بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21110
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: جنابعالی در پاسخ به پرسش کاربران از ساختار غلط و مضرِ سه قوه اشاراتی داشته اید، می خواهم بدانم که حضرتعالی ایده و طرحی در جهت جایگزین کردن این ساختار فعلی دارید؟ چنانچه ندارید، بفرمایید که این ساختار درست و تمدن ساز چه الزاماتی بایستی داشته باشد؟ و این که باید ساختار اسلامی و اصیلی که معضلات را مرتفع کند، مقتبس از چه منابع و معارفی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شده است. باید به مرور با به ظهوررسیدنِ انسانی در تَرازِ انقلاب اسلامی، به‌کلی هر سه نهاد کشور به صورت دیگری عمل کنند. در رابطه با معنایِ به ظهورآمدنِ انسان عرایضی در کتاب «مدرنیته و توهّم» شده است که چگونه با به ظهورآمدنِ انسانِ ابزارساز، تمدن غربی شکل گرفت. فعلاً وظیفه‌ی ما آن است که با بازخوانی متون دینی در به‌میان‌آوردنِ انسانی که بناست از تمدن غربی عبور کند؛ تلاش کنیم. مسئله‌ی ما فعلاً این است. موفق باشید   

21054
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: در بحث یوگا و ایجاد تمرکز بر روی شی خاصی فکر کنم آنها از این قاعده استفاده می کنند که در حکمت متعالیه بیان می شود نفس به خودی خود به شی مادی علم پیدا نمی کند بلکه از طریق حواس مستعد می شود با حقیقت مثالی یا عقلی آن شی مرتبط شود و صورت و مفهوم لازم را اخذ کند یا انشاء نماید. در تمرکز بر اشیا فکر کنم زمینه اتصال بیشتر با حقیقت مثالی آن شی پیدا می شود تا جایی که نفس را کم کم از انصراف و ساخت مفهوم مانع می شویم تا اتصالش به ملکوت شی شدیدتر شود و کم کم حقیقت مثالی آن برای ما مشهود شود به جای صورت مفهومی و با ادامه کم کم انس ما با عالم مثال و نظر به آن بیشتر می شود. نمی دانم آیا درست است این مطلب یا نه چون جایی ارتباط این دو را ندیده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم با مختصر مطالعه‌ای که بر روی مکتب یوگا دارم، معتقدم یوگا به عنوان یک مکتب چنین توانایی‌هایی را که بر شمردید را دارد. البته نه به آن شکل که به صورت حرفه‌ای یا به صورت صرفاً حرکات ورزشی در آمده. موفق باشید

20892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمه الله: گاهی اینکه دیگران دوستم داشته باشن خیلی برایم مهم می شود. منظورم دوستان مومن و خوب هست خیلی بهشان علاقه دارم ولی چون فارع التحصیل شده ام خیلی از نظر روحی تحت فشارم. ولی عذاب بیشترم از این است که همه اش به خودم نهیب می زنم این از ایمان کم توست و تو باید از ارتباط با خدا لذت ببری و بجای یک ساعت تلفنی صحبت کردن با دوستت قران بخوانی و مناجات کنی. چون خیلی مشتقاق رشد معنوی هستم. ولی به اخلاص خودم اعتماد ندارم. دوست دارم سحرها بیدار باشم قبلا موفق تر بودم ولی الان در هفته شاید سه بار نصیبم شود. می خواهم فقط خدا برایم مهم باشد. و لذت عبادت رو بچشم. تو رو به الله برایم دعا کنید و راهی نشانم دهید. من می خواهم قلبم از محبت خدا پر شود. می خواهم با او انس بگیرم و از من راضی باشد دوستم داشته باشد گدای محبت او باشم. خیلی التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی به خود سخت نگیرید. بعد از مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به سیر مطالعاتیِ روی سایت رجوع فرمایید. إن‌شاءاللّه کار جلو می‌رود. موفق باشید

18902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عمده مسله در بیوگرافی علامه حسن زاده غور در کتب و علوم بودن هست و کمتر از مباحثه کتب است چه نکته ای دارد که هر جای زندگی علامه حسن زاده می خوانیم فقط از صبح تا شب زانو زدن پیش استاد تا شب، شب هم تا دیر وقت مطالعه دوباره فردا همینجوری، مسله اینه که آیا می توان گفت با استادی خوب کتب را فرا گرفتن و خوب عمق گرفتن در آن کتاب و با تفکر و توسل علامه مشربی بشویم آخه کسی مثل علامه استنباط می شود بخواهد دروسی که از صبح تا غروب می رفت مباحثه کند به همان نحوی که الان میگن می بایست یک در میان حداقل کلاس می رفت آیا درسته در نبود هم مباحثه ایی در این مسیر فراگیری علوم علامه مثل ایشان درس بخوانیم یعنی یک ساعت درس یک ساعت تفکرش بعد مطالعه و دوباره قبل کلاس بعدی پیش مطالعه و توسل، حضرت عالی چه توصیه ایی می‌فرماید که بنده در این زمان علامه مشربی درس بخوانم چون شنیدم از سید جلال آشتیانی که تا سی به فصوص الحکم در سیر رسیدید به فهم عمیقش میرسی وگرنه ممکن نیست، ثانیا آیا این نظر هم می شود توضیح دهید چه سری داره سی سالگی؟ خدا خیرتان دهد خیلی گیچ شدم با جوابتان ارومم کنید. ان شاالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر بخواهیم به عمق هر علمی برسیم باید رویکردمان رویکرد تعمّق در آن علم باشد و هنر علامه حسن زاده تعمّق در آن چیزی است که خواسته‌اند بدانند. حال هر چه شرایط آماده‌تر باشد بهتر است. موفق باشید

18771
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. پیش نیاز خواندن منطق الطیر چیست؟ 2. تفاوت دیدن ملک درد کشف روحی و الهامی؟ 3. بع از خواندن سیر اصلی کتب توانایی رجوع به توحید صدوق پیدا می شود؟ جناب استاد، با توجه به اینکه برخی شروح صوتی حضرتعالی نیاز به مراجعات مکرر برای درک عمیق مطلب دارند و اینکه پیاده کردن نوار برای بنده و سایرین وقت بسیار زیادی می گیرد امکان دارد شاگردان حضرتعالی در سراسر کشور در قالب گروهی منسجم هر کدام بخشهایی از مباحث را پیاده کنیم و بعدبه صورت جزوه ارائه شود؟ حضرتعالی که امر بفرمایید همه با سر می دوند. با نهایت سپاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زبان عرفان زبان خاصی است شاید با سیر مطالعاتی روی سایت تا حدّی بتوان متوجه‌ی اشارات جناب عطار شد. در هر صورت در این مورد به استاد نیاز هست 2- نباید تفاوتی باشد، یا من تفاوتی نمی‌شناسم مگر این‌که شاید کشف روحی اجمالی‌تر از کشف الهامی باشد 3- تنها به همین امید باید جلو رفت 4- در جزوه‌ی «گویی ولیّ‌شناسان رفتند از این ولایت» عرض شده که امروز روزِ احساس حضور تاریخیِ حضرت حق است از طریق انقلاب اسلامی، و برای چنین احساسی صوتْ بیشتر مؤثر است. نگران آن نباشید که مطالب در حافظه‌تان نمی‌ماند، پس از مدتی خودتان صاحب فکر می‌شوید و این مهم است. موفق باشید

