بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7927
متن پرسش
سلام استاد عزیز. خواهشمند است تفسیری هرچند کوتاه راجع به این حدیث قدسی توضیح دهید: مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه. تشکر
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: می فرماید:کسى که مرا طلب کرد مى‏یابدم و آن‏کس که مرا یافت مى‏شناسدم‏ و آن‏کس که مرا شناخت دوستدارم مى‏شود و آن‏کس که دوستدارم شد، عاشقم مى‏گردد و آن‏کس را که عاشقم شد مى‏کشم و هرکس را که کشتم دیه‏ى او بر من است و خودم دیه‏ى او هستم. حرف روى نکته‏ى آخر است که مى فرماید خودم دیه‏ى او مى‏شوم یعنى خودم را به او مى‏دهم. خداوند در سخن فوق مى‏فرماید: کافى است تو خدا را مطلوب خود قرار دهى و بخواهى او را پیدا کنى، او را مى‏یابى و این یک قاعده است که اگر نفس ناطقه، حقایق قدسى را مطلوب خود را قرار داد، به جهت وسعتى که نفس دارد، آن حقایق را مى‏یابد و نه‏تنها حقایق را مى‏یابد و جایگاه قدسى آن‏ها را مى‏شناسد، بلکه چون با عالى‏ترین مرتبه‏ى وجود روبه‏رو شده به آن‏ها علاقمند مى‏شود. زیرا این‏طور نیست که شناخت حقایق قدسى مثل شناخت‏هاى حصولى باشد که انسان تحت تأثیر انوار آن‏ها قرار نگیرد، وقتى انسان از نور حقایق قدسى چشید با تمام وجود دل به آن‏ها مى‏بندد و عاشق آن‏ها مى‏شود و دیگر خودى براى خود نمى‏خواهد و تماماً خود را در مقابل نظر به آن‏ها فراموش مى‏کند و مى‏سوزاند. این‏که فرمود: «قَتَلْتُهُ» او را از خودش خلاص مى‏کنم، خداوند او را از نفس امّاره‏اش مى‏گیرد و به خودِ حضرت حق مشغول مى‏کند. همان چیزى که حافظ از خدا طلب مى‏کند و از او مى‏خواهدکه روى بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوخته‏گان را تو بگو باد ببر خداوند سالکِ طالب را به جایى مى‏رساند که او دیگر جز به خدا نظر ندارد، چون خودش سوخته است و این است معنى آن که فرمود خودم را دیه‏ى او قرار مى‏دهم و خدا سرمایه‏ى قلب و جان او مى‏شود. عمده آن است که راه رسیدن به مقصد را به کار گیریم و قلب را همواره در صحنه داشته باشیم. گفت: جمله معشوق است و عاشق پرده‏اى‏ زنده معشوق است و عاشق پرده‏اى‏ این فراز از آخر دعاى ابوحمزه‏ى ثمالى راهنماى ماست که اظهار مى‏دارید: «... حَبِّبْ الَیَّ لِقائِکَ وَ احْبِبْ لِقائِی وَاجْعَلْ لی فی لِقائِکَ الرّاحَهَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَهَ» خدایا لقاء و رؤیت خودت را برایم دوست‏داشتنى بگردان و تو نیز ملاقات مرا محبوب خود بدار و رؤیت خودت را براى من زمینه‏ى راحتى و گشایش و کرامت قرار ده‏. موفق باشید
28222
متن پرسش
سلام علیکم . عرض ادب استاد یک مناظره جالبی انجام شده است که ، مباحثش بسیار داغ هست و مورد استقبال شدید جوانان واقع شده مناظره دکتر رفیعی و اقای اقامیری برایتان در ایتا فرستادم ، اگر وقت شریفتون اجازه داد ببینید و نظرتون رو بفرمایید هروقت که صلاح دونستید . چون از ماهم خیلی میپرسند که استاد نظرشون راجع به تفکر اقا میری چی هست اینجا اقای اقامیری مبنای تفکرشون رو میگن التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با سلام: هر دو جلسه‌ی مناظره را گوش دادم. حقیقتاً آقای آقامیری بهره‌‌ی کمی از معارف قرآنی و روایی در رابطه با موضوع معاد در حدّی که متوجه‌ی مبنا و اشارات قرآن و روایت بشوند، ندارند و سعه‌ی صدر و دقت اقای دکتر رفیعی بسیار در این مورد ارزشمند بود و کار دلسوزانه و پیامبرانه‌ای را در این مناظره نشان دادند و به نظر می‌آید اولین کسی که جناب آقای سرلک و آقای دکتر رفیعی بنا داشتند نجات دهند، خود آقای آقامیری بود که یک نکته را گرفته‌اند و صدها نکته را مورد غفلت قرار دادند. امید است که این مناظره سبب شود تا افراد و خود ایشان مواظب باشند ذهن و روح خود را در اختیار هرکس قرار ندهند و همواره در برخورد با هر شخصی، نظر به حکمت و تفکر داشته باشند.  به سهم خودم از جناب آقای سرلک که دلسوزانه این مجلس را در منزل خود تشکیل دادند، بسیار سپاسگزارم در حالی‌که شخص ایشان در جلسات خود حقیقتاً حکیمانه مخاطب خود را متوجه‌ی معاد و ابدیت و نحوه‌ی رجوع انسان با ملکاتِ خود در آن عالم می‌نمایند. انتظار هست رفقا از نظریات شخص جناب آقای سرلک نیز استفاده نمایند. موفق باشید

