بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20448

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1. اسم الله جزو اسماء وصف است؟ 2. کشف ذوقی ظهور چه اسمی است؟ 3. برای داشتن این کشف تا کجا باید بالا رفت؟ 4. شنیدن تسبیح ملائکه مربوط به کدام عالم و چه مرتبه ای از کشف است؟ همینطور تسبیح موجودات 5. اینکه معرفت به ذات نه در توان عقل است و نه در توان قلب بالاخره ما در این حد که ذاتی هست که جامع صفات است و نامحدود که شناخت داریم. مقصود از عدم شناخت چیست؟ شناخت بی واسطه است؟ یعنی بر خلاف اسماء که امکان شناخت بی واسطه اما نسبی را دارند امکان شناخت بی واسطه اینجا نیست. درست است جناب استاد؟ می شود توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اسم اللّه اسمی است که جامع همه‌ی اسماء است. پس در هر صورت، اسم اللّه نیز اسم است 2- «کشف ذوقی» همان کشف است که در مسیر سلوک، به نور اسم ظاهر برای سالک پیش می‌آید 3- این ربطی به ما ندارد، خدا باید ما را جلو ببرد 4- در هر مرحله از «کشف» این پیش می‌آید که وحدت بر کثرت همچنان غالب می‌شود 5- منظور، معرفت حضوری است. موفق باشید

19750

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظرتان در مورد کتاب زمزم عرفان نوشته آقای ری شهری چیست؟ آیا کتاب موثقی هست؟ می توان به حرف های آن اطمینان و استناد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آن کتاب استفاده کرده‌ام و چیز غیر قابل اعتمادی در آن ندیدم. موفق باشید

19043
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن تبریک میلاد با سعادت امام جواد علیه السلام، با عنایت به فرمایشات گهربار استاد در ارتباط با نفس ناطقه و روح انسان در بخشهای مختلفی از بیانات از جمله صفحه 152 کتاب «خویشتن پنهان» و «شرح ده نکته از معرفت نفس» که فرموده اید: «هر کس در قیامت در محدوده ی آنچه انتخاب کرده است می ماند و آنچه را در این دنیا به ما داده اند - مثل بدن دنیایی و زن و مرد بودن - در آن دنیا نزد ما نیست» سؤال من اینست که طبق این بیانات معاد جسمانی را چگونه باید تبیین کرد؟ التماس دعای بسیار دارم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعبیر علمایی مثل حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی، جسم قیامتی جسم است ولی جنس دنیایی ندارد. مطلب را می‌توانید در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

18867
متن پرسش
با سلام خدمت مبارک استاد عزیز: ببخشید مجددا مزاحم اوقات مبارک شدم ان شاءالله که عفو بفرمایید. پیرامون سئوالی که دیروز پرسیدم سئوالاتی را محضر منورتان دارم. حضرتعالی در بیان مقامات عرفانی و سلوک الی الله از دو واژه فاعل و قابل استفاده کردید. معنای دقیق این دو واژه چیست؟ ثانیا فرمودید انسان های عارف در رجوع به حضرت حق متفاوت هستند و گویا تمایزها در همین جاست. حال بفرمایید عالی ترین رجوع به حضرت حق چه رجوعی است؟ ثالثا حضرت امام رضوان الله تعالی علیه چه رجوعی به حضرت حق داشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به عنوان هادی مطلق فاعل هدایت‌اند ولی قابل هدایت، انسان‌ها هستند که در این راستا هر اندازه انسان نسبت به فنای خود و بقای حق بیشتر همت کند، به توحید بیشتری نائل می‌آید و به همین جهت علامه می‌فرمایند در آیه‌ی «تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض» تفاوت در توحید انبیاء است. موفق باشید

17988
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در جایی که در قرآن می فرماید کوه و پرنده با حضرت داوود (ع) تسبیح می گفتند، سوال اینکه با توجه به جامعیت تسبیح حضرت داوود (ع)، چگونه پرنده و کوه با ایشان تسبیح می گفتند؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت با آن وجه از تسبیح موجودات که نظر به حق و جلال او دارند، هماهنگ می‌شدند، وجهی که با تمام وجود، هرچند در محدوده‌ی مخلوقیت خودشان باشد، نظر به حق داشتند. موفق باشید

