بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23592
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در ادامه سوال ۲۳۵۸۷، منظور حصرت آقا (حفظه الله) در این متن در مورد عرفان نظری چیست؟ «بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ منتها اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمول‌های ذهنی مثل بقیه علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملاحسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلایی است؛ عرفان واقعی اینهاست. مرحوم آقای طباطبایی خودش فیلسوف بود، اهل فلسفه بود، بلاشک در عرفان هم وارد بود؛ منتها آنچه که در عرفان از ایشان معهود است، عرفان عملی است؛ یعنی سلوک، دستور، تربیت شاگرد؛ شاگرد به معنای سالک. عرفان نظری باید به سلوک بینجامد. خب، موضوع عرفان، ذات مقدس پروردگار است. موضوع عرفان، خداست. از این جهت، برتر از همه ی علوم است. خب، این خدا باید در زندگی کسی که اهل عرفان است، تجلی پیدا کند. ما کسانی را دیدیم که گفته می‌شد در عرفان نظری از همه بهترند، اما در عرفان عملی یک قدم برنداشته بودند. ما افراد اینطوری را دیدیم و درک کردیم که اصلاً مسائل سلوکی و اینها را مس نکرده بودند. آنچه که من به آن تکیه دارم، این است که واقعاً یک حرکت عملی دیده شود؛ که این در مورد اهل معقول، به طور عام مطلوب است. آن کسانی هم که به عنوان اهل حکمت و اهل معقول شناخته شدند، غالباً کسانی‌اند که این جنبه ی معنوی در آنها وجود داشته.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این تذکر، تذکر بسیار مهمی است که ما عرفان نظری را جدای از سلوک به درس تبدیل نکنیم، در حالی‌که عرفان، راهِ معرفت و اُنس با خداوند است همچنان‌که اهل حکمت مشغول مفاهیم نمی‌شوند و به گفته‌ی مقام معظم رهبری ایشان غالباً کسانی‌اند که جنبه‌ی معنوی در آن‌ها وجود داشته. آری! خطر آن‌که عرفان و حکمت به درس‌های آموختنی تبدیل شود، هست. موفق باشید

23456
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: ببخشید شاید سوالم پیچیده به نظر بیاد لذا ممنون میشم با دقت بخونید و راهنمایی بفرمایید. مقدمه اول: در یکی از سوالات پرسش و پاسخ که بین شما و یکی از کاربران انجام شد، یادم نیس کدوم سوال بود ولی مضمونش این بود که سوال کننده از شخص یا فرقه ی خاصی پرسیده بود و شما در پاسخ گفته بودین چنین مباحثی، انسان رو بیشتر به خودش مشغول میکنه تا به خداوند و اون رو رد کردین. بعد من اسم شخص یا فرقه ای که در سوال بود سرچ کردم ببينم چی بوده، دیدم این شخص یا فرقه تعالیمی داره با این مضمون که انسان روی خودش تمرکز کنه و انگار از سران بودایی بوده. این رو به عنوان مقدمه اول داشته باشین لطفا. مقدمه دوم: از طرفی مدتيه ناخودآگاه خودم در خودم دقیق شدم، و ماجرا از اینجا آغاز شد که دیدم با بستن چشم هايم، باز هم قوه باصره کار میکنه و باز به طور اتفاقی تجربه کردم موقع داشتن درد در بدن، تمرکز روی این درد سبب زایل شدن درد میشه. این گونه تجربه ها مقدماتی شد برای اینکه در خودم فرو بروم و خودم رو تحلیل و ارزیابی کنم، خودم اعم از افعال و احساسات و تفکرات مقطعی که احساساتم باعث میشه این عقاید یا افکار بر من عارض بشه رو تحلیل کنم. و در عمل فعلا این تحلیل و ارزیابی مفید بوده. با ذکر دو مقدمه ی فوق، نگرانی من اينه که نکنه این ارزیابی که انجام میدم نوعی پرداختن به خود باشه؟ و آیا این نوع پرداختن به خود که در مقدمه دوم ذکر شد نمیتونه راهگشا باشه برای رسیدن به حق؟ از کجا مطمئن بشم این کارم اثر منفی روی من نداره و من رو به خودم مشغول نمیکنه تا از خدا غافل شم چون هنوز ارزیابی تجربی روشنی از ارتباطم با خدا ندارم؟ در واقع آیا هر نوع تفکری روی خودمون بلامانع هست یا خیر؟ ملاک سنجش اینکه ببینم چه نحوه تمرکزی روی خودمون خوبه چیه؟ چون من مستقیما توی کتب دینی در این مواردی که باهاش مواجه میشم، مطلبی ندیدم از طرفی هم مسایل تجربی هستن که انسان ناخودآگاه با اونها مواجه میشه. آیا برای ارزیابی منطقی حالات و رفتار خودمون نیازی هست چنین ملاحظاتی کنیم یا یه امر طبیعیه و ملاحظه خاصی نمی طلبه؟ خیلی ممنونم از وقتی که در اختیارمون گذاشتید. اجرتون با حضرت حق. ممنون میشم درصورت امکان سوال رو خصوصی پاسخ بدین چون فکر نمیکنم به درد شخص دیگری بخوره و شخصی هست. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تمرکز بر خود و حالات خود به خودی خود اشکال ندارد ولی آن‌چه ما را به نتیجه‌ی متعالی می‌رساند، درکی است که از خود داشته باشیم در حدّ یافتنِ حقیقت خود در عوالم بالا، در آن راستا که اولیاء معصوم «علیهم‌السلام» خود را در ابدیت حسّ می‌کردند و فرمودند: «الآن قیامتی قائم». در این مورد مطالبی در کتاب «فعلیت‌یافتن باورها» هست. ۲. برای آن نوع حضور، نیاز به درک سنت اولیای الهی داریم که در بستر سیره و سنت آن‌ها حرکت کنیم، وگرنه در حدّ قوای نفس ناطقه متوقف می‌شویم مثل کاری که مرتاض‌ها انجام می‌دهند. موفق باشید