25430
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: مدتی است متأسفانه برام عجیبه که یادم میره نماز بخونم! با اینکه حافظه ام هیچ مشکلی نداره و برای بقیه مسائل این مشکل رو ندارم و کاری رو فراموش نمی کنم. و هیچ وقت در عمرم نمازم رو ترک نکردم، ولی نمیدونم چرا چند وقتیه هر روز یادم میره نماز بخونم. به نظر شما دلیلش چیه؟ و چه باید کرد؟ متأسفانه چون فضای سایت عمومی است نمی تونم مسائلی که فکر می کنم در سوال مهمه درباره خودم توضیح بدم و از خداوند میخوام جواب من رو به قلب شما بندازه. خیلی ممنون بابت وقتی که میذارین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی را طوری شکل دهید که اهمیت نماز دیده شود و این به شرطی است که جایگاه نماز را در زندگی بشناسید. موفق باشید

24605
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوال ۲۴۵۸۱ برایم روشن نشد بحث بر سر زندگی شخصی نیست چرا که قطعا استاد پناهیان معتقد به اتراف و اسراف در زندکی شخصی نیستند مسئله ای که برای ما مشکل شده دو نگاه است که شما با روایاتی می فرمائید به کفاف قناعت کنید ایشان با روایاتی می فرماید به کفاف قناعت نکنید. سخن این است که استاد پناهیان می فرماید بقای حق و اسلام و مسلمین در این است که ثروت در دست کسانی باشد که حق را می شناسد یعنی بچه های مومن و مذهبی اما شما می فرمائید بچه های مومن و مذهبی به رفع نیاز و کفاف قناعت کنید. و جالب این که هر دو به دین نسبت می دهید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، بالاخره نمی‌توانیم از روایات کفاف در امور شخصی بگذریم. لذا باید ثروتمندشدنِ افراد متدین را در راستایِ کمک به جامعه قبول کرد و به نظر بنده این کار لازمی است. موفق باشید

24432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: استاد مدتیه راجع به فرار مغزها یا همون خروج نخبگان فکر می کنم و این موضوع به نظرم اومد که جدای از مسایل سیاسی و... یه موضوع باعث این پدیده میشه و اون اینکه سرفصل دروس به دردنخور و غیر کاربردی دانشگاهها داره باعث این موضوع میشه به طوری که به عنوان مثال بنده دوستی دارم رشته سونوگرافی «دربخش بانوان» خونده این رشته در ایران به اندازه پزشکی فرد باید درس بخونه اون گله اش این بود که چقدر فرصتهام درگیر و دار قوانین و دروس بیخود دانشگاه از بین رفت می گفت دوستش دو سال رفت فرانسه این رشته را خوند اومد بعدم اینجا رفت سر کار. استاد متاسفانه خیلی رشته ها اینجا اینطوریه چرا که حس می کنم ذهن ها خلاصه نمیتونه بکنه ضمن اینکه اگر سن جوانی جوان ازش استفاده نشه دیگه نمیشه اون نشاط را انتظارداشت اون کارایی را که منجر به تولید و رشد هست تلف میشه لذا به گمانم اولا برای استفاده از نیروی جوانی به نظرم خیلی رشته های دانشگاه اگر از فنی حرفه ای یا کاردانش یا از سن پایین تر شروع شه به نظر بهتر هست و اگر بخواهیم به موضوع با دید بازتر نگاه کرد دانشگاه را فقط کسانی باید بروند که علاقه به تحقیق و پژوهش دارن ولی اگر فرد می خواد بره سر کار به نظرم بچه ها طوری هدایت شن به کاردانش بهتر هست ضمن اینکه خود مسئله کاردانش و.. هم اینطور که بنده فهمیدم بعضی به این دلیل نمیرن چون مخارج این رشته ها هم بالاست وقتی فرد بررسی میکنه میگه الان برم این رشته با این مخارج وکتابا همون برم رشته های نظری که فقط پول کتاب بدم جدای از اون بحث که به این رشته ها هنوز به این دیدگاه نگاه میشه که یارو تنبل هست که رفته این رشته و خیلی رشته ها اصلا این طرف نیست و قانونی هم هست که هرکس رشته های نظری باشه نمیتونه دانشگاه بره رشته های فنی و کاردانش ولی از اونطرفی یعنی از کاردانش و..به دانشگاه نظری میشه لذا استاد این مطلب رو براتون فرستادبنده دستم به جایی نمیرسه بخوام اقدامی کنم ولی گفتم شاید این تحلیل به درد بخوره استاد الان مثلا طب سنتی و... اولا فعلا فقط تهران هست درحالی که خیلی ها رفتن خارج این رشته را گذروندن اومدن دارن پول درمیارن درحالی که این رشته ها اگر بخواد بومی باشه باید متناسب هر اقلیم و محل خودش باشه که نیست استاد ممنون که به صحبتهام گوش کردید امیدوارم با این تحلیل تونسته باشم در راه ایجاد اشتغال کاری کرده باشم. ممنون البته در این مورد مفصل باید صحبت کرد که در مجال نامه و پست نمی گنجد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! متأسفانه هنوز زیرساخت‌های لازم آماده نیست و همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما در روش‌های آموزشیِ صدسال پیش اروپا متوقف هستیم. ولی بحمداللّه عزمِ تغییر اساسی در حال تحقق است. موفق باشید

