بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: ۱. اینکه در شرح حال عارفی در تذکره الاولیا آمده که در پوستینش جانور بوده و به این افتخار می کرده آیا این جزو همان رفتارهای قابل تاویل عرفاست یا عطار مقصودی از ذکر این حکایت داشته؟ ۲. پیش نیازهای انسان در عرف عرفان را می شود معرفی بفرمایید؟ ۳. بهتر نیست قبل از شروع اسفار یک دوره شواهد خوانده شود؟ اینطور راحت تر در اسفار جلو نمی رویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علکیم: 1ـ مطمئن باشید که در این موارد باید متوجه بود که «کار نیکان را قیاس از خود مگیر». تنها کسانی معنا و مفهوم آن نوع حرکات را می‌فهمند که در آن وادی وارد شوند و در واقع جناب عطار قصد دارد گزارش آن احوالات را بدهد و این به معنای آن نیست که ما چنین وظایفی داریم یا برای ما این حرکات قابل فهم باشد. وظیفه‌ی ما رعایت دستورات شرعی در این موارد است. 2ـ پیش نیاز های عرفانی همان مبانی معرفتی است که مثلا در جلد هشتم و نهم اسفار می‌توان به آن پرداخت. 3ـ بستگی به استاد دارد که شواهد را می‌تواند مقدمه‌ی اسفار قرار دهد یا از طریق خود اسفار کمک لازم را به مخاطب می‌کند. موفق باشید

21829
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: لطفا بفرمایید اینکه مادر گرامی امام علی سلام الله علیه از شکاف دیوار کعبه وارد شدند نکته ای هست؟ چرا از درب خانه کعبه وارد نشدند؟ ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است خداوند با این کار خواسته باشد غیرِ عادی‌بودنِ عطای خود را و این‌که به آن مولود عنایت خاصی دارد؛ نشان دهد. در حالی‌که اگر از درِ کعبه وارد می‌شدند چنین تذکری واقع نمی‌شد. موفق باشید

21299
متن پرسش
سلام استاد: آیا برنامه های سلوکی و معنوی برای اینکه از لحاظ علمی قوی بشویم هست؟ چرا بعضی در سلوک معنوی خیلی قوی هستند ولی از لحاظ علمی نه؟ آیا خودشان نمی خواهند یا رد وجودشان نیست؟ چه دستوری برای اینکه شخصیت هایی مثل علامه طباطبایی و امام خمینی شویم می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک حقیقی سلوکی است که با مبانیِ معرفتی همراه باشد. پیشنهاد بنده آن است که با مباحث «ده نکته در معرفت نفس» که هم کتاب و هم شرح صوتی آن بر روی سایت هست، کار را شروع کنید. موفق باشید

