بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22409
متن پرسش
سلام: چرا در مسیر سلوک الی الله گاهی یک نفر یک توبه می کند و با یک توبه تمام مسیر زندگیش تغییر می کند و یا شهدایی که یک شبه ره صد ساله می روند آنها از چه قانونی استفاده می کنند و یا عده ای سالها در این مسیر زحمت می کشند تا به یک شب مثل شهدا برسند تازه اگر برسند آخر این اکسیر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همّت، آری! همّت، گفت:

من فدای آن‌که نفروشد وجود    

جز به آن سلطان با احسان و جود

من فدای آن مس همت‌پرست                       

کو به غیر کیمیا نارد شکست. زیرا:

مرغ را پر می‌برد تا آشیان /  پر مردم همت است این را بدان

موفق باشید

22221
متن پرسش
سلام: ۱: خوردن میوه، کلوچه، کیک و... بین دو وعده غذایی اشکال سلوکی داره؟ ۲. اگه صبحانه یا ناهار مثلا دیرتر بخوریم و تو ساعتی که مشخص کردیم برای وعده بعدی هنوز گرسنه نشده باشیم باید سر موقع غذا بخوریم ولو که گرسنه نباشیم یا منتظر بمونیم تا گرسنه بشیم چون در فرض اینکه منتظر بمونیم، ممکنه خوابمون دیر بشه یا برناممون بهم بخوره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر صورت، خوردن تنقلات در حین دو وعده‌ی غذایی، نفس را مشغول به آن تنقلات می‌کند 2- می‌توان با اندازه‌ای از غذا مصرف ‌کنید که زمان‌های خوردن غذا مطابق برنامه‌ی ریخته‌شده مدیریت شود. موفق باشید

20425

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر شما و آرزوی سعادت و کمال روز افزون و عاقبت بخیری و تمامی رهروان راه حق. بنده حقیر گرفتار صفات روحی بدی هستم که امان را گرفته و مشغولیت زیادی ایجاد کرده از جمله کم ظرفیتی و غضب و... . محیط کار هم طوری است که اگه انحراف یا ضد ارزشی را ببینم کم صبر شده و این وضع اوقات زیادی مشغولم کرده و نمی دانم چه تکلیفی دارم. یقین دارم که آرامشی که باید ندارم. راهنمایی بفرمایید کسی که اوضاعش اینقدر اوراقه باید چه بکنه. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده شرح حدیث «یابن الجندب» کمک می‌کند و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» نیز. موفق باشید

18784
متن پرسش
سلام علیکم: کسی که معلول به دنیا می آید و پدر و مادرش هم در معلولیت او تقصیر دارند آیا طلب عین ثابته اش هم که در آن ظاهرا اختیار شخص هم نقش دارد همین بوده؟ فراتر از نقش پدر و مادر می خواهم بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شخص معلول به جهت عین ثابته‌اش که اقتضای آن معلولیت را دارد و خلقت خود را با همان نحوه بودن از خداوند تقاضا کرده است، رَحِمی را انتخاب می‌کند که مقتضیِ چنین ظهوری است و از این جهت پدر و مادر اگر تقصیر خود را هم در این امر داشته باشند، ربطی به معلولیت آن کودک ندارد. معلولیت او به خودش مربوط است وگرنه ممکن است این اشکال پیش آید که خداوند چرا ضعف‌های والدین را به پایِ آن کودک می‌گذارد و چرا آن کودک باید قربانیِ آن ضعف‌ها باشد؟ در حالی‌که چنین نیست. موفق باشید 

9582
متن پرسش
سوال: شما می فرمایید که مومن «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» و مومن غصه نمی خورد و نگرانی ندارد می داند که همه در دست خداست و خیالش راحت است. سوالی که به وجود می آید این است که: یک وقت است امام معصوم است که هیچ خطایی ندارد و خیالش راحت است که آنچه خدا فرموده عمل کرده است، خب این شخص اگر مسئله ای هم رخ دهد چون از جانب خودش مشکلی نیست حادثه به وجود آمده را از طرف خدا می داند و وسیله ای برای امتحان و یا پیاده شدن سنتی در زندگی، اما یک وقت است من نوعی ام که ادعای ایمان دارم اما هر روز را با گناهی سر می کنم خب حادثه که رخ می دهد را وسیله تنبیه می بینم و چوب خدا می بینم برای همین نگرانم و غصه می خورم، پس نمی توانم در این حادثه ای که رخ داده است «و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» باشم. نمی دانم توانستم منظور خود را برسانم یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید؛ آیه می‌فرماید: «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» یعنی آن‌کس که سعی دارد با محبت به حضرت حق که دارای همه‌ی صفات کمالیه است زندگی کند، نه نگران گذشته است و نه نگران آینده و ما به اندازه‌ای که در مسیر محبت الهی قرار داریم منوّر به چنین حالتی خواهیم بود. باید سعی کنیم محبت حضرت حق را مدّ نظر جانمان قرار دهیم تا به آن‌چنان نتایجی نائل شویم. موفق باشید
7637