23602
متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد؛ قران که می خونم علاقه و میلم به خود پیامبر بیشتر میشه. وقت خوندن قران انگار که پیششم و انگار می بینم که قرآن بر پیامبر وارد می شود. خرد نهفته در قران ذهنم رو گرم می کنه و... اما به اهل بیت این قدر میلم نیست. دوستان میگن گمراه شدم دیگه قرآن نخونم. گیج شدم خودمم. آیا این شیطانه داره میلم رو جابه جا می کنه؟ چکار کنم استاد. لطفا راهنمایی کنین. مرسی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گمراه نشده‌اید. همین‌طور که جلو بروید به لطف الهی با اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که شخصیت‌شان تجلی قرآن است، روبه‌رو خواهید شد و می‌یابید که آن عزیزانِ از جان عزیزتر تجسمِ قرآن و قرآنِ ناطق‌اند. موفق باشید

23572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب و احترام: وقت بخیر. استاد گرانقدرم در مورد رمان خواندن کمی توضیح بدهید اگر ممکنه منظورم این هست که جایگاه کتاب های رمان در زندگی چطور باید باشه؟ و دیگر اینکه من میخوام کمی رمان بخونم اصلا نمیدونم چه رمانهایی خیلی فکرساز و خوب هستن. چندتا نویسنده ی رمان نویس و یا چند تا رمان خیلی خوب رو دوست دارم دنبال کنم و نیاز به راهنمایی دارم. تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان، در فرهنگ غربی جایگاه خاصی دارد از آن جهت که متذکر موقعیت انسان و جامعه‌ای است که در آن قرار دارد. مثل رمان‌های داستایوفسکی یا ویکتورهوگو. فکر می‌کنم در فرهنگ ما زندگی‌نامه‌ی علماء و شهدا، نقش مهم‌تری را متذکر شوند. موفق باشید

23096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در بعضی از روایات در وصف شخصی که عقلش تمام است اینگونه آمده است: الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ قَالَ ع لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى‏ (تحف العقول - مواعظ امام رضا علیه السلام) یا در دعای عرفه امام سجاد علیه السلام اینگونه وارد شده که: وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا با توجه به این دو فقره شریفه دو سوال: ۱) چگونه ممکن است کسی مشغول به دست گیری و هدایت دیگران بشود در حالیکه خود را پایین تر از همه بداند؟ (منظور ائمه معصومین علیهم السلام می باشند) به تعبیر دیگر اهل بیت علیهم السلام در چه احوالی به سر می برند که بین این دو جمع می کنند؟ ۲) ما چگونه می توانیم به این احوال برسیم که واقعا دیگران را برتر از خود ببینیم؟ با تشکر. ملتمس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی انسان هر اندازه هم که انسان بزرگ و متعالی باشد خود را و اعمال خود را در نسبت با حضرت حق مقایسه می‌کند؛ می‌یابد که هیچ است هیچ. و در همین رابطه منوّر به فیوضاتی می‌گردند که موجب هدایت سایرین خواهند بود ۲. باید به معارفی دست بیابیم که خود را در نسبت با حضرت ربّ العالمین هیچِ هیچ احساس کنیم. موفق باشید

