باسمه تعالی: سلام علیکم: خدای واجب الوجود همواره به عنوان خدایی واحد در عالم حیّ و حاضر است ولی تجلیات حضرت حق با نظر به آیهی «یسأله من فی السموات و الارض، کلّ یوم هو فی شأن» در هر زمان و تاریخ، مناسب ظرفیت و طلب افراد است. حال یک روز بود تجلیات انوار الهی برای مقابله با شاه و بعد صدام بود و امروز علاوه بر مقابله با آمریکا، انوار الهی برای مقابله با شبیخون فرهنگی نیز در صحنه است و امثال سردارد حاج آقا حسین یکتا اتفاقا انسانی است که هم با انوار تجلیات الهی که مقابله با صدام است در صحنه بود و هم امروز در راستای خدای مقابله با تهاجم فرهنگی در صحنه است. بد نیست در این مورد سری نیز به جواب سوال شماره ۲۳۱۷۵ بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً نمیدانم مقام معظم رهبری چه چیزی را مدّ نظر دارند. آنچه هست خداوند میفرماید: «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» (اعراف/27) شیطان و قبیلهی او با نقشههایی که شما نمیدانید سعی در ایجاد مشکلات برای شما دارد ولی با رعایت دستورات خدایی که او را میبیند، نقشههای او را خنثی کنید. بدین لحاظ اگر ما در مسیر دیانت و ذیل ولایت نایب الإمام قرار گیریم، فتنههای آنها خنثی خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه امام «رضواناللّهتعالیعلیه» فرمودند ملاک و میزان رأی مردم است؛ به این معنا است که باید به رأی مردم در بستر قانونی که آن رأی شکل گرفته است، احترام گذاشت. در این رابطه همچنانکه رهبری فرمودند دولت باید ادامه یابد و خودش مسئولیت امور خود را به عهده داشته باشد. و این به نفع جامعه و انقلاب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس یا روح، همان شخصیت افراد است که میتوانند مطابق فطرتشان که اشارهی دورنی هر کس به خوبیها است عمل کنند و یا میتوانند به آن فطرت یعنی به آن اشارهی درونی پشت نمایند و نگذارند تا آن فطرت از قوه به فعل آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً . وَ اتَّبِعْ ما يُوحى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً . وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً (آیات 1 تا 3)/ احزاب) که به پیامبر خود میفرماید در مسیر رعایت احکام الهی به هیچوجه از کافرین و منافقین پیروی نکن و تنها وحی الهی را برنامهی راه خود قرار بده و بر خدا توکل کن و او کافی است که وکیل تو در همهی صحنهها باشد؛ دیگر گوش ما هرگز بدهکارِ این تحریمهای به اصطلاح سیاهچاله نخواهد شد. آنچه میماند وعدهی الهی است برای ایجاد بستری که در آن بستر، ضعف و ناتوانی و هلاکت جبههی استکبار بیش از پیش روشن میشود. چرا که میفرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً (22)/احزاب) چون مؤمنین اتحادِ کفر جهانی را در مقابل خود دیدند، متوجه شدند آن وعدهی الهی که باید در متن قدرتنماییِ کفر ظهور کند، فرا رسیده است. لذا گفتند: این است وعدهی خداوند و رسول او، و خداوند و رسولش به وعدهی خود عمل کردهاند. به آن معنا که در تقابلی سختْ جهانی چهرهی حقانیت و قدرتنماییِ جبههی توحید روشن خواهد شد و لذا «ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» نهتنها خود را نباختند، بلکه ایمانشان نسبت به خدا و تسلیمشان نسبت به دستورات دین بیشتر از پیش به صحنه آمد.