23163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد من از شما پاسخی در مورد سوال ۲۳۱۲۷ دریافت نکردم. استاد من به هیچ وجه قصد مزاحمت برای شما ندارم با توجه به اینکه وقت شما بسیار ارزشمند است. ولی چون به من خیلی توصیه میشه از آدمهای مختلف که با توجه به سنت به ازدواج با چنین شخصی فکر کن دچار سردرگمی شده ام وگرنه مزاحم نمی شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور عرض کردم:

23127- باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال هرچه فکر می کنم زندگی با کسی که تا این حدّ مقیّد به دینی که شما با آن زندگی می‌کنید نیست، مشکل است، مگر آن‌که خودتان بپذیرید و فکر کنید خواستگار بهتری به سراغ‌تان نمی‌آید. موفق باشید

23002

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت شما: یک قسمت از سخنرانی طائب بدجور ذهنم رو درگیر خودش کرده خواستم ببینم شما توجیهی، توضیحی براش دارید منبع http://aftabnews.ir/vdciwuazzt1apz2.cbct.html "حجت الاسلام تائب سپس به تبیین چگونگی رییس‌جمهور شدن احمدی‌نژاد پرداخت و افزود: سال دوم رییس‌جمهوری خاتمی، جریان حزب‌الله به این فکر افتاد که اگر روند حاکم به همین ترتیب به سوی جلو حرکت کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد، لذا گفتند که جریان حزب‌الله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات سلطه مردمی پیدا کند و در انتخابات پیروز شود، بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آن‌ها 300 نفر و از بین آن‌ها گروه شانزده نفره‌ای تشکیل شد که جلساتی برگزار شد و به این اندیشه بودند که چگونه بتوانند در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری، در انتخاب مردم مؤثر باشند، یکی از افراد آن گروه احمدی‌نژاد بود و بنده نخستین باری که احمدی‌نژاد را دیدم در این جلسات بود. وی ادامه داد: در این جلسه آقایان احمدی‌نژاد، فدایی، توکلی، باهنر، رحیم‌پور، مرتضی نبوی، زاکانی و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند؛ تنها نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم. اولین چیزی که مطرح شد این بود که بالاخره در انتخابات باید رأی مردم را جذب کنیم و در آن جلسه بحث شد که تابلویی را بلند کنیم که مردم ذیل این تابلو جمع شوند و در آن جلسه بحث شد و من پیشنهاد دادم که ما همان تابلویی که امام خمینی (ره) بلند کرده بود و مردم آن را به فراموشی سپردند را بلند کنیم، و امام گفته بود که ما مقدمه‌ساز ظهور امام‌ زمان (عج) هستیم و این امروز فراموش شده است، اگر این تابلو را برای مقدمه‌سازی بلند کنیم مردم دور این شعار جمع می‌شوند؛ در آن نشست تنها کسی که خیلی استقبال کرد احمدی‌نژاد بود و بالاخره این طرح قبول شد." در حقیقت اینجا طائب گفته تو چنان جلسه ای پیشنهاد دادم تابلویی بلند کنیم به نام امام زمان و مردم رو زیر اون تابلو جمع کنیم. نمی دونم به بازی گرفتن مقدسات، سوء استفاده از نام ها چه صورت دیگری می تونه داشته باشه که هرکی از راه رسید بخواد هدف خودش رو با هر وسیله ای که شده بدست بیاره حتی با چنین چیزهایی. بهرحال اینها رو گفتم فضای فکر و مشکلات رو خدمتتون بگم. توضیح یا توجیهی دارید بفرمایید. به عنوان یک درد دل این را هم خدمتتان عرض کنم متاسفانه ماها در فضایی قرار گرفته ایم که واقعا نمی توانیم با توجیه و استدلال عقلی با مخالفان نظام صحبتی داشته باشیم، تنها سرمایه مون حب و عشقی است که به رهبر عزیز انقلاب حفظه الله داریم و تنها با این علاقه باید جواب سوالات رو بدهیم و توجیه کنیم که عموما هم توجیهاتی هست که با عقل نمیسازه. کاش امثال شما در زمینه های تخصصی مختلف زیاد بودند و نوری در عالم عقل روشن می کردند و چراغ راهی بودند. استاد گرامی برای شما آرزوی توفیقات روز افزون دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان این‌طور فکر کرد که آقای تائب، نه به عنوان یک نوع سیاسی‌کاری آن حرف را زده باشد، بلکه با اعتقاد به این‌که روح انقلاب اسلامی همین شرایطِ مقدمات ظهور حضرت است و خواسته‌اند متذکر شوند از این طریق، انقلاب اسلامی به هدفش نزدیک‌تر می‌شود و خداوند نیز مدد خواهد کرد. موفق باشید