22601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: بنده خانه دار و مشغول تحصیل غیر حضوری در جامعه الزهرا هستم، به شدت نیاز به مطالعه معرفتی را در درون احساس می کنم و از طرفی علاقه فراوان به حفظ قرآن و حفظ دعا و مطالعه تفسیر قرآن دارم و با برنامه ریزی که کردم می توانم هر روز به مقداری از این کارها برسم ولی چندین مساله ذهن مرا درگیر کرده که قادر به پاسخ گویی آنها نمی باشم: اولا آیا این کثرت گرایی نیست که من دارم؟ یعنی بهتر نیست فقط در یک زمینه فعالیت کنم؟ آیا کار من عاقلانه است یا بر گرفته از حرص در مسایل دینی است؟ دایما فکر می کنم وقت من کم است و اگر در این علاقه های خود حرکت نکنم پشیمان می شوم، ثانیا اگر من فقط خانه داری کنم و مطالعاتی معرفتی داشته باشم من را به مقصد می رساند و من بعد مرگ دچار حسرت نمی شوم که کارهای دیگر را رها کردم با توجه به اینکه دوست دارم نعمت هایی که شامل حال حافظان می شود برخوردار شوم و همچنین تحصیل علم و همینطور وقتی دعا ها را از حفط می خوانم بهتر با خداوند رابطه دارم. اما از آنجایی که از کودکی دچار صفت حرص بودم در مسایل مادی که البته به لطف خداوند و ائمه اطهار از آن حرص دنیایی کاملا خارج شدم الان هم می ترسم این حالت من هم حاکی از حرص در مسایل اخروی باشد و مرا هنگام مرگ دست خالی بگذارد، لطفآ مرا راهنمایی کنید؟ در ضمن ایمیل حقیر خراب است اگر جواب را در سایت قرار دهید ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تقسیم وقت و الأهم و فَالأهم‌کردن بسیار مهم است. 2- سعی کنید در کنار کسب معرفت و اولویت‌دادن به آن‌ها، حفظ دعا را توفیق بدانید، و درک فهم مفاهیم قرآن از حفظ آن اولویت دارد، ولی اگر استعداد حفظ قرآن را دارید، جمع آن دو خوب است. در هرحال برنامه‌ریزی، کار را به‌خوبی جلو می‌برد. موفق باشید

21960
متن پرسش
با سلام: مسئله معیار در مباحث معرفت شناسی چگونه قابل حل است؟ بنظر می رسد این مسئله دوری لاینحل است در یکی از مقالات در توضیح این مسئله اینگونه آمده است: در حوزه معرفت‌شناسي، با اساسي‌ترين و مبنايي‌ترين پرسش‌هاي فلسفي مواجهيم؛ پرسش‌هايي كه مربوط به اصل معرفت و شناخت مي‌باشند. مسائلي نظير ماهيت معرفت، امكان معرفت، منابع معرفت، انواع و اقسام معرفت، مباحث مربوط به باور، صدق، توجيه و مانند آن، شاكله اصلي اين رشته فلسفي را تشكيل مي‌دهند. در اين ميان، مسئله تعيين معيار معرفت از اهميت خاصي برخوردار است. اين مسئله به نوبه خود با مسئله ديگري به نام مسئله «تعيين قلمرو و محدوده معرفت» گره خورده و ارتباط تنگاتنگي با آن دارد. به نظر مي‌رسد پاسخ دادن به هر يك از اين دو مسئله متوقف بر ديگري است. بدون دانستن قلمرو معرفت نمي‌توان معياري براي آن يافت. ابتدا بايد موارد جزئي معرفت را بشناسيم تا بتوانيم با تشخيص ويژگي‌هاي مشترك آنها معيار عامي براي ساير موارد تدارك نماييم. اما از سوي ديگر، بدون به كار بردن يك معيار و ملاك صحيح نمي‌توان موارد معرفت را تشخيص داد. بنابراين، به نظر مي‌رسد دچار يك دور هستيم. بررسي و نقد مسئله معيار از ديدگاه چيزلم / جواد عابديني
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکاتی که می‌فرمایید مربوط به علم حصولی است و معرفت نفس، علمی است حضوری، که به قول ارسطو: «قیاساتها معها». لذاست صاحبان این علم می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