آری! قصهی ما مبنی بر تأکید در نفی استکبار، باید به اینجاها میکشید و بحمداللّه کشیده شد. و مطمئن باشید این بهترین شرایط است برای به ظهورآمدنِ گوهر ایمانیِ مردمی که در وفاداری به انقلاب و نفیِ استکبار، یگانهی دوران خود هستند. اینان همان فئهی قلیلهاند که بر ازدهام پشههای این دوران پیروز خواهند شد. اینان همانهایی هستند که خداوند در موردشان فرمود: « لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً. وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزيزاً» (24 و (25)/ احزاب) خداوند میخواهد در این رویارویی پاداش صداقت صادقین را و عذاب منافقین را اگر توبه نکنند، بدهد و خداوند غفور و رحیم است. خداوند کافران را در حالیکه هیچ بهرهای از این تقابل بهدست نیاوردند با عصبانیت کامل برمیگرداند و خداوند برای مقابله با دشمنان حقیقت و حفظ مؤمنین بدون آنکه مقاتلهی مستقیمی آنها با کافران انجام بدهند، کافی است چرا که او قوی و شکست ناپذیر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد اینطور بگوییم. ولی شاید بتوان گفت از جهتی حقیقت ائمه که همان حقیقت پیامبر است که اولین مخلوق میباشد، همان روح باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این صرفاً سخن بنده نیست یک موضوع اساسی است که صاحبنظران با تحقیقات خود از متون غربی متوجهی این امر شدهاند. زیرا سه کشور ایران و مصر و ترکیه سه قطب مهم تمدنیِ اسلام را تشکیل میدهند و اینطور هم نیست که دشمن با تحمیل فرهنگ خود بر این کشورها مثل کاری که در زمان شاه بر کشور ایران تحمیل کرده بود، موفق باشد. زیرا در عمقِ فرهنگیِ این سه کشور چیزی بالاتر از آنچه در ظاهر در جریان است نهفته میباشد. و در اولین فرصت که سایهی نظامی حاکمان غربزده کم شود، بروز میکند 2- چیز خاصی در مورد دوم به صورت مدون ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت جزوات، جزوهی مربوطه تحت عنوان «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» در لینک زیر: موفق باشید
لینک جزوه :غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطلب بسیار روشن است. زیرا منافق در لباس اسلام، روحِ غیر اسلامی را بر جامعه میدمد و این غیر از جریان کفر است که مقابل اسلام میایستد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مطلب را ملاحظه کردم ولی عنایت بفرمایید که این نوع حرکات که بیشتر به نوعی تردستی و خطای خیال مرتبط است؛ اولاً: با پیشگوییهایی که در حدّ خبر از آینده است، متفاوت است که با کمک تجرد نفس انجام میشود و بیشتر کارِ مرتاضان است هرچند که انسانهای وارسته نیز به جهت تجرد نفسشان میتوانند پیشگوییهایی داشته باشند. ثانیاً: معجزه، اساساً در ساحت دیگری است و با قوا و تواناییهای بشری امکان تحقق آن نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که امثال بنده بتوانم راهنمایی مفیدی داشته باشم. زیرا مواردی است هرکس باید با عقل خود و با مشاوره با اطرافیان صاحبنظر کار را جلو ببرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:می توان از جهتی با آقای نصیری همراه بود از آن جهت که ما هنوز در متن مدرنیته تنفس می کنیم ولی فراموش نکنیم که رویکرد فرایندی انقلاب بسوی اهدافی است که آن عبور از مدرنیته است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند عین وجود است و وجودِ همهی موجودات از اوست و چیزی مثل وجود خدا یعنی چیزی در کنارِ عین هستی، و این محال است. زیرا عین هستی جایی برای عین هستیِ دیگر نمیگذارد چون در آن حال هیچکدام عین هستی نخواهند بود و باید به سراغ عین هستی رفت. به همین جهت گفته میشود ارادهی خدا به محال تعلق نمیگیرد. ۲. قبل و بعد برای خدا که عین هستی است، معنا ندارد. ۳. خدا، عینِ علم است 4- توصیه میشود در این مورد «برهان صدیقین» و جزوات «معارف ۱ و ۲» که بر روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرزندان ما با توجه به نیّات ما، سعهی وجود ما در عالم هستند و هراندازه نیّت ما پاکتر باشد برکات حضور ما در عالم بیشتر است، هرچند که فرزندان ما اختیار خود را دارند و بر اساس آن عمل میکنند ۲. به هر حال ما باید مسائل خود را بشناسیم و مطابق آن برنامهریزی کنیم. آری! اگر لازم است در راستای مسائلی که در پیش داریم زبان عربی یا انگلیسی بدانیم در آن صورت عمل میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. همین حالا در همین فضای وانفسا، انقلاب اسلامی به سوی اهداف خود دارد جلو میرود. راستی اگر مانعی مثل ترامپ و اوج تحریمهای پیشآمده نبود، از کجا معلوم خواهد شد انقلاب اسلامی میتواند با عبور از این تحریمها، تاریخِ دیگری را مدّ نظرها قرار دهد، تاریخی که آمریکا و استکبار با تمام قدرت نمیتواند از طلوع و ادامهی آن جلوگیری کند. معلوم است که برای طلوع یک تاریخ، هزینههایی باید پرداخت شود و ما در شرایطی هستیم که داریم این هزینهها را میپردازیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هیچوقت نمیتوانیم مطمئن شویم آنچه در رؤیای خود میبینیم، حقیقت ما است تا بحث صادقهبودن، یا رحمانیبودنِ آن پیش آید. نهایتش اشاراتی است که باید خودمان با شواهد دیگری که از طریق معصوم به ما رسیده است، مطلب را بررسی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایاتی که میفرمایند بالاخره شیعیان ما به بهشت میروند؛ با نظر به این نکتهی مهم است که شیعه، شخصیت پذیرفتهی خود را امام معصوم قرار داده است و به این لحاظ هرگز از گناهی که انجام میدهد، راضی نیست تا آن گناه در وجودش نهادینه شود 2- مبانی اصلی هر انسانی حضور در محضر ربّ بوده که همان «عهد الست» است و رعایت حلال و حرام الهی موجب میشود تا آن عهد همواره زنده بماند و با رحلت انسان، آن مقامی که مقام انس با پروردگارش بود، برایش ظهور کند البته با تفاوتی که در علم و عمل داشته است. زیرا رجوع به حق امری است تشکیکی. بنده عرایضی در رابطه با آيات 172 و 173 سوره اعراف داشتهام که عیناً خدمتتان ارسال میدارم: آیات مذکور خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا ميدهد كه انسان ذاتاً حق را ميشناسد و ربوبيت او را پذيرفته، ميفرمايد: « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ »
يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسلهايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت ميدهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك ميكني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟
نتايج آيه :
الف – ذات همة انسانها با پروردگار خود روبرو شدهاست.
ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت دادهاند.
ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را ميشناسند.
د – در قيامت بدكاران نميتوانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بياطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.
ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نميتوانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانهاي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همهشان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسانهايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسانها نگذاشتند صداي فطرت در جانشان خاموش شود.
و - اين نوع رويارويي با پروردگار كه از طريق علم حضوري و شهود قلبي انجام ميگيرد، جاي انكار و عذري باقي نميگذارد.
ز - چون انسان فطرت و ذاتي دارد كه آن ذات و فطرت، خدا را ميشناسد، انسان ميتواند با فعّال نگهداشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخيص دهد.
ح – كار مربي در اصلاح انسانها « ذكر و تذكر» به حقايق است تا انسان براساس فطرتش به خود آيد و به خود حقيقياش كه از رسيدن به آن راضي است، دست يابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلي را در پذيرفتن نداي فطرت و يا پشتكردن به آن، خود فرد بهعهده دارد و به همين جهت هم ميشود از يك پدر و مادر در شرايط مساوي دو فرزند بهوجود آيد كه يكي كاملاً به فطرت خود پشت كردهباشد و لذا نبايد نقش محيط و خانواده و امثال اينها را عمده كرد و بدي بدكاران را از دوش آنها برداشت، و يا والدين علت اصلي انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند.
