بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: دو تا سوال دارم ۱. آیا انسان مومن بعد از قیامت هم تکامل دارد؟ یعنی انسان به مقام ثابتی میرسه یا هر آنی در حال تکامل خواهد بود؟ ۲. ما عالمی به نام بهشت و جهنم نداریم بلکه همه ظهور وجود خود افراد است. اینکه بهشت درجه و طبقه بندی داره منظور اختلاف در مرتبه مومنین است که به صورت طبقات بهشت و اختلاف در مرتبه کافرینه که به صورت هفت طبقه جهنم ظهور میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ با مطالعه‌ی کتاب «معاد» و شرح صوتی آن جواب این سوال را خواهید یافت. 2ـ آری بهشت و جهنم مربوط به انسان‌ها است ولی در عالمی خاص که ظرفیت ظهور افکار و اعمال انسان‌ها را دارد. موفق باشید

26578
متن پرسش
سلام: خیلی ارادت مندیم. ۱. استاد ما می خواهیم سلوک الی الله کنیم، خسته شدم از این جور زندگی کردن، میخوام روحیه رزمندگان و شهدا و سردار سلیمانی رو داشته باشم. میخوام جور دیگر بشم. نمیدونم باید چی کار کنم، باید نمازم رو اول وقت بخونم، باید کتاب بخونم، باید چی کار کنم؟ من خودمم نفهمیدم چ مرگمه به شما گفتم شاید بدانید. ۲. استاد هر چی میخوام نماز بخونم پیش خودم میگم این دولا راست شدن چجور میتونه آخه تو رو درست کنه، به ولله نمیخوام به نماز توهین کنم. من نماز رو جدیدا به این شکل می بینم که یک سری حرکات با خوندن یک سری حرف ها، تو رو خدا کمکم کنید نمیدونم مشکلم چیه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. گفت: «ره چنان رو که رهروان رفتند». همین‌که جامعه‌ی شیعه در صفا و صمیمت نسبت به همدیگر به‌سر ببرند، موجب عزّت اهل‌البیت «علیهم‌السلام» می‌شوند و ما باید فضای اجتماعی خود را در چنین شرایطی قرار دهیم، نه افراط و نه تفریط. به عنوان سرباز ولایت، در تعادلِ کامل. و در عین ورود به زندگی و کسب و کار، در کنار نایب امام، حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌اللّه» و در زیر سایه‌ی ایشان بتوانید رفقا و آشنایان خود را با اخلاق خوب و معارف عالیه، متذکر شوید. ۲. آثار تکوینی نماز مهم است که به دستور رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این هستی وارد نماز می‌شوید یعنی وارد عالَمی که پیامبر خدا در آن وارد شده‌اند، وارد می‌گردید و این یک نوع هماهنگی با آن حضرت است. موفق باشید

26575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا جنابعالی از لیست دکتر بانکی، خانم شیخی، حاج آقا میرزایی، آقای مقتدایی، آقای طغیانی در انتخابات مجلس اصفهان حمایت کردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در عین ارادت به همه‌ی عزیزانِ ولایی که بحمداللّه در این دوره به حکم وظیفه و از سر دلسوزی نامزد انتخابات شده‌اند و امیدوار هستم که علاقه‌ی عزیزان به بعضی از نامزدها منجر به نادیده‌گرفتنِ خلوص و صفای دیگر نامزدها نشود؛ در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۵۷۴ عرایض خود را اظهار داشتم. موفق باشید

24761
متن پرسش
جناب استاد سلام: آیت الله مصباح در مورد شبهه «المعدوم المطلق لا یخبر عنه» در کتاب شرح نهایة الحکمه صفحه ۱۹۸ میفرماید: «اينكه بر معدوم مطلق حكم كرده‌ايم به اينكه «نمى‌توان بر آن حكم كرد» از آن جهت است كه معدوم مطلق را با همين عنوان - عنوان «معدوم مطلق» - تصور كرده‌ايم. اگر فرض كنيم حتى اين عنوان نيز در ذهن شخص وجود نداشته باشد، در آن صورت حتى شخص همين حكم- حكم به اينكه نمى‌توان بر معدوم مطلق حكم كرد- را هم نخواهد داشت. زيرا با تصور همين عنوان معدوم مطلق به نحو اجمال و با عنوان تصور شده است و چنين چيزى ديگر معدوم مطلق نيست، چون گفتيم كه معدوم مطلق چيزى است كه حتى با عنوان هم تصور نشده است. پس معدوم مطلقى كه با عنوان «معدوم مطلق» آن را تصور كرده‌ايم در حقيقت معدوم مطلق نيست و از همين رو مى‌توان بر آن حكم كرد به اينكه نمى‌توان بر آن حكم كرد. معدوم مطلق واقعى آن است كه حتى با عنوان «معدوم مطلق» نيز تصور نشود، در اين صورت حتى حكم به اينكه «لا يخبر عنه» يا حكم به اينكه «حكم بر آن نمى‌شود» نيز بر آن محال است.» پس طبق فرموده آیت الله مصباح ما اصلا نمی‌توانیم عدم مطلق را بفهمیم و محال است و هر چه را که به عنوان مفهوم عدم مطلق در نظر می گیریم در اصل عدم مطلق نیست. لطفا نظر خود را بیان نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که معنا و مفهوم معدومِ مطلق غیر از وجودِ معدومِ مطلق است وگرنه خلط بین مفهوم و مصداق پیش می‌آید همان‌طور که علم به عدم، علم است و نه عدم؛ و علمِ به آتش، علم است و نه آتش. موفق باشید