21159

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: نظرتون در مورد کتابهای دیگر ملاصدرا مثل تفسیرهایی که دارند و یا کتاب مفاتیح الغیب ایشان؟ در مورد کتاب رسائل توحیدی و مجموعه رسائل علامه هم نظرتان را بگویید؟ در سایت هر چه جستجو نکردم چیزی پیدا نشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه، یکی از یکی بهتر است. نرم‌افزارهایی مؤسسه‌ی کامپیوتری «نور» در مورد آثار ملاصدرا و علامه به طور مجزا تهیه کرده است، می‌توانید از آن‌ها استفاده نمایید.  موفق باشید

20539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد ارجمند خدا قوت: طلبه پایه 5 هستم. برای شروع غرب شناسی پیشنهادتون چیه؟ از چی و به چه روشی شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با کتاب‌های «گزینش تکنولوژی» و «علل تزلزل تمدن غرب» و «مدرنیته و توهّم» شروع کنید و با کتاب‌های جناب آقای دکتر داوری ادامه دهید تا بعد. موفق باشید

20053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید اگر امکان داره این گفته از آقای صمدی آملی رو توضیح بفرمایید و کلا بفرمایید توحید صمدی قرآنی یعنی چی؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی همه‌ی عالَم را خدا پر کرده است. موفق باشید

19947
متن پرسش
استاد سلام: یه سوال پرسیدم و پاسخ دادین ولی برام حل نشد ۱. شبهه جناب ابن سینا، با عنوان بقاء موضوع، در رابطه با جسم نبود بلکه در رابطه با نفس بود، یعنی برای نفس حرکت جوهری قائل شدن رو رد کرده، اما شما جواب رو در رابطه با جسم دادین؟ ۲. خب اگه برداشت من اشتباه نباشه، باید اینطور جواب بدیم که نفس که از وجه من بودنش که ثابته، و حرکت برای وجه قوه و فعل اون هست، اینجا در جواب باید بگیم اگه نفس وحدت داره با جسم خودش، پس در عین حرکت جوهری، جسم همون جسم قبلیه چون اگه تغییر می کرد، نفس نمیتونست وحدت خودش رو باهاش حفظ کنه، الان استاد این تحلیل من درسته؟ اگر درسته پس میتونیم اینجوری تعمیم بدیم که تمام پدیده‌ها از نظر ماده بودن یک نفس دارن، مثل انسان که نفس داره، مثلا آب هم یک نفس داره، ولی میز به اعتبار ماده و درخت بودن یک نفس داره، پس این نفوس همون جسم خودشونو میخوان، پس لازمه حرکت جوهری ثابت ماندن هویت شی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن‌سینا برای جسم، نفس قائل نیست ولی متوجه است جسمِ انسان اگر حرکت جوهری داشته باشد دیگر این جسم، آن جسم نیست و به این اعتبار شخصی هم که متعلق به آن جسم است، آن شخص قبلی نمی‌باشد. موفق باشید

19875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: ببخشید استاد نظرتون در مورد آیت الله یعقوبی قائنی، شاگرد آیت الله انصاری همدانی چی هست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «سفینة الصادقین» ایشان را مطالعه کردم و در این رابطه ایشان را انسان دقیق و خوبی یافتم. موفق باشید

19196
متن پرسش
من کاری به بعضی ندارم، دانشی ندارن و برای گذران زندگی ادعا میکنن که کیمیا یا جفر بلد هستن و انجام بدن، آنها هم روزی شان باید برسه چرا پیش داوری بکنیم؟ شاید آن بابا هر دو تا پاش قطع باشه چکار کنه اگر نه هر کس میگه بیایید من آموزش علوم غریبه میدم. بله مبانی را یاد میگیری اما چون حق انجامش را از طرف خدای بزرگ نداری بعد از مدتی سر از تیمارستان در میاری یا هر کسی حق نداره دست به قلم بگیره و به اسم طلسم چیزی را کتابت کنه در حالی که اجازه همچین کاری را نداره و خودش عقوبت و تاوان کارش را میبینه قطعا و من مطمئن هستم کسانی که بتونن ارتباطی خارج از تصورات انسان داشته باشن و کار و مشکل کسی را انجام بدن زیر انگشتهای یک دست در ایران زمین هست و مهم تر از کل مسایل من یکی خودم را میگم قادرم به اراده خدای بزرگ هر کاری برای هر کسی انجام بدم، اما برای خودم نمیبره البته به آن شدت نیست که برای بقیه میتونم، بعد اگر بگویم آقا بابت این کار این قدر نذر کن و به چند خانواده بده و خودش هم انجام بده و قسمتی هم از نذر برای من بفرست. آقا این مرد شیاد است مال مردم میخوره مرد مومن خدا را گواه می گیرم بالای پنجاه تن کتاب خوندم به اندازه یک مرتاض ریاضت کشیدم چرا پیش داوری می کنید. ۰۹۳۷۸۵۳۵۹۳۶
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا این مسیر، مسیر اولیای الهی نیست و خداوند خواسته است امور، به صورت عادی جلو رود. موفق باشید

