الهي رسيده است براي امامت تجهيز مي‌نمايد.


[1]- نهج البلاغه، خطبه‌ي ۱۹۳ (خطبه قاصعه - ۲۳۴)

25044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالی که می خواهم مطرح کنم نزدیک به ۱۴ سال است که آزارم می دهد یعنی دقیقا بعد از وفات پدر بزرگوارم. بعد از وفات ایشان من از انسانی شاد به انسانی محزون و گوشه گیر مبدل شدم و برای درمان مشکلاتی که به سراغم آمد کلی کتاب های روانشناسی غربی خواندم و تا الان حدود ۸۰۰ جلد کتاب روانشناسی برای درمان احساس پوچی و بی معنایی و بی هدفی زندگی که هر از چند گاهی گریبان مرا می گیرد مطالعه نمودم حتی رشته ام روانشناسی است و امسال دانشجوی ارشد روانشناسی اسلامی هستم برای درمان بی معنایی زندگی ام تمام کتابهایی که پدر معنا درمانگر جهان یعنی ویکتور فرانکل به فارسی ترجمه شده بود مطالعه کردم و بقیه روانشناسانی که فکر می کردم می تواند کمکم کند را مطالعه نمودم ولی از شما چه پنهان که نمی توانستم کاملا به آنها اعتماد کنم. مثلا مکتب ویکتور فرانکل را جزء اگزیستانسیالیست ها تقسیم بندی کردند. یادم رفت بگویم من بعد از فوت پدرم دچار اختلال دوقطبی شده ام و ریشه درمان این اختلال روحی روانی را به عقیده ناتانیل براندن روانشناس آمریکایی پدر جنبش عزت نفس کمبود عزت نفس می دانند و به نظرم در اسلام دلیل اصلی کاهش عزت نفس را نا فرمانی از خدا و انجام گناه می دانند. حدود ۲ سالی است که برای افزایش عزت نفسم با گرفتن روزه پشت سر هم تصمیم به ترک گناه گرفتم اوائل اصلا موفق نبودم ولی به مرور موفق تر شدم در ترک گناه. نتیجه مثبتش را دیدم تصمیم گرفتم کمی بیشتر راجع به روزه تحقیق کنم و مطالب اندک ولی قوی ای از کتاب معراج السعاده پیدا کردم و در کتاب احیاء العلوم مطالب بیشتری را پیدا کردم و در کتاب کشف المحجوب هم دلایل خوبی پیدا کردم و در سایر کتابهای عرفانی گذشته مطالبی پیدا کردم ولی در نویسنده های معاصر نویسنده یا سخنرانی که در زمینه روزه تحقیق فراوان کرده باشد پیدا نکردم تا اینکه کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا ی شما را خواندم شما احادیثی که قبلا خوانده بودم را طوری دقیق شرح دادین که آدمی را به عمق مطلب پی می برد. با یک سرچ کوچک به لیست سخنرانی های شما که راجع به روزه بود دست یافتم و حدود ۴۰ جلسه از سخرانی های شما که راجع به روزه بود را گوش دادم و هم زمان روزه می گرفتم و خیلی راضی و خوشحال بودم تا اینکه تمام ۴۰ جلسه را استماع نمودم و بعد از چند روز دوباره آن پوچی سابق به سراغم آمد منی که راه نجاتم را روزه می پنداشتم ولی انگار این روش نیز برایم مناسب نبود. نمی دانم ایرادم از کجاست و چه کار کنم؟ تمام باورهای مذهبی ام انگار در حال فرو ریختن است. استاد صبور عزیز شما چه راه حلی ریشه ای را پیشنهاد می کنید برای درمان این احساس پوچی و بی معنایی زندگی که احساس رخوت و تنبلی و سستی را برایم به ارمغان می آورد؟ با تشکر فراوان از شما و عذر خواهی بابت اینکه متنم طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تا حال خوب جلو رفته‌اید، ولی بنا نیست که از سعه‌ی بیشتر در عالم غفلت نمایید و از معارفی که می‌تواند پشتیبان عبادات باشد، غفلت نمایید. پیشنهاد بنده دنبال‌کردنِ مباحث «معرفت نفس» و «معاد» است همراه با شرح صوتی آن‌ها، تا خود را در وسعتی بیشتر احساس کنید و در اگزیستانسِ اصیل‌تری وارد شوید. موفق باشید 