عالم امربازدید:

متن پرسش
با سلام عالم برزخ و قیامت حزو عالم امر است؟و آیا عالم امر عالم جداگانه ای در کنار این دو عالم محسوب میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت به این عوالم عالم امر می‌گویند که مجردند، این‌طور نیست که عالم امر عالمی باشد جدای از عالم برزخ و قیامت. موفق باشید
26536
متن پرسش
سلام علیکم: به عقیده حضرتعالی مهمترین علت سستی در عبادات و طاعات چیست و چگونه بروز می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون اهداف بلند در نظر نباشد، راهِ رسیدن به آن‌ها که عبادات و طاعات است جدّی گرفته نمی‌شود. از پیامبر خدا و فاطمه‌ی زهرا و ائمه‌ی هدی «علیهم‌السلام» که بگذریم، خود رهبر معظم انقلاب چون متوجه‌ی اهداف بزرگی در این تاریخ هستند، نسبت به عبادات جدّی می‌باشند. موفق باشید

23804
متن پرسش
سلام: با توجه به فرموده عالم بزرگوار مرحوم لنکرانی که واجبات خود را انجام دهید و بعد از آن بدنبال حل مشکلات مردم باشید من بهشت را تضمین می کنم. خواهشمند است مرا راهنمایی بفرمایید. من می توانم بجز شغل اول شغل دومی داشته باشم و درامد آن را فقط برای کمک به فقرا و نیازمندان اختصاص دهم. آیا این کار را انجام بدهم و یا اینکه بعد از فراغت از شغل اول بدنبال عبادت نوافل و قرآن و ادعیه و مستحبات باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انجام واجبات با معارف و اخلاقِ بهتر موجب نتیجه‌ی بهتری خواهد شد. آری! در کنارِ عمق‌بخشیدن به معارف دینی، اگر زمینه‌ی خدمت به مردم فراهم است باید آن خدمت را بر انجام مستحبات ترجیح داد. موفق باشید

23616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال ۲۳۶۰۵ پاسخ داده نشده. در ضمن ارسال به ایمیل مشکل دارد و ارسال نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه ایمیل جنابعالی مشکل دارد. در حالی‌که این نوع سؤال‌ها را بیشتر به صورت شخصی به ایمیلِ کاربران محترم ارسال می‌داریم. این‌طور جواب داده شد:

23605- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که در دعا، از خدا طلب قتل فی‌سبیلک داریم، پس چرا می‌گویید طلب شهادت در دعا نیست؟ موفق باشید

23438
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ببخشید دوباره مزاحم شدم استاد جان. ۱. در ادامه سوال ۲۳۴۲۶ می خواستم بپرسم منظورتان این است که تشکیک عرضی را قبول ندارید؟ زیرا در کتاب بدایه جناب علامه (رحمه الله علیه) از تشکیک عرضی نیز صحبت فرموده اند. و مثال معروف نور و منشور ظاهرا برای تشکیک عرضی بیان می شود که نور در یک مرتبه وقتی از منشور عبور کند به رنگ های مختلف تبدیل می شود. علت سوال مجددم این است که در صورتیکه مطلب را اشتباه متوجه شده ام اصلاح کنم. ۲. در مورد حرکت جوهری که می فرمایید مخصوص عالم ماده است آیا فقط شامل موجودات مادی حقیقی مثل جماد و نبات و حیوان می شود یا موجودات مادی اعتباری مثل درب و دیوار و میز هم شامل حرکت جوهری می شوند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تشکیکی که در رابطه به وجود مطرح است به معنای شدت و ضعف در مراتب وجود است و این نوع تشکیک، عرضی نمی‌تواند باشد. زیرا وقتی دو چیز در عرض همدیگر باشند، در یک مرتبه از وجود قرار دارند. ۲. ماده، یک مرتبه از وجود است و به اعتبار ماده‌بودنِ موجود، حرکتِ جوهری برای او در میان است. موفق باشید