20755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود محضر استاد طاهرزاده: مساله ای برایم پدید آمده و آن این است که از کجا بدانیم انسانهایی که می بینیم واقعا انسانند چون همانطور که مستحضر هستید موجودات دیگر چون اجنه و ملائکه نیز می توانند به صورت انسان درآیند کما اینکه جبرئیل به صورت دحیه کلبی مشاهده می شد یا حضرت مریم تصور کرد که با بشری روبرو شده و قطعا در آن حالت یقین داشت که انسانی روبروی اوست یا شیطان در یکی از جنگ های صدر اسلام به صورت بشر درآمد و نیز در موارد متعدد دیگر در تمامی این موارد افرادی که ملائکه یا اجنه را می دیدند یقین داشتند با انسان روبرو هستند ولی اینطور نبود و ما نیز ممکن است در موارد مشابه آنها قرار بگیریم پس یا باید ملاکی برای تمایز قائل شد یا در تمامی موارد که انسانهایی را مشاهده می کنیم این امکان است که بشرنما باشند نه بشر حتی مساله بالاتر از این حرفهاست و معصومین نیز ازین شبهه خلاصی ندارند کما اینکه حضرت لوط یقین داشت آن افراد بشرند ولی نبودند حتی حضرت ابراهیم برای ملائکه گوساله ای بریان می کند و قطعا در آن حال یقین داشت آنها بشرند می بینید این شبهه گریبان معصومین نیز گرفته چه رسد به ما. جزاکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه مشکلی برای ما خواهد بود. ما به حکم وظیفه و مطابق ظاهر عمل می‌کنیم، حال اگر معلوم شد آن‌ها انسان نیستند، تکلیف ما متفاوت می‌شود. به همین جهت به ما فرموده‌اند مطابق ظاهر عمل کنید. موفق باشید

19879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: در یکی از جلسات اخیر شرح کتاب عقل و ادب، حضرتعالی صحبتی داشتید در مورد مصاحبه حسنین هیکل با حضرت امام که بنظر می رسد سه اشتباه در بیانتان رخ داد 1. از بیانتان برداشت شد مصاحبه در ایران بوده در صورتیکه این مصاحبه در فرانسه رخ داده است. 2. هیکل از امام نمی پرسد که مبانی انقلابتان چیست بلکه سوال او در مورد کتابهایی است بغیر قرآن که تاثیر گذار بوده اند برای امام. 3. پاسخ امام به این سوال به صورت قاطع نبود بلکه با احتیاج به تامل دارد و شاید بتوان گفت عدم قطعیت خود را نشان می دهند ولی شما در سخنرانیتان به این عدم قطعیت اشاره نکردید قسمت انتهایی مصاحبه مدنظر چنین است: [یک سؤالِ شاید کمی شخصی دارم که مطرح کنم؛ چه شخصیت یا شخصیتهایی - در تاریخ اسلامی یا غیراسلامی - غیر از رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) شما را تحت تأثیر قرار داده است و روی شما مؤثر بوده است؟ و چه کتابهایی - بجز قرآن - در شما اثر گذاشته است؟] - من نمی‌توانم به این سؤال الآن جواب بدهم. احتیاج به تأمل دارد. کتابهای زیادی ما داریم؛ شاید بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر. علوم اسلامی ما خیلی غنی هستند؛ خیلی کتب داریم. نمی‌توانم برای شما احصا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از تذکر به‌جایی که فرمودید. بیشتر قصد بنده آن بود که نظر حضرت امام را در سه موضوع فلسفه و اخبار و فقه به مخاطبان متذکر شوم. موفق باشید

18745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام برای پیگری سئوال 18696با ید چکار کنم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال مذکور این طور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه صبر در امری که وظیفه‌ی ما است، کارساز خواهد بود و از این جهت در قرآن بر روی صبر تأکید فراوان می‌شود. موفق باشید

16581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در مورد روح فرمودید که اعظم مخلوقات است و در جایی دیگر خواندم که روح گفته شده در «نفخت فیه من روحی»، هیچ تعینی نداشته و فقط حیات می دهد، حال اینکه روحی که فقط حیات می دهد، اگر صادر اول در نظر بگیریم پس چطور آن را اولین مخلوق در نظر بگیریم؟ صادر یا مخلوق؟ با تشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که اعظم مخلوقات را همان صاده‌ی اول و یا اولین مخلوق قلمداد کنیم. موفق باشید