22632

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی که خیلی ذهنم را درگیر کرده و نمیدونم چرا اندیشمندان به وفور در این موارد بحث ندارند ولی در مورد اینکه بول الاغ مکروه هست یا حلال مشتاقانه بحث کرده اند خودم را کشته ام جواب ندادن بهم و گیرم نیومده جوابش. ۱. آیا با توبه کردن از گناهان مثلا زنا آثار وضعی گناه از بین میره؟ مثلا یکی از اثراتش از بین رفتن زیبایی چهره هست. یا هر گناه دیگه. خواهشن کامل پاسخ دهید. ۲. ایا کسی که به وفور گناه کرده با عزم توبه در آینده می تواند از اولیای خدا شود تا حدی که به لقاء الله برسد و حتی از پاکان بزرگی چون امام عزیز هم مقرب تر شود؟ ۳. آیا با توبه این امکان وجود دارد که بعد از مراحلی شخص تائب خودش هم دیگر گناهان گذشته اش یادش نیاید؟ تو را خدا جواب کامل که حقایق هم باشند بدهید که برایم خیلی مهم هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در روایتی جواب همه‌ی سؤالات شما را داده‌اند. آن‌جا که می‌فرمایند: «من تاب لذنبٍ کما لا ذَنب له» یعنی اگر کسی حقیقتاً از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را نکرده است. بنابراین نه آثار وضعی برای آن گناه مطرح است و نه از مقرب‌شدن عقب می‌افتد و نه ذهنش مشغول یاد گناهان گذشته خواهد شد. موفق باشید

22296
متن پرسش
با سلام خدمت شما: با توجه به پرسش ۲۲۲۸۷ در رابطه با تدبیر نفس جنین، اینکه ما داریم که از ۴ ماهگی روح در جنین دمیده می شود یعنی قبل از ۴ ماهگی چه کسی این اعضا را شکل می داده و تدبیر می کرده؟ اصلا چرا از همان اول تشکیل جنین زوح در آن دمیده نمی شود؟ چطور این مساله با «هو الذی یصورکم فالارحام کیف یشاء» قابل جمع است؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا، نفس ناطقه‌ی مادر است که نطفه را تدبیر می‌کند تا به مرتبه‌ی حالت گیاهی برسد که در این صورت، جنین با نفسِ نباتیِ بالفعل که بالقوه انسان است تدبیر می‌شود تا به نفسِ حیوانیِ بالفعل که بالقوه انسان است می‌رسد. ظاهراً این مرحله، مرحله‌ی چهارماهگی است و عملاً جنین در این مرحله حکم یک انسان را دارد. موفق باشید

21884
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در اواخر دعای شریف «مشلول» هفت مرتبه آمده است «به به به به به به به» منظور کدام یک از اسما ء الله است؟ اساسا آیا ذات حضرت حق که لا اسم له و لا رسم له است مخاطب مناجات انسان قرار می گیرد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که پس از آن‌که حضرت حق را به رحیمیت و جلال و اکرام خطاب کردید، از حضرت حق می‌خواهید که به نور اسم جلال و اکرامش و به نور اسم رحیم و رحمانش و به نور الوهیتش و به کلّ همه‌ی اسمائی که خود را به آن خوانده است، آن‌چه که شایسته‌ی اوست را بر ما إعمال نماید. یعنی همه‌ی آن اسماء را برمی‌گرداند به «فافعل بی ما انت اهله» 2- آن‌جا که گفته می‌شود «لا حدّ لهُ و لا رسم له» مربوط به تعریف ذات الهی است. در حالی‌که ما به حکم «و له الاسماء الحسنی فدعوه بها» دعوت شده‌ایم که به اسماء الهی و مظاهر آن اسماء نظر کنیم و او را به اسمائش که محل تجلیات انوار اوست، بخوانیم. موفق باشید

20700
متن پرسش
سلام استاد گرامی: چگونه می توان صفت صادق بودن خداوند را اثبات کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی صداقت، درست‌دیدنِ همه‌ی چیزها است و خداوند چنین است و لازمه‌ی دروغ، نیاز به جلب نظر بقیه است و خداوند نیازمند به چیزی و کسی نیست. موفق باشید