21235
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با همه عظمت و احترامی که برای شما قائلیم اجازه بدهید یک نقد شاگرد به استاد داشته باشیم. ما از علامه طباطبایی و شما آموختیم برای فهم سخن گوینده بایستی سیاق و صدر و ذیل کلام را تفکر کرد و آنگاه دید سخن چه معنی می دهد کاری که به نظر می رسد استاد عزیز ما در باره سخنان آقای روحانی نکرده اند. ببینید استاد صدر کلام ایشان این است همه باید نقد بشوند استثنا نداریم تمام مسئولین در کشور قابل نقدند. یک وقتی که امام زمان ظهور کرد آن وقت هم می شود نقد کرد. ببینید جناب سیاق سخن ایشان ضروت نقد کردن است ایشان ابتدا دستور نقد را با جمله همه باید نقد شوند صادر می کند (خصوصا کلمه باید) و به امام زمان (ع) و نبی اکرم (ص) ختم می کند. این به طور طبیعی حکم صادر شده در صدر کلام را به ذیل آن تسری می دهد. اساسا سیاق جملات روحانی سعه صدر نیست که برداشت شما را بپذیریم سیاق جملات ایشان این است که به جهت احتمال خطا همه باید نقد شوند و ناشیانه این مطلب را تا معصوم گسترش می دهد. استاد این فقط کیهان نبود که تالی فاسد جملات آقای روحانی را خوب فهمید بلکه بزرگانی همچون جامعه مدرسین قم، آیات الله مکارم شیرازی شب زنده دار، میلانی و بسیاری از متفکرین حوزوی و دانشگاهی. نیز متوجه این مطلب شدند و برای همین به نقد سخنان ایشان پرداختند گرچه آقای روحانی قصد زیر سوال بردن عصمت را ندارد و بیشتر در حال فرافکنی و فرار به جلو است و خودش بدترین توهین ها را به منتقدانش می کند ولی قبول کنید سیاق کلامش به عظمت معصوم تنه زد و گرنه سعه صدر پیامبر که آن اعرابی نادان بر ایشان می تازد و حضرت تحمل می کند چه ربطی به فحوای کلام ایشان دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً گله‌ی من آن است که چرا در مورد هر سخنی، پدیدارشناسانه و همه‌جانبه فکر نکنیم! اولاً: ایشان در صدر سخن می‌گوید: «ما در کشور معصوم نداریم». یعنی بستر سخن ایشان آن است که غیر معصوم قابل نقد است. ثانیاً: فرهنگ شیعیان طوری است که حتی یک شیعه‌ی عامی هم در سنتی قرار دارد که امام و پیامبر را معصوم می‌داند. چرا سخن آقای روحانی را در همین سنت تاریخی نفهمیم؟! و من این را مشکلِ ضعف فهم جامعه می‌دانم که سخنان را از سنت حاکم بر آن سخنان جدا بنگریم. موفق باشید

21130
متن پرسش
سلام استاد: مطمئنا همانطوری که انسان وارد برزخ میشه همه عالم ماده هم از آن مرحله باید گذر کنند ورود بقیه به آن عالم و عبور از آن چطوره؟ چه حیوانات چه نباتات و چه جامدات و همه عالم ماده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نفخه‌ی اول، عالم دنیا از حضورِ دنیایی خود می‌میرد و به حضورِ برزخی زنده می‌شود و در نفخه‌ی دوم، از حضورِ برزخی می‌میرد و به حضور قیامتی زنده می‌شود و لذا فرمود: «ثُمَّ نُفِخَ فیهِ اُخْری فَاِذاهُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ»(زمر/68). موفق باشید

19902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوالی ک جنبه گلایه دارد از خدمتتان داشتم: کاش می شد ایمیل را ننویسم، چون پاسخ شما دیگر به حال من سودی ندارد. استاد عزیز، انسان های اهل فکر، یک موضوع را از جهات مختلف می بینند. در تعجبم چرا شما در مورد مسئله سیگار کشیدن، موضوع را فقط از جنبه حیات ثانوی مطرح کردید. آن هم در جایی که می دانید حرف شما دلیل و حجت و بهتر بگویم بهانه برای عمل افراد می شود. در جایی که در خانه ای پول برای تهیه اقلام ضروری وجود ندارد، پول هفتگی و ماهانه تهیه دخانیات جز ثابت برنامه خانواده می شود، پاتق های شبانه و عصرانه و گاه و بی گاه با رفقا به دلیل جمع شدن برای مصرف دخانیات، جای با خانواده بودن را می گیرد. روابط زناشویی کاملا تحت تاثیر این موضوع، به سردی و دوری می گراید. آبروی اجتماعی یک طلبه، به خاطر نوع رفت و آمدها و بسیاری مسائل کوچک، تحت تاثیر قرار می گیرد و حتی از دست دادن با افراد امتناع می شود، چون خیلی مواقع فرصت و امکان این نیست که بوی بد سیگار را برطرف کرد. پازلی که از هزار جزء آن، شما تنها به حیات ثانوی اکتفا کردید و طرفدارانتان نفهمیدند که گفتید، خودتان این کار را انجام نمی دهید، چرا که علاوه بر عمل، قول افراد حکیم هم مورد وثوق است. و من هنوز حکمت ورود تک بعدی شما را ب این موضوع نمی فهمم. ان شالله وجدان آگاهتان در پیشگاه حضرت حق، به خاطر بیان این سخنان آرام باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی می‌فرمایید که برای بنده و جنابعالی همین نکات باید مدّ نظر باشد، ولی از آن‌جایی که باید کارِ بزرگان را حمل بر صحت کرد، آن نکات گفته شد. موفق باشید