10907
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم بنده این سوال را یک ماه پیش مطرح نمودم ولی جوابی برایم ارسال نشد سوال درباره حکومت یک ولی فقیه در جامعه است. اگر در جامعه ای در دوره ای از زمان با رای اکثریت مردم یک حکومت مردم سالارانه دینی (مثلا ولایت فقیه شیعی) شکل گرفت اما پس از چندین سال مثلا 40 سال بعد به علت فساد در بخش های مختلف کشور اکثریت مردم (مثلا با یک رفراندوم) راضی به ادامه این سیستم حکومتی نبودند تکلیف چیست؟ آیا این حکومت باید به اراء مردم احترام گذاشته و کنار برود یا مستبدانه به حکومت خود ادامه دهد. با تشکر فراوان از زحمات استاد و دوستان عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:. ابن‏اثیر نقل مى‏کند که بعد از قتل عثمان، در روز بیعت با على (ع) که روز جمعه بود، مردم در مسجد حاضر شدند و على (ع) بالاى منبر رفت و فرمود: «ایُّهَا النّاس! انَّ هَذَا امْرُکُمْ لَیْسَ لِاحَدٍ فِیهِ حَقٌّ الّا مَنْ امَرْتُمْ وَ قَدِ افْتَرَقْنَا بِالْأَمْسِ عَلَی امْرٍ وَ کُنْتُ کَارِهاً لِأَمْرِکُمْ فَأَبِیتُمْ الّا انْ اکُونَ عَلَیْکُمْ، الّا وَ انَّهُ لَیْسَ لِی دُونَکُمْ الّا مَفَاتِیحُ مَا لَکُمْ وَ لَیْسَ لِی انْ آخِذٌ دِرْهَماً دُونَکُمْ»؛0 (الکامل، ج 3 ص 193 تاریخ طبرى، ج 4، ص 435.) اى مردم، حکومت‏ از آن‏ شماست، هیچ کس را در آن حقّى نیست مگر کسى که شما او را به حکومت تعیین کنید، ما هم دیروز در حالى از یکدیگر جدا شدیم که من از قبول حکومت شما کراهت داشتم، مگر آن که بر شما مسئول باشم، بدانید که هیچ چیز به من اختصاص پیدا نمى‏کند، مگر همین که کلیدهاى اموال شما را در دست دارم و یک درهم بیشتر از شما نمى‏توانم بردارم. مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله» در سخنانشان بابى را باز کردند مبنى بر این‏که؛ مشروعیت حاکمیت ما به خواست مردم است و اگر مردم ما را نخواهند، ادامه‏ى کار ما از نظر شرعى مشروع نیست، چون حق انتخاب مردم همواره جاى خودش محفوظ است، حال مردم وظیفه‏ى الهى‏شان را انجام دادند یا ندادند، موضوع دیگرى است.( بیانات مقام معظم رهبرى« حفظه‏الله» در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى، 1/ 1/ 89:« یقیناً حضور مردم در مشروعیت یک نظام نقش دارد. آن کسانى که در غرب، مشروعیت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم میدانند و هیچ عامل دیگرى را در آن دخیل نمى‏دانند، آنها یک چنین حضورى را الان ندارند».. موفق باشید
29755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله ۱. این که گفته میشود در آن دنیا فقط «عقیده» هرکس باقی می ماند و همه چیز فراموش می شود. عقیده یعنی دقیقا چه؟ یعنی بجز عقیده (به عنوان مثال حب به امیرالمومنین (ع) چیز دیگری یادش نمی آید؟ اگر یادش نمی آید پس چطور می گویند همسر های دنیایی در بهشت به خواست خود می توانند کنار هم باشند؟ پس قیافه و روحیات همدیگر باید یادشان باشد. ۲. جایگاه اطلاعات و حفظیات و آگاهی ها و خاطرات انسان در روح است؟ (حتی چیز های غیر مهمی که در ذهن ثبت شده است) ۳. روح چگونه در خود حافظه دارد؟ خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. انسان در قیامت با قلبش زندگی می‌کند. پیشنهاد می‌شود کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست را مطالعه بفرمایید. موفق باشید

29247
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام استاد: در مورد صحبتهای آقای امید دانا در مورد آقای شجریان که خودش رو طوری وانمود می کند که حرف حزب اللهی ها را می زند که در کلیپی میگه چرا من برای شجریان گریه کنم برای قاسم سلیمانی گریه می کنم. نوعی دو قطبی بین مذهبی ها و آنهایی که شجریان گوش میکنن که توی ذوق میزنه و دیگر اینکه آنهایی که شجریان گوش میکنن که از قشر مذهبی هم بعضی از آنها هستند اصلا زندگی شخصی شجریان رو نشنیدن که ایشون انقدر اونو پررنگ میکنه برای بسیاری از اونهایی که شجریان گوش میدن اصلا جهت گیری های شجریان مهم و پر رنگ نیست و از هنرش استفاده می کنند این جهت گیری ها نوعی تنفر بین اقشار جامعه نسبت بهم ایجاد میکنه که به صلاح جامعه اسلامی نیست و ان سعه صدری که مورد انتظار هست مورد غفلت واقع میشه. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دقیقاً با نظر جنابعالی موافقم از آن جهت که آقای امید دانا نفی شخصیت آقای شجریان را آن‌هم به صورت افراطی دامن زد، ابداً کار خوبی نبود. ارزش کار ایشان در آن قسمت بود که بدانیم جریان‌هایی که به اسم دفاع از شجریان بازی‌خورده‌ی دشمنان هستند، چه جریان‌هایی است. و به گفته‌ی آقای امید دانا در این قسمت باید مردم ما هوشیار باشند در آن حدّ که اگر ملاحظه کردید طرفی که به اسم دفاع از آقای شجریان به صحنه آمده بود، اصلاً هیچ آهنگی از او نشنیده بود.