9204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در سایت دو شرح بر سوره حمد امام هست، کدامیک مقدم است و باید گوش بدهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح دانشگاه صنعتی را بعد از شرح کتاب‌خانه‌ی مرکزی دنبال بفرمایید. موفق باشید
26071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ارادت خدمت استاد: سه سوال خدمتتان داشتم که ممنون می شوم پاسخ بنده را بدهید. اول اینکه بحث اصل جمهوریت غربی است؟ یا در بینش امام معصوم هم هست؟ یعنی حضرت امیر و یا امام زمان هم جمهوریت را قبول می کند یا حاکمیت مطلق را؟ دوم اینکه امیر المومنین بخاطر اینکه مقبولیت نداشت به رای مردم احترام گذاشت و کنار رفت و یا چون مصلحت بود بر شورای سقیفه نشورید؟ سوم آیا امام حسین چون بهش نامه زده بودن قیام کرد؟ یعنی چون نظر مردم بود قیام کرد؟ یا خواه یا ناخواه قیام می کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حاکمیت مطلق، با جمهوریت منافات ندارد. آری! حکم خدا مطلق است و ولیّ فقیه متذکر آن حکم است و نه طرحِ نظر خود. و مردم در جامعه‌ی خود برای امور زندگی‌شان می‌توانند تصمیم بگیرند و یکی از انواع تصمیم‌گیری در این رابطه، جمهوریت است. ۲. حضرت از صحنه کنار نرفتند و رأی مردم نیز در آن شرایط در کار نبود. ۳. حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» حاکمیت یزید را نپذیرفتند و در نتیجه، مورد تهدید قرار گرفتند. لذا به این نتیجه رسیدند شاید در کوفه بشود جریانی بیرون از حاکمیتِ یزید شکل بدهند و وقتی از نظر ظاهر، این کار نیز عملی نشد به گفته‌ی شهید مطهری، ترور را تبدیل به شهادت کردند. در این مورد خوب است به کتاب «حماسه‌ی حسینی» مرحوم شهید مطهری رجوع گردد. موفق باشید

25797
متن پرسش
درود بر استاد عزیز موضوع: تفسیر و توجیه اوضاع. سالیانی است که شما از انقلاب و نظام اسلامی و رهبری و ولایت فقیه دفاع کرده و برای آن کتاب نوشته و سخنرانی نموده اید. همه اینها درست و صحیح. اما توجیه شما از آفاتی که این نظام را فراگرفته و ماحصلش مجموعه ای از فقر و بی عدالتی و فاصله طبقاتی و اعتیاد جوانان و بیکاری آنان است چیست؟ لابد می فرمایید این ناکارآمدی از دولتها بوده که وضعیت را چنین کرده خوب این دولتها از کجا آمده اند؟ اینها تربیت شده همین نظام بوده اند، تایید شده شورای نگهبان همین نظامند، پیامد این ناکارآمدیها آیا جز این است که مردم را از دین و مقدسات گریزان کرده و جانشان را به لب رسانده و آنان را خسته و افسرده نموده است؟ توجیه و تفسیر شما از شرایط موجود چیست؟ تا کی مردمی که به اصطلاح پابرهنه ای بودند که انقلاب از آنان بوده باید تاوان بدهند؟ چرا فشار تحریمها را فقط مردم باید تحمل کنند؟ آیا مسؤلین رده بالای حکومتی هم متحمل این فشارها هستند؟ قصه دردها و آلام مردم سر دراز دارد. چرا آنان که زجر کشیده این انقلاب هستند فریاد اعتراضی از اینکه انقلابشان در حال مصادره شدن است بلند نمی کنند. دیگر در این کشور از چه باید دفاع کرد؟ در حوادث اخیر بی شک صدها نفر داغ دار چه سیاستی شدند؟ آیا همه آنان شورشی و اغتشاش گر بودند؟ به کدامین جرم کشته شدند؟ آیا اینقدر عقل و درایت و سیاست نبود که چنین حوادثی رخ ندهد؟ رهبری که از عدم دخالت خود در این مورد سخن می گویند بعد هم رئیس جمهور از تغییر قیمت بنزین اظهار بی اطلاعی می کند، مجلس هم کشک و بی خاصیت، هزاران میلیارد در این حوادث کشور آسیب دید. چه کسانی باید تاوان این آسیب ها را بدهد؟ چرا فریاد اعتراض علیه این بی تدبیریها برنمی خیزد؟ چرا علیه این همه دروغ پردازی کسی اعتراضی ندارد؟ مقامات این نظام در مورد مردم و سطح هوشی آنان چه فکر می کنند؟ به دروغ می گویند که ما به ۶۰ میلیون کمک معیشتی کردیم. کدام کمک؟ کدام شصت میلیون؟ با این همه مغالطه آماری کلاه بر سر کدام مردم می گذارند؟ به هر حال اوضاع خوبی نداریم، من ماندم که این مردم با این اوضاع اسف بار اقتصادی تاوان چه انتخابی را می دهند اصلا انتخاب کردند که حال تاوانش را بدهند؟ در هر انتخاباتی تعدادی را که به مذاق خوش آمد را در مقابل دید مردم گذاشتند و به آنان گفتند که به اینها رای بدهید. کدام انتخاب؟ کدام دموکراسی؟ آری در این اوضاع مردم مظلوم باید از خیلی امور چشم پوشی کنند. از درمان امراض خود، از آسایش و رفاه خود، از مسکن و داشتن خود، ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جواب سؤال‌هایی مثل شماره‌ی ۲۵۷۵۹ و ۲۵۷۸۱ و ۲۵۷۸۰ شده است. آیا در این طوفان باید حکیمانه از چنین فرایندی عبور کرد و حقیقتاً ماورای این تنگناها به آینده‌ای بس متعالی که خدا نصیب‌مان کرده است، با گوهر مقاومت فکر کرد؟ و یا زیر میز زد و برای دستمالی، قیصریه را به آتش کشید. موفق باشید