9327
متن پرسش
به نام خدا. با سلام و احترام خدمت استاد: پیرو سوالات قبلی یکی دیگر از مبانی فکری مدیریت غربی عقلانیت ابزاری است، به طوری که می توان گفت عقلانیت ابزاری مهمترین پارادایم در مدیریت و سازمان به شمار می آید. در این چارچوب نظریه های مدیریت و سازمان فقط در صورت سوددهی مادی مطرح شده اند. لطفا نظرتان را در این خصوص و تاثیر گذاری عقلانیت ابزاری بر علوم اجتماعی و به طور خاص مدیریت غربی بیان فرمایید. همچنین نظرتان را در خصوص جایگزین این عامل در مدیریت اسلامی بیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بشر حوزه‌ی حضور خود در عالم را محدود به حضور در عالم ماده دانست، تلاش او محدود به ابزارهایی می‌شود که حضور او را در عالم ماده آسان کند و عقلی به صحنه می‌آید در همین رابطه به عنوان عقل ابزاری، ولی اگر بشر حضور خود را گسترده‌تر از عالم ماده تشخیص داد بدون‌آن‌که از حضور خود در عالم ماده غافل شود، شخصیت خود را جهت حضور در عوالم برتر و ملکوت اعلی شکل می‌دهد. چنین انسانی این‌همه در فضای سود دهی مادی خود را مختصر نمی‌کند که موجب بحران طبیعت از یک طرف و بحران روان انسان‌ها از طرف دیگر شود. موفق باشید
8465
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز و گرامی همانور که فرمودید عارف کشف حجاب می کند و فنای خود را بیشتر می کند سوال اینجاست . وقتی خدا به قلب عارف تجلی می کند چرا عارف دنبال کشف حجاب بیشتر است مگر خدایی که در مراحل اول سلوک به قلب تجلی کرده کامل تجلی نمی کند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیر، تجلی حضرت حق تشکیکی است و همواره شدت می‌یابد تا جایی که سالک جنبه‌ی حقانیِ تمام عالم برایش روشن شود. موفق باشید
6797

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
خیلی غصه خوردم که اندیشمندی چون مصطفی ملکیان این جور عوض بشه واینحرفها را بزنه نظر شما درباره مصاحبه اخیر ایشون و بنیادگرا توصیف کردن خمینی کبیر چیه؟ این قدر ناراحت شدم که نمی تونسم رو درسام تمرکز کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این مصاحبه‌ای که می‌فرمایید نخواندم ولی اقای مصطفی ملکیان از اول هم همین اصالت را به غرب می‌داد و مدعی بود همه‌ی فلاکت ما از فلسفه‌ی صدرایی است. آیا از این افراد انتظاری جز این داردید؟ موفق باشید
33306
متن پرسش