17773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام وخسته نباشید: بنده از طرف مجموعه فرهنگی تربیتی علی بن الحسین (ع) استان اردبیل خدمتتان تماس گرفتم. این مجموعه نزدیک به یک سال است که محوریت فعالیت تربیتی خود را موضوع خودشناسی قرار داده و در تلاش است که مفاهیم حصولی و حضوری مربوط به خودشناسی را با روش کلیپ سازی به صورت گرافیکی و انیمیشنی به مخاطبان ارائه نماید، تا باعث فراگیری خودشناسی در بین عموم جامعه جهانی گردد. امید که مقدمه ظهور دولت جهانی فطرت بر روی زمین فراهم شود انشاء الله. نظر به این که در تحقق این امر با مشکل نبود سیر مطالعاتی در باب موضوع خودشناسی مواجه هستیم از حضرت استاد خواهشمندیم ما را راهنمایی فرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سیر مطالعاتی موجود بر روی سایت، می‌تواند در این مورد کمک کند و ایده‌ی لازم را در منظر شما قرار دهد. موفق باشید

13578
متن پرسش
سلام عليکم استاد: غرض از مزاحمت در مورد رابطه بين روح انسان با تن انسان اينکه گفته مى شود روح انسان نظر مى کند به تن و تن را در اختيار مى گيرد و وقتی نظرش را بر می دارد آزادتر مى شود مانند رویای صادقه. براى نظر کردن که گفته مى شود مٽال ملموس مى زنيد و معنى اين واژه نظر کردن يعنى چه؟ يعنى همان اراده کردن؟ و اینکه گفته می شود نظر امام مبانی میل را عوض می کند این نظر کردن یعنی چه مدل در بر گرفتنی؟ در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که موضوع، موضوعی است تکوینی، خوب است بحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح آن را دنبال فرمایید. کتاب و بحث بر روی سایت هست. موفق باشید

6787
متن پرسش
سلام استاد. زیارت قبول. استاد این که امام حسین علیه السلام بر سر نیزه قرآن تلاوت می کردند؛ سندیت تاریخی دارد؟تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بله حتی آیاتی که حضرت قرائت فرمودند در تاریخ ثبت شده. گزارش زید بن ارقم- که گویای قرائت قرآن توسط سر مطهر در کوچه های کوفه است- را نقل می کنیم: آن گاه که سر حسین [علیه السلام] را به دستور عبیدالله بن زیاد در کوچه های کوفه می گرداندند، من در اتاقم- که مشرف به کوچه بود- نشسته بودم و ناگاه سر او را در حال عبور دادن دیدم که این آیه را قرائت می کرد: أم حَسِبتَ أنَّ أصحابَ الکهف و الرَّقیمِ کانوا مِن آیاتنا عجباً. با دیدن این صحنه مو بر بدنم راست شد و عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله، به خدا سوگند سر تو عجیب تر و عجیب تر است. نیز بنا به نقل ابن شهر آشوب، آن گاه که سر مطهر را در کوفه نزد خزانه داران آویخته بودند، شروع به قرائت سوره کهف کرد تا به این آیه رسید: إنّهم فتیهٌ آمنوا بربّهم وزدناهم هدیً فلم یزدهم الا ضلالا و بر اساس نقل دیگر او، هنگامی که سر حضرت را بر درختی آویختند این آیه را از سر مطهر شنیدند که: وَ سَیعلمُ الذین ظَلموا ای منقلبٍ ینقلبون. قرائت قرآن توسط سر مطهر امام علیه السلام- همچون کوفه- در شام نیز تکرار گشت و همان آیات از سوره کهف، توسط سر مطهر قرائت شد. در جریان دیر راهب نیز آمده که راهب نصرانی پس از مشاهده نور ساطع از سر مطهر، با دادن چند درهم به مأموران، سر مطهر را گرفت و به داخل صومعه برد. و ناگاه صدایی شنید که می گفت: «خوشا به حال تو و به حال کسی که حرمت [صاحب] این سر را بشناسد». و او با شنیدن این صدا، دست به دعا برداشت و از خداوند خواست که آن سر با او سخن بگوید. که ناگاه سر مطهر آغاز به سخن کرد و فرمود: ای راهب، چه می خواهی؟ راهب گفت: تو کیستی؟ سر مطهر پاسخ داد: «من فرزند علی مرتضی و فاطمه زهرایم. من مقتول در کربلا و مظلوم و عطشانم». سپس ساکت شد. راهب صورت بر صورت امام علیه السلام نهاده و ملتمسانه می گفت: صورتم را برنمی دارم مگر آنکه بگویی شفیع من در قیامت خواهی بود. سر مطهر به سخن آمد که: به دین جدم درآی. و راهب بلافاصله شهادتین را بر زبان جاری کرد و مشمول وعده شفاعت امام علیه السلام شد. سـخـن گـفـتـن سـر مـقـدس امـام حـسـیـن عـلیه السلام در کتب معتبره مثل کتابهای بحار مرحوم مجلسی و کتاب منتخب طریحی و کتاب لهوف سید بن طاووس و کتاب ارشاد شیخ مفید نـقـل شده است. .-قرآن خواندن و سخن گفتن سر امام حسین ـ ع ـ با حارث‌بن‌وُکَیْدَه یکی دیگر از موارد قرآن خواندن سر مقدس ابی عبدالله علیه السلام مربوط به حوادث بین راه کوفه تا شام است، طبری امامی به نقل از حارث‌بن‌وُکَیْدَه، چنین نگاشته است: من از حاملان سرِ حسین بودم که شنیدم سر، سورة کهف را می‎خواند. در خود شک کردم که من صدای ابی‎عبدالله را می‎شنوم. به من گفت: ای پسر وکیده، آیا دانستی همة ما ائمه زنده هستیم و نزد پروردگارمان روزی می‎خوریم؟ با خود گفتم: سر را سرقت کنم. فرمود: ای پسر وُکَیْدَه، این کار برای تو ممکن نیست. (گناه) ریختن خونم نزد خدا بزرگ‎تر از حمل سرم است. رهایشان کن، زمانی که غُل‎ها و زنجیرها در گردن‎هایشان باشد و بر رو (به سوی جهنم) کشیده شوند، خواهند دانست.( محمدبن‌جریر طبری، دلائل‌الامامة، ص78 و همو، نوادر المعجزات، ص 110 ـ 111. موفق باشید
1373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام می خواستم ببینم اینکه در کتاب از برهان تا عرفان در صفحه 35 از لفظ سقوط استفاده کرده اید دلیل خاصی داشته است یا نه؟ مثلا چرا از لفظ فرود استفاده نکردید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: «فلسفی را کار با الفاظ نیست». عمده دقت در مفهوم موضوع است موفق باشید
31072
متن پرسش