19877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت و با عرض پوزش از اینکه وقت شما را می گیرم: در جلسه شرح کتاب عقل و ادب در قسمت «زعیم در هر زمان» با یک مثال در مورد آیت الله مدرس فرمودید که زعیم از رخصتهایی استفاده می کند که به راه الله دعوت به سوی خدا آسیبی نمی زند. مثال آوردید که مرحوم مدرس از یکی از شاهزادگان قاجار حمایت می کرد. (البته اگر درست بیان کرده باشم) در ضمن بحث داشتیم که زعیم به الله دعوت می کند. در بیرون جلسه خدمتتان عرض شد با توجه به جامعیت الله یا همین یک مقدار تکیه کردن به غیر هم با جامعیت این اسم تناسب دارد. البته مظاهر الله در همه هستی است و کار با اسباب و علل است. البته شاید برای حقیر در نفسم مدرس لاغر اندامی که در مقابل قلدری چون رضا خان می ایستد. دلپذیر تر باشد ولی برای زعیم را یافتن ما باید متد داشته باشیم که بنده بتوانم مدرسی را زعیم در تاریخی بدانم که دعوت به الله می کند و در ضمن هر دو حادثه را یک جا جمع کنم. استاد عزیز نمی دانم منظور خود را خوب بیان کردم یا خیر ولی فکر می کنم برای حقیر یک نکته ابهامی وجود دارد در جمع زعیمی که در تاریخ به الله دعوت می کند با این حادثه که بیان شد. از صبر و حوصله ای که بخرج می دهید سپاسگذارم. دعا گوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه» با دادن 100 شتر به ابوسفیان، شرّ او را دفع کردند و در فتح مکه خانه‌ی او را محل امن قرار دادند، مرحوم مدرس نیز متوجه شدند از طریق قوام السلطنه می‌توان شرّ رضاخان را تا اندازه‌ای دفع کرد و فرموده بود این روبه مکّار می‌تواند با او مقابله کند. و اتفاقاً این عظمت زعیمی مثل مدرس است که می‌تواند از همه‌ی ابزارهایی که خداوند اجازه داده است، در مسیر تحقق امر پروردگار استفاده کند. مثل کاری که حضرت یوسف «علیه‌السلام» انجام دادند و به آن هم‌زندانی خود که شراب‌ریزِ عزیز مصر می‌شد، فرمودند به عزیز بگوید بی‌دلیل او زندانی شده. و علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند بر حضرت یوسف «علیه‌السلام» واجب بود که از چنین ابزاری برای رفع حصر خود استفاده نمایند. موفق باشید

19032
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: 1. دکتر شریعتی در کتاب امامت و امت در جایی می نویسند: «قرآن می تواند توسط روشنگران و تحصیل کردگان مطابق با فهم و سواد و تفکر خود خوانده و تفسیر گردد و در انحصار افراد خاصی نیست» آیا این حرف صحیح است؟ 2. آیا قرآن منهای امامت مبین است؟ اصلا این که قرآن مبین است به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن خطابش به «ناس» است. لذا هرکس علمِ لازم جهت فهم قرآن را داشته باشد می‌تواند از آن استفاده کند. منتهی ائمه«علیهم‌السلام» به ما کمک می‌کنند تا زبان قرآن و اشارات آن را درست بفهمیم، کاری که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در المیزان انجام دادند. موفق باشید

17917
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: من کتابهای زیبای شما را خوانده ام اما راستیتش در مورد شر و بدی ها هنوز کاملا برایم روشن نشده، که آیا با توجه به اینکه خداوند خیر و کمال مطلق است و از او جز خیر صادر نشود، آیا شر و بدی مثل قتل و فساد و بدی وجود دارد در این دنیا اما به آن معنی که ما از آن به معنای شر و بدی یاد می کنیم نیست، بلکه ذیل حکمت الهی است این موارد؟ مثلا این جمله که ظلمت در نبود نور است نه اینکه وجود داشته باشد را نمی فهمم. مگر می شود نور وجود نباشد، خواهشا راهنمایی فرمایید. اگر من اشتباه برداشت کردم لطفا کمی توضیح فرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری«رحمه‌اللّه‌علیه» در کتاب «عدل الهی» به‌خوبی روشن می‌کنند که «شرّ» از آن جهت که شرّ است یا عدم است مثل جهل که عدمِ دانایی است و یا منشأ عدم می‌باشد مثل سیل که عامل تخریب است. موفق باشید

