باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤالهای شمارهی ۲۶۱۵۳ و ۲۶۱۵۵ شد. به نظر میآید باید مردم ما با هیمن تجربهها آمادهی حضور در تاریخی بس بزرگتر شوند. تاریخی که مسلّم آمریکا از ابرقدرتیِ خود افول کرده و انقلاب اسلامی در این جهان، حرف برای نجات بشر دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً این مشکل باقیمانده از جاهلیت هنوز در ما موجود است که متوجهی جایگاه «زن» نشدهایم. در مباحثِ «زن؛ گمشدهی تاریخ ما» این نگرانی عرض شده است. باید این مشکلات را به پای بیایمانی و عدمِ حرّیت افراد گذاشت. ۲. در سیرهی پیامبر خدا و اولیاء معصوم «علیهمالسلام» بهخوبی مشخص است که سختْ برای همسرانِ خود جایگاه ویژه قائل بودند، در حدّی که مشهور است همسران پیامبر، لوس پیامبر بودند و همین نحوه رابطه را در بین امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» و همسرشان و یا بر اساس اطلاعاتی که بنده دارم؛ بین مقام معظم رهبری «حفظهالله» و همسرشان در جریان است. ۳. در مقدمهی کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» توصیه شده است آن کتاب را مردان نیز بخوانند زیرا در کتاب، بحث جایگاه زن شده است. از طرفی حضرت آیت اللّه جوادی کتاب خوبی تحت عنوان «زن در آینهی جمال و جلال الهی» دارند که متذکر میشوند از نظر نگاه دینی، زن جایگاه بس شرافتمندانهای دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در جواب سؤال شمارهی ۱۶۶۴۸ بدین مضمون داشتم: مؤمن باید در عین رعایت حجاب با ظاهری آراسته در بین مردم ظاهر گردد و لذا داشتن روسریهای رنگی چنانچه جلف و زننده نباشد، نهتنها نمیتواند اشکال داشته باشد بلکه یک نحوه خوشسلیقگی از خواهران مؤمن را تداعی میکند. در ضمن بد نیست به جواب سؤال شمارهی ۱۱۳۳۱ و جواب شمارهی ۵۶۱۹ تحت عنوان «زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جستجو می کرد، نه در نمایش تن» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئلهی سادهای نیست. فکر میکنم با مباحث «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آنها بتوانید جلو بروید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل همین امروز در دنیا هم، انسانها با تصور و برداشتی که از خود و از امکانهای خود دارند، انتخاب میکنند. همیشه همینطور بوده است در عین اینکه همیشه دارای فطرت الهی و توحیدی بوده و هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساسا بالاتر بودن و پایینتر بودن برای چنین عارفانی معنا نمیدهد زیرا هر کدام در دستگاه خود در اوج هستند والبته هر کس مناسب ذوق خود میتواند به هر کدام که ذوق او اقتضا کرد رجوع نماید و آنچه را که یافت، پاس دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بیدلیل به دنبال گوشسپردن به صدای نامحرم هستید که شما را از سلوک عقب بیندازد؟! شما برای تعلیم علمی به دنبال کار خود هستید و بنابراین جای نگرانی نخواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه خداوند توفیق توبه از گناه را به انسان داده، نشانهی آن است که بنا است توبهاش پذیرفته شود و خودش فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی بدین معنا است که عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت، صورت و جسم پیدا میکند و این ربطی به جسمانیبودنِ عالَم قیامت ندارد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قصهی فال قصهی یک اشاره است و بس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به چیز قابل اعتمادی در این مورد برخورد نکردهام. ولی فکر میکنم عرایضی که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است، کمککار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً روح در عربی به همان معنای «من» در فارسی است. کتاب «ده نکته» در نکتهی دهم معنای فرامشکردنِ اصل خود را روشن میکند 2- این موضوع چندان سخن منطقی به نظر نمیآید 3- وجه تکوینی و وجه تشریعی انسان دو مقوله است. انسان از طریق معرفت نفس در وجهِ اختیار و تشریع خود آماده میشود تا به وجهِ تکوینی خود آگاهی نماید 4- بحث وَهم را در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال فرمایید.
مباحثی که مطرح کردید با جواب دادن به سؤالاتتان برایتان روشن نمیشود. بهتر است سیر مطالعاتی روی سایت را با یک برمانهی 4 ساله دنبال فرمایید تا انشاإاللّه خودتان بسیاری از این سؤالات را بتوانید جواب دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی آیت اللّه بهجت، علم تو استاد توست. عرفان نظری میتواند به عنوان علم ما، استاد ما باشد و در این رابطه، کتاب «فصوصالحکم» از محیالدین و «منازلالسائرین» از خواجه عبداللّه کمککار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شمارهی 15269 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان صفت ابلیس است که یکی از جنّیان میباشد. بعضی از بزرگان فرمودهاند شیطان برای آنها متمثل شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نظر به بودن و هستیِ انسان است و نه چیستیِ او. فکر میکنم با رجوع به مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» جهانِ بودنتان برای شما به ظهور آید به شرطی که باز نپرسید «من که چیزی نمیبینم». همهی حرف آن است که از «چیزها» عبور کنیم و به «هستها» نظر افکنیم. بعد از آن دو بحث، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هم برای شما اختلاطهایی دارد، به حرفش گوش کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو سخن که میفرمایید خوب است. چقدر خوب در نکتهی اول فرمودید: بر چه اساس ولیّ امر احساس میکنند وارد میدان شوند و امنیت که اُسِ اساسِ یک جامعه است را نگهبانی نمایند. حضرت نایب الإمام به ما آموختند وقتی موجی در راه است، خیلی نباید به مسائل جزئی پرداخت. آری! برای آبادانیِ دِهی نباید شهری را خراب کرد. موفق باشید