بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21262
متن پرسش
سلام علیکم: اگر اشتباه نکنم، حضرت آیت الله جوادی آملی در یکی از مباحث تفسیری‌شان استدلال می‌کردند که خداوند وقتی ادعایی را از جانب ماسوی الله مطرح می‌کند (یا به عبارتی نقل قولی می‌کند) در صورتی که آن کلام ناحق باشد، بعد نقل قول بلافاصله آن را رد می‌کند و حق را بیان می‌دارد. این کار برای آن است که حکیم نقل کلام باطل نمی‌کند مگر آنکه بطلان آن و حقیقت مطلب را هم در کنارش بیان نماید تا در میان خلق ایجاد شبهه نشود. اکنون سوال بنده: در آیاتی که در مورد ماجرای خلقت آدم ابوالبشر و سرپیچی شیطان از سجده بر او وارد شده است، در جایی شیطان صراحتا اغوای خود را به خداوند نسبت می‌دهد (الحجر ۳۹ و الاعراف ۱۶). عجیب است که در هیچ یک از این موارد خداوند بعد از نقل سخنان درشت شیطان، ادعای او را رد نمی کند! اگر آن قاعده را بپذیریم که خداوند در مقابل نقل قول باطل سکوت نمی‌کند و بلافاصله آن را رد و سخن حق را بیان می‌کند، در اینجا که شیطان اغوای خود را به فعل (یا اراده) خداوند نسبت داده است آیا سکوت خداوند را نباید مهر تاییدی بر این مطلب بدانیم؟ و اگر چنین است (و حقیقتا خداوند اراده فرمود در جریان خلقت آدم ابوالبشر شیطان او را اغوا کند) پس آن بحث عدالت خداوند چه می‌شود؟ موجودی را اغوا کردن و سپس مجازات کردن با عدل الهی چطور جمع می‌شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی ارزشمندی در رابطه با سخنان آیت اللّه جوادی اشاره فرمودید. ولی عنایت داشته باشید وقتی موضوع مورد بحث در آیات الهی شخصِ شیطان باشد که خداوند در موردش فرموده: «و ما یعدهم الشیطان إلا غرورا» یعنی شیطان هرچه ادعا کند جز فریب و دروغ نیست؛ پس عملاً آن نکته را متذکر شده که تأیید سخن شیطان نباشد که ادعا کرد پروردگارا تو مرا اغواء نمودی. زیرا آن‌چه مربوط به خودش بود و انتخاب و اراده‌ی خودش، به حضرت ربّ العالمین نسبت داد و مثل همیشه در این‌جا نیز فریب‌کارانه سخن گفت. موفق باشید

 

18880

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده جوانی هستم 21 ساله. دانشجوی مهندسی صنایع. به تازگی از سفر راهیان نور برگشتم و به کلی حالم عوض شده با خودم فکر می کردم دیدم شهدا چه قدر تلاش کردن در راه هدفشان. و غبطه می خورم به حاشان. با خود می گویم در این چند سالی که به تکلیف رسیدم از دین جز نماز که تازه آن هم بدون حال و از انقلاب هم جز قبول داشتنش چیزی ندارم. نه می دانم وظیفه ام چیست، نه مطالعه دینی، نه معرفتی، نه کسی را با دین و انقلاب آشنا کردم و... خلاصه کاری نکردم و چیزی نمی دانم. حال از شما استاد عزیز می خواهم راهی جلوی رویم بگذارید از کجا شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهداء هنوز زنده‌اند و دستگیری می‌کنند. پیشنهاد بنده دنبال‌کردنِ سیر مطالعاتی روی سایت است. برای فعالیت فرهنگی در راستای ادامه‌ی انقلاب چنین معارفی لازم و ضروری است. موفق باشید

17891
متن پرسش
با سلام محضر منور استاد گرانقدر: استاد عزیز این که جنابعالی در آثارتان که ناظر بر تمدن غربی یا فرهنگ مدرنیته هست، یک سئوالی از جنابعالی دارم مبنی بر این که آیا اساسا صحنه گردانان خاصی در پشت پرده تمدن غرب وجود دارد که هدایت این تمدن را برعهده دارند؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ چه کسانی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید روی این موضوع فکر کرد که بعد از قرون وسطی یک رویکرد کلی در غرب به‌وجود آمد که منجر به فرهنگ مدرنیته شد. موفق باشید

