بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25990
متن پرسش
سلام استاد: چه کنیم زودتر زمان ازدواج ما سر برسد؟ آیا آن ویژگی هایی که برای همسر مان طلب می کنیم همان می شود؟ مثلا من دوستدارم که نظام فکری همسرم با من هم افق باشد که بتوانم در آینده با سرعت بیشتری به اهدافم برسم. آیا جواب چنین طلبی ممکن است یا فقط توهم است که در خیالات قبل از ازدواج برای ما بخصوص خانم ها ایجاد می شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم زن و شوهر باید در بستر دینی که پذیرفته‌اند در کنار هم باشند، ولی نه به آن صورت که لازم باشد کاملاً مطابق هم فکر کنند و عمل نمایند. طرف در واجبات و عدم ارتکاب محرمات مقیّد باشد و هرکدام برای دیگری، حقّ قائل باشند که مطابق سلیقه‌ی خود عمل کند، کافی است. موفق باشید

25770

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز! با توجه به اینکه شما بیش از پنجاه سال کار تربیتی کردید و معلم بودید! خواستم ببینم نقد جدی و مبسوط شما در مورد محتوای درسی آموزش و پرورش و خلاهای تربیتی آن چیست!؟ آپ چگونه!؟ چه چیزهایی!؟ و چه کارهایی می توانست انجام بدهد که انجام نداده!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. شاید مباحثی که در کتاب‌های «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و «آشتی با خدا» بتوان راه‌هایی را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

 

25197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: عذر تقصیر از ایجاد مزاحمت برای استاد بزرگوار. نظر حضرت عالی درباره بازی شطرنج چیست؟ آیا این استدلال صحیح است که حضور این بازی در مجلس یزید (که خدا لعنتش کند) خود باعث پستی این بازی است؟ مانند مطلبی که درباره اسبهایی که بر بدن مطهر شهدای کربلا گفته اند که آن اسب ها هم حرام زاده بوده اند. آیا شطنج موجود در زمان حاضر با شطرنجی که در مجلس یزید ملعون بازی شد یکی است؟ آیا شطرنجی بودن صفحه شطرنج به علاقه ماسون ها به طرح شطرنجی مربوط است؟ آیا در صورت امکان پاسخ خودتان را از منظر عرفانی هم بیان فرمایید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چه کار به صفحه‌ی شطرنج یزید «لعنت‌اللّه‌علیه» داریم؟!! شطرنج یک بازی است و به اندازه‌ی بازی‌بودن، قابل قبول است. موفق باشید

24743
متن پرسش
سلام: استاد، بعد از پرسش و پاسخ هایی که برخی دوستان در مورد سرنوشت داشتند این سوال برای بنده پیش آمد که چرا برخی افراد سرنوشت تلخ و ناراحت کننده ای دارند؟ منظور من افرادی هست که اموری بر آنها تحمیل می شود که در مدت عمر خود دچار مشکلات، ناکامی ها و محرومیت های مختلف می شوند و تلاش های آنها برای نجات خودشان از آن وضعیت نامطلوب به نتیجه نمی رسد، از منظر عرفانی چه حکمتی در چنین مواردی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این وادی فکر کرد که انسان‌ها در دنیا به جهت روحیه‌ی مختلف‌شان در شرایط متفاوت، امتحان می‌شوند و اگر مسیر درستی را انتخاب کنند همان محرومیت‌ها برایشان معراجی خواهد شد. موفق باشید

23942
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و تبریک بجهت میلاد حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و به امید ظهور امام غائبِ حاضر ۱. جلسه شنبه شب شما پیرامون «فرهنگ انتظار و نجات از اکنون زدگی» بسیار عمیق و دقیق بود و نقطه نوری در ذهن و دلم روشن کرد این بحث شما و دیدم عجب معارف جان داری داریم در بحث امام زمان ارواحنا فداه و ظهور منجی در این تاریخ و جامعه شیعه حتی چقدر عقب هست از درک صحیح ‌و دقیق و عمیق مسئله و با خودم گفتم اگر در این تاریخ رجوعی درست به حضرت ولی عصر عجل الله نداشته باشیم، و شناخت به معنای صحیح کلمه از آن پیدا نکنیم، حتما نفله میشویم و به مرگ جاهلی هم خواهیم مرد. استاد بحث دیشب شما برای امثال بنده تلنگر محکمی می تواند باشد. چه کنیم که در مرتبه نظری و عملی یک منتظر باشیم و چه مباحثی رو پیشنهاد میفرمایید برای ادامه راهی که دیشب به روی ما گشودید؟ لازم به ذکر هست که بنده ده نکته و برهان صدیقین رو به طور کامل الحمدلله بهمراه مباحثه و استماع شرح صوتی خودتان کار کردم. ۲. دیگر اینکه می خواستم بدونم آن بنده خدایی که صوت های شما را گلچین می کردند آدرس محلی که صوتهای کوتاه شما را بارگزاری می کنند را نفرستادند که ما هم بهره ببریم؟ منظورم در سوال شماره ۲۳۷۰۳ هست. ملتمس دعا. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده احساس حضور در بستر انقلاب اسلامی و نظرِ تأییدی‌داشتن به سخنان نایب الامام حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» راهِ تحقق خود در بستر نورانی انتظار در این دوران است.۲. بنده هم به آن عزیزان دسترسی ندارم؛ اگر پیش آید، تذکر شما تذکر به‌جایی است. موفق باشید

