باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رفقای وِلایی متوجهی جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی بشوند و توجه کنند خداوند در این تاریخ با انقلاب اسلامی بنا دارد صحنههایی را بهوجود آورد که در آن صحنهها استکبار با همهی قدرت و ادعایش، خوار گردد سعی میکنند به بهترین نحو خود را در مقابل جبههی کفر قرار دهند و این نحوه حضور در جبههی انقلاب اسلامی را از آنِ خود کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تعداد اذکار که از طرف ائمه «علیهمالسلام» صادر شده بحثی مبتنی بر محاسبه بر اساس حروف ابجد در میان نیست. آن ذوات مقدس بر اساس کشف غیبی خود آن دستورات را میفرمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نفس ناطقه در ذات خود همهی مراحل عقل و خیال و حس را دارا میباشد. منتها بعضاً انسانها در مرتبهی خیال خود که متأثر از محسوسات بیرونی است، متوقف میشوند و خود را از تعلقات و محسوسات بیرونی آزاد نمیکنند تا نفس ناطقه با عالم عقل مرتبط شود و خیال مناسب تجلیات عقل داشته باشد. تکلم ملائکه به جهت نزول آنها از مرحلهی عقل به مرحلهی قوای نفس در موطن سامعهی نفس است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرکت جوهری از بهترین مباحثی است که عقل را جهتِ نظر به موضوعِ معقولی به نام جوهری که عین حرکت است، رشد میدهد. سعی کنید در همین موضوع فکر کنید که چگونه واقعیتی در این عالم هست که فقط «حرکت» است نه چیزی که حرکت دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل نیروهای مذهبی، غفلت از سعهی صدری است که امثال دکتر بهشتیها داشتند. و مشکل جریان روشنفکریِ تجددگرا همانی است که شما فرمودید و بنده با واژهی غفلت از تاریخی که در آن هستند، کار آنها را وصف نمودم. آنچه ما به عهده داریم حضور در سعهی صدری است که امثال شهید بهشتی داشتند. در این مورد یادداشتی که شده است را خدمتتان ارسال میکنم. موفق باشید
شهید بهشتی یک امت بود
۱. در مورد وسعت نظر شهید بهشتی، همین بس که دشمن همیشه نسبت به تنگ نظریِ افراد به ظاهر مذهبی امیدوار بود و شهید بهشتی برعکس، به عنوان یک شخصیت مذهبی، شدیداً بر آزادی اندیشه و وسعت نظر تأکید داشت. و بدین لحاظ دشمن، دشمنِ شهید بهشتی بود. زیرا او با وسعت نظری که داشت بسیاری از حیلههای دشمن را خنثی میکرد.
۲. شهید بهشتی اسلام را به وسعت جهان مدّ نظر داشت و آن را جهانی میدید، لذا برای بقیهی اندیشهها احترام قائل بود، ولی نه آنطور که جریانهای مقابل نظام اسلامی انتظار داشتند که در تصمیمگیریهای کلان نظام اسلامی حاضر باشند. در حالیکه بیش از ۹۰ درصدِ مردم به جمهوری اسلامی رأی داده بودند.
۳. تفاوت روش شهید بهشتی با شهید منتظری در نگاهی بود که شهید بهشتی به سعهی نظام اسلامی در این تاریخ داشت که در هر حال، جای خود را در این جهان باز میکند و نباید نگران جریانهایی بود که سعی داشتند با روحیهی غربگرایی نظام اسلامی را استحاله کنند.
۴. شهید بهشتی در صحبتی که در دانشگاه داشتند وقتی نسبت به تهمتها و اتهاماتی که به ایشان زده شده، سؤال کردند؛ فرمود: وقتیکه بنده چنین تریبونی در اختیار دارم و میتوانم از خود دفاع کنم، عملاً امکان دفاع از کسانی که چنین تریبونی ندارند، گرفته شده است، پس بهتر است از اتهامزنندگان، دلیل و مدرکِ سخنانشان پرسیده شود.
۵. نکاتی از نامهی شهید بهشتی به امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» در مورد بنیصدر: ۲۲/۱۲/۵۹
دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه ها و برداشتهای بینابین، که نه بهکلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند، و گفته ها و نوشته ها و کرده ها بر این موضوع بینابین گواه.
بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یا دلسوزیهای بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می خواهد و زبانش همین را می گوید و قلمش همین را می نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.