سلام علیکم و تشکر ویژه از شما و همکارانتان: متأسفانه عده‌ای بر عقاید خلاف واقعِ خود اصرار می‌ورزند و متوجه نیستند بسیاری از مشکلات امروز ما به جهت ضعف‌های اساسی دولت آقای روحانی و روحیه اصلاح‌طلبیِ آن دولت است که بیش از اندازه به خارج امیدوار بود و از امکانات داخلی که جوابگوی بسیاری از نیازهای جامعه بود، غفلت کرد. جالب آن است که آن دولت با امیدواری به دشمنان ما، می‌خواسته مشکلات ما را حل کند و حال، عده‌ای به جای پشت‌کردن به این دولت و افکار به اصطلاح اصلاح‌طلبیِ آن‌ها، درست به انقلاب اسلامی و به رهبر انقلاب و حتی به اسلام و خدا پشت کردند. ما نمی‌دانیم با این افراد چه باید کرد که چگونه به جای اعتراض به این دولت، هم‌زبان با دشمنان اسلام و ملت؛ در گردونه «ما رأی نمی‌دهیم» قرار گرفتند یعنی در کنار براندازهایی مثل مسیح علینژاد. جناب استاد بفرمایید بالاخره ما با این ضعف‌هایی که در بین بعضی از مردم ما هست، چه کار باید بکنیم؟ و این‌که مردم بر خلاف آن جریان در چنین شرایطی تا این اندازه در انتخابات حاضر شدند را چگونه باید بنگریم؟

متن پاسخ

31072- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که به‌خوبی و حکیمانه فرموده‌اید مشکلات، هست ولی هنر ما آن است که گرفتار تبلیغات دشمنان‌مان نشویم و جایگاه قاتل و شهید را عوض نکنیم. در این‌که آقای روحانی با برجسته‌کردنِ جریان مذاکرات با غرب از یک طرف، و جدّی‌نگرفتن توانایی‌های مردم و امکانات کشور از طرف دیگر، شکستی را به ما تحمیل کردند؛ حرفی نیست. سخن در آن است که اولاً: به روشی دوستانه و مسالمت‌آمیز، آن عده‌ای که رأی ندادند را آگاه کنیم که سختْ به خطا رفتند و آن‌ها را از آنِ خود بدانیم. ثانیاً: که از همه مهم‌تر است به رخداد عجیب حضور چشم‌گیرِ مردم در انتخابات ۱۴۰۰ فکر کنیم. زیرا چنانچه متوجه شرایطی باشیم که از یک طرف دشمنان خارجی به‌وجود آوردند و از طرف دیگر، افرادِ نادان داخلی بدان دامن زدند؛ می‌فهمیم چه معجزه بزرگی رخ داده است. به نظر این حقیر ابداً این حماسه، کم‌تر از فتح خرمشهر نیست.

به این نکته فکر کنید که مسلّم این نوع حضور چشم‌گیرِ مردم در چنین شرایطی جلوه‌ای است از شئونات اصیل انقلاب اسلامی و طلوع افقی که می‌رفت به غروب بگراید، ولی باز نسیم رحمت الهی بر میمنه جانِ مردمان وزیدن گرفت و افقِ حضور ما در آینده‌ای بزرگ گشوده شد.

بحث در این‌جا مربوط به شخصِ خاصی نیست، حتی اگر آن شخص، جناب آقای رئیسی باشند. بحث در افقی است که در بستر انقلاب اسلامی در این تاریخ در مقابل ملت گشوده شد و امیدواریِ خاصی بر جان‌ها طلوع کرد در آن حدّ که افراد، حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی را دوباره احساس کردند. گویا «لیلة القدری» پیش آمد و فرشتگان نازل شدند و مردم با عزمی دوباره ذیل رهبرِ خود نَفَس تازه کردند. و مطمئن باشید در مسیری قدم گذاشتیم که ادامه دفاع مقدس است و خارج‌شدن از ریلی که دولت سازندگی در مقابل ما قرار داد و با غرب‌گرایی و غرب‌زدگی، ما را به این روز انداخت. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» (حشر/۲).

صحنه به خودآمدنِ ملت در انتخابات ۱۴۰۰ از جنس برگشتِ جناب زردتشت از کوهستان است تا دوباره «خدا» به جامعه برگردد و ما راز ماندگاری‌مان را که در دفاع مقدس مزمزه کردیم و معنای پیروزی را با تکیه بر امکانات خود و محبت به دیگری چشیدیم، دوباره احساس کنیم.

اندازه پیروزی هر ملتی به اندازه ناکامی دشمنان آن ملت است و از آن جهت، ما در انتخابات ۱۴۰۰ پیروزی خود را می‌توان بزرگ دانست که دشمن تا حدّ براندازی با تمام نیرو و با برنامه چهل‌ساله خود به صحنه آمده بود. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم. بلکه همچنان که قرآن می‌فرماید: «يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» (آل‌عمران/۱۴۰) اگر به شما ضربه‌ای وارد شد که شد، همانند آن بر دشمنان شما وارد شد و پیروزی و شکست بین شما و او چرخید و چرخید تا معلوم شود چه کسانی بر عهد ایمانی خود پایدارند. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم، بنا آن است که بنگریم چگونه افقی که در این صحنه با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شد، افقی است بس امیدوارکننده؛ در حالی‌که دشمنان ما خواستند این افق تیره و تار بماند و ما ناامید از ادامه راه آینده خود باشیم، ولی می‌بینید که بحمدلله باز این انقلاب اسلامی است که همچنان می‌درخشد و مردم ما پیروزی خود را جشن می‌گیرند، نه به خاطر آن‌که بهره‌ای از دنیا نصیب آن‌ها شد، شادی آن‌ها به جهت پیروزی اخلاق بر خشونت و پیروزی حضور در تاریخ قدسی بر غرب‌زدگی است و البته هرکسی متوجه این پیروزی نمی‌شود، مگر آن‌هایی که مزه رأی‌دادن خود را برای بسطِ انسانیت‌شان در هویت اجتماعی ذیل اسلام چشیدند.