23929

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: تکلیف ما در مورد وسایل (خوراکی و کالا) که اقوامی که اهل رعایت نیستتد (خمس و زکات و .. نمی دهند) می آورند چیست؟ آیا این فکر سوء ظن نسبت به مومن است؟ و مراقبت نسبت به غذای حلال تا چه اندازه برای سالک ضروری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما که نمی‌دانیم آن‌چه می‌آورند مشمول خمس هست یا نه. در این مورد نباید وسواس به خرج داد. موفق باشید

23256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت شما بخیر. ممکنه بفرمایید اگر بخوایم رو اشعار مولانا کار کنیم راهش چیه و از کجا باید شروع کنیم؟ به عنوان یه هدف مثلا رواج اشعار عرفانی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است. ابتدا باید معارفِ لازمی که مولانا در سنت آن معارف تنفس می‌کند و به آن‌ها اشاره دارد را بشناسیم که به نظر می‌اید «معرفت نفس» امروزه چنین توانی را داشته باشد. سپس به اشعار مولانا رجوع نمایید. شرح آقای کریم زمانی برای مثنوی مقدمه‌ی خوبی است و برای دیوان شمس هم کتاب «شکوه شمس» از خانم آن‌ماری شیمل، ترجمه‌ی آقای حسن لاهوتی می‌تواند کمک کند. موفق باشید

22627
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد از جان عزیزترم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته: جانانم قصد اطاله کلام و تصدع اوقات ندارم. این روزها حس و حال عجیبی دارم، طوری که بعضی وقت ها احساس می کنم خیلی زود است که سکته کنم، موهایم به طرز عجیبی و بسرعت در حال سپید شدن می باشد و خواب و خوراک ندارم. تمام این موارد علتی جز وضعیت این روزهای اقتصاد مملکت اسلامی ندارد، در حالی که خدا شاهد است که ذره ای نگران این نیستم که مخارج زندگیم کفاف ندهد یا اینکه تجارتی که ندارم به ضرر و زیان مبتلا شود و ذره ای نگران این قبیل موارد و گرفتاری ها نیستم اصلا نمی‌دانم نگران چه هستم و نمی دانم از چه این چنین برآشفته و مشوش هستم؟! سوالم این است که حقیر می دانم که باید آرامش داشت این روزها و باید با توکل به خدا و نگاه به افق روشن انقلاب اسلامی این روزها را پشت سر گذاشت! حتی دیگران را به این موضوع سفارش و توصیه می کنم. اما احساس نفاق و مظلوم نمایی می کنم از عنوان کردن این موضوعات این حس و حالات را چگونه باید تفسیر و حلاجی کنم و برای رهایی از آنها و این احساس نفاق چه باید بکنم. استاد عزیز حقیقتاً قلب من درون سینه شما می‌تپد و این ها حوالی یک جسم بی جان و یک روح پریشان در جریان است. شما را به حقیقت لبخند آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام در کنج گودال قتلگاه قسم میدم نظر لطفی به حقیر داشته باشید و در دعاهای گاه و بیگاه تان بی نصیبم نگذارید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو خواهم بود. بگذارید تجربه‌ی این دلهره نیز برای شما پیش آید. مثل دلهره‌ی حمله‌ی صدام که برای نسل آن دوره پیش آمد و معلوم شد عطیه‌ی انقلاب اسلامی آغازی است که همچنان پایدار خواهد ماند. موفق باشید

22350
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش 22345 فشار قبر برای مومن هم صورت اعمال و اخلاق رذیله هست پس چرا مومن تطهیر می شود ولی غیر مومن خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا هرکس در اثر فشار قبر به اصل خود و ابعاد درونی خود برمی‌گردد و مؤمن در اثر این فشار، به نیّات اصلی خود توجه می‌کند و آن‌ها را اظهار می‌دارد. و این در مورد کافر، برعکس است زیرا نیّت‌های انسان غیر مؤمن وقتی بروز کند، نیّت‌های آزاردهنده‌ای است. موفق باشید