بینش اول به نظام و شیوه ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه بهسوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمانها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن، جامعه را به راهی می کشاند که خود به خود درها را بهروی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام می گشاید.
بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می کند که جامعه را بهسوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همه سطوح راه می برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می کند که خود به خود راه را برای نفوذ بیمبالاتها یا کممبالاتها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آنها بر سرنوشت انقلاب هموار می سازد.
اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا میکند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنجدیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل میشود و نه میتوان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد
امام عزیز، به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهره افسرده اینها را ببینم و ندای یاللمسلمین آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر می کنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی.
ما در دیدار روز دوشنبه یازدهم اسفند در منزل آقای موسوی اردبیلی آنقدر با محبت و گرمی با ایشان برخورد کردیم و در حل مشکل وزیران دارایی و بازرگانی جلو رفتیم که امید داشتیم بر تفاهمها افزوده شده است و هرگز باور نمیکردیم که آقای بنیصدر سه روز بعد از این دیدار چنین رفتاری از خود نشان خواهند داد.
ما از همان آغاز در پی آن بودیم که میدان عمل سازنده چنان فراخ و گسترده باشد که امثال آقای بازرگان و آقای بنیصدر و آقای یزدی در سطوح بالا فعالیت داشته باشند. در آبان سال گذشته، پس از استعفای دولت موقت پیام دادید که قم بیاییم تا مسئله فوری اداره کشور در خدمتتان بررسی شود، صحبت از ترکیب جدید شورای انقلاب بود، نظر حضرتعالی این بود که آقای مهندس بازرگان دیگر در شورای انقلاب نباشد. بر اساس همین اعتقاد به شرکت خلاق هرچه بیشتر نیروها و نفی هرنوع تنگنظری و انحصارطلبی پیشنهاد کردیم که ایشان همچنان در شورای انقلاب بمانند و سرانجام حضرتعالی هم موافقت کردید و در همین مرحله بود که مسئولیت دو وزارتخانه مهم، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه به آقای بنیصدر داده شد. اینها و نظایر اینها دلیل روشنی است بر این که شرکت فعال این آقایان در اداره امور کشور مطلوب ما بوده است و با آنها هیچ مسئله شخصی نداریم.
۶. شهید بهشتی با وجود اینکه تقابل ایدئولوژیک با بنیصدر داشت اما با ادبیاتی منصفانه، انحرافات وی و جریان متبوع وی را نقد کرد
۷. شهید محمد منتظری با من رفیق بود. به او گفتم شما در مورد آقای بهشتی اشتباه می کنی. اجازه بده با ایشان قرار ملاقاتی بگذارم و برویم با هم صحبت کنیم. ایشان هم به این ملاقات راضی شد. سه یا چهار روز مانده به واقعه هفتم تیر بود که برای جلسه ای خدمت ایشان رسیدم. ورود من درست مصادف با ختم جلسه بود و مرحوم شهید بهشتی به طرف اتاقش می رفت. من تا آقای محمد منتظری را دیدم که سر پله ها ایستاده بود او را در آغوش کشیدم. تا محمد را بغل کردم شهید بهشتی که در حین حرکت متوجه حرکت من شده بود با صدای رسایی فرمود یک بار دیگر هم از طرف من آقا محمد را ببوس و ادامه داد همانطور که به شما گفتم محمد خودمونه و مسائل ما با همدیگر حل شد. خیلی هم راحت حل شد و به نفع ایشان هم حل شد. تا شهید محمد منتظری این عبارات شهید بهشتی را شنید زد زیر گریه. آمدیم پائین توی محوطه حیاط روی نیمکت های کنار باغچه نشستیم. از او پرسیدم محمدآقا حالا نظرت چیست؟ پاسخ داد بزرگواری آقای بهشتی بلایی به سر من آورد که هیچ چیز آن را جبران نمی کند. پرسیدم چطور؟ گفت من این همه به ایشان بد گفتم و اهانت کردم ولی در دفعه اولی که مرا دید مدتها مرا در آغوش خود گرفت و فشار داد و مرا بوسید و بعد سرش را جلو آورد و گفت یک کلمه راجع به گذشته حرف نخواهی زد. از حالا به بعد را با هم صحبت می کنیم. هرچه خواستم بگویم در گذشته فلانجا چه گفتم و قضیه چه بود اصلاً اجازه نداد حرف بزنم.