3974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در جای‌جای مباحث کتاب «سلوک ذیل اندیشة امام خمینی»، در رجوع به حقیقت انقلاب اسلامی، حضرت امام را واسطه می‌دانید. این واسطه‌بودن را به کدامیک از معانی زیر می‌دانید؟ الف) همانطور که بارها این مثال را زده‌ام، آیت‌الله قاضی یک اراده کرد، آن شاگردش که پس از چند سال به استعداد خوبی در سلوک رسیده‌بود، به ارادة ایشان اولین مرتبة معرفت‌النفس عرفانی را مشاهده کرد و خودش را کنار خودش دید. آیا بهره‌مندیِ ما از انقلاب هم همینطوری به ارادة حضرت امام است؟ یعنی همانطور که آن عارف در او تصرف کرد و دستش را گرفت و بالاکشید، حضرت امام هم همانطور دست شهدا را می‌گرفته و بالا می‌کشیده؟ ب) حضرت امام اراده کرد نظام اسلامی را تشکیل دهد، حال هر کس بخواهد به این نظام خدمت کند، ملائکه او را از فیوضات اسلام و انقلاب اسلامی بهره‌مند می‌کنند. لذا ارادة حضرت امام، در به ظهور رساندن این حقیقت نقش داشته، نه در بهره‌مندشدن ما از آن پس از به ظهور رسیدن. و به همین خاطر که ارادة ایشان در «به ظهور رساندنش» نقش داشته، می‌توانیم ایشان را واسطة رسیدنِ خودمان به این فیوضات بدانیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو گزینه خوب است و قابل جمع. موفق باشید
1213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام من درزندگی دچار مشکلات بسیاری هستم میگوینداسم تو وهمسرت همخوانی ندارد نظر شماچیست واگرنظرتان منفی است راهنمایی بفرماییدوسوال دوم درقران امده است همه چیزازقبل نوشته شده است مانندزلزله مریضی پس جایگاهدعا دراینجا چگونه است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حرف درستی نمی‌زنند، بنده در کتاب «جایگاه جن و جادوگر و شیطان» در این مورد عرایضی داشته‌ام می‌توانید به آن کتاب رجوع کنید. کتاب روی سایت هست. امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «دعا» حتی قضای الهی را تغییر می‌دهد. این بدین معنی است که ما می‌توانیم سرنوشت خودمان را خودمان شکل دهیم. موفق باشید
26653

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت شما بخیر. از ارتباط نزدیک شما با آحاد جامعه و پاسخگویی به سوالات صمیمانه تشکر می کنم. من معمولا برای هیچ امری زیاد دعا نمی کنم، یک وقت فکر می کنم از خدا با اصرار چیزی بگیرم، ممکن چیزی بهتر از دست بدم. یا فکر می کنم دعای زیاد یا ذکر برای هدف خاص، با توکل منافات داره. این تفکر درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا باید بیشتر شبیه دعاهایی باشد که از ائمه «علیهم‌السلام» وارد شده است. مثل مناجات «خمسه عشرة» که موجب رفع حجاب‌های أنانیت می‌شود. موفق باشید