22226
متن پرسش
سلام و احترام به محضر استاد: ۱. شاید بتوان گفت آثار معرفتی شما مانند «شرح ده نکته معرفت نفس» و «برهان صدیقین» اثرگذارترین و بهترین آثار شما است که قدرت بی‌نظیری در سلوک و متخلق به اخلاق الهی شدن ایجاد می‌کند. در این آثار مطالب نظری و عملی مربوط به اخلاق مانند تعریف رذایل اخلاقی و راهکارهای نابودی آن به صورت جزیی و کلی وجود ندارد، سوال این است که اگر کسی آثار معرفتی شما را با تمرکز، دقت و تمرین زیاد در خود نهادینه کند، نیاز به آثار اخلاقی شما نیز دارد؟ ۲. به عبارت دیگر راه دفع رذایل اخلاقی و اخلاقی شدن یا دفع است که روش عرفا است و یا رفع است که روش علمای اخلاق است، آیا در روش دفع نیار به مطالعه آثار اخلاقی مانند معراج‌السعاده نیز است یا خیر؟ ۳. در آثار امام خمینی غیر از کتاب چهل حدیث و جنود بیشتر مطالب دفعی (توحیدی و معرفتی) است، آیا این به این معنی است که این کتب برای عوام است و نیاز به یادگیری کتبی مانند «معراج السعاده» نیست؟ ۴. آیا صحیح است که بگوییم انسان در هر ماه ۸۰ درصد زمانش جهت مطالعات را برای مطالعات آثار معرفتی باشد و ۲۰ درصد بقیه آن برای آثار اخلاقی مانند چهل حدیث و معراج باشد؟ ۵. اگر می‌فرمایید در روش دفعی (معرفتی) ما بی‌نیاز از کتب اخلاقی مانند «معراج‌السعاده» هستیم، سوال این است کسی که تعریفی روشن و دقیقی از تکبر، کینه، حسد، غرور و... ندارد چه طور می‌تواند بفهمد که این نوع تفکر و رفتارش الهی است یا شیطانی؟ ممکن است رفتار یا تفکری را الهی بداند در حالی که شیطانی باشد، زیر او تعریف رذایل اخلاقی را نمی‌داند. حقیر استفاده فراوان و زیادی از آثار حضرتعالی بهرده‌ام، سپاس بیکران از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جداکردن مباحث معرفتی از مباحث اخلاق، در متون دینی ما چندان به چشم نمی‌خورد. لذا در قرآن و روایات، معرفت و اخلاق در هم تنیده شده‌اند و از این جهت تا آن‌جا که ضرورت پیش نیاید باید طوری بحث کرد که در کنار معارف دینی، معنویت‌های اخلاقی نیز در منظر مخاطب قرار گیرد و در کنار موضوعات اخلاقی، معارف الهی در میان باشد و از این جهت در کتاب‌های اخلاقی هم ما معارف دینی را می‌بینیم. آری! اگر بنا است انسان از نظر تعریفی که باید نسبت به فضائل و رذایل اخلاقی داشته باشد، آن رذائل و فضائل را تعریف کنیم به عنوان مقدمه بد نیست. موفق باشید  

22183
متن پرسش
با سلام: من دوست روسی دارم که دین اسلام رو قبول داره ولی اظهار موکد می کنه که مسلمان نیست و ایشون از دین هندوییزم بیشتر خوشش میاد و به منجی به عنوان پیامبر آخر اعتقاد داره. و حضرت محمد رو هم دوست داره. به لحاظ اعتقادی و عملکردی به شدت شبیه مومن و مسلمان واقعی هست. اما من توان توجیه ایشون رو ندارم. از طرفی با قرآن نمیتونه ارتباط برقرار کنه چون بعضاً عقوبت های سخت برای کافران لحاظ شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس خودش باید حساس باشد که بهترین راه هدایت به سوی پروردگار عالم را بیابد. کافرانی که در قرآن به عذاب تهدید شده‌اند، آن‌هایی‌اند که مقابل حقیقت اسلام ایستاده‌اند و مسلّم رفیق شما از این جنس نیست. ولی آیا نباید انسان هدایت اصلی را از جایی به‌دست آورد که ربّ العالمین در آن‌جا خود را به عنوان هدایت بشریت به میان آورده‌ است؟ و این جز در این تاریخ، اسلام است و قرآن؟ موفق باشید

20909

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا ممکن است اجتماع متقابلین در وجود لا بشرط صورت پذیرد اگر آری تفضیل این بحث را در کجا می توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی وجود لا بشرط شد، ظرفیت لازم را جهت بسیاری از امور دارد مثل وجود لا بشرط مقسمی، که نَفَس رحمانی باشد که هم مظهر حیات و هم مظهر ممات. موفق باشید

20205
متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص بهشت برزخی (بهشت حضرت آدم) و بهشت اخروی از دیدگاه حکمت متعالیه، تفاوت آنها را بفرمایید اگر منبع فلسفی در این خصوص وجود دارد لطفا معرفی نمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بهشت برزخیِ آدم را در همان قوس نزول باید مورد بررسی قرار داد که در فلسفه مدّ نظر است از آن جهت که سیر از عالَم اعلی به عالم مادون است تا انسان‌ها در زمین، جنسِ آسمانی خود را در خود نهادینه و ملکه کنند و از این به بعد، قوسِ صعود به میان می‌آید تا انسان را به بهشتِ اخروی برساند که در آن‌جا با ملکاتِ روحانی خود به‌سر برد. معلوم است که در این مسیر اُفت و خیز هست، ولی اگر اراده‌ی کلی انسان رجوع به حضرت حق باشد، بالاخره این صعود به بهشت ختم می‌شود و نه به جهنم. موفق باشید 

16864
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، اینکه ادامه نسل پیامبران از حضرت یوسف (ع) به بعد از نسل ایشان نیست، آیا حقیقت دارد؟ علتش چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! این‌ها حرف است. یوسف ما عینِ نور است. حضرت حق در مقام عشق‌بازی با او می‌فرماید: «َ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ (24)/ یوسف) دسترسی ِ شیطان به او، به هیچ‌وجه ممکن نبود زیرا او از بنده‌های «ما»؛ آری! از بنده‌های ما که برای خود پروریده بودیم، بود. موفق باشید