آری! بالاخره به هر دلیلی آقای شجریان با آواز و صدای خود متذکر سرمایه‌های ادبیِ فاخر ما شده است و بسیاری بدین جهت نسبت خود را با او نسبت ارزشمندی می‌دانند و نباید از این موضوع چشم‌پوشی کرد که نسبت ما باآقای شجریان مثل نسبت آقای امید دانا با آقای شجریان نیست، ولی تذکر آقای امید دانا در رابطه با موج طرفداران مصنوعی آقای شجریان نسبتی است که ما می‌توانیم با آقای امید دانا داشته باشیم. موفق باشید 

27437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان. التماس دعا داریم از حضورتون در این روزهای پایانی شعبان آلودیم. استاد جان مدتی است دارم به جلسات استاد امینی خواه در خصوص کتاب آنسوی مرگ که تجربه نزدیک به مرگ ۳ نفر رو تشریح میکنند، گوش میدهم. ایشان علاوه بر خواندن متن کتاب ، مبانی روایی و قرآنی رو با عنایت به دیدگاه های ملاصدرا و حضرت امام رحمت الله علیه، مطرح می کنند، استاد خیلی مایلم نظر شما رو در مورد این جلسات بدونم، اگر هم گوش ندادید ایام کرونایی فرصت خیلی خوبیه. چون خیلی ها دارن گوش میدن این جلسات رو و میخوان نظر شما رو هم بدونن. ایشون دارن کتاب سه دقیقه در قیامت رو هم شرح میدن علت بالای ۵۰ جلسه برگزار شده.متشکرم آدرس شرح کتاب آنسوی مرگ : http://roshangari.ir/group/58979-%D8%A2%D9%86%20%D8%B3%D9%88%DB%8C%20%D9%85%D8%B1%DA%AF
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یکی از جلسات ایشان را گوش دادم. بحمداللّه با مبانیِ حِکمی و روایی سخن می‌گفتند. موفق باشید

24778
متن پرسش
سلام استاد جان، خدا قوت! حلال بفرمایید که وقت تون را میگیرم، بنده بخشی از کتب منتشره شما را به لطف اللهی مطالعه کردم به ویژه کتاب رزق تان را (بسیار هم در سیر قلبی و رفع افکار انحرافی و تصحیح اعمال و... به فضل الهی موثر بود، ان شاءالله مسرور شوید به لقاء حضرت دوست در هر دو دنیا)، لذا سوالی برایم پیش آمده و آن این که با توجه به این که یک کارمند با حقوق معمولی هستم و حقوق اینجانب به سختی کفاف زندگی من و خانواده ام با دو فرزند را می دهد و شرایط تحصیلی در مدارس دولتی به لحاظ فرهنگی و تربیت دینی اصلا مطلوب نیست و زمینه انحراف و آلوده شدن به افکار و اعقاید ضاله برای فرزندانم که یکی پسر ۸ ساله و دیگری دختر ۱۴ ساله هستند، بسیار فراهم و تاثیر پذیری ایشان از محیط و همکلاسی هایشان ظاهرا به مراتب بیشتر از خانواده است، چند سالی برای مدرسه آنها به مدرسه غیر انتفاعی قرآنی رو آوردم با هزینه تحصیلی بسیار بالا و اکنون تامین شهریه مدرسه غیرانتفاعی مذکور برایم با مشکل جدی مواجه شده، بیش از این هم قرض کردن یا وام گرفتن برایم مقدور نیست آیا می توانم با این توجیه که هدایت و تربیت انسان ها فقط دست حضرت دوست است و ما وسیله! فرزندانم را در مدرسه دولتی ثبت نام کنم؟ و بر خدا توکل کنم!؟ یا اینکه وظیفه و تکلیف من این است که هرجور شده شهریه مدرسه مورد اطمینان قرآنی و مذهبی غیر انتفایی را حتی با کار دوم و قرض و... تامین کنم و بگویم خداوند روزی رسان است و دیر و زود دارد و بالاخره می رساند!؟ در اینکه وظیفه ام چیست مانده ام! رزقی که به ما می رسد، شامل چه هزینه هایی در زندگی می شود؟ ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نباید خود را به زحمت بیاندازید. إن‌شاءاللّه فرزندان‌تان در مدارس دولتی وسیله‌ی خیر برای سایر دانش‌آموزان می‌شوند. ۲. چیزی که برای به‌دست‌آوردن آن انسان به زحمت زیاد می‌افتد، رزق انسان نبوده است. موفق باشید