23404

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد سال هاست که از مباحثتان استفاده می کنم. الان در حال تدوین موضوع و طرح پایان نامه هستم و موضوعم «تعلیم آموزه های دینی با رویکرد معرفت نفس» است. می خواستم در این زمینه به بنده کمک کنید تا ان شاءالله منجر به تدوین «نظام تعلیم و تربیت با رویکرد معرفت النفس» شود. متن طرح: یکی از مباحث اصولی و بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی «معرفت نفس» و به تعبیر دیگر «معرفت شهودی نفس» است که در آیات و روایات متعددی به این مهم اشاره شده است. در معرفت آفاقی که بر مبنای علم حصولی صورت می گیرد، پایه و اساس مفاهیمی هستند که در ذهن شکل می گیرند و بر اساس آن برهان های مختلفی برای اهداف مورد نظر صورت بندی می شود. در این نوع معرفت انسان به وجود حقایق و خدا آگاه می شود ولی لزوماً این نوع معرفت سبب ارتباط با حقایق و حضرت حق و بندگی نمی شود. لذا پایه و اساس در معرفت انفسی «شهود» و «درک حضوری» است به این معنا که انسان همه چیز را در وجود و نفس خود مشاهده و کشف می کند و از این نظر تاثیر عمیق تری بر جان و دلش می گذارد. معرفت انفسی بر خلاف آفاقی نتیجه و محصول فکر و اندیشه و مفاهیم ذهنی نیست بلکه از نوع سلوک و عرفان عملی و فاصله گرفتن از کامجویی های حیوانی است که با ریاضت و مراقبت و مجاهدت میسر می شود. در اثر همین مجاهدت ها و مراقبت ها، نفس به جایگاه و مرتبه‌ای از ظهور می‌رسد که فقر وجـودی و عـین‌الربط بـودن خود را به حضرت حق، شهود می‌کند و در‌ پرتو‌ شهود فقر‌ و نیاز خود، حق‌تعالی را به شهود می‌نشیند و این همان معنای حدیث پیامبر اعظم است که فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». علامه طباطبایی نیز ذیل آیه ۱۰۵ سوره مائده «یـَا‌ أَیـُّهَا‌ الَّذِیـنَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یـَضُرُّکُم مِن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» اینگونه به معرفت نفس اشاره می کنند: از آن‌رو که خداوند به مؤمنان دستور‌ می‌دهد‌ ملازم‌ و مراقب نـفس خـویش باشید دانسته می‌شود که منظور‌ از‌ «راه و طریقی» که به پیمودن آن امر شده، همان «نفس» انسان است. بنابراین‌، راه‌ هدایت‌ که انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند، همان «نفس» آدمی است؛ «فـنفس المـؤمن هو طریقه‌ الّذی‌ یسلکه الی ربّه و هو طریق هداه و هوالمنتهی به الی سعادته». از طرفی دیگر سالک و رهپوی این طریق نیز همان «نفس» انسان است و چون انسان در بستر نفس خـویش در‌ حرکت‌ است تا به غایت و کمال خود که پروردگار است دست یابد، لذا اینجاست که «وحدت سالک‌ و مسلک‌ و مسلوکٌ‌الیه‌» مـعنا می‌یابد؛ از ایـن‌رو، اهل معرفت گفته‌اند: «آنکه خود را‌ زرع‌ و زارع و مزرعه خویش نداند، از سعادت جاودانی بماند». لذا در مواجهه با کسب معرفت دو راه پیش رو داریم: یکی معرفت آفاقی و دیگری معرفت انفسی که البته معرفت آفاقی مقدمه ای است برای رسیدن به معرفت انفسی. حال در مواجهه با کسب معارف و آموزه های دینی نیز با همین دو رویکرد مواجه هستیم که به نظر می رسد تا کنون برای انتقال و آموزش معارف دینی، بیشتر از سیر آفاقی بهره جسته ایم. نوشتار پیش رو سعی دارد که نشان دهد تعلیم آموزه های دینی به متربیان با رویکرد معرفت انفسی اولاً به لحاظ کمی تاثیر بیشتری دارد ثانیاً به لحاظ کیفی این اثر ماندگاری بیشتری دارد ثالثاً بر عمق و جان متربی به گونه ای اثر می گذارد که آموزه های دینی را صرفاً یاد نمی گیرد بلکه در خودش کشف می کند. از این رو احساس می شود که تعلیم و تربیت به یک تغییر نگرش و رویکرد نیاز دارد تا به جای اینکه ذهن مخاطب و متربی را مملو از داده ها و مفاهیم مختلف کند و او را فقط از وجود حقایق «آگاه» کند، دست او را بگیرد و حقایق عالم را به او نشان دهد و به تعبیر دقیق تر خود متربی حقایق عالم را که در ابتدا خارج از خود می پنداشت، به تدریج ذیل وجود خود شهود کند و بین خودش و حقایق عالم «ارتباط» برقرار کند و این همان معنای حدیث شریف امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند: «معرفت النفس أنفع المعرفتَینِ». نسل کنونی و جامعه قرن ۲۱ تشنه معارفی است که جانشان را سیراب کند و نه اینکه صرفاً با استدلال های خشک و بی روحی مواجه شوند که شاید بتواند مرهمی برای برخی از سوالات عقلی شان باشد. نسل کنونی خدا را به عنوان حقیقی ترین حقایق پذیرفته است ولی هنوز نتوانسته است که این خدا را وارد زندگی روزمره خود کند و بدین ترتیب از ارتباط با او لذت ببرد و بفهمد که همه چیز به دست اوست. اصلا با حذف خدا از چنین جامعه ای مشکلی پیش نمی آید چون از یک خدای مفهومی که توسط عقل و استدلال به اثبات رسیده است کاری برنمی آید. خدای قادر عالم رزاق خدایی است که لحظه به لحظه باید از طریق قلب و جان با او ارتباط برقرار کرد به گونه ای که یافتن او همه چیز خواهد بود و به فرموده سیدالشهداء علیه السلام: «ماذا فقد من وجدک و ماذا وجد من فقدک؟». جوان امروز مطمئن است که روزی همچون دیگران از این دنیا خواهد رفت چون همه روزه این واقعیت را در بیرون از خود مشاهده می کند ولی اگر اثری بر روی او ندارد برای این است که هیچگاه مرگ و معاد و قیامت را از درون خود و لایه های عمیق نفس خود مشاهده نکرده است و اصلا احتمال نمی دهد همچین راه ژرف و شگرفی به نام معرفت نفس وجود دارد. لذا حاصل این تحقیق می تواند اولاً منجر به تغییر نگاه برای نظریه پردازان فلسفه و تعلیم و تربیت باشد تا افق جدیدی را برای مخاطبان و متربیان ترسیم کنند و ثانیاً گامی باشد برای حرکت به سوی تدوین نظام تعلیم و تربیت با رویکرد انفسی که منجر به درونی و حضوری شدن مفاهیم دینی شود. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب درست و ارزشمندی است امید است با پشتکارتان بتوانید هرکدام از موضوعات را در بابی مجزا تدوین کنید. از نکات مطرح‌شده در «رسالة الولایه» علامه غفلت نشود. موفق باشید