20661
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد: ۱. ما معتقد به وحدت وجودیم و به گفته جنابعالی ما همه ی عالم را مظهر وجود حق می دانیم و همه ی هست را به هستی حضرت حق می دانیم فلذا می گوییم خدا در قلب انسان هاست و در وجود ماست آیا این ادعا غلط است؟ سوال دوم اینکه بعضی از مراجع عظام تقلید فتوا به نجس بودن و دوری کردن از کسانی را دارند که معتقد به وحدت وجودند و در صحبتهایشا به شدت این اصل را می کوبند و می گویند فلاسفه و عرفا در قضیه ی وحدت وجود اشتباه می کنند. لطفا این ماجرا را هم روشن بفرمایید. البته صحبتی از جناب عالی خواندم که فرموده بودید وحدت وجودی ها دو سته اند اولی ها کسانی هستند که قائل به اینند که همه موجودات از خدا هستند و قسمتی دیگر موجودات را مظاهر حضرت حق می دانند تفاوت اینها را هم روشن بفرمایید. با تشکر بسیار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! ولی این موضوع کار می‌برد تا شخص بتواند به مقامی برسد که در همه‌چیز حضرت اللّه را بنگرد 2- وحدت وجود یک بصیرت است و نه یک علم و لذا هر فقیهی نمی‌تواند به آن برسد هرچند که در علم فقه متبحر باشد. امثال حضرت امام توانستند به چنین بصیرتی برسند زیرا علاوه بر فقاهت، در حکمت و عرفان نیز ممحض شدند. موفق باشید

20432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا در ماه محرم و صفر این مواردی که ذکر می کنم مکروه است یا گناه دارد انجامش یا نباید انجام داد و باید به وقت دیگری موکول کرد؟ مثلا خرید و فروش طلا، دادن سیسمونی دختر، افتتاح یک کار یا پروژه، دید و بازدید، مهمانی دادن، تفریحات خاص اما سالم، خواندن صیغه عقد دختر بی سر و صدا و صلواتی، می خواهم نظر شرع مقدس و طبق آیات و روایات بدانم آیا انجام این کارها اشکالی دارد؟ چون ماه حزن اهل البیت است و البته تو دهه ها نباشد، مثلا خواهر بنده تو ماه محرم بعد از دهه عقد کرد ولی بی سر و صدا، ایشون تو زندگیشون خیلی مشکل دارند و تا طلاق هم پیش رفتند، همه می گویند به خاطر بی حرمتی به اهل البیت (ع) است که تو این ماه عقد کردید و به هرحال شاد شدید ولو بی گناه و صدا، می خواهم بدانم اینها ریشه شرعی دارد یا نه؟ کاری به اعتقاد عرف ندارم چون عرف خیلی نظرها دارند. سوال دوم اینکه چه کنیم مغلوب نظر عرف نباشیم بعضی حرفهایشان که به نتیجه می رسد تلقین یا باور ما را زیاد می کند و بدون نگاه به شرع می پذیریم لطفا راهنمایی کنید راه درست کدام است؟ خدا خیرتان دهد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌احترامی و بی‌حرمتی به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به این نیست که ما از زندگی معمولی و امورات آن خارج شویم و عقد و ازدواج از لوازم زندگی است. آری! نباید با شادی‌های افراطی در ماه محرم و صفر همراه باشد 2- هر اندازه انسان با اصول عقلی و شرعی آشنا باشد، به همان اندازه تحت تأثیر نظرات عرفی قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

20194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان حضرتعالی تفاوت میان سالک مجذوب و مجذوب سالک را فرمودید! یک سئوال دارم اینکه، کدام یک از این دو دسته ارزشمندتر ودر پیشگاه حضرت حق افضل می باشد؟ و چرا؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند، یکی را می‌دهند باید حفظ کند، یکی را راهنمایی می‌کنند باید به‌دست آورد. و هرکس به اندازه‌ی تلاشی که کرده است، بهره می‌گیرد. موفق باشید

20188
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید و خدا همراهتون باشه ان شاءالله و اینجوری که شما برای ماها وقت میذارین و راهنمایی میکنین ان شاءالله خداوند قرب خاص خودشو نصیبتون کنه. استاد بنده در مورد اینکه گفته میشه عبادت به معرفت منتهی میشه خیلی ابهام داشتم، تا اینکه خیلی فکر کردم و شنیده هامو کنار هم گذاشتم و به این نتیجه رسیدم که چون همه این معارف در فطرت ما نهادینه شده ولی در اثر غفلت و گناه حجاب ظلمت گرفته و با نور عبادت حجاب از سرشت و فطرت الهی ما کنار میره و ما به این معارف و معرفت می رسیم. استاد این استدلال درسته؟ بخشید و یه موضوعات دیگه که تجربی بهشون رسیدم این بود که هر چه کمتر صحبت کنیم مراقبه و احساس حضورمون قوی تر میشه و هرچه که در نماز حضور قلب بیشتری داشته باشیم رقت قلب و اشک چشم بیشتری داریم و بعد از گناه، شوق مناجات کمتری خواهیم داشت، استاد این استدلالات درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! 2- آری! ولی سعی باید کرد در عین کثرت، به وحدت رسید تا حالت گوشه‌گیری پیدا نشود زیرا به حکم «واعتصموا بحبل‌اللّه جمیعا» انسان‌ها با انسان‌ها انسان می‌شوند. موفق باشید