28038
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: بنده جوانی ۱۸ ساله هستم و در مسجد و مجموعه فرهنگی فعالیت می‌کنم. مدیران مجموعه به هر کوچک ترین تفاوتی در نگرش انسانها به آنها برچسب ضد انقلاب می‌زنند و آنها را دارای عدم بصیرت سیاسی می‌دانند و خط کش ها و پارامترهای خاصی برای تشخیص انقلابی و ضد انقلابی دارند. برای مثال بنده در انتخابات مجلس به آقای قالیباف رای ندادم و مدیران آن مجموعه بنده را ضد انقلاب نامیدند و گفتند تو مثل سلیمان بن صرد خزاعی هستی. یا برای اینکه من را بسنجند پرسیدند که نظرت درباره شریعتی چیست؟ و من در جواب عرض کردم ایشان یک شخصیت فرهنگی بودن جامعه شناس خوبی بود اما اسلام شناس نبود ولی باز بنده رو به عدم بصیرت سیاسی متهم نمودند چون توقع دارند دور تمام شخصیت ها یک ضربدر بکشیم در واقع شریعتی را مرز تشخیص حق و باطل قرار دادند در حالی که شما بهتر می‌دانید که کسانی مثل رهبر انقلاب و شهید بهشتی شریعتی را با همه اشتباهاتش قبول داشتند. یا مثلا درباره مصدق از من سوال نمودند تا بصیرت سیاسی من را مورد سنجش قرار بدهند و من عرض نمودم ایشان ماسون بوده اما کار ایشان در مسئله ملی شدن صنعت نفت قابل تحسین بوده. اما متاسفانه باز بنده را به عدم بصیرت سیاسی متهم کردند. استاد عزیز اینها فقط چند مورد جزئی بود که خدمت شما عرض نمودم. متاسفانه در بسیاری از مجموعه های انقلابی تعریف صحیحی از انقلابی گری وجود ندارد و اغلب تنگ نظری ها و عدم گشودگی ها در برخی مجموعه های انقلابی وجود دارد و به راحتی و مثل آب خوردن اشخاص برچسب ضد انقلاب می‌خورند و آنها را دارای عدم بصیرت سیاسی می‌دانند. حال نظر شما در این رابطه چیه؟ آیا چون من به فلان آقا رای ندادم ضد انقلاب هستم و بصیرت سیاسی ندارم؟ آیا چون یک تعریف کوچکی از شریعتی کردم ضد انقلاب هستم و بصیرت سیاسی ندارم؟ راهکار شما در این‌باره چیه و من چه رفتاری باید در قبال این واکنش ها داشته باشم؟ خداوند به شما خیر بده و تا سالهای سال شما را برای ما نگه دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از مسائل و مصائبی است که ما مذهبی‌ها گرفتار آن شده‌ایم و سعه‌ی صدر لازم را از دست داده‌ایم، در حالی‌که رهبر معظم انقلاب با دانشجویان در ماه رمضان، فرمودند: جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره‌ی فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت می‌دهید معتقدند، در فلان مسئله‌ی خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید... هر چه می‌توانید جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البته جذب آدم معتقدی که با شما اختلاف سلیقه دارد. رهبری ۱۳۹۹/۰۲/۲۸. بزرگان ما از جمله رهبر معظم انقلاب و مرحوم شهید بهشتی در راستای راهی که حضرت امام به میان آوردند، سعه‌ی صدر خاصی را پیشه کردند. قبلاً در این مورد یادداشتی شده است ذیلاً آن را خدمتتان ارسال می‌دارم. موفق باشید

۱. در مورد وسعت نظر شهید بهشتی، همین بس که دشمن همیشه نسبت به تنگ‌نظریِ افراد به ظاهر مذهبی امیدوار بود و شهید بهشتی برعکس، به عنوان یک شخصیت مذهبی، شدیداً بر آزادی اندیشه و وسعت نظر تأکید داشت. و بدین لحاظ دشمن، دشمنِ شهید بهشتی بود. زیرا او با وسعت نظری که داشت بسیاری از حیله‌های دشمن را خنثی می‌کرد.

۲. شهید بهشتی اسلام را به وسعت جهان مدّ نظر داشت و آن را جهانی می‌دید، لذا برای بقیه‌ی اندیشه‌ها احترام قائل بود، ولی نه آن‌طور که جریان‌های مقابل نظام اسلامی انتظار داشتند که در تصمیم‌گیری‌های کلان نظام اسلامی حاضر باشند. در حالی‌که بیش از ۹۰ درصدِ مردم به جمهوری اسلامی رأی داده بودند.

۳. تفاوت روش شهید بهشتی با شهید منتظری در نگاهی بود که شهید بهشتی به سعه‌ی نظام اسلامی در این تاریخ داشت که در هر حال، جای خود را در این جهان باز می‌کند و نباید نگران جریان‌هایی بود که سعی داشتند با روحیه‌ی غرب‌گرایی نظام اسلامی را استحاله کنند.

۴. شهید بهشتی در صحبتی که در دانشگاه داشتند وقتی نسبت به تهمت‌ها و اتهاماتی که به ایشان زده شده، سؤال کردند؛ فرمود: وقتی‌که بنده چنین تریبونی در اختیار دارم و می‌توانم از خود دفاع کنم، عملاً امکان دفاع از کسانی که چنین تریبونی ندارند، گرفته شده است، پس بهتر است از اتهام‌زنندگان، دلیل و مدرکِ سخنان‌شان پرسیده شود.

۵. نکاتی از نامه‌ی شهید بهشتی به امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد بنی‌صدر: ۲۲/۱۲/۵۹

دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‏شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‏ ها و برداشت‏های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‏چنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‏بند، و گفته‏ ها و نوشته ‏ها و کرده ‏ها بر این موضوع بینابین گواه.

بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت ‏به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‏ها یا دل‏سوزی‏های بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می‏خواهد و زبانش همین را می‏گوید و قلمش همین را می‏نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.