22207
متن پرسش
سلام استاد: آیا این به ظهور آوردن عقل تکنیکی مربوط به انقلاب اسلامی دوره ی بعد از دوره ی گذاری است که آن را «گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی» خواندیمش و باید به سوی آن حرکت کرد یا این هم مربوط به دوره ی گذار است ولی متکامل تر از گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی و گذاریست بعد از گذاری و چیزی ماورای این ها را انتظار می کشیم (یا در انتظار ماست) که نمی دانیم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در بحث «عقل تکنیکی» خواستیم نظر هایدگر را در مورد ماهیت تکنیک متذکر شویم و این‌که چگونه انکشاف تاریخی که در غرب شروع شد، با حجابِ گِشتل از جایگاه خود خارج گشت. ولی در بحث «گزینش تکنولوژی» سخن از آن است که ما به عنوان شرایط اضطراریِ خود لااقل افسونِ تکنولوژی نگردیم آن‌هم تکنولوژیِ گِشتل‌شده. موفق باشید

21402
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز برای اینکه سالک مبتدی در قلبش اعتراض و عدم تسلیم نسبت به مقدرات احساس نکند راهکار عملی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا مدت‌ها این حالت هست و با صبرِ در اطاعت، به مرور نورِ حق می‌آید و این حالت، کم می‌شود تا به تسلیم کامل برسیم. راه‌کارِ آن «صبر» است. به گفته‌ی مولوی:

پرده‌های دیده را داروی صبر                   هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینه‌ی دل چون شود صافی و پاک                 نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                 فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید     

21038
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرانقدر: ببخشید آقای طاهر زاده شما مکررر در کتابها و سخرانی هایتان به انقلاب اسلامی بعنوان یه موهبت الهی برای بشر برای رسیدن به سعادت اشاره کرده اید و صحبت از تمدن زایی شیعه از این دریچه می کنید. وضع فعلی کشور از لحاظ فساد اداری ، مدیریت ، ظلم، اشتغال، اختلاف طبقاتی و ... خیلی تا خیلی بحرانی است. به نظر شما چطور می توان به این انقلاب امید داشت وقتی که فقط حرف بعضی مسائل را می زند و نسبت به کوچکترین مشکلات مردم بی اعتناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنان‌چه مکرر عرض شده به‌خصوص در عرایضی که مربوط به آیات قرآن بوده، با شواهد کافی روشن شد که ریشه‌ی همه‌ی این مشکلات در باقی‌ماندِ ما است در گذشته‌ی غربی تاریخ ما. و هراندازه از ریشه‌های انقلاب و رهنمودهای رهبری بیشتر فاصله بگیریم، وضع بدتر و بدتر می‌شود. به گفته‌ی آقای استاد شهریار زرشناس هرچه می‌کشیم از نئولیبرال‌های وطنی است. موفق باشید