مردم در این مرحله، ذیل رهبری که نایب الإمام بود و روحِ زمان را می‌شناخت؛ پیک انقلاب شدند از آن جهت که انقلاب اسلامی در این تاریخ، پیکِ خداوند است و تا قلب‌های این ملت منوّر به الهامِ الهی نشده بود، مسلّم چنین صحنه‌ای پیش نمی‌آمد. راستی را! آن پیرزن و پیرمردِ بی‌سوادی که از ما می‌خواستند روی تعرفه‌شان بنویسیم «رئیسی»، از جناب آقای رئیسی چه می‌دانستند؟! جز آن است که خداوند خواست از این طریق، قلب‌ها را به سوی افقی بکشاند تا قدمی دوباره برای نزدیکی به اهداف مقدس انقلاب برداشته شود؟

آری! این طور نیست که باز عادت پیشین، سر بر نیاورد. ولی وقتی افقِ توحیدی، جان‌‌ها را متذکر آینده‌ الهی‌شان بکند همچنان‌که ملاحظه کردید قلب‌ها همواره به سوی آن افق برمی‌گردند، مگر آن‌که دشمنانِ حقیقت سعی کنند چهره اصلی این انقلاب الهی را واژگونه نمایند، به همان شکل که سعی کردند با برپاکردن سقیفه، نور اهل‌البیت «علیهم‌السلام» و ادامه اسلام در آن مسیر دیده نشود و ما اگر در درست‌نشان‌دادنِ انقلاب اسلامی اصرار بورزیم، مسلّماً تبلیغات دشمن پایدار نمی‌ماند و دشمنِ بی‌تدبیر بالاخره به نحوی نادانی و حماقت خود را با شهادت سردارِ دل‌ها، مظهر حضرت دوست، حاج قاسم سلیمانی نشان می‌دهد.

ما با رجوع به انتخابات ۱۴۰۰ این را فهمیدیم که چگونه فتحی و فتوحاتی در پیش داریم تا دشمن انقلاب اسلامی همچنان رسوا و بی‌خاصیت شود و مشکلاتی که هست به بهترین نحو رفع گردد و این را شما، در نحوه احساسی دنبال خواهید کرد که به رأی‌دهندگان برگشت. احساسی که از هزاران بهشت دلنوازتر بود، گویا همه فرشتگان آمده بودند تا جان‌ها، راهِ گمشده خود را دوباره پیدا کنند. موفق باشید  

28812
متن پرسش
سلام علیکم: ۲۸۸۰۱ اشاره کردید که باید متفکران غربی که متوجه نقصیه های فرهنگی خود هستند را از تمدن غربی جدا کرد. منظور از این متفکران، امثال هایدگر و کربن هستند که به ضعف های مدرنیته و خلاها و ضعف و انحرافات تمدن مدرن پرداختند یا تمام متفکران غرب؟ چون‌که خود امثال کانت و دکارت پدران مدرنیته و بنیان گذاران تفکر منقطع از عالم قدس و معرفت وحیانی و نگرش توحیدی به عالم هستند و نظری به عقل قدسی ندارند و در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام هم گفتید که در فضای تفکر کانتی و دکارتی تقابل با اندیشه حضرت امام قطعی و محتوم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر کانت و دکارت در مقایسه با فلسفه‌ی اسلامی مسلّم ضعف‌هایی دارد در آن حدّ که بعضاً کار را به شکاکیت می‌کشاند و این در نسبت با تفکری است که ما در حوزه‌ی اندیشه‌ورزی خود دنبال می‌کنیم. ولی اگر در جایگاه تاریخی خودشان و دغدغه‌هایی که نسبت به مسائل خودشان داشتند به تفکر آن‌ها بنگریم، به نظر بنده متفکران تاریخ خود بوده‌اند. زیرا آن‌ها متوجه بودند در تاریخی که شروع شده یعنی تاریخ مدرن، اگر به کمک بشر نیایند بشر بیش از پیش گرفتار خواهد شد و امروز اگر غرب از جهتی قوامی بس مختصر در بین مردم دارد به جهت متفکران آن‌ها می‌باشد که از طریق فلسفه و رُمان متذکر آسیب‌های جامعه‌ی خود شدند و دقت مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در دنبال‌کردن رمان‌ها به جهت آن است که متوجه شوند اندیشه‌ورزانِ آن دیار جهت رفع مشکلات جهان مدرن چه راه‌کارهایی را ابداع کرده‌اند و این در حالی است که ما نیز از تاریخ جهان مدرن بیرون نیستیم. به نظر بنده صحبت آقای دکتر حمیدطالب‌زاده از اساتید فلسفه‌ی اسلامی و آشنا به فلسفه‌ی غرب سخن خوبی است که معتقد است اگر بخواهیم فلسفه‌ی اسلامی را به صورتی زنده و فعّال در این زمانه مطرح کنیم، لازم است که فلسفه‌ی غرب را نیز خوب بدانیم. موفق باشید 

26625
متن پرسش
سلام استاد: من یک خانم ۴۱ ساله و صاحب دو دختر هستم. از کودکی از همان سن تکلیف با نماز مشکل داشتم و نمی خواندم و یا به تاخیر می انداختم. پدرم هم در این مورد خیلی تندی و بد اخلاقی می کرد. در طول این عمر رفته همیشه خواسته ام که نماز خوان بشوم. دیگر نمازم قضا نشود و اول وقت بخوانم اما نتوانسته ام. اگرهم بوده دوره های کوتاه. از پنج سال پیش دچار افسردگی هم شده ام و تحت درمانم که چندان هم موثر نبوده. مشکلم به تشخیص پزشکان شخصیت وسواسی و کمالگرا هست. در این دوره افسردگی گاهی کاملا بی نماز می شوم. از خودم بدم می آید و حس می کنم خدا هم از من بدش می آید. نمی توانم به ائمه متوسل شوم. وقتهایی که نماز می خوانم در قنوت می خوانم که اللهم اجعلنا علی صلوتنا دائمین و لارکانها مقیمین و .... یا رب اجعلنی مقیم الصلوه و .... چند سال قبل رفته بودم زیارت امام رضا (ع) و از آقا خواستم که نمازخوان بشوم. رفتم اربعین و به این امید که امام حسین (ع) درستم کند. با تاثیر جریان شهید مجید قربانخانی. عمرم رفت و کوله بار دین به خدا و مردم و دست تهی. چند وقت پیش به کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» شما برخوردم و به دلم نشست. گرچه در عمل می لنگم. گفتم شاید شما وسیله ای باشید که من راه بیابم. از حاج قاسم مرتب می خواهم دستم را بگیرد و به راه بیاورد. از آن عشقی که چشید بچشاند. امشب شب اول رجب است. همیشه در مناسبتهای مذهبی مضطرب می شوم. که من در این فرصت چه خواهم کرد. تو رو خدا جوابم رو بدهید و کمکم کنید و دعایم کنید نجات پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی به خود سخت نگیرید؛ عبادات را راه‌های ریزش رحمت الهی بدانید نه راه‌های سخت گیری خدا. راه‌هایی گشوده است تا با او گفتگو کنیم. موفق باشید