بینش اول به نظام و شیوه‏ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به‌سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمان‏ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‏های آن، جامعه را به راهی می‏کشاند که خود به خود درها را به‌روی ارزش‏های بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام می‏گشاید.

بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‏کند که جامعه را به‌سوی امامت متقین و گسترش این امامت ‏بر همه سطوح راه می‏برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می‏کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‏ها یا کم‌مبالات‏ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آن‏ها بر سرنوشت انقلاب هموار می‏سازد.

اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد

امام عزیز،  به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهره افسرده‏ این‏ها را ببینم و ندای یاللمسلمین آن‏ها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر می‏کنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی.

ما در دیدار روز دوشنبه یازدهم اسفند در منزل آقای موسوی اردبیلی آن‌قدر با محبت و گرمی با ایشان برخورد کردیم و در حل مشکل وزیران دارایی و بازرگانی جلو رفتیم که امید داشتیم بر تفاهم‌ها افزوده شده است و هرگز باور نمی‌کردیم که آقای بنی‌صدر سه روز بعد از این دیدار چنین رفتاری از خود نشان خواهند داد.

ما از همان آغاز در پی آن بودیم که میدان عمل سازنده چنان فراخ و گسترده باشد که امثال آقای بازرگان و آقای بنی‌صدر و آقای یزدی در سطوح بالا فعالیت داشته باشند.در آبان سال گذشته، پس از استعفای دولت موقت پیام دادید که قم بیاییم تا مسئله فوری اداره کشور در خدمتتان بررسی شود، صحبت از ترکیب جدید شورای انقلاب بود، نظر حضرتعالی این بود که آقای مهندس بازرگان دیگر در شورای انقلاب نباشد. بر اساس همین اعتقاد به شرکت خلاق هرچه بیشتر نیروها و نفی هرنوع تنگ‌نظری و انحصارطلبی پیشنهاد کردیم که ایشان همچنان در شورای انقلاب بمانند و سرانجام حضرتعالی هم موافقت کردید و در همین مرحله بود که مسئولیت دو وزارتخانه مهم، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه به آقای بنی‌صدر داده شد. اینها و نظایر اینها دلیل روشنی است بر این که شرکت فعال این آقایان در اداره امور کشور مطلوب ما بوده است و با آنها هیچ مسئله شخصی نداریم.

۶. شهید بهشتی با وجود اینکه تقابل ایدئولوژیک با بنی‌صدر  داشت اما با ادبیاتی منصفانه، انحرافات وی و جریان متبوع وی را نقد کرد

۷. آقای رفیق درست می فرمایند: شهید محمد منتظری با من رفیق بود. به او گفتم شما در مورد آقای بهشتی اشتباه میکنی. اجازه بده با ایشان قرار ملاقاتی بگذارم و برویم با هم صحبت کنیم. ایشان هم به این ملاقات راضی شد. سه یا چهار روز مانده به واقعه هفتم تیر بود که برای جلسه ای خدمت ایشان رسیدم. ورود من درست مصادف با ختم جلسه بود و مرحوم شهید بهشتی به طرف اتاقش میرفت. من تا آقای محمد منتظری را دیدم که سر پله ها ایستاده بود او را در آغوش کشیدم. تا محمد را بغل کردم شهید بهشتی که در حین حرکت متوجه حرکت من شده بود با صدای رسایی فرمود یک بار دیگر هم از طرف من آقا محمد را ببوس و ادامه داد همانطور که به شما گفتم محمد خودمونه و مسائل ما با همدیگر حل شد. خیلی هم راحت حل شد و به نفع ایشان هم حل شد. تا شهید محمد منتظری این عبارات شهید بهشتی را شنید زد زیر گریه. آمدیم پائین توی محوطه حیاط روی نیمکت های کنار باغچه نشستیم. از او پرسیدم محمدآقا حالا نظرت چیست؟ پاسخ داد بزرگواری آقای بهشتی بلایی به سر من آورد که هیچ چیز آن را جبران نمیکند. پرسیدم چطور؟ گفت من این همه به ایشان بد گفتم و اهانت کردم ولی در دفعه اولی که مرا دید مدتها مرا در آغوش خود گرفت و فشار داد و مرا بوسید و بعد سرش را جلو آورد و گفت یک کلمه راجع به گذشته حرف نخواهی زد. از حالا به بعد را با هم صحبت میکنیم. هرچه خواستم بگویم در گذشته فلانجا چه گفتم و قضیه چه بود اصلاً اجازه نداد حرف بزنم.

۸. نقش شهید بهشتی در تصویب قانون اساسی در دو جهت یکی در تنظیم محتوا و اصول  و دیگر در مدیریت مجلس را که حاکی از سعه‌ی صدر و تحمل فوق‌العاده‌ی او بود، نباید فراموش کرد.

۹. مرحوم آیت اللّه مهدوی کنی می‌فرمودند: مرحوم بهشتی نسبت به عقاید بنی صدر احساس خطر می‌کرد، ولی تحمل کرد تا سرانجام بنی‌صدر باطن خود را ظاهر کرد و امام هم راضی شدند تا او را بردارند.