سلام جناب استاد گرامی: اوقات بخیر. بنده محقق فلسفه الهیات هستم و از امسال در عالی ترین مقطع و دانشگاه مشغول خواهم بود. با مباحث شما از چند سال پیش آشنا شدم و به انقلاب اسلامی تعلق خاطر داشته و دارم. مسئله ای که روز بروز برایم عجیبتر شده و اخیرا با رسوایی فولاد مبارکه زنده شده تحلیل سونامی فساد اقتصادی در ج ا است. ریشه یابی این حجم عظیم فساد مهم است و در نگاه اول خیلی دشوار که چه طور از دل یک انقلاب قدسی چنین سونامی از فساد بیرون می آید. با ردگیری تاریخ سیاستگذاری بعد از جنگ و برخی حوادث امنیتی من احساس می‌کنم بخشی از این جریان فساد عمدی و حاصل طراحی های خاموش شبکه نفوذ از بدو پیروزی انقلاب بوده اما با آغاز سیاستهای لیبرالی دولت سازندگی اینها آزادی عمل بیشتری یافتند و در پشت نقاب نفاق آن قدر پیش رفتند که آبرویی برای ج ا نمانده. احساس می‌کنم هدف شیاطین این بوده و هست که در لوای یک انقلاب و نظام مقدس آنچنان دست به فساد و شرارت بزنند که اسلام و دین را برای ابد بی آبرو کنند. اگر این طور باشد باید بگوییم تا حد زیادی موفق شدند. عجیب است در روایات داریم وقتی حضرت حجت (ع) می آیند همه مردم از او متنفرند به خاطر کارهایی که به اسم او کرده اند. واقعا من نمی‌دانم این بلا و بی آبرویی به کجا می‌رسد ولی از روزی می‌ترسم در همین کشور متدینین و حزب اللهی ها را به جرم دفاع از انقلابی که بزعم آنها منشا فتنه در عالم و چپاول در ایران شد به دار بکشند. یقین دارم که اگه ظهور حضرت حجت (ع) نبود این اتفاق میافتد، چون از جهل مردم و خباثت شیطان واقعا چنین چیزی برمیاد. ماجرا چنان دشوار و پیچیده شده که وقتی با دقت و جزئیات هم آن را برای عامه تبیین می‌کنیم یا باور نمی‌کنند یا از شدت پیچیدگی این فتنه دلشان خالی می‌شود. نمی‌دانم چه طور می‌شود به اینها فهماند قتل های زنجیره ای فتنه موساد به دست حزب اللهی نماهایی بود که با بیت رهبری هم رفت و آمد داشتند و ایضا شاید حتی مرگ مشکوک حاج احمد. چه طور آنها را توجیه کنیم که بزرگترین بلاها در کشور به اسم کنترل جمعیت و خصوصی سازی های فاسد، رسما یا ظاهرا با تایید رهبری انجام شده. چه طور به اینها بفهمانیم که ج ا با دست خودش با سیاست های جمعیتی و فمینیستی و توسعه افسارگسیخته ی دانشگاه و مدرک گرایی، بنیان های انقراض نسلی و انقلاب جنسی و فرار مغزها را پایه گذاشته و بعد از آنها گلایه هم می‌کند. چه طور انتظار داشته باشیم که هضم کنند که فتنه برجام ادامه فتنه ۸۸ بود و اکثریت دانشگاهیان و روشنفکران با آن همراهی کردند. اصلا وقتی نخبگان با انقلاب همراه نباشند و در معرض اتهام هم باشند این نظام با کی می‌خواهد ادامه دهد، نظامی که خودش با سیاست های اصل ۴۴ و کنترل جمعیت آتش به معیشت و مملکت خود زده است و بیشتر نخبگان و جوانانش یا دیگر کاری با او ندارند یا دنبال فرار هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع را می‌توان از زاویه دیگری مدّ نظر قرار داد و آن این که جهان مدرن در عین نظم ظاهری، در پنهان خود همین مافیاها را به رسمیت می‌شناسد و قوام نظام مدرن به همین رانت‌خوارها می‌باشد و جریان کارگزاران به امید آن‌که می‌تواند در درون انقلاب اسلامی با شکل‌دادن این لانه‌های فساد، نظام اسلامی را از آنِ خود کند و فساد را در قالب قانون رسمیت بخشد، به صحنه آمد. عظمت انقلاب اسلامی در این است که توانست مسیر را تغییر دهد و روبه‌روشدن با فسادهایی که ملاحظه می کنید حکایت هوشیاری و زنده‌ماندنِ معده انقلاب است که این غذاهای مسموم را به بیرون استفراغ می‌کند. در حالی‌که جریان‌های وابسته به غرب بنا داشتند با مسمومیت معده نظام اسلامی، کار و بار خود را شکل دهند و حقیقتاً به ظاهر حساب همه‌چیز را کرده بودند إلاّ حساب روحانیتی که در باطن انقلاب نهفته بود و ولایت فقیه توانست مسیر را تغییر دهد. اجازه دهید مطلب را با مقاله حکیمانه جناب آقای محسن مهدیان تحت عنوان «فسادآمیزتر از فساد اقتصادی» تمام کنم که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

فسادآمیزتر از فساد اقتصادی

عجیب نیست؟ مجلس انقلابی، فساد یک بنگاه اقتصادی را بررسی و افشا کرده و آنوقت همین اقدام ضدفساد شده است نشانه فساد تودرتو و فساد سیستمی و چماقی علیه جمهوری اسلامی. 

در هیچ جای عالم چنین وضعیتی پیدا نمی کنید که قوت یک نظام را به نقطه ضعفش تبدیل کنند. اینکه ضدانقلاب و مزدورها و مواجب بگیرانش چنین پروژه موهومی را جلو ببرند عجیب نیست؛ عجیب اینست که چرا این رفتار مشمئز کننده برای برخی در داخل یک عادت رسانه ای شده است.

مبارزه با فساد همه جای دنیا منشا امید است و در کشور ما به واسطه بازارمکاره ممبر و معرکه گیری لایک، شده است عامل کسری.

با کدام استدلال از برخورد نظام با فساد به فساد نظام رسیدیم؟ کسی مدعی نیست که نظام اسلامی، نظام عصمت است؛ اما حتما نظام اسلامی، نظام مقابله با فساد است. خطا در سیستم هست اما خطای سیستمی نیست. روشن نیست؟

فاصله ادراک فساد از واقعیت فساد در جمهوری اسلامی بر مبنای پیمایش های معتبر که نمونه ای از آنرا دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد بیش از ۷۰ درصد است. یعنی تنها کشوری هستیم که در آن مبارزه با فساد با خودنمایی جاهلانه و هنرنمایی مغرضانه رسانه ای، منجر به احساس فساد بیشتر می شود. مضحک نیست؟