23924
متن پرسش
سلام معلم عزیزم: سخنی با مخاطبین داشتم اگر اجازه بفرمایید. راستش بنده یکی از چیز هایی که بر خودم فرض می دانم، رجوع به قسمت پرسش و پاسخ های سایت هست و واقعا برایم مانند سفره ی پر برکتی هست و بابت آن از شما و تمامی زحمت کشان سایت لب المیزان تشکر و قدردانی می کنم. و از همین جا به همه حقیقت جویان و تشنگان دوست پیشنهاد می کنم از این پرسش و پاسخ ها غافل نشوند، در ضمن از افرادی هم که سوال میپرسن تقاضا دارم بیشتر با مبانی حضرت استاد طاهرزاده مأنوس باشن که برکات فوق تصوری دارد از جمله اینکه به جواب خیلی از سوالاتشان خواهند رسید و همچنین این پرسش و پاسخ های سایت رو هم زیاد مطالعه کنند تا دریچه هایی در عقل و قلبشان به لطف الهی گشوده شود و حتی نیازی خیلی به پرسش پیدا نکنند ان‌شاءالله. چون انصافا برای بنده که مطالعه می کنم خیلی سخت هست و بهم فشار میاد وقتی می بینم از استاد بزرگوار سوالات تکراری می پرسند، گرچه استاد با صبوری صد باره جواب می دهند ولی خواهشا حساب وقت استاد و مسائل دیگر را هم باید کرد. یکی از برکات فوق العاده مباحث جناب استاد طاهرزاده حقیقتا درک مبانی فلسفی و عرفانی و زمینه فهم عمیق معارف دین می باشد برای پیر و جوان، بخصوص جوانانی که از الان می خواهند پای در راه عبودیت و صراط مستقیم بگذارند و نه تخصص کافی دارند و نه استاد خاص و مطمئن. و باز از دیگر برکاتی که انس با آثار جناب استاد بزرگوار دارد، بخصوص سه بحث خودشناسی و خداشناسی و معادشناسی با شرح های صوتی ایشان، پیدا شدن قوه درک مبانی بزرگانی همچون حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی و شاگردان این دو اسطوره علم و معنا رحمت الله علیهما هست. خداوند به همگان توفیق عنایت کند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی کاربری اندیشمند به کاربران عزیز سایت «لبّ المیزان». به‌خصوص اگر رفقا از قسمت آرشیو سؤالات که موضوعات مختلف را دسته‌بندی کرده است و هرکس بنا به ذوق و مسائل خود می‌تواند به آن قسمت رجوع فرماید؛ غفلت نکنند. موفق باشید

23868
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: ۱. خواستم ببینم آیا همان طور که انسان در بعضی از اعمال ترقی می کند آیا در هنگام خواب هم تکامل دارد؟ ۲. اگر دارد چکار بکنیم که خواب ما هم تکامل به سوی خدا باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در خواب فقط با ملکات خود روبه‌رو می‌شود، می‌ماند که می‌تواند آن‌ها را زلال‌تر بنگرد به شرطی که در بیداری، خود را از کینه و حرص حفظ کرده باشد. موفق باشید