۱۰ حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اولاً فرمودند: «بهشتی یك ملت بود برای این ملت ما». و ثانیاً: متذکر شدند: «بهشتی مظلوم زيست و مظلوم مُرد و ... »  حال سؤال اساسی آن است که نباید به معنایِ یک ملت‌بودنِ آن مرد الهی فکر کرد؟ راستی! چگونه می‌شود که یک انسان در تاریخ خود و درک حضور تاریخی‌اش به وسعتِ یک ملت می‌شود؟! و چگونه با عدم درکِ چنین انسانی و با انواع تنگ‌نظری‌ها، او را مظلوم‌وار از دست بدهیم؟

رهبر انقلاب«حفظه‌اللّه» و سعه‌ی صدر لازم

در راستای وسعت نظر مقام معظم رهبری نسبت به مخالفان، ایشان در خاطرات خود می‌فرمایند: یکی از کمونیست‌ها را به سلول ما آوردند، در حالی‌که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول می‌دید تصور می‌کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین‌که آن فرد با بنده روبه‌رو شد چهره‌اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه‌ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی‌اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه‌اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره‌اش کنار نرفت، با دست به مالش‌دادن شانه‌ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ‌دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می‌دانستم پس از دستگیری‌اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره‌اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می‌کرد من می‌خواهم او را به صفوف اسلام‌گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم.

فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله‌ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می‌گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملت‌های عقب‌مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد.

انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره‌اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می‌خوانیم.

همسرش در سلول دیگری از همین زندان بود، با استفاده‌ از تجربه‌ی طولانی خود در این زندان، توانستم میان او و همسرش ارتباط برقرار کنم و همه گونه محبت و خدمتی به او کردم. دو ماه پیش ما ماند. یک روز گفت: وقتی چشمم به شما افتاد، احساس کردم دچار فاجعه شده‌ام، به خود گفتم گرفتار ملا شدیم! اکنون به شما می‌گویم من در عمرم کسی را از جهت سعه‌ی صدر و عدم تعصب مانند شما ندیدم.[1] با این‌همه او کوچک‌ترین تغییری در لجاجت خود انجام نداد و من به او گفتم: موضع من برخاسته از عقیده‌ام است و موضع تو نیز برخاسته از عقیده‌ات می‌باشد. اسلام از پیروان خود می‌خواهد در احکام اسلامی به مرزهای دین سخت، پایبند باشد. ولی همین احکام می‌گوید: مسلمان با غیر مسلمان جوشش داشته باشد و نسبت به او نرمش نشان دهد و در گفت‌وگو با مخالفان، از جزم‌گرایی و شدت و حدّت بپرهیزد. قرآن می‌فرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏»(زمر/ ۱۷ و ۱۸) و نیز می‌فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»(نحل/۱۲۵) و یا می‌فرماید: «وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى‏ هُدىً أَوْ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ (۲۴سبأ) و نیز «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ»(ممتحنه/۸). نصوص سنت نیز به همین امر دعوت می‌کند تشویق به طلب دانش حتی در چین نیز دلالت روشنی بر همین نگرش بسیار باز و گسترده دارد. همه‌ی دانش‌ها را انسان مسلمان می‌تواند از غیر مسلمان فرا گیرد و در جهتی که موافق نظر دین است قرار گیرد. ولی کمونیست‌ها متون و نصوصی خشک و انعطاف‌ناپذیر و قالب‌هایی از پیش ساخته دارند که نه از روح و عاطفه از آن اثری هست و نه از ارزش‌ها و اخلاق، و این ویژگی بر رفتار و برخورد همه‌ی دارندگانِ اندیشه‌های مادی حاکم است.[2] 

 


[1] - البته رهبر انقلاب متذکر می‌شوند که آن شخص بدون آن‌که تغییری نیافت، در هر فرصتی به شیوه‌ای نفرت‌انگیز تلاش می‌کرد دین و روحانیت  و هر سنتی که به دین مربوط بود را مسخره کند.

[2] - گزیده‌ای از کتاب «خون دلی که لعل شد» از صفحات 247 تا 251.

25629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من مدتی است که با عرفان آشنا شدم و تغییر کردم و سعی خودم را کردم ولی احساس نیاز شدیدی به استاد راه می کنم. و اینکه خیلی حالاتم بالا پایین دارند بعضی اوقات سیر نزولی و بعضی اوقات صعودی و اینکه مراقبه در جامعه فعلی مخصوصا در دانشگاه ها با وضع فعلی جامعه خیلی سخت است و اینکه اگر هم بخواهم اعمال عبادی و سیر مطالعاتی و.. را انجام دهم از درس هایم باز می مانم واقعا سردرگمم (علت اصلی آن سیر نزولی در بعضی از اوقات) متنی خواندم که می گویند اگر شخص بدون استاد سیر کند ممکن از ضرر های جبران ناپذیری به خود وارد کند و دیگر به درد سلوک نمی خورد. و اینکه ۲۰ سالمه و هنوز در های معرفت و توحید به رویم باز نشده. خیلی می ترسم که به مقصود نرسم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است که سری به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست بزنید. ۲. سیر مطالعاتی بر روی سایت می‌تواند مفید باشد. ۳. انسان در این زمان، وسعتی دارد که می‌تواند علاوه بر دروس رسمی خود به دروس حاشیه‌ای نیز بپردازد. باید وسعت خود را زیاد بفرمایید. موفق باشید