ضرر کدام بیشتر است؟ ضرر فساد در سیستم یا ضرر کسی که جمهوری اسلامی را دارای فساد سیستمی می داند؟ اولی یک مصداق است و دومی همان یک مصداق را "نشانه" ای بر همه گیری فساد. اولی نقص نظام است و دومی نعل وارونه ای بر دارایی نظام. و اما یک قاعده ساده؛ هرنوع کنشگری و با هرعنوانی و تحت هر لوایی که منجر به ناامیدی مردم از اصلاح و آینده شود، سراسر فساد اکبر است و ظلمی است بسیار فراتر از فساد اقتصادی این و آن. محسن مهدیان https://t.me/mahdian_mohsen  

اخیراً عرایضی تحت عنوان «راز آینده‌داریِ انقلاب اسلامی» در شهرستان گلپایگان و خمین شده است که خوب است اگر فرصت برای جنابعالی پیش آمد، نظری به آن بیندازید.

 https://eitaa.com/matalebevijeh/11302

https://eitaa.com/matalebevijeh/11293

25352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در حال نگارش پایان نامه با موضوع بررسی فقهی حقوقی تکالیف حکومت اسلامی در حفظ امنیت روانی شهروندان می باشم. در مورد وظایف حاکم اسلامی عناوینی تحت عنوان حفظ اجسام و ارواح ذکر شده است؛ حال بنده در خصوص وحدت روح و روان و یا تفکیک آن ها و یا در طول یکدیگر بودن آن ها توضیحاتی را در حد اشاره مختصر از جنابعالی خواستارم. و کتب و یا آیات و روایاتی که ارتباط به این بحث دارد و می تواند به بنده کمک کند مرقوم فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک بکند. موفق باشید

25240
متن پرسش
سلام: در بحث حرکت جوهری، یه جا گفتید مربوط به عالم ماده است، یه جا گفتید جوهر نفس هم داریم. این یعنی روح انسان، جوهر محسوب می شود. ۱. اونوقت بروز تدریجی صفاتی مثل بخشندگی، صبر و رضایت، و نقطه مقابل اون، بروز تدریجی صفاتی مثل بخل، جزع و طمع، اعراض این جوهر محسوب میشه؟ یعنی یه آدم، جوهر نفسش را بواسطه عدم هماهنگ نمودن تشریع با تکوین (هویت تعلقی خویش که عین ربط و اتصال است)، در حیوانیت کامل می کند و یه آدم دیگه، جوهر نفسش را بواسطه هماهنگ نمودن اعمال عبادی با تکوینش، در مسیر الهی و رسیدن به مقام نفس ناطقه خودش، کامل می کند. درست فهمیدم؟ ۲. حرکت جوهری (تغییر و دگرگونی) برای روح انسان، باعث نقض مجرد بودن روح انسان نمیشه؟ آخه لحظه به لحظه نفس انسان در حال تغییر و دگرگون شدنه و مثلا اگه من امروز شما را ملاقات کنم، و فردا هم دوباره ملاقات کنم، عقل شما من را همان شخص می شناسد، ولی حقیقت این است که من طی گذشت این یک روز، دستخوش تغییرات و دگرگونی های زیادی در نفس خودم شده ام به طوری که دیگر نفس سابق نیستم، از طرفی، خدا هم آن خدای سابق نخواهد بود، چرا که وقتی من تغییر کنم، چطور ممکن است هستی دهنده من (آن وجودی که دائما در حال صدور فیض است تا هست بودن من، پابرجا بماند)، تغییر نکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! چون نفس انسان به بدنش تعلق دارد از حرکت جوهری بدن متأثر می‌شود، البته تا زمانی که با این بدن مادی به‌سر می‌برد. ۲. نفس ناطقه در ذات خود مجرد است و به همین جهت متوجه می‌شود که امروز همان انسان دیروز است در عین آن‌که به جهت تعلق به بدن، تغییراتی هم داشته ولی در بستر نفس ناطقه‌ی مجردش. موفق باشید

24868
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: آیا شیطان می تواند بر عقل انسان تسلط پیدا کند و او را دچار زوال عقل کند به گونه ای که هذیان گویی و افکار و عقاید پوچ و ضد عقل بر او چیره شود؟ آیا واقعا عقل زایل می شود و یا نه شیطان بر وهم تسلط پیدا می کند و توهم و موهومات بجای تعقل بر نفس چیره می شود و در اصل عقل بر اثر چیره شدن وهم پوشیده شده و اینگونه هر فکر بیهوده و پوچ یا وسوسه ای که شیطان بر او القا کند را می‌پذیرد و دچار هذیان گویی و حرف ها و عقاید دیوانه وار می شود، به گونه ای که انگار دچار جنون شده و عقلش را از دست داده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّ حضور شیطان در خیال و وَهم است. اگر کسی مقیّد به نور عقل باشد، تحت تأثیر شیطان قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

