باسمه تعالی: سلام علیکم: آنجایی که پیش میاید و شرایط برای ارائهی معارف آماده هست، نباید مضایقه کرد. خداوند خودش کمک میکند. موفق باشید
سلام استاد گرامی: «فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند / خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش... دلِ حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود / نازپرورد وصال است مجو آزارش» این فال حافظ بود قبل از سفر. هفته قبل از سفر پر شده بود از نشانه هایی برای نرفتن، مریضی دختر کوچکم و ... ، بعد همه چیز روبه راهه شد ولی دلم باور نکرد. قبل از رفتن مدام گریه می کردم و احساس جامونده ها رو داشتم. راهی که شدیم فکر کردم همه اش یه خیال بوده و وهم رفتیم ،۶۰۰ کیلومتر رو با دو تا بچه خردسال راه افتادیم. رسیدیم. رسیدیم به مرز، جمعیت زیاد شده بود و مرز بسته، موندیم به امیدی، گشایشی، نگاهی. گروهمون جدا شد. آن ها که توانستند رفتند. «منِ شکسته منِ بی قرار در اتوبوس گریستم همه جاده را اتوبان را» همه اش گریه می کنم میگم آقا جان ما اومدیم با دو تا بچه، اومدیم تا لب مرز، اومدیم منتظر، هوا گرم شد، هوای شلچمه طاقت از بچه ها برید، نگران شدیم اونطرف مرز بیشتر اذیت بشن، ترسیدم به خاطر سلامتی شون و برگشتم. دلم آروم بود ولی همین که سوار اتوبوس شدیم شکستم. دلم بی طاقت شده، یاد سال قبل می افتم و گریه می کنم، اسم اربعین میاد آتیش می گیرم، بی تابم و پر از حسرت، چشمام هر لحظه منتظر یه اشاره است که گریه کنه من همونجا، شلمچه جا موندم. ما توی زندگیمون چند سالیه تقویمی داریم به اسم اربعین. سالمون با اربعین شروع میشه، میریم تا زنده بشیم. موندم، جا موندم، گناه زیاد بود توی این پرونده که محرومم کنه ولی مگه سال های قبل به گناهام نیگا کردین؟ بقیه سال رو چطوری باید زندگی کنم؟ ای که در کوچه ی معشوقه ی ما می گذری. برحذر باش که سر می شکند دیوارش.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ای رفیق دلسوخته! فدای آهات شوم که از هزار رفتن، جلوتر است. بگذار از قصهای که جناب مولوی در همین رابطهها با ما در میان گذاشت، برایت بگویم که میگوید:
آن یکی می رفت در مسجد درون ** مردم از مسجد همی آمد برون
گفت پرسان که جماعت را چه بود ** که ز مسجد می برون آیند زود
آن یکی گفتش که پیغمبر نماز ** با جماعت کرد و فارغ شد ز راز
تو کجا در میروی ای مرد خام ** چون که پیغمبر بداده ست السلام
گفت آه و دود از آن اه شد برون ** آه او می داد از دل بوی خون
آن یکی از جمع گفت این آه را ** تو به من ده و آن نماز من ترا
گفت دادم آه و پذرفتم نماز ** او ستد آن آه را با صد نیاز
شب به خواب اندر بگفتش هاتفی ** که خریدی آب حیوان و شفا
حرمت این اختیار و این دخول ** شد نماز جمله ی خلقان قبول
پس اصل قضیه در «طلب» و «عطش» است که جایگاه هرکس را تعیین میکند. حتماً شنیدهای که شخصی در جنگ صفین خدمت مولایمان رسید و گفت برادرم بسیار مایل است در خدمت شما در این جهاد مقدس شرکت کند، ولی در یمن زندگی میکند و حضرت فرمودند: اگر با ما است در یمن هم که باشد در نزد ما است و اگر با ما نیست، در اینجا هم که باشد در یمن است. و به گفتهی مولوی: «در یمنی چو با منی پیش منی / پیش منی چو بی منی در یمنی».