24689
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: شرمنده که باز هم مزاحمتون میشم. در پی پاسخی که به سوال شماره ۲۴۶۷۲ فرموده اید و در نهایت فرمودید (همین شرایط، مأوایی است برای شما که همه‌چیز به کمک شما می‌آیند تا به آن‌چه خدا برای شما مقدّر کرده است برسید) خواستم بگویم استاد عزیزم شما ایمانتون زیاده شما با تقدیرات الهی عشق میکنین هرچند تلخ باشد به قول خودتان که در بلا هم میچشم الطاف او. اما من چه کنم که ایمان شما رو ندارم. برام واقعا سخته که این همه سختی و دست تنهایی رو بپذیرم. گاه به رحمت خدا هم در ناامیدیهایم شک می کنم. استاد عزیزم شما در مصیبتتون هم با خدا عشق میکنین. منی که عاشق نیستم چطور به این همه تلخی راضی شوم؟ به اینکه تقدیر خدا اینقدر تلخ و سخت برام رقم خورده وقتی گاهی اوقات دلم می خواهد از این شرایط بمیرم. ببخشید استاد جان وقت گرانبهاتون رو با حرفهام گرفتم. در این چند سال که اینقدر اذیت شدم کتابها و سیر مطالعاتی آثار شما این شرایط رو برام تحمل پذیر کرده. ممنونم استاد جان. خیلی التماس دعا. ببخشید مصدع شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بخواهید و نخواهید «کارسازِ ما به فکر کار ماست / فکرِ ما در کارِ ما آزار ماست» . هزار نقشه برای خودتان دارید، ولی خدایی که ربّ شما است می‌داند که شما با کدام نوع از زندگی به آن نتایجی که نیاز حقیقیِ شما است می‌رسید و در این‌جا است که به دعاهای شما در این دنیا از سر ربوبیت‌اش توجه نمی‌کند، و کار خودش را می‌کند و بعداً در همین دنیا خواهید فهمید که چرا به نامه‌ها و تقاضاهای شما گوش نداد و در آن رابطه، توحید شما برای بهترین زندگی در ابدیت چندین و چندین برابر می‌شود. لذا او به زور هم که شده امثال شما خواهران که کم هم نیستید؛ می‌خواهد بهشتی کند و شما هم در تقلایی‌اید که از این تقدیر مبارک، شانه خالی کنید، ولی او «علیم حکیم» است. می‌داند با دوستانش چه کار کند. موفق باشید

24335
متن پرسش
سلام: چرا در احادیث اخلاقی نیاز به بررسی سند حدیث نیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا حساسیتی که در احادیث فقهی در میان راویان بوده‌است، در احادیث اخلاقی نبوده چرا که تکلیفی به عهده‌ی مکلّف نبوده که ترکش موجب معصیت شود و به همین خاطر بسیاری از احادیث اخلاقی‌ای که صادر شده‌است سند معتبری ندارند و این به معنای عدم صدور آن‌ها از معصوم نیست. ثانیا در برخی روایات که به «احادیث من بلغ» مشهور است آمده که «اگر کسی روایتی بشنود که متضمن آن است که فلان عمل فلان مقدار ثواب را دارد و آن عمل را به امید آن‌که به آن ثواب برسد انجام دهد، خداوند تفضل کرده و آن ثواب را به وی می‌دهد» به همین خاطر عمل به احادیث اخلاقی که حاوی دستور دارای ثواب است مورد تأیید شرع است. ثالثا در احادیث اخلاقی قصد انتساب امری به شارع نداریم که شبهه‌ی بدعت شود و به همین خاطر حساسیتی که روی احادیث فقهی هست بر روی احادیث اخلاقی نیست. موفق باشید

23501
متن پرسش
سلام: در سوال ۳۰۸ در مورد ازواج مطهره مطالبی فرمودید مبنی بر اینکه آن ازواج آثار اعمال دنیوی و حقایقی است که با انسان ممزوج می شود که به راحتی قابل پذیرش است ولی در سوال شماره ۱۹۳۴۱ ذیل آیه ۵۷ سوره نسا فرمودید امام صادق (ع) مصداقی از آیه را فرموده اند و آن این است که ازواج مطهره زنانی هستند که نه حیض می بینند و نه نفاس و فرمودید این با توجه به سعه آیه هست. آخر این دو چگونه با هم جمع می شود هر چقدر هم آیه سعه داشته باشد وقتی زن و مردی نیست این فرمایش امام صادق چه مفهومی دارد؟ همچنین در اعمال شب جمعه در مفاتیح آمده است هر کس سه طسین را بخواند خداوند صد «زن» از حوریان بهشتی به او تزویج می کند. باز چرا اینجا آورده است «زن»؟ مگر زن وجود دارد؟ حال اگر خانمی این متن را بخواند که می گوید زن می خواهم چکار!؟ ببخشید طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت نفرمایید که روایات در جواب سؤال‌کننده، مطابق محدوده‌ی اندیشه‌ی سؤال‌کننده، یکی از مصداق‌های آیات را مشخص می‌کند و اصل آیه سرِ جای خود محفوظ است که «ازواج» آن وجهِ قدسی اعمال است که به بهترین نحو و لطیف‌ترین صورت برای انسان ظهور می‌کند،چه برای زن و چه برای مرد و عنوان «حوری» بهترین توصیف آن تجلی است. در این مورد در شرح سوره‌ی واقعه عرایضی شده است. موفق باشید