20918
متن پرسش
با سلام: سوال بنده در مورد قوم یهود است. روند تاریخی قوم یهود نشان می دهد که جریان این قوم از زمان حضرت یعقوب علیه السلام شروع می شود. و حضرت یوسف علیه السلام به تنهایی سالیانی در مصر زندگی می کرد. اما پس از این مدت قوم حضرت یوسف به مصر کوچ کردند. از این زمان به بعد بود که این قوم به صورت ویژه رسیدگی می شدند. و این جریان سالیان زیادی و در زمان پیامبران بعدی از جمله حضرت موسی علیه السلام نیز ادامه یافت. و این رسیدگی بلند مدت باعث شده است یهودیان فکر کنند همیشه برتر هستند. سوال من این است که اولا آیا این تحلیل درست است؟ ثانیا علت آن چه بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان مصر هم بنی‌اسرائیل بعد از حضرت یوسف «علیه‌السلام» کارشان به ذلت و خواری کشید و در مقابل فرعون تا آن‌جا ذلیل شدند که خدمتگذاریِ قبطیان کارشان بود و به همین جهت حضرت موسی «علیه‌السلام» تلاش کردند آن‌ها را از مصر خارج نمایند. بنی‌اسرائیل به جهت روحیه‌ی توحیدی که در پیروی از حضرت موسی «علیه‌السلام» به‌دست آوردند؛ قرآن در توصیف‌شان می‌فرماید: «يا بَني‏ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ» (47/ بقره) و آن‌ها متوجه‌ی این امر نشدند که ملاکِ برتری، توحید است و نه نژاد. و همین توهّم موجب شد تا از توحید محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» استقبال نکنند. موفق باشید

20796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده عباراتی را در آثار شما می بینم که به علت کم سوادی، دقیقاً نمی دانم یعنی چه. این که انسان برای نظر به حق، باید از کثرات منصرف شود یعنی چه؟ دقیقاً باید چه کار کند؟ نظر به جنبه وجودی عالم دقیقاً چگونه میسر است؟ در صورت امکان ساده و قابل فهم توضیح فرمایید، و به صورت دستورات عملی و قابل اجرا. یعنی اگر بخواهیم به جنبه وجودی عالم نظر کنیم دقیقاً بایستی چه رفتارهایی را انجام بدهیم و چه رفتارهایی را انجام ندهیم. آیا لذت بردن از لذات حلال با این امر منافاتی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن کمک می‌کند. از طرفی در روایت داریم: لذّات حلال عامل شوق در عبادات خواهد بود. موفق باشید 

19935
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت: استاد در بحث حرکت جوهری، شبهه بقاء موضوع به صورتی که ابن سینا می گفت که من همون ابن سینای قبلی هستم، پس حرکت جوهری نیست، جوابتون این بود که موضوع عین حرکته و تغییری در شخصیت جزئی فرد پیش نمیاد بلکه همون ذات کامل تر میشه، یعنی در تمام جواباتون به این مسئله تاکید داشتید، حالا سوالم اینه، در بحث وجود جزئی یک شخص، مگه حرکت جوهری دخیله که ابن سینا دچار شبهه شد، مگه بحث من بود یک شخص، از درجه وجودی شدیدتری نسبت به ماده بالاتر نیست که جواب شبهه رو نسبت به ماده و حرکت اون پاسخ میدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن‌سینا شیخ الرئیس این را به‌خوبی متوجه است که وقتی حرکت در جوهر هر موجودی جاری باشد آن موجود به جهت حرکت جوهری‌اش دیگر آن موجود نیست. و جناب صدرا با نظر به شدّیّتِ حرکت در جوهر متذکر شد که آن موجود همان موجود قبلی است که شدت یافته است. موفق باشید

17694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد دینانی می فرمایند که ابلیس، نماد غیرت خداوند است که هر نااهلی به حریم وارد نشود، می خواستم نظر شما را در این مورد بدانم. لطفا کمی توضیح فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم جلال حضرت حق اقتضا دارد تا هر ناشایسته‌ای به آن حریم نزدیک نشود و شیطان از این جهت، مظهر اسم جلال حضرت حق است. موفق باشید