16467
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت در جزوه جبر و اختیار فرمودید: خدا به اختیار ما علم دارد. و می داند که وقتی ما تصمیم می گیریم مسجد برویم به مسجد می رویم. سوال : اگر اینگونه باشد، پس زمان برای خدا معنا دارد؟ آخر تا وقتی که ما تصمیم به کاری نگرفته ایم خدا هم چیزی نمی داند، وقتی تصمیم گرفتیم، می داند که ما در آینده آن را انجام می دهیم، این استدلال کمی مرا گیج کرده استاد، راهنمایی بفرمایید. احساس می کنم خدایی که در جزوه ی جبر و اختیار بود غیر خدایی است که در برهان صدیقین با آن روبرو بودم. و احساس می کنم خدا محدود شده است در این استدلال، چون خدایی است که منتظر است تا ما اختیار کنیم، اولا و محدود به زمان هم هست، ثانیا التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند از آن جهت که خلاق همه‌ی مخلوقات است، علم به خود به معنای علم به همه‌ی مخلوقات می‌باشد آن‌ هم به مخلوقات به همان شکل که مخلوقات وجود دارند و لذا اگر شما صد سال دیگر کاری را انجام دهید حضرت حق به همان صورتی که آن کار را بعدا انجام می‌دهید یعنی با اختیار خود، او به آن کار به همان صورت علم دارد و به همین خاطر در دعای صباح می‌خوانید «علم بما کان قبل ان یکون» یعنی او به هر چیزی قبل از آن‌که به وجود آید عالم است. موفق باشید

14311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به سوال 14244 و پاسخ شما، جالب اینکه بنده کتاب چه نیازی به نبی را حدودا 1 سال پیش مطالعه کرده بودم منتهی نمی دانم که چرا باز هم این قضیه برایم حل شده نبود و اصلا به ذهن نداشتم که فلان جا، فلان مطلب را خوانده ام. بهرحال ارجاع شما و دقیقا پاسخی که حقیر به دنبالش بودم، بر جانم فرود آمد و از این بابت متشرکم. سوالی داشتم و آن اینکه چگونه بر کتبی که می خوانیم حاشیه بزنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید اصل مطلب هر قسمت از کتاب را انتخاب و همان را یادداشت کنید. موفق باشید