26000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام و خسته نباشید: ببخشید که این مطلب را ارسال می کنم چون می دانم حضرتعالی قطعا معبر نیستید ولی شاید بتوانید راهنمایی فرمایید. چند خواب دیده بودم و هدف خوابها اذیتم میکنه خواستم ببینم آیا اینها اثغاث احلام است یا شاید حاوی پیام است. خواب یک: خواب امام صادق (ع) را دیدم مرا صدا زد با صورت کامل ایشان را دیدم بعد یک عدد خرما گرفت سوره حمد بر آن خواند و به من داد من آن را خوردم و دهانم از آب دهان امام صادق (ع) پر شد و لبریز شد بطوریکه روی زمین هم از آب دهانم افتاد. خواب دوم: رفتم زیارت حرم عبدالعظیم دیدم رو به ما پشت به قبرش یک سفره جلو گذاشته و همه می خوردند و من آمدم از آن خوردم یک شخص نورانی پیشش بود که شبیه امامزاده یا همچین چیزی بود که نمی دانم کی بود و آیا اصلا کنار ایشان شخصی دفن است من در کودکی زیارت عبدالعظیم رفته بودم. سوم: خواب دیدم مرا برای سیصد و سیزده تن دعوت کردند یکی کسی هم با من بود دم در ولی مامور نگذاشت وارد شود گفت نامه ورود. یهویی دیدم در جیبم نامه هست. داخل محوطه و سپس سالن ال مانند شدم یک سفره پهن بود افراد با هیبتی بودند و در راس سفره کسی بود که وقتی خواستم او را ببینم غبار شد و مانع شد به من گفتند برو ته سفره، و اکثر سفره پر بود و ته سفره مانده بود خیلی کم شاید تعداد چند نفر خالی بعدش یه برنج آوردند که روی آن قیمه بود و من از آن خوردم و بیدار شدم. و خوابهای زیادی از این دست. البته الان مدتی است دیگر هیچ خوابی نمی بینم مطلقا. ضمنا من زیاد به این چیزها فکر نمی کنم ولی به وفور خواب پیامبر (ص)، ائمه، قبرحضرت زهرا (س) را می بینم. گاهی هم پیش سه یا چهار معصوم (ع) را با همه. من برای خواب مطلقا ارزشی قائل نیستم و بلکه حتی تنفر دارم علت تنفر هم بزرگنمایی کردن آن است چرا یک بیچاره بدبختی مثل من باید چنین خواب هایی ببیند که ممکن است باعث نوعی توهم معنویت در او شود و این علت تنفرم از خواب است. چون می دانم کی هستم و مطلقا نمی‌توانم حتی تصور این کنم که مثلا یک هزارم انسانهای خوب باشم چه رسد به انسان های إلهی. پس این خوابها چی هستند البته در مجموع بیش از ده ها خواب و چیزهایی که بین و خواب و بیداری برام بوجود آمد را مکتوب کردم. آها فراموش کردم. خواب دیدم یه قصر بزرگ با دو تا مناره که انتهای آنها دیده نمیشن و عکس بزرگ من سر در آن است ولی در بسته بود و چند نفر ایستاده بودند گفتم عکس کیه گفتن هرکی هست خدا براش خواسته بعد وقتی خودم رو دیدم با تعجب گفتم چرا صورتم اینقدر می درخشه و شبیه شهداست اینکه اینجا بیشتر مکان شهداست بعد سمت طرف جاده یه سیاهی بود و بی اختیار آن جا رفتم به آنها گفتم باید برم کارهای نیمه تمام زیادی دارم خانه های زیادی در آن سیاهی بود والی آخر.... با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده در این موارد ورودی ندارم. فکر می‌کنم نباید خودتان نیز این موضوعات را دنبال کنید. موفق باشید

25040
متن پرسش
جناب استاد سلام: آیا نفس اینگونه است که نفس مجموع همه مراتب می باشد به صورت یگانه و در هر عالم با توجه به آن عالم آن مرتبه ظهور می کند در حالی که آن مراتب دیگر را هم شامل است، مثل نور که نور پایین همان نور بالاست اما چون الان پایین است از شدت کمتری برخوردار است که اگر چیزی اتصال را از یک قسمتی از نور قطع کند قسمت پایین تر دیگر نور نیست، در مورد نفس هم همینگونه است، طبق برهان صدیقین این بدن خود نفس یا روح است در مرتبه نازله این عالم مادی و در صورتی که جناب عزرائیل این ارتباط را قطع کند، مرتبه برزخی به صحنه می آید و آن بدن برزخی خود روح است در مرتبه برزخ که کمالات مرتبه مادی را نیز داراست، و بعد از برزخ که ارتباط قطع شود و قیامت به پا شود و عالم قیامت برپا شود، مرتبه قیامتی نفس یا روح به صحنه می آید و روح همان بدن قیامتی است که دارای کمالات دو مرتبه پایین تر یعنی برزخی و مادیست، حال بعد از عالم قیامت عالمی که انسان بتواند به آن راه داشته باشد یا نه که نفس شدیدتر شود نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن قیامتی عین روح است و مرتبه‌ی بالاتری در میان نیست. در این مورد سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۵۰۴۳ بزنید. موفق باشید