8250
متن پرسش
سلام علیکم: از این‌که من نیستید بیشتر خدا را شکر کنید. جمله‌ای هم خطاب به خدا: یعنی می‌شود ما هم با تو حرف بزنیم؟ وعده‌ی دیدار در قیامت من در نزد شمر و شما در نزد حضرت رسول . ای واااای بر این بودنم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این حرفای صد مَن یک شاهی چیه می‌زنی؟! غلط کردی تو نزد شمر باشی. تو عاشق امام زمانی و جایت بر فرق سر ما است. فکر کردی حالا این حرفا که من می‌زنم از سیر تا پیازش را عمل می‌کنم؟ آره دلم می‌خواد عمل کنم همین را هم شکر. موفق باشید
8232
متن پرسش
با سلام ... چرا شما سعی می‌کنید خودتان را برای بقیه الگو قرار دهید؟ چه کسی به شما مشروعیت داده که برای مردم سخنرانی کنید و فهم خودتان را ملاک دین قرار دهید؟ اگر روزی متوجه بشوید که تمام کتاب‌هایی که چاپ کردید، بالکل مقابل دین واقعی می‌ایستد شما چه کار می کنید؟ شما با طرح مباحثی که در کتاب‌هایتان می‌کنید جز این‌که ما را با حجابِ مفاهیم روبه‌رو کنید کار دیگری نمی کنید!!!! اصلا آیا بر شما واجب شرعی بوده است که در نشر آثارتان فعالیت کنید؟ امثال شما عزیزان که در رأس امور فرهنگی کشور فعالیت می‌کنید ظاهراً چشم بر مشکلات عدیده‌ی مردم پوشیده‌اید و دنبال آرزوها یا بگو هوس‌های خود هستید و با یک سری حرف و حدیث‌های در قالب دین خدا، سر خود و مردم را مشغول می‌کنید!! شما استاد محترم بر هیچ‌کس ولایت ندارید که بخواهید نحوه‌ی تربیت افراد را به‌عهده بگیرید، همان‌طور که در زندگی‌نامه‌ی خود گفته‌اید! ولایت مال حضرت ختمی مرتبت(ص) است و بس! خود باشید و خود شوید حاج آقا!! علایق شخصی شما و آنچه شما نامش را فطرت می‌گذارید برای خود شخص شما حجت است، چه ربطی به دیگران دارد؟ الآن شما در کشور دارید صاحب جریانی بین جوانان می‌شوید یعنی در حال تاثیرگذاری هستید، چقدر به آینده‌ی روحی خود مطمئن هستید؟ نمی‌دانم که چرا بنده با امثال شماها مشکل پیدا کردم؟ اشکال کار هم این است که شما نمی‌گذارید رو در رو باهاتون بحث بشه ! انگار هرچی حقیقت هست، پیش امثال شماهاست، این یعنی سرِ مردم رو شیره مالیدن !!!! آیا شما فکر می‌کنید که توانایی هدایت مردم را دارید؟ منِ جوان می‌گویم این یک توهم است ... حالا هر جور دوست دارید جواب بدید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نمی‌دانم چه شده که تا این حدّ از دست بنده عصبانی هستید؟ آدم حسابی! مگر ما حرف‌های خودمان را می‌زنیم که روزی متوجه شویم بالکل مقابل دین واقعی بوده؟ همه‌ی تلاش بنده آن است که به عنوان یک معلم معارف اسلامی نگاه عزیزان را متوجه دین اسلام بگردانم تا هرچه بیشتر سر و کارشان با شریعت الهی و احکام پروردگارشان باشد و سعی می‌کنم عقل مخاطبان خود را مورد خطاب قرار دهم نه احساساتشان را، تا خودشان توان تفکر در دین را پیدا کنند. تعجب می‌کنم که عنایت نمی‌کنید امر به معروف و نهی از منکر واجب شرعی است و چه امر به معروفی بهتر از آن‌که افراد را متوجه معروف الهی کنیم و چه نهی از منکری بهتر از آن‌که جوانان را متوجه ظلمات فرهنگ غربی نماییم. مگر بحث ولایت مطرح است که می‌گویید بنده بر کسی ولایت ندارم که بخواهم تربیت افراد را به عهده گیرم؟! بنده معلمی هستم که وظیفه‌ی شرعی‌ام اقتضا می‌کند که متذکر دین الهی باشم تا انسان‌ها خودشان انتخاب کنند. باور کنید اگر احساس وظیفه نمی‌کردم بسیار راحت‌تر بودم که به مطالعات شخصی خود بپردازم و به عباداتم مشغول شوم که بحمداللّه خداوند شوق انجام آن را در من قرار داده. چقدر خوب بود که می‌فرمودید مثلاً کدام قسمت از کدام کتاب مخالف نظر عالِمان دین یا مخالف متن آیات و روایات است، تا بنده خود را تصحیح می‌کردم. می‌گویید اشکال کار این است که نمی‌گذاریم با ما بحث شود. چطور نمی‌گذارم؟! بفرمایید این گوی و این میدان. از طریق همین سایت هر اشکالی دارید بفرمایید، هم بنده استفاده می‌کنم و هم کاربران عزیز. ولی اجازه دهید کار به مراء نکشد زیرا در آن برکتی نیست. با این‌که بنده هرگز اقدام به چاپ هیچ‌کدام از کتاب‌ها نکرده‌ام با این‌همه امیدوارم این نسل از طریق آثاری که از بنده - به لطف الهی- به‌جا مانده، راهشان به سوی افکار عالمانی مثل حضرت امام و علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهما» گشوده شود و از آن طریق بتوانند مستقیماً با آیات و روایات ائمه«علیهم‌السلام» مأنوس گردند. اخوی! این رسمش نبود که با ما این‌جوری رفتار کنی!! موفق باشید ‌
25487
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. ۱. دروس معرفت النفس جوادی املی صوت ها رو دقیقا از چه سایتی بگیریم و یا حسن زاده املی هر کدوم که در اولویت هست بعد از گذراندن معرفت النفس شما؟ البته اگر شرح دروس صمدی املی کفایت نمی کند. ۲. راستی استاد اگر از سعادت ما خانمها در بالاترین درجه ی تقوا این باشه که نه ما هیچ مردی رو ببینیم و نه هیچ مردی ما رو ببینه در آموزش چه باید کرد؟ حتی با رعایت مطلق حد و مرزها با توجه به جزوه ارتباط زن و مرد؟ در مهمانی ها چطور؟ نامحرم میاد خونمون موقع غذا خوردن چطور؟ ۳. گاهی یک کار عرفانی انجام میدیم نمیخوایم کسی بفهمه و میپرسن در همون مورد چی بگیم که دروغ نگفته باشیم مثلا میگه دعا عهد رو خواندی؟ خوانده ایم. چی جواب بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شرح آقای صمدی کفایت می‌کند. ۲. همچنان که قبلاً نیز عرض شد بعضی روایات اشاره به تاریخ خاص خود دارد. نکاتی را در متن اخیری که تحت عنوان «زن دین‌دار در نسبتی جدید با عالَم» عرض شده است در  ذیل خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