آه و سوزی که عزیزانِ به جا مانده از آن رفتن با خود دارند، هزار قدم جلوتر از قدمهای عزیزانی است که در جاده قدم میزنند و حجابهایی که از اینان به اندازهی سوز و آهشان رفع میشود، یقیناً کمتر از رفع حجابهایی که برای حاضران در آن پیادهروی پیش میآید نیست. آری! عمده «حضور» است، حضوری که بتوان خود را در تاریخی حسّ کرد که بنا است جان انسانها به وسعت ارادهی الهی برای تحقق تاریخی دیگر خود را درک کند و «بودن»ِ خود را که در این زمانه میتواند بهترین «بودن» باشد، بیابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه کتابهایی مثل «چه نیازی به نبی» و «ده نکته در معرفت نفس» و «فرزندم، اینچنین باید بود» و «ادب خیال و عقل و قلب» کمک خواهند کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امر در اختیار ما نیست. مربوط به انتخاب خود جنین است و آنچه در زندگی دنیایی برای خود انتخاب کردهاست. همانطور که آیتالله حائری شیرازی میفرمایند: والدین تنها ما فی الشرایط هستند تا اگر فرزند خواست انتخابهای خوبی بکند و آنها شرایط ایمانی را در زندگی فراهم کردهباشند او راحتتر این کار را انجام میدهد و مثالهایی در رابطه با فرزند حضرت نوح و حضور حضرت موسی در دربار فرعون رامیزنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «صبر» و «صبر».
همچو چَهکن چاه میکن گر کسی / زین تنِ خاکی که بر آبی رسی
قصهی سلوک دینی، همیشه همینطورها بوده است با همین بهار و خزانبودنِ روح است که لنگانلنگان جلو میرویم تا بالاخره آن شویم که باید بشویم. چرا عجله؟!! پشتکار، پشتکار. حوصله، حوصله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا جز این است که ما در دعاهای خود میگوییم خدایا! اگر مصلحت است آن دعاها را مستجاب کن و اگر مصلحت نیست، ما تسلیم تقدیر تواییم، پس پروردگارا! ما را راضی به قضای خود بگردان. از این دعای عزیز هرگز غفلت نکنید که پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» عرضه میدارند: «وَأَسْأَلُكَ الرِّضَا بَعَدَ الْقَضَاءِ، وَأَسْأَلُكَ بَرْدَ الْعَيْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ، و لَذَّةَ النَّظَرِ إلَى وَجْهِكَ الکریم، وَالشَّوْقَ إِلَى لِقَائِكَ،» پروردگارا از تو راضیبودن خود را نسبت به قضایی که بر من راندهای میخواهم و آرامش و خنکیِ زندگی بعد از مرگ را و لذتِ نظر به وجهِ کریمت را و شوق به لقاء را. این دعا زیباترین بستر را برای یک زندگی متعالی فراهم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم است که اولیاء الهی «علیهمالسلام» بهخصوص حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» کاری کردند که احساسات انسانهای مؤمن بتواند در تعالی خود حاضر شوند. و اگر عزاداریهای ما در آن بستر و با ظهور احساساتِ متعالی باشد، کار ارزشمندی است به همان معنایی که خود حضرت فرمودند من کشتهشدهی اشکها هستم. بحث بر سر آن نوع عزاداری است که ممکن است در فضای دیگری انجام شود. باید مواظب بود فضای عزاداریها از مسیر احساسات متعالی در مسیر دیگری قرار نگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح در ذات خود در اوج تعادل است و به همین جهت قرآن میفرماید: «وَ نفسٍ و ما سوّیها» سوگند به نفس و تعادل آن. میماند که اگر زمینههای ظهور زیباییِ خود را در بدنی که باید بسازد، در اختیار نداشت آن بدن ناقصالخلقه و یا زشت میشود. در این مورد خوب است به کتاب «خویشتن پنهان» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در جلسهی اول عرض نشد میخواهیم با روش اشارهکردن به وجهِ وجودی انقلاب اسلامی نظر کنیم؟ پس بنا نیست چیزی دستگیرتان شود. به نظر میآید نکات جلسات اول و دوم را باید دوباره مرور بفرمایید. البته آن جلسات پیاده شده و در حال تدوینِ نهایی است ولی شما معطل آنها نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأخیر در ظهور به جهت عدم آمادگی مردم است و تقاضای تعجیل در ظهور، در راستایِ اعلان آمادگی است 2- آری! میتوان گفت ظهور، پایانِ تاریخ است ولی به معنای بلوغ تاریخ و به کمالرسیدن اهداف خلقت. در کتاب «بصیرت و انظار فرج» به نظر میآید دلایلی هست بر آنکه باید بلوغ خاصی در تجربهی تاریخی مردم پیش آید تا این آخرین ذخیرهی الهی، بیثمر نماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعات بنده از مرحوم سیدهاشم حداد در حدّ کتاب «روح مجرد» است که بیشتر، سلوک فردی آن مرحوم را به میان آوردهاند. در حالیکه آثارِ قلمی علامه طباطبایی نشان میدهد در سعهی بیشتری در عالَم حاضرند. واللّه اعلم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به صورت شخصی به ایمیلتان ارسال شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطب ذکر شریف «لا إله إلاّ اللّه» که فرمود: «قولوا لا إله إلاّ اللّه تفلحوا» همهی بشریتاند. از آن جهت که برای خود معبودهای متکثری ساختهاند تا از شیدا و والهشدنِ آنها روی برگردانند و بنیادِ تعلق جان خود را حضرت احدیت قرار دهند. و این غیر از آن است که انسان نسبت به آشنایان خود با عواطف برخورد کند و به آنها محبت داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است فعلاً به جای کتاب «معرفت نفس و حشر»، کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. زیرا در کتاب «معاد» بسیاری از مباحث جلد 8 و 9 اسفار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح «ده نکته» در این مورد عرایضی شده است. عنایت داشته باشید نفس ناطقه در حوزهی خاصی که قوههایش را بالفعل کند، اختیار دارد ، نه در تولد خود و نه در مرگ خود مختار نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، مرتبهی مثالی موجود است و مقام کلی حیوانات در مقام خود از قوس صعود بالاتر نمیرود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتدال در هر مرحلهای مناسب آن مرحله باید باشد. به جوانی که عادت به عبادت ندارد، اعتدال را باید اینطور معنی کنیم که بدون هیچ مستحبی فقط واجبات نمازش را انجام دهد. ولی اعتدال برای کسی که میخواهد یک لحظه از نظر به خداوند غافل نشود، معنای دیگری دارد و سخن حضرت سجاد«علیهالسلام» در رابطه با اعتدال برای هر دو مرحله، تقاضایی است مناسب همان مرحله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تنها جنبهی صحبتهای قبل از ازدواج داشته باشد و گرفتار سخنان لغو و سرگرمشدن با نامحرم نداشته باشد؛ قابل قبول است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این ادعیه، سینه به سینه منتقل میشده، و به قدری زیبا و ارزشمند بوده است که کسی به دنبال سلسله سند آن نمیرفته. حقیقتاً قسمت دوم دعای «عرفه» را میتوان به شعوری غیر از شعور معصوم نسبت داد؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی که جناب ابن عربی در مقابل ما میگشاید تنها یکی از راههایی است که اگر کسی خواست سلوکی داشته باشد از آن استفاده کند. لذا نه آن معارف تنها معارفِ عرفانی است، و نه برای سلوک، تنها از این طریقه سلوک امکان دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مستقلی متأسفانه در این مورد نمیشناسم. هایدگر در نوشتههای خود به طور خیلی خوب، روشِ اتیمولوژی را گوشزد میکند. فکر میکنم اگر در اینترنت جستجو بنمایید، مقالات خوبی بهدست آورید. در ضمن یادداشتهایی در این مورد از دکتر فردید به صورتی نسبتاً جامع هست که متأسفانه هنوز چاپ نشده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که از چه زاویهای به موضوع بنگریم. اگر پذیرفتیم خالق عالم و خالق همهی مخلوقات، خدایی است که هیچچیزی مانع رزّاقیت آن نمیشود، موضوع را به شکل دیگری باید نگاه کرد که نکند همین اندازه رزق او بوده است که در این دنیا بماند. البته و صد البته وظیفهی ما نسبت به گرسنگی و مرگ و میر انسانها جای خود محفوظ است، میماند که آیا خداوند سرنوشت مخلوقات خود را این اندازه در اختیار سایر انسانها گذاشته است تا هرکاری که خواستهاند با سایر انسانها انجام دهند؟ موفق باشید