23182
متن پرسش
سلام استاد: این سوال رو از چند نفر پرسیدم ولی هیچ کدوم نتونستن جواب قانع کننده بدهند. سوال: در فلسفه قاعده ای وجود دارد که می گوید «معطی شیء نمی تواند فاقد شیء باشد» و از طرفی خداوند متعال فاقد جسم است. پس چگونه جسم را به عالم ماده عطا کرده؟ و من الله توفیق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث مربوط به «برهان صدیقین» روشن می‌شود که جسم‌‌داشتن از نقص است. وقتی موجودی ناقص باشد، جسم دارد و چون خدا کامل است، جسم ندارد. بنابراین  لازم نمی‌اید که خداوند جسم را به موجودی داده باشد، همان‌طور که شوری نمک مربوط به مرتبه‌ی ناقص آن موجود است و لذا لازم نمی‌آید که خداوند شور باشد. موفق باشید

22912
متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: بحثی در موضوع متقین را خدمت حاج آقای معمار بودیم در کربلا. آغاز بحث با آیه «انا لله و انا الیه راجعون» بود و اینکه امیرالمونین تفسیر فرمودند قسمت اول، بالملک و قسمت دوم بالهلک می باشد. بعد ایشان گفتند، تفاوت متقی و مومن در آن است که مومن، «یُدخلون فی الجنه» می شود و متقی، «یَدخلون فی الجنه» است. و متقی با پای خود به بهشت می رود. در جایی دیگر برای متقین آمده است، «وازلفت الجنه للمتقین»، که این خود نشان از برتری متقین است. در ادامه همین آیه می آید که «لکل أواب حفیظ»، یعنی کسانی که علی الدوام به خدا رجوع می کنند و بر این کارشان سخت مراقب اند. ایشان در بیان دیگری منطبق بر روایات و علم لغت فرمودند، جنت، آنجایی است که انسان در دلش نه از کسی طلبی دارد و نه به کسی بدهکار است. مدام مشغول به خداست. جمع بندی دستوری العملی ایشان برای قرارگیری در این بهشت و عیش پنهان و متقی شدن این بود که، مدام مشغول خدا باشید و هر چه می خواهید از خدا بخواهید. هرچه. طلبکار هیچ کس نشوید و نباشید. مثالشان این بود: انسان متقی حتی ظرف غذا یا قاشقی را هم که می خواهد به کسی نمی گوید ظرف غذا یا آن قاشق را به من بده، در دل خود به خدا رجوع می کند و می گوید خدایا به دل فلانی بینداز تا ظرف غذا و قاشق را به من بدهد. برای همه چیز!!! مدام در دل خود می گوید خدا، خدا!!! حاج آقای معمار در صحبت های دیگری تاکید دارند که حتی سوال تان را هم از کسی نپرسید، به خدا بگویید و از خدا بخواهید او از طریقی به شما پاسخ می گوید. استاد، مفهوم و ذات مطلب برایم روشن است و بنده موافقم، اما آیا مصادیق و مثال ها و نگرش و کارکرد عملی مسائل روزمره در زندگی یک انسان متقی متعالی همچون ائمه و اولیای خدا، واقعا چنین بوده؟! یعنی هیچگاه نباید از اسباب الهی و بندگان خدا درخواست و سوالی داشت؟! آیا ایشان نیز چنین بوده اند؟ اهل بیت برای انجام امور روزمزه خود، آیا هیچ وقت از کسی چیزی نمی خواستند و فقط در دل به خدا می گفتند؟ در صورتی که مثال های جهت تبیین بحث دارید ممنون میشم ذکر بفرمایید. پیشاپیش از پاسخ تون سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای استاد معمار نکات خوبی را با نظر به آیات مطرح کرده‌اند ولی هرگز نمی‌خواستند نتیجه بگیرند که مثلاً «حضرت یوسف «علیه‌السلام» که به آن زندانی فرمودند به عزیز مصر بگو من را بی‌جهت زندانی کرده‌اند و البته شیطان آن موضوع را از یاد آن فرد برد»؛ کار درستی نکرده‌اند. علامه‌ی طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند بر حضرت یوسف واجب بود که از اسبابی که موجب خلاصی آن حضرت می‌شد، استفاده کنند. اساساً تفاوت دنیا و آخرت آن است که در قیامت، اسباب و ابزار منقطع و منتفی می‌شود. لذا قرآن در این رابطه می‌فرماید: «وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ» (بقره/166). در حالی‌که در دنیا خداوند برای هر امری اسبابی را قرار داده و ما باید از طریق آن اسباب به مقاصد خود دست یابیم. موفق باشید 