25165
متن پرسش
با سلام: اینجانب متولد اصفهان و جزء اتباع خارجه عراقی می باشم و اکثر بستگانم طرفدار فرقه شیرازی (شیعه انگلیسی) می باشند. وظیفه اینجانب چیست و چگونه اطلاعات جامعی درباره این فرقه کسب کنم؟ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سایت‌ها مطالب خوبی در نقد جریان شیرازی‌ها هست. منتها نظر بنده آن است که خیلی نباید وقت‌مان را صرف مشاجره با این جریان‌ها کرد. تاریخِ آن‌ها گذشته است، خود به خود در حالِ به حاشیه‌رفتن و بی‌رنگ‌شدن‌اند. به همین جهت روز به روز جسارت های خود را برای بیشتر ماندن، شدت می‌بخشند. موفق باشید

23786
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد یکی از شاگردان شما فرمودند که استاد طاهرزاده با نوشتن پایان نامه مخالفند به دلیل اینکه پایان نامه ذیل روح جزء نگر غربیست. بنده با مطالعه سوالاتی که در مورد پایان نامه پرسیده شده از شما، متوجه نشدم که آیا اساسا پایان نامه نوشتن کار درستی است یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن زمان هم که استاد راهنما بودم سعی می‌کردم از راهنمایی در مورد پایان‌نامه فرار کنم. برایم جایگاه آن حل نیست. موفق باشید

23579

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. ما گروه کوچکی داشتیم که در هفته ساعاتی را صحیفه نور مباحثه و مطالعه می کردیم. به نظر شما با توجه به کم بودن وقت حقیر و دوستان که نمی توانیم هم صحیفه و هم بیانیه جدید رهبری را بحث کنیم، به نظر حضرتعالی صحیفه نور را کنار بگذاریم و بیانیه گام دوم را بحث کنیم بهتر نیست؟ ۲. روش برخوردمان و نوع نگاه یا بررسیمان به چه شیوه ای باشد بهتر است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فعلاً بیانیه‌ی حضرت آقا اولویت دارد ۲. همین‌که هر فراز مدّ نظر قرار گیرد خودش، خودش را روشن می‌کند. موفق باشید

23417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جلسه ۸۶ شرح کتاب جامع السعاده در تاریخ ۲۴ دیماه ۹۷ آنجا که راجع به عظمت مولانا صحبت می کنید ذکری از جلسات تفسیر مولوی دکتر سروش که بفرموده جنابعالی بدست امام قطع شده از صدا و سیما می فرمایید دلیل را از قول امام اینطور بیان می کنید که با این تفسیر مولا از ما گرفته می شود. در حالی که دلیل قطع شرح دکتر سروش فشار قشریون به امام بوده است همانها که باعث شدند امام تفسیر سوره حمد خود را هم قطع کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب را یک‌بار جناب آقای حسینیان مسئول اسناد انقلاب اسلامی مطرح فرمودند که عرض شد. خود بنده هم که تا حدّی فرمایشات آقای سروش را دنبال می‌کردم و می‌کنم معتقدم ایشان مولوی را با نگاهِ سکولار تبیین می‌کنند و عملاً جامعه را از آن شخصیت بزرگی که مولانا برای احیای انسانی متعهد به بشریت می‌تواند بدهد، خارج می‌کنند. موفق باشید

23381
متن پرسش
سلام علیکم: استاد! من سطح 4 تفسیر را امسال شروع کردم اما با سیستم درسی حوزه که آشنایید فقه و اصول رو به هیچ وجه کنار نمی گذارند یعنی شما فکر کنید تخصصی تفسیر میخونی اما فقه و اصول واحداش از واحدای تفسیر بیشتره و اساتید هم هنوز آن نگاهی که به فقه و اصول داشتند را دارند (همان نگاهی که وقتی علامه رفت سراغ تفسیر قرآن گفتند خودشو ذبح کرده) و استادای این رشته عموما فقه و اصول خوانده اند و حتی بعضی مواقع با تفاسیر آیت الله جوادی آملی آشنایی کافی ندارند، میخوم انصراف بدم و برم دانشگاه دکترامو بخونم ولی مرددم نمیدونم چه باید کرد؟ حافظ رو باز کردم این شعر اومد یعنی چی؟ اصلا تفأل زدن به حافظ تو اینجور مواقع درسته؟ شد آنکه اهل نظر بر کناره می رفتند / هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش بیت پنجمش میگه: دلا دلالت خیرت کنم براه نجات / مکن بفسق مباهات و زهد هم نفروش // محل نور تجلی رأی انور شاه / چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش. و بیت آخر: رموز مصلحت ملک خسروان دانند / گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش یعنی چی؟ استاد من از ابتدای ورود به حوزه نیتم آموختن مسائل دینی و عمل به آن و آموختن آن به دیگران است. نه برای اسم و رسم خودم برای اینکه خدمتی کرده باشم به اسلام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره حضور در حوزه، حضور در صحنه‌ای است با وسعتی زیاد که به هیچ‌وجه نباید در عین در حوزه‌بودن، از فقه و اصول در آن غافل بود. با این وصف و در این بستر، به قرآن به صورت تخصصی رجوع کنید می‌ارزد که مدتی فقه و اصول نیز بخوانید، اگر می‌خواهید حوزوی باشید. موفق باشید

22898
متن پرسش
سلام علیکم: اگر امام خمینی نبودند آیا انقلاب اسلامی توسط فرد دیگری اتفاق می افتاد؟ این سوال رو با توجه به یکی از نوشته هاتون که فرموده بودید امام دغدغه اصلاح و نجات رو داشتند و خدا حقیقت وجودی انقلاب رو با توجه به دغدغه امام بر قلب ایشون اشراق کردند. و از طرف دیگری هم فرموده بودید که انقلاب مشیت و اراده و خواست خدا در این زمانه است. ممنونم
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است زیرا خداوند اراده کرده است که بشر این دوران از تاریخ استکبار عبور کند. مثل آن‌که اراده کرده بود تا حضرت موسی «علیه‌السلام» و قوم بنی‌اسرائیل از فرعونیان عبور کنند. موفق باشید