24816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه و حافظ قرآن هستم. این پرسش زیاد برایم مطرح است که قرآن چگونه می خواهد بشر را هدایت کند؟ آیا قرار است حکم به حلیت ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده (ماجرای زید و همسرش) انسانها را هدایت کند؟ آیا قرار است با تکرار چندین باره داستان حضرت موسی(ع) و لوط (ع) هدایتی صورت گیرد؟ (آیا یک بار بیان این داستانها مکفی نبوده؟) آیا قرارست به واسطه بیان حکم ظهار هدایتی پدید آید؟ لطفا جواب را فقط به ایمیل بنده حقیر ارسال فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده این است که اقلاً تفسیر یک سوره را دنبال بفرمایید تا جواب‌های خود را بگیرید. ما مامور به تدبر در قرآن هستیم. موفق باشید

24016

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: من چند وقت پیش سوالی فرستادم که کد سوالم ۲۳۹۲۲ بود اما پاسخی دریافت نکردم چه در سایت و چه در ایمیل. با سلام و احترام: من دختری ۳۲ ساله ام که در گذر از شرایط سخت روحی و رسیدن تا نقطه آخر، خدا دستم را گرفت و توسط مباحث توحیدی شما به آرامش رسیدم. حالا دیگر نه شرایط سخت خانه عذاب آور است و نه عذاب وجدان شکنجه ام می کند. من خودم را بخشیدم و خدا اطمینانی بر قلبم نازل کرد که دیگر گذشته ناراحتم نمی کند بلکه آن را مسیری برای رشد خود می دانم. شغل خوبی خدا روزی ام کرد که تسلط اوهام از وجودم رخت بربست. وقتتان را نگیرم. سوالم این است که با توجه به اینکه هیچ وقت تمایلی به جنس مخالف و ازدواج نداشتم و از کودکی با امیال انحرافی دست و پنجه نرم می کردم حالا که این امیال قدرت خود را از دست داده اند و تا حدودی مهارت مقابله با آنها را پیداکرده ام آیا پذیرفتن خواستگار بر خلاف میل خودم وظیفه دینی است؟ با اینکه پدرم کلا با ازدواج میانه خوبی ندارد و از نظر مالی و عاطفی هم اصلا پشتمان نیست و مشغول دعواها و طلاق با مادرم است، بعضی ها می گویند آینده بدون ازدواج وحشتناک است و زندگی طاقت فرساست. ولی من معتقدم خدا در هرحال روزی رسان است و اگر سختی هم باشد برای تقرب به خود اوست، همه چیز خدا زیباست فقط می ترسم به خاطر عدم ازدواج از طرف خدای عزیز مواخذه شوم. لطفا راهنماییم کنید که پذیرفتن خواستگار و تحقیق و.. در این شرایط وظیفه الهی من است یا نه و رد کردن آیا موجب دوری من از لطف الهی خواهد شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۹۲۲- باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب غرایز جنسی، نیازِ ذاتی و فطری نیست. لذا اگر انسان احساس نیاز نکرد، مانع سلوک او نمی‌شود مثل حضرت عیسی «علیه‌السلام». ولی رویهمرفته طبیعیِ قضیه، ازدواج است مگر همان‌طور که عرض شد. موفق باشید

23053
متن پرسش
سلام: استاد پاسخ شما به سوال شماره ۲۳۰۲۶ که در خصوص قاعده الظاهر عنوان الباطن بود را مطالعه کردم، اما در حکمت متعالیه صدرایی در باب معاد هم سخنی به این مضمون وجود داره که عالم برزخ صورت باطنی عالم دنیاست و صورت بدن مادّی انسان، ظهور بدن برزخی اوست و بدن برزخی، باطن بدن مادّی می باشد. به همین نحو، بدن برزخی نیز ظهور بدن اخروی می باشد؛ و بدن اخروی باطن و حقیقت بدن برزخی است. لذا بدن برزخی همان بدن دنیایی است حقیقتاً و غیر آن است رقیقتاً ... اگر این فرمایش جناب ملاصدرا در باب این که صورت بدن مادی انسان ظهور بدن برزخی اوست را در کنار قاعده الظاهر عنوان الباطن قرار دهیم بار دیگر با همان اشکال مطرح شده در سوال شماره ۲۳۰۲۶ مواجه می شویم، اگر صورت بدن مادی ظهور بدن برزخی است و الظاهر عنوان الباطن، پس چرا کفار و گناهکاران زیادی هستند که چهره زیبایی دارند؟ در متون دینی ما گفته شده که انسان های کافر و فاسد صورت برزخی زشتی دارند، این مطلب با فرمایش ملاصدرا چگونه قابل جمع است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جملات ملاصدرا اگر از بدن دنیایی نام برده می‌شود منظور آن بدنی است که طی دنیا می‌سازیم و آن غیر از بدن مادی است که ابزاری بیش نیست و به گفته‌ی جناب صدرا، اتحادش با نفس، انضمامی است و نه حقیقی. در بحث «حرکت جوهری» در مورد آن بدن عرایضی شده است. موفق باشید