20052
متن پرسش
مساله ازلی و ابدی بشر زمینی این روز ها زیاد با دوگانه «قدسی و عرفی» یا مادی و الهی یا زمینی و آسمانی یا حتی می توان دوگانه تفکر و تاریخ یا تفکر و سیاست را هم از همین سنخ دانست.‍ دم خور هستم. تقریبا در هر رشته ای از علوم با این مساله و دوگانه مواجه می شویم. خلاصه اینکه یک طرف ماجرا خداست و طرف دیگر انسان. این دوگانه ها به نحوی طرح می شوند که امکان جدایی و انفکاک بین خدا و بشر وجود دارد. البته حرف بیجایی نیست البته در ساحت تشریع و نه تکوین. چه اینکه در مقام تکوین همه موجودات عین الربط به خدای تعالی هستند. و اتفاقا همین جا هم می توان این دوگانه را طرح کرد. اگر ما تکوینا عین الربط به الله هستیم پس چرا در تشریع خراب می کنیم. و اصلا تشریع برای چیست؟ چرا ما در عالم واقع و زندگی خارجی خود این عین الربط بودن مشهود نیست؟ یا به تعبیر دیگر چرا عمل ما همیشه مطابق با نظرمان نیست؟ از اول خلقت که با نبی خدا شروع شده است مساله همین بوده یعنی در تمام تحولات بشری از صدر تا ذیل تاریخ که بنگریم دعوا بر سر همین موضوع است. دعوای ما در مشروطه همین بوده در انقلاب هم همین است. و اصلا در رنسانس هم دعوا همین بوده. تقدیر الهی بر این بوده و هست که بشر زمینی که هبوط کرده است و در قوس نزول پایین آمده است در قوس صعود بازگردد و دوباره الهی شود. لذا انبیا را فرستاد (تذکر این نکته بد نیست که با همین نگاه به خطبه های نهج البلاغه پیرامون فلسفه نبوت رجوع نماییم) حالا سوال این است که چگونه و با چه مکانیزمی قرار است بشر زمینی الهی شود. (البته توجه داریم که تعبیر بشر زمینی به معنای بشر منقطع از الله نیست) در پاسخ گفته می شود با تدین به ادیان الهی بشر الهی می شود. (بد نیست با همین نگاه به مساله تعدد ادیان در طول هم نگاه شود. در واقع بپذیریم که دین امری تاریخی است البته نه به معنای لیبرال کلمه) باز سوال می پرسیم که چگونه باید دینداری کرد؟ آیا دینداری مثل آموزش رانندگی است که با رعایت یک سری قوانین روتین و شناخت اجزای اتومبیل حاصل شود و پس از مدتی تمرین و با ملکه شدن رانندگی دیگر مشکلی نباشد؟ اگر دین اینگونه باشد که چه جذابیتی دارد؟ و اصلا چه نو به نویی برای بشر با چنین دینی حاصل می شود؟!! اما به نظر می رسد اگر دینداری اینگونه باشد تاکیدات بیش از اندازه اولیا دین بر مقوله بصیرت بی وجه می باشد. (اساسا مساله ثابت و متغیر دین هم از همین زاویه نگاه تولید می شود) دو پاسخ به این مساله داده شده است. پاسخ اول که مقدم است پاسخی است که دینداران به مساله داده اند. یعنی همین که دین که مشخص است چیست عمل کن برو جلو. پاسخی از سر ساده انگاری و سهل اندیشی. یعنی در این دوگانه فقط خدا را دیده و بس. و این طرف موضوع اصلا مهم نیست برایش. پاسخ دوم را که موخر است بشر جدید بعد از رنسانس با لیبرالیزم و اومانیزم و سکولاریزم داده است. یعنی بر عکس گروه نخست طرف خدا را کلا نادیده انگاشته است و بشر را دیده فقط. من الان صرفا در صدد طرح دوگانه الهی و زمینی نیستم. این دوگانه را که خیلی ها بهتر از من می شناسند و فورا پاسخ می دهند باید الهی شد و بس. به فرض پذیرش این پاسخ! باید گفت صحبت در چگونگی دینداری است نه در اصل تدین. آیا این پرسش عبارت اخری عقل تاریخی است؟ اگر انقلاب اسلامی مسیر سومی باز نکند چه ارزشی دارد؟ از اینکه پراکنده گویی شد عذرخواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که انسان دارای ابعاد مختلف است و همواره باید سیر به فعلیت‌درآوردنِ جنبه‌ی امکانیِ خود را ادامه دهد، نمی‌توان گفت عمل ما مطابق نظرمان نیست بلکه باید متوجه بود وجوه مختلفی داریم که هر وجهی عمل خاصی را به صحنه می‌آورد. نکته‌ی اصلی سؤال که به قول شما گشودن مسیر سومی از طریق انقلاب اسلامی است؛ بسیار نکته‌ی مهمی است و بحث در مورد آن هم از حدّ یک سؤال و جواب بیرون است. همین اندازه بدانید که بعد از رنسانس بشری در کلّ عالم متولد شد که بیشتر معنای خود را در زندگی شهری دنبال می‌کرد و شهر به معنای جدیدش وارد تاریخ شد و امثال هگل بسیار متفکرانه در این مورد فکر کردند و طرح جامعه‌ی مدنی به آن شکلِ خاصِ خود را به میان آوردند که از یک طرف جواب تمایل زندگی شهری را می‌داد و از طرف دیگر باورهای دینی امری شخصی و فردی می‌شد. زیرا از نظر هگل، دین توان جواب‌گویی به شرایط جدید و طرح نقشه‌ی راه برای زندگیِ جدید نبود. و در این فضا است که انقلاب اسلامی به میان آمده است تا در تاریخ جدید که بشر معنای خود را در نوعِ دیگری از زندگی دنبال می‌کند؛ که دیگر زندگیِ قبیله‌ای نیست؛ آموزه‌های دینی را راه‌کارِ همین زندگی جمعی بداند و در این مورد ما باید به طور جدّی فکر کنیم. زیرا در مقابل‌مان سه نوع زندگی وجود دارد یا زندگی سکولار و شخصی‌کردنِ دین، چیزی که متفکران غربی بدان رسیدند. یا این نوع زندگی که فعلاً در آن قرار داریم که مسلّم بدترین نوعِ زندگی است و 200 سال است روشنفکران می‌خواهند ما را با غربی‌کردن از این مشکلات برهانند و موفق نمی‌شوند و یا نوعی از زندگی که حضرت امام روح‌اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر آن تأکید دارند که همان انقلاب اسلامی است و در تحقق آن هنوز ما خونِ دلِ لازم را نخورده‌ایم و به جدیّتِ ضرورت تحقق آن نرسیده‌ایم. موفق باشید