10224
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. در کتاب هدف حیات زمینی آدم فصل آخر فرموده اید انسان موجودی است اخلاقی و در حد دانستن حقایق متوقف نمی شود، و نظر به هر دو نوع معرفت عقلی و قلبی و با تاکید بر معرفت قلبی داشته اید، همه ما به معرفت عقلی می دانیم غیبت و دروغ ....بد است ولو اینکه سطح این معرفت عقلی کم باشد. چرا خیلی ها در همین حد می مانند؟ 2- خواهرزاده 3 ساله من وقتی کتک می خورد هیچ عکس العملی نشان نمی دهد وقتی می پرسیم چرا، میگه گناه داره ولی بقیه میگن کتک نزن ولی اگه کتکت زدند از خودت دفاع کن، این همان تکبر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی انسان متوجه شود باید دانایی‌هایش را در شخصیت خود نهادینه کند تا وجودش شدت لازمه را بیابد و در ابدیتش از آن استفاده کند عزم اتحاد بین علم و عمل در او شکل می‌گیرد. 2- چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید
7094
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر میدانیم که همه ائمه تجلی یک حقیقتند تفاوت این دیدگاه صحیح را با حلول یا اعتقاد مسیحیان راجع به خداوند و حضرت عیسی بیان بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از ائمه«علیهم‌السلام» از جهت نفس ناطقه، خودشان هستند که در عین حال با نور عظمت الهی ارتباط دارند ولی حلول حرف عجیبی است که می‌گوید روح خدا در جسم حضرت عیسی حلول کرد! موفق باشید
6485
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد عزیز در یکی از سوالات جواب فرمودید با مراجعه به اطبا سنتی و دارو تعادل را به روح بازگردانید درصورتیکه علم طب چه سنتی چه غیر سنتی فقط روی بدن مادی اثر میگذارند طب سنتی که اساسش گرمی و سردی و خشکی و تری است اینها از صفات ماده است گرمی و تری که در روح راهی ندارد تعادل بدن مادی با این چهار خصوصیت حفظ میشود نه تعادل روح. غیر از اینکه بگوییم یک بدن نامتعادل روح را در تدبیر دچار مشکل میکند پس بیماریهای خود ایمنی هم ریشه در بیماری بدن دارد نه روح.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث را باید در بحث ده نکته در معرفت نفس به‌خصوص نکته‌ی 3 و 4 دنبال بفرمایید که بحث تأثیر متقابل روح و جسم را مطرح می‌کند و بنده بر آن اساس آن پیشنهاد را خدمتتان گفتم. آری اگر روح با بدن متعادلی روبه‌رو باشد به تعادل برمی‌گردد. موفق باشید
28535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جایگاه چنین حدیثی از امام رضا (ع) در مذمت تصوف کجاست؟ با تشکر «من ذُکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منّا و من أنکرهم فکأنّما جاهد الکفار بین یدی رسول‌الله» هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و به زبان و دل انکار ایشان نکند، از ما نیست و هر کس صوفیه را انکار نماید گویا این که در راه خدا در حضور رسول خدا با کفار جهاد کرده‌است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن روایت را ندیده‌ام، ولی می‌توان گفت اگر هم چنین روایتی باشد، منظور جریان‌هایی از صوفیه است که گوشه‌نشینی را پیشه می‌کنند و کلاً از مسیر اهل‌البیت جدا هستند. نه مثل جناب مولوی که ارادت خاص به اهل‌البیت دارد. موفق باشید