22949

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا درخواست راهنمایی و کمک از قرآن برای اینکه خدا ما رو در مشکلی راهنمایی کنه درست است؟ مثلا مشکلی داریم و با توجه به آیات قرآن که میگه برخی بلاها برای خالص کردن شماست و همچنین با ملاحظه همه راه حل‌ ها و پاسخ نگرفتن از اونها؛ میمونیم که این مشکل مال این صفت و گناهه یا نه و یا مال چیز دیگه ای هست؟ آیا رجوع به قرآن و درخواست کمک از خدا از طریق قرآن به صورت تایید و یا نفی کار غلطی است؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم کار غلطی باشد. به قرآن رجوع می‌کنیم به امید این‌که آیات با ما سخن بگویند. موفق باشید

22522
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد گاهی در یک موقعیت ناگهانی به ناگاه قلبم زیرو رو می شود و آرامشی عجیب و عمیق در سرتاسر وجودم پخش می شود. اصلا نمی دانم این چیست و با مطالعه کتاب های متعدد به نتیجه نرسیدم، ولی اون آرامش اینقدر زیاد و عجیب است که سرگردان به دنبالش می گردم، نمی دانم دقیقا چیست، ولی هر دو بار نزدیک ماه ذی الحجه بوده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر پیامبر عظیم‌الشأن ما آن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که آگاه به همه‌ی اسرار عالم است، نفرمودند: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ ألا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» (بحارالأنوار، ج‏68، ص: 221). آری! نفحاتی است می‌آید و می‌رود، ولی راه را در مقابل ما می‌گشاید که از آن به بعد چگونه مسیر إلی اللّه را طی کنیم. موفق باشید

22224
متن پرسش
با سلام: سوالی از خدمتتان داشتم: علامه طباطبایی در نهایه برای حل مشکل بین نظریه صورت ارسطو و نظریه اتمیزم، راهکاری را ارائه کرده است که بر این شرح است: علامه می گوید: «به دلیل اینکه علمای طبیعی با مشاهدات دقیق دریافته اند که جسم از ذراتی بنام اتم تشکیل شده اند و در مقابل آن نظریه صورت ارسطو می گوید که جسم یک هویت یکپارچه دارد که از ماده و صورت تشکیل شده برای حل این تعارض می توانیم صورت نوعیه که فعلیت شیء به آن است و کمال اول برای جسم است را به سطح اتم تنزل دهیم و بگوییم که این اتم است که از ماده و صورت تشکیل شده است.» 1. حال اگر صورت نوعیه را به سطح اتم تنزل دهیم، کشف منشاء اختلافِ آثارِ انواع، که هدفِ تبیینِ صورت نوعیه بوده است چه می شود؟ چون در اینصورت: صورت نوعیه یک اتم بیانگر اختلاف آثار اتم ها با یکدیگر می شود نه بیانگر اختلاف آثار انواع! 2. حال اگر با این دقت فلسفی به این مسئله نگاه کنیم می بینیم که نظریه صورت ارسطو می تواند اختلال جدی داشته باشد. حال با تبعات بعدی آن در بحثهای دیگر از جمله حرکت جوهری و نفس و ... باید چه کنیم؟ یعنی وقتی نظریه صورت ارسطو رد بشود دیگر تمام بحثهایی که بر اساس این نظریه بنا شده اند، پا در هوا خواهند شد. چون در تعریف نفس هم مثلا می گوییم: کمال اول برای جسم های طبیعی آلی! و کمال اول همان صورت نوعیه است! آیا شما این نزاع بین اتمیزم و نظریه صورت ارسطو را قبول دارید؟ و اگر دارید راه شما برای رفع این نزاع چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ اگر بر اساس اصالت وجود به موضوع نگاه کنیم، وجود در هر مرتبه‌ای نحوه‌ی خاص خود را دارد چه در ماده با هویت حرکت جوهری آن و چه در غیر ماده و چه آن‌که آن ماده، اتم باشد و چه یک درخت؛ در هر صورت با توجه به نظریه‌ی حرکت جوهری ظهور ماده به صورت‌های مختلف به اندازه‌ی حرکت آن‌ها بستگی دارد. 2ـ اگر پدیده‌ی روبروی ما اتم باشد، عملا ماده‌ای است در شرایط خاص که می‌تواند مطابق آن شرایط صورت خاص خود را داشته باشد و تفاوت آن‌ها در ظهور حرکت جوهری آن‌ها است. 3ـ در مورد نفس ناطقه هم می‌گوییم جسم در شرایط خاص خود آماده است جهت تدبیر نفس و در همه‌ی حالات باز ما هیولا و صورت را می‌توانیم در تئوری‌های خود محفوظ داشته باشیم. موفق باشید