23115
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: خدا حفظتون کنه. استاد ببخشید می خواستم بدونم این نتیجه گیری درست است یا خیر: «ظاهرا امروزه فیزیک دانان می گویند ذره بنیادین عالم انرژی می باشد و همه چیز از انرژی ایجاد شده است. انرژی وقتی تراکم پیدا می کند تبدیل به ماده می شود و انرژی کمتری از خودش صادر می کند و هرچه این تراکم کمتر می شود انرژی بیشتری از خودش صادر می کند. مثلا جامدات بیشترین تراکم را دارند و مایعات کمتر و گاز کمتر. آیا می توان گفت وقتی این تراکم از یه مرتبه ای کمتر شود موجود مجرد ایجاد می شود؟ در واقع ماهیت موجود مجرد حداقل در مراتب پایینش مثل نفس نباتیه و حیوانیه، انرژی می باشد که تراکم خیلی کمی دارد و انرزی بسیار زیادی به اطرافش آزاد می کند. انرژی هم که بنا بر نظر خود فیریک دانان مکان و زمان ندارد. در واقع انرژی یک طیف تشکیکی است که متراکم ترین حالت آن در جامدات است و کم تراکم ترین حالت آن مرتبه ای پایین از موجود مجرد. البته وقتی تراکم از یک حدی کمتر شود دیگر انرژی نخواهد بود و معلوم نیست چه چیزی است و این شاید در مراتب بالای وجود باشد.» اگر این حرف درست باشد قوانینی که قیزیک دانان در مورد انرژی ثابت کرده اند تماما در مورد مراتب پایین نفس جاری خواهد شد. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم انرژی هر اندازه هم که آزاد باشد، از ساحتِ کمّیّت بیرون نیست. در حالی‌که عالم مجردات به‌کلّی از ساحت کمّیّات بیرون است. شاید بتوان گفت انرژی آزاد، مرز بین ماده و مجرد باشد. موفق باشید

22997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: پیرو سوال ۲۲۹۹۶ آیا محبت به مادر، فرزند و غیره و حتی علاقه به قرآن خواندن و یا حضور در اربعین و عشقی که نسبت به این امور داریم و در گرو این عشق عمل می کنیم هم اگر در محور وظیفه نباشد باعث ماندن و عدم سلوک می شود؟ در جایی از فرمایشاتان یادم هست که فرمودید مثلاً کسی که شعر می‌خواند که آرامش یابد این باز در خود مانده است و همینطور از جانب خود می گویم که می شود خواندن قرآن و... را نیز اینگونه فرض کرد که به نوعی اگر جدای از وظیفه باشد باعث گرفتاری در خود می کند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید باید وظیفه را درست تحلیل کنیم. اگر وظیفه‌ی ما نظر به سعادتمندی‌مان باشد و رجوع به حق، همین محبت به مادر و یا علاقه‌ای که برای حضور در پیاده‌رویِ اربعینی داریم همه رجوع به حق محسوب می‌شود و نباید وظیفه را چیزی جز همین امور دانست. موفق باشید

22577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا عین ثابت در مرحله فنای تام در ذات الله، بقا می یابد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در آن مقام به بقایِ حق باقی است. موفق باشید

21676

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا در خصوص مراتب عالم (عقل و مثال و ماده) و مراتب انسان (نبات و حیوان و روح) توضیح و یا راهنمایی بفرمایید بنده از مطالب در سایت شما خیلی استفاده می کنم دقیقا مصداق «مما رزقناهم ینفقون» است خداوند به شما خیر دنیا و آخرت را اعطاء بفرماید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بتوانید بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با صوت آن که بر روی سایت هست، دنبال فرمایید نه‌تنها این نوع سؤالاتتان جواب داده می‌شود بلکه طلیعه‌ای می‌شود برای تفکر بهتر و بیشتر. موفق باشید

20615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد توانا: سوال بنده از شما این است که چگونه می توان از طریق عقلی اثبات کرد که ما علاوه بر بعد جسمانی، بعد روحانی هم داریم؟ به عبارت دیگر اثبات کرد که علاوه بر جسم، وجود مجردی داریم که حیات جسمی ما به آن وابسته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن عرایضی در این مورد شده است. خوب است به آن رجوع شود. یا اگر به طور مفصل‌تر خواستید به شرح صوتی 75 جلسه‌ای کتاب «معاد» که هر دو کتاب و شرح ده نکته بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

20495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود محضر استاد اصغر طاهرزاده: در تفسیر میزان ذیل مالک الملک آمده که یزید قائل به برتری خود و پدر ملعونش بر سالار شهیدان و امیرالمومنین بوده اما برتری حضرت زهرا (س) و نبی اکرم (ص) بر مادر و پدربزرگش را انکار نکرده است حال سوال اینست که 1. این اذعان به برتری موجب تخفیف عذاب آن ملعون می شود یا خیر چون به نظر می رسد اگر عنادش بیشتر بود به هیچ وجه قائل به برتری آن دو بزرگوار نمی شد. 2. تفاوت این ادب یزید نسبت به زهرای بتول (س) با ادب حر نسبت به فاطمه در چیست و چرا یکی موجب سعادت حر شد و دیگری موجب سعادت یزید نشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک برتری اُمویان، برتری قومی و عربی است و اساس فکر آن‌ها غلط است، نه آن‌که از جهت تقوا بخواهند کسی را برتر بدانند. موفق باشید