24928
متن پرسش
سلام علیکم: استاد آیا به نظر شما این سخنان حجت الاسلام محمد تقی سبحانی صحیح است: متاسفانه فلسفه ما مجموعه ای از معارف حقه و مدعیات ناسفته فراوانی است که به دلیل سایه سنگین تعبد و تقدس از سوی اصحاب فلسفه و حربه تکفیر و تهجیر از سوی مخالفان آن، هنوز به صحنه اندیشه ورزی اجتهادی نیامده است و چه بسا مدعیاتی که در طول قرنها بدون تامل و تحقیق تکرار شده است. بر اصحاب فلسفه است که بدون تعصب و با اندیشه ای باز و سینه ای فراخ و بدون تجهیل دیگران و سخن ار موضع عالی و متعالی گفتن، حاضر شوند که نظریه های فلسفی به مصاف نقد دیگران برود و دیدگاه های نو و افق های جدید فراروی حوزه تفکر اسلامی قرار گیرد. به گمان بنده تنها سرگذشت تفکر فلسفی ما و نیز وضعیت آموزش و پژوهش فلسفه در روزگار ما بهترین دلیل بر حاکمیت نگاه تعبدگرایانه و شخصیت زدگی بر محافل فلسفی ماست، چنان که با ورود در عرصه نقد اندیشه های فلسفی، چماق تجهیل و حربه مخالفت با شخصیت های محترم، بر سر شما فرود می آید. متاسفانه این رویه حتی شامل اساتید صاحب نام فلسفه نیز می شود و شخصی چون استاد فیاضی تنها به جرم این که برخی اسرار فلسفی را فاش می گوید، از سوی شاگردان خود به فلسفه نادانی متهم می شود و کم له من نظیر. از این رو بر این باورم که اصحاب فلسفه که از حربه تکفیر آزرده اند، بهتر است چماق تجهیل را بیاندازند و بدون هیچ دلواپسی، دل به دریای اجتهاد فلسفی بسپارند که این روش، تعقل فلسفی را سودمند تر است از چسبیدن به داشته های موجود. فلسفه معاصر اسلامی با تاملات ژرف علامه طباطبائی و فکر صافی و روحیه منصفانه استاد مطهری و سپس نقادی های موردی استاد مصباح در استانه یک تحول جدی قرارگرفت اما تلاش های گسترده، پرحجم و پرهزینه ای که زان پس در دهه های اخیر صورت گرفت (با همه ارزش های والای آن) بازگشتی است به عرفانی سازی فلسفه که به تدریج سلاح عقلانیت را از حوزه تشیع بازمی ستاند و باب تاویل و باطن گرایی را بر معرفت دینی می گشاید و هزاران آسیب تصوف زدگی و خواب نمایی و قدسی سازی را در فرهنگ دینی ما تشدید و تاکید می کند. ایشان نیز در سلسله نشست هایی تحت عنوان توسعه و تکامل فلسفه (که علت برگزاری آن به گفته خود ایشان تحول در فلسفه و تکامل آن با سوالات امروزه که فلسفه از آن، سال ها غافل بوده و هیچ تحولی نداشته، است) نیز گفته اند که فلسفه اسلامی حاضر نتوانسته در ۱۴ یا ۱۵ مورد که خود ایشان استقراء کرده (در موضوعات اخلاق، انسان شناسی و معرفت شناسی) پاسخگو باشد: ۱. مسئله تعریف هویت انسان با توجه به اراده و فاعلیت. ایشان بعد به این نتیجه می رسند که (فلسفه باید مسئولیت اخلاقی انسان به فعلش را با توجه به اراده و آزادی ثابت کند ولی با توجه به مسئله حاکمیت علیت آن را به دوش علت تامه می گذارد در نتیجه مسئولیت از انسان سلب می شود) ۲. در مسئله تاثیر و تاثر طبیعی. ایشان می گویند طبق قواعد فلسفی محال بودن انتقال عرض و کل ما بالعرض ینتهی ما بالذات، رطوبت و سیالیت آب عرض است در کاغذ نیز خشکی هست طبق قاعده فلسفی تری آب نباید به کاغذ منتقل شود که اینگونه نیست و فلسفه در این مورد بی پاسخ است. ۳. مسئله تجرد نفس. ایشان می گویند فلسفه غافل از بعد مادی انسان و تعلق نفس به آن است و نفس تحت تاثیر ماده تغییر می پذیرد و فلسفه فقط تفسیر تک نگاری از انسان می کند (که به نظر ایشان باید دو انگاری باشد) و این بر خلاف قرآن است که انسان را از نطفه بودن تا روح او می نگرد و به او انسان می گوید و فلسفه با این توضیحات در تعریف تجرد نفس ناقص بوده ۴. مسئله نسبت کل و جزء. به نظر ایشان در فلسفه فقط در مورد کلی و جزئی بحث شده نه از نسبت کل به جزء. ۵. مسئله صور ذهنی. ایشان می گویند بر صور ذهنی فلسفه به خاطر فقدان دلیل برای آن و اینکه فلاسفه گفته اند صور ذهنی از نظر ماهیت با واقع یکی اند ولی از نظر وجود تفاوت دارند اشکال وارد است چرا که چگونه یک ماهیت با دو وجود متباین می تواند وجود پیدا کند؟ و مسئله مشکل تطابق آن با واقع و عدم ادراک وجود ذهنی و چگونگی تحقق صورت در نفس بر نظر فلاسفه اشکال کرده و می گویند باید اساسا منکر صور ذهنی شویم و به قول خودشان (اسطوره صورت در فلسفه را بیخیال شویم) تا به این مشکلات بر نخوریم. با عرض پوزش نمی شد متن اصلی را کپی کنم و کمی طولانی شد این ها مربوط به ۴ جلسه از نشست ها بود متن کامل آن در آدرس http://www.morsalat.ir/Portal/home/?news/181408/205795/585758/توسعه-و-تکامل-فلسفه؛-افق-ها-و-راهکارها--حجت-الاسلام-و-المسلمین-محمدتقی-سبحانی--جلسات-مستمر موجود است. استاد آیا واقعا فلسفه اسلامی از این جور مسائل ناتوان است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف درستی است که باید نگاه فلسفیِ ما نقد و بررسی شود. ولی در این مسیر باید با همان روحیه‌ی فلسفی، فلسفه نقد شود و نه با پیش‌فرض‌های کلامی و یا با فهم اولیه‌ای که از یک موضوعِ فلسفی داریم. مثل این‌که می‌گویند فلسفه غافل از بُعدِ مادی انسان و تعلق نفس به آن است. این جمله نشان می‌دهد که گوینده یک حرف از فلسفه‌ی صدرایی نسبت به نفس نمی‌داند و این نوع ندانستن‌ها، حجابی خواهد شد که به‌کلّی از فهم فلسفی محروم شویم. موفق باشید