20027
متن پرسش
سلام و ارادت خدمت استاد عزیزم: استاد اگر 4 سال آینده یا 10 سال آینده، رئیس جمهور و دولتی سر کار بیاید که از بن دندان معتقد به تمدن نوین اسلامی باشد و هدف اصلی آن تشکیل دولت اسلامی باشد، با توجه به این که جنابعالی می فرمایید «تاریخ» ظهور برخی از لوازم تمدن اسلامی هنوز فرا نرسیده، سئوال این حقیر اینجاست که آیا وجود چنین دولتی در آینده آیا انقلاب اسلامی را به هدف متعالی خودش یعنی تحقق تمدن اسلامی نزدیک می نماید یا خیر؟ یا کماکان باید منتظر ظهور شرایط تاریخی باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آینده‌ی انقلاب اسلامی به سوی تمدن اسلامی است و به مرور در حالِ تحقق است، هرچند با حجاب‌ها و تنگناهایی روبه‌روست که آن‌ها را پشت سر می‌گذارد. موفق باشید

19656
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار الان یک کتاب دستم رسیده با عنوان "ابن عربی از نگاهی دیگر"(تحقیقی جامع پیرامون عقاید، مذهب، عرفان و فتاوی ابن عربی) نویسنده: سید محسن طیب نیا یک طلبه ای برمبنای همین کتاب می گویند که ایشان ناصبی ملعون هستند و... نظر جنابعالی چیست؟ لطفا کمی درباره ی شخصیت ایشان ما را روشن کنید. ممنون از راهنمایی تان!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد بد نیست در مورد محیی‌الدین ابن عربی به کتاب‌هایی مثل «روح مجرد» از آیت اللّه حسینی تهرانی و کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری و کتاب «احیاگر عرفان» از محمد ربیعی رجوع فرمایید. موفق باشید

16778
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: استاد در کتاب خویشتن پنهان بیان کردید که دارو های بیهوشی مانع تدبیر نفس بر اعضا بدن می شود. استاد یک سوال داروی بیهوشی از جنس ماده است چه گونه مانع تدبیر بر نفس مجرد می شود؟ در تصادفی که شخص می کند و می میرد می گویم نفس دیگر نمی تواند با جسم ارتباط برقرار کند چون جسم از بین رفته ولی در داروی بیهوشی این حرف را نمی شود زد. ممنون می شوم راهنماییم کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: داروهای بیهوشی مثل اسید لاکتیک که در هنگام خستگی از ماهیچه‌ها ترشح می‌شود و مانع تدبیر روح می‌گردند؛ به صورت افراطی مانع تدبیر روح می‌شود. موفق باشید