26574
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد طاهرزاده: شما در سایت فرموده بودید هیچ کدام از نامزدهای جریان‌های انقلابی و ولایی را به طور مستقیم معرفی نمی‌نمایید و گفته بودید بحمداللّه آنقدر نیروی خوب به صحنه آمده است که تأیید یک جریان یا یک نفر ممکن است منجر به عدم تأیید دیگری باشد، ولی در بعضی از کانال‌ها دیده شده است که از قول شما نوشته اند «اعلام حمایت استاد طاهرزاده از لیست مجمع نیروهای انقلاب». و نام ۵ نفر از نامزدهای آن لیست را مطرح کرده اند. نظرتان تغییر کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شدید در عین احترام به عزیزانِ جوان و متدینی که خود را در انتخابات عرضه کرده‌اند، و با قدردانی از زحمات بزرگان شهر که سعی بر اتحاد هرچه بیشتر جبهه‌های متدیّن و انقلابی داشتند؛ در هر حال بنده به طور مستقیم از هیچ لیستی حمایت نکرده‌ام. ولی از این‌که نیروهای متدین و انقلابی و ولایی در لیست‌های متفاوت هست، اظهار مسرّت می‌کنم و بسیار امیدوارم که بحمداللّه مردم ما در این زمانه به همین عزیزان رجوع خواهند نمود. إن‌شاءاللّه.

البته همه‌ی ما متوجه هستیم وقتی دشمن اسلام و حقیقت به طور مستقیم تشویق به عدم شرکت در انتخابات می‌کند و همراهی با دشمن، گناه کبیره می‌باشد، به هر دلیلی شرکت در انتخابات واجب می‌شود به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در این دوره به صراحت، شرکت در انتخابات را واجب شرعی نمودند. موفق باشید

25237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: رابطه شما با علامه حسن زاده آملی رابطه درسی بوده یا اخلاقی؟ هم چنان که در مورد شما خوندم که هفته ای یکبار خدمت علامه حسن زاده می رسیدید. این رو می پرسم برای اینکه یکی از اساتید خیلی موفق که در چندین علوم صاحب نظر هستند از جمله برخی علوم ادبی در حال مطالعه برخی از آثار شما هستند. ایشون به یکی از دوستان گفته بودند بینید ایشان چطورند .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر، تذکرات بود و گشودن افق‌های عرفانی و اُنس با شخصیت ملکوتیِ ایشان و نظر به سیره‌ی عالمان و عارفان بزرگ. موفق باشید

24460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد با سلام و عرض ادب، از اینکه سوال بنده به شماره ۲۴۳۸۲ را پاسخ فرمودید بسیار سپاسگزارم و شرمنده از اینکه دقیقا متوجه نشدم و در همان راستا سوالی دارم: اینکه فرمودید این رویت ها ملاک و حجت برای دیگران نیست آیا به این معنی است که آنچه این افراد در تجربیات نزدیک به مرگ خود دیده اند واقعی نبوده و ناشی از توهم یا تصورات فردی هر شخص است؟ همانطور که فرمودید گزارشات مشابه زیادی وجود دارد که بصورت کتاب هم منتشر شده ولی آنچه توصیف شده اغلب با روایات دینی ما کاملا همخوانی ندارد برخلاف مورد ایشان که گفته اند بخاطر انطباقش با گزاره های دینی اسلامی، باعث شده که رویه دینداری را بعد از آن در پیش گیرند. از آنجا که در اطرافیان کم نیستند کسانی که ایمان و باورهایشان به دین قوی نیست شاید با دیدن شاهدی زنده که مشاهداتش از عوالم دیگر موجب دینداریش شده برای آنها نیز عبرت آموز باشد. اگر برداشت من صحیح نیست چه راهکار دیگری را برای نهیب زدن به افراد غافل توصیه می فرمایید؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رجوع به ایمان راه‌های مطمئنی مثل راه معرفت نفس در میان است و این امور مثل خواب دیدن است که در روایات داریم «برای بقیه نمی‌تواند حجت باشد» و بهتر است انسان‌ها را مشغول امور اصیل‌تری بکنیم. موفق باشید

24448
متن پرسش
با سلام و عرض ادب. لطفا: ۱. در صورت امکان راجع به این جمله توضیحی بفرمایید: «عرفا درباره تغییر جواهر به تجدد امثال قائل اند» ۲. در آیه قرآن سوره بقره می گوییم: «ربنا ولا تحملنا ما لاطاقت لنا ورحمنا...» سوالم این است که مگر رب حکیم چیزی ورای طاقت ما بر ما تحمیل می کند که ما اینچنین تقاضا می کنیم لطفا بفرمایید سر این مطلب چیست؟ متشکرم و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! تغییر جوهر عملاً به یک نوع تغییر اعراض و تثبیت جوهر ختم می‌شد ولی با نگاه حرکت جوهریِ صدرایی، موضوع به نگاه عرفا نزدیک شد که معتقدند همواره عالَم جدید است و نظر به خلق جدید دارد. ۲. حضرت ربّ العالمین همواره برای تربیت انسان‌ها به نور ربوبیت خود عمل می‌کند ولی این انسان‌ها هستند که بعضاً آمادگی تربیت ربّ خود را ندارند و در این راستا از پروردگار می‌خواهند که مطابق طاقت آن‌ها با آن‌ها برخورد کند و این دعای بسیار ارزشمندی است. موفق باشید