7- توحيد فطري : يعني انسان فطرتاً هم خدا را « خالق هستي» و هم « ربّ هستي » و هم « اله و معبود هستي » ميشناسد. يعني فطرت انسان، توحيد را در همه ابعاد آن درك ميكند. لذا اماممعصوم(عليهالسلام) ميفرمايند: « فَطَرَهُمْ عَلَيالتَّوحيد » يعني براساس توحيد، انسان سرشته شده. و در نتيجه در عمق جانش ميفهمد خدايي در صحنه است كه هم خالق هستي و هم رب هستي و هم معبود اوست.
در همين رابطه قرآن ميفرمايد:
« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ، وَ اَنِ اعْبُدُوني هَذا صِراطٌ مُسْتَقِيم »(يس/ 60)
يعني اي فرزند آدم! مگر به شما سفارش نكردم و شما تعهد نكرديد كه شيطان را نپرستيد، زيرا كه او براي شما دشمني آشكار است، و مرا بپرستيد كه راه مستقيم همين است و بس.
يعني راه راست، همان راه است كه فطرت انساني نشان ميدهد و آن پرستش خداي يگانه است و پرستش هر معبودي غير خدا كجروي و انحراف از مسير مستقيم فطرت است و فراموشي پرستش خداي متعال در واقع؛ دورافتادن از فطرت انساني و فراموشكردن خويشتن حقيقي خويش است.
8– تأكيد تعاليم آسماني بر تزكيه با هدف:
الف- توجه دادن انسان است به نيازهاي اصيل فطري و رهايي از نيازهاي دروغين.
ب- تقويت ميل فطريِ خداخواهي كه در عمق جان انسانها هست.
ج- برداشتن پردههاي ظلماني از روي دل و ايجاد فضاي مساعد روحي براي توجه به خدا.
د- انطباق سير نظري و علمي با سير اخلاقي و عملي، تا آينه دل بتواند انوار الهي را بهخوبي جذب كند. چرا كه وقتي آنچه را انديشه ميشناسد تزكيه اخلاق در صحنه عمل آورد، روح انسان زمينة پذيرش هرچه بيشتر انوار الهي را در خود ايجاد كردهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر بستری از تاریخ ما وظیفهای داریم حتی اگر زمانه، زمانهی گرگ باشد سرنوشت ما به دست خود ما است مثل آنکه در زمان طاغوت، وظیفهای داریم و در زمان ولایت فقیه وظیفهای دیگر، منتها وقتی روح زمانه را بشناسیم با نظر به آن فضا تصمیم میگیریم. آری! ارادهی الهی آن است که بالاخره مستضعفین زمین که در آسمان مورد قبول فرشتگاناند، حاکم شوند و هرکس در هر مرحله از این فرایند وظیفهای دارد. مثل همان وظیفهای که ما در فرایند ظهور حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» انقلاب اسلامی را مدّ نظر قرار میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بزرگان عرفان و معارف دینی در رابطه با اینکه فرمودهاند: «کان الله و لم یکن معه شیء» میفرمایند: «کما الآن» یعنی حالا هم خدا هست و دیگر هیچ 2- خداوند «جواد» است و همواره هر موجودی که ظرفیت موجودشدن را دارد، «وجود» میدهد 3- در مورد قسمت سوم سؤال از کتاب «آشتی با خدا» قسمت «چرا خدا ما را خلق کرد؟» استفاده کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر کسی بتواند مقصد اصلیِ جناب صدرالمتألهین را بفهمد، عالیترین نگاه و بنیادیترین فهم را نسبت به بدن اخروی که منطبق بر آیات و روایات است، به میان آورده است. عرایضی بنده در این مورد در جزوهی «نحوهی حیات بدن اُخروی» داشتهام. البته فهم آن مبتنی بر فهمِ دستگاه فکری جناب صدرالمتألهین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همینکه میفرمایید «حال»، دیگر حال، حال نیست و گذشته است 2- در حرکت است که با پدیدهای روبهروئیم که همواره میآید و میرود ولی در نسبت با «وجود» و تبدیل قوه به فعل، موضوع فرق میکند. موفق باشید