آنچه بنده می‌توانم ادعا کنم آن است که تاریخ برای ظهور اندیشه های بزرگ در زنان به‌وجود آمده است، مشروط بر آن‌که آن‌ها به میدان بیایند و از خطاهایی که در ابتدای امر ممکن است پیش ‌آید نگران نباشند. البته که اگر یک استاد نجّار به شاگردش فقط بگوید مغازه را آب و جارو کن و بعد از ۱۰ سال به او بگوید چرا نمی‌توانی یک صندلی بسازی؟ جواب شاگرد آن است مرا وارد میدان نکردی! آیا انصاف است که استاد نجار ضعف شاگرد خود را به رُخ او بکشد؟ مشکلی که ما امروز داریم «مرد بودن»ِ تاریخ است. تاریخ را مردانه تعریف کرده‌ایم و جایی برای زنان نگذاشته‌ایم، بعد می‌گوییم آن‌ها بیایند تا پا به پای مردان امور را به‌دست بگیرند. بزرگی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» این بود که زنان را وارد تاریخ کردند، آن‌جایی هم که زنان وارد تاریخ شدند به گفته‌ی حضرت امام جلوتر از مردان عمل کردند.

عرض بنده آن است که اگر ملاحظه کردید در جایی میدان فعالیت ندارید، اول سؤال کنید در مقایسه با مردان حضور زنان در این میدان چقدر بوده است؟ چقدر به زنان جرأت دادند بیایند تا با حفظ حیا و عفاف، سخنرانی کنند و مردها پای سخنرانی آن‌ها بنشینند؟ چه اشکال داشت اگر این کار را می‌کردیم، تا معلوم شود زنان هم برای مردان حرف دارند؟ می‌پرسند آیا ضرورت دارد زنان برای مردان صحبت کنند؟ ضرورتش به این است که فکرها باید مبادله شود، همین بحث ضرورت را با کدام دید نگاه می‌کنید؟ بیایید همین ضرورت را در تاریخی که امام و رهبری مطرح می‌کنند، معنا کنید.

اگر صد سال پیش یک زن به جای آن‌که در خانه باشد وارد کوچه و بازار می‌شد معنا نداشت زیرا همه نیازهای زندگی او در همان خانه قرار داشتید، گاو و گوسفند و تنور نان در خانه بود. بنده به دختر خودم وقتی در دوره راهنمایی بود، گفتم می‌خواستی در این دوره به دنیا نیایی، در این دوره بسیاری از نیازهایت در خیابان و بازار و اداره است و خودت باید وارد این میدان‌ها بگردی و برای رفتن به مدرسه سوار اتوبوس شوی. قبلاً خانم ها خودشان شیر می‌دوشیدند و ماست تهیه می‌کردند و مردها هم به دنبال کارهای خودشان بودند، ولی در حال حاضر آن شیر و ماست و نان در خارج از خانه‌هاست، آیا باید خرید این اقلام به کارهای مردان اضافه شود، یا باید زنان تهیه‌ی چنین خریدهایی را به عهده بگیرند؟

پیامبر خدا (ص) در ابتدای زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) تقسیم کار کردند. آسیاب‌کردن و نان‌پختن را به عهده‌ی حضرت زهرای مرضیه (س) قرار دادند و حضرت علی (ع) اگر فرصت می‌کردند کمک می‌کردند ولی حضرت علی (ع) کارهای خودشان را داشتند. مرحوم شهید مطهری در کتاب «تعلیم و تربیت» می فرمایند یکی از مشکلاتی که ما تحت تأثیر زندگی مدرن پیدا کردیم این است که زنانِ ما در خانه کارهای جدّی ندارند، مشکل غیبت و کارهای تجمّلی به همین جهت زیاد شده است.  یکی از شهردارهای شهرهای کانادا برای حل این مشکل مقداری کاموا به طور مجانی در اختیار زنان گذاشت و بعد کالاهای‌شان را که بافته بودند خریداری کرد و بعضی از آن‌ مشکلات مرتفع گردید. ما باید بر روی شرایط جدیدی که پیش آمده است فکر کنیم. 