22355
متن پرسش
سلام: قبل از ارائه سوال لازم می بینم از پاسخ های مناسب به سوالات قبلی شما تشکر کنم. سوال: همانطور که می دانید هم پیامبر تبلیغی داشته ایم هم پیامبر تبلیغی. چرا پیامبر پس از پیامبر خاتم، امامان را قرار داد؟ چرا مانند دیگر پیامبران تشریعی که پس از آنها پیامبران تبلیغی آمده بودند، این بار هم خداوند پیامبر تبلیغی نفرستاد؟ مگر تاریخ آن زمان یا خود پیامبر خاتم و رسالتش چه ویژگی خاصی داشتند که حضور امام نیاز بود نه پیامبر تبلیغی؟ ببخشید که اینو میگم: ولی دوست دارم جواب استادطاهرزاده ای به این سوال بدید با همان نگاه زیبایی که به مسائل دارید. چون بنده باید جوابی برای این سوال پیدا کنم که بتواند نسل جوانی را که در جلسه با آن ها همراه هستم قانع سازد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به تذکر خود قرآن در رابطه با خاتمیت نبوت که می‌فرماید: «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»(انعام/115) با اسلام، به عنوان کامل‌ترین دین، نبوت ختم می‌شود و دیگر جایی برای ادامه‌ی نبوت نمی‌ماند و ادامه‌ی هدایت بشر با تبیین هرچه بیشتر همین دین اسلام باید انجام بگیرد که این را امامانی که قلب‌شان با حقیقت قرآن مرتبط است به عهده دارند. در حالی‌که در پیامبران تبلیغی، نبوت به انتها نرسیده و نحوه‌ای از نبوت و وَحی به آن‌ها در میان است. موفق باشید   

21617
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یه شبهه ای در ذهنم بوجود اومده منتها روم نیست بپرسم و اون اینه که عرفای ما که ما رو به کم خوری توصیه میکنن چرا اکثرشان شکم دارند؟ ممکنه بگید استعداد چاقی دارن، ولی چطور باید استعداد چاقیشون توی شکمشون باشه؟ خب شاید کسی ببینه بدبین بشه. استاد ببخشید این سوال رو می پرسم، شأن شما بالاتر از این حرفاست که سوالات اینچنینی افراد بی عقلی مثل من رو خواسته باشید جواب بدید. ولی برام سواله. واقعا چرا؟! تو رو خدا جوابمو بدین تو ایمیلم. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به قول معروف: «فقیر فربه و چاق و طبیب لاغر و زرد / نه آن خدا شناسد، نه آن شناسد درد». و فقیر در این شعر یعنی درویش عارف. آری! ممکن است بعضی تذکرات اخلاقی بدهند ولی نتوانند میل خورد خود را چندان کنترل کنند، ولی بنا به خطبه‌ی متقین اهل تقوا در عین ظاهری نحیف، بدن‌های نیرومندی دارند. موفق باشید  

21604

موت اختیاریبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: موت اختیاری به چه معناست؟ و چگونه می توان به این مقام رسید؟ ممنون اگه میشه همین جا جواب بدید ایمیل خرابه. ممنون و موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  موت اختیاری یعنی اراده‌ی الهی را بر اراده‌ی خود ترجیح دهیم و با رعایت حرام و حلال الهی و ترجیح آن بر امیال نفسانی، این امر ممکن است. موفق باشید

21110
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: جنابعالی در پاسخ به پرسش کاربران از ساختار غلط و مضرِ سه قوه اشاراتی داشته اید، می خواهم بدانم که حضرتعالی ایده و طرحی در جهت جایگزین کردن این ساختار فعلی دارید؟ چنانچه ندارید، بفرمایید که این ساختار درست و تمدن ساز چه الزاماتی بایستی داشته باشد؟ و این که باید ساختار اسلامی و اصیلی که معضلات را مرتفع کند، مقتبس از چه منابع و معارفی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شده است. باید به مرور با به ظهوررسیدنِ انسانی در تَرازِ انقلاب اسلامی، به‌کلی هر سه نهاد کشور به صورت دیگری عمل کنند. در رابطه با معنایِ به ظهورآمدنِ انسان عرایضی در کتاب «مدرنیته و توهّم» شده است که چگونه با به ظهورآمدنِ انسانِ ابزارساز، تمدن غربی شکل گرفت. فعلاً وظیفه‌ی ما آن است که با بازخوانی متون دینی در به‌میان‌آوردنِ انسانی که بناست از تمدن غربی عبور کند؛ تلاش کنیم. مسئله‌ی ما فعلاً این است. موفق باشید   

نمایش چاپی