22165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات: نظر جنابعالی در مورد علم روانپزشکی و روان درمانی چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال علم روان‌پزشکی بر اساس اصولی بنا شده که نمی‌توان به‌کلی آن را نادیده گرفت و البته مثل هر علم بشری، ضعف‌ها و قصوراتی دارد. موفق باشید

21993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید این حدیث «يَا إِلَهِي! كَيْفَ أَزْهَدُ فِي الدُّنْيَا وَ أَرْغَبُ فِي الْآخِرَةِ؟ قَالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْيَا خِفّاً مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَى ذِكْرِي» مخصوصا قسمت «لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ» با تهیه کردن نیازهایی مثل خانه و ماشین که نیازمند پس انداز کردن است چگونه جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به روایاتی که متذکر می‌شود انسان باید نیازهای اولیه‌ی زندگی خود را فراهم نماید، می‌توان گفت روایت ارزشمند فوق نظر به آن دارد که روحیه‌ی جمع مال برای آینده‌ی وَهمی را در ما بزداید. موفق باشید

20381
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: نمی دانم چرا متن کپی شده ارسال نمی شود برایتان در سوال قبل متن را فرستادم اما برایتان این قسمت کپی شده از کتاب مرحوم صفایی نیامد لطف کنید این متن را تشریح کنید و آیا این نگاه با دستور سلوکی آیت الله بهجت رضوان الله علیه (انجام واجب، ترک محرم) تفاوت دارد یا در یک راستا است و منظور از اخبات چیست!؟ متشکرم از پاسختان و شرمنده بابت سوال قبل که متن نیامد و البته نمی دانم این دفعه میاید یا نه! التماس دعا اخبات و راه وصول‏ براى وصول به اخبات راه‏ هاى مختلفى گفته شده است: يكى مى‏ گويد بايد اطعام كرد. يكى مى ‏گويد بايد محبت كرد. يكى مى‏ گويد نماز شب بخوان و يكى هم مى ‏گويد همه عبادت ‏ها را انجام بده و همه معصيت ‏ها را رها كن، در حالى كه انسان اگر همه عبادت‏ها را انجام دهد و همه معصيت ‏ها را هم ترك كند، تازه مى‏ شود متقى‏. و اگر آنها را خوب هم انجام دهد و كم نگذارد، تازه مى‏ شود محسن‏. اخبات، گامى است جز اين چيزهايى كه تاكنون شنيده‏ ايد. پس براى سلوك چه كنم؟ واجبات را بياورم؟ محرمات را ترك كنم؟ با اين نوع سلوك، در انسان غرور ايجاد مى ‏شود؛ همان غرورى كه شيطان را با شش هزار سال عبادت رجيم كرد؛ چرا كه يك كبر داشت. گاهى به ما غرورى دست مى‏ دهد و مى‏ گوييم: اگر محبت و ولايت اهل بيت (ع) را داشته باشيم، كار تمام است. اين چه اغترارى است؟! به چه استنادى راهى را كه رسول (ص) و على (ع) با سر رفتند، ما مى ‏خواهيم خزيده خزيده حركت كنيم و برسيم؟! اگر اين طور باشد، كه بايد تمام دين تعطيل شود! بعضى ‏ها مى ‏گويند: عبادت به جز خدمت خلق نيست، پس اديسون هم خدمت كرده است. خدمت يعنى چه؟ وقتى آدميت آدمى را مسدود كردند، وقتى چشم او را كور كردند، اگر نور افكن هم برايش درست كرده‏ باشند، آيا به او خدمت كرده ‏اند؟! وقتى دلش را كور كردند، اگر برايش چراغ آماده كنند، خدمت است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نحوه‌ی رجوع به حق است، مخبتین با رویکردِ شیفتگی به حضرت حق اعمال‌شان را انجام می‌دهند و در این راستا، تنها به عبودیت نظر دارند و ذُلّ عبودی در میان است و نه نظر به اعمال و عبادات. موفق باشید