20438
متن پرسش
سلام: بنده امسال توفیق پیدا کردم بعد از چند سال به اردوی جهادی رفتم مناطق زلزله زده. نمی دونم حسم میگه اگر در دفاع مقدس نبودم اگر ترس از مرگ نمی گذاشت بروم سوریه ولی اردو جهادی هم ظرفیت حضور در تاریخی دیگر را دارد. این را در مدت اندکی که با بچه ها بودم حس کردم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ارزشمندی است. فعالیت در اردوهای جهادی، مقدمه‌ی صفای روح و اقدام به کارهای بزرگ می‌شود. موفق باشید

18955
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با عرض پوزش سوالی داشتم، برای کسی که تازه رحلت کرده چه کارهایی می توانیم انجام بدیم تا از فشار قبر «به دلیل تغییر ساحت» او کم شود!؟ آیا واقعا فشار قبر طرف کم می شود!؟ و لطفا اعمالی که باید برای کسی که رحلت کرد انجام داد را ذکر نمایید و اینکه طرف قبل از ورود به قبر خاکی سرگردان است و وارد برزخ نمی گردد!؟ یا اینکه با قبض روح حضرت عزراییل علیه السلام مستقیما به برزخ انتقال پیدا می کنند؟ خداوند شما را برای نظام و انقلاب حفظ کند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان پس از آن‌که در قبر قرار گرفت وارد برزخ می‌شود. نماز و صدقه و حضور بر سر مزار و خواندن سه یا هفت مرتبه آیت الکرسی به آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

18060
متن پرسش
سلام استاد: توی بحث ده نکته فرمودین نور حیات اینکه انسان با نور حیات میبینه، لمس میکنه میشه‌ توضیح بدین و تفکیک کنین که این بحث کجای من و قوای من و ابزار قوا قرار میگیره؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی انسان در مرتبه‌ی خود عین حیات است و محل و جا برایش معنا ندارد و حتی نورِ حیاتِ نفس ناطقه منحصر به قوه‌ای از قوای نفس هم نیست، بلکه در ذات خودش چنین است. موفق باشید

17659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالات در مورد خود ارضایی خوندم کسانی که گرفتار بودند فیلم یا عکس دیده بودند. حالا کسی که با این دو در ارتباط نیست ولی گرفتار هست چه طور میشه نجاتش داد؟ فکر کنم وضع این شخص بدتر هست و نجاتش سخت تر چه کند؟ لطفا راه حل بدید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که با خود درگیر شود و متوجه گردد این نوع امیال، از چه زیبایی‌های عظیم روحانی او را باز می‌دارد؛ چیزی نمی‌گذرد که از این کار دل می‌کَنَد. پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه نماید. موفق باشید

17221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: برای اینکه کسی به غیب یا رویای صادقه ایمان پیدا کند آیا می توان به دروغ، داستانی یا خوابی از خود یا از دیگران برایش نقل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! مگر با صدق و راستگویی نمی‌شود غیب را برای افراد روشن کرد؟!!! موفق باشید

17022
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام: «تاریخ با فعل آدمی معنا و قوام می یابد. اما آدمی تاریخ را طراحی نمی کند، اهل نظر و بصیرت طرح تاریخ را می یابند و به سمت آن می روند و البته هرچه نزدیک تر می شوند طرح در نظرشان روشن تر و وطی مسیر آسان تر می شود. اما سیر تاریخ، سیر تدریجی یکنواخت روی یک خط مستقیم نیست؛ در مسیر تاریخ همواره خطر پوشیدگی و ناپیدایی طرح آینده وجود دارد: افق و امکان های تاریخی در همه جا یکسان ظاهر نمی شود و با پوشیدگی و آشکارگی این افق ها و امکان ها، مسیر زندگی اقوام تغییر می کند...» این قسمتی از مقدمه کتاب تفکر سیاست و تاریخ است. یعنی ما با توجه به این نکته باید تاریخ انقلاب را تا اکنون بنگریم و همیشه نباید انتظار داشته باشیم این تاریخ بی انحراف باشد؟ آیا علت اینکه یقه همدیگر را در مسائل می گیریم و عادت داریم گرفتاری ها را تقصیر این و آن بیندازیم غفلت از این نکته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بحمداللّه انقلاب اسلامی سیر تاریخی خود را انجام می‌دهد، حرفی نیست. ولی این بدین معنا نیست که از حجاب‌های انقلاب که حقیقت آن را به حاشیه می‌برد، غفلت شود. و برای شکوفایی هرچه بیشتر ذات انقلاب تلاش لازم انجام نگیرد. هر آن‌چه بیشتر خود را و فعالیت‌مان را در مسیر شکوفایی اهداف انقلاب قرار دهیم، بیشتر به هویت اصلی خود در این تاریخ و گشودگی رجوع به حضرت حق کمک کرده‌ایم. موفق باشید