24385
متن پرسش
سلام: عرض ادب و احترام خدمت استاد گران قدر: جناب استاد بنده فکر می کنم با بررسی هایی اساتید گرانقدری چون شما و دیگر بزرگان و سیره بزرگان، آنچه که در جامعه فعلی رخ داده نشأت گرفته از نبود سه عنصر شخصیت حریت و تفکر است که محصول ناکارمدی دستگاه های تربیتی افراد، اعم از خانواده، نهاد های آموزشی و ... می باشد و با ایجاد این عناصر در فرد به عنوان عناصر اصلی تربیت و نیروی محرکه پیشرفت فرد حتی با نبود آموزش ها خود به سمت عقاید، درس، فکر، تلاش و همه مثبت ها البته با شرایط تربیتی و پرورشی گرایش که مد نظر شما و اساتید همچون استاد پناهیان هست می رود حال با این تفاسیری که مجمل بیان شد و سخنرانی رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۸۶ در دیدار با نخبگان و دیدار های دیگر که به کرات فرمودند در مهمترین نقش زن که آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد مساله خانواده است و دیگر در مورد تربیت فرزند و... می توان گفت که وظیفه اصلی زن تربیت فرزند و وقتش را صرف او و خانواده کردن است و در صورتی که فرصت اضافه آورد به فعالیت های اجتماعی دیگر به ترتیب اولویت بپردازد؟ ببخشید بابت اطاله کلام. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همین سخن درست است که رهبر حکیم و فرزانه‌ی انقلاب متذکر می‌شوند. مأوای حقیقی و اصلی یک خانم، خانه‌ی اوست می‌ماند که مواظب باشیم با یک جمله‌ی کلیشه‌ای که مثلاً زن باید در خانه‌ی خود بنشیند، او را از سایر فعالیت‌هایی که امروزه بعضاً در بیرون خانه است، محروم نکنیم. کتاب «زن و بازیابیِ هویت حقیقی» که حاصل بیانات رهبر معظم انقلاب است و کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» می‌تواند منشأ تفکر ما در این امر باشد. موفق باشید   

24072
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه آیت ا... بهجت فرمودند ترگ گناه کنید بعد خداوند شعور ادامه راه را به شما می دهد، یا آیت ا... جوادی عاملی فرمودند اگر بخواهید به جایی برسید با کار حوزه و دانشگاه حل نمی شود فقط به شما علم می دهد. با سجده و نماز شب حل می شود. یا خودتان فرمودید که علوم دینی پر اهمیت است انگار گفتین اگر فقط بر علوم تجربی تکیه کنید هلاک می شوید و از اررش معارف دین گفتید و گفتید باید با خود حقیقت مرتبط شد نه فقط توجه به مفهوم. حال بفرماید جایگاه و ارزش مطالعات و معارف دین چیست و چرا مطاله دینی داشته باشیم و چه مقدار و چگونه با خود حقیقت و خدا مرتبط شویم؟ و آیا تفسیر قرآن و روایات و کار روی روایات کافی است و شرح های نهج البلاغه روی سایت چطور؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «اولْ قدم آن است که او را یابی» و این با معارف و دنبال‌کردن اندیشه‌های دینی به‌دست می‌آید. «دوم قدم آن است که با او باشی» و این با عبادات حاصل می‌شود. موفق باشید

23941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیک و نفحات ایامه، استاد خدا قوت بنده طلبه درس خارج هستم و از مطالب زیبا و قابل استفاده ی معرفت نفس و برهان صدیقین و همچنین رمضانی ۲ سال پیش از مباح عالی مصباح الهدایه بهره و حظ بردم. استاد امسال هم هفته ای یک بار مباحث فصوص شما را دنبال می کردم که گویا درس تعطیل شد و شما دوستان را به صوت هایتان ارجاع دادید می خواستم ببینم چطور می شود صوت ها را گرفت و استفاده کرد؟ ممنون از لطفتان. چند بار سوال را فرستادم اما جوابی دریافت نکردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد با جناب حاج آقا نظری به شماره‌ی ۰۹۱۳۶۰۳۲۳۴۲ تماس بگیریدتا صوت جلسات را همراه با جزوات آن خدمتتان ارسال نمایند.      موفق باشید .

23101
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: خدا ان شاءالله به شما خیر کثیر عنایت کنه، بنده به عنوان یک پزشک توصیه ای به دوستان عزیز داشتم که تصمیم گرفتم اینجا مطرح کنم. اینکه در کنار انجام عبادات، مطالعه و هر انجام هر راه و روشی که به دنبالش هستیم برای آبادانی دنیا و آخرت از ورزش غافل نشوید. استاد بهتر بگم ورزش میتونه معجزه کنه، بنده اگر در مقامی بودم که مجوز فتوا دادن داشتم ورزش رو واجب می کردم بسیاری از حالات سخت و تنگ روحی که نسبتش میدیم به شرایط جامعه و غیره و غیره با یک ورزش روزانه کاهش پیدا میکنه بماند که بر جسم چه اثرات مفیدی دارد که سلامتی روح و جسم هر دو در گرو هم هستن. حتما همه دوستان به این امر واقفند اما عاجزانه در خواست می کنم از همه کسانی که این متن رو میخونن از ورزش غافل نشوید روزانه ۳۰ دقیقه در هوای آزاد راه رفتن متعادل حداقل و مفید کاری است که یک فرد در جهت سلامت روح و جسم خودش میتونه انجام بده به دنبال مداومت ان شاءالله نتیجه حاصل میشه و خودتون بهره مند میشید. به امید موفقیت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً تأکید جنابعالی بسیار دلسوزانه است. و در همین رابطه مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» می‌فرمایند:

- ورزش همگانی برای همه لازم است.

- نشاط، سلامت، آمادگی جسمانی، حوصله کار در سایه ورزش عمومی و همگانی تامین می شود .

- ورزش قهرمانی موتور محرک ورزش همگانی است.

- ورزش همگانی ضرورت زندگی است مانند غذا خوردن که باید به آن توجه کرد.

- روی آوردن به ورزش بسیاری از معضلات اجتماعی را حل می کند.

- ورزش به صورت همگانی امروز از گذشته بهتر است و تلاش بیشتری را می طلبد.

- فراگیر شدن ورزش همگانی نیاز اساسی کشور است.

- امر به ورزش امر به معروف است.

- اگر بخواهید جسم را به قدرت، به زیبایی، به توانایی، به بروز قدرتها و استعدادهای گوناگون برسانید باید ورزش کنید.

- اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می خواهید، خواهم گفت تحصیل، تهذیب و ورزش.

- ورزش برای سلامت و حفظ نشاط است، سرمایه ای است که تا اواخر عمر برای شما می ماند.