14450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد اگر کسی نماز قضا داشته باشد و شروع کرده باشد به خواندن آن. آیا در پیشرفت در مقامات عرفانی حتی تا منزل صدم (بقول خواجه عبدالله انصاری) می تواتد برسد؟ یا اینکه از منزلی به بعد باید نمازهای قضا را تمام کند که بتواند سیر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که اراده کرده باشید تا به مرور نمازهای قضا را انجام دهید ان‌شاءاللّه مسیر سیرِ به توحید به مرور برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

7671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. شما در بیانات و مکتوباتتان دایم متذکر می شوید من انسان غیر از تن انسان است و من انسان مستقل است. اگر اینگونه است چرا وقتی که انسان نوزاد است و از لحاظ جسمی کوچک، روح قوی و قدرت تعقل زیادی ندارد و مثلا عقل که از قوای روح است مثلا در 7 سالگی با 40 سالگی فرق دارد و به مراتب پایین تر است. اگر روح با جسم کاری ندارد پس مثلا عقل بنده الان و دوسالگی نباید تفاوت داشته باشد و اگر روح یک واقعیت مجرد است چرا با رشد و بزرگ شدن جسم دچار تغییرات می شود و بالغ می شود؟تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این نکات در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت شرح آن و بحث برهان صدیقین همراه با صوت شرح آن، حل می‌شود باید به آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید
24277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یک سیر مطالعاتی جداگانه برای فلسفه و عرفان (البته عرفان نظری) می خواستم ممنون میشم به ترتیب مشخص کنید باید چه بخوانم. طلبه هستم. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها و مطالعه‌ی کتاب‌های «بدایة الحکمه» و نهایة الحکمه» و «اسفار» جناب صدرالمتألهین و سپس «فصوص الحکم» ابن عربی بتوان این راهِ بسی با برکت را طی کرد. موفق باشید

23999
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد گرامی با سلام: مطلب زیر آیا صحیح است در غیر اینصورت راهنمایی فرمایید. بعضی معتقدند که تقوا فقط رفع حجاب های مربوط به علم حضوری است و شهید مطهری اشاره دارد که تقوا عقل عملی را شکوفا می کند و نه نظری را. اما من معتقدم تقوا باعث شکوفایی هم علم حضوری و هم علم حصولی می گردد برای مثال حضرت نوح (ع) فن آوری ساخت کشتی را حضرت یوسف (ع) ذخیره گندم برای ۷ سال و یا حضرت محمد (ص) توصیه به حجامت را و یا طبی که از معصومین به دست ما رسیده است و حل مسائل موشکی توسط شهید طهرانی مقدم و... اینها نمونه هایی هستند که با تقوا بدست آمده است. در آیه ۲۸۲ بقره داریم «واتقو االله و یعلمکم الله و الله بکل شی علیم» به نظرم «یعلمکم االله» به بکل شی ربط دارد یعنی تقوای الهی باعث می شود خداوند شما را به هر علمی (بکل شی) که بخواهد یاد دهد یعنی هم علم حضوری و هم علم حصولی (جه در زمینه معارف و چه در زمینه حل ریاضی ...). از طرفی داریم «و من یتق الله یجعل له مخرجا» (طلاق/۲) .تقوا راه خروج از مشکل (مشکلات فکری، مادی، معنوی،فنی ، .....) است. باتشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز با شما هم‌نظر هستم. و در جواب آن‌هایی که می‌گویند چرا بعضی‌ها بدون رعایت تقوا به این علوم مدرن رسیدند؛ باید گفت ولی به جهت عدم تقوا، نه‌تنها از آن علوم بهره‌ی حقیقی نبردند، بلکه جهان را نیز به آتش کشیدند. موفق باشید

23554

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ارادت محضر استاد طاهرزاده: بحثی در مورد روایت «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» شده است. من نظرات استاد را خواندم برایم جالب بود. با توجه به اینکه اصلِ این مطلب که «خداوند به کسی که در راه خدا سعی کند حکمت و مصونیت می دهد در روایات معتبر دیگری ثابت است» چه لزومی دارد از روایتی که در مقام بیانِ فاصله انسان معصوم و غیر معصوم است برداشت ضمنی داشته باشیم؟ مضافا بر اینکه: ۱. اذا اختاره الله چگونه می تواند منتخب با واسطه ی مردم را هم (خبرگان) در بر بگیرد. ۲. تاییدات الهی در زندگی روزمره ی همه ی انسان ها اتفاق می افتد و نیازی به تفویض جایگاه ولایت نیست تا این اتفاق بیفتد. ۳. در آخر منصوبین ائمه که والی می شدند چرا این قدر تخلف داشتند مثل ابن عباس، زیاد، شلمغانی و ... .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. همچنان که در جواب بعضی از کاربران که قبلاً همین موضوع را مطرح کردند، عرض شد متن روایت عمومیت دارد که البته مصداق کامل آن امامان معصوم‌اند. ۳. بحث در مورد شخصی است که خدا برای امور بندگانش انتخاب می‌کند و می‌پروراند و نه کسانی که ائمه به خاطر مصالحِ خاص انتخاب می‌نمایند. موفق باشید