23568

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: چند وقت پیش تو هیئت یه روحانی سخنرانی می کرد که صحبتش کشید به رد عرفا و من جمله مولوی. من بعد هیئت پیامی براشون فرستادم و ایشون هم جوابایی دادن که عینا اون پیاما رو میارم. سوال اولم اینه که روش حرف زدن من با ایشون درسته؟ دوم اینکه همچین مواقعی چی باید بگم وقتی این ابیات رو میارن؟ متخصص جنگ با صهیونیسم ., [۰۹.۰۲.۱۹ ۲۰:۰۰] سلام حاج آقا پیرو صحبت های دیشب تو هیئت باب الحوائج ظاهرا مولوی رو قبول ندارین درسته؟خب نظر حضرت آقا رو که چند سال پیش در دیدار با شعرا گفته بودند که همون طور که خود مولوی در ابتدای دیباچه ی دفتر اول میگه واقعا (هو اصول اصول اصول الدین). اگه مخالفت شما با مولوی به خاطر شعرهایی که در منقبت عمر و امثالهم گفته خب تقیه کرده در جایی که سنی ها حاکم بودن. امام رضا ولیعهد مامون میشه معنیش این نیست که مامون رو قبول داره (فرض مثال) رنجبریان /, [۱۰.۰۲.۱۹ ۰۷:۴۹] [Forwarded from عقل ستیزان]
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این تفاوت‌نظرها هست و در جریان اندیشه این افراد هستم. این ها ظرف فرزند امام را هم آب می کشیدند. چرا ما خودمان را وارد این جدال‌ها بکنیم؟ مصیبت این‌جا است که جهان دارد به سوی مولوی رجوع می‌کند، و کشور ترکیه میدان‌دارِ این جریان است تا خود را به جهت آبروی جهانی که مولوی پیدا کرده است، با چسباندن به مولوی، و مولوی را از آنِ خودکردن، به آبروی جهانی برساند؛ ما این‌جا باید بنشینیم و به مولوی ناسزا بگوییم!! موفق باشید

23480

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ارتباط با سوال ۲۳۴۶۱، بنده منظور شما را متوجه نشدم. می فرمایید نایب امام زمان صد هستند و بعد از شناخت ایشان، امام زمان را که نود هستند خواهیم شناخت؟ مزاح می فرمایید؟ در کل وقتی مقصود از همه اتفاقات کره خاکی استقرار دولت قائم (عج) می باشد بنظر شما شناخت این قائم که مقصود نهایی همه انبیاء و اولیاء است نباید قانون سفت و محکمی داشته باشد؟ خدا بندگانش را رها کرده که بعد از میلیونها سال، اکنون که قائم من آمده خودتان بروید یک راهی پیدا کنید که او را بشناسید؟ مگر در احادیث نداریم که حتی تعدادی از فقها و علمای بی عمل جلوی او می ایستند و به او می گویند برگرد که ما نیازی به تو نداریم؟ خب در چنین شرایط فتنه آلودی چطور می شود ایشان را شناخت و یقین کرد؟ لطفا اگر نمی دانید صریحاً بگویید نمی دانم و مانند سوال قبل...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا این‌طور فکر نکنیم که «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». آری! وقتی نود که حضرت نایب‌الامام است در صحنه است و عملاً جانِ ما نور او را درک می‌کند، و شناخت نورِ صد که خود امام می‌باشند نیز، در باطنِ ما هست و قدرت شناخت ایشان را نیز داریم. موفق باشید

23132

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: جواب سوال ۲۳۱۱۰ رو دریافت نکردم به نظرم ایمیلم خرابه اگه میشه جواب رو روی سایت قرار بدید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: 23110- باسمه تعالی: سلام علیکم: واللّه اعلم. بالاخره نظر مقام معظم رهبری آن است که دولت تا آخر فرصت قانونی‌اش بر سر کار باشد.  موفق باشید

22389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا در تکمیل بحث های غربشناسی بعد از مطالعه کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» و هم چنین فایلهای صوتی آن می توانم فایلهای صوتی مربوط به کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» دکتر داوری که جنابعلی شرح داده اید بپردازم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است اگر کار را همان‌طور که در نظر دارید شروع کنید. موفق باشید

 

 

 

 

نمایش چاپی