 موفق باشید

22890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده با همکاری یکی از دوستان به لطف خداوند مدتی است که شروع کردیم به استخراج قوانین الهی از دل کتاب و سنت. تا به حال دو تا از این قوانین استخراج شده. می خواستم لطف بفرمایید نظرتون را بفرمایید. ۱. قانون هجران اگر در دنیا عاشق چیزی یا کسی شوید، آن را از دست خواهید داد. اگر علاقه و محبت انسان به چیزی یا کسی غیر از خدا و یا در غیر از مسیر خدایی از حد بگذرد و جنبه افراطی پیدا کند و خداوند قصد هدایت آن شخص را داشته باشد، آن چیز یا آن کس را از او خواهد گرفت. دلیل نقلی در قسمتی از حدیثی شریف حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: ...والْهِجْرَانُ عُقُوبَةُ الْعِشْقِ... (بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏75 / 11). در معنای واژه عشق در کتب لغت اینچنین آمده است: "يدلُّ على تجاوُزِ حدِّ المحبَّة" ( مقاییس اللغه، ج4،ص 321) و " فرط الحب‏" (لسان العرب، ج10،ص 251) و " هو تجاوز الحد في المحبة " ( مجمع البحرین،ج 5، ص 214) حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: "من‏ عشق‏ شيئا أعشى بصره، و أمرض قلبه. فهو ينظر بعين غير صحيحة، و يسمع بأذن غير سميعة، قد خرقت الشّهوات عقله، و أماتت الدّنيا قلبه، و ولهت عليها نفسه. فهو عبد لها و لمن في يده شي‏ء منها، حيثما زالت زال إليها، و حيثما أقبلت أقبل عليها، لا ينزجر من اللَّه بزاجر، و لا يتّعظ منه بواعظ. كسى كه عاشق چيزى شود، چشم خود را كور و قلب خود را بيمار كرده است. عاشق با چشمى نادرست مى‏ بيند و با گوشى ناشنوا مى ‏شنود، شهوات عقل او را از كار مى‏ اندازد، و دنيا قلب او را مى‏ كشد، و نفس او خواستار بى‏ چون و چراى آن مى‏ شود. عاشق دنيا بنده دنيا مى ‏شود، و بنده كسانى كه چيزى از دنيا در دست دارند، دنيا به هر طرف رود او نيز به همان طرف مى‏ رود، و به هر جا رو كند به آنجا رو مى‏ كند، هيچ بازدارنده ‏اى خدايى او را از بدى باز نتواند داشت، و از هيچ اندرزگويى اندرز نتواند گرفت." ( الحياة / ترجمه احمد آرام، ج‏1، ص: 299) با توجه به فرمایش حضرت مشخص می شود در صورتی که شخص عاشق چیزی یا کسی غیر از خدا و در غیر از مسیر خدایی شود چون چشم و گوش او کور و کر می شود و هیچ اندرزی در او اثر گذار نیست اگر خداوند قصد هدایت او را داشته باشد او را از عشقش جدا خواهد کرد تا مقدمات هدایت در او فراهم شود. ۲. قانون عالم واقع اگر بر خلاف قوانین تکوینی یا تشریعی عالم عمل کنید از شرور در امان نخواهید بود. (از هدفی که برای آن خلق شده اید دور خواهید شد) دلیل نقلی در آیه 37 سوره قصص خداوند می فرمایند: «... إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُون» برای فهم بهتر این آیه ابتدا مفردات آن را بررسی می کنیم. فلح : هو النجاة من الشرور و إدراك الخير و الصلاح. (التحقیق، ج9، ص133) برای فهم معنای فلاح باید معنای شر را نیز بررسی کنیم. شر : هو ما يقابل الخير، و قلنا في الخير: إنّه عبارة عمّا يختار و ينتخب و يكون له رجحان و فضل. فالشرّ ما يكون مرجوحا و لا يتمايل الى اختياره و انتخابه. فالخير في الحقيقة: ما فيه نفع و حسن أثر و صلاح. و الشرّ ما فيه ضرر و سوء اثر و فساد. (التحقیق، ج 6، ص 35) و در کتاب کلیدهای شخصیت در تعریف شر آمده است: چیزی که انسان را از هدفی که برایش خلق شده است دور می کند. پس فلاح به معنای نجات از شرور یعنی نجات از چیزی است که انسان را از هدف خلقتش دور می کند. حال واژه ظلم را بررسی می کنیم. ظلم : هو إضاعة الحقّ و عدم تأدية ما هو الحقّ، سواء كان في مورد نفسه أو غيره أو في حقوق اللّه المتعال، و بالنسبة الى ذوى العقلاء أو غيرهم، و في حقوق مادّيّة و معنويّة أو روحانيّة. (التحقیق،ج7،ص171) برای فهم بهتر معنای ظلم باید معنای حق و معنای تضییع را بررسی کنیم. حق : هو الثبوت مع المطابقيّة للواقع. (التحقیق، ج2، ص 262) الضيعة: الضياع. أعني الهلاك. ( مجمع البحرین، ج 4، ص 366) پس معنای ظلم یعنی واقع را از بین بردن و خلاف واقع عمل کردن. در تایید این معنا در بعضی کتب لغت در تعریف ظلم آمده است: ظلم: وَضْع الشي‏ء في غير موضِعه. (لسان العرب،ج12،ص373) و این یعنی خلاف واقع عمل کردن. و از آنجایی که عالم واقع از قوانین تکوینی و تشریعی تشکیل شده است، پس خلاف واقع عمل کردن یعنی خلاف قوانین تکوینی یا تشریعی عمل کردن. در نتیجه اگر کسی برخلاف قوانین تکوینی یا تشریعی عالم عمل کند، از شرور در امان نخواهد بود. ممنونم از وقتی که گذاشتید. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کار خوب و ارزشمندی را دنبال می‌کنید. إن‌شاءاللّه در این مسیر به جایی می‌رسید که متوجه خواهید شد لغات، در هر فرهنگ و قومی روحِ مخصوصی را در تاریخ خود دارد که علمِ إتیمولوژی آن را متذکر می‌شود. خوب است در این مورد مباحثی از اتیمولوژی را نیز دنبال کنید. موفق باشید