22642
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: لطف خدا شامل حال من شد و بنده از سال ۹۵ توفیق ورود به مباحث معرفت نفس رو پیدا کردم و چندتایی از کتابهای شما رو گذراندم و خداییش تحول جدی در زندگی من ایجاد شده و امیدوارم با دعای شما استاد عزیز در این مسیر بمانم و توفیق فهم مباحث رو پیدا کنم و در این مسیر موفق باشم. استاد عزیز هر چند خودم می دانم، بازم کم کاری می کنم و بیشتر از آنچه باید وقت بگذارم، نمی گذارم و سهل انگاری می کنم و با این غفلت و مشغله های بیخود، فرصت رو از دست می دهم و به قول معروف برای همه چیز برنامه داریم و وقت می گذاریم،. الا برای خدا و ابدیتمان. که بازم امیدوارم در دعاهایتان، این شاگرد دور رو دعا نمایید و از خدا بخواهید عاقبت بخیر شوم. طولانی شد ببخشید وقت شما گرانبهاست. استاد جان. بنده با گذراندن کتاب ده نکته از معرفت نفس و خواندن خویشتن پنهان واقعا وجودم تکانی جدید خورد و دیدم نسبت به اصل وجود آدمی تغییر کرد و در حد خودم فهمیدم و درک کردم که اصل وجود ما من است نه این تن و بجای توجه و دیدن تن باید من رو دید و... استاد بنده چون با این کتاب متحول شدم دوست دارم تا بتوانم دیگران را هم متوجه این مهم بکنم. این شد که به فکر افتادم کاری کنم که اول خواستم با شما مشورت کنم و راهنمایی بگیرم و اگر درست بود و صلاح دیدید انجام دهم و اما آن فکر: استاد فکر کردم یک یا چند جلد از کتاب خویشتن پنهان رو تهیه کنم و در صفحه اول آن بنویسم: «سلام بنده خدا می دانم که با دیدن این کتاب فکر کردی که صاحب آن کیست و چرا جا گذاشته و الان باید چکار کنم. من عمدا این کتاب رو اینجا جا گذاشتم تا شما ان رو بردارید و خواهان آنم که به خانه ببرید و با دقت مطالعه کنید و همان کار من رو انجام دهید و در جایی مثل مترو، ایستگاه اتوبوس، پارک و هر جایی که گمان کردید کسی شاید بردارد بگذارید تا نفر بعدی آن را بردارد و مطالعه کند و دوباره او هم همان کار را بکند و هر کسی کتاب رو خواند و خوشش امد و دید جدیدی احساس کرد، برود به دنبال این جور مباحث. حال ای بنده خدا اگر این شرط رو می پذیری کتاب رو بردار و برو، اگر نمی پذیری، کتاب رو سر جایش بگذار تا روزی هر کسی بود ببرد. با تشکر» حال ای استاد گرامی. نظر شما چیست چطور عمل کنم امیدوارم راهنمایی بفرمایید. خدا به شما توفیق بدهد و ان شاءالله دعای شما شامل حال ما هم بشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیشنهاد خوبی می‌تواند باشد و موجب نوعی فرهنگ‌سازیِ نرم می‌شود و شاید تجربه‌ای باشد برای کارهای فرهنگی آینده. موفق باشید

22554
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. در قسمتی از بحث اشارت فرموده اید#گزیده 1 #جلسه_هفدهم #گوش_سپردن_به_ندای_بی_صدای_انقلاب_اسلامی «باید برای خودمان افق را گشوده کنیم تا عقل قدسی در موطن خودش و حقیقت در موطن خیال ظهور کند. خیلی کار می برد تا انسان به جایی برسد که آرام آرام به جای اینکه بخواهد خودش همه چیز را حل کند حق برایش ظهور کند. به اعتباری مالک حق نباشد مملوک حق باشد. مؤمن با انتظار زندگی می کند. خیلی عجیب است. دائم کاری می کند تا آنچه که بناست بیاید، بیاید. این به این معناست که جایگاه خودمان را فقط در انتظار قرار می دهیم. یکی از علت هایی که انسان نماز شب می خواند همین است که می داند در نماز شب بهتر انتظارش برآورده می شود؛ یعنی آن چیزی که دنبالش هست می آید.» درست است که این بحث راجع به بحثهای معنوی است اما در رابطه با امور مادی هم همینطور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیایید بپذیرید که امور مادی مربوط به خداست خودش می‌داند و بنده‌هایش که «زیر دریا خوش بود یا روی آن/ مهر او دلکش بود یا قهر آن». موفق باشید

22299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد برای کمک گرفتن از امام زمان از چه راهی باید استفاده کرد وقتی در شرایط بلاتکلیفی قرار می گیری که اصلا و ابدا نمی دانی چه تصمیمی باید بگیری و این شرایط ممکن است به چندین سال طول بکشد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان اعتقاد و باور به هدایت امام غائب «علیه‌السلام» داشته باشد، اگر نفس خود را و امیال مربوطه‌اش را در سلامت نسبی قرار داده باشد آن حضرت از مددهای لازم دریغ نمی‌فرمایند. موفق باشید

نمایش چاپی