19334
متن پرسش
سلام علیکم خدا قوت: از استاد خواهشمندم به دو سوال زیر پاسخ مبسوطی عنایت کنند: با توجه به مسائل معرفت نفس و حشر و مطالبی که در کتابهای مختلف فلسفی و عرفانی از جمله کتاب خود استاد آمده (مثلا ص 172 و 174 معرفت نفس و حشر) : 1. نظر به اینکه در عالم مجردات ماده وجود ندارد و نیازی به این بدن مادی با این اشکال نیست آیا بدن اخروی دارای همین اندام با همین اشکال موجود خواهد بود؟ اگر نه پس چگونه هر کس در آن عالم دیگری را می شناسد و می گوید این فلانی است؟ اگر بدن اخروی از صور ملکات نفسانی ایجاد می شود چگونه افراد نفوس دیگر را شناسایی می کنند؟ با توجه به اینکه ملکات نفسانی نفوس در همین دنیا نیز از نفوس دیگر پنهان هستند و افراد با بدنهای مادیشان شناسایی می شوند نه با ملکات نفسانی و صور. 2. اگر بدن اخروی فاقد ابزار مادی دنیوی مانند چشم و گوش و... باشد چگونه می تواند با این عالم ماده و طبیعت مرتبط شود؟ مثلا نفس در مجردات چگونه و با چه مکانیسم و ابزاری می تواند یک درخت را ببیند یا به یک صوتی گوش کند؟ مگر نه این است که چشم و گوش و... واسطه هایی هستند بین قوای نفس و عالم ماده؟ تشکر از محبت و حوصله شما - التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که مجردات ظرفیت بیشتری دارند، بدن اخروی با بدن دنیایی متفاوتند و لذا در بدن اخروی در عین آن‌که همه می‌بینند این آقا، صدام حسین است، با همان چشم قیامتی می‌بینند که به جهت تکبرش، مورچه است 2- «دیدن» در عالَم قیامت با قوه‌ی بینایی است مثل آن‌که شما در خواب که چشمِ بدن‌تان بسته است می‌بینید 3- جزوه‌ی «نحوه‌ی بدن اُخروی» که بر روی سایت است نکاتی در رابطه با این امر دارد. موفق باشید

19028
متن پرسش
سلام علیکم: آقای رحیم پور ازغدی در یکی از جلساتشان صحبتی به این مضمون داشتند که سه دسته و گروه، مخالف نظام سازی دینی اند. در بیان دسته گفتند کسانی که دنباله روی می کنند از آن هایی که از خود غرب برخاستند و بر علیه غرب صحبت کردند؛ مثل هایدگر. به صحت و سقم این ادعا کاری نداریم که وضعیت آن روشن است، اما به هر تقدیر این فکر در ذهن بسیاری از افراد و علی الخصوص افراد فعّال ما هست و ما با آن رو به روئیم. از نظر حضرتعالی خواستگاه این تفکرات و راه درمان آنها چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً هم سخنی بدین مضمون از ایشان شنیدم. در نظر ایشان مصادیقی هست مثل سید حسین نصر که موجب تقویت و صدق نظر ایشان خواهد بود. ولی در مورد امثال آقای دکتر داوری، این سخن صدق نمی‌کند، بلکه برعکس، دکتر داوری معتقد است اگر بخواهیم نظامی بیرون از نظام غرب داشته باشیم، باید انسانی پدید آید که بیرون از تعریفی باشد که غرب برای انسان کرده. در این مورد شهداء نمونه‌ی خوبی هستند. موفق باشید

9161
متن پرسش
سلام علیکم: در جایی فرمودید: «علت غم عصر جمعه این است که روح دلش در حال و هوای عالم غیب است ولی ما آن را مشغول بازی های دنیایی کرده ایم.» اگر ما روح را مشغول بازی دنیایی کرده بشیم، مسلما روح دیگر نباید حواسش به آن عالم باشد که ناراحت شود، چون اصل را بدن مادی و دنیا گرفته است. و از طرفی این من هست که با اراده و اختیار سمت کارهای دنیایی میرود. مسلما انسان با رضایت خاطر و از روی اراده این کار را انجام میدهد، و از طرفی هم اراده مربوط به روح است، پس چطور ممکن است روح ناراحت شود در حالی که اراده کننده و تصمیم گیرنده خود اوست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح یا نفس ناطقه‌ی انسان دارای طیف گسترده‌ای است، از فطرت تا غریزه. درست در همان موقعی که مطابق غریزه عمل می‌کند فطرت، اظهار نارضایتی می‌نماید. موفق باشید
8259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی.در بحث خلقت انسان فرمودید که انسان از سه عالم (لاهوت ، جبروت و ملکوت) میگذرد تا به دنیای کنونی میرسد و نیز از آیات قرآن بر می آید که تمام انسانها قبل از خلقت در عالمی تحت عنوان عالم ذر قرار داشته اند لطفا بفرمایید عالم ذر مطابفق کدامیک از عوالم چهرگانه میباشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: قرآن در آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف بحث عهدی را کرده تحت عنوان این‌که خداوند فرمود: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» آیا من پروردگار شما نیستم؟ و همه‌ی انسان‌ها گفتند «بَلى‏ شَهِدْنا». آری می‌بینیم که چنین است و این یک عالَم نیست بلکه این اقتضای فطرت است
نمایش چاپی