24757
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: ببخشید که چنین سوالی می پرسم می خواهم نظر شما را بدانم گرگیاس یکی از سوفسطائیان اینگونه برای خود استدلال نموده «انسان، شک ندارد که عدم، عدم است. ولی آن هنگام که این گفته را تصدیق می‌نماید در واقع به وجود عدم اعتراف می‌نماید. یعنی عدم، وجود دارد. انسان از سویی دیگر وجود را تصدیق می‌نماید. از این‌رو بین وجود و عدم تفاوتی نخواهد بود. و در نتیجه وجود، موجود نیست.» به نظر بنده جدای از اینکه وجود از بدیهی ترین بدیهیات است در این استدلال سخیف که سراسر مغالطه است و با ادراک بدیهی به وجود و مفهوم عدم پی به بطلان این به اصطلاح استدلال می‌بریم و خارج از این فهم بدیهی این استدلال پوچ، سراسر اصل اجتماع نقیضین محال است که هر انسان عاقلی در آن شک ندارد و برای او بدیهیست را نقض کرده، اما بنده مغالطه های آن را طبق منطق در جملات نمی توانم در بیاورم، لطفا مغالطه های او را در این متن برای بنده روشن نمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی خلطی بین مفهوم و مصداق است. جواب سؤال ۲۴۷۵۱ کمک می‌کند. موفق باشید

24174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: واقعیت بنده با پدر و مادر در شهر قزوین زندگی می کنم بنده ۳۵ سال دارم و با داشتن مدرک کارشناسی ارشد زبان انگلیسی دارم. بیکار و مجرد هستم و برادر ۳۱ سال دارد و و با داشتن مدرک کارشناسی وضعیت مانند بنده دارد. از سال ۸۶ مشکلی برای خانواده پیش آمد که طولانی است اکنون این مشکل حل شده و ما یک مغازه داریم در شهر قزوین که با یک آدم ..... شریک هستیم قصد ما فروش این مغازه و جدا شدن از این فرد است ولی چند سال است که هیچ مشتری وجود ندارد از محضر حضرتعالی خواهش می کنم از آنجا که جنابعالی مستجاب الدعوه هستید دعایی برای حل مشکلات همه افراد و فروش رفتن این ملک به قیمت درست و حل این مشکل بفرمایید. اگر هم امکان دارد دعایی به خود بنده یاد بدهید. همچنین بنده حقیر به علم پزشکی واقعا علاقه دارم و بخش زیادی از طب اسلامی را با کمک کتب آیت الله تبریزیان فراگرفتم یکی از مواردی که بنده به دنبال آن هستم تحصیل در علم پزشکی هست که این مورد هم نظر لطف الهی را می طلبد که می خواستم در این مورد هم برآی بنده و افرادی که این آرزو را دارند دعای خیری برای اجابت آن بکنید و اگر هم امکان دارد موارد اجابت دعا را به بنده حقیر هم بیاموزید. با آرزوی طول عمر با برکت شما تا ظهور حضرت مهدی (عج) دوستدار همیشگی شما حسین حاجی کریمیان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مستجاب‌الدعوه نیستم، روسیاهی هستم که حتماً در مورد جنابعالی دعا خواهم کرد. پیشنهاد بنده آن است که در هر روز طبق روایتی که برای رفع مشکلات داریم ۲۱ مرتبه «آیت الکرسی» را قرائت کنید.

دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای خیلی مهمی است. در روایت داریم امام سجاد (علیه السلام) هر وقت امر مهمی برایشان پیش می‌آمد یا مشکل حادی پیش می‌آمد یا غم و غصه و فشارهای روحی و جسمی و ظاهری و دنیایی داشتند، در تلاطم و فشارهای روزگار که برای همه پیش می‌آید، این دعا را می‌خواندند و این دعا برای حل معضلات و مشکلات و غم‌ها، مشکلات اقتصادی و تنگی سینه و غم و غصه خیلی مؤثر است. مرحوم سید علی آقا شوشتری فرمودند: حضرت صدیقه طاهره (س) این ختم را تعلیم فرمودند و بسیار مجرب است. چون به شدت و بلیه ای مبتلا شدی با حضور قلب، ۱۰۰۱ مرتبه آیه کریمه «رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرحَمُ الرّاحِمِینَ» را با خضوع و خشوع و تضرع بخوانی، نجات خواهی یافت.

مرحوم انصاری لاهیجی که از شاگردان مرحوم قاضی هستند،‌ می‌گفت: روزی از ایشان پرسیدم که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن‌بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟ در جواب فرمودند: «پس از پنج مرتبه صلوات و آیةالکرسی، در دل خود (بدون آوردن به زبان) بسیار بگو: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تَشاء» تا ان شاء الله گشایش یابد. ایشان فرمودند: من در مواقع گرفتاری‌های صعب و مشکلات لاینحل به این دستور عمل کردم و نتیجه‌های عجیب گرفتم.

آیت الله العظمی شبیری زنجانی فرمودند: به چند واسطه از مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری نقل است که ایشان هم از حضرت بقیه الله نقل کرده اند که برای رفع مشکلات، این دعا خوانده شود: «یَا مَن إذا تَضَاَیَقَتِ الاُمُورُ فَتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب إلیه وَهمٌ، یا اَرحَمَ الرّاحمین»

آیت الله سید عبدالکریم کشمیری معتقد بودند که در زمان هجوم گرفتاری‌ها و مشکلات، قرائت سوره و یا ذکری به نیت هدیه به امام جواد (ع) بسیار مؤثر و مجرب است.

همچنین ایشان می فرمودند: هرگاه برای من مشکلی پیش می آید یک سوره «یس» به بابا رکن الدین هدیه می کنم و به این امر سفارش می کردند. موفق باشید

23489
متن پرسش
سلام استاد: در داستان ذبح حضرت اسماعیل (ع) چرا خدا حضرت ابراهیم (ع) را به کاری نامعقول امتحان کرد؟حتی اگر غرض خدا تحقق این کار نباشد. بالاخره سر بریدن فرزند کاری معقول نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم می‌توان گفت که ایمان از همین طریقه‌ها ظهور می‌کند. یعنی چیزی بالاتر از عقل باید به میان آید به نام عشق. به قول حافظ: «عقل می‌گفت که دل منزل و مأوای من است / عشق خندید که یا جای تو یا جای من است». آقای رحیم‌پور ازغدی از شب عملیات والفجر ۸ نقل می‌کند که شهید مزرجی به شهید شوشتری گفت «امشب اگر عراقی‌ها ما را نزنند، کوسه‌ها می‌زنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تله‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب نمی‌توانیم از آب رد بشویم. من امشب وارد آب می‌شوم تا به امام در جماران خبر بدهند که آقا! بچه‌ها به عشق تو زدند به خط. دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن‌اش با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است، آن طرف می‌ترسد، توحیدش مشکل دارد.» این همان قصه‌ی ایمانی است که با عقلِ محاسبه‌گر نمی‌خواند. موفق باشید..