20519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: جایی مطلبی خواندم در مورد اپانیشادها، برداشتم این شد که منظور از اتمن همان نفس انسانی یا روح است و منظور از برهمن حقیقت هستی است یا خدا. از طرفی آتمن با سیر و سلوک باطنی و طی منازل به برهمن و حقیقت هستی می رسد و می یابد برهمن همان حقیقت خودش است و آتمن و برهمن دارای یک حقیقت می باشند و برداشتم این بود که محور سلوک اپانیشادها همان معرفت نفس است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بنده در مطالعه‌ی مختصری که از اوپانیشادها داشتم بیشتر نظرم به وَجهِ توحیدی آن سرودها بوده و حیرتی که برایم پیش آمد. ولی فکر می‌کنم قضیه همین‌طور است که شما می‌گویید. موفق باشید

20503
متن پرسش
بسمه تعابی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: به استناد روایتی که در پاسخ سوال قبلی آوردید می خواستم بدانم بین مقام رسالت و نبوت چه تفاوتی است آیا منظور همان پیامبر تبلیغی و تشریعی است و یا تفاوت دیگری بین رسالت و نبوت وجود دارد؟ {امام صادق (ع) مى‏ فرمايند: خداوند پيش از آن‏كه ابراهيم را به نبوت برگزيند، به بندگى خويش برگزيد، و پيش از آن‏كه او را به رسالت برگزيند، به نبوت برگزيد، و پيش از آن‏كه او را به عنوان خليلِ خود برگزيند، به رسالت برگزيد، و پيش از آن‏كه مقام امامت را به او عطا كند، او را به عنوان خليل خويش برگزيد، و پس از آن‏كه آن مقامات براى او حاصل گرديد، فرمود: «انّي جاعِلُك لِلنّاس اماماً»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نبوت، پیامبر خدا از حضرت حق خبر می‌گیرند، ولی مأمور به ابلاغ آن نیستند. ولی وقتی نبی و رسول بودند، مأمور ابلاغ آن خبرها نیز می‌باشند. به عنوان نمونه برای حضرت زکریا داریم: «نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحين‏». ولی در مورد حضرت موسی «علیه‌السلام» داریم: «كانَ رَسُولاً نَبِيًّا». موفق باشید

20478
متن پرسش
با سلام: سردار سلیمانی در سخنرانی اخیرشان از شنودی صحبت کردند که رزمنده داعشی با فرمانده بر سر اینکه چرا نوبت عملیات انتحاری او را به یکی دیگر داده است مشاجره می نموده است حال با توجه به این صحبت مشخص می شود که داعش نسبت به حقانیت خویش یقین دارد و سوال پیش می آید که تفاوت آنها با شهدای ما مثل حججی در چیست چون بعید می دانم شهید حججی مستدلا حقانیت تشیع و انقلاب را یافته است پس چون او در فضایی شیعی زیست آن فضا را بسط داد و داعش نیز به همین سان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خردمندانِ هر تاریخ کسانی‌اند که متوجه‌ی ظرفیت زمانه‌ی خود می‌باشند، ظرفیتی که در زمانی دیگر غایب می‌شود[1] و تفاوت «شهادت» با «انتحار» در همین جا است. در انتحار، احساساتی کور و بی‌آینده در میان است ولی در شهادت، خردمندی خاصی در راستایِ فهم ظرفیت تاریخی به میان آمده است و به همین جهت شهادت، تاریخ‌ساز است. زیرا شهید، خردمندترین انسان روزگار خود می‌باشد و بیش از همه به مسائل روزگار خود فکر کرده است.

از آن‌جایی که آینده‌نگری آموختنی نیست تا کسی با درس و مدرسه به‌دست آورد و آن با چشم و گوش بازِ کسانی که محرم راز زمانه‌اند حاصل می‌شود، می‌توان شهدا را که متوجه راز زمانه‌ی خود شده‌اند، بصیرترین انسان‌های تاریخ دانست از آن جهت که زمان و مقضیات زمانه‌ی خود را می‌شناختند و می‌دانستند چه می‌توانیم بکنیم و چه نمی‌توانیم انجام دهیم، بصیرتی که در داعشی‌ها نبود و نیست. موفق باشید 


[1]- این همان غفلتی است که امثال توابین بعد از نهضت کربلا داشتند که دیگر آن ظرفیت که شهدا کربلا متوجه آن بودند برای آن‌ها غایب شد و عملا به اسم شهادت، دست به خودکشی زدند.