22920
متن پرسش
با سلام کانال سایت در ایتا و سروش بروز نمی گردد علت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت، لطفاً بررسی فرمایید. موفق باشید  

21935
متن پرسش
جناب آقای استاد طاهرزاده با سلام: احتراما با توجه به روحیات ارزشمند حضرتعالی در زمینه تمدن سازی آیا فکر نمی کنید انقلاب اسلامی یک چاقوی دولبه هست یعنی همانطور که می تواند با تمدنسازی زمینه ساز ظهور شود می تواند با پیداکردن سرنوشتی مانند غرب برای قرن ها ظهور را عقب بیاندازد. کتاب علل گرایش به مادیگری استاد مطهری به همین نکته اشاره دارد که تعالیمی که کلیسا از خدا ارائه می کرد با منطق عقلانی همخوانی نداشت. همچنین رفتار آنها با تعالیمشان یکسان نبود. به همین دلیل مردم نتوانستند تشخیص دهند که این مشکل کلیسا است بلکه کل دین و خدا را انکار کردند در واقع آنجه مردم انکار کردند خدایی بود که کلیسا برای آنها ساخته بود ولی به هر حال عاقبت غرب از دینداری به بی دینی کامل گرایید. اکنون فکر نمی کنید این خطر در کمین انقلاب اسلامی باشد؟ نشانه هایی از آن در جامعه امروز ما قابل مشاهده است. برای مثال حجاب اجباری که هیچ مستند محکمی هم برای آن نمی توان یافت آیا پافشاری به این موضوع سبب نمی شود که مردم کل دین را منکر شوند؟ و یا مشخصا ظلم کردن قوه قضائیه که راس آن یک روحانی دینی است باعث نمی شود مردم کل دین را منکر شوند؟ و یا فساد موجود در جامعه و عدم اراده جدی در برخورد با آن از سوی حکومت اسلامی؟ از آنجا که محیط کار بنده به گونه است که با قشر جامعه از نزدیک در ارتباط هستم این خطر را به شدت احساس می کنم و سوال بنده این است که مشخصا ما چه مزایایی نسبت به غرب داریم که امید داشته باشیم به سرنوشت آنها دچار نشویم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ما برای ظهور تمدن اسلامی با تنگناهایی روبه‌رو هستیم. ولی کلیت انقلاب اسلامی که همان روحیه‌ی ضد استکباری آن از یک طرف، و نظر به توحید الهی از طرف دیگر، هست به خوبی در صحنه‌ی امروزین تاریخ جهان نقش‌آفرین است و به همین جهت دشمنان آن، بدترین انسان‌های روزگارند و این است که انسان را امیدوار می‌کند آینده‌ی ما، آینده‌ای خواهد بود که نه غرب‌زده‌ایم و نه ارتجاع‌زده. البته با واژه‌ی حجاب اجباری شما موافق نیستم. حجاب، حکم خدا است و به اعتبار آن‌که جامعه‌ی ما می‌خواهد خدایی باشد، نباید با حکم خدا مقابله نمود به‌خصوص که بی‌حجابیِ افراطی موجب ضربه‌زدن به کانون خانواده می‌گردد. موفق باشید  

21871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده در دانشگاه مهندسی خوانده ام، و هم اکنون دانشجوی دکترا هستم، اما با این نظام آموزشی غلط، احساس می کنم که بسیار کار اشتباهی کرده ام که وارد مقطع دکتری شده ام، همچنین در دانشگاه تدریس هم دارم و احساس می کنم تدریس در رشته های مهندسی در دانشگاه هم خیلی مفید نیست. چطور بفهمم که واقعا کار صحیح چیست و رضایت خدا در چیست؟ انصراف از تحصیل و یا ادامه آن؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر آن است که اهم و مهم در مقابل شما چه چیزی است. اگر کار مهم‌تری که در عین کسب رزق حلال جنبه‌ی معنویتش بیشتر است در مقابل شما هست که هوالمطلوب. وگرنه باید سعی کنید در همین فضا وارستگی خود را شکل دهید و به دانشجویان کمک کنید. موفق باشید

20249
متن پرسش
سلام: یه ذره از گناه که دور میشم و دو تا نماز شب، یه عُجبی میاد سراغم، و همونه که فکر می کنم باعث میشه دوباره گناه کنم. چیکار کنم بفهمم خیلی بدبختم و در مقابل خدا خیلی ناچیزم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متوجه شوید این عبادات به خودی خود کارساز نیستند، بلکه زمینه‌اند تا حضرت حق نظری به بنده‌اش بکند؛ ذُلّ عبودیت ظهور می‌کند و این بهترین نتیجه در عبادات است که انسان متوجه شود در مسیر قرب الهی تنها باید به خداوند امیدوار بود. موفق باشید    

نمایش چاپی