9580
متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر از پاسخگویی جنابعالی، در مورد پاسخ سوالم ابهامی برایم بود. سپاسگذار خواهم بود پاسخ دهید: فرمودید: «زبان؛ مقدِّر است به همان معنایی که می‌فرمایند» چون بنده مطالعه ای در این زمینه نداشتم منظور از به همان معنا که می فرمایند چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی گفته می‌شود زبان مقدِّر است یعنی اگر انسان بگوید امروز برای من روز بدی خواهد بود، همین امر تقدیر او را به همان صورتی که خود بر زبان رانده ورق می‌زند و یا بر عکس. البته این یک موضوع مطلقی نیست، بلکه شرایط را فراهم می‌کند. موفق باشید
7887
متن پرسش
به نام خدا سلام جناب استاد می خواستم لطف کنید تفاوت نگاه انتقادی شما به غرب و مدرنیته (که در کتاب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام به خوبی بیان فرموده اید) را با نگاه پست مدرنیسم به آنها را برایم تشریح فرمایید. سلامتی و طول عمر با عزت شما را از خدای منان خواستارم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما معتقد به عبور از تمدن غرب هستیم و نظر به تمدن دیگری غیر از تمدن غربی داریم در حالی‌که پست‌مدرنیسم می‌خواهد فرهنگ مدرنیته را بازخوانی کند تا امکان ادامه‌ی همان فکر و فرهنگ ممکن گردد. موفق باشید
960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا منسوب دانستن این مملکت به امام زمان (عجل الله فرجه) کار درستی است ؟ اگر بله ، لطفاً کمی تبیین فرمایید .
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی پیشنهاد می‌کنم به کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی» که بر روی سایت هست مراجعه فرمایید. در آن‌جا بحث شده که انقلاب اسلامی دوره‌ی گذار به سوی حاکمیت امام معصوم است. موفق باشید
28126
متن پرسش
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت استاد گرامی سلام و عرض ادب: بنده روحیه ای دارم که نمی دانم خوب است یا بد و آن اینکه از کثرات گریزانم دوست دارم در نهایت سادگی زندگی کنم اگه خانمم اجازه می داد مبل و فرش و ... منزل را با یه موکت ساده جایگزین می کردم در مورد مباحث شما هم هرچند همه ارزشمند هستند ولی من تحمل این همه مطلب را ندارم به قول حافظ رحمت ا... علیه از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت. استاد گرامی می توانید این همه مطلب را در یک جمله خلاصه بفرمایید؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته‌ی حضرت آیت الحقّ، جناب بهاءالدینی «رحمة‌اللّه‌علیه» پیامبر خدا هم خیلی دوست داشتند که تنهای تنها خودشان باشند و خدای‌شان. و در آن صورت ندایِ «إنّک لعلی خُلُق عظیم» به گوششان‌ نمی‌رسید زیرا با تحمل و مدارا با بقیه است که خلق عظیم ظهور می‌کند. موفق باشید

26114
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: دیشب نائب الزیاره تان قم و در جوار پیکر سرداران رشید اسلام شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس بودم. از کنارم پیکر سردار سلیمانی عبور کردم و ناگهان چشمم به عکس تابوت او گره خود و انسانی را دیدم که سراسر توحید بود. حقیقتاً این شعر تازه برایم معنی شد: دیده آن باشد که باشد شه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس. این شعر و این جمله حضرت امام که می فرمود شروع کار انسان متاله و خداجو تازه آنجاست که سراسر نور توحید را ببیند و به مقام یقظه برسد و پس از آن تازه باید حیاتش بر اساس آن نور تماماً مومنانه شود، تازه دیشب وقتی چشمم به تابوت حاج قاسم گره خورد معنی شد. صحنه عجیبی در قم و در جوار مسجد مقدس جمکران بود. ان شاء الله ما هم از این قافله جا نمانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حاج قاسم، صورت و تعیّنِ اخلاص بود و با اخلاص است که می‌توان خدا را به ظهور آورد و خود را کنار زد. موفق باشید

نمایش چاپی