22598
متن پرسش
سلام: استاد در عرفان نظری و بحث وحدت شخصیه وجود در حکمت متعالیه گفته می شود که هر کدام از موجودات در نظام هستی مظهر و جلوه یکی از اسماء الهی هستند یا به بیان برخی عرفا همه مخلوقات مظاهر و جلوه هایی از وجود حضرت حق هستند. برای مثال برخی عرفای قدیم، می گفتند که انسان های خوش سیما جلوه زیبایی و جمال حق هستند و در این باب در آثار شخصیت هایی نظیر مرحوم ملاصدرا و ابن سینا صحبت هایی در خصوص نگاه به حسان الوجوه مطرح شده است. اما سوالی برای بنده پیش آمده است، همه آنچه که در عالم هستی وجود دارد که یکسره خوب و نیکو نیست، مثلا اگر به انسان ها نگاه کنیم همه افراد که زیبا و خوش سیما نیستند بلکه در میان انسان ها افراد زشت و کریح المنظر هم فراوان هستند یا برخی از انسان ها ذاتا از همان دوران کودکی خودشان کودن، گیج و بی عرضه هستند و انواع ناهنجاری های جسمی و ذهنی مادرزادی هم در بین انسان ها وجود دارد. اگر بنا به سخن عرفا بگوئیم هر مخلوقی مظهری از وجود خدا و جلوه یکی از اسماء الهی است و به قول جناب ملاصدرا برای مثال زیبارویان جلوه ای از جمال حق هستند آنچه در نقطه مقابل وجود دارد جلوه و مظهر چیست؟ الان فلان آدم، زشت، گیج و بی عرضه که هزار و یک ناهنجاری ظاهری و باطنی دیگر هم دارد مظهر و جلوه کدام یک از اسماء حضرت حق است؟! البته شاید هم پیش فرض بنده در این سوال صحیح نیست، اون نقاط ضعفی که در افراد وجود داره نشانه اسماء نیست بلکه نشانه دور شدن از یک اسم یا فقدان تجلی برخی اسماء در اون فرد باشند. استاد اگر ممکن هست در مورد این موضوع توضیحاتی ارائه بفرمائید تا مسئله برای بنده روشن شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انوار الهی در مظاهر است ولی گاهی مصلحت‌هایی و حکمت‌هایی در میان است که ظاهر بعضی از انسان‌ها باید به اعتبارِ مصلحتی دیگر دیده شود. مثل جهاد که خوب نیست ولی بنا به مصلحت حفظ اسلام باید به آن تن داد و نوعی از زیبایی که ماوراء زشتیِ ظاهری آن است را دنبال کرد.

حضرت عیسی(عليه السلام) روزی از راهی می گذشت که چشمش به جمعیتی از مردم افتاد. آن جمعیت در گوشه ای ایستاده بودند و به چیزی نگاه می کردند. عیسی به سوی آن جمعیت رفت تا ببیند چه چیزی توجه آن عده را جلب کرده است. وقتی نزدیک رفت دید که سگ مرده ای روی زمین افتاده است و آن جمعیت به دور آن جسد جمع شده اند.
هرکس از آنان درباره ی آن سگ مرده حرفی می زد یکی می گفت:
- عجب حیوان پست و بی ارزشی است. خوب شد که مرد.
- اگر هم کسی این سگ را کشته باشد حق داشته است زیرا این حیوان زشت و بد قواره است.
- چشمش کور که مرده است. این حیوان چقدر زشت رو و پلید است.
عیسی 
(عليه السلام) هر چقدر گوش داد از حرف های مردم غیر از بد گویی درباره ی سگ چیزی نشنید.
وقتی آن جمعیت هر چه دلشان خواست درباره ی آن سگ مرده بدگویی کردند نوبت به عیسی 
(عليه السلام) رسید. آن مردم می خواستند از دیدگاه پیامبر خدا آگاه شوند.
حضرت عیسی 
(عليه السلام) فرمود:
- خوب نگاه کنید دندان های سفید این سگ را مشاهده کنید و ببینید که چه دندان های سفید و قشنگی دارد. آیا درّ گرانبها به سفیدی دندان های او هست؟
مردم به دهان نیمه باز سگ مرده نگاه کردند دندان های حیوان به راستی سفید و درخشان بود. دندان هایی سالم که شاید نظیرش در دهان هیچ کدام از آنان نبود.
حضرت عیسی 
(عليه السلام) که سکوت آن مردم را مشاهده کرد با سخن دیگری که بر زبان آورد آنها را بیشتر به اندیشه برد.

موفق باشید

22109
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. با توجه به کتب حضرتعالی زیاد خواب دیدن نشانه از پراکندگی و گسستگی خیال انسان است؟ ۲. اینکه انسان کم خواب ببیند یا اصلا نبیند می تواند نشانه کنترل قوه خیال متمرکز بر آن باشد یا عمومیت ندارد؟ لطفاً کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قاعده‌ی کلی آن است که وقتی نفس ناطقه‌ی انسان تحت تأثیر واهمه باشد خواب‌های او آشفته و پراکنده است. مثل زندگی روزمرّه‌ی عوام که دائم در خیالات واهی به‌سر می‌برند. ولی اگر عقلانیت او قالب باشد به همان اندازه نه چندان خواب او پر از چنین خیالاتی است و نه خیلی اساساً خواب می‌بیند، مگر آن‌که نفس در سیر متعالی خود صورت‌های مناسب آن سیر را در قوه‌ی خیالش شکل دهد که به اصطلاح گفته می‌شود آن خیالات، صاحب جمال است. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع شود. موفق باشید  

21996

چله‌گرفتنبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: 1. بسیاری از عرفای بزرگ قدیم و جدید تکیه ویژه ای بر روی چله گرفتن در راه سلوک برای رسیدن به خدا دارند در زمانه ما اگر کسی بخواهید چله بگیرد چه باید بکند دستورش چیست؟ 2. آیا خواندن هر روزه قسمت آخر دعای عرفه امام حسین علیه السلام با توجه به معارف عمیق عرفانی آن ذکر خاص است و برای ما انسانهای معمولی عوارض دارد یا این که می توان هر روز آن را به عنوان ذکر عام خواند؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا. لطفا جواب در سایت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چله‌گرفتن چیز خاصی نیاز ندارد. 40 روز، روزه داری همراه با ذکر و خلوت و تدبّر در آیات الهی و سعی در دفعِ خطورات؛ إن‌شاءاللّه ابعاد فطری انسان را از باطن به ظهور می‌آورد 2- کار خوبی است و هیچ عوارضی در بر ندارد. موفق باشید

20799
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: شما در جایی به حقیر فرموده بودید: یکی از مقدمات فراهم آوردن عقل تاریخی، مطالعه و بررسی سیره حضرات معصومین علیهم السلام و زعمای دین می باشد. سوال بنده این است، توقع و انتظار شما از مطالعه و بررسی سیره اهل بیت علیهم السلام چیست؟ یعنی بعد از مطالعه ما باید به چه چیزی مسلح شده باشیم که بوسیله آن بتوانیم به عقلِ مخصوص این تاریخ نزدیک شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رویکرد فهم تاریخی آن‌هم تاریخی که آن بزرگان در آن قرار داشتند و مطابق روح تاریخ خود عمل کردند، به خودی خود عقل را رشد می‌دهد و به میان می‌آورد. موفق باشید

نمایش چاپی