23437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: ببخشید شما یعنی جناب آقای طاهرزاده شخصا جواب ها را تایپ می کنید؟ آیا کسی غیر از جنابعالی هم به سوالات پاسخ می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم به سؤال‌ها جواب می‌دهم ولی همسرم در تنظیم سؤالات و تایپ آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

21799
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: 1. لطفا بفرمایید انسان از کجا بفهمد خدا از او راضی است؟ اصلا درست است که انسان همچین فکر و دغدغه ای داشته باشد یا جسارت است؟ 2. عذر میخام استاد چرا بعضی از علمای بزرگ و صاحب اندیشه های عمیق با مولوی و عرفانش و شاگردانش مشکل دارند؟ آیا به خاطر فضاها و ساحت های مختلف اندیشه است نظیر تفاوت اباذر و سلمان علیهم الرحمه یا حضرت موسی و حضرت خضر سلام الله علیهم یا به دلیل بد فهمی دین و بد سلیقه ای و ... ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید در حدّ وظیفه تلاش کنیم و همیشه این دغدغه برایمان هست که آیا خدا از اعمال ما راضی می‌باشد یا نه؟ و البته نباید ناامید بود 2- به نظرم نکته‌ی خوبی را مطرح کرده‌اید، واقعاً اگر کسی امثال مولوی را درست بفهمد نمی‌تواند با آن مخالف باشد. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «مثنوى؛ که خودش می‌گوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است.» موفق باشید

21614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: حاصل تقوا غرف است. آیا غرفه یعنی آن عالم معنوی همان عالم حاکم بر روح است که تمام فضایل اخلاقی را دارد؟ یعنی غرفه قناعت و صداقت و شجاعت و توکل و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  خوب برداشتی از موضوع شده است. موفق باشید

21471
متن پرسش
با سلام: جمله ای از شهید باقری نقل است که خطاب به رزمندگان می گوید: «نکند خدای نکرده جنگیدن را به عنوان یک حرفه نگاه کنیم.» چند روزه که این جمله منو به خودش مشغول کرده. آخه کار حرفه ای و تخصص که خوبه! اگه بد باشه اونوقت خیلی از تلاش های ما تو زندگی بد میشه چون دنبال تخصص هستیم. حالا یا تخصص تو صنعت، یا تو فن، یا هنر، حتی تخصص تو برخی علوم حوزوی و... نظر شما چیه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن شهید بزرگوار آن است که جنگیدن با دشمنان نظام اسلامی یک وظیفه‌ی الهی است، نه آن‌که بخواهد با این جمله تخصصی‌جنگیدن را نفی کند. موفق باشید

21256
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی داشتم خدمتتون. منظور اصلی از وحدت وجود چیست؟ آیا این معنی با چیزی که در اسفار آمده مطابقت دارد: به معنی نفی غیریت لله من غیره من الموجودات و نفی الاثنینیـۀ و وحدت شخصـی فی دارالتحقق. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده «اسفار» جناب صدرا به‌خوبی توان تبیین «وحدت وجود» را داراست. وقتی روشن می‌کند که غیر حق، عین ربط به حق است که بودش همان ربط است؛ دیگر جایی برای غیر حق نمی‌ماند. موفق باشید

20284

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد آیا میانمار، جبهه ی جدیدی برای فتح توسط سربازان امام زمان (عج الله) خواهد بود؟ همان طور که ما الان در سوریه و لبنان تا مرز اسراییل پیش رفته ایم؟ پیش بینی شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا آمریکا فعلاً می‌خواهد از طریق میانمار حضورِ استکباریِ خود با فتنه‌گری هرچه تمام‌تر به میان آورد و باید با جبهه‌ی جهانیِ اسلام با آن مقابله کرد. ظاهراً در نشست آستانه بنا است چنین جبهه‌ای تشکیل شود. موفق باشید