20152
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: سردار سلیمانی چند روز پیش در یک سخنرانی، جمله ای را به نقل از امام خامنه ای فرمودن که باعث ایجاد شبهه ای عمیق شده! که آيا رهبری از ديكتاتور حمايت مي كنند؟! آیا ملاک مصلحت و منفعت است یا حقیقت؟ سردار سلیمانی گفت: «دوستانی در سطوح عالی داخل و خارج کشور بودند که می‌گفتند: «وارد موضوع سوریه و عراق نشوید و محترمانه از انقلاب دفاع کنید.» یک نفر گفت: «یعنی ما برویم از دیکتاتور دفاع کنیم؟» در این زمان رهبری فرمودند: «مگر با کشورهایی که رابطه داریم، نگاه می‌کنیم چه‌کسی دیکتاتور است و چه‌کسی دیکتاتور نیست؟ ما مصالح را باید تشخیص دهیم». بنابراین ظلم دو گونه است؛ یکی در بیانات ما و دیگری در عدم فهم و درک ما نسبت به این جایگاه.» استاد لطفا بفرمایید آیا منظور از مصلحت، منفعت است؟ آیا مصلحت کشور منظور بوده یا اسلام؟ صحبت سردار سلیمانی این دست سوالات زیر را بوجود آورده؟ بحث بر سر ديكتاتور بودن يا نبودن اشخاصي مثل بشار اسد نيست بحث اينجاست كه آيا دكترين نظامي و امنيتي ايران حمايت از ديكتاتور را براي مصلحت خود جايز مي داند؟ منطقي كه مصلحت را محور اصلي تصميم گيري ها و معيار سنجش حق و باطل قرار مي دهد منطقيست كه اگر لازم باشد چشم خود را بر ظلم هم مي تواند ببندد! خب با اين منطق آيا مصلحت حكم نمي كند با ديگر ديكتاتورهاي بين المللي هم ارتباط برقرار كرد و در پي منفعت بود؟ ديكتاتورهايي مثل عربستان و آمريكا و اسرائيل. اساساً​ چرا ما نبايد با اسرائيل ارتباط داشته باشيم و از منافع ارتباطمان بهره مند شويم؟ چرا اين قدر چوب لای چرخ ارتباط با آمريكا می گذاريم و به منافع عائد از اين ارتباط توجه نمی كنيم؟ اساساً​ با اين منطق كل انقلاب ٥٧ هم زير سوال است. زيرا كه حمايت از ديكتاتور آن زمان و جانب داري از او به نفع ملك و ملت بود مگر اين كه مصلحت را در نسبت با گروه خاصي سنجيده باشيم! اين مصلحت چيست كه حتي بخاطر آن مي توان با ديكتاتورها هم كنار آمد و حتي از آنان حمايت كرد؟ آيا اين مصلحت، شخص محور و جريان محور و گروه محور است كه در شرايطي حق و در شرايط ديگري باطل باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در یکی از سخنرانی‌هایشان در 14 خرداد در حرم حضرت امام فرمودند موضوع سوریه با مصر متفاوت است. در سوریه بحث، بحث جبهه‌ی مقاومت در مقابل اسرائیل است که چه در زمان حافظ اسد و چه در زمان بشار اسد این جبهه بسیار خوب عمل کرده و پشتیبانیِ پر هزینه‌ای از حزب‌اللّه در مقابل اسرائیل نموده. تازه بشار اسد در یک بازنگری، قانون اساسی را به نفع حضور همگانی تغییر داد و موجب شد جریان‌های مخالف سیاسی او نیز وارد مجلس و دولت شوند. آیا این، قابل مقایسه با آمریکا و آل سعود است که مظهر استکبار و دفاع از اسرائیل می‌باشد؟! موفق باشید

19652
متن پرسش
با سلام: در فرهنگ عامه متدینین توسل یعنی دست به دامان شدن و تقاضا از کسی در راستای برآورده شدن حاجتی. مثلا شخصی در محاکم نمی تواند حقش را ثابت کند و به او ظلم می شود لذا متوسل به یکی از معصومین می شود و کار را به او می سپارد یعنی در حقیقت معتقدیم که آن معصوم قدرت دارد تا به اذن الهی و در چهارچوب حکمت الهی حق ضایع شده شخص متوسل را احیا کرده و یا ظالمین را به جزای ظلمشان برساند. خوب ما از توسل این را یادگرفته ایم و اینطوری عمل می کنیم. اما اینکه حضرت زکریا در قضیه مریم متوجه لطف الهی شدند، ظاهرا در اینجا عنوان تذکر صحیح باشد نه توسل. چون حضرت زکریا که به مریم متوسل نشدند تا ایشان کاری برای حضرت زکریا انجام دهند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که انسان در توسلات خود به دنبال کمالاتی است که در حضرت حق هست، با نظر به مظاهری که حضرت حق کمالات خود را در آن‌ها ظاهر نموده‌ است و با شفیع قراردادنِ آن مظاهر به حضرت حق رجوع می‌نماییم و معنی توسل همچنان که عرض شد با نظر به حضرت حق است که معنا می‌دهد. موفق باشید

18439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. خودم کو؟ شما چگونه به این سوال جواب می دهید؟بنده خود ندارم چه کنم تا خود واقعی ام پیدا شود؟ در صورت امکان توضیح دهید. ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساسِ «خود»، یک علمِ حضوری است که هرکس آن را احساس می‌کند. موفق باشید

16765
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: چکار باید انجام داد تا در زمان حضور گرفتار حجابهای نورانی نشویم؟ مثلا لذت حضور ما را از فکر رسیدن به هدف غافل نکند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر توحید اگر همچنان ادامه یابد تا هرگونه کثرتی در آن مقام نفی شود، انسان از این نوع حجاب‌ها نیز عبور می‌کند. عمده رعایت شریعت است با رویکردِ توحیدی. موفق باشید

نمایش چاپی