23425
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: نمی دانم چرا وقتی رئیس جمهور اینگونه صحبت می کند (1/10/97) که البته تکراری هم هست غمی عمیق مرا فرا می گیرد آخر خیلی بی انصاف هست. آنگونه القا می کند آنهائی که با این فضای مجازی مخالفند همانهایی هستند که می گفتند با دوش نمی توان غسل انجام داد و یا تفاسیری که از آن آیه ها داشت کلمه حق یراد بها الباطل است استاد چه کنیم که به این غم دچار نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم نگران می‌شوم که چگونه این انسان‌های تجددزده چه در لباس روحانی و چه در لباس غیر روحانی، چگونه غبار در چشم حقیقت می‌پاشند. نمی‌دانند این راهی که به بهانه‌های واهی و جزئی، سنتِ فرهنگی ما را نادیده و به تمسخر می‌گیرند موجب می‌شود تا اتفاقاً ریشه‌ی خود را بزنند. از گذشته و از سرنوشت کسروی‌ها عبرت نمی‌گیرند. هیچ ظلمی به اندازه‌ی ظلم به سنن اصیل یک ملت نیست. آقای روحانی در جمع وزیر و مدیران وزارت ارتباطات می گویند: «دیگر نمی‌شود فضای مجازی را از زندگی مردم جدا کرد. دیگر این امر قابل تحقق نیست که حاکمیت از مردم بخواهد به‌عنوان مثال موبایل را به‌خاطر برخی آسیب‌هایش کنار بگذارند»!. در حالی است که هیچگاه حاکمیت به مردم نگفته است که موبایل را کنار بگذارید و فضای مجازی را از زندگی خود حذف کنید! این قبیل جنجال‌سازی‌های مهندسی شده، علاوه‌بر ایجاد حواس‌پرتی در بخشی از جامعه، میان مردم شکاف ایجاد کرده و چه‌بسا ممکن است بخش‌هایی از جامعه را مقابل یکدیگر قرار داده و یکپارچگی میان مردم را خدشه‌دار کند. موفق باشید

22566
متن پرسش
با سلام: وقتی در خودشناسی تاکید به پرداختن به درون و باطن شده است. سوال می شود که مگر نه اینکه ظاهر و باطن همه از اوست. و من واقعی اوست. حول و قوه از اوست. پس سوال کننده کیست؟ پاسخ دهنده از درون کیست؟ اینجا دوگانگی بوجود می آید. اگر وحدت وجود به یگانگی او اقرار می کند. اگر هر کسی در عالم امر و باطن کامل است، پس این همه جستجو برای چیست؟ اگر عاشق و معشوق خود اوست، درد عشق چیست؟ پس چه کسی جستجو می کند؟ چه کسی می یابد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بین تکوین و تشریع تفاوت قائل بود. آری! اگر از نظر تکوین همه‌چیز به نحوی مظهر حق و حقیقت است از نظر تشریع، ما نسبتی خاص با هرچیز داریم و در این رابطه است که چیزی برای ما حرام می‌شود و چیزی حلال، تا به مرور حجاب‌های بین ما و حضرت حق برطرف شود. موفق باشید

22261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من در زمینه کنترل نفس برای خوردن مشکل دارم. انجام برنامه ریزی روزانه و عمل به آن برایم بسیار مشکل است و بسیاری از اوقات به برنامه هم عمل نمی کنم. بیدار شدن سحر برایم بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن است. حتی بسیاری از روزها نماز صبحم قضا می شود. البته واجبات خود را انجام می دهم و نمازهای ظهر تا عشا را اول وقت و معمولا به جماعت می خوانم. ممنون میشم راهکار و توصیه ای کاربردی برای من ارائه فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که نباید به خود سخت‌گیری کرد باید با تمرکز بر روی معارف الهی و سیره‌ی اولیاء الهی، جهتِ روح را به سوی شرایط مطلوب جلو برد. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

21677
متن پرسش
سلام: در عبارت «المعروف من الموت هو عباره عن قطع تدبیر النفس عن مرتبه الحس و النمو ای المرتبه الحیوانیه و النباتیه لا عن المعدنیه» منظور از «لا عن المعدنیه» چیست؟ اینکه ارتباط روح با بدن معدنی قطع نمی شود یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره روح دارای بدن است منتها با بودن بدن عنصری، در خفاست و با عبور از بدن عنصری، ظهور می کند همچنانکه با عبور از بدن برزخیف بدن قیامتی ظهور می کند. موفق باشید

نمایش چاپی