19855

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. يك راه پيدا كردن معرفت، لياقت و طهارت براي ديدن امام زمان (عج) معرفي نماييد. 2. حرز يماني چيست و فعلاً در كجاست؟ 3. اينكه مي گويند الان قيامت قائم است چگونه مشكلات همه را تفسير كنيم و چطور بفهميم اهل بهشت هستيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد راه رؤیت وجود مقدس حضرت، چیزی نمی‌دانم. آن‌چه شریعت الهی در مقابل ما قرار داده است رعایت حرام و حلال الهی است که موجب نحوه‌ای از عصمت خواهد شد و از این جهت می‌توانید به امام معصوم نزدیک شوید 2- از حرز یمانی چیزی نمی‌دانم 3- رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از چشم‌برداشتن از هر آن‌چه غیر خداست، عملاً حجاب‌های بین خود و قیامت را از بین بردند. موفق باشید

19538
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: نظر شما درباره این مطلب: از یکی از شاگرادانِ آیت الله ابراهیم جناتی شنیدم که از قول ایشان می‌گفت: «ای کاش آنقدر پول داشتم که طلبه‌ها و علما را می‌فرستادم اروپا را ببینند و بفهمند دنیا به اندازه ی قم نیست.» یک نمونه‌ی بسیار جالبِ دیگر، مرحومِ علامه طباطبایی است که دیدگاهِ بسیار بدبینانه‌ای نسب به غرب و تمدن غربی داشتند (برای نمونه بنگرید به: تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۱۶۰-۱۷۵). اما این دیدگاه در سفر ایشان به غرب و مشاهده‌ی خوبی‌های آنها در کنار بدی‌هایشان تعدیل شد. دکتر احمد احمدی اخیرا در مصاحبه‌ای اعلام کرده است که علامه طباطبایی پس از سفر به لندن، نگاه قبلی‌اش به غرب را نامهربانانه و غیرمنصفانه می‌شمرد. دکتر احمدی می‌گوید: «… موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشته‌هایتان خیلی به اروپا تاخته‌اید. اگر قبلا آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به این‌ها می‌تاختید؟ فرمود: نه. توجه می‌کنید. فرمود: نه. یعنی یک انصافی در این مرد عالی مقام بود و آنچه را که حق می‌دید، آن را درست می‌انگاشت؛ و آنچه را که نادرست می‌دید، طرد می‌کرد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً این نکته‌ی بسیار مهمی است و جناب آقای دکتر رضا داوری نیز در کتاب ارزشمند «خرد سیاسی در جهان توسعه‌نیافتگی» به همین نکته اشاره می‌کنند که اگر فرهنگ غربی با سکولاریته‌بودنش انسان را از حیات متعالی محروم می‌کند، نباید از عقلِ تکنیکی آن که همراه با نظم خاصی می‌باشد، غفلت کرد، چرا جهانِ توسعه‌نیافته به بهانه‌ی بدی فرهنگ غربی، خود را باید از نظم تکنیکی آن محروم کند و یا چرا آن‌چنان شیفته‌ی آن نظمِ دنیایی بشویم که فراموش کنیم ما معنای زندگی را باید در فرهنگی متعالی‌تر از فرهنگ غربی با سکولاریته‌بودنش جستجو کنیم. موفق باشید  

18975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تبريك سال نو خدمت استاد محترم و معزز: آيا نهي رهبر معظم دام ظله العالي از ورود آقاي احمدي نژاد به انتخابات دوازدهم صحت دارد؟ آيا ابن عربي سني است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ این موضوع را که خود مقام معظّم رهبری بعد از آن‌که آقای احمدی نژاد آن را آفتابی نکردند در درس خارج اعلام نمودند. 2ـ آیت‌الله جوادی می‌فرمایند محیی الدین از نظر عقیده شیعه و از نظر فقهی، سنی است. موفق باشید

نمایش چاپی