۸. نقش شهید بهشتی در تصویب قانون اساسی در دو جهت یکی در تنظیم محتوا و اصول و دیگر در مدیریت.
۹. مرحوم بهشتی نسبت به عقاید بنی صدر احساس خطر میکرد، ولی تحمل کرد تا سرانجام بنیصدر باطن خود را ظاهر کرد و امام هم راضی شدند تا او را بردارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عرفان نظری، وحدت وجود مطرح است ولی برای زندگیِ دینی و بهدستآوردنِ صفای باطن از طریق همان دستورات الهی و آنچه در جواب سؤال شمارهی ۲۴۷۶۷ عرض شد، کافی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «حرکت جوهری» روشن میشود که عالم ماده عین حرکت است و مسلّم پایینتر از عین حرکت، جز عدم نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بد نیست کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که به چنین مواردی نیز اشاره دارد، مطالعه فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همینطور است که میفرمایید. متأسفانه بعضی از آقایان هنوز در تاریخی بهسر میبرند که ولایت فقیه نبوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» متذکر امر قابل توجهی شدند تا اگر افراد از آن غافل بودند متوجه شوند. این یک روش اخلاقی است که بتوانیم نیّتها را تصحیح و متعالی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که قرآن میفرماید: «خُلِق الانسان ضعیفاً» و از آنجایی که ضعیفبودن بد نیست و ضعیفماندن بد است، هرکس به نحوی ضعفهایی دارد که باید در مسیر زندگی و از طریق اعمال و افکار، جبران کند. به نظر بنده دنبالکردنِ مباحث «معرفت نفس» خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی علامهی طباطبایی هیچکس نمیداند حقیقت وحی چیست؟ همین اندازه میدانیم که از جنس علوم حصولی و مفهومی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که در وسط آیه میفرماید: «يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِل» میخواهد ما را متوجه کند در مسیر رسیدن به حق باید متوجهی تعلقات خود باشیم تا آنچه برای ما میماند و به ما میرسد، نورِ حق باشد و نه کفهایی که به اسم حقاند ولی در حقیقت باطلاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در هر شرایطی راهی برای ما میگشاید و ما در هر زمان باید از آن راه استفاده کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نتیجهی درک «بودن»ِ خود آن میشود که قرآن در وصف مؤمنین فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چون با امر لغو و بیهودهای روبهرو شدند، خود را همسنگِ آن افراد که چنین اعمالی را انجام میدهند، نمیکنند. ۲. فکر میکنم کتاب «بدایة الحکمة» از علامه با شرح آقای امینینژاد بتواند در نظم ذهنیِ لازم کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم تفاوت داشته باشد ولی با روح و روحیهی خودتان مطلب را بررسی کنید که فشاری بر روحتان نیاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود کنید تا مزهی آنها را بچشید. هرکدام، نوری هستند برای زندگی در این دنیایِ پر از ظلمات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در جریان امر هستم. ولی به نظر اینجانب، نگاهِ آیت اللّه جوادی به روایت مذکور، نگاهِ همهجانبهتری است. بد نیست در این مورد به کتاب «رازِ نماز» ایشان رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی آن است که ما از آن شیفتهگیها که متأسفانه در افراد نامبرده بوده و هست، عبور میکنیم. نمونهاش آن است که انقلاب، کسانی مثل شما را تربیت کرده است که چنین کارهایی را برنمیتابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نفخهی اول، همه در صعقه قرار میگیرند و به یک معنا از حیاتِ دنیایی میمیرند و به حیات برزخی زنده میشوند. و در نفخهی دوم از حیاتِ برزخی میمیرند و به حیات قیامتی وارد میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قرآن کتاب «تذکر» است و بنیادِ جان انسانها به همان معنای فطرتی که دارند با قرآن آشنا است، لذا همینکه ما با عقل خود به سراغ آن برویم، قلب ما نیز متذکر خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ماده در ذات خود محدودیت دارد مثل عدد که عدد 1 غیر از عدد 2 میباشد ولی اینطور نیست که عدد در یکجایی به انتها برسد، بلکه هرچقدر جلو بروید باز امکان جلورفتن هست، برعکسز عالَم مجردات که در ذات خود چنین نیستند و به این معنا، کثرت در آنجا راه ندارد. موفق باشید